Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

من قشنگ نیستم

خسته‌ام، شبیه برگ خشکی که از پاییز خودش را به‌زور به درخت آویزان نگه داشته به امید اینکه بهار قاطی برگ‌های دیگر بر بخورد و دوباره سبز شود. بهار نزدیک است و من خسته‌ام... دستم درد گرفته ازین همه التماس، از یک باد پاییزی خبری نیست؟ سوارش بشوم و دل بکنم ازین همه تکرار درخت؟
سرخوشانه یک دور می‌چرخم و خودم را پرت می‌کنم توی آغوش تخت: می‌شه بهونه گرفت؟
- مثلا بهونه چی؟
گوشی را با شانه‌ام می‌گیرم، دستم را سر می‌دهم لای موهایم و بازشان می‌کنم، تخت قهوه‌ای می‌شود: یه قدم زدن دو نفره...
- نه نمی‌شه!
لحنش جدی نیست، می‌دانم می‌آید: چرا آخه؟
- قدم زدن دونفره بدون قهوه؟
به یه شرط...
- هر چی که باشه!
با یک لبخند گنده برای موفقیتم می‌گویم: فردا پنج عصر.
خیابان خیس باد و باران است، موهایم را ول می‌کنم لای باد پاییزی: دو تا قهوه‌ای خوشرنگ! هنوز دست‌هایش را نمی‌گیرم. زیادی زود است برای این بازی‌هایی که تا شروعش نکردی همه چیز عادی پیش می‌رود و ناگهان با لمس اول سراشیبی شروع می‌شود...
- چتر؟
دو تا نم باران که این حرف‌ها را ندارد: حرفشم نزن!
- آخه داری خیس می‌شی...
نگران پخش شدن سیاهی زیر چشم‌های من است! چشم‌های را می‌بندم و هزار تا پلک می‌زنم و ریسه می‌روم از خنده: ضد آبن! نترس!
- اینجوری که تو وسط خیابون قهقهه می‌زنی ترس هم داره!
همان‌جا خشکم می‌زند، ترس؟ قهقهه‌ام ترس داشته باشد؟ می‌ترسم: مممممم...
- چرا وایسادی؟
گنده‌ترین ماشین وسط خیابان را نشان می‌کنم: اگه از زیر اون ماشین رد بشم چی؟ ترس داره؟
- داری شوخی می‌کنی دیگه؟
تا همین جمله از دهانش درمی‌آمد، پریده‌ام و بعد از یک اوج بلند شیرجه رفته‌ام به سمت پایین و از زیر کامیون آبی- قرمز وسط خیابان رد شده‌ام و رسیده‌ام آن طرف خیابان، دور خودش می‌چرخد، گمم کرده!
- پریا ؟ پریــــــــــــا... !
ظاهر شدم پشت سرش: شما منو صدا زدی؟
- هو کجا غیبت زد؟
رنگش شده شبیه خط‌کشی‌های وسط خیابان: اگه بگم می‌ترسی!
دهانش را کج می‌کند و دست‌هایش را توی هوا تکان می‌دهد مثلا ادای مرا در آورده- لابد اینکه می‌تونی پرواز کنی و از زیر ماشین‌ها رد شی و سالم بمونی و بعدش باز اوج بگیری و برگردی سر جات؟
خودش هم حرف‌هایش را باور ندارد: خب... یه جورایی!
لبخند مسخره‌ای می‌زند و نگاهش را از من می‌گیرد که - بی‌خیال دختر! ویترین این مغازه رو نگاه کن...
و «ی» بی‌خیالش را جوری کش می‌دهد که انگار چند لحظه پیش او نبوده که «ی» پریا پریــــایش کل خیابان را پر کرده بود...
اشاره می‌کند- اون دو تا دستکش بافتنی بنفش‌ها! خیلی قشنگن!
الان که هنوز پاییزه!
- بالاخره که زمستون هم از راه می‌رسه!
مممم بهار چی؟
- دستکش بهاره منظورته؟
به جای ویترین نگاهم را می‌دهم به او: نه! یعنی می‌گم به نظر تو بالاخره بهار هم از راه می‌رسه؟
_ خوشت نیـــــومده از ایـــن دستکش‌ها؟
کاش دستکش به جای «ت»، «ی» داشت، از بس ی‌هایش را یک جور خوبی می‌گوید، انگار می‌خواهد بگوید به به! و بعد با یک لبخند مخصوص ادایش می‌کند. من ولی چ‌هایم می‌زند یک جوری که انگار بخواهم بگویم چه چروکیده! حالا مثلا می‌خواسته‌ام بگویم چه قشنگ...
نشسته‌ایم. صورتش پنهان شده پشت بخار غلیظ قهوه‌هامان. - فکر کردم بایـد بهار رو بیشتر دوست داشته باشی.
زمستون!
و انگار قرار باشد سخنرانی مهمی بکنم ابروهایم را بالا می‌اندازم که ولی نه هر زمستونی‌ها! زمستونی که برف بباره و همه چیز برق بزنه از تازگی و تمیزی. انگار که همین الان الان خلق شدن، زمستونی که فقط سوز داشته باشه زمستون نیست یه فصل الکی و بی‌اسم که حتی تو تقویم هم هیچ جایی نداره! زمستون یعنی روزای برفیش... تو چی؟
- باغ بی‌برگی، خنده‌اش خونیست اشک‌آمیـز، جاودان بر اسب یـال‌افشان زردش می‌چمد در آن...
می‌دوم توی شعرخوانی‌اش: پادشاه فصل‌ها پاییز، یه بار خودت بگو پاییز!
لبخندش از پشت فنجان یک جرعه نوشیده شده پررنگ می‌شود - چون دو تا ی داره؟
لبخندم را پشت دست‌هام قایم می‌کنه: اِ... فهمیدی؟
سرش را می‌چرخاند و نگاه از من می‌گیرد، به جای دوری نگاه می‌کند، دورتر از آسمان نشسته پشت پنجره - چقدر خوبه که اسمت پریــــــاست!
پاییز که فصل نیست! لحظه لحظه انتظار است، همین است که آدم‌ها به پاییز که می‌رسند راه به راه عاشق می‌شوند، آدم‌ها که برگ نبوده‌اند بدانند عشق را نمی‌شود به زور نگه داشت، حالا هر چقدر هم که انتظار بکشند. برگ خشک شده هر چقدر محکم‌تر به درخت بچسبد بهار دیرتر از راه می‌رسد، حالا هر چقدر هم که انتظار بکشد...
باران که بی‌خیال زمین می‌شود، توی خیالش حرف‌هام را مرور می‌کند انگار و یادش می‌آید... - گفتی به یـه شرط!
بی‌حوصله می‌پرانم: گفتی هر چی که باشه!
دارد ادای خوش‌قول‌ها را درمی‌آورد؟ - گفتم. ولی تو نگفتی چه شرطی!
ولی تو قبولش کردی!
- قبول! یـعنی قرار هم نیـست بگی چی رو ندونسته قبول کردم؟
دیگر زیادی جدی شده! دیگه قدم زدن بسه، تا تو دستکش‌ها رو می‌خری من می‌رم کافه.
پوزخند می‌زند - می‌ری یا می‌پری؟
جدی می‌شوم: همون بنفشارو لطفا!
مثل اینکه ماست را با چنگال می‌خورم، بایدی نیست ولی قانون نمی‌دانم شماره چند من است، با دستکش هم پرواز نمی‌کنم! قانون شماره چهار پرواز. کوچک‌ترین چیز بنفشی که دور و برم باشد، پرواز نمی‌کنم، شده از ترمینال جنوب تا تجریش را پیاده بروم و از خستگی سه بار بین راه بمیرم اما از پرواز خبری نیست! قانون شماره سه پرواز. آن وقت او رفته برایم دستکش بنفش خریده...
دستش را می‌کوبد روی میز دایره‌ای جلومان، گل‌های ریز صورتی رومیزی زیر دستش پژمرده می‌شوند. صدایش بالا می‌رود - یـعنی چی؟
گوشی‌ام را می‌چرخانم روی میز، دور خودش می‌چرخد و دایره می‌سازد، نگاهم به گوشی است: همین دیگه! من از پله‌ها پایین نمی‌رم!
صداش آرام شده، لحنی شبیه التماس - نکنه قراره تا ابد تو این کافه بمونی؟ می‌خوای یـه قهوه دیـگه سفارش بدیــم؟
نگاهش نمی‌کنم: تو برو من خودم میام.
- اینجوری که نمی‌شه!
خونه ما طبقه سومه! نترس، برو!
- پریدن و اینا رو شوخی کردی دیگه؟
پریدنی دارد مثل اینا، شوخی، کردی و دیگه! ولی بد می‌گویدشان! ترسیده! انگار به جایی گفته پ! مثل پلاسیده، پوسیده، پلاسمولیز... انگار از من پرسیده باشد پوسیدی از پله پریای پلاسیده؟!
زل می‌زنم به دو تکه یخ زیر پلکش: می‌خوای اول من بپرم؟
تکه یخ‌ها آتش می‌گیرند - زودتر می‌گفتی، می‌رفتیم یه جا که طبقه اول باشه.
آتش می‌گیرم: من نگفته بودم می‌پرم؟ تو ندیده بودی؟
- مسخره‌بازی در نیار پریا! پاشو عین آدم از پله‌ها بریم پایین بعدش حرف می‌زنیم.
پله فقط برای بالا رفتن است! قانون شماره دو پرواز. مثل زمستان که برای یخ زدن است، بهار که برای جوانه زدن است، پاییز که برای ریختن است.
 از پله‌ها بالا می‌روم و بعد می‌پرم پایین، مجبورم بپرم، همیشه که نمی‌شود در اوج بمانی، همیشه که نمی‌شود بهار باشی... دستکش‌ها را جا گذاشته‌ام روی میز، از پنجره پریده‌ام، تندتند دویده پایین از پله‌ها، دستکش‌ها مانده روی میز، من زودتر رسیده‌ام روی زمین، شبیه برگ خشکی که از بهارِ دوباره با این درخت ناامید شده و خودش را ول کرده روی زمین...
تا مشتری تازه‌اش سر برسد وقت دارد، فنجان قهوه مشتری قبلی را از جلویم برمی‌دارد - به همین سادگی؟ تموم؟
اشتباه بخوام یکی رو داشته باشم که ارتفاع اوجش از من بیشتر باشه؟ اصلا کمتر باشه! لااقل یکی که پروازمون رو با هم تنظیم کنیم؟
خودش هم می‌داند از توی فال‌هاش چیزی بیرون نمی‌آید. از توی حرف‌های مهربانش شاید! - اون قشنگ راه می‌ره، حتی خوب می‌دوه، یه جوری که تو خسته شی و نفس‌نفس بزنی و اون هنوز....
ولی پرواز نمی کنه. اصلا پرواز رو باور نداره، از پرواز می‌ترسه، انگاری از من...
منتظر زنگ در است. یک مشتری فال قهوه سی و پنج تومنی لابد - صدای چی بود؟
گوشی من! نوشته... کجا رفتی خانومی؟
می‌دود پشت پنجره، کوچه را نگاه می‌کند، مبادا سی و پنج تومنی بپرد - جوابشو بده، بلاتکلیف نذارش...
دوباره می‌نویسد قهری قشنگم؟ جوابش را می‌دهم، برایش می‌نویسم من قشنگ نیستم...

 

بازبینی ۹۲ فیلم توسط هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر
گروه فرهنگ- هیات انتخاب بخش سینمای ایران سی‌و‌دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر تا کنون۹۲ فیلم را بازبینی کردند.
به گزارش مدیریت ارتباطات سیمون سیمونیان، مدیر دبیرخانه جشنواره سی‌و‌دوم فیلم فجر با اشاره به اینکه مهلت تحویل آثار به پایان رسیده است، گفت: سی‌ام آذرماه آخرین مهلت تحویل آثار سینماگران بود و دیگر فیلمی تحت هیچ شرایطی از سوی دبیرخانه فیلم فجر دریافت نمی‌شود.
وی افزود: فیلم اولی‌ها حضور پررنگی در جشنواره
سی‌‌ودوم داشتند. تمامی آثار بخش نگاه نو و سودای سیمرغ هم در حال بازبینی است.
سیمونیان ادامه داد: نتایج پس از اتمام بازبینی تمامی آثار رسیده توسط هیات انتخاب و برگزاری جلسه جمع‌بندی و به دفتر جشنواره اعلام خواهد شد.
مدیر دبیرخانه سی و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، در پایان خاطرنشان کرد: جلسه جمع‌بندی و اعلام نتایج هم پس از اتمام بازبینی با حضور هیات انتخاب برگزار می‌شود.
فیلم‌های «امروز» رضا میرکریمی، «مهمان داریم» محمدمهدی عسگرپور، «طبقه حساس» کمال تبریزی از جمله آثار کارگردانان مطرح سینمای ایران است که توسط هیات انتخاب دیده شدند.
البته طی روزهای قبل فیلم‌هایی چون «رستاخیز» و «چ» به کارگردانی احمدرضا درویش و ابراهیم حاتمی‌کیا هم برای هیات انتخاب به نمایش درآمده‌اند.
همچنین در میان فیلم‌های اولی که به دفتر جشنواره ارایه شده است که البته تعداد آنها کم نیست، چندین فیلم اول مورد توجه هیات انتخاب قرار گرفته‌اند که از میان آنها می‌توان به «با دیگران» ناصر ضمیری، «ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه» ابراهیم ابراهیمیان، «انارهای نارس» مجیدرضا مصطفوی، «چند متر مکعب عشق» جمشید محمودی و «ملبورن» نیما جاویدی اشاره کرد.

 

ساخت و ساز  سرای دلگشا با مجوز مدیرکل اسبق میراث فرهنگی تهران ادامه دارد؛ کاخ گلستان همچنان در معرض خروج از ثبت جهانی
گروه فرهنگ- با مجوز مدیرکل اسبق میراث فرهنگی استان تهران، عرصه کاخ جهانی گلستان شکسته شد و این اثر جهانی بیش از پیش در معرض قرار گرفتن در فهرست میراث در خطر جهانی واقع شد.
سرای افشار یکی از بناهای اواخار قاجار و اوایل پهلوی است که جزو بناهای ارزشمند شهر تهران است. این ملک در خیابان 15 خردادغربی، کوچه تکیه دولت، پلاک 51 به پلاک ثبتی 427 و 428 قرار دارد.
 سرای افشار در محدوده ثبت شده عرصه کاخ جهانی گلستان و ارگ سلطنتی قرار دارد و براساس قوانین جاری میراث فرهنگی بناهای واقع در محدوده عرصه ثبت‌شده یک اثر، نباید مجوز بیش از هفت متر برای تخریب و نوسازی دریافت کنند.
 به گزارش کمیته پیگیری خانه‌های تاریخی تهران، مالک سرای افشار در تیرماه 90 از شهرداری درخواست تخریب و نوسازی می‌کند. پیرو این درخواست، علیرضا بزرگوار، شهردار وقت منطقه 12 در تاریخ 14 تیرماه 90 خطاب به لاریجانی مدیرکل وقت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران نامه‌ای مبنی بر استعلام در زمینه ملک فوق‌الذکر ارسال می‌کند.
در 17 شهریورماه سال 90 لاریجانی طی نامه‌ای به شهرداری منطقه 12 خواستار ارسال مستندات این ملک می‌شود. پس از ارسال مستندات، کمیته فنی استان تهران نسبت به مجوز این ملک جلسه‌ای تشکیل می‌دهد و در این جلسه کارشناسان بنا به دلایل نامعلوم ارتفاع هفت متر و نیم سرای افشار را 12 متر اعلام می‌کنند. براساس این صحبت، کمیته فنی نیز اعلام می‌کند که براساس وضع موجود و با توجه به قرارگیری ملک در عرصه کاخ گلستان، به ارتفاع 12 متر مجوز داده می‌شود.
پس از تغییر مدیریت اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران، نامه‌ای در تاریخ 18 آبان‌ماه 91 از سوی محمدحسین فراهانی، مدیرکل اسبق میراث فرهنگی استان تهران خطاب به بزرگوار شهردار سابق منطقه 12 ارسال و اشاره ‌کرد «با رعایت حد ارتفاعی وضع موجود، حداکثر به ارتفاع 12 متر به این ملک (سرای افشار) مجوز داده می‌شود.»
این مجوز غلط و صحبت‌های خلاف واقعیت باعث شد که خبر این موضوع در 14 مردادماه 91 مطرح شود و در همان زمان فراهانی، مدیرکل وقت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران در مصاحبه با سایت میراث آریا به تاریخ 14مرداد91 اعلام کرد که «در ماه‌های گذشته، مالک شخصی سرای قاجاری افشار که در حریم درجه یک کاخ گلستان واقع شده، قصد تخریب این سرای تاریخی را داشت که با دخالت اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تهران و با همکاری شهرداری منطقه 12، جلوی تخریب این بنای تاریخی را گرفتیم. اداره میراث فرهنگی تهران حریم کاخ گلستان را حفظ کرده و مانع از اجرای هرگونه عملیات ساخت‌وساز در این منطقه با ارتفاع بیش از شش متر، خواهد شد.»
این خبر در حالی اعلام شد که این ملک با یک نظر کارشناسی غیرواقعی، ارتفاعی بیش از وضع موجود و ضوابط میراث فرهنگی کشور دریافت کرد.
حال پس از ثبت جهانی کاخ گلستان، نه‌تنها سرای دلشگا تهدیدی برای قرار گرفتن شانزدهمین اثر جهانی ایران در لیست میراث در خطر جهانی است بلکه سرای افشار با فاصله چند صد متری از عمارت بادگیر و قرار گرفتن در عرصه این اثر جهانی، آن را بیش از پیش مورد تهدید قرار می‌دهد. سرای افشار هم‌اکنون مراحل گودبرداری را تمام کرده و در مرحله سفت کاری است. حال باید دید میراث فرهنگی نسبت به این مجوز غلط و تهدید جدید کاخ جهانی گلستان، چه واکنشی نشان می‌دهد.

 

«سالگشتگی» کوهستانی در لافیلاتور فرانسه
ایلنا- نمایش «سالگشتگی» نوشته و کار امیررضا کوهستانی بعد از پایان اجرای خود در ایران عازم فرانسه می‌شود. این نمایش پیش از اجرا در ایران در سه جشنواره «لاباتی» ژنو، جشنواره «دی‌کیوز» روتردام و جشنوار‌ه«اکتورال» مارسی، به روی صحنه رفته است و روز ۲۳ دی‌ماه برای اجرا در فستیوال لافیلاتور به شهر مولوز فرانسه سفر خواهد کرد. به دلیل این سفر، امکان تمدید اجرای «سالگشتگی» وجود نخواهد داشت و این نمایش تنها تا روز جمعه۲۰ دی‌ماه به روی صحنه خواهد بود و فقط 11 اجرای دیگر از آن باقی مانده است. در این نمایش محمدحسن معجونی، مهین صدری، عبدآبست، بهدخت ولیان بازی می‌کنند. «سالگشتگی» در تالار شمس موسسه فارسی‌زبانان AIT در حال اجرا است. «سالگشتگی» هر شب بجز شنبه‌ها ساعت ۱۹ به روی صحنه می‌رود.

بخشی ازدرآمد آثار تئاترشهر برای درمان بهرامی
ایلنا- بخشی از درآمد فروش بلیت نمایش‌هایی که در تئاترشهر به صحنه می‌روند پنجشنبه پنجم دی‌ماه به تامین هزینه‌های درمان مجید بهرامی اختصاص می‌یابد. کارگردانان آثار نمایشی به صحنه رفته در مجموعه تئاتر شهر بخشی از درآمد فروش بلیت نمایش‌های خود در روز پنجشنبه پنجم دی‌ماه را به تامین هزینه‌های درمان مجید بهرامی اختصاص می‌دهند.
اکبر زنجانپور کارگردان نمایش «دایی وانیا»، شهاب‌الدین حسین‌پور کارگردان نمایش «بیوه‌های غمگین سالار جنگ»، سمانه زندی‌نژاد کارگردان نمایش «عروسک‌های سکوت»، زهره بهروزی‌نیا کارگردان نمایش «درفش کاویانی»، حسن جودکی کارگردان نمایش «دوست کافکا» و بیتا خارستانی کارگردان نمایش «سیاهه سفارش، سفارش سیاه» تصمیم گرفتند بخشی از درآمد حاصل از فروش بلیت نمایش‌های خود در روز پنجشنبه پنجم دی‌ماه را به تامین هزینه‌های درمان مجید بهرامی بازیگر جوان تئاتر ایران اختصاص دهند. مجید بهرامی هم‌اکنون برای ادامه درمان بیماری سرطان خود در شهر توبینگن کشور آلمان به سر می‌برد. از مخاطبان تقاضا می‌شود در صورت امکان با تهیه بلیت نمایش‌های روی صحنه، علاوه بر تماشای آثار نمایشی به این امر خیر یاری رسانند.

ابراهیم حاتمی‌کیا در فیس‌بوک «چ»
ایسنا- فیلم سینمایی «چ» جدیدترین ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا که قرار است در جشنواره فیلم فجر رونمایی شود در هنگام فیلمبرداری و پس از ساخت در سکوت خبری مراحل تولیدش را سپری کرد اما با ایجاد صفحه فیلم «چ» در فیس‌بوک گویا قرار است، اطلاع‌رسانی این فیلم وارد روند جدیدی شود.
ابراهیم حاتمی‌کیا با انتشار یادداشتی با اشاره به  «ادب ظریف آقای وزیر خوشرو» به شهروندان محترم مجاز و غیرمجاز فیس‌بوک سلام داده است. این کارگردان سینما، یادداشتی را در صفحه رسمی این فیلم در فیس‌بوک به تاریخ «برگ ریزان 92» آورده است: «ابراهیم چه دوست داشته باشد و چه دوست نداشته باشد، چه شهروند خوبی برای این دنیای مجازی باشد یا نباشد، چه صفحه این سجل مجازی را ببندد یا به امید خدا رهایش کند، شهروندان فیس‌بوک رهایش نمی‌کنند. بسی افتخار. دیده‌ام و دیده‌اید که به نام حقیر یا به نام بعضی آثارم، همچنان شهروند افتخاری این شهر محسوب می‌شوم‌، پس حال که اینچنین است‌، من نیز به ادب ظریف آقای وزیر خوشرو‌، به شهروندان محترم مجاز و غیرمجاز، سلامی دوباره می‌دهم. این بار با فرزند تازه متولد شده‌ام «چ» بازگشته‌ام. این صفحه رسمی «چ» خواهد بود. مهمان‌مان باشید.»‌بسیاری از علاقه‌مندان سینما منتظرند که از فیلم جدید حاتمی‌کیا که یک روز و یک شب از زندگی شهید چمران را روایت می‌کند، رونمایی شود.

انتخابات کانون فیلمنامه‌نویسان برگزار شد
ایسنا- اعضای شورای مرکزی جدید کانون فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران انتخاب شدند. جابر قاسمعلی، رییس کانون فیلمنامه‌نویسان بیان کرد: مجمع عمومی کانون فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران روز گذشته، چهارم دی‌ماه با حضور بیش از 70 نفر از اعضای کانون در خانه سینما برگزار شد و انتخابات هم پس از صحبت‌هایی پیرامون حوادث اخیر در کانون، برای تعیین اعضای شورای مرکزی جدید کانون فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران انجام شد. در این جلسه که به ریاست ابوالحسن داودی، پوران درخشنده، علی‌اکبر ثقفی و سیدمهدی خادم (بازرس خانه سینما) برگزار شد، پس از اعلام نامزدها و انجام مرحله رای‌گیری و شمارش آرا به ترتیب علی‌اکبر قاضی نظام با 52 رای، رضا مقصودی با 51 رای، جابر قاسمعلی با 48 رای، سیدسعید رحمانی با 40 رای، شادمهر راستین با 40 رای، محمدرضا گوهری با 34 رای و مهران کاشانی با 32 رای به عنوان اعضای اصلی و محمود اربابی با 23 رای و حسن مهدوی‌فر با 21 رای به عنوان اعضای علی البدل شورای مرکزی انتخاب شدند. همچنین در این مجمع فرید مصطفوی با 57 رای و سیامک تقی‌پور با 34 رای به عنوان بازرسان اصلی و خشایار الوند با 32 رای به عنوان بازرس علی‌البدل برگزیده شدند. به گفته قاسمعلی، شورای مرکزی جدید کانون در اولین نشست خود که هفته آینده برگزار می‌شود، انتخابات داخلی را برای معرفی رییس، نایب رییس، خزانه‌دار و سایر مسوولیت‌های داخلی شورای مرکزی انجام خواهد داد.

حقیقت در تالار حافظ فاش می‌شود
گروه فرهنگ- نمایشنامه «من می‌خوام حقیقت و بگم» به کارگردانی مریم بیدختی در تالار حافظ خوانده می‌شود. مریم بیدختی، نویسنده و کارگردان این نمایشنامه است و مهلقا باقری، احمد داودی و مجتبی مظفری به عنوان نمایشنامه‌خوان هنرنمایی می‌کنند. نمایشنامه «من می‌خوام حقیقت و بگم» در مورد دروغ‌های کوچکی است که انسان‌ها در طول زندگی اجتماعی به یکدیگر می‌گویند و درباره پینوکیوهایی است که همیشه چوبی باقی می‌مانند. گفتنی است، نمایشنامه «من می‌خوام حقیقت و بگم» هفتم دی‌ماه ساعت 18 در تالار حافظ خوانده می‌شود.

فارس قطب توریسم درمانی می‌شود
با توجه به توان تخصصی و پیشرفته خدمات درمانی در مرکز استان فارس و استقبال اخیر اتباع کشور‌های حاشیه خلیج فارس شهر شیراز امکان تبدیل شدن به قطب توریسم درمانی کشور را داراست.مهرداد خسروی با اشاره به جمعیت مهاجر شهرستان‌های استان فارس به کشور‌های حاشیه خلیج فارس به ویژه امارات، بحرین و کشور عمان گفت: اختلاط فرهنگی هموطنان استان فارس با اتباع کشور‌های همسایه جنوبی ضمن ایجاد علایق مشترک فرهنگی در تقویت صنعت جهانگردی منطقه تاثیر به‌سزایی داشته به ویژه آنکه امکانات پیشرفته درمانی و حضور اساتید مطرح و مجرب علوم پزشکی در رشته‌های مختلف از یک طرف و هزینه کم درمان در مقایسه با کشور‌های عربی باعث شده که بخش اعظمی از شهروندان کشور‌های یادشده برای درمان یا تکمیل درمان خود استان فارس به ویژه شهر مهمان‌نواز شیراز را به عنوان مقصد درمانی خود انتخاب کنند.




Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles