یکسالگی درگذشت سیمین دانشور: سحر در راه است
نخستین باری که چشمم به اسم سیمین دانشور افتاد، شهریورماه 1341 بود؛ در شماره دوم، به عبارتی در آخرین شماره کیهان ماه که به همت آلاحمد و همکارانش منتشر میشد، دو ترجمه، یکی درباره کافکا و دیگری در ارتباط با یک نویسنده هندی با ترجمه سیمین دانشور دیده میشد.
در پشت جلد کیهان ماه هم چند کتاب تازه معرفی شده بود که یکی از آنها «شهری چون بهشت» مجموعه 10 داستان نوشته «دکتر سیمین دانشور» بود. کتاب را خریدم و به عادت همیشگی به ویژه به خاطر کنجکاوی از اینکه یک خانم آن را نوشته به سرعت شروع به خواندن کردم.
اینکه اصلا از کتاب خوشم نیامد، اعتراف درستی نیست اما حال و هوای مردانه کتابهایی که اطرافم را گرفته بود؛ از مدیر مدرسه تا مرد پیر و دریا و خوشههای خشم، نگاه مرا به سویی کشانده بود که «شهری چون بهشت» در آن دوران نمیتوانست مرا میخکوب کند.
چند ماه پس از خواندن «شهری چون بهشت» در آذر 1341 و در شماره 5 مجله آرش، سیمین دانشور اینگونه نوشته بود:
«نویسندههایی که همسن و سال مناند و نیز خود من، قربانی ترجمه شدهایم چون کار رمان خریدار نداشت؛ کاری که از دل ما برخاسته بود و از محیطمان الهام گرفته بود و آدمهایش از ولایت خودمان بودند، همه رو به ترجمه آثار غرب آوردیم و بهجای اینکه نویسنده باشیم، مترجم شدیم....»
***
خوب به خاطر دارم؛ یکی از روزهای شهریور 1348، هفت سال پس از آشنایی با نام سیمین دانشور، تنگ غروب بود که به عشق بوی حصیر آبپاشی شده روی پشتبام و طاق باز خوابیدن و ستاره شمردن، با کتاب که تازه خریده بودم، زیربغل به خانه رسیدم.
آن شب آخرهای تابستان، حال و حوصله کتاب خواندن نداشتم، فقط دلم میخواست برای درد و دل کردن با ستارهها به پشتبام بروم.
از سر کنجکاوی کتاب را ورق میزدم که نگاهم روی یکی از صفحات چرخید و از حرکت باز ایستاد:
... یوسف گفت: «ببین چطور دست میر غضب را میبوسند...» و چند سطر آن طرفتر؛ «اتاق شلوغ و گرم و پر از بوی اسفند و گلهای مریم و میخک و گلایول بود که در گلدانهای بزرگ نقره در گوشه و کنار از میان دامنهای خانمها دیده میشد. گلها را از باغ خلیلی آورده بودند...».
از باغ خلیلی فهمیدم که ماجرا در شیراز میگذرد و هنگامی که به صفحه 14 رسیدم، کم و بیش دستگیرم شد که ماجرا به سالهای اشغال ایران و هنگامه حضور قشون خارجی برمیگردد و نویسنده از دهان مک هامون ایرلندی حرف دلش را میزند: «شما تک و توکی گلهای نایاب دارید و چقدر خرزهره دارید که به درد ترسانیدن پشهها میخورند و علفهای نجیب که برای برهها خوبند...».
به صفحه 272 رسیده بودم و لطافت عشق بود که در دل شب، ستارهها را دربر گرفته بود و یوسف خطاب به زری میگفت: «آفتاب افتاده بود روی موهایت. موهایت از دور رنگ بید مشک شده بود...».
چند صفحه بعد، این زری بود که میپرسید: «تو میدانی سووشون چیست؟» و یوسف میگفت: «یک نوع عزاداری است، یعنی سوگ سیاوش...».
فصل پایانی سووشون، فصل سوگواری و تشییع جنازه یوسف بود، لحظههای وداع، لحظههای غمباری خسرو، مینا و مرجان، یادگاریهای سیاوش کنار قامت سروگونه زری....
خسته بودم و چشمهایم بیتاب، صفحه 306 پیش رویم بود، زری نامه تسلیت مک ماهون ایرلندی را میخواند: «گریه نکن خواهرم، در خانهات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت و باد پیغام، هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید «در راه که میآمدی سحر را ندیدی؟...».
کتاب را بستم، گرما روی پیشانی و شقیقههایم میدوید. عرق کرده بودم. دلم برای یوسف و زری، خسرو و مرجان و مینا، برای شیراز و برای سیاوش تنگ شده بود...، کتاب را روی زمین گذاشته؛ سووشون- نوشته دکتر سیمین دانشور
***
20 اسفند 1391، یک سال پیش به مناسبت درگذشت خانم سیمین دانشور در نوشتهای با عنوان: «سووشون بیحضور سیمین/ در راه که میآمدی سحر را ندیدی...». یک بار دیگر احساسم را- دستکم بخشی از آن را- پس از 43 سال نسبت به نویسنده و قهرمانهای کتاب ماندگارش، سووشون، اینگونه بیان کرده بودم: «صدای پا کوبیدن اسب خسرو را در کوچه میشنیدم؛ از پنجره به بیرون نگاه کردم؛ سکوت بود و هوا داشت تازه روشن میشد؛ یک ملافه سفید که جابهجا با جوهر گل سنبل رنگ شده بود، مثل یک کفن خونآلود روی سحر کشیده شده بود. چشم مادیان که به جنازه یوسف افتاد، گوشهایش را تیز کرد و پاهایش را چنان بر زمین کوبید که گویی بر طبل میکوبد. زری احساس میکرد که بر قلب او میکوبد... اشک از چشمهای سحر سرازیر شد...
در 20 اسفند 1391 در همین صفحه نوشتم: از این پس سووشون را باید بدون حضور سیمین خواند...»
***
20 اسفند 1391، یک سال از درگذشت خانم دکتر سیمین دانشور گذشت؛ یکسالی که بهجای برگزاری مراسم نقد و بررسی آثار این نویسنده بزرگ ایران و ستایش از یاد و منزلت او، شکایت و دادگاه و ادعای حق و حقوق ایشان در میان بود و بس.
تا جایی که نگارنده میداند و به یاد دارد، خانم لیلی ریاحیپور، فرزند مرحوم خواهر خانم دانشور که نویسنده بزرگ، او را مانند دختر خود بهطور رسمی و احساسی میدانست و بزرگ کرده بود، نزدیکترین و مورد اعتمادترین فرد به ایشان بود و من سالها پیش و به مناسبت نگارش مطلبی در سالگرد مرگ آلاحمد با خانم ریاحیپور تماس گرفتم- خانم دانشور در قید حیات بودند- از احساس و علاقهاش به «سیمین خانم» بیشتر خبردار شدم.
ذکر نام خانم ریاحیپور، از این جهت بود که پس از درگذشت خانم دانشور، مساله منزل مشترک ایشان با آلاحمد از یکسو و بحث حق و حقوق آثار این نویسنده از طرف دیگر به دادگاه کشیده شد و با وجود وصیتنامه رسمی که از خانم دانشور بر جای مانده، خانم ویکتوریا دانشور نسبت به آنها ادعای مالکیت کرده است.
براساس خبری که از سوی برخی خبرگزاریها منتشر شده، به نظر میرسد در چند روز آینده تکلیف این پرونده مشخص خواهد شد که به گفته وکیل خانم ریاحیپور، براساس مدارک مستند نتیجه باید به سود ایشان باشد. البته این نظر یکی از طرفین دعواست و ما قصد داوری در این پرونده را نداریم.
***
جای تاسف دارد که پس از مرگ بزرگان ادبیات و هنر ایران، به عنوان دو نمونه خاص، احمد شاملو و سیمین دانشور، میراث آنها که به فرهنگ ایران زمین تعلق دارد. اینگونه و از نگاه مادی مورد کشمکش قرار گیرد تا جایی که در یکسال پس از مرگ خالق سووشون، موضوع مهم و رسانهای مربوط به ایشان، شکایت و دادگاهکشی باشد.
***
همانگونه که وکیل خانم ریاحیپور، در خبر مربوط به ماجرای شکایت و دادگاه میگوید و نگارنده هم آرزو دارد، خانه مشترک سیمین و جلال هر چه زودتر به عنوان یک مکان فرهنگی، یک میراث ماندگار، پذیرای علاقهمندان باشد.
***
«در راه که میآمدی سحر را ندیدی»، عنوان مطلبی بود که به مناسبت درگذشت نویسنده سووشون در 20 اسفند 91 نوشته بودم و این بار با گذشت یکسال از نبودن خانم دکتر سیمین دانشور دوست دارم، بگویم:
دل قوی دار سحر نزدیک است
آغاز پیش فروش اینترنتی هفته آخر نمایش؛ «21 بار مردن در 30 روز» تا 25 اسفند روی صحنه است
گروه فرهنگ- پیش فروش اینترنتی بلیتهای هفته آخر نمایش «21 بار مردن در 30 روز» به کارگردانی صابر ابر و با بازی مهناز افشار، ستاره پسیانی در سایت تماشاخانه ایرانشهر آغاز شد.
این نمایش که اجراهای خود را از 25 بهمنماه در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر شروع کرده است، تا 25 اسفند هر شب ساعت 20:30 روی صحنه خواهد رفت و اجرای آن به هیچ وجه تمدید نمیشود.
دانشجویان تمام رشتههای تحصیلی میتوانند در روزهای یکشنبه، دوشنبه و سهشنبه بلیتهای این نمایش را با 25 درصد تخفیف از گیشه تماشاخانه خریداری کنند.
به گزارش روابط عمومی این نمایش تا امروز هنرمندانی همچون فاطمه معتمدآریا، محمود دولتآبادی، داریوش مهرجویی، محمود حسینیزاد، حسین سناپور، شیرین یزدانبخش، بهرام توکلی، امید روحانی، رضا حداد، ساره بیات، پانتهآ بهرام، باران کوثری، مهدی پاکدل، هومن سیدی، آزاده صمدی، حبیب رضایی، فرشته طائرپور، فاطمه نقوی، آروند دشت آرای، احمد محیط طباطبایی، فردین خلعتبری، سینا حجازی، محمد یعقوبی، آیدا کیخایی، امیرشهاب رضویان،هوشنگ گلمکانی، امیر پوریا، احمد طالبینژاد و... به تماشای این نمایش نشستهاند.«21 بار مردن در 30 روز» دومین تجربه کارگردانی صابر ابر پس از نمایش «واوها و ویرگولها» است که نمایشنامه آن را سینا آذین به نگارش در آورده است. سجاد افشاریان (دراماتورژ)، امیرحسین دوانی (طراح صحنه و مدیر پروژه)، سحر ابر (طراح لباس)، مهرنوش طبیبی(طراح گریم)، آتیلا پسیانی (طراح نور)، خسرو پسیانی (مدیر تکنیک)، مهرداد متجلی (عکاس) سحر دولتشاهی (امور بینالملل)، آرش صادقی (طراح پوستر و بروشور)، اوژن حقیقی (آنونس)، ثمین مهاجرانی (مدیر روابط عمومی)، بابک رافت (مشاور زبان)، صابر ابر را در این نمایش همراهی میکنند.
علاقهمندان میتوانند برای تهیه بلیتهای هفته پایانی این نمایش به وب سایت تماشاخانه ایرانشهر (www.tamashakhaneh.ir/ticket) مراجعه کنند یا از ساعت 16 به بعد به گیشه تماشاخانه ایرانشهر بروند.
اختتامیه جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران برگزار شد: مشکلات ریشهای اقتصاد انیمیشن ایران
گروه فرهنگ- مراسم اختتامیه هشتمین دوره جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران، در حالی برگزار شد که خیلی از اهالی انیمیشن و دوستداران آن، هنوز از عدم انسجام تولید این محصول جذاب تصویری در ایران گلایه دارند.
اختتامیه این جشنواره که هر سال به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود، شب 17 اسفندماه در مرکز آفرینشهای فرهنگیهنری کانون تهران برگزار شد. در این مراسم سیدصادق رضایی، مدیرعامل کانون درباره وضعیت اقتصاد و اکران انیمیشن در ایران گفت: «اقتصاد انیمیشن نباید وابسته به پیداکردن گیشه باشد و این وظیفه کارگردان اثر نیست. اگر ما به این هنر توجه داشته باشیم انیمیشن بهتر از فیلمهای سینما میتواند فعالیت کند و اقتصاد سینما را متحول کند. جشنواره پویانمایی تنها متعلق به کانون نیست و انیمیشن کانون همه انیمیشن ایران نیست. ما به گیشه فکر نمیکنیم ولی این برعهده بخشهای دولتی و خصوصی است که وظیفه خود را در قبال انیمیشن انجام دهند. به نظرم ما حق مطلب را در این زمینه ادا کرده و کار خود را انجام دادیم.»
برگزیدگان بخش مسابقه ایران جشنواره انیمیشن به شرح زیر است:
هیات داوران بخش مسابقه ایران هشتمین جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران متشکل از فاطیما یثربی، افسانه شعباننژاد، محمدرضا عابدی، کیارش زندی و علیرضا کاویانراد، تندیس طلایی و جایزه نقدی 35 میلیون ریالی خود را به شیوا صادقاسدی، کارگردان فیلم «بچه گربه» اهدا کرد.
- تندیس طلایی و جایزه نقدی 35 میلیون ریالی برای بهترین فیلم با موضوع حمایت از کار و سرمایه ایرانی به محمود سلطانپور برای فیلم «رویای من» بهترین اثر بلند، تندیس طلایی و جایزه نقدی 35 میلیون ریالی جشنواره به محمد ابوالحسنی و عبدالحسین ابوالحسنی برای تهیهکنندگی فیلم بلند «تهران 1500»
- بهترین فضاسازی: تندیس طلایی و جایزه نقدی 25 میلیون ریالی به معین صمدی برای فیلم «آواز شب» و «راز آن درخت»
- تندیس طلایی به همراه جایزه نقدی 30 میلیون ریالی بهترین پویانما (انیماتور) به حامد اکرمی برای فیلم «کرماندو»
- تندیس طلایی به همراه 25 میلیون ریال وجه نقد برای بهترین فیلمنامه به مونا عبداله شاهی برای فیلم «خط قرمز»
- جایزه نقرهای بهترین فیلم تجربی به همراه 25 میلیون ریال وجه نقد به مهدی آقاجانی برای فیلم «اینسان»
- تندیس طلایی بهترین فیلم با موضوع کودک و نوجوان به همراه 35 میلیون ریال وجه نقد به دلیل استفاده از تکنیک کلاسیک پویانمایی در خدمت ادبیات عامیانه نیز به صادق جوادی برای فیلم «کچل کفترباز» - تندیس طلایی فیلم اول به همراه 35 میلیون ریال وجه نقد به علیرضا هاشمپور برای فیلم «آلزایمر»
هشتمین دوره جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران از 9 صبح روز یکشنبه 13 اسفند کار خود را به طور رسمی آغاز کرد و پنج روز به طول انجامید. هیات انتخاب دوره هشتم متشکل از مهدی خرمیان، حسین صافی، مریم کشکولینیا، هدی اثنیعشری و امیر سحرخیز ابتدا پس از بررسی حدود یکهزار فیلم رسیده از 70 کشور جهان و 750 فیلم ایرانی در نهایت 169 اثر را برای حضور در بخش مسابقه بینالملل و 97 فیلم را برای بخش مسابقه ایران انتخاب کردند.
هشتمین جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران به دبیری محمدرضا کریمیصارمی روز پنجشنبه 17 اسفندماه 91 با معرفی برگزیدگان در بخشهای مختلف و اهدای تندیس و جایزه به آنان به کار خود پایان داد.
فرهادی صد و ششمین جایزه بینالمللیاش را گرفت
ایسنا- انجمن منتقدان فیلم استرالیا به تازگی جایزه بهترین فیلم خارجی را به فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی اهدا کرد.
در حالی که بیش از دو سال از ساخت فیلم «جدایی نادر از سیمین» برگزیده اسکار فیلم خارجی میگذرد، انجمن منتقدان فیلم استرالیا برگزیدگان ششمین دوره جوایز سالانه خود را اعلام کرد و آخرین ساخته به نمایش درآمده اصغر فرهادی،جایزه بهترین فیلم خارجی را گرفت.طبق اعلام محمد اطبایی، پخشکننده بینالمللی سینمای ایران این جایزه صد و ششمین جایزه بینالمللی اصغر فرهادی محسوب میشود. او تاکنون سه جایزه برای «رقص در غبار»، هفت جایزه برای «شهر زیبا»، هفت جایزه برای «چهارشنبه سوری»، 12 جایزه برای «درباره الی»، 76 جایزه برای «جدایی نادر از سیمین» و یک جایزه رسانه اروپا و در مجموع 106 جایزه در خارج از کشور دریافت کرده است.
فیلم «جدایی...» در 93 جشنواره جهانی به روی پرده رفته و در 47 کشور مختلف نیز به نمایش عمومی درآمده است، نکته جالب توجه نمایش عمومی «جدایی...» در کشورهایی مانند کویت، چین، هند، ایسلند، اسلوونی، استونی و استقبال مخاطبان در آمریکا، فرانسه، آلمان، برزیل و استرالیاست.
جایزه اخیر اصغر فرهادی صد و پنجاه و هشتمین جایزه بینالمللی سینمای ایران در سالجاری و دو هزار و چهار صد و شصت و چهارمین جایزه جهانی تاریخ سینمای ایران است.اصغر فرهادی این روزها مشغول تدوین نهایی جدیدترین ساخته سینماییاش «گذشته» در فرانسه است.
تلویزیون به پخش کلاه قرمزی نوروزی تاکید دارد
ایسنا- در حالی که تهیهکننده «کلاه قرمزی» بارها در گفتوگوهای متعدد با رسانهها از کمبود بودجه و به تبع آن پخش نشدن این برنامه در ایام نوروز خبر داده است، تلویزیون باز هم به پخش «کلاه قرمزی» در نوروز تاکید دارد.
مدیر شبکه دو سیما اعلام کرد: مشکلی برای پخش «کلاه قرمزی» در نوروز وجود ندارد و این مجموعه در نوروز ۹۲ مهمان خانههای گرم مردم خواهد بود.
وی تاکید کرد: «دستاندرکاران ساخت «کلاه قرمزی» ویژه نوروز ۹۲ را با جدیت ادامه میدهند. برخی موارد پیشنهادی آنها هم ارایه شده و مشکلی برای پخش برنامه وجود ندارد بنابراین این مجموعه به یادماندنی در ایام نوروز مهمان خانههای گرم مردم خواهد بود.»
شبکه دو حتی در این فاصله پخش سریهای گذشته «کلاه قرمزی» را طبق اعلام قبلی، آغاز کرد تا سری جدید این مجموعه بتواند در ادامه سری قبلی پخش شود.
اما از صحبتهای مدیر شبکه دو با رسانهها مبنی بر قطعی بودن پخش کلاه قرمزی در نوروز امسال بیش از چند روز نگذشته بود که حمید مدرسی، تهیهکننده باز هم تاکید کرد که کلاه قرمزی به نوروز 92 نمیرسد.
مدرسی گفت: «با توجه به شرایط موجود و نبود زمان و بودجه کافی برای رساندن سری جدید مجموعه «کلاه قرمزی» به ایام نوروز 92، امکان این امر وجود ندارد و دست کم تا این لحظه امکان پخش سری جدید این سریال برای نوروز غیرممکن است».
اما در حالی که تهیهکننده در گفتوگوهای مداوم بر پخش نشدن «کلاه قرمزی» در نوروز تاکید میکند، یکی از بخشهای خبری پربیننده تلویزیون شامگاه چهارشنبه (16 اسفندماه) در گزارشی به پخش برنامههای نوروزی پرداخت و از مجموعه «کلاه قرمزی» به عنوان یکی از برنامههای ایام عید نام برد.
شوالیه تاریکی به تلویزیون میآید
سینماپرس- پس از دو بار دوبله در استودیوهای بخش خصوصی، فیلم «شوالیه تاریکی برمیخیزد» برای تلویزیون نیز دوبله شد.
جدیدترین ساخته کریستوفر نولان طی دو روز و با سرپرستی و گویندگی رضا آفتابی برای شبکه 3 سیما دوبله شده است. آفتابی برای نقش اصلی فیلم بر خلاف دو مدیر دوبلاژ قبلی کیکاووس یاکیده را برگزیده است که در دو فیلم قبلی از سری آثار بتمن به جای کریستین بیل صحبت کرده بود. او از تعدادی از گویندگان دوبلههای قبلی نیز بهره برده است از جمله ناصر تهماسب برای گری اولدمن، مریم شیرزاد برای آنهاتاوی و حسین عرفانی برای مورگان فریمن.
تعدادی دیگر از انتخابهای مدیر دوبلاژ برای این فیلم 165 دقیقهای که به مبارزه بروس وین با تهدید جدید شهر گاتهام میپردازد، عبارتند از: مینو غزنوی (ماریون کوتیار)، جلال مقامی (مایکل کین)، منوچهر والیزاده (ماتیو موداین)، بهرام زند (لیام نیسن)، تورج مهرزادیان (تامهاردی)، اکبر منانی، محمود قنبری، جواد پزشکیان، محمد عبادی، پرویز ربیعی، علیرضا باشکندی، افشین زینوری، امیر منوچهری، بهروز علیمحمدی، حسین خدادادبیگی، امیر حکیمی، شیلا آژیر، اسفندیار مهرتاش، کورش فهیمی، بهمن باقری و محمد داراحمدی.
انتشار مجموعه شعر تازه احمدرضا احمدی
ایسنا- مجموعه دیگری از شعرهای احمدرضا احمدی منتشر شد.
کتاب شعر « از بارانی که دیر بارید» سروده احمدرضا احمدی از سوی نشر ثالث به چاپ رسیده است.
همچنین به تازگی جلد چهارم «نمایشنامههای شاعر» از این شاعر و نویسنده پیشکسوت منتشر شده است. این اثر در ادامه نمایشنامههای اوست که با عنوان
« نمایشنامههای شاعر 4؛ نیمکت آبیرنگ در انتهای دریا و ضیافتی مجلل» از سوی نشر قطره به چاپ رسیده است. پیشتر سه جلد از این مجموعه از سوی نشر یادشده منتشر شده است.
اخیرا نیز به قلم احمدی، دوره هفتجلدی « دفترهای واپسین» از سوی نشر کتاب نیکا منتشر شده است. عنوان دفترها به این شرح است: « دفتر اول؛ به رنگ آبی»، «دفتر دوم؛ به رنگ پرتقالی»، «دفتر سوم؛ به رنگ زرد»، «دفتر چهارم؛ به رنگ سبز»، «دفتر پنجم؛ به رنگ آبی آسمان»، «دفتر ششم؛ به رنگ آبی دریا» و «دفتر هفتم؛ به رنگ آبی نیلی».
احمدرضا احمدیزاده 30 اردیبهشتماه 1319 در کرمان است. از میان آثار او به « احمدرضا احمدی از ایوان خانهشان فرار کرد»، «مژدگانی به یابنده احمدرضا احمدی»، «پسرکی به نام احمدرضا احمدی»، «بهاریه»، «همه شعرهای من»، «روزی برای تو خواهم گفت»، «منتخبات» و «قافیه در باد گم میشود» میتوان اشاره کرد.
دوره آموزشی «دیدهبان» برگزار میشود
ایلنا- دوره آموزش هنری رسانهای «دیدهبان» در سه رشته فیلمنامه نویسی، تدوین و عکاسی برگزار میشود.
این دوره آموزشی با همکاری سازمان هنری رسانهای اوج، انجمن سینمایی جوانان ایران، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و اداره کل فرهنگی اجتماعی دانشگاه تهران در سه رشته فیلمنامهنویسی، تدوین و عکاسی برگزار میشود.
این دوره که با حضور اساتید برجسته و انقلابی و در بهار ۱۳۹۲ برگزار میشود، برای فعالان فرهنگی و دانشجویی، تخفیفات قابلتوجهی در نظر گرفته است.
رشتههای فیلمنامهنویسی، تدوین و عکاسی در این دوره، ۴۰ ساعت کلاس تئوری و عملی خواهند داشت و گواهینامه معتبر دانشگاه تهران به شرکتکنندگان ارایه خواهد شد.
علاقهمندان جهت شرکت در این کلاسها میتوانند حداکثر تا ۲۲ اسفندماه مشخصات خود را به نشانیamoozeshresane@yahoo.com ارسال کرده یا با تلفنهای ۷-۰۹۳۳۵۸۱۱۱۹۶ تماس حاصل کنند.