پایان خالق صد سال تنهایی در 87 سالگی: مردی بزرگ مرده است
گروه فرهنگ - گابریلگارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات از دنیا رفت. مارکز را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
موفقیت گسترده و تاثیرگذاری ادبی این اثر مارکز زمانی به حدی رسیده بود که روزنامه نیویورک تایمز در توصیف آن نوشت: از زمان انتشار کتاب پیدایش (سفر پیدایش) تا به امروز این اولین اثر ادبی است که تمامی بشریت باید آن را بخواند.
مارکز اواخر ماه مارس به دلیل عفونت ریه و مجاری ادراری به مدت 9 روز در بیمارستان مکزیکوسیتی بستری بود و از 8 آوریل در خانهاش در این شهر دوران نقاهت را میگذراند او 87 ساله بود.
از صد سال تنهایی تا مرگ
مارکز معروف به «گابو» 6 مارس 1927 در شهر کوچک آراکاتاکا در شمال کلمبیا به دنیا آمد. شهری که منبع الهام رمان معروف او «صد سال تنهایی» شد. این رمان سال 1967 منتشر و در سراسر جهان با استقبال دوستداران ادبیات روبهرو شد.
«صد سال تنهایی» داستان زندگی پرفرازونشیب خانوادهای در شهر خیالی ماکوندو را در قرن نوزدهم و بیستم روایت میکند. این رمان به 30 زبان ترجمه شد و تاکنون بیش از 30 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.
خوان مانوئل سانتوس رییسجمهور کلمبیا در توییتر به مارکز ادای احترام کرد و نوشت: «صد سال تنهایی و غصه برای بزرگترین کلمبیایی تاریخ».
مارکز در 1985 با کتاب «عشق سالهای وبا» به محبوبیت بیشتری دست پیدا کرد. این رمان سال 2007 مبنای فیلمی سینمایی با بازی خاویر باردم شد.
مارکز یکی از نویسندگانی بود که چشمانداز ادبیات آمریکای لاتین را تغییر داد و با داستانهای کوتاه و رمانهای خود استاد ژانر ادبی رئالیسم جادویی شد. خیلیها او را محبوبترین نویسنده اسپانیایی زبان از زمان میگل د سروانتس میدانند که «دن کیشوت» را در قرن هفدهم میلادی نوشت.
مارکز در 1982 برای رمانها و داستانهای کوتاه خود برنده جایزه نوبل ادبیات شد. زمانی که نوبل ادبیات را دریافت کرد، آمریکای لاتین را «منبع خلاقیتی سیریناپذیر و پر از غم و زیبایی» نامید و گفت: «شاعران و گدایان، موزیسینها و پیشگویان، جنگجویان و رذلها، همه مخلوقات آن واقعیت بیامان هستند.»
از دیگر آثار او میتوان به «پاییز پدرسالار»، «کسی به سرهنگ نامه نمینویسد»، «وقایعنگاری مرگ از پیش اعلامشده»، «زیستن برای بازگفتن» (اتوبیوگرافی)، «از عشق و دیگر شیاطین» و «خاطره دلبرکان غمگین من» اشاره کرد.
مارکز در عین حال یک خبرنگار ماهر بود. او کار خبرنگاری را همزمان با تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه بوگوتا شروع کرد. مجموعه گزارشهای او درباره مصائب یک ملوان کلمبیایی جنجال به پا کرد او در 1955 به عنوان خبرنگار خارجی به اروپا رفت و همان سال اولین اثر ادبیاش که یک رمان کوتاه بود، منتشر شد.
مهارت مارکز به عنوان یک خبرنگار در کتاب «گزارش یک آدمربایی» او مشخص است. این کتاب غیرداستانی درباره فعالیتهای یک کارتل موادمخدر به رهبری پابلو اسکوبار قاچاقچی بدنام کلمبیایی است که سال 1993 مرد.
«عشق سالهای وبا» مارکز یکی از معدود آثار اوست که چند بار به پرده عریض سینما راه پیدا کرده است. این کتاب به تازگی منبع یک فیلم کلمبیایی هم شد. دهها داستان کوتاه مارکز مبنای ساخت فیلمهای بلند سینمایی یا فیلمهای تلویزیونی شد و او در دوران کاری خود چند فیلمنامه هم نوشت. سال 1984 فیلم ژاپنی «وداع با پناهگاه» به کارگردانی شوجی ترایاما با اقتباس از «صد سال تنهایی» ساخته شد.
او اوایل دهه 1990 متن دو سریال کوتاه اسپانیاییزبان را نوشت و در 1982 یکی از داوران جشنواره فیلم کن بود.
مارکز گاهی اوقات نیز چهرهای سیاسی پیدا میکرد او در مقطعی واسطه مذاکرات شورشیان کلمبیایی با دولت این کشور بود. از سوی دیگر دوستی او با فیدل کاسترو رهبر سابق کوبا با اعتراضهایی در محافل ادبی و سیاسی در آمریکای لاتین مواجه شد. مارکز و ماریو بارگاس یوسا دیگر نویسنده تحسینشده آمریکای لاتین با هم اختلاف داشتند که این دشمنی بیش از 30 سال طول کشید.
مارکز بیش از 30 سال در مکزیک زندگی کرد و در سالهای اخیر به ندرت در مجامع عمومی حاضر میشد.
مواجهه با مرگ
حدود دو سال پیش بود که بعد از شنیدن خبر ابتلایش به سرطان غدد لنفاوی، نامهای را بسان آخرین کلام، خطاب به هوادارانش منتشر کرد؛ نامهای که حکایت عشق به زندگی بود، در هنگام مواجهه نویسنده جادوگر با مرگش. آن نامه در آن مقطع زمانی، غوغایی در دنیا به پا کرد و امروز که سرانجام او مرده است، دوباره خواندنش خالی از لطف نیست.
اگر پروردگار لحظهای از یاد میبرد که من آدمکی مردنی بیش نیستم و فرصتی ولو کوتاه برای زنده ماندن به من میداد از این فرصت به بهترین وجه ممکن استفاده میکردم. به احتمال زیاد هر فکرم را به زبان نمیراندم، اما یقینا هرچه را میگفتم فکر میکردم.
هر چیزی را نه به دلیل قیمت که به دلیل نمادی که بود بها میدادم کمتر میخوابیدم و بیشتر رویا میبافتم زیرا در ازای هر دقیقه که چشم میبندیم، 60 ثانیه نور از دست میدهیم. راه را از همان جایی ادامه میدادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر برمیخواستم که سایرین هنوز در خوابند اگر پروردگار فرصت کوتاه دیگری به من میبخشید، سادهتر لباس میپوشیدم، در آفتاب غوطه میخوردم و نه تنها جسم که روحم را نیز در آفتاب عریان میکردم.
به همه ثابت میکردم که به دلیل پیر شدن نیست که دیگر عاشق نمیشوند بلکه زمانی پیر میشوند که دیگر عاشق نمیشوند. به بچهها بال میدادم اما آنها را تنها میگذاشتم تا خود پرواز را فرا گیرند. به سالمندان میآموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا میرسد، با غفلت از زمان حال است. چه چیزها که از شماها [خوانندگانم] یاد نگرفتهام...
یاد گرفتهام همه میخواهند بر فراز قله کوه زندگی کنند و فراموش کردهاند مهم صعود از کوه است. یاد گرفتهام وقتی نوزادی انگشت شست پدر را در مشت میفشارد، او را تا ابد اسیر عشق خود میکند. یاد گرفتهام انسان فقط زمانی حق دارد از بالا به پایین بنگرد که بخواهد یاری کند تا افتادهای را از جا بلند کند. چه چیزها که از شما یاد نگرفتهام....
احساساتتان را همواره بیان کنید و افکارتان را اجرا. اگر میدانستم امروز آخرین روزی است که تو را میبینم، چنان محکم در آغوش میفشردمت تا حافظ روح تو گردم. اگر میدانستم این آخرین دقایقی است که تو را میبینم، به تو میگفتم «دوستت دارم» و نمیپنداشتم تو خود این را میدانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلتها به ما دهد.
کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش میکنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری.
خودت را مجبور به بیان آنها کن. به دوستان و همه آنهایی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت.
جهان بر مدار مارکز
با اعلام خبر درگذشت «گابریل گارسیا مارکز»، نویسنده مطرح کلمبیایی و برنده نوبل ادبیات، سیل پیامهای تسلیت از جانب چهرههای عرصه فرهنگ و هنر و سیاست در رسانههای بینالمللی منتشر شده است.
نویسندگان صاحبنامی چون «ماریو بارگاس یوسا» رماننویس پرویی برنده نوبل ادبیات و «ایزابل آلنده» نویسنده معروف اهل شیلی و روسایجمهور کشورهای آمریکا، برزیل و کلمبیا از جمله شخصیتهای جهانی هستند که اظهار تاسف خود را از شنیدن خبر درگذشت نویسنده «صد سال تنهایی» ابراز کردهاند. یوسا که آثار مطرحی چون «سور بز» و «گفتوگو در کاتدرال» را در کارنامه کاریاش دارد، در اینباره گفت: مردی بزرگ مرده است؛ نویسندهای که کارهایش، دانش و اعتبار گستردهای برای ادبیات زبان ما به ارمغان آورد. رمانهای او پس از او هم زنده خواهند ماند و به جذب خوانندگان از سرتاسر جهان ادامه خواهند داد.
«ایزابل آلنده» نویسنده شیلیایی کتابهایی چون «داستانهای اوالونا»، «اینس روح من» و «خانه ارواح» نیز در پیام تسلیت خود آورده است: آثار ادبی کمی از گذر بیرحمانه زمان جان سالم بهدر میبرند و یاد نویسندگان معدودی جاودانه میشود اما جایگاه گارسیا مارکز در مقبره استادان کلاسیک است. من به منظور جلوگیری از گریستن برای او، به مطالعه مداوم آثارش میپردازم.
«پائولو کوئلیو» نویسنده مطرح برزیلی هم در مطلبی که به این منظور منتشر کرده، نوشته است: مارکز دیوار بین واقعیت و خیال را شکست و راهی را برای نسلی از نویسندگان آمریکای جنوبی باز کرد.
«باراک اوباما» رییسجمهور ایالات متحده آمریکا هم درباره مرگ «گابو» گفت: جهان یکی از بزرگترین نویسندگان رویاگرایش را از دست داد، او یکی از محبوبترین نویسندگان من در جوانی بود. او که میان میلیون هوادارش به نام محبتآمیز «گابو» شناخته میشد، با خلق شاهکارش «صد سال تنهایی» به شهرت بینالمللی رسید. اولینبار افتخار داشتم او را در مکزیک ملاقات کنم؛ جایی که نسخه امضاشده کتابش را به من هدیه کرد و من تا امروز آن را عزیز و گرامی داشتهام... من همدردیام را به خانواده و دوستان او تقدیم میکنم و امیدوارم آنها با این واقعیت که کارهای گابو برای نسلهای آینده ماندگار خواهد بود، تسلی پذیرند.
«بیل کلینتون» رییسجمهور پیشین آمریکا نیز از دیگر سیاستمدارانی است که برای درگذشت مارکز پیام ارسال کرده است: من از شنیدن خبر فوت گابریل گارسیا مارکز ناراحت شدم. از بیش از 40 سال پیش که «صد سال تنهایی» را خواندم همچنان مسحور تخیل بیهمتا، شفافیت ذهن و صداقت احساسی او هستم. او رنج و شادی مشترک ما انسانها را، هم در فضای واقعی و هم جادویی، مسخر کرده است مفتخرم که بیش از 20 سال با او سابقه دوستی داشتم و قلب بزرگ و ذهن درخشانش را میشناختم.
به گزارش فرانس پرس، «خوان مانوئل سانتوس» رییسجمهور کلمبیا نیز در سوگ از دست دادن مارکز نوشت: صد سال تنهایی و اندوه برای مرگ بزرگترین کلمبیایی تاریخ... به مرسدس همسر گابو و خانوادهاش تسلیت میگویم. غولها هرگز نمیمیرند.
روسایجمهور مکزیک، برزیل و ونزوئلا هم از دیگر فعالان عرصه سیاست بودند که برای فقدان گابریل گارسیا مارکز پیام تسلیت منتشر کردند.
«خوانس» خواننده کلمبیایی و «شکیرا» ستاره پاپ هموطن مارکز هم به نمایندگی از اهل دنیای هنر برای درگذشت این نویسنده برجسته پیام تسلیت ارسال کردهاند.
مارکز، راوی صد سال تنهایی فرود گلهای زرد از آسمان
گابریل گارسیا، مارکز در سن 87 سالگی در شهر مکزیکو درگذشت.
نویسنده بلندآوازه کلمبیایی و برنده جایزه نوبل با وجود نوشتن چند کتاب قابل بحث و ماندگار در سراسر جهان با «صد سال تنهایی» شناخته میشود.در صد سال تنهایی که برگردان فارسی آن را با شیوایی هر چه تمامتر زندهیاد بهمن فرزانه در اختیار علاقهمندان به کتاب قرار داده، مارکز با چیرهدستی مثالزدنی از هزار لای زمان و مکان به شرح زندگی شش نسل از یک خانواده میپردازد.پس از بیان زندگی نسل اول به عنوان زیرساخت داستان، مارکز از زبان سوم شخص و در یک قرن، تنهایی پنج نسل دیگر را خلق میکند.شخصیت قهرمانها در عین پیچیدگی بهگونهای تصویر میشود که خواننده هیچگاه احساس بیگانگی نمیکند و با وجود طولانی بودن، صد سال تنهایی آنقدر جاذبه دارد و به ویژه آنقدر از تعدد زمانی برخوردار است که خواننده را دنبال خود میکشد.
جابهجایی روابط شخصیتهای زن و مرد داستان و تقابل مرگ و زندگی، خواننده را میان رویا و واقعیت نگه میدارد.مارکز در چند جای داستان، زمان را عقب میبرد، درحالی که این جابهجایی و بازگشت به گذشته هیچگاه به پیوستگی روایت لطمه نمیزند و به تعبیری خواننده در لابهلای صد سال تنهایی، دچار ابهام و پیچیدگی ذهنی نمیشود.با وجود اینکه راوی داستان سوم شخص است، اما در بخشهای گوناگونی مارکز به نظر میرسد از سر قصد، بخشی از روایت را به برخی شخصیتها میسپارد که با خلق ذهنیتهای متفاوت ریتم داستان دچار یکنواختی نشود.در صد سال تنهایی جزییات زندگی در دهکدهای میگذرد که به زادگاه نویسنده در کلمبیا شباهت دارد تا مارکز بهگونهای خواننده را با آنچه در ذهنش از کودکی و نوجوانیاش میگذرد، همراه کند.
با صد سال تنهایی شیوهای در نگارش هنر داستاننویسی قرن بیستم پدیدار شد با عنوان «رئالیسم جادویی» که به نوعی آن را سبک مارکز مینامند.مارکز با نوشتن از کولیها کارهای جادویی آنها را برای خوانده توصیف میکند و با تشریح شگفتیهای زندگی آنها در دهکده خواننده را با فراز و فرود روایت به دنبال خود میآورد. در بخشی از روایت مارکز و به تبع آن شکلگیری رئالیسم جادویی او، در صحنه زاده شدن فرزند «دمدار» در اثر ازدواج فامیلی ارواح و گشتوگذار مردگان، گلهای زرد از آسمان فرود میآید که همواره در ذهن من ماندگار است.
***
ایزابل آلنده، نویسنده معروف شیلیایی پس از خبر مرگ مارکز گفت: (نقل به مضمون) در آسمان هنر داستاننویسی نامهای بزرگی با زحمت بسیار خود را ماندگار کردهاند اما مارکز در بالاترین طبقه آسمان جای دارد.
رقبای نخل طلای جشنواره کن معرفی شدند: جای خالی چندباره ایران در کن
گروه فرهنگ- اسامی فیلمهایی که برای دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن رقابت میکنند، همچنین اسامی فیلمهای پذیرفته شده در بخشهای سینه فونداسیون و بخش رقابتی فیلم کوتاه، دو بخشی که عباس کیارستمی داوری آنها را در جشنواره کن شصت و هفتم برعهده دارد، اعلام و روشن شد هیچ فیلم ایرانی در این دو بخش جای ندارد. این درحالی است که کشورهای گرجستان و آذربایجان برای نخستینبار در این جشنواره نمایندگانی دارند.
جشنواره فیلم کن اعلام کرد امسال فیلمهای «قدم مرد» به کارگردانی جیووانی آلویی از ایتالیا، «حکومت افتخار» ساخته ران هوانگ از چین، «فضای نادیدنی» ساخته دئا کولومبگاشویلی از گرجستان، «لیدی» ساخته سیمون مسا- سوتو محصول مشترک کلمبیا و بریتانیا، «آخرین» ساخته سرگی پیکالف از آذربایجان، «اعدام» ساخته پترا سوکس از مجارستان و رومانی، «آسیا» ساخته کلمنت ترهین- لالنی از فرانسه، «بله ما عاشقیم» ساخته هالوار ویتسو از نروژ و «هاپو-ان» ساخته یک گروه پنج نفره ژاپنی فیلمهایی هستند که به بخش رقابتی فیلم کوتاه شصت و هفتمین دوره جشنواره فیلم کن راه یافتهاند. این فیلمها را کمیته داوری از میان 3450 شرکتکننده انتخاب کرده است.
در بخش سینه فونداسیون که به فیلمهای دانشجویی اختصاص یافته نیز 16 فیلم برای بخش رقابتی انتخاب شدهاند که دو مورد از آنها فیلم انیمیشن هستند. این فیلمها از میان 1631 شرکتکننده انتخاب شدهاند.
«خون ما» ساخته مکس چان، «اتومبیلهای سنگی» ساخته رینالدو مارکوس گرین و «راسو» ساخته آنی سیلوراشتاین سه فیلمی هستند که از آمریکا به این بخش راه یافتهاند. از فرانسه نیز «خانه خانه شیرین» ساخته یک گروه چهار نفره، «یک زندگی درخشان» ساخته مریلهارت و «پرندگان افسانهای» ساخته لئا میسیوس در این بخش جای دارند.
عمر الظهیری با فیلم «پیامدهای ساخت توالت عمومی در کیلومتر 375» از مصر، چی کایاکاوا با «نیاگارا» از ژاپن، اینبار هورش با «دیدار» از رژیم صهیونیستی، استفن ایوانچیچ با «تابستان بی ماه» از صربستان، دیزی جیکوب با «تصویر بزرگتر» از بریتانیا، گیورگی مور کارپاتی با «پرووانسیا» از مجارستان، هوین- جو کون با «تنفس» از کره جنوبی، فولویو ریزولو با «خمیر ترش» از ایتالیا و دو فیلم از سنگاپور شامل «خانه آخرین سفر» ساخته هان فنگیو و «اوه لوسی!» ساخته آتسوکو هیرایاناگی دیگر راهیافتگان به بخش دانشجویی این دوره از جشنواره فیلم کن هستند.
جایزه بخش سینه فونداسیون در تاریخ 22 ماه می برنده خود را معرفی میکند و برندگان فیلم کوتاه در مراسم اصلی معرفی برندگان جشنواره در تاریخ 24 ماه می معرفی میشوند. عباس کیارستمی، فیلمساز کهنهکار ایرانی با نائومی لووسکی کارگردان و فیلمساز فرانسوی، دانیلا توماس کارگردان، فیلمنامهنویس و تدوینگر برزیلی؛ محمت صالح هارون کارگردانی از چاد و یوآخیم تریر کارگردان بلژیکی که گروه داوران وی را تشکیل میدهند به بررسی آثار این دو بخش خواهد پرداخت. این گروه داوری سه جایزه اهدا خواهد کرد.
«The Homesman» تازهترین تجربه کارگردانی تامی لی جونز بازیگر برنده اسکار با بازی هیلاری سوانک و مریل استریپ، «شکارچی روباه» ساخته بنت میلر کارگردان فیلمهای «کاپوتی» و «مانیبال»، فیلم جنگی «جستوجو» به کارگردانی میشل هازاناویسیوس سازنده فیلم برنده اسکار «هنرمند»، «تالار جیمی» تازهترین ساخته کن لوچ فیلمساز بریتانیایی و «نقشه ستارگان» به کارگردانی دیوید کراننبرگ با بازی رابرت پاتینسن ستاره سری فیلمهای «گرگ و میش» از جمله 18 فیلم بخش مسابقه هستند که برای دریافت جایزه نخل طلا رقابت میکنند.
«آقای ترنر» به کارگردانی مایک لی درباره نقاش معروف بریتانیایی، «لویاتان» تازهترین ساخته آندری زویاگینتسف فیلمساز روسی و سازنده فیلمهای تحسینشده «تبعید» و «النا»، «دو روز، یک شب» به کارگردانی لوک و ژان پییر داردن برادران فیلمساز بلژیکی که دو بار برنده جایزه نخل طلایی شدهاند («رزتا» و «کودک»)، «ابرهای سیلس ماریا» فیلم جدید اولیویه آسایاس فیلمساز فرانسوی، «خواب زمستانی» به کارگردانی نوری بیلگه جیلان فیلمساز ترکیهای که یکی از چهرههای ثابت جشنواره کن است، از دیگر رقبای نخل طلایی هستند.
ژان- لوک گدار فیلمساز کهنهکار فرانسوی و خالق فیلمهایی چون «ازنفسافتاده» و «آلفاویل» با فیلم جدید خود «خداحافظی با زبان» در بخش رسمی حضور دارد.
«اسیر» ساخته آتوم اگویان فیلمساز ارمنیتبار،
«La Meraviglie» به کارگردانی آلیس رورواچر فیلمساز ایتالیایی، «Mommy» ساخته زاویه دولان کارگردان و بازیگر کانادایی، «سینت لورن» ساخته برتران بونلو کارگردان فرانسوی، فیلم ژاپنی «Still the Water» ساخته نائومی کاواسه، «Timbuktu» ساخته عبدالرحمان سیساکو از فرانسه و «Wild Tales» به کارگردانی دامین زیفرون کارگردان و نویسنده آرژانتینی، فهرست فیلمهای بخش مسابقه را کامل میکنند.
فرمو گفت در مجموع 49 فیلم برای نمایش در بخش رسمی انتخاب شدهاند که 15 فیلم را فیلمسازان زن کارگردانی کردهاند. فیلمهای این بخش از میان حدود 1800 فیلم متقاضی انتخاب شدهاند.
مدیر عامل جشنواره کن اعلام کرد به مناسبت بیستمین سال فعالیت شرکت دریم ورکس انیمیشن، فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید 2» تازهترین تولید این استودیو در بخش خارج از مسابقه نمایش داده میشود.
شصت و هفتمین دوره جشنواره فیلم کن 14 تا 25 می (24 اردیبهشت تا 4 خرداد) برگزار میشود.
فرمو همچنین گفت احتمالا تا آغاز جشنواره چند فیلم دیگر به بخش رسمی اضافه میشوند. معمولا 20 فیلم در بخش مسابقه کن رقابت میکنند، اما امسال 18 فیلم انتخاب شدهاند.
جین کمپیون، فیلمساز نیوزیلندی ریاست داوران بخش مسابقه اصلی جشنواره را برعهده دارد.
همانطور که قبلا اعلام شد فیلم «گریس از موناکو» به کارگردانی اولیویه دان با بازی نیکول کیدمن فیلم افتتاحیه جشنواره است.
بخارا شب شعر آلمانی برگزار کرد
گروه فرهنگ- در ادامه مجموعه برنامههای شبهای بخارا، شب شعر آلمانی با حضور محمود دولتآبادی، سیدعلی صالحی، ندا علیدوستی، دکتر یونس نوربخش، دکتر سعید فیروزآبادی، سعید افشار و دکتر علی غضنفری برگزار شد. در این مراسم از کتاب دکتر علی غضنفری با عنوان «شعر آلمانی از آغاز تا امروز» رونمایی شد. محمود دولتآبادی در این مراسم درباره این کتاب گفت: «من این کتاب را خواندهام و کتاب مهمی است. چون به ما میگوید که زبان آلمانی از چه وقت پدید آمده و چه کوششهایی انجام گرفته برای اینکه زبان آلمانی پدید بیاید و رشد بکند و چه شخصیتها، شعرا، نویسندگان و کشیشانی کوشش کردند تا این زبان را تقویت بکنند که امروز یکی از زبانهای مهم دنیا شناخته شود که البته قدرت سیاسی هم در این مهم بودن بیتاثیر نیست.
کتاب را که میخواندم، به این نتیجه رسیدم که کتابی آموزشی است و هر کس که میخواهد با فرهنگ و ادبیات آلمان آشنا شود و بفهمد چگونه این ملت، ملت شد، این کتاب برایش سودمند است و نشان میدهد که این ملتها از برکت زبان خودشان ملت شدند و من به آقای دکتر غضنفری خسته نباشید میگویم. در واقع این کتاب دایرهالمعارفی است.
و آنچه درباره ترجمه این شعرها باید گفت این است که در آنها صراحتی است که با اشعار کلاسیک ما خوانایی ندارد. درکی که ما از شعر داریم با آنچه از ترجمه به ما میرسد فرق میکند. صراحتی که ما در شعرهای این کتاب با آن روبهرو میشویم متعلق به ذهن آلمانی است؛ یک جور صراحتی که به دور ماندن از پیچیدگی و پوشیدگی و استعاره است. این خاصیت فقط به ترجمه شعر مربوط نمیشود، مربوط به شاعر هم هست، مربوط به نگاه فکری یک قوم و یک ملت هم هست.»
این برنامه در راستای مجموعه برنامههای فرهنگی گذشته «بخارا» به مدیریت علی دهباشی بود.
عطاران بر باد رفته را میسازد
ایلنا- فیلم سینمایی «بر باد رفته» به کارگردانی رضا عطاران مراحل پایانی نگارش فیلمنامه را سپری میکند.
منیژه حکمت که قرار است این فیلم سینمایی را تهیه کند با اعلام این خبر افزود: امیرمهدی ژوله که نگارش فیلمنامه کمدی «برباد رفته» را برعهده دارد این روزها مشغول نوشتن مراحل پایانی است و به محض تمام شدن فیلمنامه به سرعت برای دریافت پروانه ساخت اقدام خواهیم کرد.
وی در رابطه با تهیه فیلم سینمایی «توده» که قرار است به کارگردانی کیارش اسدزاده ساخته شود، گفت: این هفته با کارگردان جلسهای در رابطه با تولید و هماهنگی خواهیم داشت و احتمالا تا پایان ماه بعد وارد مرحله پیشتولید خواهیم شد.
حکمت که سال پیش با تهیه فیلم سینمایی «شهرموشها» خبر ساز بود از مراحل فنی این پروژه خبر داد: تقریبا نیمی از فیلم مونتاژ شده و بخشی از کارهای فنی مثل سی. جی. ای و پست پروداکشن در حال انجام است. برای صداگذاری هنوز برنامهای مشخص نیست ممکن است این بخش در ایران انجام نشود. با توجه به روند منظمی که از ابتدا تا به حال داشتیم فیلم سینمایی «شهر موشها» برای اکران عید فطر آماده خواهد شد. این فیلم سینمایی قطعا تاثیر بسزایی در جلب مخاطب و آشتی کودکان با سینما خواهد داشت.
رضا عطاران پیش از «بر باد رفته» فیلمهای سینمایی «رد کارپت» و «خوابم میآد» را کارگردانی کرده است.
حمیدرضا آذرنگ در سریال جدید بهرامیان
ایسنا- ساخت مجموعه تلویزیونی «جاده قدیم» به کارگردانی بهرام بهرامیان و بازی حمیدرضا آذرنگ بازیگر سریال «شاهگوش» به زودی کلید میخورد.
«جاده قدیم» در 26 قسمت 45 دقیقهای به تهیهکنندگی علی تقیپور، با همکاری مشترک سیمافیلم و شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران ساخته میشود.
حمیدرضا آذرنگ، یکتا ناصر، شهرام حقیقتدوست و کاوه احمدی از جمله بازیگرانی هستند که تاکنون برای ایفای نقش در این سریال انتخاب شدهاند.
در خلاصه داستان «جاده قدیم» آمده است: نعمت روستایی سادهای است که خیال دارد بعد از مراسم عروسیاش برای کار و زندگی بهتر با همسرش زینت آشفته به تهران بروند. در شب عروسی ،طینت آشفته برادر عروس از خلوتی روستا به مناسبت عروسی استفاده کرده و به جستوجوی عتیقه چالهای را در زمینی که از قبل نشان کرده حفر میکند همان موقع که عتیقه گرانبها را که جواهری درخشان است پیدا میکند ماموران گشت او را میبینند و به تعقیب او میپردازند، طینت از دست ماموران میگریزد و در طویله دامادشان نعمت پنهان میشود هنگامی که ماموران برای جستجو به طویله میآیند طینت جواهر را به خورد گاو میدهد تا ماموران مدرکی پیدا نکنند.
قطار تهران- مشهد شاعران را به مقصد رساند
مهر- ابوالفضل جلیلی کارگردان مستند جشنواره شعر فجر تعدادی از شاعران را مسافر قطار تهران- مشهد کرد تا در این مسیر بخشی از مستند خود را نیز بسازد.
ابوالفضل جلیلی کارگردان سینما و تلویزیون گفت: در این مستند 45 دقیقهای، 45 شاعر جوان حضور دارند تا بتوانم مستندی متفاوت درباره شعر و جشنواره فجر بسازم.
وی ادامه داد: زمانی که به من پیشنهاد ساخت این مستند داده شد پیشنهاد دبیرخانه جشنواره این بود که از شاعران مطرح کشور برای مستند استفاده کنم اما من با این مساله کاملا مخالف بودم از نظر من شاعران برجسته ایران را همه میشناسند پس نیازی نیست آنها را دوباره به جامعه بشناسانیم.
کارگردان فیلم سینمایی «گل یا پوچ» بیان کرد: این مستند میتواند فرصتی باشد تا 45 شاعر جوان به جامعه معرفی شوند در واقع ما نیازمند آن هستیم تا چهرههای جدید به مخاطبان و علاقهمندان به شعر معرفی شود و امیدوارم این مستند بتواند در این زمینه موفق باشد.
جلیلی در پایان گفت: این مستند در قطار تهران- مشهد ساخته شد و در واقع با تعدادی از شاعران جوان در یک روز از تهران به مشهد رفته و دوباره بازگشتهایم.
پیش از این ابوالفضل جلیلی گفته بود که این مستند بیشتر شبیه یک کلیپ 45 دقیقهای است که امیدوارم اولین شعر من باشد.