Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

نگاهی به حاشیه‌سازترین آثار جشنواره‌های گذشته که توقیف شدند: مرگ یک جشن در خیابان‌های آرام

المیرا حسینی- لیست فیلم‌های جشنواره فیلم فجر امسال در یک نظر، هیجان انگیز به نظر می‌رسد. از یک طرف حضور و به عبارتی درست‌تر آشتی سینماگران سال‌های دورتر را شاهد هستیم و از طرفی دیگر فیلمسازان جوانی که شنیده می‌شود کارهای خوبی ارایه کرده‌اند، به میدان آمده‌اند. اینها را بگذارید در کنار «قصه‌ها» و «خانه پدری» که در گذشته مورد بی‌مهری مسوولان سینمایی وقت قرار گرفته‌اند و امسال فرصت حضور یافته‌اند. می‌شود امیدوار بود که جشنواره خوبی داشته باشیم اما یک نکته باقی می‌ماند و آن مساله پروانه نمایش فیلم‌هاست. موضوعی که هر سال با نزدیک شدن به جشنواره مورد پرسش قرار می‌گیرد؛ پروانه موقت یا دائم؟ هرچند مدیران در دوره‌های متفاوت قول‌هایی را برای صدور پروانه نمایش دائم فیلم‌های حاضر در جشنواره داده‌اند اما امسال ایوبی، رییس سازمان سینمایی از همان اول آب پاکی را روی دست سینماگران ریخت و اعلام کرد پروانه نمایش فیلم‌ها به صورت موقت صادر می‌شود. هرچند تجربه ثابت کرده حتی داشتن پروانه نمایش دائم نیز نمی‌تواند تضمینی برای اجازه اکران باشد. مجموعه این عوامل سبب شده تا بعضی فیلم‌ها که اتفاقا در ایام جشنواره مورد توجه قرار گرفته‌اند، هرگز امکان نمایش عمومی نیابند. فیلم‌هایی که در این گزارش به آنها اشاره می‌شود مشتی هستند نمونه خروار.
مرگ یزدگرد
شاید بتوان گفت همه چیز از جشنواره اول کلید خورد. مرگ یزدگرد که به سرمایه شبکه اول سیما و به کارگردانی بهرام بیضایی ساخته شده بود، اولین و آخرین نمایش خود را در اولین جشنواره فیلم فجر در سال 1361 تجربه کرد و هرگز اکران عمومی نشد. حالا پس از گذر سالیان که این فیلم دست به دست چرخیده و نمایشنامه‌ای که فیلم براساس آن ساخته شده و نوشته خود بیضایی است، به چاپ‌های مکرر رسیده است، اما فیلمی که حول محور کشته شدن یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی به دست آسیابانی فقیر می‌گذرد، سال‌هاست که در محاق توقیف مانده است.
ایران سرای من است
پرویز کیمیاوی، فیلمساز سال‌های پیش از انقلاب پس از سال‌ها به ایران برمی‌گردد و «ایران سرای من است» را می‌سازد، فیلمی که در هفدهمین دوره جشنواره به نمایش درمی‌آید و جایزه ویژه هیات داوران را هم می‌گیرد. در خلاصه داستان آن آمده است: سهراب نویسنده جوان کرمانی در تدارک تالیف کتابی درباره تاریخ شعر کهن ایران است و برای دریافت مجوز چاپ کتابش در راه تهران در کویر گم می‌شود و در راه با شخصیت‌های عجیبی آشنا می‌شود و شاعران قدیمی در برابر او ظاهر می‌شوند. عاقبت از طریق قنات‌های خشک کویر از راهروهای متروی تهران سر درمی‌آورد.
زمزمه‌های اکران فیلمی که سال 77 ساخته شده، 13 سال بعد شنیده می‌شود. پرویز کیمیاوی و رامین رحیمی از تلاش برای نمایش عمومی می‌گویند، نمایشی که هیچ‌گاه میسر نمی‌شود.
چند سال بعدتر مانی حقیقی است که به سرنوشت گذشتگان خود دچار می‌شود. او که برای دومین اثر سینمایی خود، «کارگران مشغول کارند» جایزه بهترین فیلمنامه را از جشنواره بیست و چهارم می‌گیرد، موفق نمی‌شود فیلمش را برای عموم مردم به نمایش بگذارد و پرونده کار در همان جشنواره بسته می‌شود. فیلمنامه این اثر به گفته خود فیلمساز براساس طرحی از عباس کیارستمی بوده است.
دو سال بعد از مانی حقیقی نوبت به سامان مقدم می‌رسد. وی که با «صد سال به این سال‌ها» در سال 86 در جشنواره فیلم فجر حضور دارد و در جشن خانه سینما در سال 87 می‌تواند نامزد چند جایزه و برنده بهترین چهره‌پردازی شود، هرگز موفق به نمایش عمومی این فیلم نمی‌شود. همان روزها شمقدری، رییس سازمان سینمایی وقت می‌گوید «صد سال به این سال‌ها» برای نظام اصلا ارزشی ندارد که بخواهیم آن را توقیف کنیم و نگران دیده شدنش توسط مردم نیستیم. با وجود همه این حرف‌ها جواد شمقدری که در دوران تصدی‌گری خود امکان نمایش عمومی «به رنگ ارغوان» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا را پس از چند سال فراهم کرده و دایم از غلط بودن توقیف فیلم «سنتوری» مهرجویی سخن می‌گوید، اجازه اکران به این اثر سامان مقدم را نمی‌دهد. «صد سال به این سال‌ها» درباره زنی به نام ایران با بازی فاطمه معتمدآریاست که دوران مختلفی چون زمان حکومت پهلوی، دوران انقلاب، هشت سال دفاع مقدس و دوران اصلاحات را پشت‌سر می‌گذارد.
بدشانسی‌های کمال تبریزی
شاید بداقبال‌ترین و در عین حال امیدوارترین فیلمساز، کمال تبریزی باشد که دو فیلم او پشت سر هم عملا توقیف شدند؛ «پاداش» در سال 87 و «خیابان‌های آرام» در سال 89. هرچند فیلم «پاداش» حتی نتوانست مجوز حضور در جشنواره را بیابد اما یکی از پرحاشیه‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر بود. «پاداش» داستان مردی را روایت می‌کند که با سفر به حج ناخواسته در موقعیتی متفاوت از جایگاه اجتماعی خود قرار می‌گیرد. این فیلم که به گفته منتقدان شباهت زیادی با اثر پیشین این کارگردان «لیلی با من است»، دارد، در روزهای اخیر نمایشی برای اهالی رسانه داشته است. اما «خیابان‌های آرام» به رغم داشتن مجوز نمایش همچنان بلاتکلیف است، فیلمی که براساس فیلمنامه کامبوزیا پرتوی ساخته شده و تمامی صحنه‌ها در کشور ارمنستان فیلمبرداری شده است، داستان خبرنگاری است که در یک روز کاری خود با حوادثی در سطح شهر روبه‌رو می‌شود. «خیابان‌های آرام» که قرار بود به عنوان اولین فیلم در تاریخ سینمای ایران در سکوت و بدون هیچ تبلیغی اکران شود، باز هم با بدعهدی مواجه و این فرصت هم از آن گرفته شد. کمال تبریزی امسال هم با «طبقه حساس» در جشنواره حضور دارد.
زادبوم و گزارش یک جشن
فیلم «زادبوم» ساخته ابوالحسن داودی که توانسته بود با نامزدی در پنج رشته و بردن سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و فیلم برگزیده تماشاگران به کار خود در جشنواره فیلم فجر سال 87 پایان دهد، موفق به اکران عمومی نشد. این کارگردان در مهر 92 در گفت‌وگو با روزنامه بهار امیدوار به حل مشکل این فیلم بود. او درباره مشکل اصلی مدیران قبلی با فیلم «زادبوم» که منجر به توقیف آن شد، گفته بود: «اگر شما مشکل این فیلم را فهمیدید ما هم می‌فهمیم. یک‌بار به ما گفتند صدای خواننده زن را حذف کنید. در حالی که اصلا چنین صدایی وجود نداشت.»
فیلمی که برخی از رسانه‌ها آن را ضدانقلابی می‌خوانند و از رفع توقیف آن در دولت جدید بیمناکند با الهام از پژوهشی علمی که نشان می‌دهد لاک‌پشت‌های جزایر ایران پس از ۳۰ سال مهاجرت دوباره به زادگاهشان برمی‌گردند، نوشته شده‌است.
«گزارش یک جشن» برای حاتمی‌کیا دردسرساز شد. او که پیشتر با «به رنگ ارغوان» نیز با چنین مشکلی مواجه شده بود، مالکیت فیلمش را به سازمان سینمایی فروخت. بهانه شمقدری این بود که با خرید فیلم، خیال کارگردان را راحت کند تا با آسودگی به ساخت پروژه بعدی خود، «چ»، بپردازد. این فیلم که گفته می‌شود اشاراتی به وقایع پس از خردادماه 88 دارد، در سال 89 در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و تنها توانست در دو رشته نامزد شود. حاتمی‌کیا در همان سال‌ها در مصاحبه معروف خود با شهروند امروز در واکنش به اکران نشدن فیلمش گفته بود: «یک سکانس قشنگ در فیلم گوزن‌های کیمیایی هست که بهروز وثوقی برای زدن کسی که می‌دونه زورش بهش نمی‌رسه، میاد التماس می‌کنه که اون بابا اجازه بده که چند تا چک از بهروز بخوره تا دل نامزدش خنک بشه و اون بابا هم مردی می‌کنه و اجازه می‌ده. الان حکایت ما با این آقایون از همین جنسه. یه وقتی با خواهش و همدردی می‌گفتن کوتاه بیا و کوتاه کن، ولی الان باهات دست میدن، بغلت می‌کنن و تو گوشت هم نجوا می‌کنن که خیالت از این فیلم راحت، برو سراغ کار بعدی اما از در که میزنی بیرون، دیگه اعتباری توی کار نیست. بعضی وقتا دلم براشون می‌سوزه. مگه این میز تاریخ اعتبارش چند وقته. یه روز برای اکران «به رنگ ارغوان» تو شیپورشون دم می‌دن که ما اومدیم موانع رو برداریم، ولی هنوز پژواک صداشون نخوابیده، بعدی رو معلق کردن. من ایمان دارم این فیلم یه روزی اکران می‌شه. یه روزی از شبکه‌های تلویزیون همین مملکت پخش خواهد شد. فقط نمی‌فهمم این تیزی شمشیر که همیشه رو گردنمونه، چه لذتی برای این آقایون داره.»
حرفی که شاید حرف دل بسیاری از فیلمسازان دیگر در طی این سال‌ها نیز بوده است. فیلمسازانی که اغلب حتی فرصت دیده شدن در جشنواره را هم نداشته‌اند.
نظر دیگران
فرزاد موتمن که امسال با «سایه روشن» در جشنواره سی و دوم حضور دارد، درباره وضعیت تولید فیلم در ایران به «جهان صنعت» می‌گوید: واقعیت این است که شرایط تولید در کشور ما غیرطبیعی است. یعنی سینمای ایران مطابق با ظرفیت‌هایش تولید نمی‌کند. چون بافت اقتصادی مشخصی ندارد. در تمام دنیا یا فیلمی متعلق به بخش خصوصی است یا دولتی. چیز بینابینی وجود ندارد ولی الان 35 سال است که ما داریم این وضعیت بینابینی را تجربه می‌کنیم. همین باعث شده تا تولید تبدیل به امری اتفاقی شود. بخش خصوصی‌ای که وجود دارد، دست در جیب نمی‌کند و پول ساخت فیلم را از دولت می‌خواهد. پول دولتی هم توسط افراد و گروه‌هایی که به دولت نزدیک‌تر هستند، بلوکه می‌شود. این چنین تمام بودجه بلعیده می‌شود و باقی سینماگران هم دست و پا می‌زنند. بنابراین هر کسی که بتواند به طریقی پولی به دست بیاورد، فیلمی می‌سازد. فیلم‌هایی که از ظرفیت نمایشی، بیشتر هستند و از طرفی هم ممیزی و پخش‌کننده‌های گداصفت و سوداگر هستند. هر فیلمی که بیشتر کاسه گدایی جلوی مردم دراز کند، امکان نمایش موفق‌تری خواهد داشت. هر چقدر تهیه‌کننده‌ یک فیلم با صاحبان سرمایه و سینماداران رابطه بهتر و نزدیک‌تری داشته باشد، امکان اکران بهتری نیز خواهد داشت. این‌گونه می‌شود که برخی از فیلم‌ها اصولا از امکان اکران محروم هستند.این کارگردان که معتقد است شرایط به‌گونه‌ای است که همه را ناامید می‌کند، ادامه می‌دهد: حالا با تمام این مشکلات گاهی بدون هیچ توضیحی، فیلم توقیف می‌شود. سوال این است که بر چه اساسی پروانه ساخت صادر می‌شود؟ مگر براساس فیلمنامه نیست؟ پس چرا باید فیلمی که فیلمنامه آن پیشتر تایید شده در گرفتن پروانه نمایش به مشکل بخورد؟ البته متاسفانه گاهی می‌بینیم که یک فیلم با داشتن پروانه نمایش هم اجازه اکران نمی‌یابد آن هم بدون آنکه توضیحی داده شود. چون شفاف نیستیم و این عدم شفافیت یکی از ویژگی‌های جامعه ماست.
مهرداد فرید، منتقد و فیلمساز نیز عقیده مشابهی دارد: اصولا نمایش یک فیلم در جشنواره و اکران عمومی آن دو مبحث جداگانه هستند و خیلی به هم مربوط نمی‌شوند. اکران تابع عوامل دیگری چون جذابیت و اقبال مردمی است. البته در این میان هم برخی فیلم‌ها دچار توقیف دولتی می‌شوند و این‌گونه از نمایش عمومی بازمی‌مانند. اینکه فیلمی حتی با داشتن پروانه نمایش هم اجازه اکران نیابد به شدت بر سینما تاثیر منفی می‌گذارد چون فیلمساز برگه‌ای در دست دارد که آن قانونی‌ترین سند برای نمایش فیلم است. اگر این برگه هم از درجه اعتبار ساقط شود، سینما صدمه می‌بیند. در کشور ما متاسفانه بسیاری از نهادهای قدرت خود را در سینما، ذی‌مدخل می‌دانند و سینمای ما آنقدر قامت محکم و استواری ندارد که بتواند از پس این نیروهای صاحب قدرت بربیاید. شاید اگر روزی سینما بتواند بر صاحبان قدرت چیره شود، وضعیت تفاوت پیدا کند.

 

«وزیری امیر حسنک»، آخرین اثر
محمود دولت‌آبادی منتشر شد
«وزیری امیر حسنک» که آخرین اثر نوشتاری دولت‌آبادی بر اساس «تاریخ بیهقی» است به همراه لوح فشرده صوتی با صدای این نویسنده پیشکسوت منتشر شده است.
بازخوانی دولت‌آبادی از «وزیری امیر حسنک» و وزارت کلاسیک در ایران با سرفصل‌هایی همچون مقدمه، وزیری امیر حسنک و ذکر بر دار کردن حسنک وزیر همراه است.نسخه صوتی این اثر نیز به این موارد می‌پردازد: وزیری امیر حسنک، گفتار سالار حاجب علی قریب درباره آنچه‌ با آمدن مسعود به عنوان زمینه وقایع پیش رو رخ خواهد داد، داستان حسنک، ذکر بر دار کردن و پایان داستان بر دار کردن جعفر برمکی.
دولت‌آبادی بر این کتاب مقدمه کوتاهی نوشته درباره انتخاب «تاریخ بیهقی» با ویرایش علی‌اکبر فیاض و نسخه ویرایش محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی.
مجموعه «وزیری امیر حسنک» با قیمت 29 هزار تومان از سوی انتشارات فیروزی منتشر شده و علاقه‌مندان می‌توانند برای خرید آن به سایت انتشارات به آدرسhttp://firoozipress.com  مراجعه کنند.
محمود دولت‌آبادی انجام این کار را ادای دین به ابوالفضل بیهقی می‌داند. با فرض دشوارخوان بودن بیهقی، به نظر می‌رسد دولت‌آبادی می‌خواهد با این کار شگرد خواندن بیهقی را به کسانی که خواندن این کتاب به نظرشان دشوار می‌آید و جوانان معرفی کند تا به این ترتیب نشان داده شود که بیهقی زیاد هم دشوار نیست.
محمود دولت‌آبادی در حال حاضر رمان‌های «کلنل» و «طریق بسمل شدن» را در وزارت ارشاد در انتظار کسب مجوز نشر دارد.

 

درباره‌ فیلم «سر به مهر» ساخته هادی مقدم‌دوست
چقد بده خونه آدم خونه خود آدم نباشه!

نماز، این راز سر به مهر اولین فیلم‌هادی مقدم‌دوست است. شاید اگر اسم کارگردان را که پیش از این در کارنامه‌اش نویسندگی چند اثر موفق را داشته، فاکتور بگیریم و محوریت اصلی فیلم را در یک کلمه برای مخاطب تعریف کنیم، گمان کند که با یک فیلم سفارشی و شعارزده دیگر طرف خواهد بود که هیچ‌گونه تازگی و خلاقیتی در آن وجود ندارد. حالا اما آن اسم فاکتور گرفته کارگردان را دوباره برمی‌گردانیم به فیلم و حتی اگر مخاطب نیمه‌حرفه‌ای سینما هم باشیم، مطمئن می‌شویم که هادی مقدم‌دوست به هر قیمتی اهل ساختن فیلم سفارشی و به‌خصوص شعارزده نیست.
خلاقیت فیلم اول هادی مقدم‌دوست از نام آن که ایهام به «رازی سر به مهر» و همچنین «نماز» دارد، آغاز می‌شود و بعد با تیتراژ فیلم ادامه پیدا می‌کند، وقتی که به مخاطب کدهایی درباره اینترنت‌زدگی لیلا حاتمی نشان داده می‌شود و اسامی دست‌اندرکاران فیلم نیز همزمان با حروفی که بازیگر نقش اول آن تایپ می‌کند، معرفی می‌شوند. به‌خصوص تصویر آشنای سایت «بلاگ‌اسکای» که عکس‌العمل مثبت و سریع مخاطبان را به‌همراه دارد چراکه بعد از مدت‌ها اُبژه‌ای از زندگی امروز خودشان (جوانان) را در فیلم می‌بینند. صبا (با بازی لیلا حاتمی) دختر جوانی است که سن او از ازدواج گذشته، درحالی‌که هم‌خانه‌اش؛ لیلا (با بازی خاطره اسدی) باوجود اینکه سن بسیار کمتری از او دارد، در حال آماده شدن برای تدارکات جشن عروسی‌اش است. متاهل شدن یک دوست هم‌خانه مجرد و در نتیجه احساس تنهایی و غربت دوست دیگر در فیلم من را یاد فیلم تحسین شده «فرانسیس‌ها»ی نوآ بامباک انداخت با این تفاوت که فرانسیس‌ها بعد از اندکی ناامیدی راه خودش را پیدا کرد و به این درک رسید که باید زندگی‌اش را باامید ادامه بدهد و به کمبودهای عاطفی‌ کمتر فکر کند.
کاراکتر صبا کاملا از لحاظ مسایل روان‌شناختی قابل بررسی است. دختری نسبتا سن بالا که از مجرد بودن خودش راضی نیست، به اینترنت و وبلاگ‌نویسی اعتیاد بیش از اندازه دارد و گاه و بیگاه افسرده می‌شود، بغض می‌کند و می‌زند زیر گریه. اینها را اضافه کنید به روحیه حساس و بدبینی صبا نسبت به تمام اطرافیانش که برآمده از همان تنهایی و احساس کمبود یا احساس تفاوت با همنسلان خودش است. لیلا با وجود اینکه مشغول مقدمات عروسی‌ خودش شده، صبا را فراموش نمی‌کند و با او مهربان است. وقتی او را توی لاک خودش می‌بیند، به‌هرنحوی (حتی شده با این جمله که لامپ مهتابی سرطان‌زاست!) می‌خواهد دوستش را از انفعال نجات بدهد اما صبا در پست‌های وبلاگ خودش غیبت او را می‌کند! خانه‌ای که لیلا و صبا در آن زندگی می‌کنند، متعلق به پدر لیلاست و از این جهت نیز به او مدیون است، اما پیوسته از این خوبی‌ها دور می‌شود و تنها با عینک بدبینی به دوروبرش نگاه می‌کند. این بدبینی نه تنها نسبت به لیلا بلکه نسبت به حامد (برادر لیلا) نیز وجود دارد و همچنان با وجود حسن‌نیت حامد و کمک برای استخدام صبا در اوج بیکاری و بی‌پولی‌اش ادامه پیدا می‌کند. حامد اگرچه خودش می‌گوید: «از آن مردهای عاشق دل‌خسته‌ نیست و به ازدواج به چشم یک قرارداد نگاه می‌کند» اما ماه‌هاست که صبا را برای ازدواج زیر نظر داشته و این یعنی صبا برای او قرارداد مهمی است! درصورتی که صبا مدام بهانه‌جویی می‌کند و تحت تاثیر همان روحیه حساس و لطیف در ذهن خودش با دیگران دعوا دارد! واقعیت بیرونی اما چیز دیگری است. در سکانسی که حامد و صبا در برج میلاد مشغول صحبت‌های اولیه برای شروع کار هستند، ناگهان صدای اذان زیبایی (که لااقل نمونه‌اش را در صدا و سینما نشنیده و ندیده‌ام!) به گوش می‌رسد و صبا که تازه شروع به خواندن نماز کرده، به فکر فرو می‌رود. چرا؟! چون به‌اشتباه گمان می‌کند اگر بگوید می‌خواهد برود و نمازش را بخواند، او را مسخره می‌کنند یا موقعیت کاری و همچنین ازدواجش را از دست می‌دهد. در این صحنه حامد که می‌بیند حواس صبا به حرف‌های او نیست، به‌طور کاملا طبیعی می‌گوید: «می‌خواین بعد از نماز صحبت کنیم؟» و بعد صبا با خیالات وهم‌انگیز خودش این جمله حامد را توهین و تمسخر تلقی کرده و قهر می‌کند. درحالی که حامد باید بابت گوش ندادن او به حرف‌هایش ناراحت می‌شد! اینها را به‌عنوان ویژگی‌های منفی شخصیت صبا نمی‌گویم. نه! نه! اصلاً! صبا دختر معصوم و مهربانی است که به‌خاطر همین لطافت روح دچار مشکلات ذهنی و عاطفی شده و وقتی تماشاگر خودش را در موقعیت او قرار می‌دهد، با وی همراه می‌شود و همذات‌پنداری می‌کند. تمامی خصوصیات صبا که از او شخصیتی منزوی و معتاد به دنیای مجازی می‌سازد، به‌خاطر پاکی اوست و ریشه‌ در مسایل روان‌شناختی دارد. در صحنه‌ای از فیلم خودش حتی تلفنی با یک مشاور بعضی از مشکلاتش را در میان می‌گذارد. مشاور روانشناس مشکلات او را در حدی می‌بیند که توصیه می‌کند حضوری برای درمان آن به دفترش مراجعه کند اما در یک کلمه به او می‌گوید ترسش از گفتن اینکه نماز می‌خواند،‌ ناشی از اعتمادبه‌نفس کم اوست. یعنی این به خودکم‌بینی صبا ربط دارد، نه به یک جمله ساده و بی‌غرض حامد و... همه اینها از صبا کاراکتری خاص و جذاب درست می‌کند. خاص‌ترین و جذاب‌ترین نکته هم علاقه زیاد او به میوه پرتقال است که به زیبایی در فیلم نشسته؛ به‌خصوص در صحنه‌ای که او پوست پرتقالی را که خورده، به‌شکل یک گل درآورده است.
هادی مقدم‌دوست بعد از تجربه نویسندگی فیلم «بی‌پولی» به‌کارگردانی حمید نعمت‌الله نشان داد که از پس نوشتن فیلمنامه کمدی نیز برمی‌آید. برای همین بعضی از سکانس‌ها و دیالوگ‌های فیلم خودش هم طنزآمیز از آب درآمده است. مثل سکانس گفت‌وگوی حامد با صبا درباره لیست آدم‌هایی که از آنها خوشش نمی‌آید! البته کارگردان به‌همان اندازه که در پرداخت بار کمدی فیلم موفق بوده، در ساخت بار تراژدی فیلم نیز چیزی کم نگذاشته است. مثل سکانس تاثیرگذار صبا با خواهرش که نابیناست. وقتی خواهرش در پاسخ به صبا که چرا به او نگفته برای عمل چشم نیاز به پول دارد، گریه می‌کند و در کمال مظلومیت می‌گوید که من به این وضعیت عادت کرده‌ام و تو به فکر خودت باش.
من اما در کل سوژه فیلم سر به مهر را کمدی می‌دانم. خبر ندارم که خود کارگردان چقدر در این امر عمد داشته است اما نمی‌توانم به داستان دختری که یکباره در اوج مشکلات مالی و روحی نمازخوان می‌شود (مثل اغلب جوانان ایرانی!) و انتظار دارد همه آرزوهایش در همین مدت کوتاه برآورده شوند (که می‌شوند!)، با ذره‌بینی خشک و جدی نگاه کنم.
بازی لیلا حاتمی در فیلم چه در سکانس‌های طنزآمیز و چه در سکانس‌های تراژدی، مثل همیشه خوب بوده و آرش قادری (در نقش حامد) هم بهترین بازی کارنامه سینمایی خودش را در همین فیلم به نمایش گذاشته است.
نکته‌ مثبت دیگر فیلم دیالوگ‌های دلنشین آن است که خیلی از آنها در ناخودآگاه ذهن مخاطب ضبط می‌شود. مثل عنوانی که من برای این یادداشت انتخاب کردم و یا این دیالوگ زیبا که: «چرا هر کی به من می‌رسه، فک می‌کنه من از اون آدمایی هستم که می‌شه بهش توهین کرد؟!».

 

پرتو مهتدی درگذشت
ایلنا- پرتو مهتدی، مترجم، منتقد و روزنامه‌نگار باسابقه درگذشت. پرتو مهتدی یک مطبوعاتی پیگیر و عاشق سینما بود که در فرانسه درس خوانده بود، در دهه‌های 60 و 70 در 12 فیلم با عنوان منشی صحنه و دستیار کارگردان فعالیت کرد. او سال‌های سال، آرام و باوقار کارش را کرد تا توانست نوشت، تا توانست ترجمه کرد، تا توانست روزنامه‌نگار و مترجم تربیت کرد، کتاب منتشر کرد و کوشید اثرگذار باشد و الحق که بود. زیرنویس برخی از معتبرترین فیلم‌های ایرانی کار این مترجم چیره‌دست است که سال‌ها مترجم بسیاری از مهمانان خارجی سینمای ایران نیز بود. پرتو مهتدی همچنین در زمان سفر 10 روزه اعضای هیات‌رییسه آکادمی علوم و هنرهای سینمایی (اسکار) به ایران که به دعوت محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه سینما صورت پذیرفت نقش چشمگیری در ترجمه و ایجاد پیوند بین سینماگران ایران و اعضای آکادمی ایفا کرد و خاطره آن دوران همواره در حافظه تاریخ سینمای کشورمان محفوظ خواهد ماند.
پرتو مهتدی متولد 1330 و عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران بود و بیش از 40 سال از عمر خود را به نقد و نوشتار و ترجمه سینمایی گذراند. مراسم تشییع پرتو مهتدی صبح امروز چهارشنبه ساعت 9 صبح از خانه سینما انجام می‌شود. همچنین مراسم ختم این منتقد ارزشمند روز جمعه 11 بهمن‌ماه از ساعت 18 تا 19:30 در مسجد الجواد برپا خواهد بود.

غیبت «کلاه قرمزی» در نوروز 93
ایسنا- ایرج طهماسب در یادداشت کوتاهی نوشته است: «اینجانب- ایرج طهماسب- در طول یک‌سال گذشته هیچ جلسه‌ای با هیچ مدیری از سازمان صداوسیما نداشته‌ام و نمی‌دانم وقتی صحبت و قراری گذاشته نشده است، چرا باید شایعه تولید و پخش «کلاه قرمزی 93» از اخبار سراسری پخش شود.
آرزومندم برنامه‌سازان دیگر سازمان جهت ساخت مجموعه جذاب دیگری برای کودکان اقدام کنند تا نوروزی شاد در پیش‌رو داشته باشیم.
امیدوارم در فرصتی دیگر امکان خدمتگزاری برای مردم عزیز کشورمان را داشته باشم.»ایرج طهماسب در حالی با این نامه آماده‌سازی کلاه قرمزی برای نوروز 93 را منتفی می‌داند که پیش از این علی بخشی‌زاده، مدیر شبکه 2 از پخش قطعی مجموعه «کلاه قرمزی» در نوروز 1393 خبر داده بود.
علی زارعان، مدیر گروه کودک و خردسال شبکه 2 هم تابستان امسال درباره تولید «کلاه قرمزی 93» گفته بود: در حال مذاکره با تهیه‌کننده و عوامل مجموعه برای تولید پروژه ویژه نوروز 93 هستیم تا شیوه تولید و مسایل پیرامونی آن مشخص شود. سال آینده پروژه‌ای بزرگ‌تر از حد معمول خواهیم داشت و در همین زمینه مذاکرات ادامه دارد.

تکمیل فهرست بازیگران فیلم بهمن فرمان‌آرا
ایسنا- با نزدیک شدن به زمان کلید خوردن فیلم «دلم می‌خواد» فهرست بازیگران و عوامل پشت دوربین اولین فیلم از سه‌گانه «زندگی» بهمن فرمان‌آرا تکمیل شد.تاکنون حضور رضا کیانیان، مهناز افشار، آرمینه زیتون‌چیان، رضا بهبودی، ندا مقصودی و پیام دهکردی در این فیلم قطعی شده و برخی دیگر از بازیگران سینما و تئاتر از جمله صابر ابر، رویا نونهالی، علی سرابی، بهناز جعفری،فرزین صابونی، سحر دولتشاهی، احمد ساعتچیان، مریم بوبانی و... نیز در این فیلم نقش‌آفرینی خواهند کرد.
فیلمنامه فیلم «دلم می‌خواد» را امید سهرابی به نگارش درآورده و علی تقی‌پور تهیه‌کنندگی آن را برعهده دارد.
از عوامل پشت دوربین که حضورشان در فیلم قطعی شده می‌توان به افراد زیر اشاره کرد: مدیر فیلمبرداری: داوود امیری، تدوین: عباس گنجوی، طراح صحنه و لباس: کیوان مقدم، صدابردار: عباس رستگارپور، مدیر تولید: فرهاد کی‌نژاد، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، دستیار اول کارگردان: علیرضا شمس. و برنامه‌ریز: مانفرد اسماعیلی.

ستاره «بریکینگ بد» رییس‌جمهور آمریکا می‌شود
مهر- برایان کرنستون، ستاره سریال محبوب «بریکینگ بد» به زودی با ایفای نقش بیندون بی جانسون، رییس‌جمهور آمریکا در نمایشی تاریخی به نام «تا پایان» اولین اجرایش در برادوی را تجربه می‌کند.
این نمایش که توسط رابرت شنکان نوشته شده، داستان اولین سال ریاست‌جمهوری جانسون بعد از ترور جان اف کندی در سال 1963 را به نمایش می‌گذارد. کرنستون که تا به حال برنده سه جایزه امی شده است درباره بازی در این نمایش گفت که می‌خواست منتظر اثری باشد که واقعا معنی‌دار و طنین‌انداز باشد.این نمایش روز ششم ماه مارس در تئاتر نیل سایمون روی صحنه می‌رود. شنکان، نویسنده نمایش گفت: دو موضوع درباره بازیگری که می‌خواهد نقش رییس‌جمهور جانسون را بازی کند باید مدنظر باشد؛ شما کسی را می‌خواهید که بسیار جذاب و گیرا باشد و در عین حال کسی که کاملا ترسناک باشد و در برایان کرنستون ما هر دوی این خصوصیت‌ها را داریم.شنکان که در سال 1992 برای «چرخه کنتاکی» برنده جایزه پولیتزر نیز شده بود در ادامه گفت: این نقش در اندازه «شاه لیر» است و کرنستون عملا تمام‌مدت روی صحنه است.کرنستون 57 ساله همچنین در اوایل هفته کنونی نیز برای ایفای نقشش در آخرین فصل سریال «بریکینگ بد» برای بازی در نقش والتر وایت، استاد شیمی که تبدیل به تولیدکننده مواد مخدر شد، برنده جایزه اتحادیه بازیگران آمریکا شد.

«شکلک» پیش‌فروش می‌شود
گروه فرهنگ- پیش‌فروش بلیت‌های نمایش «شکلک» از تاریخ 25 دی‌ماه آغاز و با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده است. بلیت 10 روز اول نمایش «شکلک» از طریق سایت‌های تیوال و تئاترتیکت به‌طور کامل به فروش رسیده و هم‌اکنون گروه اجرایی پیش‌فروش هفته سوم را آغاز کرده است. گفتنی است بلیت نمایش شکلک برای دانشجویان در روزهای یکشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه هر هفته با تخفیف ویژه 40 درصد یعنی با قیمت 12هزار تومان به فروش می‌رسد.
این اثر در اجرای قبلی 10 سال پیش مورد استقبال منتقدان قرار گرفته و جایزه بهترین متن نمایشی و همچنین بهترین موسیقی برای حیدرساجدی را از بیست و دومین جشنواره تئاتر فجر دریافت کرده است. همچنین این نمایش بجز ایران در هند و فرانسه نیز اجرا رفته است.
نمایش «شکلک» نوشته «نغمه ثمینی» به کارگردانی «کیومرث مرادی» روی صحنه می‌رود. پانته‌آ بهرام، امیر جعفری، ستاره پسیانی، نوید محمدزاده در این نمایش ایفای نقش می‌کنند.
«شکلک» از هشتم بهمن‌ماه با همراهی «موسسه فرهنگی هنری کارنامه» هر شب ساعت 20 در تالار شمس (اکو) به آدرس خیابان موحددانش (اقدسیه)، شرق به غرب بعد از آجودانیه، کوچه نیلوفر، پلاک 3 اجرا شده و علاقه‌مندان می‌توانند جهت خرید اینترنتی بلیت به سایت‌های تئاترتیکت (theaterticket.ir) و تیوال (tiwall.com) مراجعه و یا با شماره‌های 09386183421 و 09373340794 تماس حاصل کنند.



Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles