نگاهی به رمان «پنجشنبههای سالن» نوشته ملیحه صباغیان : برای چشمهای طناز، برای دهان بستهاش
مهام میقانی - برای نوشتن درباره «پنجشنبههای سالن» دو ماه صبر کردم. بعضی رمانها هستند که وقتی میخوانیشان مدام با خودت فریاد میکشی، آه و ناله میکنی و میگویی چه نقد خوبی میتوانی دربارهاش بنویسی، ولی وقتی کتاب تمام میشود، تو هم با کتاب تمام میشوی، متوجه میشوی چنان اسیر دنیای رمان شده بودی که انگار نمیخواهی حتی یک کلمه به آنچه هست اضافه کنی. این احساس البته یکی از مزورترین راهحلهای ممکن برای فرافکنی دربرابر ناتوانی است اما «پنجشنبههای سالن» از انگشت شمار رمانهای ایرانی سالهای اخیر است که نمیتوانم به راحتی درباره آن بنویسم چون شیفتهاش شدهام و درست مثل مجنونی که نمیتواند برای عشق بیحد و اندازهاش دلایل منطقی بیاورد در نقد و بررسی آن عاجزم.
«پنجشنبههای سالن» را میتوان از جمله رمانهای «اتاق به اتاق» دانست. این اصطلاح را یاروسلاو سایفرت، شاعر و منتقد ادبی اهل کشور چک برای توصیف رمانی به کار برد که هر فصلش مقطعی از زندگی در حال جریان در یک مسافرخانه را فاش میکرد. برای بسیاری لفظ «سالن» نام آشنایی است. این اسم قراردادی است برای به کار نبردن نام «آرایشگاه» که مدتهاست دستکم خود اهالی شاغل در این صنف با آن به توافق رسیدهاند؛ گویی چیزی در «آرایشگاه» هست از جنس «عشرتکده» که باید به غلط «خانه عشاق» نامیدش. این مقدمه تلاشی است برای برجسته کردن اتمسفر و حال و هوای رمان «پنجشنبههای سالن». با اطمینان خاطر میگویم برای من که جز یک مورد در چهار یا پنج سالگی دیگر فرصت یا اجازه ورود به آرایشگاه زنانه را نداشتهام رمان خانم ملیحه صباغیان به تجربه نداشتهای بدل شد که تا پایان عمر هر وقت قرار باشد تصویر یک آرایشگاه زنانه را در سرم بسازم، جلوی چشمهایم نقش میبندد. اما اتمسفر مغتنم و مثالزدنی تنها برجستگی رمان خوشخوان و درخور احترام «پنجشنبههای سالن» نیست. در این رمان گونهای از نویسندگی را بازمییابیم که عادت کردهایم چندان در آثار فارسی به دنبال آن نباشیم. برخی رمانهای برجسته سالهای اخیر نیز در کشورمان چاپ شدهاند و ما نوعی نگاه جامع، بیقضاوت، شکیبا و بزرگوار را از نویسندگانی دیدهایم که توامان دنیای اطراف خود را در مشت دارند و همچنان ادعای حکومت بر آن را ندارند. ملیحه صباغیان از جنس نویسندگان چیرهدستی است که تجربه یک عمر زندگی (ایشان بیش از 60 سال زندگی کردهاند) او را تبدیل به ناظری موشکاف و صبور کرده است. این نگاه برجسته اغلب خود را از طریق طنز و زهرخند آشکار میکند. نخست طنزی که بامزه است و نمیخواهد کنایهای باشد بر بیمعنایی زندگی و دومی طنزی که سراسر طعنهآمیز است و حاصل آن چیزی نیست جز پوزخند زدن به تلخیهای زندگی. چنین قلمی بیش از اینکه نشاندهنده دانستهها و تواناییهای نویسنده باشد، مفاهیم و عواطفی را با خواننده در میان میگذارد و تبدیل به دعوتی عمومی میشود برای لذتبردن از ادبیات که قله زندگی است، مازادی که جهان را به جایی قابل تحمل تبدیل میکند.
«پنجشنبههای سالن» راوی کمحرف و سربهزیری دارد که دختر جوانی به نام طناز است. او که دانشجوی حقوق است از شهر خود به تهران آمده و در خانه یکی از آشنایانش که زنی پیر و مهربان است ساکن شده است. او هم درس میخواند و هم کار میکند. پیرزن میزبان طناز شوهر پیری دارد که به سبب بیماری لاعلاجی در آستانه مرگ است. این پیرمرد که دلباخته طناز شده چیزی از بیماری خود به همسرش نگفته، طناز در چنین حال و هوایی است که هم محبوب این پیرمرد میشود و هم رازدار او. اما این تمام داستان رمان ما نیست، که اگر بود جذابیتی هم نمیداشت چون سرشار از کلیشه است. پیرمرد عاشق و بیمار، دختر شهرستانی سختکوش و زنهای بهشدت سطحینگر آرایشگاه. اما «پنجشنبههای سالن» وجوه ناگفته باقیمانده همان آدمهای کلیشهای را برای ما باز میکند. تمام آدمهای این رمان پیش از این بارها دستمایه آثار ادبی گوناگونی بودهاند: زن میانسال آرایشگاهداری که یاد گرفته برای ارتزاق خود چطور ناخنخشک، دو رو و سختسر باشد، پیرزن ارمنی چاق با پادردهای گاه و بیگاه و لحنی دلنشین، دختر جوان دماغ عملکرده که کمتر کسی توقع دارد جز کاه و پهن چیزی در سرش کار گذاشته باشند، خانم چادری نماینده اماکن که از پرده نازک پنجره آرایشگاه شکایت میکند، مادری که دخترش در آستانه ازدواج است و در آرایشگاه با دیگر زنها گرم گرفته و زن کرد پولداری که شوهر زنبارهای دارد و... پیوند این آدمها با هم در خردهداستانهای «پنجشنبههای سالن» جذابیتی غیرقابل انکار به این رمان میدهد. هر یک از فصلهای این رمان رازی از زندگی را برملا میکند. دروغ، تظاهر یا پنهانکاری کهنهای را آشکار میسازد و با نگاه صبورانهای آدمهای گناهکار خود را به نظاره و نه داوری مینشیند. در این رمان علاوه بر لحن گاهی تند و سرراست، شاعرانگی دلچسبی در جریان است که در نام هر یک از فصلها نیز خودنمایی میکند: «یک فکر موذی میپرد وسط مغز سربی»، «خوشبختیهای نیلی: حتی اگر کاه دیوار باشد» ناامیدیهای زرد: «فضاهای لایتناهی و سوسکها» و... این نامگذاریها اگر قرار باشد به صورت مجرد مورد بررسی قرار گیرند احتمالا سردستی و بیش از اندازه رمانتیک جلوه میکنند اما کافی است یکی از فصلهای این رمان را بخوانید تا از همنوایی این عناوین با خلقیات راوی لذت ببرید.
«پنجشنبههای سالن» زبانی مطمئن دارد؛ زبانی که نه به آنچه میخواهد بگوید بلکه به شکنندگی خود اطمینان دارد. نویسندهای سن و سالدار و باتجربه چون خانم صباغیان از زبان دختر جوانی که انگار زیبایی محدودی نیز دارد به سخن درآمده و جالب اینجاست که نویسنده به شدت به زبان جوانان امروز واقف است. او نهتنها زبان دوران خود را میشناسد بلکه ادبیات و روح زمانهای که دیگر از آن او نیست ولی در آن زندگی میکند را واکاوی کرده است. در این رمان چون اغلب رمانهای ما قرار نیست همه آدمها یک جور حرف بزنند، هر شخصیتی زبان خود را دارد و به شیوه خود میاندیشد. «پنجشنبههای سالن» دریایی است عموما با عمق کم و چالههای عمیق و محدود. گستردگی مفاهیم این رمان خواننده را به وجد میآورد، گرچه اغلب به عمق رجوع نمیکند اما گاهی که به کنیه مسایل میپردازد- مخصوصا مواقعی که مساله سر دروغ و ریاکاری است- درمییابیم که نویسنده با فروتنی از توضیح تمام زوایای اندیشگی اثر خود پرهیز کرده است. برای «پنجشنبههای سالن»، برای «چشمهای نظارهگر و دهان بسته طناز» نمیتوانم نقد بنویسم؛ تنها میخواهم دوستداران رمان فارسی و سایر کتابخوانان را به حضور در این آرایشگاه پرزرق و برق زنانه دعوت کنم چرا که فکر میکنم از نویسندهای که گویی یک رمان دیگر نیز دارد، آنطور که شایسته است حرف به میان نیامده است. شخصا در برابر نقطه نظر بدیع، شجاعت هنرمندانه و بلاغت بیادعای خانم «ملیحه صباغیان» زانو میزنم و از ایشان برای نوشتن این رمان دلنشین که عواطف و اندیشه را یکجا به تلاطم میاندازد قدردانی میکنم.
«تئاترشهر» نفس کشید
با جمعآوری درب ورودی ایستگاه مترو چهارراه ولیعصر(عج) و انتقال آن به خروجی زیر گذر این چهارراه، مجموعه «تئاترشهر» فرصتی برای نفس کشیدن پیدا کرد.
خروجی ایستگاه مترو ولیعصر(عج)، شامگاه 12 دیماه جمع شد و حالا این خروجی به یکی از زیرگذرهای چهارراه ولیعصر منتقل شده است.
به نظر میرسد مجموعه «تئاترشهر» پس از پشت سر گذاشتن روزهایی سخت که نفس این بنا را به شماره انداخته بود، حالا دوباره نفس میکشد.
وضعیت نابسامان محیط پیرامون تئاترشهر موضوع تکراری ماههای قبل بود.این بنای زیبای دایرهایشکل که در این مدت به دلیل ساختوسازهای محیط پیرامونیاش از نظرها پنهان مانده بود، حالا بار دیگر زیبایی خود را به رخ رهگذران چهارراه ولیعصر میکشاند.
در یکی دو هفته اخیر مدیران شهرداری و مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازدیدهای متعددی از تئاترشهر داشتند که نتیجه آن جمع شدن خروجی مترو و انتقال آن به خروجی زیرگذر چهارراه ولیعصر و نیز جمع شدن رستوران موسوم به هنرمندان در پارک دانشجو بود و اینچنین شد که تئاترشهر بار دیگر فضایی آزاد برای نفس کشیدن پیدا کرد.
در همین بازدیدها بود که اخیرا طلایی، نایب رییس شورای اسلامی شهر تهران وعده داد که حد فاصل میان مجموعه تئاترشهر و تالار وحدت به گذر هنرمندان تبدیل خواهد شد تا فضای بین این دو مجموعه هنری، سر و شکلی فرهنگی داشته باشد و گفته شده تندیس و سردیس هنرمندان در این گذر نصب شود.
هنرمندان تئاتر که حالا اندکی آرامش پیدا کردهاند، امیدوارند وعدههای مسوولان برای بازسازی و بهسازی فضای درونی تئاترشهر نیز زودتر جامه عمل بپوشد تا این مجموعه که همچنان نماد تئاتر ماست، وضعیتی درخور هنرهای نمایشی، مخاطبان و هنرمندان آن پیدا کند.
بارها این موضوع مطرح شده که بناهایی مانند تئاترشهر که جزو میراث ملی و فرهنگی ماست، میتواند بهعنوان یکی از نمادهای مهم شهر تهران، حتی در جذب گردشگران خارجی موثر باشد.
از سوی دیگر مدیران هنری بر این باور هستند که این مجموعه باید ردیف بودجه سالانهای برای تعمیرات فضای درونی خود داشته باشد، چراکه تعمیر و بازسازی تئاترشهر موضوعی نیست که یکبار انجام شود و این مجموعه تا مدتها از تعمیر بینیاز باشد بلکه این مجموعه به دلیل حجم بالای مراجعان خود لازم است مدام مورد بازنگری و بهسازی قرار بگیرد.
براساس صحبتهایی که پیش از این از سوی مسوولان و مدیر تئاترشهر اعلام شده تعمیرات جزییتر تا پیش از برگزاری جشنواره تئاترشهر انجام میشود و بعد از آن، تعمیرات زیربناییتر انجام خواهد شد.
آنچه در این میان به هنرمندان تئاتر آرامش میدهد این است که مدیران جدید وزارت ارشاد نیز همچون تئاتریها به این نکته باور دارند که بازسازی پیشین تئاترشهر در سال 86 اصولی نبوده و بدون مشورت هنرمندان تئاتر انجام شده اما قرار است در بازسازی جدید، نظر هنرمندان تئاتر مورد توجه قرار گیرد.
نجفی: جزیره کیش بهعنوان «شهر خلاق» معرفی شود
معاون رییسجمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری پیشنهاد داد با تشکیل کمیته مشترک بین سازمان میراث فرهنگی و سازمان منطقه آزاد کیش، تمهیدات معرفی جزیره کیش بهعنوان «شهر خلاق» اندیشیده شود.
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، محمدعلی نجفی در جلسهای با حضور مدیرعامل، اعضای هیاتمدیره و مدیران سازمان منطقه آزاد کیش به بحث «گردشگری خلاق» در برنامههای یونسکو اشاره کرد و گفت: براساس این برنامه که گردشگری خلاق را توسعه میدهد و شهرهای خلاق دنیا را معرفی میکند، کیش استعداد تبدیل به شهر خلاق را دارد و معرفی این جریزه بهعنوان شهر خلاق در دنیا در ارتقای وضعیت گردشگری آن مفید خواهد بود.
نجفی با یادآوری اینکه در سال 2012 بیش از یک میلیارد گردشگر در سطح دنیا به نقاط مختلف سفر کردهاند سهم کشورمان از این موضوع را ناچیز اعلام کرد.
وی همچنین به درآمد 1300 میلیارد دلاری این صنعت در سال گذشته در دنیا اشاره کرد و درآمد کشورمان از این صنعت را متناسب با جاذبهها و ظرفیتهای موجود گردشگری در کشور ندانست.
وی در این جلسه بر ضرورت بازنگری در زیرساختهای جزیره کیش تاکید کرد و گفت: پتانسیلهای قابل توجهی در حوزههای مختلف گردشگری در این جزیره وجود دارد اما شرایط مطلوب بهرهبرداری بر آن حاکم نبوده و خدماتی که به گردشگران ارایه میدهد از کیفیت مناسب برخوردار نیست.
معاون رییسجمهور افزود: در اوایل دهه 80 قرار بود کیش بهعنوان نخستین شهر الکترونیکی ایران پایلوت توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات باشد و در این زمینه هم اقداماتی انجام شد اما وضع موجود با آنچه تدبیر شده بود تناسبی ندارد.
نجفی با یادآوری طرح جامع کیش که در دو مقطع تدوین شده است، بر ضرورت برنامهریزی برمبنای این طرح تاکید کرد. رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری شرکت در نمایشگاههای بینالمللی و معرفی پتانسیلهای گردشگری کیش را در توسعه گردشگری خارجی موثر دانست و به مدیران سازمان منطقه آزاد کیش توصیه کرد که در نمایشگاهها شرکت کنند.
نجفی استفاده از جاذبههای فرهنگ بومی و توجه به آداب، رسوم و سنتهای مردم بومی جزیره کیش را یکی از راهکارهای جذب گردشگر دانست و به استفاده از این ظرفیتها تاکید کرد.
وی همچنین با اشاره به بازدید خود از شهر باستانی حریره در جزیره کیش برای همکاری در کاوشهای باستانشناسی در این شهر تاریخی با مشارکت فعال پژوهشگاه میراث فرهنگی در این زمینه اعلام آمادگی کرد.
وی بر ضرورت توسعه تولید و عرضه صنایعدستی در کیش تاکید کرد و گفت: کیش را باید در کنار همه جاذبههایی که دارد با عنوان یک شهر بینالمللی مطرح کنیم.
در ابتدای این نشست علیاصغر مونسان، رییس هیاتمدیره و مدیر عامل سازمان منطقه آزاد کیش با ارایه گزارشی بر ضرورت ارتقای وضعیت گردشگری کیش تاکید کرد.
معاون رییسجمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در جریان سفر به کیش از شهر باستانی حریره، شهر زیرزمینی کاریز و پایانه مسافربری دریایی در حال ساخت در این جزیره بازدید کرد.
علی سرابی با پیمان معادی همبازی شد
ایسنا- علی سرابی با بازی در نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی همایون غنیزاده به صحنه میرود.
نمایش «در انتظار گودو» چهارمین ماه تمرین خود را پشتسر گذاشته و از مدتی پیش علی سرابی به گروه بازیگران این نمایش پیوسته است. او در این نمایش در کنار پیمان معادی، رضا بهبودی و رامین سیاردشتی به ایفای نقش میپردازد.
نمایشنامه «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت یکی از مشهورترین آثار ادبیات نمایشی دنیاست.
این نمایشنامه با طراحی و کارگردانی همایون غنیزاده ماههای بهمن و اسفند امسال بعد از برگزاری جشنواره تئاتر فجر (بعد از 12 بهمنماه) به مدت 45 شب در تالار اصلی مجموعه تئاترشهر به صحنه میرود.
غنیزاده در همین تاریخ نمایش دیگری را با نام «ملکه زیبای لینین» به صحنه میبرد.
متن این نمایش نوشته مارتین مک دونا، نویسنده ایرلندی است که با بازنویسی، طراحی و کارگردانی همایون غنیزاده اجرا میشود.
تمرین این نمایش نیز همزمان با تمرین «در انتظار گودو» آغاز شده بود و این اثر نمایشی با بازی ویشکا آسایش و سعید چنگیزیان اجرا خواهد شد. داستان نمایش«ملکه زیبای لینین» درباره پیر دختری است که از مادر پیرش نگهداری میکند.
دو نمایش «در انتظار گودو» و «ملکه زیبای لینین» بهعنوان دو نمایش مستقل و متفاوت از گروه تئاتر «مونگو» و در دو سانس جداگانه در تالار اصلی تئاترشهر به صحنه خواهند رفت.
انتقال عبدالهی از سر تمرین تئاتر به بیمارستان
مهر- مصطفی عبدالهی، کارگردان و بازیگر تئاتر که طی 12 سال گذشته با بیماری سرطان مبارزه میکند و در حال حاضر نیز نمایش «مرگ تصادفی یک آنارشیست» به کارگردانی او برای اجرای عمومی در تئاترشهر تمرین میشود به دلیل مشکلات خونی به بیمارستان منتقل شد.
عبدالهی که به دلیل بیماری در حال حاضر شرایط مناسبی به لحاظ جسمی ندارد درباره وضعیت خود گفت: در پلاتوی شماره یک مجموعه تئاترشهر مشغول تمرین نمایش «مرگ تصادفی یک آنارشیست» بودیم که حالم به هم خورد و به اورژانس بیمارستان شریعتی منتقل شدم.
این هنرمند عرصه تئاتر ادامه داد: در بیمارستان شریعتی آزمایشهایی از من گرفته شد که نشان میداد شرایط خونیام به هم خورده است. یک آزمایش هم از من گرفته شده که قرار است جواب آن امروز مشخص شود و بر حسب جواب آزمایش تصمیم گرفته میشود که در بیمارستان شریعتی بستری شوم یا نه.
کارگردان نمایش «مرگ تصادفی یک آنارشیست» با اشاره به دغدغه خود درباره تمرین و اجرای این اثر نمایشی گفت: برای ما هنرمندان تئاتر کاری که میکنیم آبروی ماست و من در این شرایط نگران نمایش هستم. البته اعضای گروه با دغدغه و تلاش تمرینها را سپری میکنند تا اثر را روی صحنه ببریم.
مصطفی عبدالهی از جمله هنرمندانی است که سالها در عرصه بازیگری و کارگردانی تئاتر فعالیت کرده است. وی طی 12 سال گذشته با بیماری سرطان مبارزه کرده است و در حال حاضر به تشخیص پزشکان معالج باید آمپولهایی به او تزریق شود که به لحاظ مالی تامین آنها دشوار است.
نمایشگاه تخصصی عکاسی طبیعت در خانه عکاسان
ایلنا- نمایشگاه تخصصی عکاسی طبیعت در خانه عکاسان ایران برگزار میشود. در این نمایشگاه که از ۱۷ دیماه سالجاری گشایش مییابد آثار هنرمند عکاس سعید خواجه سعیدی به نمایش درخواهد آمد.
این نمایشگاه شامل ۲۵ قطعه عکس در ابعاد مختلف با موضوعات جاذبههای طبیعی مناطق مختلف است.
خواجه سعیدی، عکاس خود آموختهای است که فعالیت هنری خود در زمینه عکاسی طبیعت را از سال ۱۳۷۷ آغاز کرده است.
وی هدف از برگزاری این نمایشگاه را معرفی تکنیکهای نوین کنترل نور و ادیت در عکاسی برای عکاسان و به نمایش گذاشتن شیوههای گوناگون خروجی در HDR عنوان کرده است.
حضور در این نمایشگاه برای عموم آزاد است و علاقهمندان میتوانند طی روزهای شنبه تا چهارشنبه ۱۷ تا ۲۵ دیماه سالجاری از ساعت ۹ تا ۱۹ به گالری شماره ۱ خانه عکاسان ایران، واقع در خیابان سمیه، نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری مراجعه کنند.
ریدلی اسکات و قتل در قطارسریع السیر شرق
فارس- تهیهکنندگان نسخه جدید «قتل در قطار سریعالسیر شرق» در کمپانی فوکس قرن بیستم از ریدلی اسکات خواستهاند کارگردانی آن را به عهده بگیرد. مدتی قبل همزمان با اعلام خبر تولید نسخه تازه این فیلم، گفته شد، ریدلی اسکات هم یکی از تهیهکنندگان آن خواهد بود.
کمپانی فوکس قرن بیستم «قتل در قطار سریعالسیر شرق» جدید را با همکاری شرکت فیلمسازی ریدلی اسکات و شرکت آرالجی اینترتینمنت تهیه میکند.
کمپانی فوکس قرن بیستم که نسخه اصلی این درام دلهرهآور و پر رمز و راز را در سال 1974 تهیه کرد سرمایهگذار اصلی نسخه تازه آن هم خواهد بود.نسخه اصلی بر اساس قصه کتاب مشهور و پرخواننده آگاتا کریستی به همین نام ساخته شد. نسخه سینمایی سال 1974 را سیدنی لومت کارگردانی کرد و آلبرت فینی در آن در نقش کارآگاه معروف بلژیکی هرکول پوآرو بازی کرد.اینگرید برگمن برای بازی در این فیلم موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل شد. او در قصه فیلم در نقش یک میسیونری مذهبی سوئدی بازی کرد.
هنوز معلوم نیست فیلمنامه نسخه تازه «قتل در قطار سریعالسیر شرق» اقتباسی وفادارانه از قصه کتاب آگاتا کریستی خواهد بود یا فیلم سینمایی سیدنی لومت.ریدلی اسکات مدتی قبل و هم زمان با اعلام خبر تولید فیلم، رسما گفته بود بهعنوان کارگردان با این پروژه همکاری نخواهد داشت و کس دیگری انجام این کار را بهعهده خواهد گرفت.
فرشتهها به جشنواره رسیدند
ایرنا- تهیهکننده فیلم سینمایی فرشتهها با هم میآیند از تحویل نسخه نهایی این اثر سینمایی به سیودومین جشنواره فیلم فجر خبر داد.
منوچهر محمدی گفت: نسخه نهایی این فیلم سینمایی را جمعه شب (13 دیماه) به دبیرخانه سیودومین جشنواره فیلم فجر ارایه کردیم.
جواد عزتی، نازنین بیاتی، رضا ناجی و بهاره ریاحی بازیگران اصلی هستند.
در خلاصه داستان فرشتهها با هم میآیند که همایون اسعدیان بهعنوان مشاور کارگردان حضور دارد، آمده است: فرشتهها که بیایند حتما باید منتظر اتفاقاتی باشیم.
از نکات قابل توجه در این اثر سینمایی، بازی جواد عزتی در نقش روحانی است. محمدی همچنین درباره فیلم سینمایی مهمان داریم به تهیهکنندگی محمدمهدی عسگرپور توضیح داد: شاخصترین ویژگی این اثر سینمایی که در بخش مسابقه سیودومین جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده این است که با دل ساخته شده و امیدوارم این رویداد سینمایی با اقبال مخاطبان روبهرو شود.پرویز پرستویی، آهو خردمند، بهروز شعیبی، سهیلا گلستانی، معصومه قاسمیپور، مهدی صادقی و محمد صادقی بازیگران این فیلم هستند.این اثر سینمایی بازگشت دوباره محمدمهدی عسگرپور به عرصه فیلمسازی است. وی پیشتر فیلمهای سینمایی «پرواز در نهایت»، «قدمگاه»، «اقلیما» و «هفت و پنج دقیقه» را ساخته است.
انتصاب مدیرعامل جدید موسسه نشر شهر
سیدمجید حسینی بهعنوان مدیرعامل موسسه نشر شهر منصوب شد.
دکتر سیدمجید حسینی که جایگزین دکتر امیرمسعود شهرامنیا شده است، دانشآموخته دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و عضو هیات علمی همین دانشگاه است. وی در دوران دانشجویی، موسس مرکز کانونهای فرهنگ و اندیشه (کفا) و پس از آن مدیرعامل گروه مجلات همشهری بوده است و مدیرمسوولی 22 نشریه از جمله همشهری جوان، سینما 24، الف و دانستنیها را در کارنامه دارد. از دکتر حسینی میتوان به کتابهای «اعترافات شهر خدا» و «سفرنامه هاروارد مک دونالد» اشاره کرد.
سیدمسعود شهرامنیا، مدیرعامل سابق موسسه نشر شهر نیز بهعنوان مشاور رییس سازمان در حوزه کتاب و کتابخوانی منصوب شد.