Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

8

$
0
0

گفت‌وگو با سولماز حصاری، بازیگر فیلم «متل قو»: در انتظار نقش‌های متفاوت

سولماز حصاری 5 سال است که در دنیای بازیگری سینما و تلویزیون ایران مشغول به کار است. فیلم، تله فیلم و سریال‌های زیادی بازی کرده و این روزها از فیلمبرداری فیلم سینمایی «متل قو» به کارگردانی مسعود نوابی و تهیه‌کنندگی بیژن امکانیان فارغ شده است. او در گفت‌وگو با «جهان صنعت» درباره تجربه‌های پنج سال بازیگری، شرایط این روزهای سینمای ایران، شانس‌ها و بدشانسی‌هایی که در این مسیر آورده و برنامه‌های آینده‌اش حرف می‌زند و امیدوار است در مسیر بازیگری سینما، نقش‌های مختلف را تجربه کند، همان طور که اوایل کارش در دنیای تئاتر این تجربه‌ها را از سر گذرانده؛ از بازی در نقش یک پیرزن گرفته تا نقش یک مادر جوان.
برای شروع، از تجربه‌هایتان در دنیای بازیگری بگویید؛ از کجا شروع کردید و این روزها مشغول چه کاری هستید؟
من پنج سال است که کار بازیگری را آغاز کرده‌ام که چهار سال از آن را مشغول کار تئاتر بودم. تئاتر را از فرهنگسرا شروع کردم و جمله‌ای که خیلی به آن باور دارم این است که: شانس، نام مستعار خداست، جایی که نمی‌خواهد نامش پای داده‌هایش باشد. من فکر می‌کنم جاهایی که اتفاق خوب برایم افتاده، شانس آورده‌ام و خدا خواسته است.
اولین کاری که انجام دادم تئاتری درباره امام زمان (عج) بود که نقش اول آن را بازی می‌کردم، بیننده زیاد داشت و خیلی تشویق شدم. ما سر آن اجرا، پنج ماه تمرین داشتیم و 30 شب اجرا. اول کمی برایم خسته کننده بود و چون هم دانشجو بودم و هم معلم، کمی برایم سخت و پرفشار بود. اما وقتی اجرا رفتیم تمام خستگی‌ها را فراموش کردم. همیشه تئاتری‌ها می‌گویند که اولین شب اجرا، تمام خستگی‌های تمرین از تن آدم بیرون می‌رود.
 مخصوصا اینکه با تشویق زیادی رو به رو شدم و برایم خیلی خوب بود. دومین کار تئاترم در جشنواره فجر اجرا شد و مقام دوم زن را آوردم. بعد از آن در جشنواره‌های مختلفی شبیه جشنواره ماه و... شرکت کردم. با چهارمین کارم، پا در سالن اصلی تئاتر شهر گذاشتم. چند سالی تئاتر کار کردم و در کنارش بیان و حرکت و... را هم تمرین کردم. آن روزها فکر می‌کردم الان باید یک اسب سفید بیاید و به من نقش یک سینمایی بدهد وگرنه من کار تصویر و سینما نمی‌کنم و... . به خاطر همین کار تصویرم کمی عقب افتاد. بعد دیدم نه، من نه پارتی دارم و نه پول و... و باید تصویر را از جایی شروع کنم. آنجا هم یا شانس با من بود و خدا خواست یا هر دلیل دیگری، تقریبا همه کارهایم نقش اصلی بود. من تقریبا 10 تله فیلم کار کردم. البته فکر می‌کنم شاید در تله‌هایم کارم ضعیف هم باشد به دلیل اینکه می‌خواستم دیده و شناخته شوم. شرایط طوری بود که انتخاب می‌شدم، انتخاب نمی‌کردم. خیلی پر کار بودم و دایم سر کار بودم. از نه گفتن می‌ترسیدم. آن روزها با سعید اسدی، محسن آقاخان و کارگردان‌های دیگر کار کردم. الان در حال کار کردن در یک تله ویدیویی - رسانه‌ای هستم (به کارگردانی پدرام بهرامی‌فر) که قسمت اول آن را فیلمبرداری کرده‌ایم و نصف قسمت دوم را هم گرفته‌ایم.
 نصف بقیه قسمت دوم باید در ترکیه فیلمبرداری شود که در روزهای آینده عازم خواهیم شد. بعد از آن، برای اولین کار سریالم به «فاصله‌ها»ی سعید سهیلی‌زاده دعوت شدم.
 برای نقش یلدای آن سریال که حتی تست لباس هم دادم اما آنجا شانس با من یار نبود و خانم سحر قریشی انتخاب شد.در کار بعدی آقای سهیلی‌زاده در «سراب» بازی کردم که نقشم را دوست داشتم. سریال بعدی‌ام «سرگشته» (به کارگردانی محمدحسین حقیقی) برای ماه محرم بود که آنجا هم از بین تعداد زیادی بازیگر، من نقش یک را گرفتم. خودشان گفتند به این دلیل من را انتخاب کردند که حفظیاتم خیلی خوب بود و می‌توانستم دیالوگ‌ها را سریع حفظ کنم. سر صحنه آخرین سکانسی که در «سرگشته» بازی کردم، چمدانم را هم برده بودم و بلافاصله بعد از تمام شدن کار رفتم شمال برای بازی در سریال «زیگزاگ» که یک سریال 10 قسمتی به کارگردانی فرید نیکجو بود. البته این سریال در شبکه «شما» پخش شد. آن روز که من قرارداد زیگزاگ را بستم، آقای سهیلی زاده برای «دختران حوا» به من زنگ زد که یکی از نقش‌های اصلی‌اش را بازی کنم که گفتم من قرارداد بستم. اینجا هم شانس نیاوردم چون «دختران حوا» خیلی خوب دیده شد و من آن را از دست دادم. حتی «سراب» هم به اندازه بقیه کارها آنقدر دیده نشد. اینجاهاست که شانس نیاورده‌ام وگرنه کسی که سه تا نقش اصلی سریال بازی کند، باید بیشتر از اینها دیده شود اما من از زمان پخش و همزمانی‌ها بدشانسی آوردم. بعد از سریال «زیگزاگ»، یک سینمایی با وحید نیکخواه آزاد کار کردم، بعد فیلم «متل قو» را بازی کردم که به تازگی تمام شده است. این روزها هم پیشنهاد دارم اما نمی‌دانم کدام را انتخاب کنم. در این مسیر خودم را به دست خدا سپرده‌ام تا ببینم چه پیش می‌آید. سعی خودم را می‌کنم تا بتوانم خودم را بالا ببرم.
چرا از تئاتر شروع کردید؟ رشته‌تان مرتبط بود؟
نه من زیست خوانده‌ام. کار تئاتر از یک اتفاق شروع شد، یعنی من اصلا به بازیگری فکر هم نمی‌کردم و جزو رویاهایم نبود. اصلا فکر نمی‌کردم این مسیر را انتخاب کنم. در اولین کارم به خاطر چهره‌ام انتخاب شدم. برای بازی در نقش ملیکا خاتون که یک پادشاه رومی بود. من برای آن کار از روی چهره انتخاب شدم. کارگردان آن نمایش من را در فرهنگسرا دید و گفت: من یک نمایشنامه دارم و 8-7 ماه است که دنبال نقش یک آن هستم و فکر می‌کنم شما برای آن مناسب باشید. آن موقع برای من خیلی عجیب بود. من آن زمان حتی برای تئاتر دیدن وقت نگذاشته بودم؛ شاید سینما می‌رفتم اما تئاتر نمی دیدم. برای همین می‌گویم وسوسه یا کنجکاوی باعث شد به این سمت بروم.
در واقع این کار را به عنوان یک تفریح و تجربه دیدم. ما برای آن کار پنج، شش ماه تمرین داشتیم، نمایشنامه هم بسیار قطور بود و به همین خاطر اوایل کار کمی خسته شدم هرچند تشویق می‌شدم و همین به من انرژی می‌داد اما با اجرا و ارتباط با تماشاگران، انرژی زیادی گرفتم و باعث شد ادامه دهم.
دوست ندارید به تئاتر بر‌گردید؟
من خیلی خیلی دلتنگ مواجهه مستقیم با تماشاگران تئاتر می‌شوم. خیلی وقت‌ها به دوستان می‌گویم اگر زمانی نقشی بود که من می‌توانستم بیایم و در زمان کوتاهی بازی کنم به من بگویید چون من فکر می‌کنم این یکی از ویژگی‌های منفی تئاتر باشد که ما یک زمان طولانی تمرین می‌کنیم، بعد 20 شب اجرا داریم اما این نمایش به ثبت نمی‌رسد اما در تصویر، 5 دقیقه کار می‌کنی و سال‌ها می‌ماند. تئاتر انگار فراموش می‌شود و حتی خودت هم فراموش می‌کنی، یعنی من الان اگر بخواهم کارهای تئاترم را نام ببرم، به سختی نام‌هایشان را به خاطر می‌آورم اما از طرف دیگر، نمی‌توانی از تئاتر دل بکنی چون تئاتر راضی‌ات می‌کند. من اولین کار تصویری که می‌خواستم انجام دهم، چهار روز فیلمبرداری داشتم. اولین پلانی که رفتم جلوی دوربین باید به یک میز لگد می‌زدم. خب من دوست داشتم وارد صحنه شوم و لگد بزنم و بروم اما کارگردان می‌گفت نه، تو باید از نقطه ایکس وارد شوی و در نقطه ایگرگ با این حالت ضربه بزنی. وقتی آن سه روز تمام شد، فکر کردم من با تصویر خداحافظی می‌کنم. چون فکر می‌کردم چرا باید در قید این باشم که از آنجا وارد شوم و از جای دیگر خارج؟ اما تئاتر این‌گونه نیست. تو هر کاری می‌توانی روی صحنه انجام دهی و کسی از تو نمی‌پرسد چرا.
تصوراتی که ابتدای راه از دنیای بازیگری داشتید، به حقیقت پیوسته‌اند؟
من وقتی کار تئاتر را شروع کردم، اصلا فکر نمی کردم باید آنجا بمانم. فقط به فکر پرواز بودم. هر شب خوابم نمی‌برد و دایم به کار بعدی‌ام فکر می‌کردم. وقتی وارد این عرصه شوی فقط تشنه هستی. یعنی من نمی‌دانم که یک نفر می‌تواند به کجا برسد که سیر شود و بگوید دیگر تشنه نیستم. یعنی من الان نمی‌توانم بگویم به جایگاه چه کسی برسم، راضی خواهم بود. این موضوع را جدیدا می‌فهمم. ابتدای راه شاید می‌گفتم اگر به سالن اصلی تئاتر شهر برسم، برایم کافی است اما بعد رسیدم و دیدم به جایگاه بالاتر فکر می‌کنم و این مساله هنوز ادامه دارد. برای همین حد و سقفی برای خودم تعیین نکرده‌ام.
شما خودتان آینده این حرفه را چطور می‌بینید؟
همین را می‌خواهم بگویم که اصلا نمی‌دانم چه اتفاقی خواهد افتاد. من پنج سال است که کار کرده‌ام و از کمترین جایگاه آغاز کرده‌ام اما در یکی از کارهایم خانمی در کنارم بود که دومین تجربه بازیگری‌اش بود و در عین حال نقش پررنگی گرفته بود. این کمی مرا آزار می‌داد و باعث می‌شد فکر کنم هیچ ترازویی در این حرفه نیست. البته من باز هم می‌گویم خدا خواسته تا آنها به این جایگاه برسند و دیده شوند. نمی‌دانم اما این همیشه آزارم می‌داده و دوست نداشتم به این شکل مقایسه شوم. نمی‌گویم من خیلی جایگاه بالایی دارم و خودم را با بزرگان این عرصه مقایسه کنم. می‌خواهم بگویم این کار حساب و کتابی ندارد. امروز می‌بینی این خانم منشی صحنه است و بعد سال دیگر می‌بینی او نقش بالاتر تو را دارد.
با توجه به مسایل اقتصادی که سینمای ایران با آنها رو به رو است، فکر می‌کنید اگر روزی  به رکود اقتصادی برسد، چه خواهید کرد؟ برنامه جایگزین دارید؟
الان خیلی اوضاع بدی شده است یعنی ما سر کار می‌رویم اما از نظر مالی دایم در استرس هستیم. مثلا من گفتم با ایکس تومان در این فیلمنامه کار می‌کنم و فکر می‌کنم مبلغ کمی هم گفتم تا صرفا کار کنم اما بعد می‌بینم یک نفر دیگر که از من چهره‌تر است، ایکس منهای یک را گرفته و کار را به او داده‌اند. من می‌مانم که چرا او پذیرفته با این دستمزد بیاید و کار کند بعد می‌بینم حق دارد و اگر کار نکند آنقدر سینما و مردم آن بی‌معرفت هستند که اگر یک سال یک نفر را نبینند، از یادشان می‌رود. فکر می‌کنم بازیگران ما هر لحظه در استرس هستند و می‌ترسند که فراموش شوند.
در این شرایط به فکر انجام کار دیگری هستید که امنیت اقتصادی داشته باشید یا این کار به عنوان حرفه اصلی‌تان ثبت شده است؟
بله حتما. من می‌خواهم کار دیگری را در کنار بازیگری شروع کنم چون از نظر مالی اصلا نمی‌توان روی این کار حساب کرد. مخصوصا الان طوری شده که آقایان و خانم‌ها باید با هم کار کنند تا بتوانند از پس زندگی برآیند. این روزها هم طوری شده که همه می‌گویند بازیگرها که خوب پول می‌گیرند و... بله شاید برای مثال، یک بازیگر برای بازی یک ماهه در فیلمی 20 میلیون بگیرد اما ممکن است 8، 9 ماه کار نداشته باشد. ترس اینکه چگونه این پول را نگه دارد و چطور برنامه ریزی کند، استرس بیشتری دارد. من فکر می‌کنم همه هنرمندان ما به این نتیجه رسیده‌اند و در کنار کار هنری، کار دیگری هم انجام می‌دهند. خب همین باعث می‌شود که من تمام تمرکزم را به حرفه‌ام ندهم. اگر امنیت اقتصادی داشتم فکر می‌کردم اگر من کاری غیر از بازیگری نداشته باشم و یک ماه بیکار باشم، اشکالی ندارد؛ کتاب می‌خوانم، آهنگ می‌سازم، می‌نویسم... اما در ایران وقتی برای این کارها نیست و به همین خاطر کمی نسبت به بازیگران دیگر کشورها، تک‌بعدی‌تر هستیم. یک بازیگر معروف مثلا در آمریکا شاید در سال، دو تا کار انجام دهد اما نمی‌دانم چگونه به هر حال برای زندگی تامین است. یعنی شاید دو تا کار کند و دو ماه طول کشد، 10 ماه تامین است و با خیال راحت روی خودش و حرفه‌اش کار می‌کند. من نمی‌خواهم شکایت کنم چون نمی‌توانم بگویم تقصیر کیست. تقصیر خودمان، مردم، دولت یا چه کسی. این نظر شخصی من است.
نکته آخر؟
من در تئاتر نقش‌های مختلفی را تجربه کردم و دوست داشتم در تصویر هم این اتفاق بیفتد. در کارهای اول به عنوان یک دختر «تینیجر» ایفای نقش می‌کردم اما این روزها می‌بینند که می‌توانم نقش‌های دیگر هم تجربه کنم.
 برای همین در کار جدید یک نقش منفی بازی کردم و امیدوارم این در ذهن کارگردان‌ها جا نیفتد که من فقط نقش منفی بازی می‌کنم. یادم هست سر کار آقای حقیقی من یک نقش مثبت داشتم، یک دختر چشم و ابرو مشکی عرب برخلاف خودم که چشم‌هایم روشن است. کار «سراب» آقای سهیلی‌زاده هم همان زمان پخش می‌شد که من نقش یک دختر بلوند خارجی را در آن بازی می‌کردم. آقای حقیقی وقتی این سریال را دید،گفت: خانم حصاری اگر من این سریال را قبل از کار خودم می‌دیدم، اصلا برای نقش فیلم خودم انتخابت نمی‌کردم. اما چه خوب از پس ایفای هر دو نقش برآمدی. الان هم خیلی دوست دارم که نقش‌های متفاوت بازی کنم. سر یکی از کارها رفتم که گفتند باید کچل کنی و من هم قبول کردم چون چهره برایم مهم نیست و دوست دارم تجربه کنم.

 

توضیحات رضا داودنژاد درباره علت مرگ عسل بدیعی: اهدای عضو عسل بدیعی تعداد داوطلبان را 50 برابر افزایش داد
گروه فرهنگ- رضا داودنژاد بازیگر سینما و تلویزیون با حضور در برنامه سینمایی «هفت» نحوه درگذشت عسل بدیعی، بازیگر جوان را شرح و به برخی شایعات پاسخ داد.
در ابتدای اولین برنامه هفت در سال92 رضا داودنژاد، بازیگر سینما و تلویزیون و همسر خواهر عسل بدیعی گفت: « به خاطر عملی که سال گذشته داشتم، من و همسرم نوروز را در خانه ماندیم. عسل هم به خاطر ما به سفر نرفت و با ما بود.»
داودنژاد درباره شروع سردردهای عسل بدیعی توضیح داد: «چند روزی بود که او به همسرم غزل می‌گفت سردرد دارد. بالاخره این سردردها آن‌قدر به او فشار آورد که یک روز به غزل زنگ زد و او هم خیلی زود به خانه عسل رفت. سردردها تا شب شدت بیشتری گرفت تا اینکه همسرم به من زنگ زد و من هم به خانه عسل رفتم. شرایط به نحوی بود که مجبور شدیم با اورژانس تماس بگیریم.»
این بازیگر سینما همچنین افزود: « ما عسل را به بیمارستان بهمن رساندیم و خیلی زود او را به اتاق احیا بردند اما اصلا متوجه نشدیم چه اتفاقی افتاد و هیچ کس هم توضیحی به ما نمی‌داد. فقط به ما گفتند دچار ایست تنفسی شده است. مدام ما را از اتاق بیرون می‌کردند و به جای توضیح دادن و آرام کردن می‌گفتند، داخل اتاق نرویم.»
وی درباره صحت مسمومیت دارویی بدیعی گفت: « از آنجایی که این اتفاق به خاطر مسمومیت برای من هم افتاده بود، فکر کردم ممکن است به خاطر مسمومیت باشد. من به کسی نگفتم مشکل عسل مسمومیت دارویی است، گفتم شاید مسموم شده باشد. برخی از دوستان هم در این فاصله خودشان را به بیمارستان رساندند و در بیمارستان تنها چیزی که به ما می‌گفتند این بود که باید چهار میلیون تومان پول بدهید تا به بیمارستان لقمان منتقل شود. تکرار این مساله من را عصبانی کرد که همین جابه خاطر همین عصبانیت عذرخواهی می‌کنم.»
داودنژاد در ادامه با توضیح اینکه بیمارستان باید تغییر می‌کرد، اظهار داشت: «از بیمارستان بهمن به همه بیمارستان‌ها زنگ زدند و قرار شد عسل را به بخش‌ ICU بیمارستان لقمان منتقل کنند اما از آنجا که‌ ICU بیمارستان لقمان جا نداشت، به بیمارستان کیان منتقل شد. آنجا به ما گفتند که ممکن است تشنج کرده باشد و سطح هوشیاری‌اش پایین آمده است.»
وی ادامه داد: «پدر و مادر عسل مشهد بودند و من تلفنی به آقای بدیعی گفتم عسل دچار مسمومیت شده و چون در بخش زنان بستری است من نمی‌توانم تلفن را دست او بدهم. می‌خواستم آنها خودشان را به تهران برسانند، از آنجایی که آقای بدیعی زمان بیماری من با بیمارستان تماس می‌گرفت و ممکن بود برای پیگیری حال عسل با بیمارستان تماس بگیرد، به مسوول بخش سپردم که اگر کسی تماس گرفت بگویید مشکل عسل مسمومیت دارویی است، از همان جا این مسمومیت دارویی پیچید و در رسانه‌ها هم منتشر شد.»
همسر خواهر زنده‌یاد عسل بدیعی در ادامه گفت: « در نهایت خون عسل را برای آزمایش به بیمارستان لقمان فرستادیم و دکتر همان جا گفت به احتمال زیاد آسیب مغزی دیده است. آقای بدیعی هم خودش را رساند و در نهایت هوشیاری پایین آمد و مرگ مغزی تایید شد. در این اتفاق دو روایت وجود دارد؛ یکی روایت علمی و پزشکی و دیگری روایت من و همسرم که از نزدیک شاهد ماجرا بودیم. در نهایت در این روزها اتفاقاتی که افتاد و حمایت مردم و مسوولان این داغ را برای خانواده و ما کمتر کرد.»
رضا داودنژاد در خصوص نحوه اهدای اعضای عسل بدیعی عنوان کرد: «اهدای عضو عسل هم سبب شد کمی آرام شویم. او سال 76 به همراه تمام خانواده بدیعی اعضای بدن خود را اهدا کرده بودند. سال گذشته در جریان پیوند کبد من هم عسل دوباره اعضای خود را اهدا کرد. با اینکه برای خانواده خیلی سخت بود در نهایت به این کار رضایت دادند و هفت عضو بدن او به بیماران نیازمند اهدا شد. در سایت اهدای عضو روزانه 300 نفر فرم اهدای اعضا را پر می‌کنند، اما بعد از درگذشت عسل بدیعی در سه روز این آمار به 16 هزار نفر افزایش پیدا کرد.»
وی تاکید کرد که تمامی اعضای بدن بدیعی سالم بوده است و اگر اعضای بدن او سالم نبود اصلا عمل پیوند انجام نمی‌شد.

ساداتیان: بخش خصوصی دیگر توان تولید ندارد
مهر- سیدجمال ساداتیان معتقد است در شرایط اقتصادی که بر سینمای ایران حاکم است دیگر بخش خصوصی توان تولید ندارد و تنها سینمای دولتی می‌تواند روی پایش بایستد.
جمال ساداتیان، تهیه‌کننده سینما گفت: هزینه تولید فیلم در کشور به قدری بالا رفته است که فکر نمی‌کنم بخش‌خصوصی دیگر توان چندانی برای تولید داشته باشد. اگر هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شرایط بهتری را برای صدور پروانه ساخت فیلم‌ها فراهم کند این امر باز هم نمی‌تواند تاثیری در شرایط فعلی تولید فیلم در سینما داشته باشد چراکه شرایط اقتصادی این روزهای سینما اجازه نمی‌دهد فیلمی را جلوی دوربین ببریم.
وی در پاسخ به اینکه «بدنامی مهری» و «جامه‌دران» از آثاری که قبلا پیش‌تولید آنها را آغاز کرده بود، خواهد ساخت یا خیر؟ توضیح داد: شاید بتوانم این دو فیلم را بسازم و شاید هم نه. این دو فیلم را آنقدر دوست داشتم که پیش‌تولید آنها را آغاز کردم اما شرایط برای تولید این دو فیلم در حال حاضر وجود ندارد.همه چیز این روزها دست به دست هم داده تا چرخه اقتصادی سینما نچرخد. به عنوان مثال طی یک سال گذشته دستمزد بازیگران و دیگر عوامل تولید فیلم‌بالا رفته و همین مساله سبب شده تا هزینه ساخت یک فیلم سینمایی در حالت عادی به یک میلیارد تومان برسد.
ساداتیان گفت: این در حالی است که با هزینه بالای تولید در بخش‌خصوصی، نمی‌توان به بازگشت سرمایه امیدوار شد و همین مساله ریسک‌پذیری در تولید فیلم را افزایش می‌دهد.
وی در پایان بیان کرد: در حال حاضر تنها سینمای دولتی است که می‌تواند روی پای خود بایستد، سینمای دولتی هم که معمولا نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.

اکران«آشنایی با لیلا» در 2 جشنواره
ایسنا- فیلم سینمایی «آشنایی با لیلا» اولین فیلم بلند عادل یراقی در جدیدترین حضور بین‌المللی‌اش در پانزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های مستقل بوینس آیرس «BAFIC» آرژانتین در بخش «پانورما» به نمایش در می‌آید.
این جشنواره از تاریخ 21 تا 10 آوریل (21 فروردین‌ماه تا اول اردیبهشت‌ماه) در شهر بوینس آیرس برگزار می‌شود.
«آشنایی با لیلا» همچنین در جشنواره BELFAST ایرلند در بخش NEW CINEMA نیز به نمایش در می‌آید.
این جشنواره در تاریخ 21-11 آوریل (22 فروردین ماه تا اول اردیبهشت ماه) در شهر BELFAST ایرلند برپاست.
«آشنایی با لیلا» با بازی لیلا حاتمی پیش از این در جشنواره‌های بین‌المللی شیکاگو، جشنواره بین‌المللی «سائوپولوی» برزیل، «باری» ایتالیا، مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفت.
فیلمنامه این فیلم را با عنوان انگلیسی « Meeting Leila »  عباس کیارستمی و عادل یراقی به نگارش در آورده‌اند.
این فیلم با بازی لیلا حاتمی، عادل یراقی و بهاره رهنما ساخته شده و پخش‌کننده بین‌المللی آن نسرین میرشب است.

رسوایی در آستانه 3 میلیاردی شدن
خبرآنلاین- در اولین برنامه سینمایی «هفت» در سال 92، فروش فیلم‌های روی پرده سینماها مرور شد.
در این فهرست، «رسوایی» مسعود ده‌نمکی در صدر جدول فروش قرار دارد و «تهران 1500» بهرام عظیمی و «حوض نقاشی» مازیار میری هم توانسته‌‌اند از مرز یک میلیارد تومان فروش عبور کنند.
اما فیلم «قاعده تصادف» بهنام بهزادی که توانست در سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر چهار سیمرغ بلورین را نصیب خود کند، با وجود استقبال منتقدان در قعر جدول فروش اکران نوروزی قرار گرفته است. بهنام بهزادی با حضور در برنامه «هفت» ضمن ابراز خوشحالی از اکران شدن فیلمش در شرایط فعلی و به تعویق نیفتادن شرایط اکران و تعداد سالن‌هایی که به فیلم‌های دیگر تعلق گرفته است، ناعادلانه دانست.
«قاعده تصادف» تنها فیلم مستقل اکران نوروز 92 است که بنا به گفته کارگردان تنها هشت سالن سینمایی را به خود اختصاص داده است.
کارگردان فیلم «قاعده تصادف» در بخشی از صحبت‌های خود در برنامه «هفت» متذکر شد: «چیزی که من پیش‌بینی نکردم این بود که تبلیغات فیلم کم باشد و این اتفاق افتاد. اگر توجهی به فیلم‌های فرهنگی نشود پس کدام فیلم‌ها فرهنگی است؟ اگر این فیلم‌ها فرهنگی قلمداد نمی‌شود باید در تعریف فیلم فرهنگی هم تجدید نظر کنیم.»
رسوایی مسعود ده‌نمکی با فروش دو میلیارد و 700 میلیون تومان، تهران 1500 با فروش یک میلیارد و 350 میلیون تومان، حوض نقاشی با فروش یک میلیارد و 150 میلیون تومان، رژیم طلایی با فروش 500 میلیون تومان و قاعده تصادف با فروش 190 میلیون تومان، به ترتیب فروش در جدول اکران نوروزی قرار گرفته‌اند.

«ملکه» به گروه سینمایی استقلال می‌رود
مهر- جانشین تولید فیلم سینمایی «ملکه» از اکران این فیلم پس از «تهران 1500» در گروه سینمایی استقلال خبر داد.حامد حسینی جانشین تولید فیلم سینمایی «ملکه» در توضیح جزییات اکران این فیلم گفت: بنیاد سینمایی فارابی در توافقی با شرکت فدک فیلم پخش «ملکه» را به سعید سعدی سپرده و قرار است پس از پایان اکران فیلم «تهران 1500» در گروه سینما استقلال نمایش داده شود.
وی در ادامه افزود: قرارداد اکران این فیلم در گروه سینمایی استقلال بسته شده و تیزر و پوستر آن هم برای اکران عمومی آماده شده است.
حسینی درباره موفقیت این فیلم در اکران عمومی گفت: فیلم سینمایی «ملکه» به گفته کارشناسان از جمله فیلم‌هایی است که قشر روشنفکر جامعه با آن ارتباط برقرار می‌کند و نگاه متفاوتی به جنگ دارد.
جانشین تولید فیلم سینمایی «ملکه» افزود: به اعتقاد من نگاه متفاوت داشتن به یک موضوع مشترک، ناخواسته مخاطب‌های جدیدی را که دور از این فضاها هستند به خود جذب می‌کند و فیلم «ملکه» هم از این تفاوت دیدگاه برخوردار است.
فیلم سینمایی«ملکه» به کارگردانی محمد باشه‌آهنگر پیش از این قرار بود عید فطر سال 91 اکران شود. پس از لغو این تاریخ، اکران فیلم به آذرماه موکول شد. به دلایل حواشی که در اکران فیلم «من مادر هستم» پیش آمد سرمایه‌گذار از اکران این فیلم در آن زمان انصراف داد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1554

Trending Articles