Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

صادق هدایت از 28 بهمن 1281 تا 20 فروردین 1330: 49 سال تنهایی

بوف کور در میان آثار هدایت از جایگاه و شهرت ویژه‌ای برخوردار است و بیش از بقیه مورد بحث و نقد و نظر قرار گرفته و به چند زبان ترجمه شده است.
جلال آل‌احمد در مجله علم و زندگی مورخ 1330 خورشیدی با عنوان «هدایت بوف کور» می‌نویسد
بوف کور زبان خود هدایت است، خود اوست که در آن سخن می‌گوید، لحن خودش را دارد، مکالمه خود او است با درونش، صمیمی‌ترین رابطه‌ای است میان او و سایه‌اش که بر دیوار قوز کرده و همچون بوف کور نشسته. دلهره‌های عوام نیست، حرف و سخن‌های عادی شده نیست. زبان تازه‌ای است، ناراحت‌کننده است، شلاق می‌زند....
آل‌احمد در ادامه به کاوش در ژرفنای روح و روان صاحب اثر می‌پردازد: بوف کور کوششی است برای درک ابدیت زیبایی، انتقام آدم میرای زودگذر است از این زندگی از این محیط، انتقام زوال یابنده است از زوال و ابتذال....
در ارتباط با آثار صادق هدایت، اظهارنظرهای گوناگون و متضاد فراوان دیده می‌شود. در این رهگذر محکوم کردن این نویسنده و آثارش به خاطر بدبینی و منفی‌گرایانه دانستن آنهاست. در برخی نوشته‌ها و نقدها درباره آثار هدایت که کم هم نیستند، مرگ او در واقع نوع مرگ نویسنده را با برداشت‌های شخصی خود به عبارت دیگر با نسبت سیاه انگاری زندگی پیوند زده‌اند که نمی‌تواند دست کم با منطق و استدلال تجربی مناسبت داشته باشد چراکه هنرمندان و نویسندگان دیگری را هم می‌توان پیدا کرد که با مرگ خودخواسته از دنیا رفته‌اند و گاه نیز نوعی ناامیدی از «بودن» در آثارشان هم دیده می‌شود اما هیچ‌گاه ارزش ادبی و هنری و در یک کلام میراث ماندگار آنها زیرسوال نرفته است. به عنوان مثال می‌توان از ارنست همینگوی، ویرجینیا وولف، یوکیو میشیما، ژرار دونروال یا ونسان ون‌گوگ نام برد، هنرمندانی که به نظر می‌رسد خودکشی کرده‌اند در حالی که آثارشان با اظهارنظرهای افراطی روبه‌رو نشده است.
در نوشته‌ای با عنوان «آری بوف کور هدایت را باید سوزانید» در 1335 خورشیدی این‌گونه آمده است؛ هر کسی از هم‌میهنان ما با خواندن بوف کور خودکشی نخواهد کرد چنان که حروفچین این کتاب که تاکنون 10 بار آن را خوانده و چیده و مصحح که 30 بار آن را خوانده و تصحیح کرده است، هیچ‌کدام تا امروز خودکشی نکرده‌اند....

صادق هدایت در 28 بهمن‌ماه 1281 خورشیدی، هفت سال پس از قتل ناصرالدین‌شاه و دو سال پیش از انقلاب مشروطه به دنیا آمد.
هنگامی که انقلابیون تهران را گرفتند او شش سال داشت و در پایان جنگ جهانی اول 15 ساله بود. زمان وقوع کودتای 1299 خورشیدی، 18 سال از عمر هدایت می‌گذشت و دست آخر وقتی رضاخان دولت و سلسله پهلوی را بنیاد نهاد، او 23 ساله شده بود.در این دو دهه از زندگی صادق هدایت در جامعه ایران و به طور خاص در سیاست و ادبیات کشور، دگرگونی وسیع و سریعی رخ داده بود که مهر خود را به تفکر و کارهای نویسنده نهاد.
او در یک خانواده بانفوذ، مرفه و صاحب مقام و منزلت اجتماعی و دیوانی متولد شده بود. بنیان‌گذار خاندان هدایت، رضاقلی‌خان بود؛ شاعر و مورخی برجسته در ادبیات که از نیمه‌های دهه دوم تا سال‌های آخر دهه نهم قرن سیزده قمری زندگی می‌کرد.
وی در اشعارش تخلص هدایت را برخود نهاد. بیشتر بازماندگان رضاقلی‌خان در دوره قاجار و پهلوی در سیاست، دولت و ادبیات شخصیت‌های موفقی از کار درآمدند. او دو پسر داشت: مخبرالدوله وزیر معارف بود و نیرالملک وزیر علوم و صادق هدایت نوه نیرالملک بود. پدر هدایت، اعتضادالملک کارمند عالی‌رتبه دولت بود که از ازدواج با دختر عموی خود، صاحب سه پسر و سه دختر شد که یکی از آنها صادق نام گرفت.
***
هدایت در شش سالگی وارد دبستان علمیه شد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت که هنگام برپایی‌اش در 1286 قمری، پلی‌تکنیک بود و سپس به بهترین دبیرستان تهران بدل شد.
بیماری چشم‌درد که در 15 سالگی به سراغ هدایت آمد باعث شد یک‌سال از درس و مدرسه عقب بیفتد. او در 1304 خورشیدی از مدرسه معتبر آن دوران، یعنی فرانسوی- فارسی سن لوئی فارغ‌التحصیل شد.
در کتاب «صادق هدایت/ از افسانه تا واقعیت» از قول مرحوم تقی رضوی، همکلاس او در سن‌لوئی که بعدها دوست تمام زندگی‌اش شد، صادق پسری خجالتی، گوشه‌گیر، بسیار حساس و اغلب گرفته توصیف می‌شود.
«در کلاس روابطم با هدایت در حد سلام و علیک بود که یک روز مارمولکی به مدرسه بردم تا سردرس تاریخ طبیعی نشان بدهم. هدایت آن را که دید یکراست آمد به طرفم و شروع کرد به بد و بیراه گفتن و متهم کردن من به زجر دادن حیوانات بیچاره!
توضیح دادم که همه این کارها در راه علم و دانش می‌شود. در جواب گفت: ظالم همیشه بهانه‌های خوبی برای اعمال پلیدش پیدا می‌کند. پس فرق بین من و تو و آدمکش‌هایی مانند چنگیزخان چیست؟ جواب دادم؛ اصلا قابل مقایسه نیست، او گفت: چرا، هست چون که اگر بشر دست از کشتن حیوانات بردارد، آدم هم نخواهد کشت...»
این دو دانش‌آموز تا پایان زندگی نسبتا کوتاه هدایت دوست هم باقی ماندند. رضوی سال‌ها پس از هدایت در سال 1363 خورشیدی در تهران وفات یافت.
***
هدایت نوشتن را از دوران مدرسه شروع کرد و در آن هنگام دو جزوه منتشر کرد، «رباعیات خیام» و «انسان و حیوان» به تعبیری برخی از تحلیلگران آثار او از جمله نویسنده کتاب «صادق هدایت/ از افسانه تا واقعیت» هر دو نوشته منبعی ارزشمند برای فهمیدن زندگی و کارهای بعدی او به حساب می‌آید. هدایت رباعیات خیام را در سال 1302 در 18 سالگی منتشر کرد. مقدمه کتاب به‌گونه‌ای است که ردپای رشد فکری و روانی نویسنده در آن به روشنی دیده می‌شود.
***
هدایت در بهار 1305 خورشیدی- 1926 میلادی- راهی بروکسل شد و سپس در کارت‌پستالی که از پاریس برای برادرش محمود فرستاده تاریخ مرداد 1306- اوت 1927- را نوشته است. درباره رشته تحصیلی هدایت در اروپا نکات مبهم زیاد است؛ به گفته‌ای او ابتدا دندانپزشکی خواند و بعد چند وقتی هم مهندسی. در کتاب «صادق هدایت/ از افسانه تا واقعیت» آمده است که او به قصد تکمیل تحصیلات در رشته مهندسی به بلژیک رفت و بعد به فرانسه تا درسش را در مدرسه معماری ادامه دهد.به شهادت‌نامه‌های خودش، او هرگز به مرحله تحصیل در رشته تعیین شده که گویا مهندسی معماری بوده، نرسید زیرا از عهده ریاضیات پیشرفته برنیامد، درسی که اصلا با ذوق و استعداد ذاتی او هماهنگ نبود.
تغییر مکان متعدد در اروپا و با وجود تلاش زیادی که برای بهتر کردن روحیه خود انجام می‌داد به گواه مدارک موجود هدایت همچنان افسرده و غمناک بود. به‌عنوان یک توضیح واقع‌گرایانه از قول نویسنده «صادق هدایت/ از افسانه تا واقعیت» می‌خوانیم که او برای ایفای نقش خود به‌عنوان یک محصل تمام‌وقت، فرد مناسبی نبود؛ او کسی نبود که در چارچوب تعهدات و نظم اجباری برای دریافت مدرک درس بخواند. نویسنده اضافه می‌کند «تنبلی» که در بسیاری از داستان‌های هدایت از آن صحبت می‌شود و به طور خاص در «زنده به گور» که در 1309 در پاریس نوشته است با اینکه وصف حال خود او نیست اما به این مشکل اشاره دارد.
هدایت در هفتم اسفندماه 1307 در نامه‌ای از شهر رنس فرانسه به دوستش رضوی در پاریس می‌نویسد: در موضوع درس از سایرین پست‌تر نیستم... ولی رفتن به امتحان و گذرانیدن آن غیرممکن است...»
***
آمده است که هدایت یک‌بار در خردادماه 1307 در یک نقطه پرت افتاده کنار رودی به نام مارن و از بالای یک پل قدیمی خود را به آب می‌اندازد و از آنجایی که شنا نمی‌دانسته از آن به‌عنوان خودکشی تعبیر می‌شود ضمن اینکه خودش در نامه‌ای به برادر بزرگ خود محمود در تهران می‌نویسد: اخیرا یک دیوانگی کردم به خیر گذشت.»
***
هدایت در 12 آذرماه 1329 پس از چند سال اقامت در ایران دوباره تهران را ترک کرد و پس از گذراندن یک شب با خانواده جمالزاده در ژنو، غروب روز بعد به پاریس رسید.
در آن زمان هدایت با حقوق 490 تومان در دانشکده هنرهای زیبا کار می‌کرد. او با هزار زحمت و با تلاش اطرافیان بانفوذی که داشت به طور مثال سهبد رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت و یکی از شخصیت مهم سال‌های دهه 20 خورشیدی ایران که شوهرخواهرش بود، توانست چهار ماه مرخصی استعلاجی بگیرد و راهی پاریس شود.آمده است که هدایت هنگام ورود به پاریس روحیه خوبی نداشت. در نامه‌ای به تاریخ 14 آذرماه 1329 به انجوی شیرازی می‌نویسد: «هیچ حوصله ادامه به کاغذ را ندارم، هیچ میلی به دیدن شهر ندارم... بعدها شاید فرصت بیشتری برای وراجی پیدا کنم...»
تلاش هدایت برای سروسامان گرفتن به سرعت برباد می‌رفت و رفته‌رفته آثار ناامیدی در رفتار و در نامه‌هایش خود را نشان می‌داد.
***
مصطفی فرزانه در آن دوران دانشجوی جوانی در پاریس بود که به هدایت به صورت یک پیشکسوت ادبی می‌نگریست و یکی از معدود ایرانیانی بود که تماس منظم با او داشت. یکی از آخرین دفعاتی که فرزند هدایت را دید به تاریخ 12 فروردین‌ماه 1330/ اول آوریل 1951 میلادی- برمی‌گردد. هدایت در یک هتل ارزان سکونت داشت، دو روز بعد به آپارتمان کوچکی نقل مکان کرد و چند روز بعد از آن هم دست به خودکشی زد.
***
19 یا 20 فروردین 1330، شب هدایت به آپارتمان خود بر‌گشت. پتویی کف آشپزخانه پهن کرد در را بست و روی زمین دراز کشید اما پیش از آن، پیچ گاز را باز کرده بود... و این مرگ بود که آهسته و پاورچین در اطراف صادق هدایت چرخ می‌زد.
***
به پلیس اطلاع داده شد و خبر کوتاهی از مرگ او در مطبوعات فرانسه به چاپ رسید. خانواده هدایت تصمیم می‌گیرند که او در پاریس دفن شود. تشریفات مذهبی خاکسپاری در مسجد مراکشی‌ها برگزار شد. تابوت هدایت در گورستان معروف پرلاشز کنار بسیاری از زنان و مردان نامی جهان به خاک سپرده شد. سنگ اولیه قبر، بعدها توسط برادر او، محمود عوض شد؛ سنگ بلند سیاه‌رنگی با طراحی یادآور بوف کور و نوشته کوتاهی به فارسی و فرانسه جای قبر صادق هدایت را پوشانده است.
***
و آخر اینکه صادق هدایت به‌عنوان یک انسان صاحب عقاید و رفتاری خاص بود که هرکسی آزاد است موافق یا مخالف او باشد و هدایت نویسنده هم بالقوه دوست‌داران و دوست‌ندارانی دارد؛ همه اینها به جای خود اما نکته این است که صادق هدایت به شهادت آثارش که صدالبته ضعیف و قوی در میانشان دیده می‌شود در تاریخ فرهنگ و ادب ما، جایگاه برجسته‌ای دارد اما ما ایرانی‌ها به عادت مالوف که اهل افراط و تفریط هستیم در قضاوت درباره او هم به میانه‌روی عادت نکرده‌ایم.

 

نامه‌ بازیگر «سرزمین کهن» به بختیاری‌ها
ایسنا- در پی اعتراض چند روزه اقوام بختیاری به سریال «سرزمین کهن»، نامه‌ای منسوب به امیر آقایی- بازیگر این سریال- خطاب به اقوام بختیاری در فضای مجازی منتشر شد.
آنچه در زیر می‌خوانید متنی است که از بازیگر «سرزمین کهن» در راستای فراگیری موج اعتراضات اقوام بختیاری در صفحه هوادارانش در فیس‌بوک منتشر شده است.«این تنها می‌تواند از فواید مخصوص فلات ما باشد که چند هفته است سربازان بی‌گناه سرزمینمان در اسارتند و هیچ صدایی از کسی برنمی‌آید. ما عادت داریم از سوراخ سوزن رد شویم و از در دروازه نه!!!!
صدای اعتراض بختیاری‌های عزیز را شنیدم که در چند روز گذشته از هر ناسزا و پیامک گرفته تا تهدید و ارعاب فروگذار نبودند.
سپاس می‌گویم مردم سرزمینی را که آنقدر صبور نبودند و نخواستند صبر پیشه کنند تا ببینند نه کمال تبریری، نه من و نه هیچ کس دیگری قصد بی‌احترامی به قومی را نداشته‌ایم. این ساده‌انگاری در رگ و خون ما جاری‌ است؛ یادآور می‌شوم فیلم‌های کمال تبریزی را که سال‌هاست توقیف است، یادآور می‌شوم ممنوع‌الکاری و جریمه‌ام را برای بازی نکردن در فیلمی که شما دوستش نداشتید.
برادران عزیز بختیاری؛
غیرتتان را می‌ستایم و به نوبه خود تنها می‌توانم بگویم قصد ما بی‌احترامی نبوده است. اساسا قهرمان سریال «سرزمین کهن» یک بختیاری است. اما یک سوال برایم باقی است، آن روزهایی که برای مردم سرزمینم محکوم به ممنوع‌الکاری بودم از این خیل غیرت و جوانمردی چرا حتی شاخه گلی برای تسکین زخم‌هایم روانه‌ام نشد؟
با احترام
امیر آقایی
17 فوریه ۲۰۱۴- لندن»
سریال «سرزمین کهن» در روزهای اخیر اعتراض تعدادی از نمایندگان مجلس و مردم شهرهای بختیاری را در پی داشته است.
در پی این اعتراضات رییس سازمان صداوسیما طی نامه‌ای تذکراتی را خطاب به معاونت سیما ابلاغ کرد.
ضرغامی در این نامه ابلاغ کرد: «باید اطلاع‌رسانی تصویری در مورد حوادث قسمت‌های آینده سریال درباره شخصیت قهرمان سریال که یک بختیاری اصیل است در دستور کار شبکه قرار گیرد ضمنا در برنامه‌های تحلیل هفتگی این سریال با دعوت از کارشناسان ذی‌ربط به‌ویژه در حوزه تاریخ پرافتخار قوم بختیاری، مردم کشورمان را با فداکاری و سلحشوری‌های آنان بیشتر آشنا کنید.»

 

اعضای گروه «چارتار» بین مردم حاضر شدند
مهر- عصر 28 بهمن‌ماه، نخستین آلبوم موسیقی گروه چارتار با نام «باران تویی» با حضور اعضای این گروه موسیقی در فروشگاه کتاب «داستان» در مجاورت فرهنگسرای رسانه رونمایی شد.
در این مراسم آرش فتحی، احسان حائری، آیین احمدی‌فر و آرمان گرشاسبی از جمله اعضای گروه بودند که در این مراسم حضور داشتند.
در این مراسم، ترانه «باران تویی» در فضای فروشگاه کتاب در حال پخش بود و تعداد بسیاری از مخاطبان داخل فروشگاه این آلبوم را خریداری کرده و از اعضای موسیقی مورد علاقه خود می‌خواستند تا آن را امضا کنند.
همچنین تعداد زیادی از علاقه مندان برای خرید آلبوم و دیدن گروه «چارتار» در بیرون از فروشگاه صف بسته و منتظر بودند تا با خلوت شدن داخل فروشگاه برای خرید آلبوم موسیقی «باران تویی» وارد فروشگاه شوند.
این برنامه در حالی اینگونه برگزار شد که دعوت از رسانه‌ها به منظور شرکت در نشست خبری بود ولی نشستی برگزار نشد. همچنین به دلیل ازدحام جمعیت نمایندگان رسانه‌ها امکان صحبت با اعضای گروه «چارتار» را پیدا نکردند و مسوولان فروشگاه کتاب هم مساعدت لازم را نداشتند.

«خط استوا» در خانه هنرمندان
گروه فرهنگ- این روزها نمایش «خط استوا» آخرین تمرین‌های خود را در تماشاخانه انتظامی ادامه می‌دهد. این نمایش داستان جعفر و گلنار زن و شوهری است که زندگی آنها به بازی می‌گذرد. یک میز پینگ‌پنگ در زیر زمین خانه اجاره‌یشان گذاشته‌اند و روز و شب را به بازی می‌گذرانند. بازی آن دو بر سر کشورهاست و در دنیای ذهنی که برای خود ساخته‌اند برنده هر بازی صاحب یک کشور می‌شود. حالا بازی به آخر رسیده‌اند و تنها یک کشور باقی مانده است....
جمال هاشمی، نویسندگی وکارگردانی این نمایش را برعهده دارد، علی باقری و فاطمه فخرایی بازیگران این نمایش هستند و طراح‌صحنه این نمایش سعید حسنلوست و موسیقی این نمایش ساخته پویان فرزین است.
لازم به ذکر است این نمایش از 4 تا 23 اسفند‌ماه در خانه هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد انتظامی، ساعت 8:30 به اجرا می‌رود. پیش‌فروش خرید اینترنتی از طریق سایت تیوال www.tiwall.com یا از طریق تماس با شماره 09379223634 مقدور خواهد بود.

محب اهری همراه با «کلوچه دارچینی»
فارس- نمایش «کلوچه دارچینی» نوشته دیوید وود با کارگردانی مریم کاظمی آخرین مراحل آماده‌سازی را پشت‌سر می‌گذارد تا در تالار بوستان مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان اجرای خود را آغاز کند.
این نمایش شاد و موزیکال که تازه‌ترین نمایش گروه تئاتر مستقل به شمار می‌رود با بازی حسین محب‌اهری، مریم کاظمی، جواد زیتونی، سعید عابدی، آنا نمکچیان، مهراد زمانی، حسام کلانتری، مریم الهامیان و... روی صحنه می‌رود.
این نمایش زنده- عروسکی ماجرای یک کلوچه دارچینی تازه پخته شده را در یک آشپزخانه به نمایش می‌گذارد. «کلوچه دارچینی» طی ماجراهایی بسیار هیجان انگیز با ساکنان آشپزخانه آشنا می‌شود و...
نمایش «کلوچه دارچینی» ساعت 18 هر روز غیر از شنبه‌ها در سالن بوستان مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله اجرا می‌شود.
این نمایش با مدت زمان 70 دقیقه از ابتدای اسفند‌ماه پذیرای عموم خانواده‌ها و علاقه‌مندان تئاتر کودک و نوجوان خواهد بود.

سینما قدس پس از 2 ماه باز می‌شود
مهر- رامین نصیری، مدیر سینما قدس درباره خبرهای پراکنده‌ای که درباره تعطیلی کامل این سینما شنیده می‌شود، گفت که ما حدود دو ماه پس از اکران «جیب‌بر خیابان جنوبی» این سینما را تعطیل کرده بودیم. در این مدت یک بحث کلی با محمدرضا فرجی، مدیر امور سینماها در وزارت ارشاد درباره حمایت از بازسازی این سینما و همچنین ارایه آثار پرفروش به این سالن داشتیم که خوشبختانه این موضوع باعث شد ما با حمایت وزیر ارشاد و فرجی در ارشاد روبه‌رو شویم.
وی افزود: ارایه فیلم «معراجی‌ها» ساخته مسعود ده‌نمکی به این سینما به عنوان سینمای سرگروه در راستای حمایت‌های ارشاد از این سینماست. البته در کنار این موضوع آنها قول مساعدت دادند تا سینما قدس سه سالنه شود و این اتفاق با حمایت وزارت ارشاد و موسسه سینما شهر انجام می‌شود.
نصیری گفت: همچنین در ارایه فیلم‌ها نیز وزارت ارشاد ما را حمایت می‌کنند. البته در سینمای ایران در هر سال فقط چندین فیلم اکران می‌شوند که گیشه خوبی دارند و گرنه همه آثار که پرفروش نیستند.
وی در پایان عنوان کرد: سیستم آپارات ما عوض شده است و هم اکنون نیز سینما در حال تجهیز شدن به سیستم دیجیتالی و دالبی است. این سینما پس از دو ماه از روز 30 بهمن‌ماه (امروز) با نمایش «معراجی ها» کار خود را آغاز می‌کند.

واکنش  دولت‌آبادی به خبرهای «کلنل»

ایسنا- محمود دولت‌آبادی ضمن قدرشناسی از توجه رسانه‌ای به رمان «کلنل» به شیوه خبررسانی درباره این رمان واکنش نشان داد.
این نویسنده پیشکسوت گفت: برخوردهای رسانه‌ای غلوآمیز از نظر من چیز خوبی نیست و به منطق نشر کتاب کمکی نمی‌کند. ترجیح من این است که مقوله نشر در کشور ما روال طبیعی و منطقی پیدا کند اما نحوه برخورد غلوآمیز با یک امر عادی (چاپ یک کتاب) احتمال دارد که مانع روند منطقی نشر کتاب بشود.
 انتظار من همیشه این بود‌ه که هر موضوعی در جا و اندازه خودش سنجیده شود اما این نوع واکنش‌ها نوعی افراط است در مقابل تفریط و با تعادل نسبتی ندارد.
دولت‌آبادی در پاسخ به اینکه بالاخره این توجیه وجود دارد که این کتاب شرایط خاصی پیدا کرده‌ پس از سال‌ها که به چاپ سپرده شده، مدت طولانی منتظر مجوز نشر بوده و از سویی موفقیت‌های بین‌المللی کسب کرده است، گفت: نباید با واکنش افراطی آن‌را به مساله‌ای بغرنج و بسیار مهم‌تر از خودش تبدیل کرد. به هر حال امیدوارم این نوع خبررسانی تاثیرات منفی نداشته باشد.
در چند روز اخیر و در پی حل مشکل نشر چشمه و پایان تعلیق آن، مساله مجوز گرفتن و انتشار رمان «کلنل» محمود دولت‌آبادی که بیش از پنج سال است در انتظار کسب مجوز نشر است در رسانه‌ها بسیار خبرساز شده است.
رمان «کلنل» که در ایران با نام «زوال کلنل» در سال 87 برای کسب مجوز نشر ارایه شده است، آبان‌ماه امسال برنده جایزه‌ «یان میخالسکی» 2013 سوییس شد.

 

درخشش قمصری و معتمدی در جشنواره موسیقی فجر
ایسنا- سال‌هاست که طرفداران موسیقی سنتی ایران متعصبانه نسبت به کم‌توجهی نسل جوان به این‌گونه از هنر انتقاد کرده و نگرانی‌شان را ابراز می‌کنند، از سوی دیگر نسل جوان نیز لجوجانه‌ با تاکید بر ضعف‌های انطباقی به این سرمایه ملی کم‌توجهی می‌کنند. با این پیش‌زمینه می‌توان گفت حضور و فعالیت موسیقیدانان جوانی چون علی قمصری و محمد معتمد، شعله امید به آینده موسیقی ایرانی را در پیوند بین سنت و گرایش‌های نو روشن نگه‌ می‌دارد.این دو چهره جوان موسیقی سنتی ایران که حالا نامی هم برای خود دست و پا کرده‌اند در بیست‌وچهارمین دوره جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر کنسرتی ارایه کردند که می‌توان گفت نمونه جدی از تلاش برای حرکتی نو بر بستر اصالت‌ها و در یک کلام رپرتواری تلفیقی با حفظ وقار لازم بود.این دو هنرمند که قرار بود اجرای‌شان با نام کنسرت «عبور» در اسفندماه و در دو نوبت در تالار وحدت به صحنه رود، یک نوبت آن را در قالب جشنواره موسیقی فجر شامگاه دوشنبه 28 بهمن‌ماه به انجام رساندند.
در این اجرا که خود قمصری علاوه بر سرپرستی گروه، نوازندگی تار و دوتار را انجام می‌داد با همراهی تنبک، سه ویولن آلتو و یک ویولن سل گروه قطعات در گوشه‌ای از آسمان، همزاده، بلای عشق، با من بگو تا کیستی؟، می‌چرخد این تسبیح، چه نزدیک‌است و بی‌باده مست را عرضه کردند. شعرهای این قطعه‌ها نیز علاوه بر مولانا از شاعران نوگرایی چون هوشنگ ابتهاج، محمدعلی بهمنی و محمدرضا شفیعی کدکنی بود. این شعرها بیشتر غزل‌های نو بودند و فقط یکی از آنها (می‌چرخد این تسبیح) در قالب نیمایی انتخاب شده بود.در این اجرا برخلاف بسیاری از کنسرت‌های نامداران موسیقی سنتی، قطعه‌های ساز و آواز نیز در کمال دقت بسیار گزیده انتخاب شده بود تا مخاطبان خود را که الزاما متخصص موسیقی کلاسیک ایرانی نیستند، راضی‌تر نگه دارند.گروه «عبور» علی قمصری با همراهی محمد معتمدی که سال گذشته با گروه ادیب در این جشنواره حضور یافته بود در حالی در سالن پر از جمعیت تالار وحدت اجرایش را عرضه کرد که استفاده از تصاویر متناسب با قطعه‌ها در پس‌زمینه صحنه، رضایت نسبی حاضران را افزایش داده بود.




Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles