مسجدجامعی به کشف میراث منطقه 4 تهران رفت: با مردم، مشاهیر، جاذبههای طبیعی و میراث فرهنگی
گروه فرهنگ- کشف تهران برنامه جذابی است که هر جمعه به ابتکار احمد مسجدجامعی، رییس شورای اسلامی شهر تهران برگزار میشود و این هفته در بیستمین ایستگاه خود در منطقه 4، کشفهای پرباری به همراه داشت.
احمد مسجدجامعی و گروه کشف تهران این هفته به منطقه 4 رفتند تا بیستمین برنامه تهرانگردی با دیدار مشاهیر، حضور در میان مردم کوچه و بازار و بررسی و پیگیری مشکلاتشان و کشف هویتهای تاریخی فرهنگی پایتخت سپری شود.
طبع هنری شما مرا به زبان آورد
گروه کشف تهران ابتدا به دیدار دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. سردار رضایی که کشف تهرانیها را به صبحانه دعوت کرده بود در مواجهه با گروه پرتعداد خبرنگاران و عکاسان به مزاح گفت ای کاش این لشگر را در جنگ داشتیم.دکتر رضایی در این دیدار به گرمی از کشف تهرانیها استقبال کرد و به درخواست مسجدجامعی، خاطراتی از دورانی که برای نخستینبار به تهران آمد و محلهایی که تاکنون سکونت داشته است بیان کرد. او خاطراتی از آشنایی با خانواده همسر و ازدواجش را نیز بیان کرد و گفت: در اوایل ازدواج زندگی سخت بود و ما انباری انتهای منزل پدر خانم را تمیز کردیم و یک بخاری گذاشتیم و در زمستان سرد تهران زندگی مشترک را از همین انباری شروع کردیم. این نخستین بار بود که سردار رضایی خاطرات زندگی شخصی خود را بیان میکرد. پس از بیان این خاطرات، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به رییس شورای اسلامی شهر تهران گفت: طبع هنری شما مرا به زبان آورد.
در انتهای این دیدار گروه کشف تهران و دکتر رضایی در کنار تابلویی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس عکس یادگاری گرفتند.
همسر من حسن طهرانیمقدم است
در ادامه برنامه کشف تهران این هفته، مسجدجامعی و گروه کشف تهران به دیدار خانواده شهید طهرانیمقدم رفتند. در این دیدار همسر و دختران شهید طهرانیمقدم حضور داشتند. همسر شهید در این دیدار با بیان خاطراتی از آن شهید گفت: «رمز موفقیت حاج حسن در زندگی و کار، ایمان به خدا و ولایتپذیری و اطاعت محض او از مقام ولایت بود.»
همسر شهید در پاسخ به سوال مسجدجامعی درباره محل تولد و زندگی شهید طهرانیمقدم گفت: حاج حسن از تهرانیهای اصیل و در محله سرچشمه و کنار مسجد زینب کبری متولد و بزرگ شده بود و پدربزرگ و پدر وی در کار بازرگانی پارچه و خیاطی بودند. وی ادامه داد: حاج حسن به اینکه نام فامیلیاش حتما با «ط» نوشته شود تعصب خاصی داشت و فامیل همسر من «حسن طهرانیمقدم است نه حسنتهرانی مقدم».مسجدجامعی نیز ضمن قدردانی از خانواده شهید و به ویژه دختر کوچک او قول داد که یک تابلوی نفیس از جنس مس و مینا مزین به صلوات خاصه امام رضا(ع) برای اهدا به خانواده شهید سفارش دهد.از نکات قابل توجه در منزل شهید طهرانیمقدم، پرچم حرم امام حسین (ع) بود که به گفته همسر شهید، این پرچم هدیه ارزشمند سیدحسن نصرالله به اوست.
شما برای پدر شهید من کاری کردهاید که من نکردهام
مسجدجامعی در ادامه با حضور در مسجد سیدالشهدای تهرانپارس به دیدار حجتالاسلام والمسلمین اشرفیاصفهانی، یادگار شهید محراب حضرت آیتالله اشرفیاصفهانی رفت.
رییس شورای شهر ضمن پیگیری برخی از مسایل این مسجد گفت: تعدادی از آثار این شهید بزرگوار مدتها پیش با حمایت وزارت ارشاد منتشر شده است. وی در ادامه گفت: اینکه امام خمینی(ره) درباره شهید اشرفیاصفهانی گفتهاند: «او صاحب علم مفید بود» خیلی نکته مهمی است زیرا حضرت امام با دقت و روشنبینی درباره افراد صحبت میکردند و حقیقتا شهید اشرفیاصفهانی به تعبیر امام دارای علم مفید بودند.حجتالاسلام والمسلمین اشرفیاصفهانی، امام جماعت و رییس هیات امنای مسجد سیدالشهدا نیز با خیر مقدم و ابراز خوشحالی از حضور رییس شورای شهر، خطاب به وی گفت: «شما برای پدر شهید من کاری کردهاید که من به عنوان فرزند نکردهام.»
رییس شورای شهر پشت دخل سنگکی
مسجدجامعی و گروه کشف تهران در ادامه به امامزاده پنج تن لویزان رفتند و بعد از زیارت امامزاده برای برخی از مشاهیر و بزرگان محل که در جوار امامزاده مدفون بودند قرائت فاتحه کردند.
رییس شورای شهر و گروه کشف تهران سپس وارد محله لویزان شدند و به دیدار مردم کوچه و بازار رفتند. مسجدجامعی با حضور غیرمنتظره در تعدادی از مغازهها و منازل با مردم دیدار و گفت و گو کرد و به درددلها و مشکلاتشان گوش داد. مسجدجامعی همچنین به منزل پیرزنی که در پشتبام خانه محقرش گلخانه برپا کرده بود و با فرزندان و نوههایش در آن زندگی میکرد، رفت. منزل کدخدای لویزان که منزلش محل روضه و عزاداری سیدالشهدا بود و درمانگاه لویزان که به دلیل مشکلات مختلف تعطیل شده بود نیز از دیگر مکانهایی بود که مسجدجامعی دقایقی را در آنها حضور یافت. این تنها درمانگاه محله 70 هزار نفری لویزان است که با 1000 متر وسعت و 500 متر زیربنا، غیرفعال است و مردم محل را با مشکل مواجه کرده است.
رییس شورای شهر همچنین لحظاتی در نانوایی سنگکی محله لویزان حضور یافت و ضمن گفتوگو با نانوایان به مردم حاضر در صف، نان فروخت و با آنها گفتوگو کرد. مسجدجامعی و گروه کشف تهرانیها همه مسیرهای محله لویزان را با پای پیاده رفتند.
کشف سنگ نماز در حمام محله لویزان
از نکات جالب در محله لویزان، حمام قدیمی این محل بود که در حال حاضر در حال تعمیر و بازسازی است. آب این حمام در قدیم از قنات تامین میشده و یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این حمام وجود سنگی به اندازه سجاده در میان حمام است که برای نماز تعبیه شده بود و مردم بعد از استحمام میتوانستند بلافاصله در محوطه حمام نمازشان را به جای آورند.
بادگیرهای قدیمی در فرهنگسرای اشراق
از دیگر برنامههای گروه کشف تهران، حضور گروه در فرهنگسرای اشراق بود؛ فرهنگسرایی که در یک باغ و عمارت تاریخی قرار گرفته که قدمت آن به دوره قاجار میرسد. این محل متعلق به فردی به نام ارباب مهدی بوده است.از نکات جالب توجه این باغ و عمارت آن، یکی قنات بسیار پرآبی است که مظهر آن در حیات این باغ قابل مشاهده است و دیگری بادگیرهای زیبای عمارت که از دور جلبتوجه میکرد. خمرههای سفالین متعلق به دوره سلجوقی، حوض زیبا و رستوران سنتی فرهنگسرا و تندیسهایی که در حیات فرهنگسرا نصب شده بودند همه از جاذبههای این باغ و عمارت تاریخی هستند که تاکنون کمتر درباره آنها صحبت شده است.
کشف تهرانیها مهمان رستم گیو
مسجدجامعی و گروه کشف تهران در ادامه برنامه به دعوت زرتشتیان ساکن تهرانپارس از باغ رستم، باغ مارکار و آتشکده زرتشتیان بازدید کردند. هموطنان زرتشتی در این دیدار، همه گروه را مهمان غذاهایی ویژه کردند.
در این برنامه که رییس انجمن و نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی نیز حضور داشتند، خادم آتشکده به افتخار حضور گروه کشف تهران، شعله آتش را افروخت و درباره آیینهای زرتشتیان و سابقه و پیشینه باغ رستم و آتشکده واقع در آن توضیحات مفصلی داد که در نوع خود کشفهای جدید گروه به شمار میرفت و کمتر شنیده شده بود.
اینکه شعله این آتش از هندوستان و از آتشکده اصلی زرتشتیان آورده شده است نیز از گفتههای جالب این دیدار بود. رییس شورای شهر و همراهان هنگام ورود به آتشکده به توصیه خادمان، کلاه سفید مخصوص بر سر نهادند و از قدیمیترین کتاب موجود در این محل و تابلوهای هنری موجود در تالار این مجموعه دیدن و صاحبان برخی از آثار را
شناسایی کردند.
باغ رستم، آتشکده و ساختمانهای مسکونی و چند مدرسه همجوار آن به همت فرد خیری به نام رستم گیو و همسرش ساخته شده و در اختیار زرتشتیان قرار گرفته است.
پارک آبی در 10 متری عمارت تاریخی ارباب هرمز
مسجدجامعی و گروه کشف تهران در ادامه برنامههایشان به پارک پلیس رفتند تا از یکی از قدیمیترین عمارتهای منطقه 4 دیدن کنند. عمارت زیبای «ارباب هرمز» این روزها به همت سازمان زیباسازی در حال تعمیر و بازسازی است و قرار است به «نگارخانه آبرنگ» تبدیل شود. این عمارت که قلعه سردار نیز نامیده میشود با قدمت 150 ساله متعلق به فردی به نام «ارباب هرمز» بوده که پس از چند بار دست به دست شدن اینک در دست شهرداری است. در طبقه همکف این عمارت شبکه مخفی توزیع و ورود و خروج آب قرار دارد که از دیدنیهای این بناست. در این دیدار فرزند ارباب هرمز نیز حضور داشت و توضیحاتی درباره این بنا ارایه کرد. البته پارک آبی در حال احداث در فاصله 10 متری این ساختمان تاریخی از تصمیمهای عجیبی است که این روزها آینده این ساختمان زیبا را تهدید میکند، مسالهای که گروه کشف تهران را بسیار متاسف کرد.
نجات عمارت تاریخی عینالدوله از گودال بزرگ
کشف تهران این هفته با دیدن عمارت تاریخی و ارزشمند دیگری به نام «عمارت عینالدوله» پایان یافت. عمارتی بسیار زیبا متعلق به دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول که در دو طبقه و در محوطه زیبایی قرار گرفته است. از نکات تاسفبرانگیز در حاشیه این ساختمان تاریخی گودبرداری غیراصولی همجوار با این ساختمان است که اخیرا با مجوز سازمان میراث فرهنگی صورت پذیرفته و احتمال آسیب به این ساختمان ارزشمند را افزایش میدهد. با تاکید رییس شورای شهر به مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران که در جمع گروه حضور داشت بلافاصله مجوز گودبرداری لغو شد و این ساختمان تاریخی از خطر تخریب نجات یافت.کشف تهران این هفته دیدار با مردم، دیدار با مشاهیر و حضور در اماکن تاریخی، فرهنگی و مذهبی را همراه داشت و گروه در عین خستگی زیاد ناشی از هفت ساعت پیادهروی، از این همه کشف و آشنایی با گوشههای پنهان شهرشان راضی راهی خانههایشان شدند.
نگاهی به نمایش «زندگی انسان» در تالار مولوی: جاذبهها و دافعههای یک زندگی
المیرا حسینی- انتظار نداشته باشید بعد از تماشای «زندگی انسان» حالتان خیلی خوب باشد. این تئاتر از آن دست نمایشهایی نیست که با شوخیهای سطحی و طنازیهای بجا و بیجا تلاش کند شما را بخنداند و به زور روی صندلی بنشاند. این نمایش خود زندگی است و با کسی تعارف ندارد. «زندگی انسان» که روایتی است از زندگی شخصی به نام «انسان»، در واقع روایتگر زندگی نوع بشر است. «انسان» با سختیها و رنجهای فراوان مادر به دنیا میآید و مادر میمیرد (شاید این تمثیلی باشد از به دنیا آمدن نوع بشر که بعد از پا گذاشتن به دنیا، دست به نابودی مادر طبیعت که به او حیات بخشیده، میزند.) شادی ناشی از به دنیا آمدن «انسان» دیری نمیپاید. موجودی که با رنج پا به دنیا گذاشته، در طول زندگی با اندوه قرین است و در اوج جوانی در عین هنرمندی و توانایی در فقر سختی به سر میبرد، فقری که عشق آتشین او به همسرش را به حاشیه میراند. گرسنگی و بدبختی فرصت چندانی برای پرورش ارزشهای انسانی چون از خودگذشتگی و توجه به زیباییهای طبیعت و احساسات ناب بشری همچون عشق نمیگذارد. نمایشنامهنویس، لئوناید آندریف، به خوبی میداند مسایل مالی تا چه حد میتواند احساسات انسانی را دستخوش تغییر و تحول قرار دهد.
همانقدر که غرق در فقر بودن «انسان» از منطق خاصی پیروی نمیکند، دستیابی او به ثروتی رویایی عجیب است و از دست دادن دوباره تمام آن ثروت هم علت مشخصی ندارد. نویسنده سعی دارد با بیمنطق نشان دادن روند فقر و ثروت شخصیت داستان، متزلزل بودن جایگاه غم و شادی در زندگی بشر را به نمایش بگذارد؛ نه میشود چیزی را پیشبینی کرد و نه میتوان به آنچه به دست آمده، دل بست و دست آخر آنچه از «انسان» میماند بدنی تنها مانده و فرتوت است که خود را تسلیم مرگ و نیستی میکند.
آنچه در وهله اول توجه بیننده را به خود جلب میکند، بازی با نور و موسیقی است. در بسیاری از صحنهها، بازی بازیگران با موسیقی صحنه همراه است. موسیقی بامداد افشار و کاوه ستاری روی صحنه و بازیها نشسته و به جذابیت بصری و شنیداری نمایش کمک میکند.
مسلم است در تئاتری که بیش از هر چیز با نمادها سر و کار دارد، نمیتوان انتظار بازیهای رئال از بازیگران داشت و اصلا چنین چیزی تناسبی با متن ندارد بنابراین صداسازی کاراکترها و حرکات اگزجره دست و صورت در راستای متن قرار میگیرد، متنی که کاراکتر را وادار میکند همانطور که کت و شلوار پوشیده و بسیار رسمی صحبت میکند، به حالت چهار دست و پا درآمده و صدای سگ بدهد!
«زندگی انسان» در عین حال که فاکتورهای مثبت زیادی دارد اما نباید برای سرگرم شدن در شبی زمستانی روی آن حساب کرد. گمان میکنم مسعود دلخواه- کارگردان نمایش- نیز خود به درستی واقف است که «زندگی انسان» مانند زندگی انسان وقتی تمام و کمال به نمایش درمیآید، ناگزیر دافعههایی را به همراه خواهد داشت.
نگاهی به کتاب «آدمها» نوشته احمد غلامی
به تعداد آدمهای روی زمین قصه وجود دارد
محمدجواد تاجالدین - احمد غلامی را خیلیها میشناسند، هم روزنامهنگار است و هم داستاننویس. نمیدانم باید کدام حرفه را در ابتدای اسمش بیاورم، روزنامهنگار یا نویسنده. هرچه هست قلم خوبی دارد برای خواندن و لذت بردن او این روزها مجموعه داستان تازهاش را به نام «این وصلهها به من نمیچسبد» چاپ و منتشر کرده است. اما در این نوشته میخواهم به سراغ مجموعه داستان «آدمها» بروم که چند سال پیش منتشر شد و توانست جایزه ادبی گلشیری را هم نصیب خودش کند.
شاید اولین و مهمترین دلیلی که برای پرداختن به کتاب قبلی احمد غلامی دارم، فقدان داستان در کتابهایی است که دور و اطرافمان چاپ میشوند و بدون اینکه خواننده درست و درمانی داشته باشند از یاد میروند. احمد غلامی اولویتش را در تعریف و پرداخت داستان میداند. مخصوصا در مجموعه داستان «آدمها».
آدمها کتابی دویست و چند صفحهای است که روایتگر داستان آدمهای مختلف است، انسانهایی که هیچربطی به هم ندارند. جایی در اطرافمان زندگی میکنند و میروند، ما هم حواسمان بهشان نیست. غلامی به ما یادآوری میکند، هر انسانی داستان خودش را دارد. داستانی که اگر قلمی توانمند و انسان با حوصلهای گیر بیاید میتواند شنیدنی باشد.
نسل جدید داستاننویسان ایرانی نثر سخت و به اصطلاح کتابی را کنار گذاشتند و ساده مینویسند، هرچند بعضی اوقات برچسب ژورنالیستی نوشتن بر روی پیشانیشان میخورد که در ذات بد هم نیست. در بالا اشاره کردم روایت زندگی انسانها قلمی توانمند میخواهد، توانمندی ریشه در برقراری ارتباط با خوانندگان دارد، نه پیچیدگی و سختی واژه و توصیف.
غلامی میتواند به راحتی برایتان قصه بگوید، از کلماتی استفاده کند که در ارتباطتان با آدمهای مختلف طی روز استفاده میکنید، شاید این را مدیون کار روزنامهنگاریاش است. بالاخره خبرنگار آدمهای مختلف را میبیند و زبان و گفتارشان را به خاطر میسپارد. ریشه اصلی داستانهای غلامی هم خبرنگاری است. یک روزنامهنگار تمام آدمها را زیر نظر دارد، شاید درست نباشد ولی همه را به چشم سوژه و گزارش میبیند. گاهی دقتش باعث آزار دیگران هم میشود، مثل خود غلامی، او در مصاحبهای گفته: «من به همه آدمهای دور و برم نگاه میکنم و گاه توی خیابان به کسانی زل میزنم که موجب سوءتفاهم میشود. عاشق شنیدن دیالوگهای پنهانی زنهایی هستم که با هم به رستوران آمدهاند. به آدمها خیلی نگاه میکنم. بعضی وقتها این نگاهها باز هم موجب سوءتفاهم میشود به خصوص اگر این آدمها زن باشند.»
غلامی در کتاب آدمها، داستانش را در دو، سه صفحه جمع میکند. داستانی که شاید بتوان یک داستان کوتاه 20 یا 30 صفحهای از آن در آورد. تازه روایتهایش پیرنگهای ریز و درشتی هم دارند. بعضیها معتقدند نویسنده باید ذرهذره داستان را تعریف کند، من که جزو آن بعضیها نیستم. غلامی هم نیست. داستانش را میگوید و میرود. جالب است در همان دو صفحه ناقابل، هم توصیف دارد و هم تفسیر و هم روایت. یعنی سه رکن اصلی داستان کوتاه. در تمام داستانهایش میتوانید این سه مشخصه را دنبال کنید.
از دیگر امضاهای احمد غلامی، داشتن داستانهای جنگی است. او که انگار خودش در جنگ بوده و فضای آنجا را با پوست و گوشتش حس کرده، بدون پرداختن به کلیشههای مرسوم، روایتی متفاوت از جبههها جلوی رویت میگذارد. روایتی بدون هاله تقدیس و فرشته دانستن رزمندهها. در همین مجموعه خواندن داستان مکری، فرماندهشان که انگار واقعی هم بوده، خالی از لطف نیست.
حتما نباید قهرمان داستانمان بارانی بلند بپوشد و گوشه لبش سیگار باشد.
روزهایش را در کافهای دنج بگذراند و شبها به جمعهای روشنفکری برود. میتواند در طبقه بالای گاراژی درب و داغان اتاقک کم نوری داشته باشد و شما را با داستانش مجذوب کند. غلامی به ما میفهماند هر انسانی داستان خودش را دارد، فقط باید دید و نوشت و خواند!
اظهارات حاتمیکیا درباره حواشی «رستاخیز»
ایسنا- ابراهیم حاتمیکیا از نحوه برخورد با فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش انتقاد کرد.این کارگردان سینما در اختتامیه دومین جشنواره فیلم فجر استان قم در تالار شهید آوینی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم با بیان اینکه ورود به این حوزه ریسکهای خاص خود را دارد، گفت: این پرواز نیازمند فرود است و باید به بهترین وجه بنشیند و در این خصوص نباید شاهد سقوط باشیم.وی که شامگاه (دوم اسفندماه) سخن میگفت با بیان اینکه فیلم «رستاخیز» در تک تک پلانهایش قصد قربت داشته است، گفت: نباید به گونهای رفتار شود که باعث سرکوب شود و کسی جرات ورود به این عرصه را نداشته باشد.کارگردان فیلم «چ» اظهار امیدواری کرد: اگر فیلم «رستاخیز» بتواند اکران بگیرد به هرحال باید شرایط به گونهای ایجاد شود که اجازه ورود دیگران در این عرصه صورت بگیرد تا در این مسیر فیلمهای بسیاری ساخته شود.حاتمیکیا با تاکید بر اینکه من به انقلاب اسلامی اعتقاد دارم، ادامه داد: من خود را جزیی از این مرز و بوم میدانم و باید ارزشهای دفاع مقدس را پاس داشت.
حضور رضا یزدانی در نمایش رحمانیان
ایسنا- رضا یزدانی خواننده پاپ به گروه اجرایی نمایش «در روزهای آخر اسفند» کار جدید محمد رحمانیان پیوست.
این نمایش که تازهترین کار محمد رحمانیان است، از روز دوشنبه (پنجم اسفندماه) اجرای خود را در تالار وحدت آغاز میکند.
اشکان خطیبی بازیگر و مجری طرح این پروژه گفت: حضور رضا یزدانی در نمایش ما قطعی شده است و این خواننده هر شب در اجرای ما حضور دارد و قطعه پایانی را اجرا میکند.نمایش «در روزهای آخر اسفند» با بازی اشکان خطیبی و غزل شاکری به صحنه میرود و این اثر هنری تلفیق تئاتر و کنسرت است که در خلال اجرای آن 10 ترانه خاطرهانگیز اجرا میشود.محمد رحمانیان این نمایش را بزرگداشتی برای خوانندگان پاپ میداند و با اجرای آن به خوانندگانی همچون فرهاد مهراد و فریدون فروغی ادای دین میکند.بهروز صفاریان به عنوان آهنگساز با اجرای این نمایش همکاری دارد.نام نمایش «در روزهای آخر اسفند» از یکی از اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی گرفته شده و همان گونه که از این نام برمیآید این نمایش در حال و هوای روزهای پایانی سال و عید نوروز اجرا میشود.نخستین اجرای این اثر نمایشی ساعت 18:30 روز دوشنبه پنجم اسفندماه به صحنه میرود و بلیت این نمایش تا روز 10 اسفندماه فروخته شده است.به گفته اشکان خطیبی، به زودی پیشفروش بلیت این نمایش برای تاریخ 10 تا 15 اسفندماه آغاز میشود.
«شکلک» تمدید شد
گروه فرهنگ- نمایش «شکلک» نوشته نغمه ثمینی و به کارگردانی «کیومرث مرادی» در حالی که تمامی بلیتهایش تا پایان روز 16 اسفندماه به فروش رسیده به درخواست مکرر تماشاگران یک هفته تمدید شد. این نمایش تا 23 اسفندماه ادامه دارد.«شکلک» با همراهی «موسسه فرهنگی هنری کارنامه» و با بازی پانتهآ بهرام، امیر جعفری، ستاره پسیانی و نوید محمد زاده روی صحنه میرود. از دیگر عوامل شکلک میتوان به پیام فروتن(طراح صحنه)، آوا سلطانی عرب شاهی(طراح لباس)، امیر اسمی(طراح پوستر و بروشور)، حیدر ساجدی(آهنگساز)، نورالدین حیدری ماهر(مدیر تولید و برنامه ریز)، رکسانا بهرام، بهزاد مرتضوی، محمدرضا ایمانیان (گروه کارگردانی)، آوا فیاض (مدیر تبلیغات و روابط عمومی)، عسل عباسیان(مشاور امور رسانهای)، جواد پولادی(مدیر صحنه) و مارال یکدل(دستیار لباس) از دیگر عوامل شکلک هستند.این اثر در اجرای قبلی 10 سال پیش مورد استقبال منتقدان نیز قرار گرفته و جایزه بهترین متن نمایشی و بهترین بازیگری زن را برای بازی پانتهآ بهرام دریافت کرد. گفتنی است این نمایش در اجرای کنونی خود، پرفروشترین اثر نمایشی امسال تالار شمس موسسه اکو بوده است.«شکلک» از هشتم بهمنماه با همراهی موسسه فرهنگی هنری کارنامه هرشب ساعت 20 درتالارشمس به آدرس: خیابان موحد دانش (اقدسیه)، شرق به غرب بعد از آجودانیه، کوچه نیلوفر، پلاک 3 اجراشده و علاقهمندان میتوانند جهت خرید اینترنتی بلیت به سایتهای تیوال(tiwall.com) و تئاتر تیکت(theaterticket.ir) مراجعه کنند.
بازگشت ایرج به صحنه موسیقی
ایلنا- با حضور و همراهی گروه موسیقی تلفیقی «عقیق»؛ «ایرج» به صحنه باز میگردد.این اجرا بعد از سالها و با یادی از خاطرهها، تاریخ هشتم اسفندماه (در دو سانس ۱۸ تا۲۰ و 20:30 تا 22:30) در تالار اندیشه حوزه هنری شهر تهران روی صحنه میرود و کامران صفاریفر با صدایی حزنانگیز و سابقه 10 ساله در عرصه موسیقی اصیل ایرانی، این بار با حال و هوایی جدید به اجرای کنسرت خواهد پرداخت.
از نکات جالب توجه این کنسرت، حضور و همراهی حسین خواجه امیری متخلص به (ایرج) است که این حضور و اجرای ایشان به نظر میرسد حال و هوایی زیبا و به یاد ماندنی به همراه خواهد داشت.
صفاریفر از شاگردان اساتیدی چون حسین خواجه امیری (ایرج)، حسن گلپایگانی و داود فیاضی بوده است و بعد از آلبوم «گل عشق» که در سال ۹۱ وبا همکاری هنرمندانی چون میلاد کیایی و محمود فرهمند وارد بازار موسیقی شد در حال حاضر در پی مراحل تولید آلبوم
«بگذرازکوی ما» از آثاراستاد همایون خرم است.
انتشار آلبوم حافظ ناظری توسط SONY
ایرنا- بزرگترین شرکت تولید و ارایه آثار موسیقی در جهان برای اولین بار آلبوم یک هنرمند ایرانی را همزمان با انتشار در داخل کشور به صورت جهانی منتشر میکند.سونی که در طول چند دهه گذشته اقدام به ضبط و ارایه ماندگارترین آثار ستارگان تاریخ موسیقی جهان همچون الویس پریسلی، مایکل جکسون، یویوما، ایساک پرلمان، دومینگو و... کرده است برای نخستین بار در بخش کلاسیک خود اثری مستقل از یک آهنگساز خاورمیانه (حافظ ناظری) را تولید و در کشورهای جهان منتشر میکند.«بُعد یازدهم» اثر شماره یک «سمفونی رومی» است که حافظ ناظری حدود 10 سال برای ساخت و تولید آن وقت صرف کرده و پس از تکمیل مراحل تولید و ساخت آن، این آلبوم با حضور افتخاری شهرام ناظری در برخی قطعاتش در آستانه انتشار جهانی قرار دارد.
نکته حائز اهمیت این آلبوم حضور نوازندههای شاخص و سرشناس جهانی در این آلبوم از جمله ذاکر حسین (نوازنده سرشناس ساز طبلا در جهان و برنده اولین جایزه Grammy (گرمی) در بخش موسیقی جهانی در سال 1992، نامزد دریافت جایزه گرمی در سال 2011 و...)، گلن ولز (نوازنده سازهای کوبهای و برنده چهار جایزه گرمی متهایموویتز
(نوازنده ویولنسل و نامزد دریافت چندین جایزه گرمی)، «پاول نیوبائر» (نوازنده ویولا و کاندیدای جوایز متعدد جهانی)، ژوهانس موزر (نوازنده ویولنسل که با آلبوم Saint-Saens به عنوان یکی از 10 اثر برتر موسیقی کلاسیک در سال 2008 انتخاب شد) و... است که باعث شده رسانههای معتبر موسیقی در جهان با استقبال و انتشار اخبار این آلبوم، از آن به عنوان یکی از پرهیجانترین آثار موسیقی کلاسیک و تلفیقی سالجاری میلادی یاد کنند.