صحبتهای مسعود کیمیایی در برنامه هفت؛ بحث سعید امامی را تمام کنید!
مسعود کیمیایی این روزها، تیتر یک بسیاری از خبرگزاریها و روزنامههاست. او با صحبتهایش داستانهای خاک خورده را بیرون میکشد و دوباره از نو میسازدشان. اینکه چقدر از حرفهایش راست است و چقدر از آنها مخلوطی از خیالات، قضاوتش سخت است. هر حرفی میزند، عدهای معترض میشوند و تکذیب میکنند. طرفدارانش، علم حمایت از کیمیایی را به دوش میگیرند و به میدان میآیند، حرف و حرف و حرف! آخرش هم هیچ! از میان حرفهای جورواجور، دروغها و صداقتها، چیزی نه به سینمای ایران اضافه میشود و نه به فیلمهای بیرمق کیمیایی. سلطانی که سالهاست گوزنهایش را در بیابان رها کرده و قیصر را فرستاده ته بازار تا خاک بخورد. کیمیایی مهمان برنامه هفت بود و از دغدغههایش گفت، از بهروز وثوقی گرفته تا سعید امامی و فیلمهایش که به نظر خودش افت نکردهاند.
به گزارش ایسنا،کارگردان فیلم «قیصر» درباره هنرمندانی که در زمان انقلاب از ایران رفتند، معتقد است: قرار نیست هنرمندان بتوانند تصمیمات درست سیاسی بگیرند چون آنها اهل سیاست نیستند به همین دلیل خوب است کسانی مثل بهروز وثوقی بتوانند برگردند و در اینجا کارهای خود را انجام دهند. او همچنین اعتقاد دارد که نسبت به سالهای دهه 50 و60 آثار سینماییاش دچار افت نشده است اما تاکید میکند، در تمام دوران فیلمسازی خود هیچ گاه کنار منابع قدرت قرار نگرفته و این درخواست را دارد که جریان ارتباط او با سعید امامی تمام شود چراکه از این قضیه لطمه زیادی خورده است.
خوب است بهروز وثوقی به ایران برگردد
کیمیایی درباره غم غربتی که در فیلمهایش وجود دارد، گفت: این موضوع از همان ریشههای طبقاتی که در یک هنرمند شکل میگیرد، ایجاد میشود. انسان در هر شرایطی تنهاست و من خیلی دلگیر کسانی هستم که خارج از ایران هستند.
وی اضافه کرد: در شروع انقلاب اصلا معلوم نبود اتفاق چیست و خیلیها آن را نمیفهمیدند و چون نمیفهمیدند از ایران رفتند البته بعد هم به شدت پشیمان شدند و من با خیلی از آنها صحبت کردم و این موضوع را میدانم یکی از کسانی که با او صحبت کردم رفیق من بود که گفت، بیخودی از ایران بیرون آمده است به همین دلیل فکر میکنم باید شرایط طوری باشد که وقتی آنها میگویند اشتباه کردهاند بتوانند برگردند، مخصوصا هنرمندان باید، بتوانند به کشور بازگردند. اصلا مگر قرار است هنرمندان بتوانند تصمیمات درست سیاسی بگیرند؟
وی گفت: خوب است بهروز وثوقی به ایران برگردد، کارهایش را بکند و فیلم بسازد از نظر ما او اشتباه کرد که رفت اما وثوقی آدم سیاسی نیست و قطعا خودش هم میداند که اشتباه کرده است.
کیمیایی با بیان اینکه با رفتن بهروز وثوقی، یک بازیگر خوبمان را از دست دادیم، اظهار کرد: دیگر 35 ساله که گذشته و آن اتفاقات و داغیای که خصیصه هر انقلابی است، تمام شده است اینها هنرمندان این سرزمین هستند و باید بتوانند برگردند.
نمیتوانم از سرزمینم دور شوم
مسعود کیمیایی که در برنامه «هفت» 31 مرداد سخن میگفت در پاسخ به اینکه چرا خودش از ایران نرفت، گفت: من عاشق سرزمینم هستم و نمیتوانم از اینجا دور شوم. من اینجا نفس میکشم و فیلم میسازم پس برای چه موضوعی بروم؟!
وی یادآور شد: من در اینجا به تربیت دانشجویانی مشغول هستم و معلمی را شریفترین کاری میدانم که انجام میدهم چون هر آنچه بلدم را آموزش میدهم.
وی درباره دانشجویان خود در موسسات فیلمسازی گفت: اینها آینده سینمای ما هستند و لذتبخش است که شاگردی فیلم خوب میسازد البته به همان اندازه هم سخت میگذرد وقتی شاگردی دیگر از پشت تو را میزند و در استخدام بیبیسی میشود اما او هم بچه بود که این کار را انجام داد، هرچند کارش کثیف بود.
بحث سعید امامی را تمام کنید
کارگردان فیلم سینمایی «متروپل» در پاسخ به اینکه چرا فیلمهایش نسبت به سالهای دور افت کرده است، گفت: من در کارم افت نکردهام اما فقط میتوانم اشاره کنم به تعداد نیروهایی که صرف شد تا من فیلم خودم را نسازم.
وی با اشاره به اینکه یکی دو سال قبل از «متروپل» پنج سناریوش رد شد و حتی برای «متروپل» چند بار نام فیلم را تغییر دادم، درباره شرایط ممیزیها در جریان ساخت فیلم گفت: اگر بخواهم درباره سینمای ایران و حاشیههایش حرف بزنم از آرامشی که دارم خارج میشوم.
وی سپس به یادآوری اتفاقاتی پرداخت که در سال 72 افتاده بود و این پرسش را مطرح کرد که اگر روزی یک مامور امنیتی یا پلیس سیاسی کسی را بخواهد، کیست که نرود؟ چون اگر نرود داستان دیگری شروع میشود.
کیمیایی ادامه داد: در آن زمان یکی از مدیران سینما گفت (وزارت) اطلاعات مرا خواسته است. در آنجا پیشنهاد ساخت فیلمی به من داده شد که من قبول نکردم و میدانم به چند نفر دیگر هم پیشنهاد شد، این کار هیچ فضیلتی نیست چون فضیلت از جایی شروع میشود که تا این لحظه برای فیلمسازی هیچ پولی از قدرت نگرفتهام و هر آنچه بوده از همین بودجهای است که مردم بلیت خریداری کردهاند.
کیمیایی افزود: من در این سالها از کنار این موضوع آرام رد شدم اما مرتب بحث زیاد شد و گفتند فیلم «سلطان» یا «ضیافت»، همین فیلمهایی است که توسط ماموری که اسمش سعید امامی است، پیشنهاد شده است. من چیزی نمیگفتم ولی آنها مرتب میگفتند سعید امامی هر چند من داستان فیلم پیشنهاد شده را هم مطرح کردم تا همه بدانند که هیچ کدام از فیلمهای من مشابه آن پیشنهاد نیست به همین دلیل در اینجا اعلام میکنم که اگر شما در فیلمهای من یا در پایان آنها اسمی مشابه سعید امامی دیدید که از او تشکر کردهام، انکارم کنید.
کارگردان فیلم «اعتراض» با گلایه از اینکه روشنفکرها بر سر این ماجرا با او چه کردهاند، گفت: این ماجرا بهانهای شد که مرا بزنند و من در این سالها خیلی سختی کشیدم درحالی که ذات آن مستقل است و با بودجهای که تهیهکننده هم اختصاص میدهد فیلم میسازم پس تمام کنید این بحثها را که من لطمه زیادی از این قضیه خوردهام.
او تاکید کرد: من بدون اینکه از جایی سفارش قبول کرده باشم و بدون اینکه از جایی پول بگیرم فیلمهای خود را ساختهام.
کیمیایی در اینباره خاطرنشان کرد: آیا پس از ساخت 30 فیلم بودجه فیلمهای من باید اینقدر باشد؟ من خیلی دوست دارم کوروش را بسازم اما چیزی نمیگویم چون میدانم موقعیت این کار برای من پیش نمیآید.
این کارگردان سینما با بیان اینکه وقتی بیادبیها یا عصبانیتها شروع میشود مطلقا احترام کوچک و بزرگ رعایت نمیشود و به محض اینکه حرف بزنی، آن چیزی را که در یک جایی نگه داشتهاند دوباره مطرح میکنند و این کار یک شگرد شده که با آدمهای سیاسی محبوب یا آدمهای درشت تصمیمگیر کشورمان هم انجام میدهند.
سینمای من سینمای عکسالعمل است
مسعود کیمیایی در بخش دیگری از این گفتوگو فیلم «قیصر» خود را یک عکسالعمل معرفی کرد و گفت: سینمای من سینمای عکس العمل است البته به سختی میگویم سینمای من هرچند تازگیها خیلیها به سادگی با ساخت یک فیلم از سینمای خود حرف میزنند.
وی افزود: در زمانی که این فیلم را ساختم مردم به شکلی منتظر عکسالعمل بودند و حسی که من در آن سالها از مردم گرفتم این بود که امتحانی بر مردم میگذرد.
روشنفکر نیستم
کارگردان فیلم «حکم» در پاسخ به اینکه خود را روشنفکر سینمای ایران میداند یا خیر؟ گفت: خیلی از واژهها جای معینی ندارند و معنی روشنفکر هم به این دلیل که سالها دچار فراز و فرود بوده و گاهی مبارز و زمانی کافهنشین معنا میداده است، مشخص نیست در کجای این هندسه قرار دارد.
وی با اشاره به سال 55 و اینکه در مصاحبهای اعلام کرده بود روشنفکر نیست و هنوز هم آن را تکرار میکند،بیان کرد: اگر در یک تعریفی یکی از خصوصیات روشنفکر این است که از مردم فاصله داشته باشد و در تعریفی دیگر روشنفکر با مردم است به همین جهت معتقدم با وجود اینکه روشنفکری بار سنگینی دارد اما جای معینی ندارد.
کیمیایی تاکید کرد: البته هنرمند روشنفکر با روشنفکر تفاوت دارد چون او اثرش همه چیز را مشخص میکند.
وی در پایان سخنان خود خطاب به سینماگران جوانی که وارد این عرصه میشوند، گفت: از آنها میخواهم به دنبال کار خود باشند و به 90 درصد حرف منتقدان گوش ندهند چراکه بسیاری از آنها راه درست را نشان نمیدهند و تعداد کمی هستند که شریف هستند و به درستی نقد میکنند.
یکصدمین شماره ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت منتشر شد
با عنایت خداوند و همه سببسازیهایش اینک شاهد انتشار صدمین شماره اطلاعات حکمت و معرفت هستیم. در همه این سالها (1393- 1386) مرهون همه محققان، مولفان و مترجمانی بودهایم که دستاورد تلاشهای ارجمندشان را برای انتشار در اختیار مجله قرار دادهاند. قدردان همه این عزیزان و خوانندگان فرهیخته که سرمایههای اصلی مجلهاند، هستیم. مثل گذشته همه سعی مجله بر آن خواهد بود که ارتباط شایستهای میان این دو گروه برقرار و ارتقایی در نحوه و سطح گفتوگوهای فکری معاصر در ایران اسلامی حاصل شود.
با توجه به انتشار یکصدمین شماره از ماهنامه، در این شماره و در قسمت اول با عنوان «ویژه یکصدمین شماره» گفتوگوهایی با عبدالحسین آذرنگ، همایون همتی و ناصر فکوهی در باب فلسفه و ژورنالیسم انجام گرفته است. در بخش «دفتر ماه» که به معنای زندگی اختصاص دارد به برخی از عناصری پرداخته شده است که فرآیند مواجهه و اندیشیدن به آنها در مسیر زندگی، ساختار «نگرش به زندگی» فرد را بنا میکند. به جهت رابطه تنگاتنگ فلسفه و روانشناسی خصوصا در بحث از معنای زندگی، گفتوگوی این دفتر معنای زندگی را به بررسی «معنای زندگی از دیدگاه روانشناسی» با حضور دکتر علیرضا شیری اختصاص دادهایم، مدرسی یونگشناس که علاوه بر داشتن دستی بر عرفان و فلسفه، مواجهههای سالیان با درمانجوهایی را در کارنامه خود ثبت کرده است که هریک به نحوی درد بیمعنایی را به واقع در زندگی خویش لمس کردهاند. مقاله «معنای زندگی» به قلم سوزان ولف به مسایلی همچون جاودانگی، پوچی، و رابطه معنا و مرگ در زندگی میپردازد و معناداری را از دو جنبه عینی و ذهنی مورد ملاحظه قرار میدهد. لورنس جیمز در «کامیابی و غایتمندی زندگی» در پی اثبات این ادعاست که زندگی که توام با برخی کامیابیها باشد در بطن خود بسیار معنادارتر از زندگی بدون هیچگونه کامیابی است و بیان میکند که چرا کامیابیها در معنا بخشی به زندگی دخیل میباشند. «دین به زندگی معنا میبخشد» مقالهای است از لوئیس پل پویمن که نویسنده در آن قصد دارد نشان دهد یک زندگی مبتنی بر خداباوری هشت اصل حیاتی را در خود جای میدهد که سبب معنادار شدن این نوع زندگی خواهد شد. در مقالهای از جان ککس با عنوان «چه چیز به زندگی معنا میبخشد» بیمعنایی زندگی انسانهایی بررسی میشود که برنامه زندگی آنها نه برنامهای بیحاصل، نه مخرب و نه پیش پا افتاده است اما با این حال آنان نیز طعم تلخ بیمعنایی را در زندگی چشیده و از پیگیری برنامههای خویش باز میمانند. ککس در این مقاله که تنها بخشی از آن در این دفتر به چاپ رسیده است پاسخی را که دو راهبرد دینی و اخلاقی به این نوع بیمعنایی میدهند توصیف میکند.
مساله رنج انسان در کتاب ایوب به قلم مهدی ابوطالبی یزدی برگرفته از کتاب سه فلسفه زندگی پیتر کریفت (Peter Kreeft) با مدنظر قرار دادن کتاب ایوب و بررسی مساله رنج، بدون پاسخگویی به مساله رنج، دیدگاه و احساس درست و نادرست در مورد مساله رنج و مفهوم زندگی را مورد کنکاش قرار میدهد. «مرگ و معنای زیستن» نوشتهای است از سیدهزهرا حسینی که در آن نوع نگاه به مرگ را از نوع نگرش به زندگی و نگرش به زندگی را برخاسته از نظام جهان بینی و الهیاتی فرد توصیف میکند و روش کشف این عوامل را توجه به کاربردهای زبانی و دایره واژگان هر شخص میداند و از اینرو وارد زبان مولوی در رابطه با مرگخواهی او میشود. در بخشهای دیگر مطالب و مقالهها بدین ترتیب اند:
ادب و هنر
سعدیخوانی در آکسفورد/ جویا جهانبخش
زیباشناسی متمایز/ ووادیسواف تاتارکیویچ، ترجمه سیدجواد فندرسکی، ویراسته شادی حدادپور
اندیشه و نظر
رئالیسم انتقادی و نقد سنتپوزیتیویسم/ روی باسکار، ترجمه رضا ماحوزی
تجلی الهی و تولد روحانی در عرفان اسماعیلیه( بخش سوم و پایانی)/هانری کربن، ترجمه انشاء الله رحمتی
وظیفه اخلاقی داشتن فرزند/ سول اسمیلنسکی، ترجمه امیر حسین خداپرست
کتاب
روایت و نیایش/ سیدمسعود رضوی
معرفی کتاب خارجی/ کیان رضوی
گزارشی از نمایشگاه نقاشیهای علی میرزاجانی در گالری شکوه: آرایشگری که نقاش شد
گروه فرهنگ- نمایشگاه آثار علی میرزاجانی نقاش خودآموخته عصر جمعه سی و یکم مردادماه 93 در گالری شکوه آغاز به کار کرد.
میرزاجانی نقاش خودآموختهای است که در اولین نمایشگاه انفرادیاش 25 اثر اکسپرسیونیسم انتزاعی با تکنیک اکریلیک روی بوم ارایه داده است.
وی که هشت سال است به شکل حرفهای نقاشی میکند و تاکنون در چندین نمایشگاه گروهی شرکت داشته در مورد علاقهاش به نقاشی گفت: از سالهای کودکی و نوجوانی به هنر نقاشی علاقهمند بودم و نقاشی کشیدن یکی از آرزوهایم بود. با آنکه سالهاست در زمینه آرایشگری مشغول کار هستم و تاکنون هفت جلد کتاب رمان چاپ کردهام، علاقهام به نقاشی مرا به این سمت سوق داد.
وی اضافه کرد: شروع کارم در زمینه نقاشی با خرید رنگ آغاز شد، بعد از آن با یک بوم و قلمو شروع به کار کردم. شبهای زیادی تا صبح با رنگها بازی میکردم و آنها را با هم ترکیب میکردم. ابتدا آثار نقاشی دیگر هنرمندان را کپی میکردم، پس از آن با کشیدن اثری از طبیعت که پاپیونی روی آن زده شده بود، آثاری در رابطه با حمایت و گرامیداشت محیطزیست و طبیعت کار کردم و مشغول انجام آثاری شدم که حاوی پیامی باشد، پس از این دوره مدتی است که روی آثار این نمایشگاه متمرکز هستم.
در این نمایشگاه نیز سعی کردهام کارهایی ارایه دهم که پیام حمایت از طبیعت در آن مستتر باشد برای مثال در اثری برگهای سبز رنگ را با رنگهای طلایی و نقرهای پوشاندهام تا ارزش آن مشخص شود و پیامم را از این طریق بیان کنم.
میرزاجانی علاوه بر آنکه نقاشی میکشد در زمینه آرایشگری فعال است و تا کنون هفت جلد کتاب رمان از او به چاپ رسیده، او تجربه ساخت مجسمههای سفالی از طبیعت را نیز دارد.
آثار میرزاجانی فیالبداهه خلق میشوند، او برای نقاشی کردن هیچ یک از آثار این نمایشگاه از قبل تصمیم نگرفته و همه در لحظه روی بوم نقش بستهاند. هنرمند با قلمو و کاردک رنگها را روی بوم پرتاب کرده و آنها را هدایت میکند، در واقع میرزاجانی خود را با احساسات و درونیاتش همراه میسازد و نقاشیهایش را تا جایی پیش میبرد که احساس رضایت کند.
بیشتر رنگهای آثار وی برگرفته از طبیعت میباشد، او در این رابطه گفت: اصلیت من رودباری است اما متولد دارستان هستم، علاقهام به طبیعت در واقع از زادگاهم نشات میگیرد، من روستازاده هستم و از جذابیت رنگها برای بیان طبیعت استفاده میکنم.
وی در مورد هفت کتاب رمانی که تاکنون از وی منتشر شده است، اضافه کرد: قسمت یادگیری مغزم حروف الفبا را نمیپذیرد، برای به چاپ رساندن رمانهایم قصه را میگویم، ضبط میکنم، پس از آن به کمک همسرم آنها نوشته میشود و بعد آن را ویراستاری میکنم و غلطهای نثر ادبیاش را میگیرم. رمانهایی که تاکنون چاپ کردهام در زمینه دین، جامعشناسی، فلسفه و عرفان بوده است.
علی میرزاجانی متولد 1330 است. او حدود هشت سال است که به صورت حرفهای نقاشی میکند. این اولین نمایشگاه انفرادی وی محسوب میشود. میرزاجانی تاکنون در چندین نمایشگاه گروهی شرکت داشته است. از او تاکنون هفت کتاب رمان منتشر شده است.
نمایشگاه نقاشیهای علی میرزاجانی با حضور اکبر زنجانپور، بهروز بقایی، مسعود فروتن و جمعی از هنرمندان و علاقهمندان در گالری شکوه آغاز به کار کرده و تا چهارشنبه پنجم شهریورماه 93 دایر است.
علاقهمندان میتوانند همهروزه از ساعت 17 الی 21 از این آثار در گالری شکوه واقع در سهراه فرمانیه، بلوار اندرزگو، خیابان شهید سلیمی شمالی، کوچه امیر نوری، شماره 19 بازدید به عمل آورند.
تشییع پیکر کارگردان «پدرسالار» از مقابل خانه سینما
ایسنا- پیکر اکبر خواجویی، خالق سریال «پدرسالار» صبح امروز یکشنبه (دوم شهریور ماه) از مقابل خانه سینما تشییع میشود.
برادر اکبر خواجویی با تایید خبر فوت وی اعلام کرد که این کارگردان پیشتر با تایید پزشک معالجش از بیمارستان کسری به منزل منتقل شد و حال نسبتا مساعدی داشت تا اینکه صبح جمعه دچار حمله قلبی و به بیمارستان الغدیر تهران منتقل شد.
برادر اکبر خواجویی ادامه داد: پس از مراقبتهای ویژه، برادرم ساعت 21 جمعه درگذشت. وی همچنین درخصوص مراسم تشییع پیکر این کارگردان عرصه سینما و تلویزیون گفت: پیکر برادرم ساعت 9 صبح امروز یکشنبه از مقابل خانه سینما تشییع و پس از آن بنا به وصیت خودش به شهر اصفهان زادگاهش برای خاکسپاری منتقل میشود.
اکبر خواجویی، کارگردان و نویسنده پیشکسوت سینما و تلویزیون متولد سال 1326 اصفهان است. وی فعالیت هنریاش را با تهیه و ساخت فیلمهای تجربی و راهاندازی سینمای آزاد اصفهان آغاز کرد. از جمله آثار او در مقام کارگردانی میتوان به «محیا»، «سیرک بزرگ» و «خانه ابدی» نیز اشاره کرد.
خواجویی در زمینه کارگردانی سریالهای تلویزیونی هم فعالیت داشته که از جمله کارهای او میتوان به سریالهای «کهنهسوار»، «پدرسالار»،«هشت بهشت» و... اشاره کرد. این کارگردان قدیمی بهمنماه سال 91 به علت عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. اکبر خواجویی که اخیرا خبرنگار ایسنا به ملاقات وی رفته بود، به ایشان گفته بود: بعد از ترخیص از بیمارستان تصمیم دارم نگارش فیلمنامه را که آغاز کردهام، تکمیل کنم.
نمایش اولین فیلم بلند بتین قبادی در تورنتو
ایلنا- «مردان» اولین فیلم بلند بتین قبادی بعد از فیلم کوتاه داستانی «از باد بپرسید» (Ask The Wind) که توانست جایزه خرس کریستال شصتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم برلین در سال 2010 را از آن خود کند، در نخستین حضور بینالمللی خود در بخش «اکتشافات» (Discovery) تحت عنوان «آینده سینمای جهان» در سی و نهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو در کانادا روی پرده میرود.
«مردان» که سال گذشته در اقلیم کردستان عراق ساخته شده در سه سانس مختلف در روزهای 15، 17 و 23 شهریورماه (6، 8 و 14 سپتامبر 2014) در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درمیآید.
در کنفراس خبری که روز 28 مردادماه (19 آگوست) در تورنتو برگزار شد، توسط مسوولان جشنواره رسما اعلام شد که «مردان» آخرین ساخته «بتین قبادی» در میان فیلمهایی از کشورهای آمریکا، انگلستان، کانادا، فرانسه، آرژانتین، اتریش، نروژ، استرالیا و... در بخش «اکتشافات» پذیرفته شده است.
جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو که یکی از فستیوالهای معتبر سینمایی در جهان به شمار میرود و ورود اکثر فیلمهای مطرح سینما به جشنوارههای مختلف جهانی و آکادمی اسکار به حساب میآید، در این دوره با نمایش 300 فیلم از کارگردانان بیش از 60 کشور جهان در بخشهای داستانی، مستند، تجربی و انیمیشن و با حضور هنرمندان باتجربه و ستارههای سرشناس سینمای جهان از روزهای 13 تا 23 شهریورماه جاری (4 تا 14 سپتامبر 2014) در شهر تورنتو در کشور کانادا برگزار خواهد شود.
«ابرهای بارانزا» روی صحنه میبارند
مهر-نمایش «ابرهای بارانزا» به کارگردانی مانلی حسینپور که درباره یک سیرک ورشکسته و آدمهای درون این مکان است از امروز یکشنبه دوم شهریورماه اجرای خود را در خانه نمایش آغاز میکند.
مانلی حسینپور، کارگردان نمایش «ابرهای بارانزا» درباره اجرای این اثر نمایشی گفت: من دو سال است که «ابرهای بارانزا» نوشته علی حاتمینژاد را در نوبت نمایش دارم. این نمایش در جشنواره تئاتر فجر حضور داشته اما متاسفانه در طول دو سال گذشته نتوانسته در نوبت اجرای هیچ یک از تالارهای تئاتر شهر، حافظ یا ایرانشهر قرار گیرد البته حضور نمایش در تالار مولوی قطعی شده بود که به دلیل تعمیرات این اجرا نیز منتفی شد.
وی ادامه داد: بنابراین خانه نمایش تنها سالنی است که در این برهه زمانی مناسب اجرا بود متاسفانه شرایط تئاتر در ایران به نحوی است که سالنهای مناسب و بزرگ به امثال ما نمیرسد. من نمایش دیگری به نام «خانه پاکیزه» را هم در نوبت اجرا دارم که سال گذشته در سی و دومین جشنواره تئاتر فجر حضور داشت اما متاسفانه هرچه تلاش کردم که نمایشم را بتوانم در تئاتر شهر یا نیاوران به صحنه ببرم این امکان فراهم نشده است.
حسینپور درباره داستان این نمایش توضیح داد: این نمایش درباره یک سیرک ورشکسته است که یک دلقک پیر ادارهاش میکند. همه افرادی که در این سیرک حضور دارند اتفاقات خوب و بدی برایشان رخ داده که در طول نمایش آنها را تعریف میکنند. در واقع «ابرهای بارانزا» درباره عشقهای از دست رفته و وقایعی است که برای هرکدام از این افراد اتفاق افتاده است.
علاقهمندان میتوانند برای تماشای این نمایش از روز یکشنبه دوم شهریور ماه ساعت 18:30 هر روز بجز شنبهها به خانه نمایش واقع در میدان فردوسی، خیابان شهید موسوی، کوچه شهید محمد آقا مراجعه کنند.
طنین صدای خواجهامیری در کوثر
ایسنا- کنسرت احسان خواجهامیری روزهای ششم و هفتم شهریور در تالار کوثر اجرا میشود. مجتبی صادقی گفت: قرار است طنین صدای احسان خواجه امیری به همت موسسه چکاوک زندهرود اسپادانا در اصفهان اجرا شود.
صادقی با بیان اینکه کنسرت خواجهامیری در سه سانس اجرا خواهد شد، اضافه کرد: یک سانس در ششم شهریور و در ساعت 21 و دو سانس در ساعتهای 18 و 21 هفتم شهریور خواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: در هر سانس به تعداد هزار نفر بلیتفروشی انجام شد که در کمتر از 24 ساعت تمام بلیتها به فروش رسید و پیش از اینکه برای این کنسرت تبلیغات انجام بگیرد، همه بلیتها فروخته شد.