در انتظار ایرانبانو
در قصر باشکوه آژیدهاک، پسر هوخشتره شور و غوغایی برپاست، همه بزرگان از گوشه و کنار سرزمین پهناور ماد به مناسبت خواستگاری نوه شاه بزرگ گردهم آمدهاند.
فرستادگان بختالنصر فرمانروای مقتدر بابل پس از عرض بندگی، هدایای خود را تقدیم میکنند. قرار است با پیوند میان ماد و بابل، صلح و دوستی برپا شود.
نوه شاه بزرگ با لباس سفید بلند و تاج جواهرنشان کوچکی که بر سر دارد، مانند نگینی میدرخشد اما در چشمهای زیبایش، غمی آشکار موج میزند. آمیتیس از این ازدواج خشنود نیست، او دوست ندارد سرزمین خود را ترک کند اما به خاطر مصالح قومی و خانوادگی به چنین درخواستی تن میدهد.
کمی دورتر از جایگاه سلطنتی، سربازان برگزیده گارد شاهی صف بستهاند. جلوتر از همه فرمانده جوان و بلندقدی ایستاده که یک لحظه چشم از آمیتیس برنمیدارد. او به خود جرات داده تا عاشق خاموش نوه شاه بزرگ باشد و نمیداند که در دل آمیتیس هم آتش عشق فرمانده جوان شعلهور است.
آمیتیس با فرستادگان مخصوص بختالنصر به بابل میرسد. او که در سرزمینی پوشیده از گل، گیاه و سبزی بزرگ شده، زندگی در منطقه کوهستانی و فلات خشک بابل را برنمیتابد. دوری از سرزمین اجدادی و خاطره عشق ناکام، آمیتیس را به بستر بیماری میکشاند. بختالنصر برای رضایتخاطر همسرش، فرمان ساختن باغهای معلق سمیرامیس و دیوارههای بابل را میدهد تا به خیال خود هوای سرزمین ماد را از سر او بیرون کند. اما تلاش فرمانروای مقتدر بابل روح و جان آمیتیس را آرام نمیکند. او که دلبستگیهای قومی، خانوادگی و عشق خود را در سرزمینش جا گذاشته، برای رفتن بیقراری میکند.
شدت بیماری و دلتنگی به جایی میرسد که راه نفس را بر آمیتیس میبندد.
فرمانده جوان گارد شاهی با ابراز لیاقت و شجاعت، روزبهروز مقام و اقبال بلندتری مییابد و نامش در سراسر سرزمین ماد بلندآوازه میشود اما یاد و خاطره آمیتیس آنچنان با تار و پود وجودش در هم پیچیده که هیچچیز و هیچکس برایش جلوه نمیکند.
با رسیدن خبر مرگ نوه شاه بزرگ، سرزمین پهناور ماد یکپارچه در اندوه غرق میشود و فرمانده نامآور گارد شاهی که مرگ آمیتیس را باور ندارد از مقام، پول و شهرت دست برمیدارد، کفش آهنین میپوشد و در جستوجوی عشق دشتها را زیرپا میگذارد، کوهها را در هم مینوردد، با ضحاکیان میجنگد، با سیاوش از آتش گذر میکند و با آرش کمان میکشد، از دماوند، الوند و تفتان بالا میرود، آمودریا، دجله و فرات را میشکافد و دل به خزر و خلیجفارس میسپارد.
فرمانده عاشقپیشه در جستوجوی گمشده در دل زمان و مکان سفر میکند.
روز، آخرین نفسهایش را میکشد، جایی آن سوی خلیجفارس، مردی دلتنگ غروبهای خرمشهر و نخلهای کناره کارون، مردی عاشق پیچ و خمهای جاده شمال، سپیده دمهای انزلی وچمخاله، کنار آب نشسته و دست در دست ایران بانو، خورشید مس گرفته را تماشا میکند.
آوایی در دور دست، سکوت را در هم میشکند، امان از روز بیرویا، امان از شهر بیعابر
نگاه مرد، ناخودآگاه به ساحل راه میگیرد و سایهای در قاب نگاهش مینشیند. ایران بانو، دست مرد را میفشارد و اندکی بعد قامت بلندی پیدا میشود.
ایران بانو برمیخیزد و میگوید: دوستم آمیتیس ... طنین صدای با صلابت ایران بانو دل شب را میشکافد. چیزی درون مرد میجوشد، او به احترام ایران بانو و آمیتیس از جا بلند میشود.
موجی بلند زیرپای مرد را میشوید، چشمهایش را باز میکند، ایران بانو و آمیتیس رفتهاند. آوایی از نزدیک دست به گوش میرسد، دستهای عاشق تو، منو از نو تازه کرد.
آواز قطع میشود، صدای موج میماند و تاریکی. طعم نمک، طعم دریا، بوی ماهی، بوی شن و غربتی غمناک که ساحل را دربرمیگیرد.
کورسویی از دل شب نمایان میشود. در انتظار دیدن دوباره ایران بانو، مرد زمزمهکنان پای درآب میگذارد:
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
میان ماندن و رفتن، سفر عشق را پایانی نیست
فرصتآفرینی با شناسایی میراث مغفول
سازمان میراث و گردشگری در سالهای گذشته میزبان گردشگران زیادی از کشورهای مختلف نبوده و نیز میزبان خوبی برای مدیران این سازمان نبوده است تنوع جابهجاییها در این سازمان مهم ملی باعث شده است این سازمان نتواند به اهداف اصلی خود که همان توسعه صنعت توریسم و رشد گردشگری داخلی است، نزدیک شود.
حضور شریف ملکزاده با سوابق اجرایی و بینالمللی و حتی رسانهای ایشان در این سازمان حضور ارزشمند و مبارکی است. ارتباط موثر ملکزاده با ایرانیان مقیم خارج از کشور و برگزاری چندین کنفرانس بینالمللی توسط ایشان برای جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور چهرهای متفاوت از ایشان ارایه میدهد و این امیدواری را به وجود میآورد که صنعت گردشگری و میراث فرهنگی با تجارب گذشته ملکزاده در عصر جهانی شدن تحولات فرهنگی بتواند گام موثری برای ارتقای جایگاه توریسم کشورمان بردارد. داشتن نگاه ژرفاندیش به صنعت توریسم ضرورت جدی دستاندرکاران سازمان میراث و گردشگری بوده و مدیریت ارشد این سازمان باید ضمن بهرهگیری از تجارب جهانیان در گسترش، صنعت توریسم نیم نگاهی هم به ضعفها و نارساییهای مدیران گذشته داشته باشد تا بتواند رویکردی جدید را در این عرصه رقم بزند.
سازمان میراث و گردشگری باید بتواند از همه مراکز و جایگاههای مختلف کشور تسهیلات لازم را برای ورود گردشگران داخلی و خارجی در اختیار داشته باشد. شرکتهای هواپیمایی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، بازارچههای مرزی- جادههای مواصلاتی ریلی و زمینی، آژانسهای سیاحتی و... همه باید در جهت رشد و توسعه صنعت توریسم با همکاری رایزنان فرهنگی و سفرای کشورمان باید مدیریت سازمان میراث و گردشگری را در تحقق این هدف ملی یاریگر باشند.
بخش میراث و آثار باستانی سازمان میراث و گردشگری و صنایعدستی نیز باید به شناسایی و معرفی آثار فرهنگی و میراث معنوی کشور همت بیشتری بگمارد، به عنوان نمونه مقبره شاه نعمتاله ولی در ماهان کرمان در سالهای قبل از انقلاب میزبان بسیاری از گردشگران خارجی بود با وجود همه تلاشهای استانداران کرمان و سازمان میراث و گردشگری کرمان هنوز برای بسیاری از ایرانیان ناشناخته است. علیرغم تبلیغات زیاد برای مجموعه سیاحتی هفتباغ در جاده کرمان- ماهان تلاشی برای بازدید گردشگران از این اثر تاریخی بزرگ در شهر کوچک ماهان انجام نمیشود و همچنان بازدید این مجموعه ارزشمند از سمت هفتباغ مسدود است که سازمان میراث و گردشگری با گشودن راه جدید برای این مجموعه میتواند به رونق گردشگری جنوبشرقی کشور از کرمان تا سیستانوبلوچستان و حتی مرز میرجاوه با پاکستان کمک کند.
شناسایی بنبستهای اداری ضرورت اجتنابناپذیر سازمان میراث و گردشگری است اما شناسایی آثار و فرصتهای مغفول مانده میتواند فرصتهای جدیدی بیافریند که شرایط جهانی و دستاوردهای 33 ساله نظام جمهوری اسلامی این فرصت را برای رییس جدید سازمان
میراث و گردشگری فراهم آورده است.
برای دفن در قطعه هنرمندان چه کسی تصمیم میگیرد : هنرمند بودن یا نبودن، مساله این است!
هفته گذشته جاهد جهانشاهی مترجم باسابقه کشور از دنیا رفت و کمی بعد از آن احسان نراقی که نشان شوالیه فرانسویها را داشت و در نهادهای فرهنگی زیر مجموعه سازمان ملل برای خودش اسم و رسمی داشت.
هیچ کدام این دو درگذشته در قطعه نام آوران و هنرمندان به خاک سپرده نشدند. این اتفاق تازهای نیست، بارها دیده و شنیدهایم آنهایی که باید در شهرداری یا شورای شهر مجوز به خاک سپردن هنرمند و نامآوری را صادر کنند، در روز خاکسپاری حتی از پاسخ دادن به تلفن همراهشان طفره رفتند تا متوفایی که به لحاظ سیاسی با آنها همخوانی نداشته در چند وجب خاکی که رویش نوشته شده هنرمند به خاک سپرده نشود. اما مرجع تشخیص هنرمند بودن یا نبودن کسی کیست؟ خبرگزاری ایسنا در گزارشی به یافتن پاسخ این پرسش پرداخته که با تلخیص میخوانید.
فقدان دستورالعمل و مرجع واحد تعیین افراد واجد شرایط دفن در قطعات هنرمندان، نامآوران و ورزشکاران راه را برای اعمال سلیقه در این حوزه باز کرده به طوری که ممکن است یک نهاد تقاضای دفن در این قطعات را داشته باشد اما در نهایت ارکان اصلی مدیریت شهری با آن مخالفت کنند. طبیعتا به همین ترتیب ممکن است فردی که نباید هم به توصیه همین مسوولان در قطعات ویژه دفن شود.
در جریان فوت احسان نراقی، علی اسماعیلی سرپرست معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسما اعلام کرد که این معاونت درباره محل تدفین احسان نراقی تصمیمگیرنده نبوده است و به این ترتیب توپ را به زمین شورای شهر انداخت.
وی درباره علت دفن نشدن احسان نراقی در قطعه «نامآوران» گفت: هر هنرمند، شاعر یا چهره فرهنگی که مرحوم میشود، از سوی خانوادهاش درخواست کتبی برای به خاکسپاری در «قطعه هنرمندان» یا «نامآوران» به معاونت فرهنگی داده میشود و ما روی آن درخواست عینا نامه میزنیم و آن را برای شورای شهر ارسال میکنیم. این نامهها از سوی آقای شاهآبادی، معاون امور هنری وزارت ارشاد امضا میشود و به شورای شهر میرود و ما در تصمیمگیری برای خاکسپاری دخالتی نداریم.
البته خسرو دانشجو، سخنگوی شورای شهر تهران این موضوع را تایید نکرد و گفت: مرجع نهایی تشخیص هنرمندان وزارت ارشاد است و اینگونه نیست که رییس یا اعضای شورای شهر تهران در این باره اظهارنظر کنند بلکه اگر فردی از سوی وزارت ارشاد به سازمان
بهشت زهرا (س) معرفی شود، این سازمان موظف به دفن فرد یاد شده در قطعه هنرمندان است.
با این وجود توکلینژاد، مدیرعامل سازمان
بهشت زهرا (س) در گفتوگو با ایسنا ضمن بیان اینکه طبق مقررات فعلی مرجع تشخیص هنرمندان معاونت هنری وزارت ارشاد است، افزود: مرجع تشخیص نامآوران، ورزشکاران و اصحاب رسانه هم شهردار تهران یا رییس شورای شهر تهران است.
به این ترتیب مدیرعامل بهشت زهرا (س) تلویحا دخالت افرادی در مقام شهردار و رییس شورای شهر در امر تشخیص هنرمندان، نامآوران و ورزشکاران به منظور دفن در قطعات ویژه را تایید کرده است.
سال گذشته و در پی انتقاد اعضای شورای شهر تهران به نرخ قبور بهشت زهرا (س)، شهرداری ناچار به ارایه لایحهای برای ساماندهی این حوزه شد که بندهایی از این لایحه ناظر بر تعیین مرجع تشخیص هنرمندان، نامآوران و ورزشکاران بود اما این لایحه بنا به دلایلی نامعلوم طی یک سال گذشته مسکوت مانده است.
علیرضا دبیر، عضو هیات رییسه شورای شهر تهران هم تایید میکند که دستورالعمل شفافی برای تشخیص هنرمندان و نامآوران و ورزشکاران به منظور دفن آنها در قطعات ویژه بهشت زهرا (س) وجود ندارد.
وی با بیان اینکه شورای شهر تهران به دنبال پیشبینی دستورالعملی به منظور تعیین یک مرجع واحد برای تشخیص هر یک از هنرمندان، نام آوران و ورزشکاران است، گفت: هماکنون برای دفن در هر یک از قطعات ویژه این اقشار در بهشت زهرا (س)، مراجع مختلفی با شهرداری مکاتبه و افراد گوناگونی را معرفی میکنند.
دبیر ادامه داد: هنرمندان نیز معمولا از سوی اشخاص و نهادهای مختلفی از جمله وزارت ارشاد، خانه سینما، رییس شورای شهر، رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری و شخص شهردار تهران معرفی میشوند.
آنچه مشهود است در شرایط فعلی سلیقه و نظر شخصی افرادی در جایگاه رییس شورای شهر و شهردار تهران در تشخیص هنرمند و نامآور بودن یا نبودن افراد موثر است. در حالی که راهحل اصولی میتواند پیشبینی دستورالعمل و شاخصهایی از پیش تعیین شدهای برای این منظور باشد تا شبهه دخالت سلایق شخصی در این حوزه برطرف و راه بر گلایههای بجای هنرمندان بسته شود.
نمایشگاه نقاشی به نفع کودکان زلزلهزده
گروه فرهنگ- نمایشگاه آثار نقاشان معاصر و کودکان با عنوان یک نقش، صد نقاشی به نفع کودکان زلزلهزده آذربایجان روز جمعه یکم دیماه به مدت یک هفته در موزه هنر امام علی (ع) برپا میشود.
به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران، این نمایشگاه حاصل کارگاه نقاشی روزهای 12 و 19 آبان ماه است که این کارگاه در پردیس ملت تشکیل شد. 100 کودک 7 تا 12 سال به سرپرستی علی ذاکری بر بومهای 50 در 50 سانتیمتر با موضوع آزاد آثاری را خلق کردهاند که در بخش کودکان این نمایشگاه ارایه میشود.
در بخش اساتید نمایشگاه یک نقش، صد نقاشی 20 اثر از آثار هنرمندانی چون حسین ماهر، خسرو خسروی، کیوان عسگری، فرشید شفیعی، بهنام کامرانی، ستاره حسینی، عطیه بزرگ سهرابی، الهه مقدمی و مهناز پسیخانی ارایه خواهد شد.
این نمایشگاه با هدف حمایت از کودکان زلزلهزده آذربایجان از سوی مدیریت هنرهای تجسمی و امور موزههای معاونت هنری سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران برگزار شده است و عواید حاصل از آن صرف این کودکان خواهد شد.
سرنوشت اکران فیلمهای تحریمی حوزه هنری
ایسنا- سرپرست ادارهکل نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی تاکید کرد که این ادارهکل هیچ یک از مجوزهای اکران خود را منتفی نکرده است.
مهدی عظیمی میرآبادی درباره برخی گمانهزنیها پیرامون اجماع وزارت ارشاد و حوزه هنری در اکران نکردن «پذیرایی ساده»، «برف روی کاجها» و «پل چوبی» اظهار کرد: پروانه نمایش هیچ فیلمی از سوی وزارت ارشاد منتفی نشده است.
همچنین یکی از مدیران «هدایت فیلم» به عنوان پخشکننده «پذیرایی ساده» هم بر اکران این فیلم در زمان تعیینشده تاکید کرد.
مرتضی شایسته در پاسخ به پرسشی درباره اکران «پذیرایی ساده» تصریح کرد: ما آماده اکران این فیلم بلافاصله بعد از فیلم «بیخودوبیجهت» هستیم.وی ادامه داد: اکنون ما با سینماها قرارداد بسته و تبلیغاتمان هم کاملا آماده است تا در موعد مقرر نمایش عمومیمان را آغاز کنیم. فکر میکنم «پذیرایی ساده» یک یا دو هفته دیگر روی پرده برود.
این پخشکننده در پاسخ به پرسشی درباره برخی گمانهزنیها پیرامون اکران نشدن این فیلم در سینماها با نظر وزارت ارشاد گفت: تاکنون هیچ چیزی درباره این موضوع به ما اعلام نشده است، ضمن آنکه ما قراردادمان را در شورای صنفی نمایش به ثبت رساندهایم بنابراین اکرانمان قطعی است.
توزیع بلیت و کارت سینماگران از طریق صنوف سینمایی
سینماپرس- سینماگران با نزدیک شدن جشنواره فیلم فجر نگران دریافت کارتها و بلیتهای این دوره از جشنواره شدند چراکه تاکنون اجرای این مسوولیت بر عهده اصناف خانه سینما بود. در همین حال زندباف خبر از در اختیار قرار دادن بلیتها و کارتهای سینماگران به صنوف سینمایی خبر داد.
حسین زندباف با بیان این مطلب گفت: سال گذشته به دلیل برخی مسایل که با بسته شدن خانه سینما ایجاد شده بود، تعدادی از سینماگران جشنواره فیلم فجر را تحریم کردند و برخی هم البته با وجود اختلافنظرهایی که با برخی دیگر داشتند از این جشنواره غافل نشدند.
وی ادامه داد: در روزهای ابتدایی جشنواره سیام من به عنوان رییس هیات ساماندهی صنوف انتخاب شدم و از آن روز تلاش بسیاری برای ایجاد همدلی و قانونمند شدن صنوف انجام دادم و با پیگیریها بسیاری از صنوف برای ثبت قانونی اقدام کردند. این تدوینگر سینما با اشاره به کمتر شدن دلگیری برخی صنوف خاطرنشان کرد: هر چند امسال هم مانند سال گذشته برخی از روسای صنوف مخالف حضور در جشنواره هستند اما نباید اعضا از حضور در این رویداد محروم شوند البته بعید میدانم سینماگران از دریافت بلیتهای جشنواره خودداری کنند.
رییس هیات ساماندهی صنوف تصریح کرد: باورم نمیشود که اعضای سینما امسال به جشنواره نیایند به ویژه که بحثهایی هم در مورد باز شدن خانه سینما با اساسنامهای جدید مطرح شده است. البته آغاز به کار خانه سینما منافاتی با قانونی شدن صنوف ندارد و صنوف قانونی میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
ابوتراب خسروی: 3 کتابم اجازه چاپ ندارند
ایلنا- ابوتراب خسروی (نویسنده) امیدوار است که با صدور مجوز برای انتشار آثارش، جلوی سوءاستفاده از آنها گرفته شود.
خسروی ضمن اعلام این مطلب گفت: مطلع شدهام که احتمال صدور مجوز برای انتشار آثارم بیشتر از قبل شده و این مساله مرا نسبت به آینده امیدوار کرده است، زیرا در صورت کسب مجوز آثاری که نزدیک به ۱۰ سال است مجوز نشر نگرفتهاند، جلوی سوءاستفاده از آنها گرفته میشود.
وی در خصوص کتابهایی که مجوز نشر ندارند، گفت: «اسفار کاتبان» و «رود راوی» آثاری است که پیش از این چاپ و در چندین نوبت هم تجدید چاپ شدهاند اما سالهاست اجازه انتشار مجدد به آنها داده نشده است. همین مساله، زمینهساز سوءاستفاده از این آثار شده است.
خسروی درباره نحوه سوءاستفاده از این آثار توضیح داد: این کتابها پس از عدم انتشار به صورت غیرقانونی در فضای مجازی و همچنین به صورت سیدی پخش شده و در دسترس قرار دارند.
وی همچنین از «ملکان عذاب» به عنوان کتابی یاد کرد که تاکنون منتشر نشده و نزدیک به چهار سال در انتظار دریافت مجوز نشر مانده است.
شرایط این روزهای حوزه فرهنگ، ادبیات و کتاب از نظر این نویسنده نامناسب است. خسروی در این مورد گفت: شرایط حداقل در مورد کتاب تا امروز بد بوده است اما امیدوارم مسوولان ارشاد در زمینه نحوه صدور مجوز تجدیدنظر کنند تا زمینه انتشار همه آثاری که تا امروز مجوز نگرفتهاند، فراهم شود.
آنجلینا جولی فیلمی درباره جنگ جهانی میسازد
خبرآنلاین- بازیگر و کارگردان آمریکایی برای کارگردانی درام «نشکسته» با یونیورسال پیکچرز و والدن مدیا مذاکره میکند.
این فیلم با اقتباس از کتاب «نشکسته»(«Unbroken») نوشته لورا هیلنبرند («سیبیسکت: یک افسانه آمریکایی») که سال 2010 منتشر شد، ساخته میشود. داستان درباره لویی زامپرینی، ورزشکار المپیک و سرباز کهنهکار جنگ جهانی دوم است که در جنگ جهانی دوم از یک سانحه هوایی جان سالم به در برد و 47 روز را روی یک کلَک گذراند. در نهایت ژاپنیها او را به دام انداختند و به یک اردوگاه زندانیان جنگی فرستادند.
کتاب هیلنبرند 14 هفته در نیویورک تایمز در صدر فهرست پرفروشترین کتابها بود.آنجلینا جولی در بیانیهای گفت: کتاب عالی لورا هیلنبرند را خواندم و کاملا تحت تاثیر داستان قهرمانانه لویی زامپرینی قرار گرفتم. بلافاصله به فکر افتادم این فیلم را بسازم. لویی یک قهرمان واقعی و نمادی از انسانیت، ایمان و شجاع است. بسیار افتخار میکنم که فرصت پیدا کردهام داستان الهامبخش او را روایت کنم.