Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

رونمایی از فیلم تازه بنی‌اعتماد در روز دوم جشنواره فجر: قصه‌های رخشان

بعد از هفت سال رخشان بنی‌اعتماد با قصه‌هایش به سینما آمد. او که بارها گفته بود به تحریمی خودخواسته رفته برای بازگشتش به سینما راه خوبی را انتخاب کرده است. به سراغ قهرمان‌هایش رفته تا قصه امروز آنها را بگوید‌ تا برای مخاطبی که قصه‌‌های او را دیده و از بر است، حال و روز امروز قهرمان‌هایش از روسری آبی و طوبی و زیر پوست شهر تا نرگس و گیلانه و خون‌بازی می‌‌گوید. رخشان بنی‌اعتماد به عنوان یک فیلمساز اجتماعی‌ در دنبال کردن سرنوشت قهرمان‌هایش انگار قصد دارد به مخاطبش یادآوری کند که این قصه‌های بیشتر تلخ، اما واقعی، صفحه‌های از زندگی آدم‌های معمولی روزگار ما بود‌ که هنوز هستند و هنوز روایت می‌کنند. فیلم با عباس زیر پوست شهر شروع می‌شود که محمدرضا فروتن نقشش را بازی می‌کرد. او ادامه قصه‌اش را از همان جا که دیده بودیم برای کسی تعریف می‌کند و آن‌که شنونده ادامه قصه زیر پوست شهر است، حبیب رضایی، مستندسازی است که می‌شود نخ تسبیح روایت این هفت قصه. مستند‌سازی که هنوز می‌خواهد روایتگر قصه‌ها از زیر پوست این شهر باشد.
این تصویر مرا به یاد 13 سال پیش انداخت که تازه دانشجو شده بودم و برای اولین بار کلاسم را پیچاندم و رفتم به دیدن زیر پوست شهر. آن روز وقتی از سینما بیرون آمدم تصمیم گرفتم همین امروز دوباره این فیلم را ببینم. برای همین به خانه رفتم و بی‌آنکه اعتراف کنم برای رفتن به سینما دانشگاه نرفته‌ام با آب و تاب برای خواهر بزرگم تعریف کردم که فیلم جدید رخشان بنی‌اعتماد چنین و چنان است و شنیده‌ام که می‌خواهند زود از اکران پایین بیاورندش و او را مجاب کردم که همان شب با من به سینما بیاید...
چند روز بعد درجلسه پرسش و پاسخی که با حضور خانم بنی‌اعتماد در دانشگاه برگزار شده بود‌ با اشاره به پذیرفته شدن استعفای وزیر فرهنگ وقت‌ از خانم بنی‌اعتماد پرسیدم: فکر می‌کنید با رفتن این آقای وزیر بازهم می‌توانیم به آمدن فیلم‌هایی چون زیر پوست شهر، بر پرده سینماها امیدوار باشیم و او پاسخ داد: افراد به خودی خود مهم نیستند مهم تفکر است. مهم این است که ما فکر می‌کنیم و فیلم می‌سازیم و سرانجام فیلم‌هایمان دیده می‌شود.
این همان حرفی است که مستند‌ساز فیلم قصه‌ها یکبار دیگر تکرارش کرد و قصه خود مرا به یاد من آورد. مستند‌سازی که به دلیل فیلمبرداری از صحنه‌های اعتراضات کارگری دوربینش، ضبط شده بود، پای تلفن به کسی گفت: «هیچ فیلمی برای همیشه تو کمد نمی‌مونه.»
قصه‌های رخشان بنی‌اعتماد بیشتر از همیشه شبیه زندگی است. گاهی کسالت بار می‌شود، گاه اعصاب خرد کن، گاه خنده‌‌دار و گاه نفس‌گیر.  قصه‌ها کسی را از قلم نمی‌اندازد. قصه‌ها، هیچ‌کدام شیرین نشده‌اند. جایی از تماشای سرنوشت قهرمانت شوکه می‌شوی، گاهی بغض می‌کنی و گاهی خیالت برایش راحت می‌شود.
اما از همه اینها مهم‌تر، امیدی است که سکانس پایانی به مخاطب می‌دهد؛ آنجا که تو را با سرنوشت هولناک سارای خون بازی روبه رو می‌کند اما نشانت می‌دهد که زندگی تمام نشده و می‌شود شبیه آدم‌های عادی زندگی کرد و عادی زندگی کردن را دوست داشت.

 

داوران نباید در موضع انفعالی قرار بگیرند

در حالت کلی وجود نام‌ها و عناوین بزرگ در حوزه سینما در جریان یک جشنواره می‌تواند رقابت حرفه‌ای را به وجود بیاورد. در عین حال اثری می‌تواند در یاد‌ها باقی بماند که قواعد سینمایی را رعایت کرده باشد‌ حال می‌خواهد این اثر ساخته یک کارگردان کار کشته باشد، خواه یک جوان فیلم اولی.
در جریان داوری‌های جشنواره، باید داوران و صاحبنظران با یک اثر رو به رو باشند نه یک اسم. باید فیلم تعریف درستی از مدیوم سینما و ذات سینما داشته باشد و قابلیت درست در پردازش مفاهیم و قصه. آنگاه است که می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد.
وجود نام‌های بزرگ در جشنواره نباید موجب انفعال کار داوران شود و تاثیری روی قضاوت آنها داشته باشد. هرچند احترام و ارج نهادن به کارگردانان با‌سابقه جای خودش را دارد. در عین حال جشنواره‌ای می‌تواند مورد توجه مخاطبان و کنجکاوی آنان قرار بگیرد که در تولید سالانه‌اش تنوع و جذابیت لازمه را چه در مضمون آثار و چه در نام‌های سازندگانش ایجاد کرده باشد. این جذابیت در بخش نگاه تماشاگران است، اما داوران در هر صورت باید نگاه سینمایی صرف به فیلم‌ها داشته باشند.
خوشبختانه در جشنواره امسال تا حد زیادی این تنوع رعایت شده است. کارگردانان کهنه‌کاری مثل مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی در جشنواره حضور دارند و در کنارشان فیلمسازانی که از نسل کارگردانان بعد از انقلاب هستند و موجودیت و هویتشان را در این سال‌ها کسب کردند.
 این ویژگی می‌تواند ویترین مناسبی باشد برای جلب مخاطب و آشتی مردم با جشنواره‌ای که بعد از سی و دو دوره قواعد بازی را رعایت کرده و در تعریف موجودیت خود و نحوه برگزاری به یک ثباتی دست یافته است.
حالا اینکه این تنوع و حضور این نام‌ها چه حد می‌توانند به رونق جشنواره کمک کنند بستگی به موضوعاتی دارند که فیلم‌های امسال به آنها پرداخته است.
 امیدواریم امسال شاهد رقابتی سالم و به دور از حاشیه در جشنواره فیلم فجر باشیم که معیار داوری‌ها شایستگی فیلم‌ها باشد.

 

محمود دولت‌آبادی در شب «نلسون ماندلا» به کوشش مجله بخارا: زندان، وهن بشری است
عصر شنبه 12 بهمن‌ماه 1392 شب «‌نلسون ماندلا»‌، صد و چهل و نهمین شب از شب‏های مجله بخارا بود که با همکاری سفارت آفریقای جنوبی در تهران، دایره‎المعارف بزرگ اسلامی، بنیاد فرهنگی اجتماعی ملت، انتشارات گرایش تازه و شرکت جی‌اس‌اس برگزار شد.
علی دهباشی در آغاز این مراسم از نلسون ماندلا چنین گفت‌: ماندلا نخستین رییس‌جمهور آفریقای جنوبی است که در انتخابات عمومی برگزیده شد. وی پیش از ریاست‌جمهوری از فعالان برجسته مخالف آپارتاید در آفریقای جنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا بود‌ به همین  خاطر  محاکمه و زندانی شد. اما او همواره پایبند به عدم توسل به خشونت بود.
ماندلا در طول ۲۷ سال زندان‌ که بیشتر آن را در یک سلول در جزیره روبن سپری کرد، مشهورترین چهره مبارزه علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی شد. ماندلا پس از آزادی از زندان در سال ۱۹۹۰، سیاست صلح‌طلبی را در پیش گرفت‌ و در سال 1993 جایزه صلح نوبل به وی تعلق گرفت.
ماندلا در هفت سالگی، نخستین عضو خانواده خود بود که به مدرسه پا گذاشت، وی در مدرسه توسط یک معلم متدیست‌ با تبعیت از نام هوراسیو نلسون دریاسالار انگلیسی «نلسون» نام نهاده شد‌. ماندلا در 19 سالگی‌ در سال ۱۹۳۷‌ به هلدتون، دانشکده وسلی در فورت بیوفورت که بیشتر خانواده سلطنتی در آن مشغول به تحصیل بودند عزیمت کرد‌ و به ورزش‌های بوکس و دو و میدانی علاقه‌مند شد و سپس در دانشگاه فورت‌هار به تحصیل در علوم انسانی پرداخت و در همین دانشگاه بود که با با اولیور تامبو، آشنا شد و این آشنایی به دوستی پایدار انجامید.
ماندلا در پایان سال اول تحصیلات خود‌ در تحریم شورای نمایندگی دانشجویان که در اعتراض به سیاست‌های دانشگاه انجام گرفت شرکت کرد‌ و پس از آن از فورت‌هار اخراج شد و پس از آن زندگی پر فراز و نشیبی را در پی گرفت که همگان از آن واقفیم.
زمانی فرا رسید که آفریقای جنوبی میزبانی جام جهانی راگبی ۱۹۹۵ را بر عهده داشت، نلسون ماندلا اتباع غیرسفیدپوست آفریقای‌جنوبی را به حمایت از تیم اتحادیه ملی راگبی آفریقای جنوبی که پیش از آن مورد نفرت همگان بود، دعوت کرد. پس از آنکه تیم اسپرینگبوک با پیروزی بر نیوزیلند به قهرمانی رسید، ماندلا با پوشیدن لباس اسپرینگبوک جام قهرمانی را به کاپیتان سفید‌پوست این تیم، فرانکو پینار اهدا کرد. این اقدام ماندلا به روزی مهم در تقویم بین‌المللی بدل شد. روز ماندلا، آیینی است که هر ساله در ۱۸ ژوییه به افتخار ماندلا جشن گرفته می‌شود. این روز در نوامبر ۲۰۰۹ رسما توسط سازمان ملل متحد نامگذاری شد. ۱۸ ژوییه زادروز ماندلاست و همین روز مبنای برقراری آشتی میان سیاهان و سفیدپوستان آفریقای‌جنوبی محسوب شد.
سپس محمود دولت‌آبادی از «زندان، وَهن بشری» سخن گفت: در دوره‎هایی از تاریخ آدم‎هایی به دنیا می‎آیند، زندگی می‎کنند و زندگی‏شان را به انجام می‎رسانند تا آدم‎های دیگری از نومیدی دق نکنند‌ و ماندلا یکی از آن نمونه‏های درخشان دوره ما بود که خوشبختانه ما او را شناختیم.
 این خیلی مهم است که ما شانس داشتیم با او یک لحظاتی را بگذرانیم. وقتی از من دعوت شد که به اینجا بیایم و صحبت کنم‌، یک عبارتی که در ذهنم مانده بود برای بیان و نشده بود بار دیگر به یادم آمد و آن اینکه اشاره به زندگی ماندلا در زندان هست و اینکه به واقع معتقدم که زندان یک وهن بشری است‌.
چنین حسی با عین این عبارت وقتی به ذهن من رسید که بیش از دو هفته‏‎ای از صبح بازداشتم نگذشته بود و چندی نگذشت که فکر کردم زندان نه فقط برای متهم بلکه برای زندانبان هم یک وهن است‌ اما چون در بندهای عمومی به جوانانی برخوردم که حتی تا 33 ماه را در تک‌نمره یعنی انفرادی گذرانیده بودند فکر کردم تحمل و پایداری در برابر چنان وهنی خود یک ظرفیت ناشناخته بشری است نیز.
سپس شنیدم مردی واداشته شده سه ماه بر نیمکتی نشانده بماند. فکر کردم چنان شکنجه‎ای علیه یک انسان هم یک صنع بشری است، از آن مایه‏ای که ما احیانا به آن می‎گوییم اهریمنی و چون شنیدم که آن شخص نشانده شده در آن مسیر سه‌ماهه تاریخ فلسفه را در ذهنش بازخوانی کرده است، فکر کردم این هم توانشی است خود ویژه ظرفیت‏های ناشناخته بشری‌ و البته حیرت نکردم زیرا از لحظه‏ای که به درک هست و نیست رسیده‏ام دیگر از ناممکن‏ها حیرت نمی‏کنم.
آقای ماندلا‌، شما هم حیرت مکنید که در نیستی‎تان شما را می‏نامند. تصویرنامه زندگی شما را که می‏دیدم خوشبختانه اشاره‏ای ندیدم از رفتاری که در زبان فارسی ما به آن «‌شکنجه» می‏گوییم. توامانی از برخورد خصمانه با تن و جان یک انسان در سه کنج آن بی‎پناهی عظیم که لحظه‏‌ آرزوی پندار بازگشت به سلول چیزی است همسان تخیل در بهشت.
به نظر می‎رسد دشمنان شما اندکی از پرتو شرم دست‌کم در قبال شما برخوردار بوده‎اند‌ اما در کنار شما، در آنجا، در رواندا مردمان را به دراز و کوتاه طراحی کردند. درست شبیه آنچه برتولت برشت دیده بود در کله‌گردها و کله‌تیزها. وقتی در احوال نزع بودی، باز هم کارگران معدن شما را به گلوله بستند، آقای ماندلا.
و چون پیشنهاد شد عزایم‌گونه‏ای برایتان بنویسم شوخی‏‎وار با خود گفتم نه، شاید اثر کند و مرد از پای‌نیفتاده سربرآورد، پلک بگشاید و در خانه روشنانَش متوجه شود که در دور تازه چه محشری به راه انداخته‏اند غول‏های از شیشه به در‌آمده. و این بار ماندلا بار دیگر دق کند‌ زیرا آنچه ما شاهدش هستیم تعریف متعارف ندارد، این بلوغ جنینی بشر است. این بلوغ جنینی است و کار جنین خون‎آشامی است.
 باری ای مرد عامی عارف، ای فیلسوف واقعیت چه خوب دریافته بودی زمانه و موقعیت و حریفان را با وجودی کردن تجربه‏هایی چون پاتریس لومومبا ، محمد مصدق و آن مرد عزیز ایرلندی که نام او را هرگز به خاطر نمی‏آورم و مهاتما گاندی و خوب درک کرده بودی ذات نفرت‎انگیز خشونت را‌ و اینکه از کینه بجز نفرت نمی‏زاید. پس مهار نفرت‌، همان هنر و مهارت اندیشنده تو شد به سالیان امکان تمرکز و تفکر‌.
همانچه تو نلسون ماندلا‌، همانچه تو را خود ویژه می‏سازد در عین سادگی که عین کمال است‌. بخت رنج و صبوری و شکفتن لطف سهم هر کس نمی‏شود با چنان هستی‎‏مندی و بودنی در زمانه و نسبتی معین. شما آقای ماندلا، توانستی بشریتی را مجاب کنی که وجه غالب آن رغبتی به تولد خود ندارد‌، بشریتی که اشتیاقی به کشف ظرفیت‏های انسانی خود نشان نمی‎دهد یا مجال آن را پیدا نمی‏کند. شما آقای ماندلا توانستید خونبارش بشری را در برشی از تاریخ و بخشی از جغرافیا مهار کنید با تحمل و تحمل و تامل و صبوری و صبوری و سرانجام چیرگی بر آن وهن بشری. آری همچنان زندان یک وَهن بشری است و مباد‌، امیدوارم.  
پس از دولت‎آبادی نوبت به دکتر صادق زیباکلام رسید و موضوع سخنرانی وی «‌ماندلا‌» بود: «من فکر می‎کنم که بعد از صحبت‏های آقای دولت‏آبادی حرف زیادی برای گفتن نمی‏ماند. مثل غزل حافظ که بعد از آن آدم نمی‏داند اصلا چی بگوید‌، چه طور شعری را بعد از شعر حافظ می‏شود گفت ولی خوب این هم بد‌اقبالی من بوده که من درست بعد از آقای دولت‏آبادی باید صحبت کنم. پناه بر خدا!
نگاه من به نلسون ماندلا بیشتر یادآور دوران دکترای من می‏‎شود‌ در دهه 60. تز من در دانشگاه برادفورد در خصوص انقلاب اسلامی ایران بود‌ و بالطبع در خصوص انقلاب، ماهیت انقلاب و ذات انقلاب را از نظر صاحبنظران مختلف باید بررسی می‏کردم‌. در آن بررسی‏ها بود که با نویسنده‏ای به نام اچ.جی.ولز آشنا شدم. ولز در حقیقت یک رمان‎نویس بود. چندین رمان علمی- تخیلی نوشته بود و یک رساله کوتاه درباره انقلاب داشت و آن رساله کوتاه بود که من باید می‎خواندم.‌»
در ادامه دکتر زیبا‌کلام به رساله اچ.جی ولز و پیامدهای انقلاب کمونیستی در روسیه اشاره کرد: «‌ولز قطعا وقتی اثرش را می‎نوشت‌، زمانی را که خاندان رومانف توسط لنین و رهبران انقلاب اکتبر تیرباران می‎شدند، کاملا در برابر دیدگانش مجسم کرده بود. تزار ایستاده، در کنارش همسرش و هفت بچه قد و نیم قد تراز و از همه جالب‏‎تر طفل شیرخواری که در بغل ملکه هست و لحظه بعد همه آنها به دست بلشویک‎ها تیرباران می‎شوند‌. ولز قطعا اعدام‎های ژاکوبن‎ها را در تاریخ دیده بود که چطور سرها به زیر گیوتین می‏رفت، سر بسیاری از انقلابیون و غیر انقلابیون به دست انقلابیون فرانسه. دقیق نمی‏دانم آیا ولز کشتار انقلابیون کمونیست را وقتی در چین به قدرت می‏رسند می‏بیند یا نه.»
و سپس دکتر زیباکلام به ماندلا و واسلاو‌هاول پرداخت‌: «و آنگاه ما به نسلی از انقلابیون رسیدیم که به نظر من تئوری ولز را ابطال کردند‌ زیرا این بار با انقلابیونی رو‌به‌رو شدیم که اصراری در گرفتن انتقام نداشتند‌. وقتی واسلاو‌هاول در چک به قدرت رسید قرار منع تعقیب تمام کسانی را صادر کرد که با پلیس مخفی چکسلواکی همکاری کرده بودند‌‌، دقیقا همان عملی که ما از نلسون ماندلا می‎بینیم. البته حقیقتش این است که من فکر می‏کنم این دو وامدار مرد بزرگی هستند به نام مهاتما گاندی. شاید اگر امروز اچ.جی ولز زنده بود و اینها را به چشم خود می‏دید‌، در نگاه خود تجدید‌نظر می‏کرد.»
و جاوید قربان اوغلی، سفیر سابق ایران در آفریقای‌جنوبی سخنران بعدی بود و از آرمان‌های ماندلا سخن گفت که برای آن مبارزه کرد. در بخشی دیگر از این مراسم دقایقی از فیلم مستندی که زندگی نلسون ماندلا را تصویر می‎کرد به نمایش درآمد.

 

«قصه‌ها» در صدر آرای مردمی روز اول جشنواره
ایلنا- نخستین روز از سی‌و‌دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در حالی دیروز 12 بهمن‌ماه به پایان رسید که مردم در سینماهای مختلف سطح کشور به تماشای آثار حاضر در این رقابت
سینمایی نشستند.
اما در شهر تهران که شمارش آرای مردمی از سوی خانه سینما انجام می‌گیرد در روز نخست فیلم «قصه‌ها» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد با 3/28 درصد بالاترین میانگین را در میان آرای مردمی دارد.
فیلم‌های «خط ویژه» به کارگردانی مصطفی کیایی با 3/ 4 درصد، فیلم «چند متر‌مکعب عشق» به کارگردانی جمشید محمودی با 2/79 درصد و فیلم «میهمان داریم» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور با 2/50 درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند.
شمارش آرای مردمی در کل سینماهای تهران جشنواره فیلم فجر امسال توسط خانه سینما انجام می‌شود. این میانگین روزانه درنظر گرفته می‌شود و مدیر اجرایی و برنامه‌ریزی ستاد شمارش محسن ‌هاشمی است.

افتتاح نمایشگاه عکس و پوستر در زیرگذر ولیعصر
گروه فرهنگ- نمایشگاه عکس و پوستر «ایران ما» همزمان با سی و ششمین سال پیروزی انقلاب اسلامی روز سه‌شنبه 15 بهمن به همت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در زیرگذر چهار‌راه ولیعصر(عج) افتتاح می‌شود.
این نمایشگاه شامل 27 پوستر برگزیده جشنواره فرهنگی هنری پرچم و همچنین 35 عکس از مجموعه «قاب انقلاب» متعلق به قاسم حاجی‌محمدی است که از وقایع سال‌های پیروزی انقلاب تهیه شده است.
نمایشگاه عکس و پوستر «ایران ما» ساعت 10 صبح روز سه‌شنبه 15 بهمن با حضور جمعی از عکاسان و هنرمندان عرصه هنر‌های تجسمی در زیرگذر چهارراه ولیعصر(عج) افتتاح می‌شود و تا 22 بهمن‌ماه ادامه خواهد داشت.

ماکسیمیلیان شل بازیگر اسکاری درگذشت
مهر- ماکسیمیلیان شل، بازیگری اتریشی که در سال 1961 جایزه بهترین بازیگر مرد اسکار را دریافت کرده بود جمعه در 83 سالگی درگذشت.
این بازیگر مطرح که برای فیلم «داوری در نورمبرگ» اسکار برده بود‌ از یک بیماری طولانی‌مدت رنج می‌برد.
شل که متولد سال 1930 در وین بود‌ پس از حمله نازی‌ها به کشورش و اشغال آنجا در سال 1938 با خانواده‌اش راهی سوییس شد و پس از تحصیل در دانشگاه بازل شروع به بازیگری روی صحنه نمایش کرد.
او در سال 1955 برای نخستین بار در فیلم آلمانی «فرزند، مادر و یک ژنرال» بازی کرد و بعد در درام تلویزیونی «داوری در نورمبرگ» بازی کرد. این فیلم درباره محاکمه نازی‌ها برای جنایت‌های جنگی بود.
 بازی او در این فیلم آنقدر تاثیرگذار بود که از میان همه گروه بازیگران، تنها از وی درخواست شد تا در فیلم سینمایی اقتباسی از این اثر در سال 1961 و در کنار بازیگرانی چون اسپنسر تریسی، برت لنکستر، جودی گارلند، مارلین دیتریش، مونتگومری کلیفت و ویلیام شاتنر بازی کند. او با بازی در این نقش برای اولین بار نامزد کسب اسکار شد و این جایزه را نیز دریافت کرد.
آخرین فیلم ‌هالیوودی وی «برادران بلوم» در سال 2009 بود.

سُمی رمانی از جوزف‌ هیلر را ترجمه می‌کند
ایلنا- سهیل سمی از تجدید چاپ ترجمه‌های قبلی و انتشار ترجمه‌های جدیدش خبر داد. این مترجم دو رمان از ساوئل بکت را آماده انتشار دارد و درحال حاضر مشغول ترجمه‌ آثار دیگری ا‌ست.
این مترجم در مورد تصمیم تازه‌اش برای ترجمه گفت: دو سال پیش ترجمه رمانی ۵۰۰ صفحه‌ای را آغاز کرده بودم از نویسنده‌ای به نام «جوزف هیلر» اما بعد از ترجمه ۱۵۰ صفحه از آن به دلیل پیش‌آمد کردن کارهایی مهم‌تر آن را کنار گذاشتم. قصد دارم به زودی ترجمه این رمان را از سر بگیرم.
وی ضمن بیان این مطلب که جوزف هیلر تنها دو رمان داشته، ادامه داد: رمان اول این نویسنده آمریکایی «ماده ۲۲» نام دارد که در مورد ارتش آمریکاست. اما رمان دومش که آن را در دست ترجمه دارم، «یه اتفاق ساده» است. این نویسنده از طنز سیاه استفاده کرده و در این رمان به تحلیل طنزآمیزی از زندگی متوسط مردم آمریکا در دهه‌های میانی قرن بیستم دست زده. امیدوارم به زودی ترجمه این رمان را به اتمام برسانم و ارشاد نیز با انتشار آن موافقت کند.

خبری از حضور «چارتار» در جشنواره فجر نیست
مهر- مدیر برنامه‌‌‌های گروه موسیقی «چارتار» اخباری مبنی بر حضور احتمالی این گروه در جشنواره موسیقی فجر را رد کرد.
مهدی سوفالی، مدیر تولید گروه موسیقی «چارتار» با بیان این مطلب افزود: هنوز هیچ پیشنهاد یا خبری برای برگزاری کنسرت در چارچوب بیست‌و‌نهمین جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر به دست ما نرسیده است و ما از همین‌جا هرگونه خبری که مبنای آن حضور ما در این دوره از جشنواره است، تکذیب می‌کنیم زیرا همان‌طور که گفتم تاکنون هیچ دعوتنامه رسمی از مرکز موسیقی وزارت ارشاد یا دبیرخانه جشنواره موسیقی فجر به دست ما نرسیده است.
وی با اشاره به فعالیت‌های دیگر گروه «چارتار» گفت: طی این روزها به شدت مشغول آماده‌سازی مراحل نهایی آلبوم «باران تویی» هستم که به زودی در بازار موسیقی منتشر خواهد شد. البته سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه تیزر رسمی اولین آلبوم گروه ما با بازی مهناز افشار منتشر خواهد شد. این بازیگر در آلبوم گروه هم به دکلمه برخی از اشعار آلبوم و هم به عنوان بازیگر در کنار اعضای گروه در این تیزر حضور خواهد داشت.
گروه موسیقی «چارتار» فعالیت خود را از دو سال پیش با انتشار تک‌آهنگ‌هایی در فضای مجازی آغاز کرد.
 اشعار و ترانه‌ها و همچنین لحن و صدای خواننده که برگرفته و استوار بر ادبیات و موسیقی کلاسیک ایرانی است از یکسو و همچنین ملودی‌های پویا و تنظیم‌های مدرن از سوی دیگر، فضای متفاوتی را در موسیقی این گروه به وجود آورده که مخاطبان زیادی را نیز علاقه‌مند خود کرده است.




Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles