Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

گفتاری از سیداحمد محیط‌طباطبایی درباره نقش فرهنگی کافه موزه‌ها

اشاره
محبوبه حقیقی - بزرگ‌ترهایی که در عرصه فرهنگ تجربه‌ها اندوخته و پژوهش‌ها کرده‌اند، معتقدند ما در حال پشت سرگذاشتن بحران مدنیت هستیم. نسل سوم و چهارم شهرنشین ما- بعد از انقلاب سفید و سایر بحران‌هایی که مساله شهرنشینی را دچار فراز‌وفرودهای غیرطبیعی کرده بود- حالا مطالبه‌های شهری دارد. برای همین است که می‌توان به سر و شکل گرفتن شهر‌ها و نماهای ساختمان‌ها و رفتاهای اجتماعی و سلیقه افراد امیدوار بود و نمودهایش را نیز در حوزه‌های گوناگون دید. یکی از این نمادها کافه‌ها هستند. بعد از رشد بدقواره فست‌فودهایی که تنها تقلیدی سطحی از شهرنشینی غربی بودند و تنها امکانی برای راحت‌تر خوردن فراهم می‌کردند از نیمه دهه 70، کافه‌ها شروع به رونق گرفتن کردند و همزمان با این رشد، کافه‌کتاب‌ها، کافه‌گالری‌ها و کافه‌موزه‌ها به اجزای مهم مکان‌های فرهنگی و هنری تبدیل شدند. این رشد به‌طور طبیعی همراه بود با افزایش شدید علاقه همان نسل سوم و چهارم به داشتن و اداره کردن کافه‌ها به طوری که با نگاهی گذرا در اطرافمان متوجه می‌شویم یکی از محبوب‌ترین مشاغل پارت‌تایم دانشجویی در جمع دانشجویان حوزه‌های هنری و ادبی، کافه‌داری است؛ کافه‌هایی که هرکدام دنباله‌روی گفتمان فرهنگی این نسل‌اند و به فراخور اینکه جزیی از کدام مکان فرهنگی باشند حتی نیازمند کافه‌دارهای متخصص در آن حوزه‌های فرهنگی و هنری‌اند. چندی پیش به یکی از این کافه‌های محبوب در یکی از موزه‌های معروف تهران رفتم و دیدم مجموعه با‌سابقه و خوش‌نام کافه آن موزه مشغول اسباب‌کشی است و متوجه شدم یکی از کافه‌های زنجیره‌ای که کارکردش بیشتر تبلیغ یک برند قهوه است در مزایده کافه آن موزه بر این کافه قدیمی و با هویت پیروز شده. همان وقت با استاد محیط‌طباطبایی، جانشین کمیته ملی موزه‌های ایران و یکی از برجسته‌ترین طراحان موزه در این‌باره گفت‌وگویی کردم که چکیده‌اش را به شکل یادداشت در پی می‌خوانید.

 

«کافه موزه» یا «کافه و موزه»
بحث را با طرح این سوال آغاز می‌کنم که آیا وجود کافه در موزه‌ها لازم است؟ آیا ایجاد یک کافه در موزه امر پسندیده‌ای است یا اصلا نباید در موزه‌ها کافه‌ها وجود داشته باشد؟
به طور کلی یک موزه جدا از بخش‌های اصلی خودش، بخش خدماتی و جنبی هم دارد. گاه کافه را جزو بخش‌های جنبی موزه می‌دانند، یعنی همچنان که موزه به سرویس بهداشتی، نمازخانه، آب‌خوری یا پارکینگ نیازمند است به کافه هم احتیاج دارد برای اینکه بازدیدکنندگان بتوانند جایی بنشینند، چای بخورند و قدری استراحت کنند. برای همین است که کافه‌ها را گاه در انتهای مسیر بازدید موزه‌ها قرار می‌دهند تا بهره بیشتری از آنها برده شود. اما آیا واقعا در دنیای امروز و در بین موزه‌های جدید کافه فقط به عنوان یک بخش خدماتی جنبی که برای رفع خستگی است به کار می‌رود یا نقش دیگری هم دارد؟ در پاسخ باید بگوییم کافه موزه بخشی از موزه است، عین گالری موزه که جزو موزه تلقی می‌شود. به این معنی که کافه موزه‌ای که متناسب و درخور و براساس معیارهایی اصیل و صحیح طراحی شده در جایی غیر از موزه نباید بتواند فعالیت کند، یعنی کافه موزه آبگینه و سفال نباید بتواند کافه موزه فرش بشود، کافه موزه فرش نباید بتواند کافه موزه موسیقی یا سینما بشود. اگر امروزه این کافه‌ها همه مشابه هم هستند، یعنی کارکردشان در حد یک آبخوری است چراکه در همه موزه‌ها می‌توانیم آبسردکن‌های یک شکل قرار دهیم! اما آیا همه موزه‌ها می‌توانند یک گالری مشابه داشته باشند؟ نه. پس آیا کافه، آبسردکن موزه است یا یکی از بخش‌های اصلی آن؟ امروزه در تمام جهان کافه‌ها بخش اصلی را در موزه‌ها تشکیل می‌دهند و به عنوان یکی از بخش‌های اصلی موزه باید تلقی بشوند. کافه موزه سینما را مثال می‌زنیم. کافه موزه سینما قطعا باید بخشی از موزه سینما باشد و یک فعالیت‌هایی را به عنوان مکمل موزه در خودش انجام دهد. جوانانی که فیلم‌های تجربی می‌سازند، دانشجویان رشته سینما یا... که مکانی برای نمایش فیلمشان ندارند می‌توانند آثارشان را در کافه موزه به نمایش بگذارند و بازدیدکنندگان ببینند و به نقد و بررسی بپردازند. همچنین کافه این موزه می‌تواند نمایشگاه عکس پشت صحنه فیلم‌هایی را که موزه نشان می‌دهد، برپا کند یا پوستر‌ها یا گرافیک‌های سینمایی را به معرض نمایش بگذارد به خصوص برای مخاطب‌های دانشجویی و غیررسمی و در سطوح مختلف. این کافه می‌تواند مکانی باشد برای بزرگداشت افراد در قالب جشن تولد بزرگان عالم سینما، می‌تواند پاتوق بزرگان سینما باشد، یعنی اگر شما می‌خواهید یک شخصیت سینمایی مثل آقای کیارستمی را ملاقات کنی، بدانی که در درجه اول او را در کافه‌ای می‌توانی پیدا کنی که کافه موزه سینماست. کافه موزه سینما باید متعلق باشد به همه انجمن‌ها و نهادهای مردمی حوزه سینما از انجمن‌های حرفه‌ای و صنفی تا انجمن‌های آزاد و آماتور. باید مکانی باشد برای تعامل میان نسل جدید و نسل گذشته سینما.
 به یاد دارم زمانی در پاریس از یک موزه که هنرهای چین و ژاپن را عرضه می‌کرد، بازدید کردم. کافه آنجا چای ژاپنی، چینی و غذای چینی عرضه می‌کرد. به نوعی خودش را مکمل موزه خودش می‌دانست. شما استارباکس را در موزه متروپولیتن نمی‌بینی اما حتما کافه قهوه‌ای است که بخشی برای تعامل افراد به وجود می‌آورد. ساده‌ترین کار یک کافه موزه جهت استراحت، تعامل و نشستن و گفت‌وگوست اما ما می‌توانیم وجوه بالاتری را پیدا کنیم. در هر صورت کافه نیز یکی از فضاهای فرهنگی موزه تلقی می‌شود و نه فقط صرفا یک فضای خدماتی اقتصادی پول‌ساز در موزه‌ها؛ چیزی که امروزه ما فکر می‌کنیم از طریق آن می‌توانیم برای موزه درآمدزایی کنیم. یعنی اعتراف می‌کنیم که مردم به موزه‌ها نمی‌آیند، موزه مکانی است که اقتصادی نیست و باید کافه‌ای داشته باشد که با فروش اغذیه و نشستن اقتصاد آن را جبران بکند در حالی که موزه‌ها اساسا قرار نیست درآمدزا باشند. این شهرداری‌ها و سایر متولیان امور فرهنگ و هنر هستند که برای موزه‌ها هزینه می‌کنند چراکه موزه‌ها برای شهر و برای کشور درآمدزایی می‌کنند. اگر موزه ایران‌باستان در تهران نباشد، توریست به تهران نمی‌آید بنابراین از بلیتی که توریست برای آمدن به این شهر می‌خرد تا هزینه‌ای که برای اقامت و خورد و خوراکش می‌کند، سوغات‌هایی که می‌خرد و... همه درآمدهای شهری است که به واسطه وجود این موزه پدید می‌آید و باید از این درآمد‌ها برای نگهداری موزه و جبران هزینه‌هایش استفاده شود همچنان که در پاریس هم این اتفاق می‌افتد. موزه لوور هم به تنهایی از پس تامین هزینه‌هایش برنمی‌آید اما اگر لوور را از پاریس ببرند بسیاری از درآمدهای شهر پاریس کاسته می‌شود.
 امروز شاهدیم شاید از هر صد نفری که به کافه می‌روند یک نفر هم از موزه بازدید نمی‌کند در حالی‌که می‌توانست روش‌هایی باشد مثل کسر شدن مبلغ بلیت از هزینه کافه یا بالعکس بازدید رایگان از موزه برای کسانی که به کافه می‌روند و... تا مخاطبان کافه را هم دعوت به تماشای موزه کرد. چقدر این تعامل میان موزه و کافه صورت گرفته است و چه کاری برای اینکه کافه بخشی از موزه باشد صورت گرفته؟ کافه موزه ایران‌باستان و موزه ملی قطعا باید پاتوق باستان‌شناسان باشد. هر کافه‌ای جدا از سرویس‌های عمومی، سرویس بخش تخصصی را نباید فراموش کند و باید بخشی از هویت فضاهای فرهنگی تاریخی ما به عنوان باغ‌موزه‌ها، موزه‌ها و فضای تاریخی باشد. آیا کافه‌ای که می‌تواند در آن سوی خیابان ولیعصر در باغ فردوس تشکیل شود و همان مشتری را داشته باشد، لزومی دارد که در موزه سینما تشکیل شود؟ هدف از قرار گرفتن آن در موزه سینما چیست؟ هدف آیا فقط درآمد است یا هدف خود موزه است؟ هدف این است که برای موزه پول بیاوریم یا مخاطب؟ کافه موزه سینما به‌عنوان مثالی که در نظرگرفتیم در ایجاد این ارتباط ناموفق بوده است. ما باید کافه‌ها را بخش‌های اصلی موزه بدانیم و با این رویکرد ببینیم.
مدت‌هاست کافه موزه‌ها را به مزایده می‌گذارند و کافه‌های باهویت به مرور از موزه‌ها و فضاهای فرهنگی جمع می‌شوند و کافه‌های زنجیره‌ای که هر جای دیگری هم شکل و شمایل و خدمات عمومی ثابت خودشان را دارند برنده مالی این مزایده‌ها می‌شوند. بنابر همه آنچه گفته شد به مزایده گذاشتن کافه‌موزه‌ها امری است غلط چراکه نباید معیار بهره‌وری از کافه را پول قرار داد بلکه باید از داوطلبان اداره کافه موزه‌ها برنامه خواست؛ برنامه فرهنگی یک‌ساله و پنج ساله، باید دید چگونه برنامه‌هایی را ارایه می‌دهند، چقدر این برنامه‌ها با برنامه‌های موزه هم سویی دارد، چقدر نقش مکمل فضای موزه را ایفا می‌کنند، چقدر کمک می‌کنند به اینکه موزه ما موزه موفقی باشد؟ وگرنه شما می‌توانید یک شعبه بانک در موزه بزنید که درآمدزایی بیشتری هم خواهد داشت.
این انتخابی است فرهنگی و هنری که باید نه‌تنها براساس برنامه‌های ارایه شده بلکه براساس سابقه فرهنگی افراد، موفقیتشان و پشتوانه اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی و نسبتشان با موضوع موزه‌ای که وجود دارد، صورت بگیرد.
جالب است بدانید که حتی درآمد این کافه‌ها در خیلی از حوزه‌ها به خود موزه داده نمی‌شود و به حساب خزانه و بعد سازمان‌های ذی‌ربط مثل سازمان میراث فرهنگی و شهرداری و... واریز می‌شود، یعنی بعضی جاها این درآمد در خود موزه هزینه نمی‌شود و فقط این استدلال را می‌آورند که ما از درآمد این کار به جهت بهبود امورات موزه‌مان استفاده می‌کنیم ولی باید بدانیم در فرهنگ، هدف وسیله را توجیه نمی‌کند و باید وسیله خودش در خور و متناسب و شایسته آن هدف باشد و قطعا وقتی وسیله چنین نیست هدف را هم به گمراهی می‌برد.

 

ادامه مشکلات صدا‌و‌سیما؛ بی‌پولی سازمان کی حل می‌شود؟
گروه فرهنگ- حتما کارد به استخوان رسیده که صدای خیلی‌ها را درآورده. «خیلی‌ها» هنرمندانی هستند که معمولا بی‌سر و صدا کار می‌کنند و اگر پای صحبت‌هایشان بنشینی، عموما از هنرشان حرف می‌زنند و کاری به مسایل اقتصادی ندارند اما بدهی‌های سازمان صدا‌و‌سیما آنقدر زیاد شده که هنرمندانی چون بابک حمیدیان، نسرین مقانلو، کمال تبریزی و... را به حرف بیاورد، بدهی‌هایی که پروژه‌ها را پشت در سازمان نگه داشته و نمایش سریال‌های تقریبا آماده به پخش چون سرزمین کهن را به تعویق انداخته است. پروژه‌هایی هم که به پایان رسیده‌اند با بدهی‌هایشان به عوامل سازنده دست‌وپنجه نرم می‌کنند. همین است که شبکه‌های رو به افزایش صدا‌و‌سیما به پخش دوباره و چندباره سریال‌های درجه چندم سال‌های گذشته روی آورده‌اند و به ندرت خبری از برنامه‌های تازه می‌شود.
حال گویا نوبت مسوولان سیماست که با اعتراف به این مشکل از دولت برای تامین بودجه خود کمک بخواهند. به گزارش مهر، علی دارابی، معاون سیما در حاشیه مراسم افتتاحیه جشنواره تلویزیونی جام جم درباره مشکلات صدا‌و‌سیما گفته است: راه‌اندازی 10 شبکه در دستور کار سیما قرار دارد و ما امیدواریم زودتر مشکلات مالی حل شود تا این شبکه‌ها به سرانجام برسند مخصوصا شبکه کودک و نوجوان که در اولویت کاری ما قرار دارد. راه‌اندازی این شبکه‌ها معطوف به مسایل مالی شده که فعلا به علت همین مشکلات مالی متوقف شده‌اند. ما صحبت‌هایی با دولت داشتیم و زمانی که تامین مالی شویم کار آغاز خواهد شد.
وی با انتقاد از بودجه مصوب مجلس گفت: بودجه رسانه ملی در این دو سال افزایش بسیار کمی داشته است همچنین انبوه بدهی‌های صدا‌و‌سیما نیز مزید بر علت شده و هم اکنون دو سال است که ردیف بودجه عمرانی صدا‌و‌سیما صفر بوده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره بودجه تامینی صدا‌و‌سیما توسط دولت توضیح داد: نیمی از بودجه سازمان صدا‌و‌سیما را دولت می‌پردازد و دولت سازمان را مکلف می‌کند که نیمی دیگر از این بودجه را از طریق آگهی‌ها و سایر کارهای مشارکتی تامین کند. ما به این دلیل که سازمان برای پخش آگهی‌ها، تعداد و چگونگی آنها غالبا مورد انتقاد قرار می‌گیرد از دولت خواستیم که این نیمه دیگر را هم تامین اعتبار کند.
دارابی ادامه داد: سازمان صدا‌و‌سیما بیش از پنج هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد در حالی که هم‌اکنون هزار میلیارد تومان بودجه دارد.
وی همچنین درباره مشکلاتی که باعث به تعویق افتادن پخش سریال «سرزمین کهن» شده است، عنوان کرد: همانطور که کمال تبریزی اعلام کرد ما با مشکلات مالی مواجه شده‌ایم و امیدوارم این مسایل مالی هرچه زودتر حل شود. از طرف دیگر اصلاحاتی روی سریال انجام شد که براساس توافق‌ها با تیم سازنده این سریال با کمی تاخیر پخش می‌شود.
وی افزود: همچنین کسانی که باید مراحل فنی این سریال را آماده می‌کردند درگیر جشنواره فجر بودند و همه اینها باعث شد تا پخش سریال به تاخیر بیفتد.  امیدوارم مسایل مالی هم به زودی حل شود تا ما به‌زودی شاهد پخش سریال شویم تا «سرزمین کهن» ان‌شاء‌الله تا چند هفته آینده روی آنتن برود. معاون سیما در پایان سخنان خود درباره سریال‌های الف سیما گفت: سریال‌های الف ویژه تلویزیون منتظر تامین مالی هستند؛ سریال‌های شهید باکری، چمران، جاوید الاثر احمد متوسلیان، حماسه میشان یا همان «فتوا» و همچنین سریال حضرت موسی(ع) و پوریای ولی هم اکنون آماده تولیدند اما تمام این سریال‌ها منتظر بودجه و تامین اعتبار هستند.

 

نمایشنامه‌خوانی برای درمان مصطفی عبداللهی
ایلنا- کانون نمایشنامه‌نویسان خانه تئا‌تر ایران با همکاری فرهنگسرای ابن سینا در چهاردهمین نشست از دومین دوره نمایشنامه‌خوانی هفتگی خود، نمایشنامه‌خوانی «نوه سفارش دادید» را اجرا می‌کند.
بهزاد صدیقی، کارگردان نمایشنامه‌خوانی «نوه سفارش دادید» درخصوص این نمایشنامه‌خوانی نوشته کارینه خودیکیان با ترجمه آندرانیک خچومیان گفت: براساس تصمیمات گروه تئا‌تر سپنتا، تمامی درآمد حاصل از فروش نمایشنامه‌خوانی نوه سفارش دادید؟ به هزینه‌های درمان مصطفی عبداللهی، بازیگر و کارگردان تئا‌تر اختصاص خواهد داشت و علاقه‌مندان این نمایشنامه‌خوانی با تهیه بلیت آن به قیمت کف (هفت هزار تومان) یا همت عالی می‌توانند از این نمایشنامه‌خوانی دیدن کنند.
این کارگردان و نمایشنامه‌نویس همچنین اضافه کرد: در نمایشنامه‌خوانی نوه سفارش دادید؟ که کاری از گروه تئاترسپنتا و تهیه‌کنندگی موسسه فرهنگی هنری افرامانا محسوب می‌شود، لیلی رشیدی، مائده طهماسبی و عزت‌الله مهرآوران نقش‌خوانی می‌کنند و اجرای آن ساعت ۱۸ روزهای ۱۹ و ۲۰ دی ماه جاری در سالن آمفی‌تئا‌تر فرهنگسرای ابن سینا خواهد بود.
علاقه‌مندان برای شرکت در این نمایشنامه‌خوانی می‌توانند نیم‌ساعت قبل از اجرا بلیت‌های خود را از گیشه فروش بلیت این سالن تهیه کنند یا برای اطلاعات بیشتر با شماره تلفن‌ ۸۸۰۸۸۳۰۱ تماس بگیرند.
فرهنگسرای ابن سینا در شهرک غرب، فاز دو، خیابان ایران زمین شمالی واقع است.

رامبد جوان به طرفدارانش پیامک می‌زند
مهر- رامبد جوان بازیگر سینما و تلویزیون ایران درباره پیامکی که چندی است از سوی مخابرات و سیستم همراه اول مبنی بر امکان ارتباط هواداران رامبد جوان با وی برای مشترکین ارسال می‌شود، توضیح داد که این پیامک با توافقی که بین من، همراه اول و شرکتی که از زیرمجموعه‌های امواج رادیویی اپراتور همراه اول است برای مخاطب فرستاده می‌شود. در این پیامک عنوان شده که علاقه‌مندان می‌توانند با ارسال یک عدد با رامبد جوان ارتباطی مستقیم برقرار کنند.
وی ادامه داد: این ارتباط به شکل مستقیم است و هواداران در واقع عضو کلوپی می‌شوند که از طریق آن می‌توانند سوالاتشان را از من بپرسند و من نیز در زمانی که مشخص شده به سوالات پاسخ می‌دهم و پس از آن جواب‌ها برای علاقه‌مندان ارسال می‌شود. البته قرار است هر دو ماه یک‌بار نیز من به صورت آنلاین با مخاطبان ارتباط برقرار کنم و مستقیما با آنها به گفت‌وگو بنشینم.
بازیگر فیلم «گناهکاران» در پایان متذکر شد: تا آنجا که اطلاع دارم هنرمندان دیگری هم از این طریق قرار است با مخاطبانشان ارتباط داشته باشند. این شرکت وابسته به اپراتور همراه اول، روزانه 300 هزار پیامک به شماره‌های مختلف ارسال می‌کند که مردم در صورت علاقه می‌توانند عضو این کلوپ شوند.

نظر ایوبی درباره  «آشغال‌های دوست داشتنی»
ایسنا- رییس سازمان سینمایی وزارت ارشاد گفت که حضور فیلم‌های معرفی شده برای شرکت در جشنواره فجر تنها به نظر و رای هیات انتخاب بستگی دارد و با نظر سازمان سینمایی هیچ فیلمی کنار گذاشته نمی‌شود.
حجت‌الله ایوبی در پاسخ به اینکه چقدر سازمان سینمایی بر انتخاب فیلم‌ها در جشنواره فجر (از لحاظ ممیزی) و نظر هیات انتخاب تاثیر دارد، گفت: هیچ اعمال نظری پیش از تصمیم هیات انتخاب بر فیلم‌ها انجام نمی‌گیرد و از آنجا که من معتقد به کار کارشناسی هستم و هیات انتخاب از بین کارشناسان انتخاب شده‌اند، تصمیم نهایی بر عهده خود آنها خواهد بود و ملاحظاتی برای این تصمیمات از سوی سازمان سینمایی در نظر گرفته نشده است.
وی افزود: تمام فیلم‌ها برای حضور در جشنواره در اختیار هیات انتخاب قرار می‌گیرند و با اعتمادی که بین ما و این تیم وجود دارد در کار کارشناسی آنها هیچ‌گونه مداخله‌ای نخواهیم کرد و مطمئن هستیم آنها با رعایت تمام اصول، تصمیم درست را خواهند گرفت.
ایوبی همچنین درباره وضعیت فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» امیریوسفی و نمایش آن برای هیات انتخاب جشنواره فجر گفت: من فیلم را دیده‌ام اما هنوز هیچ تصمیم قطعی در مورد این فیلم گرفته نشده و برای بازبینی به هیات انتخاب جشنواره فجر فرستاده شده است و هیات انتخاب می‌تواند آزادانه نظر خود را درباره این فیلم اعلام کند.
گفته می‌شود که نسخه نهایی فیلم به جشنواره فجر ارایه شده اما هنوز برای تماشا به هیات انتخاب ارایه نشده است.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles