تجلیل از نیمقرن حضور پری صابری در تئاتر ایران در سالروز تولدش : ملاقات با بانوی 80 ساله
گروه فرهنگ - خانم صابری این امکان و شانس و شرایط را داشتند که با هنرمندان مهمی همکاری و همفکری و نشست و برخاست داشته باشند. دوستی و همکاری نزدیک با فروغ فرخزاد که در نمایش «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» پیراندللو متبلور شد همچنین آشنایی با اوژن یونسکو که نخست در فرانسه بود و سپس در سفر یونسکو به ایران همچنین با دیگر شخصیتها همچون سهراب سپهری و بسیاری دیگر.
مجموعه این مناسبات و همکاریها و بعد آشنایی و مطالعه جدی در تئاتر جهان این امکان را به ایشان داد که بتوانند با تواناییهای بیشتر در حوزه اقتباس از آثار کلاسیک ادبیات فارسی همچون شاهنامه و مولانا و دیگر متون کلاسیک همچون عطار آثار مدرن و خلاقی را ارایه کنند که بسیاری از حاضران این نمایشنامهها را دیدهاند که از جمله موفقترین آثار نمایشی تئاتر ایران است.
وجه دیگر خانم صابری ترجمههای ایشان است؛ از آثار نمایشنامهنویسان مهم فرانسهزبان همچون کامو، یونسکو، ژان پل سارتر و... خانم صابری آثار دیگری نیز در کارنامه خود دارد از جمله «هفت شهر عشق»، «شمس پرنده»، «2 قصه برای فیلم لیلا در نصف جهان» و... .
این همه را گفتم و کوتاه میکنم که مجموعه این کارنامه زرین و درخشان خانم پری صابری به راحتی به دست نیامده است و تنها شاید عده معدودی بدانند که چه مایه رنج و رنج را متحمل شدهاند و با سینه پردرد اما با لبی خندان به کار خود همچنان ادامه میدهند.
اینها بخشی از سخنان علی دهباشی در جشن تولد پری صابری بود. دهباشی که در غالب برنامه شبهای بخارا هر بار به سراغ یک شخصیت فرهنگی میرود این بار به بهانه هشتادمین سالروز تولد صابری به سراغ وی رفت. در تولد این نمایشنامهنویس بزرگ، افرادی چون فرزندان پری صابری، مریم و تیمور شیرینلو، خسرو سینایی، دکتر توفیق سبحانی، ماندانا صدیقبهزادی، پوران صلحکل، گلی امامی، فریده زندیه، تورج اتحادیه، فرهاد مشار، آناهیتا قبائیان، دکتر حسن حاج سیدجوادی، دکتر حمیده مروج، صدیق تعریف، دکتر خوشنویس، مهندس کورش زعیم، هایده مشایخ، فروزنده اربابی، فروغ بهمنپور، ترانه شایگان و همچنین احمد مسجدجامعی، ریاست شورای شهر تهران و علی مرادخانی، معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور داشتند.
دکتر ژاله آموزگار سخنران بعدی این نکوداشت بود که از «بانوی نستوه» حکایت کرد: به همت آقای دهباشی عزیز گرد هم آمدهایم تا سالروز تولد بانویی را شادباش بگوییم که کارنامه کاری و اخلاقی درخشانس او را در جرگه زبدگان جامعه ما قرار میدهد که با وجود تنگناها در این زمینه کم نمیآوریم.
کیست که از سابقه پربار تحصیلی و علمی پری صابری آگاه نباشد. زمانی که خانواده روشنفکرش این مجال را برای او فراهم میکنند که تحصیلات دانشگاهیاش را در پاریس در رشته تئاتر و سینما ادامه دهد، دری از پیشرفت به سوی او گشوده میشود که برای بسیار کسان آرزویی دست نیافتنی است. او قدر این موقعیت را میداند، فرصت را هدر نمیدهد. خوب میآموزد و خوش میدرخشد. اولین فیلم کوتاهش درباره خیام در 1954 در پاریس بهترین فیلم دانشجویی شناخته میشود.
مانند بیشتر دانشآموختگان آن زمان با بار اندوختههایش به ایران بازمیگردد تا صفحات کارنامهاش را با کارهای برجستهاش در سرزمین خودش زرین کند.
به نظر من آنچه بیش از همه در کارهای پری صابری تحسینبرانگیز است همت، جرات و تحمل اوست. او میتوانست در شرایط نامطلوب با امکاناتی که داشت و دارد به دور از هر قیل و قالی به کناری بنشیند و کتاب بخواند، موسیقی گوش کند، دور جهان بگردد و کار به کاری نداشته باشد، چنانکه بسیار کسان چنین راهی را برگزیدند.
اما او چنین نکرد. فراموش نکنیم آن زمان پرتنشی را که او با عزمی زنانه پا به میدان گذاشت و در شرایط سختی که همه به یاد داریم هنرمندان زن و مرد را با همه دلزدگیها و زودرنجیهایشان به کار گرفت با ظرایف و حساسیتهای شغلی آنها مدارا کرد و شرایط ناگواری را گردن نهاد که از تحمل بسیار کسان خارج است و نتیجهاش آثار هنری ارزندهای شد که در آن سالها همه را با اشتیاق به سالنهای نمایشش کشاند.
دکتر امید روحانی در بخشی دیگر از این مراسم از دوران 50 ساله هنری خانم صابری سخن گفت: این دوره را میتوان به دو دوره مشخص تقسیم کرد؛ این دورهبندی در آثار بسیاری از هنرمندان میسر است ولی فکر نمیکنم این دو دوره در هیچ هنرمندی به اندازه خانم صابری مشخص باشد.
دوره اول دورهای که از بازگشت ایشان از فرانسه آغاز میشود و عملا تا زمان انقلاب به طول میانجامد. خانم صابری به ایران برمیگردند به همراه بسیاری از هنرمندان که در آن سالها پس از فارغالتحصیل شدن به ایران برمیگشتند و هنر ایران بسیار مدیون این هنرمندان است. عملا آنچه ما در سینمای ایران داریم بخش عمدهای از آن حاصل فعالیت هنرمندانی است که در این سالها که مصادف است با دهه 60 میلادی به ایران برمیگردند. در زمینه تئاتر به خصوص خانم پری صابری و زنده یاد حمید سمندریان شاخصاند؛ این دو نفر همان کاری را میکنند که زمانه از آنها انتظار دارد. ما صاحب یک سنت تئاتری بودیم در سالهای دهه 20، سالهای طلایی تئاتر لالهزار.
امید روحانی در ادامه سخنانش اشاره کرد: «آن پدیده جدیدی که خانم صابری و زندهیاد حمید سمندریان به تئاتر ایران میآورند، دراماتورژی است، یعنی خوانش جدید از آثار قدیمی. کشف امکانات نمایشی در آثار قدیمی، کشف امکانات جدید سپس دکتر امید روحانی به کارهای خانم صابری پس از انقلاب اشاره دارد و به نظر من خانم صابری در دوران پس از جنگ چیزی را بنا میکند که بسیار مهمتر از دوران اول است. یعنی خلق اُپرت ایرانی. کوشش برای پیدا کردن اپرت که خودش باز ریشه قدیمی دارد و 20 سال گذشته و خانم صابری همچنان خستگیناپذیر کار میکند. »
پس از سخنان محمد حاتمی، خسرو خورشیدی و رامین آزادآور نوبت به پری صابری، این بانوی 80 ساله رسید تا با دوستان و مخاطبان خود سخن بگوید: پری صابری هستم، زاده آب و خاک ایران. حرفهام تئاتر، نویسندگی و گردش در باغ هنر است. تئاتر دلبستگی من است. جایگاه شناخت آدمی است. خودشناسی است. نمایش بزکنشده تقواها و شرارتهاست. ادراک حس بلوغ و آزادی است. غوغای زندگی است! کجا میتوان دلپذیرتر از تئاتر به آگاهی رسید، به پناهگاهی علیه دلمردگی! کجا انسانها میتوانند در لحظهای که تنها به لبان یک نفر چشم دوختهاند و با حسی مشترک به تصرف درآمدهاند و ربوده شدهاند، این چنین به برادری یکدیگر واقف شوند. آن دیگری که خود من است و رنج میبرد و لذت میبرد و تاروپودم را با همدردی به ارتعاش در میآورد. بازیگری که تقوا و شرارت را هم قدرت سیمهای لخت فشار قوی، هر روز تجربه و زندگی میکند و زیبایی و زشتی را در اقتدار کاملشان با قدرتی همطراز به تماشاگران منتقل میکند. کجا میتوان پنداشت تقوایی والاتر موجود است؟ در کجا، «یگانگی» معنی بیشتری پیدا میکند؟
ما کارگزاران تئاتر به تعهد عشقی رودررو و کارساز، گردن نهادهایم و باور داریم هنر، مولد بروز استعدادهای غیرمنتظره آدمهاست! به انسان امکان زیستن میدهد. امکان شاعر شدن. امکان معرفت! هر انسانی میتواند به خلاقیت دست پیدا کند و به آگاهی برسد و استعدادهای نهفتهاش را باور کند و از سرچشمه خرد توشه بردارد که: خرد سرچشمه خوشبختی است.
در خاتمه کیک تولد پری صابری بریده شد و پرتره او، کار فخرالدین فخرالدینی به وی اهدا شد. بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار نیز کتابهایی به ایشان اهدا کرد و نیز دکتر توفیق سبحانی پژوهشی از مولوی را به خانم صابری اهدا کرد و هدیهای نیز از سوی شبکه بینالمللی میراث فرهنگی ناملموس در کره جنوبی ICCN وابسته به یونسکو توسط نماینده این سازمان، خانم صدری شریفی با امید به حضور پری صابری در اجلاس زنان و میراث فرهنگی در اکتبر 2014 / مهرماه 1393 در اصفهان به وی داده شد.
دولت تا کجا میتواند در سینما داخل شود؟
نظارت با دیکته تفاوت دارد
در بررسی رابطه دولت با سینما و جشنواره باید بگویم دولت در ارتباط با جشنواره فیلم فجر، کار خاصی نمیتواند انجام دهد. جشنواره ثمره یکسال فعالیت سینماگران است که مورد قضاوت و ارزیابی قرار میگیرد. مردم فیلمها را میبینند و نظرات مثبت و منفی در افواه عموم دهان به دهان میچرخد و روی روند سینما تاثیر میگذارد. رابطه امروز دولت و سینما ریشه در گذشته دارد و به روزهای اوایل انقلاب بازمیگردد. در آن سالها، سینمایی از گذشته به ارث مانده بود که بخش بزرگی از آن را حکومت جدید قبول نداشت پس درصدد پایهگذاری سینمای جدید برآمد و برای آنکه در این سینما حرفی برای گفتن داشته باشد به این حوزه پول تزریق کرد تا بتواند نیروهای متخصص تربیت کند و فیلم بسازد. این تزریق پول طی سالها تبدیل به عادت شد و استمرار دولت در این کار، دردسرساز شد.
چون وقتی دولت پول میدهد تا نیروها تربیت شوند و آموزش ببینند و فیلم بسازند، اجازه ندارند فرامین ذهنی خود را به تصویر بکشند بلکه باید دستورات دولت را هم در کار خود لحاظ کنند و فرامین دولتی بالای سرشان است. این فرامین در بعضی فیلمها جواب داد ولی بعد که ادامه پیدا کرد به کلیشه تبدیل شد و نوآوری خود را از دست داد. در این 35 سال، سینما فراز و فرودهای بسیاری به خود دیده است اما در 10 سال اخیر، افت زیادی داشتیم. دخالتهای گسترده دولتی باعث شد تا سینما خنثی شود و نتواند با مردم ارتباط برقرار کند. از سویی دیگر در کنار بخش تولید، بخش عرضه نیز در این حوزه نقش مهمی را ایفا میکند که مشکل سالنهای سینما به این بخش نیز آسیب زد.
مسلم این است که نباید سینما مصادره شود. در این سالها دست دولت در کار بود و مدیریت خود را به مناسبتهای مختلف دولتی اعمال میکرد ولی نتوانست سرویس خوبی بدهد و مخاطب را نگه دارد. از یکسو سالنهای کم و نامناسب و از سویی دیگر شکل سینمای دولتی و فیلمهایی که با بودجههای دولت ساخته میشوند، دست به دست هم دادند و ریزش عجیب و غریب مخاطب را رقم زدند.
البته در همه جای دنیا کم و بیش نظارت بر ساخت آثار سینمایی وجود دارد ولی بحث نظارت با دیکته کردن دیدگاهها متفاوت است. متاسفانه در دورههایی این دیکته کردن خیلی غلیظ بود اما امیدوارم در دوره جدید شرایط بهتر شود و از آن اوضاع فاصله بگیریم و شاهد استقبال مردم از محصولات سینما باشیم.
نگاهی به فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری خانه را خراب کن
محمدجواد تاجالدین - چند سالی بود که آخرین ساخته کیانوش عیاری با حاشیههای فراوانی همراه بود. خانه پدری از همان ابتدا سروصداهای زیادی به پا کرد و آخرش هم به محاق توقیف رفت. فیلمی که با بودجه نیروی انتظامی ساخته شده بود و بعد از تکمیل شدن به دل مدیران سینمایی دولت قبلی ننشست و روی هوا معلق ماند.
امسال اما با باز شدن فضا و تغییر نگاره مدیران بالادستی بالاخره فرصت دیده شدن پیدا کرد؛ سرنوشتی که برای فیلم آشغالهای دوستداشتنی اما اتفاق نیفتاد. اگر حاشیههای پیرامون فیلم را کنار بگذاریم و یکسره به سراغ ساخته آخر کیانوش عیاری برویم با فیلمی خوشساخت و شوکهکننده طرفیم. فیلم در همان
10 دقیقه ابتدایی میخش را میکوبد. عیاری روی زخمی قدیمی و ترومایی دردناک دست گذاشته؛ دخترکشی. تعصب و تحجر جاهلانه که قربانیانش دخترانند. اگر نگاههای کاریکاتوری و افراطی فمینیستی را کنار بگذاریم و با واقعیت جامعه روبهرو شویم، زنان که نیمی از جامعه ایرانی را تشکیل میدهند همیشه جنس دوم بودهاند و مظلوم واقع شدند، این اتفاق در دهههای گذشته نمود بیشتری داشته است.
خانه پدری هم در زمانی حدود 100 سال پیش آغاز میشود، اگر صحنه اول فیلم را تکاندهندهترین صحنه این چند سال سینمای ایران ننامیم، حداقل در پنج سکانس برتر جای میگیرد. کشش قصه از همان ابتدا شروع میشود، وقتی فیلمنامه و کارگردانی هر کدام به طور جداگانهای روی بیننده تاثیر بگذارند، نتیجهاش فیلمی سرپا و خوش ساخت میشود. عیاری با چیدمان درست بازیگران و کادر بندیهای زیبا باز هم ثابت کرده کارگردان توانمندی است.
هرچند ما انتظار نداریم به همین راحتی قصه دفن دختر خانواده در زیرزمین خانه پدری لو برود اما انگار کارگردان واهمه ندارد مشتش را برای بیننده باز کند. آنقدر ماجرا گفته نشده دارد که دفن و مرگ دختر شروع آن است. عیاری از نمادها هم استفاده درستی داشته هرچند گاهی میشود آن را زیادهروی بدانیم. پنجرههای مشبک زیرزمین که هربار پدر بزرگ و پسر خانواده از یکی از آنها به دختری که روی تاب حیاط بازی میکند نگاه میاندازد، میفهمیم سرنوشت آن دختر هم تباهی است.
تنها زمانی نخ این تسبیح شوم پاره میشود که دیگر اثری از خانه نمانده و میخواهند خرابش کنند، آن زمان که دختران خانواده هم انگار دیگر نیستند که دوباره طعم زجر و بدبختی را بکشند. مردسالاری و نگاهی آمرانه نسل به نسل با خانواده جلو میآید و وارث آخرش معلمی است که آن هم با وجود مدرن شدن دنیای اطرافش کم و بیش همان نگاه را دارد؛ وارثی که میخواهد از شر استخوانهای توی زیرزمین خلاص شود و این قصه را برای همیشه به پایان برساند اما خون به ناحق ریخته شده تا ابد دامنگیر ظالم میشود و آرامش نمیگذارد.
در کنار تمام جذابیتهای فیلم، بازی مهدی هاشمی و دیگر بازیگران را نباید فراموش کنیم. هاشمی نمونه یک بازیگر تمام عیار است، کسی که حالا و در دهه ششم زندگیش به مرز پختگی رسیده و بیننده را میخکوب میکند وقتی با قاشق غذایی در دست زمانی که داستان به اوج هیجان میرسد به زیر زمین پا میگذارد و با دخترش و بقیه بر سر باز کردن در آن زیر زمین نفرینی دعوا میکند اما قاشقش را رها نمیکند؛ سکانسی که میتواند تا مدتها در خاطرهات بماند. مهران رجبی هم در این فیلم بهتر از کارهای قبلیش است و نقش پدر بزرگ را به خوبی بازی میکند. باز هم نباید از کارگردانی کیانوش عیاری و راهنمایی بازیگران به سادگی گذشت.
خانه پدری میتوانست همان سال ساخته شدنش به نمایش در بیاید، وقتی آشکارا با پدیده دختر کشی در جامعه روبهرو شویم، فکری به حالش میکنیم. باید ظرفیت خودمان را بالا ببریم، راهش توقیف و بستن دهان هنرمند نیست. جامعه ما هنوز هم گرفتار چنین مسایلی است پس باید مستقیم و بدون واهمه در این راه قدم برداریم و ساکت نمانیم.
اظهارنظر شهرام ناظری درباره موسیقی پاپ
ایسنا- شهرام ناظری در خصوص علت تولید بیش از حد موسیقی پاپ نسبت به موسیقی سنتی، عملکرد نادرست رسانهها را موجب این اتفاق دانست و گفت که خطمشی درستی برای فرهنگ و هنر نداشتیم که حالا وضعیت موسیقی سنتی ما به این صورت در آمده است.
وی با تاکید بر اینکه هر سبک موسیقی باید در جای خودش حفظ شود، بیان کرد: نباید وضعیت به جایی برسد که فاصله تولیدات موسیقی پاپ و سنتی به شدت وضعیت موجود برسد و به این شدت روی موسیقی پاپ که آن را هم نمیتوان موسیقی ملی نامید، کار شود.
شوالیه آواز ایران اشکال واحدهای فرهنگی را علت ایجاد وضعیت موجود عنوان کرد.
وی در ادامه مشکل در زمینه صدور مجوز را علت اصلی لغو کنسرتش در کرمانشاه عنوان کرد و گفت: قطعا در آیندهای نزدیک در صورت رفع این مشکلات در کرمانشاه کنسرت برگزار خواهم کرد.
ناظری گفت: کسب تندیس حقوق بشر توسط کانون وکلای کرمانشاه و نیز گرامیداشت یاد شهید مشروطه «یارمحمد خان کرمانشاهی» فرصتی دست داد تا به کرمانشاه بیایم.
وی ابراز امیدواری کرد بتواند به همراه برخی دیگر از کرمانشاهیان مرمت و بازسازی مقبره یار محمدخان کرمانشاهی را بعد از نیم قرن انجام دهد.
خاکسپاری فرزانه در انتظار موافقت ارشاد
مهر- ستاره فرزانه، خواهر بهمن فرزانه درباره زمان و مکان تشییع پیکر این مترجم فقید کشورمان گفت که ما امروز آمدهایم بیمارستان که کارهای اینجا را انجام دهیم و فردا نامههای ناشران کتابهای آقای فرزانه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میرود تا کارهای مربوط به اخذ مجوز خاکسپاری ایشان در قطعه نامآوران انجام شود.
وی افزود: از آنجا که قطعه هنرمندان پر شده است، ناشران کتابهای آقای فرزانه شامل ققنوس، ثالث و چشمه به دنبال اخذ مجوز جهت تدفین ایشان در قطعه نامآوران هستند البته اگر اجازه بدهند و اگر نه، ما مجبوریم خودمان قبری تهیه کنیم و در آنجا خاکسپاری را انجام دهیم. زمان و مکان دقیق مراسم خاکسپاری تا فردا شنبه (امروز) مشخص خواهد شد.
بهمن فرزانه که پس از یک دوره طولانی بیماری و انجام عمل جراحی پا به دلیل پیشرفت بیماری دیابت، روند رو به بهبودی را در بیمارستان طالقانی طی میکرد، دیروز به ناگاه دچار حمله قلبی شد و در سن 75 سالگی درگذشت.
وی در کنار نگارش آثاری داستانی، کتابهایی را از گابریل گارسیا مارکز، آلبا دسس پدس، گراتزیا کوزیما دلدا، لوئیچی پیراندلو، آنا کریستی، اینیاتسیو سیلونه، رولد دال، گابریل دانونزیو، واسکو پراتولینی، ایروینگ استون، جین استون و... به فارسی برگردانده است که «صد سال تنهایی» نوشته مارکز معروفترین آنهاست.
پاسخ علی معلم به اظهارات حاتمیکیا
ایلنا- به دنبال سخنان ابراهیم حاتمیکیا درباره هیات انتخاب سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر علی معلم، سخنگوی این هیات با انتشار متنی پاسخ حاتمی کیا را داد.
متن کامل پاسخ علی معلم بدین شرح است:
با توجه به حضور رسمی فیلم «شیار 143» در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر انگیزه گفتههای آقای ابراهیم حاتمیکیا (که در اجرای نمایشهای اینچنینی در جشنواره فیلم فجر سابقه دارند) برای ایجاد یک جبهه جدید در موقعیت ملتهب سینمای ایران پرسشبرانگیز و پاسخساز است. ضمن ابراز تاسف از بیانات تبلیغاتی و سوزناک ایشان در مورد هیات انتخاب جشنواره،به احترام دستاندرکاران فیلم «چ»، جشنواره فیلم فجر و خانواده شهدا پاسخ سخنان ایشان را به بعد از جشنواره موکول خواهیم کرد. برای فیلم ایشان و همه یارانش دریافت جوایز عالی و آتی را آرزومندیم.
ابراهیم حاتمیکیا پس از تماشای فیلم دفاع مقدسی «شیار 143» از اینکه این فیلم با اما و اگرهای زیادی وارد بخش مسابقه فیلم فجر شده است ابراز تاسف کرده و هیات انتخاب را مورد نقد قرار داده بود.
سانس فوقالعاده برای «چ» و «طبقه حساس»
مهر- فیلم سینمایی «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا روز 17 بهمنماه در سینما آزادی روی پرده رفت و با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد. این در حالی است که به دلیل استقبال زیاد از این فیلم مسوولان سینما آزادی یک سانس فوقالعاده برای آخر شب در نظر گرفتند.
همچنین «طبقه حساس» کمال تبریزی هم به تازگی در سینماهای مردمی روی پرده رفته است و شب گذشته در سینما آزادی به دلیل استقبال خوب مردم به سانس فوقالعاده رسید.
البته فیلم «چ» روز گذشته در شمارش آرای مردمی در ردیف سوم قرار گرفته بود. ژانر این دو فیلم کاملا با هم متفاوت هستند و مخاطبان در کنار فیلمهای دفاع مقدس از آثار طنز هم استقبال کردند.