پشت پردههایی از دولت آبادی، چوبک، شاملو و...: سینما صدای کدام نویسندهها را درآورد؟
همکاری نویسندههای ایرانی با سینماگران و مورد اقتباس قرار گرفتن داستانهای آنها در موارد بسیاری صدای این نویسندهها را درآورده است.
پیوند و البته تفاوتهایی که بین خاستگاه، نظام نشانهشناسی، کارکرد و ارایه اثر هنری در زمینه ادبیات و سینما وجود دارد همواره یکی از موضوعات مهم مورد بحث منتقدان، نویسندگان و فیلمسازان بوده و هست. همین پیوند و تفاوت در فضای فرهنگی هنری ایران همواره چالشهایی را به وجود آورده است.
اعتراض نویسندگان به فیلمسازان به خاطر «خوب از کار درنیاوردن» داستانی که آنها نوشتهاند، هر از گاهی در همه جای دنیا سر و صدایی برپا میکند. در ایران نویسندگان سرشناس بسیاری از جمله محمود دولتآبادی، احمد محمود، احمد شاملو، صادق چوبک، هوشنگ گلشیری و بسیاری دیگر در طول حیات حرفهایشان با سینماگران همکاری داشتهاند که در بیشتر مواقع این همکاری که به شکلهای مختلف بوده به اعتراض نویسندگان منجر شده است.
در اینباره با عباس بهارلو، مورخ سینمای ایران گفتوگو کردیم.
آقای بهارلو با توجه به اینکه از نظر تاریخی بین زمان ورود سینما به ایران و گرایش نویسندگان ادبی ایرانی به نوشتن داستان مدرن یک همزمانی وجود دارد با توجه به این همزمانی و وام گرفتن سینما از ادبیات داستانی نسبت این دو با همدیگر در نسل اول و دوم سینماگران و نویسندگان ادبیات چگونه تعریف میشود؟
بیتردید ادبیات تاثیرهای فراوانی بر سینما گذاشته است؛ چه با داستانهایی که به سینما وام داده و چه با اصول و شگردهای داستاننویسی و گفتوگو و شخصیتپردازی. در اینباره تاکنون بحثهای کمابیش مفصل و پردامنهای درگرفته اما در باب تاثیر شگرفی که سینما، یا دست کم فن تدوین یا بُرش فیلم و تقدم و تاخر نماها یا زمان بر کار نویسندگان ادبی داشته بحث جامعی صورت نگرفته است. گروهی از پژوهندگان ادبی و سینمایی بر این نظرند که اگر تاثیر سینما بر ادبیات نبود پارهای داستانها که به لحاظ صناعتی نام و اعتباری برای نویسندگانشان آوردهاند، هرگز نوشته نمیشدند یا به آن کیفیت از کار درنمیآمدند. ارجاع پی در پی از یک واقعه به واقعهای دیگر، تلفیق وقایع و شکستن سیر خطی زمان و تداخل آن از نتایج تکامل تدوین فیلم است. بهطور قطع یکی از دلایل علاقهمند شدن گروه وسیعی از نویسندگان پرآوازه به سینما بهعنوان بیننده یا فیلمنامهنویس، کشف موضوع رابطه زاویه دید در سینما و ادبیات و تعمق در اینباره بوده است. میتوان دریافت که آنچه از سینما برای گروه بزرگ نویسندگان مهم بوده، برشهای سریع از یک نما به نمای دیگر و بازگشتهای پی در پی از حال به گذشته و بالعکس است. این موضوعی است که خیلی سال پیش لو تولستوی نیز به آن اشاره کرده بود. او گفته بود سینما در زندگی نویسندگان انقلابی بهراه خواهد انداخت و وسیلهای خواهد شد برای حمله مستقیم به شیوههای قدیمی نویسندگی و نتیجه گرفته بود که تعویض سریع صحنهها خیلی نافذتر از آن نثر سنگین و کشداری است که نویسندگان همدوره او داشتند. از نظر او، سینما به زندگی نزدیکتر است یا میتواند نزدیکتر باشد. از نسل متقدم نویسندگان ما جمالزاده، هدایت، چوبک، آل احمد، گلستان، ساعدی، و از نسلهای بعدی گلشیری، ابراهیمی و دولتآبادی با سینما محشور بودهاند یا دستکم بیارتباط و ناآشنا نبودهاند و این آشنایی در صناعت داستانهایشان تاثیر آشکاری گذاشته است. امروزه دیگر کمتر کسی است که از تاثیر سینمای اکسپرسیونیستی آلمان بر داستانهای هدایت بهویژه «بوف کور»، اطلاع نداشته باشد. البته از تاثیر ادبیات قدیم و کهن بر سینمای ایران هم بهتفصیل میتوان سخن گفت که بارزترین نمونهاش فیلمهای شادروان علی حاتمی است یا شیوههایی که الگوی فیلمنامهنویسهای متقدم سینما در نوشتن فیلمنامههای اولیه سینمای ایران بود.
با توجه به اینکه اقتباس از آثار ادبی تقریبا همزمان با ابداع سینماست، اما بهنظر هنوز در ایران مقوله اقتباس خیلی محلی از اعراب ندارد. با این حال در تاریخ سینمای ایران آثار ادبی زیادی مشاهده میشود که فیلمنامه آنها از یک اثر داستانی وام گرفته شده است؟ این وامگیری سینما از ادبیات گاهی و بهندرت موفق بوده است مثل فیلم «گاو» مهرجویی اما در اکثر موارد ناموفق بوده تا جایی که به اعتراض نویسنده داستان انجامیده است. شما دلیل این ناموفق بودن سینماگران در بهرهگیری از ادبیات داستانی مدرن ایران و اعتراض نویسندگان را چه میدانید؟
نکته مهم در عدم همکاری سینماگران و نویسندگان این بود که اغلب داستاننویسهای ما درک روشنی از «سینما بهمثابه هنری تصویری» نداشتند و از اینکه گاهی کلامشان در اقتباس سینمایی ساقط میشد یا آدمهای رمانشان آنطور که پرورده بودند روی پرده نقرهای سر و شکل نمیگرفتند زبان به گلایه میگشودند که نمونههای مشخصش اعتراض دولتآبادی به مسعود کیمیایی برای اقتباس از داستان «آوسنه باباسبحان» (فیلم «خاک»)، گلایه چوبک به امیر نادری برای اقتباس از رمان «تنگسیر» و شکواییه احمد محمود به حبیب کاوش است که فیلم «آب» را بر اساس یکی از داستانهای کوتاهش ساخت و خشم محمود را برانگیخت. واقعیت این است که گاهی پارهای از اقتباسها آنقدر بد از کار درمیآمدند که راهی جز اعتراض و شکایت هم باقی نمیماند. در اغلب موارد این اعتراضها بهشیوه انتقاد مارکز به فرانچسکو رُزی نبودند که پس از ساخته شدن فیلم «وقایعنگاری یک جنایت از پیش اعلامشده» (با اقتباس از رمانش) در مصاحبهای گفت فیلم به دلش نچسبید زیرا برای نویسنده خیلی سخت است که شاهد فیلمی باشد که بر اساس داستانش ساخته شده باشد مارکز نمیخواست با رُزی همکاری داشته باشد چون مطمئن بود با او به توافق نخواهید رسید. از نظر مارکز فاصله کتاب و فیلم آنقدر هست که فیلم را اقتباسی از کتاب ندانیم. با وجود این گفته است «وقایعنگاری یک جنایت از پیش اعلامشده» را بهعنوان فیلمی از رُزی دوست دارد اما بهعنوان فیلم یک کارگردان اروپایی با اقتباس از کتاب یک نویسنده امریکای لاتینی، نه!
اگر ممکن است درباره اعتراضهای دولتآبادی، چوبک و محمود بیشتر بگویید.
راستش دولتآبادی نخستین نویسندهای است که به نحوه اقتباس از داستانش اعتراض کرد. متن اعتراض او با عنوان «باباسبحان در خاک ضمیمه فیلم خاک» منتشر شد که بازتابهای زیادی هم داشت. دولتآبادی نوشته بود که قرار بود در روزهای فیلمبرداری در جریان کار باشد و همراه گروه به دزفول سفر کند و احیانا اگر کمکی از دستش بربیاید برای پیشبرد فیلم انجام دهد که کیمیایی به وعدهای که با او گذاشته بود عمل نکرد. از متن اعتراض دولتآبادی اینطور برمیآید که او میخواسته فیلم دقیقا چیزی شبیه به کتاب یا ایدههای او از کار درآید. چوبک اعتراضش را به نادری خیلی سال بعد علنی کرد. او امتیاز اقتباس از رمانش را سالها قبل به گلستان واگذار کرده بود و وقتی گلستان امکان و فرصت ساختن «تنگسیر» را نیافت، امتیاز این اقتباس را به نادری واگذار کرد. چوبک سالها بعد «تنگسیر» را در آمریکا دید و با اظهار تاسف اعلام کرد که «فیلم بهکلی خراب است، از اول تا آخرش». او نادری را به بچهای تشبیه کرد که او را داخل یک مغازه اسباببازی فروشی تنها گذاشتهاند و او هر کاری که میخواسته با اسباببازیها کرده است. محمود هم که تا بود از حاشیهسازی بهدور بود، اقتباس از داستانش را «کثافتکاری سینمایی» خوانده بود. گمان میکنم تفصیل بیش از اندازه این موضوع از حوصله خواننده خارج باشد.
- آیا اساسا نویسندگان ادبی ایران از دهههای 1330 به بعد توانستهاند سهمی در سینما داشته باشند؟ آیا بین میزان رشد سینما و تولید آثار باکیفیت ادبی و بهرهگیری سینما از ادبیات همخوانی و توازنی وجود داشته است؟
مسلما خیر. در دهه 1330 و 1340 نویسندگانی مثل نظام وفا، محمد حجازی، ابوالقاسم جنتیعطایی و حتی علیمحمد افغانی درک و تصور روشنی از سینما نداشتند، و طبعا تاثیری هم در تحول سینمای ایران نداشتند. از میان همه نویسندگان دکتر ساعدی، از اواخر دهه 1340، تنها نویسندهای بود که به ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی کمک کرد تا بهترین فیلمهایشان را در آن سالها بسازند. بیشک «آرامش در حضور دیگران» (در کارنامه سینمایی تقوایی) و «گاو» و «دایره مینا» (در کارنامه مهرجویی) فیلمهای مهمی محسوب میشوند که بدون همکاری ساعدی چنین نتیجهای نمیداشت. البته من معتقدم که سینما گاهی به مطرح شدن بعضی از نویسندگان هم کمک کرده است، یا کمک کرده که آنها بیشتر مطرح شوند. هوشنگ مرادی کرمانی یکی از فعالترین نویسندگان معاصر است که تعدادی از کارگردانها با اقتباس از داستانهای او نامش را بیشتر بر سر زبانها انداختهاند.
در دورههایی از تاریخ سیاسی اجتماعی کشورها، بهخصوص اروپا، ادبیات و نویسندگان و شاعران تقریبا نقش موثری در آغاز یا تسریع حرکتهای اجتماعی و حتی انقلابها داشتهاند. این موضوع را به وضوح میتوان در دورهای از تاریخ معاصر ایران هم مشاهده کرد و حتی برخی از نویسندگان و مخاطبان امروزی درست یا غلط از نویسنده و ادبیات چنین انتظاری دارند. حالا سوال من این است که آیا سینما که بخش زیادی از مخاطبان ادبیات را هم بهخود جذب کرده و حتی خیلی از وقتها مخاطب هر دو یک گروه فکری و اجتماعی هستند، توانسته مثل ادبیات نقشی اینچنینی بازی کند؟
خب درباره این پرسش میتوان به تفصیل پاسخ داد؛ اما من مایلم پاسخ را جهت دیگری بدهم که بهنظرم دقیقتر میتوان دربارهاش حرف زد. یک پرسش اساسی این است: آیا بهراستی چیزی به اسم فیلمساز «متعهد» و فیلم «مفید» وجود دارد یا خیر؟ پارهای از فیلمسازها و حتی منتقدان ساختن فیلم را با معیارها و تمایلات اخلاقی و اجتماعی میسنجند و از این بابت ساختن فیلم سیاسی و اجتماعی را هدف و رسالت خود میدانند. چنین فیلمسازانی زندگیشان را یک وظیف بزرگ اجتماعی میدانند که آرمان آزادی افراد انسانی در مرکز آن قرار دارد. این گروه از فیلمسازان، بیطرفی و تذبذب و بیتعهدماندن را نمیپسندند، و ساختن فیلم را بهمثابه میدانی ارزیابی میکنند که در آن دعواهای اجتماعی و سیاسی مهم مطرح میشود، و در نتیجه بر این عقیدهاند که فیلمساز در این میدان نبرد بایستی بسیار هوشیار و باریکبین باشد.
در حقیقت فیلمساز متعهد، مدافع وحدت نظریه و عمل و همانندی و همسانی سینما و زندگی است، و مسوولیت اجتماعی و احساس زندگی را جزو ذات فیلمسازی میداند. چنین فیلمسازانی (که من در ایران نمونههای زیادی ازشان سراغ ندارم) جانب سینمای «معترض» را میگیرند و به نوعی فیلم «مفید» اعتقاد دارند؛ یعنی آن نوع فیلمی که بر مدار وسیعترین گروه مخاطبان قرار میگیرد و در آنها تاثیر میکند و احساس و عاطفه انسانی را برمیانگیزد. فیلمساز «متعهد»، که میخواهد فیلم «مفید» بسازد، همواره شهامت گفتن و نوشتن را دارد، و کنجکاویاش برای بیان حرفهای تازه بر ملاحظه و مصلحتاندیشی میچربد، نمیخواهد و در حقیقت نمیتواند چشمانش را به روی آنچه به نظرش زنده و پرشور و نگرانکننده میآید، ببندد. او چه در برابر خود و چه در برابر جامعه انسانی لحظهای احساس مسوولیت خود را فراموش نمیکند. فیلمساز متعهد، اندیشههای تند و تازهاش را بدون حسابگری و ملاحظهکاری و همواره با نوعی شتابزدگی مطرح میکند، و ابایی ندارد که خودش بعدها در اندیشههای تند و تازهاش تجدیدنظر کند، یا دیگران به این اندیشهها ایراد بگیرند.
او انتقاد هنری را به حربهای سیاسی و اجتماعی بدل میکند، و هنرمندی را که سر در لاک خود دارد و از واقعیتهای اجتماعی گریزان است عتاب و سرزنش میکند که از لاک اسارتآور خود بهدرآید، و نگاه خود را از مسایل اصلی زمانه و جامعه بشری برنگیرد. در واقع چنین هنرمندی همواره از خود و همراهانش میخواهد که خود را وقف طغیان بر ضد همه اشکال ستم کند؛ ستم اجتماعی و سیاسی، عمومی و خصوصی، پنهان و آشکار. در واقع او خود را موظف میداند که در برابر مسایلی که به او و جامعهاش مربوط میشود سکوت اختیار نکند. حالا شما بگویید چند فیلمساز را در طول تاریخ سینمای جهان با چنین معیاری میشناسید؟
منبع: ایسنا
«پروانهگیهای 1+5»: ائتلاف هنرمندان شاعر تئاتر و سینما
مهر- شکرخدا گودرزی از رونمایی مجموعه شعر «پروانهگیهای 1+5» متشکل از شعرهای سروده شده توسط هنرمندان تئاتر، سینما و هنرهای تجسمی همزمان با برپایی نمایشگاه نقاشی رحیم مولانیان امروز سوم مهرماه خبر داد.
گودرزی درباره مجموعه شعر «پروانهگیهای 1+5» گفت: این مجموعه شامل اشعار شش نفر از هنرمندان و فعالان عرصه شعر و ادبیات است. اشعار محمود جوادیان و حافظ موسوی شاعر، محمدعلی سجادی کارگردان سینما، رحیم مولاییان نقاش، افسر اسدی بازیگر و بنده در مجموعه «پروانهگیهای 1+5» منتشر شدهاند.وی ادامه داد: این مجموعه با محوریت شعر آزاد و توسط نشر «طهورا» منتشر شده و قرار است امروز سوم مهرماه همزمان با برپایی نمایشگاه نقاشی رحیم مولائیان در نگارخانه آریا رونمایی شود.
این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر درباره چگونگی شکلگیری این جمع هنری برای سرودن شعر و گردآوری مجموعه «پروانهگیهای 1+5» یادآور شد: زمانی که کارگاههای بازیگری را در شهر بابل برگزار میکردم، جلسات شعرخوانی را نیز با حضور هنرمندان و چهرههای هنری در این کارگاهها برگزار میکردیم. از همان ایام بود که ایده گردآوری این مجموعه شعر به ذهنمان خطور کرد و این کار را با حضور هنرمندان شرکتکننده در آن جلسات نظیر محمدعلی سجادی و حافظ موسوی انجام دادیم.
مراسم رونمایی مجموعه شعر «پروانهگیهای 1+5» ساعت 17 سوم مهرماه در نگارخانه آریا واقع در خیابان ولیعصر، بالاتر از سه راه خیابان شهید بهشتی، کوچه زرین، پلاک 10 برگزار میشود.
«فرشتهها...» به شبکه نمایش خانگی میپیوندد
مهر- حامد محمدی کارگردان فیلم «فرشتهها با هم میآیند» معتقد است که نسخه DVD فیلمش در زمان مناسبی در شبکه نمایش خانگی عرضه میشود.
حامد محمدی کارگردان فیلم «فرشتهها با هم میآیند» درباره توزیع نسخه نمایش خانگی اولین فیلمش در اواخر مهرماه سال جاری گفت: من هم این خبر را شنیدم که قرار است نسخه خانگی این فیلم تا اواخر مهرماه امسال در شبکه نمایش خانگی عرضه شود.
وی ادامه داد: فکر میکنم در زمان مناسبی نسخه خانگی این فیلم عرضه میشود و مخاطبان میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فیلم «فرشتهها با هم میآیند» 9 هفته اکران شد و هنوز نامش در ذهن مخاطبان تازه است. من معتقدم نباید از زمان پایان اکران یک فیلم تا عرضه نسخه خانگی آن فاصله زیادی وجود داشته باشد.
وی در پایان عنوان کرد: امیدوارم مخاطبان در خانههای خود این فیلم را ببینند و آن را دوست داشته باشند.
سعید خندقآبادی، مدیرعامل موسسه هنرهای تصویری سوره طی گفتوگویی درباره توزیع نسخه خانگی این فیلم گفت: اواخر مهرماه امسال فیلم «فرشتهها با هم میآیند» به کارگردانی حامد محمدی و تهیه کنندگی منوچهر محمدی در شبکه نمایش خانگی عرضه میشود. این فیلم که به تازگی اکران عمومی موفقی را پشت سر گذاشته، در 300 هزار نسخه به بازار میآید.
دی وی دی این فیلم هم شامل تصاویر پشت صحنه و گالری عکس است.
فیلم سینمایی «فرشتهها با هم میآیند» داستان یک روحانی جوان به نام احمد است که با همسرش لیلا در حالی با تنگدستی روزگار سپری میکنند که صاحب سه فرزند همزمان میشوند و مشکلات تازهای برای آنها به وجود میآید. این فیلم اولین بار در جشنواره سی و دوم فیلم فجر اکران شد.
تیراژ نسخه نمایش خانگی این فیلم 220 هزار عدد و شامل تصاویر پشت صحنه و گالری عکسهای فیلم است. قیمت این DVD ۳۰۰۰ تومان است.
عیادت مدیر کل هنرهای نمایشی از داوود رشیدی
مهر- مدیرکل هنرهای نمایشی به همراه عباس جوانمرد، محمدرضا خاکی و حسین علی طباطبایی از داوود رشیدی عیادت کردند.
روز گذشته سهشنبه یکم مهرماه، حسین طاهری، مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه عباس جوانمرد، محمدرضا خاکی، حسینعلی طباطبایی و سیداشرف طباطبایی به منزل داوود رشیدی رفته و جویای احوال وی شدند.
در این دیدار صمیمانه حسین طاهری از رشیدی به عنوان یکی از بزرگان و پایهگذاران تئاتر نوین ایران یاد و اظهار امیدواری کرد که با بهبود نسبی وی، شاهد آثار ارزشمند او بر صحنهها تئاتر باشیم.
در این دیدار، جوانمرد، خاکی و طباطبایی به ذکر خاطراتی از رشیدی پرداخته و برای ایشان آرزوی سلامتی کردند.
در پایان نیز داوود رشیدی ضمن تشکر و قدردانی از این ملاقات، بیان کرد که دلتنگ صحنههای تئاتر بوده و امیدوار است که دوباره با کارگردانی یک نمایش به صحنه بازگردد.
در این دیدار صمیمانه احترامالسادات برومند همسر رشیدی نیز حضور داشت.
«قصهنویسی» براهنی منتشر شد
ایلنا- قصهنویسی بعد از مدتها توقیف، روانه کتابفروشیها شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.کتاب قصهنویسی اثر رضا براهنی، نخستینبار در دهه چهل به صورت پاورقی در مجله فردوسی منتشر شد که در سالهای آخر همان دهه توسط انتشارات اشرفی به چاپ رسید، اما بعد از چندی توقیف شد.
در دهه شصت نیز یک بار از سوی نشر نو منتشر شد، تا اینکه بعد از مدتها و با وقفهای طولانی بالاخره در چاپ اول خود از سوی انتشارات نگاه روانه کتابفروشیها شد.
قصهنویسی مدرنترین کتاب تالیفی درباره قصه و نگارش آن در زبان فارسی است و با مقدمهای جدید از براهنی به بیان دیدگاههای مدرن و تازه در داستان نویسی میپردازد.
«قصه نویسی» با 680 صفحه و قیمت 40 هزار تومان از سوی انتشارات نگاه در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
تکمیل گروه نمایش «دوپای آویزان»
مهر- رفتن نگار جواهریان، علی بی غم و خسرو احمدی، گروه بازیگران نمایش «دوپای آویزان» تغییر کرد.
ابراهیم پشت کوهی، کارگردان نمایش اعلام کرد: نگار جواهریان با وجود صحبتهایی که از قبل انجام داده بودیم به دلیل مشغله کار سینمایی، به گروه ما نپیوست. علی بی غم و خسرو احمدی هم به دلیل مسایل مالی پس از چندین جلسه تمرین متاسفانه از جمع ما رفتند.
این کارگردان گفت: نمایش ما یک کار گیشهای است بنابراین دستمزدهای گروه بر اساس توافق است و به دلیل اینکه حامی مالی مشخصی نداریم، نمی توانیم مبالغی که واقعا در حد دستمزد برخی دوستان است را بپردازیم.
به گفته پشت کوهی، از این پس حسام منظور نقش اصلی نمایش را «آثَََم » (به جای علی بیغم) بازی میکنند و تینو صالحی نیز جایگزین خسرو احمدی و ساقی عسگری جایگزین نگار جواهریان میشوند.
وی با اظهار رضایت از گروه جدید بازیگران خود گفت: با پیوستن این بازیگران، گروه تمرینات جدی خود را همچنان دنبال میکند تا نمایش، در زمان خود آبان ماه در تالار حافظ به صحنه رود.
خسرو شهراز، نادر فلاح، عصمت رضا پور، محمد سایبانی وهادی اسکندری دیگر بازیگران این نمایش هستند.
«وقتی ما برگردیم، دو پای آویزان مانده است» باز تولید دوباره ابراهیم پشت کوهی از نمایشی است وی که با همین نام (معروف به «دو پای آویزان») در سال 87 اجرا کرد و اثر برگزیده جشنواره هجدهم تئاتر فجر شد.
این نمایش که در کلیت و ماهیت همان اجرای سال 87 است، درشکل اجرایی فضایی کلاژگونهای دارد که متشکل از سبک مینی مال و رئالیست جادویی است و شعر نیز نقش مهمی در این فضاسازی ایفا میکند.