ایرج قادری؛ فیلمساز مردم کوچه و بازار: میخواهم زنده بمانم...
اگر اشتباه نکنم 1335 خورشیدی بود؛ زندهیاد داییام، حسن شهرزاد مرا برد سینمای تخت جمشید- عصر جدید امروز در تقاطع خیابان طالقانی و وصال شیرازی- یکی از نخستین کارهای ساموئل خاچیکیان، جناییساز معروف سینمای ایران به نام «چهارراه حوادث» در حال اکران بود، در کنار چند هنرپیشه اسم و رسمدار مثل آرمان، ناصر ملکمطیعی و بوتیمار، یکی از نقشهای فرعی بر عهده ایرج قادری بود.
«چهارراه حوادث» با توجه به زمان و شرایط آن روزها سرآغازی بود برای فیلمهای سیاه و دلهرهآور در سینمای ایران و صحنههای تعلیق و فرار و گریز آن، واقعا ترسناک و هیجانآور بود.
«چهارراه حوادث» دومین یا سومین فیلمی بود که میدیدم، پیش از آن یکی دو فیلم وسترن و سرخپوستی با پیش نمایش صحنههایی از فیلمهای لورل و هاردی را در سینمای نور- خیابان ولیعصر، امیریه، میان فرهنگ و پل امیربهادر که دیگر وجود ندارد و به جایش مغازه ساختهاند- دیده بودم.
تاریکی سالن و صحنههای دلهرهآور و تعلیقوار مرا به شدت ترسانده بود تا جایی که از شدت ترس گریهام درآمده بود.
خدا بیامرز داییام از دست من یک کمی عصبانی شد، دلش میخواست با دوستانش، فیلم را تا آخر ببیند، اما بیقراری من باعث شد تا دایی قید فیلم و رفقا را بزند؛ دست مرا گرفت و در حالی که «چهارراه حوادث» به نیمه نرسیده بود، از سینما بیرون آمدیم.
نخستینبار که چهارراه حوادث را نصفه و نیمه دیدم، دلهره و ترس فرصت نداده بود تا از بازی ایرج قادری چیزی در ذهنم بماند اما بعدها در جشنوارهای از فیلمهای خاچیکیان، یکی دو کار او از جمله «فریاد نیمهشب» و «چهارراه حوادث» را دوباره تماشا کردم و خاطره بازی خوب فردین در اولی و توانایی ایرج قادری در نقش کوچکی که در فیلم دوم داشت، در ذهنم ماندگار شدند.
«چشمه آب حیات» که در سال 1338 به کارگردانی سیامک یاسمی توسط پارس فیلم به مدیریت اسماعیل کوشا تهیه شد و درهای سینما را به سوی محمدعلی فردین باز کرد، ایرج قادری برای دومین بار نقش کوچک دیگری را بازی کرد که با توجه به حضور فردین و یکی دو هنرپیشه صاحبنام دیگر آنچنان به چشم نیامد.
سالها بعد در سال 1349 خورشیدی «کوچه مردها» یکی از معدود فیلمهای فارسی بود که آن را در اکران اول دیدم؛ در فاصله چهارراه حوادث و چشمه آب حیات ایرج قادری توانسته بود از بازی در نقشهای فرعی فاصله بگیرد و در زمره هنرپیشههای محبوب و نامآور جای خود را باز کند.
پیش از انقلاب «کوچهمردها» سومین و آخرین فیلمی بود که از ایرج قادری دیدم، داستانی بر روال آن سالهای سینمای ایران، برآمده از رفاقت و فداکاری با چاشنی رقص و آواز؛ ایرج قادری در کنار فردین، پوری بنایی و امین امینی که کارگردانی فیلم را هم بر عهده داشت به یکی از سرشناسهای سینمای ایران تبدیل شده بود.
پس از انقلاب و پس از «دادا» و «برزخیها» در سال 1361 که به سبک و سیاق فیلمهای آن سالها ساخته شده بود و به اعتبار سازندهاش چیزی اضافه نکرد و همچنین تاراج در سال 1363، ایرج قادری بیش از 10 سال از سینما دور افتاد تا اینکه در سال 1373 با «میخواهم زنده بمانم» در مقام کارگردان دوباره به سینمای ایران برگشت.
فیلم که براساس یک داستان واقعی- مرگ یک نوجوان به دست نامادری- ساخته شده بود، کپی یک فیلم معروف آمریکایی به همین نام با بازی ماندگار «سوزان هیوارد» بود که اسکار بهترین بازیگر را هم دریافت کرد.
«میخواهم زنده بمانم» آمریکایی را چندین بار به زبان اصلی و دوبله دیدهام و هنگامی که خبر بازگشت ایرج قادری به سینما را شنیدم و خواندم که فیلمی به نام «میخواهم زنده بمانم» را روانه اکران کرده، کنجکاویام از دو جهت تحریک شد، یکی آنکه میخواستم پس از سالها یکی از کارهای او را ببینم و دیگر آنکه خاطره نسخه اصلی مرا به تماشای نسخه ایرانی میکشاند.
ایرج قادری در «میخواهم زنده بمانم» با بازی خوب خانم فاطمه گودرزی نشان داد که پیچ و خمهای سینمای تجاری ایران را خوب میشناسد و میتواند دستکم از منظر گیشه موفق باشد، هرچند بازگشت او از نگاه منتقدان هم بیتفاوت نماند و واکنشهای مثبت کم نبودند.
در زندگینامه ایرج قادری آمده است که با دارا بودن تحصیلات نیمهتمام در داروسازی به دنیای سینما گام نهاد.
از سال 1334 و بازی در «چهارراه حوادث» تا کارگردانی و بازی در «شبکه» 1389، ایرج قادری 72 فیلم به عنوان بازیگر و 41 فیلم را در مقام کارگردانی در کارنامه خود دارد، ضمن اینکه به عنوان نویسنده، تدوینگر و تهیهکننده هم نامش در تیراژ 15 فیلم دیده میشود.
از فیلمهای معروف ایرج قادری پیش از انقلاب میتوان به لیلاج، کوچهمردها، غلام ژاندارم، عطش، بیقرار، عمو فوتبالی و رفیق اشاره کرد و پس از انقلاب در چند فیلم بیشتر بازی نکرد که از جمله «شبکه» در 1389 که آخرین فیلم به نمایش درآمده او به حساب میآید.
در مقام کارگردان میتوان به نقرهداغ، قفس، رفیق و حکم تیر اشاره کرد.
ایرج قادری برادرکشی را در 1357 کارگردانی کرد که چندان جلوه نداشت و پس از دو فیلم مهجور مانده اول انقلاب، یعنی دادا و برزخیها، ایرج قادری با میخواهم زنده بمانم در 1373 حضور دوبارهاش را اعلام کرد و سپس با نابخشوده، طوطیا، سام و نرگس، چشمان سیاه و محاکمه کار خود را ادامه داد.
ایرج قادری به عنوان بازیگر، کارگردان، نویسنده و تدوینگر نامش در تیراژ بیش از یکصد فیلم دیده میشود.
ایرج قادری در یکی از آخرین گفتوگوهایش میگوید: میدانستم به هر حال همه یک روز به دنیا میآیند و روزی هم از دنیا میروند. وقتی به ریشه بیماریام فکر میکنم، معتقدم بعضی چیزها جزو تقدیر آدمهاست... بعد از این بیماری نگاهم به همه چیز عوض شد... دیدم رفاقتها و برادریها در این زمانه بیش از یک مشت شعار توخالی نیست. با اینکه هنرپیشه محبوبی هستم اما در شرایط روزهای سخت بیماری فقط همسرم بود که بدون هیچ ادعایی محبت میکرد و محبتش از روی صمیمیت بود.»
ایرج قادری در 1314 در تهران به دنیا آمد. کار سینما را در 1334 با چهارراه حوادث شروع کرد. او کارگردان، بازیگر، فیلمنامهنویس مشهور و محبوب سینمای ایران به حساب میآمد. قادری بهعنوان تهیهکننده و تدوینگر هم نامش در تیراژ فیلمها آمده است.
آخرین فیلم او به نام شبکه در 1389 به نمایش درآمد.
قادری در اردیبهشتماه 1391 به خاطر بالا گرفتن بیماریاش- سرطان ریه- در بیمارستان مهراد تهران بستری شد و چند روز بعد در بامداد 17 اردیبهشتماه چشم بر دنیا بست و در بهشت سکینه در کرج به خاک سپرده شد.
در جایی خواندم که از او بهعنوان «فیلمساز مردم کوچه و بازار» نام برده شده بود. به نظرم جالب آمد و آن را وام گرفتم.
نگاهی به دیدارهای تبلیغاتی روز گذشته
زمانی برای دوست داشتن هنرمندان
محبوبه حقیقی- انتخابات رسید و زمان خرج کردن از هنرمندان شد. اینکه هنرمندان مخصوصا چهرههای سینما و موسیقی از کاندیداهایی حمایت کنند در همه جای دنیا امری پذیرفته شده است اما اینکه در آستانه انتخابات مردانی که کمترین نسبت را با مساله هنر دارند و حتی تلختر از آن افرادی که خودشان یا جریانی به آن تعلق دارند آسیبهای جبرانناپذیری به هنر و هنرمندان وارد کردهاند، ناگهان میشوند قهرمانی که آمده برای حل مشکل هنرمندان، پذیرفتنی نیست.
روز گذشته اسفندیار رحیممشایی اعلام کرد خانه سینما «حتما» در دولت دهم بازگشایی میشود بیآنکه اندک توجهی به این نکته داشته باشد که خانه سینما «دقیقا» در دولت دهم تخته شد و این وزارت ارشاد همین دولت بود که حتی در مقابل حکم دیوان عدالت اداری مبنی بر بلامانع بودن ادامه کار خانه سینما ایستاد و خط و نشانها کشید و گفت بیبرو و برگرد این خانه سینما غیرقانونی و الیالابد تعطیل است.
روز گذشته محمود احمدینژاد نیز به دیدار ابوالفضل پورعرب رفت و از او عیادت کرد. چه کسی است که نداند بیماری ابوالفضل پورعرب ماههاست که خبرساز شده و شش ماه پیش وقتی عکس صورت تکیده او در رسانهها منتشر شد، جنجالها به پا کرد و همین جنجالها به آنجا رسید که رییس بنیاد سینمایی فارابی در جشنواره اصفهان خبر درگذشت پورعرب را اعلام کرد و تکذیب شد و...
از سوی دیگر باز در همین روز گذشته و همزمان با نخستین روز ثبتنام کاندیداها اسفندیار رحیممشایی بعد از هشت ماه که از برپایی جنبش عدم تعهد میگذرد ناگهان هنرمندان را در دفتر این جنبش دعوت کرد تا با آنها صحبتی از ایجاد زمینه برای برقراری تعامل و ارتباط با هنرمندان و سینماگران سایر کشورهای این جنبش داشته باشد.
در دیدار روز دوشنبه ولایتی با هنرمندان نیز منیژه حکمت خطاب به او گفت: شما که با مسایل فرهنگی آشنا هستید ای کاش در طول این مدت بیشتر درباره آنچه بر سر سینماگران آمده است، پیگیری میکردید. بسیاری از سینماگران در این مدت کوچ کردند و در این مدت تهمتهای بسیاری به اشکال مختلف به اهالی سینما وارد شد و متاسفانه هیچ یک از مدیران سینمایی پشت سینماگران نایستادند.
سعید سهیلی، کارگردان به ائتلاف سهگانه محمدباقر قالیباف، غلامعلی حدادعادل و علیاکبر ولایتی اشاره کرد و گفت: فیلم «گشت ارشاد» هنگام اکران از سینماهای متعلق به وزارت ارشاد پایین کشیده شد و همان زمان غلامعلی حدادعادل روی خط برنامه تلویزیونی «هفت» تاکید کرد که فیلم باید پایین آید. فیلم قربانی اکران نوروزی سال 91 شد و همه عوامل دست به دست هم داد تا این فیلم از چرخه اکران پایین کشیده شود.
نگاهی گذرا به آنچه در این نشستها میگذرد حکایت از این دارد که هنرمندان نیز از این توجههای ناگهانی خوشدل نیستند اما از فرصتی که برای سخن گفتنشان ایجاد میشود استقبال میکنند.
نویسندهای که کتاب جدیدش هفتهای یک میلیون نسخه فروش دارد
هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی پس از 18 سال در ژاپن در نشستی حاضر شد و درمورد رمان جدیدش صحبت کرد. موراکامی یکی از تحسینشدهترین و پرفروشترین نویسندگان ژاپن است.
به گزارش خبرآنلاین، رمان جدید او با نام عجیب «تسوکورو تازاکی رنگپریده و سال زیارت او» (یا «تسوکورو تازاکی رنگپریده و سالی که به زیارت رفت») یک ماه است در بازار عرضه شده و در این مدت هفتهای یک میلیون نسخه فروش داشته است.
وی روز دوشنبه درمورد این رمان گفت که قصدش نوشتن رمانی کوتاه بوده اما هر چه جلوتر رفته، رمان قطورتر شده چون به شدت دوست داشته شخصیتهای فرعی را پرورش دهد. موراکامی برای اولینبار در 18 سال گذشته در ژاپن در برابر رسانهها در دانشگاه کیوتو حاضر شد و اشاره کرد این رمان نشانگر علاقه شدید او به مردم واقعی و رابطههای بین آدمهاست.
رمان «تسوکورو تازاکی» داستان مردی است که ناگهان متوجه میشود دوستهای صمیمیاش دیگر او را تحویل نمیگیرند و سعی میکند با این شرایط کنار بیاید.
موراکامی گفت: در ابتدا، میخواستم چیزی کنایی و تلمیحی بنویسم، مثل کارهای قبلیام اما این بار علاقهای بسیار به تفکر و گسترش داستانی درباره آدمهای واقعی پیدا کردم. بعدش شخصیتها شروع کردند به راه خودشان رفتن. شیفته رابطه میان آدمها شدم.»
شخصیت اصلی رمان معمار ایستگاه راهآهن 36 سالهای به نام تسوکورو تازاکی است که به زادگاهش ناگویا در مرکز ژاپن بازمیگردد و بعد راهی سفری تا دورترین نقاط دنیا مثل فنلاند میشود تا بفهمد چرا 16 سال پیش ناگهان نزدیکترین دوستانش (دو پسر و دو دختر) ارتباطشان را با او قطع کردند. او باید راز این اتفاق را درک کرده تا بتواند زندگی جدیدی را شروع کند.در کتاب، دوست دختر تازاکی نقش مهمی در کمک به او برای کنار آمدن با ترس دوران جوانیاش بازی میکند. موراکامی درمورد این شخصیت که سارا کیموتو نام دارد، گفت که اهمیت این شخصیت در این بود «که به من اجازه داد بیشتر در مورد چهار دوست جوانی تازاکی بنویسم.»
موراکامی افزود: اهمیت داستانگویی در تصویر کردن چیزی نامریی و نهفته در تکتک شخصیتها و همچنین خلق فضایی است که خوانندگان بتوانند با شخصیتها همذاتپنداری و خودشان را در آنها پیدا کنند. اگر خوانندهای با داستان من احساس نزدیکی کند، بعد شبکهای از همذاتپنداری شکل میگیرد.
نویسنده «وقتی از تو حرف میزنم از چه حرف میزنم» ادامه داد: کاملا درک میکنم چطور تحویل گرفته نشدن دردناک است. وقتی آزرده شوید ممکن است دیواری احساسی دور قلبتان بکشید اما بعد از مدتی دوباره میتوانید روی پایتان بایستید و به زندگی ادامه دهید. میخواستیم چنین داستانی تعریف کنم.
«تسوکورو تازاکی رنگپریده و سال زیارت او» اولین رمان او از سه سال گذشته و انتشار «1 Q84» است. هر سال از موراکامی به عنوان بخت نوبل ادبیات یاد میشود و رمان جدیدش فعلا فقط به زبان ژاپنی منتشر شده است.نویسنده «بیشه نروژی» همچنین مترجم پرکار و بسیار ماهر ادبیات معاصر آمریکاست. او خود را به شدت تحت تاثیر اف. اسکات فیتزجرالد و ریموند چندلر میداند و از هر دو داستانهایی به زبان ژاپنی ترجمه کرده است. موراکامی اوایل دهه 1990 در دانشگاه پرینستون به عنوان استاد مهمان کار میکرد.موراکامی بجز نوشتن داستان، در نوشتن مقاله و کتابهای غیرداستانی هم فعال است. یکی از آثار معروف او در این زمینه انتشار کتابی از گفتوگوهایش با بازماندگان حمله گروه آخرالزمانی «آئوم شینریکیو» به متروی توکیو در سال 1995 است.این نویسنده همچنین یکی از مخالفان جدی سلاحهای هستهای است و از سال 2011 و فاجعه فوکوشیما یکی از منتقدان سیاستهای موافق انرژی هستهای ژاپن بوده است. این نویسنده با وجود فعالیتهای گسترده نوشتاریاش، گوشهگیر است و کم مصاحبه میکند که همین به جذابیت او افزوده است.آخرین باری که موراکامی در نشستی عمومی شرکت کرد، در جلسه کتابخوانی در سال 1995 و پس از زلزله تلخ در کوبه در نزدیکی شهری که در آن بزرگ شد، بود.
او در خاتمه گفت که کارش نوشتن است و ترجیح میدهد فقط روی نوشتن تمرکز کند.
در اکران نوروز ریزش مخاطب داشتیم
ایسنا- رییس انجمن سینماداران با اشاره به رضایتبخش بودن اکران نوروز گفت: با توجه به افزایش بهای بلیت که چندان زیاد هم نبود، در سال جدید از نظر مخاطب ریزش داشتیم.
محمدقاصد اشرفی بیان کرد: اکران نوروزی سال 1392 با توجه به حاشیههایی که در بحث اکران به وجود آمد، در مجموع رضایتبخش بود و پنج فیلمی که با سوژههای مختلف نمایش داده شدند تا حدودی توانستند مخاطبان خود را به سینما بکشانند.وی گفت: در این بین، فیلمهایی بودند که توانایی بیشتری در جذب مخاطب داشتند و موفقتر عمل کردند و فیلمهایی هم بودند که فروش قابل توجهی نداشتند، هرچند توانایی بیشتری داشتند اما شاید یک دلیل آن نمایش داده شدن در کنار چند فیلم قویتر بود.
اشرفی بیان کرد: در مجموع فروش متوسطی را در نوروز شاهد بودیم ولی با توجه به افزایش بهای بلیت که آنچنان هم نبود، نسبت به سال گذشته ریزش مخاطب داشتیم و این خود یک هشدار است.
وی در این باره گفت: باید ببینیم با توجه به وضعیت اجتماعی و انتخاباتی که پیشرو داریم و نیز فیلمهایی که در نوبت اکران هستند وضعیت چگونه خواهد شد چون تردید دارم که این فیلمها در ادامه همانند نوروز موفق باشند.
رییس انجمن سینماداران تاکید کرد: در این راستا باید یک کار کارشناسی صورت گیرد و فیلمهایی که در نوبت اکران قرار دارند با استدلال قوی برای نمایش انتخاب شوند.اشرفی درباره اکران نوروز اضافه کرد: اعضای شورای صنفی میتوانند در اینباره تحلیل خوبی داشته باشند، هرچند فروش روزانه فیلمها در رسانهها اعلام شده ولی اگر قرار بود تحلیل درستی از فیلمهای نوروز و اکران آنها انجام شود باید در یک نشست با توجه به فروش تکتک فیلمها و سالنهایی که در اختیار داشتند ارزیابی مشخصی را ارایه کرد.
شهرام ناظری و گروه فردوسی در شیراز کنسرت میدهند
گروه فرهنگ- شهرام ناظری در ادامه تور کنسرتهای خود پس از رشت راهی شیراز خواهد شد تا برنامهای را ۲۰ و ۲۱ اردیبهشتماه به روی صحنه ببرد.
شهرام ناظری در این کنسرت به همراه گروه فردوسی به اجرا میپردازد که بخش عمدهای از قطعات آن به مولویخوانی و شاهنامهخوانی اختصاص خواهد داشت.
این کنسرت در مجتمع فرهنگی گردشگری سرزمین سبز صدرا (ابتدای ورودی شهر صدرا به سمت چپ، باغشهر گلبهار، خیابان فاخته ۲) از ساعت ۲۰ آغاز خواهد شد.
در این کنسرت قطعاتی چون قفل زندان (مولانا)، شیدا شدم (مولانا)، من چه دانم (مولانا)، راست بگو نهان مکن (مولانا) و بخشهایی از شاهنامه به اجرا درخواهد آمد.
همچنین فرید الهامی (آهنگساز- تنبور)، فرنود الهامی (تنبور)، صابر نظرگاهی (تار)، سعید نایبمحمدی (عود)، یونس پاکنژاد (کمانچه)، شهریار نظری (دف) و فرهاد صفری (تنبک)، شهرام ناظری را در این اجرا همراهی خواهند کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی موسیقی ایران، علاقهمندان برای تهیه بلیت این کنسرت میتوانند از طریق سایت ایران تیک اقدام کنند.
اکران «رستم و سهراب» همزمان با پخش جهانی در ایران
علی سرتیپی از اکران انیمیشن سینمایی «رستم و سهراب» همزمان با پخش جهانی آن خبر داد.
مدیرعامل فیلمیران گفت: قرارداد داخلی اکران این فیلم منعقد شد و با توجه به قصه روان و موفقیتهای بینالمللی، امیدوارم «رستم و سهراب» در اکران ایران هم مورد استقبال قرار گیرد.
وی که پخش انیمیشن سینمایی «تهران1500» را نیز برعهده دارد، اظهار کرد: استقبال خوبی از «تهران 1500» شد و نشان داد انیمیشن هم میتواند در اکران مورد توجه قرار گیرد و پیشبینی میکنم تماشاگران ارتباط بهتری با «رستم و سهراب» برقرار کنند.
داریوش دالوند، تهیهکننده این فیلم چندی پیش گفته بود: «رستم و سهراب» اولین اثر سینمایی ایران بوده که حتی قبل از نمایش در یک اکران خصوصی رایت جهانیاش به فروش رفته است و به توصیه خریدار این فیلم را جایی برای نمایش حتی در یک اکران خصوصی عرضه نکردیم.
این تهیهکننده اکران موفق «تهران 1500» را در جذب مخاطب برای «رستم و سهراب» موثر دانست و اعلام داشت: در حال حاضر نگرش مخاطب به انیمیشن نسبت به دو سال پیش تفاوت کرده است و اکران «تهران 1500» اتفاق خیلی خوبی بود که جای تبریک دارد و پیشبینی میکنم «رستم و سهراب» هم پرفروش خواهد شد.
شفیعآقا محمدیان، مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم از اکران این انیمیشن در آمریکا، روسیه و امارات خبر داده و اعلام کرد: کشورهای امارات و روسیه حق رایت انیمیشن سینمایی
«رستم و سهراب» را خریداری کرده و قصد اکران عمومی آن را در سینماهایشان دارند و چندی قبل هم شرکت پخشکننده فعالیت خود را برای اکران عمومی این انیمیشن در آمریکا نیز آغاز کرده بود که در نهایت قرار است «رستم و سهراب» حداقل تا سه ماه دیگر در سینماهای آن کشور روی پرده برود.
آثار «کارن کیهانی» در تالار رودکی اجرا میشود
گروه فرهنگ- منتخبی از آثار کارن کیهانی، آهنگساز موسیقی معاصر توسط گروه موسیقی «مهر آیین» از 26 اردیبهشتماه در تالار رودکی به روی صحنه خواهد رفت.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل بنیاد رودکی، در این کنسرت آثار کارن کیهانی با قابلیتهای مختلف در چند بخش و در قالب چند گروه «کوارتت زهی»، «سولو ابوا»، «کوارتت زهی ایرانی»، «پیانوی چهار دستی» و «فلوت و پیانو» نواخته خواهد شد که از آن جمله میتوان به «به چشمان زیبایش» برای کوارتت زهی، «همان یک شرار و هیچ» برای سولو اُبوا، «... و آستینش از اشکتر بود» برای کوارتت زهی ایرانی، «واپسین رَنگ» برای فلوت و پیانو و «نامش انسان است» برای پیانو چهاردستی اشاره کرد.
نوازندگانی چون هوشیار خیام (پیانو)، کارن سلاجقه (پیانو)، تینا جامه گرمی (ویولن)، سانوا عندلیبی (ویولن)، پریسا پیرزاده (ویولا)، نگار نوراد (ویولنسل)، نازنین احمدزاده (اُبوا)، مهرداد غلامی (فلوت)، مریم مهربان (پیانو)، احسان ذبیحی فر (کمانچه)، مرتضی مختاری (کمانچه)، شیما شاهمحمدی (قیچک آلتو)و بیتا قاسمی به عنوان نوازنده (قیچک باس) گروه «مهر آیین» را در این اجرا
همراهی میکنند.
کنسرت فوق از 26 اردیبهشتماه به مدت دو شب ساعت 21 در تالار رودکی اجرا میشود.
علاقهمندان میتوانند بلیتهای این کنسرت را از طریق گیشه تالار وحدت، آموزشگاه موسیقی قاصدک (22215352) و شهر کتاب نیاوران (نشر کارنامه 22285969) تهیه کنند.