15 سال از رفتن محمد قاضی گذشت : با چنین گنج که شد خازن او روح امین
با وجود اینکه از سر شور بختی، هیچگاه فرصتی به دست نیامد تا از نزدیک با محمد قاضی آشنا شوم اما با ترجمههای او بود که بخش مهمی از فرصت آشنایی با کتاب برایم فراهم شد.
در سالهای میانی دهه 40 در حالی که کتاب به عنوان یکی از دلمشغولیهای ذهنی، مرا بیش از پیش به سوی خود میکشید، چهار اثر بسیار مهم و جذاب از چهار نویسنده متفاوت، نگاه مرا به کتاب در مسیری تازه انداخت سپید دندان از جک لندن، جزیره پنگوئنها نوشته سلطان نثر فرانسه آناتول فرانس، شاهزاده و گدا از مارک تواین و دست آخر شازده کوچولو، شاهکار کم نظیر آنتوان دونت اگزو پری، چهار کتابی بودند با ترجمه عالی و روان زندهیاد محمد قاضی که خاطره و تاثیر آنها، هیچگاه مرا رها نمیکند تا جایی که بیاغراق باید بگویم، بخش عمدهای از اشتیاق من به کتاب که همچنان با گذر زمان زنده و پویا مینماید، بیتردید مدیون ترجمههای شیوا و در مواردی کمنظیر محمد قاضی است.
اهمیت و به تعبیری مهمتر و ارزندهتر عظمت کار محمد قاضی در قیاس با مترجمان بزرگی که ادبیات ما به خود شناخته، به تعدد و تنوع کارهای او از یکسو و به شیوایی کلام و وفاداری مترجم به اصل اثر از طرف دیگر برمیگردد. 68 کتاب که به غیر از «خاطرات یک مترجم» بقیه ترجمه هستند در طول 50 سال از منظر کیفی، آمار بسیار مهمی است ضمن اینکه با نگاهی به کارهای محمد قاضی، تنوع آثار او ما را به شگفتی و تحسین وامیدارد؛ از ولتر، سروانتس، رومن رولان، تولستوی، گورگی و داستایفسکی گرفته تا جک لندن، آناتول فرانس، مارک توآین، کازانتزاکیس، موپاسان، اشتاین بک، دوسنت اگزوپری و بسیاری دیگر، همگی از بزرگان و نامآوران ادبیات جهان هستند که برگردان شیوا و وفادارانه، تکتک آنها به زبان فارسی کاری بس سترگ و ماندگار مینماید که قاضی از پس آن به درستی برآمده است.
از طرفی تنوع محتوایی کارهای محمد قاضی هم در ادبیات ما به نظر یگانه میرسد که هیچ مترجم دیگری هنوز نتوانسته به چنین قلمرویی دست یابد برگردان آثار دشواری چون ساده دل از ولتر، دون کیشوت از سروانتس، گاندی نوشته رومن رولان، مسیح باز مصلوب از نویسنده یونانی و صاحب زوربا یعنی کازانتزاکیس یا آدمها و خرچنگها نوشته خوزوئه دوکاسترو به زبان دشوار فارسی تا جایی که مخاطب را مجذوب خود کند، بدون تردید کار هر کسی نیست.
محمدقاضی در کنار ترجمههای ماندگار خود، در کتابی با عنوان خاطرات یک مترجم، با قلمی روان و جذاب به روایت زندگی شخصی و حرفهای خود پرداخته است.
در مقدمه کتاب میخوانیم: «در دوران جوانی که بسیار به مطالعه علاقهمند بودم و کتاب بسیار میخواندم، یکی از موضوعاتی که بیش از همه مرا به خود جلب میکرد، خاطرات اشخاص مختلف بود که چه به زبان فارسی و از نویسندگان ایران یا غیرایرانی و چه به زبان فرانسه و از نویسندگان خارجی به دست میآوردم با عشق و علاقه تمام میخواندم... همین علاقه باعث شد تا من هم خاطرات زندگی خود را به رشته تحریر درآورم...»
خاطرات یک مترجم، راوی زندگی و حاوی خاطرات یکی از بزرگترین مترجمان این سرزمین، کتابی است خواندنی و آموختنی و به تعبیری نبرد انسان با مشکلات و همزیستی او را با سرنوشت تا رسیدن به قله کامیابی، پیشروی خواننده میگستراند.
یکی از مشخصههای بارز کارهای قاضی به ذوق و استعداد او در تطبیق واژههای بیگانه با زبان مادری است. در این باره خودش مینویسد: «باید قبول کرد، همچنانکه شاعری طبع روان میخواهد، نه معانی نه بیان میخواهد، ترجمه نیز تنها با سواد داشتن و زبان بیگانه دانستن میسر نیست وعلاوه بر آنها که البته شرایط لازماند ولی کافی نیستند. مترجم باید ذوق و قریحه ترجمه و استعداد خاص این کار را توام با ذوق سلیقه شعر شناسی و زیبا پسندی داشته باشد...»
مشخصههای مورد بحث در کنار نام و آوازهای که بر هم زده بود، باعث شد تا محمد قاضی پس از بازنشستگی به فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بپردازد که حاصل این دوره، ترجمه کتابهای باخانمان از هکتور مالو، ماجراجوی جوان نوشته ژاک ژروند و به ویژه کتاب بسیار با ارزش زوربای یونانی اثر ماندگار نیکوس کازانتزاکیس است.
محمد قاضی فرزند میرزا عبدالخالق قاضی در 12 مرداد 1292 در شهر مهاباد به دنیا آمد.قاضی در کتاب «خاطرات یک مترجم» به تعبیری در روایت سرگذشت خود مینویسد: «پدر من ابتدا یک فرزند داشت به نام محمد که فوت کرد، سپس یک دختر داشت آن هم فوت کرد ولی به دلیل اینکه پدرم به نام محمد علاقه داشت، من را محمد ثانی نامید» محمد قاضی آموختن زبان فرانسه را در مهاباد نزد شخصی به نام آقای گیو از کردان عراق آغاز کرد.
قاضی در 1308 با کمک عموی خود میرزا جواد قاضی که از آلمان دیپلم حقوق گرفته بود و در وزارت دادگستری کار میکرد به تهران آمد و در 1315 از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت. قاضی در 1318 دوره دانشکده حقوق دانشگاه تهران را در رشته قضایی به پایان برد. او در تمام این دوران همیشه جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود.
او از 1318 تا 1320 دوره خدمت نظام وظیفه را با درجه ستوان دومی در دادرس ارتش گذراند.محمد قاضی در مهر 1320 به استخدام وزارت دارایی درآمد و در 1355 از خدمت دولتی بازنشسته شد.
محمد قاضی از سالهای آغازین دهه 20 خورشیدی با برگردان کتاب کوچکی از نویسنده بزرگ فرانسوی ویکتور هوگو به نام «کلود ولگرد» به فارسی، گامهای نخستین را در راه ترجمه برداشت.
پس از 10 سال وقفه و با صرف یکسال و نیم وقت «جزیره پنگوئنها» یکی از آثار معروف آناتول فرانس نویسنده و شاعر بزرگ فرانسوی را به فارسی برگرداند و با هزار زحمت توانست ناشری برای چاپ آن پیدا کند، کتابی که به دلیل شیوایی و روانی ترجمه و موضوع متفاوت و جالبی که داشت، سه سال پس از انتشار در صدر پرفروشهای بازار نشر قرار گرفت و نام آناتول فرانس در زمره نویسندگان مورد علاقه ایرانیها را به ثبت رساند.
نجف دریابندری، مترجم بزرگ پس از انتشار «جزیره پنگوئنها» در روزنامه اطلاعات نوشت: «مترجمی که آناتول فرانس را نجات داد در 1333، محمد قاضی یکی از شاهکارهای ادبی قرن بیستم را به فارسی برگرداند؛ «شازده کوچولو» اثر آنتوان دوسنت اگزوپری از آن زمان تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. یکی دیگر از کارهای ماندگار محمد قاضی به ترجمه دوره کامل دنکیشوت نوشته سروانتس برمیگردد. برگردان این اثر مهم که متنی دشوار هم دارد در فاصله سالهای 1336 تا 1337 برای این مترجم بزرگ جایزه بهترین ترجمه سال را از سوی دانشگاه تهران در پی داشت.
محمد قاضی در کتاب خاطرات یک مترجم مینویسد: «پیش از پرداختن به کار ترجمه، شعر میسرودم. صادقانه این احساس به من دست داده بود که من هرچه شعر بگویم، هیچوقت یک شاعر طراز اول نخواهم شد و حتی در اوج قدرت طبع و ذوق یارای برابری با سرایندگانی چون ایرج میرزا و ملکالشعرای بهار نخواهم داشت و حال آنکه با استعدادی که در کار ترجمه در خود میدیدم و از دیگران میشنیدم، این امید را داشتم که اگر بهترین مترجم نیز نشوم، روزی در صف مترجمان خوب و عامهپسند قرار خواهم گرفت و من مترجم خوب و بنام بودن را بر شاعر بد یا حتی متوسط بودن ترجیح میدادم...»
و اینگونه بود که یکی از بهترین و چه بسا برترین مترجم ایرانزمین، راه خود را شناخت و مدت 40 سال آن را ادامه داد.
قاضی که در سالهای آغازین دهه 30 خورشیدی در کارخانهای در شمال کشور کار میکرد در تعطیلات دو، سه روزهای که به تهران میآمد با یک چمدان کتاب فرانسه به محل کارش برمیگشت.
او در کتاب خاطرات یک مترجم مینویسد: «از میان کتابهایی که با خود به کارخانه برده بودم دو کتاب را جالب و قابل ترجمه یافتم و حس کردم که علاقهمندان به ادبیات خارجی از آنها استقبال خواهند کرد. آن دو کتاب عبارت بودند از «جزیره پنگوئنها» اثر آناتول فرانس نویسنده نامدار فرانسوی که به سلطان نثر فرانسه معروف است و «سپیددندان» اثر جک لندن نویسنده معاصر آمریکایی...»
محمد قاضی ابتدا ترجمه «جزیره پنگوئنها» را دست میگیرد و به پایان میرساند اما با استناد به اینکه آناتول فرانس در ایران بازار ندارد، هیچ ناشری حاضر به چاپ آن نمیشد. به نوشته خودش در کتاب خاطرات، قرار بر این میشود که ابتدا یک کار مردمپسند آماده کند تا کمی مردم با رسم مترجم آشنا شوند و بعد به سراغ آناتول فرانس بروند.
محمد قاضی مینویسد: «ترجمه «سپیددندان» را در ظرف چهار ماه به پایان رساندم و صفیعلیشاه آن را چاپ کرد. استقبالی که از کتاب به عمل آمد بیسابقه بود و بنا به اعتراف خود ناشر مردم میآمدند، میگفتند؛ دیگر از این مترجم کتاب ندارید؟
استقبالی که باعث شد تا انتشارات صفیعلیشاه با رغبت فراوان «جزیره پنگوئنها» یکی از نوشتههای مهم آناتول فرانس که نظرات اجتماعی خود را بهگونهای طنزآلود در آن بازتاب میدهد، منتشر کند.»
محمد قاضی در 1354 به بیماری سرطان حنجره دچار شد و هنگامی که برای معالجه به آلمان رفت، بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی به دلیل از دست رفتن تارهای صوتی، دیگر نمیتوانست سخن بگوید و از دستگاهی که صدای ویژه تولید میکرد، سود میجست اما با این حال دست از کار نکشید و آثار جدیدی بر کارنامه پربار خود اضافه کرد.
محمد قاضی در سحرگاه چهارشنبه 22 دیماه 1376 در سن 87 سالگی در تهران درگذشت و در مهاباد، شهر زادگاهش به خاک سپرده شد.
قاضی در آغاز کتاب خاطرات یک مترجم مینویسد: «من از مهاباد میآیم، مردی که به قول خودش از دوران کودکیاش چیز زیادی نمیدانست در ادبیات ایرانزمین اما از او آثار زیادی به یادگار میماند.»
در فکر تیتر مطلب بودم که دیوان لسان الغیب را باز کردم؛ بیهوده نیست که حضرت حافظ شاعر همه دوران است.
ادامه واکنشها به غیبت فیلمهای توکلی و حجازی در جشنواره: مردم قاضیهای خوبی هستند
گروه فرهنگ- سید روحالله حجازی که سه فیلم «در میان ابرها»، «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» را در کارنامه کاری خود ثبت کرده است، دوباره برای شرکت فیلم آخرش در جشنواره سی و یکم فیلم فجر به مشکل خورده است.امسال هم شبیه سال گذشته که عدم حضور زندگی خصوصی آقا و خانم میم در بخش مسابقه تعجب عده زیادی از منتقدان و مخاطبان را برانگیخت، نبود اسم فیلم آخر حجازی در لیست اعلام شده از سوی جشنواره تعجب برانگیز بود.بسیاری از علاقهمندان سینما منتظر بودند تا دو فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو در کنار فیلم جدید بهرام توکلی (آسمان زرد کم عمق) را در جشنواره سی و یکم فیلم فجر ببینند اما با وجود تیم حرفه ای هر دو فیلم و کارنامه خوب فیلمسازان آنها خبری از نام آنها در لیست نهایی فیلمهای انتخاب شده نبود.
روز گذشته سید روحالله حجازی و بهرام توکلی در گفتوگوهای جداگانهای نسبت به انعکاس اخبار عدم حضور این دو فیلم در جشنواره واکنش نشان دادند. بهرام توکلی در گفتوگو با سینماپرس گفت: به نظر چند نفری برگزیده بودم و حالا به نظر چند نفر دیگری نیستم. اینکه هیاهو ندارد، گفتم احترام میگذارم به رای هیات انتخاب و از صمیم قلب انتخابهای آنها را صادقانه و بر مبنای سلیقهشان فرض میکنم چون این طور تربیت شدهام، خانوادهام مرا طوری تربیت کرده که اهل توهم نسبت به خودم و اهل ردیابی توطئه در رفتار دیگران نباشم و به آرای دیگران احترام بگذارم حتی اگر خلاف میل و منافعم باشد.
سید روحالله حجازی نیز در گفتوگو با خبرآنلاین توضیح داد: هیات انتخاب به ما جواب صریح و روشنی نمیدهند، من بارها برای فهمیدن دلیل انتخاب نشدن فیلمم تماس گرفتم اما کسی جوابگویم نبود. این مساله هم که میگویند فیلمهایی که کیفیت نداشت کنار گذاشته شد، کلیگویی است. آیا فیلم
«زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» با عواملی که داشت، فیلم بیکیفیتی بود؟ باید در مورد همه فیلمهایی که احتمال حضورشان در جشنواره فیلم فجر بود، جواب روشنی داده شود و برای هر فیلم دلیل خاص خودش مطرح شود. مردم قاضی خوبی هستند. سال گذشته نیز مردم از حضور این فیلم در جشنواره فجر استقبال کردند و دیدگاه منتقدان و اهالی رسانه نیز مثبت بود.چند فیلم شاخص از جشنواره سی و یکم جا ماندند و باید ببینیم هر کدام از اینها چرا در بخش مسابقه حضور ندارند. سوابق این فیلمسازان مشخص است و افکار عمومی هم به خوبی میدانند.
اولین «تندیس مهر» حقوق بشر ایران برای پرویز پرستویی
گروه فرهنگ- روزهایی که زلزله آذربایجان آمد و صدا و سیما خبر را با تاخیر اعلام کرد، هنرمندان جمع شدند و برای جمعآوری و رساندن کمکهای مردم به دست زلزلهزدههای آذربایجان، هفتهها تلاش کردند.یکی از کسانی که در تمام مراحل کمک رسانی هنرمندان به زلزلهزدهها حضور داشت و خود به آذربایجان رفت، پرویز پرستویی بود که این روزها هم برای بازسازی روستاهای این استان فعالیت میکند.برای همین اولین تندیس مهر حقوق بشر ایران به او رسید و پرستویی در این مراسم (شب 18 دیماه) که توسط کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای استانهای کرمانشاه و ایلام برگزار شد، جایزه خود را دریافت کرد.
این بازیگر بعد از دریافت جایزه سخنان خود را با خواندن یک شعر آغاز کرد و گفت: یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد، نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد، خطی ننویسم که آزار دهد کسی را، یادم باشد که روز و روزگار خوش است و همه چیز بر وقف مراد است و تنها این دل ماست که دل نیست.
وی ادامه داد: من تاکنون چه از مراکز داخلی و چه برون مرزی، کم جایزه نگرفتهام ولی باید بگویم که امشب و کسب این جایزه یکی از بزرگترین و پرافتخارترین شبها و لحظات زندگیام است چراکه از دستان کسانی این جایزه را دریافت میکنم که دم از حقوق بشر میزنند.
پرویز پرستویی گفت: اولین باری که از من پرسیدند چرا بازیگر شدی؟ گفتم که درد باعث شد بازیگر شوم و امروز نیز همین را میگویم، درد باعث شد که بازیگر شوم.در مدت 10 سالی که در دادگستری مشغول فعالیت بودم از نزدیک با مشکلات و درد مردم در ارتباط بودم و همواره این دغدغه را داشتم که چگونه میتوان درد را فریاد زد و فکر کردم که از طریق بازیگری میتوانم درد را فریاد بکشم.تنها چیزی که مرا به سمت بازیگری کشاند، فریاد زدن دردهای مردم و جامعه بوده و هست.
پرستویی در ادامه با اشاره به اینکه امسال فیلمی در جشنواره سی و یکم فیلم فجر ندارد، گفت: امسال در جشنواره فجر 91 حضور نخواهم داشت و من امشب را برای خود اختتامیه جشنواره فجر 91 میدانم.من معتقدم که همین راهی را که در پیش گرفتهام باید ادامه دهم و ادامه خواهم داد البته این به معنای عدم بازیگریام نیست بلکه به خاطر آن ادای دینی است که نسبت به مردم احساس میکنم.
پرستویی با اشاره به کمکهای مردم به زلزلهزدگان آذربایجان شرقی گفت: هر موقع که زلزله آمده، همه دویدهاند و کمک کردهاند اما یک چیز جا افتاده و آن توجه به مسایل روحی و روانی آسیبدیدگان است و من در ایامی که در کنار زلزلهزدگان آذربایجان شرقی بودم هر روز برای کودکان آنها برنامه اجرا میکردم و در آنجا بود که متوجه شدم که بهترین راه را برای کمک انتخاب کردهام.این جایزه را به نمایندگی از طرف کل خانواده سینما و مردمی که از اقصا نقاط دنیا در این امر خیر شریک شدند دریافت میکنم.درست است که هدف ما تاسیس خانه فرهنگ در مناطق زلزلهزده است اما بدون کمک مردم، این اتفاق رقم نمیخورد.این حرکت هدفمند بدون خانواده مظلوم سینما که طی دو روز به سینما آزادی آمدند شکل نمیگرفت.همچنین مردم که نقش اصلی را بازی کردند.
پرستویی خبر از احداث یک خانه فرهنگ در فضایی به مساحت 2000 متر مربع برای زلزلهزدگان آذربایجان شرقی داد: قرار است که در محوطه باز این خانه فرهنگ به یاد هر عزیزی که در این زلزله از میان ما رفته، یک نهال کاشته شود.
سرتیپی: پل چوبی مشکلی برای اکران ندارد
ایسنا- علی سرتیپی درباره جلسه صاحبان شش فیلم حوزه هنری با قائم مقام وزیر ارشاد گفت که آقای پورمحمدی به طور مشخص درباره «پل چوبی» گفتند که آن را دیدهاند و به نظرشان مشکلی برای اکران ندارد.
تهیهکننده «پل چوبی» که حوزه هنری اجازه اکران فیلمش را در سینماهای تحت اختیارش نداده، درباره جلسه اخیر با علیاصغر پورمحمدی اظهار کرد: جلسه دیروز جلسه خیلی خوبی برای روشن شدن فضا، وضعیت فیلمها و ارتباطمان با وزارت ارشاد بود، من معتقدم برگزاری این جلسه بسیار مثبت بوده و چنین جلساتی باید ادامه پیدا کند.
وی در پاسخ به پرسشی درباره نظر پورمحمدی پیرامون اکران «پل چوبی» بیان کرد: ایشان به طور مشخص درباره «پل چوبی» گفتند که آن را دیدهاند و به نظرشان مشکلی برای اکران ندارند همچنین از قول وزیر ارشاد هم بیان کردند که ایشان هم فیلم را دیدهاند و به نظرشان فیلم مشکل خاصی برای اکران ندارد.
علی سرتیپی درباره زمان اکران «پل چوبی» با توجه به نظر مثبت مدیران رده بالای وزارت ارشاد در ارتباط با آن گفت: اکران فیلم در اختیار خود ماست و انشاءالله برای نمایش عمومی «پل چوبی» در سال آینده برنامهریزی خواهیم کرد.
عوامل «یک خانواده محترم» در راه دادگاه
سینماپرس- دستاندرکاران فیلم سینمایی «یک خانواده محترم» برای دفاع از خود برای شکوائیه سازمان سینمایی کشور به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شدند و اگر در مدت یک هفته به دادسرا مراجعه نکنند، حکم جلب آنها صادر خواهد شد.
سازمان سینمایی صبح روز سهشنبه 21 آذرماه از محمد آفریده تهیه کننده و مسعود بخشی کارگردان فیلم سینمایی «یک خانواده محترم» به دلیل تخلف از قانون مجازات کسانی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز دارند، شکایت کرده بود.این سازمان معتقد است «یک خانواده محترم» بدون پروانه ساخت و نمایش و بدون اطلاع وزارت ارشاد ساخته شده و در جشنوارهها به نمایش درآمده است در حالی که هر فیلمی که در حد نسخه 35 میلیمتری است و قصد اکران عمومی دارد باید از وزارت ارشاد مجوز بگیرد.این فیلم شباهتی به تله فیلمهایی ندارد که صداوسیما بدون نیاز به مجوز میسازد.
محمد آفریده، تهیهکننده «یک خانواده محترم» و مسعود بخشی، کارگردان این فیلم ظرف یک هفته باید به دادسرای فرهنگ و رسانه مراجعه و در جهت تفهیم اتهام خود توضیح دهند.اگر این افراد در این مدت اعلام شده به دادسرا مراجعه نکنند حکم جلب آنها از سوی مقامات قضایی صادر خواهد شد.
بابک حمیدیان، مهرداد صدیقیان، مهران احمدی، آهو خردمند، بهناز جعفری و مهرداد ضیایی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
اجرای مجدد «اپرای حافظ» در تالار فردوسی
گروه فرهنگ- اپرای عروسکی «حافظ» به کارگردانی بهروز غریبپور از 26 دیماه در تالار فردوسی اجرا میشود.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل بنیاد رودکی، این نمایش که پیش از این با آهنگساز و خوانندگان دیگری اجرا شده بود این بار با تغییراتی در زمینه موسیقی با آهنگسازی بهزاد عبدی و صدای حسین علیشاپور و محمد معتمدی روی صحنه میرود.
در این نمایش عروسکی که به زندگی شاعر پر آوازه ایران زمین «حافظ» میپردازد، خوانندگان دیگری چون اسحاق انور محمد ذاکرحسین، مهدی امامی،هاله سیفیزاده، سحر محمدی، مژگان چاهیان، شقایق گلباز، سجاد پورقناد، کیوان فرزینریا،هادی فیضآبادی، علیرضا علویان، علیرضا سعیدی، علیرضا مهدیزاده، صادق اسحاقی، سیاوش عظیمی، مهدی مهدیقلی، مهدی هدایی، رسول رهو، مهرداد ناصحی، طیب فقیه، بابک صبوری، علی زند وکیل، وصال علوی و علی صوفیان هنرنمایی میکنند.
اپرای عروسکی «حافظ» پنجمین کار از گروه عروسکی «آران» به کارگردانی بهروز غریبپور از 26 دی ساعت 19 در تالار فردوسی اجرا میشود.
واکنش تهیهکننده «من مادر هستم» به شایعات
ایسنا- تهیهکننده فیلم سینمایی «من مادر هستم» سانسور این فیلم را تکذیب و اعلام کرد که کپیهای سینماها بدون ممیزی نمایش داده میشوند.
سید غلامرضا موسوی ضمن اعلام این مطلب گفت: اخیرا شایعه کردند که فیلم «من مادر هستم» سانسور شده که احتمالا دلیل این شایعه میتواند اطلاعیه شورای عالی اکران فیلم باشد.شورای عالی اکران پس از به نمایش درآمدن «من مادر هستم» به ریاست وزیر ارشاد فیلم را مورد بازبینی قرار داد و در نهایت این شورا جهت رفع برخی سوء تفاهمها پیشنهاد داد که 31 فرم ثانیه از فیلم کسر شود.
موسوی در بخش پایانی سخنانش گفت: فریدون جیرانی کارگردان فیلم با توجه به اینکه کسر 31 فرم ثانیه لطمهای به فیلم وارد نمیکرد و ضمنا میتوانست برخی سوءتفاهمها را برطرف کند با این پیشنهاد موافقت کرد.خوشبختانه پیشنهاد شورای عالی اکران کاملا حرفهای و تخصصی بود و به داستان فیلم لطمهای وارد نساخت بنابراین شایعات سانسور فیلم
تکذیب میشود.
«از دوستت دارم» در تالار رودکی
گروه فرهنگ- گروه موسیقی «خُنیا» به سرپرستی پری ملکی روزهای 25 و 26 دی در تالار رودکی روی صحنه میرود.
این برنامه به صورت همخوانی و همنوازی با عنوان «از دوستت دارم» در دو بخش با قطعاتی از ساختههای جلال امیرپورسعید و بردیا صدرنوری اجرا میشود.بخش نخست برنامه شامل قطعاتی براساس موسیقی یونانی و با بهرهگیری از سازهای غیرایرانی و بخش دوم نیز شامل قطعات سنتی در دستگاههای ماهور و اصفهان است.
در این کنسرت نوازندگانی چون جلال امیرپورسعید (تار)، بردیا صدرنوری (پیانو)، آوا ایوبی (تارباس و عود)، هومان رومی (کمانچه)، محمدرضا ساکی (دف، کوزه، داربوکا و بِندیر)، بامداد ملکی (تنبک، دوایر کوکی و کاخُن)، حسین قاسمزاده (نی) و مرضیه رحیمزاده (سنتور)، همخوانان پری ملکی، حسن عباسپور، حمیرا مظاهری و نوشین طافی را همراهی میکنند.
کنسرت گروه «خُنیا» با همکاری موسسه فرهنگی هنری «راد نواندیش» روزهای 25 و26 دیماه ساعت 20:30 در تالار رودکی برگزار میشود.