این روزهای هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر: حاتمیکیا و بنیاعتماد در جشنواره سی و دوم
گروه فرهنگ- هر روز خبرهای تازهای از جشنواره فیلم فجر به گوش میرسد. خبرها گویای این مطلباند که امسال جشنواره متفاوتی را به نسبت سالهای اخیر خواهیم داشت، جشنوارهای که بعد از سالها شاهد حضور رخشان بنیاعتماد با «قصهها»یش است و میزبان ابراهیم حاتمیکیا با «چ». «قصهها» که تا پیش از این مجوز حضور در جشنواره را هم نداشت، توانست از سازمان سینمایی پروانه نمایش دریافت کند. این روزها که پایان مهلت ارایه نسخه اولیه آثار به دبیرخانه جشنواره نزدیک است، هنوز هم خبرهایی به گوش میرسد که میتواند تنور جشنواره سی و دوم را داغتر کند. هیات انتخاب بخش سینمای ایران سیودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر که متشکل از ابراهیم داروغهزاده، علی معلم، مازیار میری، محمدحسین لطیفی، داریوش فرهنگ، مجید رضابالا و حسین کرمی است، روزهای شلوغ و پرکاری را میگذرانند و این در حالی است که هنوز نسخه نهایی بسیاری از فیلمها حاضر نشده است.
خبرگزاری مهر از دیده شدن فیلمهای «ماهی و گربه» شهرام مکری و «ملبورن» اولین ساخته بلند سینمایی نیما جاویدی نیز در جمع هیات انتخاب خبر داده است. فیلم «ماهی و گربه» که پیش از این موفق به دریافت جایزه جشنواره فیلم ونیز شده و در عرصه بینالمللی موفق بوده است، باید منتظر نظر هیات انتخاب درباره خودش باشد. شهرام مکری پیش از این یک بار با فیلم «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده بود. «ماهی و گربه» به لحاظ تکنیکی رضایت اعضای هیات انتخاب را کسب کرده است. فیلم «ملبورن» هم که به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی ساخته شده اثر متفاوتی در میان فیلمهای اول است.
فیلم «پریناز» ساخته بهرام بهرامیان که دو سالی بود موفق به دریافت پروانه نمایش نشده بود، توانست بدون هیچ ممیزی از سد توقیف عبور کند. عبدالمجد نجیبی، تهیهکننده این فیلم گفته بود که «پریناز» را به دفتر جشنواره فجر ارایه کرده است تا در صورت پذیرش از سوی هیات انتخاب فیلم به جشنواره راه یابد. از دیگر آثار دیده شده میتوان به «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» روحالله حجازی و «رد کارپت» دومین ساخته سینمایی رضا عطاران اشاره کرد.
اتفاقات تازهای که برای فیلمهایی که در گذشته اجازه نمایش نداشتهاند، افتاده سبب شده است تا نگاهها به سوی «خانه پدری» کیانوش عیاری بچرخد، اثری که در سال 89 تنها یک نمایش رسمی برای اصحاب رسانه داشت. به گزارش مهر، این فیلم با مشارکت پلیس ساخته شده و این ارگان برای ارایه فیلم مشکل دارد و بارها سردار منتظرالمهدی در گفتگوهایی عنوان کرده که اگر صحنههایی از فیلم حذف شود، امکان نمایش آن فراهم خواهد شد.
همچنین شنیده میشود مشکل نمایش یا مجوز سه فیلم «مهمونی کامی» ساخته علی احمدزاده، «این یک رویا است» ساخته محمود غفاری و «گس» کیارش اسدیزاده هم در حال رفع شدن است و ممکن است این آثار هم توسط هیات انتخاب جشنواره فجر دیده شوند. این سه فیلم جزو فیلماولیهای فجر سال گذشته بودند که برای نمایش با مشکلاتی روبهرو شدند.
فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» آخرین ساخته محسن امیریوسفی نیز که روزهای پایانی مراحل ساخت خود را میگذارند، احتمال دارد در این جشنواره حضور یابد. کارگردان این فیلم گفته است فرم جشنواره را پر کردهام اما ترجیح میدهم ابتدا آقای جعفریجلوه (مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی) نسخه نهایی فیلم را ببینند و بعد آن را برای هیاتانتخاب جشنواره فجر بفرستم. داستان «آشغالهای دوستداشتنی» در مورد خانوادهای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادر خانواده را حل کنند و بازیگرانی چون شیرین یزدانبخش، حبیب رضایی، هدیه تهرانی، نگار جواهریان، اکبر عبدی، صابر ابر و شهاب حسینی در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
حضور سینماگران مطرح در جشنواره فیلم فجر و نمایش فیلمهایی که در سالهای اخیر با مشکل مواجه شده بودند، میتواند روح تازهای را به کالبد بیجان جشنواره بدمد، جشنوارهای که سالهاست دیگر نا و رمق گذشته را ندارد. شاید امسال، سالی برای آشتی مردم با سینما باشد.
چشمهایت هنوز آبی است؟
گروه فرهنگ- شنبهشب در بخش «مستند پرتره» جشنواره سینماحقیقت فیلم «پسرک چشمآبی» ساخته حسن لطفی به نمایش درآمد. این فیلم روایتی بود از زندگی جواد مجابی، نویسنده، شاعر، نقاش و منتقد ادبی که شخصیتهایی مثل محمود دولت آبادی، محمدعلی سپانلو، ایران درودی و سیمین بهبهانی روایتش میکردند. گستردگی فعالیتهای مجابی باعث شده بود هنرمندان مشهوری در هر حوزه به کنکاش در فعالیت هنریاش بپردازند. دولتآبادی رمانهایش را بررسی کرد و سیمین بهبهانی شعرهایش را. ایران درودی هم به سراغ نقاشیهای جواد مجابی رفت. هرچند خود مجابی در مستند بیان داشت نقاشی را هیچوقت به صورت حرفهای دنبال نکرده است بلکه به دلیل علاقه شخصی گاهی نقشی بر بوم میکشیده. این گستردگی فعالیت باعث شد دولتآبادی آن را حسن ببیند و ضعف. حسن از آن نظر که خوانندگان میتوانند آثار متفاوتی از مجابی، این هنرمند باذوق در گونههای مختلف هنری ببینند و ضعف از آن نظر که خود مجابی تمرکزی روی یک بخش نداشته است.
در بخشی از مستند به خانواده مجابی پرداخته شد؛ خانوادهای اهل شهر قزوین که همه ادیب و سخنور بودهاند. در کتاب خاطرات مجابی که دولتآبادی تکهای از آن را میخواند آمده بود «در خانواده مجابی همه اهل منبر و سخنرانی و موعظه بودند، آنهایی هم که به این کار مشغول نبودند به سراغ روزنامهنگاری و نویسندگی رفتند که خود نوعی موعظهگری است.»
روایت خیابانها و کوچههای قزوین با خود مجابی هم بخشی از مستند بود. مجابی که حالا در دهه هشتم زندگیاش است از خاطرات کودکیاش میگفت و خیابانهایی که دیگر مثل گذشته نیست. مستند دارای اپیزودهای مختلفی بود با عنوانهایی مثل آقای جیم و نقاشی، آقای جیم و ادبیات و...
صحبتهای شیرین مجابی که گاهی با لحنی طنز همراه بود تماشاگر را در تمام لحظات فیلم همراه میکرد. مجابی در بخشی از فیلم انسانها را به دو بخش تقسیم کرد؛ مورچهها و بلبلها. مورچهها کسانی هستند که در تمام زندگیشان دانه جمع میکنند و به فکر زمستاناند؛ آنهایی که بلبلها را شماتت میکنند که چرا به فکر زمستانشان نیستند. بلبلها اما میآیند و آوازی میخوانند و در آخر سرمای زمستان از پا درشان میآورد. هنرمندان را به بلبلها تشبیه میکرد که در آخر سرنوشت تلخی دارند، ولی زندگیشان به آواز خواندن میگذرد.
در بخشی از مستند پسر مجابی حرفهای جالبی زد. او گفت پدرش دو چیز را بهشان یاد نداده؛ موذیگری و جاهطلبی. میگفت اگر کمی جاهطلب بود و تواضعش را کنار میگذاشت خیلی بیشتر از حالا میتوانست پیشرفت کند. از کسانی گفت که کارهایشان نصف مجابی هم نیست، اما با سر و صدای زیاد برای خودشان جایگاهی دست و پا کردند.
بخش پایانی مستند با خواندن بخشی از داستان «پسرک چشمآبی» مجابی همراه بود؛ داستانی که در آن پسری تمام دنیا را آبی میبیند. خانواده و اهل روستا تمام تلاششان را میکنند تا پسر را درمان کنند. آخر به سراغ زکریا نامی میروند و قطرهای در چشمان پسر میریزند. از آن روز به بعد پسر تمام دنیا را سیاه میبیند. در آخرین اعتراضش میگوید: همین رو میخواستین؟
باید دید مجابی و مجابیها بعد از گذراندن دوران سخت سانسور و محدودیت، هنوز دنیا را آبی میبینند یا دیگر دنیایشان سیاه شده. جواد مجابی که معتقد بود تا آخرین لحظه آوازهاش را میخواند و سکوت نمیکند.
یادداشتی درباره فیلم «پل چوبی» به بهانه پخش آن در شبکه خانگی: چه کسی عشقِ امیر را کشت؟!
دیگر آن دوره گذشته است که میگفتند: دو پادشاه در یک اقلیم نگجند. حالا مهدی کرمپور به کمک خسرو نقیبی یک اقلیم تازه ساخته است که چندین و چند پادشاه در آن گنجانده شدهاند. نام این اقلیم «پل چوبی» است و نوستالژی، عشق، خیانت و سیاست، پادشاهانی هستند که از روی این پل عبور میکنند. نه یک عبور سریع و بدون وقفه؛ یک عبور شاعرانه. گاهی میایستند، نگاهی به آسمان میکنند، هوای تازه را نفس میکشند و بعد دوباره جان میگیرند و در انتهای پل به همدیگر میرسند. آنوقت است که دیگر نوستالژی با عشق گره میخورد، عشق با خیانت و در این میان سیاست بهتنهایی نقش یک پل معلق را دارد که در گذشته و حال و آینده روی عابران خود تاثیر غمانگیز و ناامیدکنندهای گذاشته است.
برای همین استاد صبوحی به دانشجویانش یادآوری میکند که از ایران بروید و اگر خیلی دلتنگ وطن شدید، سوار هواپیما شوید و برگردید. برگردید و ببینید که هیچچیز تغییر نکرده و همهچیز سر جای خودش است... حالا دیگر پس از انتخابات 88
ما یک فیلم نهچندان شعارزده سیاسی داریم که با دید منصفانه و مردمی به اتفاقات بعد از خرداد 88 نگاه کرده است. در فیلم حتی دغدغه یک خبرنگار خارجی به نام میشل را میبینیم؛ دوست و همکار نازلی که بهخاطر عکاسی به زندان افتاده است و حالا به کمک دوستش برای آزادی نیاز دارد.
عشق اما در میان گرد و غبار سیاسی فیلم گم میشود و ساخت و پرداخت درستی ندارد. فیلم با یک سکانس کاملا عاشقانه میان امیر و شیرین شروع میشود اما این عشق در طول داستان بهشکل غیرقابلباوری کمرنگ شده و در نهایت از بین میرود. عشق امیر سردرگم است. برای همین میگوید: «کاش میشد فهمید کی واقعا دوستت داره.» انگار امیر با برگشت نازلی دچار تردید شده است؛ تردید میان دو عشق. این تردید اما برای مخاطب ملموس نیست. اینکه چرا امیر به شیرین تهمت خیانت میزند، درصورتی که خودش او را به دوبی فرستاده بود یا اینکه چرا برای رسیدن به نازلی و جدایی از شیرین، به دنبال بهانهای غیراخلاقی است. در واقع نه پیوند و جدایی شیرین و امیر قابلباور است و نه پیوند و جدایی نازلی و امیر... در سکانس انتهای فیلم، وقتی که دیگر شیرین از زندگی امیر رفته است و مخاطب گمان میکند حالا دیگر امیر با خیال راحت میتواند به عشق قدیمیاش برسد، امیر لب دریا شیرین را روبهروی خودش تصور میکند که اصلا قابلفهم نیست! این رفتار، این تردید، این پیوند و جداییهای بدون علت، خصوصیات یک بیمار روانی است! اینکه نمیدانی چه میخواهی و دوست داری همه را داشته باشی و هیچکس را نداشته باشی. امیر «پل چوبی» اما بیماری روحی- روانی ندارد و برای همین هیچ توجیه خاصی برای رفتارهای عجیبوغریب او نیست. جالب اینجاست که رابطه عاشقانه دیگر فیلم، میان آیدا- خواهر امیر- و همکلاسیاش در دانشگاه از رابطه عاشقانه کاراکترهای اصلی فیلم، ساخت و پرداخت بهتری دارد. جملات عاشقانه فیلم اما بسیار تاثیرگذارتر از روابط میان افراد است: «اینجا هرچی یادگاری و خاطره هست، میکوبند؛ حالا چه خونه باشه، چه حال خوب...»
همین پرسشهای بیجواب اصلیترین ضربه را به فیلم زده است، حتی در سکانسهایی که فیلم مضمون سیاسی دارد. مخاطب نمیداند کاراکتر سردار کیست؟ چهطور اینهمه نفوذ سیاسی دارد؟ و چگونه میتواند تمام زندانیان سیاسی را آزاد کند؟ البته بازی فرهاد اصلانی در نقش سردار، شاخصترین و بهترین بازی فیلم است، درست برعکس بازی کلیشهای مهران مدیری که فقط بهخاطر سوابق تلویزیونیاش، بیدلیل از مخاطب خنده میگیرد. این نشان میدهد که مدیری در بازیگری مانند رضا عطاران موفق نبوده و نتوانسته است خودش را از پوسته طنز و کمدی بیرون بکشد و نوع دیگری از بازیاش را در یک ژانر دیگر به نمایش بگذارد که با تماشاگر ارتباط برقرار کند. اینها را اضافه کنید به گریم تصنعی آتیلا پسیانی در نقش دایی که به درد فیلمهای کمدی عامهپسند میخورد. با اینهمه اما، پل چوبی تجربه متفاوتی است و حتی در قیاس با تجربه موفق چه کسی امیر را کشت قدمی به عقب محسوب نمیشود.
اکران عمومی مستند «جدایی نادر از سیمین»
ایسنا- مستند «از ایران، یک جدایی» اکران عمومی میشود. علی سرتیپی، مدیر پخش فیلمیران با اعلام این مطلب بیان کرد: مجوز اکران مستند «از ایران، یک جدایی» که به فیلم «جدایی نادر از سیمین» و اهمیت جایزه اسکار آن میپردازد، صادر شده و قرار است به طور محدود در سینماها نمایش داده شود.
وی با اشاره به اینکه مجوز اکران این مستند در دوران مدیریت جواد شمقدری (رییس اسبق سازمان سینمایی) صادر نشده بود، ادامه داد: در حال حاضر به دنبال جذب موافقتها و تصمیمگیری درباره زمان و چگونگی اکران مستند «از ایران، یک جدایی» هستیم.
سرتیپی همچنین در پاسخ به اینکه آیا این مستند پیش از جشنواره فجر اکران میشود یا بعد از آن، گفت: هنوز مشخص نیست و این احتمال وجود دارد که قبل از آغاز جشنواره فیلم فجر آن را نمایش دهیم.
وی همچنین گفت: پس از پایان اکران محدود مستند «از ایران، یک جدایی» نسبت به توزیع آن در شبکه نمایش خانگی اقدام میشود.
شامگاه 21 آذرماه، مستند «از ایران، یک جدایی» همزمان با برپایی جشنواره فیلم مستند(حقیقت) در سالن شماره 2 سینما فلسطین به نمایش درآمد و با استقبال خوب تماشاگران هم روبهرو شد.
این مستند به کارگردانی آزاده موسوی و کورش عطایی ساخته شده که عطایی علاوه بر کارگردانی، تهیهکنندگی فیلم را هم با همراهی کتایون شهابی، پخشکننده و تهیهکننده سینمای مستند ایران برعهده دارد.
این مستند درباره اهمیت جایزه اسکار فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی و بحثهای پیرامونی آن است که استفاده از انیمیشن در بخشهایی از فیلم روند روایت آن را جذاب کرده است. همچنین مصاحبه با اصغر فرهادی، پیمان معادی، لیلا حاتمی، شهاب حسینی و. . . از دیگر بخشهای این مستند است.
کارگاه آموزشی کیارستمی در نیویورک
ایسنا- عباس کیارستمی به دعوت دانشگاه هنرهای نمایشی و تجسمی «سیراکیوز» در نیویورک کارگاه آموزشی برگزار میکند.
این کارگردان سرشناس ایرانی قرار است از تاریخ 27 ژانویه تا هفتم فوریه 2014 علاوه بر برگزاری کارگاه آموزشی برای دانشجویان دانشگاه «سیراکیوز» در چند مراسم نمایش فیلمهایش در دانشگاه همراه با سخنرانی حضور خواهد یافت.
کیارستمی که در سال 1997 با فیلم «طعم گیلاس» موفق به کسب جایزه نخل طلای کن شد در سال 2010 با فیلم «کپی برابر اصل» با بازی ژولیت بینوش در جشنواره کن حضور یافت که جایزه بهترین بازیگر زن را به دست آورد. جدیدترین فیلم کیارستمی «مثل یک عاشق» است که سال گذشته در ژاپن ساخته شد که نشریه نیویورکر این فیلم را پس از ساختههای اسکورسیزی و «ترنس مالیک» به عنوان سومین فیلم برتر سال 2013 معرفی کرده است. کیارستمی روز 23 آذرماه نشان افتخار دولت ژاپن را به صورت رسمی دریافت کرد. وی این نشان را به پاس خدمات ارزشمند و مساعدت در ایجاد تبادلات فرهنگی و تفاهم متقابل بین ایران و ژاپن، ارتقای سطح فیلم در ژاپن و گسترش فرهنگ ژاپن در سراسر دنیا از جمله ایران دریافت کرد.
نمایش الفبای سیاست در سینما فلسطین
ایلنا- فیلم مستند «الفبای سیاست» که از آن به عنوان جنجالیترین مستند سیاسی پنج سال اخیر نامبرده میشود بعد از اولین نمایش خود مورد استقبال قرار گرفت و بنا به تقاضای گروهی از مخاطبان سینمایی مستند قرار است یک بار دیگر نیز به نمایش در بیاید.
محمدرضا(حمید) اکبری کارگردان مستند «الفبای سیاست» با اعلام این مطلب افزود: این فیلم درباره محمود احمدینژاد، جورج بوش و هوگو چاوز است که با روایت طنز بیان شده است.
وی در ادامه گفت: «الفبای سیاست» پنج سال در توقیف بود تا اینکه سازمان سینمایی اجازه یک بار نمایش در جشنواره سینما حقیقت را داد. این مستندساز همچنین گفت: «الفبای سیاست» روز سه شنبه ۱۹ آذرماه ساعت ۱۴ درسالن شماره ۳ سینما فلسطین به نمایش درآمد و قرار است یک بار دیگر روز دوشنبه ۲۵ آذرماه ساعت ۱۳ در سالن شماره یک سینما فلسطین به نمایش دربیاید.
اکبری درباره علت توقیف این مستند گفت: علت اصلی مربوط به موضوع فیلم است. در دوره گذشته برای نمایش این مستند بسیار تلاش کردم اما موافقت نمیشد تا اینکه در سه ماه اخیر دوباره برای نمایش آن تلاش کردم که بالاخره موافقت شد.
این مستندساز همچنین بیان کرد: «الفبای سیاست» تنها در جشنواه شهید آوینی شرکت داشته که موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم سینمایی مستند از نگاه منتقدان شد. علیرضا داودنژاد نیز بعد از نمایش این فیلم در گفتوگو با خبرگزاریها گفته بود که این فیلم را قبلا یکبار دیده بوده و حیرت کردم که چرا تا به حال فرصت نمایش پیدا نکرده است در حالی که در بخشی از این فیلم هجو خشونت را میبینیم.
نریشن فیلم الفبای سیاست را مهدی نادری گفته است.
بازگشت «شکلک» پس از 12 سال
مهر- نمایش «شکلک» حدود 12 سال پیش با حضور پانتهآ بهرام، احمد ساعتچیان، احمد مهرانفر و ستاره پسیانی در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت و در بیست و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر جایزه بهترین نمایشنامهنویسی برای نغمه ثمینی، بهترین بازیگری زن برای پانتهآ بهرام و جایزه بهترین موسیقی برای حیدر ساجدی را از آن خود کرد. همچنین این اثر نمایشی در جشنواره N. S. D هندوستان جایزه بهترین نمایش خارجی را کسب کرد و در سال 2004 نیز در جشنواره بهار ایرانی در کشور فرانسه روی صحنه رفت. کیومرث مرادی که طی سالهای اخیر به دلیل تحصیل در مقطع دکترا در خارج از ایران بهسر میبرد، قصد دارد در زمستان سال جاری و از اواخر دیماه نمایش «شکلک» را بار دیگر در ایران روی صحنه ببرد. نمایش «شکلک» قرار است در تالار شمس موسسه فارسی زبانان «اکو» روی صحنه برود و حضور پانتهآ بهرام در این اثر نمایشی قطعی شده است.
محمد معتمدی در «عبور» قمصری
ایرنا- در روزهای آغازین اسفند ماه، محمد معتمدی و علی قمصری تازهترین اثر مشترکشان را تحت عنوان کنسرت «عبور» به صحنه خواهند برد. این مجموعه برای یک کوارتت زهی با همراهی «تار» و «پرکاشن» آهنگسازی شده است. پیش از این علی قمصری و محمد معتمدی در مجموعههای مختلفی با یکدیگر همکاری داشتهاند که از آن جمله میتوان به کنسرت «برف خوانی» اشاره کرد که برخی از قطعات ماندگار آن در کنسرت آینده این دو هنرمند اجرا خواهد شد. قطعات کنسرت «عبور» در امتداد نگرش تکنیکی مجموعه «برف خوانی» خلق شدهاند.
محمد معتمدی در حال حاضر مشغول انجام مراحل نهایی ضبط آلبوم گروه هم آوایان و حسین علیزاده است.