Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all 1554 articles
Browse latest View live

8

$
0
0

آب خنک!

خانم قطبی همسایه ماست. از آن دسته زنانی است که نمی‌خواهد باور کند پیری امری غیر قابل گریز است. تمام تلاشش را می‌کند که کهنسالی‌اش را بپوشاند ولی متاسفانه در رسیدن به این هدف اصلا موفق نیست. ناخن‌هایش را لاک جگری رنگ می‌زند و هر هفته آرایشگاه می‌رود تا سر و صورتش را رنگ و لعاب تازه‌ای ببخشد. هر موقع که با او برای سر و سامان دادن به امور ساختمان همکلام می‌شوم مانند نقاشی‌های گوتیک عیسی مسیح(ع) انگشتانش را بالا می‌گیرد و با لحن عشوه‌گرانه می‌گوید: من که دفعه قبل گفتم، باید پول بیشتری خرج این ساختمان کرد... همه چیزش را می‌توان فهمید الا شلوار ساپورت و فربگی چند لایه‌اش!! نه اهل کتاب است و نه اهل هیچ مقوله فرهنگی دیگر. فرزندانش خارج از کشور به‌سر می‌برند و همسرش از دنیا رفته. تنها زندگی می‌کند. املاکش را اجاره می‌دهد و زندگی روبراهی دارد. بی‌دغدغه. به گمانم یکی از عجیب‌ترین شخصیت‌هایی است که در زندگی توفیق زیارتش را داشته‌ام. امروز چند کارگر را برای تعمیر و جوشکاری پنجره‌های واحدش اجیر کرده بود تا مگر اندکی بر زیبایی ظاهری ساختمان بیفزاید. البته با شناختی که من از سلیقه کج و معوج خانم قطبی سراغ دارم بعید می‌دانم اتفاق خاصی رخ دهد. کارگران بخت برگشته باید در طول کار نعره‌های تیز و تند سرکار علیه را تحمل کنند. اصلا تحمل چنین فداکاری را در خودم نمی‌بینم. یعنی در هیچ‌کس جز این کارگران مفلوک. همان طور که انتظارش می‌رفت آنقدر سر و صدا از واحد خانم قطبی به بیرون جهید که مجبور شدم برای دادن چند تذکر جانانه و جدی وارد میدان شوم. جلوی آینه ایستادم تا با ابرو بالا و پایین کردن، تمرین خشونت کنم. در هر کاری به حول و قوه الهی موفق هستم الا این یک رقم. به محض اینکه در خانه را باز کردم مشتی جیغ از دهان همان خانم فربه کهنسال که ذکر توصیفاتش به همراه شلوار ساپورت گذشت، اصابت کرد به پرده گوشم. ناخودآگاه دهانم به مقیاس بسیار بزرگی باز شد و فریاد رعدآسایم تمام آپارتمان را فرا گرفت. کارگران دست از کار کشیدند و سر کارگر با چهره‌ای آفتاب سوخته و دستان پینه بسته‌اش، همان طور که اخم بر پیشانی‌اش جا خوش کرده بود، روبه‌رویم ایستاد و گفت: آقا دهنت رو آنقدر باز می‌کنی پشه میره توش‌ها؟
کارگر‌ها خندیدند یعنی به من خندیدند. خانم قطبی هم مانند معمول، شکر خند ظریف و نجیبی کرد و باقیمانده رژه لبش را که اکنون با آب دهانش مخلوط شده بود از گوشه لبش پاک کرد. مثل زلزله‌زدگان بم گیج و مبهوت و بدون تحرک در مقابل هیکل تنومند سرکارگر به لکنت‌زبان افتادم. گفتم آقای محترم اینجا آپارتمان است. شما می‌دانید در آپارتمان باید چگونه رفتار کرد؟ باید مراقب باشیم تا مزاحم آرامش دیگران نشویم. سرکارگر انگشت اشاره دست راستش را تا بند اول داخل گوشش کرد و بعد از فارغ شدن از یک خارش مبسوط و طویل به آرامی گفت: من هنوز نگران پشه‌ها هستم. دو مرتبه همه به من خندیدند. دوست داشتم یک کشیده تند و تیز نثار صورت زمخت سرکارگر می‌کردم تا همه حساب کار دستشان بیاید ولی ترجیح دادم بر اعصابم مسلط باشم. گمان می‌کنم این تساهل و تسامح از صدقه سر عشق و علاقه‌ام به عینکی بود که روی صورتم نشسته بود. به هر حال علاقه نداشتم که با موچین، خرده شیشه‌های عینک بدقواره‌ام را از روی مردمک چشم جمع‌آوری کنم. زبان فرو بستم و هیچ نگفتم. مقابل در منزل ایستادم. در حالی که خونم به جوش آمده بود توانایی مقابله در خود نمی‌دیدم. سپر انداخته، تسلیم تقدیر بودم. رفتار نامتعارف سرکارگر با کارگرها برایم رنج‌آور بود. فحش و پرخاش از دهانش نمی‌افتاد. به همه تشر می‌زد و با خانم قطبی گرم می‌گرفت. عجیب‌تر این بود که دیدم عتاب، طعن و کنایه که در منش احمد آقا، همان سرکار تنومند، ته‌نشین شده برای کارگرها دلنشین و دلسوزانه تلقی می‌شود و حتی زمانی که لگدی از جانب ایشان حواله  کارگرها می‌گردد هیچ ناله و حتی صدای ضعیفی از حلقوم آنها به گوش نمی‌رسد. گویی حقشان است که کتک بخورند و هیچ اعتراضی نکنند. از آنجا که انسان‌دوستی جزء لاینفک رفتار ما ایرانی‌هاست و اگر حافظه شعری‌مان از هر شعری تهی گردد همچنان به یاد داریم که سعدی بزرگ فرمود: بنی‌آدم اعضای یکدیگرند... از حق آسایش خود گذشتم! و به آسایش و احترام کارگرها اندیشیدم.
کارگر سیاه‌چرده ضعیف‌الجثه‌ای را که به سختی دستگاه جوش حمل می‌کرد کنار کشیده و خیلی آرام در گوشش نجوا کردم که: مرد مومن چرا هیچی به این غول بیابونی نمی‌گی؟! مگر شخصیتت را از آب جوی گرفتی که به هر بی‌سر و پایی اجازه می‌دهی آن را لگدمال کند؟ مگر تو آزادی اراده نداری؟ چرا تو دهنش نمی‌زنی؟ کارگر با همان چهره دوست‌داشتنی لبخندی زد و با لهجه عربی گفت: عمو جون گفتی چی چی نداری؟ گفتم: هیچی عزیزم... به کارت برس. عرق از جبین‌اش پاک کرد و گفت: من هر چی بلدم احمد آقا بهم یاد داده. احمد آقا فحش و بد و بیراه از دهن‌اش نمی‌افته اما قلب پاکی داره. اگر با احمد آقا کار نکنم چی کار کنم؟ عمو جون آب خنک داری؟ الان خیلی می‌چسبه. برگشتم داخل منزل تا برای کارگرها آب خنک درست کنم.
با خودم فکر می‌کردم یعنی چی فحش از دهن‌اش نمی‌افته اما قلب پاکی داره؟!

 

درآمد 3 میلیارد دلاری جام‌جهانی برای گردشگری برزیل
ایسنا- وزیر گردشگری برزیل پیش‌بینی کرد مسابقات جام‌جهانی نزدیک به سه میلیارد دلار برای این بخش ارزآوری داشته باشد.
وینیسیوس لاگس‌، وزیر گردشگری برزیل اعلام کرد، گردشگران داخلی و خارجی برزیل در مسابقات شهرهای میزبان جام‌جهانی به طور مجموع نزدیک به 7/6 میلیارد ریال برزیل برابر با 97/2 میلیارد دلار درآمدزایی داشته باشند.
«لاگس» در کنفرانس خبری روز دوشنبه اعلام کرد: این رقم شامل کل مبالغی است که گردشگران برای اقامت سفرهای بین شهری، رستوران‌ها و فروشگاه‌ها هزینه خواهند کرد. از آنجایی که شهر ریودوژانیرو میزبان تعداد بیشتری از بازی‌های مهم است، پیش‌بینی می‌شود میزان کل درآمدها در این شهر به یک میلیارد ریال برزیل برسد.
مسابقات جام‌جهانی فوتبال که در سراسر جهان بیشترین تماشاچی را دارد، 7/3 میلیون گردشگر داخلی و خارجی را به 12 شهر میزبان مسابقات جذب کرده است که 600 هزار نفر از این تعداد را گردشگران خارجی تشکیل می‌دهند.
وزیر گردشگری برزیل در ادامه با اشاره به پتانسیل‌های توریستی برزیل و ورود شش میلیون گردشگر خارجی در سال‌ گفت: هدف ما معرفی برزیل به عنوان یکی از مقاصد توریستی مهم جهان است.
گردشگران خارجی تنها در تعطیلات پایان هفته گذشته در شهر ریودوژانیرو و در جریان مسابقه دو تیم آرژانتین و بوسنی، حدود 50 میلیون دلار برای گردشگری برزیل درآمدزایی خالص داشته‌اند.
مسابقات جام‌جهانی فوتبال 2014 از 12 ژوئن در برزیل آغاز شده و تا 13 جولای ادامه خواهد داشت.

 

خبر خوش مجید سرسنگی در مراسم نکوداشت شهناز: اهدای لژیون دونور به محمد‌رضا شجریان
گروه فرهنگ- مراسم نکوداشت زنده‌یاد جلیل شهناز، نوازنده صاحبنام موسیقی ایرانی بعدازظهر سه‌شنبه
27 خردادماه با حضور تعداد زیادی از علاقه‌مندان موسیقی در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
محمدرضا شجریان، خواننده موسیقی ایرانی در این مراسم در تجلیل از مقام هنری استاد جلیل شهناز گفت: من سال‌هاست که با ساز شهناز زندگی می‌کنم. وقتی جلیل شهناز ساز می‌زند گویی داستانی را تعریف می‌کند که تمامی موضوع این داستان در موتیف‌های اثر موسیقایی‌اش تعریف می‌شود. او تصویری را برای ما ایجاد می‌کند که گویی معشوقی در حال حرف زدن است و با وقار از شرایط عشق خود سخن می‌گوید.
این خواننده آواز ایرانی ادامه داد: هر وقت صدای ساز جلیل شهناز را می‌شنوم چشم‌هایم را می‌بندم و تمام آن چیزی را که او در این اثر موسیقایی خود خلق کرده می‌بینم. تا امروز کمتر نوازنده‌ای را دیدم که این‌گونه تصویری ساز بزند و به نظر من جلیل شهناز خدای این کار بود. موتیف‌هایی که او انتخاب می‌کرد همه از یک جنس بود و کمتر نوازنده اینچنین با حوصله در عرصه موسیقی یافت می‌شود که مطلب را تا آخر دنبال می‌کند.
شجریان افزود: این ساز شهناز در من زندگی می‌کند و من در آن زندگی می‌کنم. من اجزای ساز او را به خوبی شناختم و دیدم که چه می‌کند. منطقی که او در نوازندگی کارهایش داشت منطقی عجیب و غریب بود که او را تبدیل به جلیل شهناز بزرگ کرد. من امیدوارم که جوانان هنرمند سرزمین ما این نوع ساز زدن را یاد بگیرند.
این خواننده موسیقی ایرانی گفت: فرقی که بین ساز جلیل شهناز با هنرمندی نوازندگان امروزی وجود دارد کاملا مشهود است. شما از روی ساز شهناز می‌توانید بفهمید که در آن دوره تاریخی چه اتفاقی افتاده است. به معنای دقیق‌تر فرم نوازندگی جلیل شهناز طوری بود که شما تاثیرات اجتماعی آن دوران را کاملا احساس می‌کنید.وی گفت: شما در آثار شهناز آرامش و وقار می‌بینید اما امروز جوانان ما همگی به سراغ تکنیک و قدرت رفتند و من وقتی ریشه‌یابی کردم مشاهده کردم مسایل سیاسی روی هنرمند تاثیرگذار بوده که اینچنین گستاخانه، خشمگین و معترض ساز می‌زند. این امر به ویژه در جوانان هنرمند امروز ما نمود بیشتری دارد و من امیدوارم آرامشی که در ساز جلیل شهناز وجود داشت در ساز این جوانان نیز وجود داشته باشد تا این آرامش به جامعه هم آرامش دهد.
مجید سرسنگی در این مراسم متنی را آماده کرده بود که برای حاضران خواند. او گفت: عصر درخشانی که با حضور این نوازندگان جان گرفته بود اکنون رو به افول است که اگر این تعداد هنرمند فرهیخته نبودند معلوم نبود چه اتفاقی بیفتد. هنرمندانی چون شهناز به واسطه تجربه به جایگاهی رسیده‌اند که آنها را یگانه‌ و یکتا می‌کند و دارای شاخصه‌هایی هستند که آنها را مطرح می‌کنند.
مدیرعامل خانه هنرمندان ادامه داد: شخصیت بر مبنای سلوک عارفانه یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شهناز بود و پیگیری و ممارست در اعتلای هویت‌های ملی از دیگر ویژگی‌های اوست.
سرسنگی در پایان سخنانش نیز خبری خوش به اهالی موسیقی داد و آن هم اعطای نشان شوالیه به محمدرضا شجریان در آینده‌ای نزدیک بود.
حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی نیز در این مراسم حضور داشت و گفت: احساس نمی‌کنیم که شهناز از میان ما رفته، یاد او همیشه جاری و ساری است.
وی که نزد محمدرضا شجریان شاگردی کرده است‌، در ادامه سخنانش گفت: زمانی که در محضر استاد شجریان بودیم همیشه اصرار داشت که ساز شهناز را بشنویم و حفظ کنیم، کمتر کسی مثل شجریان نگاه آوازی به ساز شهناز داشت.
همچنین در پایان مراسم از دو هنرمند یعنی زیدالله طلوعی و داود گنجه‌ای که تولدشان در خردادماه بود، تجلیل شد. بخش دیگری از این مراسم به اجرای علی اصغر شاه‌زیدی با همراهی شهرام میرجلالی اختصاص داشت.

 

نمایش «گاو» در فرهنگسرای نیاوران
ایرنا- نسخه ترمیم شده فیلم سینمایی «گاو» ساخته ماندگار و جریان‌ساز داریوش مهرجویی برای نخستین بار در ایران و به صورت دیجیتال و پس از 45 سال روز جمعه 30 خردادماه 93 در فرهنگسرای نیاوران به نمایش درمی‌آید. فیلم گاو با مشارکت و همکاری سازمان سینمایی، فیلمخانه ملی ایران و لابراتوار پیشگامان سینمای آریا بازسازی فیلم، تصحیح رنگ و نور شده است.
نخستین نمایش نسخه مرمت شده و دیجیتال فیلم «گاو» (ساخته داریوش مهرجویی) در سینما «رفله» (پاریس) صورت گرفته است.
فیلم «گاو» براساس داستان «عزاداران بیل» اثر غلامحسین ساعدی و با بازی عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی، جمشید مشایخی، مرحوم فیروز بهجت محمدی، عزت‌الله رمضانی فر، خسرو شجاع‌زاده، مرحوم پرویز فنی‌زاده، مرحوم مهین شهابی و مرحوم عصمت صفوی ساخته شده است.
دسته‌ای از مورخان و منتقدان سینمایی «گاو» که محصول سال 1348 است را در کنار «قیصر» ساخته مسعود کیمیایی و «آرامش در حضور دیگران» ساخته ناصر تقوایی سه فیلم اصلی پایه‌گذار جریان نوین سینمای ایران تلقی کرده‌اند.

 


«ردکارپت» آماده اکران در ماه رمضان
مهر- در حالی که شورای صنفی از بررسی پیشنهاد اکران «رد کارپت» در ماه رمضان خبر می‌دهد، تهیه‌کننده این فیلم نیز از آمادگی برای اکران در این ماه خبر می‌دهد.
احمد احمدی، تهیه‌کننده فیلم «ردکارپت» درباره اظهارنظر سخنگوی شورای صنفی نمایش که از بررسی اکران این فیلم در ماه مبارک رمضان خبر داده بود، گفت: مساله اکران این فیلم در ماه مبارک رمضان به ما پیشنهاد شد و با پیگیری‌هایی که انجام شد تصمیم گرفتیم این فیلم را در صورت موافقت شورای صنفی نمایش در ماه مبارک رمضان روی پرده ببریم.
وی ادامه داد: من معتقدم فیلم خوب تماشاگر خود را پیدا خواهد کرد و فیلمی که تکلیفش با خودش روشن باشد می‌تواند در جذب مخاطب موفق عمل کند. این ترس باید از دل تهیه‌کنندگان بیرون رود و نمایش فیلم‌های خود را منوط به یک فصل خاص از اکران نکنند.
این عکاس سینمایی در پایان عنوان کرد: تکلیف نهایی اکران «رد کارپت» در ماه مبارک رمضان تا دو، سه روز آینده مشخص خواهد شد. ما آمادگی کامل برای اکران داریم و تمام مواد تبلیغی فیلم هم آماده شده است. البته اکران فیلم‌های اینچنینی نیازمند حمایت است و اگر در اکران از فیلم‌هایی همانند «رد کارپت» حمایت نکنند، کسی دیگر برای اکران فیلم‌هایش در فصل‌هایی که مخاطب کمتری دارد اقدام نمی‌کند.

«ته خیار» مرادی‌کرمانی می‌رسد
ایسنا- هوشنگ مرادی‌کرمانی از انتشار کتاب داستانی «ته خیار» خبر داد. این کتاب مجموعه‌ بیش از 30 داستان کوتاه است که مرادی کرمانی خود آنها را زهرخند می‌خواند.
این نویسنده پیشکسوت در توضیحی درباره این کتاب گفت: بیشتر داستان‌های این مجموعه زهرخندهایی هستند که به موضوعات غم‌انگیز همچون مرگ، بیماری و پیری می‌پردازند ولی از آنجایی که «پشت هر فاجعه‌ای کمدی‌ای نهفته است» من در این مجموعه به جنبه‌های طنز این واقعیت‌ها پرداخته‌ام.
نویسنده‌ «قصه‌های مجید» درباره گروه مخاطبان کتاب تازه‌اش گفت که من در موقع نوشتن مخاطب خود را تعیین نمی‌کنم. درست مثل سبزی‌فروش که برای خریدارش مشخص نمی‌کند که خیار را در اختیار چه کسی و با چه ویژگی‌هایی قرار دهد، همه می‌توانند از آن استفاده کنند.
«ته خیار» عنوان یکی از داستان‌های این مجموعه است که پیشتر در مراسم بزرگداشت سلیم نیساری خوانده و بعدها در مجله «داستان» چاپ شده است.
این مجموعه داستان قرار است در انتشارات معین منتشر شود.
دو کتاب مرادی کرمانی نیز به تازگی در همین نشر تجدید چاپ شده‌اند؛ «قصه‌های مجید» (چاپ بیست‌وششم) و «شما که غریبه نیستید» (چاپ نوزدهم).

چاپ چهارم «ژانی‌گل» پس از 8 سال وقفه
ایلنا- چاپ چهارم رمان «ژانی‌گل» اثر مشهور ابراهیم احمد پس از هشت سال وقفه در صدور مجوز نشر به زودی توسط نشر علم در صدمین سال تولد نویسنده منتشر می‌شود.
بخش اول این رمان در سال 1356 توسط محمد قاضی و احمد قاضی یک بار توسط نشر آگاه منتشر شده بود اما ترجمه کامل عرفان قانعی فرد براساس نسخه ویرایش شده 1972 و با مقدمه کمال فواد به همراه رمان دوم «ترور در دادگاه» است.
«ژانی‌ گل‌» رمانی‌ سیاسی‌- اجتماعی نوشته ابراهیم احمد‌ است که‌ جزو نخستین‌ رمان‌های‌ بنیادی‌ ادبیات‌ معاصر به‌ شمار می‌آید. ژانی گل سال 1956- دو سال قبل از فروپاشی حکومت شاهنشاهی‌هاشمی در عراق و کودتای عبدالکریم قاسم- به رشته تحریر درآمده است. منتقدان ادبی معتقدند که رُمان در ادبیات معاصر کردستان با نوشتن ژانی گل متولد شد.
ابراهیم احمد، دوستدار ایران و ایرانی- کرد عراق است، پدر همسر جلال طالبانی و متولد بهار سال 1914. وی تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه بغداد به پایان رسانید. احمد فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی فراوانی را در کردستان عراق داشت و در ادبیات و تاریخ معاصر کردستان عراق چهره‌ای مشهور به شمار می‌رود. وی در سال 1956 دو سال قبل از فروپاشی حکومت شاهنشاهی هاشمی در عراق این رمان را تحت تاثیر اصول رئالیسم اجتماعی به رشته تحریر درآورد.
«خار و گل» آخرین اثر این نویسنده کرد است که در سال 2000 در لندن درگذشت.

خلیلی رییس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
مهر- شب 27 خردادماه انتخابات داخلی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برای انتخاب رییس، نایب رییس، دبیر، خزانه‌دار و بازرس با حضور جمعی از نویسندگان در محل این انجمن برگزار شد.
در این مراسم فریدون عموزاده خلیلی به عنوان رییس، محمود برآبادی نایب‌رییس، مصطفی خرامان بازرس، جعفر توزنده‌جانی خزانه‌دار و معصومه انصاریان به عنوان دبیر و سخنگوی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان مشخص شدند.
اعضای جدید هفدهمین مجمع عمومی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان عصر روز پنجشنبه 22 خردادماه با حضور جمع کثیری از دست‌اندرکاران حوزه کودک در محل این انجمن انتخاب شدند.
در این انتخابات 11 نفر از اعضای پیشین انجمن برای راهیابی به ترکیب هیات‌مدیره کاندیدا شده بودند که پس از رای‌گیری نویسندگانی چون فریدون عموزاده خلیلی با کسب 107 رای، محمود برآبادی با کسب 93 رای، جعفر توزنده جانی با کسب 92 رای، معصومه انصاریان با کسب 88 رای، حدیث لزر غلامی با کسب 71 رای، جمال‌الدین اکرمی با کسب 71 رای و حسین شیخ‌الاسلامی با کسب 71 رای به هیات مدیره راه یافتند.
در این انتخابات مصطفی خرامان و نلی محجوب هر کدام با کسب 89 رای و مهدی طهوری با 73 رای به عنوان بازرسان انجمن شناخته شدند و مهدی رجبی با کسب 46 رای و منیژه اسلامی هم با کسب 36 رای به عنوان اعضای اول و دوم کمیته بازرسی این انجمن آغاز به کار کردند.




8

$
0
0

تقوایی در مراسم تجلیل خانه هنرمندان: در جو فرهنگی کشورمان نمی‌توانی کار خودت را بکنی

گروه فرهنگ- ناصر تقوایی را باید مرد نیمه‌تمام‌ها بدانیم. کارگردانی صاحب سبک که از نسل اول کارگردانان ایرانی است که توانست موج جدیدی در سینمای قبل و بعد از انقلاب به وجود بیاورد. آشنایی‌اش بر ادبیات و مهارتش در فیلمسازی او را به یکی از استوانه‌های سینمای ایران بدل کرده است. تقوایی را شاید کم‌کارترین کارگردان سینمای ایران بنامیم، لقبی که خودش با آن موافق نیست. وی معتقد است در فضایی که نمی‌توانی کار خودت را تمام و کمال انجام دهی، نباید فیلم بسازی، کتاب چاپ کنی و فعالیتی انجام دهی که تیغ سانسور و ممیزی بر گردنت باشد. تقوایی این روزها بیشتر وقتش را به تدریس سینماگران جوان می‌گذراند. کسانی که شاید در آینده و تغییر فضای فرهنگی کشور بتوانند بخشی از دغدغه‌هایشان را جلوی دوربین ببرند، روی کاغذ بنویسند و با مخاطبشان به اشتراک بگذارند.خانه هنرمندان ایران در ادامه برنامه تجلیل از نخبه‌های فرهنگی کشور به سراغ ناصر تقوایی رفت و نشان سرو هنری را که عالی‌ترین نشان این مجموعه فرهنگی است به او اهدا کرد، تقوایی در این مراسم با انتقاد از وضعیت فرهنگی کشور، کم‌کاری و حتی ممنوع‌الکاری‌اش گفت: این سخنان خیلی به واقعیت نزدیک نیست. هیچ‌کس در این مملکت مرا ممنوع‌الکار نکرده است اما در جو فرهنگی کشور ما نمی‌توانی کار خودت را بکنی.
من هیچ‌وقت به کار فرهنگی به عنوان شغل نگاه نکردم. مسعود (کیمیایی حاضر در برنامه) خیلی منصفانه گفت. او با اینکه پرکار بوده آیا فیلم‌هایی که ساخته به اندازه خودش و کارنامه‌اش بوده است؟ جامعه تصور دیگری از ما دارد که خودمان آن را به او داده‌ایم. ما دستی دستی خودمان را به جامعه بدهکار کرده‌ایم و وقتی نتوانیم به این بدهکاری پاسخ مناسبی بدهیم، عدم توفیق شروع می‌شود.
این کارگردان افزود: وقتی موفق نمی‌شوی که به نوعی کار خودت را انجام بدهی‌، ناگهان سررشته از دستت خارج می‌شود شاید نقاش‌ها که تنهایی کار می‌کنند  زیاد ضربه نمی‌خورند. آنها اگر اثر هنری‌شان هم در اینجا به نمایش در نیاید بالاخره در جایی در دنیا مخاطب خودش را دارد، اما سینما این‌گونه نیست. سینما و فیلم برای همه مردم است.
هیچ وقت کم کار نبوده‌ام
تقوایی در ادامه سخنانش با اشاره به تدریس فیلمنامه‌نویسی به جوانان در سال‌های گذشته گفت: من مطلقا آدم کم‌کاری نیستم هفته‌ای سه، چهار روز تدریس سینما به جوانان را دارم که امیدوارم همه‌شان به نوعی در سینما جا باز کنند. تدریس کار سهل و ساده‌ای نیست.وی ادامه داد: من با این بچه‌ها فیلمنامه‌نویسی کار می‌کنم و به آنها یاد می‌دهم که داستان‌، ادبیات است و فیلمنامه، فیلمنامه. به آنها یاد می‌دهم که داستان ابتدا باید به فیلمنامه تبدیل شده و سپس جلوی دوربین برود و در واقع این حلقه مفقوده را با آنها کار می‌کنم. واقعیت این است که هنوز هستند کسانی که به دلیل علاقه‌مندی به سینما خودشان داستان را می‌نویسند‌، آن را به فیلمنامه تبدیل می‌کنند و بعد هم می‌سازندش. مانند من، کیمیایی‌، مهرجویی‌ یا علی حاتمی. اما واقعیت این است که هر کدام از این کارها یک فعالیت تخصصی مجزا در دنیاست.
کارگردان «ناخداخورشید» با تاکید بر اینکه پرکارتر از گذشته است‌، گفت: من تاکنون 15 مستند‌، چهار فیلم کوتاه‌، هفت فیلم بلند‌ و یک سریال 16 ساعته دارم. مگر عمر آدم چقدر است؟ البته اگر شاید تنها به تعداد فیلم‌های سینمایی‌ام نگاه کنید به نظر برسد کم‌کار هستم اما معتقدم در حال حاضر پیشرفته‌ترین کار مستندسازی است.
وی سپس با ابراز تاسف از اینکه نتوانست طرح ساخت مستندی درباره ایران را با پیگیری 10 ساله‌اش در فارابی تصویب کند،‌ گفت: حدود 10 سال با بچه‌های فاربی سروکله می‌زدم که در هر استان ایران مستندی تهیه شود. آن موقع ایران فقط 20 استان داشت و اگر می‌توانستیم 20 مستند خوب الان تهیه کنیم، آن مجموعه برای کسانی که ایران را نمی‌شناسند چقدر مفید بود و می‌توانست تیراژ خوبی هم داشته باشد اما 10 سال موفق به تصویب آن نشدم. حتی ناشرانی را هم برای آن پیدا کرده بودم اما طرح تصویب نشد.
سانسور را از مضمون به واژه رسانده‌اند
تقوایی در ادامه سخنانش با بیان اینکه امروز در ادبیات بیش از سینما مشکل داریم‌، اظهار کرد: تاکنون سانسور،‌ سانسور مضمونی بوده است اما امروز دیگر صحبت از مضمون نیست و کاری با آن ندارند بلکه با واژگان کار دارند و می‌گویند فلان واژه را استفاده نکنید. حتی شنیده‌ام با دیوان اشعار بزرگان ما به خاطر استفاده از کلامی مانند «می» مشکل دارند. همین باعث شده است که در سال‌های اخیر تقریبا هیچ چیز با ارزشی از زیر دست سانسورچی‌های ما عبور نکند.
وی ادامه داد: به نظرم شاید این کار شکل ناشیانه‌ای داشته باشد اما آن را به شدت فکر شده و اندیشمندانه می‌دانم. اگر این روند بخواهد ادامه‌دار باشد،‌ ادبیات به سرنوشتی بدتر از سینما دچار می‌شود آن هم سینمایی که به نوعی دارد به دوران فیلم‌فارسی‌ منتهی در پوشش اخلاقی بازمی‌گردد.
کارگردان «کاغذ بی‌خط» با انتقاد از وزارت ارشاد خاطرنشان کرد: من نوشته‌های زیادی دارم اما کجا باید چاپش کنم؟ کجای دنیا واژه‌ها مجرم شده‌اند. وزارت ارشاد چرا این موضوع را نادیده می‌گیرد؟ آنجا جایی است که باید به هر امر فرهنگی مجوز بدهد. وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم افرادی که برای مدیریت آن سازمان انتخاب می‌شوند جنبه فرهنگی داشتند و افرادی برگزیده بودند اما چرا به این موضوع توجه نمی‌کنند؟
تا وقتی سانسور این طور باشد‌، نمی‌توانم کار کنم
ناصر تقوایی در پایان سخنانش ضمن تشکر از برگزاری این مراسم اظهار کرد: از همه دوستانم مانند مسعود کیمیایی و دیگران خواهش می‌کنم یا حتی اگر می‌توانند در ماه یک ساعت تجربیاتشان را به بچه‌های علاقه‌مند منتقل کنند. به نظرم این کار بسیار مهم است.این کارگردان پیشکسوت سینما سپس در پایان سخنانش اظهار کرد: تا وقتی سانسور این‌طور عمل می‌کند‌، من نمی‌توانم کار کنم. همسرم می‌داند که چقدر کار نوشته‌شده دارم اما نمی‌توانم آنها را چاپ کنم. اگر قرار است کاری کهنه بشود، بگذارید بشود.
کیمیایی: کاش من هم مانند تقوایی فیلم نمی‌ساختم
سپس مسعود کیمیایی به عنوان دوست دیرین ناصر تقوایی روی سن دعوت شد و گفت: برای اولین‌بار با خودم دست‌نوشته آورده‌ام که چیزی از قلم نیفتد اما فکر می‌کنم به خاطر وسعت ناصر تقوایی باز هم چیزهایی از قلم بیفتد.
وی درباره تقوایی بیان کرد: ناصر تقوایی یک دوست کامل‌، محرم کامل‌ و یک سختی کشیده کامل است. من همیشه مخالف بودم که چرا ناصر فیلم نمی‌سازد. اگر او فیلم بسازد تنهایی ما را پر می‌کند و رشادتی به کار ما می‌دهد.
کارگردان «قیصر» ادامه داد: ما از دوره‌ای نمی‌آییم که فیلم‌ها را روی موبایل و داخل اتومبیل ببینیم. من نمی‌دانم چطور می‌شود سقوط امپراتوری روم را در موبایل یا اتومبیل دید. برای ما سینما و حرفی که می‌زنیم جدی است. تقوایی با ادبیات‌، با فیلم کوتاه‌، با سریال‌، با عکاسی و فیلم بلند هر آنچه کرده از شاهکارها بوده است.
مسعود کیمیایی که به نظر می‌رسید همچنان از حواشی تند و تیز مصاحبه چندی قبلش دلخور است،‌ در پایان سخنانش گفت: تقوایی مرد طاقت است و حالا به ما می‌فهماند که عاقلانه رفتار کرده است چون حالا می‌فهمی که با این سنت نمی‌توانی به کسی که در جیبش اسلحه دارد‌، از عدالت حرف بزنی. ای کاش من هم مانند ناصر فیلم نمی‌ساختم.
پورصمیمی: خانه‌نشین کردن تقوایی نخبه‌کشی نیست، خودکشی است
در ادامه این مراسم سعید پورصمیمی که سابقه همکاری با ناصر تقوایی را دارد،‌ روی سن رفت و درباره او گفت: تقوایی از معدود کارگردانان اواخر دهه 40 بود که چند چیز را با هم داشت و به سینما آورد‌؛ تسلط بر تکنیک سینما‌، ادبیات‌، سناریو نویسی‌، شناخت بازی بازیگر‌ و صحنه‌آرایی به علاوه دید خاص عکاسی.
وی ادامه داد: قبل از او‌، سینمای ما دست کسانی بود که تنها در یک رشته تسلط داشتند مانند مرحوم نصرت‌الله محتشم‌، مجید محسنی‌، عطاالله زاهد و... اینها از دنیای تئاتر آمده‌اند و سینما را بیشتر تئاتری می‌دیدند اما همه آن ویژگی‌هایی که گفتم در ناصرتقوایی جمع بود. احاطه تقوایی در این مسایل منجر به این می‌شود که او در سینما یکسری کار انجام می‌دهد که ظاهرا از نظر اکران و اقبال عمومی ناموفق‌اند اما از آن طرف سریالی برای مخاطب عام می‌سازد که هنوز پرمخاطب‌ترین سریال ساخت ایران است.این بازیگر پیشکسوت سپس با کنایه به برخی‌ها که در سینما فقط نگاتیو سوزانده‌اند‌، گفت: در سال‌های قبل یکسری آدم بیهوده آمدند‌، بیهوده ماندند‌ و بیهوده رفتند و چه نگاتیوهایی که بیهوده اکسپوز کردند و ناصر تقوایی همه این سال‌ها در خانه بود. اشکال کار در کجاست؟ شاید باید بعضی‌ها را پیدا کرد و به آنها تبریک گفت چون خوب موفق شدند که ناصر را خانه‌نشین کنند.
سعید پورصمیمی در پایان سخنانش خانه‌نشین کردن تقوایی را خودکشی دانست و گفت: در این سینما بحران زده امروز‌، چرا باید جای تقوایی خالی باشد؟ این فراتر از نخبه کشی است و بیشتر به خودکشی می‌ماند. آنها خودشان را کشتند نه ناصرتقوایی را‌، چون تقوایی همیشه تقوایی است.
همسر تقوایی: کشتن اندیشه بالاترین قتل است‌
پس از سعید پورصمیمی‌، مرضیه وفامهر همسر ناصر تقوایی روی سن رفت و گفت: من این شانس را داشتم که در 21 -22 سالگی بهترین انتخابم را انجام دهم.
همسر ناصر تقوایی از کم کار شدن وی به عنوان قتل اندیشه یاد کرد و ابراز عقیده کرد: کشتن اندیشه بالاترین قتل است‌. اندیشه‌های بسیاری کشته شدند اما هیچ قانونی وجود ندارد که از اندیشمندان دفاع کرده و قاتلان را محاکمه کنند. حذف فیزیکی احمقانه است اما حذف اندیشه هوشمندانه است، کاری که با تقوایی شد. طیف جامعه‌ای که صدای او را نشنید تا رشد کند. چون او هر فیلمی که ساخت دروازه‌ای را به سوی سینمای ایران باز کرد.
پیش سخنان ناصر تقوایی هم نشان سرو هنری از سوی مجید سرسنگی‌، مسعود کیمیایی‌، سعیدپورصمیمی‌، نجف دریابندری‌ و سیف‌الله صمدیان به او اهدا شد.

 

2  اثر شهید چمران تجدید چاپ شد
مهر- انتشارات روایت فتح همزمان با 31 خردادماه و سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران، دو عنوان از آثار خود با موضوع این شهید با عناوین «چمران به روایت همسر شهید» و «مرگ از من فرار می‌کند» را تجدید چاپ کرد.
کتاب «چمران به روایت همسر شهید» نخستین مجلد از مجموعه نیمه پنهان ماه این موسسه است که در آن غاده جابر همسر لبنانی شهید چمران از خاطرات زندگی‌اش با وی و دیدگاه و اصول زندگی او سخن به زبان آورده است.
این کتاب که به قلم حبیبه جعفریان تالیف شده است داستان زندگی و آشنایی غاده جابر از اولین دیدار و آشنایی‌اش با امام موسی صدر و دعوت وی برای همکاری با شهید چمران در مرکز نگهداری کودکان یتیم در مناطق شیعه نشین لبنان شروع شده و در ادامه به ماجرای ازدواج این دو با یکدیگر در سال 1356 و مسافرت به ایران و شهادتش پرداخته است.
انتشارات روایت فتح این کتاب را در 57 صفحه و با قیمت سه هزار تومان منتشر کرده است.
همچنین کتاب «مرگ از من فرار می‌کند» در بخش‌هایی مجزا فرازهایی از زندگی شهید مصطفی چمران در آمریکا و لبنان را به روایت دوستان و نزدیکان وی روایت کرده است. یکی از نکات قابل توجه این کتاب تعدد روایت‌های داستانی مستند از زبان راویان متعدد است که همگی در بازه زمانی مشخصی با شهید چمران در ارتباط و تعامل بوده‌اند.
سیدمحمد غروی، علی صیاد شیرازی، محمد علی مهتدی، فاطمه نواب صفوی، خلیل صراف، اسماعیل منصوری و رضا امرالهی از مهم‌ترین راویان این کتاب به شمار می‌روند.انتشارات روایت فتح این کتاب را در 285 صفحه و با قیمت 12 هزار تومان منتشر کرده است.

 

کشف 20 شعر دست‌نویس پابلو نرودا
ایسنا- 40 سال پس از مرگ پابلو نرودا، 20 قطعه شعر منتشرنشده او در دفتر کارش کشف شد. انتشارات «سیکس بارال» بیش از 20 قطعه شعر منتشرنشده از این شاعر شیلیایی برنده جایزه نوبل سال 1971 را کشف کرد.
این انتشارات اعلام کرد: این مجموعه شعر در صندوق‌هایی که حاوی دست‌نوشته‌هایی از این شاعر بود در حین تفتیش دفتر موسسه ادبی پابلو نرودا به دست آمد. این شعرها از ارزش ادبی ویژه‌ای برخوردارند و این مجموعه تا پایان سال 2014 در کشورهای آمریکای لاتین و در اوایل سال 2015 در اسپانیا از سوی این انتشارات منتشر خواهد شد.
پابلو نرودا، شاعر و سیاستمدار، (جولای 1904- سپتامبر 1973) از مشهورترین و تاثیرگذارترین ادیبان معاصر است که علاوه بر تعداد زیادی کتاب، یک مجموعه بزرگ شعری را از خود به‌جا گذاشته است.
از کارهای او می‌توان به «اسپانیا در قلب ما»، «عاشقانه جدید برای استالینگراد» و «چوب بر بیدار خواهد شد» اشاره کرد.
نرودا در سپتامبر 1973 چند روز پس از کودتای ژنرال پینوشه درگذشت.

«گربه‌های آدمخوار» موراکامی در فرهنگسرای فردوس
ایلنا- برنامه «با هم بخوانیم» یکم تیرماه در فرهنگسرای فردوس به مطالعه گروهی و خوانش داستان «خرچنگ‌ها» از مجموعه داستان «گربه‌های آدمخوار» نوشته‌هاروکی موراکامی اختصاص دارد.
به گزارش ایلنا، در ابتدای نشست با هم بخوانیم کتابخانه فردوس داستان «خرچنگ‌ها» به صورت گروهی خوانده می‌شود و در ادامه جعفر توزنده‌جانی نویسنده و منتقد ادبی که به عنوان کارشناس در این برنامه حضور دارد به معرفی اثر می‌پردازد.
«گربه‌های آدمخوار» داستان کوتاهی است که در سال 1991 به قلم موراکامی به چاپ رسید و در سال 2000 نیز به انگلیسی برگردانده شد.
خرچنگ‌ها داستان زن و مردی که با هم به سفر می‌روند و در این سفر رستورانی را یافته که در آن از خرچنگ غذاهای لذیذ و متنوعی درست می‌کنند و....موراکامی در این اثر آزادانه در بین عناصر داستانی حرکت می‌کند. در این کتاب همانند سایر آثار این نویسنده ژاپنی، «گربه‌ها» نقش ویژه‌ای دارند. آنها سخن می‌گویند و باعث اتفاقات عجیبی می‌شوند.
این نویسنده ژاپنی در این اثر بیش از دیگر آثارش از عناصر خیال استفاده کرده، وی در «گربه‌های آدمخوار» نامی برای شخصیت‌های کتابش انتخاب نکرده و این‌گونه بر رازآلود بودن اثرش افزوده است.
علاقه‌مندان برای حضور در این برنامه می‌توانند یکشنبه یکم تیرماه ساعت 17 به فرهنگسرای فردوس واقع در فلکه دوم صادقیه، بلوار فردوس، بعد از چهارراه مخابرات مراجعه یا برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره 44081043 تماس بگیرند.

عیاری و مصفا داور فیلم‌های همراه تهران
ایرنا- جشنواره فیلم و عکس همراه تهران با اضافه شدن علی مصفا و کیانوش عیاری در کنار رخشان بنی‌اعتماد، خسرو سینایی، کارگردانان صاحب‌نام ایران و داوران این جشنواره، تکمیل شد.
مهرداد اسکویی، عکاس و مستندساز برجسته نیز بخش فیلم دومین دوره جشنواره فیلم و عکس همراه تهران را داوری می‌کنند.
اصول زیبایی‌شناسی و بهره‌گیری از ویژگی و قابلیت‌های تلفن همراه در خلق آثار از نکات مورد توجه گروه داوری عنوان شده است.
کیانوش عیاری که از او به عنوان کارگردان مولف ایرانی نام برده می‌شود، آخرین اثرش به نام خانه پدری مورد تمجید صاحبنظران قرار گرفت و در جشنواره فجر سی‌ودوم نیز به عنوان داور بخش اصلی حضور داشت.
علی مصفا نیز از بازیگران مطرح است که کارگردانی دو فیلم موفق «سیمای زنی در دوردست» و «پله آخر» را برعهده داشته است.
فیلم‌های ارسال شده به این جشنواره می‌تواند در قالب مستند، تجربی، داستانی و پویا نمایی باشند و زمان درنظر گرفته شده برای فیلم‌ها، سه تا هفت دقیقه است. مهم‌ترین ویژگی آثار ارسالی به جشنواره همراه تهران، ابزار خلق آنهاست. تمامی این آثار باید با تلفن همراه خلق شده باشند.
جشنواره فیلم و عکس همراه تهران با موضوع فیلم و عکس‌های موبایلی، دومین دوره خود را از اسفندماه 1392 آغاز کرده و در شهریورماه 1393 با نمایش آثار منتخب موبایلی برگزار می‌شود. شرکت در جشنواره تا 20 مردادماه از طریق سایت www.tfpf.mobi امکان‌پذیر است.

«انتخاب‌های سخت» 100 هزار نسخه فروخت
مهر- انتخاب‌های سخت جدیدترین کتاب هیلاری کلینتون که از خاطراتش در سال‌های وزارت سخن می‌گوید، سه‌شنبه پیش به بازار آمد و در این مدت با تورهای مختلفی که کلینتون برای معرفی آن به راه انداخت موفق شد تا به فروش یکصد هزار نسخه دست یابد. این آمار متعلق به آخر وقت یکشنبه است.
سیمون اند شوستر، ناشر این کتاب و متخصصان معتقدند با وجود چشم‌اندازهای ضعیفی که در بازار خرده‌فروشی وجود دارد، فروش این تعداد کتاب نشان‌دهنده موفقیت آن است.
هر چند این کتاب موفق شده تا جایگاه شماره یک را در کتابفروشی‌های مستقل به دست آورد با این حال ادامه فروش کتاب بستگی زیادی به نقدهایی دارد که از سوی منتقدان دریافت می‌کند.
ناشر کتاب که در سه هفته اخیر تبلیغات زیادی برای معرفی کتاب انجام داده از نتیجه کار راضی است اما برخی از گزارشگران می‌گویند فروش کتاب دلخواه نبوده و حتی ضعیف بوده است. به ویژه وقتی این کتاب با «تاریخ زنده» اولین کتاب خاطرات هیلاری کلینتون که در آن از مسایل متعدد از جمله رسوایی ایجاد شده بر سر رابطه همسرش بیل کلینتون با مونیکا لوینسکی صحبت کرده بود مقایسه شود، روشن می‌شود که فروش این کتاب جدید خیره‌کننده نیست.به همین دلیل منتقدان می‌گویند فروش کتاب به سرعت افت خواهد کرد و با توجه به دستمزد خانم کلینتون که گفته می‌شود 14 میلیون دلار بوده، این کتاب نمی‌تواند موفقیت‌آمیز باشد.منابع نزدیک به کلینتون نیز معتقدند عجیب نیست اگر کتاب دوم خاطرات نیز با توجه به موفق بودن کتاب اول، خوب بفروشد و با تاکید بر کتاب‌های غیرداستانی دیگر امسال مثل خاطرات رابرت گیتس، وزیر دفاع پیشین و کتاب الیزابت دارن سناتور و نیز تیم گایتنر وزیر خزانه‌داری پیشین، فروش بالای این کتاب را نیز محتمل می‌خوانند.



8

$
0
0

اقدام شهرداری در ممنوعیت تدریس موسیقی؛ نوای ساز در فرهنگسراها خاموش شد

محمدجواد تاج‌الدین- بعد از گذشت 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی بعضی مسایل فرهنگی در نهادهای تصمیم‌گیرنده غیرقابل حل مانده است، این سردرگمی بخصوص در نهادهای فرهنگی و هنری بیشتر است. از یک طرف عده‌ای می‌گویند بر اساس موازین اسلامی موسیقی، تئاتر و سینما باید معیارهای مورد نظر آنان را داشته باشد و از طرف دیگر عده‌ای نظر متفاوتی دارند. در هر دوره با رفت‌و‌آمد دولت‌ها و زیر مجموعه‌شان صفر تا صد سیاست‌های فرهنگی کشور دچار تغییر و تحول شده است.
چند وقتی است مساله فرهنگ نقل محافل رسانه‌ای و تبلیغاتی شده است. از یک طرف دولت به خاطر وعده‌های رییس‌جمهور در مبارزات انتخاباتی و جهت‌گیری مدیرانش می‌خواهد در راه بازگشایی فضای فرهنگی قدم بردارد و از طرف دیگر نهادهای موازی که در برخی موارد دولت کنترلی بر تصمیماتشان ندارد، سنگ جلوی پای دولتمردان و سیاست‌هایشان می‌اندازند. باز هم برمی‌گردد به تفاوت نگاه مدیران نهادهای مختلف و گاهی تلاش برای ناامید کردن بدنه اجتماعی دولت که علاوه بر اقتصاد و سیاست خارجی، مسایل فرهنگی از نشر کتاب تا آزادی مطبوعات و موسیقی برایشان حائز اهمیت است.
درباره کتاب و مطبوعات زیاد گفتیم و شنیدیم، این روزها اما بازار کشمکش بر سر موسیقی داغ داغ است. لغو کنسرت‌ها توسط گروه فشار که سرآمدش کنسرت وحید تاج در یزد بود، یا حتی تعطیلی جشنواره موسیقی بانوان، ممنوع‌الکاری برخی خوانندگان، پخش موسیقی و نشان دادن تصویر ساز در صداوسیما و این روزها هم بحث آموزش موسیقی در فرهنگسراها.
در دوران شهرداری کرباسچی بود که مجموعه‌های فرهنگی در نقاط مختلف تهران بازگشایی شد تا اوقات فراغت جوانان را رنگ و بویی فرهنگی و هنری ببخشند. از آن روز تا کنون در فرهنگسراها اتفاقات خوبی افتاده است؛ از برگزاری کلاس‌های مختلف هنری تا برگزاری همایش و اجرای تئاتر و... .
چند سالی است که شاید فرهنگسراها رونق گذشته را ندارند. این روند از دوران مدیریت خوراکیان بر مجموعه فرهنگی و هنری شهرداری شروع شد. حداقل در زمینه موسیقی روزبه روز فعالیت فرهنگسراها کمتر شد، آموزش موسیقی دیگر در اولویت نبود و کنسرت‌های پژوهشی گروه‌های جوان هم به فراموشی سپرده شد. با آغاز مدیریت حجت‌الاسلام شهاب مرادی این روند انگار سرعت بیشتری به خود گرفت. خبری چند هفته گذشته روی خبرگزاری‌ها رفت و حساسیت عده‌ای را بر انگیخت. مضمون خبر این بود که با دستور شفاهی آقای مرادی دیگر قرار نیست در مجموعه فرهنگی و هنری شهرداری و زیرمجموعه‌های آن موسیقی تدریس شود. مرادی در جلسه‌ای گفته بود: « آموزش و ترویج موسیقی جزو اهداف ما نیست، مخصوصا اینکه یکسری آموزشگاه موسیقی در کشور وجود دارد که در حال کار کردن هستند و از آنجا که این آموزشگاه‌ها با وزارت ارشاد همکاری می‌کنند، فرض بر این است که محیط مورد اعتمادی برای مردم دارند».
به سراغ علیرضا ذوالفنون، مدرس موسیقی در فرهنگسراهای اندیشه و ارسباران رفتیم، از او در مورد تصمیم موسسه فرهنگی و هنری شهرداری و تاثیر آن بر فضای موسیقی کشور پرسیدیم که او در جوابمان گفت:« در فرهنگسرای ارسباران به دلیل اینکه فضای موسیقی در آنجا غالب است، نتوانستند این کار را اجرایی کنند. در فرهنگسرای اندیشه هم با مخالفت مدیر فرهنگسرا آقای حجازی این کار انجام نشده است و کلاس‌های موسیقی در آنجا هنوز برگزار می‌شود.در هر حال شهرداری نمی‌تواند شخصا کار هنری انجام دهد بلکه فقط می‌تواند فضا در اختیار متولیان این امر قرار دهد.در حقیقت کلاس‌های هنری و برنامه‌های هنری در فرهنگسراها جنبه درآمدزایی برای شهرداری دارد. از طرفی تعطیلی این کلاس‌ها که به نسبت کلاس‌های دیگر ارزان‌قیمت‌تر هستند، باعث می‌شود هنرجویانی که از این امکانات استفاده می‌کردند، در روند یادگیری‌شان مشکل به وجود بیاید.در کل شهرداری دید هنری ندارد. من واقعا نمی‌فهمم مشکلشان با موسیقی چیست. اگر بحث موسیقی فاخر است که در فرهنگسراها بیشتر موسیقی سنتی تدریس می‌شد اما آن را هم تعطیل کردند، موسیقی که ریشه در فرهنگ کشور ما دارد. در حقیقت باز هم جریان، سلیقه و تصمیمات شخصی مدیران است. اینها شاید کلا با موسیقی مشکل دارند چون دلایلی که می‌آورند قابل قبول نیست.»
این خبر را پیگیری می‌کردیم که متوجه شدیم ستاد امر به معروف و نهی از منکر اجرای موسیقی در برنامه‌ها و ادارات دولتی در شهر  ورامین را تعطیل کرده است.
این دستور با جبهه‌گیری ارجمند، مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد روبه رو شد.
او گفت: «امروزه نمی‌توان موسیقی را از جامعه حذف کرد، موسیقی در جامعه ما یک مصرف صددرصدی پیدا کرده است. از موسیقی مذهبی گرفته تا پاپ و سنتی و موسیقی‌های رادیو و تلویزیونی همه و همه مصرف زیادی در جامعه دارند و اگر حذف شود شاید بیش از 50 درصد برنامه‌های صداوسیما را هم باید حذف کرد بنابراین اینکه موسیقی باید وجود داشته باشد اجتناب‌ناپذیر است».
حالا باید دید اعضای شورای شهر بجز عبدالحسین مختاباد که بیشتر اوقات در دسترس نیست، کاری برای این تصمیم آقای مرادی انجام می‌دهند یا خیر.
 به قدر کافی شهر تهران آلودگی صوتی و بصری دارد، روح و روان شهروندان تهرانی هر روز دچار این آلودگی‌هاست و موسیقی می‌تواند التیامی بر زخم‌های آنان باشد.
 طبق، آماری که تازه منتشر شده بود، 33 درصد مردم تهران اختلالات
روانی دارند.
حالا به جای آنکه مسوولان شهری قدمی در راه بهتر شدن شرایط بردارند، هر روز با تفکر و تصمیمات خودشان که به هیچ وجه مطابق با نظر اکثریت شهروندان تهرانی نیست، نمک به زخم آنان می‌پاشند.

 

نمایش «گاو» با حضور مهرجویی، تقوایی و لیلا حاتمی
ایسنا- داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و لیلا حاتمی به تماشای نسخه بازسازی شده فیلم «گاو» نشستند. عصر جمعه 30 خرداد ماه فرهنگسرای نیاوران نسخه بازسازی شده فیلم «گاو» را پس از 45 سال به نمایش گذاشت.
داریوش مهرجویی که چند هفته قبل برای اکران این نسخه به پاریس سفر کرده بود و از کیفیت آن لذت برده بود، آمده بود تا دوباره این نسخه را ببیند و از مسوولان سینمایی و «لابراتوار پیشگامان سینمای آریا» برای انجام این بازسازی تقدیر کند.
ناصر تقوایی دیگر فیلمساز هم‌نسل مهرجویی آمده بود تا تجدید خاطره بکند و درخواست همیشگی‌اش را دوباره مطرح کند تا بازسازی فیلم‌های قدیمی جدی گرفته شود.
و لیلا حاتمی بازیگر سینمای ایران که اولین حضور رسمی‌اش را پس از داوری جشنواره فیلم «کن» در یک محفل رسمی داشت در ردیف اول کنار مهرجویی و تقوایی به تماشای این نسخه نشست و سپس سالن را ترک کرد.
عزت‌الله انتظامی، بازیگر فیلم سینمایی «گاو» هم به دلیل بیماری نتوانست در این برنامه حاضر شود و پیام داد.
از دیگر حاضران این برنامه می‌توان از عزیز ساعتی، میترا محاسنی، تورج اصلانی، عبدالله اسکندری، احمد امینی، نازنین مفخم، مرضیه وفامهر، محمد آلادپوش، وحیده محمدی‌فر و مسوولانی چون علی مرادخانی (معاون هنری وزارت ارشاد)، عباس سجادی (رییس فرهنگسرای نیاوران)، فاطمه طاهری (مسوول فیلم‌خانه ملی)، امیر اسفندیاری (مدیر امور بین‌الملل فارابی) و ... نام برد. نسخه بازسازی شده فیلم «گاو» باشگاه فیلم فرهنگسرای نیاوران را افتتاح کرد. مهرجویی قبل از نمایش فیلمش گفت: احساس می‌کنم هنوز هم علاقه‌مندم روی نسخه فیلم «گاو» کار کنند.
کارگردان فیلم سینمایی «گاو» در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به بازسازی فیلم‌های قدیمی ادامه داد: این کار نشان دهنده این است که سینما یک مدیوم فنی و تکنولوژی در حال اضمحلال است. سیستم دیجیتال همه دنیا را گرفته است بنابراین کار فیلم‌خانه، نگهداشتن و حفظ فیلم‌های قدیمی است.
مهرجویی گفت: در ایران تلویزیون و استودیو «پیشگامان» امکان بازسازی اینچنینی را دارند. البته تلویزیون چند وقتی است، یکی از دستگاهش خراب شده است و نمی‌تواند این کار را انجام دهد بنابراین این استودیو تنها استودیوی فعال در این زمینه است.
وی اظهار امیدواری کرد: چنین حرکت‌هایی ادامه پیدا کند و فیلم‌های مهم تاریخ سینمای ایران این‌گونه بازسازی شوند چون هیچ راه دیگری برای نگهداری آنها به غیر از بازسازی نیست.

 

آشنایی با نویسنده ایرانی‌تبار نامزد جایزه ادبی «پن»
ایسنا- روز گذشته با اعلام نامزدهای نهایی جایزه ادبی «پن» 2014، نام یک نویسنده ایرانی‌تبار در میان نویسندگان راه‌یافته به این مرحله‌ خودنمایی می‌کرد.
سیرافی‌زاده که اکنون در نیویورک زندگی می‌کند در دسامبر 1968 از پدری ایرانی و مادری آمریکایی در بروکلین متولد شد. او که خواهرزاده‌ مارک هریس رمان‌نویس است در پیتزبورگ پنسیلوانیا رشد کرده است.
وی تاکنون چندین رمان، مقاله‌، داستان‌کوتاه و نمایشنامه به نگارش درآورده است. سبک ادبی سیرافی‌زاده به زعم خود، بیشتر تحت تاثیر جیمز بلدوین، هوارد استرن‌، فرانتس کافکا و ساموئل بکت بوده است. وی امسال برای نگارش مجموعه داستان‌کوتاه «آشنایی مختصر با دشمن» نامزد جایزه «پن» شده است. این نویسنده ایرانی - آمریکایی با کتاب خاطرات خود «وقتی اسکیت‌بُرد آزاد شد» جایزه‌
 WHITING WRITERS  را در سال 2010 کسب کرد. این اثر زندگینامه‌ای از سوی «نیویورک تایمز» به عنوان یکی از 10 کتاب برتر سال برگزیده شد.
داستان‌های‌کوتاه و مقاله‌های شخصی سیرافی‌زاده در نشریات معتبری چون «گرانتا»‌، «مک‌سویینیز»، «نیویورکر»، «نیویورک تایمز» و … به چاپ رسیده است.
وی در حال حاضر مشغول تدریس نگارش خلاقانه در دانشگاه نیویورک است؛ جایی‌که در سال 2013 جایزه تدریس برتر به وی اعطا شد. از میان آثار ادبی این نویسنده می‌توان به «زندگینامه خودنوشت یک تروریست»‌، «همه سقوط می‌کنند»، «رویای طولانی تابستان‌»، «ای کاش اینجا بودی‌»، «ذائقه‌» و «پارانویا» اشاره کرد.
به گزارش آمازون‌، مجموعه داستان «آشنایی مختصری با دشمن» سیرافی‌زاده از سوی «بوک پیج» و «بوکیش» به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های سال معرفی شد.
وب‌سایت معتبر «آمازون» درباره این کتاب نوشته است: وقتی «نیویورکر» در سال 2010 داستان ‌کوتاهی از سعید سیرافی‌زاده را منتشر کرد، ظهور صدایی نو در دنیای ادبیات داستانی را رقم زد. این نخستین مجموعه داستان از نویسنده‌ای است که چهره‌های درخشانی چون «دنیس جانسون‌»، «جورج ساندرز» و «نیتن اینگلندر» را به یاد می‌آورد.
سیرافی‌زاده در کتاب شگفت‌انگیزش به شهری بی‌نام در آمریکا و ساکنانش می‌پردازد. کارمندی که به همکار تازه‌ از خارج برگشته خود حسادت می‌کند، معلم تاریخی که با دانش‌آموزان بی‌تفاوت و شرور خود درگیر است و کارگر خواربارفروشی که وارد رابطه عاشقانه‌ای با یکی از مشتریان دست‌کج خود می‌شود‌، همه شخصیت‌های داستانی سیرافی‌زاده هستند که در گیرودار مشکلات زندگی تجربیاتی متفاوتی دارند و گاه به موفقیت دست می‌یابند. داستان‌پردازی این نویسنده با محوریت این شخصیت‌ها به روایتی جهانی و درعین حال شگفت‌انگیز بدل شده است.
از میان نشریات و وب‌سایت‌های ادبی که مجموعه داستان سیرافی‌زاده را ستایش کرده‌اند، می‌توان به «بوستون گلوب»‌، «وال استریت ژورنال‌»، «ال» و «دیلی بیست» اشاره کرد.

 

سیدمحمد بهشتی در مورد عملکرد سازمان میراث فرهنگی گفت:
در واگذاری «چشمه‌علی» خلاف کرده‌اندسیدمحمد بهشتی گفت که در واگذاری بناهای تاریخی به بخش خصوصی باید صلاحیت افراد را در عملکردشان بررسی کرد نه ادعایشان را.
مشاور ارشد رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: وقتی یک بنا به بخش‌خصوصی واگذار می‌شود، نخست باید صلاحیت فرد بررسی شود. از سوی دیگر وظیفه نظارتی و حاکمیتی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری درباره‌ آن بنا یا محوطه همچنان باقی است که باید به آن عمل کند.
وی آسیب رسیدن به بناها و محوطه‌های تاریخی مانند «کاروانسرای مرنجاب» و «چشمه‌علی دامغان» را که به‌دنبال واگذاری به بخش خصوصی دچار مشکل شدند، به‌دلیل کم بودن نقش نظارتی سازمان پس از واگذاری این مناطق به بخش خصوصی دانست و افزود: با این وجود باید دید آیا محوطه‌ای مانند چشمه‌علی دامغان جزو موارد دارای صلاحیت و شایسته واگذاری بوده است یا خیر.
وی در تعریف صلاحیت برای واگذاری بناهای تاریخی نیز گفت: سازمان میراث فرهنگی و صندوق حفظ و احیا در این زمینه شورای فنی دارد و تشخیص می‌دهد. در واقع کار صندوق حفظ و احیا همین است. در یک دیکته اگر چند غلط املایی و انشایی پشت سر هم باشد، هر کدام از آن غلط‌ها را باید در جای خود برطرف کرد.
وی با طرح این پرسش که واگذاری بناهای تاریخی به چه معناست، یعنی اینکه به بخش خصوصی تعلق یابد، گفت: امروز 99 درصد این بناها به بخش خصوصی متعلق هستند. بحث این است که ما باید به‌دنبال راه‌حلی باشیم که بناهای واگذارشده با راه‌حل احیا حفظ شوند چند نمونه در اختیار سازمان میراث فرهنگی نیز تعدادشان زیاد نیست.
بهشتی بیان کرد: اگر در امر واگذاری، بررسی صلاحیت بهره‌بردار و نظارت بر مرمت بناهای تاریخی توسط سازمان میراث فرهنگی به‌خوبی انجام دهد، اشکالی به‌وجود نمی‌آید.
وی گفت: به‌نظر می‌رسد در واگذاری «چشمه‌علی دامغان» به بخش خصوصی به جای بررسی صلاحیت عملکردها به پول آن بخش توجه شده است. در واقع هر کسی که پول بیشتر داده، مجموعه تاریخی به او واگذار شده بنابراین سازمان در آنجا خلاف کرده است. درخت‌های چشمه‌علی را یک‌شبه نبریده‌اند، باید در آنجا به‌طور مستمر نظارت می‌شد که این کار را نکردند، یعنی سازمان میراث فرهنگی وظایف خود را انجام نداده است.
رییس سابق سازمان میراث فرهنگی کشور افزود: بناها و محوطه‌هایی که جزو نفایس ملی هستند، اصلا قابل واگذاری نیستند، سازمان میراث فرهنگی نیز شورای خاص خود را برای تعریف نفایس و انتخاب آنها دارد.
بهشتی در پاسخ به این پرسش که آیا «عمارت مسعودیه» یا «خانه عامری‌ها» جزو نفایس ملی نیستند که به بخش خصوصی واگذار شدند، گفت: بحث در این زمینه مفصل است. آیا شما صاحب صلاحیت هستید که بگویید این آثار جزو نفایس هستند؟! شما باید بگویید یک اثر نفیس ملی است یا شورای تشخیص نفایس؟!

 

پرونده تانگوی تخم‌مرغ داغ بسته شد
ایلنا- آخرین شب اجرای نمایش تانگوی تخم‌مرغ داغ نوشته اکبر رادی و کارگردانی‌هادی مرزبان جمعه شب - 30 خرداد- در حالی به روی صحنه رفت که در تالار وحدت تعدادی از تماشاگران به صورت ایستاده از آخرین اجرای این نمایش دیدن کردند.
پس از پایان اجرا‌ هادی مرزبان روی صحنه آمد و از استقبال مردم قدردانی کرد و گفت: پس از پنج شش ماه تلاش و همکاری میان اعضای گروه عمر نمایش تانگوی تخم‌مرغ داغ امشب به پایان رسید.
وی با اشاره به مشکلات پیش آمده چند روزه این نمایش گفت: تانگو چند روزی به آی‌سی‌یو رفته بود. این کارگردان تئاتر از حمایت‌های بنیاد رودکی و تالار وحدت و دیگر دست‌اندرکاران تئاتر قدردانی کرد.
این نمایش با بازی علی نصیریان، امین زندگانی، فرزانه کابلی، فردوس کاویانی، قاسم زارع، لیلا برخورداری، پریسا مقتدی، مهدی عبادتی، اکرم حاج‌حسینی و سهیل دیوسالار از چهارم اردیبهشت‌ماه روی صحنه تالار وحدت بود که جمعه شب به کار خود خاتمه داد.

بازگشت یک کارگردان تئاتر ممنوع‌الکار به صحنه
ایسنا- محمد رضایی‌راد بعد از سال‌ها دوری از تئاتر بار دیگر با اجرای نمایش«و آنک انسان» به صحنه برمی‌گردد. این هنرمند تئاتر بعد از حدود 10 سال دوری از این هنر قصد دارد نمایش«و آنک انسان» را از روز پنجم تیرماه در تالار استاد مشایخی موسسه فرهنگی هنری«مان» به صحنه ببرد. این نمایش یک اثر تک پرسوناژ است و افشین‌هاشمی تنها بازیگر آن است.
رضایی‌راد حدود 10 سال پیش نمایش«بازگشت به خان نخست» را در تالار قشقایی تئاتر شهر اجرا کرد.
این نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر، فیلمنامه‌نویس و پژوهشگر در دولت قبلی در تئاتر ممنوع‌الکار شد اما در سینما امکان فعالیت داشت و در همان سال‌های دوری‌اش از تئاتر، فیلمنامه فیلم «خسته نباشید» را نوشت که با کارگردانی مشترک افشین‌هاشمی و محسن قرایی ساخته شد. او در این سال‌ها با وجود دوری‌اش از سالن‌های رسمی تئاتر در فضاهای خصوصی نمایش اجرا می‌کرد و اینچنین بود که گروه تئاتر «خانه» را تاسیس کرد.
بجز فعالیت در سینما، در حوزه نشر نیز فعال بود و نمایشنامه‌های«گزارش خواب»، «در دوزخ نوشتم» و ... نیز به قلم او منتشر شد. او همزمان، مشغول تمرین نمایشی دیگر با نام«جوهر گوگرد» است که با بازی افشین‌هاشمی، عاطفه نوری، میلاد رحیمی، آیه کیان‌پور و ... اجرا خواهد شد.
به گزارش ایسنا، نمایش «و آنک انسان» که کاری از گروه تئاتر «خانه» است از پنجم تیرماه ساعت 19:15 در تالار استاد مشایخی به نشانی چهارراه ولیعصر (عج)، روبه‌روی تئاتر شهر، موسسه فرهنگی هنری «مان» اجرا می‌شود.



8

$
0
0

ناظری در مراسم یادبود محمد‌رضا لطفی: نسل آرمان‌خواه ما  برای خواسته‌هایش می‌جنگید

گروه فرهنگ- چه بدانیم و چه ندانیم‌ همه‌مان محمد‌رضا لطفی را می‌شناسیم‌ هرچند اگر شناخت دقیقی نداشته باشیم یا حتی اسمش هم به گوشمان نخورده باشد. می‌شناسیم چون موسیقی‌اش را خواسته و نا‌خواسته گوش کردیم، آن موقع که توی تاکسی یا گوشه ‌کافه‌ای دود گرفته یا حتی دوره همی خانوادگی نشستیم و جادوی لطفی روی سیم‌های تارش حالمان را جا آورده، آن موقع که صدای محمد‌رضا شجریان‌ با امید و سرخوشی که این روزها اثری ازش باقی نمانده، می‌خواند:
ایران‌ ای سرای امید/ بر بامت سپیده دمید...
چند وقتی است که خالق ملودی‌های ماندگار موسیقی اصیل ایرانی، آفتاب زندگی اش غروب کرده و به خاک نشسته است. اما مردن هم تعریف خودش را دارد. وقتی تمام ایرانی‌ها، حداقل یکی از آهنگ‌هایش را توی ذهنشان دارند و موقع پیاده روی در کوچه باغی نمناک، زیر لب زمزمه می‌کنند، محمد رضا لطفی زنده است. زنده است و صدای تارش می‌پیچد در گوش جهان و همه مان را سر ذوق می‌آورد.
تالار وحدت میزبان جمعی از هنرمندان به نام کشورمان بود که برای زنده نگاه داشتن یاد لطفی دور هم جمع شده بودند. شهرام ناظری، علی علیزاده، محمود دولت‌آبادی و...
مدیران فرهنگی نتوانستند از گنج‌های ملی استفاده کنند
در این مراسم شهرام ناظری که در زمان فوت لطفی در ایران نبود، چند کلامی درباره‌اش حرف زد، از آرمان خواهی نسلش گفت و مرگ میری که به جان اهالی موسیقی افتاده، او با اشاره به خلاء هنرمندان کشورمان گفت: متاسفم که گوهرهای ارزنده این مملکت از بین می‌روند در حالی که مدیران فرهنگی و رسانه‌ها نتوانستند از این گنج‌های ملی برای پربار کردن جامعه استفاده کنند. البته بعضی از مدیران در دوره‌هایی تلاش کردند اما در مجموع همه ما زیر فشار بودیم. هم اکنون هم این فشارها سرباز کرده و با مرگ و میر این هنرمندان با سن‌های کم روبه‌رو هستیم. چندی است که می‌بینم دلیل جمع شدن ما کنار یکدیگر به خاطر از دست رفتن یک موسیقیدان است و این موضوع در چند وقت اخیر تکرار می‌شود و باعث تعجب بنده است.
پرویز مشکاتیان دق کرد
پیشکسوت آواز ایران ادامه داد: می‌بینم که قتل‌عامی در میان موسیقیدان‌ها اتفاق افتاده است اما به زعم بنده در صنف‌های دیگر و سایر هنرها اینقدر مرگ و میر نیست و این برایم تعجب‌آور است.وی ادامه داد: زمانی که این هنرمند برجسته و همکار عزیز و قدیمی‌ام از دنیا رفت من مسافرت بودم و هم دوره‌هایم از من خواستند که به دلیل اینکه در مراسم‌های پیشین حضور نداشتم چند کلمه صحبت کنم.زمانی که پرویز مشکاتیان از دنیا رفت یکی از دوستانم گفت که ایشان دق کرد و این جمله در ذهن من عجیب بود که چطور ممکن است هنرمندی در آن سطح با آن همه استعداد و خلاقیت به مرحله‌ای برسد که از موسیقی زده شود و سال‌ها دست به ساز نزند و از طرفی با اهل هنر هم رابطه پیدا نکند.
این هنرمند پیشکسوت در عین حال گفت: البته این واکنش خیلی هم غیرطبیعی نیست به هر حال سال‌ها درگیر بودن با مشکلات و دست و پنجه نرم کردن با آنها سخت است به ویژه برای نسل ما که نسلی آرمان‌خواه بود و برای کوچک‌ترین خواسته‌ای باید می‌جنگیدیم.
گوهرهای ارزنده این مملکت از بین می‌روند
شوالیه آواز ایران همچنین اظهار کرد: من و لطفی در این اواخر رابطه درست و درمانی نداشتیم اما می‌دانم که او بجز اعتلای موسیقی ایران چیز دیگری نمی‌‌خواست. در حالی که مشکلات زیادی سرراه داشت و برای همین، دوره‌ای مهاجرت کرد و پس از سال‌ها برگشت‌ اما لطفی یک استاد کم‌نظیر و خستگی‌ناپذیر بود.وی افزود: ما شاهد فعالیت‌های این هنرمند از نزدیک بوده‌ایم که چگونه با انرژی در هر شرایطی کار کرد و همان دوره اول زندگی‌اش به قدری پربار و پرشور بود که فکر می‌کنم همان دوره کافی است تا او همیشه در تاریخ ما باقی بماند.
شهرام ناظری از فقدان چنین استادانی اظهار تاسف کرد و گفت: متاسفم که گوهرهای ارزنده این مملکت از بین می‌روند در حالی که مدیران فرهنگی و رسانه‌ها نتوانستند از این گنج‌های ملی برای پربار کردن جامعه استفاده کنند. البته بعضی از مدیران در دوره‌هایی تلاش کردند اما در مجموع همه ما زیر فشار بودیم. هم‌اکنون هم این فشارها سرباز کرده و با مرگ‌و‌میر این هنرمندان با سن‌های کم روبه‌رو هستیم.
وی با اشاره به اینکه فوت استادان پیشکسوت جبران‌ناپذیر است، گفت: چقدر طول می‌کشد که یک مشکاتیان یا یک لطفی به وجود آید؟ شاید 100 سال یا 200 سال دیگر هم این اتفاق نیفتد. درست است که امروز که هنرمندان زیادی داریم‌ اما طرز نگاه آن نسل به موسیقی مثل معجزه بود که در مقابل سختی‌ها سینه سپر کردند و بدون هیچ خواسته‌ای راهشان را ادامه دادند که لطفی در این راستا شخصی برجسته بود.
ما نسل زحمت کشی بودیم
ناظری درباره نحوه آشنایی‌اش با لطفی گفت: بنده از سال 53 با محمدرضا لطفی آشنا شدم زمانی که در هنرستان ملی موسیقی در رشته آواز کار می‌کردم ایشان به آنجا آمده بود و حامل پیامی از نورعلی برومند برایم بود زیرا نورعلی برومند نواری از من داشت و می‌خواست خواننده آن کار را پیدا کند و لطفی آنجا این را به من گفت.
شهرام ناظری که شامگاه 31 خرداد‌ماه در تالار وحدت و در مراسم بزرگداشت زنده یاد محمدرضا لطفی سخن می‌گفت، اظهار کرد: ما در دوره‌ای با هم آشنا شدیم که برای جهان هنر و جهان موسیقی پیامی به طور ناخودآگاه می‌آمد. پیام آن زمان این بود که هنرمندانی را دارای اندیشه می‌طلبید که از عشق بیکران برخوردار باشند.
وی در بخشی از سخنانش با اشاره به تاسیس مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و مرکز موسیقی رادیو ایران که باعث دور هم جمع شدن جوانان با استعداد بود، اضافه کرد: اولین اثر من از رادیو ایران پخش شد که با اجرای گروهی شیدا و تار لطفی همراه بود. بدین ترتیب گروه عارف به سرپرستی علیزاده و مشکاتیان تاسیس و فعالیت‌هایمان آغاز شد با یک نگاه و دیدگاه مشترک که به صورت آرمان خواه حرکت کردیم. تا اینکه انقلاب شد و پس از انقلاب اسلامی کانون چاوش راه اندازی شد.
وی افزود: در آن سال‌ها اتفاقات دیگری هم برای موسیقی افتاد که چیزی شبیه به یک رنسانس هنری در زمینه موسیقی بود و آن اتفاق همین گروه بود. البته هنوز هم اثر ماندگاری می‌شنوید حاصل فعالیت همان گروه است که قبل از انقلاب تشکیل شد چون چاشنی عشق بر آن مسلط بود. زیرا ما نسل زحمت کشی بودیم‌ اما امروز همه چیز ساده شده و امیدوارم این دوره گذار به زودی سایه از جهان و به ویژه ایران بردارد.
این استاد آواز در پایان سخنانش تاکید کرد: امیدوارم جوی پیش آید که قدر زنده‌ها دانسته شود و ما باید از نبودن لطفی و مشکاتیان درس بگیریم.
 بخش دیگری از این مراسم به هنرنمایی علی اکبر شکارچی با کمانچه اختصاص داشت. وی با بیان خاطره‌ای از محمدرضا لطفی قطعه‌ای را نواخت که حاضران را تحت تاثیر قرار داد.
پخش کلیپی با سخنان تعدادی از هنرمندان درباره لطفی از دیگر بخش‌های این مراسم بود که بیژن کامکار او را تختی موسیقی ایران خوانده بود و محمود دولت آبادی نیز به بیان خاطره‌هایی از لطفی پرداخت.
همچنین در بخش پایانی این مراسم حسین علیزاده با نوای سازش یاد لطفی را زنده کرد.
در این مراسم علی مرادخانی‌(معاون امور هنری وزیر ارشاد)، علی ترابی(رییس انجمن موسیقی ایران)،‌ پیروز ارجمند(مدیرکل دفتر موسیقی)،‌صدیق تعریف،‌ بیژن کامکار‌، مصطفی کمال پورتراب‌، رامبد صدیف،‌ امین‌الله رشیدی‌، محمود دولت آبادی‌، عبدالحسین مختاباد‌، اردوان کامکار‌، کیخسرو پورناظری‌، مجید کیانی‌ و خانواده زنده‌یاد محمدرضا لطفی حضور داشتند.

 

واکنش کیانوش عیاری به بازی ایران و آرژانتین
ایسنا-کیانوش عیاری که در 19، 20 سالگی به قول خودش در تیم «بوندسلیگا»ی اهواز دروازه‌بانی می‌کرد با اشاره به بازی خوب ملی‌پوشان کشورمان در برابر آرژانتین، از مسوولان کشور درخواست کرد‌ برای ادامه روند موفقیت‌آمیز این تیم شرایط ماندن ‌کارلوس کی‌روش‌ (مربی تیم ملی) را در ایران فراهم کنند.عیاری در این‌باره تاکید کرد: انگار بعضی‌ها خوششان نمی‌آید که گفته شود ایران یک مربی یا مهندس خارجی دارد‌ همانند پنهان‌کاری که برای نصب آنتن 110 متری برج میلاد انجام شد.وی یادآور شد: وقتی قرار بود آنتن برج میلاد را نصب کنند، کوچک‌ترین تصویری از این کار بزرگ مهندسی پخش نشد‌ چرا‌که مهندسان خارجی قرار بود این کار را انجام دهند در حالی که همه می‌دانیم روس‌ها این آنتن‌ها را نصب کردند. نمونه این اتفاق در کانادا هم رخ داد و وقتی می‌خواستند آنتن برج تورنتو را نصب کنند از چند روز قبل، از پخش مستقیم چنین کار دشوار و بزرگی خبر دادند و بر این نکته تاکید داشتند که این کار بزرگ توسط مهندسان روسی انجام می‌شود‌ اما با پنهان‌کاری ما حتی یک ثانیه تصویر از مراحل نصب آنتن برج میلاد دیده نشد.عیاری ادامه داد: این رسم خوبی نیست که در جایی سرمایه‌گذاری می‌شود و بعد آن را به مسیری می‌کشانند که انگار باید همه چیز سر جای اول خود برگردد.وی افزود: اگر از جنبه‌های سرسختانه و سرشار از غیرت بازی بازیکنان ایران بگذریم که البته این بخش برایم جذاب نیست، آنچه خود را در بازی ایران مقابل آرژانتین نشان داد، طراحی و وجود برنامه و فکر در این بازی بود؛ چیزی که برای اولین بار به وضوح نشان داده شد.این کارگردان سینما در ادامه خاطرنشان کرد: با عدم تمدید قرارداد ‌کارلوس کی‌روش‌ انگار تمامی میلیون‌ها دلاری را که برای این فوتبال سرمایه‌گذاری کرده‌ایم، بیرون ریخته‌ایم. در حالی که به نظرم مردم ایران آمادگی دارند اگر فدراسیون فوتبال دم از بی‌پولی می‌زند، پول جمع کنند تا کی‌روش باز هم مربی ایران بماند‌ اما این را خوب می‌دانم که این درخواست نه در شان کی‌روش است و نه در شان فدراسیون فوتبال. بازی شب گذشته ایران مقابل آرژانتین، یک شب تاریخی و بدیعی را برای کشور رقم زد به همین دلیل از بالاترین مقامات اجرایی کشور می‌خواهم به طور جدی برای سرمایه‌هایی که به خاطر حضور کی‌روش صرف شده دل بسوزانند و مانع از دود شدن آن شوند.

 

سازمان سینمایی کوچک می‌شود
مهر- حجت‌الله ایوبی، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس سازمان سینمایی درباره وضعیت موسسه رسانه‌های تصویری پس از بحث‌هایی که پیرامون انحلال این مرکز فرهنگی و هنری مطرح شد، گفت: یکی از برنامه‌های قطعی رییس‌جمهور و زیر‌مجموعه‌های اجرایی دولت یازدهم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز شامل آن می‌شود، کاهش تصدی‌گری، تراکم‌زدایی و تمرکززدایی و چابک‌سازی است و صحبت‌های علی جنتی وزیر ارشاد هم در راستای همین اهداف کلی دولت یازدهم بیان شده است.وی با اشاره به تجربه چابک‌سازی سازمان سینمایی در بدو ورود به این سازمان توضیح داد: به محض ورود به سازمان سینمایی در دو فاز عملیاتی متفاوت به کوچک‌سازی سازمان در جهت چابک‌سازی پرداختیم و 80 پست مصوب سازمانی را تحویل دادیم همچنین چندین معاونت موجود در سازمان سینمایی ادغام شدند.
ایوبی در پاسخ به این پرسش که وزیر ارشاد در صحبت‌های خود به واگذاری رسانه‌های تصویری به بخش خصوصی اشاره کرده و آیا این واگذاری شدنی است، گفت: هدف کلی وزیر ارشاد از بیان این صحبت، واگذاری همه مراکز فرهنگی است که قابلیت واگذاری به بخش خصوصی را دارد و این صحبت تنها شامل رسانه‌های تصویری نمی‌شود بلکه ممکن است بنابر تشخیص، سایر موسسه‌ها و مراکز فرهنگی نیز به بخش خصوصی سپرده شود. ضمن اینکه در سایه این واگذاری تصدی گری دولت کم‌رنگ شود.
رییس سازمان سینمایی با اشاره به این مطلب که ممکن است سایر موسسه‌های زیر مجموعه سازمان سینمایی نیز کوچک‌سازی شوند، عنوان کرد: بنیاد سینمایی فارابی، انجمن سینمای جوان، موسسه رسانه‌های تصویری، موزه سینما، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از جمله مراکز سینمایی در معاونت سینمایی و بعدها سازمان سینمایی بودند که هریک از این مراکز بنابر سیاست‌های هر یک از دولت‌ها تغییراتی کردند که بعضی از این تغییرات در جهت بزرگ شدن این مراکز بوده است.
این مدیر سینمایی در ادامه افزود: این درحالی است که در حال حاضر بزرگی برخی از این مراکز مورد نیاز نیست. بر همین اساس در حال بررسی مراکز و میزان کارایی آنها در بدنه کلی سینمای ایران هستیم و اگر شرایط کوچک‌سازی فراهم شود قطعا این کار را به انجام خواهیم رساند. ممکن است در جهت چابک‌سازی فعالیت‌های سازمان‌ها برخی از آنها را با هم ترکیب کنیم مثلا ممکن است دو موسسه رسانه‌های تصویری و بنیاد سینمایی فارابی در یکدیگر ادغام شود. بنابراین چنین کوچک‌سازی‌ها همواره در دستور کار وزارت ارشاد بوده است.وی در ادامه متذکر شد: در این بین اگر تشخیص داده شده نیاز به وجود موسسه‌ای خاص نیست و فایده‌ای برای بدنه سینمای ایران ندارند مشکلی برای انحلال آن نداریم چراکه معتقدم به جای وجود سازمان‌های کم‌فایده‌ یا حتی بی‌برنامه بهتر است موسسه‌هایی جدید در انجام فعالیت‌های سینمایی تعریف شود. به عنوان مثال هنوز موسسه‌ای مشخص برای انجام امور بین الملل در سازمان سینمایی وجود ندارد و در حال حاضر این بحث وجود دارد که مجموع فعالیت‌های سینمایی در بخش بین‌الملل را که اکنون به شکل مجزا از یکدیگر در مراکز مختلف سینمایی در حال انجام است در یک مرکز واحد متمرکز کنیم.
حجت‌الله ایوبی در پاسخ به اینکه دلایل وزیر و اسم بردن از موسسه‌های رسانه‌های تصویری و واگذاری این موسسه به بخش خصوصی چه بوده است؟ گفت: نکته مهم این است که هر طرح و برنامه‌ای که مطرح می‌شود در راستای خدمت به سینماست و در این مورد هم باید متذکر شد که موسسه رسانه‌های تصویری همیشه در کنار سینما بوده است اما آنچه باعث نگرانی بخش خصوصی شده ورود این موسسه در مدیریت دولت دهم به حوزه تولید فیلم بوده است.

 

محمدزاده و رضایی در نمایش یعقوبی
ایسنا- محمد یعقوبی نمایش «دل سگ» را از 17 تیر در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه می‌برد. یعقوبی پیش از این همین نمایش را سال 78 اجرا کرده و حالا در ادامه باز تولید آثار نمایشی‌اش، بار دیگر آن را به صحنه می‌برد. اجرای دوباره این نمایش با بازی حبیب رضایی، نوید محمدزاده، آیدا کیخایی، اشکان جنابی، آوا شریفی، نیلوفر وهاب‌زادگان، سهیل قنادان و حامد پورزارع به صحنه می‌رود.
طراحی صحنه را منوچهر شجاع انجام می‌دهد. باران کوثری به عنوان طراح لباس با اجرای این نمایش همکاری دارد. محمد قدس و رها جهانشاهی هم دستیاران کارگردان در این نمایش هستند.
یعقوبی نمایش «دل سگ» را براساس رمانی به همین نام نوشته بولگاکف، نویسنده روسی‌ نوشته است. این نمایش درباره پروفسوری است که می‌خواهد سگی را به انسان تبدیل کند. یعقوبی 15 سال پیش اجرای اول این نمایش را در تالار چهارسو تئاتر شهر به صحنه برد که امیر جعفری و علی گوهری از جمله بازیگران آن بودند. باز‌تولید نمایش «دل سگ» از 17 تیرماه در تالار دکتر ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایران‌شهر به صحنه می‌رود. محمد یعقوبی این روزها نمایش «هیولا خوانی» نوشته نغمه ثمینی را در تالار «چهارسو» تئاتر شهر اجرا می‌کند.

موسیقی کردستان در تهران شنیده می‌شود
مهر- جزییات تازه‌ترین کنسرت موسیقایی گروه کامکارها که قرار است روزهای پنجم و ششم تیرماه در برج میلاد تهران برگزار شود، اعلام شد.
گروه موسیقی کامکارها این بار با ترکیب جدیدی از قطعات فارسی و کردی آثار تازه خود را بعد از مدت دوری از اجرای زنده در تهران با مدیریت هنری هوشنگ کامکار و تهیه‌کنندگی محمد حسین توتونچیان به مخاطبان ارایه می‌دهند.
«یار مرا» شعر مولانا، آهنگسازی ارسلان کامکار و خوانندگی ارسلان و ‌هانا کامکار، «ایوان مداین» شعر خاقانی، آهنگسازی هوشنگ کامکار و خوانندگی ارسلان و صبا کامکار، «منظومه مولانا» با آهنگسازی هوشنگ کامکار و خوانندگی ارسلان و صبا و کامکار، «زمستان» با شعری از مهدی اخوان ثالث، آهنگسازی ارسلان کامکار و خوانندگی ارسلان و صبا کامکار عنوان قطعه‌هایی هستند که در بخش فارسی کنسرت کامکارها برای علاقه‌مندان موسیقی اجرا می‌شود. در بخش کردی این کنسرت نیز قطعاتی به خوانندگی بیژن کامکار اجرا می‌شود.
اردوان کامکار سنتور، اردشیر کامکار کمانچه، ارژنگ کامکار تنبک، صبا کامکار خواننده، قشنگ کامکار سه‌تار، ارسلان کامکار عود و خواننده، پشنگ کامکار سنتور، آوا رستمیان کمانچه، امیر ناصر رنجبر کمانچه، شهریار کامکار ویولن، مریم ابراهیم‌پور آلتو، سهراب کامکار سازهای کوبه‌ای، ‌هانا کامکار دف و خواننده، کامران احمدی دف، احسان امامی تار، نیریز کامکار تار، بهار کامکار عود، سیاوش کامکار سنتور باس هنرمندان گروه کامکارها در تازه‌ترین کنسرتشان را تشکیل می‌دهند.

افتتاحیه یک نمایش در «خانه نمایش آو»
ایلنا- نمایش «مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد» به نویسندگی و کارگردانی محمدزمان وفاجویی و تهیه‌کنندگی ستاره اسکندری که پیشتر در فستیوال مونولیو به اجرا درآمده بود، یکشنبه اول تیرماه سال 93‌ در خانه نمایش آو پذیرای حضور هنرمندان و خبرنگاران در مراسم افتتاحیه بود.
این نمایش کاری از گروه پاپتی‌ها به سرپرستی حمید پورآذری است. بلیط این نمایش از یکشنبه تا چهارشنبه چهارم تیرماه برای عموم نیم‌بها خواهد بود.
در این نمایش حمید پورآذری مشاور کارگردان و طراح صحنه است. دیگر عوامل تولید نمایش عبارتند از: امیرسپهر تقی‌لو دستیار اول و برنامه‌ریز، روژان کردنژاد منشی صحنه و دستیار دوم کارگردان، راشین دیدنده مدیرصحنه، پگاه ترکی طراح لباس، علیرضا شادمنش و کسری آتشی طراحان پوستر و بروشور، امیرحسین نعمتی گیو و زهره صفی‌نور عکاس و صنم محجوب روابط عمومی.
نمایش «مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد» از یکم تا 17 تیرماه راس ساعت 20 در خانه نمایش آو اجرا خواهد شد.

اجرای علی قمصری در فستیوال جرش
ایلنا- همنوازان حصار نماینده ایران در فستیوال جرش می‌شوند. اردن سالی یک بار این فستیوال هنری را در بنای تاریخی گراسا واقع در پایتخت برگزار می‌کند. این رویداد‌ مهم‌ترین رویداد هنری سالانه اردن است که چهره توریستی به اردن می‌دهد.
علی قمصری به همراه همنوازان حصار سوم تیر «سخنی نیست» را در این فستیوال اجرا می‌کند. پس از این اجرا که آغازگر «تور سخنی نیست» است، آلبوم «سخنی نیست» در کشور ترکیه توسط کمپانی «آک موزیک» منتشر خواهد شد.
پروژه «سخنی نیست» یکی از معدود پروژه‌هایی بوده که با وجود همراه نداشتن صدای خواننده چهره توانسته جای خوبی در موسیقی باز کند و تمرکز در آن روی موسیقی است.
در این کنسرت علی قمصری؛ آتنا اشتیاقی؛ سیاوش روشن؛ سحرمحمدی؛‌هاله سیفی زاده؛ مژده بهرامی؛ بهرخ شورورزی؛ حسین رضایی نیا و همایون نصیری حضور خواهند داشت.

کارگردان «جنگ ستارگان» بعدی مشخص شد
مهر- رایان جانسون کارگردان فیلم «Looper» که فیلمی تخیلی درباره سفر در زمان بود‌ در حال مذاکره با کمپانی لوکاس فیلم برای کارگردانی و نویسندگی فیلم بعدی جنگ ستارگان با عنوان «جنگ ستارگان: اپیزود هشتم» است.
بر‌خلاف گزارش‌هایی که قبلا پیش‌بینی می‌کردند جانسون دو فیلم بعدی جنگ ستارگان را کارگردانی کند، او تنها «اپیزود هشتم» را کارگردانی می‌کند‌ اما همچنین مسوولیت نویسندگی بخشی از «اپیزود نهم» را نیز بر عهده خواهد داشت. رم برگمن «اپیزود هشتم» را تهیه می‌کند.جانسون تا به اینجا سه فیلم سینمایی کارگردانی کرده است. اولین فیلمی که او ساخت «آجر» نام داشت و در سال 2005 موفق به دریافت جایزه اصالت بینش از فستیوال فیلم ساندنس شد. فیلم بعدی او «برادران بلوم» در سال 2008 و فیلم درام اکشن سفر در زمان«Looper»  با بازی بروس ویلیس و جوزف گوردن-لویت در سال 2012 بودند.
جی جی آبرامز مسوولیت کارگردانی «جنگ ستارگان: اپیزود هشتم» را بر عهده دارد که در حال حاضر در مراحل فیلمبرداری است. از بازیگران این فیلم می‌توان به جان بویگا، دیزی ریدلی، آدام درایور، اسکار آیزک، اندی سرکیس، دامنهال گلیسون، لوپیتا نیونگ و مکس وون سدیو اشاره کرد که به بازیگران اصلی جنگ ستارگان یعنی هریسون فورد، کری فیشر، مارک همیل، آنتونی دنیلز، پیتر میهیو و کنی بیکر ملحق شده‌اند.
تا به حال جاش ترنک سازنده فیلم «تاریخ نگاری» و همچنین گرت ادواردز کارگردان «گودزیلا» نیز هر یک برای ساخت یک فیلم جداگانه از جنگ ستارگان انتخاب شده‌اند.



8

$
0
0

روزهای سرخ و سیاه تئاتر ایران

پس از تمام این سال‌ها، گویی تئاتر هنوز نتوانسته نقش و جایگاه خود را میان مردمان جامعه‌ای مثل ایران بیابد، شاید بهتر باشد بگوییم مردمان هنوز جایگاهش را پیش خودشان نیافته‌اند؛ شاید به نظر برسد در دو سه سال اخیر کمی سر و صداهای تئاتری بیشتر شده‌است، اما این سر و صداها گاه از سر دستور توقیف یک اجراست یا اجرای چندباره یک اثر معروف برای مخاطبانی تکراری. تفاوت عمده سینما و تئاتر به عنوان دو زمینه در هنر دیداری، شکل عرضه اثر است، از این حیث در تئاتر تماشاچی نه صرفا مخاطب که یکی از ارکان اساسی نمایش تئاتر است، چه بسا شاید خودمان حتی در پایتخت هم تجربه کرده باشیم که با دوستی به سالن سینمایی برویم و فقط خودمان باشیم و یک پرده صدمتری، سینما به دلیل صنعت‌بودگی‌اش میزان مخاطب و فروش‌اش را جدا از هم نمی‌بیند، اما در تئاتر مخاطب در وهله اول عامل و دلیل و سبب اجراست، مفهوم اصلی و کلی حضور تماشاچی در سالن تئاتر بیش از همه هیچ‌گاه صرفا و کاملا اقتصادی نبوده‌است، به خصوص که در عصر حاضر هم فیلم‌های سینمایی و هم نمایش‌های تئاتر اغلب به صورت نسخه‌های خانگی تکثیر و عرضه می‌شوند اما چطور اجرای صحنه‌ای یک تئاتر با ویدیوی آن از پشت تلویزیون‌های خانگی می‌تواند برابر باشد، کمااینکه مساله بر سر اندک بودن مخاطبان تئاتر است، کسی که به اجرای صحنه‌ای نرود، فیلم اجراها را هم هیچ‌گاه پیگیری نخواهد کرد.
تئاتر ایران از اوایل دهه ۱۳۰۰ که آغاز به کار کرد، روزهای سرخ و سیاه عجیبی به خود دید، تئاتر به دلیل رابطه مستقیمی که از یکسو با وضعیت‌های سیاسی کلان دارد و از سویی دیگر اقشار دیگر جامعه و مردم، به سادگی تاثیرات را می‌پذیرد و برای هر دو سمت ماجرا آینه‌ای تمام‌قد می‌شود، در همین مورد کودتای ۲۸ مرداد، انتقال قدرت از پدر به پسر و تمام اتفاقات سیاسی بر تئاتر و فضای آن تاثیر می‌گذاشت، با وجود تمام اینها تعداد مخاطبان و تماشاچیان تئاتر در دوره پهلوی دوم با داشتن نیمی از جمعیت امروز ایران، مخاطبانش از امروز ایران بیشتر بوده‌است.
تمام آنچه خواندید،‌ تمام نکاتی که اشاره‌ای کوچک به آنها شد، تا روزها و ماه‌ها و. . . نیاز به بررسی و آسیب‌شناسی دارد، همان‌گونه که شاید این متن را پریشان حال و شوریده دریابید، وضعیت امروز تئاترمان هم همین‌گونه است، تصمیم بر این است تا از این پس هفته‌ای یکبار در همینجا بر تئاتر متمرکز شویم، تاریخ‌نگاری تئاترمان، سیر تغییرات، نقاط نزول و صعود تئاتر ایران در پیوندش با شرایط گوناگون اجتماعی در هر دوره‌ای و نقد وضعیت امروز سالن‌های تئاتر، البته که در خوشبینانه‌ترین حالت، هفته‌ای یک‌بار تمرکز بر مسایل تئاتری باز هم یعنی یک روز از هفت روز هفته مختص به تئاتر اما لحظه‌ای هر چند اندک، تامل در زندگی همیشه غنیمت است.

 

درباره نمایش «هیولاخوانی» نوشته نغمه ثمینی

نویسنده «نجات» می‌دهد یا «نابود» می‌کند؟
        مرضیه و عمویش-  پدر شوهرش- و شوهرش یونس آدم‌های نمایش «هیولاخوانی‌» ‌اند.
عمو نابیناست و یونس‌ یک روز صبح ناگهان به خوابی ابدی فرورفته و چندسال است که مرضیه به انتظار بیدار شدنش، زخم‌هایش را ضماد می‌مالد و پرستاری‌اش را می‌کند. قصه زندگی این سه نفر‌ با نوشته‌های یک نویسنده که 12 سال نتوانسته کتابی منتشر کند گره خورده؛ گره‌ای به کوری رابطه سانسور و متن. اما باید توی چشم‌های تماشاگر زل زد و پیام اخلاقی داد؟ وارد شدن نویسنده به صحنه نمایش و گفت‌وگو با شخصیت‌های نمایش‌ در ادبیات نمایشی مساله تازه‌ای نیست. ایده آشنای لوئیجی پیراندلو در نمایشنامه «شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده»‌ ظاهرا به عنوان راه ‌گریزی برای بن‌بست‌های نمایشنامه بارها استفاده شده ‌است. آنجا که نویسنده از بیان آنچه می‌خواهد به شیوه‌های دیگر ناتوان می‌شود یا ترجیح می‌دهد راه سهل‌تر حضور نویسنده در جریان داستان را برگزیند یا این طور انتخاب می‌کند که زمختی را به جای ظرافت‌های دراماتیک برای رساندن پیامش برگزیند‌ اما چرا باید این اتفاق بیفتد؟ در نمایشنامه پیراندلو شش شخصیت داستانی وارد تمرین یک گروه تئاتر می‌شوند و از گروه می‌خواهند نمایش زندگی آنها را اجرا کنند چرا‌که معتقدند داستان آنهاست که واقعی ا‌ست و آنچه روی صحنه بازیگران مشغول تمرین آنند، مصنوع است و بی‌مایه. برعکس آن، حضور نویسنده در نمایش به صورت گاه و بی‌گاه است که می‌توانیم در «یک دقیقه سکوت» محمد یعقوبی نمونه آن را ببینیم. همین‌طور بهرام بیضایی در نمایشنامه افرا، نویسنده را به عنوان معجزه‌ای برای پایان نمایشنامه وارد بازی می‌کند. نویسنده همان «پسرعمو»ی افراست که قرار است روزی بیاید و افرا را با خودش ببرد و او را از فقر، تن دادن به استثمار، حرف و حدیث‌های زندگی در فضای اجتماعی بسته و... نجات دهد. نویسنده می‌تواند «نجات‌دهنده» باشد. در نمایش «هیولاخوانی» نوشته نغمه ثمینی و کارگردانی محمد یعقوبی باز هم نویسنده «نجات‌دهنده» می‌شود‌ اما نجات که و چه؟ ‌نویسنده در طول نمایش، زندگی آدم‌های روی صحنه را روایت می‌کند. اینکه «مرضیه» کی می‌خوابد، «یونس» چه خوابی می‌بیند، عمو مشغول نخ کردن سوزن است و...‌ این متن‌خوانی، مقدمه حضور نویسنده است روی صحنه؛ صدای زنگ در، حضور نویسنده در خانه مرضیه و یونس، حرف زدنش با مرضیه، بیدار کردن یونس از خوابی ظاهرا ابدی و بحث کردن با او. خب می‌توانیم این طور به ماجرا نگاه کنیم: کار یونس سال‌ها سانسور نوشته‌های همین نویسنده است و حالا این فرصت پیش آمده که بیاید و بنشیند و سنگ‌هایش را با سانسورچی‌اش وابکند. می‌تواند از چنین فرصتی بگذرد؟ البته که نه. حتی اگر این انتخاب به قیمت دلزدگی تماشاگر تمام شود. حتی اگر این روش، نمایش را از قیافه بیندازد و به تماشاگر این احساس را القا کند که متن در عین بی‌حوصلگی و عصبانیت نوشته شده. تنها برای ابراز ناخرسندی‌هایی که یک صنف از نادیده انگاشته‌ شدن دارند. با این وجود نمی‌شود این نکته را فراموش کرد که نمایش‌ بر شانه‌های روایتی متوسط سوار است و دست‌کم در این مساله یک سر و گردن از کارهای مشابه بالاتر است. از آنهایی که بدون هیچ‌گونه زحمتی برای ساختن قصه، چند بازیگر را در موقعیتی در یک بیابان و رها شده تنها می‌گذارند و بدون در نظر گرفتن میزان تحمل مخاطب، با مشتی شعار و شوخی به جای دیالوگ، متن خشمگین‌شان را اجرا می‌کنند.

 

هر طور شده باید بترسید
  محمد یعقوبی این روزها پر‌کار است. نمایش خشکسالی و دروغ را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه می‌برد و قبل‌ترش نمایش هیولاخوانی را در تئاتر شهر. هیولاخوانی نمایشی است نوشته نغمه ثمینی، استاد ادبیات نمایشی دانشگاه تهران که دانشجوهای تئاتر آشنایی دیرینه‌ای با او دارند. نویسنده خوش فکر و دغدغه‌مندی که چندی پیش در دیدار هنرمندان با رییس‌جمهور دغدغه‌های اهالی تئاتر را پشت تریبون فریاد زد.
از همین نکته استفاده می‌کنم تا وارد نمایش هیولاخوانی شوم. هیولاخوانی نمایش رویی است. شاید نتوان آن را ایرادی برای نمایش یعقوبی دانست ولی نقطه قوتش هم نیست. تقابل سنت و نگاهی نو در جامعه که می‌خواهد هوای تازه‌ای بدمد به روح و روان جامعه. بحث اصلی نمایش سانسور است. سانسورچی‌هایی که با تمام وجود در مقابل کلمات می‌ایستند و نمی‌گذارند هیچ چیز از زیر دستشان قسر در برود. نویسنده سرگشته‌ای که دیگر توانی برای نوشتن ندارد و سانسورچی که به خوابی عمیق فرو رفته. همسری که دیوانه می‌زند و پدر شوهری که نمادی است برای دگم‌اندیشی و رذالت.
همه عناصر یک تقابل تمام عیار در صحنه نمایش جمع‌اند. اما نمایش کسل‌کننده جلو می‌رود. در دره شعار می‌افتد و گاهی ریتمش با شوخی‌های بی‌مورد مرضیه، عروس خانواده از هم می‌پاشد. دغدغه‌مندی دلیلی بر موفقیت یک اثر نیست. هرچند نمایش یعقوبی از متوسطی برخوردار است که خیلی از نمایش‌هایی که این روزها در سالن‌های اصلی تهران به صحنه می‌روند قابل تحمل‌تر است.
شروع نمایش با چند سکانس از فیلم دیگران شروع می‌شود. در فیلم دیگران، دایم موقعیت داستان بین افراد زنده و مرده تغییر می‌کند و در پایان مرده‌ها زنده می‌شوند و زنده‌ها مرده. شاید مرکز ثقل نمایش یعقوبی هم همین باشد. مرده‌ها تاثیر‌گذاری بیشتری بر داستان دارند. این را می‌شود درک کرد‌ ولی اینکه بخواهیم با سوار شدن بر شانه یک فیلم و گه‌گاه صداهایی که به صورت پچ‌پچ در سالن می‌پیچد حسی از ترس و وهم‌انگیز بودن را به بیننده القا کنیم، قابل درک نیست. اینکه بخواهیم چیزی که در نمایش، یا حداقل در ذات نمایش نیست را به زور به خورد مخاطب بدهیم.
شاید نقطه قوت اصلی نمایش یعقوبی بازی بازیگران، به ویژه علی سرابی باشد. سرابی همیشه خوب است و انگار نمی‌تواند بد بازی کند. آیدا کیخایی و احمد ساعتچیان و ناصر آشوری هم خوب از پس نقش‌هایشان بر‌می‌آیند. در کنار اینها دکور نمایش هم که کار منوچهر شجاع است به صورت تمام قد در اختیار نمایش است و به خوبی موقعیت‌های مختلف را بازسازی می‌کند.
در هر حال نمایش یعقوبی می‌خواهد از زخمی کهنه صحبت کند. از سانسور و تاثیرش بر ذهن و روان انسان‌ها، چه آنان که در جایگاه سانسور‌چی قرار دارند و چه آنها که نوشته‌ای خلق می‌کنند.

 

روزهای سرخ و سیاه تئاتر ایرانپس از تمام این سال‌ها، گویی تئاتر هنوز نتوانسته نقش و جایگاه خود را میان مردمان جامعه‌ای مثل ایران بیابد، شاید بهتر باشد بگوییم مردمان هنوز جایگاهش را پیش خودشان نیافته‌اند؛ شاید به نظر برسد در دو سه سال اخیر کمی سر و صداهای تئاتری بیشتر شده‌است، اما این سر و صداها گاه از سر دستور توقیف یک اجراست یا اجرای چندباره یک اثر معروف برای مخاطبانی تکراری. تفاوت عمده سینما و تئاتر به عنوان دو زمینه در هنر دیداری، شکل عرضه اثر است، از این حیث در تئاتر تماشاچی نه صرفا مخاطب که یکی از ارکان اساسی نمایش تئاتر است، چه بسا شاید خودمان حتی در پایتخت هم تجربه کرده باشیم که با دوستی به سالن سینمایی برویم و فقط خودمان باشیم و یک پرده صدمتری، سینما به دلیل صنعت‌بودگی‌اش میزان مخاطب و فروش‌اش را جدا از هم نمی‌بیند، اما در تئاتر مخاطب در وهله اول عامل و دلیل و سبب اجراست، مفهوم اصلی و کلی حضور تماشاچی در سالن تئاتر بیش از همه هیچ‌گاه صرفا و کاملا اقتصادی نبوده‌است، به خصوص که در عصر حاضر هم فیلم‌های سینمایی و هم نمایش‌های تئاتر اغلب به صورت نسخه‌های خانگی تکثیر و عرضه می‌شوند اما چطور اجرای صحنه‌ای یک تئاتر با ویدیوی آن از پشت تلویزیون‌های خانگی می‌تواند برابر باشد، کمااینکه مساله بر سر اندک بودن مخاطبان تئاتر است، کسی که به اجرای صحنه‌ای نرود، فیلم اجراها را هم هیچ‌گاه پیگیری نخواهد کرد.
تئاتر ایران از اوایل دهه ۱۳۰۰ که آغاز به کار کرد، روزهای سرخ و سیاه عجیبی به خود دید، تئاتر به دلیل رابطه مستقیمی که از یکسو با وضعیت‌های سیاسی کلان دارد و از سویی دیگر اقشار دیگر جامعه و مردم، به سادگی تاثیرات را می‌پذیرد و برای هر دو سمت ماجرا آینه‌ای تمام‌قد می‌شود، در همین مورد کودتای ۲۸ مرداد، انتقال قدرت از پدر به پسر و تمام اتفاقات سیاسی بر تئاتر و فضای آن تاثیر می‌گذاشت، با وجود تمام اینها تعداد مخاطبان و تماشاچیان تئاتر در دوره پهلوی دوم با داشتن نیمی از جمعیت امروز ایران، مخاطبانش از امروز ایران بیشتر بوده‌است.
تمام آنچه خواندید،‌ تمام نکاتی که اشاره‌ای کوچک به آنها شد، تا روزها و ماه‌ها و. . . نیاز به بررسی و آسیب‌شناسی دارد، همان‌گونه که شاید این متن را پریشان حال و شوریده دریابید، وضعیت امروز تئاترمان هم همین‌گونه است، تصمیم بر این است تا از این پس هفته‌ای یکبار در همینجا بر تئاتر متمرکز شویم، تاریخ‌نگاری تئاترمان، سیر تغییرات، نقاط نزول و صعود تئاتر ایران در پیوندش با شرایط گوناگون اجتماعی در هر دوره‌ای و نقد وضعیت امروز سالن‌های تئاتر، البته که در خوشبینانه‌ترین حالت، هفته‌ای یک‌بار تمرکز بر مسایل تئاتری باز هم یعنی یک روز از هفت روز هفته مختص به تئاتر اما لحظه‌ای هر چند اندک، تامل در زندگی همیشه غنیمت است.

 

نقدی بر نمایش «خشکسالی و دروغ» نوشته محمد یعقوبی
مرز بین کلیشه و رویامحمد یعقوبی را با زمستان ۶۶، یک دقیقه سکوت، قرمز و دیگران، رقص کاغذ پاره‌ها و‌.‌.‌. می‌شناسیم، کارهایی که سنت‌شکنی و آشنایی‌زدایی این نویسنده در حوزه محتوا و قالب را به خوبی نشان می‌دهد. «خشکسالی و دروغ» کار دیگری از اوست که نخستین بار در جشنواره تئاتر ١٣٨٧ در سالن چهارسو دو بار به روی صحنه رفت و پس از آن ٣۶ روز از ٢٠ مرداد تا سوم مهر ٨٨ در تئاتر شهر اجرا شد. همین‌طور در تماشاخانه ایرانشهر در آذر و دی‌ماه ٩٠ و در چشم‌انداز بیست و هفتمین جشنواره تئاتر فجر و جشنواره‌ «شب‌های سفید» آلمان در شهر مولهایم این نمایش اجرا شده و با استقبال گسترده‌ای رو‌به‌رو شده است. آخرین اجرای آن خرداد ماه همین امسال بود که با بازی علی سرابی، باران کوثری/سحر دولتشاهی، آیدا کیخایی و احمد مهرانفر به روی صحنه‌ فرهنگسرای نیاوران رفت.
این نمایش در مورد دروغ‌ها، خیانت‌ها و پنهان‌کاری‌ها و ناتوانی زوجین در حل مشکلات زناشویی است. قصه دو زندگی را موازی هم به نمایش می‌گذارد؛ زندگی امید (علی سرابی) و میترا (آیدا کیخایی) و زندگی آلا(باران کوثری/سحر دولتشاهی) که با همسرش مشکل پیدا کرده و با برادرش آرش(احمد مهرانفر) زندگی می‌کند. طرح اصلی نمایش زندگی امید و میتراست که مصائب یک زندگی زناشویی در آن به تصویر کشیده می‌شود. داستان از شبی آغاز می‌شود که این دو با هم مشغول تماشای فیلمی هستند که در مورد مسایل پنهان بین یک زن و شوهر است. میترا از امید می‌خواهد مسایل پنهانش را بگوید و امید طفره می‌رود و شک میترا تا جایی زیاد می‌شود که امید را کلافه و زندگی‌شان را سخت کرده و این شک و مسایل دیگر زندگی‌شان را رو به اتمام می‌برد. از طرفی آلا که از همسرش جدا شده در دفتر وکالت با امید کار می‌کند و به تدریج به امید نزدیک می‌شود. امید از همسرش جدا شده و با آلا ازدواج می‌کند. چندی بعد میترا قصد دیدن امید را می‌کند و آلا عصبی شده و با امید دعوا می‌کند.
هنگامی که در پرده اول توسط آرش جملات کوتاه و طنزآمیزی راجع به تفاوت‌های رفتاری زنان و مردان خوانده می‌شود مخاطب به بن‌مایه داستان پی می‌برد.
تلاش شده خصوصیات زن‌ها نزدیک به هم و خصوصیات مردها نزدیک به هم تعریف شود‌ همان‌گونه که نوع ایراد گرفتن‌ها و حسادت‌های آلا شبیه به میتراست و همان گونه که آرش با آنکه برادر آلا‌ست از امید دفاع می‌کند و در مواقع زیادی با او هم‌عقیده است. محاوره‌ای بودن دیالوگ‌ها و بازی روان بازیگرها رئالیسمی را به تماشاگر نشان می‌دهد که این ارایه نزدیکی به زندگی عادی و روزمره مردم را تداعی می‌کند.
در واقع می‌توان گفت جذابیت نمایش به دیالوگ‌ها و نوع روایت آن است نه قصه. مضمون بسیار کلیشه‌ای و دستمالی شده است. روایت فرق‌های بین زن و مرد و دروغ و خیانت، شک و استیصال بسیار تکرار شده خیلی راحت می‌تواند اثر هنری را به کاری عامه‌پسند تبدیل کند. این تئاتر اما با تکنیک‌های خاص خودش که ذکر خواهد شد خود را از این ورطه رهانیده است.
سوال‌هایی که بین پرده‌ها از بلندگوهای سالن پخش می‌شود بیانگر دید مردان نسبت به زنان و بالعکس است، سوال‌هایی مانند چرا مردها همیشه می‌خوان راه‌حل ارایه بدن؟ چرا زن‌ها اینقد از درد دل خوششون میاد؟
در این نمایش «تکرار دیالوگ» داریم. به این معنا که در تکرار‌های مختلف یک جمله، جواب‌های متفاوتی که می‌شود داد نشان داده می‌شود. یک بار در جواب یک جمله پاسخ «به تو مربوط نیست» و بار دیگر پاسخ «چرا اینقدر حساس شده‌ای عزیزم» را می‌شنویم. در صحنه‌ آخر سه بار یک پرده تکرار می‌شود و در هر دفعه عکس‌العمل امید متفاوت است.
کلمات رکیک با صدای آهسته و در حالت اسلوموشن بیان می‌شوند و در قسمت‌هایی هم به جای آنها از کلمه ‌«بیست و پنج» استفاده می‌شود. این موضوع حتی توجه مخاطب را بیشتر از وقتی جلب می‌کند که خود آن کلمات بیان شوند.
صحنه مدرن این تئاتر با طراحی خوب منوچهر شجاع چیده شده است؛ چند مبل مکعب‌مانند که با حداقل جا‌به‌جایی چهار یا پنج مکان مختلف را می‌سازند. صحنه بسیار ساده و به اصطلاح «بازیگر‌محور» است که تمرکز مخاطب روی بازی و بازیگر را به دنبال دارد.
این تئاتر پنجشنبه ٢۴ آذر ٩٠ پس از سه هفته اجرا توقیف شده و با اعمال تغییرات گسترده از سوی محمد یعقوبی از دوم دی دوباره روی صحنه رفت. نسخه‌ دی‌وی‌دی اجرای سال ٩٠ آن در سال ٩١ توسط موسسه ایرانشهر منتشر شد.

 

شب «‌جوزپه وردی» در مجله بخارا
شب «‌جوزپه وردی» عنوان صد و شصت و چهارمین شب از شب‌های مجله بخارا بود که غروب یکشنبه اول تیرماه با همکاری بنیاد فرهنگی هنری ملت و مدرسه ایتالیایی‎ها (‌پیترودالاوله) در تهران و در محل این مدرسه برگزار شد.
در آغاز این نشست، علی دهباشی ابتدا به دیگر شب‎هایی اشاره کرد که توسط مجله بخارا برای موسیقیدانان بزرگ جهان برگزار شده است، مثل شب ویوالدی و شب فردریک شوپن و‌. . . سپس به معرفی کوتاهی از این آهنگساز نام‎آور ایتالیا پرداخت:
«جوزپه فورتونینو فرانچسکو وردی در ۱۰ اکتبر ۱۸۱۳در دهکده‌ای کوچک در ایتالیا زاده شد. پدرش مسافرخانه‌چی فقیری بود که خواندن و نوشتن نمی‌دانست. وردی جوان در 10 سالگی برای تحصیل موسیقی و رفتن به مدرسه رهسپار شهر بوستو در نزدیکی زادگاهش شد. 9 سال تمام هر یکشنبه برای آنکه کفش‌هایش خراب نشود آنها را بغل می‌زد و حدود پنج کیلومتر پا برهنه راه می‌رفت تا در کلیسای دهکده ارگ بنوازد. بیشتر ساخته‌های او در زمینه اپرا و از محبوب‌ترین آثار اپرایی است که دراغلب سالن‌های اپراهای جهان اجرا می‌شود. بسیاری از اهل موسیقی اهمیت وردی در آهنگسازی اپرا را هم‎سنگن بتهوون در سمفونی دانسته‎اند.
اتللو و فالستاف، دو اپرای پایانیوردی، نسبت به دیگر آثار او از پختگی موسیقایی بالاتری برخوردارند. هرچندکه وردی پس از آئید ا دیگر انگیزه و اشتیاقی برای ساخت اپرا نداشت، با این وجود اطرافیانش با ترفندهایی زمینه ساخت اثر جدید را فراهم آوردند. در تابستان ۱۸۷۹ ریکوردی (ازدوستان نزدیک وردی) که باور نداشت عمر اپراسازی استاد به سرآمده باشد، پس از کسب اجازه از او، ترتیبی داد که وردیوآریگوبوئیتو با یکدیگر ملاقات کنند. او در واقع قصد داشت اشتیاق ساخت اپرایی براساس نمایشنامه اتلوی شکسپیر راد‌روردی ایجادکند. بوئیتو سه روز پس از دیدار با وردیلیبرتوی اتللو را برای وردی آوردکه توانست نظر مساعد وی راجلب کند. بوئیتو و وردی ازچندین سال پیش یکدیگر را می‌شناختند. وردی در سال ۱۸۶۲ کانتاتای کوچکی به نام «سرودملت‌ها»برای یک خواننده و ارکستر همراه باگروه هم سرایان ساخته بود تادرنمایشگاه بین‌المللی لندن اجرا شود. او نظریه‌‌هایی پر از شور جوانی درباره بازسازی هنر داشت ومعتقد بود گذشته را باید به‌کل به فراموشی سپرد وآغازی نو بنانهاد. سپس پروفسور کارلو چرتی به همراهی حانیه اینانلو از برگزاری این شب چنین حکایت کرد.
«طی این مدتی که ما چنین شب‌هایی را با مجله بخارا برگزار کرده‎ایم، معمولا رسم بر این بوده که به معرفی و بزرگداشت بزرگان ادبیات و نویسندگان و محققان یا افرادی که به نوعی دستی بر قلم داشتند بپردازیم. ولی یک بخش بزرگ و مهمی در فرهنگ ایتالیایی به موسیقی اختصاص دارد. گرچه شب‎هایی را هم در گذشته به موسیقی اختصاص داده‎ایم، مثل شب ویوالدی و شب یاناچی که از مضمونی متفاوت برخوردار بود.
در حقیقت، وردی که ما امشب را به او اختصاص داده‎ایم، این دو سنت را به نوعی با هم آشتی می‎دهد چرا که در واقع وردی یک نابغه موسیقی است که از دل نت‎ها کلمه می‎سازد. وردی نماینده جامعه عصر خود است. وردی واقعیت جامعه زمان خود را نشان می‎دهد و نیز نظرات سیاسی جامعه را در آثارش مطرح می‎کند و من ترجیح می‎دهم که مارکو بریگنتی درباره موسیقی وردی حرف بزند که در این زمینه صاحب‌نظر است. به هر جهت موسیقی وردی در تقابل با موسیقی واگنر قرار می‎گیرد.

 

پیکر عباس وفایی در قطعه هنرمندان آرام گرفت
ایسنا- پیکر عباس وفایی، هنرمند تئاتر، رادیو، سینما و تلویزیون دوشنبه ‌دوم تیر‌ماه ‌در میان جمعی از هنرمندان، بازیگران، پیشکسوتان و یاران رادیویی‌اش تشییع شد.
مراسم تشییع این هنرمند فقید، ساعت 9 صبح از مقابل میدان پانزده خرداد، مسجد ارگ، ساختمان رادیو به سمت بهشت زهرا، قطعه هنرمندان برگزار شد. مراسم سوم و شب هفتم این هنرمند، امروز (سه‌شنبه سوم تیر‌ماه) از ساعت 16:30 تا 18 در مسجدالرسول، واقع در ضلع شمال غربی میدان رسالت برگزار می‌شود. مرحوم عباس وفایی در سال 1336 در شهرستان ساری به دنیا آمد. از سال 1350 فعالیت خود را در تئاتر آغاز کرد و در سال 1373 به جمع هنرمندان رادیو پیوست. وی در نمایش‌های رادیویی متنوعی به عنوان بازیگر حضور داشته است. وفایی همچنین در آثار تلویزیونی و سینمایی گوناگونی به ایفای نقش پرداخته و آخرین نقش‌آفرینی او در سریال «مختارنامه» به کارگردانی داود میرباقری بوده است. وفایی در «مختارنامه» در نقش خادم عبدالله بن زبیر به ایفای نقش پرداخته است. وفایی پس از بازی در سریال «امام علی(ع)‌» همبازی داریوش ارجمند در سریال شیخ مفید شد.

بازگشایی مکتب‌خانه محمدرضا لطفی با حضور خانواده هنرمند
ایلنا- مکتب‌خانه زنده‌یاد محمدرضا لطفی و موسسه فرهنگی هنری آوای شیدا با حضور خانواده و نزدیکان این هنرمند بازگشایی شد.
در این مراسم بیژن، هوشنگ و قشنگ کامکار درباره زندگی هنری محمدرضا لطفی و راه‌اندازی کانون موسیقی چاووش صحبت کردند. همچنین حضور لطفی در سپاه دانش در استان کردستان و آشنایی با حسن کامکار (پدر خانواده کامکار) و ازدواج با دختر ایشان از دیگر مباحثی بود که در این مراسم درباره آن صحبت شد. ذکر خاطرات تلخ و شیرین از دیگر مباحث این مراسم بود که تاثیر عمیقی بر جمع حاضر در این برنامه گذاشت.
بعد از صحبت‌های خانواده کامکار تورج لطفی (برادر زنده‌یاد محمدرضا لطفی) و ربکا جلیلی (همسر لطفی) به میان جمع آمدند و از نبود ایشان گفتند و گریستند. این مراسم درحالی برگزار شد که تعدادی از هنرمندان و همچنین دانش آموختگان مکتب استاد لطفی نیز حضور داشتند و قطعه «ای عاشقان» از ساخته‌های این هنرمند را اجرا کردند. مکتب‌خانه و موسسه آوای شیدا به روال سابق کار خود را آغاز کرده و کلاس‌های آن دایر است.

فروش «شریر» از مرز 500 میلیون دلار گذشت
مهر- طی آخر هفته گذشته فیلم «شریر» از مرز 500 میلیون دلار فروش در باکس آفیس جهانی عبور کرد و تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم اکشن آنجلینا جولی تا به حال شد. پرفروش‌ترین فیلم اکشن قبلی او «آقا و خانم اسمیت» در سال 2005 بود که 478 میلیون دلار فروش کرده بود.
فیلم «شریر» برای جولی پروژه‌ای بسیار با اهمیت بود و تا‌کنون در باکس آفیس جهانی خوب دوام آورده است. در آمریکای شمالی، این فیلم چهار هفته متوالی جزو پنج فیلم اول باقی مانده و در کل 186 میلیون دلار فروش کرده است. در آخر هفته گذشته این فیلم 7/44 میلیون دلار دیگر از 54 بازار خارجی دیگر، از جمله 3/20 میلیون دلار در چین، کسب کرد و میزان فروش جهانی‌اش را به 6/521 میلیون دلار رساند. این فیلم همچنین موفق شد در آخر هفته رکورد فروش فیلم دیگر کمپانی دیسنی یعنی «اوز بزرگ و قدرتمند» را نیز بشکند. آن فیلم 493 میلیون دلار فروش داشت.
بزرگ‌ترین بازارهای بین المللی فیلم «شریر» کشورهای مکزیک (با 4/40 میلیون دلار فروش)، روسیه (با 8/34 میلیون دلار فروش)، بریتانیا (7/25 میلیون دلار فروش) و برزیل (با 2/24 میلیون دلار فروش) هستند. این فیلم هنوز در ژاپن اکران نشده است و روز چهارم ماه جولای (13 تیرماه) در این کشور اکران خواهد شد.

رونمایی ترجمه‌های کتاب مرادی‌کرمانی  در فرانکفورت
ایسنا- مدیر انتشارات شمع و مه از رونمایی ترجمه‌های انگلیسی و سوئدی و نسخه صوتی کتاب «خمره» هوشنگ مرادی کرمانی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت 2014 خبر داد.
نسخه انگلیسی «خمره» با ترجمه‌ کارولین تراس کری و ویرایش مایکل مک اروین راهی بازار خواهد شد. همچنین نسخه سوئدی این اثر با ترجمه‌ رضوانه کی‌سری در نمایشگاه فرانکفورت حضور خواهد داشت.
افشین شحن‌تبار، مدیر انتشارات شمع و مه‌ گفت: پس از رونمایی از این ترجمه‌ها و به پایان رسیدن نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت نشستی نیز با حضور هوشنگ مرادی کرمانی‌، کتایون ریاحی و سیدمهدی شجاعی به همراه کراس کری، مترجم انگلیسی‌زبان کتاب «خمره»‌ در دانشگاه بن آلمان برگزار می‌شود. به گفته وی، این نشست با همت انتشارات شمع و مه و دانشگاه بن برگزار خواهد شد. داستان این کتاب در یک روستا می‌گذرد. خمره‌ای که بچه‌های مدرسه‌ روستا در آن آب می‌نوشیدند شکسته است و دیگر قابل استفاده نیست. مدیر مدرسه، دانش‌آموزان و برخی از اهالی تلاش می‌کنند تا به نحوی این مشکل را حل کنند. «خمره» شرح ماجراهایی است که در این مسیر رخ می‌دهد. این کتاب تاکنون بیش از یکصد هزار نسخه به چاپ رسیده و به زبان‌های آلمانی، اسپانیایی، هلندی، فرانسوی و.‌.‌. ترجمه شده است.

بسیج ستارگان سینما برای حمایت از  تحصیل دختران
مهر- جنیفر گارنر، آن‌هاتاوی، آلیشیا کیز و بسیاری از شخصیت‌های شناخته شده با دولت ایالات متحده همراه شدند تا در ابتکار «بگذارید دختران یاد بگیرند» شرکت کنند. تمرکز اصلی این پروژه تامین تحصیلات باکیفیت برای زنان جوان در سراسر جهان است.
این پروژه پرستاره، ظلم و ستم‌هایی را که در بخش‌های مختلف دنیا علیه دختران جوان انجام می‌شود، افشا می‌کند. آژانس بین‌المللی توسعه ایالات متحده(USAID)  ویدیویی نیز برای این پروژه با شرکت ستارگان درست کرده است. این سازمان همچنین 6/231 میلیون دلار برای راه‌اندازی برنامه‌های آموزشی در نیجریه، افغانستان، سودان جنوبی، اردن و گوآتمالا اختصاص داده است. سازمان USAID سالانه حدود یک میلیارد دلار برای کمک به تامین تحصیلات باکیفیت پسران و دختران جوان در محیطی امن‌ در کشورهای کم درآمد خرج می‌کند.
گارنر در این ویدیو می‌گوید: در نیجریه صدها دختر جوان هنگامی که برای امتحان پایان سال مدرسه‌شان آماده می‌شدند دزدیده شدند. شوندا رایمز، سازنده سریال «رسوایی» نیز در ادامه سخنان گارنر گفت: کاری کنید که شجاعت دختران جوان در سراسر دنیا ارزشمند باشد.
از دیگر شخصیت‌های شناخته شده‌ای که در این ویدیو ظاهر می‌شوند می‌توان به نیک کنون، جاش دوهامل، کریس کولفر و دارن کریس ستارگان سریال «Glee» کلی آزبورن و جو مانجانیلو ستاره سریال «True Blood» اشاره کرد.

8

$
0
0

نگاهی به رمان «اندوه مونالیزا» نوشته شاهرخ گیوا : ابرهای آخرالزمانی

 در این روزها که دوباره گرما توی رگ و پی شهر‌ها نفوذ کرده نوشتن از رمان شاهرخ گیوا حس و حال دیگری دارد؛ رمانی که سراسرش می‌شود سردی و اندوه را با تمام وجود احساس کرد. در حقیقت اندوه اولین و مشخص‌ترین ویژگی رمان شاهرخ گیواست. اگر بخواهم کلیت رمان را در دسته‌ای قرار دهم، نامش را رمان- نوستالژی یا رمان-تاریخ‌نگاری می‌گذارم. رمان روایتگر قصه آدم‌هایی است که روزی در خانه‌ای قدیمی زندگی می‌کردند و با هم حشر و نشر داشتند. نقطه اتصالشان روابط فامیلی بود و مشغله‌های روزمره زندگی. خانه‌ای که حالا و بعد از گذشت سالیان درازی در حال تخریب شدن است اما نه به جهت کهنگی و لرزان بودن پایه‌هایش، بلکه به خاطر پل سازی شهرداری. اینجاست که رمان رنگ و بوی سیاسی اجتماعی هم به خود می‌گیرد.
در حقیقت رمان، تاریخ نگاری جامعه معاصر ایرانی است از زمان پهلوی اول و دوم و ابتدای انقلاب تا همین اواخر. نویسنده در خلال خرده روایت‌ها و روابط فامیلی موجود در خانه زیر و بم تاریخ را برایمان بیرون می‌کشد و از دغدغه‌هایش می‌گوید. دغدغه‌هایی که گاه در ماجرای تئاترهای رو حوضی سمندر، شوهر خاله بهرام، قهرمان رمان بازگو می‌شود و گاه در گرفتاری‌های دایی محمود، روزنامه‌نگاری ناراضی که مثل تمام ایده آلیست‌های آن دوران تا پایان عمر در حالت تهاجمی و اعتراضی باقی می‌ماند. مرگ دردناکی هم دارد، زمانی که بعد از بیکار شدن از روزنامه به ولگردی روی می‌آورد در حالی که به نرده‌های تازه رنگ شده پارک شهر چنگ می‌زند از دنیا می‌رود. رنگی که مرده شورها هم نمی‌توانند از دست و صورتش پاکش کنند. گویا سرنوشت تمام کسانی که در زندگی معترض می‌مانند نشانی ابدی روی صورتشان است.
 در حقیقت گیوا سعی داشته دغدغه‌های سیاسی اش را در قصه‌های کوچک و شخصیت‌های بی اهمیت وارد رمان کند. وقتی نیش‌های سیاسی و معضلات اجتماعی در خلال صحبت‌های به اصطلاح خاله زنکی زنان فامیل مطرح می‌شود، از اعتبارش می‌کاهد. رمان پر است از گفت‌وگو‌های طولانی؛ دیالوگ‌هایی که حتی چند صفحه ادامه دارد و زبانش محاوره است. گیوا سعی داشته به ساده‌ترین شکل ممکن دغدغه‌هایش را بیان کند. آدمش را هم خوب انتخاب کرده، در آن خانه سنتی که حوضی وسطش دارد و اتاق‌های کوچک و بزرگی دور حیاط ویلان است، همه جور آدمی پیدا می‌شود؛ خاله سنتی، سمندر هنرمند، محمود سیاسی و جمیله سربه زیر و بقیه آدم‌ها. ما با داستان منسجمی روبه‌رو نیستیم، خرده‌روایت‌هایی که برای شخصیت‌ها اتفاق می‌افتد رمان را پیش می‌برد. راوی هم بهرام است که دایم بین زمان حال و گذشته در رفت‌وآمد و است و نشانه‌‌هایی از افسردگی در رفتار و کنش‌هایش بی‌داد می‌کند. بازمانده نسلی عاصی که دوران پهلوی را با تمام فراز و فرودهایش پشت سر گذاشتند، در جریان انقلاب به موج ایجاد شده در کشور برخوردند و در طول جنگ توی لاکشان فرو رفتند. حالا هم بی‌انگیزه‌تر از همیشه، حسرت چیزی را می‌خورند که روزی آرزویش را داشتند. بهرام و زنش آسیه جوانان پرشوری بودند که سینما در دنیای رنگ و وارنگش غرقشان کرده بود، حالا اما سرگرم چرخاندن بقالی هستند که رخوت از سر و رویش می‌بارد.
نویسنده در استفاده از نمادها هم گاهی افراطی عمل کرده، زمان حال را به آخرالزمان شبیه دانسته و وجهی ماورایی به کتابش داده. کشور مدت طولانی در سایه ابرهایی کدر فرو رفته و مریضی و مرگ هر لحظه به تن بیمار و افسرده مردم حمله‌ور می‌شود. هیچ نشانی از زندگی در شهر نیست و تمام آدم‌های خانه قدیمی‌شان در گوشه‌ای بیتوته کردند و در حال مردند. خوره به جان مردم شهر افتاده؛ رخوتی که نسلی افسرده از انقلاب و جنگ و زخم خورده از نظام شاهنشاهی گرفتارش است. رخوتی که حالا مرض لاعلاجی شده و هر روز نعش مردم را در خیابان‌ها دراز می‌کند.
امید و کنش را باید حلقه مفقوده رمان گیوا بدانیم. قهرمان داستان به قدری منفعل است که خواننده را هم در افسردگی‌اش شریک می‌کند، در حالی که نیاز جامعه امروز ما تحرک و امیدواری است، امیدی نه از سر خوش‌خیالی و حماقت و زودباوری، امیدی که ریشه در آگاهی دارد. ادبیات امروز ما نیازمند قهرمانانی است که در مقابل اتفاقات دنیایشان عکس‌العمل داشته باشند، نه اینکه بی‌تحرکی و افسردگی‌شان را با خاموش و روشن کردن پیاپی سیگارهایشان توی ریه ما فرو کنند. در بعضی صفحه‌های رمان این تحرک قدری به چشم می‌خورد، مثل شبی که بهرام کلنگ را دستش می‌گیرد و به حوض خانه قدیمی‌شان حمله می‌کند و خرابش می‌کند؛ خانه‌ای که کارگران شهرداری بیشترش را نابود کردند. آنجاست که پیش خودت می‌گویی، بله! قهرمان داستان رشته عمل را دستش گرفته، وارد شده و می‌خواهد کاری کند، فلاکتش را به پایان برساند، اما ته همان پاراگراف به تو یادآور می‌شود بهرام در هذیان‌های شبانه‌اش به خانه قدیمی پناه برده. این کنش نه از روی آگاهی و اراده که از سر گیجی و منگی است. قهرمان منفعل نه کششی در خواننده ایجاد می‌کند و نه داستان را جلو می‌برد. اصلا شاید نباید اسمش را قهرمان بگذاریم، شاید باید راوی افسرده‌ای بنامیمش که از همان ابتدای رمان که روی تراس خانه ایستاده و سیگار می‌کشد، فقط نظاره‌گر رخ دادن حوادث است.
در کنار بازگو کردن حوادث تاریخی، رمان چنگی هم به نوستالژی‌های ما می‌زند؛ خانه قدیمی، حوض، پیرزن‌های تسبیح به دست و پنجره‌هایی با شیشه‌های رنگی. گیوا هرچه نتوانسته باشد داستانی جذاب برای رمانش دست و پا کند، در توصیف چند قدمی از نویسندگان مشابه‌اش جلوتر است. گاهی آنقدر جزییات را با سواس و زیبایی بیان می‌کند که غرق در تصویر توصیف شده نویسنده می‌شوی. مثل توصیفش از عشق دوران کودکی‌اش پریسا که از مدرسه برگشته و دارد تکلیف مدرسه‌اش را می‌نویسد: «عادت دارد زود شر تکالیف را می‌کند تا باقی روز را از دست غرولندهای انیس در امان باشد. روی پاشنه جوراب‌های سفیدش، هلالی سیاه و کثیف افتاده. از پشت شیشه نارنجی که نگاه کنم، جوراب‌ها و یخه سفید و تودوزی‌اش کهربایی می‌شود و از پشت شیشه لاجوردی، آبی روشن.» توصیف دقیق اما زودگذر. فقط موقع خواندنش جذاب است به پایان که می‌رسد دود می‌شود و به می‌رود هوا. هرچند ممکن است اگر روزی به خانه‌ای قدیمی و محله‌های جنوب شهر بروی، توصیف‌های گیوا را به خاطر بیاوری.
راوی شاعرانگی پنهان و آشکاری هم دارد، نمی‌ترسد اگر گاهی جمله‌هایش را با شعری تمام کند یا فعلی را در اواسط جمله بگذارد تا شکلی شاعرانه به نثرش بدهد. مثل همان خط دوم کتاب که نوشته: «برای چنین آدمی می‌توان نشست و گفت، با پاکتی سیگار که دو سه نخ بیشتر نمانده از آن و یک جاسیگاری کنار دست یا روی میز عسلی مثلا.» در ابتدا این شاعرانگی و جابه جایی فعل و فاعل و چیزهای دیگر قدری توی ذوق می‌زند، اما کم‌کم به آن عادت می‌کنی، هرچند با توجه به مضمون داستان و تیرگی فضایش سنخیت زیادی با اصل رمان ندارد.
اندوه مونالیزا نه از آن دسته رمان‌هایی است که بعد از خواندن به سرعت فراموشش کنی و نه از گروهی است که سال‌ها درگیرش شوی. اندوه مونالیزا به حال و روز شهر مه گرفته پایان رمان در ذهنت باقی می‌ماند، تار و کدر و سرد. نه آنقدر دور و گنگ است که هیچ وقت ذهنت را درگیر خودش نکند و نه آنقدر واضح و پیدا که اسیر جذابیتش بشوی. هست، جایی در پس پرده خاطراتت که باید تلنگری بخورد تا سراغش بروی، وگرنه می‌تواند همیشه در سکوت و تنهایی باقی بماند.

 

هفته‌ای یک بار آدم را نمی‌کشد!
گروه فرهنگ- سرانه کتاب خوانی در ایران چیزی نزدیک به فاجعه است. نمی‌دانم دلیلش گرانی کتاب است، بی‌حوصلگی مردم است یا چاپ نشدن کتاب‌های به درد بخور. هرچند مطمئنم دلیل آخر نیست. اگر سری به کتاب‌فروش‌های پایتخت بزنید، جلد‌های رنگ و وارنگ کتاب‌هایی را می‌بینید که خیل عظیمی از ادبیات دوستان جهان، آنها را مطالعه کردند. شاید نمی‌دانیم که کتاب و خوانشش می‌تواند زندگیمان را دگرگون کند. اینکه می‌توانیم وقتی که توی تاکسی یا مترو، نشستیم و نگاهمان دوخته شده به صفحه گوشی نفر کناری، کتابی بخوانیم و دنیای جدیدی را بشناسیم که شاید هیچوقت خودمان فرصت تجربه‌اش را نداریم. رمان، پدیده عجیبی است. همراهتان می‌کند، دستتان را می‌گیرد و می‌برد به دنیایی تازه. دنیایی که ساخته ذهن نویسنده‌ای است که مثل شما فکر نمی‌کند، جهان بینی‌اش متفاوت است و جوری دیگری می‌اندیشد. نگاهش با نگاه شما فرق می‌کند. دغدغه دارد، فکر دارد و دغدغه. هرچند نکته مهم، شناختن کتاب‌هایی است که این ویژگی‌ها را دارد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم از این هفته، تا زمانی که مجال باشد، در صفحه فرهنگ و هنر روزنامه «جهان‌صنعت»، کتاب معرفی کنیم، نقد کنیم، بخوانیم و بنویسیم از تجربه‌هامان، از عشق‌هامان که در خط به خط کتاب‌ها عینیت پیدا کردند. سعی می‌کنیم تمرکزمان بر کتاب‌های فارسی باشد. کتاب‌هایی که دغدغه دارند، قهرمان دارند، می‌خواهند چیزی را تغییر دهند و سکون جامعه را به حرکت وا دارند. از این هفته، تا وقتی مجال داشتیم، با هم کتاب می‌خوانیم.

 

پرفروش‌های ایرانی شهر کتاب؛  دودی که از کنده بلند می‌شود

هنوز که هنوز است نسل جدید نویسندگان ایرانی جای پایشان را بین مخاطبان سفت نکرده‌اند. گویی زمان بیشتری می‌خواهد تا اهل کتاب به قلم و دغدغه‌های نسلی اعتماد کنند که کلیشه‌های داستان‌نویسی استادانش را شکسته و به زبان ساده‌تری حرف می‌زد. می‌بینیم در پرفروش‌های شهر کتاب هنوز هم اسم هوشنگ گلشیری و نادر ابراهیمی و عباس معروفی به چشم می‌خورد.
 تو در قاهره خواهی مرد
حمیدرضا صدر را می‌شناسیم. کارشناس خوش‌ذوق ورزشی که چند وقتی است به دیدنش در برنامه‌های ورزشی، مخصوصا برنامه‌های عادل فردوسی‌پور عادت کردیم. صدر به خوبی می‌تواند فوتبال را با تمام جنبه‌های اجتماعی و سیاسی‌اش برای‌مان توصیف و تفسیر کند. او مدرک جامعه‌شناسی دارد و این روزها اسمش در بین نویسندگان ایرانی هم به چشم می‌خورد. «تو در قاهره خواهی مرد» نام کتاب جدیدی از او است که توانسته در فروشگاه اینترنتی شهر کتاب صدرنشین باشد. او در تعریف کتابش گفته: «مدت‌ها بود که در فکر نوشتن رمانی براساس واقعیت‌های تاریخی و وقایع مستند بودم. در واقع بعد از ترجمه رمان «یونایتد نفرین شده» نوشته دیوید پیس که درباره زندگی برایان کلاف، مربی جنجالی فوتبال انگلیس بود به فکر نوشتن رمانی با چنین مختصاتی افتادم. برای همین هم به نظرم رسید آخرین شاه ایران بیش از هر چهره تاریخی دیگری قابلیت دستمایه شدن برای روایت در چنین رمانی را دارد، شخصیتی که قدرت و ثروت او را فراگرفته است و در عین‌حال در خلوت و تنهایی‌اش از چیزهای زیادی هراس دارد و می‌ترسد و این تناقض‌ها و پرداختن به آنها برایم جذاب بود، از طرفی خواندن تاریخ معاصر ایران هم یکی از علاقه‌مندی‌های من است و همه این‌ها دست به دست هم داد تا رمان «تو در قاهره خواهی مرد» را بنویسم.
چهل نامه کوتاه به همسرم
نادر ابراهیمی، مردی که نام خودش را در بین نویسندگان ایرانی جاودان کرده است. از او چیزی حدود 100 کتاب چاپ و منتشر شده که در حوزه ادبیات کودک، کتاب‌های مشهورتری دارد. نمایشنامه‌هایش هم خواندنی است. او در مدت زمان نویسندگی‌اش جوایز متعددی گرفت و بین خوانندگان ایرانی خوش درخشید. ابراهیمی در سال 1387 از دنیا رفت. او در مقدمه کتاب «چهل نامه کوتاه به همسرم» گفته: «آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم، حدود سال‌های ۶۳-۶۵ به هنگام نوشتن، در تنهایی- در فضایی که بوی تلخ مرکب ایرانی در آن می‌پیچید و صدای سنتی قلم نی، تسکین دهنده خاطرم می‌شد که گرد ملالی چون غبار بسیار نرم بر کل آن نشسته بود- غالبا به یاد همسرم می‌افتادم- که او نیز همچون من و شاید نه همچون من اما به شکلی، گهگاه و بیش از گهگاه، دلگرفتگی، قلبش را خاکستری رنگ می‌کرد- و می‌کوشیدم که به جست‌وجو در به امید رسیدن به ریشه‌های گیاه بالنده و سرسخت اندوه و دانستن اینکه این روینده بی‌پروا از چه چیزها تغذیه می‌کند و شناختن شرایط رشد و دوامش آن را نابود کنم بل زیر سلطه و در اختیار بگیرم. پس، یکی از خوب‌ترین راه‌های رسیدن به این مقصود را در این دیدم که متن تمرین‌های خطاطی‌ام را تا آنجا که مقدور باشد اختصاص دهم به نامه کوتاهی به همسرم»
 سمفونی مردگان
چند سالی بود که تیغ توقیف کتاب مشهور عباس معروفی را گردن زده بود. مجبور بودیم برای خریدنش به پستوهای انقلاب برویم و کتاب‌های دست دوم بخریم. این روزها دوباره کتاب معروفی اجازه چاپ گرفته و توانسته در میان پرفروش‌های شهر کتاب باشد.
در توضیح کتاب معروفی آمده: «رمان بسیار ستوده شده عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را به دوش می‌کشند و در جنون ادامه می‌یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته‌اند و بسیار خواهند نوشت و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست.»
 شازده احتجاب
گلشیری از پیشگامان ادبیات معاصر ایران است. خیلی‌ها روش و منش را مکتبی نمی‌دانند که شاگردان زیادی پرورش داده و هنوز هم مخاطبان زیادی دارد. شخصیت او چه به لحاظ نویسنده و چه به لحاظ سیاسی و اعتقادی همیشه جذاب بوده و هست. هرچند نوع نگاهش به ادبیات موافقان و مخالفان زیادی دارد. شازده احتجاب شادی معروف‌تری اثر او باشد که هنوز هم در بین مخاطبین ایرانی جایگاه خاصی دارد. در تعریف کتاب گلشیری آمده: «شازده احتجاب روایت فروپاشی نظام شاهی و خانی در سنت فرهنگی ایران است. شخصیت اول رمان شازده که شازده احتجاب نامیده می‌شود در اوهام و گذشته به روایت قسمتی از استبداد و بیداد خود و خانواده‌اش می‌پردازد. گلشیری در این رمان از شیوه سیال ذهن بهره می‌گیرد.»

 

مهناز افشار و رضاکیانیان در «دلم می‌خواد»
ایسنا- چندی پیش فیلمبرداری فیلم «دلم می‌خواد» تازه‌ترین اثر بهمن فرمان‌آرا به پایان رسید و حالا موسیقی این اثر توسط کارن همایونفر ساخته می‌شود. همچنین انسیه سلطانی، مسوول صداگذاری فیلم است و تیتراژ آن را ساعد مشکی می‌سازد.
روان‌بخش صادقی نیز این روزها مشغول ساخت «اسپشیال افکت» این اثر سینمایی است. Zفرمان‌آرا تصمیم دارد پس از طی این مراحل، فیلم را برای پروانه نمایش به ارشاد تحویل بدهد اما تصمیم نهایی درباره زمان اکران این اثر را به تهیه‌کننده آن می‌سپارد.
رضا کیانیان، مهناز افشار، آرمینه زیتون‌چیان، رضا بهبودی، ندا مقصودی، پیام دهکردی، صابر ابر، رویا نونهالی، علی سرابی، بهناز جعفری، فرزین صابونی، سحر دولتشاهی، احمد ساعتچیان، مریم بوبانی و ... بازیگران این اثر سینمایی هستند. فیلمنامه فیلم «دلم می‌خواد» را امید سهرابی به نگارش درآورده و علی تقی‌پور تهیه‌کنندگی آن را برعهده دارد.
دیگر عوامل این فیلم به شرح زیر هستند: مدیر فیلمبرداری: داود امیری، تدوین: عباس گنجوی، طراح صحنه ولباس: کیوان مقدم، صدابردار: عباس رستگارپور، مدیر تولید: فرهاد کی‌نژاد، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: علیرضا شمس. بهمن فرمان‌آرا با ساخت فیلم «دلم می‌خواد»، اولین فیلم از سه‌گانه «زندگی» را مقابل دوربین برده است. این هنرمند که مدت‌هاست دغدغه اجرای نمایش «مردی برای تمام فصول» را دارد این نمایش را نیمه دوم سال جاری در تالار وحدت با بازی رضا کیانیان به صحنه خواهد برد.

3 ویژه‌برنامه افطار سهم رمضان 93 تلویزیون
مهر- برنامه‌های «ماه عسل»، «شهر باران» و «ضیافت» از جمله ویژه برنامه‌های افطار تلویزیون در ماه مبارک رمضان است.
«شهر باران» ویژه برنامه شبکه یک سیما در ماه مبارک رمضان است که هر روز ساعاتی پیش از اذان مغرب با اجرای داریوش کاردان از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. این برنامه شامل دو بخش مهمان است؛ اول خانواده مهمان اصلی و دوم مهمان اصلی. پخش سخنرانی کوتاه از حجت‌الاسلام دکتر رفیعی و استفاده از سخنان مرحوم حجت‌الاسلام کافی از بخش‌های دیگر این ویژه برنامه است. همچنین در برنامه «شهر باران» مسابقه تلفنی «دستان بهشت» با موضوعات متنوع معارفی روانه آنتن می‌شود. ویژه برنامه «ماه عسل» با اجرای احسان علیخانی ویژه برنامه دیگری است که در مدت زمان ۷۰ دقیقه پیش از اذان مغرب از شبکه سه سیما روی آنتن می‌رود. این برنامه در طول زمان پخش خود طی سال‌های گذشته مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده است.
«ضیافت» عنوان برنامه ویژه افطار در شبکه قرآن سیما است. برنامه «ضیافت» نیز ویژه برنامه افطار شبکه قرآن و معارف سیماست که بر اساس شناخت بهتر از سیره ۳۰ نفر از مراجع سلف و همین طور کارشناسان قرآنی شکل گرفته است. در این برنامه از فرزندان و بازماندگان این بزرگان دعوت شده و با آنها گفت‌وگو خواهد شد.

«فاوست» وارد تالار وحدت می‌شود
ایلنا- نمایش «فاوست» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا نعیمی از ششم تیر ماه در تالار وحدت میزبان علاقه‌مندان به هنر نمایش است.
این نمایش که اقتباس از اثر مشهور گوته، شاعر و نمایشنامه‌نویس آلمانی است با بازی گروه پرشماری از بازیگران و با همراهی گروه مشترک کر و ارکستر ایران و اتریش در تالار وحدت روی صحنه خواهد رفت.
رضا بهبودی، مسعود دلخواه، بهناز نازی، یعقوب صباحی، فروغ قجابگلی، کتانه افشاری‌نژاد، بهار نوحیان، بهمن عباسپور، بهنام شرفی، رضا جهانی، مجید نوروزی و ... در این اثر نقش آفرینی می‌کنند.
داستان «فاوست» به رابطه‌ خدا، انسان و شیطان در ماجرایی شورانگیز و عاشقانه بین دکتر فاوست و مارگریت می‌پردازد.
از دیگر عوامل اجرایی این نمایش می‌توان به رضا مهدی‌زاده (طراح صحنه)، النا زینلیان (طراح لباس)، افسانه قلی‌زاده (طراح ماسک و گریم)، رضا حیدری (طراح نور)، محسن گودرزی (طراح حرکت)، سیاوش لطفی (موسیقی)، کامیار صالح‌پور (دراماتورژ بدن) و علی زارعی (مشاور و مدیر تولید) اشاره کرد.
این نمایش پیش از این اسفندماه 89 و فروردین‌ماه 90 در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت و با استقبال تماشاگران روبه‌رو شد که مورد تحسین اساتید بزرگ تئاتر ایران قرار گرفت.

8

$
0
0

خواب گردی

به هیچ‌کدامشان نمی‌توان اعتماد کرد، آنها زاده‌ سیاهی‌اند. از گذشته، امروز، فردا. نه، نمی‌توان اعتماد کرد. تنها دیوانگان معدودی که خود را به آنها تسلیم کرده‌اند می‌دانند چه هستند؛ و ما، هنوز هیچ چیز از آنها نمی‌دانیم. زمانی پیشتر، جایی در کتاب‌های کهنه و خاک خورده آنها از ما بودند، برای ما، نشانه‌ای از آینده، و حال تنها خواب گردانان این شهر را برایمان به ارمغان آورده‌اند.
سه نفر دیروز خود را کشتند. در هر سه شان دو چیز مشترک بود؛ مرگ‌ و خواب‌گردی. هر سه در یک زمان خود را از روی بلندترین ارتفاع در نزدیکیشان به پایین انداختند. پل، صخره، برج. دلیلش مشخص نیست‌ اما می‌دانیم افراد خواب گرد دچار دو سرنوشت مشخص می‌شوند؛ یا خودکشی می‌کنند، یا به حالتی شبیه به اغما فرو می‌روند. حالتی که آنها را از سویی به سویی دیگر می‌کشاند‌ بدون آنکه بدانند کجا هستند و چه می‌کنند. فقط مسیری را طی می‌کنند‌ از مکانی به مکانی دیگر. در برخی موارد هم افرادی بودند که به انجام دادن کارهای روزمره خود ادامه می‌دادند‌ با چشمانی بسته. تفاوتشان با انسان‌های دیگر قابل درک نیست.
مرکز پیشگیری و درمان خواب گردی‌خبری را منتشر کرد، مبنی بر پیدا کردن راه حل‌های جدید. به چنین چیزی نیازمند بودیم. درمان، مخصوصا با توجه به رشد صعودی مبتلایان.
جامعه به هرج و مرج کشیده شده بود. انسان‌های مبتلا نشده ترسیده بودند. خیابان‌ها پر شده بود از صحنه اعتراضات. حتی در میان معترضین افراد مبتلا شده‌ای هم پیدا می‌شدند. در آن زمان بود که صدای گلوله به این هرج و مرج جنب و جوش بیشتری می‌بخشید.
اگر با چشمانی بسته به این بیماری مبتلا نشوند چه؟دیگر چگونه می‌توان از هم تفکیکشان کرد؟ معنای هرج و مرج تازه در آن زمان مشخص می‌شود.
مرکز پیشگیری و درمان اعلام کرد، همه بیماران زمانی‌که به مرحله سوم در خواب خود فرو می‌روند دچار این بیماری می‌شوند. مرحله‌ای که ما خواب می‌بینیم. یعنی رویاهای ما دلیل اصلی این هرج و مرج‌ها هستند؟
باور کردنی نبود. پس از انتشار این خبر جامعه در شوک بزرگی فرو رفت، یا بهتر بگویم غرق شد. در گفته‌ها به درمان اشاره‌ای نشد. فقط احتمالاتی بر کشف دلیل اصلی بیماری بود و امید به کشف درمان در آینده‌ای نزدیک. اما این گفته‌ها کمکی به کمتر شدن ترس و نگرانی مردم نکرد. دو ماه پس از انتشار این خبر آمارهایی از مرگ افراد در اثر بی‌خوابی بیشتر شد‌ اما دولت‌ها از دادن چنین آمارهایی خود‌داری می‌کردند. این خود خبری دلهره آور بود.
دیگر کسی اعتراض نمی‌کرد. مردم ماندن در خانه‌هایی با درهای بسته را ترجیح می‌دادند. نحوه سرایت بیماری نیز نامعلوم مانده بود و احتمالش می‌رفت هر روز صبح یکی از اعضای خانواده شما مبتلا شود‌ و پیامد بعدی قابل پیش‌بینی بود. آنها را در خیابان‌ها رها می‌کردند. همین اتفاق کافی بود که تا حد ممکن از مشاهده خیابان‌ها خود‌داری کنید.
 صحنه‌ دردناکی بود. هزاران هزار نفر در حال زندگی کردن بودند‌ اما در جایی بیرون از مرزهای درهای بسته خانه‌ها. با این حال می‌توانستید رفتگرهایی را ببینید که قبل از طلوع آفتاب در حال جارو زدن خیابان‌ها هستند‌ و زمانی که تازه‌ترین پرتوهای خورشید تن یخ زده آسفالت‌ها را با شمشیر آتشین خود از هم می‌شکافتند، چشم‌هایتان به انسان‌های کت و شلوار پوشیده‌ای می‌خورد که در انتظار اتوبوس ایستاده‌اند؛ با همان تصویر همیشگی به همراه یک لیوان قهوه‌ داغ‌داغ. بعد از مدتی دانش‌آموزهایی را با روپوش‌های مدرسه می‌دیدید. و صدای بالا کشیده شدن کرکره‌های مغازه‌ها. پخش شدن عطر خواب آلود نان‌های تازه از تنور در‌آمده. همه را مشاهده می‌کردید. آن بیرون زندگی جریان داشت‌ در میان مردمانی که زمانی آنها را می‌شناختید و حالا آنها راطرد کرده‌اید.
یک هفته بعد، هیچ خواب گردی دیگر چشمانش بسته نبود.

 

عصر جمعه ششم تیرماه گشایش می‌یابد؛
گزیده چهار دهه آثار منوچهر معتبر در گالری آریانا

گروه فرهنگ- گزیده‌ای از چهار دهه نقاشی و طراحی‌ « منوچهر معتبر» عصر جمعه ششم تیرماه در گالری آریانا به تماشا درمی‌آید.
 به گفته معتبر این مهم‌ترین نمایشگاه او به شمار می‌رود که در آن ٧٠ اثر به نمایش گذاشته می‌شود که در میانشان شماری از جدیدترین آثارش نیز ارایه شده است.
منوچهر معتبر سال۱۳۱۵ در شیراز متولد شد. او به واسطه آشنایی با ناصر نمازی از شاگردان کمال الملک با نقاشی آشنا شد و سپس در دانشگاه هنرهای زیبا نقاشی خواند؛ پس از آن برای ادامه تحصیل راهی نیویورک شد. او برنده مدال و دیپلم افتخار از نمایشگاه نقاشان معاصرجهان در موناکو در سال ۱۳۶۴ شده است. معتبر همچنین برگزاری بیش از۳۰ نمایشگاه انفرادی و شرکت در ۴۰ نمایشگاه گروهی در ایران و خارج را در کارنامه خود دارد. سال ۱۳۸۰ نیز برنامه مروری بر آثار او به همت انجمن نقاشان در خانه هنرمندان برگزار شد. آخرین نمایشگاه انفرادی منوچهر معتبر در سال 1389 در گالری اثر برپا بود.
طراحی، دغدغه و دلمشغولی جدی منوچهر معتبر است. حتی گفته می‌شود این استاد چیره‌دست‌ ۴٠ سال پیش بساط نقاشی‌اش را به خیابان‌ها برد تا بتواند بی‌واسطه طراحی کند و به قول خودش با یک مداد و بدون بزک چهره آدم‌ها را بسازد. صندلی از عناصر ثابت نقاشی‌های معتبر است؛‌ صندلی‌هایی بیشتر خالی که مخاطب را وامی‌دارد به کسی که غایب است، بیندیشد.‌ این نقاش و طراح پیشکسوت درباره آثار تازه‌اش که عصر جمعه برای نخستین بار در گالری آریانا به نمایش می‌گذارد، می‌گوید‌: «‌آثار اخیرم برآیند آثار پیشینم و نیز تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورمان در دهه اخیراست. البته این آثار به گونه‌ای در ادامه و استمرار آثار پیشینم خلق شده‌اند‌». جالب اینجاست که ابعاد آثار معتبر تقریبا در همه دهه‌ها یکسان است. او می‌گوید: «من علاقه‌ای به خلق اثر در ابعاد بزرگ ندارم و در این نمایشگاه هم شاهد آثاری در ابعاد 70 در 60 و 70 در 70 خواهید بود.‌»
گالری آریانا بر برپایی نمایشگاه‌های دهه‌های مختلف بزرگان هنر تجسمی ایران تمرکز دارد و خلائی بزرگ در این زمینه را پوشش می‌دهد‌ آریانا مانند دیگر نمایشگاه‌هایش برای منوچهر معتبر نیز کاتولوگ نفیس ١٢٠ صفحه‌ای تدارک دیده است که در افق آینده، مجموعه این کاتالوگ‌ها می‌تواند به سندهای تصویری حائز اهمیتی برای هنر مدرنیستی کشورمان بدل شود. البته 10 سال پیش مجموعه‌ای از آثار منوچهر معتبر از سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۸۳ توسط نشر نظر نیز به زیور طبع آراسته شده است.
این نمایشگاه در گالری آریانا دایر است و علاقه‌مندان می‌توانند یکشنبه تا پنجشنبه از ساعت پنج تا هشت بعد از ظهر از این آثار در گالری آریانا واقع در الهیه، انتهای خیابان مریم شرقی، ابتدای خیابان فرشته (شهیدفیاضی)، شماره ٩ بازدید به عمل آورند.

 

«ترانه‌های محلی» از 2 مرداد در تئاتر شهر: فیلم‌های ماندگار در جدیدترین نمایش رحمانیان
ایسنا- محمد رحمانیان نمایش «ترانه‌های محلی» را از دوم مردادماه در تالار اصلی مجموعه «تئاتر شهر» اجرا می‌کند.
این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر درباره اجرای تازه‌ترین نمایشش گفت: نمایش «ترانه‌های محلی» نیز در ادامه نمایشنامه‌ قبلی‌ام «ترانه‌های قدیمی» نوشته شده است. همان زمانی که «ترانه‌های قدیمی» را با آقای فردین خلعتبری کار می‌کردیم، ایده اجرای ترانه‌های فولکلور ایرانی را هم مطرح کردیم و برهمین اساس طرح نمایشنامه «ترانه‌های محلی» را نوشتم که تفاوت‌هایی با شکل اپیزودیک «ترانه‌های قدیمی» دارد.
رحمانیان درباره داستان نمایش «ترانه‌های محلی» توضیح داد: یک موسیقیدان ایرانی بعد از سال‌ها زندگی در آمریکا برای پایان‌نامه دکترایش به ایران می‌آید. پروژه پایانی‌اش پژوهش روی موسیقی فیلم‌هایی است که با حال و هوای بومی ساخته شده است.
به گفته وی، در اجرای این نمایش موسیقی فیلم‌هایی چون «ناخدا خورشید» (فریدون ناصری/ استان هرمزگان )،«مادیان» (شریف لطفی/ استان مازندران)، «بمانی» (محمدرضا درویشی/ استان ایلام‌)، «داش آکل» (اسفندیار منفردزاده/ استان فارس)،«قطعه ناتمام» (محمدرضا درویشی/ استان خراسان‌)، «شیرسنگی» ( فریدون شهبازیان/ استان چهارمحال و بختیاری)،«بدوک» (محمدرضا علیقلی/ استان سیستان‌و‌بلوچستان)،«باشو/ غریبه کوچک» (که موسیقی انتخابی دارد/ استان گیلان) و «اتوبوس» (بابک بیات/ استان آذربایجان غربی) اجرا می‌شود.
رحمانیان اضافه کرد: پیداست که هر موسیقی مربوط به اقلیمی خاص است و سرگذشت خود را دارد. پنج زن و پنج مرد که قرار است چون شاهدی روایتی از موسیقی این فیلم‌ها داشته باشند، به جای روایت فیلم، روایت خود را از رنج‌ها و دردهایشان می‌گویند. در پایان هر روایت‌ یک ترانه محلی پیوندی میان جهان نمایش و جهان موسیقی برقرار می‌کند.
این هنرمند ایرانی که مدتی است در کانادا زندگی می‌کند، نمایشش را با بازی علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، علی سرابی، اشکان خطیبی، هومن برق‌نورد، رامین ناصرنصیر، محمدرضا هدایتی،‌هانا کامکار همراه با سها سناجو، پرستو رحمانیان و مارال بنی‌آدم سه نفر از بازیگران گروه تئاتر«ونک» که رحمانیان آن را در کانادا تاسیس کرده به صحنه می‌برد.
قرار است چند بازیگر دیگر نیز به این گروه اضافه شوند. رحمانیان افزود: در اجرای این نمایش دو هنرمند ترانه‌سرا یعنی آقای عبدالجبار کاکایی و محمد علی بهمنی‌ ما را همراهی می‌کنند و برایمان ترانه می‌سرایند.
این کارگردان تئاتر درباره انتخاب ترانه‌ها نیز گفت: ترانه‌ها به انتخاب آقای فردین خلعتبری تنظیم مجدد می‌شوند. در کنار پیانو که ساز اصلی است در هر قسمت سازی افزوده می‌شود؛ مثلا «نی‌انبان» در بخش مربوط به فیلم «ناخدا خورشید» و استان هرمزگان و یا دوتار خراسانی در قسمت مربوط به استان خراسان و فیلم «قطعه ناتمام». یا ساز «قیچک» در فیلم «بدوک» و استان سیستان‌و‌بلوچستان و «سرنا» در بخش استان چهارمحال و بختیاری و فیلم «شیرسنگی» و...
به گفته رحمانیان، این نمایش از لوکیشن و موسیقی مازندران آغاز می‌شود و با موسیقی «بندر کنگ» به پایان می‌رسد.
همچنین فردین خلعتبری، مشاور کارگردان و آهنگساز این نمایش است و در مجموع حدود هشت نوازنده و 12 بازیگر در نمایش حضور دارند که تاکنون حضور علی زند وکیلی به عنوان خواننده و سامان احتشامی به عنوان یکی از نوازندگان این نمایش قطعی شده است.
موسیقی امکان تازه‌ای به من داده است
وی که در این نمایش نیز همچنان بر موسیقی تکیه دارد، توضیح داد: تقریبا تمام متن‌هایی که بعد از نمایشنامه «ترانه‌های قدیمی» نوشته‌ام ارتباط مستقیمی با موسیقی دارند و حتی طرح‌های بعدی‌ام هم این ویژگی‌ را دارند‌ چون موسیقی امکان تازه‌ای به من داده است تا دیدگاه‌های خود را در ارتباط با تئاتر راحت‌تر و صریح‌تر بیان کنم. نویسنده و کارگردان نمایش‌های«خروس»،«فنز» و «مصاحبه» با اشاره به جایگاه مهم موسیقی در آثار برتولت برشت هنرمند شهیر آلمان یادآور شد: سال‌ها فکر می‌کردم چرا برشت علاقه داشت نام آهنگساز را کنار نام نویسنده بیاورد و این پرسش برایم مطرح بود چرا برای او اهمیت آهنگساز بیشتر از بقیه عوامل مطرح بوده است؟! بعد از تجربه چند موسیقی نمایش مانند «مسافران» و «لیلا» بیشتر به این سمت آمدم و از نمایش «ترانه‌های قدیمی» با تمرکز بیشتری به این موضوع پرداختم. این هنرمند تئاتر اضافه کرد: در «ترانه‌های محلی» فرم، مضمون و قالب به شدت در حال تکمیل یکدیگر هستند و حذف هر یک‌ دیگری را دچار مشکل می‌کند. رحمانیان که نمایش«ترانه‌های محلی» را در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا می‌کند، اظهار امیدواری کردکه در این تالار بتوانیم به آن شکل ناب موسیقی نمایش برسیم. البته این تالار مشکلات صدا دارد که امیدوارم در بازسازی جدید حتما این مشکل حل شود. البته موسیقی‌ها با صدابرداری انجام می‌شود اما در مورد بقیه مشکلات این تالار‌ راه‌های عملی را پیدا می‌کنیم، به هر حال امیدوارم با آمدن خانم مقتدی مدیر جدید تئاتر شهر‌ دغدغه‌های بچه‌های تئاتر بهتر و بیشتر درک شود. در اجرای نمایش «ترانه‌های محلی»، اشکان خطیبی به عنوان مجری طرح رحمانیان را همراهی می‌کند.
اجرای نمایش «صدام» با مخالفت صریح  روبه‌رو شد
رحمانیان که پیش از این قصد داشت نمایش «صدام» را به صحنه بیاورد، درباره سرانجام این نمایش گفت: این اثر با مخالفت صریح مدیر تالار وحدت روبه‌رو شد. شاید سال 94 این نمایش را در تالار وحدت یا تالاری مانند مجموعه نمایشی تهران (خاوران) اجرا کنم‌ زیرا امکانات مکانیکی بسیاری نیاز دارم.
وی درباره دلایل مخالفت با اجرای«صدام» توضیح داد: خودم هم متوجه نشدم چرا «صدام» اجازه اجرا پیدا نکرد‌ زیرا از هر نظر یکی از اولویت‌های تئاتر امروز است. اگر به گذشته صدام نگاه کنیم، جنایاتی که مرتکب شده با زندگی 70 میلیون ایرانی در ارتباط است و اگر هم به امروز نگاه کنیم، ژنرال‌هایش در ارتباط با «داعش» جنگ خونینی راه انداخته‌اند بنابراین‌ این نمایش امسال باید اجرا می‌شد.
رحمانیان اظهار تاسف کرد‌ این فرصت‌سوزی، گناهی نابخشودنی است و شاید دیگر نتوانیم این تعداد بازیگر درجه یک و عوامل فنی و اجرایی را کنار هم بگذاریم. همیشه این پرسش برایم مطرح است که چرا «صدام» سال 93 امکان اجرا پیدا نکرد و خیلی خوشحال می‌شوم که روزی پاسخی به این پرسش داده شود.
این مدرس تئاتر درباره سرنوشت دیگر نمایشش «هامون‌بازها» نیز توضیح داد: تالار وحدت برای اجرای این نمایش زمان نامناسبی در نظر گرفته بود به همین دلیل‌ این نمایش احتمالا امسال اجرا نخواهد شد.
به گفته محمد رحمانیان، نمایش«ترانه‌های محلی» فعلا به مدت 15 روز اجرا می‌شود‌ زیرا عوامل اجرایی آن چند پروژه دیگر در دست دارند که اگر بتوانند برنامه‌شان را تغییر بدهند، می‌توان اجرای نمایش را تمدید کرد.
پیش از این قرار بود تالار اصلی «تئاتر شهر» از اواخر خردادماه بازسازی شود اما از آنجا که این بازسازی به بعد از جشنواره تئاتر فجر موکول شد، قرار شد نمایش «ترانه‌های محلی» نوشته و کار محمد رحمانیان در این تالار به صحنه برود.

 

بازیگر «خوب، بد، زشت» و «پدرخوانده» درگذشت
ایسنا- ‌الای ولاک‌، بازیگر کهنه‌کار آمریکایی فیلم‌های مطرحی چون «هفت دلاور»، «خوب، بد، زشت» و «پدرخوانده» در 98 سالگی درگذشت.
‌ایلای هرشل والاک‌ متولد ۷ دسامبر ۱۹۱۵، بازیگر سرشناس سینما، تلویزیون و تئاتر آمریکا بود که اولین نقش سینمایی خود را در نقش «سیلوا واکارو» در فیلم «بیبی دال» ساخته «الیا کازان» در سال 1956 تجربه کرد و تا 98 سالگی همچنان در سینما فعالیت داشت.
والاک یکی از پرکارترین بازیگران آمریکایی بود که حتی در دهه ۹۰ زندگی خود به فعالیت ادامه‌ می‌داد و در فیلم‌های «وال استریت: پول هرگز نمی‌خوابد» ساخته ‌الیور استون‌ و فیلم «نویسنده در سایه» به کارگردانی ‌رومن پولانسکی‌ نیز ایفای نقش کرد.
مشهورترین نقش‌آفرینی‌های وی در دنیای سینما بازی در نقش ‌کالورا‌ در فیلم «هفت دلاور» ساخته ‌جان استرجس‌، ‌گیدو‌ در «نخاله‌ها» ساخته ‌جان هوستون‌، ‌توچو‌ در فیلم «خوب، بد، زشت» ساخته ‌سرجیو لئونه‌ هستند.
از دیگر نقش‌های برجسته وی می‌توان به ‌دون آلتوبلو‌ در «پدرخوانده ۳» ساخته ‌فرانسیس فورد کاپولا‌، ‌کاتن وینبرگر‌ در «دو جک» ساخته ‌جک نیکلسون‌ و ‌آرتور ابوت‌ در «تعطیلی» ساخته ‌نانسی میرز‌ اشاره کرد.
ایلای والاک در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۰ در سن ۹۴ سالگی جایزه اسکار افتخاری را از آن خود کرد.

زمان دیدار مردم با رضا عطاران مشخص شد
ایسنا- رضا عطاران با حضور در سینماهای «آزادی» و «قدس»، پس از دیدن «رد کارپت» با مردم به گفت‌وگو می‌نشیند.
علی سرتیپی (پخش‌کننده این فیلم) درباره برنامه‌هایش برای اکران هر چه بهتر «رد کارپت» با کارگردانی و بازی رضا عطاران‌ بیان کرد: برنامه‌های مختلفی برای اکران این فیلم درنظر گرفته شده که از جمله آن ارتباط رضا عطاران به عنوان بازیگر و کارگردان فیلم با مردم است.
وی ادامه داد: قرار است در همین آغاز اکران فیلم، رضا عطاران از ساعت 20 تا 23 امروز پنجشنبه (پنجم تیرماه) در سینما «آزادی» حضور پیدا کند و پس از دیدن فیلمش در کنار مردم، با آنها به گفت‌وگو بنشیند. همچنین او از ساعت 20 تا 22:30 روز جمعه (ششم خردادماه) نیز با حضور در سینما «قدس» با مخاطبانش به گفت‌وگو خواهد نشست.
«رد کارپت» داستان حضور یک علاقه‌مند به سینما در حاشیه جشنواره فیلم کن در فرانسه است.
نقش این فرد علاقه‌مند به سینما را رضا عطاران بازی می‌کند و خودش کارگردانی «رد کارپت» را نیز برعهده داشته است.

اکران «تجریش ناتمام» پس از 3 سال
مهر- پوریا آذربایجانی، کارگردان سینمای ایران درباره آخرین وضعیت فیلم تازه‌اش با عنوان «تجریش ناتمام» گفت که بعد از سه سال انتظار فیلم «تجریش ناتمام» بعد از فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» در گروه سینمایی استقلال اکران خواهد شد.
وی ادامه داد: این فیلم بعد از گذشت سه سال از زمان تولید آن اکران می‌شود و من خودم هم فکرش را نمی‌کردم که این اتفاق بیفتد اما از این اتفاق خوشحالم که بالاخره این فیلم توانست رنگ پرده را به خود ببیند.
کارگردان جوان سینما درباره همزمانی اکران این فیلم با ماه مبارک رمضان گفت: من فکر می‌کنم که بعد از افطار مردم به سینماها بروند و فیلم را به تماشا بنشینند. این طور نیست که سینماها در این ایام تعطیل شود و مخاطبان از فیلم‌ها استقبال نکنند.
«تجریش ناتمام» بعد از فیلم «روایت‌های ناتمام» دومین ساخته پوریا آذربایجانی محسوب می‌شود که این فیلم از سی‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شد.
فیلم «تجریش ناتمام» به کارگردانی پوریا آذربایجانی با عنوان قبلی «عاشقانه‌های تجریش» درباره دو دانشجو است که بعد از ۲۰ سال یکدیگر را پیدا می‌کنند و تصمیم می‌گیرند دوستان قدیمی خود را نیز بیابند.

گروه نور در تالار وحدت می‌نوازد
ایلنا- گروه موسیقی نور به سرپرستی کریستف رضاعی روی  صحنه می‌رود.
در این کنسرت که توسط انجمن موسیقی ایران برگزار می‌شود گروه موسیقی نور متشکل از هنرمندان ایرانی و فرانسه پنجم تیرماه در تالار وحدت و ششم تیرماه در فرهنگسرای نیاوران به اجرا می‌پردازند.
گروه موسیقی نور متشکل از هنرمندان ایرانی و فرانسه و به سرپرستی کریستف رضاعی، تلاش دارد تا به کشف و بازآفرینی دوره‌ای از فرهنگ موسیقایی جهان بپردازد که در آن شرق و غرب با بیان هنری مشترک به خلاقیت می‌پرداخته‌اند. انتشار اولین آلبوم این گروه با عنوان «آلبا» (که در قلعه تاریخی اردشیر بابکان ضبط شد) با استقبال کم نظیری در ایران و دنیا مواجه شد.این گروه طی 14 سال فعالیت مستمر خود علاوه بر چندین کنسرت در تهران، بالغ بر 50 اجرا در کشورهایی مانند فرانسه، بلژیک، آلمان، اسلوونی، کره جنوبی و اطریش داشته‌اند که یکی از مهم‌ترین آنها حضور در جشنواره موسیقی آیینی فز در مراکش (1391) بوده است.
گروه موسیقی نور پنجم تیرماه ساعت 22 در تالار وحدت و ششم تیرماه ساعت 19 در فرهنگسرای نیاوران به اجرا می‌پردازند.

تقدیر از «مل گیبسون» در جشنواره کارلو‌ویواری
فارس- چهل و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کارلو ویواری امسال 4 تا 12 جولای در حالی برگزار می‌شود که طی مراسمی با اعطای گوی کریستالی از یک عمر همکاری هنری برجسته «گیبسون» با دنیای سینما تقدیر خواهد شد.
‌«گوی کریستالی»‌ برجسته‌ترین جایزه جشنواره «کارلوویواری» است که طی سال‌های گذشته به هنرمندانی مانند «جان تراولتا» و «هلن میرن» تعلق گرفته است.
در این مراسم که قرار است«گیبسون» خود حضور یابد، فیلم اکشن و حادثه‌ای «اپوکالیپتو» محصول 2006 میلادی که یکی از فیلم‌های کارنامه فیلمسازی اوست، به نمایش درخواهد آمد.
‌مل گیبسون‌ بیش از همه برای بازی در فیلم‌هایی مانند «مصائب مسیح» و «شجاع دل» شهرت دارد.
برگزارکنندگان جشنواره کارلوویواری همچنین از حضور ‌لورا درن‌، بازیگر آمریکایی‌ به عنوان مهمان افتخاری این دوره از رقابت‌های خبر داده‌اند.
 او در فیلم‌ «مخمل آبی» به کارگردانی ‌دیوید لینچ‌ و «‌پارک ژوراسیک‌» به کارگردانی ‌استیون اسپیلبرگ‌ ایفای نقش کرده است.
از دیگر مهمانان جشنواره امسال می‌توان به ‌فانی آردانت‌، بازیگر فرانسوی، ‌آلیس روهرواچر‌، کارگردان، ‌بونگ جون- هو‌، کارگردان و ‌دیوید مکنزی‌، کارگردان اشاره کرد.



8

$
0
0

کاخ سعدآباد میزبان اهالی صدا: رادیو نمایش 3 ساله شد

گروه فرهنگ- جعبه‌ای چوبی که تمام اعضای خانواده دورش جمع شدند و با کنجکاوی سر و شکلش را می‌جورند. پدر بزرگ آرام نزدیک می‌شود، مثل کسی که می‌خواهد از پروژه‌ای بزرگ برای اولین بار رونمایی کند، پیچ چوبی جعبه را می‌چرخاند و صدایی می‌پیچد توی اتاق. خانم بزرگ از صدای مرد غریبه می‌ترسد و رو می‌گیرد.پسر بچه‌ها می‌دوند دور اتاق و داد می‌کشند. دختر‌ها قند توی دلشان آب می‌شود و پدربزرگ چشم غره‌ای می‌رود و همه را ساکت می‌کند. آرام می‌نشیند کنج اتاق. تکیه می‌دهد به پشتی و دود می‌گیرد از قلیانی که ذغالش سرخ سرخ است.
رادیو که از چهارم اردیبهشت‌ماه سال 1319 به خانه ایرانیان آمد و توانست جایی را در قلبشان تسخیر کند‌ در این سال‌ها اوج و فرودهای زیادی داشته است، صداهای متفاوت و ماندگاری را به خودش دیده و توانسته لحظاتی به یاد ماندنی برایمان بسازد. حالا این روزها رادیو نمایش سه ساله شده است. دست‌اندرکاراناش دور هم جمع شدند و یادی از گذشتگان به جا آوردند.
سومین سالگرد افتتاح رادیو نمایش و همچنین اختتامیه پنجمین جشنواره سراسری نمایش‌های رادیویی در حالی شامگاه پنجشنبه- پنجم تیر‌ماه- در مجموعه کاخ سعدآباد برگزار شد که بسیاری از هنرمندان رادیویی در این مراسم گردهم جمع شده بودند.
هنوز ساعاتی به برگزاری رسمی اختتامیه باقی مانده است که هنرمندان پیشکسوت رادیو کم کم وارد محوطه ضلع جنوبی کاخ ملت می‌شوند، یکدیگر را چنان در آغوش می‌کشند و با یکدیگر گرم احوالپرسی می‌کنند که گویی مدت‌هاست همدیگر را ندیده‌اند و خوشحالند از این گردهمایی.
عطاران مهمان رادیو نمایش
رضا عطاران به همراه تهیه‌کننده‌اش در فیلم سینمایی «رد کارپت»‌ برای صحبت در پرانتز باز حاضر شده و درباره فیلمش صحبت می‌کند.
پایین جایگاه و در کنار او امیرعلی نبویان، گوینده قصه‌های امیر علی در «رادیو هفت» و مجری «مزه» شبکه نسیم ایستاده و منتظر است تا پس از عطاران به روی جایگاه رفته و در مقابل مردم و به صورت زنده به روی آنتن رادیو نمایش برود.
تولید 3000 قطعه نمایشی در طول سال
با تاریک شدن هوا و نزدیک شدن به ساعت 9 کم کم مراسم آغاز می‌شود. با پخش سرود کشورمان همه به احترام از جای خود برخاسته و می‌ایستند. پس از پایان سرود صدای آرمان غفاریان در جایگاه و محوطه می‌پیچد، اجرای بخشی از برنامه را برعهده دارد وضمن سلام و تبریک در همان ابتدای مراسم از مهدی دهقان نیری، مدیر رادیو نمایش برای سخنرانی دعوت می‌کند.
دهقان نیری نیز ضمن عرض خیر‌مقدم به حاضران می‌گوید: 300 هنرمند نزدیک به 3000 قطعه نمایش رادیویی در سال تولید می‌کنند. ما 24 ساعت نمایش رادیویی پخش می‌کنیم  به همین میزان ساعت نیز شبکه مجازی رادیو نمایش داریم.
وی ادامه می‌دهد: مرکز هنرهای نمایشی رادیو با همت بزرگوارانی در حوزه تولید و ادبیات نمایشی نمایش‌های رادیویی را تولید می‌کنند و در اختیار شبکه‌های رادیویی به ویژه رادیو نمایش قرار می‌دهند. رادیو نمایش در این سه سال توانسته است جای خود را بین مخاطبان به ویژه مخاطبان خاصش باز کند.
به ضرغامی گفتم پس رادیو نمایشتان کجاست؟
پس از سخنرانی کوتاه دهقان نیری، دکتر سعید اسدی و دکتر عبدالحسین لاله به عنوان داوران بخش مقالات رادیویی معرفی می‌شوند و شمسی فضل‌اللهی به همراه داریوش اسدزاده به روی سن می‌روند تا برگزیدگان این بخش را اعلام کنند.
فضل‌‌اللهی می‌گوید: زمانی به آقای ضرغامی گفتم ما این همه نمایش رادیویی و هنرمند رادیویی داریم پس شبکه نمایشمان کجاست؟ و ایشان لطف کردند و این شبکه را راه‌اندازی کردند.
اسد‌زاده نیز خاطراتی کوتاه از سال‌های 21 و 35 خود را تعریف کرد و سپس حمیدرضا پورعلی محمد و امین رهبر به عنوان برگزیدگان منتخب و حمید گنجایش به عنوان برگزیده برتر معرفی شدند.
جوایز این بخش برای منتخبان یک لوح تقدیر به همراه 10 میلیون ریال و برای برگزیده برتر یک تندیس جشنواره، یک لوح و 15 میلیون ریال است.
رونمایی از 1000 نمایش کوتاه
پس از معرفی برگزیدگان این دو بخش، از مدیر کل مرکز البرز، مدیر شبکه رادیو ورزش، مدیر رادیو فرهنگ و همچنین دهقان نیری دعوت می‌شود تا از یک هزار قطعه نمایش کوتاه با موضوع فرهنگ زندگی رونمایی کنند.
اینجاست که روبان‌های وصل شده به بادکنک‌ها جدا می‌شوند، بادکنک‌ها به پرواز درآمده و آرم آبی رنگ رادیو نمایش به همراه این جمله «رادیو نمایش پرنیان تخیل و تفکر» بر فراز جایگاه به اهتراز درمی‌آید.
یادی از مرحوم وفایی و صمد پل‌سنگی در سالگرد رادیو نمایش
بعد از پایان بخش رونمایی، با پخش کلیپی از تشییع جنازه مرحوم عباس وفایی که چند روز پیش درگذشت و همچنین هنرمند دیگر رادیو، صمد پل‌سنگی که این روزها به دلیل ابتلا به آلزایمر در این جمع حضور ندارد‌ از این دو هنرمند یاد می‌شود.
زهره مجابی از صدایش خوشش نمی‌آمده
از بازیگر رادیویی دیگری نیز تجلیل می‌شود. کلیپی از او پخش می‌شود که از چگونگی ورودش به رادیو و فعالیت‌هایش می‌گوید، وی بیان می‌کند که سال 67 وارد رادیو شده و از صدای خودش خوشش نمی‌آمده است. زهره مجابی همچنین از شروع کار خود با مرحوم مهین دیهیم، هنرمند رادیو تلویزیون سینما و تئاتر می‌گوید.
برگزیدگان بخش موضوعی هم معرفی می‌شوند و باقر کریم‌زاده به همراه حمید منوچهری به جایگاه می‌روند تا اسامی را اعلام کنند.
امیرعباس اشرف به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش کوتاه «پول» و مجتبی طالبی به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش بلند «گوشه زندگی» معرفی می‌شوند، طالبی جوایز خود را به هنرمندان استان گلستان تقدیم می‌کند.
صحبت‌های کارآگاه شمسی و اشک‌های صدیقه کیانفر
صدیقه کیانفر و پری امیر حمزه دو هنرمند دیگری هستند که برای اعلام اسامی به جایگاه دعوت می‌شوند.
امیرحمزه که بازپخش سریال «کارگاه شمسی و مادام» او به تازگی از شبکه تهران به پایان رسیده است، خطاب به حاضران بیان می‌کند: امیدوارم همیشه شاد و تندرست باشید، فقط می‌توانم سومین سالگرد افتتاح رادیو نمایش را تبریک بگویم و امیدوارم سال‌های سال برقرار باشد.
کیانفر نیز با اشاره به کلیپی که از عباس وفایی پخش شد، می‌گوید: امشب درباره‌‌ کسی صحبت شد که اگرچه چند روزی از درگذشت او می‌گذرد اما هنوز نتوانستم فراموش کنم، مردی که قرار بود در یک سریال برای ماه رمضان مقابل من بازی کند، متاسفانه میکائیل (اسم نقشی که قرار بود مرحوم وفایی در آن بازی کند) نیست. خواهش می‌کنم افرادی مثل عباس وفایی را ببینید و بهشان برسید.
او با بغض و کمی اشک پایش را بر زمین می‌کوبد و فریاد می‌زند: من هنوز دلم شکسته است، امیدوارم دست مهربان خدا بالای سرتان باشد.
سپس این دو هنرمند بهرام نوری را به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش کوتاه «قرار عاشقانه» و به عنوان تهیه‌کننده منتخب نمایش بلند «نذر چشمان آهو» معرفی می‌کنند.
زمانی که کیانفر می‌خواهد سن را ترک کند به احترام مقابل حاضران زانو می‌زند.
شهین علیزاده و رحمان باقریان (بازیگر فیلم تلویزیونی تکم چی) نیز به روی سن می‌روند تا بقیه اسامی را اعلام کنند.
بهمن پارسا آرا به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش بلند «‌ماه هفتم» و رضا داداشی به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش بلند «دره گل زرد» معرفی می‌شوند.
بهرام ابراهیمی و فریده دریامجد نیز امیرعباس اشرف را به عنوان تهیه‌کننده برتر برای نمایش کوتاه « کوی نشاط»، مجید حیدری به عنوان نویسنده منتخب برای نمایش «‌پلاک 13 واحد 6» و راشین کوشا به عنوان نویسنده برتر برای نمایش «معاشرت سگی» معرفی می‌کنند.
جواد پیشگر و اسماعیل بختیاری هم به روی سن می‌روند و جوایز را به محبوبه نوابی قوام به عنوان تنظیم منتخب برای نمایش «حمام خانه»‌، لیلا جدائیان به عنوان تنظیم برتر برای نمایش «‌پسران آفتاب»، فاطمه گلابی به عنوان صدا‌بردار منتخب برای نمایش «‌حمام خانه» و علی حاجی نوروزی به عنوان صدابردار برتر برای نمایش «‌پسران آفتاب» تقدیم می‌کنند.
پسران آفتاب جایزه گرفتند
مجید حمزه و رامین پورایمان هنرمندان دیگری هستنند که در این مراسم دعوت می‌شوند تا جوایز برگزیدگان را اهدا کنند. آنها وقتی به روی سن می‌روند از صدای داریوش شهبازی تعریف می‌کنند و با خنده می‌گویند «واقعا داریوش عجب صدایی دارد». آنها حسین شاه میرزایی را به عنوان افکتور منتخب برای نمایش «قطاری به مقصد رویا»‌، عباس توفیقی به عنوان بازیگر منتخب مرد برای نمایش «پسران آفتاب»، مسعود نصیریان به عنوان افکتور برتر برای نمایش «‌حمام خانه» و میر‌طاهر مظلومی را به عنوان بازیگر برتر مرد برای نمایش «پسران آفتاب»
معرفی می‌کنند.
شوخی میرطاهر مظلومی
میرطاهر مظلومی هم که برای گرفتن جایزه‌اش به جایگاه می‌رود‌ در جمله‌ای کوتاه به طنز رو به مخاطبان می‌گوید: من چهره همسرم را دیدم و فهمیدم که اگر جایزه را به او تقدیم نکنم، مرا به خانه راه نمی‌دهد، پس تقدیم به همسرم؛ وهمه حاضران در مراسم با شنیدن این جمله می‌خندند.
صحبت‌های داود رشیدی درباره رادیونمایش
به بخش‌های پایانی مراسم که نزدیک می‌شویم داود رشیدی، دبیر پنجمین جشنواره سراسری نمایش‌های رادیویی سخنرانی می‌کند و می‌گوید: هنر وسیله‌ای است هم متعالی و هم تعالی‌بخش و آنگاه که در راه نهادینه شدن کرامت انسانی به خدمت گرفته شود، نه تنها جان‌های شیفته حقیقت را محو خود می‌کند‌ بلکه زنده‌ساز سرود انسانیت می‌شود.
وی ادامه می‌دهد: با چنین نگاهی می‌توان آن را محمل اخلاق و امید دانست و هنر نمایش رادیویی نیز در جای خود از این صفات برخوردار است. در عین برخورداری از این صفات، رادیو با قدمت 60 سال از اقبال بی‌نظیری برخوردار است.
رشیدی همچنین خاطرنشان می‌کند: سه سال پیش رادیو در چنین روزی با حمایت مسوولان صدا و سیما برای خود خانه‌ای برپا کرد، خانه‌ای که نه سه سال بلکه قدمت نمایش رادیویی را زمزمه می‌کند.
 پرچم پنجمین جشنواره سراسری نمایش‌های رادیویی نیز این بار با اتکا‌ به پشتوانه پژوهشی مناسب به اهتراز درآمد تا به همگان ثابت کند که در این عرصه شور و اشتیاق همراه با امید وجود دارد که حتی با شرایط نامناسب مالی کشور و با از خودگذشتگی هنرمندان نیز برپاست.
وی اضافه می‌کند: امسال جشنواره را در چهار بخش اصلی، موضوعی، تجربه‌های نو و مقالات طراحی کردیم. هنرمندان تهرانی و 19 استان کشور ما را با 178 اثر مهمان کردند که پس از انجام یک مرحله داوری اولیه 40 اثر به داوری نهایی راه یافت و از این میان هم تعدادی برتر و منتخب شدند.

 

آیا تقوایی و بیضایی  دوباره فیلم می سازند؟
ایسنا- چند ماه بعد از آنکه حجت‌الله ایوبی به صندلی ریاست سازمان سینمایی کشور تکیه زد، رسانه‌ها باخبر شدند که او از فیلمسازان بزرگی مانند ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، بهمن فرمان‌آرا، خسرو سینایی و... دعوت کرده تا فیلمنامه‌ای به وزارت ارشاد ارایه کنند تا او امکان فیلمسازی آنها در دوره جدید را فراهم کند.
پس از آن‌ دیگر در این‌باره صحبت نشد تا اینکه اواخر سال خبر رسید که بهمن فرمان‌آرا پس از هشت سال دوباره پشت دوربین رفته است و می‌خواهد یک فیلم سینمایی را کارگردانی کند که سرانجام فیلم «دلم می‌خواد» را ساخت و چندی بعد هم خسرو سینایی دست به کار شد و در جنوب کشور فیلم سینمایی «جزیره رنگین» را جلوی دوربین برد.
در ابتدا خبرهایی درباره ساخت فیلم توسط ناصر تقوایی با بازی هدیه تهرانی منتشر شد و خیلی‌ها از ساخت یک فیلم توسط کارگردان «ناخدا خورشید» پس از سال‌ها‌ صحبت می‌کردند اما این کارگردان در شب تقدیرش در خانه هنرمندان این موضوع را تلویحا رد کرد.
اما جدیدترین خبر درباره فیلمسازی تقوایی این است که او اساسا هیچ فیلمنامه‌ای به شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی نداده است.
معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در این‌باره گفت: مورد به مورد این موضوع فرق دارد و در این زمینه یک قاعده کلی نداریم. طبیعتا در این مورد شورای پروانه ساخت تصمیم می‌گیرد و ممکن است در موارد مشابه به یک نفر پروانه ساخت داده شود و به فرد دیگر خیر اما در مورد آقای تقوایی، ایشان مشکلی برای دریافت پروانه ساخت ندارند.بحث درباره ساخت یک فیلم سینمایی توسط بهرام بیضایی در ایران هم توسط رییس سازمان سینمایی کلید زده شد.
وی در روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر‌ از دریافت یک طرح سینمایی با نگارش بهرام بیضایی خبر داده و ابراز امیدواری کرده بود که وی در ایران فیلم بسازد.
ماجرا وقتی جدی‌تر شد که رسانه‌ها اعلام کردند‌ بیضایی فیلمنامه‌ «مقصد» را برای دریافت پروانه ساخت به سازمان سینمایی ارایه داده است؛ غافل از آنکه ماجرای ارایه «مقصد» به وزارت ارشاد ماجرای جدیدی نیست.
این فیلمنامه سال‌های قبل به وزارت ارشاد ارایه شده بود اما هر بار تغییراتی بر آن اعمال می‌شد تا جایی که بیضایی در فروردین‌ماه سال 89 در گفت‌وگویی با ایسنا ناامیدی‌اش از ساخته شدن این فیلم را به صراحت بیان کرده بود.
وی در آن گفت‌وگو تصریح کرده بود «فیلمنامه‌‌ «مقصد» که از هنگام نوشته‌شدن یعنی سال 1376 تاکنون‌ چندین‌بار برای دریافت مجوز ساخت به بنیاد فارابی و ارشاد رفته و همواره بی‌پاسخ مانده بود‌ سال گذشته رسما پروانه ساخت گرفت اما در مراجعه‌های بعدی به‌طور شفاهی یا غیر‌رسمی پرونده‌های پیشین بار دیگر باز شد و فهرستی از تغییرات شرط شد که تهیه‌کننده و من‌ را به این نتیجه رساند که ساخت «مقصد» عملا غیرممکن است که این به معنی انصراف من یا تهیه‌کننده نیست، ما حاضریم «مقصد» را دقیقا به همان صورت متنی که منتشر شده و رسما بدون قید و شرط پروانه گرفتن بسازیم در صورتی که هردو اطمینان داشته باشیم درست به همان صورت روی پرده خواهد رفت».
محمد احسانی در این‌باره گفت: ‌آقای بیضایی درخواستشان برای ساخت «مقصد» را به سازمان سینمایی ارایه کردند و این فیلمنامه در دو جلسه از شورای پروانه ساخت بررسی شده است. نهایتا در جلسه تصمیم گرفته شد که موافقت اصولی به فیلمنامه «مقصد» داده شود‌.
موافقت اصولی به آن معناست که شورای پروانه ساخت با کلیت طرح ارایه شده به آنها موافقت کرده‌اند اما یکسری اصلاحات باید روی فیلمنامه انجام شده تا پس از آن پروانه ساخت صادر شود.
به عبارت دیگر‌ موافقت اصولی تنها برای آن است که فیلمساز بتواند مقدمات ساخت فیلمش را فراهم کند و در فاصله پیش‌تولید، فیلمنامه را در موارد اعلام شده به وی‌ اصلاح و مجددا به سازمان سینمایی ارایه دهد تا پروانه ساختش صادر شود و بتواند فیلم را جلوی دوربین ببرد.
البته معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی هم تاکید کرد که «قرار شده بود خبر موافقت اصولی به فیلمنامه بهرام بیضایی اعلام نشود تا با وی مذاکره شود که آیا تمایل دارد در این‌باره همکاری کنند یا خیر.»

فروش خوب «رد کارپت» در روز نخست اکران
ایسنا- امیر قطبی‌ از دفتر پخش فیلمیران‌ ‌بیان کرد که فیلم «رد کارپت» به کارگردانی رضا عطاران روز پنجم تیرماه‌ که اولین روز اکران عمومی این فیلم بود، ‌33 میلیون تومان فروخت.وی گفت: اکران این فیلم در 22 سینمای تهران آغاز شده و این میزان فروش برای «رد کارپت» در روز اول، خیلی خوب است.قطبی همچنین افزود: تقریبا نیمی از فروش روز نخست اکران «رد کارپت»، یعنی 15 میلیون و 200هزار تومان به سینما آزادی اختصاص داشت.«رد کارپت» به کارگردانی و بازیگری رضا عطاران و به تهیه‌کنندگی احمد‌احمدی در حاشیه جشنواره کن ساخته شده است.
در خلاصه داستان «رد کارپت» آمده است: «شما که غریبه نیستی، من 38 سال از خدا عمر گرفتم، 13 سال تئائر کار کردم، هنوز وضعیتم اینه، هیچی به هیچی، بالاخره باید کاری می‌کردم دیگه، اونور فکر می‌کنم می‌تونم کار کنم، می‌تونم شکوفا بشم.»

انتخابات هیات مدیره انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران
ایلنا- نوبت اول هشتمین دوره انتخابات هیات مدیره و بازرسان انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران روز پنجشنبه پنجم تیرماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این انتخابات پس انتخاب هیات‌رییسه (سیف‌الله صمدیان، محمد صیاد، محسن شاندیز، جاسم غضبانپور) گزارش هیات‌مدیره، خزانه‌دار و گزارش دبیر و گزارش بازرسان به ترتیب کاوس صادقلو، محمد جعفری، مجید شادمان‌نژاد و غلامرضا حافظ القرآن برای حاضران خوانده شد.در بخش بعدی این جلسه اسامی کاندیدای حضور در هیات مدیره و بازرسان انجمن با نظارت نماینده محترم وزارت کار جهت رویت همگان بر تابلوی عمومی صحنه نقش بست و پس از معرفی هر یک از نامزدها، اوراق معتبر در اختیار اعضا قرار گرفت.
در نهایت مطابق آرای حاضران کاوس صادقلو، مجید شادمان‌نژاد، محمد جعفری، اصغرآزاددل، علیرضا سلطانی شاد، بابک فروتنی و ساتیار امامی عضو اصلی هیات‌مدیره و نامور عباسیان و فضل‌الله احمدی به عنوان عضو علی‌البدل هیات‌مدیره و غلامرضا حافظ القرآن و ناصر صحت به عنوان بازرسان اصلی و مهدی میرزایی به عنوان عضو علی‌البدل بازرسان انتخاب شدند.

خبرهای جدید از «دزدان دریایی کارائیب 5»
مهر- آخرین اخباری که درباره پنجمین فیلم از مجموعه دزدان دریایی کارائیب که «دزدان دریایی کارائیب: مرده‌ها سخن نمی‌گویند» نام دارد خیلی خوب نبود. این فیلم که ابتدا قرار بود تا سال آینده مراحل ساخت خود را به پایان رسانده و اکران هم شده باشد‌ به دلیل تکمیل نشدن فیلمنامه از تقویم سینماها بیرون کشیده شده بود.
اما با توجه به اخبار جدید می‌توان امیدوار بود که تغییرات مثبتی به وجود آمده باشد و اگر جری بروکهایمر، تهیه‌کننده این فیلم، بتواند کارهای مورد نظرش را انجام دهد، جانی دپ دوباره به زودی می‌تواند با بودجه عظیم این فیلم در نقش جک گنجیشکه ظاهر شود.
بروکهایمر در فستیوال تلویزیون مونت کارلو جزییات بسیار کوچکی از قسمت بعدی این مجموعه را با طرفداران در میان گذاشت. او گفت: امیدارم که بتوانیم کارمان را بعد از اوایل سال دوباره آغاز کنیم، هدف ما این است.با توجه به این جمله بروکهایمر هنوز هیچ چیز قطعی نشده است اما به نظر می‌رسد امیدی برای کلید خوردن دوباره این فیلم وجود داشته باشد. این در حالی است که خواکیم رونینگ و اسپن سندبرگ هنوز هم برای کارگردانی در این پروژه حضور خواهند داشت.

خاکسپاری استاد علاءالدین بابا شهابی در سنندج
ایرنا- پیکر استاد مرحوم علاءالدین باباشهابی از ساعت 10 صبح روز جمعه روی دستان مردم فرهنگی سنندج از مقابل مسجد ملاویسی تا انتهای بلوار کردستان تشییع و سپس روانه بهشت محمدی سنندج شد.در این آیین باشکوه علاوه بر معاون سیاسی و امنیتی استاندار کردستان، نمایندگان مجلس، اعضای شورای شهر و جمع زیادی از اصحاب هنر و رسانه استان کردستان حضور داشتند.همه اقشار مختلف مردم به پاس یک عمر فعالیت فرهنگی و هنری این هنرمند برجسته کردستانی به مراسم تشییع و خاکسپاری آن مرحوم آمدند و وداع باشکوهی با این فرزند کردستان داشتند.استاد بابا شهابی روز پنجشنبه در 75 سالگی در یکی از بیمارستان‌های تهران دارفانی را وداع گفت. سید علاءالدین باباشهابی در سال ١٣١٨ خورشیدی در شهر سنندج به دنیا آمد، وی نوه زنده‌یاد استاد سید علی اصغر کردستانی خواننده نامدار کرد است. وی از هفت سالگی با ورود به دبستان‌ با موسیقی آشنا شد و در سال ١٣٣۵ با خواندن سرود‌ای وطن در رادیو سنندج‌ به طور رسمی کار خوانندگی را آغاز کرد.
وی از سال 1346 به تهران آمد و با ارکستر کردی، ارکستر رامتین، ارکستر لشکری، ارکستر باربد و ارکستر نکیسا و ارکسترهای فرهنگ و هنر‌ کار خوانندگی را پس از گذراندن دوره کوتاه سلفژ نزد استاد فرهاد فخرالدینی و آواز را نزد زنده‌یاد استاد کریمی پی گرفت و تا امروز با رادیو و تلویزیون همکاری داشت. حاصل این تلاش‌ها اجرای حدود 60 ترانه در ارکسترهای یاد شده بود.از وی آثاری در قالب لوح فشرده و کاست به نام‌های‌ هاورازی دل (در لندن)،‌ شنه به ربه یان (در سوئد) و باده گویا و پاییزه در تهران منتشر شده است.

«خندوانه» ویژه رمضان می‌آید
مهر- رامبد جوان در آستانه‌ پخش شانزدهمین قسمت برنامه «خندوانه» در شبکه نسیم‌ با اشاره به بازخورد مناسب این برنامه در نگاه مردمی از تدارک برنامه ویژه برای شب‌های رمضان خبر داد.
به گفته وی، دست‌اندرکاران تهیه مجموعه تلویزیونی «خندوانه» بخش‌های متنوعی را در ساعات پایانی شب‌های رمضان برای مخاطبان تدارک دیده‌اند. کارگردان این مجموعه که در 70 قسمت و هر شب راس ساعت 23 از طریق شبکه نسیم در حال پخش است از دریافت افزون بر 150 هزار پیام کوتاه از ابتدای پخش خندوانه به عنوان پشتگرمی مناسبی برای تمامی دست‌اندرکاران این مجموعه یاد کرد. جوان همچنین گفت: بینندگان خندوانه در ایام رمضان شاهد پیوستن رضا شفیعی جم، شقایق دهقان، سیامک انصاری و بیژن بنفشه‌خواه به عنوان نفرات ثابت گروه خواهند بود.وی افزود: برای بالا بردن سطح کیفی برنامه، تشکیل تیم ایده‌پرداز با حضور افراد صاحبنظر در این رشته از ابتدا در دستور کار ما قرار داشته است و این تیم با تعامل مستمر با نظرات مردمی و ارایه ایده‌های کارشناسانه در ایجاد برنامه‌ای با استانداردهای لازم مصمم است. کارگردان مجموعه تلویزیونی خندوانه اشاره کرد: ما در ابتدای مسیر تولید این نوع مجموعه‌ها هستیم و ارتقای سطح کیفی برنامه از بزرگ‌ترین دغدغه‌های تمامی عوامل تهیه این مجموعه است.




8

$
0
0
نگاهی به سریال‌های صدا و سیما در ماه رمضان؛ موضوعات تکراری، کاراکترهای کلیشه‌ای
گروه فرهنگ- اوایل دهه 80 بود که موج سریال‌سازی مناسبتی در صدا و سیما به راه افتاد. ماه رمضان‌ دیگر مردم عادت داشتند از ساعت شش عصر به بعد، بعد و قبل از افطار روبه‌روی تلویزیون لم بدهند و سریال‌های صدا و سیما را تماشا کنند؛ سریال‌هایی که بحق چند تایی‌شان در ذهن و قلب همه ما ماندگار شده و خاطره‌ها ساخته. نام‌هایی که دیگر در بین عوامل سریال‌های این روزهای تلویزیون به چشم نمی‌خورد‌ مثل تمام چیزهایی که در این چند سال افت کردند و از بین رفتند، سریال‌سازی هم در صدا و سیمای ایران روز به روز نزول کرده و حالا این روزها به بدترین دورانش نزدیک شده. وقتی بهترین ساعت پخش شبکه سه سیما‌ در اختیار سریال کم‌مایه و ضعیفی مانند ستایش است، معلوم است یک جای کار می‌لنگد.
سریال‌های طنز
از همان ابتدای دهه 80 مدیران صدا و سیما بنا بر آن گذاشتند که در ماه رمضان که به عنوان ماه شادی مسلمانان شناخته می‌شود، سهمیه‌ای را برای سریال‌های طنز کنار بگذارند؛ سریال‌هایی که الحق چند تایی‌شان در نوع خودشان بهترین بودند. سریال‌هایی که اکثرشان را رضا عطاران ساخت و روی آنتن تلویزیون فرستاد مانند «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و «بزنگاه».
شروع سریال‌های طنز اما با سریال گمگشته رامبد جوان بود؛ سریالی با بازی آتیلا پسیانی که در زمان خودش‌‌ مورد استقبال قرار گرفت. اما در سال‌های اخیر سریال‌های طنز مناسبتی تلویزیون رو به روز بی‌کیفیت‌تر و کلیشه‌ای‌تر شده است. خانواده‌ای با دردسرهای فراوان که همه نوع مصیبت بر سرشان می‌آید و آخر سر شاد و خوشحال به زندگی بر‌می‌گردند. سریال‌هایی که حتی دیگر کاراکترهایش هم تکرار می‌شود و نویسنده و کارگردان به خودشان زحمت نمی‌دهند شخصیت جدیدی بیافرینند. مثل سریال دزد و پلیس و دودکش و خروس.
سریال‌های ماورایی
سریال‌های با تم ماورایی و قدرت ما‌فوق طبیعت شروعش با سریال «او یک فرشته بود» علیرضا افخمی کلید خورد؛ سریالی که در زمان خودش مخالفان و موافقان بسیاری داشت. این تیپ سریال‌سازی با سریال اغما سیروس مقدم کامل شد و با سریال‌های پنجمین خورشید و پنج کیلومتر تا بهشت علیرضا افخمی چنان پله‌های نزول را دو تا یکی طی کرد که دیگر کسی جرات نکرد طرفش برود. این تیپ سریال‌ها از آن جهت مهم و حساس‌اند که می‌تواند در جامعه تاثیر فراوانی داشته باشد؛ از یک طرف اعتقادات مذهبی مردم و از آن طرف شور و حال آنان. دیگر نقطه حضیضش همان سریال پنج کیلومتر تا بهشت بود که روح‌های سرگردان سر کلاس‌های فیزیک و شیمی دانشگاه آزاد تهران جنوب می‌رفتند و درس می‌خواندند.
این نوع سریال‌سازی آنقدر با انتقاد مواجه شد که انگار دیگر نسخه‌اش برای همیشه بسته شده. هرچند اگر کار کارشناسی و فیلمنامه به درد بخور و کارگردانی حساب شده کنار هم قرار بگیرند، می‌تواند نتیجه‌ خوبی داشته باشد‌ اما نتیجه بدش هم می‌تواند تکرار حوادث تلخی مانند دار زدن یک نوجوان یزدی برای تجربه مشابه با شخصیت اول سریالش باشد.
سریال‌های اجتماعی
شاید تنها موردی که در صدا‌و‌سیما‌، حداقل در میان سریال‌های مناسبتی توانسته خیلی افول نداشته باشد، سریال‌های اجتماعی است. سریال‌هایی که نمونه موفقش صاحبدلان محمد حسین لطیفی (سریالی که تم ماورایی هم داشت)، میوه ممنوعه و در مسیر زاینده رود حسن فتحی است. سریال‌‌هایی پر از‌ دیالوگ که توانسته کم و بیش مشکلات اجتماعی را در خلال قصه‌ای متناسب با حال و هوای ماه رمضان جلو ببرد. هرچند در همین زمینه هم دو، سه سالی است دیگر سریال در خور تعریفی برای صدا و سیما ساخته نشده‌ است. فقط شاید نمونه‌اش ایپیزودهای سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» شبکه پنج باشد که با کپی‌برداری از سریال‌هایی مانند کلید اسرار ساخت ترکیه، سلیقه مخاطب را کاهش داده است.
سریال‌های صدا و سیما در رمضان 93
صدا وسیما برای امسال هم چند سریال تدارک دیده؛ سریالی طنز، سریالی با موضوع اجتماعی و سریالی برای سنین کودک و نوجوان. امسال سریال شبکه دو‌ صدا و سیما با کارگردانی محمود معظمی ساعت 18 عصر و قبل از افطار به روی آنتن می‌رود و موضوعش مناسب گروه سنی نوجوان است. در این سریال ثریا قاسمی، فرخ نعمتی، کمند امیرسلیمانی، عبدالرضا اکبری، شهرام عبدلی، فریبا نادری و.‌.‌. بازی کرده‌اند.
سریال هفت سنگ با کارگردانی علیرضا بذرافشان و بازی چند نفر از بازیگران سرشناس این روزهای تلویزیون انتظار بیشتری را برای مخاطبین به وجود آورده. هرچند باز هم ترس آن می‌رود که این سریال دچار کلیشه‌ها و تکرار‌های مرسوم‌ سریال‌های مشابهش باشد. حتی در تیزرهایی که از این سریال پخش شده فهمیدیم، بهنام تشکر و فرناز رهنما در نقش زن و شوهر ایفای نقش کردند. نقشی که قبل از آن در سریال ساختمان پزشکان هم تکرار شده بود. مجموعه تلویزیونی «هفت سنگ» به تهیه‌کنندگی مجید مولایی و کارگردانی علیرضا بذرافشان در ۳۰ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای، داستان سه زوج از گروه‌های سنی مختلف را در‌بر‌می‌گیرد و درباره سه خانواده است که کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. داستان‌های متفاوتی با یک مضمون مشترک در هر قسمت مطرح می‌شود که این سه داستان سرانجام به یک برآیند می‌رسند.
سریال دیگری که در ماه رمضان قرار است بعد از افطار پخش شود، ساخته سیروس مقدم است. سریال «مدینه» که به گفته کارگردانش تمی کاملا زنانه دارد و درمورد مصیبت‌های یک زن کارمند است. مقدم در مورد سریالش گفته:
« این سریال از آن کار هم زنانه‌تر است و فضای اجتماعی اقتصادی دارد. محوریت قصه درباره زنی است که اقتصاد یک خانواده را می‌چرخاند. در ادامه ناملایماتی سراغ او می‌آید و دچار فراز و نشیب‌هایی شده و به چالش و بحرانی می‌رسد که نمی‌شود تصور کرد اگر من جای او بودم چکار می‌کردم.»
مهدی سلطانی، پریوش نظریه، مجید صالحی، مهرداد صدیقیان، آتیلا پسیانی، شبنم مقدمی، مریم بوبانی‌ و سیدمهرداد ضیایی بازیگران اصلی این سریال هستند و نقش اصلی این سریال به پریوش نظریه سپرده شده است.
و سریال آخر هم‌، شاید برای شما اتفاق بیفتد است که از شبکه پنج سیما به روی آنتن می‌رود. سریالی که هیچ‌وقت نتوانسته از متوسط استانداردی برای پخش در صدا‌و‌سیما برخوردار باشد و بینندگان را راضی کند. این مجموعه اپیزودیک از ساعت 23 از شبکه تهران پخش می‌شود.

 

فیلم‌های قدیمی که قرار است در ماه رمضان اکران شوند
ایسنا-فیلم‌هایی از علی حاتمی، حاتمی‌کیا، ‌تقوایی، ‌مهرجویی، بنی‌اعتماد، بیضایی، صدرعاملی، مجیدی، تبریزی و داودنژاد برای اکران در ماه رمضان معرفی شدند.
پس از اعلام مصوبه شورای صنفی نمایش مبنی بر امکان اکران فیلم‌های قدیمی در طرح ویژه ماه مبارک رمضان، مدیر عامل موسسه تصویر شهر از ارایه تعدادی فیلم در قالب سه بسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دریافت مجوز خبر داد. هادی منبتی در این‌باره توضیح داد: تعدادی فیلم از چند کارگردان سینمای ایران را برای طرح ویژه ماه رمضان در نظر گرفته‌ایم که در صورت موافقت ارشاد شرایط اکران آنها در سینماها فراهم خواهد شد. به گفته وی، این فیلم‌ها که در سه بسته پنج‌تایی پیشنهاد شده‌اند، شامل «دلشدگان»، «ناخدا خورشید»، «پری»، «آژانس شیشه‌ای»، «مسافران»، «کمال‌الملک»، «کاغذ بی‌خط»، «هامون»، «لیلی با من است»، «رنگ خدا»، «زیر پوست شهر»، «گل‌های داوودی»، «بچه‌های آسمان»، «نیاز» و «ای ایران» می‌شوند. منبتی همچنین به ایسنا گفت: طبق برنامه‌ریزی انجام شده، سینماها می‌توانند در ماه مبارک رمضان دو سانس اضافی بعد از سانس موظف خود یعنی تا حدود دو ساعت قبل از اذان صبح، برنامه نمایش فیلم داشته باشند.او با اشاره به فیلم‌های قدیمی که برای اکران در این طرح درنظر گرفته شده‌اند، افزود: در صورت دریافت مجوز، سینماهایی که متقاضی باشند می‌توانند این فیلم‌ها را اکران کنند.منبتی همچنین خاطرنشان کرد: هنوز مجوزی از سوی ارشاد صادر نشده است، اما رایزنی‌ها با دفاتر پخش برای عقد قرارداد را آغاز کرده‌ایم‌ ضمن اینکه امیدواریم کپی 35 میلیمتری مناسب و باکیفیت از این فیلم‌ها بتوانیم در اختیار داشته بگیریم.

 

فیلم عیاری واقعا به‌خاطر یک صحنه توقیف است؟
گروه فرهنگ- ایام جشنواره بود و سوز هوا رسیده بود به مغز استخوان. نشسته بودیم روی صندلی‌های قرمز پردیس ملت. فیلم آغاز شد. چهره وحشت زد‌ه دختری را دیدیم که گریه می‌کرد و این سو و آنسو می‌دوید. پدر و برادرش دنبالش بودند و می‌خواستند کلکش را بکنند. که شک کرده بودند به پاک دامنی و آبرویش‌ که گریه‌های دختر فایده‌ای نداشت انگار و زجه‌هایش دل سنگی پدر و برادر نوجوانش را نرم نمی کرد. گونی که دور سرش پیچیده شد، دهانی که زخم برداشت و سری که با ضربه سنگی بزرگ خرد شد. چند دقیقه‌ای بود که پلک نزده بودم، چشمانم چرخید طرف صورت بهت‌زده دوستم. صحنه اول چنان روی صندلی میخکوبمان کرد که تا انتهای فیلم صدایمان در نیامد. شاید بتوان گفت خانه پدری، سکانس ابتدایی فیلم است و داستان‌هایی که بعد از آن اتفاق می‌افتد. صحنه‌ای که انگار پنج سال است محل مناقشه مسوولان دولتی و سازندگان فیلم است. این صحنه‌ که از آن به عنوان یک صحنه تلخ و با خشونت یاد می‌شود، چیزی است که مشابه آن را با اندکی بالا و پایین از رسانه ملی دیده‌ایم یا دست کم در اخبار شنیده و خوانده‌ایم که‌؛ «مردی دختر معتادش را با کمربند خفه کرد‌»، «پدری فرزندان دوقلوی یکساله‌اش را در خوزستان زنده به گور کرد»، «دختر کشی با دستان مادرانه»‌، «مردی جلوی چشمان فرزندش زنش را به آتش کشید» و. . . با این حال «خانه پدری» به دلیل نمایش یکی از همین اتفاقات اصلاحیه خورده است و از آنجا که عیاری تا کنون زیر بار هیچ گونه تغییر و حذفی در فیلمش نرفته، «خانه پدری» هنوز اکران عمومی نشده است، هرچند بالاخره در جشنواره فجر سال گذشته در بخش خارج از مسابقه نمایش داده شد. نکته قابل تامل درباره اکران این فیلم پس از نزدیک به پنج سال این است که طبق گفته ایوبی که رسما اعلام کرد با «صحنه خشن خانه پدری» مشکل دارد‌ این است که به زودی جلسه‌ای با حضور چند جامعه‌شناس و روان‌شناس برگزار خواهد شد تا درباره نمایش صحنه ابتدایی آن اظهارنظر کنند و احتمالا در صورت اتفاق نظر بر خشونت‌آمیز بودن آن، رای به حذف این صحنه داده خواهد شد؛ کاری که عیاری معتقد است «ویرانگر خواهد بود و هستی فیلم را از بین می‌برد»، چرا که همین شوک آنی آرامش بعدی فیلم را قابل درک می‌کند.
حجت‌الله ایوبی در جدیدترین اظهار نظرش گفته است: «ما با آقای عیاری
سه جلسه مفصل صحبت داشتیم و تاکید کرده‌ایم که هر تصمیمی شورای پروانه نمایش بگیرند حق خودم نمی‌دانم که نظر آنها را وتو کنم اما در دیدارهایمان با ایشان به عنوان یک جامعه‌شناس کوچک گفتم که با صحنه بسیار خشن فیلم «خانه پدری» مشکل دارم و قرار نبود که باب خشونت را در سینما باز کنیم.»
وی ادامه داد: «ما در این‌باره بحث‌های مفصلی داشته‌ایم و نهایتا به یک نتیجه مشترک و با رضایت طرفین رسیده‌ایم. قرار شد فیلم «خانه پدری» را با جمعی از جامعه‌شناسان و روان‌شناسان برجسته کشور ببینیم و به نظر علمی آنها احترام بگذاریم، آقای عیاری با این نظر موافق هستند و این کار با رضایت ایشان انجام می‌شود.»این در حالی است که در دوره جواد شمقدری، رییس سابق سازمان سینمایی، هم نظر بر حذف صحنه ابتدایی فیلم داده شد و سوال اینجاست که اگر قرار بود این اتفاق رخ دهد و عیاری به این کار رضایت دهد، همان چهار سال پیش «خانه پدری» نمایش داده می‌شد.
این را هم نباید فراموش کرد که شاید تمام حاشیه‌ها و حساسیت‌هایی که برای اکران «خانه پدری» ایجاد شده است‌ به واکنش ناجا به عنوان شریک سازنده فیلم برگردد که پس از نمایش این فیلم در جشنواره ونیز و تحسین مدیر آن، ساز مخالف با فیلم را کوک کرد و پیشنهاد خرید سهم عیاری از خانه پدری را داد‌ اما در آخر قرار شد خود‌ سهمش را طی شرایطی واگذار کند.
تمام این بحث‌ها در حالی مطرح می‌شود که کیانوش عیاری بارها بر این نکته تاکید داشته که به هیچ‌وجه قصد سیاه‌نمایی نداشته و تنها آنچه را که از گذشته‌های دور در این جامعه رخ می‌داده و هنوز هم در بخش‌های مختلف کشور از جمله پایتخت رخ می‌دهد، نمایش داده است.
وی که در روزهای ابتدایی مدیریت ایوبی در سازمان سینمایی و پس از دیدار با او بر این باور بود که رییس سازمان مشکلی با «خانه پدری» ندارد، چندی قبل در واکنش به انتشار خبر زنده‌به گور شدن دو نوزاد توسط پدرشان گفت: نه فیلم من و نه این‌گونه خبرها قرار نیست به گونه‌ای باشد که انگار می‌خواهیم زشتی‌ها و جراحات جامعه را بزک کنیم. کسانی که بخواهند مرا به تسامح دعوت کنند، درواقع تسامح «سرکوبگر»ی، را می‌پرورند که مبادا مُخل کارخانه رویاسازی باشد و البته خوشحالم مسوولان فعلی در برخورد با فیلم بی‌ادعای «خانه پدری» حب و بغضی را نیافتند.

 

سیاه‌بازی بهرام بیضایی در انتظار صدور مجوز
ایلنا- شهلا لاهیجی از  انتشار کتاب جدید بیضایی خبر داد. وی گفت: «جانا و بلا دور» اثر جدید این نویسنده، نمایشنامه‌ای است در چارچوب سمبولیک و همه شخصیت‌های آن عناصر طبیعت هستند. این اثر روایتگر داستانی از ستیز و پیکار میان چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش خواهد بود که در نهایت به خلقت جهانی تازه منتهی می‌شود.
وی با بیان اینکه این متن برای سیاه‌بازی نوشته شده است؛ گفت: این نمایشنامه دو سال پیش در ایالت کالیفرنیا با حضور مژده شمسایی اجرا شد. وی با ابراز تاسف از اینکه این کتاب بیش از یک ماه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای گرفتن مجوز نگه داشته شده، گفت: با توجه به قانون‌ این ارگان تنها می‌تواند یک ماه کتابی را نگه دارد و در قبال این حرکت باید توضیحات و دلایل را به نویسنده یا ناشر عرضه کند که البته مسوولان این وزارتخانه هیچ‌وقت از قانون پیروی نکرده‌اند.

شب تابستانی  کامکارها  به یاد محمدرضا لطفی
ایسنا- سالن همایش‌های برج میلاد تهران پنجم و ششم تیرماه میزبان علاقه‌مندان موسیقی ایرانی بود‌ که با حضور کرد زبانان ساکن پایتخت با لباس‌های محلی، رنگی دیگر به خود گرفت.
در آغاز اجرا ارسلان و صبا کامکار به روی صحنه حاضر شدند و ارسلان کامکار در سخنانی یادآور شد که این کنسرت پیشکشی به روح زنده‌یاد محمدرضا لطفی است.
سپس صبا کامکار، خواننده جوان گروه اضافه کرد: در این مدت چند خواهر و برادر جدید به گروه «کامکارها» پیوسته‌اند و در تمام مدتی که اردوان بیمار بود‌ در کنار خانواده ما بودند.
صبا کامکار همچنین از پرسنل بیمارستان فرمانیه که برای بهبود سلامتی اردوان کامکار که مدتی آنجا بستری بود، برای تلاش‌هایشان قدردانی کرد. کنسرت «کامکارها» طبق روال همیشه با موسیقی فارسی آغاز شد و صبا، ارسلان و‌هانا اشعاری از مولانا، خاقانی و اخوان ثالث را خواندند. حضور اردوان کامکار روی صحنه اتفاق خوبی برای خانواده کامکار و جامعه موسیقی تلقی می‌شد که پس از مدت‌ها بیماری، دوباره نوای سنتورش به گوش مخاطبان می‌رسید.
«یار مرا»، «ایوان مدائن»، «منظومه مولانا» و «زمستان»‌ قطعاتی بودند که در بخش اول کنسرت با تشویق‌های مخاطبان اجرا شدند. یک تنفس کوتاه مقدمه‌ای بود تا اعضای گروه بزرگ کامکارها لباس‌های کردی‌شان را بر تن کنند و مخاطبانشان را میهمان قطعات شاد موسیقی کردستان کنند. بیژن کامکار خواننده بخش موسیقی کردی بود که با اجرای قطعات محلی اورامی، کرمانجی و سورانی شور و هیجان زیادی به سالن بخشیده بود. بیژن، پشنگ، قشنگ، ارژنگ، ارسلان، اردشیر، اردوان، ‌هانا، صبا، نیریز، سیاوش، بهار، سهراب، شهریار کامکار، مریم ابراهیم‌پور، احسان امامی، کامران احمدی، آوا رستمیان و امیرناصر رنجبر در شب کامکارها هنرنمایی کردند، رویدادی که به همت شرکت «ققنوس»‌برگزار شده بود.

سارا پولی «در جست‌وجوی آلاسکا»
مهر- سارا پولی کارگردان کانادایی در حال مذاکره برای کارگردانی یک فیلم اقتباسی از رمان «در جست‌وجوی آلاسکا» نوشته جان گرین است. این رمان مسیر حرفه‌ای نویسندگی گرین را شکل داد.
مارک واترز و جسیکا توچینسکی از کمپانی واترمارک پیکچرز مسوولیت تهیه‌کنندگی این فیلم را بر عهده دارند. کمپانی پارامونت این فیلم را تولید خواهد کرد.
کمپانی پارامونت در سال 2005 حقوق رسمی کتاب گرین را خریده و حتی جاش شوارتز فیلمنامه آن را نیز نوشته و قرار بود مسوولیت کارگردانی فیلم اقتباسی را نیز بر عهده بگیرد اما پارامونت هم مانند استودیوهای دیگر بر پروژه‌های بزرگ با بودجه بالا که شانس فروش بسیار بیشتری نیز داشتند تمرکز کرد و در نتیجه ساخت این پروژه به تعویق افتاد.
اما حالا که اقتباس کمپانی فاکس از رمان «تقصیر ستارگان ما» بسیار پرفروش و تبدیل به یکی از پرسودترین فیلم‌های سال شده است، علاقه جدیدی به تمامی کتاب‌های قبلی جان گرین به وجود آمده است.
رمان گرین که بر پایه تجربیات خود او در مدرسه نوشته شده است، داستان زندگی پسری را تعریف می‌کند که وارد یک مدرسه شبانه‌روزی می‌شود که در آن طبقات مختلف اجتماعی یکدیگر را با شوخی‌های مختلف آزار می‌دهند. آلاسکا نام یکی از دانش‌آموزان آن مدرسه است که تمام پسرها از او خوششان می‌آید‌ اما در عین حال انسانی کاملا بی‌ملاحظه و بی‌پرواست.
پولی فیلمساز کانادایی فیلم‌های شخصی و بسیار مورد تحسینی مانند «دور از او» و «در این والس شرکت کن» است. جدیدترین فیلم او «داستان‌هایی که تعریف می‌کنیم» نام داشت و مستندی بود که برنده چندین جایزه معتبر شد و بر اساس جست‌وجوی او درباره حقیقت خانواده‌‌اش ساخته شده بود.
این کارگردان جوان کانادایی در خردسالی با بازی در مجموعه تحسین شده «قصه‌های جزیره» در ایران و سراسر جهان به شهرت رسید.

ورود گلاب آدینه به دنیای موسیقی
ایسنا- گلاب آدینه بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر اولین تجربه موسیقایی خود را با همراهی‌ هانیبال یوسف به روی صحنه خواهد برد.
به گزارش ایسنا‌، گلاب آدینه در این باره توضیح داد: از آنجا که کنسرت‌ هانیبال یوسف با حرکت همراه است و این حرکت‌ها به هماهنگی و تمرکز زیادی احتیاج دارد، من این کار را با آغوش باز پذیرفتم.
وی ادامه داد: دخترم نورا در گروه مسایا و به رهبری‌ هانیبال یوسف فعالیت دارد و من هم پس از دخترم به این گروه پیوستم تا تمرکز ‌هانیبال تنها روی موسیقی باشد و من روی حرکات کار کنم.
وی درباره نوع حرکات این گروه افزود: کسانی که در گروه کر فعالیت دارند به انجام حرکات پیچیده عادت ندارند بنابراین سعی کردیم با نوعی دست زدن‌ها و حرکت‌های هماهنگ کاری را انجام دهیم که علاوه بر گوش‌نواز بودن جذابیت بصری هم داشته باشد.
هانیبال یوسف نیز که قرار است با همکاری گروه مسایا موسیقی سیاهپوستان را در تالار وحدت به روی صحنه ببرد، توضیح داد: کنسرت ما پس از چند تجربه متفاوت به روی صحنه می‌رود و این بار هم قرار است تجربیات جدیدی را با مخاطبانمان به اشتراک بگذاریم. سعی ما همیشه بر این است که نگرشی خاص را از طریق موسیقی به مخاطب ارایه دهیم.
این آهنگساز آشوری ادامه داد: ترکیب ما در این کنسرت موسیقی سیاهپوستان است که سال‌ها به صورت برده و با رنج فراوان زندگی می‌کردند اما روزنه امیدی به خداوند داشتند که آنها را نجات دهد.
 آنسامبل مسایا 11، 12 و 13 تیرماه با اجرای قطعاتی از موسیقی سیاهپوستان در تالار وحدت به روی صحنه خواهد رفت.

8

$
0
0

ناگفته‌هایی از ربنای استاد شجریان؛ صدای سفیر فرهنگی کشور در توقیف صداوسیما

گروه فرهنگ- «و چه سفیر فرهنگی بهتر از صدای شجریان و تار شهناز. . . »؛ صحبت‌های حسن روحانی را در مناظره‌های انتخاباتی به خاطر داریم.  همان موقع که با دستمال پیشانیش را پاک می‌کرد و با صدایی رسا از تغییر در نگاه مدیران دولتی صحبت به میان می‌آورد،  از آغوش باز دولت برای استقبال از تمام تفکرها.  یادمان است چهره روحانی در ماشینش و صدای آواز شجریان را.  روزهایی بود که نوید می‌داد تغییراتی در راه باشد.  انتخابات به ثمر نشست و روحانی سکاندار دولت شد.  از همان روزهای اول نهادهایی که با رای و نظر اکثریت مردم مشکل داشتند و در این چند سال به برکت حضور دولتی تنگ نظر روز به روز قوی‌تر شده بودند، شروع به سنگ‌اندازی کردند.
اوضاع در موسیقی کمی پیچیده‌تر است.  هر کسی در هر مقام و مسوولیتی است، نسخه‌ای می‌پیچد و براساسش عمل می‌کند.  گروه فشار به کنسرتی می‌رود و برنامه را نیمه‌کاره می‌گذارد.  ستاد امر به معروف و نهی از منکر پخش موسیقی در مراسم‌های دولتی را ممنوع می‌کند و موسسه هنری و فرهنگی شهرداری، تدریس موسیقی را.  از آن طرف خود وزارت ارشاد دولت روحانی هم بیکار ننشسته و چند کنسرت را در دقایق پایانی تعطیل کرده است و نوازندگان و مردم را سرگردان.
چند سالی است که ابتدای ماه مبارک رمضان و حال و هوای افطاری‌هایش، صدایی در گوش مردم ایران می‌پیچد؛ صدایی رسا که در اوج زیبایی می‌خواند:«ربنا لا تزغ قلوبنا. . .  .
صدای شجریان جایی در قلب ایرانی‌ها ماندگار شده.  همه‌مان صدایش را دم افطار توی گوش‌هامان داریم و زمزمه می‌کنیم.  هر چند چند سالی است که صداوسیما مردم را از شنیدن مناجات آسمانی شجریان محروم کرده، اما کیست که این صدای آسمانی را در ذهن و خاطره‌اش نگه نداشته باشد.  بعد از سی و اندی سال، محمدرضا شجریان از روزهای ضبط ربنا و حال و اوضاعش گفته.
آغاز تحولات در رادیو
سال 58 تغییرات و تحولاتی در رادیو مخصوصا در بخش موسیقی در حال شکل‌گیری بود.  در آن سال‌ها مدیران رادیو تصمیم داشتند تولید موسیقی در رادیو را تعطیل کنند و تولیدشده‌های بیرون را بخرند.  
در این جریان‌ها بود که رییس وقت رادیو آقای وجیه‌اللهی که فردی تحصیلکرده و روشنفکر بود، از من موکدا و مرتبا می‌خواست با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی و مذهبی ایران برای پخش آثار جدید قبل از افطار طرحی انجام بدهم.  من خودم را از وزارت کشاورزی آن دوران به رادیو منتقل کرده بودم و کارمند رادیو محسوب می‌شدم.  پذیرفتم این‌کار را انجام بدهم.  کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند، گذاشتم که با این افراد نحوه درست خواندن را کار کنم.
تابستان سال 58 بود که آموزش این عده را شروع و پس از مدتی هم ضبط این آثار را آغاز کردم.  قرار شد برای دم افطار هم برنامه ضبط کنیم و از من خواستند که برای برنامه‌های دم افطار هم فکری بکنم.  برنامه‌های دم افطار دوران قبل از انقلاب را مرحوم ذبیحی بسیار عالی خوانده بود و من تمام کارهای او را از نوجوانی شنیده بودم و مناجات حضرت امیر را با صدای او از حفظ بودم.  با این حال پذیرفتم که این کار را بکنم.
عادت را نمی‌توان از مردم گرفت
این را بدانیم عادت را از مردم نمی‌توان گرفت.  مردم به ربنا و دعای سحر مرحوم ذبیحی و اذان مرحوم موذن‌زاده اردبیلی عادت کرده بودند.  نمی‌شد به این راحتی این عادت را در مردم تغییر داد.  پس باید براساس آن حال و هوا حرکت می‌کردم اما در عین حال می‌خواستم اثر ویژگی‌های خاصی نیز برای خودش داشته باشد تا بتوان این را نیز به مردم بقبولانیم و کار جدید را جایگزین کرد. ظهر آن روز همان آیاتی را که مرحوم ذبیحی خوانده بود، پیدا کردم و دو آیه دیگر نیز از سوره «آل عمران» و «بقره» پیدا کردم و یک مطالعه ذهنی کردم که چگونه آن را بخوانم تا علاوه بر نزدیک بودن به کار مرحوم ذبیحی کار جدیدی باشد.
  به این فکر کردم باید آوازی باشد که علاوه بر اینکه تقلید نباشد، از اصل اثر هم خیلی دور نباشد.
مجددا به مسوولان گفتم که سال‌هاست مخاطب من را به عنوان خواننده آواز می‌شناسد، اگر بخواهم ربنا بخوانم، اذان بگویم ممکن است، مخاطب من را نپذیرد و این کار زیبا نیست.  چون مردم فکر می‌کنند حالا که جمهوری اسلامی سرکار آمده، شجریان که تا دیروز آواز می‌خواند، امروز دعا می‌خواند و اذان می‌گوید و ممکن است نپذیرند و از سوی دیگر افراد دیگری که به صدای من عادت کردند هم ممکن است، بپرسند که چرا شجریان آواز را رها کرده است و دعا می‌خواند. برای من این کار بسیار سخت بود.  به همین دلیل به آنها گفتم که من به شما کمک می‌کنم و به دیگران آموزش می‌دهم تا آنها بتوانند ربنا و دعا بخوانند اما خودم این کار را نمی‌کنم.  قبول کردند.  رفتم استودیو و «ربنا» و «مثنوی افشاری» را بدون هیچ تکرار و تصحیحی خواندم.  اثر ضبط شده را به چهار نفر از هنرمندان مورد نظر دادم و از آنها خواستم که تمرین کنند تا برای ضبط آماده بشوند.
ربنا را برای آموزش دیگران خواندم
در استودیو هم سه نفری که بنا بود ربنا را بخوانند، بارها خواندند و نشد تا اینکه من بخشی از ربنا را می‌خواندم، این بخش را تکرار می‌کردند تا توانستیم این ربنا را ضبط کنیم.  شروع به ویرایش و تصحیح این آثار کردم.  از چهار بعد از ظهر تا سه صبح کارها را تک و تنها در رادیو تصحیح می‌کردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود.
کارها را دو روز مانده به ماه رمضان آماده و به رییس رادیو ارایه کردم اما از همان موقع و حتی قبل‌تر آن فریدون شهبازیان که کار من را شنیده بود، اصرار می‌کرد که با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه می‌گفتم که صدای من نباید این‌گونه پخش بشود، هیچ اجازه‌ای به آنها برای پخش ندادم.  از همان زمان هم تصمیم گرفته بودم که دیگر در رادیو کار نکنم به آقای وجیه‌الهی اعلام کردم که دیگر به رادیو نمی‌آیم اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خوانده‌ام از رادیو پخش شد.
زنگ زدم به آقای وجیه‌الهی.  دیدم ایشان خیلی خوشحال هستند و می‌خندند.  گفت که این تیر از کمان رها شده و من این را کپی کردم و به همه رادیوها و شهرستان‌ها دادم و همه اینکار را پخش کردند.  اعتراض کردم اما او خندید و گفت که ما برنامه به این خوبی را از دست نمی‌دهیم و اینکار را باید همه مردم بشنوند.
ربنا جایگزینی ندارد
شجریان درباره پخش ربنا بدون ذکر نامش از تلویزیون اظهار کرده بود: «پنج یا شش سال که از پخش ربنا گذشت، به این حس رسیدم که‌ای کاش آن زمان ضبط بعضی از قسمت‌ها را تکرار می‌کردم تا کیفیت کار بهتر می‌شد.  به این فکر رسیدم حالا که مردم با ربنا ارتباط برقرار کرده‌اند، مجدد ربنا را ضبط کنم و اشکالات ریز آن را برطرف کنم اما فکر کردم که در این پنج سال مردم به این ربنا عادت کرده‌اند و نت به نت آن را حفظ هستند.
اگر بخواهم آن را مجدد بخوانم، هرچند بهتر و پخته‌تر خواهم خواند اما مردم آن ربنا را پذیرفته و دوستش دارند و من هر کاری بکنم، نمی‌توانم ربنای جدید را جایگزین ربنای قدیم بکنم بنابراین فکر کردم بهتر است من به عادت مردم احترام بگذارم و به دنبال این نروم که ربنا را دوباره بخوانم، من که از اول دوست نداشتم صدای من این‌طوری پخش بشود.
اما زمانی که دیدم مردم با آن ارتباط گرفته‌اند و حال و هوایی با ربنا دارند فکر کردم بهتر است ربنا به همان شکل اول خود باقی بماند.  اما سوال من این است که کسانی که در رادیو و تلویزیون تصمیم‌گیرنده هستند و اغلب هم تصمیمات بسیار ناآگاهانه و ناشیانه می‌گیرند، چرا به این نکته توجه ندارند که نمی‌توانند عادت مردم را از آنها بگیرند؟من به احترام سلیقه مردم به خودم اجازه ندادم که بیایم ربنای بهتری بعد از شش سال بخوانم اما این افراد چطور می‌توانند ربنای دیگری به جای آن بگذارند.  بهتر است آنها کار دیگری تولید کنند تا بتوانند جایگزین ربنای فعلی بشود.
 می‌دانم که در رادیو و تلویزیون بسیار هزینه کردند تا ربنای شجریان را کس دیگری بخواند اما باید بگویم که ربنایی که من خواندم و مردم آن را قبول کرده‌اند به این راحتی جایگزین نمی‌شود، مگر یک نفر دیگر بیاید چیزی دیگری بخواند. مردم 30 سال است با این ربنا پای سفره افطار می‌نشینند و با آن خاطره دارند.  من هرگز به خودم اجازه ندادم که این ربنا را از مردم بگیرم و آن را از آنها دریغ کنم.  سال 74 در نامه‌ای به آقای لاریجانی، رییس وقت تلویزیون نوشتم که تنها موردی که اجازه می‌دهم صدای من از تلویزیون پخش شود، ربناست که من آن را به مردم هدیه داده‌ام.

 

کدام مجریان سکاندار برنامه‌های رمضانند؟
ایسنا- برنامه‌های سحر و افطار در زمره‌ پرمخاطب‌ترین ویژه‌برنامه‌های مناسبتی هستند که مجریان در بهتر شدن کیفیت آنها نقش مهمی ایفا می‌کنند؛ شبکه‌های تلویزیونی امسال نیز برای ویژه‌برنامه‌های افطار و سحر خود مجریانی را انتخاب کرده‌اند که از این میان برخی همانند سال‌های گذشته سکاندار برنامه‌ها شدند و برخی بعد از سال‌ها دوری از عرصه‌ اجرا به تلویزیون برگشته‌اند.
کاردان بعد از پنج سال دوری از اجرای تلویزیونی با ویژه‌برنامه افطار شبکه یک با عنوان «شهر باران» به حوزه اجرا برمی‌گردد.
کاردان را بیشتر به عنوان یک بازیگر می‌شناسیم اما او پیش از اینها در برنامه‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی اجرا داشته است.  برنامه جنجالی «صندلی داغ» شبکه 2 در سال 84 یکی از همین برنامه‌هاست و آخرین بار نیز اجرای او را در یک ویژه‌برنامه انتخاباتی دیدیم.
حسن سلطانی نیز برنامه «ماه خدا» ویژه سحر این شبکه را اجرا می‌کند.  او دو سال است که در این برنامه مقابل دوربین می‌رود.  پیش از این فرزاد جمشیدی این برنامه را اجرا می‌کرد که حاشیه‌های شخصی رفتنش از این برنامه و به طور کلی تلویزیون را موجب شد.
سلطانی اجرای برنامه‌های معارفی را از سال 69 شروع کرده است.
شبکه2 سیما اگرچه برنامه‌ای برای افطار ندارد اما برنامه‌ای ویژه با عنوان «کوی محبت» را قبل از اذان مغرب به روی آنتن می‌برد که مصطفی موسوی اجرای آن را برعهده دارد.
احسان علیخانی نیز مانند اغلب سال‌ها در شبکه3 سیما و در ویژه‌برنامه افطار «ماه عسل» مقابل دوربین می‌رود.  او تهیه‌کنندگی این برنامه را هم برعهده دارد.
علیخانی ویژه‌برنامه‌های متعدد رمضانی و نوروزی را تهیه و اجرا کرده است که علاوه بر «ماه عسل» دیگر برنامه‌های تلویزیونی او عبارتند از ویژه‌برنامه تجلیل از قهرمانان المپیک و پارالمپیک، ویژه‌برنامه تحویل سال نو شبکه‌های 2 و 3 سیما و برنامه جشن ۲۰ سالگی شبکه 3.
به گزارش ایسنا، مجید یراق بافان نیز برنامه
«دم افطار» شبکه تهران را اجرا می‌کند.
«ضیافت» عنوان برنامه ویژه افطار در شبکه قرآن سیماست و مجریان اصلی این برنامه سید وحید مرتضوی و کتایون درویشی هستند.

 

ارزیابی بسته سیاست‌های سینمایی
رییسیان از نقاط مثبت و منفی سیاست‌های سینمایی گفت

ایسنا- علیرضا رییسیان با بیان اینکه مدیران در طراحی و اجرای بسته حمایتی و سیاستی سازمان سینمایی باید جسارت داشته باشند، در عین حال مطرح کرد که بسته سیاست‌های سینمایی منتشر شده نکات مثبتی دارد.
این کارگردان سینما درباره دفترچه‌ سیاست‌های سازمان سینمایی که به تازگی منتشر شده است، بیان کرد: در گذشته و به طور مشخص در سال‌های 63 تا 73 رسم بود چنین دفترچه‌ای در پایان سال منتشر و اهداف راهبردی برای حمایت‌، هدایت‌ و نظارت در سینما مشخص شود.
وی با اشاره به دوره‌های مختلف مدیران سینمایی از جمله انوار و ضرغامی که چنین اقدامی در زمان آنها انجام شده بود، ادامه داد: در دوره جواد شمقدری چنین سیاست راهبردی‌ اعلام شد که البته یک بسته سیاستی غیرممکن بود و هیچ‌گاه اعمال نشد.
رییسیان درباره دفترچه‌ای که در دوره مدیریت حجت‌الله ایوبی منتشر شده است، گفت: آنچه من در این دفترچه مطالعه کردم این است که حداقل در حوزه فیلمسازی سعی شده نگاه واقع‌بینانه به شرایط امروز سینما لحاظ شود یعنی سیاست راهبردی این است که پشتیبانی و حمایت از آثار سینمایی توسط بخش‌خصوصی مدنظر قرار گرفته و این اولین‌بار است که در 35 ساله گذشته به صراحت به حمایت برای توسعه بخش‌خصوصی اشاره می‌شود.
این کارگردان با اشاره به اینکه میزان محقق شدن این سیاست‌ها بحث دیگری است، گفت: در تنگنا بودن بخش‌خصوصی برای همه کاملا روشن و واضح است و برای اینکه این بسته سیاست‌های حمایتی خود را به واقعیت نزدیک کند‌، تلاش شده میزان حمایت در نظر گرفته شده شفاف باشد نه مانند آنچه در چهار‌، پنج سال گذشته شاهد آن بودیم.
او با بیان اینکه در حوزه تولید‌، توزیع و نمایش هم این سیاست‌های حمایتی تعریف شده است‌، گفت: نکته مهمی که از آن غفلت شده حمایت در بخش بین‌الملل است که در هیچ بخشی کلام روشنی درباره آن وجود ندارد، این در حالی است که همه اذعان می‌دارند دولت کارایی لازم را در این بخش نداشته است.
کارگردان فیلم «چهل سالگی» در بخش دیگری از توضیحات خود با تاکید براینکه هنوز برای نقد این دفترچه زمان باقی است چرا که باید به مرحله اجرا برسد، بیان کرد: برخی از چیزهایی که در قراردادهای زیرمجموعه‌هایی مانند فارابی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی وجود دارد به شدت متضاد است.
رییسیان ادامه داد: همچنین در این دفترچه بخش سیاست کنترل قیمت تمام شده فیلم‌ها و کنترل استاندارد کیفی آثار سینمایی مغفول مانده است و این موضوع اهمیت زیادی دارد چراکه در جشنواره سال گذشته موارد زیادی را از بی‌کیفیتی فیلم‌ها و پایین بودن استانداردهای سینمایی‌شان شاهد بودیم. با این حال یکی از نکات خوب این دفترچه مشخص بودن دستگاه‌ها و بخش‌های حمایتی از فیلم‌هاست که در این صورت یک فیلم از چند منبع نمی‌تواند حمایت شود.
رییسیان در ادامه چند پیشنهاد را هم ارایه و تاکید کرد که این موارد قابل پیگیری و گنجاندن در این دفترچه سیاست‌گذاری هستند.
وی با اشاره به طرح بیمه سرمایه‌گذاری در فیلم‌های بخش‌خصوصی گفت: این کار در همه جای دنیا انجام می‌شود و ما زمانی که در کانون کارگردانان بودیم با همراهی جمعی از تهیه‌کنندگان تلاش کردیم بیمه مرکزی را قانع به انجام این کار کنیم اما تا به امروز این بیمه از اجرا و پیگیری این طرح شانه خالی کرده است.
رییسیان اختصاص نیم درصد بودجه دستگاه‌های دولتی و نیمه دولتی برای مشارکت در فیلمسازی و پروژه‌های زیرساختی را دیگر پیشنهاد خود مطرح کرد و گفت: بسیاری از موسسات مالی با توجه به اینکه این نیم درصد بودجه مالیات نخواهد داشت، می‌توانند در این حوزه‌ها فعالیت کنند.
این کارگردان تخفیف دادن در فروش بلیت سینماها به قشرهایی از جمله دانشجویان طرح دیگری دانست که در بسیاری از کشورهای دنیا اجرا می‌شود و میزان مخاطبان فیلم‌ها را افزایش می‌دهد.
وی در این راستا تاکید کرد: آنچه به عنوان طرح بلیت شناور مطرح می‌شود‌، در بسیاری از کشورهای خارجی اجرا می‌شود، اما شیوه آن متفاوت است.
وی افزود: در بخش نمایش خانگی هم هیچ پیغام روشنی برای حمایت از سینما در این دفترچه وجود ندارد و می‌شود از این بخش هم برای حمایت ویژه در صنعت سینما استفاده کرد.
رییسیان در پایان خاطرنشان کرد: باید در زیرمجموعه‌های سازمان سینمایی مانند فارابی و مرکز گسترش از همین چرخه سیاست‌های راهبردی و حمایتی پیروی شود و اگر بتوان تجربه امسال این دفترچه را در عمل اجرایی کرد، می‌توان امیدوار بود که بحث عدالت و ارتقای کیفی را در سینما شاهد باشیم. در این راستا مدیران باید جسارت داشته باشند و در حمایت از فیلم‌های نوآور و نوگرا اقدام کنند.

 

نمایش فیلم مادر قلب اتمی در جشنواره فجر
ایسنا- تهیه‌کننده فیلم سینمایی مادر قلب اتمی از ادامه تدوین این فیلم خبر داد.
سیدامیر سیدزاده، تهیه‌کننده فیلم سینمایی مادر قلب اتمی با اعلام این مطلب افزود: هم‌اکنون فیلم در مرحله تدوین است و به زودی تدوین آن به پایان می‌رسد. وی ادامه داد: بعد از پایان مرحله تدوین کارهای فنی انجام می‌شود اما قطعا اولین نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر است.
در فیلم مادر قلب اتمی که به کارگردانی علی احمدزاده ساخته شده بازیگرانی همچون ترانه علیدوستی، محمدرضا گلزار، پگاه آهنگرانی و مهرداد صدیقیان حضور دارند. داستان فیلم مادر قلب اتمی با مهمونی کامی آغاز می‌شود که قصد دارد ایران را برای همیشه به مقصد تونس ترک کند.  این دومین فیلم بلند علی احمدزاده بعد از «مهمونی کامی» است که به‌زودی در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌شود.  تمام صحنه‌های «مادر قلب اتمی» در تهران فیلمبرداری می‌شود. مهمونی کامی فیلم قبلی علی احمدزاده علی‌رغم عدم نمایش در ایران در جشنواره‌های خارجی مورد استقبال قرار گرفته است.

آخرین خبرها از فیلم کمال تبریزی
مهر- محمدعلی حسین‌نژاد، تهیه‌کننده فیلم «دردسرهای شیرین» درباره آخرین وضعیت این فیلم گفت: در حال حاضر مراحل فنی فیلم طی می‌شود و بهرام دهقانی در حال تدوین این فیلم است.  بهرام دهقانی تاکنون بیشتر از یک سوم تدوین را انجام داده و علیرضا علویان به طور همزمان کار صداگذاری «دردسرهای شیرین» را انجام می‌دهد.
حسین‌نژاد درباره ارایه این فیلم به سی و سومین جشنواره فیلم فجر بیان کرد: هنوز تصمیم مشخصی در این مورد اتخاذ نشده است و باید با کمال تبریزی درباره این موضوع حرف بزنیم و تصمیم نهایی گرفته شود. فیلم سینمایی «دردسرهای شیرین» نوعی طنز رمانتیک است که در آن شیرین (شخصیت اول زن فیلم) ماجرای آشنایی خود و خانواده‌‌اش با کسی را که قرار است به خواستگاری او بیاید روایت می‌‌کند. شهاب حسینی، نازنین بیاتی، نادر فلاح، نازنین فراهانی، پریوش نظریه، مهدی حسینی بجستانی، عیسی یوسفی‌‌پور از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. لوکیشن‌های فیلم در استان کرمان انتخاب و سعی شده در کنار نقل داستانی سرگرم‌‌کننده به مقولات و مفاهیمی چون انرژی‌های پاک، تعامل سازنده و سالم انسان با طبیعت و محیط‌زیست و مصرف بهتر منابع طبیعی اشاره شود.
 
«یه کلیک کوچولو» بعد از 3 سال مجوز گرفت
ایلنا- نمایش «یه کلیک کوچولو» به نویسندگی محمدرضا کوهستانی و کارگردانی احمد سلیمانی از ۳۱ تیر تا ۲۴ مردادماه در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه خواهد رفت.
این نمایش که از تولیدات موخر گروه تئاتر ایده است، پس از پیگیری‌های مستمر سه ساله و با همراهی شورای نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی، موفق به اخذ مجوز اجرا شده است.  این در حالی است که پیش از این و به دلیل برخی اختلافات سلیقه‌های، مجوز به صحنه رفتن این نمایشنامه در شورای نظارت قبلی صادر نشده بود. «یه کلیک کوچولو» در سه اپیزود به نقد برخی معضلات اجتماعی برخاسته و به زندگی مدرن شهری می‌پردازد.  امیر اسمی به عنوان طراح پوستر و بروشور و مهدی نیکروش به عنوان طراح صحنه در این اجرا با گروه تئاتر ایده همکاری می‌کنند. گروه بازیگران این نمایش به زودی و پس از تکمیل نهایی معرفی خواهند شد.

پیوستن رضویان به طنز «سیگنال موجود است»
ایسنا- جواد رضویان به گروه بازیگران مجموعه تلویزیونی در حال تولید گروه اجتماعی شبکه سه سیما با نام «سیگنال موجود است» پیوست.
به گزارش سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، مسعود فرخنده طینت، تهیه‌کننده سریال «سیگنال موجود است» درباره آخرین وضعیت پیشبرد این پروژه گفت: تاکنون حدود 35 درصد مراحل تصویربرداری سریال انجام شده است.  با جواد رضویان به عنوان یکی از نقش‌های محوری سریال قرارداد بسته‌ایم و احتمالا یک بازیگر زن نیز در ادامه به گروه اضافه می‌شود.
 وی همچنین با اشاره به کامل شدن گروه نویسندگان ادامه داد: طرح اولیه سریال را خودم ارایه کرده بودم.  علیرضا مسعودی نیز حدود هشت قسمت از فیلمنامه را نوشته بود که سه قسمت آن مورد استفاده قرار گرفت و اکبر روح ادامه نگارش آن را برعهده گرفت و اکنون امیر برادران و حمید برزگر نیز به گروه نویسندگان این مجموعه اضافه شده‌اند.
فرخنده همچنین درباره ویژگی‌های کلی سریال بیان کرد: در این سریال به صورت طنز و با رویکردی غیرمستقیم شبکه‌های مخرب ماهواره‌ای و سریال‌های طولانی مدت و بی کیفیتی را که از آنها پخش می‌شود، مورد نقد قرار می‌گیرد.  البته قصدمان اصلا شبیه‌سازی نیست.  بلکه تلاش داریم تا قصه‌های جذابی را روایت کنیم و این شبکه‌ها محملی می‌شوند برای طرح قصه‌هایمان. این تهیه‌کننده درباره محل تصویربرداری سریال نیز افزود: لوکیشن کنونی مان استودیوهایی است که در منطقه سبلان دکور آن را طراحی کرده‌ایم.
  همچنین مشغول انتخاب لوکیشن بعدی‌مان نیز هستیم. این سریال دارای 26 قسمت 40 دقیقه‌ای است و سیامک انصاری، مهران غفوریان، علی صادقی، لاله صبوری، مرضیه صدرایی، آناهیتا همتی، محمود بصیری، حامد وکیلی، امید روحانی گروه بازیگران اصلی آن را تشکیل می‌دهند.

بازسازی خانه جورج اورول در هندوستان
مهر- مقامات رسمی بیهار روز پنجشنبه اعلام کردند بازسازی خانه‌ای که جورج اورول در آن متولد شد، آغاز شده است.  
به گفته آب‌های کومار سینگ که مسوولیت این کار برعهده اوست، مسوولان این منطقه هر نوع کمک ممکن را برای انجام این کار به نحو احسن انجام می‌دهند تا این خانه یک طبقه نیمه ویران و فروریخته در شهر ساحلی موتیهاری دوباره آباد شود. وی تایید کرد که در چند سال اخیر این پروژه بارها به تعویق افتاده است. دیو پریا مخرجی از افراد مرتبط با کمیته یادبود جورج اورول نیز گفت: یک سازمان دولتی مسوولیت بازسای خانه جورج اورول را با هزینه 5/4 میلیون روپیه برعهده گرفته است. سه سال پیش وزیر نیتیش کومار دستور آماده سازی طرحی برای بازسازی این ساختمان را داده بود.  او با هدف جذب توریست‌ها به این منطقه، این برنامه را مورد توجه قرار داده بود. جورج اورول خالق آثار کلاسیکی چون «مزرعه حیوانات» و «1984» که هر دو تصویری از آینده جوامع انسانی را تصویر کرده بودند، ارتباطی منحصر به فرد با هند دارد و زاده این کشور است. با این حال دولت هر بار به دلیل مسایل مالی از انجام این طرح طفره رفته است.
مسوولان محلی این ساختمان را از سال 1976 تحت مقررات حفاظت از آثار تاریخی قرار داده بود و چهار سال پیش آن را منطقه حفاظت شده خواندند.
این خانه بارها توسط متجاوزان مورد تهاجم واقع شده و  به تصرف درآمده بود.



8

$
0
0

نگاهی به مونولوگ «مثل شلوار جین آبی» اثر احسان گودرزی:  تنهایی «سعی کن گریه کنی»

چهارشنبه هفته پیش بود، خبردار شدیم که یک هفته مانده به پایان اجرای یک مونولوگ خوب به کار بردن کلمه «خوب» این روزها برای هر اجرایی به سادگی در زبان‌ها نمی چرخد، هربار هم که هرکس می‌گوید فلان کار خوب است بروید ببینید اغلب با تردید می‌توان اعتماد کرد. سیر تردید و اعتماد در نهایت عده‌ای که خود تئاتری بودند را به خانه هنرمندان کشاند، آنچه امروز درباره مونولوگ «مثل شلوار جین آبی» می‌خوانید، حاصل به تماشا نشستن این گروه و بحث‌هایشان پس از تماشای اجرای احسان گودرزی است؛ «مثل شلوار جین آبی» پیش از این تماشاخانه آو مدتی پیش روی صحنه رفته بود که به دلیل استقبال مخاطبانش برای بار دیگر از بیست‌وپنج خرداد‌ماه برای حدود 19 شب در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان اجرا رفت؛ احسان گودرزی نویسنده، کارگردان و بازیگر این مونولوگ ۴۰ دقیقه‌ای بود. شاید در وضعیت حال حاضر اجتماعی به سرانجام رساندن و اجرای یک مونولوگ ویژگی‌های خاص‌تری به خود بگیرد در شرایطی که زمانه دهان مردمان جامعه را سرشار از غرولندها به هر آن چیز که اتفاق افتاده و می‌افتد کرده است، جسارت می‌خواهد ساعتی جلوی آدم‌های خسته از پوچی روزمرگی‌شان بیایی و برایشان مونولوگ بگویی، چنان که با تو بخندند و با تو غمگین شوند و با تو بغض کنند.
اگر بخواهیم دقیق‌تر مونولوگ «مثل شلوار جین آبی» را بررسی کنیم، نمایشنامه و متن درخشان احسان گودرزی از پررنگ‌ترین نقاط قوت اثرش به حساب می‌آید، وی با توصیف یک صحنه پرحادثه در خیابان مونولوگش را آغاز می‌کند و طی اجرای مونولوگ از پنج نقطه و نگاه مختلفی که در صحنه حادثه ترسیم کرده بود به روایت می‌پردازد، گودرزی تمام محتوای تفکرش را به کمک همین تغییر زوایای دید بیان می‌دارد، عنصر قدرتمند دیگری که در متن نمایشنامه به چشم می‌آمد، استفاده از تکرارهای چندباره و بجا بود که پربیراه نیست بگوییم با همین تکنیک توانست در ابتدای اجرایش با نشاندن لبخندهایی کنایه‌آمیز بر چهره مخاطبان آنها را به بهترین شکل ممکن با خود و روایتش از یک زندگی پر از رنج و عشق همراه کند، سند این گفته آنکه توانست با در دست گرفتن عواطف تماشاچی‌ در اواخر اجرایش با همان جملاتی که مخاطبش را به خنده می‌انداخت، حال باعث بغض و اشک عده‌ای شود. فضای نمایشنامه گودرزی چنان شخصی و برآمده از اصالت و دقت تفکرش بود که نیازی به مقایسه این اثر و آن اثر ندارد، مثل شلوار جین آبی همه چیزش انگار درست بود، کار خودش را انجام داد، آن تکانی را که باید داد درباره کارگردانی هم هرچه بجوریم منصفانه کمتر به نقصانی برمی‌خوریم، وقتی کسی خود در یک مونولوگ بازی کند و خود کارگردانی تجربه‌ای بسیار متفاوتی است تا آنکه دست‌کم حتی یک بازیگر دیگر هم در تیم اجرایی باشد، رابطه میان من و کارگردانم برابر می‌شود با رابطه من و بازیگرم، به هر روی جاگیری گودرزی روی صحنه در هر مرحله از اجرایش به خوبی و هماهنگ با نوع روایتش ظاهر شد، بیان قدرتمندش کاملا روی متن نمایشنامه سوار بود و بر آن منطبق. نکته قابل توجه بازیگری احسان گودرزی فارغ از کیفیت هماهنگی‌اش با کارگردانی و متن، باورپذیر بودن و بجا و به اندازه بودن اکت و کنش‌های صحنه‌ای‌اش بود. از هرچه که حرف می‌زد، هم خود او به خوبی حضور آن شخص یا شیء را می‌دید و آن را مقابل خود مجسم می‌کرد و هم قدرت تجسم آن را با توصیفات دقیق آمیخته با لحن و کنشش برای مخاطب فراهم می‌ساخت؛ قرار بر این نیست تا در اینجا همه آن چیز روی صحنه رخ داده را ثبت کرد، کما اینکه کاش می‌شد فارغ از خواندن و مواجه شدن با این نوشتار درباره اثر همگان را بیش از حتی یک‌بار با خود این اثر مواجه کرد، این متن تا به اینجا بنا نداشته ستایشنامه‌ای برای این اجرا باشد بلکه با یک نگاه دقیق به این اثر حتی بسیاری می‌توانند مدعی کشف بسیاری از نقاط قدرتمند دیگری در این کار باشند که در اینجا از قلم افتاده است.
«مثل شلوار جین آبی» مونولوگی است که در ابتدا تو با آن همگام می‌شوی تا آغاز کند و از جهان پیچیده و دَرهم‌مان برایت بگوید اما در ادامه اوست که تو را همچون بیماری کم‌جان روی دوشش انداخته و با خود در مسیر می‌کشاند، وقتی به آخرین دقیقه‌های اجرا می‌رسی و او برای آخرین بار عبارت معروفش را می‌گوید دیگر بی‌هیچ خودداری همان لحظه اجازه می‌دهی تا بغضت بدون صدا بترکد: «گفتم چشمای شما چقدر آشناست، گفت: سعی کن گریه کنی»

 

نمایشنامه هفته، بامداد در خانه نوشته اکبر رادی: روشنفکر، تنهاست
نمایشنامه «از پشت شیشه‌ها»، یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌های اکبر رادی است که می‌شود، گفت دوبار نوشته شده! بار اول با تکیه خیلی زیاد روی محتوا و بار دوم برای زیباتر کردن نمایش که بهرام بیضایی همین را دلیل ضعف و خراب شدن این نوشته می‌داند. حتی بیضایی در یکی از نمایشنامه‌خوانی‌های این اثر گفته که اگر می‌خواست تئاتر این کار را روی صحنه ببرد حتما با ویراست اول این کار را می‌کرد.داستان در مورد نویسنده‌ای است روشنفکر، جزو روشنفکران دهه 40 و همان بیماری را در خود دارد: فقط خود را روشنفکر می‌داند و هیچ‌کس را قبول ندارد و برای هیچ‌کس قدم از قدم برنمی‌دارد. وی خود را در اتاق خانه زندانی کرده به دور از تلویزیون، روزنامه و هیچ دوستی. حتی همسرش، مریم، را نمی‌بیند و راکد و افسرده مانده است.
در گوشه دیگر نمایش خانواده درخشان را می‌بینیم؛ خانواده‌ای که با شم اقتصادی و سیاسی خود از آب گل‌آلود ماهی گرفته‌اند و به شدت سرمایه‌دار شده‌اند.این نمایشنامه گوشه‌ای از تئاتر متعهد و مسوول است که دغدغه‌های دوره خود را معرفی می‌کند. مسایل دامن‌گیر قشر روشنفکر و همین‌طور قشر متمول جامعه را پیش می‌کشد و با هم مقایسه می‌کند و به باد انتقاد می‌گیرد. اصلا همین هم باعث شده نمایشنامه گذر زمان را در خود نشان دهد و در بعضی صحنه‌ها دیگر کارایی برای امروز نداشته باشد.رادی روشنفکری سرخورده را نشان می‌دهد که روز به روز پیر‌تر و نحیف‌تر می‌شود و سال‌ها زندگی او در پایین شهر جوری است که انگار زمان در آن خانه حرکتی نمی‌کند و روزمرگی جزو اصلی زندگی‌اش شده است. کسی که خود را حبس کرده تا زندگینامه‌اش را بنویسد اما با این نوشتن خود زندگی را از دست می‌دهد.این نمایشنامه همان جوری که انتظار می‌رود مورد حمله روشنفکری آن زمان، به خصوص جلال آل‌احمد قرار گرفت.شخصیت‌پردازی این نمایشنامه به شدت ضعیف است و صحنه بسیار ناتورالیستی. صحنه به هیچ عنوان تغییری نمی‌کند و پرده‌ها صحنه به صحنه همان جا اتفاق می‌افتند. توجه بالا به ارتباطات انسانی در متن مخاطب را میخکوب می‌کند. رفتار مریم با بامداد و رفتار شخصیت‌های خانواده درخشان با یکدیگر به خوبی مورد توجه قرار گرفته است. همین‌طور نمادهایی که در این نمایش به کار رفته جالب است برای مثال مریم گل خشک می‌کند که می‌تواند نشانه پژمرده شدن او در زندگی با بامداد باشد و موشی که در آخر گل‌ها و کتاب‌ها را می‌خورد و می‌تواند خود بامداد و فکرهای او باشد که ذره‌ذره این زندگی را جویده است.

 

در نشست خبری دبیر جشنواره فیلم کودک و نوجوان مطرح شد؛ بودجه 5/4 میلیارد تومانی کافی نیست
مهر- مهدی مسعودشاهی، دبیر بیست‌وهشتمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان، اولویت‌های حضور فیلم‌ها در این دوره از جشنواره را ساخت آثاری برای کودکان عنوان کرد و گفت که جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان با رقمی معادل 5/4 میلیارد تومان برگزار می‌شود که این رقم برای برگزاری جشنواره‌ای که مبانی و اصول زیرساختی را در نظر می‌گیرد، اندک است.
مهدی مسعودشاهی، دبیر بیست‌‌وهشتمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان با بیان این مطلب در نخستین نشست رسانه‌ای این جشنواره که روز سه‌شنبه 9 تیرماه در بنیاد سینمای فارابی برگزار شد به برنامه‌هایی که برای این دوره از جشنواره در نظر گرفته شده اشاره کرد و گفت: آنچه مسلم است جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان در ادامه و استمرار برنامه‌ها و فعالیت‌هایی که طی 28 سال گذشته داشته، مستحق توجه ویژه‌ای در جهت بهره‌برداری از این ظرفیت سینمایی است.
مسعودشاهی با اشاره به این مطلب که نشست‌هایی برای هم‌اندیشی مدیریتی در جهت هرچه بهتر برگزار شدن این جشنواره در نظر گرفته شده است، گفت: بنیاد سینمای فارابی از گذشته‌های دور تاکنون بانی برگزاری جشنواره تخصصی فیلم کودک و نوجوان بوده است از همین رو برای هر چه بهتر برگزار شدن این دوره از جشنواره، طرح‌ها و برنامه‌هایی را ترتیب داده که یکی از این طرح‌ها، برگزاری نشست‌هایی در جهت هم‌اندیشی مدیران برای هرچه بهتر برگزار شدن این جشنواره است که این نشست‌ها با مدیریت اسدالله اعلایی برگزار خواهد شد.
وی افزود: در واقع با اختتامیه جشنواره فیلم کودک و نوجوان پرونده این جشن باشکوه بسته نمی‌شود و قرار است این نشست‌ها از این جشنواره تا جشنواره آینده به تناوب برگزار شوند تا بتوانیم به برنامه‌ریزی و اختصاص دادن موضوعات مرتبط با جشنواره فیلم کودک و نوجوان دست پیدا کنیم.
مسعودشاهی در ادامه متذکر شد: در واقع مقررات برگزاری جشنواره و ساختار، کمترین تغییر را داشته‌اند اما بنا داریم شرایطی فراهم کنیم تا تسهیلات لازم کمی و کیفی در جهت برگزاری جشنواره فراهم کنیم. همچنین از دیگر برنامه‌های این جشنواره توجه ویژه به بخش‌های جنبی است به‌گونه‌ای که اصل موضوع یعنی سینمای کودک را تحت‌الشعاع قرار ندهد.
مسعودشاهی در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به این مطلب که اکران فیلم‌های کودک و نوجوان از مهم‌ترین مولفه‌های رونق این ژانر سینمایی است، بیان کرد: برای رسیدن به نتیجه مطلوب باید ظرفیت‌های اکران آثار تولید شده در این ژانر سینمایی را بیشتر کنیم. در واقع اکران این دسته از فیلم‌ها از جمله مهم‌ترین مولفه‌های رونق سینمای کودک است.
این دوره از جشنواره از تاریخ 11 تا 14 مهرماه در شهر اصفهان برگزار می‌شود.

 

هادی مرزبان تحت عمل جراحی قرار گرفت
مهر- هادی مرزبان کارگردان تئاتر ایران شب گذشته به دلیل لخته شدن خون در سرش در بیمارستان آتیه مورد عمل جراحی مغز قرار گرفت.یکی از پرستاران بخش ICU بیمارستان آتیه درباره وضعیت سلامت‌هادی مرزبان به مهر گفت:‌هادی مرزبان روز گذشته به دلیل لخته شدن خون در سرش که ممکن است تحت تاثیر عوامل مختلفی مثل استرس و فشار خون بالا باشد به بیمارستان آتیه مراجعه کرد.وی افزود: وی به دلیل این مشکل مورد جراحی مغز قرار گرفت تا لخته خون از سرش خارج شود. در حال حاضر نیز وضعیت عمومی مناسبی دارد اما امروز را قرار است در بخش ICU سپری کند.هادی مرزبان، کارگردان پیشکسوت تئاتر ایران به تازگی نمایش «تانگوی تخم‌مرغ داغ» را با حضور بازیگرانی چون علی نصیریان، امین زندگانی، پریسا مقتدی، لیلا برخورداری، فردوس کاویانی و... در تالار وحدت روی صحنه داشت که البته اجرای این اثر نمایشی به دلیل اعمال برخی اصلاحات از طرف قوه قضاییه چند روزی متوقف شد.

لیلا حاتمی بازیگر «دوران عاشقی» شد
ایسنا- لیلا حاتمی بازیگر «دوران عاشقی» جدیدترین فیلم علیرضا رئیسیان شد. این بازیگر سینمای ایران در سومین همکاری‌اش پس از فیلم‌های «چهل سالگی» و «ایستگاه متروک» در جدیدترین فیلم علیرضا رئیسیان نیز با او همکاری دارد.لیلا حاتمی پیش از این برای بازی در فیلم «ایستگاه متروک» جایزه بازیگری زن جشنواره مونترال را گرفت که گفته می‌شود اولین جایزه بین‌المللی سینمای ایران برای یک بازیگر زن در پس از انقلاب بود.فیلمبرداری «دوران عاشقی» قرار است اوایل مرداد ماه آغاز شود و تماما در تهران فیلمبرداری خواهد شد.تاکنون علاوه بر بازی لیلا حاتمی، بازی فرهاد اصلانی هم در این فیلم قطعی شده است. در روزهای آینده نیز لیست قطعی دیگر بازیگران این فیلم اعلام خواهد شد. «دوران عاشقی» با فیلمنامه‌ای از رویا محقق که از مهسا محب‌علی تشکر شده است به نگارش درآمده است و فیلم یک درام خانوادگی است که در یک بستر اجتماعی روز اتفاق می‌افتد.علیرضا برازنده به عنوان مدیر فیلمبرداری، عبدالله اسکندری گریم، عباس رستگارپور صدابردار، هایده صفی‌یاری مونتاژ و محمدرضا دلپاک طراح صدا، علی هاشمی دستیار کارگردان، مجید کریمی مدیر تولید و مجری طرح از جمله عوامل اصلی پشت دوربین هستند که حضورشان در «دوران عاشقی» قطعی شده است.

باقر صحرارودی درگذشت
ایلنا- مرحوم «باقر صحرارودی» که دو سال بعد از سکته مغزی در بستر بیماری به سر می‌برد، شب گذشته و مقارن با اولین شب ماه مبارک رمضان چشم از جهان فروبست. زنده‌یاد صحرارودی متولد 1321 شهر فسا در استان فارس بود و فعالیت هنری خود را از سال 1334 آغاز کرده بود.«گیرنده»، «کلانتری غیرانتفاعی»، «ملک سلیمان» و «ازدواج به سبک ایرانی» از جمله فیلم‎های سینمایی اخیر صحرارودی است. وی در تلویزیون نیز در آثاری چون «راه در رو»، «کوچه اقاقیا» و «سیر و سرکه» با سعید آقاخانی، رضا عطاران و غلامرضا رمضانی همکاری کرده است.
پیکر این هنرمند که جزو نخستین فارغ‌التحصیلان رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز به حساب می‌آید؛ روز سه‌شنبه -10 تیرماه- ساعت 9 صبح از مقابل خانه سینما تشییع می‌شود.



8

$
0
0

برگزاری  جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران: تجلیل از یدالله رویایی

گروه فرهنگ- مراسم پایانی جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران با تجلیل از یک عمر فعالیت شعر «یدالله رویایی» و اهدای جایزه به فریاد شیری بابت کتاب «و تن‌فروشی نیست» برگزار شد‌.
در بخش تقدیر از شاعر پیشکسوت که با تقدیر از یدالله رویایی همراه بود، ساره دستاران که اجرای برنامه را برعهده داشت به ارایه شناخت‌نامه‌ای از این شاعر پرداخت و جواد مجابی درباره رویایی و شعر حجم سخن گفت‌.
این شاعر و نویسنده اظهار کرد: رویایی را شاعر حجم می‌شناسند، اما پیش از اینکه او بنیان‌گذار شعر حجم باشد، شاعر شناخته‌شده‌ای بود‌. او حدود سال 48 شعر حجم را مطرح کرد که ماحصل گفت‌وگوی هنرمندان همفکری چون شاعران، نقاشان، فیلمسازان و منتقدان بود که تلاش کرده بودند بیانیه‌ای از دید جدیدی از هنر مدرن و شعر ارایه دهند‌.
وی در ادامه افزود: شعر حجم فرارفتن از یک فضاست؛ ذهنی که پرش دارد از واقعیت اکنون به واقعیت غایی می‌رود و در این پرش از یک فضا عبور می‌کند و این فضا، فضایی است که دیگران در آن می‌مانند‌. رویایی پیشنهاد می‌کند که از این فضا عبور کنیم و شعر را به عنوان یک خلق تازه که پیش از این نبوده و به وسیله شاعر به‌ وجود آمده است، نگاه کنیم‌.
مجابی همچنین گفت: شعر حجم بیش از آنکه نجات‌دهنده دوستان رویایی باشد به نفع خودش بود؛ چون او شاعر بود و دیگران متشاعر که سعی می‌کردند شعر بگویند‌. اما شعر به صورت طبیعی در رویایی بود و او تجربه کافی داشت، به اندازه کافی کتاب خوانده بود، تجربه سیاسی و آشنایی کافی با وزن داشت‌.
مجابی همچنین گفت: رویایی می‌خواست به نهان‌ترین حرکت کلمات برسد، کلمه برایش تنانگی و جسمیت داشت و از ترکیب کلمات به شیوه کلاژ، مونتاژ و تکه‎چسبانی استفاده می‌کرد و با مهارت دقیق و حساب‌شده سعی می‌کرد بتواند به یک نوع موسیقی زبانی برسد که در عین حال حاوی مطلبی هم هست‌.
وی افزود: چیزی که به رویایی کمک کرد به این ایده برسد، متون عرفانی بود، او با خواندن متون عرفانی توانست تجربیات مولوی و روحیات قبل از او را بگیرد و از عادی بودن بگذرد‌. او با این جریان از اعتیاد، شعر گفتن برای عامه، لوس بودن و ننر بودن و همچنین حکومتی بودن رَست‌. اما از مجموعه اول، دومش به بعد، تعدادی از خوانندگانش را از دست داد‌. ولی از دهه 70 با اقبالی دوباره مواجه شد و بسیاری به شیوه او شعر گفتند که اینان قربانیان رویایی بودند‌.
وی سپس اظهار  کرد: کاش رویایی در ایران و بین ما بود و ما فرصت داشتیم از چند دهه کار او استفاده کنیم‌. این نگون‌بختی سرزمین ماست که بسیاری از فرزندان خود را از دست داده است‌.
پیام رویایی
سپس محمدحسین مدل که به نمایندگی از رویایی در این نشست حاضر شده بود، پیام این شاعر 82 ساله ساکن فرانسه را خواند که به این شرح بود:
«آقای علیرضا بهرامی عزیز‌، دوستان خبرنگار‌ آنچه شما را به من می‌رساند‌، آنچه ما را اینجا به هم می‌رساند،‌ همان چیزی است که در تربیت ما وجه مشترک ماست و آن حضور زبان است در ما و در تربیت ما‌. ما شاعران به واژه‌ها زندگی می‌دهیم‌ و شما با زندگی واژه‌ها زندگی می‌کنید و در این زندگی سهم شما از زبان‌، سهم زبان از شماست: کار با کلمه‌.
کار شما رفتار شماست‌ و در این رفتار‌، راز عجیبی است و خوشحالم که در این راز با شما می‌مانم‌. غبن من تنها این است که در میان شما نیستم‌.» سپس لوح تقدیر و تندیس جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران توسط مجابی به مدل داده شد تا به رویایی برسد‌.
دشواری‌های برگزاری جایزه ادبی
در ادامه علیرضا بهرامی، دبیر جایزه شعر خبرنگاران با اشاره به دشواری‌های برگزاری جایزه ادبی گفت: در میان جمعی که در خدمت‌شان هستیم از برگزار‌کنندگان جوایز ادبی هم حضور دارند و حرف من برایشان قابل فهم است که برگزاری جایزه ادبی مستقل سخت است؛ آن‌قدر که گاهی می‌خواهی بروی خودت را به کلانتری محل معرفی کنی‌. اما مثل زخمی که با فشار دادن آن نوعی احساس لذت عجیب در وجودت حلول می‌کند، باز می‌خواهی با این زخم ور بروی‌. ما هربار با نزدیک شدن به زمان برگزاری مراسم پایانی تصمیم می‌گیریم که سال بعد جایزه را برگزار نکنیم اما بعد از مراسم پایانی از شرکت‌کنندگان و اتفاق‌های زاینده چنان انرژی می‌گیریم که بلافاصله فکر می‌کنیم فراخوان دور بعدی این جایزه مستقل را کی منتشر کنیم‌. وقتی می‌گویم مستقل، منظورم تنها خصوصی بودن نیست بلکه غیرمحفلی بودن را هم تاکید دارم‌.
وی تاکید کرد: این افتخار ماست که توانسته‌ایم در جایزه شعر خبرنگاران از یک عمر فعالیت شاعری چون یدالله رویایی و پیش از او از چهره‌هایی چون سیمین بهبهانی، محمدعلی سپانلو و دیگران تقدیر کنیم‌. این افتخار ماست که شاعرانی که هنوز کتاب منتشر نکرده‌اند از شهرهای مختلفی مانند بوشهر، مشهد، اردبیل و تهران در این جایزه شرکت می‌کنند و تقدیر می‌شوند‌. این افتخار ماست که هر بار شاعران فارسی‌زبان ساکن افغانستان را در جایزه‌مان حاضر داریم و به مقام‌هایی هم دست پیدا می‌کنند‌. امیدواریم از دوره‌ بعدی این گستره را تا تاجیکستان هم توسعه دهیم‌. بهرامی در ادامه از محمدحسین مدل تشکر کرد و گفت: آقای مدل  چند شب پیش متوجه شد که آقای رویایی این مسوولیت را به او واگذار کرده و من خوشحالم که او از خارج از کشور امروز خود را به اینجا رساند تا در میان ما باشد‌. اینها رفتارهایی است که به ما انرژی می‌دهد تا پس از هشت سال همچنان راهمان را ادامه دهیم‌.
وی همچنین اظهار کرد: فکر می‌کنم هیچ جایزه‌ای نیست که به ‌صورت مطلق عادلانه اعطا شود، ما فقط تلاش‌مان را می‌کنیم که به حقیقت دست یابیم و در این مسیر از سعه صدر همه آنهایی که در کشف حقیقت با ما همراهند، سپاسگزاریم‌.
بهرامی سپس از چهره‌های پیشکسوت ادبیات و شاعران، اهالی رسانه و ناشرانی که تاکنون با جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران همراه بوده‌اند و نیز هیات موسس و هیات داوران دوره‌های مختلف این جایزه تشکر کرد و در ادامه، از چهار مجموعه آثار برگزیدگان چهار دوره گذشته این جایزه که با حمایت نشر آرادمان منتشر شده است، رونمایی کرد‌.
شعرخوانی نامزدها
در مراسم پایانی جایزه شعر خبرنگاران که با اجرای ساره دستاران همراه بود، نامزدهای جایزه که در سالن حضور داشتند شعر خواندند؛ حامد ابراهیم‌پور، مهدی اشرفی، مرتضی نجاتی و نامزدهای بخش ویژه، ویژه شاعران بدون کتاب؛ محمد شهبازی پویا و جواد فراهانی‌.
معرفی برگزیدگان
در پایان مراسم برگزیدگان دو بخش جایزه معرفی شدند‌.
در بخش ویژه با داوری علیرضا بهرامی، ساره دستاران و محمدحسین مدل، از میان آثار رسیده از شاعران فارسی‌زبان ایران و افغانستان، محمد شهبازی پویا به عنوان برگزیده معرفی شد‌. این شاعر اهل همدان جایزه خود را از دست محمدحسین مدل به نمایندگی از داوران این بخش دریافت کرد‌.
همچنین در بخش کتاب سال با داوری اسدالله امرایی، علیرضا بهرامی، محمود معتقدی، یاسین نمکچیان و محمد ولی‌زاده که کتاب‌های شعر منتشرشده در سال 1391 را داوری کردنده بودند، ضمن تقدیر از مهدی اشرفی با مجموعه‌ شعر «اتاق پرو» و حامد ابراهیم‌پور با مجموعه شعر «نگذار نقشه‌ها وطنم را عوض کنند» فریاد شیری با مجموعه‌ شعر «و تن فروشی نیست»‌ به ‌عنوان برگزیده معرفی شد.
 شیری پس از دریافت جایزه‌اش با تشکر از برگزار‌کنندگان جایزه شعر خبرنگاران عنوان کرد: من در اولین دوره جایزه شعر خبرنگاران جزو کاندیداهای نهایی بودم اما غلامرضا بروسان برگزیده شد که من به او تبریک گفتم و او از کارم تعجب کرد‌.
شیری افزود: واقعیت این است که همان‌طور که آقای بهرامی گفت، هیچ جایزه‌ای عادلانه نیست و با تغییر داوران برگزیده تغییر می‌کند اما گرفتن جایزه‌ای که به‌صورت مستقل برگزار می‌شود، برایم افتخار است‌.
در ادامه محمدحسین مدل تاکید کرد: من معتقد نیستم که جایزه‌های ادبی عادلانه نیستند‌. وقتی شاعری با انتخاب داورانی با آرا و نظرات مختلف انتخاب می‌شود، استحقاقش را داشته است‌. در پایان برگزیدگان هشتمین جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران و داوران جایزه با هم عکس یادگاری گرفتند‌. از حاضران در این مراسم خصوصی که در سالن خاقانی ستاد ساماندهی فعالیت‌های سازمان‌های مردم‌نهاد شهر تهران برگزار شد، به شاعران، نویسندگان و روزنامه‌نگارانی مانند محمد هاشم اکبریانی، رسول یونان، رضا حیرانی، سعید بیابانکی، پونه ندائی، بهاره رضایی، صابر کاکایی، جواد ماه‌زاده، پوریا گل‌محمدی، مهدی وزیربانی، مصطفی غضنفری، امید فرج‌اللهی، امید بیگدلی، امیر بختیاری، کمال صادقی، محمد آسیابانی، اسماعیل بختیاری، مرتضی درخشان، محمد تاجیک، کیوان صادقی، مینا اروجلو، سمانه صالح، فرشته فرقانی، زینب وزیری، آزاده شمس، آیسان تنها و فرزاد گمار می‌توان اشاره کرد‌.

 

پوستینی تازه داریم ما
اغلب ما با شعرِ «میراث» از مهدی اخوان آشناییم‌. اخوان در این شعر از میراثی یاد می‌کند که دست به دست چرخیده و حالا دستان او را گرفته؛ میراثی که یک پوستین کهنه داستان‌گو است: «پوستینی کهنه دارم من/ یادگاری ژنده پیر از روزگارانی غبارآلود/ سالخوردی جاودان مانند‌..‌.» این پوستین از ناگفته‌های تاریخ سخن می‌گوید، چراکه به تعبیر اخوان تاریخ هرگز به توده‌ها سر نزده، هرگز درد همه طبقات را برملا نکرده، هرگز رنج‌های واقعی را به نسل‌های بعدی منتقل نکرده، تاریخ در دست طبقه‌ای مانده و به فرمان حکام نوشته شده، نوشته‌ای نه بر مبنای واقعیت وقایع، بلکه براساس خواستِ حکام، نه چنان که بوده، بلکه چنان که می‌خواسته‌اند باشد، این‌طور است که اخوان تاریخ را با چنین کلماتی توصیف می‌کند: «این دبیرگیج و کور و کوردل: تاریخ»‌. در همین راستا اخوان به ریشخند از حاکمی یاد می‌کند که تاریخ زمان خود را چنین ثبت کرده: « با چاکران، در نیمه شب دیدیم/ مادیان سرخ ‌یال ما سه کرَّت تا سحر زایید/ در کدامین عهد بوده‌ ست اینچنین، یا آنچنان؟ بنویس» تاریخ از درد یاد نمی‌کند، از فقر و انزجار و عصیان توده یاد نمی‌کند، اما مادیان سرخ یال حاکم را به خاطر سپرده، عادی‌ترین رفتار حاکم ثبت شده‌ اما بزرگ‌ترین دردهای بشری خاموش مانده‌اند‌. جالب اینکه اخوان در این شعر خودش و مخاطبش را کور کورانه دلداری می‌دهد و می‌گوید این پوستین کهنه‌ای که به من رسیده ناگفته‌های تاریخ و سرگذشت نیاکان زجر دیده‌مان را بازگو می‌کند، از آنها داستان‌ها می‌گوید، آنها را در خاطر ما زنده نگه‌ می‌دارد دلداری‌؛ فقط دلداری است و ظاهرا هیچ کارکرد دومی ندارد، چراکه هیچ پوستین کهنه‌ای به واقع از درد دردمندان پیشین به درستی یاد نکرده‌: «لیک هیچ غم مباد از این/ ای عموی مهربان، تاریخ!/ پوستینی کهنه دارم من که می‌گوید/ از نیاکانم برایم داستان، تاریخ!»می‌بینید؟ شاعر هم منتظر است برایش داستان بگویید، کاری که شما رمان‌نویسان می‌کنید، با این تفاوت که رمان، این پوستینِ رمان‌نویس، کهنه نیست، تازه و نوپا و نوجوان و شنگول است، تازه دارد صدایش دورگه می‌شود، صورتش جوش می‌زند، تازه دارد قدم‌های مهمش را برای هویت‌یابی برمی‌دارد، رمان یک گونه هنری زنده است، موجود زنده‌ای است که تولد و نوجوانی و جوانی دارد، رمان تاریخ را آن‌طور که هست ثبت می‌کند، نه آن‌طور که می‌خواهند ثبت شود، رمان این گونه هنری محترم پوستین تازه‌ای است که از ما و نیاکان‌مان یاد می‌کند‌. اجازه دهید در پایان به احترام رمان، این‌گونه هنری شگرف، شعر اخوان و گفته‌هایم را به دانسته‌های فرد ثالث دانسته‌ای گره بزنم، میلان کوندرا می‌گوید: «دغدغه رمان‌نویسان نیست که کار را از پیشینیانش بهتر انجام دهد، بلکه این است که آنچه آنان ندیده‌اند را ببیند و آنچه آنان نگفته‌اند را بگوید‌. بوطیقای فلوبر سبب کم‌اعتبار شدن بوطیقای بالزاک نیست، به همان نسبت که اهمیت کشف قطب شمال لطمه‌ای به اهمیت کشف آمریکا وارد نمی‌آورد.»

 

جایزه ای برای صلححانیه قادری - از این به بعد قرار است اینجا، چهارشنبه‌ها، مهم‌ترین جایزه‌های ادبیات جهان را معرفی کنیم‌. اولین و مشهورترینشان همان‌طور که می‌دانید «نوبل» است‌.
«آلفرد نوبل» را بیشتر به دلیل ابداع دینامیت می‌شناسند‌. جایزه نوبلی که سال‌هاست به افراد مختلف داده می‌شود به وصیت اوست‌. این جایزه را هنگامی به کسی می‌دهند که معتقد باشند بیشترین نفع را به بشریت رسانده: یعنی در پنج زمینه فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات و صلح‌.
می‌گویند خود نوبل از استفاده نظامی از اختراعش بسیار ناراحت بود‌. بعد از اینکه به دلیل مرگ تعدادی کودک در روزنامه‌ای به او «سوداگر مرگ» لقب دادند، وصیت جایزه نوبل خود را نوشت و سرمایه‌اش را وقف کسانی کرد که به بشریت سود می‌رسانند‌.
جایزه ادبیات نوبل به گفته خود نوبل «برجسته‌ترین اثر با گرایش آرمانخواهانه» است‌.
این جایزه شامل یک مدال و یک دیپلم افتخار و یک جایزه نقدی است که در سال‌های مختلف میزانش فرق کرده است‌. اولین جایزه در سال ١٩٠١ به «سولی پرودوم» داده شد، همین طور افرادی مثل موریس مترلینک، گرهارد‌هاوپتمان، رابیند رانات تاگور،رومن رولان، جورج برنارد شاو، هرمان هسه، آندره ژید، تی اس الیوت، ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، آلبر کامو، ساموئل بکت، پابلو نرودا و گابریل گارسیا مارکز موفق به گرفتن این جایزه شدند‌. این جایزه به سارتر هم اهدا شد ولی او از دریافتش سرباز زد‌.

 

شب شعر طنز در برج میلاد
گروه فرهنگ- برج میلاد تهران در ادامه برنامه‌های فرهنگی و ادبی خود، از تابستان امسال نشست‌های شعر، طنز و ترانه‌خوانی برگزار و شهروندان تهرانی را به ضیافت «یک فنجان شعر» دعوت می‌کند‌.
در برخی از این نشست‌ها به ویژه شب‌های شعر طنز قرار است موضوع‌هایی چون تهران و تهران‌گردی، شهروندی، خلق و خوی شهرنشینی، برج میلاد و سایر نمادهای تهران در کنار موضوعات اجتماعی پرداخته شود‌. این شب‌های شعر که در فصل تابستان با عنوان «یک فنجان شعر» برگزار خواهد شد، متشکل از سه دوره است‌، به این ترتیب که در پانزدهم تیر، مرداد و شهریور برگزار می‌شود و در هر دوره میزبان شاعران و طنزپردازان است‌. برنامه تیرماه به‌دلیل همزمانی با ماه مبارک رمضان در ساعت 19 برگزار شده و این برنامه به سفره افطار منتهی می‌شود‌.
در این برنامه که عصر روز یکشنبه 15 تیرماه در برج میلاد برگزار خواهد شد، علاوه بر ناصر فیض و سعید بیابانکی، طنزپردازان دیگری چون همایون حسینیان، مهدی استاداحمد، صابر قدیمی، سعید طلایی، روح‌الله احمدی و شروین سلیمانی به شعرخوانی خواهند پرداخت‌. اجرای این برنامه نیز برعهده علیرضا بهرامی خواهد بود‌.

اجرای نسخه تئاتری از فیلم معروف «روح»
مهر- بروس جوئل رابین، نویسنده فیلمنامه فیلم پرفروش «روح» نسخه تئاتری فیلمش را نیز نوشت تا در هالیوود روی صحنه برود‌. بروس جوئل رابین نویسنده فیلمنامه «روح» که برای آن برنده جایزه اسکار فیلمنامه در سال 1990 شد، اکنون شاهد به صحنه رفتن این داستان در قالب یک نمایشنامه موزیکال در هالیوود است‌. این نمایشنامه که در پنتیج تیاتر از 27 ژوئن (7 تیرماه) به روی صحنه رفته تا 13 جولای به کارگردانی متیو وارکاس کارگردان برنده جایزه تونی اجرا می‌شود‌.  فیلم «روح» با بازی دمی مور و پاتریک سوازی در نقش مردی که پس از مرگ روحش در کنار همسرش می‌ماند تا او را از خطر نجات دهد و ووپی گلدبرگ، به کارگردانی جری زوکر بیش از 500 میلیون دلار در باکس آفیس جهانی فروش کرد‌. رابین نویسنده فیلمنامه‌های دیگری چون «نردبان جیکوب» در دهه 1990 و «همسر مسافران زمان» در سال 2009 است‌.

تام هاردی، دی‌کاپریو را در «بازگشت از مرگ» همراهی می‌کند
مهر- فیلم «بازگشت از مرگ» پروژه بعدی آلخاندرو گونزالس ایناریتو فیلمساز مکزیکی با حضور لئوناردو دی کاپریو و تام هاردی ساخته می‌شود‌. این فیلم که محصول شرکت نیو ریجنسی خواهد بود برمبنای فیلمنامه‌ای که خود ایناریتو با همکاری مارک ال‌.اسمیت نوشته و با اقتباس از رمان مایکل پانکی ساخته می‌شود‌. این رمان با عنوان «بازگشت از مرگ: رمانی درباره انتقام» در قرن نوزدهم اتفاق می‌افتد و داستان صیادی است که به دنبال شکار حیوانات برای خزشان است و توسط یک خرس گریزلی به شدت زخمی می‌شود اما او زنده می‌ماند و تصمیم می‌گیرد از کسانی که به او کمکی نکردند، انتقام بگیرد‌. اسم هاردی از ابتدا برای بازی در این فیلم مطرح بود اما برنامه‌های فشرده او و امکان تلاقی فیلمبرداری فیلم‌ها مانع از این شده بود که تصمیم قاطعی درباره وی گرفته شود‌. فیلمبرداری این فیلم 22 سپتامبر امسال شروع می‌شود و پاییز سال آینده برای اکران آن در نظر گرفته شده است‌.

8

$
0
0

جن بو داده

افکارم در هم می‌لولیدند، انگل‌های ناچیزی که در جای جای ذهنم سال‌ها لانه کرده بودند. دم دمای صبح بود، سیگارهایی که نصف نصف کشیده بودم را در پاکت برگرداندم، چند ستاره‌ای را شمردم از بالکن به داخل برگشتم، کمی در خلسه بودم، خود را روی تخت ولو کردم، چشمانم پس و پیش می‌رفتند، پتو را به دور خود پیچیدم، زیر لب چیزهایی زمزمه می‌کردم «تو هستی! تو نیستی! تو هستی! تو نیستی!» کمی می‌ترسیدم، خارج از کنترل من بود، فقط این چند کلمه را تکرار می‌کردم، کمی به خود آمدم «نه حال من آنقدرها هم بد نیست»!
صبح بود، تمام شده. ظهر تا شب، گذر زمان در کنار روانگردان‌های ساعتی، موهوم است، گفته‌هایم. خوش شانسی، ماشینی مرا تا بیشتر مسیر برده بود، فقط کمی وقت سر کوفتم می‌زد. دقایقی طول کشید، ساعتی به ساعتی، آن‌طرف‌تر، کمی این طرف‌تر، این و آنش مهم نیست حتی ندانند کدام این و آن را می‌گویم. حضور هر لحظه‌اش لذتی در تمامی سال‌هاست، همراه می‌ماند و نمی‌میرد. اشتباه است، اشتباه! نباید خیال‌بافی‌هایت را بنویسی، این‌چنین نبودم، همه چیز از آن شب کذایی است، چه خواستم؟! اشتباهی کودکانه، نه نوجوانانه! به راستی حقیقت است، غرایز نفسانی! مقصر من نبودم، طلب تو را کردم، حالا کجای دلم جایت دهم؟! کمد؟ آری کمد، چاه فاضلاب هم خوب است، هر کدام را بخواهی، فقط آن بوگیر لعنتی را به خودت آویزان کن، لباس‌هایم را خراب نکنی! به جان مادر جنی‌ات قسم‌ات داده‌ام، با تو‌ام! یخچال را خالی نکنی! دنبال چه بودی؟ پولش را بیاور! آن تیکه طلاهایی که می‌آوری با هزار زور و بدبختی می‌فروشم! الماس پیدا نمی‌کنی؟ پول نقد نیست آنجا؟ چه سودی داری؟! حرف‌هایم را می‌شنوی اما ساز مخالفی، ارزشت بالاست، عجیب که کتابخوانی! یک عینک کم داری وگرنه نیچه را در تو می‌دیدم! به تو چرا مدرک دانشگاهی نمی‌دهند؟ دکترا؟ به حق که لایقی، راستی حق را چگونه محاسبه می‌کنید؟ گرمی یا مثقالی؟ ارزشش بالاست، تو که می‌دانی؟!
خیابان هفتم، آنجا درخت‌های زیادی دارد، یادآور جنگل‌های انبوه، بی‌ربط است اما یادآور. آنجا را بی‌معطلی........... نگو و نپرس.
اگر کمی واقع‌بین باشیم همچنین هم بد بو نیستی، چه می‌گویند؟ هرزنامه است! هرزنامه!! دنبال شناخت تو می‌گردند. هرچیزی از ظاهرش جدا می‌شود در ذهن تو!نه، این دیوانگی است، واقعیات مدخل اصلی همه آن هرزنامه‌ها هستند. آنها انسانند، جان دارند، کجای داستان را می‌بینند، سر تا تهش را هنوز خودم معلوم نکرده‌ام! بخاری می‌سوزاند، عرق جاری است، کلمات آن کاغذ مفت را دارد از هذیان پر می‌کند. دقیقه‌ای سکوت به احترام ساعت گم شده‌ام، بلیت‌های آشوویتس در کیفم‌اند! اینها را فراموش نکرده‌ام. یادت را نگو، چند باری تماس گرفت، او هم دلگیر است، من نیستم، خود را در طغیان احساساتم غرق کرده‌ام اما همیشه راهی هست، عصای موسی یا کشتی نوح؟ کدام؟ عجایب عصا بیشتر است، داستان‌های زیادی از آن می‌دانم.
به خیالم گر گرفته‌ام، با مزه بود، شوخ طبعی‌ام آخر کار دستم می‌دهد. چند نفری خواهند مرد!نه، من را که می‌شناسند، آسوده خاطر نبوده ام، شما هم نباشید، در بطن عمل فسادی است که حاصل خود کرداری شماست. کلمات هم مرا چپ چپ نگاه می‌کنند، آنها هم دلگیرند، نمی‌خواهند با هر کسی نشست و برخاست کنند! من آنها را می‌رانم از این سو به آن سو اما گویی آنها در فکر انقلابی پر شورند، چه احمق، کمی تاریخ باید بدانند!
پانوشت‌هایت را آن طرف‌تر بگیر، خواندن آنها برایم تغییری حاصل نمی‌کند! عجیب است، عادت نکرده‌ام، چه ساده، ایده‌ای شروع شد، به من گفتند بنویسی می‌آید، چه می‌آید؟ آن چیزی که می‌آید یا جمعه می‌آید یا شنبه یا یکشنبه، شاید هم دوشنبه! البته من سه‌شنبه نیستم، بگویید نیاید، گرفتارم، به هر حال اسمش را هرچه گذاشته‌اند، هنوز دلگیر است که چرا بو داده؟ اسمش را می‌دانم، شب اولی که شناختمش خود را معرفی کرد، نامش «بولیانو دابیاچی ده وانا» بود، من به اختصار صدایش می‌زدم بو داده، آنها هم می‌دانستند اما چشمانشان سرشار از ایهام و ابهام است، پارادوکس نبود، وگرنه آن را هم به چشمانشان وصله می‌زدم، امروز می‌آورمش، اگر خواستید.
بو داده...
بولیانو؟
بیا، اشخاصی تمایل به شناختنت دارند.

 

نیمکت‌هایی کلاسیک
ایسنا- نیمکت‌هایی با تصاویر کتاب‌های کلاسیک از «پیتر پن» تا «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» در سطح شهر لندن نصب شده است.
50 نیمکت پر نقش‌ونگار در پارک‌ها و خیابان‌های شهر لندن نصب شده‌اند تا یادآور داستان‌ها و شخصیت‌های آثار ادبیات کلاسیک باشند.
«خرس پادینگتون»، «پیتر پن»، «هرکول پوآرو»، «جیمز باند»، «شرلوک هلمز» و «مری پاپینز» از جمله شخصیت‌های داستانی هستند که نیمکت‌هایی با تصویر آنها ساخته شده‌اند. این صندلی‌ها که توسط نویسندگان و هنرمندان طراحی شده‌اند به شکل کتاب‌های باز هستند.
انجمن ملی ادبیات انگلیس این ایده را به مرحله اجرا درآورده است. «کرسیدا کوول» خالق «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» درباره این طرح گفته است: خیلی هیجان‌زده‌ام که نیمکت‌ کتابم را طراحی کرده و ساخته‌اند. این پروژه به تقویت غنای سطح نگارش و استعداد تصویرگری در کشورمان کمک می‌کند. امیدوارم این طرح برای اهالی لندن یادآور لذت کتابخوانی باشد.
ری اسمیت، طراح صحنه سرشناس نیمکت «اسب جنگی» را طراحی کرده است. «اسب جنگی» کتاب پرفروش «مایکل مورپرگو» است که توسط «استیون اسپیلبرگ» به دنیای سینما راه یافت و نامزد شش جایزه اسکار شد. به گزارش بی‌بی‌سی، این نیمکت‌ها در روز هفتم اکتبر از سوی این انجمن به حراج گذاشته می‌شوند تا مبلغ به دست آمده برای کمک به این نهاد فرهنگی صرف می‌شود. این انجمن اخیرا نظرسنجی انجام داده و به این نتیجه رسیده است که سطح لذت بردن کودکان و نوجوانان از کتابخوانی طی سال‌های اخیر افزایش پیدا کرده است.

 

ماه رمضان با طعم ماهواره
گروه فرهنگ- سریال‌های صدا و سیما افت کرده‌اند. دلایلش زیاد است. از قهر هنرمندانی مانند رضا عطاران و مهران مدیری بگیرید تا افزایش سانسور و ممیزی و نبود بودجه و مسایل دیگر.
از طرفی هر روز از تریبون‌های مختلف صحبت‌هایی در رابطه مقابله با ماهواره و آثار مخربش بر ذهن و روان شهروندان می‌شنویم. هر کسی، هر تریبونی پیدا می‌کند از ضرر و زیان جبران‌ناپذیر ماهواره بر خانواده‌های ایرانی و از بین بردن اخلاق در جامعه صحبت به میان می‌آورد. از آن طرف عده‌ای از مدیران دولتی و دست‌اندر‌کاران صدا و سیما بر ساخت برنامه‌هایی برای جذب مخاطب بیشتر تاکید دارند و از طرح‌هایی می‌گویند که قرار است اجرا شود.
هیچ‌وقت آمار درستی از مخاطبان ماهواره در کشور منتشر نشد. اما اگر خودمان روزی به پشت‌بام خانه‌مان برویم و نگاهی به پشت‌بام خانه‌های اطرافمان بیندازیم، قدرت نفوذ ماهواره را می‌بینیم.
دلیلش واضح است، جذابیت جای خودش را در رسانه ملی به کلیشه و تکرار داده. هفته‌ای نیست که کانال‌های تازه تاسیس صدا و سیما که رسالت پخش کردن سریال‌های تکراری و فیلم‌های تهوع‌آور را دارند، فیلمی دست چندم کره‌ای را به خورد مخاطبان ندهند. سریال‌های بی‌کیفیت و دم‌دستی کشور‌هایی که هیچ گونه نسبتی با فرهنگ و عقاید ما ندارند در بهترین ساعت رسانه ملی پخش می‌شوند و فرصت آنتن را می‌سوزانند.
تا چند سال پیش دلمان به سریال‌های مناسبتی خوش بود. ماه رمضان و ماه محرم. سریال‌هایی که با حال و هوای این ماه‌ها نسبتی داشتند و مخاطب را پای تلویزیون نگه می‌داشتند.
اما امسال با پدیده‌ای رو‌به‌ر‌و هستیم که حتی خبرش به نشریه تایمز هم رفت! داستان از این قرار است که سریال هفت‌سنگ که از شبکه سوم سیما پخش می‌شود، کپی ناشیانه از سریال آمریکایی خانواده مدرن است. فریم به فریم و سکانس به سکانس. همان دیالوگ‌ها، همان شوخی‌ها و همان کاراکترها. البته چند تغییر کوچک هم داشته. بالاخره نمی‌شود در رسانه ملی، زوجی همجنس باز کاراکتر‌های اصلی سریال باشند. اینجا کارگردان و سرپرست نویسندگان این سریال، آقای بذرافشان لطف کرده و کمی در روند فیلم تغییر ایجاد کرده است.
اگر قرار است ما از رسانه ملی که هر روز و از هر رسانه دولتی، بر لزوم افزایش مخاطبانش صحبت به میان می‌آید، کپی‌های ناشیانه سریال‌های دست چندم آمریکایی را ببینیم، خب یک راست به سراغ خود سریال‌ها می‌رویم. نیازی نیست در بهترین ساعت پخش برنامه‌های تلویزیون، پای سریال لوس و بی‌نمکی بنشینیم که به خاطر محدودیت‌های اخلاقی رسانه ملی، حتی همان اندک نمک سریال اصلی را هم ندارد. اگر ماهواره و برنامه‌هایش بد است، چرا دایم در حال کپی‌برداری هستیم. آیا واقعا هیچ ذهن و قلم خلاقی در کشور باقی نمانده که بتواند برای مخاطبان ایرانی برنامه و سریالی بسازد. باید دید مدیران سیما از این گاف باخبر شده‌اند یا نه. یا اگر شدند عکس‌العملشان چیست. در هر حال، صدا و سیما با این روند اندک مخاطبان خودش را هم از دست می‌دهد البته اگر کسی باقی مانده باشد.

 

جبلی مدیر بخش عکس جشنواره تئاتر عروسکی
ایرنا- حمید جبلی، هنرمند و عکاس تئاتر به دعوت مرضیه برومند دبیر جشنواره تئاتر عروسکی، مدیریت بخش نمایشگاه عکس و پوستر این دوره از جشنواره را برعهده گرفت.
به نقل از ستاد خبری پانزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران- مبارک همچنین مرضیه محبوب دیگر هنرمند تئاتر و طراح و سازنده عروسک‌های نمایشی هم به عنوان مدیر نمایشگاه عروسک با این دوره از جشنواره تئاتر عروسکی همکاری خواهد داشت.
این دو هنرمند به‌زودی با انتشار فراخوان هر یک از این بخش‌ها، جزییات لازم درباره برپایی نمایشگاه‌های جشنواره تئاتر عروسکی را اعلام و متقاضیان را برای حضور در این نمایشگاه‌ها دعوت می‌کنند.
پانزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران-مبارک با دبیری مرضیه برومند از 22 تا 29 شهریورماه امسال در تهران برگزار می‌شود.

فرانسوی‌ها به «شاهرخ‌خان» نشان شوالیه دادند
ایسنا- شاهرخ‌خان، ستاره سینمای بالیوود نشان شوالیه (لژیون دونور) کشور فرانسه را به پاس دستاوردهای هنری دریافت کرد.
شاهرخ‌خان، بازیگر مشهور سینمای هند نشان شوالیه فرانسه را سه‌شنبه طی مراسمی در تاج‌محل از لورن فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه دریافت کرد.
شاهرخ‌خان پس از آمیتا باچان، بازیگر سرشناس بالیوودی و ساتیاجیت رای، کارگردان فقید هندی‌، سومین سینماگر هندی است که موفق به کسب نشان شوالیه از دولت فرانسه می‌شود.
وزیر امور خارجه فرانسه پس از اعطای نشان شوالیه به شاهرخ‌خان گفت: مردم فرانسه دوستدار استعداد شاهرخ‌خان هستند که با فیلم‌هایش طیف وسیعی از مخاطبان را در سراسر جهان به وجد می‌آورد و با گذر از مرزهای تاریخی و فرهنگی، مردم جهان را به هم پیوند می‌زند.
شاهرخ‌خان نیز پس از دریافت این نشان ارزشمند گفت: لحظاتی در زندگی وجود دارد که احساس می‌کنید در مسیر درست قرار دارید‌ و این یکی از همان لحظات است. من واقعا به دریافت این نشان افتخار می‌کنم.
نشان لژیون دونور به عنوان بالاترین نشان اعطایی از سوی دولت فرانسه به پاس ارایه خدمات به این کشور در سال 1802 توسط ناپلئون بناپارت پایه‌گذاری شد.

«دربست آزادی» اکران و نقد می‌شود
ایلنا- فیلم «دربست آزادی» به کارگردانی مهرشاد کارخانی در سیصد‌و‌سی‌و‌نهمین نشست باشگاه فیلم تهران شنبه ۱۴ تیر ساعت ۱۸ اکران و با حضور عوامل نقد و بررسی می‌شود.
این فیلم با پرداختن به موضوع بیکاری داستان دو جوان که برای گرفتن طلبشان در کلانشهر تهران با مشکلات فراوان روبه‌رو می‌شوند را به تصویر می‌کشد.
سحر قریشی، امید علومی، حسام شجاعی، سروش صحت، کرامت رودساز، ذبیح افشار، مانی حیدری، لادن پروین، شهره قمر، ایمان محمودی و فرانک کوشافر در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
این فیلم با حضور مهرشاد کارخانی (کارگردان)، لادن پروین (بازیگر) و طهماسب صلح‌جو منتقد نقد و بررسی می‌شود.
علاقه‌مندان برای حضور در این برنامه می‌توانند به فرهنگسرای ارسباران واقع در خیابان شریعتی بالا‌تر از پل سیدخندان، خیابان جلفا مراجعه کنند و برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۲۲۸۷۲۸۱۸ تماس بگیرند.

تازه‌ترین آلبوم سالار عقیلی به بازار آمد
ایرنا- آلبوم موسیقی قمر به عنوان تازه‌ترین کار سالار عقیلی به آهنگسازی نوید دهقان و با اجرای گروه موسیقی قمر توسط شرکت ایران گام منتشر و به بازار آمد.
در این آلبوم تصنیف بهار آمد، ساز‌وآواز، تصنیف بوی خوش عید، تکنوازی کمانچه 1، تصنیف نغمه نوروزی، تکنوازی تار، تصنیف آواز کرک، تکنوازی کمانچه 2 و تصنیف وطن عرضه شده‌اند.
اشعار این آلبوم از سروده‌های شاعرانی چون حافظ، فریدون مشیری، سیاوش کسرایی و رهی معیری انتخاب شده است.
در آلبوم وطن، بهزاد رواقی (تار)، نسیم اربابی (کمانچه)، علیرضا گرانفر (سنتور)، حسین محمد حسینی (نی)، امین گلستانی (عود)، فرهاد صفری (تنبک)، شهریار نظری (دف) و نوید دهقان به عنوان نوازنده (کمانچه) ایفای نقش کرده‌اند. آلبوم وطن بیستمین آلبوم رسمی سالار عقیلی است.
وی تاکنون آلبوم‌های «عشق ماند»، «سایه‌های سبز»، «دریای بی‌پایان»، «سعدی‌نامه»، «به نام گل سرخ»، «مایه ناز»، «عاشقی»، «هوای آفتاب»، «سالارخوانی‌ها»، «عشق دیرین»، «باده نوشین»، «یاد باد»، «سبوی تشنه»، «یار و دیار»، «نغمه همرازان»، «می‌تراود مهتاب»، «به سپیدی صلح» و «یار مست و به یاد من باش» را منتشر کرده است.

هادی مرزبان از بیمارستان مرخص شد
ایسنا- هادی مرزبان، هنرمند تئاتر که به دلیل عارضه خونریزی مغزی در بیمارستان بستری شده بود دیروز مرخص شد.
فرزانه کابلی، همسر این هنرمند گفت: خوشبختانه حال آقای مرزبان مساعد است و ایشان روز گذشته از بیمارستان شد می‌شود و به خانه آمد. هادی مرزبان، کارگردان تئاتر چند شب پیش به دلیل فشار عصبی و استرس زیاد دچار عارضه خونریزی مغزی شد و در بیمارستان «آتیه» تحت عمل جراحی قرار گرفت.
این هنرمند به مدت یک شبانه‌روز در بخش آی‌سی‌یو بستری بود اما به بخش عمومی منتقل شد و روز گذشته هم از بیمارستان مرخص شد.
هادی مرزبان، کارگردان تئاتر اجرای نمایش‌هایی همچون «ملودی شهر بارانی»، «خانمچه و مهتابی»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «پلکان»، «خاطرات هنرپیشه نقش دوم»، «آمیز قلمدون»، «شب روی سنگ‌فرش خیس» و... را در کارنامه هنری خود دارد.
وی به تازگی اجرای نمایش «تانگوی تخم‌مرغ داغ» نوشته زنده‌یاد اکبر رادی را در تالار وحدت به پایان برد که این نمایش در میانه اجرا توسط بخشی از قوه قضاییه به مدت سه شب توقیف شد و دوباره اجرای آن از سر گرفته شد.

8

$
0
0

علی جنتی در همایش «دل‌آرامیم»: هر اتفاقی می‌افتد یقه دولت را  می‌گیرند

گروه فرهنگ- این روزها بازار همایش و برگزاری میتینگ سیاسی و فرهنگی داغ است. روزی دلواپسان، روزی دلنگران‌ها و این‌بار هم دل آرام‌ها. گروه‌های اول مخالف دولت و گروه آخر از موافقان. در این همایش که به همت حزب مردم‌سالاری برپا شده بود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با دفاع از عملکرد دولت تدبیر و امید به برخی دل نگرانی‌ها و انتقاد‌ها پاسخ داد.
علی جنتی در همایش «ما دل‌آرامیم» که پنجشنبه شب در هتل المپیک برگزار شد، گفت: انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲، فصل نوینی در تاریخ سیاسی کشور ایجاد کرد. دولت در شرایطی روی کار آمد که کشور در حوزه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دچار مشکلات و تنگناهای عدیده‌ای بود.
قهر اصحاب هنر در 8 سال گذشته
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه ما در حوزه فرهنگی در یک فضای انقباضی قرار گرفته بودیم، یادآور شد: بسیاری از فرهیختگان و اصحاب هنر ناامید از ابراز اندیشه‌هایشان بودند و با وزارت فرهنگ و ارشاد قهر کرده بودند. من در روزهای نخستی که به وزارت رسیده بودم با هنرمندان جلساتی داشتم و بسیاری از آنها می‌گفتند چهار سال و برخی می‌گفتند هشت سال به وزارت ارشاد نیامده‌اند.
جنتی با بیان اینکه امروز با کسانی مواجه هستیم که دولت هر قدمی در سیاست خارجی برای رفع تحریم‌ها و گشایش برمی‌دارد یا در عرصه فرهنگی دولت برای باز شدن فضا گام برمی‌دارد ابراز دلواپسی می‌کنند، تصریح کرد: من در هشت سال دوره آقای احمدی‌نژاد ندیدم این افراد ابراز نگرانی کنند در حالی که در حوزه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و... اتفاقات بسیاری افتاده است. همان‌هایی که در طول هشت سال گذشته سیاست‌های دولت قبل را توجیه می‌کردند و همه نابسامانی‌ها و مشکلات و تنگنا‌ها راتوجیه می‌کردند امروز از سیاست خارجی و سیاست فرهنگی ابراز نگرانی می‌کنند و ظاهرا این اقدامات فرار به جلو است و خودشان را به عنوان مدعی مطرح می‌کنند.
دلواپسانی که 8 سال گذشته خاموش بودند
عضو کابینه دولت تدبیر و امید درخصوص برخی از انتقاداتی که به وزارت ارشاد می‌شود، اظهار داشت: بسیاری از فیلم‌ها مجوزش در دولت قبل صادر شده و در آن دولت ساخته شده‌اند چرا آن موقع ابراز دلواپسی نمی‌کردند؟
وی با اشاره به برخی از توهین‌ها به مقدسات در رسانه‌ها در دولت قبل بیان کرد: در دولت نهم و دهم بسیاری از توهین‌ها به مقدسات در رسانه‌ها صورت می‌گرفت ولی این افراد ساکت بودند ولی اینک مدعی هستندکه فرهنگ در حال منحرف شدن است و توهین به مقدسات صورت می‌گیرد.
دولت آمده تا کرامت انسانی را حفظ کند
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه دولت تلاش کرده تا کرامت انسان‌ها را حفظ کند، تاکید کرد: دولت سعی می‌کند به اساتید، هنرمندان و نخبگان جامعه احترام بگذارد و فضایی ایجادکند تا همه سلایق در آنجا حضور داشته باشند.
جنتی با تاکید براینکه حداقل کاری که دراین مدت صورت گرفته ایجاد امید برای فرهیختگان و اصحاب فکر بوده تا بتوانند حرف‌هایشان را بزنند، خاطرنشان کرد: در جشنواره کتاب امسال به غیر از دو ناشر که دستگاه قضایی مانع از فعالیت‌های آنها شده بود همه ناشران حضور داشتند در حالی که در دولت قبل دولت مانع از حضور ۵۰ ناشر شده بود و ما سعی کردیم رویه‌های غلط گذشته را کنار گذاشته و سعی کردیم مبنایمان قانون‌مداری و ضابطه‌مند شدن امور باشد.
دلواپسی ما با شما فرق دارد
وی با اشاره به یادداشتش در روزنامه ایران با نام «ما هم دلواپسیم» ابراز داشت: ما هم نگرانیم اما نگرانی ما با دلواپسی شما فرق می‌کند. نگرانی شما از ساپورت پوشیدن زنان و رای عدم اقناع به وزیر کشور است اما ما معتقد به روش‌های مدیریتی صحیح هستیم و نگرانی ما عمیق‌تر است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: ما نگران آینده کشور و وضعیت اقتصاد کشور هستیم. نگران میلیون‌ها جوانی که شغل ندارند، مسکن ندارند و نمی‌توانند ازدواج کنند و این عدم ازدواج خود ام‌الفساد کشور است و باید حل شود.
عضو دولت تدبیر و امید با بیان اینکه ما نگران سقوط اخلاقی کشور هستیم، عنوان کرد: بعد از ۳۵ سال در جمهوری اسلامی با وجود ۵۰ شبکه تلویزیونی و ده‌ها روزنامه شاهد هستیم که جامعه دچار دروغ‌پردازی و جوسازی‌های بی‌جهت شده‌است. یکی می‌تواند بپرسد که این مسایل به خاطر چیست و متاسفانه بسیاری از این اقدامات توسط مدعیان اسلام‌مداری صورت می‌گیرد.
وی یکی از مشکلات دولت را ایجاد حاشیه‌سازی به خصوص در حوزه فرهنگی دانست و یادآور شد: درحوزه فرهنگی همه اظهارنظر می‌کنند وخود را صاحب‌نظر می‌دانند و برای هر مساله حاشیه می‌سازند. در روزنامه چیزی منتشر می‌شود در جایی از یک کتاب جمله‌ای نوشته می‌شود آن‌وقت یقه وزارت ارشاد را می‌گیرند. لیلا حاتمی با پوشش مناسب به فرانسه می‌رود و حال یک خطای ناخواسته و البته غیرقابل دفاع صورت می‌گیرد به جای آنکه افتخار کنند یک ایرانی داور یک جشنواره مهم بین‌المللی شده است یقه دولت را می‌گیرند که چرا چنین اتفاقی رخ داده است.
عضو دولت تدبیر و امید سیاست‌های کلان اقتصاد مقاومتی را پایه و اساس خوبی برای حرکت دانست و تاکید کرد: دولت از این سیاست‌ها استقبال می‌کند و زمینه خوبی است تا همه قوا آن را اجرا کنند و راه نجات کشور اجرای این سیاست‌هاست.
وی با تاکید براینکه یکی از اقدامات دولت که عمیقا به آن اعتقاد دارد شفافیت و پاسخگویی است، خاطرنشان کرد: ما سعی کردیم تمامی فعالیت‌ها را شفاف کنیم، قانون انتشار و آزادی دسترسی اطلاعات که مدت‌ها خاک می‌خورد را من از رییس‌جمهور خواستم تا آن را امضا کند و ابلاغ شود. این امر یکی، دو روز پیش صورت گرفت و می‌تواند به مطبوعات و رسانه‌های ما کمک بسیاری کند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه به تدوین لایحه قانون تبلیغات اشاره و ابراز امیدواری کرد تا این لایحه به ساماندهی تبلیغات در کشور کمک کند.

 

نگاهی به نمایش «هوموریباس» نوشته و کارگردانی «یاسر خاسب»: هیاهوی بسیار برای چه؟!
شماری از نظریه‌پردازان هنرهای دراماتیک، درام را دارای شش عنصر «پلات»، «دیالوگ»، «کاراکتر»، «آیدیا»، «موزیک» و «دیزاین» دانسته‌اند. پلات خود دارای بیست‌وچهار عنصر است. شاید بد نباشد تا برای نقد و بررسی نمایش «هوموریباس» بود یا نبود و چگونگی و کارکرد شماری از عناصر بیست‌چهارگانه‌ طرح را در این نمایش بررسی کنیم:
1- ستیز
هوموریباس از گونه‌هایی از ستیز برخوردار است. میان مرد شکم‌گنده (با بازی «مهدی ساکی») که گویا جادو و جادوگری می‌داند و پنج مردی که او را یاری می‌کنند با زن سپیدپوش که نمایش با حرکت پروازگونه او آغاز می‌شود و نیز مردی که همچون جنینی از سقف فرود می‌آید (با بازی «یاسر خاسب») گویا ستیز یا ستیزهایی وجود دارد. هشت خانمی که در میانه‌های نمایش از زیر جایگاه تماشاگران به صحنه می‌خزند نیز گویا با چیز یا چیزهایی درستیزند اما هیچ‌گاه در جهان این اثر به روشنی و گویایی درنمی‌یابیم که این ستیزها چرا و بر سر چیست و همان‌گونه که این ستیزها گنگ و ناگویا آغاز می‌شوند و ادامه می‌یابند، انجام و فرجام این ستیزها نیز مبهم باقی می‌مانند.
2- تعلیق
در جهان درام با تعلیق یا به دیگر بیان با به تعویق انداختن انجام رویداد و داستان می‌توان تماشاگر را با همه تمرکز و وجود با اثر دراماتیک همراه ساخت و به هیجان او افزود اما ایجاد یک تعلیق «درست» و «خوب» دراماتیک، وابسته به مولفه‌ها و عناصر دیگری است؛ هوموریباس از آن مولفه‌ها و عناصر به درستی برخوردار نیست. (تشریح و توضیح این ادعا در ادامه خواهد آمد.) بنابراین هوموریباس نتوانسته است از عنصر مهم تعلیق به درستی سود بجوید.
3- کنایه
کنایه را انواعی است که این انواع دست کم در یک چیز مشترک هستند: چیزی را می‌گویند یا می‌گوییم اما مراد و منظور از آن گفته چیز یا چیزهای دیگری هم هستند. به دیگر بیان آنچه گفته می‌آید، افزون بر معنای روساخت دارای معنی یا معانی ژرف‌ساختی هم هست. شاید بتوان هوموریباس را یک درام فیزیکال دانست و روشن است که در یک درام فیزیکال با «زبان تصویر» و «واژگان حرکتی» سر و کار داریم. واژگان حرکتی به کار رفته در این نمایش اغلب بسیار کلیشه‌ای و هزار بار جویده شده‌اند و حتی در شماری از صحنه‌ها تمرین‌های آشنای آماده‌سازی بدن برای بازیگران یا تمرین‌های آماده‌سازی یک ورزشکار رزمی، آن هم به دور از نوآوری و خلاقیت هنرمندانه تبدیل به میزانسن شده‌اند. شوربختانه بیشتر صحنه‌ها، تابلوها و واژگان حرکتی هوموریباس فاقد کنایه و معنا یا معناهایی ژرف‌ساختی هستند.
4- کشش
در جهان درام می‌توان با بهره‌گیری از تعلیق، کنایه، گره‌افکنی، گره‌گشایی، احتمال و ضرورت کشش ایجاد کرد. کشش باعث می‌شود تا مخاطبی که الگوی داستانی و پایان را می‌داند، اثر را دنبال کند اما آن چنان که گفته آمد هوموریباس از تعلیق و کنایه و آنچنان که گفته خواهد آمد از گره‌افکنی و گره‌گشایی، به خوبی و درست بهره نجسته است و در نتیجه از کشش خوبی نیز برخوردار نیست.
5- گره‌افکنی- گره‌گشایی
در ساختار دراماتیک پس از «تعادل نخستین» (یا آغاز)، «گره‌افکنی» را داریم. گره‌ها افکنده می‌شوند و افکنده می‌شوند تا به «اوج» برسیم و با گذر از اوج هنگام گشودن گره‌ها و «گره‌گشایی» است. در هوموریباس متوجه وجود گره و گره‌هایی می‌شویم اما هرگز درنمی‌یابیم این گره‌ها چرا و بر سر چه افکنده شدند و چه زمان و چگونه گشوده می‌شوند.
6 و 7- پیچیدگی و هماهنگی
پیچیدگی عنصری از طرح است که هم بستر را برای افزودن لایه‌های ژرف‌ساختی به اثر آماده می‌سازد و هم فضا را برای بحرانی‌تر شدن شرایط و رسیدن به اوجی پردلهره فراهم می‌آورد. هوموریباس بیش از برخورداری از پیچیدگی، رنجان و رنجور از شلختگی و آشفتگی است. عناصر، اجزا و ارکان سازنده این درام هماهنگ و یکپارچه نیستند. در لحظه‌هایی، اجرا، رنگ و بوی تمرینی بر بنیان بداهه‌پردازی را می‌یابد که نیازمند روتوش و بازنگری، حذف اضافه‌ها و پر کردن جای خالی کمی‌ها و کاستی‌هاست.
8 و 9- اوج و فرود
اوج و فرود دراماتیک وابسته و پیوسته به گره‌افکنی و گره‌گشایی دراماتیک هستند. چنان که گفته آمد، هوموریباس آن‌گونه که باید و شاید از گره‌افکنی و گره‌گشایی برخوردار نیست بنابراین در این نمایش اوج و فرود نیز به درستی و شایستگی درنیامده‌اند و تماشاگر را درگیر نمی‌سازند. تا عنصر بیست‌وچهارم طرح هم که ادامه دهیم به دستاوردی نیکوتر و امیدوارکننده‌تر از آنچه تاکنون بدان رسیده‌ایم، نخواهیم رسید. بسیاری از میزانسن‌های هوموریباس خارج از نور و روشنی هستند و بازیگری که به سختی در حال تلاش است حتی دیده نمی‌شود. این نمایش ارکان اجرایی پرشماری را به کار می‌گیرد که در جهان خود اثر هیچ پاسخی و چونی را برای چرایی به کارگیری آنها ارایه نمی‌کند. گویا یاسر خاسب اقتصاد کاراکتر را که نکته مهمی در جهان درام هست نیز در نظر نیاورده است. به راستی چرا هوموریباس افزون سه کاراکتر اصلی (زن سپیدپوش، مردی که سقف پایین می‌آید و مرد جادوگر) باید دارای پنج بازیگر مرد و هشت بازیگر دختر باشد؟ می‌دانیم که اعداد و شماره‌ها در جهان هنر و درام مهم هستند و می‌توانند معانی نمادین و نشانه‌ای داشته باشند. بهره‌گیری از عدد پنج و هشت بر بنیان کدام ایده و هدفی است و اگر پاسخی برای این پرسش باشد چرا این پاسخ در جهان خود اثر آشکار و هویدا نمی‌شود؟
روشن‌اندیشان که هنرمندان گروهی از ایشان هستند را دارای چهار ویژگی دانسته‌اند: 1- فرزند زمان خود باشند، 2- فرزند مکان خود باشند، 3- چالش‌های زمان و مکان خود را دریابند و 4- راهکار یا راهکارهایی برای برون‌رفت از چالش‌های روزگار خود پیش نهند. پرسش اینجاست که هوموریباس در پاسخ به کدام یا کدامین چالش یا چالش‌های روزگار اکنون ایران و مردم این سرزمین ریخت یافته است و چه راهکار یا راهکارهایی را پیش می‌گذارد؟؟؟ پرسش اینجاست که هوموریباس چه در ساحت فرم و چه در ساحت محتوا، پاسخگوی کدام «ضرورت» و «نیاز» روزگار اکنون است؟؟؟ پرسش اینجاست که آیا پرکردن ویترین و افزودن رنگی بر پالت رنگی تئاتر کشور انگیزه لازم و کافی برای تولید یک درام فیزیکال می‌تواند باشد؟؟؟
کاش در آینده انرژی و توانش‌های بدنی یاسر خاسب و گروهش در اختیار نوشته و کارگردانی بهتری قرار بگیرد...

 

«رد کارپت» رضا عطاران رکورد زد
ایسنا- علی سرتیپی گفت که «رد کارپت» با فروش 83 میلیونی‌اش در یک شب توانست رکورد فروش تاریخ سینماهای «آزادی‌» و «زندگی» را جابه‌جا کند.
پخش‌کننده فیلم سینمایی «ردکارپت» درباره آخرین وضعیت فروش این فیلم اظهار کرد: مجموعه فروش «رد کارپت» تنها در تهران و پس از یک هفته اکران به 305 میلیون تومان رسید این در حالی است که ما اکنون در ماه مبارک رمضان قرار داریم و شاید هیچ کس فکر نمی‌کرد که این فیلم بتواند به چنین فروشی دست پیدا کند.
وی ادامه داد: نکته جالب توجه این است که «رد کارپت» در یک هفته اکران خود توانسته چندین رکود را جابه‌جا کند. به عنوان مثال سینما «آزادی» در روز پنجشنبه 12 تیرماه برای این فیلم 25 میلیون تومان بلیت فروخته است که این رقم در تاریخ این سینما بی‌سابقه است چون بالاترین فروش این سینما به آخرین روز اکران «گشت ارشاد» مربوط بود که 15 میلیون تومان فروخت.
مدیرعامل فیلمیران افزود: رکورد دیگر فروش 14/5 میلیون تومانی پردیس زندگی برای این فیلم بود که سابقه نداشت. بالاترین میزان فروش این سینما تاکنون 10 میلیون تومان بوده است.همچنین پردیس سینمایی ملت نیز تنها در پنجشنبه شب 10 میلیون تومان بلیت فروخته است.
سرتیپی سپس با اشاره به فروش 83 میلیون تومانی فیلم سینمایی «رد کارپت» در یک روز در ماه مبارک رمضان گفت: چنین فروشی برای یک روز در ماه رمضان فوق‌العاده و غیرقابل تصور است. باید از تمام دوستان که در این زمینه همکاری می‌کنند، تشکر کنم به ویژه مایلم که از کارکنان سینما آزادی که پنجشنبه شب چندین سانس ویژه را مدیریت کردند تشکر ویژه‌ای داشته باشم.
پخش‌کننده «رد کارپت» همچنین درباره فروش این فیلم در سینماهای شهرستانی اظهار کرد: اکران این فیلم از یکشنبه هفته گذشته در 20 شهرستان آغاز شده است و فروش قابل توجهی دارد به عنوان مثال «رد کارپت» پنجشنبه شب در سینماهای مشهد 12 میلیون تومان فروش داشته که در شرایط فعلی یک رکورد محسوب می‌شود.

تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره فیلم کوتاه تهران
ایلنا- مهلت ثبت‌نام و ارسال آثار به دبیرخانه سی‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دلیل استقبال فیلمسازان افزایش یافت.
امیر لطفیان، مدیر امور جشنواره‌های این انجمن با اعلام این خبر گفت: پس از پایان مهلت اعلام شده در فراخوان جشنواره با درخواست و استقبال زیادی از سوی فیلمسازان رو‌به‌رو شدیم و شورای سیاست گذاری جشنواره تصمیم گرفت تا مهلت ارسال آثار به دبیرخانه جشنواره یک هفته تمدید شود. بر این اساس، فیلمسازان تا بیستم تیرماه سال‌جاری فرصت دارند آثار خود را به جشنواره سی‌و‌یکم ارسال کنند.
وی ادامه داد: به همین منظور دبیرخانه جشنواره در این دوره برای اولین بار نسخه نهایی آثار را تحویل گرفته که با زمان‌بندی در نظر گرفته شده برای شروع و نحوه بازبینی هیات‌های انتخاب و مراحل فنی مشکلی ایجاد نشود. بدیهی است وقتی نسخه نهایی آثار در اختیار ماست، فرآیند برنامه‌ریزی و نحوه بازبینی هیات‌های انتخاب و داوری دچار مشکل نخواهد شد. همچنین تنظیم جدول زمانی جشنواره تسهیل می‌شود و ثبات برنامه‌ها به شکل چشمگیری افزایش می‌یابد.
وی با اشاره به استقبال گسترده فیلمسازان از این رویداد تصریح کرد: هم اکنون بیش از یک‌هزار و ۳۰۰ فیلم توسط فیلمسازان متقاضی حضور در جشنواره به دبیرخانه جشنواره ارسال شده و ارسال آثار به شکل چشمگیری طی روزهای اخیر در حال افزایش است. سی‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه از ۲۲ تا ۲۷ مهر‌ماه سال‌جاری در تهران برگزار می‌شود.

اعلام زمان برگزاری سومین جشنواره «تئاترشهر»
مهر- سومین جشنواره «تئاترشهر» توسط سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از 10 تا 18 مهرماه 93 برگزار می‌شود.
سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، سومین جشنواره «تئاترشهر» را با شعار «تهران شهر مهربانی» از 10 تا 18 مهرماه در تهران برگزار می‌کند.این جشنواره که به منظور کمک به توانمندی‌ فکری، ارج نهادن به فعالیت‌ها‌ و حمایت از گروه‌های نمایش جوان شهر تهران در سه دوره متوالی برگزار شده و مورد توجه گروه‌های تئاتر تهران قرار گرفته است در محورهای تعالی سبک زندگی و تقویت هویت اسلامی و ایرانی در مهرماه 93 برگزار خواهد شد.جشنواره سوم در هفت بخش تخصصی تئاتر صحنه‌ای، تئاتر کودک و نوجوان، تئاتر مذهبی (باران)، تئاتر خیابانی، مسابقه نمایشنامه‌نویسی و نمایشنامه‌خوانی، مسابقه عکس و پوستر تئاتر و کارگاه‌های آموزشی برگزار می‌شود.نتیجه ارزیابی متون بخش‌های صحنه‌ای و خیابانی تا 20 تیرماه اعلام خواهد شد و علاقه‌مندان به حضور در بخش نمایشنامه‌نویسی و نمایشنامه‌خوانی نیز تا 30 تیر مهلت دارند که آثار خود را به دبیرخانه ارسال کنند.سومین جشنواره «تئاترشهر» توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و با دبیری شهرام کرمی در مراکز فرهنگی هنری و فرهنگسراهای شهر تهران برگزار می‌شود.

8

$
0
0

در گفت‌وگو با هادی منبتی، مسوول طرح اکران فیلم‌های خاطره انگیز: فیلم‌های جدید ظرفیت جذب مخاطب را ندارند

سعید نوروزجو- طرح اکران فیلم‌های خاطره انگیز در ماه مبارک رمضان با اکران فیلم‌های ناصر تقوایی در پردیس ملت از
 14 تیر آغاز شد. در این طرح سه فیلم «ناخدا خورشید»‌، «ای ایران» و «کاغذ بی‌خط» در نوبت اکران هستند.
تقوایی از کارگردانانی است که با ساخت فیلم «آرامش در حضور دیگران» در اواخر دهه پنجاه شروع‌کننده موج نو در سینمای ایران به حساب می‌آید‌ اما این روزها حسابی خانه نشین است و تنها اخباری که از او مخابره می‌شود همین بزرگداشت‌ها و اکران‌هاست‌ اما سوال اصلی اینجاست که چه فایده‌ای دارد این بزرگداشت‌ها و اکران‌ها؟ تا کی قرار است به تماشای «ناخدا خورشید» بنشینیم؟ آن هم در این آشفته بازار وضع اکران! در حالی که خیلی فیلم‌های تازه تولید شده سال‌هاست در صف اکران‌اند و آنهایی هم که اکران شده اند نالانند از وضع فروش. اصلا هدف از این اکران‌ها چیست؟ اگر بنا به خاطره بازی و نوستالژی باشد که بارها همه‌ این فیلم‌های خاطره انگیز را از تلویزیون دیده‌ایم. اگر قرار است یادی از کارگردانان قدیمی کنیم که بهتر است شرایط فیلمسازی را برایشان مهیا کنیم. در همین رابطه تماسی داشتیم با ‌هادی منبتی، رییس موسسه تصویری شهر که بانی برنامه اکران‌های خاطره انگیز رمضان است. ‌هادی منبتی گفت: فیلم‌های خاطره انگیز فیلم‌هایی است که در زمان اکران خودشان با واکنش مثبت مخاطبان همراه بوده‌اند و ما سعی می‌کنیم فرصت دوباره‌ای مهیا کنیم تا علاقه مندان به سینما مجددا این فیلم‌ها را روی پرده سینما ببینند. او علت برگزاری این طرح در ماه مبارک رمضان را اعلام نیروی انتظامی مبنی بر اینکه محدودیت زمانی برای اکران فیلم‌ها وجود ندارد، اعلام کرد. جزییات اکران این طرح قرار است هر هفته روی سایت پردیس ملت به روز شود. همچنین قرار است در اکران این فیلم‌ها از بازیگران و دیگر عوامل تولید فیلم دعوت شود تا در صورت تمایل در سالن سینما حضور پیدا کنند. منبتی درباره کمبود سالن برای اکران فیلم‌های روز و وضعیت بد فروششان گفت: این طرح جایی از سینما را تنگ نکرده است. تنها یک سالن از پردیس ملت این فیلم‌ها را اکران خواهد کرد. همچنین فیلم‌هایی که تازه ساخته می‌شوند به دلیل کیفیت پایین از لحاظ کارگردانی، فیلمنامه و گاهی عدم وجود داستان ظرفیت جذب مخاطب را ندارند‌ در حالی که فیلمی مثل «گاو» همچنان مخاطب دارد. امید است این طرح به کارگردانان جدید نیز کمک کند تا رگ خواب مخاطب را پیدا کنند. این طرح برای ما درآمد زیادی ندارد، تبلیغات و اطلاع رسانی فیلم‌های قدیمی بسیار سخت و پرهزینه است اما با هدف راضی کردن مخاطب‌ها این کار را با دل و جان انجام می‌دهیم. وی همچنین درباره پیش بینی از استقبال مردم گفت: این طرح در سال‌های گذشته با استقبال خوب مخاطبان همراه بوده و گاهی دیده شده است که افراد میانسال که در زمان اکران این فیلم‌ها جوان بوده‌اند همراه فرزندانشان به تماشای فیلم‌ها می‌نشینند. همچنین هنر‌دوستان و دانشجویان هنر نیز از اقشاری‌ هستند که از این طرح حمایت کرده‌اند.
باید صبر کرد و دید که تا کی قرار است فیلم‌های جدیدمان مخاطب جذب نکند و به ناچار پناه ببریم به فیلم‌های قدیمی، به کارگردانانی که خودمان خانه نشینشان کردیم و حالا ساعت‌ها می‌ایستیم در صف برای خرید بلیت فیلم‌هایی که سال‌ها پیش ساخته‌اند. این وضعیتی نیست که هیچ‌کدام از همان کارگردان‌های قدیمی هم تحمل دیدنش را داشته باشند. سینمایی که سال‌هاست حرفی نزده است، شاید از همان دوران اوج تقوایی، مهرجویی، کیمیایی. از همان دورانی که آنها را محدود کردیم و به خانه‌هایشان فرستادیم. از همان زمانی که برای ساخت یک فیلم هزار تا بکن و نکن و حذف و سانسور به آنها تحمیل کردیم! اصلا شاید دلیل عدم استقبال از فیلم‌های جدید هم همین باشد.
شاید دلیل همه فیلم نساختن‌ها بد فیلم ساختن‌ها و همین سانسورهایی باشد که همین چند وقت پیش هم تقوایی در مراسم بزرگداشتش در خانه هنرمندان از آن حرف زد. شاید برای همین مجبوریم برای اینکه فیلم خوب اکران کنیم پناه ببریم به 30 سال قبل، پناه ببریم به ناخدا خورشید و کاغذ بی‌خط.

 

در دیدار سینماگران و مدیرعامل صندوق اعتباری هنر تاکید شد؛ ماهیت صندوق حمایت از روزنامه‌نگاران و هنرمندان تغییر نمی‌کند
ایلنا- اعضای هیات‌مدیره خانه سینما و تعدادی از سینماگران با مدیرعامل و اعضای هیات‌مدیره صندوق اعتباری هنر (صندوق حمایت از روزنامه‌نگاران، هنرمندان و نویسندگان) دیدار کردند. در این دیدار تاکید شد اهداف و ماهیت صندوق اعتباری هنر تغییری نمی‌‌کند.
فرهاد توحیدی، رییس هیات‌مدیره خانه سینما‌ با اشاره به برگزاری این جلسه گفت: جلسه بسیار مثبتی بود و به تفاهم‌های اولیه‌ای رسیدیم که قرار است در جلسه دوشنبه ۱۶ تیر‌ماه این تفاهمات به صورت مکتوب دربیاید.
وی ادامه داد: در این جلسه ما نگرانی‌های خود را پیرامون تغییر نام صندوق از صندوق حمایت از روزنامه‌نگاران، هنرمندان و نویسندگان به صندوق اعتباری هنر و همچنین تغییر وظایف و عملکرد صندوق اعلام کردیم و گفتیم از اینکه جهت‌گیری فعالیت‌های این صندوق عوض شود نگران هستیم.
توحیدی افزود: مدیرعامل صندوق به ما اطمینان داد که ماهیت و کارکرد صندوق به هیچ عنوان تغییر نمی‌کند و همچنان خدمات خود را به هنرمندان، روزنامه‌نگاران، خبرنگاران و نویسندگان ارایه خواهد کرد.
رییس هیات‌مدیره خانه سینما از تشکیل کمیته کاری مشترک بین خانه سینما و صندوق اعتباری هنر خبر داد و افزود: با تشکیل این کمیته کاری تفاهمنامه‌ای بین خانه سینما و صندوق اعتباری هنر امضا می‌شود که براساس آن یکی از نگرانی‌های اصلی صنوف که ارتباط مستقیم با صندوق بود رفع شده و منبعد خانه سینما به صورت مستقیم با صندوق در ارتباط خواهد بود.
وی درباره بحث بیمه تکمیلی گفت: قرار شد اهالی سینما برای ثبت‌نام بیمه تکمیلی ثبت‌نام کنند و هر فردی فقط ۶۰ هزار تومان پرداخت کند و مابه‌التفاوت را سازمان سینمایی پرداخت کنند.
توحیدی همچنین درباره پرداخت وام‌ها گفت: به دلیل بدهی‌ ۳۵ میلیارد تومانی که از دولت قبل بر دوش این صندوق باقی مانده پرداخت وام‌ها با مشکل مواجه شده اما مدیران صندوق به دنبال آن هستند که این مشکل را نیز حل کنند.

 

گزارشی از نمایشگاه زیورآرایه‌های گروه آترین در گالری مژده: طراحی و ایده به یک قطعه فلز اعتبار می‌دهد
گروه فرهنگ- نمایشگاه زیور آرایه‌های گروه آترین عصر جمعه دوازدهم تیر‌ماه 93 در گالری مژده افتتاح شد.
عین‌الله شیرازی، افشین بصاری و مهرداد روحانی اعضای گروه آترین هستند‌‌. آنها در این نمایشگاه تعداد 87 قطعه زیورآلات از جنس طلا و نقره را به نمایش گذاشتند.
افشین بصاری به نمایندگی از گروه آترین در مورد طراحی آثار این نمایشگاه گفت: این آثار را می‌توان از لحاظ طراحی به دو دسته تقسیم کرد؛ نخست آثاری که طراحی آنها برگرفته از المان‌های قدیمی ایران باستان است که مربوط به دوران هخامنشیان و ساسانیان می‌شود و دسته دیگر شامل طرح‌هایی چون اسلیمی و بته جقه که مربوط به دوره پس از اسلام تا به امروز است.
بصاری اضافه کرد: طراحی و نظارت هنری کارها اغلب با عین‌الله شیرازی است اما به طور کل می‌توان گفت که هر سه نفر در ساخت آثار تقسیم کار کرده‌ایم و در قسمت‌های مختلف ساخت یک اثر با یکدیگر مشورت می‌کنیم.
زیور آرایه‌های گروه آترین در این نمایشگاه در عین خاص بودن به تعداد اندک خلق شده‌اند. آنها انگشتر و آویز‌های زرین و سیمین را با طراحی ویژه و ترکیبی از چرم و فلز در تعداد محدود در این نمایشگاه ارایه کردند. ادیشن محدود این آثار به مخاطبان این نوید را می‌دهد که علاوه بر اینکه اثری یونیک به لحاظ شکل و فرم را خریداری می‌کنند، می‌توانند این اطمینان را داشته باشند که نمونه آن اثر را در کمتر جایی ببینند.
بصاری در توضیح مراحل خلق این آثار گفت: گاهی تنها یک ایده و پیشنهاد در ذهن داریم و بعضی اوقات نیز طرحی مدنظرمان است که ذهنمان را درگیر می‌کند که با تامل فراوان سعی می‌کنیم آن ایده را به یک اثر قابل استفاده تبدیل کنیم. مراحل خلق آثار از طراحی کار آغاز می‌شود بعد از آن به مادلینگ می‌رسد که این مادلینگ می‌تواند شامل وکس، موم، پروتوتایپ یا فایل باشد بعد از آنکه فایل اجرا می‌شود در کارگاه به صورت ریخته گری اسمبل و سر هم کردن صورت می‌گیرد و ملحقات کار مانند سنگ‌های عقیق، فیروزه، سیترین، توپاز، آمیتیس و. . . که همه اورجینال نیز هستند به آن اضافه می‌شود و نهایتا فینیشینگ کار که شامل مات و براق کردن، پتینه و. . . است روی آن انجام می‌شود و اثر برای پرزانته حاضر می‌شود.
علاوه بر زیور آرایه‌ها که شامل انگشتر، گوشواره، آویز و دستبند می‌شود، پنج تابلو با ابعاد کوچک با طرح‌هایی برگرفته از نمایه‌هایی از تخت جمشید روی دیوار آویخته شده است که به سنگ‌های رنگی مزین شده‌اند.
وی با اشاره به این مطلب که طرح و اصالت کار ارزش فراوان دارد و متاسفانه در ایران کمتر به آن بها می‌دهند، عنوان کرد: ساخت اثر یک صنعت است و هر کسی می‌تواند این کار را انجام دهد اما ایده کار در این بین بسیار حایز اهمیت است. ایده باعث می‌شود تا یک صفحه به حجم تبدیل گردد و قابلیت استفاده شدن داشته باشد. برندهای بزرگ دنیا به واسطه متریال آثارشان اعتبار پیدا نمی‌کنند آنها به خاطر طراحی‌های منحصر به فرد ، ابتکار و ایده‌های خاصشان اعتبار به لحاظ شهرت و ارزش آثار می‌یابند. متاسفانه در ایران به ایده کار کمتر توجه می‌شود و همین مساله جلوی پیشرفت کار را می‌گیرد.
بصاری اضافه کرد: در طول سال‌های فعالیت هنری گروه آترین بعضی آثار که در رابطه با المان‌های قدیمی ایرانی است به خاطر حس میهن دوستی مخاطبان طرفدار بیشتری دارد و نوع طراحی آنها نیز این کشش و قابلیت را دارد تا کار بیشتری روی آنها انجام و در نمایشگاه‌های بعدی نیز به نحوی در طرح‌ها به کار گرفته شود.
گروه آترین حدود 15 سال است که در زمینه ساخت زیورآلات هنری فعالیت دارد. این گروه تاکنون نمایشگاه‌های مختلفی در گالری گلستان، کاوه، مژده و. . .
داشته است.
نمایشگاه زیور آرایه‌هاى طلا و نقره تا روز دوشنبه ١۶ تیر در گالری مژده واقع در سعادت‌آباد‌، علامه شمالی‌، خیابان ١٨ شرقی ،پلاک ٢٧ دایر است و علاقه‌مندان می‌توانند همه روزه صبح‌ها از ساعت 10:30 تا ١٣ و بعد از ظهرها از ساعت ۴ تا ٨ از این آثار دیدن کنند.  

 

سریال فریدون جیرانی به زودی کلید می‌خورد
ایسنا- مدیرشبکه یک از کلید خوردن سریال «خانه امن» به کارگردانی فریدون جیرانی خبرداد.
مهدی فرجی، مدیر شبکه یک سیما‌ در مراسم بازدید از پشت صحنه سریال «انقلاب زیبا» گفت: در روزهای آینده سریال «خانه امن» به کارگردانی فریدون جیرانی کلید می‌خورد.
به گفته فرجی، این سریال کاری است که با موضوع دستاوردهای علمی کشور و کارشکنی سازمان‌های جاسوسی برسر تولید فناوری در کشور ساخته می‌شود.
نویسندگی سریال«خانه امن» را فریدون جیرانی برعهده دارد و نگارش آن در 13 قسمت 45 دقیقه‌ای برای پخش از شبکه یک سیما به پایان رسیده است.

ایجاد نخستین مرکز رشد هنر ایران در اصفهان
ایرنا- با اخذ موافقت اصولی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، نخستین مرکز رشد هنر ایران به زودی در اصفهان ایجاد می‌شود.
مدیر مرکز رشد هنر ایران گفت: این مرکز رشد توسط دانشگاه هنر اصفهان و بر اساس تفاهمنامه بین این دانشگاه، شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری راه‌اندازی خواهد شد.
هدف از راه‌اندازی این مرکز، حمایت از ایجاد، گسترش و توسعه کسب و کارهای دانش بنیان توسط دانش آموختگان، کارآفرینان، نوآوران، هنرمندان و صاحبان ایده در زمینه هنر، صنایع دستی، معماری و رشته‌های وابسته است.
وی با اشاره به اینکه این مرکز رشد زیر نظر معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه هنر اصفهان فعالیت خواهد کرد، گفت: این مرکز، محلی مناسب برای تجاری سازی ایده‌های نو در هنر و رشته‌های وابسته به آن است.

موفقیت عکاس ایرانی در دوسالانه عکس مستند چین
ایسنا- رضا گلچین کوهی، عکاس ایرانی، برنده جایزه عکاسی مستند هشتمین دوره دوسالانه بین‌المللی «بشریت: یادمان‌های نوع بشر» چین شد. این عکاس گفت: مجموعه عکس «بازار سنتی رشت» که من آن را بین سال‌های 90 و 91 کار کرده‌ام در هشتمین دوره دوسالانه بین‌المللی «بشریت: یادمان‌های نوع بشر» چین موفق به دریافت یکی از جوایز هیات داوران شد. وی ادامه داد: این مجموعه روایت تصویری یکی از بازارهای محلی شهر رشت است که مردم مختلف این منطقه محصولات خود را برای فروش به این بازار می‌آورند.
گلچین درباره ویژگی این مجموعه عکس عنوان کرد: متاسفانه تعریف درستی از مجموعه عکس در ایران وجود ندارد. یک مجموعه خوب علاوه بر وحدت باید از نظر زیبایی‌شناسی هم مورد توجه قرار گیرد. فکر می‌کنم آنچه باعث موفقیت مجموعه بازار رشت شد توجه داروان به همین زیبایی‌شناسی و همچنین به کار بردن تکنیک حرکت در تصویر بود.

آلبوم «دینگو مارو» منتشر شد
ایلنا- این اثر کارى جدید و متفاوت از محسن شریفیان و بهنام شهرکى با صداى محسن شریفیان است‌ که پیش‌تر از این آثار مختلفى را در حوزه موسیقى جنوب منتشر کرده است.
دینگو مارو اسم یک نوع زار در هرمزگان است، موجودى نامریی که به گمان معتقدان آن در انسان حلول مى کند و در جنوب براى درمان آن مراسمى بر پا مى کنند. آخرین فعالیت‌هاى محسن شریفیان در این حوزه خواندن ترانه لیوا از گروه دارکوب و اجراى کار بندرى گروه رستاک بوده است. این آلبوم، موسیقى جنوب را با محوریت بوشهر با سبک‌ها و موسیقى دیگر ملل در آمیخته است.

نادر برهانی مرند «پاییز» و «زمستان» را به صحنه می‌برد
ایسنا- نادر برهانی مرند از اجرای دوباره نمایش «پاییز» و یک نمایش جدید دیگر با نام «زمستان» خبر داد.
این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر گفت: قرار است پایان سال جاری دو نمایش «پاییز» و «زمستان» را به طور همزمان و در دو سانس پشت سر هم، در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه بیاورم.
وی که حدود 10 سال پیش برای اولین‌بار نمایش «پاییز» را اجرا کرده بود، یادآورشد: این نمایش را به همان شکل قبلی اجرا خواهم کرد. گویی یک فلاش‌بک به 10 سال پیش داریم و همچون دیدن یک عکس قدیمی است. تعمد دارم بدون کوچک‌ترین تغییری، این نمایش را با همان فضا، شکل‌ و متن اجرا کنم. برهانی مرند که اولین‌بار نمایش«پاییز» را با بازی امیر جعفری‌، ناهید مسلمی، ایوب آقاخانی و رویا فلاحی اجرا کرده بود‌، اظهار امیدواری کرد‌ در اجرای دوباره پاییز نیز همین بازیگران حضور داشته باشند. این هنرمند تئاتر درباره نمایش «زمستان» نیز توضیح داد: این نمایش در واقع ماجراهای 10 سال بعد خانواده‌ای است که در نمایش «پاییز» آنها را می‌بینیم. البته نمایش «زمستان» در مقایسه با «پاییز» دو شخصیت جدید دارد. ضمن اینکه ممکن است در این نمایش، نگاهم به نمایشنامه نویسی، فرمت متن و اجرا طور دیگری باشد. اما به هر حال همان فضا و خانواده است منتها در 10 سال بعد.

ایران و کانادا سریال انیمیشن می‌سازند
مهر- سید‌مسعود صفوی، مدیر مرکز مطالعات و تولیدات انیمیشن حوزه هنری درباره ساخت سریال انیمیشن «دهکده شادی» گفت که در راستای گسترش همکاری‌های ایران در زمینه انیمیشن‌سازی با کشورهای بزرگ صاحب این صنعت، تصمیم گرفتیم سریال «دهکده شادی» را در 60 قسمت هفت دقیقه‌ای با همکاری یک شرکت انیمیشن‌سازی کانادایی تولید کنیم. این سریال محصول مشترک ایران و کاناداست و ما امیدواریم با این تولید مشترک گامی بلند برای ارتقای صنعت انیمیشن ایران برداریم.
تهیه‌کننده انیمشین «دهکده شادی» با اشاره به جزییات مشارکت کانادایی‌ها در تولید این سریال بیان کرد: از سال گذشته برنامه‌ریزی کردیم تا مرحله پیش‌تولید این سریال در ایران آغاز شود بنابراین با تیمی از متخصصان، نویسندگان و تولیدکنندگان ایرانی مراحل پیش‌تولید و همچنین تولید این سریال بر اساس زمان‌بندی پیش رفت.
وی ادامه داد: طبق برنامه‌ ما و قراردادی که با شرکت توزیع‌کننده‌ کانادایی داریم، مجموع فعالیت‌های تکمیلی پروژه که در واقع به آن پس‌تولید می‌گویند از سوی طرف قرارداد کانادایی آغاز شده که به موجب آن اموری چون موسیقی، صداگذاری و همچنین بازاریابی، عرضه جهانی، توزیع بین‌المللی، تبلیغات جهانی و فروش بر عهده این شرکت کانادایی است. صفوی همچنین با اشاره به داستان سریال «دهکده شادی» گفت: فیلمنامه‌های این انیمیشن در ایران و توسط نویسندگان ایرانی نوشته شده و با توجه به اینکه این سریال بدون دیالوگ است، نقش صداگذاری، افکت و موسیقی در آن اهمیت بسیار دارد.




8

$
0
0

خواب گردی

به هیچ‌کدامشان نمی‌توان اعتماد کرد، آنها زاده‌ سیاهی‌اند. از گذشته، امروز، فردا. نه، نمی‌توان اعتماد کرد. تنها دیوانگان معدودی که خود را به آنها تسلیم کرده‌اند می‌دانند چه هستند؛ و ما، هنوز هیچ چیز از آنها نمی‌دانیم. زمانی پیشتر، جایی در کتاب‌های کهنه و خاک خورده آنها از ما بودند، برای ما، نشانه‌ای از آینده، و حال تنها خواب گردانان این شهر را برایمان به ارمغان آورده‌اند.
سه نفر دیروز خود را کشتند. در هر سه شان دو چیز مشترک بود؛ مرگ‌ و خواب‌گردی. هر سه در یک زمان خود را از روی بلندترین ارتفاع در نزدیکیشان به پایین انداختند. پل، صخره، برج. دلیلش مشخص نیست‌ اما می‌دانیم افراد خواب گرد دچار دو سرنوشت مشخص می‌شوند؛ یا خودکشی می‌کنند، یا به حالتی شبیه به اغما فرو می‌روند. حالتی که آنها را از سویی به سویی دیگر می‌کشاند‌ بدون آنکه بدانند کجا هستند و چه می‌کنند. فقط مسیری را طی می‌کنند‌ از مکانی به مکانی دیگر. در برخی موارد هم افرادی بودند که به انجام دادن کارهای روزمره خود ادامه می‌دادند‌ با چشمانی بسته. تفاوتشان با انسان‌های دیگر قابل درک نیست.
مرکز پیشگیری و درمان خواب گردی‌خبری را منتشر کرد، مبنی بر پیدا کردن راه حل‌های جدید. به چنین چیزی نیازمند بودیم. درمان، مخصوصا با توجه به رشد صعودی مبتلایان.
جامعه به هرج و مرج کشیده شده بود. انسان‌های مبتلا نشده ترسیده بودند. خیابان‌ها پر شده بود از صحنه اعتراضات. حتی در میان معترضین افراد مبتلا شده‌ای هم پیدا می‌شدند. در آن زمان بود که صدای گلوله به این هرج و مرج جنب و جوش بیشتری می‌بخشید.
اگر با چشمانی بسته به این بیماری مبتلا نشوند چه؟دیگر چگونه می‌توان از هم تفکیکشان کرد؟ معنای هرج و مرج تازه در آن زمان مشخص می‌شود.
مرکز پیشگیری و درمان اعلام کرد، همه بیماران زمانی‌که به مرحله سوم در خواب خود فرو می‌روند دچار این بیماری می‌شوند. مرحله‌ای که ما خواب می‌بینیم. یعنی رویاهای ما دلیل اصلی این هرج و مرج‌ها هستند؟
باور کردنی نبود. پس از انتشار این خبر جامعه در شوک بزرگی فرو رفت، یا بهتر بگویم غرق شد. در گفته‌ها به درمان اشاره‌ای نشد. فقط احتمالاتی بر کشف دلیل اصلی بیماری بود و امید به کشف درمان در آینده‌ای نزدیک. اما این گفته‌ها کمکی به کمتر شدن ترس و نگرانی مردم نکرد. دو ماه پس از انتشار این خبر آمارهایی از مرگ افراد در اثر بی‌خوابی بیشتر شد‌ اما دولت‌ها از دادن چنین آمارهایی خود‌داری می‌کردند. این خود خبری دلهره آور بود.
دیگر کسی اعتراض نمی‌کرد. مردم ماندن در خانه‌هایی با درهای بسته را ترجیح می‌دادند. نحوه سرایت بیماری نیز نامعلوم مانده بود و احتمالش می‌رفت هر روز صبح یکی از اعضای خانواده شما مبتلا شود‌ و پیامد بعدی قابل پیش‌بینی بود. آنها را در خیابان‌ها رها می‌کردند. همین اتفاق کافی بود که تا حد ممکن از مشاهده خیابان‌ها خود‌داری کنید.
 صحنه‌ دردناکی بود. هزاران هزار نفر در حال زندگی کردن بودند‌ اما در جایی بیرون از مرزهای درهای بسته خانه‌ها. با این حال می‌توانستید رفتگرهایی را ببینید که قبل از طلوع آفتاب در حال جارو زدن خیابان‌ها هستند‌ و زمانی که تازه‌ترین پرتوهای خورشید تن یخ زده آسفالت‌ها را با شمشیر آتشین خود از هم می‌شکافتند، چشم‌هایتان به انسان‌های کت و شلوار پوشیده‌ای می‌خورد که در انتظار اتوبوس ایستاده‌اند؛ با همان تصویر همیشگی به همراه یک لیوان قهوه‌ داغ‌داغ. بعد از مدتی دانش‌آموزهایی را با روپوش‌های مدرسه می‌دیدید. و صدای بالا کشیده شدن کرکره‌های مغازه‌ها. پخش شدن عطر خواب آلود نان‌های تازه از تنور در‌آمده. همه را مشاهده می‌کردید. آن بیرون زندگی جریان داشت‌ در میان مردمانی که زمانی آنها را می‌شناختید و حالا آنها راطرد کرده‌اید.
یک هفته بعد، هیچ خواب گردی دیگر چشمانش بسته نبود.

 

عصر جمعه ششم تیرماه گشایش می‌یابد؛
گزیده چهار دهه آثار منوچهر معتبر در گالری آریانا

گروه فرهنگ- گزیده‌ای از چهار دهه نقاشی و طراحی‌ « منوچهر معتبر» عصر جمعه ششم تیرماه در گالری آریانا به تماشا درمی‌آید.
 به گفته معتبر این مهم‌ترین نمایشگاه او به شمار می‌رود که در آن ٧٠ اثر به نمایش گذاشته می‌شود که در میانشان شماری از جدیدترین آثارش نیز ارایه شده است.
منوچهر معتبر سال۱۳۱۵ در شیراز متولد شد. او به واسطه آشنایی با ناصر نمازی از شاگردان کمال الملک با نقاشی آشنا شد و سپس در دانشگاه هنرهای زیبا نقاشی خواند؛ پس از آن برای ادامه تحصیل راهی نیویورک شد. او برنده مدال و دیپلم افتخار از نمایشگاه نقاشان معاصرجهان در موناکو در سال ۱۳۶۴ شده است. معتبر همچنین برگزاری بیش از۳۰ نمایشگاه انفرادی و شرکت در ۴۰ نمایشگاه گروهی در ایران و خارج را در کارنامه خود دارد. سال ۱۳۸۰ نیز برنامه مروری بر آثار او به همت انجمن نقاشان در خانه هنرمندان برگزار شد. آخرین نمایشگاه انفرادی منوچهر معتبر در سال 1389 در گالری اثر برپا بود.
طراحی، دغدغه و دلمشغولی جدی منوچهر معتبر است. حتی گفته می‌شود این استاد چیره‌دست‌ ۴٠ سال پیش بساط نقاشی‌اش را به خیابان‌ها برد تا بتواند بی‌واسطه طراحی کند و به قول خودش با یک مداد و بدون بزک چهره آدم‌ها را بسازد. صندلی از عناصر ثابت نقاشی‌های معتبر است؛‌ صندلی‌هایی بیشتر خالی که مخاطب را وامی‌دارد به کسی که غایب است، بیندیشد.‌ این نقاش و طراح پیشکسوت درباره آثار تازه‌اش که عصر جمعه برای نخستین بار در گالری آریانا به نمایش می‌گذارد، می‌گوید‌: «‌آثار اخیرم برآیند آثار پیشینم و نیز تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورمان در دهه اخیراست. البته این آثار به گونه‌ای در ادامه و استمرار آثار پیشینم خلق شده‌اند‌». جالب اینجاست که ابعاد آثار معتبر تقریبا در همه دهه‌ها یکسان است. او می‌گوید: «من علاقه‌ای به خلق اثر در ابعاد بزرگ ندارم و در این نمایشگاه هم شاهد آثاری در ابعاد 70 در 60 و 70 در 70 خواهید بود.‌»
گالری آریانا بر برپایی نمایشگاه‌های دهه‌های مختلف بزرگان هنر تجسمی ایران تمرکز دارد و خلائی بزرگ در این زمینه را پوشش می‌دهد‌ آریانا مانند دیگر نمایشگاه‌هایش برای منوچهر معتبر نیز کاتولوگ نفیس ١٢٠ صفحه‌ای تدارک دیده است که در افق آینده، مجموعه این کاتالوگ‌ها می‌تواند به سندهای تصویری حائز اهمیتی برای هنر مدرنیستی کشورمان بدل شود. البته 10 سال پیش مجموعه‌ای از آثار منوچهر معتبر از سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۸۳ توسط نشر نظر نیز به زیور طبع آراسته شده است.
این نمایشگاه در گالری آریانا دایر است و علاقه‌مندان می‌توانند یکشنبه تا پنجشنبه از ساعت پنج تا هشت بعد از ظهر از این آثار در گالری آریانا واقع در الهیه، انتهای خیابان مریم شرقی، ابتدای خیابان فرشته (شهیدفیاضی)، شماره ٩ بازدید به عمل آورند.

 

«ترانه‌های محلی» از 2 مرداد در تئاتر شهر: فیلم‌های ماندگار در جدیدترین نمایش رحمانیان
ایسنا- محمد رحمانیان نمایش «ترانه‌های محلی» را از دوم مردادماه در تالار اصلی مجموعه «تئاتر شهر» اجرا می‌کند.
این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر درباره اجرای تازه‌ترین نمایشش گفت: نمایش «ترانه‌های محلی» نیز در ادامه نمایشنامه‌ قبلی‌ام «ترانه‌های قدیمی» نوشته شده است. همان زمانی که «ترانه‌های قدیمی» را با آقای فردین خلعتبری کار می‌کردیم، ایده اجرای ترانه‌های فولکلور ایرانی را هم مطرح کردیم و برهمین اساس طرح نمایشنامه «ترانه‌های محلی» را نوشتم که تفاوت‌هایی با شکل اپیزودیک «ترانه‌های قدیمی» دارد.
رحمانیان درباره داستان نمایش «ترانه‌های محلی» توضیح داد: یک موسیقیدان ایرانی بعد از سال‌ها زندگی در آمریکا برای پایان‌نامه دکترایش به ایران می‌آید. پروژه پایانی‌اش پژوهش روی موسیقی فیلم‌هایی است که با حال و هوای بومی ساخته شده است.
به گفته وی، در اجرای این نمایش موسیقی فیلم‌هایی چون «ناخدا خورشید» (فریدون ناصری/ استان هرمزگان )،«مادیان» (شریف لطفی/ استان مازندران)، «بمانی» (محمدرضا درویشی/ استان ایلام‌)، «داش آکل» (اسفندیار منفردزاده/ استان فارس)،«قطعه ناتمام» (محمدرضا درویشی/ استان خراسان‌)، «شیرسنگی» ( فریدون شهبازیان/ استان چهارمحال و بختیاری)،«بدوک» (محمدرضا علیقلی/ استان سیستان‌و‌بلوچستان)،«باشو/ غریبه کوچک» (که موسیقی انتخابی دارد/ استان گیلان) و «اتوبوس» (بابک بیات/ استان آذربایجان غربی) اجرا می‌شود.
رحمانیان اضافه کرد: پیداست که هر موسیقی مربوط به اقلیمی خاص است و سرگذشت خود را دارد. پنج زن و پنج مرد که قرار است چون شاهدی روایتی از موسیقی این فیلم‌ها داشته باشند، به جای روایت فیلم، روایت خود را از رنج‌ها و دردهایشان می‌گویند. در پایان هر روایت‌ یک ترانه محلی پیوندی میان جهان نمایش و جهان موسیقی برقرار می‌کند.
این هنرمند ایرانی که مدتی است در کانادا زندگی می‌کند، نمایشش را با بازی علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، علی سرابی، اشکان خطیبی، هومن برق‌نورد، رامین ناصرنصیر، محمدرضا هدایتی،‌هانا کامکار همراه با سها سناجو، پرستو رحمانیان و مارال بنی‌آدم سه نفر از بازیگران گروه تئاتر«ونک» که رحمانیان آن را در کانادا تاسیس کرده به صحنه می‌برد.
قرار است چند بازیگر دیگر نیز به این گروه اضافه شوند. رحمانیان افزود: در اجرای این نمایش دو هنرمند ترانه‌سرا یعنی آقای عبدالجبار کاکایی و محمد علی بهمنی‌ ما را همراهی می‌کنند و برایمان ترانه می‌سرایند.
این کارگردان تئاتر درباره انتخاب ترانه‌ها نیز گفت: ترانه‌ها به انتخاب آقای فردین خلعتبری تنظیم مجدد می‌شوند. در کنار پیانو که ساز اصلی است در هر قسمت سازی افزوده می‌شود؛ مثلا «نی‌انبان» در بخش مربوط به فیلم «ناخدا خورشید» و استان هرمزگان و یا دوتار خراسانی در قسمت مربوط به استان خراسان و فیلم «قطعه ناتمام». یا ساز «قیچک» در فیلم «بدوک» و استان سیستان‌و‌بلوچستان و «سرنا» در بخش استان چهارمحال و بختیاری و فیلم «شیرسنگی» و...
به گفته رحمانیان، این نمایش از لوکیشن و موسیقی مازندران آغاز می‌شود و با موسیقی «بندر کنگ» به پایان می‌رسد.
همچنین فردین خلعتبری، مشاور کارگردان و آهنگساز این نمایش است و در مجموع حدود هشت نوازنده و 12 بازیگر در نمایش حضور دارند که تاکنون حضور علی زند وکیلی به عنوان خواننده و سامان احتشامی به عنوان یکی از نوازندگان این نمایش قطعی شده است.
موسیقی امکان تازه‌ای به من داده است
وی که در این نمایش نیز همچنان بر موسیقی تکیه دارد، توضیح داد: تقریبا تمام متن‌هایی که بعد از نمایشنامه «ترانه‌های قدیمی» نوشته‌ام ارتباط مستقیمی با موسیقی دارند و حتی طرح‌های بعدی‌ام هم این ویژگی‌ را دارند‌ چون موسیقی امکان تازه‌ای به من داده است تا دیدگاه‌های خود را در ارتباط با تئاتر راحت‌تر و صریح‌تر بیان کنم. نویسنده و کارگردان نمایش‌های«خروس»،«فنز» و «مصاحبه» با اشاره به جایگاه مهم موسیقی در آثار برتولت برشت هنرمند شهیر آلمان یادآور شد: سال‌ها فکر می‌کردم چرا برشت علاقه داشت نام آهنگساز را کنار نام نویسنده بیاورد و این پرسش برایم مطرح بود چرا برای او اهمیت آهنگساز بیشتر از بقیه عوامل مطرح بوده است؟! بعد از تجربه چند موسیقی نمایش مانند «مسافران» و «لیلا» بیشتر به این سمت آمدم و از نمایش «ترانه‌های قدیمی» با تمرکز بیشتری به این موضوع پرداختم. این هنرمند تئاتر اضافه کرد: در «ترانه‌های محلی» فرم، مضمون و قالب به شدت در حال تکمیل یکدیگر هستند و حذف هر یک‌ دیگری را دچار مشکل می‌کند. رحمانیان که نمایش«ترانه‌های محلی» را در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا می‌کند، اظهار امیدواری کردکه در این تالار بتوانیم به آن شکل ناب موسیقی نمایش برسیم. البته این تالار مشکلات صدا دارد که امیدوارم در بازسازی جدید حتما این مشکل حل شود. البته موسیقی‌ها با صدابرداری انجام می‌شود اما در مورد بقیه مشکلات این تالار‌ راه‌های عملی را پیدا می‌کنیم، به هر حال امیدوارم با آمدن خانم مقتدی مدیر جدید تئاتر شهر‌ دغدغه‌های بچه‌های تئاتر بهتر و بیشتر درک شود. در اجرای نمایش «ترانه‌های محلی»، اشکان خطیبی به عنوان مجری طرح رحمانیان را همراهی می‌کند.
اجرای نمایش «صدام» با مخالفت صریح  روبه‌رو شد
رحمانیان که پیش از این قصد داشت نمایش «صدام» را به صحنه بیاورد، درباره سرانجام این نمایش گفت: این اثر با مخالفت صریح مدیر تالار وحدت روبه‌رو شد. شاید سال 94 این نمایش را در تالار وحدت یا تالاری مانند مجموعه نمایشی تهران (خاوران) اجرا کنم‌ زیرا امکانات مکانیکی بسیاری نیاز دارم.
وی درباره دلایل مخالفت با اجرای«صدام» توضیح داد: خودم هم متوجه نشدم چرا «صدام» اجازه اجرا پیدا نکرد‌ زیرا از هر نظر یکی از اولویت‌های تئاتر امروز است. اگر به گذشته صدام نگاه کنیم، جنایاتی که مرتکب شده با زندگی 70 میلیون ایرانی در ارتباط است و اگر هم به امروز نگاه کنیم، ژنرال‌هایش در ارتباط با «داعش» جنگ خونینی راه انداخته‌اند بنابراین‌ این نمایش امسال باید اجرا می‌شد.
رحمانیان اظهار تاسف کرد‌ این فرصت‌سوزی، گناهی نابخشودنی است و شاید دیگر نتوانیم این تعداد بازیگر درجه یک و عوامل فنی و اجرایی را کنار هم بگذاریم. همیشه این پرسش برایم مطرح است که چرا «صدام» سال 93 امکان اجرا پیدا نکرد و خیلی خوشحال می‌شوم که روزی پاسخی به این پرسش داده شود.
این مدرس تئاتر درباره سرنوشت دیگر نمایشش «هامون‌بازها» نیز توضیح داد: تالار وحدت برای اجرای این نمایش زمان نامناسبی در نظر گرفته بود به همین دلیل‌ این نمایش احتمالا امسال اجرا نخواهد شد.
به گفته محمد رحمانیان، نمایش«ترانه‌های محلی» فعلا به مدت 15 روز اجرا می‌شود‌ زیرا عوامل اجرایی آن چند پروژه دیگر در دست دارند که اگر بتوانند برنامه‌شان را تغییر بدهند، می‌توان اجرای نمایش را تمدید کرد.
پیش از این قرار بود تالار اصلی «تئاتر شهر» از اواخر خردادماه بازسازی شود اما از آنجا که این بازسازی به بعد از جشنواره تئاتر فجر موکول شد، قرار شد نمایش «ترانه‌های محلی» نوشته و کار محمد رحمانیان در این تالار به صحنه برود.

 

بازیگر «خوب، بد، زشت» و «پدرخوانده» درگذشت
ایسنا- ‌الای ولاک‌، بازیگر کهنه‌کار آمریکایی فیلم‌های مطرحی چون «هفت دلاور»، «خوب، بد، زشت» و «پدرخوانده» در 98 سالگی درگذشت.
‌ایلای هرشل والاک‌ متولد ۷ دسامبر ۱۹۱۵، بازیگر سرشناس سینما، تلویزیون و تئاتر آمریکا بود که اولین نقش سینمایی خود را در نقش «سیلوا واکارو» در فیلم «بیبی دال» ساخته «الیا کازان» در سال 1956 تجربه کرد و تا 98 سالگی همچنان در سینما فعالیت داشت.
والاک یکی از پرکارترین بازیگران آمریکایی بود که حتی در دهه ۹۰ زندگی خود به فعالیت ادامه‌ می‌داد و در فیلم‌های «وال استریت: پول هرگز نمی‌خوابد» ساخته ‌الیور استون‌ و فیلم «نویسنده در سایه» به کارگردانی ‌رومن پولانسکی‌ نیز ایفای نقش کرد.
مشهورترین نقش‌آفرینی‌های وی در دنیای سینما بازی در نقش ‌کالورا‌ در فیلم «هفت دلاور» ساخته ‌جان استرجس‌، ‌گیدو‌ در «نخاله‌ها» ساخته ‌جان هوستون‌، ‌توچو‌ در فیلم «خوب، بد، زشت» ساخته ‌سرجیو لئونه‌ هستند.
از دیگر نقش‌های برجسته وی می‌توان به ‌دون آلتوبلو‌ در «پدرخوانده ۳» ساخته ‌فرانسیس فورد کاپولا‌، ‌کاتن وینبرگر‌ در «دو جک» ساخته ‌جک نیکلسون‌ و ‌آرتور ابوت‌ در «تعطیلی» ساخته ‌نانسی میرز‌ اشاره کرد.
ایلای والاک در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۰ در سن ۹۴ سالگی جایزه اسکار افتخاری را از آن خود کرد.

زمان دیدار مردم با رضا عطاران مشخص شد
ایسنا- رضا عطاران با حضور در سینماهای «آزادی» و «قدس»، پس از دیدن «رد کارپت» با مردم به گفت‌وگو می‌نشیند.
علی سرتیپی (پخش‌کننده این فیلم) درباره برنامه‌هایش برای اکران هر چه بهتر «رد کارپت» با کارگردانی و بازی رضا عطاران‌ بیان کرد: برنامه‌های مختلفی برای اکران این فیلم درنظر گرفته شده که از جمله آن ارتباط رضا عطاران به عنوان بازیگر و کارگردان فیلم با مردم است.
وی ادامه داد: قرار است در همین آغاز اکران فیلم، رضا عطاران از ساعت 20 تا 23 امروز پنجشنبه (پنجم تیرماه) در سینما «آزادی» حضور پیدا کند و پس از دیدن فیلمش در کنار مردم، با آنها به گفت‌وگو بنشیند. همچنین او از ساعت 20 تا 22:30 روز جمعه (ششم خردادماه) نیز با حضور در سینما «قدس» با مخاطبانش به گفت‌وگو خواهد نشست.
«رد کارپت» داستان حضور یک علاقه‌مند به سینما در حاشیه جشنواره فیلم کن در فرانسه است.
نقش این فرد علاقه‌مند به سینما را رضا عطاران بازی می‌کند و خودش کارگردانی «رد کارپت» را نیز برعهده داشته است.

اکران «تجریش ناتمام» پس از 3 سال
مهر- پوریا آذربایجانی، کارگردان سینمای ایران درباره آخرین وضعیت فیلم تازه‌اش با عنوان «تجریش ناتمام» گفت که بعد از سه سال انتظار فیلم «تجریش ناتمام» بعد از فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» در گروه سینمایی استقلال اکران خواهد شد.
وی ادامه داد: این فیلم بعد از گذشت سه سال از زمان تولید آن اکران می‌شود و من خودم هم فکرش را نمی‌کردم که این اتفاق بیفتد اما از این اتفاق خوشحالم که بالاخره این فیلم توانست رنگ پرده را به خود ببیند.
کارگردان جوان سینما درباره همزمانی اکران این فیلم با ماه مبارک رمضان گفت: من فکر می‌کنم که بعد از افطار مردم به سینماها بروند و فیلم را به تماشا بنشینند. این طور نیست که سینماها در این ایام تعطیل شود و مخاطبان از فیلم‌ها استقبال نکنند.
«تجریش ناتمام» بعد از فیلم «روایت‌های ناتمام» دومین ساخته پوریا آذربایجانی محسوب می‌شود که این فیلم از سی‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شد.
فیلم «تجریش ناتمام» به کارگردانی پوریا آذربایجانی با عنوان قبلی «عاشقانه‌های تجریش» درباره دو دانشجو است که بعد از ۲۰ سال یکدیگر را پیدا می‌کنند و تصمیم می‌گیرند دوستان قدیمی خود را نیز بیابند.

گروه نور در تالار وحدت می‌نوازد
ایلنا- گروه موسیقی نور به سرپرستی کریستف رضاعی روی  صحنه می‌رود.
در این کنسرت که توسط انجمن موسیقی ایران برگزار می‌شود گروه موسیقی نور متشکل از هنرمندان ایرانی و فرانسه پنجم تیرماه در تالار وحدت و ششم تیرماه در فرهنگسرای نیاوران به اجرا می‌پردازند.
گروه موسیقی نور متشکل از هنرمندان ایرانی و فرانسه و به سرپرستی کریستف رضاعی، تلاش دارد تا به کشف و بازآفرینی دوره‌ای از فرهنگ موسیقایی جهان بپردازد که در آن شرق و غرب با بیان هنری مشترک به خلاقیت می‌پرداخته‌اند. انتشار اولین آلبوم این گروه با عنوان «آلبا» (که در قلعه تاریخی اردشیر بابکان ضبط شد) با استقبال کم نظیری در ایران و دنیا مواجه شد.این گروه طی 14 سال فعالیت مستمر خود علاوه بر چندین کنسرت در تهران، بالغ بر 50 اجرا در کشورهایی مانند فرانسه، بلژیک، آلمان، اسلوونی، کره جنوبی و اطریش داشته‌اند که یکی از مهم‌ترین آنها حضور در جشنواره موسیقی آیینی فز در مراکش (1391) بوده است.
گروه موسیقی نور پنجم تیرماه ساعت 22 در تالار وحدت و ششم تیرماه ساعت 19 در فرهنگسرای نیاوران به اجرا می‌پردازند.

تقدیر از «مل گیبسون» در جشنواره کارلو‌ویواری
فارس- چهل و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کارلو ویواری امسال 4 تا 12 جولای در حالی برگزار می‌شود که طی مراسمی با اعطای گوی کریستالی از یک عمر همکاری هنری برجسته «گیبسون» با دنیای سینما تقدیر خواهد شد.
‌«گوی کریستالی»‌ برجسته‌ترین جایزه جشنواره «کارلوویواری» است که طی سال‌های گذشته به هنرمندانی مانند «جان تراولتا» و «هلن میرن» تعلق گرفته است.
در این مراسم که قرار است«گیبسون» خود حضور یابد، فیلم اکشن و حادثه‌ای «اپوکالیپتو» محصول 2006 میلادی که یکی از فیلم‌های کارنامه فیلمسازی اوست، به نمایش درخواهد آمد.
‌مل گیبسون‌ بیش از همه برای بازی در فیلم‌هایی مانند «مصائب مسیح» و «شجاع دل» شهرت دارد.
برگزارکنندگان جشنواره کارلوویواری همچنین از حضور ‌لورا درن‌، بازیگر آمریکایی‌ به عنوان مهمان افتخاری این دوره از رقابت‌های خبر داده‌اند.
 او در فیلم‌ «مخمل آبی» به کارگردانی ‌دیوید لینچ‌ و «‌پارک ژوراسیک‌» به کارگردانی ‌استیون اسپیلبرگ‌ ایفای نقش کرده است.
از دیگر مهمانان جشنواره امسال می‌توان به ‌فانی آردانت‌، بازیگر فرانسوی، ‌آلیس روهرواچر‌، کارگردان، ‌بونگ جون- هو‌، کارگردان و ‌دیوید مکنزی‌، کارگردان اشاره کرد.



8

$
0
0

کاخ سعدآباد میزبان اهالی صدا: رادیو نمایش 3 ساله شد

گروه فرهنگ- جعبه‌ای چوبی که تمام اعضای خانواده دورش جمع شدند و با کنجکاوی سر و شکلش را می‌جورند. پدر بزرگ آرام نزدیک می‌شود، مثل کسی که می‌خواهد از پروژه‌ای بزرگ برای اولین بار رونمایی کند، پیچ چوبی جعبه را می‌چرخاند و صدایی می‌پیچد توی اتاق. خانم بزرگ از صدای مرد غریبه می‌ترسد و رو می‌گیرد.پسر بچه‌ها می‌دوند دور اتاق و داد می‌کشند. دختر‌ها قند توی دلشان آب می‌شود و پدربزرگ چشم غره‌ای می‌رود و همه را ساکت می‌کند. آرام می‌نشیند کنج اتاق. تکیه می‌دهد به پشتی و دود می‌گیرد از قلیانی که ذغالش سرخ سرخ است.
رادیو که از چهارم اردیبهشت‌ماه سال 1319 به خانه ایرانیان آمد و توانست جایی را در قلبشان تسخیر کند‌ در این سال‌ها اوج و فرودهای زیادی داشته است، صداهای متفاوت و ماندگاری را به خودش دیده و توانسته لحظاتی به یاد ماندنی برایمان بسازد. حالا این روزها رادیو نمایش سه ساله شده است. دست‌اندرکاراناش دور هم جمع شدند و یادی از گذشتگان به جا آوردند.
سومین سالگرد افتتاح رادیو نمایش و همچنین اختتامیه پنجمین جشنواره سراسری نمایش‌های رادیویی در حالی شامگاه پنجشنبه- پنجم تیر‌ماه- در مجموعه کاخ سعدآباد برگزار شد که بسیاری از هنرمندان رادیویی در این مراسم گردهم جمع شده بودند.
هنوز ساعاتی به برگزاری رسمی اختتامیه باقی مانده است که هنرمندان پیشکسوت رادیو کم کم وارد محوطه ضلع جنوبی کاخ ملت می‌شوند، یکدیگر را چنان در آغوش می‌کشند و با یکدیگر گرم احوالپرسی می‌کنند که گویی مدت‌هاست همدیگر را ندیده‌اند و خوشحالند از این گردهمایی.
عطاران مهمان رادیو نمایش
رضا عطاران به همراه تهیه‌کننده‌اش در فیلم سینمایی «رد کارپت»‌ برای صحبت در پرانتز باز حاضر شده و درباره فیلمش صحبت می‌کند.
پایین جایگاه و در کنار او امیرعلی نبویان، گوینده قصه‌های امیر علی در «رادیو هفت» و مجری «مزه» شبکه نسیم ایستاده و منتظر است تا پس از عطاران به روی جایگاه رفته و در مقابل مردم و به صورت زنده به روی آنتن رادیو نمایش برود.
تولید 3000 قطعه نمایشی در طول سال
با تاریک شدن هوا و نزدیک شدن به ساعت 9 کم کم مراسم آغاز می‌شود. با پخش سرود کشورمان همه به احترام از جای خود برخاسته و می‌ایستند. پس از پایان سرود صدای آرمان غفاریان در جایگاه و محوطه می‌پیچد، اجرای بخشی از برنامه را برعهده دارد وضمن سلام و تبریک در همان ابتدای مراسم از مهدی دهقان نیری، مدیر رادیو نمایش برای سخنرانی دعوت می‌کند.
دهقان نیری نیز ضمن عرض خیر‌مقدم به حاضران می‌گوید: 300 هنرمند نزدیک به 3000 قطعه نمایش رادیویی در سال تولید می‌کنند. ما 24 ساعت نمایش رادیویی پخش می‌کنیم  به همین میزان ساعت نیز شبکه مجازی رادیو نمایش داریم.
وی ادامه می‌دهد: مرکز هنرهای نمایشی رادیو با همت بزرگوارانی در حوزه تولید و ادبیات نمایشی نمایش‌های رادیویی را تولید می‌کنند و در اختیار شبکه‌های رادیویی به ویژه رادیو نمایش قرار می‌دهند. رادیو نمایش در این سه سال توانسته است جای خود را بین مخاطبان به ویژه مخاطبان خاصش باز کند.
به ضرغامی گفتم پس رادیو نمایشتان کجاست؟
پس از سخنرانی کوتاه دهقان نیری، دکتر سعید اسدی و دکتر عبدالحسین لاله به عنوان داوران بخش مقالات رادیویی معرفی می‌شوند و شمسی فضل‌اللهی به همراه داریوش اسدزاده به روی سن می‌روند تا برگزیدگان این بخش را اعلام کنند.
فضل‌‌اللهی می‌گوید: زمانی به آقای ضرغامی گفتم ما این همه نمایش رادیویی و هنرمند رادیویی داریم پس شبکه نمایشمان کجاست؟ و ایشان لطف کردند و این شبکه را راه‌اندازی کردند.
اسد‌زاده نیز خاطراتی کوتاه از سال‌های 21 و 35 خود را تعریف کرد و سپس حمیدرضا پورعلی محمد و امین رهبر به عنوان برگزیدگان منتخب و حمید گنجایش به عنوان برگزیده برتر معرفی شدند.
جوایز این بخش برای منتخبان یک لوح تقدیر به همراه 10 میلیون ریال و برای برگزیده برتر یک تندیس جشنواره، یک لوح و 15 میلیون ریال است.
رونمایی از 1000 نمایش کوتاه
پس از معرفی برگزیدگان این دو بخش، از مدیر کل مرکز البرز، مدیر شبکه رادیو ورزش، مدیر رادیو فرهنگ و همچنین دهقان نیری دعوت می‌شود تا از یک هزار قطعه نمایش کوتاه با موضوع فرهنگ زندگی رونمایی کنند.
اینجاست که روبان‌های وصل شده به بادکنک‌ها جدا می‌شوند، بادکنک‌ها به پرواز درآمده و آرم آبی رنگ رادیو نمایش به همراه این جمله «رادیو نمایش پرنیان تخیل و تفکر» بر فراز جایگاه به اهتراز درمی‌آید.
یادی از مرحوم وفایی و صمد پل‌سنگی در سالگرد رادیو نمایش
بعد از پایان بخش رونمایی، با پخش کلیپی از تشییع جنازه مرحوم عباس وفایی که چند روز پیش درگذشت و همچنین هنرمند دیگر رادیو، صمد پل‌سنگی که این روزها به دلیل ابتلا به آلزایمر در این جمع حضور ندارد‌ از این دو هنرمند یاد می‌شود.
زهره مجابی از صدایش خوشش نمی‌آمده
از بازیگر رادیویی دیگری نیز تجلیل می‌شود. کلیپی از او پخش می‌شود که از چگونگی ورودش به رادیو و فعالیت‌هایش می‌گوید، وی بیان می‌کند که سال 67 وارد رادیو شده و از صدای خودش خوشش نمی‌آمده است. زهره مجابی همچنین از شروع کار خود با مرحوم مهین دیهیم، هنرمند رادیو تلویزیون سینما و تئاتر می‌گوید.
برگزیدگان بخش موضوعی هم معرفی می‌شوند و باقر کریم‌زاده به همراه حمید منوچهری به جایگاه می‌روند تا اسامی را اعلام کنند.
امیرعباس اشرف به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش کوتاه «پول» و مجتبی طالبی به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش بلند «گوشه زندگی» معرفی می‌شوند، طالبی جوایز خود را به هنرمندان استان گلستان تقدیم می‌کند.
صحبت‌های کارآگاه شمسی و اشک‌های صدیقه کیانفر
صدیقه کیانفر و پری امیر حمزه دو هنرمند دیگری هستند که برای اعلام اسامی به جایگاه دعوت می‌شوند.
امیرحمزه که بازپخش سریال «کارگاه شمسی و مادام» او به تازگی از شبکه تهران به پایان رسیده است، خطاب به حاضران بیان می‌کند: امیدوارم همیشه شاد و تندرست باشید، فقط می‌توانم سومین سالگرد افتتاح رادیو نمایش را تبریک بگویم و امیدوارم سال‌های سال برقرار باشد.
کیانفر نیز با اشاره به کلیپی که از عباس وفایی پخش شد، می‌گوید: امشب درباره‌‌ کسی صحبت شد که اگرچه چند روزی از درگذشت او می‌گذرد اما هنوز نتوانستم فراموش کنم، مردی که قرار بود در یک سریال برای ماه رمضان مقابل من بازی کند، متاسفانه میکائیل (اسم نقشی که قرار بود مرحوم وفایی در آن بازی کند) نیست. خواهش می‌کنم افرادی مثل عباس وفایی را ببینید و بهشان برسید.
او با بغض و کمی اشک پایش را بر زمین می‌کوبد و فریاد می‌زند: من هنوز دلم شکسته است، امیدوارم دست مهربان خدا بالای سرتان باشد.
سپس این دو هنرمند بهرام نوری را به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش کوتاه «قرار عاشقانه» و به عنوان تهیه‌کننده منتخب نمایش بلند «نذر چشمان آهو» معرفی می‌کنند.
زمانی که کیانفر می‌خواهد سن را ترک کند به احترام مقابل حاضران زانو می‌زند.
شهین علیزاده و رحمان باقریان (بازیگر فیلم تلویزیونی تکم چی) نیز به روی سن می‌روند تا بقیه اسامی را اعلام کنند.
بهمن پارسا آرا به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش بلند «‌ماه هفتم» و رضا داداشی به عنوان تهیه‌کننده برتر نمایش بلند «دره گل زرد» معرفی می‌شوند.
بهرام ابراهیمی و فریده دریامجد نیز امیرعباس اشرف را به عنوان تهیه‌کننده برتر برای نمایش کوتاه « کوی نشاط»، مجید حیدری به عنوان نویسنده منتخب برای نمایش «‌پلاک 13 واحد 6» و راشین کوشا به عنوان نویسنده برتر برای نمایش «معاشرت سگی» معرفی می‌کنند.
جواد پیشگر و اسماعیل بختیاری هم به روی سن می‌روند و جوایز را به محبوبه نوابی قوام به عنوان تنظیم منتخب برای نمایش «حمام خانه»‌، لیلا جدائیان به عنوان تنظیم برتر برای نمایش «‌پسران آفتاب»، فاطمه گلابی به عنوان صدا‌بردار منتخب برای نمایش «‌حمام خانه» و علی حاجی نوروزی به عنوان صدابردار برتر برای نمایش «‌پسران آفتاب» تقدیم می‌کنند.
پسران آفتاب جایزه گرفتند
مجید حمزه و رامین پورایمان هنرمندان دیگری هستنند که در این مراسم دعوت می‌شوند تا جوایز برگزیدگان را اهدا کنند. آنها وقتی به روی سن می‌روند از صدای داریوش شهبازی تعریف می‌کنند و با خنده می‌گویند «واقعا داریوش عجب صدایی دارد». آنها حسین شاه میرزایی را به عنوان افکتور منتخب برای نمایش «قطاری به مقصد رویا»‌، عباس توفیقی به عنوان بازیگر منتخب مرد برای نمایش «پسران آفتاب»، مسعود نصیریان به عنوان افکتور برتر برای نمایش «‌حمام خانه» و میر‌طاهر مظلومی را به عنوان بازیگر برتر مرد برای نمایش «پسران آفتاب»
معرفی می‌کنند.
شوخی میرطاهر مظلومی
میرطاهر مظلومی هم که برای گرفتن جایزه‌اش به جایگاه می‌رود‌ در جمله‌ای کوتاه به طنز رو به مخاطبان می‌گوید: من چهره همسرم را دیدم و فهمیدم که اگر جایزه را به او تقدیم نکنم، مرا به خانه راه نمی‌دهد، پس تقدیم به همسرم؛ وهمه حاضران در مراسم با شنیدن این جمله می‌خندند.
صحبت‌های داود رشیدی درباره رادیونمایش
به بخش‌های پایانی مراسم که نزدیک می‌شویم داود رشیدی، دبیر پنجمین جشنواره سراسری نمایش‌های رادیویی سخنرانی می‌کند و می‌گوید: هنر وسیله‌ای است هم متعالی و هم تعالی‌بخش و آنگاه که در راه نهادینه شدن کرامت انسانی به خدمت گرفته شود، نه تنها جان‌های شیفته حقیقت را محو خود می‌کند‌ بلکه زنده‌ساز سرود انسانیت می‌شود.
وی ادامه می‌دهد: با چنین نگاهی می‌توان آن را محمل اخلاق و امید دانست و هنر نمایش رادیویی نیز در جای خود از این صفات برخوردار است. در عین برخورداری از این صفات، رادیو با قدمت 60 سال از اقبال بی‌نظیری برخوردار است.
رشیدی همچنین خاطرنشان می‌کند: سه سال پیش رادیو در چنین روزی با حمایت مسوولان صدا و سیما برای خود خانه‌ای برپا کرد، خانه‌ای که نه سه سال بلکه قدمت نمایش رادیویی را زمزمه می‌کند.
 پرچم پنجمین جشنواره سراسری نمایش‌های رادیویی نیز این بار با اتکا‌ به پشتوانه پژوهشی مناسب به اهتراز درآمد تا به همگان ثابت کند که در این عرصه شور و اشتیاق همراه با امید وجود دارد که حتی با شرایط نامناسب مالی کشور و با از خودگذشتگی هنرمندان نیز برپاست.
وی اضافه می‌کند: امسال جشنواره را در چهار بخش اصلی، موضوعی، تجربه‌های نو و مقالات طراحی کردیم. هنرمندان تهرانی و 19 استان کشور ما را با 178 اثر مهمان کردند که پس از انجام یک مرحله داوری اولیه 40 اثر به داوری نهایی راه یافت و از این میان هم تعدادی برتر و منتخب شدند.

 

آیا تقوایی و بیضایی  دوباره فیلم می سازند؟
ایسنا- چند ماه بعد از آنکه حجت‌الله ایوبی به صندلی ریاست سازمان سینمایی کشور تکیه زد، رسانه‌ها باخبر شدند که او از فیلمسازان بزرگی مانند ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، بهمن فرمان‌آرا، خسرو سینایی و... دعوت کرده تا فیلمنامه‌ای به وزارت ارشاد ارایه کنند تا او امکان فیلمسازی آنها در دوره جدید را فراهم کند.
پس از آن‌ دیگر در این‌باره صحبت نشد تا اینکه اواخر سال خبر رسید که بهمن فرمان‌آرا پس از هشت سال دوباره پشت دوربین رفته است و می‌خواهد یک فیلم سینمایی را کارگردانی کند که سرانجام فیلم «دلم می‌خواد» را ساخت و چندی بعد هم خسرو سینایی دست به کار شد و در جنوب کشور فیلم سینمایی «جزیره رنگین» را جلوی دوربین برد.
در ابتدا خبرهایی درباره ساخت فیلم توسط ناصر تقوایی با بازی هدیه تهرانی منتشر شد و خیلی‌ها از ساخت یک فیلم توسط کارگردان «ناخدا خورشید» پس از سال‌ها‌ صحبت می‌کردند اما این کارگردان در شب تقدیرش در خانه هنرمندان این موضوع را تلویحا رد کرد.
اما جدیدترین خبر درباره فیلمسازی تقوایی این است که او اساسا هیچ فیلمنامه‌ای به شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی نداده است.
معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در این‌باره گفت: مورد به مورد این موضوع فرق دارد و در این زمینه یک قاعده کلی نداریم. طبیعتا در این مورد شورای پروانه ساخت تصمیم می‌گیرد و ممکن است در موارد مشابه به یک نفر پروانه ساخت داده شود و به فرد دیگر خیر اما در مورد آقای تقوایی، ایشان مشکلی برای دریافت پروانه ساخت ندارند.بحث درباره ساخت یک فیلم سینمایی توسط بهرام بیضایی در ایران هم توسط رییس سازمان سینمایی کلید زده شد.
وی در روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر‌ از دریافت یک طرح سینمایی با نگارش بهرام بیضایی خبر داده و ابراز امیدواری کرده بود که وی در ایران فیلم بسازد.
ماجرا وقتی جدی‌تر شد که رسانه‌ها اعلام کردند‌ بیضایی فیلمنامه‌ «مقصد» را برای دریافت پروانه ساخت به سازمان سینمایی ارایه داده است؛ غافل از آنکه ماجرای ارایه «مقصد» به وزارت ارشاد ماجرای جدیدی نیست.
این فیلمنامه سال‌های قبل به وزارت ارشاد ارایه شده بود اما هر بار تغییراتی بر آن اعمال می‌شد تا جایی که بیضایی در فروردین‌ماه سال 89 در گفت‌وگویی با ایسنا ناامیدی‌اش از ساخته شدن این فیلم را به صراحت بیان کرده بود.
وی در آن گفت‌وگو تصریح کرده بود «فیلمنامه‌‌ «مقصد» که از هنگام نوشته‌شدن یعنی سال 1376 تاکنون‌ چندین‌بار برای دریافت مجوز ساخت به بنیاد فارابی و ارشاد رفته و همواره بی‌پاسخ مانده بود‌ سال گذشته رسما پروانه ساخت گرفت اما در مراجعه‌های بعدی به‌طور شفاهی یا غیر‌رسمی پرونده‌های پیشین بار دیگر باز شد و فهرستی از تغییرات شرط شد که تهیه‌کننده و من‌ را به این نتیجه رساند که ساخت «مقصد» عملا غیرممکن است که این به معنی انصراف من یا تهیه‌کننده نیست، ما حاضریم «مقصد» را دقیقا به همان صورت متنی که منتشر شده و رسما بدون قید و شرط پروانه گرفتن بسازیم در صورتی که هردو اطمینان داشته باشیم درست به همان صورت روی پرده خواهد رفت».
محمد احسانی در این‌باره گفت: ‌آقای بیضایی درخواستشان برای ساخت «مقصد» را به سازمان سینمایی ارایه کردند و این فیلمنامه در دو جلسه از شورای پروانه ساخت بررسی شده است. نهایتا در جلسه تصمیم گرفته شد که موافقت اصولی به فیلمنامه «مقصد» داده شود‌.
موافقت اصولی به آن معناست که شورای پروانه ساخت با کلیت طرح ارایه شده به آنها موافقت کرده‌اند اما یکسری اصلاحات باید روی فیلمنامه انجام شده تا پس از آن پروانه ساخت صادر شود.
به عبارت دیگر‌ موافقت اصولی تنها برای آن است که فیلمساز بتواند مقدمات ساخت فیلمش را فراهم کند و در فاصله پیش‌تولید، فیلمنامه را در موارد اعلام شده به وی‌ اصلاح و مجددا به سازمان سینمایی ارایه دهد تا پروانه ساختش صادر شود و بتواند فیلم را جلوی دوربین ببرد.
البته معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی هم تاکید کرد که «قرار شده بود خبر موافقت اصولی به فیلمنامه بهرام بیضایی اعلام نشود تا با وی مذاکره شود که آیا تمایل دارد در این‌باره همکاری کنند یا خیر.»

فروش خوب «رد کارپت» در روز نخست اکران
ایسنا- امیر قطبی‌ از دفتر پخش فیلمیران‌ ‌بیان کرد که فیلم «رد کارپت» به کارگردانی رضا عطاران روز پنجم تیرماه‌ که اولین روز اکران عمومی این فیلم بود، ‌33 میلیون تومان فروخت.وی گفت: اکران این فیلم در 22 سینمای تهران آغاز شده و این میزان فروش برای «رد کارپت» در روز اول، خیلی خوب است.قطبی همچنین افزود: تقریبا نیمی از فروش روز نخست اکران «رد کارپت»، یعنی 15 میلیون و 200هزار تومان به سینما آزادی اختصاص داشت.«رد کارپت» به کارگردانی و بازیگری رضا عطاران و به تهیه‌کنندگی احمد‌احمدی در حاشیه جشنواره کن ساخته شده است.
در خلاصه داستان «رد کارپت» آمده است: «شما که غریبه نیستی، من 38 سال از خدا عمر گرفتم، 13 سال تئائر کار کردم، هنوز وضعیتم اینه، هیچی به هیچی، بالاخره باید کاری می‌کردم دیگه، اونور فکر می‌کنم می‌تونم کار کنم، می‌تونم شکوفا بشم.»

انتخابات هیات مدیره انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران
ایلنا- نوبت اول هشتمین دوره انتخابات هیات مدیره و بازرسان انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران روز پنجشنبه پنجم تیرماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این انتخابات پس انتخاب هیات‌رییسه (سیف‌الله صمدیان، محمد صیاد، محسن شاندیز، جاسم غضبانپور) گزارش هیات‌مدیره، خزانه‌دار و گزارش دبیر و گزارش بازرسان به ترتیب کاوس صادقلو، محمد جعفری، مجید شادمان‌نژاد و غلامرضا حافظ القرآن برای حاضران خوانده شد.در بخش بعدی این جلسه اسامی کاندیدای حضور در هیات مدیره و بازرسان انجمن با نظارت نماینده محترم وزارت کار جهت رویت همگان بر تابلوی عمومی صحنه نقش بست و پس از معرفی هر یک از نامزدها، اوراق معتبر در اختیار اعضا قرار گرفت.
در نهایت مطابق آرای حاضران کاوس صادقلو، مجید شادمان‌نژاد، محمد جعفری، اصغرآزاددل، علیرضا سلطانی شاد، بابک فروتنی و ساتیار امامی عضو اصلی هیات‌مدیره و نامور عباسیان و فضل‌الله احمدی به عنوان عضو علی‌البدل هیات‌مدیره و غلامرضا حافظ القرآن و ناصر صحت به عنوان بازرسان اصلی و مهدی میرزایی به عنوان عضو علی‌البدل بازرسان انتخاب شدند.

خبرهای جدید از «دزدان دریایی کارائیب 5»
مهر- آخرین اخباری که درباره پنجمین فیلم از مجموعه دزدان دریایی کارائیب که «دزدان دریایی کارائیب: مرده‌ها سخن نمی‌گویند» نام دارد خیلی خوب نبود. این فیلم که ابتدا قرار بود تا سال آینده مراحل ساخت خود را به پایان رسانده و اکران هم شده باشد‌ به دلیل تکمیل نشدن فیلمنامه از تقویم سینماها بیرون کشیده شده بود.
اما با توجه به اخبار جدید می‌توان امیدوار بود که تغییرات مثبتی به وجود آمده باشد و اگر جری بروکهایمر، تهیه‌کننده این فیلم، بتواند کارهای مورد نظرش را انجام دهد، جانی دپ دوباره به زودی می‌تواند با بودجه عظیم این فیلم در نقش جک گنجیشکه ظاهر شود.
بروکهایمر در فستیوال تلویزیون مونت کارلو جزییات بسیار کوچکی از قسمت بعدی این مجموعه را با طرفداران در میان گذاشت. او گفت: امیدارم که بتوانیم کارمان را بعد از اوایل سال دوباره آغاز کنیم، هدف ما این است.با توجه به این جمله بروکهایمر هنوز هیچ چیز قطعی نشده است اما به نظر می‌رسد امیدی برای کلید خوردن دوباره این فیلم وجود داشته باشد. این در حالی است که خواکیم رونینگ و اسپن سندبرگ هنوز هم برای کارگردانی در این پروژه حضور خواهند داشت.

خاکسپاری استاد علاءالدین بابا شهابی در سنندج
ایرنا- پیکر استاد مرحوم علاءالدین باباشهابی از ساعت 10 صبح روز جمعه روی دستان مردم فرهنگی سنندج از مقابل مسجد ملاویسی تا انتهای بلوار کردستان تشییع و سپس روانه بهشت محمدی سنندج شد.در این آیین باشکوه علاوه بر معاون سیاسی و امنیتی استاندار کردستان، نمایندگان مجلس، اعضای شورای شهر و جمع زیادی از اصحاب هنر و رسانه استان کردستان حضور داشتند.همه اقشار مختلف مردم به پاس یک عمر فعالیت فرهنگی و هنری این هنرمند برجسته کردستانی به مراسم تشییع و خاکسپاری آن مرحوم آمدند و وداع باشکوهی با این فرزند کردستان داشتند.استاد بابا شهابی روز پنجشنبه در 75 سالگی در یکی از بیمارستان‌های تهران دارفانی را وداع گفت. سید علاءالدین باباشهابی در سال ١٣١٨ خورشیدی در شهر سنندج به دنیا آمد، وی نوه زنده‌یاد استاد سید علی اصغر کردستانی خواننده نامدار کرد است. وی از هفت سالگی با ورود به دبستان‌ با موسیقی آشنا شد و در سال ١٣٣۵ با خواندن سرود‌ای وطن در رادیو سنندج‌ به طور رسمی کار خوانندگی را آغاز کرد.
وی از سال 1346 به تهران آمد و با ارکستر کردی، ارکستر رامتین، ارکستر لشکری، ارکستر باربد و ارکستر نکیسا و ارکسترهای فرهنگ و هنر‌ کار خوانندگی را پس از گذراندن دوره کوتاه سلفژ نزد استاد فرهاد فخرالدینی و آواز را نزد زنده‌یاد استاد کریمی پی گرفت و تا امروز با رادیو و تلویزیون همکاری داشت. حاصل این تلاش‌ها اجرای حدود 60 ترانه در ارکسترهای یاد شده بود.از وی آثاری در قالب لوح فشرده و کاست به نام‌های‌ هاورازی دل (در لندن)،‌ شنه به ربه یان (در سوئد) و باده گویا و پاییزه در تهران منتشر شده است.

«خندوانه» ویژه رمضان می‌آید
مهر- رامبد جوان در آستانه‌ پخش شانزدهمین قسمت برنامه «خندوانه» در شبکه نسیم‌ با اشاره به بازخورد مناسب این برنامه در نگاه مردمی از تدارک برنامه ویژه برای شب‌های رمضان خبر داد.
به گفته وی، دست‌اندرکاران تهیه مجموعه تلویزیونی «خندوانه» بخش‌های متنوعی را در ساعات پایانی شب‌های رمضان برای مخاطبان تدارک دیده‌اند. کارگردان این مجموعه که در 70 قسمت و هر شب راس ساعت 23 از طریق شبکه نسیم در حال پخش است از دریافت افزون بر 150 هزار پیام کوتاه از ابتدای پخش خندوانه به عنوان پشتگرمی مناسبی برای تمامی دست‌اندرکاران این مجموعه یاد کرد. جوان همچنین گفت: بینندگان خندوانه در ایام رمضان شاهد پیوستن رضا شفیعی جم، شقایق دهقان، سیامک انصاری و بیژن بنفشه‌خواه به عنوان نفرات ثابت گروه خواهند بود.وی افزود: برای بالا بردن سطح کیفی برنامه، تشکیل تیم ایده‌پرداز با حضور افراد صاحبنظر در این رشته از ابتدا در دستور کار ما قرار داشته است و این تیم با تعامل مستمر با نظرات مردمی و ارایه ایده‌های کارشناسانه در ایجاد برنامه‌ای با استانداردهای لازم مصمم است. کارگردان مجموعه تلویزیونی خندوانه اشاره کرد: ما در ابتدای مسیر تولید این نوع مجموعه‌ها هستیم و ارتقای سطح کیفی برنامه از بزرگ‌ترین دغدغه‌های تمامی عوامل تهیه این مجموعه است.



8

$
0
0
نگاهی به سریال‌های صدا و سیما در ماه رمضان؛ موضوعات تکراری، کاراکترهای کلیشه‌ای
گروه فرهنگ- اوایل دهه 80 بود که موج سریال‌سازی مناسبتی در صدا و سیما به راه افتاد. ماه رمضان‌ دیگر مردم عادت داشتند از ساعت شش عصر به بعد، بعد و قبل از افطار روبه‌روی تلویزیون لم بدهند و سریال‌های صدا و سیما را تماشا کنند؛ سریال‌هایی که بحق چند تایی‌شان در ذهن و قلب همه ما ماندگار شده و خاطره‌ها ساخته. نام‌هایی که دیگر در بین عوامل سریال‌های این روزهای تلویزیون به چشم نمی‌خورد‌ مثل تمام چیزهایی که در این چند سال افت کردند و از بین رفتند، سریال‌سازی هم در صدا و سیمای ایران روز به روز نزول کرده و حالا این روزها به بدترین دورانش نزدیک شده. وقتی بهترین ساعت پخش شبکه سه سیما‌ در اختیار سریال کم‌مایه و ضعیفی مانند ستایش است، معلوم است یک جای کار می‌لنگد.
سریال‌های طنز
از همان ابتدای دهه 80 مدیران صدا و سیما بنا بر آن گذاشتند که در ماه رمضان که به عنوان ماه شادی مسلمانان شناخته می‌شود، سهمیه‌ای را برای سریال‌های طنز کنار بگذارند؛ سریال‌هایی که الحق چند تایی‌شان در نوع خودشان بهترین بودند. سریال‌هایی که اکثرشان را رضا عطاران ساخت و روی آنتن تلویزیون فرستاد مانند «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و «بزنگاه».
شروع سریال‌های طنز اما با سریال گمگشته رامبد جوان بود؛ سریالی با بازی آتیلا پسیانی که در زمان خودش‌‌ مورد استقبال قرار گرفت. اما در سال‌های اخیر سریال‌های طنز مناسبتی تلویزیون رو به روز بی‌کیفیت‌تر و کلیشه‌ای‌تر شده است. خانواده‌ای با دردسرهای فراوان که همه نوع مصیبت بر سرشان می‌آید و آخر سر شاد و خوشحال به زندگی بر‌می‌گردند. سریال‌هایی که حتی دیگر کاراکترهایش هم تکرار می‌شود و نویسنده و کارگردان به خودشان زحمت نمی‌دهند شخصیت جدیدی بیافرینند. مثل سریال دزد و پلیس و دودکش و خروس.
سریال‌های ماورایی
سریال‌های با تم ماورایی و قدرت ما‌فوق طبیعت شروعش با سریال «او یک فرشته بود» علیرضا افخمی کلید خورد؛ سریالی که در زمان خودش مخالفان و موافقان بسیاری داشت. این تیپ سریال‌سازی با سریال اغما سیروس مقدم کامل شد و با سریال‌های پنجمین خورشید و پنج کیلومتر تا بهشت علیرضا افخمی چنان پله‌های نزول را دو تا یکی طی کرد که دیگر کسی جرات نکرد طرفش برود. این تیپ سریال‌ها از آن جهت مهم و حساس‌اند که می‌تواند در جامعه تاثیر فراوانی داشته باشد؛ از یک طرف اعتقادات مذهبی مردم و از آن طرف شور و حال آنان. دیگر نقطه حضیضش همان سریال پنج کیلومتر تا بهشت بود که روح‌های سرگردان سر کلاس‌های فیزیک و شیمی دانشگاه آزاد تهران جنوب می‌رفتند و درس می‌خواندند.
این نوع سریال‌سازی آنقدر با انتقاد مواجه شد که انگار دیگر نسخه‌اش برای همیشه بسته شده. هرچند اگر کار کارشناسی و فیلمنامه به درد بخور و کارگردانی حساب شده کنار هم قرار بگیرند، می‌تواند نتیجه‌ خوبی داشته باشد‌ اما نتیجه بدش هم می‌تواند تکرار حوادث تلخی مانند دار زدن یک نوجوان یزدی برای تجربه مشابه با شخصیت اول سریالش باشد.
سریال‌های اجتماعی
شاید تنها موردی که در صدا‌و‌سیما‌، حداقل در میان سریال‌های مناسبتی توانسته خیلی افول نداشته باشد، سریال‌های اجتماعی است. سریال‌هایی که نمونه موفقش صاحبدلان محمد حسین لطیفی (سریالی که تم ماورایی هم داشت)، میوه ممنوعه و در مسیر زاینده رود حسن فتحی است. سریال‌‌هایی پر از‌ دیالوگ که توانسته کم و بیش مشکلات اجتماعی را در خلال قصه‌ای متناسب با حال و هوای ماه رمضان جلو ببرد. هرچند در همین زمینه هم دو، سه سالی است دیگر سریال در خور تعریفی برای صدا و سیما ساخته نشده‌ است. فقط شاید نمونه‌اش ایپیزودهای سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» شبکه پنج باشد که با کپی‌برداری از سریال‌هایی مانند کلید اسرار ساخت ترکیه، سلیقه مخاطب را کاهش داده است.
سریال‌های صدا و سیما در رمضان 93
صدا وسیما برای امسال هم چند سریال تدارک دیده؛ سریالی طنز، سریالی با موضوع اجتماعی و سریالی برای سنین کودک و نوجوان. امسال سریال شبکه دو‌ صدا و سیما با کارگردانی محمود معظمی ساعت 18 عصر و قبل از افطار به روی آنتن می‌رود و موضوعش مناسب گروه سنی نوجوان است. در این سریال ثریا قاسمی، فرخ نعمتی، کمند امیرسلیمانی، عبدالرضا اکبری، شهرام عبدلی، فریبا نادری و.‌.‌. بازی کرده‌اند.
سریال هفت سنگ با کارگردانی علیرضا بذرافشان و بازی چند نفر از بازیگران سرشناس این روزهای تلویزیون انتظار بیشتری را برای مخاطبین به وجود آورده. هرچند باز هم ترس آن می‌رود که این سریال دچار کلیشه‌ها و تکرار‌های مرسوم‌ سریال‌های مشابهش باشد. حتی در تیزرهایی که از این سریال پخش شده فهمیدیم، بهنام تشکر و فرناز رهنما در نقش زن و شوهر ایفای نقش کردند. نقشی که قبل از آن در سریال ساختمان پزشکان هم تکرار شده بود. مجموعه تلویزیونی «هفت سنگ» به تهیه‌کنندگی مجید مولایی و کارگردانی علیرضا بذرافشان در ۳۰ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای، داستان سه زوج از گروه‌های سنی مختلف را در‌بر‌می‌گیرد و درباره سه خانواده است که کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. داستان‌های متفاوتی با یک مضمون مشترک در هر قسمت مطرح می‌شود که این سه داستان سرانجام به یک برآیند می‌رسند.
سریال دیگری که در ماه رمضان قرار است بعد از افطار پخش شود، ساخته سیروس مقدم است. سریال «مدینه» که به گفته کارگردانش تمی کاملا زنانه دارد و درمورد مصیبت‌های یک زن کارمند است. مقدم در مورد سریالش گفته:
« این سریال از آن کار هم زنانه‌تر است و فضای اجتماعی اقتصادی دارد. محوریت قصه درباره زنی است که اقتصاد یک خانواده را می‌چرخاند. در ادامه ناملایماتی سراغ او می‌آید و دچار فراز و نشیب‌هایی شده و به چالش و بحرانی می‌رسد که نمی‌شود تصور کرد اگر من جای او بودم چکار می‌کردم.»
مهدی سلطانی، پریوش نظریه، مجید صالحی، مهرداد صدیقیان، آتیلا پسیانی، شبنم مقدمی، مریم بوبانی‌ و سیدمهرداد ضیایی بازیگران اصلی این سریال هستند و نقش اصلی این سریال به پریوش نظریه سپرده شده است.
و سریال آخر هم‌، شاید برای شما اتفاق بیفتد است که از شبکه پنج سیما به روی آنتن می‌رود. سریالی که هیچ‌وقت نتوانسته از متوسط استانداردی برای پخش در صدا‌و‌سیما برخوردار باشد و بینندگان را راضی کند. این مجموعه اپیزودیک از ساعت 23 از شبکه تهران پخش می‌شود.

 

فیلم‌های قدیمی که قرار است در ماه رمضان اکران شوند
ایسنا-فیلم‌هایی از علی حاتمی، حاتمی‌کیا، ‌تقوایی، ‌مهرجویی، بنی‌اعتماد، بیضایی، صدرعاملی، مجیدی، تبریزی و داودنژاد برای اکران در ماه رمضان معرفی شدند.
پس از اعلام مصوبه شورای صنفی نمایش مبنی بر امکان اکران فیلم‌های قدیمی در طرح ویژه ماه مبارک رمضان، مدیر عامل موسسه تصویر شهر از ارایه تعدادی فیلم در قالب سه بسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دریافت مجوز خبر داد. هادی منبتی در این‌باره توضیح داد: تعدادی فیلم از چند کارگردان سینمای ایران را برای طرح ویژه ماه رمضان در نظر گرفته‌ایم که در صورت موافقت ارشاد شرایط اکران آنها در سینماها فراهم خواهد شد. به گفته وی، این فیلم‌ها که در سه بسته پنج‌تایی پیشنهاد شده‌اند، شامل «دلشدگان»، «ناخدا خورشید»، «پری»، «آژانس شیشه‌ای»، «مسافران»، «کمال‌الملک»، «کاغذ بی‌خط»، «هامون»، «لیلی با من است»، «رنگ خدا»، «زیر پوست شهر»، «گل‌های داوودی»، «بچه‌های آسمان»، «نیاز» و «ای ایران» می‌شوند. منبتی همچنین به ایسنا گفت: طبق برنامه‌ریزی انجام شده، سینماها می‌توانند در ماه مبارک رمضان دو سانس اضافی بعد از سانس موظف خود یعنی تا حدود دو ساعت قبل از اذان صبح، برنامه نمایش فیلم داشته باشند.او با اشاره به فیلم‌های قدیمی که برای اکران در این طرح درنظر گرفته شده‌اند، افزود: در صورت دریافت مجوز، سینماهایی که متقاضی باشند می‌توانند این فیلم‌ها را اکران کنند.منبتی همچنین خاطرنشان کرد: هنوز مجوزی از سوی ارشاد صادر نشده است، اما رایزنی‌ها با دفاتر پخش برای عقد قرارداد را آغاز کرده‌ایم‌ ضمن اینکه امیدواریم کپی 35 میلیمتری مناسب و باکیفیت از این فیلم‌ها بتوانیم در اختیار داشته بگیریم.

 

فیلم عیاری واقعا به‌خاطر یک صحنه توقیف است؟
گروه فرهنگ- ایام جشنواره بود و سوز هوا رسیده بود به مغز استخوان. نشسته بودیم روی صندلی‌های قرمز پردیس ملت. فیلم آغاز شد. چهره وحشت زد‌ه دختری را دیدیم که گریه می‌کرد و این سو و آنسو می‌دوید. پدر و برادرش دنبالش بودند و می‌خواستند کلکش را بکنند. که شک کرده بودند به پاک دامنی و آبرویش‌ که گریه‌های دختر فایده‌ای نداشت انگار و زجه‌هایش دل سنگی پدر و برادر نوجوانش را نرم نمی کرد. گونی که دور سرش پیچیده شد، دهانی که زخم برداشت و سری که با ضربه سنگی بزرگ خرد شد. چند دقیقه‌ای بود که پلک نزده بودم، چشمانم چرخید طرف صورت بهت‌زده دوستم. صحنه اول چنان روی صندلی میخکوبمان کرد که تا انتهای فیلم صدایمان در نیامد. شاید بتوان گفت خانه پدری، سکانس ابتدایی فیلم است و داستان‌هایی که بعد از آن اتفاق می‌افتد. صحنه‌ای که انگار پنج سال است محل مناقشه مسوولان دولتی و سازندگان فیلم است. این صحنه‌ که از آن به عنوان یک صحنه تلخ و با خشونت یاد می‌شود، چیزی است که مشابه آن را با اندکی بالا و پایین از رسانه ملی دیده‌ایم یا دست کم در اخبار شنیده و خوانده‌ایم که‌؛ «مردی دختر معتادش را با کمربند خفه کرد‌»، «پدری فرزندان دوقلوی یکساله‌اش را در خوزستان زنده به گور کرد»، «دختر کشی با دستان مادرانه»‌، «مردی جلوی چشمان فرزندش زنش را به آتش کشید» و. . . با این حال «خانه پدری» به دلیل نمایش یکی از همین اتفاقات اصلاحیه خورده است و از آنجا که عیاری تا کنون زیر بار هیچ گونه تغییر و حذفی در فیلمش نرفته، «خانه پدری» هنوز اکران عمومی نشده است، هرچند بالاخره در جشنواره فجر سال گذشته در بخش خارج از مسابقه نمایش داده شد. نکته قابل تامل درباره اکران این فیلم پس از نزدیک به پنج سال این است که طبق گفته ایوبی که رسما اعلام کرد با «صحنه خشن خانه پدری» مشکل دارد‌ این است که به زودی جلسه‌ای با حضور چند جامعه‌شناس و روان‌شناس برگزار خواهد شد تا درباره نمایش صحنه ابتدایی آن اظهارنظر کنند و احتمالا در صورت اتفاق نظر بر خشونت‌آمیز بودن آن، رای به حذف این صحنه داده خواهد شد؛ کاری که عیاری معتقد است «ویرانگر خواهد بود و هستی فیلم را از بین می‌برد»، چرا که همین شوک آنی آرامش بعدی فیلم را قابل درک می‌کند.
حجت‌الله ایوبی در جدیدترین اظهار نظرش گفته است: «ما با آقای عیاری
سه جلسه مفصل صحبت داشتیم و تاکید کرده‌ایم که هر تصمیمی شورای پروانه نمایش بگیرند حق خودم نمی‌دانم که نظر آنها را وتو کنم اما در دیدارهایمان با ایشان به عنوان یک جامعه‌شناس کوچک گفتم که با صحنه بسیار خشن فیلم «خانه پدری» مشکل دارم و قرار نبود که باب خشونت را در سینما باز کنیم.»
وی ادامه داد: «ما در این‌باره بحث‌های مفصلی داشته‌ایم و نهایتا به یک نتیجه مشترک و با رضایت طرفین رسیده‌ایم. قرار شد فیلم «خانه پدری» را با جمعی از جامعه‌شناسان و روان‌شناسان برجسته کشور ببینیم و به نظر علمی آنها احترام بگذاریم، آقای عیاری با این نظر موافق هستند و این کار با رضایت ایشان انجام می‌شود.»این در حالی است که در دوره جواد شمقدری، رییس سابق سازمان سینمایی، هم نظر بر حذف صحنه ابتدایی فیلم داده شد و سوال اینجاست که اگر قرار بود این اتفاق رخ دهد و عیاری به این کار رضایت دهد، همان چهار سال پیش «خانه پدری» نمایش داده می‌شد.
این را هم نباید فراموش کرد که شاید تمام حاشیه‌ها و حساسیت‌هایی که برای اکران «خانه پدری» ایجاد شده است‌ به واکنش ناجا به عنوان شریک سازنده فیلم برگردد که پس از نمایش این فیلم در جشنواره ونیز و تحسین مدیر آن، ساز مخالف با فیلم را کوک کرد و پیشنهاد خرید سهم عیاری از خانه پدری را داد‌ اما در آخر قرار شد خود‌ سهمش را طی شرایطی واگذار کند.
تمام این بحث‌ها در حالی مطرح می‌شود که کیانوش عیاری بارها بر این نکته تاکید داشته که به هیچ‌وجه قصد سیاه‌نمایی نداشته و تنها آنچه را که از گذشته‌های دور در این جامعه رخ می‌داده و هنوز هم در بخش‌های مختلف کشور از جمله پایتخت رخ می‌دهد، نمایش داده است.
وی که در روزهای ابتدایی مدیریت ایوبی در سازمان سینمایی و پس از دیدار با او بر این باور بود که رییس سازمان مشکلی با «خانه پدری» ندارد، چندی قبل در واکنش به انتشار خبر زنده‌به گور شدن دو نوزاد توسط پدرشان گفت: نه فیلم من و نه این‌گونه خبرها قرار نیست به گونه‌ای باشد که انگار می‌خواهیم زشتی‌ها و جراحات جامعه را بزک کنیم. کسانی که بخواهند مرا به تسامح دعوت کنند، درواقع تسامح «سرکوبگر»ی، را می‌پرورند که مبادا مُخل کارخانه رویاسازی باشد و البته خوشحالم مسوولان فعلی در برخورد با فیلم بی‌ادعای «خانه پدری» حب و بغضی را نیافتند.

 

سیاه‌بازی بهرام بیضایی در انتظار صدور مجوز
ایلنا- شهلا لاهیجی از  انتشار کتاب جدید بیضایی خبر داد. وی گفت: «جانا و بلا دور» اثر جدید این نویسنده، نمایشنامه‌ای است در چارچوب سمبولیک و همه شخصیت‌های آن عناصر طبیعت هستند. این اثر روایتگر داستانی از ستیز و پیکار میان چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش خواهد بود که در نهایت به خلقت جهانی تازه منتهی می‌شود.
وی با بیان اینکه این متن برای سیاه‌بازی نوشته شده است؛ گفت: این نمایشنامه دو سال پیش در ایالت کالیفرنیا با حضور مژده شمسایی اجرا شد. وی با ابراز تاسف از اینکه این کتاب بیش از یک ماه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای گرفتن مجوز نگه داشته شده، گفت: با توجه به قانون‌ این ارگان تنها می‌تواند یک ماه کتابی را نگه دارد و در قبال این حرکت باید توضیحات و دلایل را به نویسنده یا ناشر عرضه کند که البته مسوولان این وزارتخانه هیچ‌وقت از قانون پیروی نکرده‌اند.

شب تابستانی  کامکارها  به یاد محمدرضا لطفی
ایسنا- سالن همایش‌های برج میلاد تهران پنجم و ششم تیرماه میزبان علاقه‌مندان موسیقی ایرانی بود‌ که با حضور کرد زبانان ساکن پایتخت با لباس‌های محلی، رنگی دیگر به خود گرفت.
در آغاز اجرا ارسلان و صبا کامکار به روی صحنه حاضر شدند و ارسلان کامکار در سخنانی یادآور شد که این کنسرت پیشکشی به روح زنده‌یاد محمدرضا لطفی است.
سپس صبا کامکار، خواننده جوان گروه اضافه کرد: در این مدت چند خواهر و برادر جدید به گروه «کامکارها» پیوسته‌اند و در تمام مدتی که اردوان بیمار بود‌ در کنار خانواده ما بودند.
صبا کامکار همچنین از پرسنل بیمارستان فرمانیه که برای بهبود سلامتی اردوان کامکار که مدتی آنجا بستری بود، برای تلاش‌هایشان قدردانی کرد. کنسرت «کامکارها» طبق روال همیشه با موسیقی فارسی آغاز شد و صبا، ارسلان و‌هانا اشعاری از مولانا، خاقانی و اخوان ثالث را خواندند. حضور اردوان کامکار روی صحنه اتفاق خوبی برای خانواده کامکار و جامعه موسیقی تلقی می‌شد که پس از مدت‌ها بیماری، دوباره نوای سنتورش به گوش مخاطبان می‌رسید.
«یار مرا»، «ایوان مدائن»، «منظومه مولانا» و «زمستان»‌ قطعاتی بودند که در بخش اول کنسرت با تشویق‌های مخاطبان اجرا شدند. یک تنفس کوتاه مقدمه‌ای بود تا اعضای گروه بزرگ کامکارها لباس‌های کردی‌شان را بر تن کنند و مخاطبانشان را میهمان قطعات شاد موسیقی کردستان کنند. بیژن کامکار خواننده بخش موسیقی کردی بود که با اجرای قطعات محلی اورامی، کرمانجی و سورانی شور و هیجان زیادی به سالن بخشیده بود. بیژن، پشنگ، قشنگ، ارژنگ، ارسلان، اردشیر، اردوان، ‌هانا، صبا، نیریز، سیاوش، بهار، سهراب، شهریار کامکار، مریم ابراهیم‌پور، احسان امامی، کامران احمدی، آوا رستمیان و امیرناصر رنجبر در شب کامکارها هنرنمایی کردند، رویدادی که به همت شرکت «ققنوس»‌برگزار شده بود.

سارا پولی «در جست‌وجوی آلاسکا»
مهر- سارا پولی کارگردان کانادایی در حال مذاکره برای کارگردانی یک فیلم اقتباسی از رمان «در جست‌وجوی آلاسکا» نوشته جان گرین است. این رمان مسیر حرفه‌ای نویسندگی گرین را شکل داد.
مارک واترز و جسیکا توچینسکی از کمپانی واترمارک پیکچرز مسوولیت تهیه‌کنندگی این فیلم را بر عهده دارند. کمپانی پارامونت این فیلم را تولید خواهد کرد.
کمپانی پارامونت در سال 2005 حقوق رسمی کتاب گرین را خریده و حتی جاش شوارتز فیلمنامه آن را نیز نوشته و قرار بود مسوولیت کارگردانی فیلم اقتباسی را نیز بر عهده بگیرد اما پارامونت هم مانند استودیوهای دیگر بر پروژه‌های بزرگ با بودجه بالا که شانس فروش بسیار بیشتری نیز داشتند تمرکز کرد و در نتیجه ساخت این پروژه به تعویق افتاد.
اما حالا که اقتباس کمپانی فاکس از رمان «تقصیر ستارگان ما» بسیار پرفروش و تبدیل به یکی از پرسودترین فیلم‌های سال شده است، علاقه جدیدی به تمامی کتاب‌های قبلی جان گرین به وجود آمده است.
رمان گرین که بر پایه تجربیات خود او در مدرسه نوشته شده است، داستان زندگی پسری را تعریف می‌کند که وارد یک مدرسه شبانه‌روزی می‌شود که در آن طبقات مختلف اجتماعی یکدیگر را با شوخی‌های مختلف آزار می‌دهند. آلاسکا نام یکی از دانش‌آموزان آن مدرسه است که تمام پسرها از او خوششان می‌آید‌ اما در عین حال انسانی کاملا بی‌ملاحظه و بی‌پرواست.
پولی فیلمساز کانادایی فیلم‌های شخصی و بسیار مورد تحسینی مانند «دور از او» و «در این والس شرکت کن» است. جدیدترین فیلم او «داستان‌هایی که تعریف می‌کنیم» نام داشت و مستندی بود که برنده چندین جایزه معتبر شد و بر اساس جست‌وجوی او درباره حقیقت خانواده‌‌اش ساخته شده بود.
این کارگردان جوان کانادایی در خردسالی با بازی در مجموعه تحسین شده «قصه‌های جزیره» در ایران و سراسر جهان به شهرت رسید.

ورود گلاب آدینه به دنیای موسیقی
ایسنا- گلاب آدینه بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر اولین تجربه موسیقایی خود را با همراهی‌ هانیبال یوسف به روی صحنه خواهد برد.
به گزارش ایسنا‌، گلاب آدینه در این باره توضیح داد: از آنجا که کنسرت‌ هانیبال یوسف با حرکت همراه است و این حرکت‌ها به هماهنگی و تمرکز زیادی احتیاج دارد، من این کار را با آغوش باز پذیرفتم.
وی ادامه داد: دخترم نورا در گروه مسایا و به رهبری‌ هانیبال یوسف فعالیت دارد و من هم پس از دخترم به این گروه پیوستم تا تمرکز ‌هانیبال تنها روی موسیقی باشد و من روی حرکات کار کنم.
وی درباره نوع حرکات این گروه افزود: کسانی که در گروه کر فعالیت دارند به انجام حرکات پیچیده عادت ندارند بنابراین سعی کردیم با نوعی دست زدن‌ها و حرکت‌های هماهنگ کاری را انجام دهیم که علاوه بر گوش‌نواز بودن جذابیت بصری هم داشته باشد.
هانیبال یوسف نیز که قرار است با همکاری گروه مسایا موسیقی سیاهپوستان را در تالار وحدت به روی صحنه ببرد، توضیح داد: کنسرت ما پس از چند تجربه متفاوت به روی صحنه می‌رود و این بار هم قرار است تجربیات جدیدی را با مخاطبانمان به اشتراک بگذاریم. سعی ما همیشه بر این است که نگرشی خاص را از طریق موسیقی به مخاطب ارایه دهیم.
این آهنگساز آشوری ادامه داد: ترکیب ما در این کنسرت موسیقی سیاهپوستان است که سال‌ها به صورت برده و با رنج فراوان زندگی می‌کردند اما روزنه امیدی به خداوند داشتند که آنها را نجات دهد.
 آنسامبل مسایا 11، 12 و 13 تیرماه با اجرای قطعاتی از موسیقی سیاهپوستان در تالار وحدت به روی صحنه خواهد رفت.

8

$
0
0

ناگفته‌هایی از ربنای استاد شجریان؛ صدای سفیر فرهنگی کشور در توقیف صداوسیما

گروه فرهنگ- «و چه سفیر فرهنگی بهتر از صدای شجریان و تار شهناز. . . »؛ صحبت‌های حسن روحانی را در مناظره‌های انتخاباتی به خاطر داریم.  همان موقع که با دستمال پیشانیش را پاک می‌کرد و با صدایی رسا از تغییر در نگاه مدیران دولتی صحبت به میان می‌آورد،  از آغوش باز دولت برای استقبال از تمام تفکرها.  یادمان است چهره روحانی در ماشینش و صدای آواز شجریان را.  روزهایی بود که نوید می‌داد تغییراتی در راه باشد.  انتخابات به ثمر نشست و روحانی سکاندار دولت شد.  از همان روزهای اول نهادهایی که با رای و نظر اکثریت مردم مشکل داشتند و در این چند سال به برکت حضور دولتی تنگ نظر روز به روز قوی‌تر شده بودند، شروع به سنگ‌اندازی کردند.
اوضاع در موسیقی کمی پیچیده‌تر است.  هر کسی در هر مقام و مسوولیتی است، نسخه‌ای می‌پیچد و براساسش عمل می‌کند.  گروه فشار به کنسرتی می‌رود و برنامه را نیمه‌کاره می‌گذارد.  ستاد امر به معروف و نهی از منکر پخش موسیقی در مراسم‌های دولتی را ممنوع می‌کند و موسسه هنری و فرهنگی شهرداری، تدریس موسیقی را.  از آن طرف خود وزارت ارشاد دولت روحانی هم بیکار ننشسته و چند کنسرت را در دقایق پایانی تعطیل کرده است و نوازندگان و مردم را سرگردان.
چند سالی است که ابتدای ماه مبارک رمضان و حال و هوای افطاری‌هایش، صدایی در گوش مردم ایران می‌پیچد؛ صدایی رسا که در اوج زیبایی می‌خواند:«ربنا لا تزغ قلوبنا. . .  .
صدای شجریان جایی در قلب ایرانی‌ها ماندگار شده.  همه‌مان صدایش را دم افطار توی گوش‌هامان داریم و زمزمه می‌کنیم.  هر چند چند سالی است که صداوسیما مردم را از شنیدن مناجات آسمانی شجریان محروم کرده، اما کیست که این صدای آسمانی را در ذهن و خاطره‌اش نگه نداشته باشد.  بعد از سی و اندی سال، محمدرضا شجریان از روزهای ضبط ربنا و حال و اوضاعش گفته.
آغاز تحولات در رادیو
سال 58 تغییرات و تحولاتی در رادیو مخصوصا در بخش موسیقی در حال شکل‌گیری بود.  در آن سال‌ها مدیران رادیو تصمیم داشتند تولید موسیقی در رادیو را تعطیل کنند و تولیدشده‌های بیرون را بخرند.  
در این جریان‌ها بود که رییس وقت رادیو آقای وجیه‌اللهی که فردی تحصیلکرده و روشنفکر بود، از من موکدا و مرتبا می‌خواست با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی و مذهبی ایران برای پخش آثار جدید قبل از افطار طرحی انجام بدهم.  من خودم را از وزارت کشاورزی آن دوران به رادیو منتقل کرده بودم و کارمند رادیو محسوب می‌شدم.  پذیرفتم این‌کار را انجام بدهم.  کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند، گذاشتم که با این افراد نحوه درست خواندن را کار کنم.
تابستان سال 58 بود که آموزش این عده را شروع و پس از مدتی هم ضبط این آثار را آغاز کردم.  قرار شد برای دم افطار هم برنامه ضبط کنیم و از من خواستند که برای برنامه‌های دم افطار هم فکری بکنم.  برنامه‌های دم افطار دوران قبل از انقلاب را مرحوم ذبیحی بسیار عالی خوانده بود و من تمام کارهای او را از نوجوانی شنیده بودم و مناجات حضرت امیر را با صدای او از حفظ بودم.  با این حال پذیرفتم که این کار را بکنم.
عادت را نمی‌توان از مردم گرفت
این را بدانیم عادت را از مردم نمی‌توان گرفت.  مردم به ربنا و دعای سحر مرحوم ذبیحی و اذان مرحوم موذن‌زاده اردبیلی عادت کرده بودند.  نمی‌شد به این راحتی این عادت را در مردم تغییر داد.  پس باید براساس آن حال و هوا حرکت می‌کردم اما در عین حال می‌خواستم اثر ویژگی‌های خاصی نیز برای خودش داشته باشد تا بتوان این را نیز به مردم بقبولانیم و کار جدید را جایگزین کرد. ظهر آن روز همان آیاتی را که مرحوم ذبیحی خوانده بود، پیدا کردم و دو آیه دیگر نیز از سوره «آل عمران» و «بقره» پیدا کردم و یک مطالعه ذهنی کردم که چگونه آن را بخوانم تا علاوه بر نزدیک بودن به کار مرحوم ذبیحی کار جدیدی باشد.
  به این فکر کردم باید آوازی باشد که علاوه بر اینکه تقلید نباشد، از اصل اثر هم خیلی دور نباشد.
مجددا به مسوولان گفتم که سال‌هاست مخاطب من را به عنوان خواننده آواز می‌شناسد، اگر بخواهم ربنا بخوانم، اذان بگویم ممکن است، مخاطب من را نپذیرد و این کار زیبا نیست.  چون مردم فکر می‌کنند حالا که جمهوری اسلامی سرکار آمده، شجریان که تا دیروز آواز می‌خواند، امروز دعا می‌خواند و اذان می‌گوید و ممکن است نپذیرند و از سوی دیگر افراد دیگری که به صدای من عادت کردند هم ممکن است، بپرسند که چرا شجریان آواز را رها کرده است و دعا می‌خواند. برای من این کار بسیار سخت بود.  به همین دلیل به آنها گفتم که من به شما کمک می‌کنم و به دیگران آموزش می‌دهم تا آنها بتوانند ربنا و دعا بخوانند اما خودم این کار را نمی‌کنم.  قبول کردند.  رفتم استودیو و «ربنا» و «مثنوی افشاری» را بدون هیچ تکرار و تصحیحی خواندم.  اثر ضبط شده را به چهار نفر از هنرمندان مورد نظر دادم و از آنها خواستم که تمرین کنند تا برای ضبط آماده بشوند.
ربنا را برای آموزش دیگران خواندم
در استودیو هم سه نفری که بنا بود ربنا را بخوانند، بارها خواندند و نشد تا اینکه من بخشی از ربنا را می‌خواندم، این بخش را تکرار می‌کردند تا توانستیم این ربنا را ضبط کنیم.  شروع به ویرایش و تصحیح این آثار کردم.  از چهار بعد از ظهر تا سه صبح کارها را تک و تنها در رادیو تصحیح می‌کردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود.
کارها را دو روز مانده به ماه رمضان آماده و به رییس رادیو ارایه کردم اما از همان موقع و حتی قبل‌تر آن فریدون شهبازیان که کار من را شنیده بود، اصرار می‌کرد که با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه می‌گفتم که صدای من نباید این‌گونه پخش بشود، هیچ اجازه‌ای به آنها برای پخش ندادم.  از همان زمان هم تصمیم گرفته بودم که دیگر در رادیو کار نکنم به آقای وجیه‌الهی اعلام کردم که دیگر به رادیو نمی‌آیم اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خوانده‌ام از رادیو پخش شد.
زنگ زدم به آقای وجیه‌الهی.  دیدم ایشان خیلی خوشحال هستند و می‌خندند.  گفت که این تیر از کمان رها شده و من این را کپی کردم و به همه رادیوها و شهرستان‌ها دادم و همه اینکار را پخش کردند.  اعتراض کردم اما او خندید و گفت که ما برنامه به این خوبی را از دست نمی‌دهیم و اینکار را باید همه مردم بشنوند.
ربنا جایگزینی ندارد
شجریان درباره پخش ربنا بدون ذکر نامش از تلویزیون اظهار کرده بود: «پنج یا شش سال که از پخش ربنا گذشت، به این حس رسیدم که‌ای کاش آن زمان ضبط بعضی از قسمت‌ها را تکرار می‌کردم تا کیفیت کار بهتر می‌شد.  به این فکر رسیدم حالا که مردم با ربنا ارتباط برقرار کرده‌اند، مجدد ربنا را ضبط کنم و اشکالات ریز آن را برطرف کنم اما فکر کردم که در این پنج سال مردم به این ربنا عادت کرده‌اند و نت به نت آن را حفظ هستند.
اگر بخواهم آن را مجدد بخوانم، هرچند بهتر و پخته‌تر خواهم خواند اما مردم آن ربنا را پذیرفته و دوستش دارند و من هر کاری بکنم، نمی‌توانم ربنای جدید را جایگزین ربنای قدیم بکنم بنابراین فکر کردم بهتر است من به عادت مردم احترام بگذارم و به دنبال این نروم که ربنا را دوباره بخوانم، من که از اول دوست نداشتم صدای من این‌طوری پخش بشود.
اما زمانی که دیدم مردم با آن ارتباط گرفته‌اند و حال و هوایی با ربنا دارند فکر کردم بهتر است ربنا به همان شکل اول خود باقی بماند.  اما سوال من این است که کسانی که در رادیو و تلویزیون تصمیم‌گیرنده هستند و اغلب هم تصمیمات بسیار ناآگاهانه و ناشیانه می‌گیرند، چرا به این نکته توجه ندارند که نمی‌توانند عادت مردم را از آنها بگیرند؟من به احترام سلیقه مردم به خودم اجازه ندادم که بیایم ربنای بهتری بعد از شش سال بخوانم اما این افراد چطور می‌توانند ربنای دیگری به جای آن بگذارند.  بهتر است آنها کار دیگری تولید کنند تا بتوانند جایگزین ربنای فعلی بشود.
 می‌دانم که در رادیو و تلویزیون بسیار هزینه کردند تا ربنای شجریان را کس دیگری بخواند اما باید بگویم که ربنایی که من خواندم و مردم آن را قبول کرده‌اند به این راحتی جایگزین نمی‌شود، مگر یک نفر دیگر بیاید چیزی دیگری بخواند. مردم 30 سال است با این ربنا پای سفره افطار می‌نشینند و با آن خاطره دارند.  من هرگز به خودم اجازه ندادم که این ربنا را از مردم بگیرم و آن را از آنها دریغ کنم.  سال 74 در نامه‌ای به آقای لاریجانی، رییس وقت تلویزیون نوشتم که تنها موردی که اجازه می‌دهم صدای من از تلویزیون پخش شود، ربناست که من آن را به مردم هدیه داده‌ام.

 

کدام مجریان سکاندار برنامه‌های رمضانند؟
ایسنا- برنامه‌های سحر و افطار در زمره‌ پرمخاطب‌ترین ویژه‌برنامه‌های مناسبتی هستند که مجریان در بهتر شدن کیفیت آنها نقش مهمی ایفا می‌کنند؛ شبکه‌های تلویزیونی امسال نیز برای ویژه‌برنامه‌های افطار و سحر خود مجریانی را انتخاب کرده‌اند که از این میان برخی همانند سال‌های گذشته سکاندار برنامه‌ها شدند و برخی بعد از سال‌ها دوری از عرصه‌ اجرا به تلویزیون برگشته‌اند.
کاردان بعد از پنج سال دوری از اجرای تلویزیونی با ویژه‌برنامه افطار شبکه یک با عنوان «شهر باران» به حوزه اجرا برمی‌گردد.
کاردان را بیشتر به عنوان یک بازیگر می‌شناسیم اما او پیش از اینها در برنامه‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی اجرا داشته است.  برنامه جنجالی «صندلی داغ» شبکه 2 در سال 84 یکی از همین برنامه‌هاست و آخرین بار نیز اجرای او را در یک ویژه‌برنامه انتخاباتی دیدیم.
حسن سلطانی نیز برنامه «ماه خدا» ویژه سحر این شبکه را اجرا می‌کند.  او دو سال است که در این برنامه مقابل دوربین می‌رود.  پیش از این فرزاد جمشیدی این برنامه را اجرا می‌کرد که حاشیه‌های شخصی رفتنش از این برنامه و به طور کلی تلویزیون را موجب شد.
سلطانی اجرای برنامه‌های معارفی را از سال 69 شروع کرده است.
شبکه2 سیما اگرچه برنامه‌ای برای افطار ندارد اما برنامه‌ای ویژه با عنوان «کوی محبت» را قبل از اذان مغرب به روی آنتن می‌برد که مصطفی موسوی اجرای آن را برعهده دارد.
احسان علیخانی نیز مانند اغلب سال‌ها در شبکه3 سیما و در ویژه‌برنامه افطار «ماه عسل» مقابل دوربین می‌رود.  او تهیه‌کنندگی این برنامه را هم برعهده دارد.
علیخانی ویژه‌برنامه‌های متعدد رمضانی و نوروزی را تهیه و اجرا کرده است که علاوه بر «ماه عسل» دیگر برنامه‌های تلویزیونی او عبارتند از ویژه‌برنامه تجلیل از قهرمانان المپیک و پارالمپیک، ویژه‌برنامه تحویل سال نو شبکه‌های 2 و 3 سیما و برنامه جشن ۲۰ سالگی شبکه 3.
به گزارش ایسنا، مجید یراق بافان نیز برنامه
«دم افطار» شبکه تهران را اجرا می‌کند.
«ضیافت» عنوان برنامه ویژه افطار در شبکه قرآن سیماست و مجریان اصلی این برنامه سید وحید مرتضوی و کتایون درویشی هستند.

 

ارزیابی بسته سیاست‌های سینمایی
رییسیان از نقاط مثبت و منفی سیاست‌های سینمایی گفت

ایسنا- علیرضا رییسیان با بیان اینکه مدیران در طراحی و اجرای بسته حمایتی و سیاستی سازمان سینمایی باید جسارت داشته باشند، در عین حال مطرح کرد که بسته سیاست‌های سینمایی منتشر شده نکات مثبتی دارد.
این کارگردان سینما درباره دفترچه‌ سیاست‌های سازمان سینمایی که به تازگی منتشر شده است، بیان کرد: در گذشته و به طور مشخص در سال‌های 63 تا 73 رسم بود چنین دفترچه‌ای در پایان سال منتشر و اهداف راهبردی برای حمایت‌، هدایت‌ و نظارت در سینما مشخص شود.
وی با اشاره به دوره‌های مختلف مدیران سینمایی از جمله انوار و ضرغامی که چنین اقدامی در زمان آنها انجام شده بود، ادامه داد: در دوره جواد شمقدری چنین سیاست راهبردی‌ اعلام شد که البته یک بسته سیاستی غیرممکن بود و هیچ‌گاه اعمال نشد.
رییسیان درباره دفترچه‌ای که در دوره مدیریت حجت‌الله ایوبی منتشر شده است، گفت: آنچه من در این دفترچه مطالعه کردم این است که حداقل در حوزه فیلمسازی سعی شده نگاه واقع‌بینانه به شرایط امروز سینما لحاظ شود یعنی سیاست راهبردی این است که پشتیبانی و حمایت از آثار سینمایی توسط بخش‌خصوصی مدنظر قرار گرفته و این اولین‌بار است که در 35 ساله گذشته به صراحت به حمایت برای توسعه بخش‌خصوصی اشاره می‌شود.
این کارگردان با اشاره به اینکه میزان محقق شدن این سیاست‌ها بحث دیگری است، گفت: در تنگنا بودن بخش‌خصوصی برای همه کاملا روشن و واضح است و برای اینکه این بسته سیاست‌های حمایتی خود را به واقعیت نزدیک کند‌، تلاش شده میزان حمایت در نظر گرفته شده شفاف باشد نه مانند آنچه در چهار‌، پنج سال گذشته شاهد آن بودیم.
او با بیان اینکه در حوزه تولید‌، توزیع و نمایش هم این سیاست‌های حمایتی تعریف شده است‌، گفت: نکته مهمی که از آن غفلت شده حمایت در بخش بین‌الملل است که در هیچ بخشی کلام روشنی درباره آن وجود ندارد، این در حالی است که همه اذعان می‌دارند دولت کارایی لازم را در این بخش نداشته است.
کارگردان فیلم «چهل سالگی» در بخش دیگری از توضیحات خود با تاکید براینکه هنوز برای نقد این دفترچه زمان باقی است چرا که باید به مرحله اجرا برسد، بیان کرد: برخی از چیزهایی که در قراردادهای زیرمجموعه‌هایی مانند فارابی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی وجود دارد به شدت متضاد است.
رییسیان ادامه داد: همچنین در این دفترچه بخش سیاست کنترل قیمت تمام شده فیلم‌ها و کنترل استاندارد کیفی آثار سینمایی مغفول مانده است و این موضوع اهمیت زیادی دارد چراکه در جشنواره سال گذشته موارد زیادی را از بی‌کیفیتی فیلم‌ها و پایین بودن استانداردهای سینمایی‌شان شاهد بودیم. با این حال یکی از نکات خوب این دفترچه مشخص بودن دستگاه‌ها و بخش‌های حمایتی از فیلم‌هاست که در این صورت یک فیلم از چند منبع نمی‌تواند حمایت شود.
رییسیان در ادامه چند پیشنهاد را هم ارایه و تاکید کرد که این موارد قابل پیگیری و گنجاندن در این دفترچه سیاست‌گذاری هستند.
وی با اشاره به طرح بیمه سرمایه‌گذاری در فیلم‌های بخش‌خصوصی گفت: این کار در همه جای دنیا انجام می‌شود و ما زمانی که در کانون کارگردانان بودیم با همراهی جمعی از تهیه‌کنندگان تلاش کردیم بیمه مرکزی را قانع به انجام این کار کنیم اما تا به امروز این بیمه از اجرا و پیگیری این طرح شانه خالی کرده است.
رییسیان اختصاص نیم درصد بودجه دستگاه‌های دولتی و نیمه دولتی برای مشارکت در فیلمسازی و پروژه‌های زیرساختی را دیگر پیشنهاد خود مطرح کرد و گفت: بسیاری از موسسات مالی با توجه به اینکه این نیم درصد بودجه مالیات نخواهد داشت، می‌توانند در این حوزه‌ها فعالیت کنند.
این کارگردان تخفیف دادن در فروش بلیت سینماها به قشرهایی از جمله دانشجویان طرح دیگری دانست که در بسیاری از کشورهای دنیا اجرا می‌شود و میزان مخاطبان فیلم‌ها را افزایش می‌دهد.
وی در این راستا تاکید کرد: آنچه به عنوان طرح بلیت شناور مطرح می‌شود‌، در بسیاری از کشورهای خارجی اجرا می‌شود، اما شیوه آن متفاوت است.
وی افزود: در بخش نمایش خانگی هم هیچ پیغام روشنی برای حمایت از سینما در این دفترچه وجود ندارد و می‌شود از این بخش هم برای حمایت ویژه در صنعت سینما استفاده کرد.
رییسیان در پایان خاطرنشان کرد: باید در زیرمجموعه‌های سازمان سینمایی مانند فارابی و مرکز گسترش از همین چرخه سیاست‌های راهبردی و حمایتی پیروی شود و اگر بتوان تجربه امسال این دفترچه را در عمل اجرایی کرد، می‌توان امیدوار بود که بحث عدالت و ارتقای کیفی را در سینما شاهد باشیم. در این راستا مدیران باید جسارت داشته باشند و در حمایت از فیلم‌های نوآور و نوگرا اقدام کنند.

 

نمایش فیلم مادر قلب اتمی در جشنواره فجر
ایسنا- تهیه‌کننده فیلم سینمایی مادر قلب اتمی از ادامه تدوین این فیلم خبر داد.
سیدامیر سیدزاده، تهیه‌کننده فیلم سینمایی مادر قلب اتمی با اعلام این مطلب افزود: هم‌اکنون فیلم در مرحله تدوین است و به زودی تدوین آن به پایان می‌رسد. وی ادامه داد: بعد از پایان مرحله تدوین کارهای فنی انجام می‌شود اما قطعا اولین نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر است.
در فیلم مادر قلب اتمی که به کارگردانی علی احمدزاده ساخته شده بازیگرانی همچون ترانه علیدوستی، محمدرضا گلزار، پگاه آهنگرانی و مهرداد صدیقیان حضور دارند. داستان فیلم مادر قلب اتمی با مهمونی کامی آغاز می‌شود که قصد دارد ایران را برای همیشه به مقصد تونس ترک کند.  این دومین فیلم بلند علی احمدزاده بعد از «مهمونی کامی» است که به‌زودی در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌شود.  تمام صحنه‌های «مادر قلب اتمی» در تهران فیلمبرداری می‌شود. مهمونی کامی فیلم قبلی علی احمدزاده علی‌رغم عدم نمایش در ایران در جشنواره‌های خارجی مورد استقبال قرار گرفته است.

آخرین خبرها از فیلم کمال تبریزی
مهر- محمدعلی حسین‌نژاد، تهیه‌کننده فیلم «دردسرهای شیرین» درباره آخرین وضعیت این فیلم گفت: در حال حاضر مراحل فنی فیلم طی می‌شود و بهرام دهقانی در حال تدوین این فیلم است.  بهرام دهقانی تاکنون بیشتر از یک سوم تدوین را انجام داده و علیرضا علویان به طور همزمان کار صداگذاری «دردسرهای شیرین» را انجام می‌دهد.
حسین‌نژاد درباره ارایه این فیلم به سی و سومین جشنواره فیلم فجر بیان کرد: هنوز تصمیم مشخصی در این مورد اتخاذ نشده است و باید با کمال تبریزی درباره این موضوع حرف بزنیم و تصمیم نهایی گرفته شود. فیلم سینمایی «دردسرهای شیرین» نوعی طنز رمانتیک است که در آن شیرین (شخصیت اول زن فیلم) ماجرای آشنایی خود و خانواده‌‌اش با کسی را که قرار است به خواستگاری او بیاید روایت می‌‌کند. شهاب حسینی، نازنین بیاتی، نادر فلاح، نازنین فراهانی، پریوش نظریه، مهدی حسینی بجستانی، عیسی یوسفی‌‌پور از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. لوکیشن‌های فیلم در استان کرمان انتخاب و سعی شده در کنار نقل داستانی سرگرم‌‌کننده به مقولات و مفاهیمی چون انرژی‌های پاک، تعامل سازنده و سالم انسان با طبیعت و محیط‌زیست و مصرف بهتر منابع طبیعی اشاره شود.
 
«یه کلیک کوچولو» بعد از 3 سال مجوز گرفت
ایلنا- نمایش «یه کلیک کوچولو» به نویسندگی محمدرضا کوهستانی و کارگردانی احمد سلیمانی از ۳۱ تیر تا ۲۴ مردادماه در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه خواهد رفت.
این نمایش که از تولیدات موخر گروه تئاتر ایده است، پس از پیگیری‌های مستمر سه ساله و با همراهی شورای نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی، موفق به اخذ مجوز اجرا شده است.  این در حالی است که پیش از این و به دلیل برخی اختلافات سلیقه‌های، مجوز به صحنه رفتن این نمایشنامه در شورای نظارت قبلی صادر نشده بود. «یه کلیک کوچولو» در سه اپیزود به نقد برخی معضلات اجتماعی برخاسته و به زندگی مدرن شهری می‌پردازد.  امیر اسمی به عنوان طراح پوستر و بروشور و مهدی نیکروش به عنوان طراح صحنه در این اجرا با گروه تئاتر ایده همکاری می‌کنند. گروه بازیگران این نمایش به زودی و پس از تکمیل نهایی معرفی خواهند شد.

پیوستن رضویان به طنز «سیگنال موجود است»
ایسنا- جواد رضویان به گروه بازیگران مجموعه تلویزیونی در حال تولید گروه اجتماعی شبکه سه سیما با نام «سیگنال موجود است» پیوست.
به گزارش سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، مسعود فرخنده طینت، تهیه‌کننده سریال «سیگنال موجود است» درباره آخرین وضعیت پیشبرد این پروژه گفت: تاکنون حدود 35 درصد مراحل تصویربرداری سریال انجام شده است.  با جواد رضویان به عنوان یکی از نقش‌های محوری سریال قرارداد بسته‌ایم و احتمالا یک بازیگر زن نیز در ادامه به گروه اضافه می‌شود.
 وی همچنین با اشاره به کامل شدن گروه نویسندگان ادامه داد: طرح اولیه سریال را خودم ارایه کرده بودم.  علیرضا مسعودی نیز حدود هشت قسمت از فیلمنامه را نوشته بود که سه قسمت آن مورد استفاده قرار گرفت و اکبر روح ادامه نگارش آن را برعهده گرفت و اکنون امیر برادران و حمید برزگر نیز به گروه نویسندگان این مجموعه اضافه شده‌اند.
فرخنده همچنین درباره ویژگی‌های کلی سریال بیان کرد: در این سریال به صورت طنز و با رویکردی غیرمستقیم شبکه‌های مخرب ماهواره‌ای و سریال‌های طولانی مدت و بی کیفیتی را که از آنها پخش می‌شود، مورد نقد قرار می‌گیرد.  البته قصدمان اصلا شبیه‌سازی نیست.  بلکه تلاش داریم تا قصه‌های جذابی را روایت کنیم و این شبکه‌ها محملی می‌شوند برای طرح قصه‌هایمان. این تهیه‌کننده درباره محل تصویربرداری سریال نیز افزود: لوکیشن کنونی مان استودیوهایی است که در منطقه سبلان دکور آن را طراحی کرده‌ایم.
  همچنین مشغول انتخاب لوکیشن بعدی‌مان نیز هستیم. این سریال دارای 26 قسمت 40 دقیقه‌ای است و سیامک انصاری، مهران غفوریان، علی صادقی، لاله صبوری، مرضیه صدرایی، آناهیتا همتی، محمود بصیری، حامد وکیلی، امید روحانی گروه بازیگران اصلی آن را تشکیل می‌دهند.

بازسازی خانه جورج اورول در هندوستان
مهر- مقامات رسمی بیهار روز پنجشنبه اعلام کردند بازسازی خانه‌ای که جورج اورول در آن متولد شد، آغاز شده است.  
به گفته آب‌های کومار سینگ که مسوولیت این کار برعهده اوست، مسوولان این منطقه هر نوع کمک ممکن را برای انجام این کار به نحو احسن انجام می‌دهند تا این خانه یک طبقه نیمه ویران و فروریخته در شهر ساحلی موتیهاری دوباره آباد شود. وی تایید کرد که در چند سال اخیر این پروژه بارها به تعویق افتاده است. دیو پریا مخرجی از افراد مرتبط با کمیته یادبود جورج اورول نیز گفت: یک سازمان دولتی مسوولیت بازسای خانه جورج اورول را با هزینه 5/4 میلیون روپیه برعهده گرفته است. سه سال پیش وزیر نیتیش کومار دستور آماده سازی طرحی برای بازسازی این ساختمان را داده بود.  او با هدف جذب توریست‌ها به این منطقه، این برنامه را مورد توجه قرار داده بود. جورج اورول خالق آثار کلاسیکی چون «مزرعه حیوانات» و «1984» که هر دو تصویری از آینده جوامع انسانی را تصویر کرده بودند، ارتباطی منحصر به فرد با هند دارد و زاده این کشور است. با این حال دولت هر بار به دلیل مسایل مالی از انجام این طرح طفره رفته است.
مسوولان محلی این ساختمان را از سال 1976 تحت مقررات حفاظت از آثار تاریخی قرار داده بود و چهار سال پیش آن را منطقه حفاظت شده خواندند.
این خانه بارها توسط متجاوزان مورد تهاجم واقع شده و  به تصرف درآمده بود.



8

$
0
0

نگاهی به کتاب دکتر داتیس، نوشته حامد اسماعیلیون: سپیدار سایه ندارد، کتاب جذابیت!

محمدجواد تاج‌الدین- نمی‌دانم برایتان پیش آمده با پیش داوری سراغ اثری بروید یا خیر. حالا می‌خواهد فیلم باشد یا کتاب، یا آلبوم موسیقی و چیزهای دیگر. این پیش‌داوری ممکن است از حرف‌های دوست و آشنا برایتان به وجود آمده باشد، یا تصویری ذهنی که خودتان برای خودتان ساختید. پیش‌داوری من مخلوطی از این دو بود. حالا اگر وقتی اثر را دیدید، شنیدید یا خواندید و مطابق تصویر ذهنیتان نبود، سر خورده می‌شوید، اگر بهتر بود سر ذوق می‌آیید و اگر مطابق با آن بود، احساسی همراه با غرور و خوشحالی سراغتان می‌آید. در هر حال پیشنهاد می‌کنم با پیش‌داوری سراغ چیزی نروید.
این بزرگ‌ترین مشکل من بود با کتاب «دکتر داتیس» نوشته حامد اسماعیلیون. شاید اگر بدون هیچ تصویر ذهنی سراغ کتاب اسماعیلیون می‌رفتم، حالا بعد از خوانش کامل کتاب و ورق زدن 200 صفحه، حال بهتری داشتم. حامد اسماعیلیون را با کتاب «گاماسیاب ماهی ندارد» شناختم؛ کتابی که یکی از نویسندگان جوان کشورمان به من پیشنهادش کرد اما ترجیح دادم اول سراغ کتاب قبلی اسماعیلیون، یعنی دکتر داتیس بروم.
شاید دلیل دیگری که فکر کردم با کتابی کمی خاص‌تر طرفم، اسم کتاب بود. داتیس. جالب است. وقتی به اواسط کتاب رسیدم، دیدم شخصیت‌های دیگر کتاب که همه‌شان انسان‌های معمولی و ساده‌ای هستند، همین اشتباه را می‌کنند.
کتاب اسماعیلیون درباره داتیس الماسی، دکتر دندانپزشک جوانی است که به یکی از شهر‌های کوچک نزدیک تهران به نام ساسنگ می‌رود و مطبی می‌زند.
کتاب حول و حوش داستان او با مریض‌های آن محله است. گرفت و گیر‌های مریض‌هایی که همه‌شان زندگی و وضع یکسانی دارند. اعتیاد، فقر، دزدی و درویی که دامن گیر خانواده‌های ایرانی شده. هیات امنایی که برای محله تصمیم می‌گیرد و دکتری تازه وارد که می‌خواهد خود را در دل مردم ساسنگ، جا کند؛ گرفت و گیر محله‌های اینچنینی که می‌خواهند پیشرفت کنند و راهش را بلد نیستند.
همین! کل کتاب همین است. زندگی روزمره یک دندان پزشک که تنها نکته‌ای که ممکن است برای خواننده جذابش کند، قلم کمی شنگول نویسنده است. قلمی که گاهی باعث خنده می‌شود و توصیف‌های کوتاهش از اوضاع شهر و مطب، کمی خواننده را سر ذوق می‌آورد.
ولی آیا همین موضوع برای نوشتن کتابی 200 صفحه‌ای کافی است. به نظر من که خیر. کتاب باید کمی جسورتر باشد. حتی اسماعیلیون از موضوعات کمی جذاب کتاب، مانند جرمی که در یکی از باغ‌های آن‌جا اتفاق افتاده و سر عده‌ای را بالای دار برده می‌گذرد. یا حتی ماجرای عاشق شدنش. داستان در جای‌جای کتاب پرش دارد. روی موضوعی متمرکز نمی‌شود و نمی‌تواند خواننده را در یک حال و هوا نگه دارد. سریع از موضوعاتی که پتانسیل پرداخت و روایت را دارند می‌گذرد و سراغ بحث‌های کوچک و بی‌اهمیت می‌رود.
اینکه مثلا فلان خانم نمی تواند دندان تازه پر شده‌اش را تحمل کند یا فلان آقا توانایی پرداخت پول دندان پزشکی را ندارد. اینها شاید بتواند تنفسی در روایت کتاب باشد، ولی اگر خودش بشود موضوع اصلی، چیزی دست و بال خواننده را نمی‌گیرد.
قلم اسماعیلیون کمی وراج است، با خودش بیشتر از حد معمول حرف می‌زند. کتاب پر است از اصطلاحات پزشکی، اولش شاید برای خواننده قیاس آدم‌های داستان با بیماری‌ها و دارو‌های ناشناخته جذاب باشد ولی وقتی این روند تا انتهای داستان ادامه می‌یابد خسته‌کننده می‌شود.
حتی خود اسماعیلیون در انتهای کتاب می‌گوید به خودش قول داده دیگر انسان‌ها را با بیماری‌ها مقایسه نکند اما در کمال تعجب دو صفحه آخر کتاب یک نواخت همین سبک نگارش را دنبال می‌کند.
شاید تنها نقطه اوج رمان را باید موضوع کاندیداتوری داتیس الماسی برای عضویت در شورای شهر ساسنگ بدانیم. جایی که می‌گوییم، بله، نویسنده می‌خواهد کنشی ایجاد کند و حرفی بزند. هرچند حرف هم می‌زند. نه حرف جدیدی، همان تصویری که از انتخابات در ذهنمان داریم و همان حرف‌های شعاری که در تلویزیون نمونه اش را زیاد دیدیم. یا آن‌جا که برای گرفتن جواز به شهرداری می‌رود. موضوعاتی مثل زیر میزی و آبدارچی کار راه بنداز و این مسایل. چیزهایی که در سریال‌های سیروس مقدم و امثالهم زیاد دیدیم.
انتظار داریم کسی که دست به قلم می‌شود و رمانی 200 صفحه‌ای می‌نویسد، موضوعات جدیدتری بگویدو دنیای جدیدی بسازد و ذهن خواننده را دنبالش بکشاند یا حداقل موضوعات تکراری را با پرداختی نو مطرح کند. توقعاتی که در مورد کتاب اسماعیلیون برآورده نمی‌شود.
نمی‌دانم، شاید با هم مربوط به پیش داروی من باشد. اینکه قرار است کتابی جذاب و کم‌نظیر بخوانیم. وقتی کتاب را خواندن و دیدم همان حرف‌های قبلی است، کمی ناراحت شدم. نقاط قوت کتاب را شاید در گفت‌وگوهای داتیس با پنج سپیداری بدانیم که در حاشیه شهر ساسنگ قد کشیدند و بالا رفتند. گفت‌وگوهایی کمی دلنشین و حال و هوایی که کمی خواننده را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
درخت‌هایی که در آخر رمان و بعد از نطق انتخاباتی داتیس الماسی، برای پیشگیری از حرف‌های او قطع می‌شود. داغی که بر دل نویسنده و ما می‌ماند. شاید رمان اسماعیلیون هم سرنوشتش همین باشد. حسرتی بزرگ که برای خو. اننده بر جای می‌گذارد. اینکه استعداد برای نوشتن هست، ذوق و قلم گیرا هست اما داستان دندان گیری نیست که کمی حال آدم را دگرگون کند. مثل سپیدار بلندی که سایه‌ای ندارد تا رهگذر‌ها کمی زیرش استراحت و ذهنشان را آرام کنند.

 

فیلمبرداری داستان جدید رولینگ در خانه «هری پاتر»
مهر-کمپانی برادران وارنر فیلم «هیولاهای خارق‌العاده و نحوه پیدا کردنشان» را که توسط جی‌کی رولینگ نویسنده مجموعه کتاب‌های «هری پاتر» نوشته شده است در استودیوی لیوزدن خود واقع در خارج از شهر لندن فیلمبرداری خواهد کرد.
ساجد جاوید، وزیر فرهنگ بریتانیا در یکی از سخنرانی‌هایش این خبر را اعلام کرد. استودیوی برادران وارنر تمامی فیلم‌های «هری پاتر» را در همین استودیو فیلمبرداری کرده و چند سال پیش آن را خریداری کرده است.
ساخت فیلم «هیولاهای خارق‌العاده» در ماه سپتامبر گذشته برای اولین بار رسما اعلام شده بود. این فیلم با اقتباس از کتابی که رولینگ در کنار مجموعه کتاب‌های «هری پاتر» نوشته بود ساخته خواهد شد و داستانش درباره نیوت اسکاماندر کاوشگر و ماجراجویی‌های او خواهد بود. به شخصیت اسکاماندر در کتاب‌های «هری پاتر» هم اشاره شده است. او در این کتاب‌ها به عنوان نویسنده یکی از کتاب‌های درسی جادوگران که در مدرسه‌ هاگوارتز مورد مطالعه قرار می‌گیرد معرفی شده بود.
هنوز جزییات دقیق داستان مشخص نشده‌، اما داستان در دهه 1920 نیویورک اتفاق می‌‌افتد و جادوگران بریتانیایی و آمریکایی در آن حضور خواهند داشت. انتظار می‌رود این داستان نیز تبدیل به یک مجموعه سه قسمتی شود که قسمت اول آن ماه نوامبر 2016 اکران خواهد شد. رولینگ اولین تجربه فیلمنامه‌نویسی خود را در این فیلم خواهد داشت. هنوز کارگردان و بازیگران این فیلم مشخص نشده‌اند.
کمپانی برادران وارنر اعلام کرده که قصد گسترش ساختمان استودیوی لیوزدن را دارد و می‌خواهد سه استیج فیلمبرداری جدید و مدرن دیگر و همچنین یک فضای 100 هزار متر مربعی به آن اضافه کند.

 

در مراسم افطاری خانه کتاب مطرح شد؛  به داد قلم برسید
ایسنا- سیدعباس صالحی در مراسم افطاری خانه کتاب که 14 تیرماه هم‌زمان با روز قلم در دانشگاه تهران برگزار شد با تبریک این روز به اهل قلم گفت، باوجود اینکه امروز خیلی نقد وارد است اما امروز چیزهایی هم برای دیدن اهل قلم به‌وجود آمده است. چون ما در روزگاری هستیم که اطلاعات به راحتی منتقل می‌شود، حامل‌های انتخاب کتاب بهتر شده، فرصت‌های تعاملی و ارتباط اهل قلم و ناشران بیشتر شده است، فرصت‌های شبکه‌سازی‌های حقیقی و مجازی و ترکیبی فراهم شده است در حالی‌که در گذشته هیچ‌کدام از این امکان‌ها وجود نداشت.
وی افزود: در گذشته امکان دسترسی به سلیقه مخاطب نبود اما امروز این امکان به‌وجود آمده است تا اهالی قلم به راحتی بفهمند مخاطبانشان چه می‌خواهند.
معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با بیان اینکه اهالی قلم باید با فناوری‌ها و تکنولوژی‌های نوین آشتی کنند تا فرصت‌ها برای‌شان وسیع‌تر شود، اظهار کرد: تشکل‌های اهل قلم باید جدی‌تر گرفته شود تا قدرت اهالی قلم بیشتر شود، همچنین تشکل‌های حرفه‌ای اهل قلم فرصت‌ها را مضاعف کنند و زیرساخت‌ها را توسعه دهند. من امروز خوشحالم در دوره‌ای زندگی می‌کنم که دریچه فرصت‌ها به سوی ما گشوده شده است.
در بخش دیگری از این مراسم نجفعلی میرزایی، مدیرعامل موسسه خانه کتاب اهل قلم را بزرگ‌ترین طبقه سرمایه توسعه ملی دانست و در این‌باره گفت: ما در حوزه کتاب و کتابخوانی برای اصلاح ساختارهای کتابخوانی سرمایه و دارایی‌ای بجز اهالی قلم نداریم و به همین خاطر چاره‌ای جز بازگشت اهالی قلم به کانون و محور این حرکت نداریم.
وی افزود: ما در بین عناصری که برای توسعه کتاب و کتابخوانی به آن اهتمام می‌ورزیم متاسفانه به اهل قلم به عنوان گام اول توجه نکرده‌ایم. ما همیشه از مشکلات چاپ و نشر صحبت می‌کنیم اما به موضوع تامین معیشت اهل قلم بی‌توجه بو‌ده‌ایم به همین خاطر رمقی برای اهل قلم باقی نمانده است.
میرزایی با بیان اینکه معضلات و مشکلات اهالی قلم باید شناخته شود، اظهار کرد: در حال حاضر یکی از مشکلات حوزه کتاب بحث کتاب‌سازی است که باعث شده کتاب‌های خوب در بین این دسته از کتاب‌ها که بسیار فراوانند، گم شوند. کتاب‌سازی امروز فاجعه‌تر از کتاب‌سوزی دیروز است، چون اگر آن زمان کتاب را می‌سوزاندند به شخصیت نویسنده لطمه نمی‌خورد اما الان کتاب‌سازی‌ها شخصیت نویسنده‌ها را زیر سوال برده است.
وی افزود: در حال حاضر کتاب‌های زرد و پدیده‌های عجیب و غریب باعث شده اعتقاد و باور مردم نسبت به کتاب پایین بیاید و این موضوع از معضلات اهل قلم است.
مدیرعامل خانه کتاب سپس به لزوم تشکیل تشکل‌های اهل قلم اشاره کرد و گفت: هنوز در کشور تشکل‌های گسترده اهل قلم بسیار کم هستند و سهم آنها در مدیریت حوزه‌های مرتبط با کتاب پایین است.
در ادامه این مراسم سیده اعظم حسینی، نویسنده کتاب «دا» گزارشی درباره ضرورت پرداختن به ادبیات جنگ ارایه کرد که در بخشی از آن به ناشر کتاب «دا» (انتشارات سوره مهر) به خاطر به رسمیت نشناختن حقوق مولف انتقاد کرد.
همچنین حجت‌الاسلام محمدرضا زائری در سخنانی به تحولات اجتماعی، تغییر سبک زندگی و شرایط نظام آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: همه این مسایل باعث شده است تا امروز دیگر برخی از مدارس پز بدهند که در مدارس‌شان از قلم استفاده نمی‌کنند.
وی با اشاره به اینکه در گذشته مراکزی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز آموزشی موسسه رشد و گروه کودک شبکه یک صداوسیما در حوزه تعلیم نوشتن و خواندن برای کودکان فعال بودند، اظهار کرد: در حال حاضر کودکان ما هیچ‌کدام از این امکانات را ندارند و امروز دیگر حتی نقش مدارس در زمینه خواندن و نوشتن پررنگ نیست و ساعت و درس انشا در مدارس خیلی پررنگ نیست.
زائری گفت: ما چه دلواپس باشیم چه دل‌آرام، چه بخواهیم بچه‌هایمان کتاب‌های دینی بخوانند و چه بخواهیم کتاب‌های غیردینی بخوانند واقعیت این است که کودکان ما اصلا کتاب نمی‌خوانند بنابراین لازم است هر کس هر طور می‌تواند به داد قلم برسد.
در ادامه مراسم مهدی محقق، رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سخنانی درباره ارزش قلم و لزوم توجه به این میراث کهن
بیان کرد.

 

آثار تجسمی هنرمندان بزرگ در گالری نگاه
ایسنا- مجموعه‌ای از آثار برگزیده نقاشی و مجسمه بزرگان هنر ایران در گالری نگاه به نمایش گذاشته می‌شود.
تارا بافکر، مسوول برگزاری این نمایشگاه گفت: گالری نگاه در ادامه برنامه خود برای برپایی نمایشگاه‌های هنری از آثار هنرمندان بزرگ ایران، نمایشگاه گروهی نقاشی و مجسمه را با نمایش آثاری از چند هنرمند بزرگ برپا می‌کند.
وی افزود: حسین زنده‌رودی، بهمن محصص و اویسی از هنرمندانی هستند که آثار آنها در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت و حدود 15 کار به نمایش گذاشته می‌شود. در طول دو سالی که این گالری را اداره می‌کنیم، برپایی نمایشگاهی از هنرمندان بزرگ در برنامه‌ریزی نمایشگاه وجود داشته است. آثار از گنجینه گالری و خود هنرمندان برای این نمایشگاه جمع‌آوری شده است.

پروانه نمایش 4 فیلم برای شبکه نمایش خانگی
ایرنا- در جلسه شورای پروانه نمایش خانگی که با حضور اکثریت اعضای برگزار شد، فیلم‌های شور شیرین به تهیه کنندگی ابراهیم اصغری و کارگردانی جواد اردکانی، گهواره‌ای برای مادر به کارگردانی پناه‌برخدا رضایی و تهیه‌کنندگی پناه‌برخدا رضایی و محمد احمدی پروانه نمایش خانگی گرفتند.
همچنین فیلم‌های معبد جان به کارگردانی و تهیه‌کنندگی محمد درمنش و ورود به جزیره( من خودمم) به تهیه‌کنندگی محسن افشانی و کارگردانی پدرام پاک‌نیت نیز موفق به اخذ پروانه نمایش در شبکه خانگی شدند. همچنین در این جلسه برای چهار عنوان فیلم خارجی نیز پروانه نمایش صادر شد .

نوازندگان ایرانی برگزیده جشنواره فولک گرجستان
ایسنا- یک گروه موسیقی ایرانی در جشنواره موسیقی فولک گرجستان صاحب مقام شد.
سرپرست و خواننده گروه موسیقی «راوک» گفت: چندی قبل متوجه شدیم که فستیوال فولک موزیک گرجستان فراخوانی را منتشر کرده است و ما هم توانستیم در این جشنواره حضور پیدا کنیم و با ارسال فیلم آثارمان در گرجستان به روی صحنه برویم.
وی ادامه داد: راوک تنها گروه ایرانی حاضر در جشنواره بود که با هزینه شخصی خودمان به این جشنواره سفر کرده بودیم و سرانجام توانستیم در بخش موسیقی ملل رتبه اول و در بخش کلی جشنواره رتبه سوم را کسب کنیم.
محمدرضا داودی درباره گروه‌های حاضر در این جشنواره گفت: مجارستان، گرجستان، لتونی، روسیه، آذربایجان، ترکیه، ارمنستان و ... کشورهایی بودند که در این جشنواره شرکت کرده بودند و این در حالی بود که کشور اوکراین با چند گروه موسیقی در این جشنواره حاضر شده بود.

«فیتیله‌ای‌ها» تئاتر اجرا می‌کنند
مهر- کارگردان مجموعه تلویزیونی «فیتیله‌ای‌ها» در تشریح تازه‌ترین فعالیت‌های نمایشی گروه خود از اجرای دو تئاتر در پاییز امسال با میزبانی تالار هنر خبر داد.
محمد مسلمی با اعلام این خبر گفت: طی صحبت‌هایی که با مدیریت تالار هنر شده قرار است در پاییز امسال دو اثر نمایشی را به صورت همزمان اجرا کنیم که هم‌اکنون صحبت‌های اولیه انجام گرفته و براین اساس نیز ما تمرین‌های خود را به زودی آغاز خواهیم کرد.
وی توضیح داد: «خنده و گریه» عنوان اثر نمایشی جدیدی از نوشته‌های تازه من در عرصه تئاتر است که با ترکیب همیشگی خودمان متشکل از حمید گلی، علی فروتن و من برای اجرا آماده خواهد شد. نمایش «لپ گلی» که چندی پیش در مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روی صحنه رفته بود نیز در ردیف آثار پیشنهادی ما برای اجرای همزمان با نمایش «خنده و گریه» است که امیدواریم با موافقت مدیر تالار هنر بتوانیم آن را روی صحنه اجرا کنیم.

قاسم قلی‌پور رییس هیات داوری خانه سینما
ایلنا- پس از انتخاب اعضای هیات داوری خانه سینما از سوی اعضای شورای‌عالی داوری و با انتخاب و معرفی قاسم قلی‌پور به عنوان نماینده هیات‌مدیره خانه سینما در نهاد داوری این خانه، هیات داوری با ترکیب جدید متشکل از شهره لرستانی، سیدمهدی خادم، پدرام اکبری، حمید دهقانپور، قاسم قلی‌پور و ابراهیم حاج علیرضا (نماینده سازمان سینمایی) فعالیت خود را بدون وقفه همچنان پی گرفته است. هیات داوری در نخستین جلسه خود به اتفاق آرا قاسم قلی‌پور را به دلیل دقت نظر و تجارب ارزشمند پیشین به عنوان رییس هیات برگزید.
حمید دهقانپور و سیدمهدی خادم نیز از سوی دیگر اعضا هیات به ترتیب به عنوان رییس و دبیر هیات داوری انتخاب شدند. غیر از شهره لرستانی که برای نخستین بار به عضویت در هیات داوری خانه سینما انتخاب شده‌، دیگر اعضای هیات داوری کنونی هریک به طور میانگین حدود ۱۰ سال سابقه حضور و تجربه مفید و مثبت در نهاد داوری خانه سینما دارند و شناخت متعارف از مبانی حقوقی داوری و مناسبات صنفی و حرفه‌ای دارند.

تئاتر شهر میزبان «مرگ فروشنده» می‌شود
مهر- نادر برهانی‌مرند با بیان اینکه قرار بود نمایش «مرگ فروشنده» از اوایل مهرماه در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه باشد، توضیح داد: طبق قراری که با مدیر قبلی مجموعه تئاتر شهر داشتیم بنا بود که از مهر ماه امسال نمایش «مرگ فروشنده» را در سالن اصلی روی صحنه ببرم اما با توجه به تغییراتی که در مدیریت این مجموعه انجام گرفت، از سوی تیم جدید اعلام شد که اجرای دقیق نمایش منوط به نظر شوراست که این موضوع تا حدی زمان آغاز اجرا را تغییر داد.
وی درباره ترکیب بازیگران «مرگ فروشنده» در بازتولید این اثر نمایشی گفت: با توجه به اینکه از قبل به ما اعلام شده بود که نمایش در مهرماه به صحنه خواهد رفت، من هم با بازیگرانی که در ترکیب قبلی اجرای نمایش در سال 85 حضور داشتند مذاکره کردم و تقریبا همه آنها هم به صورت قطعی اعلام کرده بودند که با ما همکاری دارند اما با توجه به تغییر زمان نمایش که به احتمال فراوان اواخر مهرماه و اوایل آبان ماه خواهد بود ممکن است به دلیل حضور بازیگران در پروژه‌های تلویزیونی و سینمایی تغییراتی در ترکیب اصلی داده شود.
 



Viewing all 1554 articles
Browse latest View live