Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0
من مهم‌ترم یا شاهگوش؟!
بیست و شش دی‌ماه روز تولد من بود. در تمام طول روز یعنی از صبح تا حدود ساعت 12 ظهر منتظر پیامک و تماسی بودم که دوستان و آشنایان تولدم را تبریک بگویند. اما تمام آمال و آرزوی‌هایم برای شنیدن یک تبریک خشک و خالی بی‌نتیجه ماند. هیچ‌کس به من تبریک نگفت‌... حتی خانواده‌ام. فکر می‌کنم دلیلش این باشد که همیشه حواس پرتی گریبانم را می‌گیرد و زادروز خانواده و دوستانم را از یاد می‌برم. می‌خواستند اینگونه مرا تادیب و تنبیه کنند. موثر نمی‌افتد. می‌دانم که تاثیری در من ندارد. از این رو بهترین استراژدی را «حمله ی به جلو » دیدم و این پیامک را برای همه ی دوستان و اقوام فرستادم که‌: «تولدم مبارک». ناگهان پیامک‌های متعدد مرا غافلگیر ساخت و فهمیدم هنوز عده‌ای هستند که مرا دوست داشته باشند‌!!! و احتمالا اگر تا الان تبریک نگفته‌اند فراموشی ذهن شان را غل و زنجیر کرده و الا من موجود فراموش نشدنی هستم‌؟! یا شاید دوست دارم که موجودی فراموش نشدنی باشم. یکی از دوستان طنازم این‌گونه نوشته بود‌: «هپی برس دی تو یو‌» و دیگری نوشته بود‌: «‌خیال کردی می‌تونی این جوری کادو بقاپی‌... کور خوندی رفیق‌» و دیگری از سر محبت‌، نه اینکه خدای ناکرده خیال کنید از سر عداوت‌، نوشته بود‌: «‌خیلی می‌خوامت بی‌شعور‌»‌... داشتم در دریای محبت دوستانم مستغرق می‌شدم که زنگ تلفنم به صدا درآمد و مرا از بحر عمیق خیالات بیرون کشید. از قدیم‌الایام می‌گفتند هیچ مودت و محبتی به گرد پای عشق مادری نمی‌رسد. راست می‌گفتند به خدا. روی همراهم این کلمه نقش بست: Madarبا خود حدیث نفس کردم که دیدی این بار هم زود به اریکه‌ قضاوت تکیه زدی و حکم راندی. دیدی که اگر همه‌ خانواده تو را از یاد ببرند و روز تولد تو را از تقویم خاطرات شان پاک کنند‌، هنوز مادری هست که قلبش در روز 26 دی به تپش بیفتد. در همین کش و قوس و شش و بش بودم که همکارم عجولانه و بدون سلام و احوالپرسی وارد دفترم شد و گفت‌: «آقای حیدری (مدیرم) کار بسیار مهمی باهات داره. سریع برو دفترش‌.» آن قدر معطل کردم و در هپروت معلق ماندم که تماس مادرم بدون پاسخ ماند. شماره منزل را گرفتم. با یک صلابت پولادین در درونم نعره می‌زدم که «حیدری کیه‌؟ مادرم مهم‌تره. معلومه که مهم‌تره‌.» به هر حال مادرم می‌خواهد تولد ته تغاری‌اش را تبریک بگوید و این در شرایطی است که همه تولد مرا به محاق فراموش سپرده‌اند و احساس فراموش شدن توسط دیگران به مراتب غم‌انگیز‌تر از فراموش شدن است. مادر تلفن را برداشت:
- سلام مادر جان. خوبید‌؟
- سلام علیکم. خوبم. بچه تو چرا هیچ وقت موبایلت رو جواب نمی‌دی‌؟
- ببخشید حواسم نبود. به خدا این دوشنبه‌ها سرم خیلی شلوغه. حواسم پرتِ پرتِ.
- حامد داری می‌آی خونه یادت نره قسمت آخر شاهگوش رو بگیری‌؟! خانم مهدوی گفت این قسمتش خیلی قشنگِ .
-چشم. مادر عزیزم چیزِ دیگه‌ای نیست که بخوای بهم بگی؟
- نه. راستی بابات میگه ساعت چند میای خونه؟
- دیر وقت میام.
- مثلا چند‌؟
- حدود ده ... یازده شب.
- کلید داری ؟ اون موقع شب میای ما رو زابه را می‌کنی‌؟
- چشم زود تر میام. مامان خداوکیلی چیز دیگه‌ای نیست که بخوای به من بگی؟
- نه. تو چرا این جوری حرف می‌زنی‌؟ چیزی شده‌؟
- نه. اصلا خودت رو ناراحت نکن‌... اصلا ناراحت نباش‌.
- پس شاهگوش یادت نره.
- چشم. خداحافظ. یا علی.
تلفن‌همراهم را دوست ندارم چون با این تماس به من فهماند که مادرم قسمت جدید شاهگوش را بیشتر از من دوست دارد یا حداقل من این احساس را پیدا کردم. احساس بدی بود. تلفن را که قطع کردم رمقی نداشتم تا نزد مدیر بروم. اما مفری نبود که نبود. وقتی مدیر با تیزبینی خاص خودش در حال قرائت بخش نامه‌های جدید اجرایی بود من به این نکته فکر می‌کردم که واقعا من مهم‌ترم یا شاهگوش؟!  

 

 

مادربزرگ

صورت سفید و چروکش را می‌گیرد سمت من و با انگشت به آن اشاره می‌کند و می‌گوید بوسم کن.‌.‌. بعد انگار حرف بامزه‌ای زده باشد شروع می‌کند به خندیدن...
آدم چشم و چالش در‌می‌آید بخواهد با آن چشم‌های نمره بالا بدون عینک سوزن را نخ کند.‌.‌. روناک می‌گوید برایش عینک بخریم خوشحال می‌شود. مامان می‌گوید مادربزرگ از عینک خوشش نمی‌آید، چند سال پیش یکی داشت اصلا نمی‌زد ولی روناک سمج شده اصرار دارد. من هم موافقم‌. حداقلش این است که وقتی جلوی در اتاق می‌ایستم چشم‌هایش را ریز نمی‌کند و نمی‌پرسد المیرایی یا روناک. هیکل پت و پهن من کجا و روناک قلمی کجا!خودش سوزنش را نخ می‌کند.‌.‌. آخر آدم چشم و چالش در می‌آید.‌.‌. نمره بالا.‌.‌. بدون عینک... نخ کردن سوزن...
صورت سفید و چروکش سمت من است و مثل وقت‌هایی که حال خوشی دارد می‌خندد، انگار پای حرف جالبی میان باشد. به صورتش اشاره می‌کند و می‌گوید بوسم کن!باز هم خنده سرخوشانه... از بالکن آشپزخانه باد خنک بهاری می‌پیچد تو. آدم مور مورش می‌شود. انگار که هنوز اوایل فروردین باشد که از سوز هوا کم نشده. باد هو می‌کشد و موی من و مادربزرگ را حسابی به هم می‌ریزد. دستی به موهای حنایی‌اش می‌کشد و صافشان می‌کند.
«بوسم کن!»... اشاره... خنده...
آمده‌ام بگویم آن‌طوری که شما شکلات پیچش کرده‌اید قلبش می‌گیرد. مهلت نمی‌دهند هر کسی من را می‌بیند بغلم می‌کند و گریه. خیلی شلوغ پلوغ است... از شلوغی خوشم نمی‌آید عزا و عروسی فرق ندارد. مادربزرگ سرش درد می‌گیرد، به سر و صدا حساس است. سرش که درد گرفت خدا می‌داند کی خوب شود. بنده خدا باید چشم‌هایش را ببندد و ناله کند... یکی دستم را می‌گیرد و می‌گوید بیا مادربزرگت را ببوس، برای بار آخر. من می‌روم که بگویم حتما آن‌طور که شما پیچیدیدش قلبش گرفته. وقتی می‌رسم صورتش را پوشانده‌اند نه مهلت می‌دهند بوسش کنم نه بگویم که اجازه دهند قلبش نفس بکشد... این طوری خفه می‌شود... می‌میرد... بلندش می‌کنند می‌برندش... پی‌شان می‌روم ببینم مادربزرگ تا کجا طاقت می‌آورد. مطمئنم دست آخر که طاقتش تمام شد دست قوی و بزرگش را تکان می‌دهد و آن پارچه بد‌قواره را باز می‌کند...
سرما پیچیده به جانم... یکی بالا غیرتا در بالکن آشپزخانه را ببندد... منتظر نشسته به صورتش اشاره می‌کند که بوسم کن! باز هم خنده... حالش امروز خیلی خوب است، انگار... مثل حال هوا که خوب است و خوب برای خودش جولان می‌دهد... از آستین‌های گشادم بالا می‌رود... سرما پیچیده به جانم... مادربزرگ عین خیالش نیست... فقط هر از گاهی موهای حنایی‌اش را صاف می‌کند و باز هم اشاره... خنده... هیچ چیزی نینداخته روی پاهایش... نیم ساعت دیگر که سرما رفت توی استخوانش دیگر درد امانش را می‌گیرد...
مادربزرگ آن پارچه بدقواره را کنار نمی‌زند هیچ، وقتی می‌گذارندش توی آن دو متر جا و سنگ می‌چینند رویش هم عین خیالش نیست... می‌خواهم بگویم که این کارها را که می‌کنید قلب مادربزرگ می‌گیرد ولی بعید است کسی گوشش بدهکار باشد... آنها که نمی‌دانند.
 من می‌دانم که مادربزرگ قلبش از چی می‌گیرد. لباس تنگ و یقه‌دار، پتوی سنگین، سقف کوتاه، اتاق کوچک، دیوار تیره، نور کم، هوای گرم، ... . باد فروردین می‌پیچد و خاک بلند می‌کند. هنوز سوز زمستانی هوا گرفته نشده. باد که هو می‌کشد بین درخت‌ها، آدم مور مورش می‌شود... چه پر طاقت شده مادربزرگ! بی‌‌بوسه و خداحافظی برای خودش زیر خاک خوابیده...
«بوسم کن»... خم می‌شوم و می‌بوسمش. زیاد... باد هنوز از هیاهو نایستاده. صورت مادربزرگ یخ کرده. صورت یخ‌زده و پر چین و چروکش را می‌بوسم و ریه‌هایم را از هوای خنک فروردین پر می‌کنم. می‌بوسم و مادربزرگ سرخوشانه می‌خندد...‌.

 

یادی از محسن ابراهیم در سال ‌مرگش
تب‌هایی که در ایران رایج می‌شود
ایسنا- سی‌ام بهمن‌ماه سالروز درگذشت محسن ابراهیم است؛ مترجمی که با انتقاد از تب‌هایی که در ایران رایج می‌شود، معتقد بود نویسندگان ما نمی‌توانند در ادبیات جهانی حضور پیدا کنند.
محسن ابراهیم، شاعر، نویسنده، مترجم و کاریکاتوریست‌ سال 1330 به دنیا آمد و 30 بهمن‌ماه 1388 در تهران از دنیا رفت. او در سال 1357 در رشته صحنه‌آرایی تئاتر از آکادمی هنرهای زیبای رم فارغ‌التحصیل شد. علاقه ابراهیم به ادبیات و ترجمه، او را به دنیای ادبیات کشاند.
 او فعالیتش را در این حوزه با ترجمه و انتشار کتاب‌های «فضیلت‌های ناچیز» و «خانه و شهر» ناتالیا گینزبورگ آغاز کرد و در ادامه به ترجمه آثار دیگری از جمله «ادبیات و نویسندگان معاصر ایتالیا» پرداخت که در سال 1999 برنده اول جایزه ملی ایتالیا شد. «شصت داستان» و «صحرای تاتارها» اثر دینو بوتزاتی نیز از دیگر آثار محسن ابراهیم است که در سال 2001 برنده جایزه اول مرکز مطالعات آثار بوتزاتی شد.
ابراهیم درباره علت ترجمه نشدن آثار ادبی فارسی به زبان‌های دیگر گفته بود: «خواننده است که با خریدن کتاب‌ به نشر جان می‌بخشد یا با نخریدن، نشر را با بحران روبه‌رو می‌کند. خواننده است که اختیار نویسنده، مترجم، ناشر و تمام عناصر این چرخه بزرگ را در دست دارد و اوست که تکلیف همه را تعیین می‌کند‌ بنابراین همه گناه‌ها به گردن اوست. این اوست که شاید نخواهد از نویسنده ایرانی کتاب بخواند و شاید اصلا دل خوشی از ایران و ایرانی نداشته باشد و همه را سردرگم کرده است‌ اما این زنجیره به اینجا نیز ختم نمی‌شود.
خواننده در واقع همان انسان شریفی است که هیچ حب و بغضی نسبت به کسی ندارد و در عوض پولی که می‌دهد‌ به‌دنبال کالای فرهنگی خوبی می‌گردد و برایش فرق نمی‌کند از کدام ملت و کدام زبان آن را می‌خرد. او کالای معتبری می‌خواهد که به دردش بخورد، اندیشه را متحول کرده و چیز تازه‌ای به او پیش‌کش کند‌ بنابراین چه کسی باید این کالای فرهنگی خوب را ارایه دهد؟ اینجاست که می‌رسیم به نقطه آغازی که مشکل از او ناشی می‌شود؛ یعنی از نویسنده... اگر این حلقه بسته را دور بزنیم، درواقع به نقطه‌ای می‌رسیم که خودمان قرار گرفته‌ایم؛ یعنی همان نقطه‌ای که ادبیات معاصر و نویسنده ایرانی ایستاده است و مثل هر نویسنده دیگری آرزو دارد از مرزها بگذرد و خواننده‌های بیشتری پیدا و اندیشه‌اش را منتشر کند اما نمی‌تواند‌ به‌خاطر اینکه محتوای آثار با طبع خواننده خارجی جور درنمی‌آید.
نویسنده ما از جهان شناخت چندانی ندارد و محل ارتباطش با چند ترجمه خوب یا بدی است که در سال می‌خواند و چند تا اسم تازه یاد می‌گیرد‌ بنابراین هیچ‌کس مقصر نیست‌ جز خود این نویسنده ایرانی که قبل از خواننده و ناشر خارجی، قبل از مترجم‌ تکلیف خودش را تعیین کرده و آثاری ارایه داده که برای خواننده خارجی جذابیتی ندارد. با این زعم که حالا که رئالیسم جادویی مطرح شده است، پس اگر ما هم در این شیوه بنویسیم، موفق می‌شویم، به‌سرعت می‌شویم بدل‌نویس مارکز، یا ساراماگونویس یا فوئنتس‌نویس. اول‌شخص می‌نویسیم، جریان سیال ذهن می‌نویسیم، گنگ می‌نویسیم، ساده می‌نویسیم‌ و خلاصه هر کاری می‌کنیم‌ جز آن کاری که باید بکنیم.
متاسفانه هر از چندگاهی تبی در ایران رواج پیدا می‌کند که غالب نویسندگان را می‌گیرد. ما بین نویسندگان خارجی و لای سبک‌های آنان گیر کرده‌ایم و مادامی که بخواهیم از همین سبک‌ها یا محتوایی که اگر حتی گاهی بهتر از آنها هم هستند، بنویسیم و در ادبیات جهانی حضور پیدا کنیم، موفق نمی‌شویم و به راه‌های بی‌راهه می‌رویم.»

 

در نشست خبری جشن تصویر سال مطرح شد؛ فضای بسیاری از جشنواره‌های هنری سیاست زده است
ایلنا- نشست خبری یازدهمین دوره جشن تصویر سال ظهر روز گذشته در حالی برگزار شد که سیف‌الله صمدیان دبیر جشنواره ابراز امیدواری کرد که امسال ریاست جمهوری و دولت تدبیر و امید از این جشن حمایت کنند.
سیف‌الله صمدیان، دبیر یازدهمین دوره جشن تصویر سال با اعلام جزییات این جشن گفت: جشن تصویر سال تلاش دارد که فضای امنی را برای نشان دادن آثار هنرمندان به خصوص جوانان به وجود بیاورد.
وی ادامه داد: در بخش عکس آثار در رشته‌هایی همچون خبری، مستند، اجتماعی، هنر و هنرمندان نوعی نگاه عکاسی خلاقه دسته بندی شده‌اند در بخش گرافیک گرافیست‌ها حضور خوبی دارند و آثار توسط انجمن طراحان گرافیک داوری می‌شود. وی با اشاره به بخش فیلم گفت: در بخش فیلم طی ۲۰ روز فیلم‌ها در سه سانس و هر روز به نمایش درمی‌آیند این بخش بسیار مورد توجه بوده و در 10 دوره گذشته ما بیش از ۱۳۰۰ فیلم را نشان دادیم، فیلم‌هایی که بیشتر غیر تجاری و غیر اکران بوده است.
وی ادامه داد: بیشتر هنرمندان معروف ما به دلیل فضای سیاست زده‌ای که جشنواره‌های دیگر دارند به عنوان داور در جشنواره حضور پیدا نمی‌کنند اما داوری جشن تصویر سال را پذیرفته‌اند.
صمدیان با اشاره به برگزاری مستر کلاس‌ها گفت: در سال‌های گذشته به ما ۲۶ مستر کلاس را با همکاری ۱۱ استاد برگزار کردیم که قرار است این کلاس‌ها به صورت یک بسته آموزشی تدوین شده و با همکاری سازمان سینمایی و موسسه رسانه‌های تصویری توزیع شود.
وی با معرفی داوران بخش‌های مختلف گفت: در بخش داوران گرافیک و پوستر بیژن صدیقی، کیانوش غریب‌پور و محمد رضا عبدالعلی آثار را داوری می‌کنند در بخش کاریکاتور کامبیزدرم بخش، مسعود شجاعی طباطبایی، ‌هادی زارعی مقدم و دربخش عکس ساعد نیک ذات، جاسم غضبانپور، روبین محتشم ودر بخش فیلم پیروز کلانتری، پریوش نظریه و محمد اطبائی داوری را بر عهده دارند.
وی ادامه داد: در بخش آثار هنرمندان زیر ۲۵ سال ابراهیم حاتمی کیا، امیر شهاب رضویان و شهرام مکری‌ آثار را داوری می‌کنند.
وی ادامه داد تاکنون بیش از 20 هزار اثر در بخش عکس به دست ما رسیده است که ما ۵۵۰ اثر را برای نمایش انتخاب کردیم.
صمدیان با اشاره به تعامل خود با دولت تدبیر و امید گفت: امروز این دولت برنامه‌های خوبی ارایه کرده حتی سازمان سینمایی به جای تاباندن نور آپارات در سینما‌ها نور امید تابانده است‌ اما از طرف دیگر ما در حال گرفتن کشتی فرهنگی با دولت هستیم و دنبال این هستیم که نه آنها به ما ببازند و نه ما ضربه فنی شویم.
وی ادامه داد: هیچ هنرمندی محتاج هیچ دولتی نیست‌ ولی هر دولتی محتاج هنرمندان خودش است و باید این باور در بین هنرمندان به وجود بیاید.
صمدیان با اشاره به اینکه امسال بخش ویژه‌ای به انتخابات ریاست جمهوری اختصاص پیدا کرده است، گفت: قرار است 10 جایزه که هر کدام یک میلیون تومان ارزش دارد به 10 عکس اهدا شود و این جوایز را معاونت مطبوعاتی پرداخت می‌کند. وی همچنین با اشاره به بخش فیلم گفت: ۴۰۰ فیلم به جشنواره رسیده که ۱۴۹ فیلم در بخش آزاد و ۲۹ فیلم در بخش جوان به نمایش در‌می‌آ‌ید این فیلم‌ها از اول اسفندماه تا ۲۰ اسفندماه در خانه هنرمندان به نمایش در‌می‌آید.

 

اکران خصوصی فیلم جورج کلونی برای اوباما
مهر- اوباما فیلم «مردان آثار ماندگار» را که جدیدترین فیلم جورج کلونی از دوستان رییس‌جمهور‌ و یکی از حامیان مالی وی است در کاخ سفید تماشا کرد.
می‌گویند علت این استقبال این است که اوباما و کلونی با یکدیگر دوست هستند و با کمک کلونی امکان جمع‌آوری 15 میلیون دلار کمک برای کمپین انتخاباتی دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری اوباما ممکن شد. این در حالی است که فیلم جدید کلونی قرار نیست تا پیش از مراسم اسکار در آمریکا به نمایش درآید.
از نوامبر سال پیش (آبان) با اعلام اینکه رییس‌جمهور‌ تا پیش از اعلام نتایج اسکار از فیلم خاصی استقبال نمی‌کند. سال پیش که «لینکلن» از مدعیان اسکار بود، تماشای این فیلم پیش از مراسم با اعتراض گروهی روبه‌رو شد که این کار را حمایت از این فیلم خوانده بودند.
«مردان آثار ماندگار» درحالی در کاخ سفید نمایش داده می‌شود که هیچ رسانه‌ای اجازه شرکت در این مراسم را ندارد. از قول هیچ‌یک از بازیگران نیز خبری در این زمینه نقل نخواهد شد.
این در حالی است که مت دیمون از بازیگران این فیلم‌ در جریان انتخابات دور دوم ریاست جمهوری اوباما از وی به ‌شدت انتقاد کرده بود.
«مردان آثار ماندگار» فیلمی به کارگردانی جورج کلونی درباره متخصصان یادبودهای هنری است که سعی در نجات دادن این یادبودها طی جنگ جهانی دوم از دست نازی‌ها دارند. کلونی که فیلمنامه این فیلم را بر مبنای ماجرایی واقعی با همراهی گرنت هسلوف نوشته در ساخت آن از همکاری آلمان‌ هم بهره گرفته است.

 

بیضایی به ایران می‌آید
ایرنا- حبیب‌الله کاسه ساز گفت که در حال پیگیری ساخت پروژه سینمایی اشغال به کارگردانی بهرام بیضایی هستم و در این راه با حجت‌الله ایوبی، رییس سازمان سینمایی نیز مذاکرات موثری داشتیم. چنانچه سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی همکاری‌های لازم را برای ساخت این پروژه سینمایی انجام دهند این اثر به سرانجام خواهد رسید.
این تهیه‌کننده سینما توضیح داد: سال گذشته از طریق ارتباط یکی از دوستان با بهرام بیضایی، رضایت وی را برای ساخت پروژه سینمایی اشغال جلب کردیم.
این تهیه کننده سینما در پاسخ به این پرسش که حضور دوباره بهرام بیضایی برای ساخت فیلم اشغال در ایران چقدر جدی است، گفت: بیضایی برای حضور دوباره در ایران برای ساخت پروژه سال گذشته اعلام آمادگی کرده بود و تصور می‌کنم چنانچه شرایط تولید این اثر سینمایی و مقدمات عقد قرارداد برای تولید این فیلم فراهم شود به حتم بهرام بیضایی نیز به ایران می‌آید.
حجت‌الله ایوبی در ایام برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر در گفت‌وگو با ایرنا از حضور مجدد بهرام بیضایی در ایران برای تولید یک اثر سینمایی خبر داده بود.
بیضایی 30 شهریور‌ماه 1389 تهران را به مقصد کانادا ترک کرد و در این سال‌ها در این کشور و سپس آمریکا اقامت گزید.

«سن پطرزبورگ 2» ساخته می‌شود
مهر- حمید اعتباریان تهیه‌کننده سینما درباره ساخت فیلم سینمایی «سن پطرزبورگ 2» گفت که ساخت این فیلم سینمایی به کارگردانی بهروز افخمی به قوت خود باقی است و در تلاش هستیم تا هرچه سریع‌تر شرایط ساخت این فیلم سینمایی را فراهم کنیم.
وی در توضیح اینکه بهروز افخمی چندی پیش اعلام کرده بود که به دلیل مشکلات بسیار «سن‌پطرزبورگ‌2» ساخته نمی‌شود، توضیح داد: افخمی تنها کارگردان این فیلم سینمایی است و من به عنوان صاحب اثر تصمیم می‌گیرم که فیلم ساخته شود یا خیر‌ اما او هیچ‌گاه به صورت مستقیم در خصوص ساخته نشدن قسمت دوم این فیلم سینمایی چیزی به من نگفته است.
اعتباریان ادامه داد: البته افخمی چندی پیش اعلام کرده بود که به دلیل گران شدن دستمزد بازیگران، این فیلم سینمایی ممکن است ساخته نشود‌ اما چنین مشکلاتی همیشه در سینمای ایران وجود دارد و هزینه تولید یک فیلم در سینمای ایران هر سال نسبت به سال گذشته افزایش پیدا می‌کند.
وی در پایان گفت: پیمان قاسم خانی در حال بازنویسی فیلمنامه است. امیدوارم «سن پطرزبورگ 2» را در سال آینده جلوی
دوربین ببریم.
پیمان قاسم‌خانی، محسن تنابنده، امین حیایی، شیلا خداداد، بهاره رهنما، اندیشه فولادوند، ماه چهره خلیلی، کیانوش گرامی، سروش صحت، سیامک انصاری‌ و امید روحانی از جمله بازیگران فیلم سینمایی
«سن پطرزبورگ» هستند.
همچنین پیمان و مهراب قاسم‌خانی نگارش فیلمنامه قسمت اول این فیلم سینمایی را برعهده داشته‌اند.

«شب بخیر کیارستمی» تمدید شد
ایلنا- نمایش «شب بخیر کیارستمی» به نویسندگی فرهاد نقدعلی و کارگردانی علی احمدی‌ که از ۱۵ بهمن ماه در کافه تریای تالار اصلی به صحنه رفته و قرار بود ۲ اسفند به اجرای خود پایان دهد‌ به دلیل استقبال تماشاگران تا جمعه (۹ اسفند‌ماه) تمدید شد.
این نمایش تا‌کنون میزبان هنرمندانی چون منیژه محامدی، محمد اسکندری، آزیتا حاجیان، بهزاد فراهانی، شیرین یزدان‌بخش، امیر دلاوری، بهاره کیان افشار، جهانبخش سلطانی، سوسن مقصودلو، سیاوش چراغی‌پور، آنکیدو دارش، محمد ساربان، علی بی‌غم، وحید آقاپور، محمد یگانه و... بوده است. گفتنی است تا‌کنون بیش از ۱۰۰۰ تماشاگر از «شب بخیر کیارستمی» دیدن کرده‌اند. در این اجرا بازیگرانی چون ارژنگ امیر فضلی و خسرو احمدی نقش آفرینی می‌کنند.
لازم به ذکر است نمایش «شب بخیر کیارستمی» همه روزه بجز شنبه‌ها راس ساعت ۱۸:۱۵ در کافه تریای تالار اصلی اجرا می‌شود. علاقه‌مندان برای خرید اینترنتی بلیت این نمایش می‌توانند به آدرس
www.tiwall.com مراجعه کنند یا با شماره ۰۹۳۰۳۵۲۸۹۳۲ تماس بگیرند.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles