Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

اوژن یونسکو در تماشاخانه سه نقطه؛  قاتل بی‌مزد

المیرا حسینی - برای علاقه‌مندان به آثار اوژن یونسکو، همین که اثری از او در صحنه تئاتر جان بگیرد، به خودی خود اتفاق خوبی است. «قاتل بی‌مزد» هرچند نامش آشنا به نظر نمی‌رسد اما یکی از همین آثار است. نام‌آشنا نبودن این نمایشنامه از آن جهت است که کارگردان نمایش، محمد فاتحی دست روی اثری گذاشته که تا پیش از این ترجمه نشده بود و برای دومین بار است که اجرا می‌شود؛ یک بار در فرانسه و در زمان حیات یونسکو و بار دوم در ایران و با گروه نسبتا جوان «کافه تئاتر». مشخصه اصلی بیشتر گروه‌های تئاتری جوان، تلاششان برای پیدا کردن فرم‌های اجرایی جدید و استفاده حداکثری از فضا و امکانات محدود است. چیزی که فارغ از نتیجه‌ای که در نهایت به دست می‌آید، قابل‌تحسین است. «قاتل بی‌مزد» هم از این قاعده مستثنی نیست. چرخ دستی‌ای که گاهی میز کار می‌شود، گاهی بار یک کافه؛ در یک صحنه نقش خانه را بازی می‌کند و در صحنه‌ای دیگر، جایگاه سخنرانی‌های انقلابی می‌شود.
«قاتل بی‌مزد» قرار است یک اثر سیاسی باشد. فهمیدن این مطلب، هوش زیادی نمی‌خواهد. به محض ورود، پخش سرودی انقلابی و سر و شکل بازیگرانی که در طول صحنه قدم می‌زنند و گاهی بی‌حرکت می‌شوند، درست یا غلط، یک جامعه کمونیستی را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند و همین باعث می‌شود تا بیننده با دقت و هوشیاری بیشتری به تماشای اثر بنشیند اما گاهی جمع کردن تمام هوش و حواس نیز نمی‌تواند کمکی کند. استفاده بیش از اندازه از استعاره‌ها مخاطب را گیج می‌کند. داستان درباره شهری در شرف نابودی است که معمار (شهردار شهر) در تلاش است به مردم القا کند تا وقتی تحت مدیریت او زندگی کنند از خطرات در امان می‌مانند. بیش از این چیز دیگری درباره خط داستانی نمایش نمی‌توان گفت. چون شخصیت‌ها و وقایع داستان در‌ هاله‌ای از استعاره‌ها و نمادها قرار دارند و متاسفانه تا پایان نمایش همه چیز در حد حدس و گمان باقی می‌ماند و تمام تلاش مخاطب برای پیدا کردن نشانه‌ای که تا حدودی به حل درست معماها کمک کند، ناکام می‌ماند. هرچند شاید از جنبه‌ای دیگر بتوان این موضوع را نقطه‌قوت اثر قلمداد کرد. اینکه تصمیم‌گیری درباره همه چیز را به عهده مخاطب می‌گذارد و با دادن اطلاعات محدود، فضای بیشتری برای بازی ذهنی او قائل می‌شود اما در این بین باید هوای حوصله بیننده را هم داشت. طبیعی است که یک اثر سیاسی برای آنکه بتواند از زیر تیغ ممیزی به سلامت عبور کند از روایت ساده و سرراست اتفاقات پرهیز کند و مخاطب را به کشف استعاره‌ها ارجاع دهد اما این راه رفتن روی لبه تیغ است و افراط در این مساله می‌تواند به اثر نمایشی ضربه وارد کند و آن را مجهول و غیرقابل فهم باقی بگذارد. شاید اگر این اصرار به وفاداری به متن اصلی یونسکو نبود، می‌توانستیم کار روان‌تری را شاهد باشیم. این تاکید بر وفاداری از آنجا مشخص می‌شود که در شناسنامه نمایش، نام یحیی آذرنوش تنها به عنوان مترجم به چشم می‌خورد و خبری از دراماتورژ نیست. اما نمی‌شود از بازی‌های خوب و روان بازیگران چشم‌پوشی کرد. پرواضح است که محمد فاتحی آنقدر به خود اعتماد دارد که اثرش را در یک تماشاخانه خصوصی (تماشاخانه سه نقطه) به نمایش درمی‌آورد. جایی که اگر در جذب مخاطب موفق عمل نکنی، بدون هیچ تعارفی باید بند و بساطت را پیش از موعد پایان اجرا جمع کنی؛ اتفاقی که در هیچ‌یک از سالن‌های دولتی نمی‌افتد. به علاوه گروه این امتیاز را دارد که از نام جایی مثل تئاتر شهر برای تبلیغ اثر نمایشی‌اش استفاده کند و از آن اعتبار بگیرد و «قاتل بی‌مزد» از این امکان هم بی‌بهره است. به عنوان یک مخاطب، تماشای تئاتر در تماشاخانه‌های خصوصی را توصیه می‌کنم؛ جایی که با مخاطب با احترام بیشتری برخورد می‌شود و مثل تئاتر شهر و امثالهم آدم را یاد ادارات دولتی و برخورد با ارباب رجوع نمی‌اندازد.
آنچه مسلم است «قاتل بی‌مزد» با تمام ضعف‌ها و قوت‌هایش به ما نشان می‌دهد، اعتماد محمد فاتحی به خودش، بیراه نبوده است.

 

گعده‌های مدرن
گروه فرهنگ- با ورود نسل جدید نویسندگان به جامعه ادبی، این روزها محفل‌ها و گعده‌های کوچک و بزرگی حول داستان و رمان شکل می‌گیرند و بیشتر و بیشتر می‌شوند. یکشنبه‌شب در فرهنگسرای رسانه جمع کوچکی برای خوانش داستان تشکیل شد و بحث‌هایی انجام داد. سینا دادخواه، یاسمن شکرگزار، امید بلاغتی و سپیده سیاوشی داستان‌هایشان را خواندند و نقد شدند. صرف‌نظر از کیفیت داستان‌های خوانده‌شده، این حرکت را باید به فال نیک گرفت. گسترده کردن جمع‌های کوچک کتاب‌خوانان که درهم تنیدند و گم شدند کار شایسته‌ای است.
 این روزها با ورود زبان جدید در داستان و رمان و شکستن ادبیات سخت و به اصطلاح کتابی دهه 70، فرصتی برای ظهور نویسندگان جوان با ایده‌های تازه و مماس با جامعه این روزهای ما به وجود آمده است. جوانانی که با کنار گذاشتن بند‌های ادبیات سال‌های گذشته، رساندن پیام و حرف دلشان را در اولویت داستان‌هایشان قرار دادند. داستان‌هایی که در حوزه ادبیات شهری قرار می‌گیرند. جایی که بسیار باید رویش دقیق شد و کار کرد.
جمعی که در فرهنگسرای رسانه تشکیل شد، اولین و آخرین از نوع خودش نبود. هر هفته و در مناسبت‌های مختلف جمع‌های کوچکی از داستان‌نویسان و مخاطبانشان گردهم می‌آیند و بحث و گفت‌وگو می‌کنند. در ماه رمضان بود که در کافه‌ای، چند نفر از نویسندگان از جمله مهم میقانی، سارا سالار، محمدحسن شهسواری و امید نوروزی و چند نفر دیگر قسمتی از کتاب‌هایشان را خواندند که در انتظار مجوزند. جمع‌های این‌چنینی که فقط برای ادبیات و از آن مهم‌تر داستان و رمان شکل می‌گیرند نیاز امروز جامعه ماست. داستان و رمان می‌تواند مولد حرکت و تغییر در جامعه باشد، دنیای داستان‌ها که آمیخته‌ای از وضعیت فعلی و وضعیت آرمانی است می‌تواند حرکتی در خوانندگان ایجاد کند.
 این زمان دنیا هم منتظر شنیدن داستان و رمان از ایران است. همین چند وقت پیش بود که کتاب «کلنل» محمود دولت‌آبادی جایزه ادبی سوییس را برد. دنیا از ما فیلم و موسیقی و تئاتر دیده، حالا نوبت داستان و رمان است.

 

طرح چند پرسش و پیشنهاد درباره عملکرد  سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
نگاه از منظر میراث فرهنگی به تمام حوزه‌ها؛ مهم‌ترین ویژگی مدیران  بررسی عملکرد دولت در حوزه میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری مثل هر بررسی و سنجشی باید براساس یک مقیاس و معیار صورت گیرد. مقیاس و معیار ما برای اینکه بگوییم عملکرد مدیران در حوزه میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری عملکردی موفق یا ناموفق بوده، چیست. آیا شرایط مطلوب را باید مورد دقت‌نظر قرار دهیم یا شرایط را نسبت به آنچه که در قبل بوده باید بسنجیم. بدیهی است زمان کوتاه طی‌شده و شرایط انتخاب دولت و تمام دشواری‌ها و گرفتاری‌هایی که یک سازمان، به‌خصوص سازمانی که دچار اسباب‌کشی در چند نوبت در طی سال‌های اخیر شده است، باید در امر این بررسی و سنجش مورد نظر قرار گیرد. از آنجا که شرایط یادشده قضاوت در این مورد را بسیار سخت می‌کند شاید بهتر آن باشد که این بررسی را به شکل داوری انجام ندهیم بلکه به شکل پرسش و پاسخ و ارایه پیشنهاد مطرح کنیم.
به‌راستی در یکصد روز یک مدیریت جدید بر سازمانی بحران‌زده و آسیب‌دیده، تنها تجربه یک مدیر می‌تواند این سختی و تنگنا را جبران کرده و شرایط طبیعی را برای یک فضای اداری حاکم کند. از انتخاب مدیران ابتدایی چنین برمی‌آمد که این بحث تجربه قطعا مورد نظر ریاست سازمان قرار داشته است اما باید بپرسیم که سازمان میراث فرهنگی بعد از پشت سرگذاشتن این مدت در کدام نقطه باید قرار می‌گرفت و آیا قرار گرفته است یا نه. واضح است اموری که به زمان و هزینه و اعتباری سنگین نیاز دارد طی یکصد روز شدنی نیست و مواردی را باید مدنظر قرار داد که بیانگر و مبین چرخش نگاه در بدنه مدیریتی و کارشناسی سازمان باشد زیرا در واقع این چرخش نگاه و نگاه نو و منظر جدید است که به دنبال خود اتفاقات و نتایجی را می‌آورد که می‌توان آنها را شایسته وضعیت نوین در عرصه دولت جدید دانست.
شاید یکی از مهم‌ترین راه‌های سنجش که در گزارش رسمی ریاست‌جمهوری به مردم در پایان یکصد روز هم به آن اشاره شد، مستندنگاری وضعیت قدیم و به‌نوعی بررسی و نقد آن چیزی است که بر سازمان در طی سال‌های گذشته رفته است. کاری که قطعا باید در طی یکصد روز در حوزه‌های مختلف انجام و گزارش رسمی آن مکتوب و آماده ارایه می‌شد. اطلاع ندارم این کار در سازمان شده است یا خیر اما باید انجام می‌شد زیرا بر مبنای این گزارش است که مدیران فعلی درمی‌یابند که چه مسیری به خطا رفته شده و چه مسیری درست بوده و باید تقویت شود و در کجا باید به مسیر قبلی و صحیحِ حرکت رو به آینده میراث فرهنگی بازگردند.
امور معطل‌مانده زیادی در سازمان میراث فرهنگی هستند که کمتر به بودجه نیاز دارند و به نوعی تغییر روش و نگاه و ایجاد امنیت برای افراد در سازمان را نشان خواهند داد. از نخستین کارهایی که باید انجام می‌شد احیای شورای عالی سازمان بود که هشت سال به تعطیلی درآمد همچنان که بسیاری دیگر از کمیته‌ها و شوراهایی که همگی در محاق تعطیلی بوده - و اگر هم برقرار بودند مورد توجه قرار نمی‌گرفتند تا نظرات کارشناسی را کمتر و نظرات مدیریتی و سیاسی را عملی کنند- بار دیگر باید تجدید حیات شود. در همین راستا هیات‌امنایی شدن موزه‌های کشور، شورای کمیته اموال فرهنگی، کمیته فنی موزه‌ها، شورای عالی موزه‌ها، شورای بافت یا کمیته بافت تاریخی و سایر موارد این‌چنینی می‌توانست احیا شود. میراث فرهنگی درگذشته بر سه حوزه حافظت، پژوهش و معرفی استوار بود، امروزه به نوعی می‌توان حفاظت و پژوهش را در معاونت میراث فرهنگی و پژوهشگاه جست‌وجو کرد اما حوزه معرفی به‌طور کامل ازهم‌گسیخته و از بین رفته است. تشکیل مجدد این بخش از اهم وظایف این سازمان است همچنین بسیاری از مجلات و نشریاتی که سازمان باید به عنوان بولتن رسمی داشته باشد تعطیل شده که احیای دوباره آنها از واجبات جدید سازمان است.
قطعا ارایه مسیر حرکت سازمان و اطلاع آن به عموم اهمیت بسیاری دارد اینکه ما به چه شکل و به کجا می‌خواهیم برویم و در پایان سال چهارم در کدام نقطه می‌خواهیم قرار بگیریم. این نقطه به لحاظ تشکیلات، نیروی انسانی، حوزه فعالیت‌ها و دایره حضور میراث فرهنگی در برنامه‌ریزی‌های مختلف کشور کجاست. این را باید تعیین کرد. زمانی در سال 1376 و 1377 سازمان میراث فرهنگی برای خود اعلام کرد که در سال 1383 و 1384 در کجا می‌خواهد قرار بگیرد. معرفی این جایگاه و ترسیم افق آینده معیاری برای سنجش‌های آتی عملکرد سازمان در اختیار قرار می‌دهد.
موضوع قابل بحث دیگر درباره انتخاب مدیران سازمان مورد بحث در استان‌ها و شهرستان‌هاست. در این‌باره همواره این نکته که این مجموعه دارای سه حوزه مدیریتی است، مطرح بوده است. گروهی معتقدند سه بخش میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، سه حوزه مستقل است که می‌تواند سه سازمان جدا از یکدیگر باشد و معتقدند که این سه سازمان باید از یکدیگر تفکیک شده باشند اما باید در نظر داشت که ما یک سازمان در سه بخش نداریم بلکه یک سازمان زیرنظر یک مدیریت واحد داریم. حال این پرسش مطرح است که اگر قرار باشد مسوول بالادست این سه سازمان را در مدیریت هر استان برگزینیم، نگاه وگرایشش باید به کدام حوزه باشد. در واقع موضوعی که در این گزینش باید مورد توجه قرار گیرد، فارغ از تخصص مدیریت ارشد در استان‌ها و نواحی مختلف، نوع نگرش مورد لزوم است. برای روشن شدن بحث یک مثال می‌زنم. بر اثر جنگ هشت ساله همه حوزه‌های گردشگری خارجی و بسیاری از بخش‌های صنایع دستی و حتی فعالیت‌های حوزه معرفی میراث و پژوهش‌ها نیز تعطیل شد اما تنها موردی که همیشه حتی در زمان جنگ،  توسط نیروهای نظامی نیز انجام می‌گرفت برقراری چتر حفاظتی سازمان میراث فرهنگی بود. این نکته بیانگر این است که نگاه حفاظتی مهم‌ترین وظیفه‌ای است که این سازمان به عهده دارد و در حقیقت اساس ایجاد آن است. حال برمی‌گردیم به پرسش مطرح‌شده: مدیریت سازمان را در استان‌ها و شهرستان‌های مختلف باید به چه کسی سپرد؟ پاسخ بر اساس تجربه‌های گذشته و حتی براساس بازسازی آنچه در هشت سال گذشته مورد آسیب قرار گرفت این است که مدیرانی که در استان‌ها برای این سازمان منصوب می‌شوند باید فارغ از حوزه تخصصی خود، نگاه میراثی داشته باشند، به این معنا که ممکن است شخصی دارای توان کارشناسی صنایع دستی باشد ولی نگاه میراث فرهنگی به حوزه خود دارد؛ همین طور است در حوزه‌های گردشگری و...
به هر حال همه این موضوعات ارزش بحث و بررسی و برپایی میزگردهای کارشناسی دارد. میزگردهایی با حضور عقاید و آرای مختلف که بحث و جدال میان آنها زمینه شناخت بهتری را برای ارباب جراید و صاحبان قلم و افکار عمومی فراهم سازد تا نسبت به این بخشی که قسمتی مهمی از حافظه و خاطره و وجدان عمومی ما را حفاظت و نظارت می‌کند، روشنگری و اطلاع‌رسانی شود.

 

گروه فرهنگ- نمایشگاه آثار خط نقاشی استاد هادی لباف در تاریخ 15/9/1392 در نگارخانه ترانه باران افتتاح شد.این استاد صاحب‌نام در عرصه خوشنویسی کشور، 20 اثر در اندازه‌های 90*70، 90*60 و 70*100 با سبک و سیاق جدید روی بوم با خط نستعلیق هنرنمایی کردند.
استاد هادی لباف متولد 1333 تهران دارای مدرک استادی در چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی شرکت کردند.
 آثار منتشرشده از استاد دیوان حافظ 1382- گزیده غزلیات سعدی 1386- گزیده غزلیات حافظ 1387- رباعیات خیام 1388 و... است.
با استقبال خوب مسوولان و هنرمندان خوشنویس استاد محمد سلحشور، رییس شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران، استاد جهانگیر نظام العلما عضو شورای ارزشیابی هنری انجمن خوشنویسان ایران و استاد غلامحسین عطارچیان عضو شورای ارزشیابی هنری انجمن خوشنویسان، استاد اکبر ساعتچی عضو شورای ارزشیابی، استاد حیدری، استاد حنفی، فرزند زنده‌یاد فرامرز پیلارام و... نمایشگاه به‌خوبی برگزار شد.

 

خطر همیشه در کمین است
گروه فرهنگ- چندی پیش، الهام چرخنده که برای بازی در فیلم «اسب‌ها همچنان می‌تازند» در تبریز به سر می‌برد به علت سرمازدگی در حین کار دچار مشکل تنفسی گردید و در بیمارستان بستری شد. او پس از بهبود بلافاصله سر صحنه فیلمبرداری حاضر شد. به گفته کادر پزشکی و پرستاری این بیمارستان، الهام چرخنده پس از رهایی از احتمال خطر مرگ با خنده گفته است: بازیگری جزو سخت‌ترین شغل‌های دنیاست که هم عشق خود را دارد و هم خطرات جانفرسا.این در واقع بار اولی نیست که بازیگران با چنین مشکلاتی مواجه می‌شوند. نبود ایمنی‌های لازم حین کار و کمبود امکانات در این خصوص، سبب شده است تا بازیگران همیشه با چنین خطرهایی مواجه باشند. اخیرا آسیب دیدن گوهر خیراندیش سر صحنه فیلمبرداری نیز خبرساز شده بود.

رییس سازمان سینمایی مهمان نشر ثالث
ایلنا- مراسم رونمایی از کتاب «1970 روز در شماره شش ژان‌بارت» نوشته حجت‌الله ایوبی، رییس سازمان سینمایی در نشر ثالث برگزار می‌شود.این مراسم روز پنجشنبه 28 آذرماه ساعت 17 در محل نشر ثالث با حضور اهالی فرهنگ و هنر و سخنرانی حسام‌الدین آشنا، رخشان بنی‌اعتماد، احمد جلالی، صادق خرازی، یونس شکرخواه، سیف‌الله صمدیان، فرشته طائرپور، عبدالحسین مختاباد، علی مرادخانی، رضا میرکریمی و... تدارک دیده شده است.
شماره شش ژان‌بارت نام خیابانی در فرانسه است که خانه‌ فرهنگ ایران در آن واقع است و حجت‌الله ایوبی از تیرماه سال 1380، به مدت 1970 روز در جایگاه رایزن فرهنگی در این محل اقامت داشته است.
این کتاب دربرگیرنده‌ خاطرات متنی و تصویری ایوبی از زمان ورودش به خانه‌ فرهنگ ایران در فرانسه و نیز برگزاری برنامه‌های فرهنگی، دیدارها و حضور هنرمندان ایران و دیگر کشورها در این خانه و برنامه‌ها و جشنواره‌های فرهنگی در کشور فرانسه است.
ایوبی در این کتاب با بیانی داستانی به شرح چگونگی برگزاری مراسم‌ها و برنامه‌های فرهنگی خانه‌ فرهنگ ایران از جمله شعر، موسیقی، سینما، نمایش و... در مدت چهارساله‌ مسوولیتش به عنوان رایزن فرهنگی در کشور فرانسه پرداخته است.کتاب یادشده در 320 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 14 هزار تومان توسط انتشارات ثالث منتشر شده است. گزیده‌هایی از مقالات شمس تبریزی از حجت‌الله ایوبی توسط همین انتشارات آماده انتشار است.

عباس کیارستمی در «یک گفت‌وگوی ناتمام»
مهر- مهدی مظفری‌ساوجی، نویسنده و محقق گفت: کتاب «یک گفت‌وگوی ناتمام» محصول هشت ساعت گفت‌وگویم با عباس کیارستمی است که بیشتر درباره زندگی‌اش و کم و بیش درباره سینمای این هنرمند است. در این کتاب زندگی کیارستمی از ابتدای تولد تا تقریبا روزگار امروز مورد بررسی قرار گرفت.
وی افزود: به دلیل مسافرت‌هایی که برای آقای کیارستمی پیش می‌آمد، ادامه گفت‌وگویمان به تعویق افتاده و تقریبا ناتمام ماند. بعد از آن هم فرصت نشد تا دوباره با هم به گفت‌وگو بنشینیم اما از همین هشت ساعت، یک گفت‌وگوی مفصل مفید حاصل شد. عنوان کتاب هم ناظر بر همین ناتمام ماندن این گفت‌وگو است.
این محقق در ادامه گفت: حاصل کار یک کتاب جامع شده است چون تا به حال کتاب مفصلی ندیده‌ام که به این روش و رویکرد به زندگی عباس کیارستمی بپردازد. ما در گفت‌وگو بسیار ریز و دقیق عمل کردیم و درباره جزییات، سلایق و علایق این کارگردان ایرانی به تفصیل بحث کردیم.
ساوجی گفت: فایل صوتی گفت‌وگو پیاده شده، پیاده‌سازی آن تمام شده و همچنین تدوین و ویرایشش نیز به اتمام رسیده است. در این مرحله باید از آقای کیارستمی برای انتشار این کتاب اجازه بگیرم و کتاب را به ایشان بدهم تا مدتی بخواند و مطالبش را تایید کند. حجم این کتاب حدود 180 صفحه شده و هنوز ناشر قطعی برای آن انتخاب نکرده‌ام.

«هابیت 2» گیشه سینمای جهان را فتح کرد
ایسنا- قسمت دوم از فیلم تخیلی و پرطرفدار «هابیت» پرفروش‌ترین فیلم سینمای آمریکا و جهان شد. این ساخته پیتر جکسون در اولین هفته نمایش با فروش 131 میلیون دلاری در سینماهای جهان در مجموع توانست با احتساب فروش سینماهای آمریکا به فروش جهانی 205 میلیون دلار برسد و فروش مشابه با قسمت اول این فیلم «هابیت؛ سفر غیرمنتظره» در سال 2012 ثبت کند.
این فیلم فروش بین‌المللی خود را در 16 هزار سالن سینمای 49 کشور جهان در حالی رقم زد که موفق به فروش 1/18 میلیون دلاری در 1460 سالن سینما در کشور آلمان شد تا در مقایسه با فروش قسمت اول این فیلم در آلمان رشد 14 درصدی داشته باشد.پس از آلمان که بهترین بازار خارجی «هابیت 2: نابودی اژدها» در اولین هفته نمایش بود، 1495 سالن سینما در انگلیس نیز فروش 6/15 میلیون دلاری را برای این فیلم پرطرفدار ثبت کردند.از دیگر بازارهای پرفروش «هابیت 2» می‌توان به فرانسه (6/14 میلیون دلار)،‌ اسپانیا (1/7 میلیون دلار) و ایتالیا (2/5 میلیون دلار) اشاره کرد.فیلم «هابیت 2: نابودی اژدها» در ادامه روند اکران جهانی خود از 18 دسامبر در روسیه و از 26 دسامبر در استرالیا و چندین کشور آمریکای لاتین به روی پرده خواهد رفت اما تاریخ آغاز نمایش این فیلم در سینماهای چین هنوز مشخص نشده است.

کلهر با جاده ابریشم روی صحنه می‌رود
ایرنا- کیهان کلهر به عنوان تنها نماینده موسیقی ایران که سه بار نامزد جایزه معتبر «گرمی» شده است این بار در ادامه فعالیت‌های خود در زمینه موسیقی بین‌الملل به همراه گروه «جاده ابریشم» 18 تا 23 ژانویه 2014 (28 دی‌ماه تا سوم بهمن‌ماه) در مسقط و ابوظبی موسیقی خود را به روی صحنه می‌برد.
گروه جاده ابریشم در سال 2005 با نگاه ویژه به موسیقی آسیای دور تا خاورمیانه فعالیت خود را آغاز کرد، در این گروه هنرمندان سرشناسی از نقاط مختلف دنیا که در زمینه اجرای بداهه‌نوازی و موسیقی شرق تبحر دارند، ایفای نقش می‌کنند.این بار ژاوو زیپینگ، نوازنده سرشناس ویلنسل که با اسم هنری «یویوما» معروفیت یافته به عنوان بخشی از گروه جاده ابریشم و سرپرست بخش سازهای زهی به روی صحنه خواهد رفت.
وی که هم‌اکنون در زمره پنج نوازنده برتر این ساز در جهان قرار دارد موفق به دریافت 18 جایزه برتر فستیوال «گرمی» در بخش کلاسیک شده است.یویوما و کلهر در طول این سال‌ها بارها در قالب گروه جاده ابریشم برنامه‌های مختلفی را از سال 2005 تا به اکنون روی صحنه برده‌اند که در این میان می‌توان به کنسرت بزرگ این گروه به همراه اکستر فلارمونیک «شیکاگو» در سال 2008 میلادی اشاره کرد.




Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles