Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

با سیدمحمد بهشتی یک گام جلوتر از بحران : سیم‌خاردار جانشین مدیریت فرهنگی

ادامه از صفحه یک
از طرف دیگر می‌بینیم که چند فیلم هم که بالاخره توانسته‌اند از این سنگلاخ عبور کنند عده‌ای می‌خواهند آنها را از پرده پایین بکشند. حتی به این هم رحم نمی‌کنند. کاری به این ندارم که این فیلم‌ها ضعیفند یا قوی، سوال این است که این سینما دیگر از که و کجا ضربه بخورد تا قانع شویم که در بحران به سر می‌برد. از یک طرف می‌بینیم که خانه سینما، یعنی مهم‌ترین نهاد صنفی هنری کشور را با وضعی غیرقابل قبول تعطیل می‌کنند، با چه استدلال و منطقی؟! هر جور که محاسبه می‌کنیم جز بهت نصیب دیگری نمی‌بریم. شاید گاهی مردم بپرسند که چرا کسی حرف نمی‌زند، چرا کسی کاری نمی‌کند؟! گاه کسی از سر بی‌عرضگی، و گاه از روی عافیت‌طلبی است که واکنش نشان نمی‌دهد اما بهت‌زدگی نیز دلیل قانع‌کننده‌ای است. ما دچار بهت شده‌ایم؛ این چه وضعی است؟! همه جای دنیا وقتی سینمایشان عرض اندام جهانی می‌کند به آن افتخار می‌کنند. چطور اگر ما در فوتبال برنده شویم، همه خوشحال می‌شوند، کسی نمی‌گوید توطئه‌ای در کار است. در کشتی، در مسابقات روباتیک، در المپیاد فیزیک، هر کجا افتخاری کسب شود توطئه‌ای در کار نیست اما در سینما حتما توطئه‌ای در کار بوده است. اینکه آقای جیرانی برای اثبات حقانیت خود گفته است من روشنفکر نیستم و مخالف جشنواره‌های جهانی و جایزه‌هایشان هستم، یعنی مجبور شده است از چیزهای دیگری تبری جوید که به توطئه و خیانت متهم نشود. مگر روشنفکری چیز بدی است؟ چطور است که ما اگر با یک روحانی بد روبه‌رو شویم، می‌گوییم روحانی‌نماست؟ تماشاگر بد تماشاگرنماست؟ اما روشنفکری جرم است و دشنام محسوب می‌شود. یعنی اگر ما تاریک‌فکر باشیم خوب است؟ اگر اهل فکر نباشیم، خوب است؟ حداقل تعارف کنیم و بگوییم یک سری روشنفکرنما هستند اما ما روشنفکریم. می‌گوید من اصلا روشنفکر نیستم؛ نگران نباشید، من نه فکرم روشن است و نه اصلا اهل فکر هستم. بیشتر از بحران اقتصادی به نظر می‌رسد ما در یک بهت فرهنگی به‌سر می‌بریم. چه اتفاقی دارد برای ما می‌افتد؟! فکر می‌کنم در شرایطی که دچار بهت می‌شویم، می‌نشینیم و تماشا می‌کنیم  که ماجرا به کجا ختم می‌شود. استنباط من این نیست که سینمای ما از منظر فرهنگی ورشکسته است. سینمای ما به لحاظ فرهنگی کاملا پیروز است. ممکن است به لحاظ اقتصادی دست به گریبان مشکلات باشد ولی مگر خودروسازان ما الان دچار مشکل نیستند؟ مگر در کشاورزی ما مشکل نیست؟ مگر صنعتگران ما مشکل ندارند؟ چه کسی مشکل ندارد که سینما نداشته باشد. همان دلایلی که باعث این مشکلات شده دامنگیر سینمای ما هم هست.
بحرانی که در سینما از آن صحبت می‌کنید به نظر می‌رسد بخشی از دلیلش متوجه این است که گویا سینما متولی مشخصی ندارد از ارشاد تا حوزه هنری و حتی جریان‌های اجتماعی خاص می‌توانند درباره سینما نظر بدهند و تصمیم بگیرند. یکسری چیزها مثل پروانه ساخت و نمایش و... عملا وجاهت قانونی‌شان را از دست داده‌اند. این چه آسیبی به سینما می‌زند؟
وجاهت قانونی دارد ولی به نظر می‌رسد که ما دچار تجزیه‌طلبی هستیم. تجزیه‌طلبی یعنی اینکه گروهی حاکمیت حکومت مرکزی را به رسمیت نشناسند و برای اینکه حرف خودشان را به کرسی بنشانند، اقدام می‌کنند. یک صورت از تجزیه‌طلبی این است که با حکومت مرکزی وارد جنگ مسلحانه شوند اما وقتی وزارت ارشاد به فیلمی پروانه نمایش بدهد و مسوولان یک شهر تصمیم بگیرند آن را نمایش ندهند یا یک نهاد اعلام کند ما این فیلم را واجد صلاحیت نمایش نمی‌دانیم، سپس بروند این فیلم را از پرده پایین بکشند، لابد تجزیه طلب هستند که حکومت مرکزی را به رسمیت نمی‌شناسند. اگر نظری دارند باید نظرشان را اعلام کنند. ممکن است عده‌ای بگویند نظر ما صددرصد مخالف با این فیلم است. ولی وقتی می‌گویند می‌خواهیم حرفمان را به کرسی بنشانیم باید از مسیرهای مدنی و قانونی بروند؛ به قوه قضاییه شکایت کنند، به دیوان عدالت اداری شکایت کنند، مسیرهای مختلفی وجود دارد. اما اینها کاری به کار هیچ‌کدام ندارند. می‌روند بیلبورد فیلم را پایین می‌کشند. فیلم را از اکران به زور بیرون می‌آورند و وزارت ارشاد هم به راحتی کوتاه می‌آید؛ انگار این تجزیه‌طلبی را می‌پذیرد. این وضع واقعا اسفبار است. در هر دوره‌ای کسانی آرایی خلاف آرای رسمی حکومت داشته‌اند، همیشه در همین سینما کسانی بوده‌اند که نظرشان مخالف نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است ولی وزارت ارشاد به هر حال در اداره سینما نظر خودش را عمل کرده؛ نظری که می‌توانسته از آن دفاع کند زیرا که مسوولیتش همین است. وزارت ارشاد در قبال قانون یک اختیاراتی دارد و در کنار آن مسوولیت‌هایی نیز دارد. اختیار بدون مسوولیت که نیست.
یکسری حساسیت‌های فرامتنی وجود دارد که جلوی ادامه کار پروژه‌های در حال ساخت را می‌گیرد؛ مثلا وزارت ارشاد به فیلمی که آقای میرکریمی تهیه‌کننده‌اش بود، پروانه ساخت داده است، بخش زیادی از مراحل فیلمبرداری پیش رفت، سپس همان مسوولان که مجوز داده‌اند گفتند که آقای افشین‌هاشمی نمی‌تواند کارگردان باشد و باران کوثری نباید بازی کند. یعنی نقش اول و کارگردان یک فیلم در حال ساخت را که پروانه هم دارد، سانسور کردند. تهیه‌کننده هم پذیرفت و پروژه ادامه پیدا کرد. این حساسیت‌های فرامتنی که به خود سینما ربطی ندارد، چه آسیبی به سینما وارد می‌کند؟
اتفاقاتی از این دست شرایط فرهنگی را به سمت ناامنی و ناپایداری برده است. به همه اینها فقط می‌توان بهت‌زده نگاه کرد. انگار که زلزله آمده است. به فیلم‌هایی که از مناطق زلزله‌زده گرفته می‌شود نگاه کنید؛ زلزله‌زدگان بی‌اینکه حتی اشکی به چشمشان بیاید با بهت به آن فاجعه نگاه می‌کنند. همین اتفاق در عرصه فرهنگ هم افتاده است. مگر در عرصه کتاب اتفاق‌های خوبی می‌افتد؟ همه باید با بهت نگاه کنند که چه بلایی برسرشان آمده است و این تا کجا ادامه پیدا می‌کند.
دلیل این برخورد‌های تا این حد تند با سینما را چه می‌دانید؟
هر زمانی که شاهد چنین جریانات رادیکالی در عرصه فرهنگ هستیم، نمی‌توان به آنچه اعلام می‌شود اکتفا کرد. باید کسی پیدا شود و از مقاصد دیگری که پشت‌پرده قرار دارد رمزگشایی کند. فکر می‌کنم این رمزگشایی را باید در عرصه کشاکش سیاسی صورت دهیم. خاطرم هست زمانی که من در سینما مسوول بودم، آقای مخملباف فیلمی ساخت به نام نوبت عاشقی که خیلی جار و جنجال کرد. پیش از آنکه فیلم در نوبت اکران عمومی قرار بگیرد، یک روز آقای خاتمی توماری برای ما فرستاد که یک بنیاد انقلابی در یک شهرستان کوچک در اعتراض به ساخته شدن این فیلم تهیه کرده بود. اصلا در آن شهر کسی این فیلم را ندیده بود اما اعتراض کرده و خانواده‌های تحت پوشش آنجا هم در تایید آن توماری امضا کرده بودند. جالب این بود که در این تومار نامه‌ای بود که یادشان رفته بود وقت فرستادنش برای ما این نامه را بردارند. این نامه در پاسخ به نامه‌ای بود که اداره همان بنیاد در مرکز آن استان خطاب به آنها نوشته بود و به ایشان ماموریت داده بود که چنین توماری را تهیه کنند. در جوابیه اینها آمده بود: در پاسخ نامه فلان، توماری که مورد نظر شما بود تهیه شده و ارسال می‌گردد! آن فیلم را هیچ‌کس ندیده بود اما یک جایی قصد کرده جار و جنجالی راجع به آن برپا کند. حساسیت چه کسی بهتر از آن خانواده‌ها در افکار عمومی انعکاس می‌یابد؛ بنابراین به سازمانی که کارش خدمات‌رسانی به خانواده‌های تحت پوشش یک نهاد انقلابی ماموریت می‌دهند که آن هم به یکی از زیرمجموعه‌هایش ماموریت بدهد که چنین توماری تهیه کنند و به هر ترتیب امضاهایی گرفته شد. خب معلوم است که اینها مشکلشان با فیلم نوبت عاشقی نیست بلکه با حضور آقای خاتمی در وزارت ارشاد مشکل داشتند.
اهل سینما این تهمت‌ها را خیلی به خود نگیرند، آنها فقط وجه‌المصالحه دعوا شده‌اند. چنانچه متقابلا شاهد هستیم که فیلم‌هایی ساخته شده که پر از ایراداتی است که آنها همواره به فیلم‌ها وارد می‌کنند اما چون از سوی افرادی منتسب به جریان مقابل ساخته می‌شود صدای هیچ اعتراضی بلند نمی‌شود و مشکلی هم برای اکران فیلم پیش نمی‌آید. اصلا قصه اینها چیز دیگری است. سینماگرها و سینماروهای ما این دعواها را به پای سینما نگذارند؛ گروه‌های دیگر به مناسبت‌های دیگر با هم دعوا می‌کنند و در این میان مرغ عزا و عروسی سینماست.
در دوران جنگ و سال‌هایی که شما بر بنیاد فارابی مدیریت داشتید آیا هرگز پیش می‌آمد که مثلا نگاتیو برای ساختن فیلم وجود نداشته باشد؟ چون این حرف را زده‌اند و گفته‌اند به دلیل تحریم‌ها بنیاد فارابی فقط تا جشنواره نگاتیو و پوزیتیو دارد. مجموعه شما چطور بحران سال‌های جنگ را مدیریت می‌کرد؟
آن موقع واقعا زمان‌هایی بود که مشکل کمبود نگاتیو و پوزیتیو و... پیدا می‌کردیم اما با هزار ترفند تلاش می‌کردیم که سینما صدمه نبیند. مثلا با صداوسیما روابطی داشتیم که از آنها قرض بگیریم یا به‌طور اضطراری سعی می‌کردیم این مواد اولیه را پیدا کنیم. البته شرایط جنگ بود و محدودیت‌های بسیاری داشتیم بنابراین به فیلمساز می‌گفتیم بیشتر از 70 حلقه فیلم نداری و باید با همین محدودیت فیلم را بسازی در صورتی که به طور متعارف 100 تا 150 حلقه فیلم لازم بود.
یعنی به هر حال بحران را مدیریت می‌کردید.
بله سعی می‌کردیم به هر نحو اداره کنیم اما الان اصلا حیرت‌انگیز است. آن موقع سینما برای ما مهم بود، الان سینما برای این آقایان مهم نیست. فرقش این است.
به هر حال شما در دورانی بحرانی بر سینما مدیریت داشتید. محصول آن دوران سینمای ما‌ هامون، دندان مار ، جوایز جهانی، کارهای آقای کیارستمی و حاتمی‌کیاست اما محصول این دوران بحران که البته به عقل و منطق خفیف‌تر از بحران دوران جنگ می‌نماید، اغلب کمدی‌های سخیف و هجو است. آن بحران پایه‌گذار سینمای اجتماعی می‌شود و این بحران سینمای اجتماعی را ویران می‌کند. چطور آن بحران به آنجا ختم شد و این بحران به اینجا؟
فضای عمومی که مدیریت می‌شد به‌گونه‌ای بود که سینماگرهای ما با هم در رقابت کیفی بودند. با هم رقابت می‌کردند که فیلم‌های بهتری بسازند کمااینکه می‌بینید خیلی از فیلمساز‌های ما بهترین فیلم‌هایشان را در آن دوره ساختند. دلیلش این است که در چنین رقابتی به سر می‌بردند. ترازوی افکار عمومی و جامعه سینمایی مبتنی بر کیفیت بود در صورتی که الان معیار فقط زنده ماندن است. اینکه فیلم بالاخره می‌تواند ساخته شود یا نه. وقتی ساخته شد، می‌تواند نمایش داده شود یا نه و وقتی نشان داده شد، می‌تواند روی اکران باقی بماند یا نه. یعنی الان سینما در تلاش برای حفظ بقاست.
همان‌طور که اشاره کردید، ورشکستگی و بحرانی که از آن صحبت می‌کنیم فقط به حوزه سینما مربوط نمی‌شود. در سایر حوزه‌های فرهنگی از جمله کتاب هم شاهد چنین شرایطی هستیم. آیا می‌توانیم بگوییم که ما در بحران نشر، کتابفروشی و کتابخوانی قرار داریم؟ آیا این بحران سابقه داشته است؟
من فکر می‌کنم که از بحران یک قدم جلوتر هستیم. وقتی قیمت کاغذ چندین برابر می‌شود طبیعتا بر قیمت تمام‌شده کتاب اثر می‌گذارد. تنخواهی که در اختیار ناشران برای چاپ کتاب قرار دارد که افزایش پیدا نمی‌کند. همین می‌شود که مصلحت ناشران ما گاه ایجاب می‌کند که ببندند یعنی غیرفعال بودن دست‌کم باعث می‌شود که هزینه‌هایشان را کاهش دهند به امید روزی که وضع خوب شود. بگذریم از ناشرانی که ورشکسته می‌شوند. الان نویسنده‌ها اگر هر هفت‌خوان رستم ارشاد را پشت‌سر بگذارند دربه‌در دنبال ناشری می‌گردند که کتابشان را چاپ کند یعنی اگر از آن هفت‌خوان به سلامت بیرون بیایند معلوم نیست که سرمایه‌گذاری برای چاپ کتاب پیدا شود، در کتابفروشی‌ها عرضه شود و مردم هم آن را بخرند. وضعیت عجیب و غریبی است. از آن طرف می‌بینید که به طور عمده طبقه متوسط شهری اهل خرید کتاب است؛ همان طبقه‌ای که قدرت خریدشان کاهش پیدا کرده و طبیعی است که نان واجب‌تر از کتاب باشد. عملا فقط نمایش راجع به کتاب باقی می‌ماند. رادیو و تلویزیون مدام از کتاب خواندن حرف می‌زنند. خب امکانش را باید فراهم کنیم، امکانش وجود نداشته نباشد هر قدر هم تشویق کنیم، فایده ندارد. همین امروز رادیو درباره آواکادو صحبت می‌کرد و خیلی از فوایدش برای سلامتی می‌گفت. خب من هر قدر هم خواص آن را بدانم وقتی قدرت خریدش را نداشته باشم چه فایده. فکر می‌کنم الان برای سلامتی مردم این راهنمایی که چگونه می‌توانند قدرت خریدشان را افزایش دهند، خیلی مفیدتر است.
به نظر شما چقدر از آسیبی که سینما و نشر و... به خصوص در یک سال اخیر دیده است، به دلایل اقتصادی و تحریم‌ها بوده است و چه مقدار از این آسیب متوجه ضعف مدیریت فرهنگی می‌شود؟
بحران مثل سیل می‌ماند. سیل اثرات مخرب دارد ولی خاصیت‌های خوب هم دارد. خاصیت خوبش این است که بالاخره سفره‌های آب زیرزمینی را غنی می‌کند. حجم زیادی از خاک‌های حاصلخیز را از کوه‌ها شسته و پایین می‌آورد و رسوب می‌گذارد. سیل اگر مدیریت شود آن جاهایی که باید تخریب شود، تخریب می‌کند و آن جاهایی را که باید آباد شود، آباد می‌کند. شرایط بحرانی می‌تواند به فرصت تبدیل شود. اگر سیل را به حال خودش رها کنیم و تخریب زیستگاهی که در معرض سیل قرار خواهد گرفت را موضوع مدیریتمان قرار دهیم، حتی پیش از آمدن سیل موفق به تخریب آن خواهیم شد. اگر قصدمان نابود کردن سینماست خیلی خوب داریم عمل می‌کنیم. اگر قصدمان نابود کردن نشر باشد، خیلی خوب و موفق پیش می‌رویم اما اگر قصدمان آباد کردن بود و یک چیزهایی این وسط باید تخریب می‌شد که ما زورمان نمی‌رسید آنگاه به کمک این بحران از سر راه برمی‌داشتیم آن موقع می‌شد گفت که بحران مدیریت شده است. در حال حاضر چیزی که می‌بینیم این است که اصلا قصدی برای حفظ موضوع و آباد شدنش وجود ندارد. یعنی از سیل استفاده کنیم برای هرس کردن شاخه‌های بی‌خود و کمک کردن به شاخه‌های ارزشمند برای ثمر بهتر. انگار آرزوی ما این است که درخت ریشه کن شود حال آنکه اگر سیل را هم رها کنید، درخت را ریشه‌کن می‌کند.
چقدر دولتی بودن سینما و اساسا دولتی بودن حوزه فرهنگ به این آسیب دامن زد؟
تجربه این 33 سال در عرصه فرهنگ و در نسبت فرهنگ با دولت نکته جالبی عیان شد. ما دوره‌هایی داشتیم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیشتر وزارت فرهنگ و دوره‌هایی نیز بیشتر وزارت ارشاد بوده است. در دوره‌هایی که بیشتر وزارت فرهنگ بوده تلقی مدیران این است که عرصه فرهنگ متعلق به جامعه است و جامعه باید بتواند تنفس کند، تولید کند و مصرف کند. فکر می‌کنم خاطرات خوش اهالی فرهنگ هم متعلق به دوره‌هایی است که بیشتر با وزارت فرهنگ مواجه بودیم اما تلخکامی‌هایشان هم بیشتر متعلق به دورانی است که با وزارت ارشاد طرف بوده‌ایم. وزارت ارشاد یعنی همه چیز دولتی شود. وزارت فرهنگ یعنی تا آنجا که ممکن است. دولتی نباشد. تجربه این هر دو در طول این 33 سال از سر گذشته است و لازم نیست به الگوی جدیدی فکر کنیم. از آن رو که به دلیل تحولات عرصه رسانه و تکنولوژی در شرایط ویژه‌ای در مقیاس جهانی قرار گرفته‌ایم اساسا مدیریت عرصه فرهنگ در شرایط قرنطینه دیگر ممکن نیست. مدیریت دولتی فقط و فقط زمانی موضوعیت دارد که شرایط قرنطینه مقدور باشد. دیگر موضوع این نوع مدیریت منتفی است. همین است که می‌بینیم دولتی‌ها باوجود این همه تلاش و کوشش خیلی موفق نیستند.
مدیریت عرصه فرهنگ مطابق با الگوی شرایط قرنطینه، مثل سیم‌خاردار کشیدن در مقابل سیل است. یعنی فقط عرض خود می‌بریم و زحمت دیگران می‌افزاییم. جلوی سیل را که نمی‌توانیم بگیریم. این شرایط مدیریت پیچیده‌تری می‌خواهد. همه جای دنیا این مدیریت را انجام می‌دهند و برای ما فرصت بسیار مغتنمی است که در مقیاس جهانی عرض اندام کنیم زیرا ما در عرصه فرهنگ یک تولیدکننده هستیم نه مصرف‌کننده. در همه عرصه‌های فرهنگی به محض اینکه یک فضای تنفس برای هنرمندان و اهالی فرهنگ ما پدید می‌آید می‌بینید که به راحتی در منظومه‌های جهانی حضور پیدا کرده و عرض اندام می‌کنند. موفقیت فرهنگ و هنر ما در جهان تنها به سینما محدود نمی‌شود به محض اینکه فضای تنفس برای هنر‌های تجسمی، تئاتر و موسیقی پدید می‌آید سخنشان در جهان بازتاب یافته است. کدام کشور دیگر هم‌تراز با خودمان را سراغ دارید که چنین ظرفیت فرهنگی و هنری‌ای داشته باشد. چه بهتر از اینکه تغییر تکنولوژی این امکان را به ما داده است که در عرصه جهانی حضور پیدا بکنیم.
به نظر شما، از منظر یک مدیر فرهنگی این آسیب‌ها جبران‌پذیر است؟
واقعیت این است که درخت فرهنگ در این سرزمین خیلی تناور است. همه تبرها هم نمی‌توانند این درخت را از بین ببرند. صدمه قطعا خواهند زد و شاید نسل امروز ما را بی‌بهره کنند اما موفق به نابود کردن آن نخواهند شد. یعنی عمرشان کفاف این کار را نمی‌دهد. شش ماه دیگر بیشتر از عمر این دولت باقی نمانده است و شش ماه برای نابود کردن همه چیز کافی نیست. اتفاقا می‌خواهم بگویم در همین شرایط هم به محض اینکه روزنه‌ای ایجاد شود شاهد کارهای خوبی هستیم بالاخره فیلم «جدایی نادر از سیمین»، فیلم «یه حبه قند» و «مرهم» در همین شرایط ساخته شد. اینها فیلم‌های خیلی خوب سینمای ما هستند که هر کدامشان را می‌دیدم آرزو می‌کردم کاش در زمان مسوولیت من ساخته شده بودند و لذتش نصیب من می‌شد. به نظر من این ظرفیت‌ها و این گوهرها به‌وفور وجود دارند. تنها فرصت عرض اندام می‌خواهند. امروز نشد شش ماه بعد. نشد، یک‌سال بعد. بالاخره اتفاق می‌افتد و این شرایط تا ابد چنین نیست.

 

اجرای نمایش «آنا کارنینا» هما روستا به تعویق افتاد
ایسنا- اجرای نمایش «آنا کارنینا» نوشته محمد چرمشیر و به کارگردانی هما روستا که پیش از این قرار بود 25 بهمن‌ماه در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برود به زمان دیگری موکول شد.
مراحل تمرین و آماده‌سازی اجرا، نیازمند زمانی طولانی‌تر از تاریخ پیش‌بینی شده اولیه است و به همین دلیل به صحنه رفتن آن در زمان مورد نظر امکان‌پذیر نیست.
طبق اعلام روابط عمومی نمایش، از این رو طبق توافق هما روستا، کارگردان نمایش و مدیریت مجموعه ایرانشهر دکتر مجید سرسنگی، اجرای این نمایش به زمان دیگری موکول شد.
پیش از این «آنا کارنینا» با حضور بازیگرانی چون حسن معجونی، ترانه علیدوستی، رضا بهبودی، اشکان خطیبی، نگار عابدی، هومن کیایی، شبنم فرشادجو، ستاره پسیانی، ندا جبرائیلی و محمد چرمشیر با هدف کمک به زلزله‌زدگان آذربایجان در فرهنگسرای اندیشه نمایشنامه‌خوانی و با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان روبه‌رو شد.

فیلم‌هایی که مجوز محتوایی نگیرند، پروانه نمایش موقت نمی‌گیرند
ایلنا- فیلم‌هایی که از لحاظ محتوا از نظر هیات انتخاب و شورای پروانه نمایش مشکلی نداشته باشند اما از لحاظ فنی آماده نباشند پروانه نمایش موقت می‌گیرند اما فیلم‌هایی که از لحاظ محتوایی مجوز دریافت نکنند پروانه نمایش موقت هم نمی‌گیرند.
مهدی عظیمی میرآبادی، مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی که همزمان عضو هیات انتخاب سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر است، درباره نحوه صدور پروانه نمایش برای فیلم‌های جشنواره فیلم فجر گفت: فیلم‌های که از لحاظ محتوا از نظر هیات انتخاب و شورای پروانه نمایش مشکلی نداشته باشند اما از لحاظ فنی آماده نباشند پروانه نمایش موقت می‌گیرند و می‌توانند در جشنواره حضور پیدا کنند و بعد برای دریافت پروانه دایم خود اقدام کنند اما فیلم‌هایی که از لحاظ محتوا مجوز نمی‌گیرند پروانه نمایش موقت نیز برای آنها صادر نمی‌شود.
وی درباره اینکه اگر فیلمی در هیات انتخاب رای بیاورد یعنی پروانه نمایش گرفته است، گفت: به این صراحت که حتما فیلم‌هایی که در هیات انتخاب، انتخاب شوند پروانه نمایش می‌گیرند خیر اما از آنجا که بیشتر اعضای هیات انتخاب عضو شورای پروانه نمایش هستند، تعدادی از فیلم‌هایی که انتخاب می‌شوند پروانه نمایش موقت می‌گیرند و دیگر به بازبینی فیلم توسط شورای پروانه نمایش نیازی نیست.
یکی از مباحثی که از سال گذشته در جشنواره فیلم فجر مطرح شد نحوه صدور پروانه نمایش برای فیلم‌هایی است که در جشنواره انتخاب می‌شوند به‌گونه‌ای که بعضی فیلم‌ها در هنگام جشنواره پروانه نمایش موقت گرفتند و بعد در زمان دریافت پروانه نمایش دایم دچار مشکل شدند.

پیش‌تولید «قطار زمستانی» اردیبهشت‌ماه 92
مهر- خسرو سینایی با بازگشت از کشور لهستان از توافق بنیاد سینمایی فارابی با تهیه‌کننده لهستانی برای ساخت فیلم «قطار زمستانی» خبر داد.
خسرو سینایی، کارگردان سینما که ساخت فیلم«قطار زمستانی» را از پنج سال پیش در دستور کار دارد درباره کم و کیف همکاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیه‌کننده لهستانی برای ساخت این فیلم سینمایی گفت: نتیجه مذاکرات سفر آخرم به لهستان که به همراه حسن نجاریان، قائم‌مقام فارابی انجام شد، بسیار رضایت‌بخش و امیدوارکننده بود.
وی در ادامه افزود: در این مذاکره، دو طرف برای ساخت این پروژه سینمایی توافقنامه‌ای نوشتند و فارابی تعهد کرد بودجه تولید در ایران را تامین کند در همین راستا تهیه‌کننده لهستانی با توجه به امکانات محدود و قوانین خاصی که در تولید فیلم دارند قول مساعد برای تولید این پروژه سینمایی را در بخش لهستان داده است.
سینایی ادامه داد: از همین‌رو نامه‌هایی به مراکز تولید مختلف ارسال و مدارک را نیز پیوست کرده‌ایم و در صورت به وجود نیامدن مشکلات غیرقابل پیش‌بینی، اردیبهشت‌ماه سال 1392 کار پیش‌تولید را آغاز خواهیم کرد و خردادماه سال بعد وارد مرحله تولید می‌شویم.
این کارگردان سینمای ایران گفت: معتقدم یک فیلم سینمایی زمانی ساخته شده که روی پرده نمایش داده شود. بنابراین ممکن است هر اتفاقی رخ دهد تا روند تولید فیلم به خوبی پیش رود یا سنگ‌اندازی‌هایی در این راه صورت گیرد اما با این حال من به مذاکره‌های انجام شده امیدوار هستم.

نمایش‌های تئاترشهر 13 دی‌‌ماه اجرا ندارند
گروه فرهنگ- تالارهای نمایشی تئاترشهر چهارشنبه 13 دی‌ماه به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری اربعین حسینی(ع) اجرایی ندارند.
به دلیل تقارن با ایام سوگواری اربعین حسینی (ع) تمامی اجراهای مجموعه تئاتر شهر چهارشنبه 13 دی‌ماه به صحنه نخواهند رفت. براساس این گزارش نمایش‌های محیطی پنجشنبه 14 دی‌ماه نیز اجرایی ندارند.
شایان ذکر است هم‌اکنون نمایش‌های «ترن» به کارگردانی نیما دهقان در تالار اصلی، «داستان‌های ناتمام» به کارگردانی اسماعیل خلج در تالار چهارسو، «درخشش در ساعت مقرر» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی در تالار قشقایی، «نویسنده مرده است» به کارگردانی آرش عباسی در تالار سایه ، «شب آخر دنیا» به کارگردانی علیرضا محمدی در کارگاه نمایش، «زیرآبی» به کارگردانی سید شاهین علایی‌نژاد در سالن انتظار تالار اصلی، «سفر زمستانی و یک داستان بی‌ربط» به کارگردانی سما موسوی در کافه تریای تالارهای سایه و چهارسو و «بعضی‌ها سردشو دوس دارن» به کارگردانی بهروز پناهنده در کافه تریای تالار اصلی میزبان علاقه‌مندان تئاتر است.

ابوالحسن داودی در بیمارستان بستری شد
ایلنا- ابوالحسن داودی، کارگردان سینمای ایران در بیمارستان بستری شده است.
داودی در گفت‌وگو با ایلنا ضمن اعلام این مطلب افزود: مدت یک هفته است که از مشکل عفونت کلیه رنج می‌بردم و این عفونت حالت مزمن پیدا کرده و به نوعی حاد شده بود.
وی ادامه داد: هم‌اکنون در بیمارستان بستری هستم و دوران درمان را از یک هفته پیش طی می‌کنم و بنا به تجویز پزشکان باید تا آخر هفته نیز بیمارستان بمانم.داودی افزود: امیدوارم با درمان دارویی مشکل حل شود و دیگر نیازی به عمل جراحی نباشد.
داودی 57 ساله تاکنون کارگردانی فیلم‌هایی همچون «نان و عشق و موتور 1000»، «تقاطع» و «زادبوم» را در کارنامه خود دارد.



Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles