نگاهی به جشنواره فیلم فجر در گفتوگو با سامان سالور، خسرو نقیبی و مهرداد فرید: هیاهوی بسیار برای هیچ
المیرا حسینی- اولین دوره جشنواره فیلم فجر دولت تدبیر و امید هم به پایان رسید. دورهای که با حجم زیاد فیلمها روبهرو بود و طیف گستردهای از فیلمسازان در آن حضور داشتند؛ حضوری که گاه چشمگیر بود و گاه ناامیدکننده.
جوانانی که با فیلمهای اول و دوم خود توانستند نگاهها را به سمت خود جلب کنند؛ فیلمهایی چون «عصبانی نیستم» و «چند مترمکعب عشق» و فیلمسازان کهنهکاری که در کمال تعجب حتی نتوانسته بودند فیلمهای متوسط گذشته خود را تکرار کنند.
از سویی دیگر نحوه برگزاری جشنواره هم موافق و مخالفانی داشت. مسوولان برگزاری جشنواره از همان روزهای اول با چالشهای زیادی روبهرو بود. از یکسو برای نمایش فیلمهایی که در سالهای گذشته با بیمهری مواجه شده بود، باید چارهای میاندیشید و از سویی دیگر سینماگران از دولت تازه خواستههای تازهای داشتند اما سهم سینما از تدبیر و امید دولت جدید چه بود؟
خسرو نقیبی، منتقد و فیلمنامهنویس معتقد است این دوره، دوره گذار از هشت سال قبل به دوران تازه بوده و برای همین حجم تلخی تلنبار شده که در این مدت از نمایش آن ممانعت شده بود، به جشنواره امسال سرریز شده بود. او به «جهانصنعت» میگوید: فضای بسیار غمبار و سیاهی کلیت فیلمها را در خود گرفته بود و این برای اکران سال آینده نگرانکننده به نظر میرسد. فارغ از این بحث هم کارهای فاخری که سالها بود انتظار نمایششان را داشتیم جز کار ابراهیم حاتمیکیا که به اعتقادم درخشانترین کار جشنواره امسال بود، باقی آثار به هیچ وجه در حد انتظار مخاطب ظاهر نشدند بنابراین دورنمایی که این جشنواره برای اکران سال آینده به ما نشان میدهد، دورنمای امیدوارکنندهای نیست.
نقیبی با اشاره به کار بهروز افخمی و سینماگران جوانتر میگوید: سینما نیاز دارد فضاهای تازهای را تجربه کند مثل فضای کاری که در فیلم بهروز افخمی و فیلمسازان جوانتر دیدیم.
مهرداد فرید، منتقد سینما نیز نگران اکران سال آینده است: اگر فیلمهایی که در جشنواره به نمایش درآمد، نماینده مجموعه فیلمهای تولیدی 92 تلقی شود باید گفت سال آینده اکران عمومی دچار مشکل خواهد شد چون اکثر فیلمهایی که دیدیم باب میل تماشاگر ایرانی نیستند و اکثر فیلمهایی که قابل اعتنا بودند، مضامین تلخی دارند.
البته او این تلخی را که از بستر جامعه نشات میگیرد، طبیعی میداند و میگوید: جامعه ما در این سالها، سختیهای زیادی را از سر گذرانده است و بازتاب آینهای که فیلمسازها به سمت جامعه گرفتند، منتج به ساخت این فیلمها شده است. البته این جشنواره فیلمهای شاخصی هم داشت که چند سر و گردن از باقی فیلمها بالاتر بودند. اگر بخواهم بهطور خاص به فیلمهای قابل اعتنا اشاره کنم باید از «خانه پدری» و «عصبانی نیستم» نام ببرم که میتوان به آنها افتخار کرد ولی قاعدتا اینها نمیتوانند کلیت سینما را در زمینه اکران عمومی نجات دهند.
باید بپذیریم که سینما یک صنعت است و این صنعت تکیه بر جذابیت و سرگرمیسازی دارد که متاسفانه در فیلمهای امسال کمتر دیده میشود. بیشتر فیلمهای نمایش داده شده در سطح متوسط و پایینتر از متوسط قرار داشتند.
فرید کیفیت برگزاری جشنواره را نسبت به سالهای گذشته بهتر میداند: نحوه اداره برج میلاد نسبت به سالهای گذشته خوشایندتر بود و کمتر آدمهای متفرقهای که نه ربطی به سینما دارند و نه مطبوعات، در سالن نمایش فیلمها دیده میشدند و این یک پوئن مثبت به حساب میآید. نظم نمایش فیلمها هم غیر از چند مورد تاخیر و جا به جا شدن نمایش فیلم درمیشیان و کمال تبریزی خوب بود.
اما نقیبی درباره کیفیت برگزاری جشنواره امسال نظر دیگری دارد. او با گلایه از حجم زیاد محافظهکاری در برگزاری این دوره از جشنواره ادامه میدهد: امسال یکی از بدترین دورههای جشنواره بابت حجم محافظهکاری بیش از اندازه آقای رضاداد بود. گویا مسوولان متوجه تغییر و ورود به دوران تازه نشده بودند. آقای رضاداد فکر میکرد اگر جشنواره را به شیوه 10 سال پیش که خودش مسوول بود، برگزار کند، کافی است درحالی که ما پا به دوران تازهای گذاشتیم و برگشتن به 10 سال قبل، ابدا کف خواستههای ما هم نبود. رضاداد با همان شکل محافظهکارانه که همه جناحها را راضی نگهدارد، جشنواره را به پیش برد. فهرست نامزدها و آرای نهایی هم تیر خلاصی بود که میزان محافظهکاری را نشان میداد. شنیدهها حاکی از آن است که تیم آقای رضاداد قرار است چهار سال دیگر هم مسوولیت برگزاری جشنواره را برعهده بگیرند. این اتفاق به اندازه ماجرای اکران سال آینده نگرانکننده است.
سامان سالور که امسال با فیلم «تمشک» در جشنواره حضور داشت نیز جشنواره فیلم فجر را بیشتر یک جشن و دورهمی میداند و نه فستیوالی حرفهای. وی میگوید: جشنواره فیلم فجر امسال با اسمهای بزرگ فیلمسازان همراه بود و اگر بخواهیم خودمان را با گذشته بسنجیم، کیفیت کارها به مراتب بهتر بود اما وقتی اسم یک جشنواره به میان میآید، باید مقررات یک فستیوال نیز در آن لحاظ شود. مشکلی که جشنواره فیلم فجر دارد، این است که همه چیز قابلپیشبینی بود. پیش از جشنواره هم میشد حدس زد که قرار است سه، چهار فیلم خاص مورد توجه قرار بگیرند و این ربطی ندارد که فیلمها دارای چه کیفیتی باشند بلکه مهم این است که چه کسانی آنها را ساختهاند.
این فیلمساز جوان با انتقاد از اینکه تنها در حرف از فیلمسازان جوان حمایت میشود، میگوید: دایم میگویند فیلمسازان جوان و خون تازه در رگهای سینما و جشنواره ولی واقعا سهم نسل جوان چقدر است؟ حتی میتوانم بگویم الان که هنوز برندگان مشخص نشدند، چه کسانی قطعا این جوایز را میبرند. در تمام دنیا رسالت جشنواره در کشف نیروهای جوان و جسور و کشف ایدههای نو و بکر است اما اینجا تکرار سالیان گذشته را شاهد هستیم. همه در یک رودربایستی قرار گرفتهاند که منجر میشود تا در جشنواره فجر امسال شاهد حضور 30 فیلم باشیم که فشرده و باعجله پخش میشوند. این نه برای مخاطب مطلوب است و نه برای اهالی رسانه و داوران. چه ایرادی داشت جشنواره با 15 فیلم برگزار میشد؟
سالور انگشت انتقاد خود را به سمت فیلمسازان نیز نشانه میرود و میگوید: انتقادی هم به خود فیلمسازها وارد است که همه اخلاق حرفهای خود را کنار میگذارند و فضای انسانی را فراموش میکنند و برای موفقیتی هرچند کوچک حاضرند پا روی شانه همکاران خود بگذارند، آنها را تخریب کنند، نمایش بدهند.
دایم از مردم صحبت میکنیم ولی وقتی قرار است به سیمرغ برسیم، همه اصول فراموش میشود. در هر حال اگر جشنواره را به شکل جشنی که قرار است سینماگران را در کنار هم جمع کند، نگاه کنیم، قابل قبول است اما به عنوان جشنواره حرفهای نه. اگر نگاهی به جشنوارههای حوزه خلیجفارس بکنیم، خواهیم دید که با وجود آنکه سینمایی ندارند، آنقدر درست و حرفهای کار خود را انجام میدهند که جشنواره فیلم فجر را پشتسر گذاشته و جلو رفتهاند. در کدام فستیوال حرفهای تهیهکنندهها لابی میکنند و سعی دارند بر نظر هیات داوران تاثیر بگذارند. اگر فیلم فجر، جشنی دورهمی است که نتیجه آن از پیش مشخص است، چرا بقیه شرکت میکنند؟ این اتفاق فضای مکدرانهای را سبب میشود، از روز اول خوب و دوستانه شروع میکنی اما جوایز کارشناسانه نیست.
کارگردان «تمشک» در پایان میگوید: جشنواره در یک رودربایستی تاریخی قرار گرفته که باعث میشود کیفیت جشنواره پایین بیاید و همه چیز قابلپیشبینی باشد اما خدا را شکر که زمان، عنصر و داور عجیبی است. اگر فیلمی دیده شود و جایزه نگیرد زمان و وجدان بیدار تماشاچی درباره آن تصمیم خواهد گرفت.
حمایت ایوب آقاخانی و بهاره رهنما از کودکان مبتلا به سرطان
گروه فرهنگ- اجرای نمایش «شمعدانیها» 21 بهمنماه درحالی با حضور نمایندگانی از بنیاد خیریه دهشپور آغاز شد که ایوب آقاخانی و بهاره رهنما طی سخنانی از حاضران در تالار حافظ درخواست کردند تا حمایت خود را از کودکان مبتلا به بیماریهای خاص دریغ نکنند.
ایوب آقاخانی، نویسنده و کارگردان نمایش «شمعدانیها» در این مراسم با قدردانی از تماشاگران بهخاطر حضور در تالار حافظ گفت: امشب به دیدن نمایشی آمدهاید که جدای از ضرورتهای زیباییشناسانه، مدت زیادی است از دغدغههای فرهنگی گروه محسوب میشود و در کنار تجربههای قبلی که همواره پرداختن به تراژدیها را مورد توجه قرار داده، اینبار پدیده و معضلی فرهنگی همچون مساله مهاجرت را از منظر کمیک مینگرد.
این هنرمند همچنین به اختصاص نیمی از درآمد حاصل از فروش گیشه دو شب نخست اجرا به بنیاد خیریه دهشپور و کودکان مبتلا به بیماریهای خاص اشاره کرد و گفت: اختصاص نیمی از گیشه دو شب نخست اجرا به درمان مبتلایان بیماریهای خاص کوچکترین کاری است که انجام میدهیم و آیا هر یک از ما تا این لحظه به رنج آنها که با بیماری مکرر زندگی میکنند فکر کردهایم؟ بیایید حتی وقتی «شمعدانیها» را نمیبینیم به یاد کودکانی باشیم که ناغافل و از نخستین سالهای زندگی متوجه شدند باید تا پایان عمر با بیماری سر کنند و به ادامه حیات بپردازند.
آقاخانی در پایان به اجرای کاملا خصوصی نمایش «شمعدانیها» اشاره کرد و گفت: در شرایطی به سر میبریم که ظاهرا نباید به حمایتهای دولتی امیدی داشته باشیم و گروه ما نیز همراه با دیگر فعالان عرصه نمایش کشور، ناخواسته به استخر خالی از آبِ تئاتر خصوصی پرتاب شد. رویکردی که اگر قرار باشد به سرانجام اولیه برسد، احتمالا 10 سالی به سن همه ما اضافه شده است و اصلا مشخص نیست نتیجه موردنظر را داشته باشد یا خیر. پیمان پژوهنده عزیز در این مسیر و برای اجرای نمایش «شمعدانیها» به عنوان حامی با گروه تئاتر «پوشه» همراه شد که توجه شرکتها و حامیان خصوصی در این رابطه جای تقدیر دارد. در ادامه بهاره رهنما ضمن اشاره به همکاری خود با بنیاد خیریه دهشپور اظهار داشت: مدتی است به عنوان سفیر حمایت از حقوق کودکان مبتلا به بیماریهای خاص و سیاستگذاری در این رابطه با بنیاد خیریه دهشپور همکاری میکنم و بسیار خوشحالم این نهاد در کنار تعداد دیگری از فعالان امور خیریه موفق به جلب اعتماد مردم شده است. رهنما به شرایط سخت حاکم بر کشور به واسطه اعمال تحریمها اشاره کرد و گفت: در این میان بیماران مبتلا به بیماریهای خاص برای تهیه دارو با مشکلات بسیاری مواجه شدند، درحالی که ظاهرا قرار نبود چنین اتفاقی بیفتد اما به دلیل تحریمهای متنوع که بانکها و مبادلات ارزی را تحتتاثیر قرار داد عملا شاهد بودیم تهیه دارو از خارج با دشواریهای زیادی مواجه شد و کودکان هموفیلی و دیگر بیماریهای خاص سختیهای زیادی از این نظر متحمل شدند که تلاشهای زیادی صورت گرفت تا کاستیها برطرف شود بنابراین در کنار دیگر بنیادهای خیریه تلاشهای زیادی صورت گرفت تا حداقل بخشی از مشکلات به وجود آمده برای تهیه داروی مورد نیاز این کودکان بیمار برطرف شود که امیدوارم بیماران در آینده شاهد چنین سختیهایی نباشند.
جشنواره سی و دوم منهای امید
هر قدر هم آقای رضا داد در بیانیهها و سخنرانیهایش شعار «روحانی مچکریم» سردهد، به پررنگ شدن نقاط ضعف این جشنواره بیشتر دامن میزند، چه آنکه هر روز اهالی جشنواره به هنگام رویایی با ضعفهای آن، این سوال برایشان مطرح میشود که دقیقا بابت چه چیزی متشکریم؟! این سوال مخصوصا از وقتی پررنگ شد که روز گذشته و در آخرین ساعت منتهی به اختتامیه جشن سینمای ایران خبرآمد که حسین پاکدل، مجری مراسم اختتامیهای که معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برپا میکند به دلیل ممنوع التصویر بودن در تلویزیون، با شهیدیفر، مجری مورد وثوق تلویزیون که اجرای جشنوارههای معاونت سینمایی دولت گذشته را هم برعهده داشت و از قضا اعتقاد راسخ هم دارد که بعضی از فیلمهای حاضر در جشنواره، خیانت به ملت و مملکت، غیرشریف، بیحیا، نانجیب و هجویه است، جا به جا میشود. پس از همین جا و از آخر به اولم دلایل بد بودن و ناامیدکننده بودن این جشنواره را با هم مرور میکنیم:
1- واقعا شان یک وزارتخانه و یک جشنواره بینالمللی تا کجا تنزل پیدا میکند که علیرغم اینکه مجری مهمترین برنامه سالانهاش را تعیین و بهطور رسمی اعلام کرده به دلیل مخالفت تلویزیون تغییر میدهد! آیا این وظیفه سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ است که مطیع صدا و سیما باشد یا وظیفه تلویزیون است که مراسم اختتامیه را پوشش دهد؟!
2- روز 21 بهمن و در آخرین روز نمایش فیلمها در کاخ جشنواره پیش از نمایش نخستین فیلم که قرار بود طبقه حساس کمال تبریزی باشد، ناگهان اعلام شد که به دلیل وجود مشکل صوتی در نسخهای از فیلم که قرار بود در کاخ جشنواره به نمایش دربیاید، ترجیح دادهاند که زمان پخش این فیلم را با فیلم عصبانی نیستم رضادرمیشیان عوض کنند! نه اینکه ما از تماشای فیلم عصبانی نیستم لذت نبریم و حاضران در سالن همایشهای برج میلادی به شایستگی تشویقش نکردند، نه! تنها مشکل پیش آمده این بود که نشست این فیلم برگزار نشد و عوامل از همه جا بیخبرش به برج میلاد نیامدند تا سر و ته اکران فیلمی که در رسانههای آن سو به فیلم فتنه معروف شده با کمترین هزینهای هم بیاید.
3- حضور افرادی با کارکرد گشت ارشاد البته بدون لباس پلیس و... در به اصطلاح کاخ جشنواره، نه در بیرون بلکه در داخل سالن همایشهای برج میلاد یکی دیگر از نکات غیرقابل هضم این دوره بود.
خواهرانی که طوری در مقابل ورودی ایستاده بودند که هر زنی به محض ورود به آنها برخورد کند. این خواهران البته کارشان را به تذکر «روسریت رو بکش جلو»، محدود نکردند و تهدید و ارعاب را با تکرار جملاتی مثل: «وقتی از اینجا بری بیرون حالیت میکنم»، چاشنی برخورد با با روزنامهنگاران و منتقدان و اهالی سینما در ایام جشن سینمای ایران کرده بودند.
4- این جشنواره اگرچه بعد از سه سال، خانه پدری را، خارج از مسابقه به اکران آورد اما جایی برای اشغالهای دوستداشتنی که سال پیش هم به جشنواره راهش ندادند، نداشت.
توضیحات این بخش را عینا از یادداشت آقای یزدان سلحشور که روز دوشنبه در «وبلاگ» خبرآنلاین منتشر شد، میآورم: «شایعهای پخش شد که میخواهند «آشغالهای دوستداشتنی» را در سانس فوقالعاده نشان بدهند که مشخص شد همیشه پای شایعهای در میان است. سَر ِ شام میگفتند که قبلا وقتی که جامعه سینمایی یکصدا فیلمی را میخواستند در جشنواره پخش میشد چون قبلیها شهامت کنار آمدن با اعتراض را داشتند اما این شهامت در فعلیها نیست. به گردن گوینده! من که شخصا فکر میکنم که فعلیها خیلی شهامت دارند که از افکار عمومی وحشتی ندارند. به هر حال سال بعد، «آشغالهای دوستداشتنی» را میبینیم و از خودمان میپرسیم مگر این فیلم چه مشکلی داشت؟ همانطور که امسال از خودمان پرسیدیم فیلمهای روحالله حجازی و کیانوش عیاری چه مشکلی داشتند که سالهای قبل، قیچی شدند و...»
5- شاید یادتان باشد که در سالهای گذشته آنها که برای تماشای فیلمها به سینمای رسانه میرفتند، خواه روزنامهنگار و خبرنگار و خواه نویسنده و منتقد و عوامل سینما از شلوغی شگفتانگیز و بیمعنی این سینما به زبان آمده بودند از اینکه گروهی را هر روز با اتوبوس به کاخ جشنواره میآوردند و صدای شیون و گریه کودکان زیر شش ماه، امکان تماشای فیلم را از حاضران در سالن میگیرد. دستاندرکاران جشنوراه امسال برای کم کردن این جماعت ناهمگون از تماشاچیهای کاخ جشنواره تلاش خودشان را کردند و البته تا حدود زیادی موفق بودند اما از آنجا که نمیتوانستند به بسیاری از موسسات و نهادهای غیررسانهای و غیرسینمایی نه بگویند سهمیه روزنامهها، نشریات و سایتهایی که زورشان به آنها میرسید را تا جایی که توانستند کم کردند. من شخصا شاهد بودم درحالی که به روزنامه ما به عنوان یک روزنامه سراسری تنها یک سهمیه از سینمای رسانه تعلق گرفته بود، پیش چشمهای ما، نمایندگان موسساتی که ذکرشان رفت، میآمدند و با عزت و احترام کارتهای متعددشان را تحویل میگرفتند و میرفتند.
6- درست است که این یادداشت درباره جشنواره فیلم فجر بود اما الگوی رفتارهای وزارت محترم فرهنگ در برخورد با اهالی رسانه در جشنهای انقلاب آنچنان یک دست است که میخواهم اشارهای گذرا به جشنواره تئاتر هم داشته باشم.
جشنوارهای که مسوول ستاد خبری و روابطعمومی آن تنها به دلیل خبری که در خبرگزاری فارس درج شد و وی را که از روزنامهنگاران قدیمی این حوزه است، از حامیان فتنه خواند برکنار شدند و معاون هنری ارشاد، رییس اداره تئاتر و شخص وزیر هرگز پاسخی درباره این رفتارشان ندادند.
اگرچه میتوان گفت با رفتار فروتنانهای که آن روز وزارت فرهنگ دربرابر یک خبرگزاری در پیش گرفت، رفتار مطیعانه امروزش در برابر خواست تلویزیون جای تعجب نداشت.
پخش فیلم «چند مترمکعب عشق» با حوزه هنری
ایلنا-پخش فیلم «چند مترمکعب عشق» توسط موسسه فرهنگی تبلیغاتی بهمن سبز انجام میشود که موسسهای تخصصی در حوزه پخش فیلم در حوزه هنری است.
فیلم سینمایی«چند مترمکعب عشق» در بخش مسابقه سودای سیمرغ در چهار رشته و در بخش «نگاه نو» نامزد دریافت سه سیمرغ شده است و مجموعه تعداد نامزدهای این فیلم به هفت عنوان میرسد و میتوان آن را در جایگاه رکوردداران نامزدی جوایز جشنواره فجر قرار داد.
در خلاصه داستان «چند مترمکعب عشق» آمده است که عبدالسلام که یک مهاجر افغان است، به همراه دخترش مرونا در یک کارگاه مشغول به کار و زندگی است. عشقی در راه است، عشق صابر به مرونا، عشقی که فرجامش را هیچکس نمیداند، نه صابر، نه مرونا و نه حتی عبدالسلام... بازیگران این فیلم هم ساعد سهیلی، حسیبا ابراهیمی، نادر فلاح، علیرضا استادی، مسعود میرطاهری، افشین سلیمانپور، امیر غفورصدخسروی و کاظم علیزاده هستند.
«فائزه هاشمی» رییس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات
ایسنا- سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات گفت که در نشست شورای این انجمن، فانزه هاشمی به عنوان رییس، بدرالسادات مفیدی به عنوان نایبرییس و عباس صفاییفر بهعنوان دبیر و سخنگوی این انجمن انتخاب شدند.
با اشاره به دیدار اعضای این انجمن با آیتالله هاشمیرفسنجانی، اظهار کرد: در ملاقاتی که اعضای انجمن با آیتالله هاشمی داشتند، او به پرهیز از افراط و تفریط در رسانهها و رعایت قانون و پایبندی به آرمانهای انقلاب توصیه کردند. وی درباره سابقه فعالیت انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، توضیح داد: این انجمن سال 1377 ایجاد شد و در سال 1380 مجوز خود را از وزارت کشور گرفت. در این سالها، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات به عنوان یک نهاد غیردولتی در میان فعالان حوزه آزادی بیان بود و همواره با تاکید بر رعایت اخلاق حرفهای و محدودیتهای حاکم بر نظام رسانه که بهعنوان معیارهای حقوقی پذیرفته شده و در چارچوب قانون اساسی فعالیت کرده است. صفاییفر در پاسخ به این پرسش که چرا در سالهای اخیر، نامی از این انجمن شنیده نمیشد، بیان کرد: بعد از سال 1388 به دلیل شرایطی که ما به آن «انسداد گفتوگو با دولت» میگوییم، فعالیت این نهاد کمرنگتر شد و بیشتر به موضوعهای محتوایی و پژوهشی میپرداخت. پیش از این، محسن کدیور رییس و ماشاءالله شمسالواعظین سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات بودند.
رکوردشکنی «گرگ وال استریت» در انگلستان
فارس- فیلم رکورددار قبلی اسکورسیزی در این کشور، درام جنایتکارانه «رفتگان» با یک فروش 22میلیون دلاری بوده است.
نمایش عمومی «گرگ والاستریت» هنوز در انگلستان ادامه دارد و احتمال دارد این فیلم (که با درجه R به روی پرده سینماها رفت) بتواند رکورد «هانیبال» را بشکند. درجهبندی R مخفف Restricted-Under 17 است، یعنی بچههای زیر ۱۷ سال هنگام تماشای فیلم باید همراه والدین یا یک سرپرست بزرگتر باشند.
درحالی که اهل فن پیشبینی میکردند این فیلم به دلیل لحن اجتماعی و شرح حالگونه خود به صورت یک فیلم پرفروش در نیاید اما استقبال تماشاگران از آن خوب بوده است.
«گرگ والاستریت» طی شش هفته اکران عمومی در سینماهای آمریکای شمالی بالای 100 میلیون دلار فروش کرده و پیشبینی میشود تا چند هفته آینده، فروش آن از مرز 130میلیون دلار بگذرد.
این کمدی سیاه طی هفته قبل هم با یک فروش 27 میلیون دلاری در سطح بینالمللی، لقب پرفروشترین فیلم جدول گیشه نمایش بینالمللی را (در خارج از آمریکا) از آن خواهد کرد. فروش فیلم در حدود 40 کشور جهان تا به حال به حدود86 میلیون دلار رسیده و این رقم فروش باعث خشنودی تهیهکنندگان آن شده است.
سانس ویژه نمایش «جینگو» در کاخ جشنواره
مهر- فیلم سینمایی «جینگو» به کارگردانی تورج اصلانی در دومین نمایش خود در بخش نوعی تجربه در کاخ جشنواره با استقبال تماشاگران مواجه شد و نمایش آن به سانس دوم و ویژه رسید.
فیلم سینمایی «جینگو» (روایت معلق) اولین ساخته بلند تورج اصلانی در دومین نمایش خود در بخش «نوعی تجربه» سیودومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر، ساعت 14 روز دوشنبه 21 بهمن ماه جاری در سالن شماره 2 مرکز همایشهای برج میلاد تهران روی پرده رفت اما به علت ظرفیت کم سالن و استقبال مخاطبان سانس ویژهای به این فیلم در کاخ جشنواره اختصاص داده شد و این فیلم ساعت 18 همان روز در سالنهای 1 و 3 مرکز همایشهای برج میلاد تهران به نمایش درآمد.
این فیلم همچنین ساعت 22 دوشنبه شب 21 بهمنماه با حضور تورج اصلانی در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد و مورد استقبال علاقهمندان قرار گرفت.
آرزوی سینمایی فردوسیپور برای فوتبال
مهر- عادل فردوسیپور برنامه شب گذشته «90» را با یادی از جشنواره فیلم فجر آغاز کرد. وی در صحبتهایش به رونق این دوره از جشنواره اشاره کرد و گفت: امسال سینمای ایران بعد از یک دوره خاص شاهد شور و هیاهوی خوبی در جشنواره بوده است و مردم و سینماگران حضور فعالی در این رویداد هنری داشتند. این مجری تلویزیونی در ادامه صحبتهایش عنوان کرد: امیدوارم تماشاگران فوتبال هم همچون تماشاگران سینما با این ورزش آشتی کنند و برای دیدن مسابقات به میادین ورزشی بیایند.
برنامه سینمایی 90 شب گذشته 21 بهمن ماه زودتر از هفتههای دیگر پایان یافت تا برنامه «هفت» بتواند ساعت 1:30 دقیقه روی آنتن شبکه سوم سیما برود.
«لیلی و مجنون» پس از 4 روز به روی صحنه
گروه فرهنگ- اجرای اپرای عروسکی «لیلی و مجنون» ساخته عزیز حاجی بیگف، آهنگساز آذری و براساس داستان لیلی و مجنون نوشته محمد فضولی و نظامی گنجوی با طراحی و کارگردانی بهروز غریبپور از دوم بهمنماه در تالار فردوسی اجرا شد و 22 بهمن به پایان رسید و مجددا از 27 بهمن تا 10 اسفند به روی صحنه تالار فردوسی میرود.
این اپرای عروسکی به زبان آذری اجرا میشود و موسیقی آن که ششمین اپرای گروه تئاتر عروسکی آران است توسط امیر بهزاد بازآفرینی شده است. علی پاکدست، مریم اقبالی، غزل اسکندرنژاد، مونا کیانیفر و علی ابوالخیریان تعدادی از بازیدهندگان «لیلی و مجنون» هستند.
گفتنی است اپرای عروسکی «لیلی و مجنون» تا 10 اسفند ساعت 19 در تالار فردوسی اجرا میشود. شایان ذکر است اپرای عروسکی «لیلی و مجنون» شنبهها به روی صحنه نمیرود.