Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

چاپ دوم  کتاب«یادداشت‌ها» از آلبرکامو: زندگی زیرآفتاب در جزیره فقر

در میانه‌های دهه 40 خورشیدی و با کتابی که انتشارات جیبی منتشر کرده بود، نخستین‌بار با نام نویسنده‌ای به نام آلبرکامو آشنا شدم؛ «بیگانه» با ترجمه جلال آل‌احمد و علی‌اصغر خبره‌زاده از همان صفحات آغازین مرا گرفت. «مورسو» قهرمان واخورده کتاب در روزی غمناک و رقت‌آور کنار دریا با خبر مرگ مادرش کلنجار می‌رود.
سوءتفاهم، کالیگولا، سقوط، طاعون و یکی دو اثر دیگر با وجود ترجمه‌هایی نه‌چندان شیوا و گیرا، مرا برای شناخت بیشتر کامو به دنبال خود کشاندند.
 
در دهه 40 خورشیدی در سال‌هایی که با اشتیاق و به تعبیری با ولع فراوان از کتاب خواندن و خواندن روزنامه و مجله به عنوان یک وظیفه بازنمی‌ماندم، هفته‌نامه‌های مردم‌پسند معروفی منتشر می‌شد که در ذات خود توان راضی کردن طبقات گوناگون جامعه با سطح سواد و آگاهی اجتماعی و فرهنگی متفاوت را داشتند. یکی از این هفته‌نامه‌ها «تهرانمصور» بود که به لطف دایی‌ام، شاعر و روزنامه‌نگار قدیمی که همکاری دیرپایی با آن داشت، من هم در زمره علاقه‌مندان و خوانندگانش درآمدم.
در زمستان 1346 در نوشته‌ای کوتاه درباره آلبرکامو، همکاری‌ام با تهرانمصور شروع شد و سال‌ها زیرسایه شادروان حسن شهرزاد در صفحاتی با عنوان «دریچه» که نام بسیاری از بزرگان شعر و ادب آن دوران و جوانانی که بعدها به جمع بزرگان پیوستند را با خود یدک می‌کشید، ادامه یافت.
 
در سال آغازین دهه 50 خورشیدی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم. سفر و سپس ماندنی چندین و چند ساله در سرزمین آلبرکامو باعث شد بار دیگر و این بار آثار و یکی دو نمایشنامه از این نویسنده و فیلسوف بزرگ را با زبان اصلی، صدالبته نه به راحتی بخوانم و تماشا کنم.
خواندن کتاب‌هایی چون بیگانه، طاعون، سقوط و تماشای نمایش کالیگولا در یکی از تئاترهای حومه پاریس باعث شد تا ضمن شناخت بهتر و بیشتر کامو تفاوت‌های کلامی و حتی محتوایی موجود در برگردان فارسی آثار او یا متن اصلی را هم دریابم.
 
آلبر کامو در نوامبر 1913 در دهکده‌ای کوچک در الجزایر که در آن زمان ایالتی از فرانسه به حساب می‌آمد به دنیا آمد. پدرش یک کشاورز فرانسوی فقیر بود که در الجزیره زندگی می‌کرد و مادرش خدمتکاری از اهالی اسپانیا. کودکی کامو در فقر و در طبقه کارگری گذشت تا او معنای نداری، همدردی با بینوایان و به ویژه احترام به رنج را با تمام وجود دریابد.
او در تشریح مفهوم فقر و زندگی در محله فقیرنشین بلکور در شهر الجزیره می‌نویسد: «فقر مانع شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است». او در جزیره فقر خود را در خانه خویش احساس می‌کرد. به خاطر فقر، آلبر مجبور شد پس از پایان دبستان کارگری پیشه کند اما آموزگارش لویی ژرمن که استعداد او را دریافته بود، کامو را تشویق کرد تا در آزمون دریافت کمک هزینه ادامه تحصیل شرکت کند. او که به هزینه دولت وارد دبیرستان شده بود، روزها را کنار پولداران در دنیای اندیشه می‌گذراند و شب‌ها همراه با فقرا در جهانی دشوار گام می‌زد.
کامو در جایی می‌نویسد: «آزادی را در آثار مارکس نیاموختم بلکه در دل فقر بود که آن را شناختم...»
در کنار درس خواندن، فوتبال یکی از دلبستگی‌های قوی او در زندگی بود تا جایی که در 1929 به عنوان دروازه‌بان به تیم جوانان ریسینگ دانشگاه الجزیره پیوست.
کامو در 1935 لیسانس خود را در رشته فلسفه گرفت اما با نمایان شدن نخستین نشانه‌های بیماری سل مجبور شد از عشق بزرگ خود فوتبال دست بکشد، هرچند تا پایان عمر کوتاهش یک تماشاگر فوتبال باقی ماند.
 
با نزدیک شدن جنگ جهانی دوم، کامو به عنوان سرباز داوطلب راهی ارتش شد اما به خاطر بیماری سل پذیرفته نشد. در سال 1940 به سردبیری روزنامه عصر جمهوری برگزیده شد اما به دلیل مخالفت فرمانداری که عقاید او را تهدیدی علیه امنیت ملی می‌دانست، الجزیره را ترک کرد و به پاریس رفت.
در 1942 با انتشار کتاب «بیگانه» و همچنین مجموعه مقالات فلسفی با عنوان «افسانه سزیف» نام کامو بر سر زبان‌ها افتاد. نمایشنامه «کالیگولا» و سپس «نامه‌هایی به یک دولت آلمانی» دو اثر دیگری بودند که در 1943 منتشر شدند.
 
در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی آلبر کامو به گروه دیگر فیلسوف بزرگ فرانسه ژان پل سارتر و همراه زندگی او نویسنده معروف خانم سیمون بولیوار موسوم به اگزیستا نسیالیست‌ها که در کافه فلور در بلوار سن‌ژرمن پاریس گردهم می‌آمدند، پیوست، هر چند که بعدها پس درگیری‌های لفظی و نوشتاری میان کامو و سارتر، این رابطه در هم ریخت.
رمان طاعون (1947) که در زمان خود لقب پرفروش‌ترین کتاب فرانسه را به دست آورد، نمایشنامه عادل‌ها (1949) و نوشته فلسفی‌گونه انسان طاغی (1951) و سقوط (1956) از آثار معروف کامو پس از جنگ جهانی دوم به حساب می‌آیند.
آلبر کامو در 1957 و در حالی که 44 سال بیشتر نداشت، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
آلبر کامو در فوریه 1957 در آمفی‌تئاتر دانشگاه سوئد، خطابه خود را این‌گونه آغاز می‌کند: «فرزانه‌ای از مردم مشرق زمین، هماره هنگام دعا و نماز از خدای خود طلب می‌کرد که از موهبت عمری دراز در عصری جالب برخوردارش کند. چون ما مردمی فرزانه نیستیم، خداوند به ما عمر درازی عطا نکرده است اما عصری که در آن زیست می‌کنیم، عصر جالبی است، عصری که در هر حال به ما اجازه نمی‌دهد نسبت به آن بی‌اعتنا بمانیم و نویسندگان امروز این مطلب را نیک می‌دانند. اگر سخن بگویند، بی‌درنگ مورد انتقاد و حمله قرار می‌گیرند و... اگر از راه شکسته نفسی خاموشی اختیار کنند، دیگر کسی با ایشان سخن نخواهد گفت...»
کامو در این خطابه که به عنوان نمونه‌ای از «انسان‌گرایی متعهد» از آن نام برده می‌شود، اضافه می‌کند: «آزادی هنر در آن هنگام که جز تامین آسایش هنرمند هدفی نداشته باشد، بی‌ارزش است. برای آنکه حقیقتی در جامعه ریشه گیرد باید درباره آن هرگز به دروغ سخن نگفت».
در بخش پایانی خطابه کامو می‌خوانیم: «می‌گویند اندیشه‌های بزرگ با گام‌هایی بی‌صدا و سبک چون گام‌های کبوتران به جهان ما می‌آیند و شاید اگر گوش فراداریم، ما نیز در میان جنجال امپراتوری‌ها و ملت‌ها صدای امید و زندگی را- که از سبکی به صدای بال کبوتران می‌ماند- بتوانیم شنید...»
 
 کامو در چهارم ژانویه 1960 در 47 سالگی در یک تصادف رانندگی در گذشت. در جیب کت او یک بلیت قطار استفاده نشده پیدا می‌شود. کامو قرار بود با همسر و فرزندانش به پاریس برود اما در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای سفر با خودرو و همراهی او می‌پذیرد. میشل گالیمار، صاحب انتشاراتی معروف گالیمار در پاریس و ناشر تمام آثار کامو و نویسنده و فیلسوف بزرگ فرانسوی نیز در تصادف خودرو کشته می‌شود.
هنگامی که کامو کشته شد، سرگرم کار روی نسخه نخست رمان تازه‌ای به نام «آدم اول» بود. چند ماه پیش از مرگ کامو برای دوستی نوشته بود: «همه تعهداتم را برای سال 1960 لغو کرده‌ام، این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی می‌برد اما به پایانش خواهم برد...»
روزگار، زندگی و نمی‌دانم سرنوشت چه بازی‌هایی که ندارد، سال 1960 به جای سال کتاب آدم اول، سال مرگ نویسنده‌اش شد.
 
پس از مرگ کامو، همسر و دو دخترش حق انتشار آثارش را در اختیار گرفتند. از آن هنگام تاکنون جدا از انتشار مجدد نوشته‌های پیش از مرگ کامو، چند اثر هم پس از مرگ کامو، چند اثر هم پس از مرگ نویسنده برای نخستین‌بار منتشر شدند که می‌توان به کتابی به نام «مرگ شاد» و همچنین «آدم اول» اشاره کرد ضمن اینکه یادداشت‌های آلبر کامو که در سه دوره از 1942 تا 1959 نوشته شده بودند در سال‌های 1962، 1965 و 1989 منتشر شدند.
دو دوره نخست این یادداشت‌ها
(42- 1935 و 51- 1943) را در زمان زندگی‌ام در فرانسه بارها و بارها خوانده‌ام چراکه به باور من به عنوان یک خواننده بیشتر آثار کامو (این یادداشت‌ها) در یک کلام فشرده نظریات این نویسنده و فیلسوف بزرگ است که با نثری روان، عاطفی و گاه احساساتی ابراز شده‌اند.
سومین دوره این یادداشت هنگامی منتشر شد که من ایران بودم و نسخه اصلی آن سال‌ها بعد به دستم رسید که فلسفی‌تر از خیلی‌ها به نظرم می‌آید.
 
بیشتر آثار آلبر کامو به زبان فارسی برگردانده شده است. با نگاهی گذرا به فهرست این آثار، نخستین آنها به دهه 20 خورشیدی برمی‌گردد اما از دهه 40 به بعد در واقع پس از مرگ این نویسنده است که اقبال به آثار او در ایران روی می‌آورد.
آخرین اثری که از آلبر کامو به زبان فارسی منتشر شده به تجدید چاپ چهارجلدی «یادداشت‌ها» برمی‌گردد که توسط نشر ماهی در سال خورشیدی رو به پایان به بازار آمده است.
«یادداشت‌ها» که در واقع همان سه دوره خاطرات یا دفتر خاطرات آلبر کامو است که بخشی از آن به یادداشت‌های سفر او به ایالات متحده و آمریکای جنوبی و جنوب اروپا و یونان مربوط می‌شود.
به غیر از جلد سوم که شهلا خسروشاهی به فارسی برگردانده، سه جلد دیگر کار خشایار دیهیمی است که هر دو مترجم با وفاداری کم و بیش نزدیک به اصل اثر نثری شیوا با توجه به دشواری بر گردان نوشته‌های کامو را عرضه کرده‌اند.
در آغاز دفتر اول، خشایار دیهیمی می‌نویسد: «چهار جلد کتابی که سه جلد نخست آن تحت عنوان یادداشت‌ها و جلد چهارم آن تحت عنوان یادداشت‌های سفر به شما عرضه می‌شود عینا به همان صورتی تنظیم شده‌اند که انتشارات گالیمار آنها را منتشر کرده است.
جلد اول کتاب با دو ترجمه انگلیسی، جلد دوم آن با سه ترجمه انگلیسی و جلدهای سوم و چهارم با یک ترجمه انگلیسی مطابقت داده شده‌اند.»
تاکید مترجم بر تطبیق بر گردان فارسی یا ترجمه انگلیسی کتاب اگرچه از دقت و وسواس و تعهد ایشان بر حفظ اصالت اثر حکایت می‌کند اما گفتنی است برگردان متون فرانسه به انگلیسی خود مشکلاتی دارد که تا اندازه‌ای از اصالت و ذات برخی اصطلاحات زبان اصلی می‌کاهد اما به هر حال با آنچه من از یادداشت‌های آلبر کامو به فرانسه در ذهنم دارم و برخی از آنها را هم اینجا و آنجا یادداشت کرده‌ام، برگردان آنها به فارسی با شیوایی و نزدیکی به اصالت اثر صورت گرفته است.
کامو جلد نخست را این‌گونه آغاز می‌کند: می‌توان بی‌هیچ رمانتیسمی برای فقر از دست رفته احساس حسرت کرد. چند سالی سرکردن در فقر کافی است تا همدلی و شفقتی نسبت به آن پیدا کنی. در این مورد خاص، احساس غریبی که پسر نسبت به مادرش دارد کل همدلی و شفقت او را به وجود می‌آورد...» این پسر مرا به یاد مورسو قهرمان کتاب بیگانه می‌اندازد.
 
نوشته را که بیش از هر چیزی به خاطرات نوستالژیک پهلو می‌زند را با بخشی کوتاه از پس‌گفتار جلد سوم یادداشت با ترجمه شهلا خسروشاهی پایان می‌برم؛ «در هفته‌های پایانی دسامبر 1959 آلبر کامو به دوستش اوزین پولژ می‌گوید: «چیزی که خاطرم را آسوده می‌کند این است که بالاخره آن گورستانی را که باید در آن دفن شوم پیدا کردم. آنجا حال من خوب خواهد بود.»
در سی‌ام دسامبر فقط یک خط درباره بازگشتش به پاریس برای ماریا کاسارس نوشت که اگر این یک خط در یکی از رمان‌هایش می‌آمد بی‌تردید به نظر می‌رسید که قصد او از آن باورپذیر کردن موضوع است؛ «به احتمال زیاد سه‌شنبه با احتساب اتفاق‌های پیش‌بینی نشده‌ای که در جاده رخ می‌دهد.»
و پنج روز بعد از نوشتن همین کلمات در چهارم ژانویه 1960 در جاده بود که ساعت روی داشبورد ماشین میشل گالیمار روی ساعت یک و پنجاه و پنج دقیقه بعدازظهر ایستاد...
جسد کامو در شیشه عقب ماشین فرو رفته بود و شکافی طولانی روی پیشانی‌اش بود. چشمانش باز بودند. درجا مرده بود. کامو حضور مرگ را در نزدیکی خودش احساس می‌کرد... او می‌دانست که ریه‌های بیمارش به او اجازه نخواهد داد عمر طولانی بکند.
صدای او مانند واپسین کلمات کالیگولای او  هنوز زنده است.

 

اساسنامه جدیدی برای خانه سینما نگارش نمی‌شود
عضو شورای‌عالی سینما در مورد تغییرات اساسنامه خانه سینما گفت که با توجه به اینکه من و یکی از دوستان هفته گذشته سفر بودیم جلسه تشکیل نشد اما طی این هفته یا اوایل هفته آینده اولین جلسه برای بررسی اساسنامه خانه سینما تشکیل می‌شود.جمال شورجه، عضو شورای‌عالی سینما با بیان این مطلب که به زودی اولین جلسه شورای‌عالی سینما برگزار می‌شود، افزود: قرار نیست اساسنامه خانه سینما از ابتدا نوشته شود زیرا اساسنامه‌ها به صورت تیپ و مشابه هم هستند و تنها پاره‌ای از موارد در اساسنامه اصلاح می‌شود. وی تاکید کرد: با توجه به تفاهم‌های موجود میان دو طرف و مدیریت مسعود جعفری‌جوزانی جلسات اصلاح اساسنامه حداکثر دو یا سه جلسه خواهد بود و به امید خدا پیش از برگزاری جشنواره فیلم فجر مشکلات خانه سینما برطرف می‌شود و این خانه به کار خود ادامه می‌دهد.شورجه درباره زمان قطعی جلسه اساسنامه خانه سینما تصریح کرد: منتظر هستیم تا مسعود جعفری‌جوزانی زمان جلسه را اطلاع دهد.جمال شورجه، ابوالقاسم طالبی و عباس بابویهی نمایندگان سازمان سینمایی، فرهاد توحیدی، جمال خندان و ابراهیم مختاری نمایندگان خانه سینما و مسعود جعفری‌جوزانی نماینده رییس‌جمهور قرار است در یک هیاتی به اصلاح اساسنامه خانه سینما بپردازند.

اره برقی تگزاس، صدر پرفروش‌های آمریکا
فیلم سه‌بعدی «اره برقی تگزاس» با اکران در سینماهای آمریکا به صدرنشینی فیلم «هابیت» پایان داد و توانست در صدر جدول پرفروش‌های سینماهای آمریکا بنشیند. «اره برقی تگزاس» یک فیلم ترسناک است که هفتمین سری از فیلم‌های «کشتار با اره برقی در تگزاس» است.
اولین سری از این مجموعه در سال 1974 توسط توب‌هویر ساخته شد و قسمت‌های بعدی این فیلم که در فواصل مختلف تولید شد، توانست توجه مخاطبان فیلم‌های ترسناک را به خود جلب کند. این روزها سری هفتم این فیلم که به شکل سه‌بعدی تهیه و اکران شده است توانست از جمعه تا یکشنبه در ایالات متحده و کانادا 23 میلیون دلار بفروشد و به سه هفته صدرنشینی «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» پایان دهد.
«اره‌برقی تگزاس سه‌بعدی» که شرکت میلنیم فیلمز آن را تهیه کرده، هفتمین قسمت مجموعه سینمایی اسلشر «کشتار با اره‌برقی در تگزاس» است. این فیلم را جان‌لوسنهوپ کارگردانی کرده و الکساندرا داداریو، تانیا ریموند، تری سانگز، دان یاگر و اسکات ایستوود در آن بازی می‌کنند.
خبرآنلاین گزارش داده است که «اره‌برقی تگزاس سه‌بعدی» در وب‌سایت سینما اسکور درجه C+ دریافت کرده که طبعا درجه کمی است اما فیلم‌های ترسناک عموما درجه C می‌گیرند. 63 درصد تماشاگران این فیلم زیر 25 سال داشتند.«جانگو آزاد شده» در رده دوم جدول پرفروش‌های سینماهای آمریکا نشسته است. این فیلم، تازه‌ترین اثر تارانتینو است که پیش‌بینی‌ها می‌گویند به زودی رکورد پرفروش‌ترین فیلم کارنامه تارانتینو را خواهد شکست. تا امروز پرفروش‌ترین فیلم کارنامه این کارگردان «لعنتی‌های بی‌آبرو» با فروش 120 میلیون تومان است. در این فیلم بازیگرانی همچون جیمی فاکس، لئوناردو دی‌کاپریو و کریستوف والتس ایفای نقش می‌کنند. در هفته دوم اکران تنها 33 درصد تماشاگران خود را از دست داد و با 1/20 میلیون دلار در رده دوم قرار گرفت. مجموع فروش این فیلم در آمریکای شمالی 3/106 شده است.«هابیت: یک سفر غیرمنتظره» ساخته پیتر جکسون در چهارمین هفته نمایش 5/17 میلیون دلار به دست آورد و مجموع فروش خود را در ایالات متحده و کانادا به 8/263 میلیون دلار رساند. فروش جهانی این فیلم به 820 میلیون دلار رسیده است.
موزیکال «بینوایان» به کارگردانی تام هوپر که مانند «جانگو آزاد شده» در روز کریسمس اکران شد در 13 روز مجموع فروش خود را به 6/103 میلیون دلار رساند و یک رکورد جدید خلق کرد. تاکنون هیچ فیلم موزیکالی نتوانسته بود در این مدت مرز یکصد میلیون دلار را رد کند. فروش جهانی «بینوایان» 6/184 میلیون دلار شده است.
فیلم موزیکال بینوایان، روایتی متفاوت از بینوایان ویکتور هوگو است. این فیلم با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین کامپیوتری و جلوه‌های ویژه پیشرفته از نظر ظاهری هم حال و هوای متفاوتی دارد.
تام هوپر پیش از این گفته بود: «قصه کتاب ویکتور هوگو را به این دلیل انتخاب کرد که داستانی بی‌زمان و بی‌مکان را تعریف می‌کند و می‌تواند مربوط به هر دوران و هر زمانی باشد. ویکتور هوگو در این کتاب روح و روان آدم‌ها را در یک شرایط سخت زمانی و تاریخی به بحث و بررسی می‌گذارد.
راسل کرو در این فیلم در نقش کاراکتر ضد قهرمان قصه در قالب بازرس ژاور ظاهر می‌شود که برای سالیان متمادی به دنبال والژان است تا او را دستگیر کرده و تحویل قانون دهد.

 

«همه چیز برای فروش» برای سودای سیمرغ رزرو شد:

سینماپرس- فیلم سینمایی «همه چیز برای فروش» به کارگردانی امیر ثقفی برای سودای سیمرغ رزرو شد.
«همه چیز برای فروش» به کارگردانی امیر ثقفی یکی از فیلم‌هایی بود که می‌توانست جزو شانس‌های این دوره از جشنواره فیلم فجر باشد اما روز گذشته با اعلام فهرست سودای سیمرغ، مشخص شد که این فیلم در این بخش حضور نخواهد داشت.
شنیده‌ها حاکی از آن است که احتمال حضور این فیلم در جشنواره وجود دارد. این مساله نشان می‌دهد که همه چیز برای فروش در فهرست رزروی‌های سودای سیمرغ قرار گرفته است.صابر ابر، مریلا زارعی، مزدک میرعابدینی، محمود نظرعلیان، ساعد سهیلی، سارا کاشفی، حسین مسلمی، جواد عزتی و با حضور حبیب رضایی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از نویسنده و کارگردان: امیرحسین ثقفی، مدیر فیلمبرداری: علی محمد قاسمی، طراح صحنه و لباس: شراره سروش، مدیر تولید: علیرضا احمدی‌کیا، مدیر برنامه‌ریزی: بابک اعطا، طراح چهره‌پردازی و اجرا: محسن دارسنج، صدابردار: محمد حبیبی، دستیار اول کارگردان: کاوه قاسم‌زاده، منشی صحنه: فاطمه ثقفی، عکاس: بهرنگ دزفولی‌زاده.

 آسمان زرد کم‌عمق  از جشنواره خارج می‌شود
گروه فرهنگ- با اعلام اسامی فیلم‌های بخش‌های سودای سیمرغ و فیلم اولی‌ها از سوی دبیرخانه سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر، شبیه سال‌های گذشته تعجب عده زیادی از سینمادوستان را برانگیخت. امسال نیز عدم حضور چند فیلم، شبیه زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، آسمان زرد کم‌عمق و... باعث تعجب اهالی سینما و مخاطبان پیگیر آن شد. خیلی از مخاطبان سینما بعد از سه فیلم «پابرهنه در بهشت»، «پرسه در مه» و «اینجا بدون من» که در کارنامه بهرام توکلی به ثبت رسیده است در انتظار دیدن اثر جدید او با نام قبلی احتمال معکوس بودند اما با اعلام اسامی آثار بخش مسابقه، نام این فیلم به چشم نمی‌خورد.
روز گذشته با اعلام بهرام توکلی مبنی بر خارج کردن فیلمش از جشنواره، امیدها برای دیدن این فیلم در بخش خارج از مسابقه هم ناامید شد. توکلی گفت: هیات انتخاب فیلمم را لایق بخش مسابقه ندانست و برای همین من هم فیلم را از جشنواره بیرون می‌کشم.فیلم سینمایی «آسمان زرد کم‌عمق» با نام قبلی «احتمال معکوس» داستان زوج جوانی است که در مدتی کوتاه زندگی گذشته‌شان را مرور می‌‌کنند و این مرور خاطرات، زندگی حالشان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این فیلم بازیگرانی چون ترانه علیدوستی، صابر ابر و سحر دولتشاهی ایفای نقش کرده‌اند.

هادی بنایی درگذشت
ایسنا- ‌هادی بنایی از طنزپردازان و مترجمان کشور درگذشت.
همکاران بنایی در موسسه گل‌آقا خبر درگذشت او را تایید کردند.بهداد بنایی، فرزند ‌هادی بنایی گفت: پیکر پدرم امروز (سه‌شنبه 19 دی‌ماه) ساعت هشت صبح از مقابل بیمارستان سجاد واقع در میدان فاطمی تشییع و در بهشت‌زهرا (س) به خاک سپرده می‌شود.وی همچنین درباره مراسم ترحیم بنایی گفت: این موضوع هنوز مشخص نیست و احتمالا تا فردا مشخص می‌شود.هادی بنایی سال ۱۳۱۵ در مشهد به دنیا آمد. دوره دبیرستان را در مدرسه دارالفنون تهران گذراند و پس از آن به وین رفت و از دانشگاه صنعتی وین لیسانس مهندسی شیمی گرفت. بنایی از سال ۱۳۷۷ با موسسه گل‌آقا همکاری داشته و آثار بسیاری را از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده است.«لطیفه‌های ریزه میزه» عنوان یکی از کتاب‌های طنز بنایی است که سال 1390 از سوی نشر گل‌آقا به چاپ رسید. «قاتلان بدون چهره» و
«فرهنگ شوخی از A تا Z» نیز عنوان دیگر کتاب‌های منتشر شده اوست.

آوازی برای آذربایجان
گروه فرهنگ- کنسرت خیریه فرزند این سرزمین به نفع بیماران دیستروفی و زلزله‌زدگان آذربایجان روز 29 دی‌ماه برگزار می‌شود.
ارکستر بزرگ داتا وابسته به آموزشگاه موسیقی طریقت روز 29 دی ماه در دو سانس 18 و 21 در تالار اندیشه حوزه هنری به رهبری امیرحسین طریقت و آواز سینا سازگاری به اجرا می‌پردازد.  عواید این اجرا قرار است مشترکا صرف بیماران مبتلا به دیستروفی و کودکان زلزله‌زده آذربایجان شود. این گروه در فراخوان کنسرت آورده‌اند: «منتظر حضور سبزتان هستیم تا درد سرمای زمستان آذربایجان را با گرمای وجودتان التیام بخشیم.» برای تهیه بلیت این کنسرت خیریه می‌توانید با تلفن‌های 22091229 آموزشگاه طریقت، 22738007 ققنوس، 6697603 سیاه سفید یا با انجمن دیستروفی به شماره 33320879 تماس بگیرید.

اکران «مثل یک عاشق» از پنجشنبه در هلند
ایسنا- جدیدترین ساخته‌ عباس کیارستمی از روز پنجشنبه در سینماهای هلند اکران می‌شود.فیلم «مثل یک عاشق» ساخته عباس کیارستمی از روز 10 ژانویه (پنجشنبه) در سینماهای هلند روی پرده می‌رود.جدیدترین ساخته کیارستمی که امسال در جشنواره کن یکی از نامزدهای دریافت نخل طلا بود با بازی رین تاکاناشی، تاداشی اوکونو و ریو کاس، روایتگر داستان آشنایی ناگهانی یک زن جوان و یک پیرمرد در توکیو است.این فیلم داستان یک دانشجوی جامعه‌شناسی (رین تاکاناشی) را روایت می‌کند که هزینه تحصیل خود را از طریق کار به عنوان محافظ شخصی تامین می‌کند و تاراشی اوکونو نیز نقش یک پروفسور میانسال را ایفا می‌کند.
«مثل یک عاشق» از روز شنبه (15 سپتامبر) در سینماهای ژاپن اکران خود را آغاز کرده و از روز هشتم نوامبر (18 آبان‌ماه) در سینماهای پرتغال و 10 اکتبر (19 مهر‌ماه) در سینماهای فرانسه روی پرده رفته است.

تئاترشهر پنجشنبه و جمعه تعطیل است
ایسنا- تئاترشهر پنجشنبه و جمعه این هفته تعطیل است.
با توجه به فرارسیدن سالروز رحلت پیامبر اعظم(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا (ع) تمامی اجراهای مجموعه تئاترشهر پنجشنبه 21 و جمعه 22 دی به صحنه نخواهند رفت.
هم‌اکنون نمایش‌های « ترن» به کارگردانی نیما دهقان در تالار اصلی، «داستان‌های نا تمام» به کارگردانی اسماعیل خلج در تالار چهارسو، «درخشش درساعت مقرر» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی در تالار قشقایی، «نویسنده مرده است» به کارگردانی آرش عباسی در تالار سایه، «شب آخر دنیا» به کارگردانی علیرضا محمدی در کارگاه نمایش، «زیرآبی» به کارگردانی سید شاهین علایی‌نژاد در سالن انتظار تالار اصلی، «سفرزمستانی و یک داستان بی‌ربط» به کارگردانی سما موسوی در کافه تریای تالارهای چهارسو و سایه و «بعضی‌ها سردشو دوس دارن» به کارگردانی بهروز پناهنده در کافه تریای تالار اصلی میزبان علاقه‌مندان تئاتر هستند.




Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles