احمد شاملو؛ میان آمدن و رفتن :شاعری برای همیشه
آشنایی من با اسم احمد شاملو از سالهای آغازین دهه 40 خورشیدی شروع شد؛ هفتهنامه «کتاب هفته» که بعدها به «کیهان هفته» تغییر نام داد در سال 1340 زیر نظر احمد شاملو، روزهای یکشنبه منتشر میشد و من یکی از مشتریهای پر و پا قرص آن بودم؛ هفتهنامهای بود در قطع کمی کوچکتر از رقعی و نزدیک به 200 صفحه از داستان و خبرهای هنری گرفته تا مطالب علمی و ادبی که در آن روزها در محافل روشنفکری جای خود را باز کرده بود در 36 شماره نخست کتاب هفته که یدالله رویایی و هوشنگ کاووسی هم در اداره آن مشارکت داشتند، چندین و چند ترجمه و نوشته از احمد شاملو به چاپ رسید از جمله «افسانه گیلگمش» که نخستینبار در ایران معرفی میشد و بعدها در 1382 توسط نشر چشمه هم منتشر شد.
به غیر از کتاب هفته، رفتهرفته در نشریات دیگری هم با نام و آثار شاملو بیشتر آشنا شدم؛ هفتهنامه خوشه، کیهان فرهنگی و روزنامه خوب آیندگان هم از جمله امکاناتی بودند که احمد شاملو به عناوین مختلف با آنها همکاری میکرد.
در سالهای آغازین دهه 50 خورشیدی شبهای شعر انجمن فرهنگ گوته و انجمن ایران و آمریکا فرصت مناسبی بود تا با چهره و شعرخوانی گیرا و ماندگار احمد شاملو از نزدیک آشنا شوم.
در این میان ماهنامه اندیشه و هنر، ویژه الف- بامداد- به تاریخ فروردین 1343 که چندین سال بعد به دستم رسید مرا در شناخت بیش از بیش تفکر و کارهای شاملو یاری داد. احمد شاملو در 21 آذر سال 1304 خورشیدی در خیابان صفیعلیشاه تهران به دنیا آمد. دوران کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جایی ماموریت مییافت در رشت، سمیرم، اصفهان، آباده و شیراز پشتسر گذاشت.
آموزش دبستانی را در خاش، زاهدان و مشهد و بخشی از دوره دبیرستان را در بیرجند، مشهد و تهران گذراند. در سال 1331 به همراه پدرش که برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندارمری به گرگان و ترکمن صحرا منتقل شده بود به آن منطقه رفت.
پدر شاملو حیدر نام داشت تبار او به گفته خودش در شعر «من بامدادم سرانجام...» از مجموعه «مدایح بیصله» به اهالی کابل برمیگردد. مادرش کوکب عراقیشاملو از مهاجران قفقازی که در انقلاب 1917 روسیه به همراه خانوادهاش به ایران آمده بود.
در هنگامه جنگجهانی دوم و ورود متفقین به ایران، شاملو در فعالیتهای سیاسی علیه آنها در شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر و به بازداشتگاه سیاسی شهربانی و سپس به زندان شوروی در رشت منتقل شد. پس از آزادی از زندان همراه خانواده به رضاییه
(ارومیه امروزی) رفت و در کلاس چهارم دبیرستان به تحصیل ادامه داد.
با قدرتگیری فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری پیشهوری، شاملو و پدرش هر دو دستگیر شدند. پس از آزادی از زندان دموکراتها، شاملو به تهران آمد و برای همیشه ترک تحصیل کرد و در یک کتابفروشی مشغول به کار شد.
جلال آلاحمد در مجله آرش به تاریخ دی 1340 ویژه سالمرگ نیما یوشیج در مطلبی با عنوان «پیرمرد چشم ما بود» با اشاره به برگزاری کنگره نویسندگان در تیر 1325 در جایی از احمد شاملو و آشناییاش با نیما ذکری به میان میآورد «تا اواخر سال 26، یکی دو بار هم به خانهاش رفتم با احمد شاملو. خانهاش کوچه پاریس بود... شاملو شعر میخواند و نیما هم غرغری به این و آن میکرد...»
شاملو مانند بسیاری از روشنفکران و هنرمندان جذب تفکر اشتراکی شد و به فعالیتهای سیاسی پرداخت و اگرچه تفکر اشتراکی را تا پایان زندگیاش دنبال نکرد اما به عنوان یک انسان و بهطور خاص یک هنرمند سیاسی پابرجای باقی ماند.
در سال 1332 پس از کودتای 28 مرداد و با بسته شدن فضای سیاسی ایران، مجموعه شعر «آهنها و احساس» در چاپخانه از میان رفت و بر اساس برخی نوشتههای باقیمانده از آن دوران با حمله ماموران امنیتی به خانه شاملو برخی از آثار او از ترجمه تا شعر و داستان و همچنین بخشی از یادداشتهای مربوط به کتاب کوچه به سرنوشت نامعلومی دچار میشود. پس از چند روز فرار از دست ماموران، شاملو در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر و به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و سپس زندان قصر منتقل میشود.
اقامت اجباری در زندان فرصتی بود تا علاوه بر شعر، شاملو به بررسی شاهنامه بپردازد و دست به نگارش پیشنویس دستورزبان فارسی بزند، شاملو در زمستان 1333 و پس از تحمل یک سال حبس از زندان آزاد میشود.
در سال 1330 شعر بلند «23» و مجموعه اشعار «قطعنامه» از شاملو به چاپ رسید اما در نهایت در سال 1336 بود که با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه نام شاملو «الف، بامداد» به عنوان شاعری برجسته به ثبت رسید. شاملو که پس از آشنایی با نیما سرایش در قالبهای نو را آغاز کرده بود در «هوای تازه» از منظر فرم و تجربههای شعری، قالبی متفاوت را در شعر نو عرضه میکند.
در 1339 مجموعه شعر باغ آینه منتشر میشود که مقام او را در شعر معاصرفارسی و بهطور خاص در شعر نو به اوج میرساند.
شاملو، معروفترین ترانههای عامیانه معاصر فارسی همچون پریا و دخترای ننه دریا را در همین سالها سروده است.
در سال 1338 شاملو با تهیه فیلم مستند سیستان و بلوچستان فعالیت سینمایی به تعبیری بحثبرانگیز خود را آغاز میکند.
در سالهای دهه 40 در محافل روشنفکری و در جمع اهالی شعر و شاعری شایع بود که بسیاری از فیلمنامهها و دیالوگهای فیلمهای فارسی را احمد شاملو مینویسد، شایعهای که رفتهرفته به حقیقت بدل شد؛ آن هم در دوران اوج او و مطرح شدنش به عنوان شاعری معروف و محبوب به همین خاطر فعالیتهای سینمایی او با واکنشهای متفاوت و گاه تند منتقدان روبهرو گردید.
در میانه سالهای دهه 40 خورشیدی، نمایش فیلم گنج قارون به کارگردانی سیامک یاسمی و با حضور فردین، فروزان، ظهوری و آرمان به یک باره بدنه سینمای ایران و آنچه به تعبیری «فیلمفارسی» نامیده میشد (عنوانی که هوشنگ کاووسی سینمانویس و منتقد معروف، نخستینبار آن را مطرح کرده است) را زیر و رو کرد و از ورشکستگی نجات داد.
برخی فیلمنامه گنج قارون را به احمد شاملو نسبت میدهند، شایعهای که هنگام نمایش درازمدت این فیلم باعث شد بسیاری که میانهای با «فیلم فارسی» نداشتند را به سالن سینما بکشاند از جمله خود من که برای نخستین بار اگر اشتباه نکنم در سینما اروپا در شاه آباد، میان میدان مخبرالدوله و بهارستان، گنج قارون را تماشا کردم.
شاملو با وجود اینکه در تایید یا تکذیب مشارکتش در گنج قارون حرفی نزده اما فعالیت در زمینه فیلمنامهنویسی را انکار نمیکند، از او نقل است که «شما را به خدا اسمشان را فیلم نگذارید...» و بعضی سرایش شعر معروف «دریغا که فقر/ چه به آسانی/ احتضار فضیلت است.» را اینگونه تعبیر میکنند که فعالیت سینمایی شاملو، فقط و فقط برای امرار معاش بوده و بس و به قول معروف، «غم نام اگر بگذارد»
شاملو در فروردین 1341 با آیدا سرکیسیان آشنا میشود، رویدادی که به عنوان یک نقطه عطف، زندگی شخصی و هنری او را دگرگون میکند. در سالهای زیستن در کنار آیدا، شاملو برخی از آثار ماندگار خود به ویژه در زمینه شعر را خلق میکند. شاملو دو مجموعه «آیدا، درخت و خنجر و خاطره» و «آیدا در آینه» را تحت تاثیر آشنایی با آیدا میسراید.
شاملو درباره آیدا و تاثیر او در زندگیاش میگوید: «هرچه مینویسم برای اوست و به خاطر او... من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده بودم، پیدا کردم»
شاملو به غیر از شعر و شاعری، در بسیاری دیگر از زمینههای ادبی از نگارش داستان و ترجمه گرفته تا نقد و بررسی ادبیات و همچنین سرپرستی و مدیریت نشریات متعدد ادبی هم حضوری فعال داشته است اما به باور بسیاری از دوستدارانش و همچنین به گفته و نوشته اکثر منتقدین و کارشناسان امور ادبی و فرهنگی، آنچه نام او را در بلندای ادبیات ایران برای همیشه ماندگار کرده، نبوغ و تعالی فکری و ذهنی او در سرایش شعر است ضمن اینکه کار سترگ او در تهیه و تدوین کتاب کوچه در ادبیات فاسی به یادگار میماند.
شاملو در ترجمه هم آثار بسیاری بر جای نهاده است که میتوان به عنوان نمونه به «مرگ کسب و کار من است» از روبرمرل، «زنگار یا خزه» نوشته هربرت لوپوریه اشاره کرد، اما واقعیت این است که به طور مثال شازده کوچولو با ترجمه محمد قاضی با آنچه شاملو از این اثر معروف آنتوان دوسنت اکزوپری، به فارسی برگردانده از شیوایی و روانی بیشتری برخوردار است.
زندگی شخصی، اجتماعی و هنری احمد شاملو و اظهارنظرهای او با واکنشهای متفاوتی روبهرو بوده است؛ هنگامی که او در سال 1369 در دانشگاه برکلی کالیفرنیا در نشست مربوط به بررسی هنر و ادبیات و شعر معاصر فارسی، درباره فردوسی و شاهکار او شاهنامه، نظراتی مخالفت آرای عمومی ایرانیان ابراز کرد، مورد انتقاد شدید حتی از سوی بسیاری از دوستدارانش قرار گرفت و کار به بحث و جدلهای فراوانی کشیده شد یا بازبینی دیوان حافظ از سوی شاملو، هم با نقدهای مخالف بسیاری روبهرو شده و حافظشناسان از جمله بهاءالدین خرمشاهی با نگاه شاملو به حافظ و شیوه تصحیح او مشکل دارند.
مرتضی مطهری نیز در کتابی با عنوان تماشاگه راز از حاصل کار شاملو در اصلاح دیوان حافظ انتقاد کرده است.
مانند هر هنرمند بزرگ دیگر، مانند دیگر شاعران ماندگار که در قله هنر و ادبیات ایران زمین میدرخشند از الف بامداد گفتن و نوشتن، به درازای یک زندگی، فرصت و توان و آگاهی میخواهد.
این چند خط را با شعری از دفتر شعر «در آستانه» که نوشته فرزندانم را در صفحه آغازین خود به مناسبت یکی از زادروزهایم دارد به پایان میبرم:
ما نیز گذشتهایم
چون تو بر این سیاره بر این خاک
در مجال تنگ سالی چند
هم از اینجا که تو ایستادهای اکنون
فروتن یا فرومایه
خندان یا غمین
سبک پای یا گران بار
آزاد یا گرفتار
*
ما نیز روزگاری
آری...!
احمد شاملو در شامگاه یکشنبه دوم مرداد 1379 در خانه خود در دهکده پردیس درگذشت. پیکر او روز پنجشنبه ششم مردادماه در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد؛ الف، بامداد، شاعری است برای همیشه.
بودجه جشنواره فیلم فجر هنوز پرداخت نشده است
ایسنا- محمدرضا عباسیان، دبیر جشنواره فیلم فجر درباره میزان بودجه اختصاص یافته سازمان سینمایی برای این دوره جشنواره فجر بیان کرد که تا الان که من در خدمت شما هستم، تقریبا میتوان گفت هیچ بودجهای برای برگزاری سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر از سوی وزارت ارشاد به ما داده نشده و تمام هزینههایی که میشود از محل درآمدهای موسسه رسانههای تصویری است! البته سال قبل هم بخشی از هزینههای برگزاری جشنواره فیلم فجر از محل درآمدهای موسسه بود.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اعلام بودجه این دوره جشنواره تصریح کرد: واقعا رقم برگزاری جشنواره فجر برای امسال معلوم نیست. ما به همین دلیل دو سناریوی «برگزاری با کمترین هزینه» و «برگزاری با هزینه معمولی» را در نظر گرفتهایم تا غافلگیر نشویم.
مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری در ادامه در پاسخ به این پرسش که با توجه به عدم اختصاص بودجه به جشنواره، آیا اقدامات زمانبری مانند تجهیز سالنها به سیستم نمایش دیجیتال با مشکل مواجه نمیشود، گفت: یکی از مباحثی که معتقدیم برای کیفیت جشنواره مهم است، نمایش فیلمها به صورت دیجیتال و استفاده نکردن از حتی یک کپی 35 میلیمتری است.
اگرچه این کار هزینههای زیادی را به جشنواره تحمیل میکند اما چون برای آینده سینمای ایران میتواند بسیار مهم باشد پای آن ایستادهایم و میخواهیم به ایجاد یک انقلاب در سینمای ایران کمک کنیم.
البته ممکن است بهکارگیری یک سیستم جدید آن هم به شکل گسترده در جایی مانند جشنواره فجر ریسک باشد اما چون نفس کار ارزشمند است، ریسکش را پذیرفتهایم تا برای یک بار، کار خیلیها را راحت کنیم.
فیلمبرداری «چ» به پایان رسید
خبرآنلاین- فیلمبرداری فیلم سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا روز دوشنبه در پادگان سپاه در دهکده مقاومت به پایان رسید.
سکانس نهایی این فیلم سینمایی با حضور دو فروند هلیکوپتر و تعداد زیادی هنرور به پایان رسید و ابراهیم حاتمیکیا با تغییر دکوپاژ سکانس نهایی این فیلم را بدون حضور فریبرز عربنیا بازیگر نقش شهید چمران به پایان رساند.
«چ» برای حضور در سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر آماده میشود.
این فیلم در روزهای گذشته با حواشی بسیاری همراه بود و روز یکشنبه اعلام شد عربنیا با پایان قرارداد خود پروژه را ترک کرده است.
حاتمیکیا در «چ» سراغ دو روز و دو شب از زندگی شهید چمران رفته و از روز بیست و پنجم تا بیست و هفتم مرداد 1358 زندگی او را روایت کرده است.
سعید راد، مهدی سلطانی، مریلا زارعی، بابک حمیدیان و اسماعیل سلطانیان دیگر بازیگران این فیلم هستند.
فیلمنامه «دا» تا 5 ماه دیگر آماده میشود
مهر- اسعدیان با اشاره به اتمام مرحله تحقیقات فیلمنامه سریال «دا» اینگونه خبر داد که دو ماه است نگارش سریال آغاز شده است.
همایون اسعدیان، کارگردان با اشاره به روند نگارش فیلمنامه سریال «دا» گفت: مرحله تحقیقات تقریبا به اتمام رسیده است و دو ماه هم هست که نگارش فیلمنامه را انجام میدهیم و قسمتهایی از این سریال به نگارش درآمده و روند کار این است که با پایان نگارش هر قسمت، آن را تحویل حوزه هنری میدهیم.
وی با اشاره به این مطلب که سریال «دا» در 26 قسمت تهیه میشود، بیان کرد: یک تیم تحقیقاتی ما را در زمینه نگارش فیلمنامه همراهی میکنند و در این زمینه سعی شده با افرادی که در زمینه موضوع فیلمنامه مطلع هستند ارتباط گرفته شود و اطلاعات آنها را در نگارش فیلمنامه استفاده کنیم.
امیدوارم نگارش فیلمنامه تا حدود پنج ماه آینده انجام شود تا فیلمبرداری را آغاز کنیم.
مجموعه «دا» را سازمان توسعه سینمایی حوزه هنری به تهیهکنندگی منوچهر محمدی و کارگردانی همایون اسعدیان تولید میکند.
این مجموعه بر اساس کتاب دفاع مقدسی «دا» ساخته میشود. این کتاب روایت خاطرات سیده زهرا حسینی است که در مورد جنگ ایران و عراق و به اهتمام سیده اعظم حسینی نگاشته شده و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیدهاست.
اسکای فال، پرفروشترین فیلم خارجی تاریخ کمپانی سونی
ایسنا- فیلم سقوط آسمانی با پیشی گرفتن از مرد عنکبوتی 3، پرفروشترین فیلم خارجی کمپانی سونی نام گرفت.
فیلم «سقوط آسمانی» جدیدترین فیلم از سری آثار جیمز باند به کارگردانی سام مندز و بازی دنیل کریگ با رسیدن به مجموع فروش خارجی 656 میلیون دلار عنوان موفقترین فیلم خارجی تاریخ کمپانی فیلم سونی را از آن خود کرد.
با احتساب فروش آمریکای شمالی، فیلم «سقوط آسمانی» تاکنون به فروش بینالمللی 918 میلیون دلار دست یافته و پیشبینی میشود تا پایان اکران به فروش جهانی 950 میلیون دلار برسد.
علاوه بر دنیل گریک بازیگران دیگری چون خاویر باردم، نوآمی هریس و رالف فینس در فیلم سقوط آسمانی ظاهر شدهاند.
منتقدان سینما معتقدند فیلم سقوط آسمانی شانس زیادی برای درخشش در جوایز اسکار 2013 دارد از بین فیلمهای قبلی جیمز باند تنها پنجه طلایی در بخش صدا و گلوله آتشین در بخش جلوههای ویژه موفق به کسب جایزه اسکار شدهاند. البته طی سالهای گذشته مسوولان برگزارکننده جایزه بافتا برخورد بهتری با سری فیلمهای جیمز باند داشتهاند و طی سالها جوایزی از سوی این آکادمی به سری فیلمهای جیمز باند تعلق گرفته است.
آغاز پیشفروش اینترنتی «هملت»
گروه فرهنگ- پیشفروش اینترنتی جدیدترین تجربه گروه تئاتر «یرما» به سرپرستی «رضا گوران» آغاز شد.
در این اثر به دراماتورژی محمد چرمشیر که خوانشی تازه از تراژدی «هملت» ویلیام شکسپیر است، بازیگرانی چون صابر ابر، ستاره پسیانی، بهناز جعفری، داریوش موفق، شیرین فرشباف و آتیلا پسیانی بازی میکنند.
این نمایش از 3 دیماه هر شب ساعت 19 در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود و علاقهمندان میتوانند از همین حالا با مراجعه به آدرس زیر، نسبت به خرید بلیت اقدام کنند:
51= http://tamashakhaneh.ir/ticket/buyticket.aspx?MovieId
گفتنی است در صورت بروز مشکل به هنگام خرید اینترنتی میتوانید با شمارههای 27-88814125 مربوط به تماشاخانه ایرانشهر تماس حاصل کنید.
تماشاگه یا چراگاه: موزه آبادان آغل گوسفندان شد
گروه فرهنگ- موزه آبادان با قدمت بیش از 50 سال به آغل گوسفندان تبدیل شده است. این موزه که در سال 1338 احداث آن توسط علیهانیبال شروع شده بود در سال 1340 خورشیدی به بهرهبرداری رسید.
شاهدان عینی گزارش کردهاند که در حال حاضر پنج راس گوسفند در محوطه فضای باز این موزه که گنبد مخروطی بیست دو متر و نیمی آن الگو گرفته از آرامگاه دانیال نبی شوش است، نگهداری میشود.
این موزه مجموعه آثاری از دوران ماقبل تاریخ و تاریخی و آثاری از دورههای متاخر تا دوره قاجاریه را در خود جای داده است. نکته جالب و حایز اهمیت آن است که قسمتی از فضای موزه در اختیار اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری شهرستانهای آبادان و خرمشهر است و با توجه به حضور نماینده میراث در موزه آبادان چگونه مجوز نگهداری گوسفندان داده شده است جای سوال دارد.
نکته دیگر آنکه قسمتی از فضای باز محوطه موزه تبدیل به محل دپوی ضایعات و آهنآلات شده و فضولات گوسفندان در کل محوطه و راه روهای ورودی و سنگ فرش شده آن قابل مشاهده است.
با شروع جنگ ایران و عراق تصمیم گرفته شد تا برای نجات آثار موزه، مجموعه آثار جمعآوری و به جای امن برده شود به این ترتیب این آثار از گزند بمبارانها در امان ماند. بعد از پایان جنگ موزه مدتها در دست مرمت بود.
با پایان کار مرمت، موزه بار دیگر حیات دوباره خود را در سال ۱۳۸۲ آغاز خواهد کرد در این دوره جدید حیات موزه آثار به امانت برده شده موزه بار دیگر به خانه خود باز گردانده شده است.
موزه آبادان دارای یک تالار اصلی و دو تالار جنبی است. تالار اصلی محل نمایش آثار دایمی موزه از جمله آثار به دست آمده از شوش (هزاره اول ق. م) و آثار دوره صفوی و قاجاری است. آثار مردمشناسی و نیز هنرهای سنتی در این مجموعه قرار دارد. یکی از تالارهای جنبی موزه به تالار نمایشگاههای موقت اختصاص داده شده است و تالار جنبی دیگر را کتابخانه و سالن اجتماعات تشکیل میدهد.
سایت سفرنویس در گزارشی از مشاهداتش در موزه آبادان آورده است: «پس از چند سال سفر به خوزستان بالاخره موفق شده بودم که موزه آبادان را به همراه دخترم ببینم، در حال بازدید از موزه آبادان یکباره یک شبح را در سالن ورودی موزه دیدم، به خودم شک کردم، چون اعتقاد چندانی به موجودات ماورایی ندارم، اما شبح داشت به سمت من میآمد، دخترم گفت بابا گوسفند!! باورش برایم سخت بود در موزه، آن هم موزه آبادان گوسفندی در سالن ورودی بود!! به دخترم اعتماد کردم و با او همراه شدم، یک راس گوسفند در موزه بود باورش سخت است ! گوسفندی شاداب و سرحال در موزه به همراه سرباز و نگهبان در حال گردش بود...»
خیالت سفید باشد
شعرهایی که میخوانید برگرفته از کتاب فصل پنجم، منتخب سرودههای سیدکمالالدین هادیان است؛ استاد دانشگاه، پژوهشگر و نویسنده. فصل پنجم را نشر فرس با قیمت سه هزار تومان در سالجاری روانه بازار کرده است.
1
حرفهایم روشن است؛
چون آفتاب.
باورکن؛ شب قرارداد است،
تا بازگشت نور،
آرزوهایمان تا بازگشت نور لختی چشم روی هم گذارند.
رویای لمس تن صبح؛
خورشید را،
به فردا پیوند میدهد2
خیالت سفید باشد؛
چون برف.
جاذبه زمین؛
از ربایش تو،
بیوزن میشود.
اکنون که به میهمانی عروج من آمدی؛
سه حرف در گوشم بخوان،
عین، شین، قاف،
مثنوی بماند برای شمس...