Quantcast
Channel: صفحه ۸ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all 1554 articles
Browse latest View live

8

$
0
0

اعلام کاندیداهای سودای سیمرغ: «رستاخیز» در 11 بخش و «چند مترمکعب عشق» در 7 بخش نامزد شدند

گروه فرهنگ- با نزدیک شدن به روز آخر جشنواره سی‌ودوم فیلم فجر دبیرخانه این مجموعه، اسامی نامزدهای دریافت سیمرغ امسال را اعلام کرد. رستاخیز، ساخته احمدرضا درویش در 11 بخش کاندیدای دریافت سیمرغ است. همچنین «چ» ساخته ابراهیم حاتمی کیا در رتبه دوم رکوردداران نامزدی دریافت سیمرغ قرار دارد.کاندیداتوری چند متر مکعب عشق، ساخته کارگردان جوان فیلم اولی، جمشید محمودی، در هفت بخش نیز بسیار قابل‌توجه است. گفتنی است این فیلم که نه کارگردان شناخته‌شده‌ای دارد و نه حتی بازیگران حرفه‌ای تا پایان روز گذشته در رتبه ششم انتخاب‌های مردمی قرار داشت.
نامزدهای دریافت سیمرغ به شرح زیر است:
بهترین جلوه‌های ویژه بصری:
1- سیدهادی اسلامی برای فیلم «چ»
2- بهنام خاکسار برای فیلم «طبقه حساس»
3- امیر سحرخیز و کامران سحرخیز برای فیلم
«عصبانی نیستم!»
4- سایمون فریم برای فیلم «رستاخیز»
بهترین جلوه‌های ویژه میدانی:
1- رضا ترکمان برای فیلم «پنجاه قدم آخر»
2- حمیدرضا سلیمانی برای فیلم «چ»
3- حمیدرضا سلیمانی برای فیلم «رستاخیز»
4- زنده‌یاد محمدجواد شریفی‌راد و محسن روزبهانی برای فیلم «معراجی‌ها»
بهترین چهره‌پردازی:
1- سودابه خسروی برای فیلم «شیار ۱۴۳»
2- محسن دارسنج برای فیلم «همه چیز برای فروش»
3- سیدرسول سیدعربی برای فیلم «انارهای نارس»
4- محسن موسوی برای فیلم «رستاخیز»
5- مهرداد میرکیانی برای فیلم «قصه‌ها»
6- مهرداد میرکیانی برای فیلم «میهمان داریم»
بهترین طراحی صحنه و لباس:
1- آبتین برقی برای فیلم «چند متر مکعب عشق»
2- عباس بُلوندی برای فیلم «چ»
3- حسن روح‌پروری برای فیلم «انارهای نارس»
4- شراره سروش برای فیلم «همه چیز برای فروش»
5- مرجان شیرمحمدی برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
6- مجید میرفخرایی برای فیلم «رستاخیز»
 بهترین صدای فیلم:
1- برای فیلم «چ» صدابردار: بهمن اردلان / صداگذار: سیدعلیرضا علویان
2- برای فیلم «چندمتر مکعب عشق» صدابردار: مهدی صالح‌کرمانی/ صداگذار: امیرحسین قاسمی
3- برای فیلم «رستاخیز» صدابردار: یداله نجفی/ صداگذاران: جرمی‌پرایز، دن جانسون، ریچارد کانوی
4- برای فیلم «شیار ۱۴۳» صدابردار: کامران کیان‌ارثی/ صداگذار: آرش قاسمی
5- برای فیلم «عصبانی نیستم!» صدابردار: نظام‌الدین کیایی/ صداگذار: محمدرضا دلپاک
6- برای فیلم «همه چیز برای فروش» صدابردار: محمد حبیبی/ صداگذار: حسین ابوالصدق
یادآوری می‌شود هیات داوران در بخش صدا به‌جای تفکیک نامزدهای دو جایزه صدابرداری و صداگذاری، با محور قرار دادن صدای فیلم، دو سیمرغ بلورین به صدابردار و صداگذار یک اثر اهدا خواهند کرد.
بنا به اعلام دبیرخانه جشنواره فیلم فجر اسامی این نامزدها به این شرح است:
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد:
1- فرهاد اصلانی برای فیلم «قصه‌ها»
2- بابک حمیدیان برای فیلم «چ»
3- بابک حمیدیان برای فیلم «رستاخیز»
4- اکبر عبدی برای فیلم «خواب‌زده‌ها»
5- میلاد کی‌مرام برای فیلم «خط ویژه»
6- صبا گرگین‌پور برای فیلم «مردن به وقت شهریور»
بهترین بازیگر نقش مکمل زن:
1- هنگامه حمیدزاده برای فیلم «اشباح»
2- ملیکا شریفی‌نیا برای فیلم «اشباح»
3- سهیلا گلستانی برای فیلم «میهمان داریم»
4- شبنم مقدمی برای فیلم «امروز»
5- نعیمه نظام‌دوست برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
بهترین موسیقی متن:
1- سهراب پورناظری برای فیلم «آرایش غلیظ»
2- فرید سعادتمند برای فیلم «شیار ۱۴۳»
3- علیرضا کهن‌دیری برای فیلم «میهمان داریم»
4- استفان واربک برای فیلم «رستاخیز»
5- کارن همایونفر برای فیلم «همه چیز برای فروش»
6- پیمان یزدانیان برای فیلم «طبقه حساس»
بهترین تدوین:
1- نیما جعفری‌جوزانی برای فیلم «خط ویژه»
2- حسن حسن‌دوست برای فیلم «برف»
3- مهدی حسینی‌وند برای فیلم «چ»
4- مصطفی خرقه‌پوش برای فیلم «متروپل»
5-‌ هایده صفی‌یاری برای فیلم «عصبانی نیستم!»
6- خشایار موحدیان و سودابه سعیدنیا برای فیلم «آرایش غلیظ»
بهترین فیلمبرداری:
1- محمد آلادپوش برای فیلم «میهمان داریم»
2- هومن بهمنش برای فیلم «امروز»
3- حسین جعفریان برای فیلم «رستاخیز»
4- مرتضی غفوری برای فیلم «چند متر مکعب عشق»
5- علی‌محمد قاسمی برای فیلم «همه چیز برای فروش»
بهترین بازیگر نقش اول مرد:
1- آرش آصفی برای فیلم «رستاخیز»
2- حامد بهداد برای فیلم «آرایش غلیظ»
3- پرویز پرستویی برای فیلم «امروز»
4- رضا عطاران برای فیلم «طبقه حساس»
5- مهدی فخیم‌زاده برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
6- نوید محمدزاده برای فیلم «عصبانی نیستم!»
بهترین بازیگر نقش اول زن:
1- حسیبا ابراهیمی برای فیلم «چند متر مکعب عشق»
2- ساره بیات برای فیلم «فصل فراموشی فریبا»
3- رویا تیموریان برای فیلم «شیفتگی»
4- سمیرا حسن‌پور برای فیلم «تمشک»
5- مریلا زارعی برای فیلم «شیار ۱۴۳»
6- باران کوثری برای فیلم «عصبانی نیستم!»

بهترین فیلمنامه:
1- بهروز افخمی برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
2- سامان سالور برای فیلم «تمشک»
3- پیمان قاسم‌خانی برای فیلم «طبقه حساس»
4- مصطفی کیایی برای فیلم «خط ویژه»
5- حسین مهکام برای فیلم «برف»
بهترین کارگردانی:
1- بهروز افخمی برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
2- ابراهیم حاتمی‌کیا برای فیلم «چ»
3- احمدرضا درویش برای فیلم «رستاخیز»
4- محمدمهدی عسگرپور برای فیلم «میهمان داریم»
5- حمید نعمت‌اله برای فیلم «آرایش غلیظ»
بهترین فیلم (به تهیه‌کننده):
1- آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (به تهیه‌کنندگی بهروز افخمی و سیدجمال ساداتیان)
2- چ (به تهیه‌کنندگی بنیاد سینمایی فارابی)
3- رستاخیز (به تهیه‌کنندگی تقی علیقلی‌زاده)
4- شیار ۱۴۳ (به تهیه‌کنندگی ابوذر پورمحمدی و محمدحسین قاسمی)
5- قصه‌ها (به تهیه‌کنندگی رخشان بنی‌اعتماد»
نامزدهای نگاه نو
بهترین فیلم:
1- تراژدی (به تهیه‌کنندگی محمدحسن نجم)
2- چند متر مکعب عشق (به تهیه‌کنندگی نوید محمودی)
3- حقِ سکوت (به تهیه‌کنندگی سیدرضا میرکریمی)
4- خانه‌ای کنار ابرها (به تهیه‌کنندگی روح‌الها برادری)
5- سیزده (به تهیه‌کنندگی سعید سعدی)
6- ملبورن (به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی)
بهترین کارگردانی:
1- نیما جاویدی برای فیلم «ملبورن»
2- هومن سیدی برای فیلم «سیزده»
3- جمشید محمودی برای فیلم «چند متر مکعب عشق»
4- آزیتا موگویی برای فیلم «تراژدی»
5- محمدهادی نائیجی برای فیلم «حقِ سکوت»
6- برزو نیک‌نژاد برای فیلم «ناخواسته»
بهترین فیلمنامه:
1- بهروز افخمی برای فیلم «پایان خدمت»
2- سیدجلال دهقانی اشکذری برای فیلم «خانه‌ای کنار ابرها»
3- هومن سیدی برای فیلم «سیزده»
4- رضا کریمی برای فیلم «تراژدی»
5- جمشید محمودی برای فیلم «چند متر مکعب عشق»
6- محمدهادی نائیجی برای فیلم «حقِ سکوت»

 

خانه پدری؛ حرف‌هایی برای نگفتن
محبوبه حقیقی- دیگر همه می‌دانند که «خانه پدری» داستان خانواده‌ای ایرانی را در پنج مقطع روایت می‌کند که از سال 1308 آغاز می‌شود و تا 1375 ادامه دارد و با اینکه در گذر این سال‌ها از لوکیشن خانه تاریخی خارج نمی‌شود اما می‌توان گذار اجتماعی به وضعیت و جایگاه زن در جامعه ایرانی را دید‌.
فیلم با یک جنایت آغاز می‌شود‌. این را هم این روزها همه گفته‌اند و نوشته‌اند؛ جنایتی که پدر و برادری به انجام می‌رسانند و دختر و خواهرشان را که معتقدند برای آنها آبرو نگذاشته است با سنگدلی هرچه تمام‌تر می‌کشند و به تمیزی در زیرزمین خانه‌شان دفن می‌کنند‌ به قول خودشان زبان بسته را که از هراس مرگ وحشیانه‌اش در سکانس آغازین فیلم، هزار بار می‌میرد را راحت می‌کنند و آنقدر تمیز آثار جنایت را پاک می‌کنند که حتی مادر دخترک تا سال‌ها بعد نمی‌داند که جنازه دخترش آنجا دفن شده است‌.
صحنه جنایت فیلم بی‌نظیر است هرقدر فکر می‌کنم صحنه جنایتی به این کاملی و به این قساوت تا به حال در هیچ فیلم ایرانی ندیده‌ام‌. این سکانس همان چند دقیقه اندکی است که برای دادن مجوز نمایش به فیلم، از کارگردان خواسته بودند تا حذفش کند و کیانوش عیاری بیش از دو سال مقاومت کرد و گفت این چند دقیقه، تمام فیلم است‌.
مقاوت او سرانجام به ثمر نشست تا بعد از نمایش فیلمش در کاخ جشنواره بگوید: شاید دیده شدن فیلم توسط چند هزار نفر، حسرت کوچکی باشد اما برای من مهم بود چراکه دیدن یک فیلم است که فیلم را کامل می‌کند‌.
نمایش‌گذار تاریخی زنان از قاجار تا حوالی امروز نمایش امیدوار‌کننده‌ای است اما این امیدواری تا پایان دیدن فیلم نمی‌تواند جای آن بغض حاصل از تماشای صحنه‌های مخوف ابتدایی فیلم را بگیرد‌. همچنان که اثار آن جنایت همچنان در بستر این خانواده مانده و نقش بازی می‌کند و روی زندگی تک‌تک آدم‌هایش اثر می‌گذارد و این اگرچه تو را راضی نمی‌کند و دلت می‌خواهد عاملان این جنایت فرجام شوم‌تری داشته باشند اما حقیقت را به تلخی واقعی‌اش به کام تماشاگر می‌ریزد‌.
اما به باور من به عنوان یک تماشاگر، تحسین‌برانگیزترین نکته فیلم، حرف‌هایی است که برای نگفتن دارد‌. از ابتدای فیلم تماشاگر می‌داند که دختر قربانی یک قتل ناموسی می‌شود و تا پایان فیلم منتظر است که بداند کدام عمل قبیح سبب شده که پدری این‌طور با قساوت، دخترش را از صحنه هستی پاک کند و بعد با عزت و افتخار به زندگی‌اش ادامه دهد‌. این سوالی است که تا پایان فیلم به جوابش نمی‌رسی تا وقتی که تماشای فیلم تمام می‌شود به این باور رسیده باشی که اصلا مهم نیست دخترک چه کرده؟‌! عمل پدر و برادر آنقدر قبیح و وحشیانه و حیوانی است که در برابرش علت عمل کمترین توجیهی نخواهد بود‌. عیاری با بازنکردن دلیل جنایت، فرصت قضاوت را از مخاطب می‌گیرد، به زندگی و حق حیات احترام می‌گذارد و در عوض جنایت را با همه پلیدی‌اش در بستر 70 ساله یک خانواده عریان می‌کند‌.

 

نگاهی به فیلم «رد کارپت» تازه‌ترین ساخته رضا عطاران: این یک فیلم نیست‌!
محمدجواد تاج‌الدین - بروز و ظهور طنز را در سینما و تلویزیون بعد از انقلاب باید در اوایل دهه 70 جست‌وجو کنیم‌. طنز‌های آیتمی که از تلویزیون پخش می‌شد و نسلی جدید از طنزپردازها را که در آن سال‌ها در سنین جوانی بودند به جامعه هنری ما معرفی کرد‌. قبل از آن هم بودند کسانی که در سینما طنز کار می‌کردند اما کار تخصصیشان نبود‌. در کنار فیلم‌های اجتماعی و اکشن و درامشان گاهی به خلق آثار طنز دست می‌زدند‌.
اما موجی که از اوایل دهه 70 آغاز شد، تمرکزش را روی طنز گذاشت‌. مهران مدیری، رضا عطاران، سعید آقاخانی‌، حمید لولایی، مهران غفوریان و تمام کسانی که در آن  سال‌ها فعالیت می‌کردند، در سال‌های بعد نامی برای خودشان دست و پا کردند‌. دو نفر را باید سرآمد بقیه دانست، کسانی که علاوه بر بازیگری دستی در کارگردانی داشتند‌.
 مهران مدیری و رضا عطاران‌. هرچند با گذشت زمان فاصله این دو و آثارشان بیشتر شد، مهران مدیری به سمت ساختن طنز‌های کلاسیک با رعایت تمام اصول حرفه‌ای‌اش رفت که می‌توان نمونه کاملش را «مرد هزار چهره» دانست و عطاران به سمت طنز ی رفت که مخصوص خودش است‌، طنزی برآمده از زندگی روزمره طبقات متوسط و پایین شهری که گاهی با مشکلات عجیب و غریبی دست‌وپنجه نرم می‌کنند‌.
حالا عطاران با دومین فیلم سینمایی‌اش که مضمونی طنز دارد در جشنواره فیلم فجر حاضر است‌. رد کارپت را باید فیلمی در ژانر عطاران بدانیم‌. رضا عطاران هیچ‌گاه نخواسته خودش را در قید و بند اصول فیلمسازی اسیر کند، نمی‌شود این کار را ستایش کرد یا کوبید‌. باید فیلمش را در حس و حال خودش بررسی کرد‌. اگر بیاییم و بگوییم ردکارپت نه فیلمنامه منسجمی داشت و نه کارگردانی قوی بیراه نگفته‌ایم اما آیا این نقطه ضعف فیلم هم هست؟
خیر، فیلم کارکرد خودش را در سینمای عطاران دارد، داستان درباره مردی عاشق سینماست که با فیلمنامه‌ای در دست و دو بسته پسته و تخمه ژاپنی به کن می‌رود تا با اسپیلبرگ و وودی آلن دیدار کند‌. شاید آنها کشفش کنند و آینده کاری‌اش را بسازند‌. باقی داستان قابل پیش‌ینی است، دزدیده شدن پول‌هایش و آواره شدنش در کن‌. عطاران باز هم المان‌های فیلم‌های قبلی‌اش را هم در رد کارپت دارد‌. شاید اگر بگوییم دستشویی تاثیر زیادی در فیلم‌های عطاران دارد بیراه نگفته‌ایم‌. اصرار هم دارد که هیچ بی‌ادبی در کار نیست بلکه بخشی از زندگی است و این نقطه پرگار ماجراست‌.
این یک فیلم نیست، یک زندگی است‌، زندگی با همه اتفاقاتش‌. اینکه دوربین را بگذاری چند متر دورتر و بروی از جیم جارموش بدون هماهنگی سوالی بپرسی و جوابی بشنوی‌. این زندگی است‌.
زندگی در ژانر عطاران با همان بی قیدی و رهایی‌. این که در اتاقی از یک مسافرخانه کهنه و درب و داغان در کن اتاق بگیری و با صاحب مسافرخانه از تایلند و پاتایا حرف بزنی‌. از مرد اتاق روبه‌ویی به خاطر چشم چرانی کتک مفصلی بخوری و در ساحل با هیپی جهانگرد دف بزنی و پول در بیاوری‌. زندگی عطاران جذاب است، شاید اگر من دوربین دستم می‌گرفتم و به کن می‌رفتم، جذابیتی برای کسی نداشت، شاید که نه، حتما‌.
در این بین از هوش عطاران هم نباید بگذریم، از همان تیتراژ فیلم ضربه‌ا‌ش را می‌زند، تیتراژش تطبیقی است با فیلم‌ هالیوودی که دستیار کارگردانش رابرت دنیرو است‌. در طول فیلم صحنه‌هایی از فیلم‌های راننده تاکسی اسکورسیزی و گاو خشمگینش با بازی دنیرو به چشم می‌خورد‌.
حتی‌ ای‌تی هم نقش کوتاهی در فیلم عطاران دارد، زمانی که او خسته از گشت و گذار در کن به ساحل پناه می‌برد و چشم به پرچم کشورش می‌دوزد، آنجاست که چهره معصوم‌ ای‌تی را می‌بینیم که می‌گوید: خانه‌!
شوخی‌های عطاران باز هم شیرین است، شوخی‌هایی که رگه‌های سیاسی و اجتماعی دارد و با هدف انتخاب شده، هم می‌خنداند و هم حرفش را می‌زند‌. رد کارپت قرار نیست اثری فوق‌العاده و شگفتی‌ساز باشد، این فیلم فرش قرمزی است برای فیلمسازی که دوران اوجش را شروع کرده است‌. عطاران وقت بسیاری دارد که از زندگی‌اش بگوید، زندگی که برای همه جذاب است، حتی اگر خیلی‌ها خرده بگیرند که قواعد و اصولی را رعایت نمی‌کند، بالاخره در هر کجا وودی آلنی باید باشد تا بهمان یادآوری کند که می‌شود رها باشیم و کار خودمان را بکنیم‌.

 

«تردید نکن هوراشیو» به پرتغال می‌رود
مهر- عباس اقسامی درباره اجرای اثر نمایشی «تردید نکن هوراشیو» گفت که این نمایش که از 15 بهمن‌ماه اجرای خود را در تالار استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران آغاز کرده است به دو جشنواره معتبر بین‌المللی در کشورهای پرتغال به نام فاتال و جشنواره بین‌المللی تئاتر در کشور چک دعوت شده است‌. این اثر نمایشی قرار است فروردین‌ماه در شهر Hlinsko چک و اواخر اردیبهشت‌ماه در شهر لیسبون پرتغال اجرا شود‌.
وی درباره تامین هزینه این سفرها گفت: طبق روال بسیاری از جشنواره‌ها هزینه بلیت سفر به این دو کشور برعهده خود ماست‌. در حال حاضر پیگیر تامین هزینه‌های این سفرها هستیم که امیدوارم به نتیجه برسد‌، رایزنی‌هایی هم با مرکز هنرهای نمایشی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی داشته‌ایم که به زودی نتایج آنها مشخص خواهد شد‌.
اقسامی درباره مضمون این اثر نمایشی توضیح داد: مضمون اثر به زمانی بازمی‌گردد که هملت کشته شده و فورتینبراس به قدرت رسیده است‌. هوراشیو دوست و همراز هملت تنها بازمانده جنگ‌های قبیله‌ای هملت و عمویش است که در دربار باقی مانده اما نمی‌تواند در پادشاهی فورتینبراس به خواسته‌هایش برسد‌.
نمایش «تردید نکن هوراشیو» با بازی مهران نائل، علی تقی‌زاده، مهدی حاجیان، مهدی شاه‌پیری و بهناز نادری هر شب در ساعت 18:30 در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه می‌رود‌.

اصغر فرهادی: «خانه پدری» خیلی خوب بود
ایسنا- اصغر فرهادی گفت که فیلم «خانه پدری» خیلی خوب بود و من آن را خیلی دوست داشتم‌.
‌این کارگردان برگزیده اسکار که شامگاه 19 بهمن‌ماه برای تماشای «خانه پدری» در کاخ جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرد، درباره چینش فیلم‌ها در این دوره از جشنواره فجر اظهار کرد: من خیلی گرفتار بودم و نتوانستم بقیه فیلم‌ها را به غیر از «خانه پدری» ببینم باید سر فرصت و با آرامش فیلم‌ها را دید‌. کارگردان «جدایی نادر از سیمین» همچنین درباره رنگ و بوی این دوره از جشنواره فیلم فجر گفت: یکی از ویژگی‌های این دوره این است که کارگردانانی از نسل‌های مختلف در این جشنواره کنار هم هستند‌. ویژگی‌ دیگر جشنواره هم این است که بعد از یک دوره خیلی سخت و خیلی بسته‌ای که وجود داشت، فضایی به وجود آمده که شور جدیدی در جشنواره ایجاد شده است که این شور در میان سینماگران و مردم دیده می‌شود اما طبعا فیلم‌ها برای سال‌های قبل‌تر هستند‌.

جواد عزتی به جای نوید محمدزاده در شکلک
گروه فرهنگ- جواد عزتی از تاریخ 23 الی 28 بهمن‌ماه، در نمایش «شکلک» جایگزین «نوید محمدزاده» می‌شود‌. نوید محمدزاده بناست تا در این روزها برای شرکت در فستیوال فیلم برلین برای فیلم «عصبانی نیستم» راهی برلین شود‌.
گفتنی است که نمایش «شکلک» نوشته نغمه ثمینی و به کارگردانی کیومرث مرادی روز جمعه مورخ 25 بهمن 92 به دلیل استقبال مخاطبان، اجرایی ویژه در ساعت 16:30 خواهد داشت‌. بلیت نمایش شکلک که از
 8 بهمن‌ماه در تالار شمس (اکو) به روی صحنه رفته است برای دانشجویان در روزهای یکشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه هر هفته با تخفیف ویژه 40 درصد یعنی با قیمت 12هزارتومان به فروش می‌رسد‌. در اجرای ویژه روز جمعه که بلیت‌های آن استثنائا تنها در سایت http://www. tiwall. com  به فروش می‌رسد، تخفیف 10درصد برای علاقه‌مندان به تماشای این نمایش در نظر گرفته شده و بلیت‌‌های آن با مبلغ 18 هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان است‌.
نمایش «شکلک» با بازی پانته‌آ بهرام، امیر جعفری، ستاره پسیانی و نوید محمدزاده تا 15 اسفندماه هر شب ساعت 20 روی صحنه می‌رود‌. از دیگر عوامل شکلک می‌توان به پیام فروتن (طراح صحنه)، آوا سلطانی عرب‌شاهی (طراح لباس)، امیر اسمی (طراح پوستر و بروشور)، حیدر ساجدی (آهنگساز)،  نورالدین حیدری ماهر (مدیر تولید و برنامه‌ریز)، رکسانا بهرام، بهزاد مرتضوی، محمدرضا ایمانیان (گروه کارگردانی)، آوا فیاض (مدیر تبلیغات و روابط‌عمومی)، عسل عباسیان (مشاور امور رسانه‌ای)، جواد پولادی (مدیر صحنه) و مارال یکدل (دستیار لباس) اشاره کرد‌. «شکلک» با همراهی موسسه فرهنگی هنری کارنامه هر شب ساعت 20 در تالار شمس به آدرس خیابان موحددانش (اقدسیه)، شرق به غرب بعد از آجودانیه، کوچه نیلوفر، پلاک 3 به روی صحنه می‌رود‌.

مراسم ختم بهمن فرزانه برگزار می‌شود
ایسنا- مهرداد کوشا (همسر خواهر بهمن فرزانه) درباره برگزاری مراسم ختم این مترجم و نویسنده فقید گفت: مراسم ختم بهمن فرزانه روز دوشنبه از ساعت 14 تا 15:30 در مسجد پیامبر اعظم (ص) در خیابان شریعتی به سمت شمال، نرسیده به پالیزی (شهیدقندی)، جنب مخابرات برگزار می‌شود‌. وی درباره این مراسم گفت: درباره جزییات و سخنرانان این مراسم ناشران آثار بهمن فرزانه با هم هماهنگی خواهند کرد‌.
بهمن فرزانه روز پنجشنبه، هفدهم بهمن‌ماه، بعد از یک دوره بیماری در بیمارستان درگذشت و پیکر او در قطعه نام‌آوران بهشت‌زهرا(س) آرام گرفت‌. فرزانه متولد سال 1317 در تهران، در کنار نگارش آثاری همچون «چرکنویس»، کتاب‌هایی را از گابریل گارسیا مارکز، آلبا دسس پدس، گراتزیا کوزیما دلدا، لوئیچی پیراندلو، آنا کریستی، اینیاتسیو سیلونه، روآلد دال، گابریل دانونزیو و واسکو پراتولینی به فارسی برگردانده ‌است‌.

احتمال حضور باران کوثری در تلویزیون
مهر- باران کوثری، بازیگر سریال «صاحبدلان» درباره حضور در تلویزیون و کارهای تازه در این حوزه گفت که پیشنهاد عجیب و غریبی ندارم‌. امیدوارم «کلاه قرمزی» برای عید ساخته شود و اگر این اتفاق بیفتد حتما دلم می‌خواهد در آن حضور داشته باشم‌.
وی درباره جشنواره فیلم فجر و فیلم‌هایی که در این دوره دارد، گفت: من فقط فیلم‌هایی را که خودم در آنها بازی کرده‌ام دیدم اما فکر می‌کنم فضای جشنواره سی و دوم مثبت است و حضور مردم و منتقدان و کارگردانان بزرگ نشان‌دهنده این است که شاهد برگزاری جشنواره خوبی هستیم‌. وی در پاسخ به اینکه آیا فیلم‌هایش را همراه با مردم هم دیده است، توضیح داد: تقریبا سعی کردم در همه سینماها یا ابتدای فیلم یا انتهای فیلم حضور داشته باشم‌.
فرزند جهانگیر کوثری و رخشان بنی‌اعتماد درباره تیم داوری جشنواره نیز گفت: خدارا شکر بعد از هشت سال تیم داوری مستقلی داریم که می‌شود به رای‌هایشان اعتماد کرد و مطمئن بود آنها به هیچ چیز جز نظرشان درباره فیلم‌ها فکر نمی‌کنند‌. همگی در کارشان استاد و درجه یک هستند و باعث افتخار هرکسی است که از این هیات داوری نامزد دریافت جایزه شود یا سیمرغ بگیرد‌. کوثری در این‌باره که چقدر به نامزدی خود در جشنواره امیدوار است، گفت: برای خودم نه اما برای فیلم‌هایم هم «قصه‌ها» و هم «عصبانی نیستم» با توجه به بازتاب‌هایی که از مردم و منتقدان گرفته‌ام به شدت امیدوارم‌.




8

$
0
0

نگاهی به جشنواره فیلم فجر در گفت‌وگو با سامان سالور، خسرو نقیبی و مهرداد فرید: هیاهوی بسیار برای هیچ

المیرا حسینی- اولین دوره جشنواره فیلم فجر دولت تدبیر و امید هم به پایان رسید‌. دوره‌ای که با حجم زیاد فیلم‌ها روبه‌رو بود و طیف گسترده‌ای از فیلمسازان در آن حضور داشتند‌؛ حضوری که گاه چشمگیر بود و گاه ناامیدکننده‌.
جوانانی که با فیلم‌های اول و دوم خود توانستند نگاه‌‌ها را به سمت خود جلب کنند؛ فیلم‌هایی چون «عصبانی نیستم» و «چند مترمکعب عشق» و فیلمسازان کهنه‌کاری که در کمال تعجب حتی نتوانسته بودند فیلم‌های متوسط گذشته خود را تکرار کنند‌.
 از سویی دیگر نحوه برگزاری جشنواره هم موافق و مخالفانی داشت‌. مسوولان برگزاری جشنواره از همان روزهای اول با چالش‌های زیادی روبه‌رو بود‌. از یکسو برای نمایش فیلم‌هایی که در سال‌های گذشته با بی‌مهری مواجه شده بود، باید چاره‌ای می‌اندیشید و از سویی دیگر سینماگران از دولت تازه خواسته‌های تازه‌ای داشتند‌ اما سهم سینما از تدبیر و امید دولت جدید چه بود؟
خسرو نقیبی، منتقد و فیلمنامه‌نویس معتقد است این دوره، دوره گذار از هشت سال قبل به دوران تازه بوده و برای همین حجم تلخی تلنبار شده که در این مدت از نمایش آن ممانعت شده بود، به جشنواره امسال سرریز شده بود‌. او به «جهان‌صنعت» می‌گوید‌: فضای بسیار غمبار و سیاهی کلیت فیلم‌ها را در خود گرفته بود و این برای اکران سال آینده نگران‌کننده به نظر می‌رسد‌. فارغ از این بحث هم کارهای فاخری که سال‌ها بود انتظار نمایششان را داشتیم جز کار ابراهیم حاتمی‌کیا که به اعتقادم درخشان‌ترین کار جشنواره امسال بود، باقی آثار به هیچ وجه در حد انتظار مخاطب ظاهر نشدند‌ بنابراین دورنمایی که این جشنواره برای اکران سال آینده به ما نشان می‌دهد، دورنمای امیدوار‌کننده‌ای نیست‌.
نقیبی با اشاره به کار بهروز افخمی و سینماگران جوان‌تر می‌گوید‌: سینما نیاز دارد فضاهای تازه‌ای را تجربه کند‌ مثل فضای کاری که در فیلم بهروز افخمی و فیلمسازان جوان‌تر دیدیم‌.
مهرداد فرید، منتقد سینما نیز نگران اکران سال آینده است‌: اگر فیلم‌هایی که در جشنواره به نمایش درآمد، نماینده مجموعه فیلم‌های تولیدی 92 تلقی شود باید گفت سال آینده اکران عمومی دچار مشکل خواهد شد‌ چون اکثر فیلم‌هایی که دیدیم باب میل تماشاگر ایرانی نیستند و اکثر فیلم‌هایی که قابل اعتنا بودند، مضامین تلخی دارند‌.
البته او این تلخی را که از بستر جامعه نشات می‌گیرد، طبیعی می‌داند و می‌گوید‌: جامعه ما در این سال‌ها، سختی‌های زیادی را از سر گذرانده است و بازتاب آینه‌ای که فیلمسازها به سمت جامعه گرفتند، منتج به ساخت این فیلم‌ها شده است‌. البته این جشنواره فیلم‌های شاخصی هم داشت که چند سر و گردن از باقی فیلم‌ها بالاتر بودند. اگر بخواهم به‌طور خاص به فیلم‌های قابل اعتنا اشاره کنم باید از «خانه پدری» و «عصبانی نیستم» نام  ببرم که می‌توان به آنها افتخار کرد‌ ولی قاعدتا اینها نمی‌توانند کلیت سینما را در زمینه اکران عمومی نجات دهند‌.
 باید بپذیریم که سینما یک صنعت است و این صنعت تکیه بر جذابیت و سرگرمی‌سازی دارد که متاسفانه در فیلم‌های امسال کمتر دیده می‌شود.‌ بیشتر فیلم‌های نمایش داده شده در سطح متوسط و پایین‌تر از متوسط قرار داشتند‌.
فرید کیفیت برگزاری جشنواره را نسبت به سال‌های گذشته بهتر می‌داند‌: نحوه اداره برج میلاد نسبت به سال‌های گذشته خوشایندتر بود و کمتر آدم‌های متفرقه‌ای که نه ربطی به سینما دارند و نه مطبوعات، در سالن نمایش فیلم‌ها دیده می‌شدند و این یک پوئن مثبت به حساب می‌آید‌. نظم نمایش فیلم‌ها هم غیر از چند مورد تاخیر و جا به جا شدن نمایش فیلم درمیشیان و کمال تبریزی خوب بود‌.
اما نقیبی درباره کیفیت برگزاری جشنواره امسال نظر دیگری دارد‌. او با گلایه از حجم زیاد محافظه‌کاری در برگزاری این دوره از جشنواره ادامه می‌دهد‌: امسال یکی از بدترین دوره‌های جشنواره بابت حجم محافظه‌کاری بیش از اندازه آقای رضاداد بود‌. گویا مسوولان متوجه تغییر و ورود به دوران تازه نشده بودند‌. آقای رضاداد فکر می‌کرد اگر جشنواره را به شیوه 10 سال پیش که خودش مسوول بود، برگزار کند، کافی است درحالی که ما پا به دوران تازه‌ای گذاشتیم و برگشتن به 10 سال قبل، ابدا کف خواسته‌های ما هم نبود‌. رضاداد با همان شکل محافظه‌کارانه که همه جناح‌ها را راضی نگهدارد، جشنواره را به پیش برد‌. فهرست نامزدها و آرای نهایی هم تیر خلاصی بود که میزان محافظه‌کاری را نشان می‌داد‌. شنیده‌ها حاکی از آن است که تیم آقای رضاداد قرار است چهار سال دیگر هم مسوولیت برگزاری جشنواره را برعهده بگیرند‌. این اتفاق به اندازه ماجرای اکران سال آینده نگران‌کننده است‌.
سامان سالور که امسال با فیلم «تمشک» در جشنواره حضور داشت نیز جشنواره فیلم فجر را بیشتر یک جشن و دورهمی می‌داند و نه فستیوالی حرفه‌ای‌. وی می‌گوید‌: جشنواره فیلم فجر امسال با اسم‌های بزرگ فیلمسازان همراه بود و اگر بخواهیم خودمان را با گذشته بسنجیم، کیفیت کارها به مراتب بهتر بود اما وقتی اسم یک جشنواره به میان می‌آید، باید مقررات یک فستیوال نیز در آن لحاظ شود‌. مشکلی که جشنواره فیلم فجر دارد، این است که همه چیز قابل‌پیش‌بینی بود‌. پیش از جشنواره هم می‌شد حدس زد که قرار است سه، چهار فیلم خاص مورد توجه قرار بگیرند و این ربطی ندارد که فیلم‌ها دارای چه کیفیتی باشند بلکه مهم این است که چه کسانی آنها را ساخته‌اند‌.
این فیلمساز جوان با انتقاد از اینکه تنها در حرف از فیلمسازان جوان حمایت می‌شود، می‌گوید‌: دایم می‌گویند فیلمسازان جوان و خون تازه در رگ‌های سینما و جشنواره ولی واقعا سهم نسل جوان چقدر است؟ حتی می‌توانم بگویم الان که هنوز برندگان مشخص نشدند، چه کسانی قطعا این جوایز را می‌برند‌. در تمام دنیا رسالت جشنواره در کشف نیروهای جوان و جسور و کشف ایده‌های نو و بکر است اما اینجا تکرار سالیان گذشته را شاهد هستیم‌. همه در یک رودربایستی قرار گرفته‌اند که منجر می‌شود تا در جشنواره فجر امسال شاهد حضور 30 فیلم باشیم که فشرده و باعجله پخش می‌شوند‌. این نه برای مخاطب مطلوب است و نه برای اهالی رسانه و داوران‌. چه ایرادی داشت جشنواره با 15 فیلم برگزار می‌شد؟
سالور انگشت انتقاد خود را به سمت فیلمسازان نیز نشانه می‌رود و می‌گوید‌: انتقادی هم به خود فیلمسازها وارد است که همه اخلاق حرفه‌ای خود را کنار می‌گذارند و فضای انسانی را فراموش می‌کنند و برای موفقیتی هرچند کوچک حاضرند پا روی شانه همکاران خود بگذارند، آنها را تخریب کنند، نمایش بدهند‌.
 دایم از مردم صحبت می‌کنیم ولی وقتی قرار است به سیمرغ برسیم، همه اصول فراموش می‌شود‌. در هر حال اگر جشنواره را به شکل جشنی که قرار است سینماگران را در کنار هم جمع کند، نگاه کنیم، قابل قبول است اما به عنوان جشنواره حرفه‌ای نه‌. اگر نگاهی به جشنواره‌های حوزه خلیج‌فارس بکنیم، خواهیم دید که با وجود آنکه سینمایی ندارند، آنقدر درست و حرفه‌ای کار خود را انجام می‌دهند که جشنواره فیلم فجر را پشت‌سر گذاشته و جلو رفته‌اند‌. در کدام فستیوال حرفه‌ای تهیه‌کننده‌ها لابی می‌کنند و سعی دارند بر نظر هیات داوران تاثیر بگذارند‌. اگر فیلم فجر، جشنی دورهمی است که نتیجه آن از پیش مشخص است، چرا بقیه شرکت می‌کنند؟ این اتفاق فضای مکدرانه‌ای را سبب می‌شود‌، از روز اول خوب و دوستانه شروع می‌کنی اما جوایز کارشناسانه نیست‌.
کارگردان «تمشک» در پایان می‌گوید‌: جشنواره در یک رودربایستی تاریخی قرار گرفته که باعث می‌شود کیفیت جشنواره پایین بیاید و همه چیز قابل‌پیش‌بینی باشد اما خدا را شکر که زمان، عنصر و داور عجیبی است‌. اگر فیلمی دیده شود و جایزه نگیرد زمان و وجدان بیدار تماشاچی درباره آن تصمیم خواهد گرفت‌.

 

حمایت ایوب آقاخانی و بهاره رهنما از کودکان مبتلا به سرطان
گروه فرهنگ- اجرای نمایش «شمعدانی‌ها» 21 بهمن‌ماه درحالی با حضور نمایندگانی از بنیاد خیریه دهش‌پور آغاز شد که ایوب آقاخانی و بهاره رهنما طی سخنانی از حاضران در تالار حافظ درخواست کردند تا حمایت خود را از کودکان مبتلا به بیمار‌ی‌های خاص دریغ نکنند‌.
ایوب آقاخانی، نویسنده و کارگردان نمایش «شمعدانی‌ها» در این مراسم با قدردانی از تماشاگران به‌خاطر حضور در تالار حافظ گفت‌: امشب به دیدن نمایشی آمده‌اید که جدای از ضرورت‌های زیبایی‌شناسانه، مدت‌ زیادی است از دغدغه‌های فرهنگی گروه محسوب می‌شود و در کنار تجربه‌های قبلی که همواره پرداختن به ترا‌ژدی‌‌ها را مورد توجه قرار داده، این‌بار پدیده و معضلی فرهنگی همچون مساله مهاجرت را از منظر کمیک می‌نگرد‌.
این هنرمند همچنین به اختصاص نیمی از درآمد حاصل از فروش گیشه دو شب نخست اجرا به بنیاد خیریه دهش‌پور و کودکان مبتلا به بیماری‌های خاص اشاره کرد و گفت‌: اختصاص نیمی از گیشه دو شب نخست اجرا به درمان مبتلایان بیماری‌های خاص کوچک‌ترین کاری است که انجام می‌دهیم و آیا هر یک از ما تا این لحظه به رنج آنها که با بیماری مکرر زندگی می‌کنند فکر کرده‌ایم؟ بیایید حتی وقتی «شمعدانی‌ها» را نمی‌بینیم به یاد کودکانی باشیم که ناغافل و از نخستین سال‌های زندگی متوجه شدند باید تا پایان عمر با بیماری سر کنند و به ادامه حیات بپردازند‌.
آقاخانی در پایان به اجرای کاملا خصوصی نمایش «شمعدانی‌ها» اشاره کرد و گفت‌: در شرایطی به سر می‌بریم که ظاهرا نباید به حمایت‌های دولتی امیدی داشته باشیم و گروه ما نیز همراه با دیگر فعالان عرصه نمایش کشور، ناخواسته به استخر خالی از آبِ تئاتر خصوصی پرتاب شد‌. رویکردی که اگر قرار باشد به سرانجام اولیه‌ برسد، احتمالا 10 سالی به سن همه ما اضافه شده است و اصلا مشخص نیست نتیجه‌ موردنظر را داشته باشد یا خیر‌. پیمان پژوهنده عزیز در این مسیر و برای اجرای نمایش «شمعدانی‌ها» به عنوان حامی با گروه تئاتر «پوشه» همراه شد که توجه شرکت‌ها و حامیان خصوصی در این رابطه جای تقدیر دارد‌. در ادامه بهاره رهنما ضمن اشاره به همکاری خود با بنیاد خیریه دهش‌پور اظهار داشت‌: مدتی است به عنوان سفیر حمایت از حقوق کودکان مبتلا به بیماری‌های خاص و سیاست‌گذاری در این رابطه با بنیاد خیریه دهش‌پور همکاری می‌کنم و بسیار خوشحالم این نهاد در کنار تعداد دیگری از فعالان امور خیریه موفق به جلب اعتماد مردم شده است‌. رهنما به شرایط سخت حاکم بر کشور به واسطه اعمال تحریم‌ها اشاره کرد و گفت‌: در این میان بیماران مبتلا به بیماری‌های خاص برای تهیه دارو با مشکلات بسیاری مواجه شدند، درحالی که ظاهرا قرار نبود چنین اتفاقی بیفتد اما به دلیل تحریم‌های متنوع که بانک‌ها و مبادلات ارزی را تحت‌تاثیر قرار داد عملا شاهد بودیم تهیه دارو از خارج با دشواری‌های زیادی مواجه شد و کودکان هموفیلی و دیگر بیماری‌های خاص سختی‌های زیادی از این نظر متحمل شدند که تلاش‌های زیادی صورت گرفت تا کاستی‌ها برطرف شود‌ بنابراین در کنار دیگر بنیادهای خیریه تلاش‌های زیادی صورت گرفت تا حداقل بخشی از مشکلات به وجود آمده برای تهیه داروی مورد نیاز این کودکان بیمار برطرف شود که امیدوارم بیماران در آینده شاهد چنین سختی‌هایی نباشند‌.

 

جشنواره سی و دوم منهای امید
هر قدر هم آقای رضا داد در بیانیه‌ها و سخنرانی‌هایش شعار «روحانی مچکریم» سردهد، به پررنگ شدن نقاط ضعف این جشنواره بیشتر دامن می‌زند، چه آنکه هر روز اهالی جشنواره به هنگام رویایی با ضعف‌های آن، این سوال برایشان مطرح می‌شود که دقیقا بابت چه چیزی متشکریم؟! این سوال مخصوصا از وقتی پررنگ شد که روز گذشته و در آخرین ساعت منتهی به اختتامیه جشن سینمای ایران خبرآمد که حسین پاکدل، مجری مراسم اختتامیه‌ای که معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برپا می‌کند به دلیل ممنوع التصویر بودن در تلویزیون، با شهیدی‌فر، مجری مورد وثوق تلویزیون که اجرای جشنواره‌های معاونت سینمایی دولت گذشته را هم برعهده داشت و از قضا اعتقاد راسخ هم دارد که بعضی از فیلم‌های حاضر در جشنواره، خیانت به ملت و مملکت، غیرشریف، بی‌حیا، نانجیب و هجویه است، جا به جا می‌شود‌. پس از همین جا و از آخر به اولم دلایل بد بودن و ناامیدکننده بودن این جشنواره را با هم مرور می‌کنیم‌:
1- واقعا شان یک وزارتخانه و یک جشنواره بین‌المللی تا کجا تنزل پیدا می‌کند که علیرغم اینکه مجری مهم‌ترین برنامه سالانه‌اش را تعیین و به‌طور رسمی اعلام کرده به دلیل مخالفت تلویزیون تغییر می‌دهد! آیا این وظیفه سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ است که مطیع صدا و سیما باشد یا وظیفه تلویزیون است که مراسم اختتامیه را پوشش دهد؟!  
2- روز 21 بهمن و در آخرین روز نمایش فیلم‌ها در کاخ جشنواره پیش از نمایش نخستین فیلم که قرار بود طبقه حساس کمال تبریزی باشد، ناگهان اعلام شد که به دلیل وجود مشکل صوتی در نسخه‌ای از فیلم که قرار بود در کاخ جشنواره به نمایش دربیاید، ترجیح داده‌اند که زمان پخش این فیلم را با فیلم عصبانی نیستم رضادرمیشیان عوض کنند! نه اینکه ما از تماشای فیلم عصبانی نیستم لذت نبریم و حاضران در سالن همایش‌های برج میلادی به شایستگی تشویقش نکردند، نه! تنها مشکل پیش آمده این بود که نشست این فیلم برگزار نشد و عوامل از همه جا بی‌خبرش به برج میلاد نیامدند تا سر و ته اکران فیلمی که در رسانه‌های آن سو به فیلم فتنه معروف شده با کمترین هزینه‌ای هم بیاید‌.
3- حضور افرادی با کارکرد گشت ارشاد البته بدون لباس پلیس و‌.‌.‌. در به اصطلاح کاخ جشنواره، نه در بیرون بلکه در داخل سالن همایش‌های برج میلاد یکی دیگر از نکات غیرقابل هضم این دوره بود‌.
 خواهرانی که طوری در مقابل ورودی ایستاده بودند که هر زنی به محض ورود به آنها برخورد کند‌. این خواهران البته کارشان را به تذکر «روسریت رو بکش جلو»، محدود نکردند و تهدید و ارعاب را با تکرار جملاتی مثل‌: «وقتی از اینجا بری بیرون حالیت می‌کنم»، چاشنی برخورد با با روزنامه‌نگاران و منتقدان و اهالی سینما در ایام جشن سینمای ایران کرده بودند‌.
4- این جشنواره اگرچه بعد از سه سال، خانه پدری را، خارج از مسابقه به اکران آورد اما جایی برای اشغال‌های دوست‌داشتنی که سال پیش هم به جشنواره راهش ندادند، نداشت‌.
 توضیحات این بخش را عینا از یادداشت آقای یزدان سلحشور که روز دوشنبه در «وبلاگ» خبرآنلاین منتشر شد، می‌آورم‌: «شایعه‌ای پخش شد که می‌خواهند «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را در سانس فوق‌العاده نشان بدهند که مشخص شد همیشه پای شایعه‌ای در میان است‌. سَر ِ شام می‌گفتند که قبلا وقتی که جامعه سینمایی یک‌صدا فیلمی را می‌خواستند در جشنواره پخش می‌شد چون قبلی‌ها شهامت کنار آمدن با اعتراض را داشتند اما این شهامت در فعلی‌ها نیست‌. به گردن گوینده! من که شخصا فکر می‌کنم که فعلی‌ها خیلی شهامت دارند که از افکار عمومی وحشتی ندارند‌. به هر حال سال بعد، «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را می‌بینیم و از خودمان می‌پرسیم مگر این فیلم چه مشکلی داشت؟ همان‌طور که امسال از خودمان پرسیدیم فیلم‌های روح‌الله حجازی و کیانوش عیاری چه مشکلی داشتند که سال‌های قبل، قیچی شدند و...»
5- شاید یادتان باشد که در سال‌های گذشته آنها که برای تماشای فیلم‌ها به سینمای رسانه می‌رفتند، خواه روزنامه‌نگار و خبرنگار و خواه نویسنده و منتقد و عوامل سینما از شلوغی شگفت‌انگیز و بی‌معنی این سینما به زبان آمده بودند از اینکه گروهی را هر روز با اتوبوس به کاخ جشنواره می‌آوردند و صدای شیون و گریه کودکان زیر شش ماه، امکان تماشای فیلم را از حاضران در سالن می‌گیرد‌. دست‌اندرکاران جشنوراه امسال برای کم کردن این جماعت ناهمگون از تماشاچی‌های کاخ جشنواره تلاش خودشان را کردند و البته تا حدود زیادی موفق بودند اما از آنجا که نمی‌توانستند به بسیاری از موسسات و نهادهای غیررسانه‌ای و غیرسینمایی نه بگویند سهمیه روزنامه‌ها، نشریات و سایت‌هایی که زورشان به آنها می‌رسید را تا جایی که توانستند کم کردند‌. من شخصا شاهد بودم درحالی که به روزنامه ما به عنوان یک روزنامه سراسری تنها یک سهمیه از سینمای رسانه تعلق گرفته بود، پیش چشم‌های ما، نمایندگان موسساتی که ذکرشان رفت، می‌آمدند و با عزت و احترام کارت‌های متعددشان را تحویل می‌گرفتند و می‌رفتند‌.
6- درست است که این یادداشت درباره جشنواره فیلم فجر بود اما الگوی رفتار‌های وزارت محترم فرهنگ در برخورد با اهالی رسانه در جشن‌های انقلاب آنچنان یک دست است که می‌خواهم اشاره‌ای گذرا به جشنواره تئاتر هم داشته باشم‌.
 جشنواره‌ای که مسوول ستاد خبری و روابط‌عمومی آن تنها به دلیل خبری که در خبرگزاری فارس درج شد و وی را که از روزنامه‌نگاران قدیمی این حوزه است، از حامیان فتنه خواند برکنار شدند و معاون هنری ارشاد، رییس اداره تئاتر و شخص وزیر هرگز پاسخی درباره این رفتارشان ندادند‌.
 اگرچه می‌توان گفت با رفتار فروتنانه‌ای که آن روز وزارت فرهنگ دربرابر یک خبرگزاری در پیش گرفت، رفتار مطیعانه امروزش در برابر خواست تلویزیون جای تعجب نداشت‌.

 

پخش فیلم «چند مترمکعب عشق» با حوزه هنری
ایلنا-پخش فیلم «چند مترمکعب عشق» توسط موسسه فرهنگی تبلیغاتی بهمن سبز انجام می‌شود که موسسه‌ای تخصصی در حوزه پخش فیلم در حوزه هنری است‌.
فیلم سینمایی«چند مترمکعب عشق» در بخش مسابقه سودای سیمرغ در چهار رشته و در بخش «نگاه نو» نامزد دریافت سه سیمرغ شده است و مجموعه تعداد نامزدهای این فیلم به هفت عنوان می‌رسد و می‌توان آن را در جایگاه رکوردداران نامزدی جوایز جشنواره فجر قرار داد‌.
در خلاصه داستان «چند مترمکعب عشق» آمده است که عبدالسلام که یک مهاجر افغان است، به همراه دخترش مرونا در یک کارگاه مشغول به کار و زندگی است‌. عشقی در راه است، عشق صابر به مرونا، عشقی که فرجامش را هیچ‌کس نمی‌داند، نه صابر، نه مرونا و نه حتی عبدالسلام... بازیگران این فیلم هم ساعد سهیلی، حسیبا ابراهیمی، نادر فلاح، علیرضا استادی، مسعود میرطاهری، افشین سلیمان‌پور، امیر غفورصدخسروی و کاظم علیزاده هستند‌.

«فائزه ‌هاشمی» رییس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات
ایسنا- سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات گفت که در نشست شورای این انجمن، فانزه ‌هاشمی به ‌عنوان رییس، بدرالسادات مفیدی به ‌عنوان نایب‌رییس و عباس صفایی‌فر به‌عنوان دبیر و سخنگوی این انجمن انتخاب شدند‌.
با اشاره به دیدار اعضای این انجمن با آیت‌الله ‌هاشمی‌رفسنجانی، اظهار کرد‌: در ملاقاتی که اعضای انجمن با آیت‌الله ‌هاشمی داشتند، او به پرهیز از افراط و تفریط در رسانه‌ها و رعایت قانون و پایبندی به آرمان‌های انقلاب توصیه کردند‌. وی درباره سابقه فعالیت انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، توضیح داد‌: این انجمن سال 1377 ایجاد شد و در سال 1380 مجوز خود را از وزارت کشور گرفت‌. در این سال‌ها، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات به‌ عنوان یک نهاد غیردولتی در میان فعالان حوزه آزادی بیان بود و همواره با تاکید بر رعایت اخلاق حرفه‌ای و محدودیت‌های حاکم بر نظام رسانه که به‌عنوان معیارهای حقوقی پذیرفته شده و در چارچوب قانون اساسی فعالیت کرده است‌. صفایی‌فر در پاسخ به این پرسش که چرا در سال‌های اخیر، نامی از این انجمن شنیده نمی‌شد، بیان کرد‌: بعد از سال 1388 به ‌دلیل شرایطی که ما به آن «انسداد گفت‌و‌گو با دولت» می‌گوییم، فعالیت این نهاد کمرنگ‌تر شد و بیشتر به موضوع‌های محتوایی و پژوهشی می‌پرداخت‌. پیش از این، محسن کدیور رییس و ماشاءالله شمس‌الواعظین سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات بودند‌.

رکوردشکنی «گرگ وال استریت» در انگلستان
فارس- فیلم رکورددار قبلی اسکور‌سیزی در این کشور، درام جنایت‌کارانه «رفتگان» با یک فروش 22میلیون دلاری بوده است‌.
نمایش عمومی «گرگ وال‌استریت» هنوز در انگلستان ادامه دارد و احتمال دارد این فیلم (که با درجه R به روی پرده سینماها رفت) بتواند رکورد «هانیبال» را بشکند‌. درجه‌بندی R مخفف Restricted-Under 17 است، یعنی بچه‌های زیر ۱۷ سال هنگام تماشای فیلم باید همراه والدین یا یک سرپرست بزرگ‌تر باشند‌.
درحالی که اهل فن پیش‌بینی می‌کردند این فیلم به دلیل لحن اجتماعی و شرح‌ حالگونه خود به صورت یک فیلم پرفروش در نیاید اما استقبال تماشاگران از آن خوب بوده است‌.
«گرگ وال‌استریت» طی شش هفته اکران عمومی در سینماهای آمریکای شمالی بالای 100 میلیون دلار فروش کرده و پیش‌بینی می‌شود تا چند هفته آینده، فروش آن از مرز 130میلیون دلار بگذرد‌.
این کمدی سیاه طی هفته قبل هم با یک فروش 27 میلیون دلاری در سطح بین‌المللی، لقب پرفروش‌ترین فیلم جدول گیشه نمایش بین‌المللی را (در خارج از آمریکا) از آن خواهد کرد‌. فروش فیلم در حدود 40 کشور جهان تا به حال به حدود86 میلیون دلار رسیده و این رقم فروش باعث خشنودی تهیه‌کنندگان آن شده است‌.

سانس ویژه نمایش «جینگو» در کاخ جشنواره
مهر- فیلم سینمایی «جینگو» به کارگردانی تورج اصلانی در دومین نمایش خود در بخش نوعی تجربه در کاخ جشنواره با استقبال تماشاگران مواجه شد و نمایش آن به سانس دوم و ویژه رسید‌.
فیلم سینمایی «جینگو» (روایت معلق) اولین ساخته بلند تورج اصلانی در دومین نمایش خود در بخش «نوعی تجربه» سی‌و‌دومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، ساعت 14 روز دوشنبه 21 بهمن ماه جاری در سالن شماره 2 مرکز همایش‌های برج میلاد تهران روی پرده رفت اما به علت ظرفیت کم سالن و استقبال مخاطبان سانس ویژه‌ای به این فیلم در کاخ جشنواره اختصاص داده شد و این فیلم ساعت 18 همان روز در سالن‌های 1 و 3 مرکز همایش‌های برج میلاد تهران به نمایش درآمد‌.
این فیلم همچنین ساعت 22 دوشنبه شب 21 بهمن‌ماه با حضور تورج اصلانی در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد و مورد استقبال علاقه‌مندان قرار گرفت‌.

آرزوی سینمایی فردوسی‌پور برای فوتبال
مهر- عادل فردوسی‌پور برنامه شب گذشته «90» را با یادی از جشنواره فیلم فجر آغاز کرد‌. وی در صحبت‌هایش به رونق این دوره از جشنواره اشاره کرد و گفت‌: امسال سینمای ایران بعد از یک دوره خاص شاهد شور و هیاهوی خوبی در جشنواره بوده است و مردم و سینماگران حضور فعالی در این رویداد هنری داشتند‌. این مجری تلویزیونی در ادامه صحبت‌هایش عنوان کرد‌: امیدوارم تماشاگران فوتبال هم همچون تماشاگران سینما با این ورزش آشتی کنند و برای دیدن مسابقات به میادین ورزشی بیایند‌.
برنامه سینمایی 90 شب گذشته 21 بهمن ماه زودتر از هفته‌های دیگر پایان یافت تا برنامه «هفت» بتواند ساعت 1:30 دقیقه روی آنتن شبکه سوم سیما برود‌.

«لیلی و مجنون» پس از 4 روز به روی صحنه
گروه فرهنگ- اجرای اپرای عروسکی «لیلی و مجنون» ساخته عزیز حاجی بیگف، آهنگساز آذری و براساس داستان لیلی و مجنون نوشته محمد فضولی و نظامی گنجوی با طراحی و کارگردانی بهروز غریب‌پور از دوم بهمن‌ماه در تالار فردوسی اجرا شد و 22 بهمن به پایان ‌رسید و مجددا از 27 بهمن تا 10 اسفند به روی صحنه تالار فردوسی می‌رود‌.
این اپرای عروسکی به زبان آذری اجرا می‌شود و موسیقی آن که ششمین اپرای گروه تئا‌تر عروسکی آران است توسط امیر بهزاد بازآفرینی شده است‌. علی پاک‌دست، مریم اقبالی، غزل اسکندرنژاد، مونا کیانی‌فر و علی ابوالخیریان تعدادی از بازی‌دهندگان «لیلی و مجنون» هستند‌.
گفتنی است اپرای عروسکی «لیلی و مجنون» تا 10 اسفند ساعت 19 در تالار فردوسی اجرا می‌شود‌. شایان ذکر است اپرای عروسکی «لیلی و مجنون» شنبه‌ها به روی صحنه نمی‌رود‌.



8

$
0
0

واکنش‌ها به جشنواره‌ای که شعار برگزارکنندگانش تدبیر بود: چه کسی عصبانی نیست؟
ادامه از صفحه یک
او در پاسخ به این سوال که «درحالی که در جشنواره امسال شاهد بودیم در روز آخر به دلیل جلوگیری از بروز حاشیه‌هایی، ساعت نمایش فیلم «عصبانی نیستم» در کاخ جشنواره تغییر کرد و نیز در شهرستان‌ها اکران آن متوقف شد با این وضع سازمان سینمایی چقدر قدرت دارد که جلوی فشارهای بیرونی را بگیرد تا در آینده شاهد چنین اتفاق‌هایی نباشیم؟» گفت‌: معتدل بودن کار سختی است اما در جواب، خیلی خلاصه می‌توانم بگویم که تدبیر و اعتدال اقتضا می‌کند که ما در خیلی از جاها مصلحت سینما را بر مصلحت یک فرد یا یک فیلم ترجیح دهیم‌.
ایوبی همچنین درباره اینکه آیا در جشنواره امسال فیلمی بود که مجوز اکران عمومی نگیرد مثل «عصبانی نیستم» که مشکلاتی هم برای آن به وجود آمد‌، بیان کرد‌: این سوال‌های سخت را باید از آقای احسانی بپرسید، فعلا جشنواره تازه تمام شده است‌.
رییس سازمان سینمایی در پاسخ به اینکه به نظر می‌رسد در جشنواره امسال همان‌طور که فیلم‌های بسیاری پذیرفته شده‌اند، آیا تصمیم بر این بود که در بخش جوایز هم دل همه به دست بیاورند که در برخی بخش‌ها دو سیمرغ اهدا شد، گفت‌: طبعا ممکن است سوالاتی از ذهن همه در این باره عبور کند، اما وقتی به ترکیب هیات داوران نگاه می‌کنیم پاسخش را می‌گیریم چون هیات داوران افرادی نبودند که بخواهند این ناملاحظات را در نظر بگیرند‌.
اما تدبیری که رییس سازمان سینمایی از آن سخن می‌گفت چه بود؟ دقایقی پیش از آغاز مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر خبری در سالن همایش‌های برج میلاد دهان به دهان ‌چرخید که می‌گفت‌: مدیران جشنواره فیلم فجر از رضا درمیشیان خواسته‌اند تا نامه‌ای به دبیر جشنواره بنویسد و در این نامه رقابت در جشنواره امسال انصراف دهد‌.
خبر می‌گفت درمیشیان تا آن لحظه زیر بار این خواسته نرفته و به همین خاطر رضاداد شخصا وارد عمل شده و خواستار حذف جوایز این فیلم شده است‌. شایعه می‌گفت‌ نوید محمدزاده به خاطر بازی در این فیلم جایزه بهترین بازگر جشنواره امسال را به دست آورده و باران کوثری هم براساس آرای هیات داوران شایسته دریافت دیپلم افتخار شده است‌، این شایعه‌ای بود که خبرگزاری فارس نیز آن را تایید کرده بود‌. فارس نوشته بود براساس شنیده‌ها هیات داوران جشنواره فیلم فجر قرار است در اختتامیه جشنواره به فیلم عصبانی نیستم که مضمون حمایت از فتنه ۸۸ را دارد، سیمرغ اهدا کند‌.
سرانجام دقایقی بعد از اغاز افتتاحیه شهیدی‌فر یادداشتی را سرسری و بی‌تفاوت قرائت کرد که تایید همین شایعه بود‌. درمیشیان خواسته بود به دلیل حفظ آرامش و‌‌.‌.‌. فیلمش از داوری خارج شود‌.
فاجعه‌بار بودن اختتامیه این جشنواره به همین جا ختم نمی‌شد‌. چند ساعتی پیش از شروع اختتامیه، سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تعظیم در برابر خواست تلویزیون که مجری منتخب این سازمان، حسین پاکدل را ممنوع‌التصویر دانسته بودند، به اجرای شهیدی‌فر تن داده بود‌ اما ماجرای توهین سازمان صداوسیما به شعور مردم البته با همدستی سازمان سینمایی ادامه یافت‌.
درباره توهین صداوسیما به شعور مخاطبان، هنرمندان و سینماگران محمدرضا رستمی در وبلاگ خبرآنلاین نوشت‌: کسانی که از شبکه نمایش صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران شاهد پخش مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر بودند، یکی از به یاد ماندنی‌ترین رویکردهای رسانه ملی را دیدند‌؛ رویکردی که بی‌شک باید ثبت و ضبط شود و در دانشکده‌های علوم ارتباطات تدریس شود تا دانشجویان دریابند که چگونه می‌شود با استفاده از این روش همزمان هم به شعور مخاطبان یک رسانه توهین کرد و هم به هنرمندان و سینماگران یک کشور‌. زمانی که اعلام شد شبکه نمایش قرار است مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر را به صورت زنده پخش کند، خوش‌باورترین آدم‌های این دیار هم باور نمی‌کردند که صداوسیما، مراسم یادشده را بدون سانسور روی آنتن بفرستد، اما کاری که صداوسیما با این مراسم کرد فراتر از رویکرد معمول این رسانه بود‌. در گذشته اگر مخاطبان رسانه آقای ضرغامی فقط شاهد نماهای دوری بودند که لحظه جایزه گرفتن و حرف زدن هنرمندان زن پخش می‌شد، این بار به چشم خود دیدند که هر جا مسوولان پخش صداوسیما احساس می‌کردند که هنرمندان این سرزمین حرف‌هایی می‌زنند که نباید آن را به زبان بیاورند (به‌زعم مدیران سازمان صداوسیما البته) و شنیدن این حرف‌ها برای مخاطبانی چون ما ضرر دارد، بلافاصله پخش مراسم را قطع می‌کردند‌.
در این لحظات مجری برنامه از کارشناسی که در استودیو بود (محمدتقی فهیم، منتقد سینما) یک سوال (بی یا با ربط) می‌پرسید‌ که آقای کارشناس هم تا می‌آمد پاسخ در خوری به این پرسش بدهد، حرف‌های غیرقابل پخش تمام می‌شد و دوباره پخش مراسم از سر گرفته می‌شد‌.
این بازی موش و گربه با سالن برپایی مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر از آغاز برنامه شروع شد و تا پایان آن هم ادامه داشت‌ به همین خاطر مخاطبان رسانه ملی نه تصویری از فرش قرمز و ورود مهمانان به سالن همایش‌های برج میلاد دیدند و نه فهمیدند که علیرضا قربانی در این مراسم چه قطعاتی را اجرا کرد و نوازندگان همراه او چه کسانی بودند‌.
  . . .   مگر محمدمهدی عسگرپور، سیدجمال ساداتیان، مصطفی کیایی، محسن دارسنج و‌.‌.‌. چه حرف‌هایی زدند که صداوسیما باید آنها را سانسور می‌کرد‌. آیا صحبت عسگرپور در مورد سرودست شکستن عده‌ای برای شورای پروانه ساخت و شورای صنفی پروانه نمایش و بی‌میلی همان عده برای انجام کاری مثل رای‌گیری و شمارش آرای مردمی جشنواره فیلم فجر ربطی به امنیت ملی ما دارد که نباید پخش شود؟
اینکه آقای دارسنج جایزه‌اش را که یک دیپلم افتخار ساده است به محسن امیریوسفی، کارگردان فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» اهدا کند، زیر پا گذاشتن خطوط قرمز نظام است که مردم نباید حرف‌های او را بشنوند و دلیل این کارش را بفهمند؟
آیا وقتی ساداتیان از لزوم وجود همه سلیقه‌ها در سینمای ایران سخن می‌گوید، دارد با این حرف تیشه به ریشه انقلاب می‌زند که باید حرف‌های او را سانسور کرد؟ مدیران صداوسیما در زمان پخش این برنامه گویا یادشان رفته بود که همه این آدم‌ها سینماگرانی هستند که در دل این نظام دارند فعالیت می‌کنند و قطعا خودشان بهتر از جناب ضرغامی و مدیرانش می‌دانند که باید پشت یک تریبون رسمی چه چیزی را بگویند و چه چیزی را نگویند‌. آیا حذف حرف‌های این اشخاص توهین به آنها، جشنواره فیلم فجر، سینمای ایران و مخاطبانی نیست که یک‌بار دیگر از فرط ناچاری به تنها رسانه دیداری- شنیداری سرزمین خود اعتماد کرده‌اند‌، رسانه‌ای که دست برقضا مدیریت آن با افرادی است که به راحتی مخاطبانی چون ما را فاقد شعور می‌دانند‌.
اعتراض به توزیع جوایز یکی دیگر از همصدایی‌های روزنامه‌نگاران و منتقدان بود‌. امیر قادری در کافه سینما نوشت‌: «با یکی از شرم‌آورترین دوره‌های داوری در جشنواره فجر، در یک تبانی عمومی، در یک همدستی حقارت‌بار، سی و دومین جشنواره فیلم فجر به پایان رسید‌. همه زورشان را زدند که این عصیان و تنوع به یک‌دستی برسد و خنثی شود‌. جشنواره‌ای که در آن جوایز میان رفقا تقسیم شد و مصلحت گروه‌هایی که خود را صاحب سینمای ایران می‌دانستند، بر هنر سینما و وجود جوان‌های خشمگین در راه ترجیح داده شد‌. این جشنواره‌ای بود که در آن فیلم نرم و لطیف و خانوادگی و لوس بهروز افخمی را بر آثار مقوی چون «چ» و «عصبانی نیستم»! و «آرایش غلیظ» و «خط ویژه» و «رد کارپت» و «کلاشینکف» ترجیح دادند و احمدرضا درویش جوایز اصلی را برای فیلمی برد که تا پیش از این و در میان واکنش‌های برانگیخته شده در طول جشنواره، کمترین حامی و موافق و هوادار را یافت‌. از سوی دیگر آنقدر دیپلم افتخار و جایزه مشترک دادند تا سر هیچ کدام از رفقای صاحب فیلم بی‌کلاه نماند، جوری که اعتباری برای انتخاب شده‌ها باقی نماند‌.
دیگر شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل‌.
گفتنی است فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش با دریافت هشت سیمرغ بلورین و «چ» ابراهیم حاتمی‌کیا با شش سیمرغ بیشترین جوایز سی‌ودومین جشنواره فیلم فجر را کسب کردند‌. «رستاخیز» در رشته‌های جلوه‌های ویژه میدانی، چهره‌پردازی، طراحی صحنه و لباس، بازیگر نقش مکمل مرد، موسیقی متن، فیلمبرداری، کارگردانی و بهترین فیلم سیمرغ‌های بلورین جشنواره را گرفت و فیلم «چ» سیمرغ‌های جلوه‌های ویژه بصری،جلوه‌های ویژه میدانی،صدای فیلم، بازیگر نقش مکمل مرد و تدوین را دریافت کرد و یک سیمرغ طلایی (ملی) هم به عنوان جایزه ویژه نگاه ملی به این فیلم تعلق گرفت‌.
سومین فیلم که بیشترین جوایز جشنواره فجر را دریافت کرد،«شیار 143 » به کارگردانی نرگس آبیار بود که سه سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن، جایزه ویژه هیات داوران و جایزه تماشاگران به این فیلم تعلق گرفت‌.
دو فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» بهروز افخمی (بهترین فیلم و فیلمنامه) و «چند مترمکعب عشق» جمشید محمودی (بهترین فیلم و بهترین کارگردانی نوعی نگاه) هر کدام دو سیمرغ بلورین دریافت کردند‌.
فیلم‌هایی چون همه چیز برای فروش (یک سیمرغ و دو دیپلم)، خط ویژه (یک سیمرغ و یک دیپلم)، سیزده (یک سیمرغ و یک دیپلم)، امروز (یک سیمرغ) طبقه حساس (یک سیمرغ)، آرایش غلیظ (یک سیمرغ)، سیزده (یک سیمرغ) حق سکوت (یک سیمرغ)، اشباح (دو دیپلم افتخار)، خانه‌ای کنار ابرها (یک دیپلم)، خانوم (یک دیپلم)، ناخواسته (یک دیپلم)، پایان خدمت (یک دیپلم) دیگر آثار برگزیده این دوره از جشنواره بودند‌.

 

در یک صبح زمستانی با استاد باستانی پاریزی: زیر این هفت آسمان
مسعود سلیمی - پدر خدابیامرز من  از اهالی کتاب بود و سخت دلبسته مطالعه؛ تا جایی که چند ماه پیش از رفتنش کنار پنجره اتاق کوچکش می‌نشست و کتاب‌های چند بار خوانده را دوباره می‌خواند.
جدا از کتابخانه چوبی کوچک پدرم نزدیک به 20، 30 جلد کتاب، بیشتر قدیمی برایم یادگار مانده است، گاه که دلم می‌گیرد از زمین و آسمان عاصی و گریزان می‌شوم، زمانی که دلم خیلی برای پدرم تنگ می‌شود و تماشای عکسش روی دیوار کفایت نمی‌کند، به سراغ کتاب‌هایش می‌روم، گرد و خاک از سر و رویشان پاک می‌کنم، بعضی‌ها را جابه‌جا می‌کنم، بعضی‌ها را ورق می‌زنم و گاه چند صفحه‌ای از بعضی‌ها را دوباره‌خوانی می‌کنم.
بر حسب عادت، بر حسب یک دلتنگی حسرت‌بار، دو سه روز پیش سراغ کتاب‌های پدرم رفتم؛ حضورستان اثر باستانی پاریزی (محمد ابراهیم) دکتر در تاریخ و استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران از لابه‌لای کتاب‌ها سرک کشید، بیرون آمد، انگار احساس دلتنگی می‌کرد، دلش می‌خواست دست نوازشی بر سر و صورتش کشیده شود.
حضورستان که چاپ اول (1369 خورشیدی) آن در کتابخانه یادگار پدرم زندگی می‌کند، در کنار یک مقدمه یا به قول استاد باستانی پاریزی «سرقلم» به نام گوهر آشنایی که با شیوایی و صداقت تمام از دور افتادن آدم‌ها از ضعف و زوال «همزبانی» سخن می‌گوید و همچنین بازچاپ گفت‌وگوی طولانی «کیهان فرهنگی» با ایشان، تعداد زیادی مقاله و گفتار در موضوع‌های متنوع از جمله یادآوری حضور افشارها در تاریخ و سیاست کرمان، تاریخ تمدن آسیای مرکزی به چاپ رسیده که همگی جذاب و خواندنی هستند.
بازیابی حضورستان در یک صبح زمستانی، مرا با یاد پدرم دل‌مشغول کرد و مرا به یاد یکی از بزرگان فرهنگ و و ادب ایران‌زمین انداخت.
در مقدمه کتاب، به قول استاد سرقلم، آمده است:
بوی پیراهن یوسف ز جهان گم شده بود
عاقبت سر زگریبان تو بیرون آورد
محمدابراهیم باستانی پاریزی در سوم دی‌ماه 1304 خورشیدی در پاریز، از توابع سیرجان در استان کرمان به دنیا آمد.
وی شش سال دوره ابتدایی را در پاریز تحصیل کرد، ضمن اینکه از دانسته‌های پدرش، حاج آخوند پاریزی هم بهره می‌برد. باستانی پاریزی در سال 1320 خورشیدی وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد و پس از دریافت دیپلم در سال 1325 خورشیدی برای ادامه تحصیل به تهران آمد و یک سال بعد بود که در دانشگاه تهران، در رشته تاریخ تحصیلات خود را دنبال کرد.
***
محمدابراهیم باستانی پاریزی در گفت‌وگو با «کیهان فرهنگی» که در شماره دهم این مجله در دی‌ماه 1366 خورشیدی به چاپ رسیده، از درس خواندن خود این‌گونه می‌گوید:
«کلاس ششم ابتدایی را در سیرجان خواندم که ده‌فرسنگ تا پاریز فاصله دارد. آن روزها هنوز راه ماشین‌رو نبود، به ناچار طرف غروب با یک چارپا راه می‌افتادیم و صبح روز بعد پس از طی کویر طولانی بی‌آب و آبادی به سیرجان می‌رسیدیم... دو سال ترک تحصیل کردم اما در پاریز در خدمت مرحوم پدرم که یک معلم واقعی و ادیب و تاریخدان بود، بیش از کلاس‌های مدرسه ادبیت و عربیت آموختم...».
***
باستانی پاریزی آن‌گونه که از خاطراتش برمی‌آید، از نخستین دانشجویان شهرستانی بود که در کوی دانشگاه تهران (امیرآباد شمالی آن روزها و کارگر شمالی امروز) چند سالی را گذرانده است.
او در گفت‌وگو با «کیهان فرهنگی» می‌گوید: «در آن زمان، دانشسرا معمولا محصل اول و دوم را اجازه می‌داد که برای ادامه تحصیل به دانشسرای عالی تهران بیایند و من که شاگرد دوم شده بودم به تهران آمدم. در تهران هنوز جایی برای دانشجویان شهرستانی در نظر گرفته نشده بود، من و چهار نفر دیگر از همکلاسان در یک حجره در مدرسه شیخ عبدالحسین تهرانی- معروف به مدرسه ترک‌ها و در جوار مدرسه ترک‌ها در بازار کفاش‌ها- منزل کردیم. نزدیک به دو سال در این مدرسه بودیم تا اینکه کوی دانشگاه که از آمریکایی‌ها خریداری شده بود به خوابگاه دانشجویان تخصیص یافت و ما جزو نخستین دانشجویانی بودیم که در اطاق‌های سربازی آمریکایی که به شکل U ساخته شده بود و به همین نام خوانده می‌شد، منزل گزیدیم، بعدها ساختمان‌های جدید در همان محل ساخته شد».
***
باستانی پاریزی در 1330 خورشیدی از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت و تا سال 1337 خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد، در این شهر ماند.
باستانی پاریزی دوره دکتری تاریخ را در دانشگاه تهران گذراند و با ارایه پایان‌نامه‌ای درباره «ابن اثیر» دانشنامه دکترای خود را دریافت کرد.
وی در کتاب «حضورستان» می‌نویسد: «در سال 1337 خورشیدی برای تحصیل دوره دکتری تاریخ به تهران منتقل شدم و زیر نظر استادان بزرگواری چون دکتر محسن عزیری، دکتر هادی هدایتی، دکتر فرمانفرمایان، مرحوم پورداود و مرحوم سعید نفیسی این دوره را به پایان بردم. در همین سال‌ها بود که به عنوان تکلیف درسی، رساله اصول حکومت آتن را که از رسالات ارسطو است از فرانسه به فارسی ترجمه کردم...».
اشتیاق نویسندگی در دوران کودکی و نوجوانی در پاریز و با خواندن نشریه‌هایی چون حبل‌المتین، آینده و مهر و شعله‌ور شد. باستانی‌پاریزی نخستین نوشته‌های خود را در سال‌های ترک تحصیل اجباری در سال‌های 1318 و 1319 خورشیدی در قالب روزنامه‌ای به نام باستان و مجله‌ای با عنوان ندای پاریز منتشر کرد.
نخستین نوشته او در نشریات آن سال‌ها مقاله‌ای بود با نام «تقصیر با مردان است نه زنان» که در سال 1321 خورشیدی در مجله بیداری کرمان به چاپ رسید و پس از آن به‌عنوان نویسنده یا مترجم از زبان‌های عربی و فرانسه، نوشته‌های فراوانی را به چاپ رسانده است.
در کنار نوشته‌های بی‌شماری که در روزنامه‌ها، هفته‌نامه و ماهنامه‌های پیش و پس از انقلاب از باستانی‌پاریزی به چاپ رسیده، او نزدیک به 65 عنوان کتاب را هم در کارنامه پربار و درخشان فرهنگی و ادبی خود به یادگار گذاشته که در آنها 14 کتاب مربوط به تاریخ، جغرافیا و فرهنگ کرمان است که می‌توان به پیغمبر دزدان- که از 1324 تا 1382 خورشیدی 17 بار به چاپ رسیده است- راهنمای آثار تاریخی کرمان، تاریخ کرمان، فرماندهان کرمان، جغرافیای کرمان و گنجعلی‌خان اشاره کرد.
از باستانی‌پاریزی یک «مجموعه هفتی» در دست است که مانند بسیاری از آثار ایشان- نزدیک به 90 درصد- به چاپ‌های متعدد رسیده است.
به عبارت بهتر در عنوان این هشت کتاب، عدد هفت دیده می‌شود؛ «خاتون هفت‌بند»، «آسیای هفت‌سنگ»، «نای هفت‌بند»، «اژدهای هفت‌سر»، «کوچه هفت‌پیچ»، «زیر این هفت آسمان»، «سنگ هفت قلم» و «هشت‌الهفت».
استاد باستانی‌پاریزی در گفت‌وگو با کیهان فرهنگی در ارتباط با تکرار عدد هفت می‌گوید: «بنده چند کتاب دارم که عناوین آنها با عدد هفت آمیخته است و شامل مجموعه مقالات است.»
حقیقت آن است که من تصمیم داشتم هفت کتاب از کتاب‌هایم را در مجموعه‌ای قرار دهم که عدد هفت عنوان آنها باشد و چنین کردم اما از بس دوستان و همکاران مطبوعاتی سوال کردند که این عدد هفت از جان تو چه می‌خواهد؟ ناچار شدم جلد هشتمی بر این مجموعه بیفزایم که در واقع به جای هفت کتاب، هشت کتاب در این سری باشد و از شر سوال خلاصی یابم و چنان‌که می‌دانید، جلد هشتم آن «هشت‌الهفت» نام دارد که رفقا به طنز آن را تخفیف داده، هشایف تلفظ می‌کنند اما مثل اینکه باز هم عدد هفت گریبانگیر ماست، آخر این هشتمی هم لاکردار از آن خالی نیست، مگر نه آن است که نامش «هشت‌الهفت» است؟
***
جدا از این دو دسته آثار استاد باستانی‌پاریزی دست‌کم 40 کتاب دیگر هم- ترجمه و نوشته- به بازار نشر کشور فرستاده است؛ از ترجمه کتاب «ذوالقرنین» یا «کوروش کبیر» در 1330 که چاپ نهم آن به 1384 خورشیدی برمی‌گردد، شروع می‌شود و با آثاری چون «تلاش آزادی»، «یعقوب لیث»، «از پاریز تا پاریس»، «تن آدمی شریف»، «کلاه‌گیس نوشین‌روان»، «آفتابه زرین فرشتگان»، «در شهر بی‌سوادان»، «هواخوری در باغ با گوهر شب‌چراغ» و دست آخر «گرگ پالان‌دیده» که در 1390 خورشیدی به چاپ رسیده به قول معروف مشت نمونه خروار از آثار استاد به پایان می‌رسد.
***
استاد باستانی‌پاریزی چند مجموعه شعر هم دارد که می‌توان از «یادبود من» (1327 خورشیدی) و «یاد و یادبود» (1341 خورشیدی) نام برد؛ آثاری که اگرچه از منظر معنی و همچنین از نظر صنایع شعری قابل‌قبول هستند اما خود ایشان در «حضورستان» می‌نویسد: «گاهی شعر هم می‌گویم ولی در شاعری دستی توانا ندارم.»
یکی از غز‌های استاد با مطلع «یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می‌ریخت» که در کتاب «یادبود من» به چاپ رسیده، توسط مرحوم بنان در مراسم یادبود موسیقیدان بزرگ ایران‌زمین، زنده‌یاد صبا خوانده شده است؛ غزل بلندی که دو بیت آن را با هم می‌خوانیم؛
یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می‌ریخت
در سر ما ز در و بام و هوا گل می‌ریخت

خاطرت هست که آن شب همه شب تا دم صبح
گل جدا، شاخه جدا، باد جدا، گل می‌ریخت

شعر زیبای دیگری از باستانی‌پاریزی که بسیار شرح‌حال و وصف دل است؛
باز شب آمد و شد اول بیداری‌ها
من و سودای دل و فکر گرفتاری‌ها

شب خیالات و همه روز، تکاپوی حیات
خسته شد جان و تنم زین همه تکراری‌ها

نوجوانی بهوش رفت و از آن برجا ماند
تنگی سینه و کم‌خوابی و بیماری‌ها

کور سوئی نزد آخر به حیات ابدی
شمع جانم که فدا شد به وفاداری‌ها

 

حافظ ناظری و پدرش در آمریکا کنسرت می‌دهند
مهر- این خواننده و نوازنده موسیقی ایرانی نهم فروردین‌ماه سال آینده در تالارNOKIA THEATRE شهر لس‌آنجلس قطعاتی را اجرا خواهد کرد‌. در این کنسرت شهرام ناظری، خواننده حماسی موسیقی ایرانی و دیپاک چوپرا، فیلسوف و هنرمند جهانی کشور هندوستان حافظ ناظری را همراهی خواهند کرد‌.
دیپاک چوپرا، فیلسوف و پزشک هندی‌‌تباری است که تاکنو‌ن کارهایی پژوهشی‌ در زمینه‌ ارتباط جسم با روح و روان و همچنین آشتی دادن و پل زدن بین خرد غربی با خرد و اندیشه‌‌ شرقی انجام داده است‌.
این فیلسوف از مولاناشناسان غیرایرانی نیز به حساب می‌آید‌. «هدیه عشق» (A Gift Of Love) از معروف‌ترین آلبوم‌های موسیقی است که بر مبنای اشعار مولانا ساخته شده است‌.
«سمفونی رومی» نام پروژه‌ جدید حافظ ناظری است که در ادوار مختلف آن سعی دارد با ترکیب موسیقی ملی ایران و موسیقی کلاسیک غرب گونه‌ جدیدی از موسیقی را معرفی کند که می‌توان نام «موسیقی فراکلاسیک ایرانی» را روی آن گذاشت‌. نام این پروژه نمادی است از آمیزش فرهنگ شرق و غرب‌. واژه‌ سمفونی نیز به عنوان سمبل فرهنگ موسیقایی غرب برگرفته از واژه‌ سمفونیا و مولانا به عنوان اسطوره و سمبل فرهنگ مشرق‌زمین است‌.
 
عصبانی نیستم می‌توانست جایزه بگیرد
ایلنا- فرامرز قربییان، بازیگر سینمای ایران و عضو هیات داوران سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر می‌گوید‌: فیلم «عصبانی نیستم» به کارگردانی رضا درمیشیان می‌توانست برنده جایزه شود‌.
فرامرز قریبیان‌ با اشاره به فیلم‌هایی که امسال در جشنواره فیلم فجر و بخش سودای سیمرغ به نمایش درآمده‌اند، گفت‌: در مجموع فیلم‌هایی که دیده شدند و به نمایش درآمدند، فیلم‌های بدی نبودند اما تعداد معدودی از آنها فیلم‌های خوبی بودند‌.
وی درباره آرای هیات داوران گفت‌: نتایجی که اعلام شده جمع‌بندی آرای همه اعضای هیات داوران بود و همه درباره این نتایج اتفاق نظر داشتند‌.
وی درباره فیلم عصبانی نیستم نیز گفت‌: فیلم عصبانی نیستم می‌توانست در یک یا چند بخش برنده جایزه شود اما همان‌طور که اعلام شد به درخواست تهیه‌کننده فیلم، فیلم از بخش داوری کنار گذاشته شد‌.

تشکر حسن کیائیان از پایان تعلیق نشر چشمه
ایلنا- حسن کیائیان، مدیر انتشارات چشمه با انتشار نامه‌ای از پایان تعلیق قطعی نشر چشمه خبر داد و تشکر خود را از دست‌اندرکاران صدور این رای اعلام کرد‌.
در نامه کیائیان آمده است‌:
سپاسگزارم از دبیر و دیگر اعضای محترم هیات تجدیدنظر بررسی تخلفات ناشران که با رای خود به تعلیق نشر چشمه پایان دادند و همچنین جناب آقای جنتی (وزیر محترم) و جناب آقای دکتر صالحی (معاونت محترم فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) که با درایت خود زمینه‌ساز هدایت پرونده نشر چشمه در مسیر قانونی و بررسی عادلانه آن شدند‌.
از رییس، دبیر و دیگر اعضای هیات مدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، روزنامه‌نگاران شریف، رسانه‌ها، دوستان بزرگوارم، همکاران ناشر و کتابفروشم نیز به دلیل تلاش‌ها و همراهی‌هایشان سپاسگزارم‌. از صاحبان قلمی که در این مدت با وجود اتمام نسخ کتاب‌هایشان بیشتر نگران ما بودند تا خود، پوزش می‌خواهم و تشکر می‌کنم‌.
در این چند ماهی که از تصدی گری دولت جدید می‌گذرد؛ شاهد اقداماتی در راستای تسهیل فعالیت‌های فرهنگی بودم‌. عقل و انصاف حکم می‌کند که ضمن اذعان به این حسن‌نیتی که در رفتار مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده شده، بکوشیم تا تعامل حاصله را پاس داشته و به سهم خود بر دامنه آن بیفزاییم‌.

فرهاد فخرالدینی به صحنه اجرا بازمی‌گردد
ایسنا- فرهاد فخرالدینی، رهبر سابق ارکستر موسیقی ملی ایران بار دیگر چوب رهبری‌اش را به حرکت درمی‌آورد‌.
فرهاد فخرالدینی درحالی قرار است اسفندماه امسال ارکستر «مهرنوازان» را رهبری کند که آخرین‌بار در سال 90 این ارکستر را که تعداد اجرای محدودی هم داشت، هدایت کرده بود‌. این کنسرت با خوانندگی سالار عقیلی همراه است و روزهای 13 و 15 اسفندماه در سالن همایش‌های برج میلاد برگزار خواهد شد‌. ارکستر «مهرنوازان» که سال 90 اعلام موجودیت کرد،‌ متشکل از هنرمندان ارکستر موسیقی ملی سابق است که به پیشنهاد سالار عقیلی تشکیل شد‌. فرهاد فخرالدینی هنرمندی است که در سال ۱۳۷۷ ارکستر موسیقی ملی ایران را بنیان گذاشت و اولین برنامه این ارکستر به اجرای چند اثر از علی تجویدی با آواز محمدرضا شجریان اختصاص یافت‌. اما این درحالی بود که در تیرماه سال ۱۳۸۸ از این سمت استعفا داد‌.

عیادت مرادخانی از محمدعلی کشاورز
ایسنا- عصر سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه، علی مرادخانی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با محمدعلی کشاورز دیدار کرد‌.
این هنرمند پیشکسوت وضعیت سلامت عمومی خود را خوب توصیف کرد‌ و گفت: قرار است به زودی با نظر دکتر، عمل جراحی انجام دهم و به یاری خدا دوباره توان راه رفتن پیدا خواهم کرد‌.
کشاورز با بیان اینکه در دوره معاونت هنری جدید قطعا تحولی در عرصه هنر ایجاد می‌شود و تئاتر پیشرفت خواهد کرد، ادامه داد‌: به هنرمندان تئاتر گفتم که دلخوری‌های قبلی را کنار بگذارید و با خیال راحت فعالیت‌های خود را دوباره شروع کنید‌. به نظرم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مسیر ارتقا و پیشرفت قدم گذاشته است‌.وی با اشاره به نمایش نیمه‌کاره خود گفت‌: نمایشنامه‌ای به ترجمه بزرگ علوی که مربوط به 50 سال پیش است را تمرین می‌کردم که این حادثه برایم پیش آمد و آن نمایش نیمه‌کاره ماند‌. بسیار مشتاقم تا دوباره نمایشی را در کنار هنرمندان جوان روی صحنه ببرم‌.کشاورز همچنین با اشاره به شایعه‌ای که چند روز اخیر در برخی سایت‌ها در مورد او منتشر شد، گفت‌: متاسفانه شایعه‌ای مبنی بر درگذشتم منتشر شد و حتی از کشورهای دیگر نیز برای اطلاع از صحت این مطلب با بنده تماس گرفتند‌. معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دیدار با محمدعلی کشاورز گفت‌: سایه بزرگان و هنرمندانی همچون شما باید بر سر جوانان باشد‌. وجود شما برکت و دلگرمی برای ماست‌.علی مرادخانی همچنین با اظهار تاسف از پخش شایعه در مورد درگذشت محمدعلی کشاورز گفت‌: برخی رسانه‌ها این شایعه را بدون بررسی منتشر کردند‌. اگر چه بعد از زمان کوتاهی تکذیب شد ولی اثرات بدی را بر جا خواهد گذاشت‌.



8

$
0
0

بزرگداشت جمال میرصادقی با حضور دکتر شفیعی‌کدکنی درجشن روز جهانی «داستان» : میرصادقی غنیمتی استثنایی

گروه فرهنگ- جمال میرصادقی نویسنده‎ای است که در طول بیش از پنج دهه با به‌کارگیری صناعت داستان‎نویسی به جایگاه خاصی در تاریخ رمان و داستان کوتاه ایران دست یافته است.
از چاپ اولین داستان‎ها در مجله سخن به سردبیری زنده‌یاد دکتر پرویز ناتل خانلری تاکنون راه درازی پیموده شده که این پیشرفت و توانایی و اعتلا در داستان‎نویسی در صفحه به صفحه ده‌ها مجموعه داستان و رمان آقای صادقی مشهود است.
چاپ‎های مکرر طی سال‌‎های متمادی از آثار آقای میرصادقی گواهی است که ایشان مخاطبان خود را هنوز در میان جوانان علاقه‎مند به ادبیات حفظ کرده‏‎اند.
استاد میرصادقی نه‌تنها نویسنده زبان فارسی است که علاوه بر استادی در رمان و داستان کوتاه متجاوز از 10 جلد کتاب در زمینه هنر داستان‎نویسی در ابعاد کلی و جزیی آن ترجمه یا تالیف کرده‎اند، چه در حوزه معرفی نویسندگان برجسته و مهم ادبیات جهان و چه در معرفی و نقد و بررسی آثار داستانی نویسندگان زبان فارسی از جمالزاده، هدایت، علوی، آل‌احمد، ساعدی، دانشور تا نسل جوان‌تر. این زمینه از آثار آقای میرصادقی حائز اهمیت است و بسیار برای نسل جوان نویسنده ما راهگشا و آموزنده بوده و هست.
خوشحالیم که استاد میرصادقی در آستانه 80 سالگی همچنان سرزنده و شاد می‏نویسد و می‎آموزد.
اینها بخشی از سخنان علی دهباشی، در آغاز شب «جمال میرصادقی» از شب‌های مجله بخارا بود که با همکاری موسسه فرهنگی هنری ملت، دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرج افشار و کانون فرهنگی چوک عصر پنجشنبه 24 بهمن‌ماه در کانون زبان فارسی برگزار شد.
پس از آن دکتر تورج رهنما از مجله سخن و میرصادقی حکایت کرد، از نسلی که در مجله سخن به سردبیری شادروان دکتر پرویز ناتل خانلری بود و من افتخار داشتم از اعضای هیات تحریریه آن باشم امروز دو نفر باقی مانده‎اند، یکی جمال میرصادقی است و دیگری من.
تعداد اصلی ما در مجله سخن پنج یا شش نفر بیشتر نبود. جمال میرصادقی یکی از دوستان بی‎نهایت صمیمی من بود. به خاطر دارم که محبت بی‎شائبه‎ای که او در حق من کرد این بود که داستانی را به نام «پیراهن آبی» به من تقدیم کرد که مایه افتخار من بود و هست و تا زمانی که زنده‎ام خواهد بود.
جمال میرصادقی انسانی است بی‎نهایت ساده، بی‎نهایت صمیمی و در ضمن عصبی و بی‎نهایت حساس. به‌طوری که اگر کلامی از شما بشنود که مورد موافقت او نباشد بلافاصله از شما قهر می‎کند و افتخار می‎کنم که 42 سال که با میرصادقی، هنرمند بی‎شائبه‎ای که به هیچ دسته و گروهی تعلق نداشته و ندارد و ایستاده است و ایستاده است و ایستاده است دوستی داشته‎ام.»
پس از قرائت پیام محمود دولت‌آبادی، نوبت به کاوه فولادی‌نسب رسید تا از درس‎هایی بگوید که از جمال میرصادقی آموخته است:
زندگی هرکس پر از آدم‌هایی است که می‌آیند و می‌روند. بعضی‌هایشان خطی یا ردی خوش یا بد روی زندگی آدم می‌اندازند و بعضی‌های دیگر اثرشان همین‌قدرها هم نیست؛ انگار نه خانی آمده باشد و نه خانی رفته. اما توی هر زندگی‌ای هستند معدود کسانی که وقتی آمدند، دیگر هرگز نمی‌روند و چنان تاثیری روی آدم و مسیر زندگی‌اش می‌گذارند که ردشان تا همیشه باقی می‌ماند. اینها گاه مثل توفان می‌آیند و گاه مثل نسیم و گاه چنان به حضیض می‌کشانندت که دیگر نمی‌توانی سرپا شوی و گاه چنان به اوج می‌برندت که احساس می‌کنی زندگی‌ات تازه از همین لحظه است که آغاز شده و تا پیش هرچه بوده، هیچ. جمال میرصادقی برای من و زندگی‌ام یکی از این آدم‌هاست. اولین بار در بهار 82 بود که پایم به خانه‌اش باز شد و از نزدیک دیدمش. مادرم آشنایی پیشین با او داشت و در روزی از روزهای نوروز که به رسم هرساله شاگردهایش به دیدنش می‌رفتند، من هم همراه مادر رفتم. بعد از همان تطعیلات نوروزی بود که شاگرد کارگاهش شدم، داستانی که تا هنوز هم ادامه دارد؛ گرچه چند سالی است به‌خاطر - به قول اکبر رادی- دویدن دنبال پول خاکه‌زغال، فرصت دیدار هفتگی‌اش در کارگاه‌های چهارشنبه را ندارم. آن روز بهاری که برای اولین‌بار جمال میرصادقی از نزدیک دیدم و دستش را فشردم، هیچ احساس غریبگی با او نداشتم. سابقه آشنایی‌مان برمی‌گشت به پنج‎سالگی‌ام - سال 64- که «بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند» برای اولین بار منتشر شده بود، و در خانه در آن سال‌های ترس و دلهره دهه 60 دیده بودم که میان مادر و پدرم دست‌به‌دست می‌شد. هنوز پنج شش سالی مانده بود تا ازشان اجازه بگیرم و کتاب را از کتابخانه‌شان بردارم و جواب سوالی را که در ذهن پنج‌سالگی‌ام بی‌پاسخ مانده بود، پیدا کنم.
«بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند» منی را که تا آن سن و سال بیشتر ژول ورن، مارک تواین، جک لندن و حسین‌قلی مستعان خوانده بودم، با دنیای جدیدی روبه‌رو کرد؛ دنیای مردمی معمولی که داشتند زندگی عادی‌شان را می‌کردند، دنیای آدم‌هایی که به‌اندازه هاکلبری فین یا تام سایر یا حتی آن روزنامه‌نگار «قصه رسوایی» مستعان دور از دسترس نمی‌دیدم‌شان، دنیایی که برایم ملموس بود، دنیایی که می‌شد خودم جزیی از آن باشم و آن، جزیی از من. بعد از «بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند»، «درازنای شب» را خواندم. این یکی هنوز هم به نظرم از بهترین رمان‌های فارسی است؛ در کنار «بوف کور» هدایت، «کریستین و کید» گلشیری، «همسایه‌ها»ی محمود، «شب هول» شهدادی، «جای خالی سلوچ» دولت‌آبادی، «گاوخونی» مدرس‌صادقی و «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها»ی قاسمی. در فهرست بهترین رمان‌های ایرانی من، «درازنای شب» و «همسایه‌ها» رتبه‌ای مشابه دارند.
میرصادقی مدرس با میرصادقی پژوهشگر است که کامل‌تر می‌شود. این‌همه پژوهشی که او انجام داده و در قالب کتاب‌ها و مقاله‌ها منتشر کرده، کاری است یگانه و خدمتی بی‌نظیر. پس از سخنرانی جمال میرصادقی، جشن 80 سالگی جمال میرصادقی (با اندکی تاخیر) همزمان با روز جهانی داستان برگزار شد و نمایش فیلم مستند «چراغ‎ها» ساخته علی زارع از دیگر بخش‎های شب جمال میرصادقی بود.از حاضران در این شب می‎توان به دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی، محمدرضا باطنی، دکتر ایرج پارسی‌نژاد، قباد آذرآیین، دکتر سرمد قباد، اسدالله امرایی و ناشران آثار جمال میرصادقی- نشر سخن (آقای علی‌اصغر علمی)، نشر اشاره (آقای داودی)، نشر مهناز (آقای مسعود کازری) اشاره کرد.

 

نگاهی به کاندیداهای اسکار( 1)؛ درباره انیمیشن منجمد (Frozen) ساخته کریس باک و جنیفر لی: وقتی آدم‌برفی عاشق آفتاب می‌شود
یک شروع طنزآمیز. دختر کوچولویی به‌نام آنا که در یک شب وقتی خواهر بزرگ‌ترش السا خوابیده است، بالای سَرِ او می‌رود تا بیدارش کند و با هم بازی کنند. وقتی السا به آنا می‌گوید خوابش می‌آید و مقاومت می‌کند، آنا شروع به خواندن ترانه‌ای با مضمون «برف‌بازی» می‌کند و السا تسلیم می‌شود! همین‌جاست که مخاطب متوجه می‌شود والت‌دیزنی یک بازگشت نوستالژیک دارد به دوران به‌شدت موزیکال خودش! آنقدر موزیکال که در اواسط فیلم مخاطب را خسته می‌کند و باعث می‌شود رشته داستان فیلم از دست او دَرْ برود.
زمستان نیست. برف نیامده است. برای همین تعجب می‌کنیم از اینکه آنا خواهرش را برای دعوت به برف‌بازی بیدار کرده! تا اینکه متوجه می‌شویم آنا و السا شاهزاده خانم‌هایی هستند که در یک قصر باشکوه زندگی می‌کنند و السا از یک قدرت جادویی عجیب برخوردار است که می‌تواند با حرکت دست‌هایش به برف‌ها فرمان بارش بدهد تا در روزهایی که زمستان نیست هم با خواهر کوچک‌ترش برف‌بازی کند. تا این‌جای داستان همه‌چیز خوب و شاد و مفرح پیش می‌رود اما در یک سکانس قدرتمند با موسیقی متن بسیار دلهره‌آور السا ناخواسته دستش را به‌طرف آنا می‌گیرد و او از ناحیه سَرْ دچار آسیب یخ‌زدگی می‌شود! وقتی پادشاه و ملکه یعنی پدر و مادر آنا و السا از این قضیه با خبر می‌شوند، فورا سراغ کتابخانه بزرگ خودشان می‌روند. چیزی که همیشه در تمام انیمیشن‌های والت دیزنی قابل ستایش بوده، همین تبلیغ کتاب و کتابخوانی است؛ بدون ذره‌ای شعارزدگی... پادشاه و ملکه بعد از خواندن کتاب از قصر بیرون می‌زنند و سراغ غول‌های کوتوله و مهربانی می‌روند که یکی از آنها بزرگ خاندان غول‌هاست! و از آنجا که ضربه تنها به سَرِ آنا اصابت کرده، او را درمان می‌کند. بزرگ خاندان غول‌ها هشدار می‌دهد که اگر این ضربه برفی یا یخی با قلب آنا اصابت کند، دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد. به‌همین‌خاطر پادشاه و ملکه آنا و السا را دور از همدیگر نگاه می‌دارند.
بزرگ‌ترین تراژدی زندگی السا از همین‌جا آغاز می‌شود. اینکه به‌خاطر جادو، تفاوت یا نقصی که ناخواسته دارد، باید نه تنها از تمام مردم که از خواهرش آنا نیز دور بماند تا این راز پنهان باشد و... سال‌ها می‌گذرد و آنا همیشه از پشت درهای بسته برای السا شعر می‌خواند و گریه می‌کند. موسیقی و کلام در این سکانس‌ها بسیار خوش نشسته و غم‌انگیز است. به‌خصوص وقتی که متوجه می‌شویم آنا نمی‌داند خواهرش به‌خاطر او خودش را حبس کرده و گمان می‌کند السا الکی خودش را برای او گرفته است! علت این فکر، همان ضربه برفی به ذهن آناست که باعث شده شب برف‌بازی را از خاطر ببرد.
سال‌ها می‌گذرد و پادشاه و شاهزاده در یک جنگ می‌میرند. آنا و السا بزرگ می‌شود و البته زیبا! و روز مراسم تاج‌گذاری السا می‌رسد، درحالی که او دستکش به دست به مراسم می‌آید. آنا در همین مراسم به خواهرش می‌گوید از یک شاهزاده خوشش آمده و قصد ازدواج با او را دارد که با مخالفت السا مواجه می‌شود و اصرار آنا او را عصبانی می‌کند و جادوی انجماد او بر حاضران جشن آشکار می‌شود. به‌دنبال این حادثه حاضران از السا می‌ترسند و قصد جان او را می‌کنند، چون اعتقاد دارند او یک جادوگر شرور است اما تفاوت بکر جادوگر انیمیشن «منجمد» با مابقی داستان‌های جادویی والت‌ دیزنی همین‌جاست که دیگر با یک جادوگر شرور و بدجنس روبه‌رو نیستیم که روی شانه‌اش یک کلاغ سیاه ترسناک جا خوش کرده باشد، بلکه با جادوگر مهربان و درمانده‌ای طرف هستیم که حاضر است به‌خاطر اینکه کسی به‌علت جادوی برفی او آسیب نبیند، تک و تنها در اورست زندگی کند. موسیقی مشهور «Let It Go» با صدای دمی لواتو به‌معنای «رهایی» در همین سکانس پخش می‌شود که برخلاف چند آهنگ دیگر فیلم بسیار متناسب با مضمون است.
بعد از برملا شدن این راز آنا تنهایی برای نجات خواهرش به اورست می‌رود و در راه با مردی به‌نام کریستف آشنا می‌شود که عاشق گوزن خودش است، آنقدر که یک دانه هویج را به‌طور مساوی با او می‌خورد! کریستف شخصیتی منزوی دارد. از کودکی با همین گوزن و پیش همان غول‌های کوتوله مهربان بزرگ شده و این اولین تجربه واقعی او با یک انسان و یک خانم است.
جذاب‌ترین کاراکتر فیلم که بعدها شکلک آن به‌گونه‌های مختلف در چت‌روم فیس‌بوک نیز ساخته شد، یک آدم‌برفی به‌نام «اولاف» است که در همان شب اول برف‌بازی آنا و السا توسط السا ساخته می‌شود و به‌نوعی فرزندخوانده برفی اوست! در شخصیت‌پردازی اولاف بیشتر از سایر کاراکترها دقت شده و علت محبوبیت این کاراکتر و حضور آن در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌تواند همین باشد. یک آدم‌برفی را تصور کنید که ناقص‌الخلقه به‌دنیا آمده و بعدا برای او یک دماغ هویجی کاشته می‌شود! سَرْ و کله متحرک و انعطاف‌پذیری دارد و بزرگ‌ترین آروزیش این است که بهار به سرزمین‌ پادشاهی برگردد. اگر حتی به قیمت از دست رفتن جان یعنی آب شدنش تمام بشود! کمدی‌ترین سکانس‌های انیمیشن منجمد مربوط به صحنه‌هایی است که اولاف در آن نقش دارد. از جمله صحنه‌ای که اولاف در رویای خودش، لب ساحل شرجی دریا مشغول آفتاب‌گرفتن است! یا صحنه آخر فیلم که السا برای جلوگیری از آب شدن او یک ابر کوچولوی اختصاصی به‌همراه بارش برف برای اولاف می‌سازد!
منجمد مانند اغلب محصولات والت دیزنی پایان خوشی دارد. السا به سرزمین خودش برمی‌گردد و نیروی عشق انجماد سرزمین را از بین می‌برد. این انجماد نمادی از بی‌مهری و سردی روابط آدم‌ها بین همدیگر است که با جدایی آنا و السا شروع می‌شود. نیروی عشق همواره در انیمیشن‌های والت دیزنی از جمله داستان «سفیدبرفی و هفت‌کوتوله» در نقش «اعجاز» ظاهر شده است. در این میان داستان عشق در زندگی آنا اما غافلگیرکننده بود، وقتی که او می‌فهمد آن شاهزاده آنا را فقط به‌خاطر پولش می‌خواسته و به همین خاطر در یک مورد نادر از محصولات دیزنی، آنا با کریستف ازدواج می‌کند که نه مال و اموالی دارد و نه اصل و نسبی!
انیمیشن منجمد براساس داستان «ملکه برفی» نوشته نویسنده شهیر دانمارکی،‌هانس کریستین اندرسون ساخته شده و کارگردانی آن برعهده کریس باک و جنیفر لی است. منجمد جایزه بهترین انیمیشن سال 2014 گلدن‌گلوب را به خودش اختصاص داد و همچنین در جوایز اسکار امسال نیز جزو کاندیداهای همین بخش است.

 

ابوالحسن داودی: نباید به صرف مصلحت، فشارهای بیرون از سینما را بپذیریم
ایسنا- ابوالحسن داودی که یکی از داوران بخش  نگاه نو در جشنواره فجر هم بود درباره برخی حاشیه‌هایی که در جشنواره فیلم فجر رخ داد، بیان کرد بعضی از این رفتارها و فشارهایی که در سینما وجود داشت فراتر از مصلحت خود سینماست و نمی‌توانیم فقط به صرف اینکه مصلحت سینما حکم می‌کند، فشارهایی را که از بیرون به سینما وارد می‌شوند بپذیریم. به نظر می‌رسد معنایی که در اعتدال وجود دارد بیش از هر چیز به کنار آمدن و پذیرفتن مسایل نزدیک شده است.این کارگردان با اشاره به اینکه جشنواره فجر سال‌هاست که در سایه جشن‌های آیینی 22 بهمن برگزار می‌شود، ادامه داد: از سویی دیگر این سینما، دِینی به نظام دارد که باید انجام شود، اما واقعیت این است که فشار سیاسی در دوره‌هایی بسیار بیشتر می‌شود و عده‌ای فراتر از اندازه‌ای که لازم است از این شرایط سوءاستفاده می‌کنند.وی گفت: این نکته هم قابل توجه است که شاید خود داوران (بخش مسابقه سودای سیمرغ) هم درصدی می‌توانستند در ایجاد شکل درست‌تر اتفاقات نقش داشته باشند. اگر داورها می‌پذیرفتند که بیشتر در انتخاب‌های خود پافشاری کنند چنین حاشیه‌هایی به‌وجود نمی‌آمد. هر چند از حق نگذریم از همان ابتدا شکل چیدمان فیلم‌ها نشان می‌داد که این جشنواره آبستن چنین مسایلی خواهد بود اما شاید با وجود فشارهایی که پیش آمد از مسوولان سینمایی و شخص آقای ایوبی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتظار بیشتری می‌رفت که در مقابل فشارها بایستند و بدنه سینما را بیش از این به مسایل سیاسی آغشته نکنند.
داودی افزود: فشارهای بیرونی وارد شد که فیلم «عصبانی نیستم» از دور خارج شود و پیش از آن هم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» به جشنواره راه پیدا نکند، در حالی که به نظرم این فیلم بسیار امیدبخش است و اگر با دید مثبتی به آن نگاه کنیم حتی به نظر می‌رسد که در راستای مصالح نظام ساخته شده است.
کارگردان «زادبوم» در پایان تاکید کرد:‌ به عنوان یک اهل سینما اگر به نوع اهدای جوایز بخواهم نگاه کنم می‌گویم که این نوع برخورد را با فیلم‌ها قبول ندارم که به طریقی همه را راضی نگه دارند، چون اسم این کار بستن دهان‌های باز و کنار آمدن با فشارهاست. با این حال از آنجا که خودم در بخشی از داوری جشنواره حضور داشتم به خوبی درک می‌کنم که داوران چه فشار سنگینی را تحمل می‌کنند، ولی با درک همین فشار سنگین معتقدم داوران خیلی عاقلانه و منطقی می‌توانند بهتر از این بایستند و مانع از به وجود آمدن این حاشیه‌ها شوند.

 

نمایشنامه‌ «یاسمینا رضا» روی صحنه می‌رود
ایسنا- سیما تیرانداز نمایش «سه روایت از زندگی مشترک» نوشته یاسمینا رضا را به صحنه می‌برد.این نمایش که یکی از متن‌های معروف یاسمینا رضا نمایشنامه‌نویس فرانسوی است، فروردین‌ماه 93 در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه می‌رود.بازیگران این اثر نمایشی به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: امیرکاوه‌ آهنین جان‌، سیما تیرانداز‌، لیلی رشیدی‌ و رضا مولایی.همچنین طراحی صحنه‌، لباس‌ و نور این نمایش را ناصح کامکاری‌ برعهده دارد‌، فاطمه بلوری به عنوان مدیر تولید و احسان نقابت به عنوان عکاس با اجرای این نمایش همکاری می‌کند.نمایش «سه روایت از زندگی مشترک» همچون دیگر آثار یاسمینا رضا به روابط خانوادگی و رییس و مرئوسی می‌پردازد و در خلال آن سه روایت از دیدگاه‌های مختلف به نمایش درمی‌آید‌.سیما تیرانداز این نمایش را از 18 فروردین‌ماه 93 در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می‌برد.این کارگردان تئاتر امسال نمایش «ناتمام» نوشته‌هاله مشتاقی‌نیا را در تالار «چهارسو»ی مجموعه تئاتر شهر به صحنه برد.

 

ادامه تصویربرداری «پایتخت» در سرما
مهر- تهیه‌کننده «پایتخت» از ضبط جلوه‌های ویژه سریال خبر داد.الهام غفوری، تهیه‌کننده «پایتخت 3» درباره آخرین وضعیت این سریال گفت: اخیرا گروه فرادید که چند اثر سینمایی از جمله «خط ویژه» را در جشنواره داشته‌اند، تصاویر هلی شات پایتخت را ضبط کردند. این تهیه‌کننده با اشاره به روزهایی که استان مازندران درگیر بارندگی برف شده بود، گفت: با توجه به اینکه آنتن نوروزی داشتیم، مجبور بودیم سرمای 12 درجه زیر صفر استان مازندران و با بی‌آبی و بی‌گازی را در کنار هموطنان شمالی تحمل کنیم و کار را ادامه دهیم و ضبط «پایتخت» در سرمای 12 درجه زیر صفر هم ادامه داشت. وی از آماده شدن قسمت هفتم سریال خبر داد و گفت: پیش تولید بخش‌های تصویربرداری مربوط به تهران آغاز شده است و اکنون در حال بازدید از لوکیشن‌ها هستیم تا این هفته ضبط بخش تهران را آغاز کنیم.
پیش از این غفوری در گفت‌وگویی که اوایل بهمن‌ماه داشت به حضور مسوول جلوه‌های ویژه پیشنهادی زنده‌یاد جواد شریفی‌راد در سریال اشاره کرده و از تصویربرداری هوایی آن خبر داده بود.
در خلاصه داستان سری سوم «پایتخت» آمده است: در شب عروسی ارسطو، حادثه‎ای روی می‎دهد که باعث می‌شود نقی که از چند ماه قبل بیکار است، پریشان و افسرده شود. او با تشویق خانواده به ورزش کشتی که در جوانی به آن مشغول بوده روی می‌آورد و پا در مسابقات کشتی پیشکسوتان می‎گذارد اما ماجرایی در خلال کشتی پیش می‌آید که نقی و خانواده‎اش را وارد ماجراهایی تازه‌تر می‌کند.

آغاز هفته فرهنگی فنلاند در خانه هنرمندان
ایلنا- مراسم افتتاح نمایشگاه عکس معماری فنلاند با عنوان «خانه‌ای آرام برای زندگی» عصر چهارشنبه 23 بهمن‌ماه با حضور هاری کمراینن، سفیر فنلاند در تهران و مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم سفیر فنلاند در ایران با اشاره به برگزاری نمایشگاه عکس معماری فنلاند در خانه هنرمندان ایران گفت: «نمایشگاه عکس معماری فنلاند در خانه هنرمندان ایران، نخستین قدم برای ایجاد رابطه فرهنگی و هنری با کشور ایران است، کشوری که خود در زمینه فرهنگ و هنر تاریخی غنی دارد.»
هاری کمراینن در بخش دیگری از صحبت‌های خود به معماری و طراحی فنلاند اشاره کرد و گفت: «سرزندگی و پرواز خیال از ویژگی‌های معماری و طراحی فنلاند است، شکل ساده، تمیز و کاربردی طراحی فنلاند، انسان را به خود جذب می‌کند، درک و رابطه نزدیک مردم فنلاند با طبیعت در طراحی معماری فنلاند نیز خود را به نمایش می‌گذارد.»
در این نمایشگاه که با همکاری سفارت فنلاند، موزه آلتو و خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود آثار «مایا هولما» هنرمند فنلاندی به نمایش گذاشته شده است. همچنین در بخش نگاه ایرانی به فضاهای معماری و شهری فنلاند آثار «نجمه مطلائی» و «احسان رنجبر» از شهرهای هلسینکی، تامپره، تورکو،‌ هامینلینا و هینولا به نمایش گذاشته شده است.
علاقه‌مندان برای بازدید از این نمایشگاه می‌توانند از 23 تا 30 بهمن‌ماه همه روزه از ساعت 13 تا 20 به نگارخانه استاد ممیز خانه هنرمندان ایران به نشانی خیابان آیت‌الله طالقانی، خیابان موسوی شمالی، باغ هنر مراجعه کنند.

گزینه‌های «ترمیناتور» معرفی شدند
فارس- جی کارتنی و بوید‌هالبروک دو بازیگر جوانی هستند که برای بازی در نقش پدر جان کانر در قسمت تازه مجموعه فیلم «ترمیناتور» با یکدیگر رقابت می‌کنند. مسوولان کمپانی پارامونت در این رابطه می‌گویند نام یکی از این دو بازیگر تا چند هفته دیگر به عنوان گزینه اصلی اعلام خواهد شد.
نسخه تازه «ترمیناتور» را که حال و هوایی متفاوت از قسمت‌های قبلی این مجموعه فیلم اکشن  علمی- تخیلی و دلهره‌آور دارد، آلن تیلور کارگردانی خواهد کرد.
موفقیت مالی و انتقادی «تور: دنیای تاریکی» به کارگردانی آلن تیلور باعث شد تا تهیه‌کنندگان مجموعه فیلم «ترمیناتور» او را برای کارگردانی قسمت جدید آن انتخاب کنند.
براساس شنیده‌ها، جیسن کلارک در «ترمیناتور» تازه سینما در نقش کاراکتر جان کانر بازی خواهد کرد. کانر رهبر گروه‌های شورش علیه اسکای نت است.
اسکای نت یک سیستم هوش مصنوعی خودکار است که در تلاش است تا نسل بشر را از بین برده و در صورت لزوم آنها را به صورت برده خود درآورد.
نام کارتنی و‌هالبروک در شرایطی برای بازی در یکی از نقش‌های اصلی فیلم اعلام می‌شود که خبرهای تایید نشده حکایت از بازگشت آرنولد شوارتزنگر به این مجموعه فیلم می‌دهد.از یکسو گفته می‌شود او دوباره در نقش یک ترمیناتور و روبات ظاهر خواهد شد و از سوی دیگر، شایعات خبر از حضور وی در یک نقش انسانی می‌دهد.



8

$
0
0

به بهانه اکران فیلم درمیشیان در جشنواره برلین: من عصبانیم، شما چطور؟

گروه فرهنگ- هیات انتخاب جشنواره فیلم برلین از بین دو فیلم «چند متر مکعب عشق» ساخته جمشید محمودی و «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان، فیلم عصبانی نیستم را برای وررد به جشنواره برگزید.
فیلم درمیشیان روزهای پرحاشیه‌ای را می‌گذراند. نمایش فیلم در جشنواره فجر و کاندیدا شدنش در بخش‌های مختلف سر و صداهای زیادی به پا کرد. در روز آخر و ساعت پایانی اختتامیه هم با فشار مسوولان جشنواره، درمیشیان که خود تهیه‌کننده فیلم بود، از بخش جوایز انصراف داد. حتی شنیده شده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را نوید محمودزاده، بازیگر این فیلم برده بود که به خاطر انصراف از بخش جوایز به رضا عطاران داده شد.
این چندمین‌بار است که مسوولان دولت تدبیر و امید مرعوب تیتر چند خبرگزاری خاص می‌شوند، قبل‌ترش در مورد مسوول روابط عمومی جشنواره تئاتر فجر هم همین اتفاق افتاد. کلیدواژه منتقدان هم دفاع از فتنه سال 88 است. آنها می‌گویند فیلم درمیشیان آشکارا از اتفاقات آن سال و معترضانش دفاع می‌کند. آنقدر دامنه این انتقادات را زیاد کردند که کیفیت فیلم زیر غبار حاشیه‌ها پنهان شد. حالا فیلم درمیشیان ولعی در بینندگان ایجاد می‌کند که قبل‌تر وجود نداشته. شاید داوران جشنواره فیلم برلین هم مرعوب همین انتقاد‌ها و حاشیه‌های فیلم شدند وگرنه بر کسی پوشیده نیست که فیلم جمشید محمودی فیلم بهتر و خوش‌ساخت‌تری است.
فیلم درمیشیان درباره دانشجوی کرد ستاره‌داری است که سال‌هاست از دانشگاه دور بوده، کار و شغل درستی ندارد و در رابطه عاطفی‌اش دچار مشکل است. پدر دختر برای آینده او آرزوهای زیادی دارد که پسر توان انجام آن را ندارد. اول سراغ فیلمنامه برویم بهتر است. فیلم مصداق بارز بلند کردن چند هندوانه با یک دست است. درمیشیان خواسته در مورد تمام معضلات این چند سال صحبت کند.
 کلیدواژه هم هشت سالی که گذشت است؛ هشت سالی که دانشجویان ستاره‌دار شدند، هشت سالی که بازار کار از بین رفت و دلالی شغل پرطرفداری شد. فروش تمامی در این هشت سال به خاطر مشکلات مالی افزایش پیدا کرد، دزدی زیاد شد، اختلاس و روابط فامیلی در اقتصاد ریشه دواند و افسردگی مانند خوره به جان جوانان افتاد. ناگفته پیداست اگر بخواهی تمام این موارد را در کنار داستان عاشقانه دو جوان فیلم بگنجانی هیچ‌وقت نمی‌توانی از سطح عبور کنی.
مجبوری به تیپ‌سازی راضی شوی؛ اینکه هر کسی بیاید و برایت سخنرانی کند و برود. قصه‌ای شکل نگیرد، شخصیت‌ها عمق پیدا نکنند، فقط مترسکی باشند از ما به ازای خارجی‌شان. نفهمی قبل و بعدشان چه می‌شود. شاید این‌طور فیلمنامه‌نویسی با اسم فیلم جور در بیاید، ولی دلیل بر درست بودن سیر داستانی نیست. فیلمنامه نقاط ضعف فراوانی دارد، پرداختن به تمام این موضوعات را شاید بتوان در سریالی 20 قسمتی جمع کرد نه در فیلمی دو ساعته.
شاید تا حدی کارگردانی نقاط ضعف فیلمنامه را پوشانده، دیگر از حرکات سریع و سردردآور فیلم قبلی درمیشیان، یعنی بغض خبری نیست. هرچند باز هم در تصویربرداری اختلافی بین درمیشیان و دیگر فیلمسازان می‌بینیم، انگار فیلم روایت مستندگونه‌ای دارد. نمونه‌اش را در فیلم‌های سینمایی به یاد ندارم، ولی در مستند‌ها به خاطر دارم حرکات سریع دوربین و تعویض جای کاراکتر در لحظه. درمیشیان توانسته شخصیت عصبی و در حقیقت روانی نقش اول را با این حرکات تا حدی در بیاورد. از بازی محمودزاده هم نباید بگذریم.
 انصافا نقشش را خوب بازی کرده. فیلم هرچه ضربه خورده از فیلمنامه است. شاید بتوان اسم فیلم را «من عجله دارم» هم گذاشت، چون انگار همه چیز قرار است در دو ساعت رفع و رجوع شود. طراحی صحنه و قاب‌بندی و دیگر مسایل چندان قابل تعریف نیست. در حقیقت فیلم درمیشیان در بین آثار امسال جشنواره فیلم فجر متوسط بود، نه بیشتر و نه کمتر. اگر منتقدانی که همیشه منتظرند تا به بهانه‌ای به دولت و موج ایجادشده در کشور بتازند، بر ضعف‌های ساختاری فیلم دست می‌گذاشتند حق را به آنها می‌دادیم.
اینکه فیلم را ول کنی و به خاطر تفاوت دیدگاه ناجوانمردانه بر فیلم بتازی کار درستی نیست. هرچند خیلی هم فیلم درمیشیان ضرر نکرده و مطمئنا در بخش بین‌الملل تماشاچیان خودش را دارا خواهد بود، آن هم نه به لطف کیفیت خارق‌العاده‌اش بلکه به خاطر شانتاژ عده‌ای بی‌سواد که نه سینما می‌فهمند و نه هنر و فقط به دنبال تحمیل نظر خود هستند. قاعدتا اعتدال چیزی جز دفاع از حقیقت نیست، نباید حقیقت را فدای مصلحت کرد، عقب‌نشینی و باز هم عقب‌نشینی، نتیجه روشنی ندارد.

 

به بهانه اکران فیلم «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری؛ با سبیل وارد نشوید!
محمدجواد تاج‌الدین - له و لورده شدیم، تنها تعریفی که می‌شود از اتفاقات صف فیلم «ماهی و گربه» پشت در سینما فلسطین گفت. آخرین روز نمایش بود. علاقه‌مندان مکری که بیشتر از جوانان بودند، از ساعت 10 صبح پشت در سینما فلسطین صف بستند، در حالی که فیلم ساعت 10 شب نمایش داده می‌شد. شاید اگر می‌دانستیم سینما تک خانه هنرمندان هم قرار است روز 26 بهمن‌ماه فیلم مکری را نمایش دهد با حرص و ولع کمتری به سینما هجوم می‌بردیم.
از استقبال مردمی می‌شد فهمید با فیلم دست و پا بسته‌ای طرف نیستیم. وقتی مطمئن‌تر می‌شویم که با کسانی که در صف ایستادند چند دقیقه‌ای گپ می‌زنیم، همه‌شان یا سینما می‌خوانند یا طرفدار پر و پا قرص سینما‌ هستند هرچند بعضی‌ها اداهای انتلکتیشان را همیشه با خود حمل می‌کنند.
مکری را از قبل می‌شناختم، فیلم کوتاه طوفان سنجاقکش را دیده بودم و ازمحدوده دایره‌اش چیزهایی به گوشم خورده بود. حالا او با ماهی و گربه در جشنواره فیلم فجر بود، فیلمی که توانسته جوایز بین‌المللی بسیاری برایش دست و پا کند.
می‌گویند اصغر فرهادی سینمای ایران را با درامش به جهانیان معرفی می‌کند و شهرام مکری با نبوغش. با این پیش‌زمینه وارد سالن سینما شدیم، با تنی کوفته و اعصابی خرد شده، بگذریم.اولین نکته‌ای که باعث جلب توجهت می‌شود نوع ساخت فیلم است. مکری فیلم دو ساعت و چند دقیقه‌ای‌اش را در یک پلان سکانس گرفته، یعنی فیلم کات ندارد. اگر بازیگری در دقیقه 20 دچار اشتباهی شود، همه چیز از اول شروع خواهد شد. اولین کلمه‌ای که بعد از شنیدن این تعریف به ذهنم رسید شجاعت بود! همیشه می‌گویند اولین چیزی که به ذهنت می‌رسد، بهترینشان است. مکری شجاعت دارد. شجاعت دارد تا داستانش را آن‌طور که می‌خواهد تعریف کند. شجاعت دارد تا به روش خودش کارگردانی کند. وقتی شجاعت با نبوغ و سواد گره می‌خورد، نتیجه‌اش دیدنی است.از بازی‌های فیلم که بگذریم، داستان تا آخر روی صندلی سینما میخکوبت می‌کند. فیلم با نریشنی شروع می‌شود که داستانش را لو می‌دهد. در سال 1377 رستورانی جنگلی در شمال کشور به خاطر فروش گوشت غیراحشام تعطیل شد. همزمان دختر جوانی هم در آن محل مفقود شده بود. کارگردان به تو جواب قاطعی نمی‌دهد، در ادامه می‌گوید هیچ‌وقت معلوم نشد آیا گم شدن دختر و بسته شدن رستوران با هم ارتباطی داشتند یا نه. باز هم کارگردان میخش را اول فیلم می‌کوبد! فیلم داستان ترسناکی دارد، با توجه به این نکته که بخشی‌اش واقعی است. حالا دیگر بار فیلم از روی داستان برداشته می‌شود و روی کارگردانی می‌افتد. عده‌ای جوان برای برگزاری فستیوال بادبادک به دریاچه‌ای خوش منظره پناه بردند. دو مرد عجیب و صاحب رستوران کنارشان پرسه می‌زنند. فیلم دو ساعته مکری روایت 10 دقیقه‌ای اتفاقات اطراف دریاچه است. انگار مکری می‌خواهد کارگردانی به روش دایره‌ای را به نام خودش ثبت کند. دو جوان کنار چادر با هم بحث می‌کنند و 200 متر آن طرف‌تر، دو جوان دیگر بر سر بادبادک کلنجار می‌روند، دوربین اتفاقات بین دو جوان نزدیک چادر را می‌گیرد، بعد راه می‌افتد دنبال یکی از آنها، وقتی آن سوی دریاچه می‌رسیم و سراغ دو جوانی می‌رویم که دارند با بادبادکشان کلنجار می‌روند، می‌بینیم آن دو جوان قبلی کنار چادر ایستاده‌اند، یعنی ما دور خودمان و آنها می‌چرخیم و زمان کوتاهی از اتفاقات آن محل را چند بار و چند بار پشت هم و از دید آدم‌های آنجا مرور می‌کنیم! برای دفعه ششم که یک دیالوگ را از زبان مردان رستوران‌دار می‌شنوی به سبیلت هجوم می‌بری. آنقدر فیلم جذبت می‌کند که متوجه نمی‌شوی نصف سبیل‌هایت را کندی!
انتظار نداری کارگردانی ایرانی کلیشه‌های مرسوم اطرافت را بشکند. شاید اگر این فیلم را یک خارجی می‌ساخت آنقدر جذبت نمی‌کرد. ولی یک ایرانی داستان را آن‌طور که می‌خواهد روایت می‌کند. دنیای خودش را ساخته، نمی‌ترسد از اینکه کاراکتر دو قولویی در فیلم داشته باشد که یکی دست چپ ندارد و یک دست راست و تکمیل‌کننده ساختار دایره‌ای فیلم‌اند. فیلم ارزش دیدن چند باره را دارد. اینکه بنشینی، در خاموشی سینما روی صندلی لم بدهی و ببینی که تخیل فیلمساز انتهایی ندارد. حتما نباید از نقطه ایکس به نقطه ایگرگ برویم. می‌شود در مدیوم سینما تجربه کرد، ساخت و زیبا هم ساخت.

 

پرفروش‌های یک کتابفروشی: نویسندگان زن
گروه فرهنگ- نگاهی به فهرست کوتاه پرفروش‌های اخیر فروشگاه مرکزی شهر کتاب نشان می‌دهد نویسندگان زن و داستان‌های زنان از محبوبیت قابل‌توجهی در بین کتابخوان‌ها برخوردارند.
1- دوزخ یا inferno نام کتابی رازآلود و هیجانی از نویسنده معروف دن براون است. این چهارمین کتاب از مجموعه کتاب‌های ماجراجویی‌های پروفسور رابرت لانگدون است که در هفتم می‌۲۰۱۳ در آمریکا به چاپ رسیده است. داستان این رمان در فلورانس ایتالیا اتفاق می‌افتد و رابرت لنگدون تنها کسی است که می‌تواند جهان را از یک تهدید بزرگ نجات دهد. سبک نوشتاری دن براون در این رمان نیز مانند آثاری است که پیش از این مخاطبان ایرانی در کتاب‌هایی مانند «نماد گمشده» و «راز داوینچی» با آن‌ آشنا شده بودند. وی در این‌باره گفت: این نویسنده موضوعی را دستمایه خلق رمان قرار می‌دهد و آن را با ترکیب تاریخ و هنر پرورش می‌دهد. بستر داستان او بخش «دوزخ» کتاب کمدی الهی دانته است و «دن براون» در قالب داستانی پرکشش به نمادپردازی مشغول است و اطلاعات زیادی را به مخاطب می‌دهد.
2- بعضی از کتاب‌ها پیش از آنکه به پیشخوان کتابفروشی برسند، فراموش می‌شوند بعضی اما می‌مانند حتی در روزگار بی‌رونق کتاب در سرزمین ما.
«چهل نامه کوتاه به همسرم» از آن دسته کتاب‌هایی است که فراموش نمی‌شوند، هر از چندی تجدید چاپ هم می‌شوند و گاه‌گاه به فهرست پرفروش‌های یک کتابفروشی هم می‌رسند. نادر ابراهیمی نه‌تنها در
«چهل نامه کوتاه به همسرم» بلکه در سایر آثارش نیز همچون «آتش بدون دود» یا «بر جاده‌های آبی سرخ» و... جایگاه ویژه‌ای به زن می‌دهد. در «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» اگرچه زن داستان مسبب ویرانی یک عشق رویایی و یک پیوند ازلی است اما ابراهیمی باز بسیار به مخاطبش فرصت می‌دهد تا او را دوست داشته باشد. در آثار نادر ابرهیمی، اگرچه مردان غیور با دلاوری‌های شورانگیز و عشق‌های آتشینشان نقش‌های ماندگار می‌آفرینند اما به شکلی اسطوره‌ای، زنان در داستان‌های او گویی مرکز جهانند. در این میان
«چهل نامه کوتاه به همسرم»، مجموعه نامه‌های نادر ابراهیمی است به همسرش که شاید الهام‌بخش او در این همه ستایش از زنان بوده است.
3- یکی از جریان‌های غالب و مهم د‌‌ر اد‌‌بیات معاصر فرانسه را زنان د‌‌استان‌نویس این کشور از د‌‌هه 90 میلادی‌ رقم زد‌‌ه‌اند‌‌. د‌‌ر این میان آنا گاوالد‌‌ا، شهرزاد‌‌ د‌‌استان‌پرد‌‌ازان فرانسوی است که با قصه‌هایش قلب خوانند‌‌گان را تسخیر کرد‌‌ه است.
مجموعه داستان «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» شامل 12 داستان کوتاه است. داستان‌هایی که با وجود سادگی باعث مشغولیت ذهنی خواننده می‌شوند. ضمن اینکه این کتاب‌ تا سال 2007 - اولین سال انتشار خود- (ماه سپتامبر ) یکصد ‌‌هزار نسخه د‌‌ر فرانسه فروش د‌‌اشته است و تا این تاریخ به 20 زبان ترجمه شد‌‌ه و د‌‌ر فرانسه و بلژیک چند‌‌ جایزه معتبر را به خود‌‌ اختصاص د‌‌اد‌‌ه است.
آنا گاوالدا نویسنده‌ای‌ است که به ساد‌گی از آنچه در دور و برمان می‌گذرد، می‌نویسد؛ بی‌حذف و اضافه. داستان‌های وی به راحتی هر چه تمام‌تر احساسات آدم‌های داستانش را نشان می‌دهند. آنها در عین سادگی لایه‌دار و عمیق هستند. روزمرگی‌ها و ریزترین تفکرات ذهن یک انسان زیر ذره‌بین اندیشه او قرار گرفته‌اند. تلاش نمی‌کند شگفت‌زده‌مان کند. در واقع «آنِ» این داستان‌ها، همین بی«آن» بودنشان است. روزمر‌گی‌هایی که تلخ، یا شیرین، همینند که هستند؛ صادقانه و حقیقی. روزنامه‌ ماری فرانس درباره‌ این کتاب نوشته است: «داستان‌ها هم خارق‌العاده‌اند هم گزنده و در عین حال غم‌انگیز. گلی زیبا با خارهای زیاد.» یا شاید به قول خود گاوالدا، «واقعیات ناخوشایندی که به آرامی از آنها سخن رفته است»، هر چند که کتاب داستان‌های خوشایند هم دارد.
4- مترجم دردها نخستین اثر از جومپا لاهیری نویسنده هندی‌تبار آمریکایی است که با همین نخستین اثرش، برنده جایزه ادبی پولیتزر در سال ۲۰۰۰ شد. جومپا لاهیری طی شش سال تحصیل در بوستون شروع به نگارش داستان کوتاه کرد و بعدها ۹ داستان از آنها نخستین مجموعه داستانی‌اش به نام «مترجم دردها» را شکل داد. در این داستان‌ها موقعیت‌هایی چون مشکلات ازدواج، ناامیدی و قطع ارتباط میان نسل‌های مهاجران روایت می‌شوند. لاهیری می‌گوید: «در ابتدا که این داستان‌ها را می‌نوشتم هرگز نسبت به ترسیم زندگی آمریکایی‌های هندی‌تبار خودآگاه نبودم و بدون تصمیم قبلی این داستان‌ها با کاراکترهایی هندی‌تبار شکل گرفتند. در واقع انگیزه اصلی که مرا به این سمت برد مخلوط کردن و آزمودن پیوند دو دنیا چون هند و آمریکاست که من به آنها تعلق دارم؛ امری که پیش از نگارش یافتن روی صفحه کاغذ برای انجام آن شجاعت یا بلوغ کافی نداشتم».

 

اظهارنظر وزیر ارشاد درباره  نشر چشمه
ایسنا- علی جنتی درباره پایان تعلیق نشر چشمه گفت: نشر چشمه در هیات بدوی محکوم شده بود و در هیات تجدیدنظر، تجدید نظری صورت گرفت و رای آن 24 ماه محرومیت این نشر از نشر کتاب بود که بعد از 24 ماه، این ناشر می‌تواند به کار خود ادامه دهد. این 24 ماه از همان زمانی که نشر چشمه تعلیق شده، حساب شده است. وزیر ارشاد در پاسخ به پرسش درباره وضعیت حضور نشر چشمه در بیست‌وهفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گفت: قاعدتا باید نشر چشمه در نمایشگاه کتاب شرکت کند و منعی برای آن وجود ندارد.
وزیر ارشاد در حالی این اظهارات را مطرح کرد که برخی پایان مهلت ثبت‌نام در نمایشگاه کتاب را مانع حضور این ناشر در نمایشگاه کتاب پیش‌رو عنوان کرده‌اند.
مسوول روابط عمومی نشر چشمه درباره حضور نداشتن این نشر در نمایشگاه کتاب آینده که در اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شود، می‌گوید: با توجه به قوانین نمایشگاه کتاب، ما می‌توانیم در نمایشگاه شرکت کنیم و به لحاظ قانونی در این زمینه مشکلی نداریم اما با توجه به اینکه بسیاری از کتاب‌های نشر چشمه تجدید چاپ نشده‌اند و برای حضور در نمایشگاه کتاب آماده نیستند، ترجیح می‌دهیم در نمایشگاه کتاب آینده حضور نداشته باشیم.
فعالیت نشر چشمه که در دو سال گذشته به حالت تعلیق درآمده بود می‌تواند از بیست‌وچهارم اسفندماه سال‌جاری فعالیت خود را آغاز کند.

آلبوم مشترک شجریان و پورناظری
مهر- انتشار نخستین محصول همکاری تهمورس پورناظری و همایون شجریان درحالی در سکوت خبری پیش می‌رفت که حالا جزییاتی تازه از این پروژه منتشر شده است.
شنیده می‌شود این آلبوم نه‌تنها یکی از متفاوت‌ترین آوازهای همایون شجریان بلکه یکی از متفاوت‌ترین آلبوم‌های فعالان موسیقی سنتی ایران در سال‌های اخیر است و در آن چیزی غیر از آنچه تا به حال در آلبوم‌های موسیقی ایرانی مرسوم بوده، خواهیم شنید.
در این آلبوم که در نهایت «نه فرشته‌ام، نه شیطان» نام گرفت، تعدادی از سرشناس‌ترین نوازندگان موسیقی جهان به هنرنمایی پرداخته‌اند. هنرمندان برجسته‌ای چون پدرو ائوستاچه (نوازنده سازهای بادی)، جیمی جانسون (نوازنده گیتار باس) و... که حضور این چهره‌ها در کنار نوازندگان سازهای ایرانی و آواز همایون شجریان می‌تواند ترکیب شنیدنی و جذابی برای علاقه‌مندان موسیقی ایران و حتی شنوندگان خارجی پدید آورد.
تهمورس پورناظری موسیقی این آلبوم را به کلی در استودیوی فنتزی استودیو راسم امریکا و آواز همایون را در استودیو شمس تهران ضبط کرده است. «نه فرشته‌ام، نه شیطان» مراحل نهایی آماده‌سازی را پشت‌سر گذاشته و پیش‌بینی می‌شود تا اوایل اسفندماه راهی بازار موسیقی شود.

مهناز افشار؛ دبیر هنری دوره آیین سوارکاری هنرمندان
ایلنا- مهناز افشار، بازیگر تئا‌تر و سینما به عنوان دبیر هنری نخستین دوره آیین سوارکاری هنرمندان ایران انتخاب شد.
این برنامه دوم اسفندماه (جمعه) در مجموعه سوارکاری دشت بهشت کرج برگزار می‌شود.
همچنین مهناز افشار با دعوت از تمامی هنرمندان سوارکار ایران برای حضور در این آیین گفت: سوارکاری در کنار رشته‌های دیگری چون شنا و تیراندازی جزو ورزش‌های سفارش شده بوده که لازم است هنرمندان نیز به سهم خود به فراگیری و انجام آن مبادرت ورزند. سوارکاری یکی از جذاب‌ترین رشته‌های ورزشی انفرادی در عصر حاضر بوده که در ایران به‌ویژه نزد هنرمندان از جایگاه برجسته‌ای برخوردار است. در اولین دوره آیین سوارکاری هنرمندان سوارکار ایران از مبتدی تا حرفه‌ای می‌کوشند تا در کنار یکدیگر فضای همدلی و صمیمانه‌ای شکل داده و توانمندی‌هایشان را درعرصه‌ای غیر از هنر به معرض نمایش بگذارند.
او از تشکیل هیات سوارکاری هنرمندان در آینده نزدیک خبر داد و گفت: پس از برگزاری این آیین سوارکاری و با مشخص شدن هنرمندان متبحر در این زمینه، تعاونی هنرمندان معاصر بنا دارد تیم سوارکاری هنرمندان را ایجاد کرده و در آینده برنامه‌های مشابهی را برگزار کند.

جشنواره فیلم‌های ایرانی در صربستان آغاز شد
ایرنا- پس از جشنواره فیلم‌های سینمای ایران در بلگراد، نوی‌ساد شهر دیگر صربستان میزبان جشنواره فیلم‌های ایرانی شد.
افتتاحیه جشنواره فیلم‌های سینمای ایران با اجرای موسیقی سنتی گروه آوای کرمانشاه، اعزامی از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و با حضور مشتاقان و علاقه‌مندان به فرهنگ و هنر ایرانی، در سالن خانه فرهنگی جوانان شهر آغاز شد.رایزن فرهنگی کشورمان در صربستان با قدردانی از شهرداری و مسوولان خانه فرهنگی جوانان نوی‌ساد گفت: سینمای ایران سرشار از مفاهیم بلند آسمانی و توجه به مبانی فطری انسانی و درصدد تحکیم بنیه‌های اجتماعی است. هرکه با سینمای ایران آشنایی مختصری بیابد بی‌درنگ به آن دلبسته می‌شود و با شوق و ذوق به تماشای فیلم‌های ایرانی می‌نشیند. رایزن فرهنگی ایران از موسیقی سنتی کشورمان نیز به عنوان هنری ریشه‌دار و غنی یاد کرد و گفت: اشعار بزرگانی چون حافظ و سعدی و مولانا و نظامی موجبات بالندگی و شکوفایی موسیقی ایرانی را سبب شده‌اند.وانیا ووچنویچ، معاون فرهنگی شهردار نوی‌ساد نیز در این مراسم از ایران به عنوان کشوری با تمدن درخشان و فرهنگ شکوفا یاد کرد و گفت: ما هم‌اکنون در آغاز راه برای یک همکاری جامع با مرکز فرهنگی ایران برای برنامه‌های گسترده هستیم و علاقه‌مندیم تا این ارتباط را عمیقا تقویت و تحکیم کنیم. معرفی فرهنگ و هنر ایرانی برای مردم نوی‌ساد یک فرصت ارزشمند است و ما همه تلاش خود را به کار می‌بریم تا همکاری‌مان تنها به همین رویداد محدود نشود بلکه روزبه‌روز گسترش یابد.

اجرای ویژه جشنواره موسیقی فجر برگزار شد
فارس- اجرای ویژه جشنواره موسیقی فجر با حضور علی جنتی وزیر ارشاد، علی مرادخانی معاونت هنری وزارت ارشاد، حجت‌الاسلام دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات، احمد مسجدجامعی رییس شورای شهر تهران، علی ترابی مدیر انجمن موسیقی ایران، حجت‌الله ایوبی رییس سازمان سینمایی، حسن ریاحی دبیر جشنواره و هنرمندانی چون هوشنگ ظریف در تالار وحدت برگزار شد.
در ابتدای این مراسم بعد از تلاوت آیاتی چند از کلام‌الله مجید، ارکستر آکادمیک تهران به رهبری امین سالمی به اجرای برنامه پرداختند و سه قطعه از ساخته‌های همایون خرم اجرا کردند. بابک خزایی و شهریار بلوچستانی خوانندگان این ارکستر بودند.
در ادامه این برنامه گروه تئاتر «پاپتی‌ها» به اجرای برنامه پرداختند. بیست و نهمین جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر از 24 بهمن‌ماه آغاز شده و تا اول اسفندماه ادامه دارد.



8

$
0
0

«عصبانی نیستم» بی‌نصیب ماند: خرس طلای برلین در دستان فیلمساز چینی

گروه فرهنگ- مراسم شصت و چهارمین جوایز برلیناله برگزار شد. جشنواره فیلم برلین به عنوان سومین رویداد معتبر سینمای جهان در حالی شب شنبه به کار خود پایان داد که خرس طلای این دوره به همراه تعداد دیگری از جوایز اصلی فستیوال به سینمای آسیا اعطا شد.
«زغال سیاه، یخ نازک» فیلم نوآر چینی به کارگردانی دیائو وینان به عنوان بهترین فیلم برلیناله برنده جایزه خرس طلای این جشنواره شد. بازیگر این فیلم یعنی لیائو فان نیز موفق شد به عنوان بهترین بازیگر خرس نقره‌ای را به خانه ببرد. او تصویر کمیک کارآگاهی الکلی را که در چین کار می‌کند، ارایه کرده است.
شب چینی‌ها با اهدای یک خرس نقره‌ای به لو یی برای درامی با عنوان «پیام سیاه» رسید که برای دستاورد هنری فوق العاده این فیلم به تکمیل شد.
پیش از «زغال سیاه، یخ نازک» در سال 2007 نیز «عروسی توای» ساخته وانگ کوانان همین جایزه را دریافت کرده بود. با این حال برلین همواره جایگاهی برای استقبال از فیلم‌های چینی بوده و برلیناله در سال 1988 نیز خرس طلای خود را به ژانگ ییمو برای «ذرت سرخ» اهدا کرده بود و آنگ لی نیز در سال 1993 برای «میهمانی عروسی» همین جایزه را دریافت کرده بود. فیلم افتتاحیه جشنواره برلین «هتل بزرگ بوداپست» ساخته وس اندرسون نیز جایزه هیات داوران را برد. وس اندرسون اما در مراسم حضور نداشت ولی با ارسال پیامی به دیتر کاسلینگ، کارگردان مراسم از وی خواست تا خرس نقره‌ای را به نیابت از وی بگیرد و از آن مراقبت کند. کاسلینگ نیز گفت که هفته آینده باید بنا به دلایلی به نیویورک پرواز کند و جایزه را شخصا به اندرسون خواهد داد.ریچارد لینکلیتر جایزه بهترین کارگردانی را برای «بچگی» که در تلاشی 12 ساله از رشد یک پسر بچه ساخته شد، دریافت کرد.
خرس نقره‌ای بهترین بازیگر زن نیز به هارو کوروکی بازیگر ژاپنی رسید که در فیلم ملودرام «خانه کوچک» ساخته یوجی یامادا در نقش دختری بازی کرده که شهر زادگاهش را ترک می‌کند تا به عنوان خدمتکار در توکیو کار کند.
خواهر و برادر دوقلو آنا و دیتریش بروگمان نیز خرس نقره‌ای بهترین فیلمنامه را برای نوشتن فیلمنامه «مراحل تصلیب» دریافت کردند که درامی درباره سفر سرنوشت‌ساز یک دختر جوان است. این فیلم را دیتریش بروگمان کارگردانی کرده است.جایزه آلفرد باوئر که به نام اولین کارگردان برلیناله اهدا می‌شود نیز به آلن رنه، کارگردان کهنه‌کار فرانسوی رسید که برای جدیدترین فیلمش با عنوان «زندگی رایلی» یک روز پیش جایزه منتقدان بین‌المللی فیپرشی را نیز دریافت کرده بود. این جایزه یکی از مهم‌ترین جوایز مستقل است که در جشن اهدای جوایز در برلین اهدا شدند.
امسال تنها نماینده ایران فیلم «عصبانی نیستم!» به کارگردانی رضا درمیشیان در بخش پانورامای جشنواره برلین بود که سهمی از جوایز نداشت.
جایزه بهترین فیلم اول جشنواره برلین به «گوئروس» ساخته «آلونسو روییز پالاسیوس» در بخش پانوراما تعلق گرفت. امسال طبق اعلام قبلی جایزه خرس طلای یک عمر دستاورد سینمایی جشنواره برلین به «کن لوچ»، کارگردان انگلیسی برنده نخل طلا اعطا شد.
همچنین جایزه فیپرشی بهترین فیلم در بخش پانوراما نیز به فیلم «طرز نگاه او» ساخته دانیل ریبریو، کارگردان برزیلی رسید و در بخش «فروم» جشنواره نیز جایزه بهترین فیلم از نگاه منتقدین بین‌المللی به فیلم ژاپنی «فرما» اعطا شد که داستان ساده و مینمالیستی آن مورد توجه منتقدین قرار گرفته بود.
جیمز شاموس، تهیه‌کننده مستقل و فیلمنامه‌نویس اسکاری فیلم‌های «آنگ‌ لی» امسال در راس هیات داوران جشنواره برلین قرار داشت.

 

دولت بر گسترش ارتباطات گردشگری تاکید دارد
گروه فرهنگ- رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در دیدار با سفیر پرتغال در تهران گفت که دولت یازدهم و شخص رییس‌جمهور بر گسترش فعالیت‌های گردشگری تاکید دارند.
مسعود سلطانی‌فر، معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در دیدار با ماریو داماش نونس، سفیر پرتغال در تهران این ملاقات را گام مثبتی برای توسعه همکاری‌های فرهنگی و گردشگری دو کشور دانست و گفت: با توجه به قدمت ارتباط دو کشور و روابط چندصد ساله میان ایران و پرتغال، زمینه‌های همکاری بسیاری در حوزه‌های فرهنگی و گردشگری میان دو کشور وجود دارد.
معاون رییس‌جمهور با اشاره به اهمیت جایگاه کشور پرتغال در اتحادیه اروپا یادآور شد: خوشبختانه فضای جدید و سیاست‌های روشن دولت یازدهم، امکان تعامل بیشتر و بهتر با سایر کشورها را فراهم کرده است و ما امیدواریم مردم کشورهای دنیا به ویژه مردم پرتغال از ظرفیت‌های بی‌نظیر گردشگری، فرهنگی، تاریخی و طبیعی ایران استفاده کنند.رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ادامه داد: دولت و رییس‌جمهور دولت یازدهم بر گسترش فعالیت‌های گردشگری و استفاده گردشگران از ظرفیت‌ها و جاذبه‌های ایران تاکید و تمرکز دارند.
سلطانی‌فر بهبود زیرساخت‎های گردشگری را از دیگر برنامه‌های دولت تدبیر و امید دانست و تصریح کرد: سازمان میراث فرهنگی به دنبال ایجاد شرایط و تسهیلات مناسب برای ورود گردشگران به ایران است.
وی بناها و آثار تاریخی را متعلق به تمدن بشری دانست و اظهار داشت: این آثار و بناها معرف بخشی از تاریخ روابط بین دولت‌هاست و ما برای بیان تاریخ و بررسی گذشته، نیازمند حفظ این آثار هستیم.
وی تعامل بخش خصوصی فعال در حوزه گردشگری دو کشور را مهم دانست و افزود: زمینه‌های همکاری بین بخش خصوصی فعال در حوزه گردشگری ایران و پرتغال بسیار زیاد است و بستر لازم برای مشارکت این بخش‌ها باید توسط دولت‌ها فراهم شود.سلطانی‌فر در ادامه گردشگری را موضوعی چندوجهی دانست و گفت: گردشگری علاوه بر ارتقای ارتباطات فرهنگی، همکاری‌های اقتصادی را نیز به دنبال دارد، حضور موسسات گردشگری فعال دو کشور در نمایشگاه‌هایی که در ایران و پرتغال برگزار می‌شود در توسعه روابط فرهنگی و اقتصادی دو کشور موثر خواهد بود.
وی با دعوت از مسوولان دولتی توریسم کشور پرتغال برای بازدید از جاذبه‌های فرهنگی و تاریخی ایران افزود: امیدوارم سال 2014 شاهد اولین نشست مشترک بخش خصوصی فعال گردشگری بین دو کشور باشیم.

 

استاد منسوخ محذوف!

فاضل ترکمن - استاد از خودش تعریف می‌کرد. خیلی از خودش تعریف می‌کرد و کسی جز خودش را نمی‌دید. می‌گفت: «متخصص متن هستم». تاکید می‌کرد که در سراسر ایران‌زمین تنها خودش متخصص متن است! منظورش این بود که بعد از اخذ مدارک تحصیلی‌ـ‌ تکمیلی خودش، توی رشته «زبان و ادبیات فارسی»... و در طی چهار سال کارشناسی، دو سال ارشد و ایضا چهار سال دیگر دکترا و همچنین نزدیک به نیم‌قرن تدریس «شاهنامه»، یاد گرفته است که «دُژَمْ» را «دِژَمْ» نخواند! و بسیار خرسند بود از اینکه می‌داند «بحر هزج اخرب» یعنی چه! اما حتی بلد نبود، به‌اندازه همان مریم حیدرزاده که الکی مسخره‌اش می‌کنند، یک مصراع شعر بگوید، تا مردم با خودشان زمزمه کنند! همان مریم حیدرزاده که «هوشنگ ابتهاج» با آن «سایه‌»ی بزرگ خودش در غزل‌سرایی از طعن و لعن کسی نترسید و توی کتاب «پیر پرنیان‌اندیش...»، درباره‌اش گفت: «این دختر حرف‌های خیلی ساده و قشنگی دارد. زبان خیلی ساده و بعضی جاها هم هنرمندانه. من با رغبت به نوارهایش گوش می‌کنم. بعضی جاها خیلی با قدرت این زبان عامه را به‌کار می‌برد. حرف‌های ساده و نرم و نازکی می‌زند که جامعه خوشش می‌آید و گاهی قافیه‌هایی اختراع می‌کند که فوق‌العاده است...».
به استاد گفتم که من شخصا از «دکترمحمدرضا شفیعی‌کدکنی» پرسیدم: «آیا یک شاعر لزوما باید توی بحر عروض غرق بشود و با تنفس مصنوعی زنده بماند که شعر گفتن را یاد بگیرد؟!» و ایشان فرمودند: «نیمی از علم عروض منسوخ شده است و دیگر به‌کار نمی‌آید و یک شاعر خوب برای سرودن شعر وزن‌دار، تنها باید به‌صورت شنیداری متوجه کم و زیادی هجاهای ابیات و غلط وزنی شعر خودش بشود و کلید این باب، تنها و تنها شعر خواندن است و شعر خواندن است و شعر خواندن...». استاد اما خندید و لابد پیش خودش فکر کرد که مثلا من نمی‌دانم این سطر از غزل معروف «سیمین بهبهانی» را این‌طوری تقطیع می‌کنند:
دوباره می‌سازمت وطن
U / - U - / - U – U -
سیمین بهبهانی؟! هه! استاد فقط اسم سیمین بهبهانی را شنیده و معتقد است که کتاب «عروض و قافیه‌» «دکترسیروس شمیسا»، یک کپی‌برداری ناقص از نظریات «شمس قیس رازی» است! او گمان می‌کند، هیچ‌کس جز خودش قادر به درک ترکیب مسخره‌ و ناکارآمدی مثل: « مُضارعِ مسدّسِ مقبوضِ مکفوفِ ابترِ محذوف» نیست!
استاد عاشق سینه‌چاک «ناصر خسرو» است که به تمام مذاهب دنیا غیر از مذهب خودش فحش عنایت کرده‌اند! استاد «خاقانی» را دوست دارد و به او افتخار می‌کند که برای فهمیدن معنای یک کلمه از شعر این شاعر (که معلوم نیست از کجایش درآورده!)، باید سال‌ها با لغت‌نامه‌های بی‌نهایت جلدی همبستر شد! استاد «شمس لنگرودی» را نمی‌شناخت و نمی‌دانست که چه موشکافانه عرض کرده است: «فرق خاقانی و حافظ در این است که خاقانی فقط به نیازهای عقلی یک عده استاد دانشگاه پاسخ می‌دهد اما شعر حافظ به طیف وسیعی از آدمیزاد پاسخ می‌دهد، از استاد دانشگاه گرفته تا توده مردم عادی که می‌خواهند شب یلدا فال بگیرند و ببینند که مشکلشان حل می‌شود یا نه. برای همین حافظ، حافظ می‌شود و خاقانی، حافظ نمی‌شود. چیزی که در حافظ هست در خاقانی نیست. بیشتر مساله خاقانی صناعات ادبی است و او فقط می‌خواهد به هم‌نوردان خود یادآوری کند که ببینید من اینها را بلد هستم اما حافظ از روی همه اینها پرواز می‌کند و با اندیشه والایی که دارد، به زبان مردم زمانه خود و درباره مسایل آنها حرف می‌زند. برای همین هست که حافظ یا سعدی برتر می‌شوند...».
مشکل استاد این است که فکر می‌کند، تمام شاعران ادبیات کلاسیک می‌شوند: مولوی، یا همین بزرگانی که شمس نام برده... و نمی‌داند هیچ‌کس (جز خودش و ما که دانشجویان این رشته هستیم!)، شاعری به اسم «کسایی مروزی» را نمی‌شناسد! او اعتقاد دارد ادبیات معاصر همین روزها زنده‌به‌گور می‌شود و «شاملو» لولو بوده است!
استاد روزی می‌میرد. من روزی می‌میرم. همه روزی می‌میریم... و «بحر رجز مطوی مخبون» بایگانی می‌شود و دختر و پسرهای هنرمند باز هم به «قبرستان ظهیرالدوله» می‌روند و در نهایت دلتنگی روی سنگ مزار «فروغ فرخزاد» شمع روشن می‌کنند...

 

شماره نود و چهارم مجله حکمت و  فلسفه منتشر شد

بنیامین بهادران- این روزها که مجله اطلاعات حکمت و معرفت و خوانندگان آن در انتظار جشن صدمین شماره آن هستند، شماره نود و چهارم آن در بهمن 1392 به چاپ رسید. دبیر دفتر پیشین که عنوانش دین‌پژوهی2 نام داشت هژیر مهری بود و دبیری دفتر ماه این شماره هم چنانکه از عنوانش هم پیداست- دین‌پژوهی3- به عهده هژیر مهری بوده‌است؛ وی در سر مقاله این شماره چنانکه از عنوان هم برمی‌آید به رویکردهای دین‌پژوهی می‌پردازد و در طول سرمقاله به برخی مهم‌ترین رهیافت‌ها در دین‌پژوهی همچون مردم‌شناسی، روانشناسی، جامعه‌شناسی، پدیدارشناسی به صورت دقیق‌تر تمرکز می‌شود. «دین‌پژوهی و چالش‌های جهان معاصر» نام گفت‌وگویی است از منیره پنج‌تنی با همایون همتی، در این مصاحبه موانع و مشکلات مسیر دین‌پژوهی مورد بررسی قرار می‌گیرد و در ادامه پدیدارشناسی دین به عنوان رشته‌ای در حوزه دین‌پژوهی مورد پرسش و بحث قرار می‌گیرد. دومین عنوان در بخش دفتر ماه «رابطه میان علم و دین» نام دارد، گفت‌وگویی با حسن حسینی از علی بابایی و منیره پنج‌تنی که گفت‌وگوکنندگان در اینجا برای آغاز، پرسش خود را به نفع بحث بر سر تعریفی از دین آغاز می‌کنند و در نهایت با بازشکافی برخی عقاید درباره تعاریف دین و مباحث فلسفه دین گفت‌وگوی خود را با تحلیل آرای آنتونی فلو که در پایان عمر عقایدش را تغییر داد و خلاف باقی عمرش خداباور شد به پایان می‌برند.
«نقدی بر آرا ابن عربی براساس دین‌شناسی ویتگنشتاین» طبق استناد به سخنان نویسنده این مقاله این نوشتار از یکسو ارزیابی توصیفی اندیشه‌های ابن عربی است و از یکسو ارزیابی تحلیلی
- زبان‌شناختی- معناشناختی و سبک سنگین کردن آرای او و هم سنجش‌پذیری آنها با پارادایم دینی-اسلامی. در ادامه بالاخره در این بخش به عنوانی می‌رسیم که جایش تا به حال در این دفاتر سه‌گانه خالی بود، «پدیدارشناسی دین»؛ همان‌طور که در آغاز آمده، پدیدارشناسی دین یکی از اساسی‌ترین رویکردها به دین در قرن بیستم است. این مقاله قدری اصطلاح فلسفی پدیدارشناسی دین را مورد مطالعه قرار می‌دهد و در ادامه چهره‌های شاخص پدیدارشناسی دین مورد بررسی و شناخت واقع می‌شوند. داگلاس الن، نویسنده این مقاله نوشتار خود را با بیان ویژگی‌های پدیدارشناسی به پایان می‌برد. در سراشیبی مقالات دفتر ماه به مقاله‌ای برمبنای نظرات فیلسوفی می‎رسیم که بی‌شک تفکراتش نقش بسزایی در شکل‌گیری برخی ایدئولوژی‌ها و جریانات اجتماعی اعصار بعد از خود داشت: هگل. این نوشتار با عنوان «بازشناسی، و دین در اندیشه هگل» مقاله‌ای است از دامین بوترین ترجمه رضا ماحوزی. آخرین مقاله به چاپ رسیده در دفتر ماه شماره نود و چهارم نوشته‌ای است از فریتووف شووان با عنوان «کاستی‌هایی در عالم ایمان» با ترجمه‌ای از رضا کورنگ بهشتی.
به زودی انتشارات هارپر در آمریکا ترجمه انگلیسی قرآن و تحلیل و تفسیر آن را به چاپ خواهد رساند. این پروژه حاصل 10 سال تلاش گروهی است به سرپرستی‌ پروفسور سیدحسین نصر. نوشتار اول بخش ادب و هنر این ماه نشریه هم گفت‌وگویی است از آمنه شیرازی‌نژاد با سیدحسین نصر. نوشتار دیگر با عنوان نام‌های خدا در اوستا و قرآن مقاله‌ای است از ملیحه شیرخدایی.
«کتابی به گستره فرهنگ» تنها مصاحبه بخش اندیشه و نظر این شماره است، گفت‌وگویی با کریم مجتهدی از میثم قهوه‎چیان. شهودگرایی اخلاقی از جاناتان دنسی و ترجمه ماشاءالله رحمتی، «سنجش و بررسی حمله راسل به هگل» مقاله‌ای قابل توجه و بررسی از لئون‌گیردینک به ترجمه محمدمهدی اردبیلی پایان‌بخش اندیشه و نظر شماره نودوچهارم هستند.
بخش کتاب در این شماره جدا از معرفی کتب خارجی به کوشش کیان رضوی، شامل دو مقاله قابل توجه است؛ اولی با عنوان شیخ کبیر بخش دوم مقاله‌‎ای است که بخش اولش در شماره پیشین به چاپ رسیده بود و دومین، گفت‌وگویی میان منیره پنج‌تنی با بهار رهادوست، نویسنده کتاب «چرا نویسنده نشدم؟». چنان که در این گفت‌وگوی خواندنی پیداست تجربه خواندن این کتاب ویژگی خاص و لذت‌بخش خود را دارد.
آخرین بخش در هر شماره از این نشریه هم به بررسی و گزارش و اطلاع از آخرین سمینارها، جلسات و بزرگداشت‌های فلسفی، پژوهشی در ایران و جهان اختصاص دارد.

 

مراسم پایانی جایزه هدایت برگزار نمی‌شود

ایسنا- جهانگیر هدایت از برگزار نشدن مراسم پایانی جایزه ادبی صادق هدایت که قرار بود در روز تولد این نویسنده برپا شود، خبر داد.
برادرزاده صادق هدایت گفت: معمولا روز 28 بهمن‌ماه که روز تولد هدایت است، ما در خانه هنرمندان ایران برنامه مفصلی داشتیم، اما از زمان دولت قبل اجازه برگزاری این برنامه داده نشد.
وی در ادامه افزود: شهریورماه امسال در تماسی تلفنی با شخصی به عنوان معاون خانه هنرمندان صحبت کردم. ایشان سوال‌هایی را مطرح کردند و بعد سکوت کردند و گفتند با شما تماس می‌گیریم اما بعدا گفتند ما برای این کار روز آزاد نداریم. مجددا به خانه هنرمندان مراجعه کردم، گفتند تقاضای‌تان را بنویسید، من هم نامه نوشتم و اشاره کردم که قبلا این برنامه سال‌ها در خانه هنرمندان برگزار شده است و این تقاضا را مطرح کردم که دوباره این برنامه برگزار شود، اما باز هم گفتند برای این کار روز آزاد نداریم؛ یعنی در این شش ماه، از شهریورماه تا آخر اسفندماه، یک روز هم در خانه هنرمندان جا نداشتند که به صادق هدایت اختصاص بدهند.
جهانگیر هدایت همچنین گفت: بعد از آن با فرهنگسرای شفق تماس گرفتیم، آنها هم گفتند ما معذوریم بنابراین احساس کردم دستور کلی صادر شده که فرهنگسراها و اماکن فرهنگی تهران اجازه ندارند برای صادق هدایت مراسم برگزار کنند چون به هر جا که مراجعه می‌کنیم می‌گویند وقت نداریم. به هر حال بنده اصولا منصرف شدم،‌ اما از من دعوتی به دزفول شد و یک ماه قبل تولد صادق هدایت را در آنجا جشن گرفتیم و با مردم خونگرم و مهربان خوزستان برنامه‌ای اجرا شد که شامل سخنرانی،‌ موزیک زنده و داستان‌خوانی بود.
وی ادامه داد: حالا هم برگزیدگان جایزه هدایت معین شده‌اند اما ما هیچ برنامه‌ای نداریم. قرار است برگزیدگان شخصا به دفتر من در منزلم مراجعه کنند و هدایا و لوح تقدیرشان را بگیرند. ‌چهار برگزیده داریم که یک نفر اول شده و سه نفر بعدی دوم شده‌اند. کسی که اول شده در ونکوور کاناداست و قرار است پدرش به من مراجعه کند و جایزه‌اش را بگیرد. سه نفر دوم هم خودشان می‌آیند و هدیه‌شان را می‌گیرند. علاوه بر اینها به چهار نفر دیگر هم که به آخرین مرحله رسیده بودند هدایایی داده می‌شود اما هیچ مراسمی نیست.
پیشتر درباره جایزه ادبی صادق هدایت اعلام شده بود که پس از ارزشیابی و داوری‌ها، از بین 29 داستان که به مراحل پایانی رسیده بود، تعداد هشت داستان به آخرین مرحله ارزشیابی رسیده که یک داستان از نویسنده جوان ایرانی در ونکوور کانادا و بقیه از آثار نویسندگان ساکن ایران است. از بین نویسندگان این هشت داستان، چهار نفر برنده نهایی اعلام خواهند شد که در روز تولد صادق هدایت در 28 بهمن‌ماه به نفر اول تندیس و به سه نفر بعدی لوح افتخار اهدا خواهد شد اما حالا طبق اعلام برادرزاده صادق هدایت، این مراسم برگزار نمی‌شود و فقط برگزیدگان معرفی می‌شوند.
اسامی نویسندگان و داستان‌های مرحله نهایی جایزه هدایت به ترتیب حروف الفبا از این قرار است: «آینه‌های شکسته» نوشته اسماعیل زرعی، «تلنگر» اثر مهدی م. کاشانی، «خانه‌ها» نوشته حسین یونسی، «سگ» اثر خلیل نیک‌پور، «سگ‌های شینگ» نوشته وحید باقری، «S.D» از امیر یغمایی، «شیکر» نوشته آرش دبستانی و «لیوان یک‌بار مصرف نیمه‌پر» از بهاره ارشدریاحی.صادق هدایت ۲۸ بهمن‌ماه ۱۲۸۱ در تهران به دنیا آمد و ۱۹ فروردین‌ماه ۱۳۳۰ در پاریس به زندگی خود پایان داد. پیکر این نویسنده مشهور در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.از جمله آثار به‌جامانده از صادق هدایت می‌توان به بوف کور، پروین دختر ساسان، ترانه‌های خیام (صادق هدایت)، حاجی آقا، زنده‌ به گور، زنی که مردش را گم کرد، وغ‌وغ ساهاب، سایه روشن، سگ ولگرد، سه قطره خون، عروسک پشت پرده، علویه خانم، ولنگاری و فواید گیاه‌خواری اشاره کرد.

 

اعتراض به «گل گلدون» با صدای اصفهانی
ایسنا- محمد اصفهانی در سومین شب جشنواره موسیقی فجر با مروری بر آثارش به روی صحنه رفت.
تالار وحدت شامگاه 26 بهمن‌ماه میزبان علاقه‌مندان موسیقی پاپ بود که البته انتظار می‌رفت هیچ صندلی خالی در این اجرا به چشم نخورد، اما این‌گونه نبود.اجرا با قطعه «شب تار» از آلبوم «برکت» آغاز شد که با موسیقی کامیل یغمایی همراه بود.
«ماه نو»، «ملا ممدجان»، «دلقک»، «ماه غریبستان»، «دیده بگشا» و... از جمله قطعاتی بود که در این کنسرت اجرا شد.
بخش دیگری از اجرای محمد اصفهانی به اجرای قطعه «گل گلدون» اختصاص داشت که خیلی‌ها این قطعه را با صدای سیمین غانم می‌شناسند. اصفهانی این قطعه را با تنظیمی متفاوت اجرا کرد و پس از پایان قطعه تعدادی از حاضران در طبقه همکف اعتراض کردند که «آقای اصفهانی خیلی بد بود!»یکی دیگر از حاضران نیز گفت: «اصلا برای اجرای این قطعه از آقای شهبازیان اجازه گرفته‌اید؟»
پس از اجرای این قطعه تعدادی از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران سالن را ترک کردند.همچنین محمد اصفهانی با دو وکالیست و ارکستر کامل به روی صحنه رفته بود.

اکران فیلم «سیزده» در اردیبهشت‌ماه
مهر- فیلم سینمایی «سیزده» ساخته هومن سیدی اردیبهشت ماه 93 اکران عمومی می‌شود.
سعید سعدی، تهیه‌کننده ساخته هومن سیدی گفت: پخش این فیلم برعهده نسیم صباست و با برنامه‌ریزی‌های انجام شده اردیبهشت‌ماه فیلم روی پرده می‌رود.
وی افزود: فکر می‌کنم با توجه به استقبال مردم از فیلم در سی و دومین جشنواره فیلم فجر بتوانیم اکران خوبی هم داشته باشیم.
به گفته سعدی، بیشتر مخاطبان اصلی این فیلم جوانان هستند.
در فیلم سینمایی «سیزده» امیر جعفری، آزاده صمدی، ریما رامین‌فر، امیر جدیدی، نوید محمدزاده، یسنا میرطهماسب و ویشکا آسایش بازی می‌کنند. این فیلم داستان پسربچه 13 ساله‌ای است که به دلیل طلاق والدینش دچار بحران‌های اجتماعی می‌شود...
این فیلم در سی و دومین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو حضور داشت و جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کرد که هومن سیدی این جایزه را به رییس‌جمهور تقدیم کرد.

اظهارنظر قریبیان درباره داوری جشنواره
ایلنا- فرامرز قریبیان، عضو هیات داوری سی و دومین جشنواره فیلم فجر گفت: سال‌ها بود داوری را قبول نمی‌کردم چراکه مشکلات را می‌دانستم و مسایلی را که آخر هر دوره درباره داوران گفته می‌شود دیده بودم. اما به خاطر آقای رضاداد که به سینما حسن‌نیت دارد و در برای پیشرفت آن حرکت می‌کند، قبول کردم این دوره به عنوان داور در جشنواره حضور داشته باشم.
وی گفت: به طور طبیعی در جلسات هیات داوری هرکس نظراتی دارد اما به هر حال آنچه در پایان جلسات جمع‌بندی می‌شود ملاک است. مثلا اینکه بهترین فیلم دو انتخاب باشد یا در بخش‌هایی دو سیمرغ داده شود یا اینکه در بخش بازیگر مکمل زن دو دیپلم افتخار داده شود نتیجه مباحث است. در حوزه صدا هم صحبت زیادی شد که در ‌‌نهایت قرار شد به یک فیلم برای صدابرداری و صداگذاری دو سیمرغ داده شود.
این بازیگر تعداد فیلم‌های جشنواره سی‌ودوم را در بخش مسابقه زیاد عنوان کرد و گفت: حدود ۱۰ فیلم مناسب بخش مسابقه نبود و اگر مثل سال‌های قبل ۲۲ فیلم به این بخش راه پیدا می‌کرد قضاوت بهتر می‌شد.
وی با اشاره به حواشی فیلم «عصبانی نیستم» اظهار کرد: در این مورد با توجه به اینکه تهیه‌کننده فیلم از داوری نهایی انصراف داد فیلم از داوری درآمد و نتایجی که در اختتامیه خوانده شد نتایج نهایی هیات داوری با توجه به انصراف یک فیلم بود و جای هیچ‌شک و شبهه‌ای وجود ندارد.

«باغ دلگشا» پری صابری در تالار وحدت
ایلنا- پری صابری که چندی پیش با اجرای نمایش «مرغ باران» مهمان مجموعه تالار وحدت بود از قصد خود برای روی صحنه بردن نمایش «باغ دلگشا» در این مجموعه خبر داد.
این کارگردان و نمایشنامه‌نویس طبق توافق با رضا سعیدی‌پور، مدیر تالار وحدت از اول خردادماه «باغ دلگشا» را در تالار وحدت روی صحنه می‌برد.صابری «مرغ باران» را اردیبهشت‌ماه امسال با تهیه‌کنندگی جهانگیر کوثری روی صحنه برد که در این نمایش هنرمندانی همچون انوش معظمی، امیر یل ارجمند، پژمان کاشفی، علیرضا ناصحی، شهرام نجاتی، الهام دهقانی، هانا کامکار، امین آذری و فرشته نوید به ایفای نقش پرداختند.نمایش «مرغ باران»، داستان نبرد جمشید و ضحاک است. پس از اینکه جمشید خود را به عنوان جانشین خدا معرفی کرد فر ایزدی از او دور شد و ضحاک تخت و تاج را از او گرفت، او با ظلم بر مردم حکومت کرد. کاوه آهنگر و فریدون در مقابل ضحاک ایستادند و او را اسیر کرده و در کوه دماوند به بند کشیدند.



8

$
0
0

جواد مجابی‌: منصور کوشان از کوشندگان جدی هنر و ادبیات بود

ایسنا - جواد مجابی با اظهار تاسف از درگذشت منصور کوشان، او را از کوشندگان جدی هنر و ادبیات توصیف می‌کند‌‌.
این نویسنده و شاعر درباره منصور کوشان که به‌تازگی از دنیا رفته، گفت‌: شخصا از درگذشت شاعر‌، قصه‌نویس،‌ نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار بزرگ ایرانی که در نروژ درگذشت، اندوهگینم‌‌. شخصیت منصور کوشان در دو زمینه اهمیت داشت؛ یکی روزنامه‌نگاری‌ و دیگری در زمینه آثار آفرینشی‌‌. او روزنامه‌نگاری را از جوانی آغاز کرده بود‌‌. کوشان که در اصفهان به دنیا آمده بود در همان شهر با «جُنگ اصفهان» همکاری می‌کرد و بعد با مجله‌های «تکاپو»،‌ «آدینه»‌، «دنیای سخن»‌ و «بوطیقای نو» همکاری کرد‌‌. او در خارج از ایران هم «جُنگ زمان» را منتشر می‌کرد‌‌.
وی افزود‌: کوشان به عنوان یک روزنامه‌نگار متعهد به فرهنگ و هنر ایران پرداخته است‌‌. او غالبا نشریات ادبی را سردبیری کرده است‌‌. در دوره‌ای که در دهه 70 «تکاپو» را منتشر می‌کرد، من، دکتر رضا براهنی و محمد مختاری به عنوان شورای نویسندگان با او همکاری می‌کردیم‌‌. او از کوشندگان جدی هنر و ادبیات معاصر بود که زندگی‌اش را وقف فرهنگ ایران کرد‌‌.
مجابی همچنین گفت‌: فعالیت اصلی کوشان با مجله «گردون» شروع شد‌‌ و بعدها به تدریج در نشریات دیگر هم قلم زد و کل زندگی‌اش را که با آثار ادبی و روزنامه‌نگاری آغاز شده بود با همین فعالیت‌ها به پایان رساند‌‌. کوشان در سال‌هایی که ایران نبود وقتش را صرف تحقیق در ادبیات کهن ایران و اساطیر کرد‌‌. او مقالاتی هم درباره ادبیات معاصر منتشر کرده است‌‌. کوشان از آدم‌هایی است که به‌طور حرفه‌ای به ادبیات و روزنامه‌نگاری پرداخته و از چهره‌های شاخص در این زمینه بوده است‌‌.
مجابی در ادامه گفت‌: از منصور کوشان در زمینه آثار آفرینشی حدود 11 رمان و داستان کوتاه منتشر شده که اولین آنها رمان «محاق» است‌‌. او در زمینه نقد‌، بررسی و شناخت‌ نیز پنج مجموعه منتشر کرده است که اولین آنها «ایران،‌ ایرانی‌ و ما» نام دارد‌‌. در مورد ایبسن هم تحقیق مفصلی انجام داده است‌‌. او چهار مجموعه شعر منتشر شده هم دارد که اولین آنها «سال‌های شبنم و ابریشم» نام دارد‌‌. کوشان شش نمایشنامه هم منتشر کرده که «قربانیان خواب پنهان» عنوان اولین آنهاست‌‌ البته بعضی از آثار کوشان هنوز منتشر نشده‌اند‌‌. او کارهایی هم در دست انتشار داشت که امیدوارم منتشر شوند‌‌. رمان‌های «مهاجر» و «شاهد» و مجموعه داستان‌های «این مادران» و «آواز‌های خاموش در تبعید» از جمله این آثار هستند‌‌.
مجابی سپس گفت‌: کوشان در نقد و بررسی و شناخت کتاب «جست‌وجوی خرد ایرانی» را نوشته که منتشر شده است‌‌. همین‌طور کتابی را با عنوان «زندگی و اندیشه مانی حیا و شهاب‌الدین سهروردی» درباره این دو شخصیت نوشته است‌‌. «هستی‌شناسی داستان فارسی» هم از دیگر آثار اوست‌‌. کوشان در زمینه شعر چهار مجموعه دیگر هم دارد که احتمال دارد بعضی از آنها منتشر شده باشند‌‌. این چهار مجموعه عبارتند از «خطابه‌های زمینی»،‌ «مولودی‌های رویا»‌، «ترانه‌های هزاره کهن» و «گفت‌سنگ‌ها»‌‌‌. کوشان حدود 9 نمایشنامه هم داشت که برای چاپ آماده بودند اما نمی‌دانم منتشر شدند یا نه‌‌.
وی اضافه کرد‌: کار مهمی که کوشان انجام داده انتشار «جُنگ زمان» است‌‌. این جُنگ دربرگیرنده مهم‌ترین مقالات تحقیقی نویسندگان، شاعران‌ و محققانی است که در خارج از ایران فعالیت کرده‌اند و شماره اول آن در سال 1388 منتشر شده است‌‌. من حدود 9 شماره از این جُنگ را خوانده‌ام و به نظرم جُنگ ادبی ممتازی است که انتشار آن تا همین اواخر ادامه پیدا کرد‌‌. در ایام بیماری کوشان قرار بود شماره‌ای مخصوص جهت بزرگداشت او منتشر شود و از نویسندگان داخل و خارج دعوت شده بود درباره‌اش بنویسند که احتمالا به‌زودی منتشر می‌شود‌‌. من هم در آن شماره درباره او یادداشتی نوشته‌ام‌‌.
منصور کوشان، نویسنده و شاعر ایرانی مقیم نروژ که پنجم دی‌ماه سال ۱۳۲۷ در اصفهان به دنیا آمده بود، یکشنبه، 27 بهمن‌ماه در سن 65 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان از دنیا رفت‌‌.
محاق؛ خواب صبوحی و تبعیدی‌ها؛ آداب زمینی؛ زنان فراموش‌شده؛ دهان خاموش؛ راز بهارخواب؛ واهمه‌های مرگ؛ واهمه‌های زندگی؛ قربانیان خواب پنهان؛ بودن از نبودن؛ یک بار دیگر، یک بازی دیگر؛ کسوف عروسک‌ها؛ محفل عاشقان؛ بازی‌های پنهان؛ مفهوم دیگر الفبا؛ سال‌های شبنم و ابریشم و قدیسان آتش و خواب‌های زمان از جمله آثار برجامانده از منصور کوشان هستند‌‌.

 

درباره «جمجمه‌ای در کانامارا» به کارگردانی علی پروشانی: نمایشی که در آن چرت نمی‌زنید
المیرا حسینی - راستش همه چیز شکل بهتری پیدا می‌کرد اگر آن آقای تماشاچی‌نما برای هر قسمت بی‌نمک و بانمک نمایش به صورت نامتعارف و بلندی نمی‌خندید و وسوسه خفه کردنش با بند کیفم در تمام مدت اجرا همراهم نبود‌‌.
دوستی دارم که خود کارگردان تئاتر است و می‌گوید ملاکش برای خوب یا بد بودن یک نمایش این است که در طول اجرا نخوابد و اگر با اثری کسل‌کننده مواجه شود، بازیگر با صحنه مردی مواجه می‌شود که سرش را به پشتی صندلی تکیه داده و به خواب عمیقی فرو رفته است‌‌. از این نظر جمجمه‌ای در کانامارا می‌تواند اثر موفقی باشد چون لااقل داستانی دارد که مخاطب را تا پایان کار جذب خود می‌کند‌‌.
رازی که با گره‌های متفاوتی همراه است در سه صحنه کار، یکی یکی باز می‌شوند‌‌.
«جمجمه‌ای در کانامارا» داستان سرراستی دارد‌‌. در این آشفته بازاری که گروه‌های تئاتری گمان می‌کنند پیچیدن داستان در لایه‌های گوناگون و استفاده از استعاره‌های عجیب و غریب، روش خوبی برای متفاوت نشان دادن اثرشان است و هر چه قدر مخاطب گیج‌تر شود و دریافت کمتری از اثر نمایشی داشته باشد آن را به حساب نقطه قوت کار می‌گذارند، دیدن «جمجمه‌ای در کانامارا» امیدوارکننده است‌‌. گروه جوان «دیب» یک اثر رئالیستی را روی صحنه برده‌اند و با هرچه واقعی‌تر کردن دیالوگ‌ها، روی رئالیستی بودن اثر تاکید دارند‌‌. داستان درباره دو مردی است که در گورستان کار می‌کنند و با نبش قبر آدم‌های مختلف، قبرها را خالی می‌نمایند‌ اما وقتی به قبر همسر یکی از گورکن‌ها می‌رسند، گور را خالی می‌بینند و این روشی است بر باز شدن رازی کهنه که تا پایان مخاطب را همراه خود می‌کند‌‌.
 نمایشنامه که اثری از مارتین مک دوناف است با وجود روشن و سرراست بودن تا پایان بیننده را در حالت تعلیق نگه می‌دارد و دست آخر هم قضاوت را بر عهده مخاطب می‌گذارد‌‌.
 این را بگذارید در کنار بازی راحت و قابل قبول شخصیت اول که داستان حول محور او می‌گذرد‌‌. نتیجه، کار استانداردی است که مخاطب را تا پایان نمایش جذب خود می‌کند‌‌ اما چیزی که هرچند در طول اجرای تئاتر خنده را روی لب مخاطب می‌نشاند تا حدود زیادی ناشیانه و بی‌محاباست، استفاده از شوخی‌هایی است که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به مسایل جنسی اشاره دارد‌‌. حربه‌ای که نویسنده‌ها برای جذاب کردن اثرشان از آن استفاده می‌کنند، گاهی نابجا مورد استفاده قرار می‌گیرد و گل درشت به نظر می‌رسد‌‌.
اما با وجود نقاط قوت این اثر، نمی‌توان چشم روی حداقل‌هایی بست که یک کار باید داشته باشد و «جمجمه‌ای در کانامارا» فاقد اینها بود‌‌. آنچه بیش از همه توی ذوق می‌زند، بی‌شناسنامه بودن کار است‌‌. اینکه هیچ بروشوری وجود ندارد که بتوان از روی آن مشخصات اثر نمایشی را مشاهده کرد‌‌.
شاید حداقل حق مخاطب از یک اثر نمایشی، داشتن اطلاعات کافی پیش از اجراست‌‌. همچنین تاخیر در شروع نمایش، آفت چنین کارهایی است که گریبان این نمایش را هم گرفته است‌‌. (اجرای ویژه روزنامه‌نگاران با 20 دقیقه تاخیر همراه بود‌‌. ) از طرفی متاسفانه کمبود سالن‌های نمایشی از یکسو و اختصاس نیافتن سالن‌های اندک موجود به گروه‌های جوان سبب شده تا هر مکانی با اندک تغییر و نورپردازی تبدیل به سالن نمایشی شود‌‌.
در این به اصطلاح «تماشاخانه» بسته به اینکه کجای اتاق نشسته باشید، بخشی از نمایش را از دست خواهید داد و باید از طریق صدای بازیگران، داستان را دنبال کنید‌‌. از طرفی بازی سایر بازیگران آن‌طور که باید با داستان همراهی نمی‌کند‌‌. لکنت پلیس داستان خوب از کار درنیامده و فاکتوری که قرار است یک شخصیت ضعیف‌النفس را به بیننده القا کند، باعث تشویش مخاطب می‌شود‌‌.
 از طرفی این را می‌توان در مورد جوانی که قرار است نقش یک نوجوان پرشر و شور و بی‌مغز را بازی کند هم صادق است‌‌. جوان که قرار است نماد بلاهت باشد با حرکات عجیب و غریب دست و پایش و لحن نامتعارف ادای کلام، چشم و گوش بیننده را خسته می‌کند‌‌. از طرفی دلیل آن همه تحقیری که متوجه این شخصیت در طول داستان می‌شود، قابل درک نیست و این مساله بیش از آنکه معلول متن نمایش باشد، ریشه در بازی ناقص جوان دارد‌‌. شخصیت دیگر این اثر که پیرزن دائم‌الخمری است که وقت خود را به قمار می‌گذراند نیز تنها با نیش تمام‌مدت باز وی در طول اجرا ختم می‌شود‌‌.
در اثری که قرار است مخاطب را از سالن‌های نسبتا راحت و تا حدودی استاندارد تماشاخانه ایرانشهر و تئاتر شهر به طبقه چهارم خانه‌ای قدیمی بکشاند، کار بسیار سخت‌تر خواهد بود‌‌؛ کار سختی که باید منتظر ماند و دید «جمجمه‌ای در کانامارا» از پس انجامش برخواهد آمد؟

 

نجات گیشه سینما با «شهرموش‌ها 2» و «بربادرفته»
ایسنا- منیژه حکمت اظهار امیدواری کرد که دو فیلمی که در حال تهیه آن است باعث نجات گیشه سینما در سال آینده شود‌‌.
این تهیه‌کننده سینما گفت‌: با ارزیابی آثار به نمایش درآمده در جشنواره فجر باید متاسف شد از اینکه سال بعد اکران موفقی را نخواهیم داشت و سینما با این فیلم‌ها ورشکسته می‌شود درحالی که فکر می‌کردیم این قضیه مدیریت می‌شود و مشکل خاصی پیش نیاید‌‌. متاسفانه آن اتفاقی که منتظرش بودیم رقم نخورد‌‌. حکمت با اشاره به دو فیلمی که نوید اکران موفق آنها را در سال آینده می‌دهد، گفت‌: «شهرموش‌ها 2» به کارگردانی مرضیه برومند قطعا می‌تواند سه ماه سینما را نجات دهد و اکران موفقی در سال آینده داشته باشد‌‌.
وی فیلم دوم را «بربادرفته» به کارگردانی رضا عطاران عنوان کرد و ادامه داد‌: این فیلم موضوع کمدی و جذابی دارد و امیدواریم تا آخر فروردین‌ماه کلید بخورد و قطعا مخاطبان زیادی را به سالن‌های سینما خواهد کشاند‌‌.
این تهیه‌کننده افزود‌: با این دو فیلم که از بخش‌خصوصی می‌آید امیدواریم اکران را نجات دهیم در غیر این صورت آینده خوبی رقم نخواهد خورد‌‌.
حکمت در پایان گفت‌: چیزی که در حال حاضر به سینما آسیب می‌زند، بودجه‌های دولتی است که امیدوارم بخش دولتی با بودجه‌هایش پایش را از سینما بیرون بکشد‌ ضمن اینکه باید تکلیف این بودجه‌هایی که به برخی فیلم‌ها اختصاص پیدا می‌کند، هزینه‌ها، فروش و ارتباط با مخاطب این آثار روشن شود‌‌.

 

احتمال انتشار «کلنل» تا آخر سال
ایسنا- رمان «کلنل» محمود دولت‌آبادی در صورت گرفتن مجوز نشر، تا پایان امسال منتشر می‌شود‌‌. در پی پایان تعلیق نشر چشمه، بهرنگ کیائیان از مسوولان این نشر درباره این کتاب که بیش از پنج سال است در انتظار مجوز چاپ است، گفت‌: در صورتی که مجوز چاپ رمان «کلنل» تا یک هفته، 10 روز آینده صادر شود، این رمان را در اسفندماه و تا پیش از پایان سال منتشر می‌کنیم‌‌. وی با اشاره به ویراست نهایی این کتاب که به وزارت ارشاد داده شده است، گفت‌: درباره انتشار «کلنل» قول‌های شفاهی داده شده، اما مجوز چاپ کتاب هنوز صادر نشده است‌‌. در عین حال، علی شجاعی صائین، مدیر اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره صدور مجوز چاپ رمان «کلنل» گفت‌: این کتاب هنوز برای بررسی مجدد به دست ما نرسیده و در صورت بررسی مجدد، طبق روال معمول درباره آن اعلام نظر خواهد شد‌‌. رمان «کلنل» که در ایران با نام «زوال کلنل» در سال 87 برای کسب مجوز نشر ارایه شده و هنوز اجازه‌ انتشار نیافته است، آبان‌ماه امسال برنده جایزه‌ «یان میخالسکی» 2013 سوییس شد‌‌. دولت‌آبادی همچنین با نسخه ترجمه‌ این رمان نامزد جایزه‌ ادبی آمریکا برای بهترین کتاب ترجمه به زبان انگلیسی بود و نامش در فهرست نامزدهای اولیه‌ جایزه‌ بوکر آسیا نیز قرار گرفت‌‌.

رونمایی از «شکست‌ناپذیر» آنجلینا جولی
مهر- بخش‌های کوچکی از فیلم جدید آنجلینا جولی در مقام کارگردان که درباره یک قهرمان المپیک و قهرمان جنگ است، پخش شد‌‌.
این فیلم که تا آخر سال به اکران عمومی در می‌آید درباره قهرمانی به نام لویی زامپرینی است‌‌. بخش‌های کوچکی از فیلم «شکست ناپذیر» یکشنبه 16 فوریه برای اولین بار در شبکه تلویزیونی ان‌‌.‌بی‌‌.‌سی پخش شد‌‌. پیش‌نمایش این فیلم که دومین فیلم ساخته جولی به عنوان کارگردان است، پس از فیلم اول او «سرزمین خون و عسل» محصول سال 2011، در سال 2014 به نمایش عمومی در می‌آید‌‌. در این آنونس که تام بروکا آن را روایت کرده، بخش‌هایی از داستان زندگی قهرمان جنگ و المپیک لوییس (لویی) زامپرینی روایت می‌شود‌‌. در این فیلم جک اوکانل در نقش این قهرمان ایفای نقش کرده است‌‌. او پس از سقوط هواپیمایش در جنگ جهانی دوم، 47 روز بین مرگ و زندگی در تقلا بود و سرانجام توسط نیروی دریایی ژاپن دستگیر و به کمپ اسرای جنگی فرستاده شد‌‌. این فیلم با اقتباس از کتاب پرفروش لورا هیلنبراند ساخته شده و در آن دامنال گلیسون، فین ویتروک، گارت هدلوند، جان ماگارو، آلکس راسل و میاوی بازیگر ژاپنی که برای اولین بار در فیلمی انگلیسی بازی کرده، ایفای نقش کرده‌اند‌‌.

دلجویی صداوسیما از بختیاری‌ها
ایرنا- مدیرکل روابط‌عمومی سازمان صداوسیما از سفر قائم‌مقام رییس رسانه ملی به خوزستان و دلجویی وی از بختیاری‌ها خبر داد‌‌. سیدتقی سهرابی گفت‌: گروهی که عزت‌الله ضرغامی دستور داده بود ماجرای سریال «سرزمین کهن» را پیگیری کنند، به سرپرستی حجت‌الاسلام موسوی‌مقدم به خوزستان سفر می‌کند‌‌. وی ادامه داد‌: اعضای این گروه متشکل از کارشناسان رسانه است‌‌. آنها با ائمه جمعه و نماینده ولی‌فقیه در خوزستان و نمایندگان این استان در مجلس دیدار خواهند داشت‌‌. سهرابی عنوان داشت‌: این گروه همچنین با کسانی که از بخش‌هایی از سرزمین کهن دلخور شده بودند، دیدار می‌کنند و به بررسی اتفاق روی داده جهت تنویر افکار عمومی می‌پردازند‌‌. هرچند که گفت‌وگوهای تلفنی بسیاری انجام شده و سوءتفاهم تا حد بسیاری مرتفع شده است‌‌. وی گفت‌: این موضوع برای رییس سازمان صداوسیما از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود به همین دلیل این گروه به خوزستان سفر می‌کنند‌‌. امیدواریم نتیجه و جمع‌بندی این سفر هرچه سریع‌تر مشخص تا تکلیف ادامه پخش سرزمین کهن نیز مشخص شود‌‌. طی روزهای اخیر قوم لر بختیاری در اعتراض به دیالوگ‌هایی از سریال سرزمین کهن اقدام به تجمع مقابل فرمانداری دزفول کرده بودند‌‌.



8

$
0
0

صادق هدایت از 28 بهمن 1281 تا 20 فروردین 1330: 49 سال تنهایی

بوف کور در میان آثار هدایت از جایگاه و شهرت ویژه‌ای برخوردار است و بیش از بقیه مورد بحث و نقد و نظر قرار گرفته و به چند زبان ترجمه شده است.
جلال آل‌احمد در مجله علم و زندگی مورخ 1330 خورشیدی با عنوان «هدایت بوف کور» می‌نویسد
بوف کور زبان خود هدایت است، خود اوست که در آن سخن می‌گوید، لحن خودش را دارد، مکالمه خود او است با درونش، صمیمی‌ترین رابطه‌ای است میان او و سایه‌اش که بر دیوار قوز کرده و همچون بوف کور نشسته. دلهره‌های عوام نیست، حرف و سخن‌های عادی شده نیست. زبان تازه‌ای است، ناراحت‌کننده است، شلاق می‌زند....
آل‌احمد در ادامه به کاوش در ژرفنای روح و روان صاحب اثر می‌پردازد: بوف کور کوششی است برای درک ابدیت زیبایی، انتقام آدم میرای زودگذر است از این زندگی از این محیط، انتقام زوال یابنده است از زوال و ابتذال....
در ارتباط با آثار صادق هدایت، اظهارنظرهای گوناگون و متضاد فراوان دیده می‌شود. در این رهگذر محکوم کردن این نویسنده و آثارش به خاطر بدبینی و منفی‌گرایانه دانستن آنهاست. در برخی نوشته‌ها و نقدها درباره آثار هدایت که کم هم نیستند، مرگ او در واقع نوع مرگ نویسنده را با برداشت‌های شخصی خود به عبارت دیگر با نسبت سیاه انگاری زندگی پیوند زده‌اند که نمی‌تواند دست کم با منطق و استدلال تجربی مناسبت داشته باشد چراکه هنرمندان و نویسندگان دیگری را هم می‌توان پیدا کرد که با مرگ خودخواسته از دنیا رفته‌اند و گاه نیز نوعی ناامیدی از «بودن» در آثارشان هم دیده می‌شود اما هیچ‌گاه ارزش ادبی و هنری و در یک کلام میراث ماندگار آنها زیرسوال نرفته است. به عنوان مثال می‌توان از ارنست همینگوی، ویرجینیا وولف، یوکیو میشیما، ژرار دونروال یا ونسان ون‌گوگ نام برد، هنرمندانی که به نظر می‌رسد خودکشی کرده‌اند در حالی که آثارشان با اظهارنظرهای افراطی روبه‌رو نشده است.
در نوشته‌ای با عنوان «آری بوف کور هدایت را باید سوزانید» در 1335 خورشیدی این‌گونه آمده است؛ هر کسی از هم‌میهنان ما با خواندن بوف کور خودکشی نخواهد کرد چنان که حروفچین این کتاب که تاکنون 10 بار آن را خوانده و چیده و مصحح که 30 بار آن را خوانده و تصحیح کرده است، هیچ‌کدام تا امروز خودکشی نکرده‌اند....

صادق هدایت در 28 بهمن‌ماه 1281 خورشیدی، هفت سال پس از قتل ناصرالدین‌شاه و دو سال پیش از انقلاب مشروطه به دنیا آمد.
هنگامی که انقلابیون تهران را گرفتند او شش سال داشت و در پایان جنگ جهانی اول 15 ساله بود. زمان وقوع کودتای 1299 خورشیدی، 18 سال از عمر هدایت می‌گذشت و دست آخر وقتی رضاخان دولت و سلسله پهلوی را بنیاد نهاد، او 23 ساله شده بود.در این دو دهه از زندگی صادق هدایت در جامعه ایران و به طور خاص در سیاست و ادبیات کشور، دگرگونی وسیع و سریعی رخ داده بود که مهر خود را به تفکر و کارهای نویسنده نهاد.
او در یک خانواده بانفوذ، مرفه و صاحب مقام و منزلت اجتماعی و دیوانی متولد شده بود. بنیان‌گذار خاندان هدایت، رضاقلی‌خان بود؛ شاعر و مورخی برجسته در ادبیات که از نیمه‌های دهه دوم تا سال‌های آخر دهه نهم قرن سیزده قمری زندگی می‌کرد.
وی در اشعارش تخلص هدایت را برخود نهاد. بیشتر بازماندگان رضاقلی‌خان در دوره قاجار و پهلوی در سیاست، دولت و ادبیات شخصیت‌های موفقی از کار درآمدند. او دو پسر داشت: مخبرالدوله وزیر معارف بود و نیرالملک وزیر علوم و صادق هدایت نوه نیرالملک بود. پدر هدایت، اعتضادالملک کارمند عالی‌رتبه دولت بود که از ازدواج با دختر عموی خود، صاحب سه پسر و سه دختر شد که یکی از آنها صادق نام گرفت.
***
هدایت در شش سالگی وارد دبستان علمیه شد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت که هنگام برپایی‌اش در 1286 قمری، پلی‌تکنیک بود و سپس به بهترین دبیرستان تهران بدل شد.
بیماری چشم‌درد که در 15 سالگی به سراغ هدایت آمد باعث شد یک‌سال از درس و مدرسه عقب بیفتد. او در 1304 خورشیدی از مدرسه معتبر آن دوران، یعنی فرانسوی- فارسی سن لوئی فارغ‌التحصیل شد.
در کتاب «صادق هدایت/ از افسانه تا واقعیت» از قول مرحوم تقی رضوی، همکلاس او در سن‌لوئی که بعدها دوست تمام زندگی‌اش شد، صادق پسری خجالتی، گوشه‌گیر، بسیار حساس و اغلب گرفته توصیف می‌شود.
«در کلاس روابطم با هدایت در حد سلام و علیک بود که یک روز مارمولکی به مدرسه بردم تا سردرس تاریخ طبیعی نشان بدهم. هدایت آن را که دید یکراست آمد به طرفم و شروع کرد به بد و بیراه گفتن و متهم کردن من به زجر دادن حیوانات بیچاره!
توضیح دادم که همه این کارها در راه علم و دانش می‌شود. در جواب گفت: ظالم همیشه بهانه‌های خوبی برای اعمال پلیدش پیدا می‌کند. پس فرق بین من و تو و آدمکش‌هایی مانند چنگیزخان چیست؟ جواب دادم؛ اصلا قابل مقایسه نیست، او گفت: چرا، هست چون که اگر بشر دست از کشتن حیوانات بردارد، آدم هم نخواهد کشت...»
این دو دانش‌آموز تا پایان زندگی نسبتا کوتاه هدایت دوست هم باقی ماندند. رضوی سال‌ها پس از هدایت در سال 1363 خورشیدی در تهران وفات یافت.
***
هدایت نوشتن را از دوران مدرسه شروع کرد و در آن هنگام دو جزوه منتشر کرد، «رباعیات خیام» و «انسان و حیوان» به تعبیری برخی از تحلیلگران آثار او از جمله نویسنده کتاب «صادق هدایت/ از افسانه تا واقعیت» هر دو نوشته منبعی ارزشمند برای فهمیدن زندگی و کارهای بعدی او به حساب می‌آید. هدایت رباعیات خیام را در سال 1302 در 18 سالگی منتشر کرد. مقدمه کتاب به‌گونه‌ای است که ردپای رشد فکری و روانی نویسنده در آن به روشنی دیده می‌شود.
***
هدایت در بهار 1305 خورشیدی- 1926 میلادی- راهی بروکسل شد و سپس در کارت‌پستالی که از پاریس برای برادرش محمود فرستاده تاریخ مرداد 1306- اوت 1927- را نوشته است. درباره رشته تحصیلی هدایت در اروپا نکات مبهم زیاد است؛ به گفته‌ای او ابتدا دندانپزشکی خواند و بعد چند وقتی هم مهندسی. در کتاب «صادق هدایت/ از افسانه تا واقعیت» آمده است که او به قصد تکمیل تحصیلات در رشته مهندسی به بلژیک رفت و بعد به فرانسه تا درسش را در مدرسه معماری ادامه دهد.به شهادت‌نامه‌های خودش، او هرگز به مرحله تحصیل در رشته تعیین شده که گویا مهندسی معماری بوده، نرسید زیرا از عهده ریاضیات پیشرفته برنیامد، درسی که اصلا با ذوق و استعداد ذاتی او هماهنگ نبود.
تغییر مکان متعدد در اروپا و با وجود تلاش زیادی که برای بهتر کردن روحیه خود انجام می‌داد به گواه مدارک موجود هدایت همچنان افسرده و غمناک بود. به‌عنوان یک توضیح واقع‌گرایانه از قول نویسنده «صادق هدایت/ از افسانه تا واقعیت» می‌خوانیم که او برای ایفای نقش خود به‌عنوان یک محصل تمام‌وقت، فرد مناسبی نبود؛ او کسی نبود که در چارچوب تعهدات و نظم اجباری برای دریافت مدرک درس بخواند. نویسنده اضافه می‌کند «تنبلی» که در بسیاری از داستان‌های هدایت از آن صحبت می‌شود و به طور خاص در «زنده به گور» که در 1309 در پاریس نوشته است با اینکه وصف حال خود او نیست اما به این مشکل اشاره دارد.
هدایت در هفتم اسفندماه 1307 در نامه‌ای از شهر رنس فرانسه به دوستش رضوی در پاریس می‌نویسد: در موضوع درس از سایرین پست‌تر نیستم... ولی رفتن به امتحان و گذرانیدن آن غیرممکن است...»
***
آمده است که هدایت یک‌بار در خردادماه 1307 در یک نقطه پرت افتاده کنار رودی به نام مارن و از بالای یک پل قدیمی خود را به آب می‌اندازد و از آنجایی که شنا نمی‌دانسته از آن به‌عنوان خودکشی تعبیر می‌شود ضمن اینکه خودش در نامه‌ای به برادر بزرگ خود محمود در تهران می‌نویسد: اخیرا یک دیوانگی کردم به خیر گذشت.»
***
هدایت در 12 آذرماه 1329 پس از چند سال اقامت در ایران دوباره تهران را ترک کرد و پس از گذراندن یک شب با خانواده جمالزاده در ژنو، غروب روز بعد به پاریس رسید.
در آن زمان هدایت با حقوق 490 تومان در دانشکده هنرهای زیبا کار می‌کرد. او با هزار زحمت و با تلاش اطرافیان بانفوذی که داشت به طور مثال سهبد رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت و یکی از شخصیت مهم سال‌های دهه 20 خورشیدی ایران که شوهرخواهرش بود، توانست چهار ماه مرخصی استعلاجی بگیرد و راهی پاریس شود.آمده است که هدایت هنگام ورود به پاریس روحیه خوبی نداشت. در نامه‌ای به تاریخ 14 آذرماه 1329 به انجوی شیرازی می‌نویسد: «هیچ حوصله ادامه به کاغذ را ندارم، هیچ میلی به دیدن شهر ندارم... بعدها شاید فرصت بیشتری برای وراجی پیدا کنم...»
تلاش هدایت برای سروسامان گرفتن به سرعت برباد می‌رفت و رفته‌رفته آثار ناامیدی در رفتار و در نامه‌هایش خود را نشان می‌داد.
***
مصطفی فرزانه در آن دوران دانشجوی جوانی در پاریس بود که به هدایت به صورت یک پیشکسوت ادبی می‌نگریست و یکی از معدود ایرانیانی بود که تماس منظم با او داشت. یکی از آخرین دفعاتی که فرزند هدایت را دید به تاریخ 12 فروردین‌ماه 1330/ اول آوریل 1951 میلادی- برمی‌گردد. هدایت در یک هتل ارزان سکونت داشت، دو روز بعد به آپارتمان کوچکی نقل مکان کرد و چند روز بعد از آن هم دست به خودکشی زد.
***
19 یا 20 فروردین 1330، شب هدایت به آپارتمان خود بر‌گشت. پتویی کف آشپزخانه پهن کرد در را بست و روی زمین دراز کشید اما پیش از آن، پیچ گاز را باز کرده بود... و این مرگ بود که آهسته و پاورچین در اطراف صادق هدایت چرخ می‌زد.
***
به پلیس اطلاع داده شد و خبر کوتاهی از مرگ او در مطبوعات فرانسه به چاپ رسید. خانواده هدایت تصمیم می‌گیرند که او در پاریس دفن شود. تشریفات مذهبی خاکسپاری در مسجد مراکشی‌ها برگزار شد. تابوت هدایت در گورستان معروف پرلاشز کنار بسیاری از زنان و مردان نامی جهان به خاک سپرده شد. سنگ اولیه قبر، بعدها توسط برادر او، محمود عوض شد؛ سنگ بلند سیاه‌رنگی با طراحی یادآور بوف کور و نوشته کوتاهی به فارسی و فرانسه جای قبر صادق هدایت را پوشانده است.
***
و آخر اینکه صادق هدایت به‌عنوان یک انسان صاحب عقاید و رفتاری خاص بود که هرکسی آزاد است موافق یا مخالف او باشد و هدایت نویسنده هم بالقوه دوست‌داران و دوست‌ندارانی دارد؛ همه اینها به جای خود اما نکته این است که صادق هدایت به شهادت آثارش که صدالبته ضعیف و قوی در میانشان دیده می‌شود در تاریخ فرهنگ و ادب ما، جایگاه برجسته‌ای دارد اما ما ایرانی‌ها به عادت مالوف که اهل افراط و تفریط هستیم در قضاوت درباره او هم به میانه‌روی عادت نکرده‌ایم.

 

نامه‌ بازیگر «سرزمین کهن» به بختیاری‌ها
ایسنا- در پی اعتراض چند روزه اقوام بختیاری به سریال «سرزمین کهن»، نامه‌ای منسوب به امیر آقایی- بازیگر این سریال- خطاب به اقوام بختیاری در فضای مجازی منتشر شد.
آنچه در زیر می‌خوانید متنی است که از بازیگر «سرزمین کهن» در راستای فراگیری موج اعتراضات اقوام بختیاری در صفحه هوادارانش در فیس‌بوک منتشر شده است.«این تنها می‌تواند از فواید مخصوص فلات ما باشد که چند هفته است سربازان بی‌گناه سرزمینمان در اسارتند و هیچ صدایی از کسی برنمی‌آید. ما عادت داریم از سوراخ سوزن رد شویم و از در دروازه نه!!!!
صدای اعتراض بختیاری‌های عزیز را شنیدم که در چند روز گذشته از هر ناسزا و پیامک گرفته تا تهدید و ارعاب فروگذار نبودند.
سپاس می‌گویم مردم سرزمینی را که آنقدر صبور نبودند و نخواستند صبر پیشه کنند تا ببینند نه کمال تبریری، نه من و نه هیچ کس دیگری قصد بی‌احترامی به قومی را نداشته‌ایم. این ساده‌انگاری در رگ و خون ما جاری‌ است؛ یادآور می‌شوم فیلم‌های کمال تبریزی را که سال‌هاست توقیف است، یادآور می‌شوم ممنوع‌الکاری و جریمه‌ام را برای بازی نکردن در فیلمی که شما دوستش نداشتید.
برادران عزیز بختیاری؛
غیرتتان را می‌ستایم و به نوبه خود تنها می‌توانم بگویم قصد ما بی‌احترامی نبوده است. اساسا قهرمان سریال «سرزمین کهن» یک بختیاری است. اما یک سوال برایم باقی است، آن روزهایی که برای مردم سرزمینم محکوم به ممنوع‌الکاری بودم از این خیل غیرت و جوانمردی چرا حتی شاخه گلی برای تسکین زخم‌هایم روانه‌ام نشد؟
با احترام
امیر آقایی
17 فوریه ۲۰۱۴- لندن»
سریال «سرزمین کهن» در روزهای اخیر اعتراض تعدادی از نمایندگان مجلس و مردم شهرهای بختیاری را در پی داشته است.
در پی این اعتراضات رییس سازمان صداوسیما طی نامه‌ای تذکراتی را خطاب به معاونت سیما ابلاغ کرد.
ضرغامی در این نامه ابلاغ کرد: «باید اطلاع‌رسانی تصویری در مورد حوادث قسمت‌های آینده سریال درباره شخصیت قهرمان سریال که یک بختیاری اصیل است در دستور کار شبکه قرار گیرد ضمنا در برنامه‌های تحلیل هفتگی این سریال با دعوت از کارشناسان ذی‌ربط به‌ویژه در حوزه تاریخ پرافتخار قوم بختیاری، مردم کشورمان را با فداکاری و سلحشوری‌های آنان بیشتر آشنا کنید.»

 

اعضای گروه «چارتار» بین مردم حاضر شدند
مهر- عصر 28 بهمن‌ماه، نخستین آلبوم موسیقی گروه چارتار با نام «باران تویی» با حضور اعضای این گروه موسیقی در فروشگاه کتاب «داستان» در مجاورت فرهنگسرای رسانه رونمایی شد.
در این مراسم آرش فتحی، احسان حائری، آیین احمدی‌فر و آرمان گرشاسبی از جمله اعضای گروه بودند که در این مراسم حضور داشتند.
در این مراسم، ترانه «باران تویی» در فضای فروشگاه کتاب در حال پخش بود و تعداد بسیاری از مخاطبان داخل فروشگاه این آلبوم را خریداری کرده و از اعضای موسیقی مورد علاقه خود می‌خواستند تا آن را امضا کنند.
همچنین تعداد زیادی از علاقه مندان برای خرید آلبوم و دیدن گروه «چارتار» در بیرون از فروشگاه صف بسته و منتظر بودند تا با خلوت شدن داخل فروشگاه برای خرید آلبوم موسیقی «باران تویی» وارد فروشگاه شوند.
این برنامه در حالی اینگونه برگزار شد که دعوت از رسانه‌ها به منظور شرکت در نشست خبری بود ولی نشستی برگزار نشد. همچنین به دلیل ازدحام جمعیت نمایندگان رسانه‌ها امکان صحبت با اعضای گروه «چارتار» را پیدا نکردند و مسوولان فروشگاه کتاب هم مساعدت لازم را نداشتند.

«خط استوا» در خانه هنرمندان
گروه فرهنگ- این روزها نمایش «خط استوا» آخرین تمرین‌های خود را در تماشاخانه انتظامی ادامه می‌دهد. این نمایش داستان جعفر و گلنار زن و شوهری است که زندگی آنها به بازی می‌گذرد. یک میز پینگ‌پنگ در زیر زمین خانه اجاره‌یشان گذاشته‌اند و روز و شب را به بازی می‌گذرانند. بازی آن دو بر سر کشورهاست و در دنیای ذهنی که برای خود ساخته‌اند برنده هر بازی صاحب یک کشور می‌شود. حالا بازی به آخر رسیده‌اند و تنها یک کشور باقی مانده است....
جمال هاشمی، نویسندگی وکارگردانی این نمایش را برعهده دارد، علی باقری و فاطمه فخرایی بازیگران این نمایش هستند و طراح‌صحنه این نمایش سعید حسنلوست و موسیقی این نمایش ساخته پویان فرزین است.
لازم به ذکر است این نمایش از 4 تا 23 اسفند‌ماه در خانه هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد انتظامی، ساعت 8:30 به اجرا می‌رود. پیش‌فروش خرید اینترنتی از طریق سایت تیوال www.tiwall.com یا از طریق تماس با شماره 09379223634 مقدور خواهد بود.

محب اهری همراه با «کلوچه دارچینی»
فارس- نمایش «کلوچه دارچینی» نوشته دیوید وود با کارگردانی مریم کاظمی آخرین مراحل آماده‌سازی را پشت‌سر می‌گذارد تا در تالار بوستان مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان اجرای خود را آغاز کند.
این نمایش شاد و موزیکال که تازه‌ترین نمایش گروه تئاتر مستقل به شمار می‌رود با بازی حسین محب‌اهری، مریم کاظمی، جواد زیتونی، سعید عابدی، آنا نمکچیان، مهراد زمانی، حسام کلانتری، مریم الهامیان و... روی صحنه می‌رود.
این نمایش زنده- عروسکی ماجرای یک کلوچه دارچینی تازه پخته شده را در یک آشپزخانه به نمایش می‌گذارد. «کلوچه دارچینی» طی ماجراهایی بسیار هیجان انگیز با ساکنان آشپزخانه آشنا می‌شود و...
نمایش «کلوچه دارچینی» ساعت 18 هر روز غیر از شنبه‌ها در سالن بوستان مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله اجرا می‌شود.
این نمایش با مدت زمان 70 دقیقه از ابتدای اسفند‌ماه پذیرای عموم خانواده‌ها و علاقه‌مندان تئاتر کودک و نوجوان خواهد بود.

سینما قدس پس از 2 ماه باز می‌شود
مهر- رامین نصیری، مدیر سینما قدس درباره خبرهای پراکنده‌ای که درباره تعطیلی کامل این سینما شنیده می‌شود، گفت که ما حدود دو ماه پس از اکران «جیب‌بر خیابان جنوبی» این سینما را تعطیل کرده بودیم. در این مدت یک بحث کلی با محمدرضا فرجی، مدیر امور سینماها در وزارت ارشاد درباره حمایت از بازسازی این سینما و همچنین ارایه آثار پرفروش به این سالن داشتیم که خوشبختانه این موضوع باعث شد ما با حمایت وزیر ارشاد و فرجی در ارشاد روبه‌رو شویم.
وی افزود: ارایه فیلم «معراجی‌ها» ساخته مسعود ده‌نمکی به این سینما به عنوان سینمای سرگروه در راستای حمایت‌های ارشاد از این سینماست. البته در کنار این موضوع آنها قول مساعدت دادند تا سینما قدس سه سالنه شود و این اتفاق با حمایت وزارت ارشاد و موسسه سینما شهر انجام می‌شود.
نصیری گفت: همچنین در ارایه فیلم‌ها نیز وزارت ارشاد ما را حمایت می‌کنند. البته در سینمای ایران در هر سال فقط چندین فیلم اکران می‌شوند که گیشه خوبی دارند و گرنه همه آثار که پرفروش نیستند.
وی در پایان عنوان کرد: سیستم آپارات ما عوض شده است و هم اکنون نیز سینما در حال تجهیز شدن به سیستم دیجیتالی و دالبی است. این سینما پس از دو ماه از روز 30 بهمن‌ماه (امروز) با نمایش «معراجی ها» کار خود را آغاز می‌کند.

واکنش  دولت‌آبادی به خبرهای «کلنل»

ایسنا- محمود دولت‌آبادی ضمن قدرشناسی از توجه رسانه‌ای به رمان «کلنل» به شیوه خبررسانی درباره این رمان واکنش نشان داد.
این نویسنده پیشکسوت گفت: برخوردهای رسانه‌ای غلوآمیز از نظر من چیز خوبی نیست و به منطق نشر کتاب کمکی نمی‌کند. ترجیح من این است که مقوله نشر در کشور ما روال طبیعی و منطقی پیدا کند اما نحوه برخورد غلوآمیز با یک امر عادی (چاپ یک کتاب) احتمال دارد که مانع روند منطقی نشر کتاب بشود.
 انتظار من همیشه این بود‌ه که هر موضوعی در جا و اندازه خودش سنجیده شود اما این نوع واکنش‌ها نوعی افراط است در مقابل تفریط و با تعادل نسبتی ندارد.
دولت‌آبادی در پاسخ به اینکه بالاخره این توجیه وجود دارد که این کتاب شرایط خاصی پیدا کرده‌ پس از سال‌ها که به چاپ سپرده شده، مدت طولانی منتظر مجوز نشر بوده و از سویی موفقیت‌های بین‌المللی کسب کرده است، گفت: نباید با واکنش افراطی آن‌را به مساله‌ای بغرنج و بسیار مهم‌تر از خودش تبدیل کرد. به هر حال امیدوارم این نوع خبررسانی تاثیرات منفی نداشته باشد.
در چند روز اخیر و در پی حل مشکل نشر چشمه و پایان تعلیق آن، مساله مجوز گرفتن و انتشار رمان «کلنل» محمود دولت‌آبادی که بیش از پنج سال است در انتظار کسب مجوز نشر است در رسانه‌ها بسیار خبرساز شده است.
رمان «کلنل» که در ایران با نام «زوال کلنل» در سال 87 برای کسب مجوز نشر ارایه شده است، آبان‌ماه امسال برنده جایزه‌ «یان میخالسکی» 2013 سوییس شد.

 

درخشش قمصری و معتمدی در جشنواره موسیقی فجر
ایسنا- سال‌هاست که طرفداران موسیقی سنتی ایران متعصبانه نسبت به کم‌توجهی نسل جوان به این‌گونه از هنر انتقاد کرده و نگرانی‌شان را ابراز می‌کنند، از سوی دیگر نسل جوان نیز لجوجانه‌ با تاکید بر ضعف‌های انطباقی به این سرمایه ملی کم‌توجهی می‌کنند. با این پیش‌زمینه می‌توان گفت حضور و فعالیت موسیقیدانان جوانی چون علی قمصری و محمد معتمد، شعله امید به آینده موسیقی ایرانی را در پیوند بین سنت و گرایش‌های نو روشن نگه‌ می‌دارد.این دو چهره جوان موسیقی سنتی ایران که حالا نامی هم برای خود دست و پا کرده‌اند در بیست‌وچهارمین دوره جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر کنسرتی ارایه کردند که می‌توان گفت نمونه جدی از تلاش برای حرکتی نو بر بستر اصالت‌ها و در یک کلام رپرتواری تلفیقی با حفظ وقار لازم بود.این دو هنرمند که قرار بود اجرای‌شان با نام کنسرت «عبور» در اسفندماه و در دو نوبت در تالار وحدت به صحنه رود، یک نوبت آن را در قالب جشنواره موسیقی فجر شامگاه دوشنبه 28 بهمن‌ماه به انجام رساندند.
در این اجرا که خود قمصری علاوه بر سرپرستی گروه، نوازندگی تار و دوتار را انجام می‌داد با همراهی تنبک، سه ویولن آلتو و یک ویولن سل گروه قطعات در گوشه‌ای از آسمان، همزاده، بلای عشق، با من بگو تا کیستی؟، می‌چرخد این تسبیح، چه نزدیک‌است و بی‌باده مست را عرضه کردند. شعرهای این قطعه‌ها نیز علاوه بر مولانا از شاعران نوگرایی چون هوشنگ ابتهاج، محمدعلی بهمنی و محمدرضا شفیعی کدکنی بود. این شعرها بیشتر غزل‌های نو بودند و فقط یکی از آنها (می‌چرخد این تسبیح) در قالب نیمایی انتخاب شده بود.در این اجرا برخلاف بسیاری از کنسرت‌های نامداران موسیقی سنتی، قطعه‌های ساز و آواز نیز در کمال دقت بسیار گزیده انتخاب شده بود تا مخاطبان خود را که الزاما متخصص موسیقی کلاسیک ایرانی نیستند، راضی‌تر نگه دارند.گروه «عبور» علی قمصری با همراهی محمد معتمدی که سال گذشته با گروه ادیب در این جشنواره حضور یافته بود در حالی در سالن پر از جمعیت تالار وحدت اجرایش را عرضه کرد که استفاده از تصاویر متناسب با قطعه‌ها در پس‌زمینه صحنه، رضایت نسبی حاضران را افزایش داده بود.




8

$
0
0
من مهم‌ترم یا شاهگوش؟!
بیست و شش دی‌ماه روز تولد من بود. در تمام طول روز یعنی از صبح تا حدود ساعت 12 ظهر منتظر پیامک و تماسی بودم که دوستان و آشنایان تولدم را تبریک بگویند. اما تمام آمال و آرزوی‌هایم برای شنیدن یک تبریک خشک و خالی بی‌نتیجه ماند. هیچ‌کس به من تبریک نگفت‌... حتی خانواده‌ام. فکر می‌کنم دلیلش این باشد که همیشه حواس پرتی گریبانم را می‌گیرد و زادروز خانواده و دوستانم را از یاد می‌برم. می‌خواستند اینگونه مرا تادیب و تنبیه کنند. موثر نمی‌افتد. می‌دانم که تاثیری در من ندارد. از این رو بهترین استراژدی را «حمله ی به جلو » دیدم و این پیامک را برای همه ی دوستان و اقوام فرستادم که‌: «تولدم مبارک». ناگهان پیامک‌های متعدد مرا غافلگیر ساخت و فهمیدم هنوز عده‌ای هستند که مرا دوست داشته باشند‌!!! و احتمالا اگر تا الان تبریک نگفته‌اند فراموشی ذهن شان را غل و زنجیر کرده و الا من موجود فراموش نشدنی هستم‌؟! یا شاید دوست دارم که موجودی فراموش نشدنی باشم. یکی از دوستان طنازم این‌گونه نوشته بود‌: «هپی برس دی تو یو‌» و دیگری نوشته بود‌: «‌خیال کردی می‌تونی این جوری کادو بقاپی‌... کور خوندی رفیق‌» و دیگری از سر محبت‌، نه اینکه خدای ناکرده خیال کنید از سر عداوت‌، نوشته بود‌: «‌خیلی می‌خوامت بی‌شعور‌»‌... داشتم در دریای محبت دوستانم مستغرق می‌شدم که زنگ تلفنم به صدا درآمد و مرا از بحر عمیق خیالات بیرون کشید. از قدیم‌الایام می‌گفتند هیچ مودت و محبتی به گرد پای عشق مادری نمی‌رسد. راست می‌گفتند به خدا. روی همراهم این کلمه نقش بست: Madarبا خود حدیث نفس کردم که دیدی این بار هم زود به اریکه‌ قضاوت تکیه زدی و حکم راندی. دیدی که اگر همه‌ خانواده تو را از یاد ببرند و روز تولد تو را از تقویم خاطرات شان پاک کنند‌، هنوز مادری هست که قلبش در روز 26 دی به تپش بیفتد. در همین کش و قوس و شش و بش بودم که همکارم عجولانه و بدون سلام و احوالپرسی وارد دفترم شد و گفت‌: «آقای حیدری (مدیرم) کار بسیار مهمی باهات داره. سریع برو دفترش‌.» آن قدر معطل کردم و در هپروت معلق ماندم که تماس مادرم بدون پاسخ ماند. شماره منزل را گرفتم. با یک صلابت پولادین در درونم نعره می‌زدم که «حیدری کیه‌؟ مادرم مهم‌تره. معلومه که مهم‌تره‌.» به هر حال مادرم می‌خواهد تولد ته تغاری‌اش را تبریک بگوید و این در شرایطی است که همه تولد مرا به محاق فراموش سپرده‌اند و احساس فراموش شدن توسط دیگران به مراتب غم‌انگیز‌تر از فراموش شدن است. مادر تلفن را برداشت:
- سلام مادر جان. خوبید‌؟
- سلام علیکم. خوبم. بچه تو چرا هیچ وقت موبایلت رو جواب نمی‌دی‌؟
- ببخشید حواسم نبود. به خدا این دوشنبه‌ها سرم خیلی شلوغه. حواسم پرتِ پرتِ.
- حامد داری می‌آی خونه یادت نره قسمت آخر شاهگوش رو بگیری‌؟! خانم مهدوی گفت این قسمتش خیلی قشنگِ .
-چشم. مادر عزیزم چیزِ دیگه‌ای نیست که بخوای بهم بگی؟
- نه. راستی بابات میگه ساعت چند میای خونه؟
- دیر وقت میام.
- مثلا چند‌؟
- حدود ده ... یازده شب.
- کلید داری ؟ اون موقع شب میای ما رو زابه را می‌کنی‌؟
- چشم زود تر میام. مامان خداوکیلی چیز دیگه‌ای نیست که بخوای به من بگی؟
- نه. تو چرا این جوری حرف می‌زنی‌؟ چیزی شده‌؟
- نه. اصلا خودت رو ناراحت نکن‌... اصلا ناراحت نباش‌.
- پس شاهگوش یادت نره.
- چشم. خداحافظ. یا علی.
تلفن‌همراهم را دوست ندارم چون با این تماس به من فهماند که مادرم قسمت جدید شاهگوش را بیشتر از من دوست دارد یا حداقل من این احساس را پیدا کردم. احساس بدی بود. تلفن را که قطع کردم رمقی نداشتم تا نزد مدیر بروم. اما مفری نبود که نبود. وقتی مدیر با تیزبینی خاص خودش در حال قرائت بخش نامه‌های جدید اجرایی بود من به این نکته فکر می‌کردم که واقعا من مهم‌ترم یا شاهگوش؟!  

 

 

مادربزرگ

صورت سفید و چروکش را می‌گیرد سمت من و با انگشت به آن اشاره می‌کند و می‌گوید بوسم کن.‌.‌. بعد انگار حرف بامزه‌ای زده باشد شروع می‌کند به خندیدن...
آدم چشم و چالش در‌می‌آید بخواهد با آن چشم‌های نمره بالا بدون عینک سوزن را نخ کند.‌.‌. روناک می‌گوید برایش عینک بخریم خوشحال می‌شود. مامان می‌گوید مادربزرگ از عینک خوشش نمی‌آید، چند سال پیش یکی داشت اصلا نمی‌زد ولی روناک سمج شده اصرار دارد. من هم موافقم‌. حداقلش این است که وقتی جلوی در اتاق می‌ایستم چشم‌هایش را ریز نمی‌کند و نمی‌پرسد المیرایی یا روناک. هیکل پت و پهن من کجا و روناک قلمی کجا!خودش سوزنش را نخ می‌کند.‌.‌. آخر آدم چشم و چالش در می‌آید.‌.‌. نمره بالا.‌.‌. بدون عینک... نخ کردن سوزن...
صورت سفید و چروکش سمت من است و مثل وقت‌هایی که حال خوشی دارد می‌خندد، انگار پای حرف جالبی میان باشد. به صورتش اشاره می‌کند و می‌گوید بوسم کن!باز هم خنده سرخوشانه... از بالکن آشپزخانه باد خنک بهاری می‌پیچد تو. آدم مور مورش می‌شود. انگار که هنوز اوایل فروردین باشد که از سوز هوا کم نشده. باد هو می‌کشد و موی من و مادربزرگ را حسابی به هم می‌ریزد. دستی به موهای حنایی‌اش می‌کشد و صافشان می‌کند.
«بوسم کن!»... اشاره... خنده...
آمده‌ام بگویم آن‌طوری که شما شکلات پیچش کرده‌اید قلبش می‌گیرد. مهلت نمی‌دهند هر کسی من را می‌بیند بغلم می‌کند و گریه. خیلی شلوغ پلوغ است... از شلوغی خوشم نمی‌آید عزا و عروسی فرق ندارد. مادربزرگ سرش درد می‌گیرد، به سر و صدا حساس است. سرش که درد گرفت خدا می‌داند کی خوب شود. بنده خدا باید چشم‌هایش را ببندد و ناله کند... یکی دستم را می‌گیرد و می‌گوید بیا مادربزرگت را ببوس، برای بار آخر. من می‌روم که بگویم حتما آن‌طور که شما پیچیدیدش قلبش گرفته. وقتی می‌رسم صورتش را پوشانده‌اند نه مهلت می‌دهند بوسش کنم نه بگویم که اجازه دهند قلبش نفس بکشد... این طوری خفه می‌شود... می‌میرد... بلندش می‌کنند می‌برندش... پی‌شان می‌روم ببینم مادربزرگ تا کجا طاقت می‌آورد. مطمئنم دست آخر که طاقتش تمام شد دست قوی و بزرگش را تکان می‌دهد و آن پارچه بد‌قواره را باز می‌کند...
سرما پیچیده به جانم... یکی بالا غیرتا در بالکن آشپزخانه را ببندد... منتظر نشسته به صورتش اشاره می‌کند که بوسم کن! باز هم خنده... حالش امروز خیلی خوب است، انگار... مثل حال هوا که خوب است و خوب برای خودش جولان می‌دهد... از آستین‌های گشادم بالا می‌رود... سرما پیچیده به جانم... مادربزرگ عین خیالش نیست... فقط هر از گاهی موهای حنایی‌اش را صاف می‌کند و باز هم اشاره... خنده... هیچ چیزی نینداخته روی پاهایش... نیم ساعت دیگر که سرما رفت توی استخوانش دیگر درد امانش را می‌گیرد...
مادربزرگ آن پارچه بدقواره را کنار نمی‌زند هیچ، وقتی می‌گذارندش توی آن دو متر جا و سنگ می‌چینند رویش هم عین خیالش نیست... می‌خواهم بگویم که این کارها را که می‌کنید قلب مادربزرگ می‌گیرد ولی بعید است کسی گوشش بدهکار باشد... آنها که نمی‌دانند.
 من می‌دانم که مادربزرگ قلبش از چی می‌گیرد. لباس تنگ و یقه‌دار، پتوی سنگین، سقف کوتاه، اتاق کوچک، دیوار تیره، نور کم، هوای گرم، ... . باد فروردین می‌پیچد و خاک بلند می‌کند. هنوز سوز زمستانی هوا گرفته نشده. باد که هو می‌کشد بین درخت‌ها، آدم مور مورش می‌شود... چه پر طاقت شده مادربزرگ! بی‌‌بوسه و خداحافظی برای خودش زیر خاک خوابیده...
«بوسم کن»... خم می‌شوم و می‌بوسمش. زیاد... باد هنوز از هیاهو نایستاده. صورت مادربزرگ یخ کرده. صورت یخ‌زده و پر چین و چروکش را می‌بوسم و ریه‌هایم را از هوای خنک فروردین پر می‌کنم. می‌بوسم و مادربزرگ سرخوشانه می‌خندد...‌.

 

یادی از محسن ابراهیم در سال ‌مرگش
تب‌هایی که در ایران رایج می‌شود
ایسنا- سی‌ام بهمن‌ماه سالروز درگذشت محسن ابراهیم است؛ مترجمی که با انتقاد از تب‌هایی که در ایران رایج می‌شود، معتقد بود نویسندگان ما نمی‌توانند در ادبیات جهانی حضور پیدا کنند.
محسن ابراهیم، شاعر، نویسنده، مترجم و کاریکاتوریست‌ سال 1330 به دنیا آمد و 30 بهمن‌ماه 1388 در تهران از دنیا رفت. او در سال 1357 در رشته صحنه‌آرایی تئاتر از آکادمی هنرهای زیبای رم فارغ‌التحصیل شد. علاقه ابراهیم به ادبیات و ترجمه، او را به دنیای ادبیات کشاند.
 او فعالیتش را در این حوزه با ترجمه و انتشار کتاب‌های «فضیلت‌های ناچیز» و «خانه و شهر» ناتالیا گینزبورگ آغاز کرد و در ادامه به ترجمه آثار دیگری از جمله «ادبیات و نویسندگان معاصر ایتالیا» پرداخت که در سال 1999 برنده اول جایزه ملی ایتالیا شد. «شصت داستان» و «صحرای تاتارها» اثر دینو بوتزاتی نیز از دیگر آثار محسن ابراهیم است که در سال 2001 برنده جایزه اول مرکز مطالعات آثار بوتزاتی شد.
ابراهیم درباره علت ترجمه نشدن آثار ادبی فارسی به زبان‌های دیگر گفته بود: «خواننده است که با خریدن کتاب‌ به نشر جان می‌بخشد یا با نخریدن، نشر را با بحران روبه‌رو می‌کند. خواننده است که اختیار نویسنده، مترجم، ناشر و تمام عناصر این چرخه بزرگ را در دست دارد و اوست که تکلیف همه را تعیین می‌کند‌ بنابراین همه گناه‌ها به گردن اوست. این اوست که شاید نخواهد از نویسنده ایرانی کتاب بخواند و شاید اصلا دل خوشی از ایران و ایرانی نداشته باشد و همه را سردرگم کرده است‌ اما این زنجیره به اینجا نیز ختم نمی‌شود.
خواننده در واقع همان انسان شریفی است که هیچ حب و بغضی نسبت به کسی ندارد و در عوض پولی که می‌دهد‌ به‌دنبال کالای فرهنگی خوبی می‌گردد و برایش فرق نمی‌کند از کدام ملت و کدام زبان آن را می‌خرد. او کالای معتبری می‌خواهد که به دردش بخورد، اندیشه را متحول کرده و چیز تازه‌ای به او پیش‌کش کند‌ بنابراین چه کسی باید این کالای فرهنگی خوب را ارایه دهد؟ اینجاست که می‌رسیم به نقطه آغازی که مشکل از او ناشی می‌شود؛ یعنی از نویسنده... اگر این حلقه بسته را دور بزنیم، درواقع به نقطه‌ای می‌رسیم که خودمان قرار گرفته‌ایم؛ یعنی همان نقطه‌ای که ادبیات معاصر و نویسنده ایرانی ایستاده است و مثل هر نویسنده دیگری آرزو دارد از مرزها بگذرد و خواننده‌های بیشتری پیدا و اندیشه‌اش را منتشر کند اما نمی‌تواند‌ به‌خاطر اینکه محتوای آثار با طبع خواننده خارجی جور درنمی‌آید.
نویسنده ما از جهان شناخت چندانی ندارد و محل ارتباطش با چند ترجمه خوب یا بدی است که در سال می‌خواند و چند تا اسم تازه یاد می‌گیرد‌ بنابراین هیچ‌کس مقصر نیست‌ جز خود این نویسنده ایرانی که قبل از خواننده و ناشر خارجی، قبل از مترجم‌ تکلیف خودش را تعیین کرده و آثاری ارایه داده که برای خواننده خارجی جذابیتی ندارد. با این زعم که حالا که رئالیسم جادویی مطرح شده است، پس اگر ما هم در این شیوه بنویسیم، موفق می‌شویم، به‌سرعت می‌شویم بدل‌نویس مارکز، یا ساراماگونویس یا فوئنتس‌نویس. اول‌شخص می‌نویسیم، جریان سیال ذهن می‌نویسیم، گنگ می‌نویسیم، ساده می‌نویسیم‌ و خلاصه هر کاری می‌کنیم‌ جز آن کاری که باید بکنیم.
متاسفانه هر از چندگاهی تبی در ایران رواج پیدا می‌کند که غالب نویسندگان را می‌گیرد. ما بین نویسندگان خارجی و لای سبک‌های آنان گیر کرده‌ایم و مادامی که بخواهیم از همین سبک‌ها یا محتوایی که اگر حتی گاهی بهتر از آنها هم هستند، بنویسیم و در ادبیات جهانی حضور پیدا کنیم، موفق نمی‌شویم و به راه‌های بی‌راهه می‌رویم.»

 

در نشست خبری جشن تصویر سال مطرح شد؛ فضای بسیاری از جشنواره‌های هنری سیاست زده است
ایلنا- نشست خبری یازدهمین دوره جشن تصویر سال ظهر روز گذشته در حالی برگزار شد که سیف‌الله صمدیان دبیر جشنواره ابراز امیدواری کرد که امسال ریاست جمهوری و دولت تدبیر و امید از این جشن حمایت کنند.
سیف‌الله صمدیان، دبیر یازدهمین دوره جشن تصویر سال با اعلام جزییات این جشن گفت: جشن تصویر سال تلاش دارد که فضای امنی را برای نشان دادن آثار هنرمندان به خصوص جوانان به وجود بیاورد.
وی ادامه داد: در بخش عکس آثار در رشته‌هایی همچون خبری، مستند، اجتماعی، هنر و هنرمندان نوعی نگاه عکاسی خلاقه دسته بندی شده‌اند در بخش گرافیک گرافیست‌ها حضور خوبی دارند و آثار توسط انجمن طراحان گرافیک داوری می‌شود. وی با اشاره به بخش فیلم گفت: در بخش فیلم طی ۲۰ روز فیلم‌ها در سه سانس و هر روز به نمایش درمی‌آیند این بخش بسیار مورد توجه بوده و در 10 دوره گذشته ما بیش از ۱۳۰۰ فیلم را نشان دادیم، فیلم‌هایی که بیشتر غیر تجاری و غیر اکران بوده است.
وی ادامه داد: بیشتر هنرمندان معروف ما به دلیل فضای سیاست زده‌ای که جشنواره‌های دیگر دارند به عنوان داور در جشنواره حضور پیدا نمی‌کنند اما داوری جشن تصویر سال را پذیرفته‌اند.
صمدیان با اشاره به برگزاری مستر کلاس‌ها گفت: در سال‌های گذشته به ما ۲۶ مستر کلاس را با همکاری ۱۱ استاد برگزار کردیم که قرار است این کلاس‌ها به صورت یک بسته آموزشی تدوین شده و با همکاری سازمان سینمایی و موسسه رسانه‌های تصویری توزیع شود.
وی با معرفی داوران بخش‌های مختلف گفت: در بخش داوران گرافیک و پوستر بیژن صدیقی، کیانوش غریب‌پور و محمد رضا عبدالعلی آثار را داوری می‌کنند در بخش کاریکاتور کامبیزدرم بخش، مسعود شجاعی طباطبایی، ‌هادی زارعی مقدم و دربخش عکس ساعد نیک ذات، جاسم غضبانپور، روبین محتشم ودر بخش فیلم پیروز کلانتری، پریوش نظریه و محمد اطبائی داوری را بر عهده دارند.
وی ادامه داد: در بخش آثار هنرمندان زیر ۲۵ سال ابراهیم حاتمی کیا، امیر شهاب رضویان و شهرام مکری‌ آثار را داوری می‌کنند.
وی ادامه داد تاکنون بیش از 20 هزار اثر در بخش عکس به دست ما رسیده است که ما ۵۵۰ اثر را برای نمایش انتخاب کردیم.
صمدیان با اشاره به تعامل خود با دولت تدبیر و امید گفت: امروز این دولت برنامه‌های خوبی ارایه کرده حتی سازمان سینمایی به جای تاباندن نور آپارات در سینما‌ها نور امید تابانده است‌ اما از طرف دیگر ما در حال گرفتن کشتی فرهنگی با دولت هستیم و دنبال این هستیم که نه آنها به ما ببازند و نه ما ضربه فنی شویم.
وی ادامه داد: هیچ هنرمندی محتاج هیچ دولتی نیست‌ ولی هر دولتی محتاج هنرمندان خودش است و باید این باور در بین هنرمندان به وجود بیاید.
صمدیان با اشاره به اینکه امسال بخش ویژه‌ای به انتخابات ریاست جمهوری اختصاص پیدا کرده است، گفت: قرار است 10 جایزه که هر کدام یک میلیون تومان ارزش دارد به 10 عکس اهدا شود و این جوایز را معاونت مطبوعاتی پرداخت می‌کند. وی همچنین با اشاره به بخش فیلم گفت: ۴۰۰ فیلم به جشنواره رسیده که ۱۴۹ فیلم در بخش آزاد و ۲۹ فیلم در بخش جوان به نمایش در‌می‌آ‌ید این فیلم‌ها از اول اسفندماه تا ۲۰ اسفندماه در خانه هنرمندان به نمایش در‌می‌آید.

 

اکران خصوصی فیلم جورج کلونی برای اوباما
مهر- اوباما فیلم «مردان آثار ماندگار» را که جدیدترین فیلم جورج کلونی از دوستان رییس‌جمهور‌ و یکی از حامیان مالی وی است در کاخ سفید تماشا کرد.
می‌گویند علت این استقبال این است که اوباما و کلونی با یکدیگر دوست هستند و با کمک کلونی امکان جمع‌آوری 15 میلیون دلار کمک برای کمپین انتخاباتی دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری اوباما ممکن شد. این در حالی است که فیلم جدید کلونی قرار نیست تا پیش از مراسم اسکار در آمریکا به نمایش درآید.
از نوامبر سال پیش (آبان) با اعلام اینکه رییس‌جمهور‌ تا پیش از اعلام نتایج اسکار از فیلم خاصی استقبال نمی‌کند. سال پیش که «لینکلن» از مدعیان اسکار بود، تماشای این فیلم پیش از مراسم با اعتراض گروهی روبه‌رو شد که این کار را حمایت از این فیلم خوانده بودند.
«مردان آثار ماندگار» درحالی در کاخ سفید نمایش داده می‌شود که هیچ رسانه‌ای اجازه شرکت در این مراسم را ندارد. از قول هیچ‌یک از بازیگران نیز خبری در این زمینه نقل نخواهد شد.
این در حالی است که مت دیمون از بازیگران این فیلم‌ در جریان انتخابات دور دوم ریاست جمهوری اوباما از وی به ‌شدت انتقاد کرده بود.
«مردان آثار ماندگار» فیلمی به کارگردانی جورج کلونی درباره متخصصان یادبودهای هنری است که سعی در نجات دادن این یادبودها طی جنگ جهانی دوم از دست نازی‌ها دارند. کلونی که فیلمنامه این فیلم را بر مبنای ماجرایی واقعی با همراهی گرنت هسلوف نوشته در ساخت آن از همکاری آلمان‌ هم بهره گرفته است.

 

بیضایی به ایران می‌آید
ایرنا- حبیب‌الله کاسه ساز گفت که در حال پیگیری ساخت پروژه سینمایی اشغال به کارگردانی بهرام بیضایی هستم و در این راه با حجت‌الله ایوبی، رییس سازمان سینمایی نیز مذاکرات موثری داشتیم. چنانچه سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی همکاری‌های لازم را برای ساخت این پروژه سینمایی انجام دهند این اثر به سرانجام خواهد رسید.
این تهیه‌کننده سینما توضیح داد: سال گذشته از طریق ارتباط یکی از دوستان با بهرام بیضایی، رضایت وی را برای ساخت پروژه سینمایی اشغال جلب کردیم.
این تهیه کننده سینما در پاسخ به این پرسش که حضور دوباره بهرام بیضایی برای ساخت فیلم اشغال در ایران چقدر جدی است، گفت: بیضایی برای حضور دوباره در ایران برای ساخت پروژه سال گذشته اعلام آمادگی کرده بود و تصور می‌کنم چنانچه شرایط تولید این اثر سینمایی و مقدمات عقد قرارداد برای تولید این فیلم فراهم شود به حتم بهرام بیضایی نیز به ایران می‌آید.
حجت‌الله ایوبی در ایام برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر در گفت‌وگو با ایرنا از حضور مجدد بهرام بیضایی در ایران برای تولید یک اثر سینمایی خبر داده بود.
بیضایی 30 شهریور‌ماه 1389 تهران را به مقصد کانادا ترک کرد و در این سال‌ها در این کشور و سپس آمریکا اقامت گزید.

«سن پطرزبورگ 2» ساخته می‌شود
مهر- حمید اعتباریان تهیه‌کننده سینما درباره ساخت فیلم سینمایی «سن پطرزبورگ 2» گفت که ساخت این فیلم سینمایی به کارگردانی بهروز افخمی به قوت خود باقی است و در تلاش هستیم تا هرچه سریع‌تر شرایط ساخت این فیلم سینمایی را فراهم کنیم.
وی در توضیح اینکه بهروز افخمی چندی پیش اعلام کرده بود که به دلیل مشکلات بسیار «سن‌پطرزبورگ‌2» ساخته نمی‌شود، توضیح داد: افخمی تنها کارگردان این فیلم سینمایی است و من به عنوان صاحب اثر تصمیم می‌گیرم که فیلم ساخته شود یا خیر‌ اما او هیچ‌گاه به صورت مستقیم در خصوص ساخته نشدن قسمت دوم این فیلم سینمایی چیزی به من نگفته است.
اعتباریان ادامه داد: البته افخمی چندی پیش اعلام کرده بود که به دلیل گران شدن دستمزد بازیگران، این فیلم سینمایی ممکن است ساخته نشود‌ اما چنین مشکلاتی همیشه در سینمای ایران وجود دارد و هزینه تولید یک فیلم در سینمای ایران هر سال نسبت به سال گذشته افزایش پیدا می‌کند.
وی در پایان گفت: پیمان قاسم خانی در حال بازنویسی فیلمنامه است. امیدوارم «سن پطرزبورگ 2» را در سال آینده جلوی
دوربین ببریم.
پیمان قاسم‌خانی، محسن تنابنده، امین حیایی، شیلا خداداد، بهاره رهنما، اندیشه فولادوند، ماه چهره خلیلی، کیانوش گرامی، سروش صحت، سیامک انصاری‌ و امید روحانی از جمله بازیگران فیلم سینمایی
«سن پطرزبورگ» هستند.
همچنین پیمان و مهراب قاسم‌خانی نگارش فیلمنامه قسمت اول این فیلم سینمایی را برعهده داشته‌اند.

«شب بخیر کیارستمی» تمدید شد
ایلنا- نمایش «شب بخیر کیارستمی» به نویسندگی فرهاد نقدعلی و کارگردانی علی احمدی‌ که از ۱۵ بهمن ماه در کافه تریای تالار اصلی به صحنه رفته و قرار بود ۲ اسفند به اجرای خود پایان دهد‌ به دلیل استقبال تماشاگران تا جمعه (۹ اسفند‌ماه) تمدید شد.
این نمایش تا‌کنون میزبان هنرمندانی چون منیژه محامدی، محمد اسکندری، آزیتا حاجیان، بهزاد فراهانی، شیرین یزدان‌بخش، امیر دلاوری، بهاره کیان افشار، جهانبخش سلطانی، سوسن مقصودلو، سیاوش چراغی‌پور، آنکیدو دارش، محمد ساربان، علی بی‌غم، وحید آقاپور، محمد یگانه و... بوده است. گفتنی است تا‌کنون بیش از ۱۰۰۰ تماشاگر از «شب بخیر کیارستمی» دیدن کرده‌اند. در این اجرا بازیگرانی چون ارژنگ امیر فضلی و خسرو احمدی نقش آفرینی می‌کنند.
لازم به ذکر است نمایش «شب بخیر کیارستمی» همه روزه بجز شنبه‌ها راس ساعت ۱۸:۱۵ در کافه تریای تالار اصلی اجرا می‌شود. علاقه‌مندان برای خرید اینترنتی بلیت این نمایش می‌توانند به آدرس
www.tiwall.com مراجعه کنند یا با شماره ۰۹۳۰۳۵۲۸۹۳۲ تماس بگیرند.

8

$
0
0

پایان 29 سالگی یک جشنواره : بهترین‌های موسیقی تقدیر شدند

ادامه از صفحه یک
حسن ریاحی ادامه داد: جشنواره موسیقی فجر بخش پژوهشی خود را به فیلم‌های ایرانی و خارجی با موضوع موسیقی اختصاص داد و در نهایت 24 گروه در بخش اجرایی و 165 هنرمند در بخش آهنگسازی با یکدیگر رقابت کردند.
پس از سخنان حسن ریاحی، نگین باقری، کیمیا محمدی و متین لادانی، سه هنرمندی که پش از این در بخش استعدادهای درخشان جشنواره به روی صحنه رفته بودند، برای حاضران اجرا کردند. رامیز قلی‌اف نیز به همراه گروهش بار دیگر به روی صحنه رفت و کیوان ساکت نیز در بخشی از این اجرا این هنرمند آذربایجانی را با تارش همراهی کرد.
در ادامه این مراسم معاون هنری وزارت فرهنگ در سخنانی گفت: قرار نیست که در این گونه مراسم‌ها سخنرانی‌های طولانی شما را خسته کند.
علی مرادخانی افزود: امیدواریم دولت ما را در فعالیت‌هایمان یاری کند؛ امشب جناب آقای باهنر، نایب رییس مجلس شورای اسلامی نیز اینجا هستند که خود از اهل هنر است و از طرفی تقاضا داریم که مجلس شورای اسلامی عنایت ویژه‌ای به این حوزه داشته باشد چرا که ما هم برنامه‌هایی داریم که باید حمایت شود.
معاون امور هنری در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: امیدوارم بتوانیم به کمک مسوولان کشور همه ژانرهای موسیقی را آن طور که شایسته است، عرضه کنیم و این هنر ویترین مناسبی داشته باسد.
مرادخانی در بخش دیگری از سخنانش به استعدادهای جوان اشاره کرد و گفت: استعدادهای جوان امسال استادان پیشکسوت را شگفت زده کردند.
وی درباره بودجه معاونت هنری در سال 93 نیز اظهار کرد: در نظر داریم یک درصد از بودجه عمرانی کشور را به این موضوع اختصاص دهیم تا بتوانیم نمادهای ایرانی و اسلامی را آنگونه که شایسته است در معرض دید همگان قرار دهیم.
مرادخانی در پایان سخنانش به بحث دیپلماسی فرهنگی اشاره کرد و گفت: باید تمام هنرمندان جهان و ایران با یکدیگر در رفت و آمد باشند تا در نهایت کشوری شایسته هنرمندان ایرانی داشته باشیم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در ادامه مراسم پشت تریبون قرار گرفت و گفت: موسیقی در مسیر حرکت ملت ایران از روزهای انقلاب تا زمان دفاع مقدس و همچنین از دوران سازندگی تا مشارکت عمومی مردم در صحنه‌های اجتماعی پیشاهنگ و همراه بوده است.
علی جنتی اضافه کرد: جشنواره موسیقی فجر توانسته آن‌گونه که شایسته است، موسیقی را پویا و شاداب در ایران نگه دارد. هنر موسیقی وجدآفرین است و می‌تواند قهر را به شادی تبدیل کند. موسیقی ایرانی به لحاظ دستگاهی بودنش در جهان بی‌بدیل است و موسیقیدانان ایران از جایگاه رفیعی در دنیا برخوردار هستند.
وی در بخشی از سخنانش به موسیقیدانان دیرین ایرانی همچون فارابی و قطب‌الدین اشاره کرد و گفت: برگزاری بیست و نهمین جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر در 6 استان نشان از عدالت دولت تدبیر و امید دارد.
جنتی همچنین به حمایت از جوانان هم تاکید کرد و گفت:‌ راه‌اندازی گروه‌های بزرگ و اجراهای فاخر از عهده دولت خارج است. یکی از مهم‌ترین رکن‌ها برای اجرای موسیقی خوب، سالن تخصصی است و بخش خصوصی باید در این زمینه فعالیت کند.
وزیر ارشاد تاکید کرد: بخشی از موسیقی ما به دلیل سختگیری و فرآیند پیچیده درمانده شده است و اعتماد بیشتر به هنرمندان می‌تواند ظرفیت‌ها را در خدمت موسیقی سالم
قرار دهد.
وی گفت: براساس بررسی‌های انجام شده بخشی از استعدادهای جوان در موسیقی به دلیل سختگیری‌ها و روند طولانی مجوز برای اجراهای خود از مسیر قانونی فعالیت درمانده شده‌اند که باید با استفاده از راهبردهای صحیح از ظرفیت آنها در زمینه‌ موسیقی قانونی استفاده کرد.
جنتی در پایان سخنانش به مقوله اقتصاد هنر و حق مالکیت معنوی همه هنرمندان و موسیقیدانان تاکید کرد و گفت: حقوق معنوی هنرمندان باید حفظ شود.
تجلیل از اردوان کامکار (نوازنده سنتور) و فریماه قوام‌صدری(نوازنده پیشکسوت پیانو) بخش دیگری از مراسم بود که با فیلم کوتاهی همراه شد و قوام صدری پس از دریافت جایزه‌اش گفت: در چنین مراسم پرشکوهی نمی‌توان آنچه را که در قلب می‌گذرد، بازگو نکرد. مفتخرم که در حضور استادان این جایزه را دریافت کنم و خوشحالم که توانستم به همراه علیرضا مشایخی گامی در زمینه موسیقی معاصر بردارم و در خدمت جوانان باشم.
اجرای گروه بانوان «ژیوار»، اجرای علی قمصری و محمد معتمدی و اجرای محمد اصفهانی بخش دیگری از این مراسم بود.
برگزیدگان بخش‌های مختلف به شرح
زیر است:
در شاخه آهنگسازی کلاسیک غیرایرانی تندیس، لوح تقدیر و جایزه نقدی به صورت مشترک تقدیم شد به: هادی رحمانی برای قطعه «سوئیت برای ارکس‌تر» از تهران
عرفان وکیلی برای قطعه «گنبد افلاک» از تهران
در شاخه پایان‌نامه‌های دانشجویی هیات داوران تندیس، لوح و جایزه نقدی به طور مشترک تقدیم شد به:
نیلوفر کریمی برای قطعه «رخ» از کرج
علیرضا اکبرپور برای قطعه «سمفونی اپز»
در بخش آهنگسازی کلاسیک ایرانی تندیس، لوح و جایزه نقدی تقدیم شد به:
کوروش متین با قطعه «طلوع» از تهران
مجتبی حبیبی با قطعه «همراز» از تهران
در بخش ویژه‌ آهنگسازی حماسی از کیوان عطایی برای قطعه تهمتن از مشهد تقدیر شد.
در بخش گروه نوازی کلاسیک ایرانی تندیس و لوح تقدیر و جایزه نقدی تقدیم شد به:
رتبه اول گروه «سرشک» به سرپرستی یحیی علوی از مشهد
رتبه دوم گروه «شمسا» به سرپرستی نیما بطحایی از تهران
رتبه سوم گروه «ربیع» به سرپرستی محمد جواد صانعی از کاشان
در بخش گروه نوازی کلاسیک غیر ایرانی:
جایزه دوم به «ارکستر مجلسی رسا» به رهبری رامیار بهزادی به سرپرستی مظفر نبیلی از کرج رسید و هیات داوران در این بخش کسی را شایسته رتبه اول و سوم ندانست.
در بخش آواز جمعی رتبه نخست به گروه کر آوازی سونات به رهبری محسن بافنده از ساری، رتبه دوم به گروه کر سمات به رهبری آزاده عظیمی از شیراز و رتبه سوم به طور مشترک به گروه کر آرارات به رهبری آراک خاچاطوریان از تهران و گروه کر انجمن موسیقی خراسان رضوی اختصاص یافت.

 

نگاهی به کاندیداهای اسکار(2): «گرگ خیابان وال استریت» (The Wolf of Wall Street) ساخته مارتین اسکورسیزی
دارودسته گرگ‌ها...
«گرگ خیابان وال استریت». آخرین وسوسه مارتین اسکورسیزی؛ یک کمدی سیاه به‌قلم ترنس وینتر. تجربه تازه اسکورسیزی هیچ شباهتی به تجربه قبلی او «هوگو» ندارد، اما به‌همان خوبی و البته با قدرت بیشتری در یک فضای تازه، فیلم خارق‌العاده دیگری را خلق کرده است. فیلم در جشنواره‌های گلدن‌گلوب، بفتا و اسکار از رکوردداران نامزدی و دریافت جایزه در بهترین بخش‌ها بوده که قابل توجه‌ترین و شیرین‌ترین آن اهدای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد به لئوناردو دی‌کاپریو بود، بازیگر قابل و پرطرفداری که سال‌هاست برای بازی در فیلم‌های مختلف نامزد اسکار نقش اول و مکمل می‌شود. اما در نهایت جایزه‌ای به او تعلق نمی‌گیرد و با این وجود در کمال صبر و خونسردی به بهترین نحو به ایفای نقش‌های متفاوت خودش ادامه می‌دهد. بازی در نقش جردن بلفورت در فیلم گرگ خیابان وال‌استریت را به‌راحتی نمی‌توان نادیده گرفت به‌همین‌خاطر اغلب منتقدان از شانس بالای دی‌کاپریو در اسکار امسال سخن گفته‌اند. در این میان بازی جونا هیل در نقش دانی آزوف (همکار و شریک وفادار جردن) نیز بسیار قابل‌توجه است و هیچ‌گونه ضعفی در برابر بازیگر نقش اول فیلم ندارد به‌خصوص در سکانسی که هر دوی آنها به‌دلیل مصرف زیاد قرص‌های روان‌گردان از لحاظ جسمی فلج شده‌اند و سینه‌خیز راه می‌روند. جونا هیل هم در اسکار امسال برای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نامزد شده است.
داستان فیلم براساس خاطرات یک شخصیت حقیقی به‌نام جردن بلفورت ساخته شده که از راه‌های تقلب‌کارانه طی سال‌های دهه ۱۹۹۰ در بازار بورس نیویورک صاحب میلیون‌ها دلار شد اما در نهایت توسط پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) دستگیر و به‌جرم کلاهبرداری مالی زندانی شد. همین واقعیت بیرونی می‌تواند پاسخ خوبی برای معترضان به فیلم بحث‌برانگیز اسکورسیزی باشد. گرگ وال‌استریت در خود آمریکا با انتقادهای فراوانی روبه‌رو شده که معتقدند به انحطاط اخلاقی و افراط، روی پرده سینما شکوه و زیبایی بخشیده است. گزارش‌هایی منتشر شده حاکی از اینکه یک عضو آکادمی اسکار در مراسم اکران ویژه این فیلم قبل از ایام کریسمس به مارتین اسکورسیزی حمله لفظی کرده و گفته است: «شرم بر تو!» بازیگران فیلم اما همگی از ساخته آخر این کارگردان برجسته و نقش‌ خود در آن دفاع کرده‌اند. از جمله دی‌کاپریو، هیل و مارگورت رابی که نقش همسر جردن را برعهده دارد. لئوناردو دی‌کاپریو در این‌باره گفته است: «شاید بعضی‌ها در مورد این فیلم قضاوت اشتباهی بکنند. من امیدوارم که مردم متوجه شوند که ما این اعمال غیراخلاقی و نادرست را تایید نمی‌کنیم بلکه در فیلم سعی کرده‌ایم عمق آن را نشان داده و محکوم کنیم.» اعتراض به فیلم‌های مارتین اسکورسیزی پیش از این نیز به‌خصوص در رابطه با فیلم آخرین وسوسه مسیح سابقه داشته اما حقیقت این است که کارگردان برای نشان دادن زندگی، کار و رفتار و کردار کاراکتر اصلی فیلم چاره‌ای جز به نمایش گذاشتن حقایق بیرونی آن نداشته و از این جهت اعتراض و انتقاد به انحطاط اخلاقی شخصیت‌های توی داستان، بی‌جهت و بدون منطق است. از طرفی جردن در نهایت سعادتمند نمی‌شود و همین می‌تواند صحه‌ای بر تایید نکردن اعمال او باشد.
«در فقر هیچ شرافتی نیست»؛ این جمله کلیدی فیلم از زبان جردن در فیلم گرگ وال‌استریت است، جمله‌ای که همه اهداف و مسیر زندگی‌اش را مشخص می‌کند. جردن که پیش از این زندگی معمولی و ساده‌ای داشته، بعد از آموختن روش‌های دلالی در بورس، برخورداری روزانه از ثروتی کلان را در راس زندگی خودش قرار می‌دهد. اگرچه در ابتدا انحطاط و افراط و تفریط اخلاقی این قشر برای او قابل هضم نیست اما در نهایت برای رسیدن به هدف اصلی خود روی تمام مسایل اخلاقی پا می‌گذارد و حتی به همسر خودش که با او هیچ‌گونه مشکل خاصی ندارد، خیانت می‌کند. گرگ وال‌استریت هیچ قضاوتی درباره فقر و ثروت ندارد و تنها واقعیت را پیش چشم تماشاگر می‌گذارد و با هنرمندی تمام تاوان فقر و همچنین تاوان ثروت را به تصویر می‌کشد. در یک سکانس از فیلم جردن هنگام سخنرانی برای همکاران خودش می‌گوید: «مهم اینه که شما پول‌های خودتون رو زیاد کنین. بعد از اون می‌دونین که با این‌همه پول باید چی کار کرد.» حقیقت اما چیز دیگری است، اینکه جردن واقعا نمی‌داند چگونه می‌تواند از این‌همه ثروت بهره درست و حسابی ببرد.
کاراکتر جردن برخلاف اسم فیلم آنقدرها منفی نیست و دافعه ندارد. کافی است خودت را جای جردن و در موقعیت او بگذاری و بعد درباره او قضاوت کنی. گاهی حتی رفتارهایی از او می‌بینم که بسیار ترحم‌برانگیز و قابل ستایش است. مثل وقتی که درباره استخدام یکی از همکاران خانم دفتر خودش حرف می‌زند و از او می‌خواهد که شهادت دهد وقتی حتی برای خرج تحصیل فرزند خودش درمانده بوده، چگونه به او کمک کرده است. این سکانس نشان می‌دهد که رفتار و کردار جردن، دانی و مابقی دلال‌های توی فیلم برخاسته از عقده‌های فروخورده‌ و اختلاف طبقاتی بالا میان مردم است و گرگ‌های بزرگ‌تری در سیاست و جامعه باعث به‌وجود آمدن گرگ خیابان وال‌استریت شده‌اند.
فیلم گرگ وال‌استریت باوجود زمان طولانی آن نه تنها خسته‌کننده نیست بلکه همواره سرشار از کشش و هیجان برای دنبال کردن ادامه فیلم است. مارتین اسکورسیزی بزرگ حالا با یک نگاه کمدی سراغ سوژه تلخی رفته که نتیجه کارش را بسیار شیرین کرده و می‌تواند اثر آخرش را در زمره یکی از بهترین آثار کارنامه او قرار بدهد.

 

طرح جامع احیا و بازسازی اماکن تاریخی
گروه فرهنگ- معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری گفت: یکی از سیاست‌هایی که سازمان میراث فرهنگی در سال آینده اجرا خواهد کرد تهیه طرح جامع احیا و بازسازی اماکن تاریخی است. بسیاری از اماکن تاریخی مانند کاروانسراها و بناهای تاریخی متعددی که در سطح شهر و در بافت فرسوده وجود دارد با تهیه طرح جامع احیا، مرمت و نظارت و استفاده از توان بخش خصوصی در این خصوص، منابع مردمی از نابودی نجات پیدا می‎کنند و برای نگهداری آنها نیز نه تنها هزینه نمی‎پردازیم بلکه اشتغالزایی ایجاد می‎شود.
وی افزود: وظیفه ما وظیفه حاکمیتی است، باید سیاستگذاری، نظارت و چگونگی بهره‎برداری از این ظرفیت‎ها توسط بخش خصوصی را مشخص کنیم، سازوکار در بخش گردشگری مشخص است بنابراین باید در بخش میراث فرهنگی چگونگی بهره‎برداری از این ظرفیت را مشخص کرده و در راستای مرمت و حفظ آن حرکت کنیم.سلطانی‌فر در بخش دیگری از صحبت‌های خود به ظرفیت بالای استان کرمان در گردشگری اشاره کرد و توضیح داد: با تهیه طرح جامع گردشگری برای این منطقه چگونگی بهره‎برداری از جاذبه‎های میراثی، تاریخی، فرهنگی و طبیعی مشخص می‎شود و به دلیل شرایط تاریخی و طبیعی شهرستان جیرفت در آینده یکی از قطب‎های مهم گردشگری می‎شود.

افتتاحیه جشن تصویر با «جینگو»
ایلنا- فیلم سینمایی «جینگو» به کارگردانی «تورج اصلانی» در مراسم افتتاحیه یازدهمین جشن تصویر سال ایران به طور همزمان در دو سالن خانه هنرمندان ایران به روی پرده می‌رود.
فیلم سینمایی «جینگو» (روایت معلق) اولین ساخته بلند
«تورج اصلانی» با حضور این فیلمبردار تجربه‌گرای سینمای ایران ساعت ۱۹ امروز جمعه دوم اسفندماه جاری در مراسم افتتاحیه یازدهمین جشن تصویر سال ایران به‌طور همزمان در دو سالن خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.
یازدهمین جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر با دبیری
«سیف‌الله صمدیان» و با حضور آثار تصویری هنرمندان ایرانی در بخش‌های عکس‌، کاریکاتور‌، گرافیک (پوستر) و فیلم از روزهای ۲ تا ۲۰ اسفندماه جاری در فضاهای نمایشی و نمایشگاهی خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.«جینگو» که فیلمی با نشاط و با نگاهی امروزی است در اولین نمایش خود در بخش «نوعی تجربه» سی‌و‌دومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سالن‌های مرکز همایش‌های برج میلاد تهران به روی پرده رفت و با استقبال بسیار زیاد تماشاگران، منتقدان و اهالی رسانه حاضر در کاخ جشنواره مواجه شد. فیلم سینمایی «جینگو» همچنین در بخش شهرستان‌های سی‌و‌دومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر روز ۲۵ بهمن‌ماه امسال در سالن سینما آزادی شهر کرمانشاه به نمایش درآمد. در فیلم «جینگو» سعید ابراهیمی‌فر با حضور هنگامه قاضیانی در کنار بازیگران تازه نفس سینمای ایران از جمله سیاوش درخشی و اشکان یغمایی به ایفای نقش می‌پردازند. دیگر بازیگران این فیلم عبارتند از: پانته‌آ پناهی‌ها، الهه خادمی، نیلوفر خوش‌خلق، امیرحسین و بهزاد افشار.

رابرت دنیرو  و آل پاچینو همبازی می‌شوند
مهر- رابرت دنیرو اعلام کرد که در فیلم «ایرلندی» با حضور اسکورسیزی، آل پاچینو و جو پسکی به پرده سینماهای جهان می‌رود.
دنیرو در گفت‌وگو با نیویورک‌پست اعلام کرد تمام تلاش این گروه در چند سال اخیر این بوده که این فیلم را بسازند و گفت از نظر او این کار باید حتما انجام شود.
اسکورسیزی پیش از دی کاپریو، چندین فیلم با رابرت دنیرو ساخته و حاصل این همکاری فیلم‌های مهمی چون «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین» و «سلطان کمدی» بوده است.
این دو سال‌هاست که قرار است فیلم «ایرلندی» را با هم بسازند. این فیلم داستان گانگستری به نام فرانک شیران یا «ایرلندی» است. این گانگستر بی‌ریشه دستور می‌گیرد تا دوستش جیمی هوفا سردسته مافیا را بکشد و این کار را نیز انجام می‌دهد.
این فیلم با اقتباس از کتابی نوشته چارلز برانت ساخته می‌شود. این کتاب در سال 2004 نوشته شده و عنوان آن «شنیدیم خانه‌ها را رنگ می‌زنی» است.«ایرلندی» سال‌ها یکی از پروژه‌های در دست ساخت اسکورسیزی بوده اما هر بار زمان شروع به کار آن تغییر کرده است. نسخه اولیه فیلمنامه این فیلم هم نوشته شده و اسکورسیزی سال پیش گفت که دنیرو و پاچینو و پسکی هم این فیلمنامه را خوانده‌اند.
دنیرو قرار است در نقش شیران بازی کند، پاچینو در نقش هوفا ظاهر می‌شود و پسکی نقش راسل بوفالینو را بازی می‌کند.

اجرای «ساکت» در حمایت از کودکان کار
ایسنا- جشنواره حمایت از کودکان کار به کوشش موسسه کوک از سوم تا هفتم اسفندماه در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی برگزار می‌شود. در این جشنواره هر روز یک کنسرت موسیقی برای حمایت از کودکان کار برگزار می‌شود که طی آن کیوان ساکت، فرزین تهرانیان‌ همراه با یک گروه موسیقی پاپ که متعلق به خود دانشکده هنر است‌، برنامه‌های خود را اجرا می‌کنند.
این جشنواره ساعت 12:30 روز شنبه سوم اسفندماه آغاز به کار می‌کند و سه روز ابتدایی آن جشنواره شیرینی و شکلات است و دو روز پایانی نیز جشنواره صنایع دستی است.
برای افتتاحیه این جشنواره نمایندگان مجلس، نمایندگان شورای شهر تهران، نمایندگانی از وزارت کار و سید محمد خاتمی، رییس‌جمهور پیشین در کنار هنرمندان دعوت شده‌اند.
بلیت کنسرت‌های موسیقی فروخته شده و تمام درآمد حاصل از آن به نفع کودکان کار مورد استفاده قرار می‌گیرد.
بازدید برای عموم برای شرکت در این جشنواره آزاد است.

رییس جدید کتابخانه ملی منصوب شد
خبرآنلاین- حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی طی حکمی  سیدرضا صالحی امیری  را برای چهار سال به ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزید.
تیرماه سال 90 و بعد از پنج ماه بلاتکلیفی با خروج غیرمنتظره علی‌اکبر اشعری از کتابخانه ملی، اسحاق صلاحی ریاست این نهاد فرهنگی را برعهده گرفته بود.
صلاحی معاون اسبق معاونت هدفمندی یارانه‌ها و فقرزدایی وزارت رفاه و تامین اجتماعی بود. علی‌ اکبر اشعری رییس پیشین سازمان اسناد و کتابخانه ملی، اواخر دی‌ماه سال 89 ناگهان محل خدمتش را رها کرد و به ایسنا گفت: اصلا بحث کناره‌گیری نیست.
یک‌سال و چند ماه است از پایان ابلاغ حکم چهار ساله من می‌گذرد و هنوز حکم جدیدی از رییس هیات امنا که رییس‌جمهور است، صادر نشده و من احساس کردم که لابد رییس‌جمهور یک محذوریت و رودربایستی دارد که به من نمی‌خواهد بگوید دیگر نیا.

گروه فرهنگ- رییس شورای شهر تهران صبح پنجشنبه در پشت صحنه فیلم سینمایی «دلم می‌خواد» آخرین فیلم در حال تولید بهمن فرمان‌آرا حاضر شد.در این دیدار که عبدالحسین مختاباد، عضو شورای اسلامی شهر تهران و مهندس مرتضی کاظمی، مشاور اقتصادی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز رییس شورای شهر را همراهی می‌کردند، سکانس‌هایی از این فیلم برای حاضران به نمایش درآمد.رییس شورای اسلامی شهر تهران در این دیدار با اشاره به ویژگی خاص سینمای فرمان آرا گفت: بهمن فرمان‌آرا فیلمسازی است که هر وقت حرفی برای گفتن داشته باشد فیلم می‌سازد.براساس این گزارش، هشت سال از ساخت فیلم سینمایی «خاک آشنا» آخرین اثر فرمان آرا می‌گذرد. وی طی این سال‌ها از ساخت فیلم خودداری کرد و با بهبود شرایط سینمای ایران «دلم می‌خواد» اولین فیلم بهمن فرمان‌آرا پس از سال‌هاست که با بازی رضا کیانیان و مهناز افشار جلوی دوربین می‌رود.این فیلم داستان مردی است که در شهری زندگی می‌کند که اغلب مردمش افسرده و ناراحت هستند. او بر اثر اتفاقی دچار مشکلی می‌شود. مشکل این‌گونه است که گاهی موسیقی خاصی به ذهنش متبادر می‌شود و او را مجبور به حرکات موزون می‌کند و این اتفاق ناخودآگاه مشکلات خاصی برایش به وجود می‌آورد. با توجه به آثار قبلی بهمن فرمان‌آرا و مضمون تازه و فلسفی داستان «دلم می‌خواد» پیش‌بینی می‌شود این فیلم در جشنواره سی‌وسوم فیلم فجر با استقبال خوبی مواجه شود.

8

$
0
0

مسجد‌جامعی به کشف میراث منطقه 4 تهران رفت: با مردم، مشاهیر، جاذبه‌های طبیعی و میراث فرهنگی

گروه فرهنگ- کشف تهران‌ برنامه جذابی است که هر جمعه به ابتکار احمد مسجد‌جامعی، رییس شورای اسلامی شهر تهران برگزار می‌شود و این هفته در بیستمین ایستگاه خود در منطقه 4، کشف‌های پرباری به همراه داشت.
احمد مسجد‌جامعی و گروه کشف تهران‌ این هفته به منطقه 4 رفتند تا بیستمین برنامه تهرانگردی با دیدار مشاهیر، حضور در میان مردم کوچه و بازار و بررسی و پیگیری مشکلاتشان و کشف هویت‌های تاریخی فرهنگی پایتخت سپری شود.
طبع هنری شما مرا به زبان آورد
گروه کشف تهران ابتدا به دیدار دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. سردار رضایی که کشف تهرانی‌ها را به صبحانه دعوت کرده بود در مواجهه با گروه پرتعداد خبرنگاران و عکاسان به مزاح گفت ای کاش این لشگر را در جنگ داشتیم.دکتر رضایی در این دیدار به گرمی از کشف تهرانی‌ها استقبال کرد و به درخواست مسجد‌جامعی، خاطراتی از دورانی که برای نخستین‌بار به تهران آمد و محل‌هایی که تا‌کنون سکونت داشته است بیان کرد. او خاطراتی از آشنایی با خانواده همسر و ازدواجش را نیز بیان کرد و گفت: در اوایل ازدواج زندگی سخت بود و ما انباری انتهای منزل پدر خانم را تمیز کردیم و یک بخاری گذاشتیم و در زمستان سرد تهران زندگی مشترک را از همین انباری شروع کردیم. این نخستین بار بود که سردار رضایی خاطرات زندگی شخصی خود را بیان می‌کرد. پس از بیان این خاطرات، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به رییس شورای اسلامی شهر تهران گفت: طبع هنری شما مرا به زبان آورد.
در انتهای این دیدار گروه کشف تهران و دکتر رضایی در کنار تابلویی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس عکس یادگاری گرفتند.
همسر من حسن طهرانی‌مقدم است
در ادامه برنامه کشف تهران این هفته، مسجد‌جامعی و گروه کشف تهران به دیدار خانواده شهید طهرانی‌مقدم رفتند. در این دیدار همسر و دختران شهید طهرانی‌مقدم حضور داشتند. همسر شهید در این دیدار با بیان خاطراتی از آن شهید گفت: «رمز موفقیت حاج حسن در زندگی و کار، ایمان به خدا و ولایت‌پذیری و اطاعت محض او از مقام ولایت بود.»
همسر شهید در پاسخ به سوال مسجد‌جامعی درباره محل تولد و زندگی شهید طهرانی‌مقدم گفت: حاج حسن از تهرانی‌های اصیل و در محله سرچشمه و کنار مسجد زینب کبری متولد و بزرگ شده بود و پدر‌بزرگ و پدر وی در کار بازرگانی پارچه و خیاطی بودند. وی ادامه داد: حاج حسن به اینکه نام فامیلی‌اش حتما با «ط» نوشته شود تعصب خاصی داشت و فامیل همسر من «حسن طهرانی‌مقدم است نه حسن‌تهرانی مقدم».مسجد‌جامعی نیز ضمن قدردانی از خانواده شهید و به ویژه دختر کوچک او قول داد که یک تابلوی نفیس از جنس مس و مینا مزین به صلوات خاصه امام رضا(ع) برای اهدا به خانواده شهید سفارش دهد.از نکات قابل توجه در منزل شهید طهرانی‌مقدم، پرچم حرم امام حسین (ع) بود که به گفته همسر شهید، این پرچم هدیه ارزشمند سید‌حسن نصرالله به اوست.
شما برای پدر شهید من کاری کرده‌اید که من نکرده‌ام
مسجد‌جامعی در ادامه با حضور در مسجد سیدالشهدای تهرانپارس به دیدار حجت‌الاسلام والمسلمین اشرفی‌اصفهانی، یادگار شهید محراب حضرت آیت‌الله اشرفی‌اصفهانی‌ رفت.
رییس شورای شهر ضمن پیگیری برخی از مسایل این مسجد گفت: تعدادی از آثار این شهید بزرگوار مدت‌ها پیش با حمایت وزارت ارشاد منتشر شده است. وی در ادامه گفت: اینکه امام خمینی(ره) درباره شهید اشرفی‌اصفهانی گفته‌اند: «او صاحب علم مفید بود» خیلی نکته مهمی است زیرا حضرت امام با دقت و روشن‌بینی درباره افراد صحبت می‌کردند و حقیقتا شهید اشرفی‌اصفهانی به تعبیر امام دارای علم مفید بودند.حجت‌الاسلام و‌المسلمین اشرفی‌اصفهانی، امام جماعت و رییس هیات امنای مسجد سید‌الشهدا نیز با خیر ‌مقدم و ابراز خوشحالی از حضور رییس شورای شهر، خطاب به وی گفت: «شما برای پدر شهید من کاری کرده‌اید که من به عنوان فرزند نکرده‌ام.»
 رییس شورای شهر پشت دخل سنگکی
مسجد‌جامعی و گروه کشف تهران در ادامه به امامزاده پنج تن لویزان رفتند و بعد از زیارت امامزاده برای برخی از مشاهیر و بزرگان محل که در جوار امامزاده مدفون بودند قرائت فاتحه کردند.
رییس شورای شهر و گروه کشف تهران سپس وارد محله لویزان شدند و به دیدار مردم کوچه و بازار رفتند. مسجد‌جامعی با حضور غیر‌منتظره در تعدادی از مغازه‌ها و منازل با مردم دیدار و گفت و گو کرد و به درد‌دل‌ها و مشکلاتشان گوش داد. مسجد‌جامعی همچنین به منزل پیرزنی که در پشت‌بام خانه محقرش گلخانه برپا کرده بود و با فرزندان و نوه‌هایش در آن زندگی می‌کرد، رفت. منزل کدخدای لویزان که منزلش محل روضه و عزاداری سیدالشهدا بود و درمانگاه لویزان که به دلیل مشکلات مختلف تعطیل شده بود نیز از دیگر مکان‌هایی بود که مسجدجامعی دقایقی را در آنها حضور یافت. این تنها درمانگاه محله 70 هزار نفری لویزان است که با 1000 متر وسعت و 500 متر زیربنا، غیرفعال است و مردم محل را با مشکل مواجه کرده است.
رییس شورای شهر همچنین لحظاتی در نانوایی سنگکی محله لویزان حضور یافت و ضمن گفت‌وگو با نانوایان‌ به مردم حاضر در صف، نان فروخت و با آنها گفت‌و‌گو کرد. مسجدجامعی و گروه کشف تهرانی‌ها همه مسیرهای محله لویزان را با پای پیاده رفتند.
کشف سنگ نماز در حمام محله لویزان
از نکات جالب در محله لویزان، حمام قدیمی این محل بود که در حال حاضر در حال تعمیر و بازسازی است. آب این حمام در قدیم از قنات تامین می‌شده و یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد این حمام وجود سنگی به اندازه سجاده در میان حمام است که برای نماز تعبیه شده بود و مردم بعد از استحمام می‌توانستند بلافاصله در محوطه حمام نمازشان را به جای آورند.
 بادگیرهای قدیمی در فرهنگسرای اشراق
از دیگر برنامه‌های گروه کشف تهران، حضور گروه در فرهنگسرای اشراق بود؛ فرهنگسرایی که در یک باغ و عمارت تاریخی قرار گرفته که قدمت آن به دوره قاجار می‌رسد. این محل متعلق به فردی به نام ارباب مهدی بوده است.از نکات جالب توجه این باغ و عمارت آن، یکی قنات بسیار پرآبی است که مظهر آن در حیات این باغ قابل مشاهده است و دیگری بادگیرهای زیبای عمارت که از دور جلب‌توجه می‌کرد. خمره‌های سفالین متعلق به دوره سلجوقی، حوض زیبا و رستوران سنتی فرهنگسرا و تندیس‌هایی که در حیات فرهنگسرا نصب شده بودند همه از جاذبه‌های این باغ و عمارت تاریخی هستند که تاکنون کمتر درباره آنها صحبت شده است.
 کشف تهرانی‌ها مهمان رستم گیو
مسجد‌جامعی و گروه کشف تهران در ادامه برنامه به دعوت زرتشتیان ساکن تهران‌پارس از باغ رستم، باغ مارکار و آتشکده زرتشتیان بازدید کردند. هموطنان زرتشتی در این دیدار، همه گروه را مهمان غذاهایی ویژه کردند.
در این برنامه که رییس انجمن و نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی نیز حضور داشتند، خادم آتشکده به افتخار حضور گروه کشف تهران، شعله آتش را افروخت و درباره آیین‌های زرتشتیان و سابقه و پیشینه باغ رستم و آتشکده واقع در آن توضیحات مفصلی داد که در نوع خود کشف‌های جدید گروه به شمار می‌رفت و کمتر شنیده شده بود.
اینکه شعله این آتش از هندوستان و از آتشکده اصلی زرتشتیان آورده شده است نیز از گفته‌های جالب این دیدار بود. رییس شورای شهر و همراهان هنگام ورود به آتشکده به توصیه خادمان، کلاه سفید مخصوص بر سر نهادند و از قدیمی‌ترین کتاب موجود در این محل و تابلوهای هنری موجود در تالار این مجموعه دیدن و صاحبان برخی از آثار را
شناسایی کردند.
باغ رستم، آتشکده و ساختمان‌های مسکونی و چند مدرسه همجوار آن به همت فرد خیری به نام رستم گیو و همسرش ساخته شده و در اختیار زرتشتیان قرار گرفته است.
پارک آبی در 10 متری عمارت تاریخی ارباب هرمز
مسجد‌جامعی و گروه کشف تهران در ادامه برنامه‌هایشان به پارک پلیس رفتند تا از یکی از قدیمی‌ترین عمارت‌های منطقه 4 دیدن کنند. عمارت زیبای «ارباب هرمز» این روزها به همت سازمان زیباسازی در حال تعمیر و بازسازی است و قرار است به «نگارخانه آبرنگ» تبدیل شود. این عمارت که قلعه سردار نیز نامیده می‌شود با قدمت 150 ساله متعلق به فردی به نام «ارباب هرمز» بوده که پس از چند بار دست به دست شدن اینک در دست شهرداری است. در طبقه همکف این عمارت شبکه مخفی توزیع و ورود و خروج آب قرار دارد که از دیدنی‌های این بناست. در این دیدار فرزند ارباب هرمز نیز حضور داشت و توضیحاتی درباره این بنا ارایه کرد. البته پارک آبی‌ در حال احداث در فاصله 10 متری این ساختمان تاریخی از تصمیم‌های عجیبی است که این روزها آینده این ساختمان زیبا را تهدید می‌کند، مساله‌ای که گروه کشف تهران را بسیار متاسف کرد.
نجات عمارت تاریخی عین‌الدوله از گودال بزرگ
کشف تهران این هفته با دیدن عمارت تاریخی و ارزشمند دیگری به نام «عمارت عین‌الدوله» پایان یافت. عمارتی بسیار زیبا متعلق به دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول که در دو طبقه و در محوطه زیبایی قرار گرفته است. از نکات تاسف‌برانگیز در حاشیه این ساختمان تاریخی گودبرداری غیر‌اصولی همجوار با این ساختمان است که اخیرا با مجوز سازمان میراث فرهنگی صورت پذیرفته و احتمال آسیب به این ساختمان ارزشمند را افزایش می‌دهد. با تاکید رییس شورای شهر به مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران که در جمع گروه حضور داشت بلافاصله مجوز گودبرداری لغو شد و این ساختمان تاریخی از خطر تخریب نجات یافت.کشف تهران این هفته دیدار با مردم، دیدار با مشاهیر و حضور در اماکن تاریخی، فرهنگی و مذهبی را همراه داشت و گروه در عین خستگی زیاد ناشی از هفت ساعت پیاده‌روی، از این همه کشف و آشنایی با گوشه‌های پنهان شهرشان راضی راهی خانه‌هایشان شدند.

 

نگاهی به نمایش «زندگی انسان» در تالار مولوی: جاذبه‌ها و دافعه‌های یک زندگی
المیرا حسینی- انتظار نداشته باشید بعد از تماشای «زندگی انسان» حالتان خیلی خوب باشد. این تئاتر از آن دست نمایش‌هایی نیست که با شوخی‌های سطحی و طنازی‌های بجا و بیجا تلاش کند شما را بخنداند و به زور روی صندلی بنشاند. این نمایش‌ خود زندگی است و با کسی تعارف ندارد. «زندگی انسان» که روایتی است از زندگی شخصی به نام «انسان»، در واقع روایتگر زندگی نوع بشر‌ است. «انسان» با سختی‌ها و رنج‌های فراوان مادر به دنیا می‌آید و مادر می‌میرد‌ (شاید این تمثیلی باشد از به دنیا آمدن نوع بشر که بعد از پا گذاشتن به دنیا، دست به نابودی مادر طبیعت که به او حیات بخشیده، می‌زند.) شادی ناشی از به دنیا آمدن «انسان» دیری نمی‌پاید. موجودی که با رنج پا به دنیا گذاشته، در طول زندگی با اندوه قرین است و در اوج جوانی در عین هنرمندی و توانایی در فقر سختی به سر می‌برد، فقری که عشق آتشین او به همسرش را به حاشیه می‌راند. گرسنگی و بدبختی‌ فرصت چندانی برای‌ پرورش ارزش‌های انسانی چون از خودگذشتگی و توجه به زیبایی‌های طبیعت و احساسات ناب بشری همچون عشق نمی‌گذارد. نمایشنامه‌نویس، لئوناید آندریف، به خوبی می‌داند مسایل مالی تا چه حد می‌تواند احساسات انسانی را دستخوش تغییر و تحول قرار دهد.
همان‌قدر که غرق در فقر بودن «انسان» از منطق خاصی پیروی نمی‌کند، دستیابی او به ثروتی رویایی عجیب است و از دست دادن دوباره تمام آن ثروت هم علت مشخصی ندارد. نویسنده سعی دارد با بی‌منطق نشان دادن روند فقر و ثروت شخصیت داستان، متزلزل بودن جایگاه غم و شادی در زندگی بشر را به نمایش بگذارد؛ نه می‌شود چیزی را پیش‌بینی کرد و نه می‌توان به آنچه به دست آمده، دل بست و دست آخر آنچه از «انسان» می‌ماند بدنی تنها مانده و فرتوت است که خود را تسلیم مرگ و نیستی می‌کند.
آنچه در وهله اول توجه بیننده را به خود جلب می‌کند، بازی با نور و موسیقی است. در بسیاری از صحنه‌ها، بازی بازیگران با موسیقی صحنه همراه است. موسیقی بامداد افشار و کاوه ستاری روی صحنه و بازی‌ها نشسته و به جذابیت بصری و شنیداری نمایش کمک می‌کند.
مسلم است در تئاتری که بیش از هر چیز با نمادها سر و کار دارد، نمی‌توان انتظار بازی‌های رئال از بازیگران داشت و اصلا چنین چیزی تناسبی با متن ندارد‌ بنابراین صداسازی کاراکترها و حرکات اگزجره دست و صورت‌ در راستای متن قرار می‌گیرد، متنی که کاراکتر را وادار می‌کند همان‌طور که کت و شلوار پوشیده و بسیار رسمی صحبت می‌کند، به حالت چهار دست و پا درآمده و صدای سگ بدهد!
«زندگی انسان» در عین حال که فاکتورهای مثبت زیادی دارد اما نباید برای سرگرم شدن در شبی زمستانی روی آن حساب کرد. گمان می‌کنم مسعود دلخواه- کارگردان نمایش- نیز خود به درستی واقف است که «زندگی انسان» مانند زندگی انسان‌ وقتی تمام و کمال به نمایش درمی‌آید، ناگزیر دافعه‌هایی را به همراه خواهد داشت.

 

نگاهی به کتاب «آدم‌ها» نوشته احمد غلامی
به تعداد آدم‌های روی زمین قصه وجود دارد

محمد‌جواد تاج‌الدین - احمد غلامی را خیلی‌ها می‌شناسند، هم روزنامه‌نگار است و هم داستان‌نویس. نمی‌دانم باید کدام حرفه را در ابتدای اسمش بیاورم، روزنامه‌نگار یا نویسنده. هرچه هست قلم خوبی دارد برای خواندن و لذت بردن او این روزها مجموعه داستان تازه‌اش را به نام «این وصله‌ها به من نمی‌چسبد» چاپ و منتشر کرده است. اما در این نوشته می‌خواهم به سراغ مجموعه داستان «آدم‌ها» بروم که چند سال پیش منتشر شد و توانست جایزه ادبی گلشیری را هم نصیب خودش کند.
شاید اولین و مهم‌ترین دلیلی که برای پرداختن به کتاب قبلی احمد غلامی دارم، فقدان داستان در کتاب‌هایی است که دور و اطرافمان چاپ می‌شوند و بدون اینکه خواننده درست و درمانی داشته باشند از یاد می‌روند. احمد غلامی اولویتش را در تعریف و پرداخت داستان می‌داند. مخصوصا در مجموعه داستان «آدم‌ها».
آدم‌ها کتابی دویست و چند صفحه‌ای است که روایتگر داستان آدم‌های مختلف است، انسان‌هایی که هیچ‌ربطی به هم ندارند. جایی در اطرافمان زندگی می‌کنند و می‌روند، ما هم حواسمان بهشان نیست. غلامی به ما یادآوری می‌کند، هر انسانی داستان خودش را دارد. داستانی که اگر قلمی توانمند و انسان با حوصله‌ای گیر بیاید می‌تواند شنیدنی باشد.
نسل جدید داستان‌نویسان ایرانی‌ نثر سخت و به اصطلاح کتابی را کنار گذاشتند و ساده می‌نویسند، هرچند بعضی اوقات برچسب ژورنالیستی نوشتن بر روی پیشانی‌شان می‌خورد‌ که در ذات بد هم نیست. در  بالا اشاره کردم روایت زندگی انسان‌ها قلمی توانمند می‌خواهد، توانمندی ریشه در برقراری ارتباط با خوانندگان دارد، نه پیچیدگی و سختی واژه و توصیف.
غلامی می‌تواند به راحتی برایتان قصه بگوید، از کلماتی استفاده کند که در ارتباطتان با آدم‌های مختلف طی روز استفاده می‌کنید‌، شاید این را مدیون کار روزنامه‌نگاری‌اش است. بالاخره خبرنگار آدم‌های مختلف را می‌بیند و زبان و گفتارشان را به خاطر می‌سپارد. ریشه اصلی داستان‌های غلامی هم خبرنگاری است. یک روزنامه‌نگار تمام آدم‌ها را زیر نظر دارد، شاید درست نباشد ولی همه را به چشم سوژه و گزارش می‌بیند. گاهی دقتش باعث آزار دیگران هم می‌شود، مثل خود غلامی، او در مصاحبه‌ای گفته: «من به همه آدم‌های دور و برم نگاه می‌کنم و گاه توی خیابان به کسانی زل می‌زنم که موجب سوءتفاهم می‌شود. عاشق شنیدن دیالوگ‌های پنهانی زن‌هایی هستم که با هم به رستوران آمده‌اند. به آدم‌ها خیلی نگاه می‌کنم. بعضی وقت‌ها این نگاه‌ها باز هم موجب سوءتفاهم می‌شود به خصوص اگر این آدم‌ها زن باشند.»
غلامی در کتاب آدم‌ها، داستانش را در دو، سه صفحه جمع می‌کند. داستانی که شاید بتوان یک داستان کوتاه 20‌ یا 30 صفحه‌ای از آن در آورد. تازه روایت‌هایش پیرنگ‌های ریز و درشتی هم دارند. بعضی‌ها معتقدند نویسنده باید ذره‌ذره داستان را تعریف کند، من که جزو آن بعضی‌ها نیستم. غلامی هم نیست. داستانش را می‌گوید و می‌رود. جالب است در همان دو صفحه ناقابل، هم توصیف دارد و هم تفسیر و هم روایت. یعنی سه رکن اصلی داستان کوتاه. در تمام داستان‌هایش می‌توانید این سه مشخصه را دنبال کنید.
از دیگر امضاهای احمد غلامی، داشتن داستان‌های جنگی است. او که انگار خودش در جنگ بوده و فضای آنجا را با پوست و گوشتش حس کرده، بدون پرداختن به کلیشه‌های مرسوم، روایتی متفاوت از جبهه‌ها جلوی رویت می‌گذارد. روایتی بدون‌ هاله تقدیس و فرشته دانستن رزمنده‌ها. در همین مجموعه خواندن داستان مکری، فرمانده‌شان که انگار واقعی هم بوده، خالی از لطف نیست.
حتما نباید قهرمان داستانمان بارانی بلند بپوشد و گوشه لبش سیگار باشد.
روزهایش را در کافه‌ای دنج بگذراند و شب‌ها به جمع‌های روشنفکری برود. می‌تواند در طبقه بالای گاراژی درب و داغان اتاقک کم نوری داشته باشد و شما را با داستانش مجذوب کند. غلامی به ما می‌فهماند هر انسانی داستان خودش را دارد، فقط باید دید و نوشت و خواند!

 

اظهارات حاتمی‌کیا درباره حواشی «رستاخیز»
ایسنا- ابراهیم حاتمی‌کیا از نحوه برخورد با فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش انتقاد کرد.این کارگردان سینما در اختتامیه دومین جشنواره فیلم فجر استان قم در تالار شهید آوینی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم با بیان اینکه ورود به این حوزه ریسک‌های خاص خود را دارد، گفت: این پرواز نیازمند فرود است و باید به بهترین وجه بنشیند و در این خصوص نباید شاهد سقوط باشیم.وی که شامگاه (دوم اسفندماه) سخن می‌گفت‌ با بیان اینکه فیلم «رستاخیز» در تک تک پلان‌هایش قصد قربت داشته است، گفت: نباید به گونه‌ای رفتار شود که باعث سرکوب شود و کسی جرات ورود به این عرصه را نداشته باشد.کارگردان فیلم «چ» اظهار امیدواری کرد: اگر فیلم «رستاخیز» بتواند اکران بگیرد به هرحال باید شرایط به گونه‌ای ایجاد شود که اجازه ورود دیگران در این عرصه صورت بگیرد تا در این مسیر فیلم‌های بسیاری ساخته شود.حاتمی‌کیا با تاکید بر اینکه من به انقلاب اسلامی اعتقاد دارم، ادامه داد: من خود را جزیی از این مرز و بوم می‌دانم و باید ارزش‌های دفاع مقدس را پاس داشت.

حضور رضا یزدانی در نمایش رحمانیان
ایسنا- رضا یزدانی خواننده پاپ به گروه اجرایی نمایش «در روزهای آخر اسفند» کار جدید محمد رحمانیان پیوست.
این نمایش که تازه‌ترین کار محمد رحمانیان است، از روز دوشنبه (پنجم اسفندماه) اجرای خود را در تالار وحدت آغاز می‌کند.
اشکان خطیبی بازیگر و مجری طرح این پروژه گفت: حضور رضا یزدانی در نمایش ما قطعی شده است و این خواننده هر شب در اجرای ما حضور دارد و قطعه پایانی را اجرا می‌کند.نمایش «در روزهای آخر اسفند» با بازی اشکان خطیبی و غزل شاکری به صحنه می‌رود و این اثر هنری تلفیق تئاتر و کنسرت است که در خلال اجرای آن 10 ترانه خاطره‌انگیز اجرا می‌شود.محمد رحمانیان این نمایش را بزرگداشتی برای خوانندگان پاپ می‌داند و با اجرای آن به خوانندگانی همچون فرهاد مهراد و فریدون فروغی ادای دین می‌کند.بهروز صفاریان به عنوان آهنگساز با اجرای این نمایش همکاری دارد.نام نمایش «در روزهای آخر اسفند» از یکی از اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی گرفته شده و همان گونه که از این نام برمی‌آید‌ این نمایش در حال و هوای روزهای پایانی سال و عید نوروز اجرا می‌شود.نخستین اجرای این اثر نمایشی ساعت 18:30 روز دوشنبه پنجم اسفندماه به صحنه می‌رود و بلیت این نمایش تا روز 10 اسفندماه فروخته شده است.به گفته اشکان خطیبی، به زودی پیش‌فروش بلیت این نمایش برای تاریخ 10 تا 15 اسفندماه آغاز می‌شود.

«شکلک» تمدید شد
گروه فرهنگ- نمایش «شکلک» نوشته نغمه ثمینی و به کارگردانی «کیومرث مرادی» در حالی که تمامی بلیت‌هایش تا پایان روز 16 اسفندماه به فروش رسیده به درخواست مکرر تماشاگران یک هفته تمدید شد. این نمایش تا 23 اسفندماه ادامه دارد.«شکلک» با همراهی «موسسه فرهنگی هنری کارنامه» و با بازی پانته‌آ بهرام، امیر جعفری، ستاره پسیانی و نوید محمد زاده روی صحنه می‌رود. از دیگر عوامل شکلک می‌توان به پیام فروتن(طراح صحنه)، آوا سلطانی عرب شاهی(طراح لباس)، امیر اسمی(طراح پوستر و بروشور)، حیدر ساجدی(آهنگساز)، نورالدین حیدری ماهر(مدیر تولید و برنامه ریز)، رکسانا بهرام، بهزاد مرتضوی، محمدرضا ایمانیان (گروه کارگردانی)، آوا فیاض (مدیر تبلیغات و روابط عمومی)، عسل عباسیان(مشاور امور رسانه‌ای)، جواد پولادی(مدیر صحنه) و مارال یکدل(دستیار لباس) از دیگر عوامل شکلک هستند.این اثر در اجرای قبلی 10 سال پیش مورد استقبال منتقدان نیز قرار گرفته و جایزه بهترین متن نمایشی و بهترین بازیگری زن را برای بازی پانته‌آ بهرام دریافت کرد. گفتنی است این نمایش در اجرای کنونی خود، پرفروش‌ترین اثر نمایشی امسال تالار شمس موسسه اکو بوده است.«شکلک» از هشتم بهمن‌ماه با همراهی موسسه فرهنگی هنری کارنامه هرشب ساعت 20 درتالارشمس به آدرس: خیابان موحد دانش (اقدسیه)، شرق به غرب بعد از آجودانیه، کوچه نیلوفر، پلاک 3 اجراشده و علاقه‌مندان می‌توانند جهت خرید اینترنتی بلیت به سایت‌های تیوال(tiwall.com) و تئاتر تیکت(theaterticket.ir)  مراجعه کنند.

بازگشت ایرج  به صحنه موسیقی
ایلنا- با حضور و همراهی گروه موسیقی تلفیقی «عقیق»؛ «ایرج» به صحنه باز می‌گردد.این اجرا بعد از سال‌ها و با یادی از خاطره‌ها، تاریخ هشتم اسفند‌ماه (در دو سانس ۱۸ تا۲۰ و 20:30 تا 22:30) در تالار اندیشه حوزه هنری شهر تهران روی صحنه می‌رود و کامران صفاری‌فر با صدایی حزن‌انگیز و سابقه 10 ساله در عرصه موسیقی اصیل ایرانی، این بار با حال و هوایی جدید به اجرای کنسرت خواهد پرداخت.
از نکات جالب توجه این کنسرت، حضور و همراهی حسین خواجه امیری متخلص به (ایرج) است که این حضور و اجرای ایشان به نظر می‌رسد حال و هوایی زیبا و به یاد ماندنی به همراه خواهد داشت.
صفاری‌فر از شاگردان اساتیدی چون حسین خواجه امیری (ایرج)، حسن گلپایگانی و داو‌د فیاضی بوده است و بعد از آلبوم «گل عشق» که در سال ۹۱ وبا همکاری هنرمندانی چون میلاد کیایی و محمود فره‌مند وارد بازار موسیقی شد‌ در حال حاضر در پی مراحل تولید آلبوم
«بگذرازکوی ما» از آثاراستاد همایون خرم است.

انتشار آلبوم حافظ ناظری توسط SONY
ایرنا- بزرگ‌ترین شرکت تولید و ارایه آثار موسیقی در جهان‌ برای اولین بار آلبوم یک هنرمند ایرانی را همزمان با انتشار در داخل کشور‌ به صورت جهانی منتشر می‌کند.سونی که در طول چند دهه گذشته اقدام به ضبط و ارایه ماندگارترین آثار ستارگان تاریخ موسیقی جهان همچون‌‌ الویس پریسلی، مایکل جکسون، یویوما، ایساک پرلمان، دومینگو و‌... کرده است‌ برای نخستین بار در بخش کلاسیک خود اثری مستقل از یک آهنگساز خاور‌میانه (حافظ ناظری) را تولید و در کشورهای جهان منتشر می‌کند.«بُعد یازدهم» اثر شماره یک «سمفونی رومی» است که حافظ ناظری حدود 10 سال برای ساخت و تولید آن وقت صرف کرده و پس از تکمیل مراحل تولید و ساخت آن، این آلبوم با حضور افتخاری شهرام ناظری در برخی قطعاتش‌ در آستانه انتشار جهانی قرار دارد.
نکته حائز اهمیت این آلبوم حضور نوازنده‌های شاخص و سرشناس جهانی در این آلبوم از جمله‌‌ ذاکر حسین (نوازنده سرشناس ساز طبلا در جهان و برنده اولین جایزه Grammy (گرمی‌) در بخش موسیقی جهانی در سال 1992‌، نامزد دریافت جایزه گرمی در سال 2011 و‌...)، گلن ولز (نوازنده سازهای کوبه‌ای و برنده چهار جایزه گرمی مت‌هایموویتز
(نوازنده ویولنسل و نامزد دریافت چندین جایزه گرمی‌)، «پاول نیوبائر» (نوازنده ویولا و کاندیدای جوایز متعدد جهانی)، ژوهانس موزر (نوازنده ویولنسل که با آلبوم Saint-Saens به عنوان یکی از 10 اثر برتر موسیقی کلاسیک در سال 2008 انتخاب شد) و... است که باعث شده رسانه‌های معتبر موسیقی در جهان با استقبال و انتشار اخبار این آلبوم، از آن به عنوان یکی از پرهیجان‌ترین آثار موسیقی کلاسیک و تلفیقی سال‌جاری میلادی یاد کنند.



8

$
0
0
به بهانه صحبت‌های جدید حاتمی‌کیا: آتشی که برای ابراهیم گلستان نمی‌شود
محمدجواد تاج‌الدین - توی صندلی فرو رفتم و چهار چشمی پرده سینما را نگاه کردم. هلی‌کوپتر امداد زخمی‌ها را سوار کرد و بلند شد. لحظه‌ای بعد تک تیراندازی از نیروهای جدایی طلب کرد شاهرگ خلبان را زد. هلی‌کوپتر چرخ خورد، زخمی‌ها روی سر و کول هم پرت شدند و کسانی که پایین نظاره‌گر حادثه بودند، سرگردان بالا را نگاه کردند. بهت چمران را می‌شد از نگاهش خواند. چشمان خیره مریلا زارعی به تن نیمه‌جان شوهرش که توی هلی‌کوپتر این‌طرف و آن‌طرف پرت می‌شد، مو به تنت سیخ می‌کرد. دم هلی‌کوپتر به کوه خورد و کابینش روی هوا چند دور چرخید، ملخش خورد به آدم‌هایی که پایین بودند و چند نفرشان را کشت. آخر سر هم سقوط کرد و دود و خاک صحنه را پوشاند. در آن لحظات جیغ و داد بچه‌های ردیف پشتی هم حواسم را پرت نکرد، توی دلم گفتم: حاتمی‌کیا! برگشتی! با این فیلم برگشتی به سینمای خودت.
فیلم «چ» خاطراتمان را زنده کرد. خاطراتی که سال‌ها است همراهمان مانده. از کرخه تا راین، بوی پیراهن یوسف، آژانس شیشه‌ای، ارتفاع پست، به رنگ ارغوان و حالا هم چمران. اما انگار ابراهیم قصه ما نمی‌خواهد طعم این خاطرات در ذهن ما، به شیرینی بزند. کم‌کم دارد شورش را درمی‌آورد. از همان اواسط جشنواره بود که مصاحبه‌هایش شروع شد. ابراهیم همیشه معترض دوباره خودش را مقابل دوربین خبرنگاران می‌دید.گفت و گفت و گفت! از داوری، نحوه برگزاری جشنواره، انتخاب فیلم‌ها، جشنواره‌های خارجی، کارگردانان وطن فروش، مظلومیت سینمایش، بغض‌هایش، نحوه تقسیم سیمرغ‌ها، نگاه مدیران فرهنگی، انتقاد به دولت و این آخری‌ها هم منافق خواندن منتقدانش و قلم به دستان آب به لانه ریخته، دانستنشان!
حاج ابراهیم ما هشت سال سکوت کرد. هشت سالی که خیلی‌ها گفتند و طعم تلخ سانسور و بیکاری را چشیدند. البته حاتمی کیا هم چشید. گزارش یک جشنش اکران نشد. فیلمی که موضوعش حوادث سال 88 بود. اما هیچ‌وقت شمشیر سخنانش به تیزی امروز نبود. هیچ‌وقت آنقدر بی‌پروا انتقاد نکرد. یعنی باید قبول کنیم که ابراهیم همیشه معترض ما در آن هشت سال راه عافیت را برگزیده بود و حالا که فضا کمی بازتر شده، خودش را در میدان بی‌رقیب می‌بیند؟ حاتمی کیایی که همیشه، در دورانی که خیلی از کارگردانان سینمای ایران فیلم‌هایشان در اداره ارشاد دولت‌های مختلف خاک می‌خورده، فیلم می‌ساخته و بودجه دولتی می‌گرفته. ابراهیم عزیز! آتشی که واردش شدی این‌بار گلستان نمی‌شود! تیتر یک شدن در خبرگزاری‌هایی که با نظر اکثریت مردمی که به تدبیر و امید رای دادند، همسو نیستند، جای مباهات ندارد. شمایل فیلمساز معترض شدن به شما نمی‌آید، رفیق. رفتن در جمع‌های دانشجویان رادیکال و سخنرانی‌های جنجالی دردی از سینمای ایران دوا نمی‌کند. آخرش که مخاطب سینمایت ما هستیم. یادت رفته تیتر همین خبرگزاری‌ها را موقع اکران گزارش یک جشن؟ باید به دولت روحانی فرصت داد، انتقاد کرد، اما انتقام نگرفت. اگر انتقام هم می‌گیری، از مجرم بگیر، نه کسانی که تازه زمام امور را دست گرفته‌اند. حاتمی‌کیای مردم باش، نه کس دیگری.
یادم نرفته، چهار سال و چندماه پیش جایی خواندم سوار موتور هزارت می‌شوی و در خیابان‌ها ویراژ می‌دهی و مردم را نگاه می‌کنی. پس اهل دیدنی، دیدی که چه بلایی بر سر سینمای این مملکت آوردند. هم از اصل انداختنش و هم از اسب. در مراسمی که به مدد بسیج دانشجویی برگزار شده بود، گفتی: «من در محافل سینمایی به مفهوم مطلق سینمایی شرکت نمی‌کنم زیرا با این محافل احساس نزدیکی نمی‌کنم و هرچند صنف سینمایی و دوستان صنوف را محترم می‌شمارم اما خیلی اهل صنف و صنف بازی نیستم ضمن اینکه خیلی دغدغه من سینما نیست البته سینما فن و شغل من است.»
از آن حرف‌هاست که هم حرص آدم را در می‌آورد، هم شاخش را. مگر می‌شود در سینما کار کرد و فیلم ساخت و مدیوم سینما دغدغه‌ات نباشد. اگر اهل همین سخنرانی‌های جنجالی هستی، بسم‌الله! این گوی و این میدان! از این گروه به آن گروه. از این جشن به آن سمینار، از این تریبون به آن منبر، خرجش یک میکروفن است و یک بلندگو! آن‌طور دیگر شش میلیارد خرج فیلمتان نمی‌شود. مگر نه اینکه جشنواره فیلم فجر رویدادی سینمایی است، حتی سینمای مطلق. پس چرا به هر ضرب و زوری شده فیلمتان را به جشنواره رساندید؟ چرا از نگرفتن سیمرغ‌های بیشتر دلگیر می‌شوید.
حاج ابراهیم ما در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفته: «حرف‌هایی که پیش از این گفتم برای عده‌ای خوش نیامده و بعضی سیاهی‌لشگرهای قلمی که انگار آب را به سمت لانه آنها برده‌ام؛ مطالبی می‌نویسند و عمدا خود را به جهالت می‌زنند.»
مرز جهالت و عقل دیگران را با چه میزانی می‌سنجید؟ هرکه از شما انتقاد کرد جاهل است و هرکه تعریف کرد، عاقل؟ از کی تا به حال خبرنگاران و منتقدان سیاهی‌لشگرهای قلم به دست شده‌اند؟ ما ابراهیم حاتمی‌کیایی می‌شناختیم که در فیلم‌هایش حرف دل ما را می‌زد، مشخصه فیلم‌هایش حرف و بحث بود؛ چه در آژانس شیشه‌ای و چه در ارتفاع پست، چه شده که حالا هر که حرف زد و بحث کرد منافق شده و سیاهی‌لشگر؟
او در فرازی دیگر از صحبت‌هایش گفته: «من اهل سیاست نیستم زیرا سیاست پایین‌تر از فرهنگ است و در هیچ دورانی ارزشی برای سیاست قائل نبوده و نیستم و رنگ سیاست برای هنرمند خطرناک است.»
خودتان بهتر می‌دانید در کشور ما همه چیز با سیاست عجین است، یعنی متوجه نشدید حرف‌های تازه‌تان تیشه به ریشه مدیران فرهنگی دولتی می‌زند که منتقدانش چشم به راه بهانه‌ای هستند؟ تازه اگر نگاهی گذرا به فیلم‌هایتان داشته باشیم می‌بینیم بیشتر از هر کارگردان دیگری حرف سیاسی زده‌اید، اگر اهل سیاست نیستید، پس آن فیلم‌ها در کارنامه‌تان چه کار می‌کند؟ حرفی نزنید که به خط‌مشی‌تان نخورد. موج‌سواری گروهی سیاست‌زده را نمی‌بینید روی حرف‌های ریز و درشتتان؟ کسی مخالف انتقاد نیست. که همه تلاش کسانی که 24 خرداد را رقم زدند باز شدن فضایی برای نقد و گفت‌وگو بود. سوال مهم ما نحوه بازگو کردن نقدهاست. این بغض و عصبانیت از کجا نشات می‌گیرد. شما در دولتی که فیلمتان را توقیف کرده بود، فیلم جدیدی با بودجه میلیاردی ساختید، در دولت بعدی هم قرار است فیلمتان در گروه اکران عید که بهترین زمان اکران است قرار بگیرد، همه مسوولان فرهنگی هم از فیلمتان تعریف کردند، پس مشکل کجاست؟ جایی گفتید «من احتیاجی به سیمرغ ندارم و اصلا جایی ندارم این شیشه‌ها را بگذارم». باز هم تنها تعجب کردیم، جشنواره فیلم فجر معتبرترین جشنواره سینمایی کشور است و سیمرغ‌هایش در دست بزرگان سینمای این کشور قرار گرفته، شما هم کم از این سیمرغ‌ها نگرفتید که البته حقتان بوده، اگر هم جشنواره فیلم فجر نقصی دارد از کم‌کاری شما کارگردانان است، مخصوصا نورچشمی‌هایی که همیشه راهشان برای ساخت فیلم باز بوده است.
شما همیشه گفتید دغدغه جنگ دارید، بسیار هم دغدغه قابل احترامی است. هرکسی در این کشور با هر عقیده و نظری برای جنگ و رزمندگانش احترام قائل است، چه مدیر باشد و چه تماشاگر. اینکه هرجا می‌رسید تنها خودتان را دردمند این حوزه می‌دانید از مروت به دور است. همین نگاه موجب دوری عده‌ای از جنگ و رزمندگان شده. این قشری کردن مسایل، نگاه‌های سلبی و روحیه طلبکاری نه تنها به سینمای جنگ کمکی نمی‌کند، بلکه باعث ضربه خوردنش می‌شود. اگر دغدغه جنگ دارید، که ما هم می‌دانیم دارید، به جای ساختن فیلم دعوت فیلمی جنگی می‌ساختید؟ کسی جلویتان را گرفت؟ خودتان بارها گفتید دغدغه من در آن بازه زمانی این موضوع بود، تشخیصتان و دوری از سینمای جنگ را به گردن دیگران می‌اندازید و از طرفی از دوری‌تان در این حوزه شکایت می‌کنید؟ عجب!
چند سالی هم هست که هر کجا می‌رسید فحشی هم نصیب کارگردانانی می‌کنید که فیلمی در جشنواره‌های خارجی دارند، سرآمدش اصغر فرهادی است. یادمان نرفته، روزهایی که مردم و علاقه‌مندان به سینما اول صبح منتظر نتیجه مسابقات اسکار بودند و با شنیدن اسم اصغر فرهادی گل از گلشان شکفت، شما هرچه در دهانتان بود نصیب فرهادی کردید و گفتید که جایزه‌اش ارزشی ندارد. چه عیبی دارد یک اثر هنری نماینده ایران در خبرگزاری‌ها و محافل خارجی باشد؟ مگر نه اینکه خودتان با اصغر فرهادی کار کردید و فیلم ارتفاع پست را ساختید که یکی از بهترین فیلم‌هایتان است. چه پدرکشتگی با جشنواره‌های خارجی دارید؟ باعث افتخار سینمای ایران است که فیلم‌های کیارستمی و مجیدی و مصفا و فرهادی جوایز بین‌المللی برده‌اند. شاید اینجا باید باور کنیم که دغدغه‌تان سینما نیست و فقط دنبال تریبونی برای سخنرانی هستید چراکه جایزه نه تنها سینمای کشوری را تضعیف نمی‌کند بلکه موجب شکوفایی‌اش می‌شود. هرچند انتقاداتی به فیلم‌هایی هست که صرف گرفتن جوایز جشنواره‌های بین‌المللی ساخته می‌شدند که خدا را شکر خیلی وقت است دیگر دورانشان تمام
 شده است.
حاتمی‌کیا در پایان سخن‌هایش هم گفته: «قرار است فیلم «چ» 21 اسفندماه اکران شود و من برای اینکه اکران این فیلم با مشکل مواجه نشود نمی‌خواهم خیلی حرف‌ها را بزنم اما امیدوارم این فیلم اکران شود و مردم به دیدن این فیلم در سینما‌ها بیایند و صندلی‌های سینما‌ها پر شود تا گروهی که حرف‌های دیگری می‌زنند با استقبال مردم از فیلم زبانشان بند بیاید. از شما خواهش می‌کنم هر نفر از شما مبلغ این فیلم باشید.»
اگر ملاک تعداد تماشاگران باشد، فیلم اخراجی‌های مسعود ده‌نمکی شاهکار سینمای ایران است. متر خوبی را برای ارزش‌گذاری فیلمتان انتخاب نکردید رفیق جان. هرچند با همه این حرف‌ها ما به دیدن فیلمتان خواهیم رفت اما پیشنهاد می‌کنیم از کسانی برای تبلیغ فیلمتان استفاده کنید که جاذبه داشته باشند نه دافعه. کسانی که برای حرف‌های مخالفان ارزش قائل باشند، کسانی که همه چیز را به شکل چماقی برای فرود آمدن بر فرق سر مخالف نبینند.
این روزها بازار مذاکرات داغ است، بعد از هشت سال همه فهمیدند که راه‌حل رسیدن به توافق مذاکره است نه مشاجره. چمران را شما در فیلم «چ» مذاکره‌کننده ناکام نشان داده‌اید. نمی‌خواهم وارد بحث فیلم بشوم اما از شما می‌خواهم به جای نقد یکجانبه و سخنرانی‌های آتشین تن به مذاکره بدهید که به نفع همه است. کمتر پیش آمده دولتی مورد وثوق بدنه هنری کشور باشد. امیدی که ایجاد شده را یک تنه به یغما نبرید. دست زدن‌های اطرافیانتان برای گرم کردن تنور رسانه‌هایی است که نه خیر سینما را می‌خواهند و نه خیر شما را. شما که در فیلم سینمایی آقا و خانم محمودی مویی را از روی شانه حمید فرخ‌نژاد برداشتید و تفسیر کردید! باید تیزبین‌تر از اینها باشید!

 

فرهاد فخرالدینی راز سکوت چهار ساله‌اش را شکست
ایسنا- فرهاد فخر‌الدینی گفت که چهار سال و چندماه به دلیل شرایطی که در دولت قبلی وجود داشت، از موسیقی کناره‌گیری کردم اما هم‌اکنون بار دیگر دور هم جمع می‌شویم و روی صحنه می‌رویم حالا با هر نامی که فعالیت کنیم.رهبر سابق ارکستر موسیقی ملی ایران که قرار است اسفندماه امسال بار دیگر در برج میلاد به روی صحنه برود، از جزییات کنسرتی با ارکستر مهرنوازان سخن گفت.فخر‌الدینی توضیح داد: بیش از دو سال از آخرین کنسرت ارکستر مهرنوازان می‌گذرد و هم‌اکنون با سالار عقیلی و شورای فنی ارکستر یعنی شهرام توکلی و علی اکبر قربانی و همچنین با مدیریت پیمان میرآقاسی به روی صحنه خواهیم رفت.فخر‌الدینی که صبح چهارم اسفندماه در تالار وحدت سخن می‌گفت،‌ درباره کناره‌گیری چند ساله‌اش از موسیقی گفت: ما خیلی وقت‌ها خواسته‌هایی داریم که تحقق پیدا نمی‌کند و دولت آن‌طور که باید ما را حمایت نمی‌کند. ارکستر موسیقی ملی ایران سال‌ها پیش در ژنو کنسرت گسترده‌ای داشت که با استقبال خوبی هم روبه‌رو شد اما دریغ از یک خبر که تلویزیون در این‌باره منتشر کند.فخرالدینی ادامه داد: قبل از اینکه دولت تدبیر و امید به روی کار بیاید هنرمندان روی خوشی از دولت قبلی ندیدند و وقتی هنرمند روی خوش نبیند چطور می‌تواند فعال باشد و کار کند. اما امیدوارم با وعده‌های این دولت وضع موسیقی بهتر شود. من آن سال‌ها بنا به نارضایتی از دولت کناره‌گیری کردم. ارکستر ملی یک کشور نباید براساس ندانم‌کاری آدم‌ها تعطیل می‌شد و کسی متوجه نبود که چه اتفاقی افتاده است و من هم آن زمان کناره‌گیری کردم. خیلی‌ها به من گفتند که برگردم اما برنگشتم اما امروز با شناختی که از آقای مرادخانی دارم تصمیم‌هایی گرفته‌ام. اما به دور از وعده‌های شیرین باید منتظر عمل باشیم. اگر این وعده‌ها در عمل اجرایی شود بار دیگر در خدمت موسیقی کشورم خواهم بود.وی همچنین گفت: ارکستر موسیقی ملی ایران مثل درختی بود که میوه‌هایش بعد از رسیده شدن می‌گندید و پایین درخت می‌ریخت اما کسی نبود که آنها را بسته‌بندی کند و به بازار برساند.در ادامه این نشست، سالار عقیلی که قرار است خوانندگی این کنسرت را برعهده داشته باشد، در سخنانی گفت: برای اجرای این برنامه قطعات زیادی داشتیم که باعث شده بود تصمیم‌گیری برای انتخاب آهنگ سخت باشد. در این کنسرت آثاری خاطره‌انگیز اجرا می‌شوند که امیدوارم چند شب به یاد ماندنی را رقم بزنند.افشین معصومی نیز که برگزاری این کنسرت را برعهده دارد، گفت: این کنسرت 13 و 15 اسفندماه در سالن همایش‌های برج میلاد برگزار خواهد شد.

 

در آستانه اسکار 2014 آنچه بر فیلم‌های خارجی‌زبان گذشت
گروه فرهنگ- جوایز آکادمی سینمایی اسکار یکی از مهم‌ترین و معتبرترین جوایز سینمایی جهان است که همه ساله در اولین فصل سال جدید میلادی برگزار می‌شود و برترین‌های سینمای جهان در عرصه‌های مختلف در یک‌سال قبل را معرفی می‌کند.
جایزه بهترین فیلم‌های خارجی‌زبان اسکار که از سال 1956 در فهرست جوایز این آکادمی گنجانده شد، طی یک دهه اخیر به آثار سینمایی کشورهای مختلف نظیر آفریقای جنوبی، کانادا، آلمان، ژاپن و آرژانتین تعلق گرفته و سینمای ایران نیز با فیلم «جدایی» نام خود را در این فهرست ثبت کرده است.
وقتی اولین مراسم آکادمی اسکار در 16 ماه می سال 1929 برگزار شد بخشی برای فیلم‌های خارجی‌زبان در نظر گرفته نشده بود اما برگزارکنندگان مراسم اسکار از سال 1947 تصمیم گرفتند جایزه‌ای افتخاری را به فیلم‌هایی که به زبان غیرانگلیسی و در کشورهای دیگر تولید و ساخته شده‌اند، اهدا کنند. اولین هنرمندی که موفق به دریافت این جایزه افتخاری شد، ویتوریو دسیکا کارگردان بزرگ سینمای ایتالیا بود که برای فیلم «واکسی» این جایزه را دریافت کرد.
موریس کلوچ، ویتوریو دسیکا، رنه کلمنت، آکیرو کوروساوا، تینوسوکه کیوگاسا و هیروشی ایناگاکی کارگردان‌هایی بودند که تا سال 1955 این جایزه افتخاری را دریافت کردند. از سال 1956 برگزارکنندگان مراسم جایزه سینمایی اسکار تصمیم گرفتند بخش مجزایی را به فیلم‌های خارجی زبان اختصاص دهند و از آن سال جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان در جوایز آکادمی اسکار در نظر گرفته شد. در سال 1956 فدریکو فلینی کارگردان سرشناس سینمای ایتالیا با فیلم «جاده» اولین جایزه بخش بهترین فیلم خارجی زبان اسکار را دریافت کرد.
طی دوره‌های متعدد جوایز آکادمی سینمایی اسکار کارگردان‌های شناخته شده متعددی نظیر اینگمار برگمان، کلود للوش، کوستا گاوراس، الیو پتری، لوئیس بونوئل، فرانسوا تروفو، موشه میزراهی، ولادیمیر منشوف، جوزپه تورناتوره، نیکیتا میخالکف، روبرتو بنینی، مایک ون دیم، پدرو آلمادوآر و آنگ لی توانستند با آثار خود اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کنند که در این بین بیشترین تعداد جوایز را دسیکا، فلینی و برگمان دریافت کردند.
اما آنچه در 10 سال گذشته بر این بخش گذشته است:
سال 2005 میلادی و در هفتاد و هفتمین مراسم آکادمی سینمایی اسکار فیلم سینمایی «دریای درون» ساخته آلخاندرو آمنابار از اسپانیا موفق به دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد. این فیلم با بازی خاویر باردم داستان واقعی ملوانی جوان است که در یک سانحه قطع نخاع می‌شود و سال‌های متمادی تلاش می‌کند تا دادگاه را متقاعد کند که به زندگی خود خاتمه دهد.
سال 2006 میلادی و در هفتاد و هشتمین مراسم آکادمی سینمایی اسکار کشور آفریقای جنوبی توانست اولین اسکار سینمایی قاره آفریقا را با فیلم «ساتسی» به کارگردانی گوین هود به نام خود ثبت کند. این فیلم زندگی جوانی شرور و تبهکار را به تصویر می‌کشد که نگهداری از یک نوزاد زندگی او را متحول می‌کند.
سال 2007 میلادی و در هفتاد و نهمین مراسم آکادمی سینمایی اسکار کشور آلمان که پیش از این تنها دو بار در سال‌های 1979 و 2002 میلادی موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شده بود، توانست با فیلم «زندگی دیگران» ساخته فلوریان هنکل فون دونرسمارک اسکاری دیگر را به خود اختصاص دهد. این فیلم داستان یک مامور ارشد اشتازی پلیس امنیت جمهوری دموکرات آلمان را روایت می‌کند که مامور زیر نظر گرفتن یک کارگردان تئاتر و روابطش می‌شود.
سال 2008 میلادی و در هشتادمین مراسم آکادمی سینمایی اسکار نوبت به سینمای کشور اتریش رسید تا با فیلم «جاعلان» ساخته استفان رزویتسکی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را دریافت کند.
«جاعلان» که درامی جنایی است توانست در رقابت با آثاری از قزاقستان، لهستان، رژیم صهیونیستی و فیلم «12» از نیکیتا میخالکف از کشور روسیه جایزه اسکار را از آن خود کند.
سال 2009 و در هشتاد و یکمین مراسم آکادمی سینمایی اسکار بار دیگر نوبت به سینمای ژاپن رسید تا بعد از دریافت اسکار توسط چهره‌های شاخصی همچون آکیرو کوروساوا، تینوسوکه کیوگاسا و هیروشی ایناگاکی این بار با فیلم «عزیمت» ساخته یوجیرو تاکی‌تا اسکاری دیگر را به خود اختصاص دهد.
سال 2010 و در هشتاد و دومین مراسم آکادمی سینمایی اسکار فیلم «راز در چشمان‌شان» به کارگردانی خوان جوزه کامپانلا از کشور آرژانتین در حالی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کرد که فیلم «روبان سفید» ساخته میشائیل‌هانکه رقیب جدی او در این بخش بود.
«راز در چشمان‌شان» درامی جنایی است که از موفق‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای آرژانتین شناخته شده است.
سال 2011 و در هشتاد و سومین مراسم آکادمی سینمایی اسکار برای سومین بار بعد از سال‌های 1987 و 1988، اسکار بهترین فیلم خارجی زبان به سینمای دانمارک برای فیلم «در دنیایی بهتر» به کارگردانی سوزان بیر اختصاص پیدا کرد.
این فیلم داستان پزشکی را به تصویر می‌کشد که برای کمک به محرومان آفریقا به این قاره سفر می‌کند و بعد از پشت سر گذاشتن حادثه‌ای به کشور خود بازمی‌گردد و این بار با چالشی در خانواده خود مواجه می‌شود.
سال 2012 و در هشتاد و چهارمین مراسم آکادمی سینمایی اسکار این سینمای ایران بود که توانست با فیلم «جدایی» ساخته اصغر فرهادی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را به خود اختصاص دهد و فرهادی با دریافت این جایزه نام سینمای ایران را در فهرست سینمای کشورهایی که موفق به دریافت این جایزه سینمایی شده‌اند، ثبت کرد.
اصغر فرهادی اولین کارگردان سینمای غرب آسیا بود که توانست به سیطره کارگردان‌های ژاپنی در دریافت جایزه اسکار در قاره آسیا پایان دهد.
«جدایی» روایتگر زندگی زوجی است که با داشتن دختری نوجوان قصد جدا شدن از یکدیگر را دارند اما در مسیر این تصمیم‌گیری چالش‌هایی برای آنها به وجود می‌آید. آثاری از بلژیک، کانادا، رژیم صهیونیستی و لهستان دیگر کاندیداهای دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان اسکار هشتاد و چهارم بودند.
سال 2013 و در هشتاد و پنجمین مراسم آکادمی سینمایی اسکار بار دیگر نوبت به سینمای اتریش و کارگردان مطرحی به نام میشائیل هانکه رسید تا بتواند با فیلم «عشق» برای دومین بار، اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را به خود اختصاص دهد.
«عشق» روایتگر زندگی عاشقانه زوجی سالمند است که در نهایت پایانی تراژیک دارد. آثاری از سینمای نروژ، شیلی، دانمارک و کانادا رقبای نماینده سینمای اتریش در اسکار هشتاد و پنجم بودند.
این روزها سینمای جهان شمارش معکوس خود را برای شناختن بهترین فیلم خارجی زبان اسکار و برگزاری هشتاد و ششمین مراسم آکادمی سینمایی اسکار آغاز کرده است و باید دید در این دوره از بین فیلم‌های «حلقه شکسته فرو می‌پاشد» ساخته فلیکس ون گرونینگن از بلژیک، «زیبایی بزرگ» ساخته پائولو سورنتینو از ایتالیا، «شکار» ساخته توماس وینتربرگ از دانمارک، «تصویر گمشده» ساخته ریتی پان از کامبوج و «عمر» ساخته‌هانی ابواسد از فلسطین، کدام اثر موفق به دریافت اسکار می‌شود.

 

بازی پژمان جمشیدی در «آتش‌بس 2»
ایسنا- فیلمبرداری «آتش‌بس 2 »به نویسندگی و کارگردانی تهمینه میلانی این روزها در فرودگاه امام خمینی (ره) ادامه دارد. در خلاصه داستان این فیلم که تهیه‌کننده آن محمد نیک‌بین است، آمده است:
«یک زوج جوان و تحصیلکرده که عازم سفری به خارج از کشور هستند پس از سال‌ها مشاور خانواده خود را به‌طور اتفاقی در فرودگاه ملاقات می‌کنند و در مدت زمانی که منتظر پرواز خود هستند، اتفاقات سال‌هایی از زندگی خود را در مدتی که مشاور آنها در خارج از کشور به سر می‌برد، مرور می‌کنند.»فیلمبرداری «آتش بس 2» با بازی بهرام رادان، میترا حجار، آتیلا پسیانی، گوهر خیراندیش، مهرانه مهین‌ترابی، پژمان جمشیدی، دانیال عبادی، فلور نظری و رایان جواهریان از 16 بهمن‌ماه 92 در لوکیشنی در فرمانیه تهران آغاز شد و این روزها در فرودگاه امام خمینی (ره) و سپس در فرودگاه مهرآباد و در ادامه در باغ فردوس پی گرفته می‌شود.
در جدیدترین اعلام لیست کامل بازیگران تهمینه میلانی، نام پژمان جمشیدی، بازیکن سابق تیم پرسپولیس و تیم ملی که به تازگی در عرصه بازیگری حضور پیدا کرده، دیده می‌شود. او پس از بازی در مجموعه «پژمان» در تئاتر «بادی که ترا خشک کرد مرا برد» هم به ایفای نقش پرداخت.

ماریای «اشک‌ها و لبخندها» درگذشت
مهر- ماریا فرانسیسکا (فون تراپ) فردی که در ابتدا موجب شکل گرفتن قصه فیلم «آوای موسیقی» شد، در 99 سالگی بدرود حیات گفت.دوست وی با تایید این خبر به تایمز اتریش در سالزبورگ گفت جای تعجب است که او مدتی چنین دراز زندگی کرد زیرا از کودکی از بیماری قلبی رنج می‌برد.
ماریا فرانسیسکا که سال 1914 متولد شده بود دومین دختر کاپیتان جورج فون تراپ و یکی از هفت فرزند وی بود. پس از مرگ مادر این فرزندان، پدرشان بارون فون تراپ به آموزگاری که برای این دختر استخدام کرده بود دل بست و با او ازدواج کرد، دقیقا طبق آنچه در فیلم «آوای موسیقی» نمایش داده می‌شود. این خانواده بزرگ با هجوم نازی‌ها به اتریش، شهر را ترک کردند. این خانواده گروه کری را تشکیل دادند که در آمریکا و اروپا برنامه اجرا کرد و سرانجام با الهام از داستان زندگی آنها فیلم موزیکال «آوای موسیقی» در سال 1965 ساخته شد.«اشک‌ها و لبخندها» در سال نمایش خود موفق شد رکورد فروش تاریخ سینما را تا زمان خودش بشکند. این فیلم نامزد 10 جایزه اسکار شد و پنج جایزه اسکار را به دست آورد که برای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین صداگذاری، بهترین موسیقی متن و بهترین طراحی صحنه بود.

هانیه توسلی با «سه ماهی» در تلویزیون
خبرآنلاین- سیدمحمد رضوی، تهیه‌کننده فیلم تلویزیونی «سه ماهی» گفت: «تمام لوکیشن‌های این فیلم در تهران است و تصویربرداری در 25 جلسه انجام می‌شود.»
هانیه توسلی، علیرضا کمالی‌نژاد، شیوا ابراهیمی، بهرام شاه‌محمدلو و رویا افشار بازیگران اصلی «سه ماهی» هستند.
سایر بازیگران این فیلم تلویزیونی عبارتند از: بابک کریمی، امید روحانی، طوفان مهردادیان، صمد عدالتخواه، مینو شیخان، زهرا طاهری‌منش و یدالله شادمانی.«سه ماهی» به قلم نیلوفر محلوجی داستان زنی به نام الهام است که مبتلا به عارضه مغزی است و او در پذیرش یا عدم پذیرش عمل جراحی مردد است تا اینکه...»
فهرست عوامل پشت دوربین «سه ماهی» عبارتند از: مجری طرح: موسسه سیمای مهر، مدیر تصویربرداری: مهدی جعفری، صدابردار: کامران کیان ارثی، طراح صحنه و لباس: شیوا رشیدیان، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، مدیر تولید: محمدصادق آذین، مدیر تدارکات: کاظم نامنی، دستیار اول کارگردان: مهدی لطفی، برنامه‌ریز: یاسر قارونی، منشی صحنه: سپیده سپهر آراء، دستیار دوم کارگردان: رحمانه ربانی، دستیار اول تصویربردار: وحید ابراهیمی، عکاس: امید مسعود‌فر.

تقدیر از ابراهیم حاتمی‌کیا در  موزه شهید چمران
گروه فرهنگ- آیین تقدیر از ابراهیم حاتمی‌کیا و عوامل فیلم سینمایی «چ» با حضور جمعی از هنرمندان، سفرا و مدیران حوزه فرهنگ و هنر کشور در خانه موزه شهید چمران برگزار می‌شود.
در این مراسم که با حضور مهندس مهدی چمران، گروهی از همرزمان شهید چمران، سفرای لبنان، فلسطین و سوریه، جمعی از مدیران فرهنگی و شهری و عوامل و سازندگان این فیلم برگزار می‌شود از ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان این اثر تقدیر می‌شود.
«چ» برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از جشنواره فیلم فجر، روایت 48 ساعت از زندگی دکتر مصطفی چمران در محاصره شهر پاوه توسط نیروهای ضدانقلاب است.«چ» همچنین سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه بصری، بهترین جلوه‌های ویژه میدانی، بهترین صدای فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین تدوین را نیز از آن خود کرد.
آیین تقدیر از عوامل فیلم «چ» با مشارکت بنیاد شهید چمران و شهرداری منطقه 12، روز چهارشنبه هفتم اسفندماه سال‌جاری بعد از نماز مغرب و عشاء در محل خانه موزه شهید چمران برگزار می‌شود.

بررسی پرونده روزنامه آسمان در هیات نظارت
ایرنا- دبیر هیات نظارت بر مطبوعات با اشاره به مطالب درج شده در روزنامه توقیف‌شده آسمان گفت که مساله این روزنامه در جلسه پنجم اسفندماه این هیات مطرح و پس از بررسی تصمیم‌گیری خواهد شد.
دبیر هیات نظارت بر مطبوعات با تاکید بر اینکه این هیات مسوولیت رسیدگی محتوایی همه نشریات کشور را برعهده دارد، افزود: با توجه به درج مطالبی در روزنامه آسمان که منجر به توقیف این روزنامه شده هیات نظارت بر مطبوعات در این جلسه علاوه بر موضوع بررسی صدور مجوز نشریات، پرونده این روزنامه را نیز بررسی خواهد کرد.
روزنامه آسمان پنجشنبه یکم اسفندماه با اعلام جرم دادستانی تهران پس از شش شماره انتشار توسط دادسرای رسانه توقیف شد، مدیرمسوول آن نیز مورد تعقیب قضایی قرار گرفت و پس از احضار به دادگاه فرهنگ و رسانه راهی زندان اوین شد.
روزنامه آسمان در شماره چهارم خود گزارشی از گردهمایی انجمن علوم سیاسی دانشگاه تهران منتشر کرد که در آن جمعی از استادان این دانشگاه همچون مجتبی مقصودی، هرمیداس باوند، حسین سلیمی رییس دانشگاه علامه و محمدجواد حق‌شناس به بیان مطالبی پرداخته بودند.
براساس اظهارات سردبیر آسمان در حاشیه این مراسم خبرنگار آسمان با هرمیداس باوند مصاحبه‌ای انجام داده بود که باوند به بازگویی خاطرات خود در دهه 60 اشاره می‌کند و پس از آن موضوع صدور بیانیه‌ای توسط جبهه ملی مطرح می‌شود.
محمد قوچانی یادآور شد: غیرانسانی شمردن موضوع «قصاص» محور بیانیه بوده که سرانجام منجر به توقیف آن شد.
سردبیر روزنامه آسمان همچنین پنجشنبه گذشته نیز ضمن عذرخواهی از مردم این موضوع را مشکل فنی و یک خطای انسانی خوانده بود.

8

$
0
0

نگاهی به نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2014: «اخاذی آمریکایی» و «جاذبه» در صدر

اخاذی آمریکایی
«اخاذی آمریکایی» یا «کلاهبرداری آمریکایی» فیلمی به کارگردانی دیوید ا. راسل و به نویسندگی مشترک وی و اریک سینگر است که کلمبیا پیکچرز آن را در دسامبر ۲۰۱۳ اکران کرد. این فیلم در 10 بخش از جمله کارگردانی، فیلمنامه اصلی، نقش اول مرد و تدوین نامزد دریافت جایزه اسکار شده است.
«اخاذی آمریکایی» داستان دو شیاد به نام‌های ایروینگ روزنولد و دوست دخترش سیدنی پوزر را نشان می‌دهد که در تله اف‌بی‌آی، گیر افتاده‌اند و در ازای آزادی خود در دستگیری سیاستمداران رشوه‌خوار با مامور اف‌بی‌آی همکاری می‌کنند. این دو نفر وادار می‌شوند تا در درون مافیای پولشویی صاحبان قدرت و سیاستمداران نیوجرسی وارد شوند.
نبراسکا
نبراسکا فیلمی با بازی بروس دِرن و ویل فورته است. کارگردان فیلم الکساندر پین است و باب نلسون نویسندگی آن را برعهده دارد. نبراسکا نامزد دریافت نخل طلا در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۳ شد. که طی آن، بروس درن جایزه بهترین بازیگر را بُرد. این فیلم همچنین نامزد دریافت شش جایزه اسکار از جمله‌ اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل زن است.
کاپیتان فیلیپس
کاپیتان فیلیپس به کارگردانی پل گرینگرس و محصول سال ۲۰۱۳ براساس داستانی واقعی که در سال ۲۰۰۹ اتفاق افتاده، ساخته شده است و داستان ربوده شدن کشتی باری آمریکایی به نام مائرسک آلاباما توسط دزدان دریایی سومالیایی را به تصویر می‌کشد. در این فیلم تام هنکس در نقش کاپیتان ریچارد فیلیپس بازی می‌کند.بیلی ری براساس کتابی به نام «وظیفه یک کاپیتان: دزدان دریایی سومالی، یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا و روزهای خطرناک در دریا» نوشته ریچارد فیلیپس و استفن‌تاتی، فیلمنامه فیلم سینمایی کاپیتان فیلیپس را نوشته است.
این فیلم در شش بخش از جمله بهترین تدوین و فیلمنامه اقتباسی، نامزد دریافت اسکار است.
فیلومنا
این فیلم به کارگردانی استفان فریرز نوشته استیو کوگان و جف پوپ است. این فیلم در اسکار 2014 علاوه بر بخش بهترین فیلم در بخش بهترین بازیگر زن نیز نامزد شده است.
این داستان تراژدی کتابی است نوشته مارتین سیکس اسمیت که در فیلم آن جودی پنج دنچ ایفای نقش می‌کند و درباره یک روزنامه نگار خسته از دنیا و در بحران روحی است که درگیر داستان جست‌وجوی یک زن به دنبال پسرش و گذشته تلخ آنها می‌شود.  
12 سال بردگی
12 سال بردگی یک فیلم درام تاریخی بر اساس خودزندگینامه ۱۲ سال بردگی اثر سالومون نورثاپ است که یک سیاه آزاد بود ولی ربوده شده و به‌عنوان برده فروخته شد. کارگردان فیلم، استیو مک کوئین و نویسنده جان ریدلی است. چیوِتل اجیوفور نقش سالومون نورثاپ را ایفا می‌کند.  این فیلم در 9 بخش از جمله کارگردانی، فیلمنامه اقتباسی و نقش اول مرد، نامزد دریافت اسکار است.
سال ۱۸۴۱، سالومون نورثاپ (چیوِتل اجیوفور) یک سیاهپوست آزاد است که با همسر و فرزندانش در ساراتوگای نیویورک زندگی می‌کند. او با نواختن ویولن امرار معاش می‌کند. یک شب توسط چند نفر اراذل و اوباش اغفال شده به وسیله آنها مسموم و به‌عنوان برده فروخته می‌شود.
گرگ وال‌استریت
گرگ وال‌استریت یک فیلم زندگینامه‌ای بر پایه زندگی جردن بلفرد است که مارتین اسکورسیزی کارگردانی آن را بر عهده دارد. ترنس وینتر فیلمنامه را نوشته و لئوناردو دی کاپریو با حضور همبازی‌هایی چون جونا هیل، ژان دوژاردن، راب رینر، کایل چندلر و متیو مک کانهی در نقش بلفورت ایفای نقش می‌کند. این فیلم در پنج بخش از جمله کارگردانی و بازیگر نقش اول مرد، چشم به دریافت اسکار دوخته است. اسکورسیزی پیش از این برای فیلم «جداافتاده»، اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرده بود. در این فیلم نیز دی‌کاپریو، بازیگر نقش اول بود.
جاذبه
گرانش فیلمی سه‌بعدی علمی– تخیلی و درام به کارگردانی آلفونسو کوارون است. ساندرا بولاک و جرج کلونی دو بازیگر اصلی این فیلم هستند.
یک مهندس پزشکی ناسا به نام ریان استون (با بازی ساندرا بولاک) در اولین سفر خود به خارج از کره زمین به همراه فضانورد باتجربه مت کوالسکی (با بازی جرج کلونی)، دو نفر از اعضای یک تیم پنج نفره از فضانوردان آمریکایی هستند که ماموریت آنها تعمیر تلسکوپ هابل است. در این حین بر اثر اتفاقاتی از این تیم تنها رایان استون و مت کوالسکی که زنده می‌مانند و سعی می‌کنند جان خود را نجات دهند؛ این در حالی است که ذخیره اکسیژن لباس فضایی استون در حال تمام شدن است و...
«جاذبه» نیز در کنار «اخاذی آمریکایی» با نامزدی در 10 بخش، از رکوردداران دریافت جایزه اسکار است.
باشگاه خریداران دالاس
باشگاه خریداران دالاس محصول ۲۰۱۳ آمریکا، فیلمی است در گونه درام زندگینامه‌ای، با بازی متیو مک‌کانهی، جنیفر گارنر، جرد لتو و استیو زان و به کارگردانی ژان- مارک ولی. این فیلم براساس زندگی واقعی ران وودروف ساخته شده است؛ بیمار مبتلا به ایدز که بعد از استفاده از یک داروی تایید نشده و احساس بهبودی، تصمیم گرفت آن دارو را به تگزاس قاچاق کند. این فیلم تحسین‌های زیادی از طرف منتقدان به همراه داشت و نامزدی‌ها و جوایز بسیاری را دریافت کرد. این فیلم در بخش فیلمنامه اصلی و بازیگر نقش اول مرد نیز امیدوار به دریافت اسکار است.
او
«او» فیلمی است که اسپایک جونز نویسندگی و کارگردانی آن را برعهده داشته است. در این فیلم ستارگانی چون خواکین فینیکس، امی آدامز، رونی مارا، اولیویا وایلد و اسکارلت جوهانسون (که صداپیشه سامانتاست) حضور دارند. محوریت داستان درمورد مردی است که با یک سیستم‌عامل هوشمند رایانه‌ای که دارای صدا و شخصیت یک زن است رابطه عاطفی برقرار می‌کند. این اولین فیلمنامه‌ای است که جونز به تنهایی نوشته است.
«او» هم‌اکنون نامزد پنج جایزه اسکار شده است که در این میان می‌توان به جایزه بهترین فیلمنامه اصلی اشاره کرد.

 

نقد آثارنقاشی اسکندری و چلیپا از منظر زیبایی‌شناسی
گروه فرهنگ- بررسی، نقد و تحلیل آثار کاظم چلیپا و ایرج اسکندری با حضور شش پژوهشگر و صاحب‌نظر با موضوعات مختلف، روز چهارشنبه هفتم اسفندماه از ساعت سه بعداز‌ظهر در سالن اجتماعات موزه هنرهای معاصر تهران برگزار می‌شود.
نمایشگاه سیری در هنرمعاصر ایران با مروری بر آثار کاظم چلیپا و ایرج اسکندری با نمایش بیش از 150 اثر از روز هفتم بهمن‌ماه 1392 در موزه هنرهای معاصر تهران افتتاح و تا 28 فروردین‌ماه 1393 ادامه دارد. در همین راستا جلسه نقد، بررسی و تحلیل آثار این دو هنرمند با حضور صاحبنظران، پژوهشگران و هنرمندان، روز چهارشنبه هفتم اسفندماه از ساعت سه تا هفت بعدازظهر در سالن اجتماعات موزه هنرهای معاصر تهران برگزار می‌شود.
در بخش اول این جلسه ناهیدعبدی دارای دکترای پژوهش هنر با موضوع «اهمیت برپایی این‌گونه نمایشگاه‌ها به عنوان سند فرهنگی» ، اسماعیل پناهی دانش‌آموخته دکترای فلسفه هنر از دانشگاه علامه با عنوان «هویت» و امیر نصری دارای دکترای فلسفه هنر و استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با عنوان «بازنمایی شهید» سخنرانی خواهند کرد.
در بخش دوم، میزگردی با حضور فرزان سجودی دانشیار گروه نمایش دانشگاه هنرتهران، علی عباسی دانشیار گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشکده ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه شهید بهشتی و عبدالمجید حسینی‌راد دارای دکترای هنرهای تجسمی از دانشگاه رن فرانسه و دانشیار دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران با موضوع «نمایشگاه از منظر زیبایی‌شناسی و نشانه‌شناسی» به ایراد سخن خواهند پرداخت. همچنین در پایان، جلسه پرسش و پاسخ با حضور کاظم چلیپا و ایرج اسکندری برگزار می‌شود.
یادآوری می‌شود علاقه‌مندان جهت حضور در این جلسه می‌توانند به موزه هنرهای معاصر تهران واقع در خیابان کارگر شمالی- جنب پارک لاله مراجعه یا جهت اطلاعات بیشتر با شماره تلفن 88951965 تماس حاصل کنند.

 

«ماهی و گربه» بهترین فیلم جشنواره استانبول
ایسنا- در مراسم اختتامیه سیزدهمین جشنواره فیلم‌های مستقل استانبول، فیلم «ماهی وگربه» به کارگردانی شهرام مکری و تهیه‌کنندگی سپهر سیفی جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلم از نگاه منتقدان جشنواره فیلم استانبول را از آن خود کرد.طبق اعلام سایت فیلم، این اولین‌بار در طول تاریخ برگزاری جشنواره است که این دو جایزه به یک فیلم تعلق می‌‌گیرد.
«ماهی وگربه» در ادامه موفقیت‌های بین‌المللی‌اش به همراه نه فیلم دیگر از کشورهای اروپایی و آمریکایی تنها فیلم آسیایی این رقابت بود. کسب جایزه بزرگ این جشنواره از این نظر اهمیت داشت که تمرکز اصلی فستیوال استانبول بر فیلم‌های موفق سایر فستیوال‌ها و نمایش آنها در کنار یکدیگر بود.امسال و در طول برگزاری جشنواره دیوید لینچ ومیشل گوندری به عنوان مهمانان افتخاری حضور داشتند و گوندری درباره شیوه‌های فیلم‌سازی‌اش در جلسه‌ای برای دانشجویان سینما سخنرانی کرد.«ماهی وگربه» دو نمایش در طول جشنواره داشت که مکری پس از پایان هر دونمایش با تماشاگران فیلم به گفت‌وگو پرداخت و نظرات آنان را درباره فیلم شنید.فیلم سینمایی
«ماهی وگربه» اولین نمایش را در ایران با جشنواره فیلم فجر تجربه کرد.

تدوین «آزادی مشروط» آغاز شد
مهر- مقصود جباری تهیه‌کننده «آزادی مشروط» به کارگردانی حسین مهکام با بیان این مطلب که فیلمبرداری این فیلم سینمایی 26 بهمن‌ماه به پایان رسید، گفت که در حال حاضر مصطفی خرقه‌پوش تدوین این فیلم سینمایی را آغاز کرده و به زودی صداگذار و آهنگساز آن نیز مشخص خواهد شد.وی ادامه داد: اولین سکانس این فیلم سینمایی در روز 17 دی‌ماه جلوی دوربین رفت و با توجه به برنامه‌ریزی‌های انجام شده قرار بود فیلمبرداری این فیلم سینمایی طی 45 روز به اتمام رسد اما با همکاری عوامل این فیلم سینمایی، فیلمبرداری در 37 روز و با 35 جلسه فیلمبرداری به پایان رسید.جباری در پایان گفت: خوشبختانه کار با یک گروه حرفه‌ای و خوب در سینما سبب می‌شود تا زودتر از آنچه که فکر می‌کنید برنامه کاری به جلو پیش رود.
داستان فیلم «آزادی مشروط» با مضمون اجتماعی روز و با محوریت توجه به زیرساخت‌های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی در جامعه است. رامبد جوان، هنگامه قاضیانی، شاهرخ فروتنیان، حسین پاکدل، علیرضا آقاخانی، علیرضا مظفری، محمد کارت، محمد علی کیانی، بهاران بنی‌احمدی و میثم غنی‌زاده از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند

کاهانی پروانه ساخت گرفت
خبر آنلاین- شورای صدور پروانه‌ فیلمسازی ۳۵ میلیمتری در جلسه‌ چهارشنبه ۳۰ بهمن‌ماه که با حضور همه‌ اعضا در محل معاونت آثار سینمایی و سمعی و بصری برگزار شد برای چهار فیلم سینمایی پروانه‌ ساخت صادر کرد.فیلم‌های «گیتا» به تهیه‌کنندگی مجید انصاری، ناصر عنصری و به کارگردانی مسعود مددی، «از هر نظر معمولی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی عبدالرضا کاهانی، «کلید رو بده خلاص شو» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مرتضی رزاق کریمی و «باز داشت» به تهیه‌کنندگی مهدی کریمی و کارگردانی غلامرضا رمضانی از شورای صدور پروانه فیلمسازی، پروانه‌ ساخت دریافت کردند.



8

$
0
0

86 سالگی هوشنگ ابتهاج؛ سایه: تو بخوان نغمه ناخوانده من

هرگاه که صحبت از «سایه» پیش می‌آید و یکی دو باری هم که به مناسبت‌های متفاوت، درباره او نوشته‌ام، همواره با یک خاطره مشترک از یک شعر کوتاه از این شاعر بزرگ ایران زمین، همراه بوده است، چنان که آخرین بار که به مناسبت انتشار کتاب «پیرپرنیان اندیش» در همین صفحه درباره سایه نوشتم از این خاطره سخن به میان آمد و اینک هم که ششم اسفند، هشتاد و ششمین سالگرد تولد هوشنگ ابتهاج مناسبت دیگری فراهم آورد تا از سایه یادی به میان آید، این خاطره مرا رها نمی‌کند.
***
سال‌های میانی دهه 30 خورشیدی و به خاطر نبود امکان ادامه تحصیل در محل کار پدرم، در شهر ساوه من به تهران نزد خانواده مادری‌ام فرستاده شدم. یکی از بعد ظهرهای داغ 1336 بود؛ دایی‌ام، زنده یاد حسن شهرزاد، شاعر و روزنامه‌نگار در حالی که خود را آماده می‌کرد برای دیدن دوستان و گشت و گذار در لاله‌زار و استانبول و سرک کشیدن به پاتوق‌های روشنفکری آن دوران، از خانه بیرون برود، زیر لب شعری را زمزمه می‌کرد که نمی‌دانم چرا من نوجوان، من هنوز بی‌خبر از عشق و عاشقی و وفاداری و جفاکاری را به سوی خود کشید، دایی‌ام زمزمه می‌کرد:
بسترم/ صدف خالی یک تنهایی است
و توچون مروارید/ گردن آویز کسان دگری
آن روز نمی‌دانستم، شعر را چه کسی سروده اما پس از بارها و بارها شنیدن و خواندن، فهمیدم، شاعر «ه- الف- سایه» نام دارد.
***
هنگامی که کتاب «پیرپرنیان اندیش» به دستم رسید، خاطره «صدف خالی» دوباره در ذهنم جان گرفت و صفحات کتاب را پس و پیش کردم تا شاید در جایی، سایه از این شعر حرف زده باشد. در این جست‌و‌جو به صفحه 681 رسیدم؛ عنوان مطلب این بود؛ «شعر بی‌معنا!» کنجکاو شدم و شروع به خواندن کردم؛ از قول گفت‌و‌گو‌کننده‌ها با سایه آمده بود؛  به شعر معروف  «احساس» می‌رسیم؛ بسترم صدف خالی یک تنهایی است/ و تو چون مروارید/ گردن آویز کسان دگری...»
هر قدر عنوان مطلب توی ذوقم زده بود، خواندن شعر مورد علاقه‌ام مرا خوشحال کرده که او با اشتیاق به خواندن ادامه دادم؛ «منتظریم که سایه نکته‌ای، خاطره‌ای درباره این شعر بگوید...» اشتیاق و انتظار مرا رها نمی‌کرد، دلم می‌خواست بدانم، گوینده احساس درباره شعر مورد علاقه من چه می‌گوید:
«... یه بار جایی مهمان بودیم و یه عده جمع بودن از جمله آقای محمد زهری دوست شاعر من. خانم زهری گفت: حالا که سایه هست ببینین مقصود نیما از این شعر چه بوده؛ شهر ری را؛ ری را ... صدا می‌آید امشب... سایه ادامه می‌دهد: «یه دوستی داریم از اون توده‌ای‌های متعصب خشک که مارکس رو هم به مارکسیست بودن قبول نداره ... این دوست ما گفت که ری را یه شعر سیاسی هست...»
 من که دلم می‌خواست سایه هر چه زودتر به اصل موضوع برسد و برود سر وقت شعر احساس، به همین خاطر، سطرها را به سرعت رد کردم تا رسیدم به جایی که شاعر در جواب دوست متعصب خود گفت: «... نمی‌گم این شعر سیاسی نیست، من استنباط سیاسی ازش ندارم...» بی‌تابی دست از سرم بر نمی‌داشت، دیگر صبر برایم معنا نداشت چراکه سایه در آستانه رسیدن به اصل موضوع بود:
«... دوستم یه چیزی گفت و من حماقت کردم، گفتم؛ بسترم/ صدف خالی یک تنهایی است...»
و من با خودم ادامه دادم؛ و تو چون مروارید...
***
سایه در صفحه 683 کتاب
«پیرپرنیان اندیش» پس از آنکه کلی با دوست متعصب خود درباره سیاسی نبودن و بودن آن بحث می‌کند در جواب او که اصرار داشت، این شعر را به ماجرای ویتنام وصل کند، خطاب به دوستش این‌گونه نقل خاطره می‌کند؛ «فقط می‌توم بگم به حضرت عباس من این قصد و نداشتم، وقتی من این شعر رو گفتم هنوز واقعه ویتنام اتفاق نیفتاده بود. شعر من تاریخ داره...»
***
در 21 دی 1331 خورشیدی، سایه و کیوان (دوست چپ‌گرای شاعر که اعلام می‌شود) و شاملو در کافه‌ای نشسته بودند که شعر مورد علاقه‌ من خلق می‌شود سایه در صفحه 683 کتاب مورد بحث می‌گوید: «من این شعر رو، روی کاغذ سیگار نوشتم. شاملو قلمو از من گرفت، بالاش نوشت» «احساس!» یه علامت تعجب هم گذاشت...»
و من سطرهای بعدی را بارها و بارها خواندم تا شاید از زبان و کلام سایه دریابم که این «احساس» یا به قول من «مروارید» از کجا آمد و به کجا رفت! اما تلاشی به قول قدما «عبث» و بود و بس دست آخر به این نتیجه رسیدم که بهتر است مثل خود شاعر باشم و «معنای شعر را به عهده مخاطب بگذارم» و خودم را خلاص کنم اما از شما چه پنهان، حس و حال «احساس» و به تعبیر بنده «مروارید» با گذشت 56 سال با این حرف‌ها، عوض نمی‌شود، برداشت من، با گذر از سال‌ها، به یک نوستالژی از جنس سنگ خارا بدل شده است.
***
استاد شفیعی کندکنی در مقدمه برگزیده اشعار ح.الف.‌سایه با نام آینه در آینه می‌نویسد: «... کمتر حافظه فرهیخه‌ای است که شعری از روزگار‌ ما به یاد داشته باشد و در میان ذخایر‌ش نمونه‌هایی از شعر و غزل سایه نباشد...»
بدون چسباندن مفهوم «فرهیخته» به خودم، من به شعر سایه اعتقاد دارم و در فهرست شعرهای مورد علاقه‌ام، در کنار «احساس» شعرهای بسیاری از سایه هم جای دارند، «ارغوان» یکی از شعرهای مورد علاقه‌ خود سایه، این‌گونه تمام می‌شود؛

تو بخوان نغمه ناخوانده من
 ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من

 

دلخوری حاتمی کیا و سرنوشت رستاخیز : ‌ ایوبی واکنش نشان دادایلنا- حجت‌الله ایوبی (رییس سازمان سینمایی) که شب گذشته
(ششم اسفند) برای حضور در جشن تصویر سال در این مراسم حضور پیدا کرده بود در پاسخ به سوالی درباره اظهارات اخیر حاتمی‌کیا گفت: من واقعا می‌خواهم بدانم حاتمی‌کیا چرا مظلوم است. ما اگر بدانیم ایشان چرا مظلوم است، سعی می‌کنیم که مظلومیتش را برطرف کنیم. من در مشهد با ایشان صحبت کردم و حرف‌های ایشان را شنیدم و واقعا دوست ندارم اهالی سینما مظلوم باشند.
ایوبی گفت: حاتمی‌کیا فیلمسازی است که در همه دوره‌ها مورد احترام بوده است. همین فیلم «چ» نیز در دوره قبلی ساخته شده است و همه هزینه‌ها را هم دولت قبلی داد. او نیز برای این فیلم تجلیل شد و مورد احترام است.
وی ادامه داد: من حوصله‌ام زیاد است. ما جشنواره‌ای داریم به نام فیلم فجر که بسیار مهم است و یک آیین باشکوه برای سینمای ایران است. افرادی هم داوطلبانه فیلم‌شان را به جشنواره می‌دهند. درکنارشان افرادی جشنواره را قبول ندارند. چنین افرادی علی‌القاعده نباید فیلمشان را در جشنواره شرکت دهند تا مورد داوری قرار گیرد. اما وقتی فیلم درمعرض داوری قرار می‌گیرد و بعد از داوری‌ حرف‌هایی زده می‌شود که یک عده از آن سوءاستفاده کنند، بد است. هیچ وقت کسی مجبور نبوده حتما فیلمش را به جشنواره فیلم فجر بدهد یا حتما داورها را قبول داشته باشد.ایوبی افزود: ما به خاطر سینما نباید کاری کنیم که التهابات بیشتر شود. زمانی که جمعی به عنوان داور انتخاب می‌شوند و ما آنها را قبول می‌کنیم و خودمان را در معرض داوران قرار می‌دهیم؛ کار درستی انجام شده است.وی در پاسخ به این سوال که قبل از جشنواره تلاش زیادی شد که همه سینماگران کنار هم باشند و حتی تلاش‌هایی شد برای اینکه مخالفان هم راضی شوند اما امروز گروهی از سینماگران که طرفدار جناح موافق هستند‌ ناراضی‌اند، گفت: ما قرار است یاد بگیریم مصلحت سینما را به مصحلت شخصی خودمان و یک فیلم ترجیح بدهیم. جوانی مثل درمیشیان خیلی خوب عمل کرد و نشان داد که مصلحت سینما خیلی مهم‌تر از مصلحت فیلمش و حتی خودش است. در آن جلسه افتتاحیه هم من گفتم تدبیر و اعتدال کار بسیار دشواری است و ما داریم این کار دشوار را با کمک خود همین اهالی سینما انجام می‌دهیم. درباره نمایش فیلم‌هایی همچون عصبانی نیستم و آشغال‌های دوست‌داشتنی هم به خوبی و سرجای خودش تصمیم می‌گیریم.
ایوبی در پاسخ به این سوال که گروهی از سینماگران مصلحت را بیشتر به کوتاه آمدن تشبیه می‌کنند، گفت: مرز بین کوتاه آمدن و مصلحت‌اندیشی‌ بسیار باریک و دقیق است. دیگران تصمیمات ما را به کوتاه آمدن تفسیر کنند اما ما آن را به مصلحت‌اندیشی تفسیر می‌کنیم. ما پای حرف‌های خودمان ایستادیم و می‌ایستیم و سینماگران اصلا نگران نباشند.
وی درباره فیلم رستاخیز نیز گفت: با آیت‌الله سیستانی دیدار نداشتیم اما با نمایندگان ایشان در قم دیدار داشتیم. با سایر علما هم دیدار داشتیم. با آنها برای فیلم رستاخیز و جشنواره فیلم فجر گفت‌وگو کردیم. با هدف رفع برخی سوءتفاهم‌هایی که ایجاد شده‌ هم در مشهد و هم در قم ملاقات‌های مهمی داشتیم. سینمای کشور به این گفت‌وگوها نیازمند است.
ایوبی افزود: امکان دارد فیلم رستاخیز را برای خودشان یا افراد مورد وثوق‌ علما نشان دهیم و فیلم در جلسات کارشناسی بررسی شود. این فیلم حاصل تلاش یک دهه است و نگران هستیم این تلاش‌ها بدون دلیل و برای بعضی تسویه حساب‌های جناحی و گروهی فدا شود و از بین برود. پشت بعضی از این اعتراضات نیات سیاسی نیز وجود دارد. امروز فضای بسیار خوبی است و امیدواریم که مشکلات فیلم حل شود و فیلم به نمایش دربیاید.

 

نگاهی به  کاندیداهای اسکار (3):فیلم «او» (Her‌): ساخته اسپایک جونز: این فقط یک سیستم عامل نیست!
«او» اسم تازه و آوانگاردی برای عنوان یک فیلم است. یک فیلم علمی‌ـ‌ تخیلی که اصلا توی چشم نمی‌زند و در کنار بار درام خودش، بار کمدی نیز دارد! اغلب فیلم‌های علمی‌-‌ تخیلی خالی از عاطفه و احساس هستند و بیشتر بر مبنای منطق علمی ساخته می‌شوند. فیلم او اما برخلاف دیگر فیلم‌های این ژانر، علاوه بر حفظ بار علمی و تخیلی فیلمنامه، از بار عاطفی زیادی برخوردار است. موضوع فیلم درباره مردی تنهاست که به تازگی از همسرش جدا شده. تئودور (با بازی روان خواکین فینیکس) که مدام لحظه‌های خوش زندگی با همسرش را به‌یاد می‌آورد، از این جدایی به ستوه آمده و با توجه به کارش و علاقه‌ای که به برنامه‌نویسی و ساخت نرم‌افزار و به‌خصوص بازی رایانه‌ای دارد (تا جایی که می‌گوید نمی‌تواند بین عشق‌بازی و بازی رایانه‌ای ارجحیت قائل شود!)، یک سیستم عامل طراحی می‌کند با صدای یک زن به‌نام سامانتا! و صداپیشگی اسکارلت جوهانسون که بدون حضور فیزیکی در فیلم، مانند یک بازیگر رادیویی یا دوبلور درجه یک، موفق به بازی بی‌نظیری شده است. خنده‌ها، گریه‌ها و صدای خش‌دار جوهانسون آنقدر طبیعی جلوه می‌نماید که تازه راز محبوبیتش را نزد وودی آلن آشکار می‌سازد که بزرگ‌ترین همکاری مشترک آنها در فیلم شاهکار «مچ پوینت» است.
او داستان سرگردانی و یاس فلسفی و تنهایی انسان معاصر است؛ همان واژه‌های کلیشه‌ای که البته در این فیلم نمودی تازه و بکر پیدا کرده و به‌درستی نمایش داده شده‌اند. انگار میان آن ‌همه آسمانخراش و برج و ساختمان و تکنولوژی و ابزار دنیای مدرن، کسی هست که هنوز به‌دنبال زندگی می‌گردد. انگار کسی زندگی‌اش را لابه‌لای این دنیا گم کرده و حالا می‌خواهد با نیروی عشق به زندگی‌اش برگردد؛ یک مرد آرام و دوست‌داشتنی که در تلخ‌ترین ساعات زندگی‌اش لبخند به لب دارد و امیدوارانه منتظر است. شاید منتظر همان لذتی که هر انسان باید از زندگی کوتاه‌مدت خود ببرد؛ لذتی که یکی از دوستانش که مثل او شکست عشقی خورده‌ با گریه به او یادآوری می‌کند و جمله تاکیدی «گور باباش!» به‌معنای بی‌خیالی نسبت به تمام غم‌وغصه‌های دنیا و شاد و رها بودن تا همیشه...
ارتباط عاطفی میان یک سیستم عامل با صدای زن و یک انسان مذکر واقعی، سوژه‌ای نیست که به ذهن هر نویسنده‌ای برسد. باید خیلی خلاق و خوش‌فکر بود تا درباره چنین سوژه‌ای فیلم‌نامه نوشت و فیلم ساخت. اسپایک جونز همان نویسنده و کارگردان هنرمند است که فیلمی علمی‌-‌‌ تخیلی آمیخته با اشک‌ها و لبخندهای زندگی ساخته؛ یک فیلم فانتزی که نشان می‌دهد تکنولوژی با انسان معنا پیدا می‌کند و هر اختراع بزرگی بدون حضور انسان، هیچ و پوچ است.
شخصیت‌پردازی تئودور بسیار پخته و فکر شده است. شخصیتی با روحیه شاعرانه و لطیف در حدی که همکارش به او می‌گوید: «تردید ندارم که بخشی از وجود تو زن است!». تئودور اگرچه از بعضی رفتارهای خود در گذشته و به‌خصوص زندگی مشترکش پشیمان شده، اما همچنان امیدوارانه خودش را باور دارد و در صحنه‌ای از فیلم می‌گوید: «بعضی وقتا چیزایی می‌نویسم که نویسنده مورد علاقه خودم می‌شم!»‌ زیباترین دیالوگ فیلم اما این جمله است: «اون‌قدر دلم برات تنگ شده که همه‌جام درد می‌کنه.»
فیلم او امسال نامزد سه جایزه گلدن گلوب شد که عبارتند از: «بهترین فیلم، بهترین فیلم‌نامه و بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی» که موفق به دریافت یکی از آن‌ها یعنی «بهترین فیلم‌نامه» شد. او همچنین در اُسکار سال 2014 در پنج رشته «بهترین فیلم بلند، بهترین فیلم‌نامه اصلی، بهترین موسیقی متن، بهترین ترانه (ترانه ماه) و بهترین طراحی تولید» نامزد دریافت جایزه شده است.

 

بزرگداشت سیمین دانشور در خانه هنرمندان
ایلنا- بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان؛ مراسم بزرگداشت سیمین دانشور را یکشنبه 18 اسفند ساعت 14:30 در تالار شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار می‌کند.
مراسم بزرگداشت «سیمین دانشور» با عنوان «با سیمین 1300-1390» همزمان با دومین سالگرد درگذشت این نویسنده شهیر ایرانی با حضور دکتر عباس صالحی، معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از پیشکسوتان، نویسندگان و هنرمندان برگزار می‌شود.
غلامرضا امامی، سیمین پناهی‌فرد، حسین پاینده، حسین‌علی قبادی و احمد مسجدجامعی در این مراسم سخنرانی می‌کنند.
خوانش بخشی از رمان «سووشون» همراه با اجرای موسیقی زنده و پخش بخشی از مستند «بی سرو سیمین» ساخته سیدجواد میرهاشمی نیز از دیگر برنامه‌های «با سیمین 1300-1390» خواهد بود.

یک کافه کتاب دیگر در تهران تعطیل شد
مهر- کافه کتاب «ترنجستان سروش» واقع در تهران که حوالی زمستان سال گذشته شروع به فعالیت کرده بود، اوایل هفته جاری و در پی اخطار کتبی اداره اماکن تعطیل شد.
به گفته یکی از مسوولان ترنجستان سروش، این اخطار کتبی در پی شکایت اتحادیه کافه‌داران تهران و به دلیل آنچه تداخل صنفی خوانده شده‌ در کافه کتاب یادشده به مرحله اجرا درآمده است.
وی از این اتفاق اظهار تاسف کرد و گفت: تعطیلی کافه کتاب یادشده در حالی صورت می‌گیرد که در آن کشیدن سیگار و قلیان ممنوع بوده و تنها قهوه و چایی به مراجعان سرو می‌شده است.
تعطیلی کافه کتاب آن و بیکار شدن دو نفر از کسانی که در آن فعالیت می‌کردند در حالی است که به گفته وی، بسیاری از مراجعان آن که عموما اقشار فرهنگی جامعه را شامل می‌شوند‌ به سبب ناراضی بودن از فضای پردود چایخانه‌های سطح شهر به چنین مکان‌هایی
(کافه کتاب‌ها) مراجعه می‌کنند.
فروشگاه ترنجستان سروش وابسته به شرکتی به نام «ترنج» است که این مکان را از انتشارات سروش که زیر نظر صدا‌و‌سیما اداره می‌شود، اجاره کرده است. این فروشگاه در خیابان انقلاب، بین خیابان ابوریحان و فلسطین واقع شده است.
در همین حال شنیده‌ها از احتمال تعطیلی سایر کافه کتاب‌ها به دستور اداره اماکن حکایت دارد. با این حال محمدعلی جعفریه، مدیر نشر ثالث که کافه کتاب آن جزو یکی از اماکنی بود که گفته می‌شد اخطار تعطیلی گرفته است، وقوع چنین اتفاقی را تا این لحظه رد کرد.

تاکید مدیر شبکه دو  بر آمدن «کلاه قرمزی»
ایسنا- مدیر شبکه دو سیما در نشست خبری اعلام برنامه‌های نوروز ۹۳‌ اعلام کرد که سری جدید «کلاه قرمزی» از شبکه دو سیما پخش می‌شود.
خبر ساخت «کلاه قرمزی» برای نوروز 93 در حالی از سوی مدیر شبکه دو سیما عنوان می‌شود که پیش از این ایرج طهماسب به خبر ساخت مجموعه «کلاه قرمزی» برای نوروز 93 که در بخش‌های خبری سیما عنوان شد، واکنش نشان داده بود.
با این حال طی روزهای اخیر باز هم خبر پخش «کلاه قرمزی» در نوروز 93 قوت گرفت و حمید مدرسی، ‌تهیه‌کننده‌ هم احتمال پخش این مجموعه در نوروز امسال را چندان دور از ذهن ندانسته بود.
تهیه‌کننده «کلاه قرمزی» از مشخص شدن تکلیف پخش این مجموعه نوروزی در آینده‌ای نزدیک خبر داده و گفته است که دوست ندارند «کلاه قرمزی» را از خانه‌اش جدا کنند.
علی زارعان، مدیر گروه کودک و خردسال شبکه دو هم تابستان امسال درباره تولید «کلاه قرمزی 93» گفته بود: در حال مذاکره با تهیه‌کننده و عوامل مجموعه برای تولید پروژه ویژه نوروز 93 هستیم تا شیوه تولید و مسایل پیرامونی آن مشخص شود. سال آینده پروژه‌ای بزرگتر از حد معمول خواهیم داشت و در همین زمینه مذاکرات ادامه دارد.
وی افزود: اگرچه هنوز به نتیجه جدی نرسیده‌ایم که بتوانیم آن را قطعی اعلام کنیم اما مجوز ساخت صادر و کارهای مقدماتی انجام شده است اما به راحتی نمی‌توانیم اعلام نتیجه کنیم.

شبی با موسیقی فنلاند در خانه هنرمندان
ایرنا- برنامه شبی با موسیقی فنلاند روز شنبه-10 اسفندماه- در خانه هنرمندان ایران و با موضوع سیبلیوس آهنگساز سرشناس فنلاندی برگزار می‌شود.
دراین برنامه که از ساعت 17 شنبه آینده آغاز می‌شود پروفسور اروتاراستی از دانشگاه هلسینکی درباره سیبلیوس و موسیقی فنلاند سخنرانی خواهد کرد.
ژان سیبلیوس، آهنگساز فنلاندی که در بین سال‌های 1865 تا 1957 می‌زیسته از محبوب‌ترین چهره‌های موسیقی کلاسیک در قرن 19 و اوایل قرن بیستم بوده است.
مهم‌ترین آثار سیبلیوس، هفت سمفونی و کنسرتو ویولن است‌ البته آثار فینلادیا و والس تریست وی نیز بسیار محبوبند.
محبوبیت و توانایی این آهنگساز بزرگ به اندازه‌ا‌ی در کشور فنلاند مورد توجه است که نام این هنرمند را بر روی کنسرواتوآر هلسینکی گذاشته‌اند‌.
ژان سیبلیوس در خانواده‌ای سوئدی زبان در شهر هامنلینای فنلاند که در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود، به دنیا آمد.
دوران جوانی وی مصادف با اوج گیری احساسات میهن‌پرستانه در فنلاند بود و اندیشه سیاسی و آثار هنری‌اش از این دوره تاثیر گرفت.
پس از پایان تحصیل در دبیرستان، شروع به تحصیل حقوق کرد ولی علاقه وی به موسیقی باعث شد که حقوق را رها کند و به مدرسه موسیقی هلسینکی (که اکنون مدرسه موسیقی سیبلیوس نام دارد) برود.
سپس تحصیل موسیقی را در برلین و وین ادامه داد و به فنلاند برگشت. در سال 1897 به وی امتیاز تشویقی ویژه هنرمندان داده شد تا قادر باشد وقت خود را صرف آهنگسازی کند.
برنامه شبی با موسیقی فنلاند با همکاری سفارت فنلاند در تهران و خانه هنرمندان ایران تدارک دیده شده است.



8

$
0
0
تصادف
من مُردم و از این بابت خوشحالم...
***
10 سال پیش، دختر 13 ساله ساده بدقواره‌ای بودم؛ یک دیلاق به تمام معنا و آنقدر پخمه که آدم‌دزدهایی که بعد از ظهرهای خلوت سر بچه‌ها شیره می‌مالند و با خوراکی خرشان می‌کنند، می‌توانستند من را هم با پاستیل آلبالویی گول بزنند. در زندگی‌ام همیشه از پذیرش این واقعیت سر باز زدم ولی حالا که مرده‌ام، می‌توانم به راحتی اعتراف کنم. اولین بار در همین سن با یک موتور سی‌جی 125 تصادف کردم. یکی از همان‌هایی که تلویزیون مدام تبلیغ می‌کرد و از نماهای مختلف نشان می‌داد. پس از گذشت سال‌ها نمی‌توانم به‌طور قطع بگویم من مقصر بودم یا موتورسوار. تنها چیزی که از تصادف به خاطر دارم، حرکت سهمی‌وارم در هوا بود. انگار همه چیز در حال کش آمدن بود و من میان زمین و هوا معلق بودم و بعد برخورد تنم با آسفالت و صدای شکستن دستم و دیگر هیچ چیز در خاطرم نیست. به گواه شش ماهی که در کما به‌سر بردم طی حادثه سرم به لبه جدول برخورد کرده بود. در یک روز تابستانی با آروغی ناگهانی از خواب بیدار شدم و همه کسانی را که در طول این چند ماه، تمام نگاهشان به انگشت‌های دستم بود تا مثل فیلم‌ها با تکان خوردن ملایمشان، فریاد بزنند: «انگشتاشو تکون داد! دکتر! پرستار! اون دستشو تکون داد!» ناامید کردم.
***
از لحظات پیش از مرگم چند چیز را خوب به خاطر دارم. یکی وَن گشت ارشاد که از پشت سرم رد می‌شد و من نگران شالم بودم که در اثر وزش باد، از میزان تماسش با سرم کاسته شده بود و دیگری چهره وحشت‌زده راننده اتوبوس که به پشتی صندلی‌اش چسبیده بود و گمان می‌کرد می‌تواند با این حرکت رو به عقب، اتوبوس را هم از حرکت بازدارد.
***
چند ماه بعد، حادثه بعدی کلید خورد. در اثر تصادف گذشته، برای بار دوم، دانش‌آموز پایه دوم راهنمایی بودم و امتحانات ترم اولم شروع شده بود. زمین یخ زده بود. وسط خیابان تعادلم را از دست دادم و به پشت افتادم. پرایدی به من نزدیک شد و مثل اینکه بخواهد سرعت‌گیری را بی‌هوا رد کند، از رویم رد شد. به طرز معجزه‌آسایی زنده ماندم. پنج ماه مثل مومیایی با بدن باندپیچی شده گوشه بیمارستان بودم. بعد از دفعه سومی که با کامیون حمل زباله تصادف کردم، دیگر به درسم ادامه ندادم. حوصله نداشتم سه ماه و نیم بعد، برای بار چهارم سر کلاس دوم راهنمایی بنشینم. آن هم فقط به این خاطر که دقیقا در میانه امتحانات خرداد، انحراف کامیون حمل زباله به سمت پیاده‌رو، من را راهی بیمارستان کرده بود. خوب به یاد دارم که چه عذاب مضاعفی را تحمل کردم. از یک طرف درد دست و پای شکسته و از طرفی دیگر بوی تعفن آشغال‌ها. آرزو داشتم که راننده از محل حادثه فرار کند. اما او باوجدانی مثال زدنی، با چشم‌های درشتش به من خیره شده بود و هرچند ثانیه یک بار حالم را می‌پرسید و تا جواب نمی‌دادم، دست‌بردار نبود.
پدرم برای تامین هزینه‌های درمان من به مشکل خورده بود. برای همین دنبال بیمه‌ای می‌گشت که بخشی از هزینه‌ها را بپردازد. حاصل این گشت‌وگذارها، پیدا کردن بیمه «حواس پرتی» بود که تمام اتفاقات ناشی از حواس‌پرتی را شامل می‌شد. کافی بود ثابت کنی اتفاق رخ داده به علت حواس‌پرتی فرد بیمه شده است تا بیمه بخش عمده هزینه‌ها را بپردازد. بیمه در اثبات این مساله به شدت سختگیر بود ولی ثابت کردن این موضوع درباره من کار چندان سختی نبود. این بود که وقتی برای بار چهارم «از مدار خارج شدم»، پدرم بابت هزینه‌های بیمارستانم نگرانی نداشت. «از مدار خارج شدن» اصطلاح بی‌نمکی بود که برادر بامزه‌ام برای توصیف وضع من اختراع کرده و با استقبال خانواده مواجه شده بود.
***
آزاردهنده‌ترین نکته پیش از مرگم، صدای بوق گوش‌خراش اتوبوس بود. من و راننده به چشم‌های هم خیره شده بودیم و آن‌قدر همه چیز داشت به سرعت به وقوع می‌پیوست که هر دو توان حرکتیمان را از دست داده بودیم. فقط او به صورت ناخودآگاه دستش را روی بوق گذاشته و امیدوار بود من از جایم تکان بخورم و من که پاهایم در میانه خط ویژه قفل شده بود، آرزو داشتم راننده یادش بیاید می‌تواند به جای بوق از ترمز استفاده کند.
***
طولی نکشید «از مدار خارج شدن»هایم به یک شوخی در خانواده و فامیل بدل شد. همه عادت کرده بودند من را با دست و پای شکسته ببینند. با نصف بیمارستان‌های تهران آشنا بودم و در فرصت‌های اندکی که تا حدودی سالم بودم و می‌توانستم در جمع‌های فامیلی شرکت کنم، دورم جمع می‌شدند و از من می‌خواستند خاطره آخرین تصادفم را برایشان تعریف کنم. هم سن و سال‌هایم بزرگ می‌شدند و من تجربه روی تجربه می‌گذاشتم. پدرم در جمع فامیل برای شوخی، انگار که بخواهد هندوانه‌ای را امتحان کند، چند تقه به سرم می‌زد و می‌گفت: «صدای خالی می‌ده!» و همه با هم می‌خندیدیم. این اشاره‌ای بود به مساله ترک تحصیلم و حتی نداشتن مدرک سیکل. در حالی که دیگران داشتند خودشان را برای کنکور آماده می‌کردند و به دانشگاه می‌رفتند. من عمرم را در بخش اورژانس و بیمارستان‌ها سپری می‌کردم. اطلاعات پزشکی نسبتا خوبی داشتم و به تجربه از خلال صحبت‌های دکترهایم با چند اصطلاح پزشکی آشنا شده بودم. بعد از تصادف یازدهم بود که خانواده‌ام، طی تماسی تلفنی اعلام کردند حوصله مراجعه به بیمارستان را ندارند و هر وقت خوب شدم، می‌توانم روی تسویه‌حساب با بیمارستان رویشان حساب کنم. دیگر غیبت‌های هفتگی و بعضا ماهانه‌ام برای همه عادی شده بود. این اواخر برای تسویه‌حساب کسی به بیمارستان نمی‌آمد. پدرم هزینه‌ها را برایم کارت به کارت می‌کرد. در محاسباتی که در این روزهای آخر انجام دادم، دریافتم طی 10 سال گذشته نزدیک به شش سال از عمرم را روی تخت بیمارستان سپری کرده‌ام. عذاب‌آور این بود که عمل‌های جراحی متعدد و بی‌هوشی‌ها، حواس‌پرتی‌هایم را تشدید می‌کرد و همین زمینه‌ساز تصادف بعدی می‌شد. در غالب مواقع احساس منگی می‌کردم. به سرم چند ضربه می‌زدم که ببینم واقعا صدای خالی می‌دهد یا نه ولی از آنجایی که نمی‌توانستم بین صدای جسم پر و خالی تمایز قائل شوم، امتحان بی‌نتیجه می‌ماند.
***
میان خط ویژه، برای اولین‌بار در زندگی‌ام، یک لحظه زودتر از راننده به خود آمدم. انگار قفل پاهایم باز شده بود. اولین قدم را که برداشتم، جسم لیزی را زیر کفشم احساس کردم و به هوا پرت شدم. در حین زمین خوردنم توانستم جسم لیز را که پوست موز چروکیده‌ای بود، شناسایی کنم. اگر کارشناس بیمه پوست موز را می‌دید، بیمه «حواس‌پرتی» شامل حالم نمی‌شد و این بدشانسی بزرگی بود. خیلی دیر شده بود و کاری از دستم ساخته نبود. همین‌طور که به پشت روی زمین افتاده بودم، از گوشه چشم چرخ‌های اتوبوس را می‌دیدم که به سرم نزدیک می‌شدند. چرخ‌ها آنقدر نزدیک بودند که می‌توانستم شیارهایشان را به وضوح ببینم و نفس گرم اتوبوس را احساس کنم. چرخ دقیقا از روی سرم رد می‌شد. حیف که هیچ‌وقت نتوانستم بفهمم پر است یا خالی.

 

 

تقدیم اجرای «شکلک» به زیباکلام و زنجان‌پور
گروه فرهنگ- نمایش «شکلک» نوشته نغمه ثمینی و به کارگردانی کیومرث مرادی شامگاه سه‌شنبه ششم اسفندماه 92 به صادق زیباکلام و اکبر زنجان‌پور تقدیم شد. پیش از شروع این نمایش کارگردان به روی صحنه رفت و با بیان این جمله که: «اجرای امشب را می‌خواهم به دو عزیز تقدیم کنم.
 اولین نفر کسی است که دهه 70 یواشکی به کلاس‌های او در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران می‌رفتم و وقتی از من می‌پرسید تو چرا از دانشگاه هنر به اینجا می‌آیی پاسخ من این بود که می‌خواهم از شما گفت‌وگو یاد بگیرم... روشنفکر عزیزی که امشب در جمع ماست «صادق زیبا کلام» و دومین نفر استاد عزیزیست که همواره از او روی صحنه آموخته‌ام استاد اکبر زنجان‌پور.
 «شکلک» با همراهی «موسسه فرهنگی هنری کارنامه» و با بازی پانته‌آ بهرام، امیر جعفری، ستاره پسیانی و نوید محمدزاده روی صحنه می‌رود.
از دیگر عوامل شکلک می‌توان به پیام فروتن (طراح صحنه)، آوا سلطانی عرب شاهی(طراح لباس)، امیر اسمی (طراح پوستر و بروشور)، حیدر ساجدی(آهنگساز)، نورالدین حیدری ماهر (مدیر تولید و برنامه‌ریز)، رکسانا بهرام، بهزاد مرتضوی، محمدرضا ایمانیان (گروه کارگردانی)، آوا فیاض
 (مدیر تبلیغات و روابط عمومی)، عسل عباسیان (مشاور امور رسانه‌ای)، جواد پولادی (مدیر صحنه) و مارال یکدل (دستیار لباس) از دیگر عوامل شکلک هستند.این اثر در اجرای قبلی 10 سال پیش مورد استقبال منتقدان نیز قرار گرفته و جایزه بهترین متن نمایشی و بهترین بازیگری زن را برای بازی پانته‌آ بهرام دریافت کرد. گفتنی است، این نمایش در اجرای کنونی خود، پرفروش‌ترین اثر نمایشی امسال تالار شمس موسسه اکو بوده است.
«شکلک» از هشتم بهمن‌ماه با همراهی موسسه فرهنگی هنری کارنامه هر شب ساعت 20 درتالارشمس به آدرس: خیابان موحددانش (اقدسیه)، شرق به غرب بعد از آجودانیه، کوچه نیلوفر، پلاک 3 اجراشده و علاقه‌مندان می‌توانند جهت خرید اینترنتی بلیت به سایت‌های تیوال (tiwall.com) و تئاترتیکت (theaterticket.ir) مراجعه کنند.

 

نگاهی به کاندیداهای اسکار(4): فیلم «یاسمن آبی» (Blue Jasmine) ساخته وودی آلن: با گذشته‌ام چه کار کنم؟!
«زنی تنها در آستانه فصلی سرد»، زنی غمگین در آستانه فروپاشی، زنی مردد. شکست‌خورده و از اسب افتاده. زنی که حتی از دیدار فرزند خودش محروم است. چقدر شبیه زندگی فروغ فرخزاد. با همان اندازه غم‌انگیزی؛   «جزمین» زنی با همان اندازه عصیان...
فیلم آخر وودی آلن اگرچه بسیار نامریی؛ باز هم از نگاه طنزآمیز او برخوردار است اما در ژانر درام قرار می‌گیرد. وودی آلن این‌بار سراغ یک موضوع روان‌شناسانه رفته و اساس کار خود را نمایشنامه‌ای از تنسی ویلیامز با عنوان «تراموایی به‌نام هوس» قرار داده اما در بخش فیلمنامه اصلی
(و نه اقتباسی) نامزد دریافت جایزه‌ در اسکار 2014 است، یعنی داوران آنقدر به اصالت آثار وودی آلن اعتقاد دارند که تاثیر یافتن او از نوشته‌های نویسندگان مشهور را دلیلی برای اقتباسی خطاب کردن فیلمنامه فیلم تازه او نمی‌دانند. این همان نمایشنامه‌ای است که بهرام توکلی نیز امسال فیلم خوب «بیگانه» را براساس آن ساخته بود؛ البته با ذکر منبع! منتها متاسفانه با استقبال داوران مواجه نشد.
قصه خواهری که بعد از سال‌ها آن هم زمانی که به بن‌بست مالی رسیده به یاد خواهرخوانده‌اش می‌افتد و برای کمک گرفتن از او به شهر محل سکونتش می‌رود. جینجر، خواهر جزمین
(با بازی کم‌نظیر سالی‌هاوکینز) دنیای متفاوت‌تری نسبت به خواهر بزرگ‌تر خودش دارد.
آنقدر متفاوت که در همان روزهای اول با خواهرش به مشکل برمی‌خورد و مُدام با او درحال جروبحث کردن است. نگاه جزمین و جینجر به زندگی، عشق و مادیات آنقدر از هم فاصله دارد که سرانجام باعث ترک جزمین از خانه جینجر می‌شود.
جزمین خسته است. دلشکسته است و بعد از خودکشی شوهرش دچار بیماری اعصاب شده. چیزی که خواهرش، فرزندانی که از شوهر قبلی‌اش دارد و نامزد تازه‌اش مُدام به او یادآوری می‌کنند و باعث ناراحتی او می‌شوند.
مثل وقتی که بچه‌های خواهرش در رستوران به او می‌گویند:
«مامان گفته شما دیوونه‌این!» و او با بغض تایید می‌کند و می‌گوید:
«راست گفته! منو در حال حرف زدن با خودم توی خیابون گرفتن و بهم دارویی به اسم ادیسون دادن. می‌دونین ادیسون چیه؟! شوک الکتریکی...». با این‌همه جزمین نمی‌خواهد امید خودش را از دست بدهد. نمی‌خواهد باور کند زندگی او کاملا تغییر کرده است. او یک ایده‌آل‌گراست و نمی‌تواند قبول کند که بعد از آن زندگی متمول، حالا برای چندرغاز پول، منشی یک دندانپزشک فاسد بشود. بیشتر دلش می‌خواهد وارد رابطه تازه‌ای برای ازدواج بشود، اما دروغ؛ از همان «دروغ»های فیلم‌های اصغر فرهادی، تمام نقشه‌های او را نقش بر آب می‌کند.
فیلم از جهاتی به «گذشته»ی اصغر فرهادی شباهت دارد. تنهایی، سرگردانی و شکست‌خوردگی زن در زندگی گذشته و امید به ساختن حال و آینده‌ای که بزرگ‌ترین موانع آن همان سد گذشته است. دردهای جزمین، از جنس دردهای مارین است. دردهایی که حتی فرزندان آنها باورش ندارند و درکش نمی‌کنند.
وودی آلن بزرگ هم نمی‌خواهد برای تغییر سرنوشت کاراکتر فیلم خودش کاری کند و اتفاقا به‌همین‌علت پایان فیلم از منطق روایی برخوردار است و هندی نشده! کارگردان کبیر در آخر جزمین را پریشان و سرگردان و تنهاتر از همیشه روی صندلی یک پارک نشان می‌دهد که دوباره مشغول حرف زدن با خودش شده و حتی زن غریبه‌ای که روی صندلی کنار او نشسته و مشغول روزنامه خواندن است، با دیدن او می‌ترسد و پارک را ترک می‌کند.
بازی کیت بلانشت آن‌قدر قدرتمند و قابل‌باور است که علاوه بر جایزه گلدن گلوب، جایزه بفتا
(که اصلا قابل‌ پیش‌بینی نیست!) را نیز به خودش اختصاص داد. او حالا بعد از هنرنمایی‌هایش در فیلم «هوانورد» مارتین اسکورسیزی و «بابل» آلخاندرو گونزالز اینیاریتو، بار دیگر نشان داد که از توانایی‌های خارق‌العاده‌ای برخوردار است و به‌احتمال زیاد اُسکار بهترین بازیگر زن امسال را نیز به خودش اختصاص خواهد داد.
فیلم آخر وودی آلن عاطفی‌ترین فیلم این فیلمساز دوست‌داشتنی است اما با این وجود در بخش کارگردانی و بهترین فیلم اسکار 2014 نامزد دریافت جایزه نشده که باید آن را به‌حساب کج‌سلیقگی‌های گاه و بی‌گاه این جشنواره دانست.

 

فرهادی نشان عالی هنر و ادبیات فرانسه را می‌گیرد
ایسنا- اصغر فرهادی نشان عالی هنر و ادبیات فرانسه را از وزیر فرهنگ این کشور دریافت می‌کند، این نشان، پنجشنبه (هشتم اسفندماه - 27 فوریه) طی مراسمی با حضور اورلی فیلیپتی، وزیر فرهنگ کشور فرانسه به دلیل خلاقیت‌های هنری و تاثیر فرهادی بر هنر و ادبیات فرانسه و سراسر جهان به این کارگردان اهدا می‌شود. انجمن هنر و ادبیات فرانسه در سال 1957 توسط وزیر وقت فرهنگ فرانسه، با هدف شناسایی آثار مهم و تاثیرگذار هنری و ادبی تاسیس شد. این انجمن هر ساله، سه مدال مختلف را به چهره‌های تاثیرگذاری ادبی و هنری اهدا می‌کند. اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی برگزیده اسکار آخرین فیلمش را با نام «گذشته» در فرانسه ساخت. او در کارنامه هنری‌اش ساخت فیلم‌های «جدایی نادر ازسیمین»،«درباره الی»، «رقص در غبار»، «چهارشنبه‌سوری»، «شهرزیبا» را دارد که موفقیت‌های جهانی داشته‌اند.

اکران نسخه جدید  معراجی‌ها  
ایسنا- با سپری شدن یک هفته از اکران عمومی، علی سرتیپی از اکران نسخه جدید فیلم «معراجی‌ها» با تغییر در تایم فیلم خبر داد.
مدیرعامل موسسه پخش «فیلمیران»در گفت‌وگویی بیان کرد: فیلم «معراجی‌ها» به کارگردانی مسعود ده‌نمکی از روز جمعه تا شامگاه ششم اسفندماه با اکران فقط در چهار سینما 70 میلیون تومان فروش داشته است، اما از هفتم اسفندماه‌ نسخه جدیدی از آن، با افزوده شدن 20 سینمای دیگر در تهران به نمایش درآمد.وی در این‌باره توضیح داد: این فیلم با تدوین و صداگذاری دوباره تغییرات داشته و علاوه بر موسیقی، پایان آن نیز در نسخه جدید تغییر کرده است.به گفته این پخش‌کننده، نسخه جشنواره‌ای «معراجی‌ها» 117 دقیقه بود که اکنون با زمان، 106 دقیقه اکران می‌شود. سرتیپی اضافه کرد: به جز نسخه دیجیتال برای نمایش در سینماهایی که مجهز به این سیستم نیستند، نسخه 35 میلیمتری هم آماده شده است و از فردا سینماهای دیگری هم به چرخه اکران این فیلم اضافه می‌شود.وی گفت: همچنین از هشتم اسفندماه نمایش «معراجی‌ها» در 50 سینمای شهرستان آغاز می‌شود.

اظهارنظر شهرام ناظری درباره آلبوم پسرش
مهر- آلبوم «بُعد یازدهم» نخستین اثر از پروژه «سمفونی رومی» قرار است صورت همزمان در ایران و جهان منتشر شود که کمپانی SONY برای اولین‌بار حاضر شده یک اثر از خاورمیانه را به صورت جهانی در تاریخ 19 اسفندماه منتشر کند.«بُعد یازدهم» که بیش از چهار سال برای خلق آن زمان و انرژی صرف شده با حضور چهره‌های بزرگی چون دیپاک چوپرا (فیلسوف بزرگ جهان)، استاد شهرام ناظری و جمعی از نوازنده‌های سرشناس جهانی، توانسته توجه رسانه‌ها را به خود جلب کند.در این بین شوالیه آواز ایران در نخستین اظهارنظر رسمی درباره این آلبوم اعتقاد دارد: مهم‌ترین نکته این آلبوم به نظر من دست اول بودن آن است. ایده و محتوای اورجینالی که وقت، انرژی و تفکری عجیب برایش صرف شده است. مخصوصا در این دوره اکثر کارها آسان طلب و راحت طلب شده و عمده کارها، اقتباسی از فکر دیگران است یا ایده‌های بقیه. اما درباره این اثر اعتقاد دارم شبیه‌اش را قبلا نشنیده‌ایم و همین موضوع شاخصه اصلی آن است.


8

$
0
0

به بهانه بردن جایزه ادبی هفت اقلیم توسط رمان یزدانی‌خرم: رنگ خون لباس تو، از من

محمدجواد تاج‌الدین - آدم کارش سخت می‌شود، کارش سخت می‌شود وقتی می‌خواهد درباره کسی یا اثری که دوست دارد نقد بنویسد‌. قلمش نمی‌چرخد به انتقاد‌. هر طوری که قلم را روی کاغذ بسرانی، می‌شود تعریف و تمجید‌. اما باید قبول کرد، باید با خودت کنار بیایی که آن اثر یا آدم خوب بوده، حالا اگر نگوییم عالی‌.
رمان «من منچستریونایتد را دوست دارم» نوشته مهدی یزدانی‌خرم از آن دست آثار است که با تمام وجود از سطر سطرش لذت بردم‌. رمانی روان و داستان‌گو‌. اگر بخواهم کلیت رمان را در دسته‌ای جای دهم، اسم رمان- تاریخ‌نگاری رویش می‌گذاردم‌.
رمان یزدانی‌خرم، تاریخ‌نگاری جامعه معاصر ایران است، زمان رضا خان و جنگ جهانی دوم، کمی جلوتر، سلطنت پهلوی دوم و کودتای 28 مرداد‌. رمان در همان چند صفحه ابتدایی ضربه‌اش را می‌زند، طوری که نمی‌توانی زمین بگذاریش و سر کار دیگری بروی‌. داستان با دانشجوی تاریخی شروع می‌شود که در خیابان انقلاب در یک روز بارانی مشغول پیاده‌روی است؛ دانشجوی لت و پاری که گرفتار سرطان خون است و گوشه‌ای از نفس افتاده و خون بالا می‌آورد و در خرت‌‌وپرت‌های توی کیفش نگاهش خیره به عکسی می‌شود از شهر پراگ؛ عکسی که در آن مردی روی پلی ایستاده و با اشاره دست جایی را نشان می‌دهد، زیر عکس نوشته: پراگ،1939‌.
عکس و خون دانشجو که در جوی با آب و باران قاطی می‌شود و سمت بهارستان می‌رود شروع‌کننده داستان است‌. شاید باید بگوییم خون شخصیت اول رمان یزدانی‌خرم است‌؛ خونی که از دهان دانشجوی لت و پار تاریخ بیرون می‌ریزد و ما را می‌برد به 80 سال پیش و حال و روز آشفته تهران دوران رضا خان‌؛ تهرانی که زیر پای ارتش متفقین لگدکوب می‌شود و هرج و مرج سر تا پایش را ویران ساخته‌. این خون است که ما را آدم به آدم و محله به محله این‌ور و آن‌ور می‌کشاند‌.
خونی که یک بار لای لژ چکمه کهنه‌ای گیر کرده و بار دیگر از ته گونی لت و پاری توی کوچه‌ای قدیمی می‌ریزد‌. یک بار خوراک مورچه‌ای قرمز می‌شود و بار دیگر غذای لذیذ لاک‌پشتی بی‌سر پناه‌. اگر تمام خون‌های ریخته شده در رمان یزدانی‌خرم را مجسم کنید، می‌شود با آن دریاچه‌ای ساخت به بزرگی دریاچه چیتگر‌!
رمان 225 صفحه‌ای یزدانی‌خرم، داستان آدم‌های مختلفی را روایت می‌کند؛ آدم‌هایی که گاه در تصادفی غیرعادی، زندگی و مرگشان به هم گره می‌خورد‌. رمان یزدانی‌خرم تهرانی را روایت می‌کند که روز و شب خون از کوچه و خیابانش شره می‌کند و روان است‌. انگار او می‌خواسته هرج و مرج آن دوران را با خشونتی-گاهی اعصاب خردکن- توی صورتت بکوبد‌.
در 26 صفحه‌ ابتدایی رمان چهار نفر به طرز عجیب و غریبی کشته می‌شوند. نویسنده همان ابتدا سنگش را با خواننده وامی‌کند. رمان سرتاسرش روایت و داستان است؛ داستان‌هایی با هیجان و گاهی حزن‌آلود‌. رمان داستان به هم پیوسته‌ای ندارد، مانند جزایر جداگانه‌ای است که گاهی با پلی لرزان به هم وصل می‌شوند‌.
 از هر تیپ و مسلکی در رمان یزدانی‌خرم هست؛ کمونیست، مارکسیست، ملی‌گرا، سلطنت‌طلب، آشوب‌طلب، هنرمند، کاسب، جاهل و لات و روان‌پریش‌. به همه نقدی وارد می‌کند و سوزنی می‌زند؛ نقدی که گنده‌تر از کلیت رمان نیست‌. نویسنده نخواسته دانسته‌هایش را توی صورت مخاطب بزند‌.
 با آگاهی و سواد کافی در داستان‌ها و ماجراهای رمان به گروه‌های مختلف طعنه می‌زند که البته گیر کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها طعنه‌های بیشتری می‌آید. یزدانی‌خرم انگار دل خوشی از چپ‌ها و توده‌ای‌ها ندارد‌. هرجا توانسته و وقت کرده روسیه و لنین و استالین و توده را کوبیده‌.
داستان‌های تو در تو و روایت‌های به هم متصل نمی‌گذارد لحظه‌ای چشم از کتاب برداری. در دورانی که نویسندگان ما کمبود داستان دارند و جان می‌کنند تا با توصیف‌های زیاد از حد و بی‌مورد به صفحه‌های کتابشان اضافه کنند، یزدانی‌خرم انگار از هر انگشتش صد‌ها داستان بیرون می‌ریزد؛ روایت‌هایی که هم اتفاق دارد و هم توصیف‌.
 گاهی رئالیسم جادویی هم به رمان یزدانی‌خرم وارد می‌شود، آن موقع که داستان برعهده روح‌های سرگردانی می‌افتد که در کوچه‌های تهران پرسه می‌زنند‌. خرم آنقدر فضای آن سال‌ها را آشفته می‌بیند که دوست داشته سری هم به ویرانی دنیای مردگان بزند‌. روح آزادیخواه و روح خبیث‌! روح رومل، فرمانده ارتش هیتلر و روح بی‌سر دختری که در صفحه‌های ابتدایی رمان توسط پدرش کشته شد‌. رمان هم نقد مدرنیسم است و هم نقد تحجر‌. هم فرنگ‌رفته‌های بی‌سواد را می‌کوبد و هم بی‌سوادهای وطنی‌.
باید گفت رمان آینه تاریخ است، اگر قلمی توانمند بتواند داستان برایش دست و پا کند‌. شاید صد‌ها سال بعد همین رمان‌ها باشند که منبعی شوند برای دوران گذشته‌. کتاب‌هایی که هم پرده از حوادث تاریخی برمی‌دارند و هم داستان می‌گویند‌.
باید روی کتاب دقیق‌تر شوم، راوی رمان سوم شخص است، یا همان دانای کل‌. دانای کلی که بیشتر از مخاطب نمی‌داند، خسته‌ات نمی‌کند، پرگویی و اضافه‌گویی ندارد، مثل بچه آدم داستانش را می‌گوید، گاهی خشونت و طنز را با هم می‌آمیزد، آنقدر خوب که یاد فیلم‌های «تارنتینو» کارگردان جنجالی‌ هالیوود می‌افتی‌. او هم همیشه در آثارش برای کم کردن اثر خشونت و خونریزی‌ هاله‌ای از طنز دورش می‌پیچد و به خورد مخاطبش می‌دهد‌. گاهی آنقدر چاشنی طنز را زیاد می‌کند که بعد از خواندن جمله‌ای قهقهه می‌زنی‌. گاهی هم بد دهنی می‌کند، اما هیچ‌کدام از اینها به رمان آسیبی نمی‌زند‌.
رمان یزدانی‌خرم سرگرم‌کننده است، برای منی که اولین وظیفه هنر را سرگرمی می‌بینم، همین کافی است، اینکه رمان را بخوانم و لذت ببرم، سرگرم شوم، توی مترو و اتوبوس و راه روزنامه کتاب از دستم پایین نیاید‌.
 اگر رمانی توانست این وظیفه را به درستی انجام دهد، حق دارد پا در کفش‌های بزرگ‌تر بگذارد‌. که رمان یزدانی‌خرم توانسته واین کار را کرده‌. رمان بی‌شباهت به شماتتی دسته‌جمعی نیست، اخلاق ایرانی‌ها را هم به نقد کشیده، جوگیری‌ها و بی‌ریشه بودن‌ها‌.
 رمان نقدی است روی رفتارهای انسان‌هایی که یکصد سال پیش زندگی می‌کردند و با رفتارشان سرنوشت ما را رقم زدند‌.
رمان خرم در توصیف هم قوی است، کم نمی‌آورد در مقابل تعریف داستان، هم روایت می‌کند و هم توصیف‌. هر چه فکر می‌کنم نقدی هم به رمان وارد کنم انگار سختم می‌آید، شاید باید به برخی صفحه‌های کتاب بروم و دوباره بخوانمش‌. ولی بعضی اوقات خسته می‌شوی، شاید هم کلمه درستی نگفته‌ام، انگار بعضی روایت‌ها شبیه هم است و آخرش را می‌شود حدس زد،بیشتر داستان‌ها به خونریزی و مرگ شخصیت داستان می‌رسد ولی همان موقع هم نویسنده چیزی برای غافلگیر کردنت دارد‌.
شاید بزرگ‌ترین نقد به صفحات آخر کتاب و بازگشت به دنیای کنونی باشد‌. انگار یزدانی‌خرم برای این بازگشت برنامه‌ریزی نکرده، گویی بلیت یک طرفه‌ای داشته به گذشته و بعدا یادش افتاده در آینده هم کاری دارد که باید انجامش بدهد‌. اسم رمان هم خوب انتخاب نشده‌. اگر خوب را ارتباط داشتن با کلیت متن تعریف کنیم‌. من منچستریونایتد را دوست دارم، قطعا نام جذابی است‌.
شاید همین اسم باعث شود عده بیشتری به جمع اندک کتاب خوانان این روزها اضافه شوند‌. هرچه قدر این اسم در بازار کتاب کارکرد داشته باشد، نتوانسته با متن ارتباطی برقرار کند‌. اسم را از دیالوگی در انتهای کتاب برداشته، آنجا که پیرمرد و دانشجو به تلویزیون فروشگاهی بزرگ خیره شدند و دارند فوتبال می‌بینند، آنجاست که پیر مرد می‌گوید که عاشق تیم منچستریونایتد است‌.
رمان «من منچستریونایتد را دوست دارم» به این زودی‌ها از خاطرم نمی‌رود، هرجا را نگاه می‌کنم تصاویر رمان روبه‌رویم رژه می‌روند، انگار من را با خودش برده به 100 سال پیش‌. باید دوباره به زندگی عادی‌ام برگردم، منی که از دوران کودکی تیم منچستریونایتد را با تمام وجود دوست داشتم، سخت است از این پس هربار که پیراهن این تیم را می‌بینم پرت نشوم به جنگ جهانی دوم و سبیل‌های شاه به تبعید رفته‌!

 

آیدین آغداشلو: تاثیر «بهمن محصص» بر هنر معاصر ایران  انکارناپذیر است

ایسنا- آیدین آغداشلو به مناسبت 82 سالگی بهمن محصص، نقاش و مجسمه‌ساز معاصر ایرانی گفت که جای خالی بهمن محصص در عرصه هنر معاصر ایران روز به روز بیشتر نمایان می‌شود، هر چند محصص بیشتر عمر فعال خود را در رم گذراند اما اهمیت و تاثیر انکارناپذیرش بر هنر معاصر ما آشکارتر شده است‌. وی افزود: محصص هنرمند مستقلی بود که در طول سال‌ها کار بی‌وقفه توانست جهان‌بینی شخصی خود را شکل دهد و تصویری از جهانی درگیر فاجعه ترسیم کند‌. آغداشلو همچنین ادامه داد: محصص نه تنها یکی از چهار- پنج هنرمند بزرگ دوران معاصر ماست بلکه نوع نگاه و خلاقیت بی‌چون و چرایش منحصر به فرد و بی‌تکرار و تقلید ماند‌. او نه تنها نقاش بزرگی است بلکه گمان می‌کنم مجسمه‌سازی معاصر ما را نیز با آثارش پربار و جهانی کرد و از ابوالحسن‌خان صدیقی که شاگرد کمال‌الملک بود تا استادی مانند عماد که از مهم‌ترین مجسمه‌سازان معاصر ماست، مجسمه‌سازی نظیر بهمن محصص را کمتر می‌توان سراغ داشت و یافت‌. این هنرمند پیشکسوت گفت: درست‌تر آن است که استادان و محققان هنرهای تجسمی ما جایگاه خاص و رفیع او را برای نسل جوانی که حضور او را شاهد نبودند روشن کنند و بی‌تعصب و جهت‌گیری درباره‌اش بنویسند و منتشر کنند‌. بهمن محصص در نهم اسفندماه سال 1310 در شهر رشت متولد شد‌. او در 23 سالگی برای ادامه تحصیل در رشته هنر به اروپا سفر کرد و دوره‌ای را در آکادمی هنر رم گذراند سپس در سال 42 به ایران بازگشت و به نقاشی و مجسمه‌سازی مشغول شد‌.
محصص علاوه بر نقاشی و مجسمه‌سازی به کارگردانی تئاتر و ترجمه آثار نویسندگان غربی نیز علاقه داشت‌. او آثاری از لوئیجی پیراندلو، اوژن یونسکو، ایتالو کالوینو و ژان ژنه را ترجمه کرده است‌. او در طراحی صحنه تئاتر نیز فعالیت داشت و برای نمایش‌های معروفی چون «صندلی‌ها» اثر اوژن یونسکو و «هنری چهارم» نوشته لوئیجی پیراندلو از هنر مجسمه‌سازی خود استفاده کرد‌. گفته می‌شود محصص از هنرمندان پیشرو و جریان‌ساز در هنرهای تجسمی ایران بود‌. او در این راه به حدی آوانگارد و پیشرو بود که هیچ‌کس نتوانست ادامه دهند‌ه‌ راهش باشد‌. او را گرچه تحت تاثیر پیکاسو می‌دانند اما منتقدان اذعان دارند نقاشی‌ها و مجسمه‌هایش بی‌شک از روحیه یک نقاش ایرانی خبر می‌دهند‌. آثار او را از معروف‌ترین هنرهای مدرن ایران به حساب می‌آورند‌. این هنرمند در سال 1348 از ایران رفت و تا پایان زندگی‌اش در رم ساکن بود‌. آثار این هنرمند علاوه بر ایران در کشورهای آمریکا و ایتالیا نگهداری می‌شوند‌. محصص سرانجام به دلیل عوارض ناشی از بیماری ریوی در ششم مردادماه 1389 از دنیا رفت‌.

 

نگاهی به کتاب «خجالت بکشید آقای ترحم‌!» نوشته «خسرو حکیم‌رابط»: آهو، احمد و دیگران
می‌دانیم که شمار چاپ کتاب در کشورمان در سال‌های نزدیک گذشته، شماری هماهنگ با شمار مردم ایران نیست و از سوی دیگر سرانه کتابخوانی در این سال‌ها آماری نگران‌کننده است‌. با وجود این شرایط چاپ کتاب‌های داستان و رمان‌های ارزشمند می‌توانند برای گروه‌های گوناگون مردم جالب باشند و با امید به مهر پروردگار، اندک اندک خواندن کتاب را در میان مردم بیشتر و بیشتر کنند‌. از سوی دیگر، گرچه در سراسر گیتی نمایشنامه‌ها به نسبت دیگر کتاب‌ها کمتر چاپ و خوانده می‌شوند، اما خواندن نمایشنامه‌ها به‌ویژه اگر برخوردار از داستانی دارای کشش باشند، گزینه‌ای جالب برای علاقه‌مندان به خواندن کتاب می‌تواند بود‌.
«خجالت بکشید آقای ترحم‌!  مجموعه هشت نمایشنامه رادیویی است که «خسرو حکیم‌رابط» این نمایشنامه‌ها را در سال‌های دهه 1360 شمسی برای رادیو نوشته است‌. این نمایشنامه‌ها در همان سال‌ها در رادیو اجرا شده‌اند‌. آذرماه امسال مقاله‌ای با نام «مردی که از نگاه و صدایش مهربانی می‌بارد» را پیرامون زندگی و نوشته‌های استاد خسرو حکیم‌رابط نوشته‌ام که در سایت «ایران تئاتر » منتشر شد‌. بسیاری از نویسندگان، نمایشنامه‌نویسان و فیلمنامه‌نویسان بنام ایران عزیزمان در چند دهه گذشته و تا اکنون دانشجو و هنرجوی استاد حکیم‌رابط بوده‌اند و از کلاس‌های ایشان بهره‌ها ستانده‌اند‌.
کتاب «خجالت بکشید آقای ترحم‌!» امسال (1392) توسط انتشارات نمایش و با شمارگان 2000 نسخه به چاپ رسید‌. پنج نمایشنامه نخست این کتاب، یعنی «تیم دو نفره»، «مرد میدان و پیرزن مهربان»، «خجالت بکشید آقای ترحم‌!»، «روشنی چشمانم» و «سهیل و هفت برارون » به زندگی زن و شوهری جوان می‌پردازند که «آهو» و «احمد» نام دارند‌.
 نمایشنامه ششم این کتاب «توطئه بر ضد دولت» است که داستان عمو «ولاشو» را می‌گوید‌. ولاشو بی‌چشمداشت مالی و با روحی بلند و دلی بزرگ «راه» می‌سازد، اما‌.‌.‌. این نمایشنامه برداشتی از داستان کوتاه «راه‌ها» نوشته نویسنده بلغار «نیکلای چایکوف» است‌. نمایشنامه هفتم این کتاب «عطسه» نام دارد‌. خسرو حکیم‌رابط این نمایشنامه را بر اساس داستانی کوتاه به همین نام اثر «آنتوان چخوف» نوشته است‌. استاد حکیم‌رابط هوشمندانه افزون بر نمایشنامه خود، داستان کوتاه «عطسه» با ترجمه «ژاون غوکاسیان» را هم در این کتاب آورده ‌است‌. بررسی داستان کوتاه چخوف و نمایشنامه حکیم‌رابط برای دوستداران هنر سخن و نویسندگی همراه با بار آموزشی و جالب خواهد بود‌. واپسین نمایشنامه این کتاب نیز نمایشنامه «فیل در پرونده» نام دارد‌. این نمایشنامه هم برداشتی از داستانی کوتاه نوشته «برانیسلاو نوشیج»، نویسنده بلغاری است‌.
خسرو حکیم‌رابط در این کتاب به مفاهیمی چون «زمان شمول»، « مکان شمول» و «والا» پرداخته است که خواندن آنها پس از گذشت نزدیک به 20 سال از نگارششان همچنان جالب است‌. این نمایشنامه‌ها پیرامون سوژه‌هایی همچون «کار و درآمد»، «خانواده و طلاق»، «روزنامه‌نگاری»، «صنعت»، «آموزش»، «شهروندی» و‌.‌.‌. هستند‌.
 کاراکترهای این نمایشنامه‌ها آنچنان دقیق و چند لایه پرداخت شده‌اند که میان ایشان و خواننده حس « همدلی » پدید می‌آید و خواننده نگران سرنوشت ایشان می‌شود‌. لحظه‌های کمدی این نمایشنامه‌ها نیز زبردستانه و زیرکانه نوشته شده‌اند و خواننده را به خنده وامی‌دارند‌.
در صفحه 77 این کتاب و در پایان نمایشنامه «روشنی چشمانم‌.‌.‌.» آمده است:
روشنی چشمانم‌!
اگر به جهانی بیمار چشم گشودی که در آن، هر کس، از دو داغ یکی را باید می‌داشت بر پیشانی و هر کس از دو ننگ، یکی را باید می‌خرید بر خود، تو، روشنی چشمانم، مظلومیت را انتخاب کن و غارت‌شدگی را، نه ظالم و غارتگر بودن را‌.‌.‌. که این است معنای شرف آدمی در جهان بیمار و بیداد و بیراه‌.‌.‌. آری روشنی چشمانم...»
کتاب و به‌ویژه این کتاب هدیه نوروزی ارزنده و ماندگاری برای عزیزانمان می‌تواند باشد‌.
تاریخ اکران «طبقه حساس» مشخص شد
ایسنا- «طبقه حساس» کمال تبریزی از 21 اسفندماه در سینماهای کشور روی پرده می‌رود‌. حبیب اسماعیلی (پخش‌کننده این فیلم) طی گفت‌وگویی با اعلام این خبر بیان کرد: این فیلم پروانه نمایش خود را بدون مشکل دریافت کرده و احتمالا از چهارشنبه 21 اسفندماه در گروه «استقلال» اکران می‌شود‌.
وی ادامه داد: در تلاشیم تا بهترین شرایط اکران را برای «طبقه حساس» مهیا کنیم تا این فیلم بتواند هم نظر مخاطب را جلب کرده و هم با فروش خوبش به سینماداران کمک کند‌. در هر صورت با توجه به روند فعلی مذاکره با سینماداران در سراسر کشور، امیدواریم بتوانیم فیلم را در حدود 60 سینما روی پرده ببریم‌.
این پخش‌کننده همچنین درباره پیش‌بینی‌اش از وضعیت گیشه «طبقه حساس» گفت: با توجه به نام آقای کمال تبریزی و سابقه درخشان ایشان در ساخت فیلم‌های کمدی، بازی بسیار خوب رضا عطاران که به خاطر آن سیمرغ بهترین نقش اول مرد جشنواره فجر امسال را گرفت و همچنین بازی‌های خیلی خوب سه نفر از صداپیشگان مجموعه «کلاه قرمزی»، فکر می‌کنم بتوانیم با اقبال خیلی خوبی در گیشه مواجه شویم‌.
فیلمنامه فیلم سینمایی «طبقه حساس» بر اساس طرحی از سیروس همتی توسط پیمان قاسم‌خانی نوشته شده و داستان مردی را روایت می‌کند که بعد از مرگ همسرش او را در یک قبر دو طبقه دفن می‌کند اما پس از مدتی که سر مزار همسرش می‌رود، متوجه می‌شود به اشتباه مردی غریبه در آن مکان (قبر دیگر) دفن شده است‌.

«خط ویژه» از چهارشنبه آینده اکران می‌‌شود
مهر- فیلم سینمایی «خط ویژه» ساخته مصطفی کیائی از 14 اسفندماه در سینماهای تهران روی پرده می‌رود‌.
مصطفی کیایی در این ارتباط گفت: این فیلم بدون هیچ تغییری نسبت به نسخه‌ای که در جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت، از روز 14 اسفندماه در گروه سینمایی آفریقا در تهران روی پرده می‌رود و پس از چند روز اکران آن در شهرستان‌ها هم آغاز می‌شود‌. پخش «خط ویژه» برعهده هدایت فیلم است و آنونس و مواد تبلیغی آن نیز هم‌اکنون در حال آماده سازی است‌.
این فیلم در تهران در سینماهای آزادی، اریکه ایرانیان، پردیس ملت، فلسطین، عصر جدید، جوان، ماندانا، موزه سینما، پردیس کیان، تماشا، پارس، زندگی، شکوفه، راگا و مرکزی اکران عمومی می‌شود‌.
این فیلم در سی‌ودومین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کرد‌. همچنین میلاد کی‌مرام نیز دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد‌. در این فیلم‌ هانیه توسلی، مصطفی زمانی، هومن سیدی، میلاد کی‌مرام، محسن کیائی و‌.‌.‌. بازی می‌کنند‌. خواننده تیتراژ اول این فیلم سینا حجازی و تیتراژ پایانی رضا یزدانی است‌.

برای پایتخت‌های بعدی پیش‌بینی نداریم
ایسنا- حسن وارسته یکی از نویسندگان سریال «پایتخت3» با بیان اینکه گروه تولید مدتی است که به تهران بازگشته، گفت: متن سریال «پایتخت3» همچنان در کنار تولید، در حال نگارش است و اکنون مشغول نگارش قسمت نهم و دهم مجموعه هستیم‌.
 او با بیان اینکه سعی می‌شود برای سری سوم «پایتخت» یک طنز فاخر به نگارش دربیاید، گفت: تمام تلاشمان این است که نگارش متن سری سوم از سریال پایتخت به بهترین شکل انجام شود تا در نهایت یک طنز فاخر تحویل بینندگان بدهیم ضمن اینکه سعی می‌کنیم قصه‌هایی را در سری سوم متولد کنیم که مردم دوست داشته باشند و در عین حال قصه‌های مردمی و باورپذیر به تصویر کشیده شود‌.
وی همچنین گفت: خانواده «نقی معمولی» در سری سوم از مجموعه پایتخت این بار هم با مشکلات و مسایل متعددی دست و پنجه نرم خواهند کرد ضمن اینکه بیشتر تاکیدمان در
«پایتخت 3» نشان دادن حمایت خانواده‌ها از یکدیگر و قوم و خویش خود و همچنین امید و تدبیر در فیلمنامه‌ کار است، در عین حال هم تاکید زیادی بر مقام و منزلت خانواده‌ها بدون شعارزدگی خواهیم داشت‌.
همچنین در کنار تمام این مسایل همچنان حرمت شخصیت‌هایمان در پایتخت 3 حفظ خواهد شد‌. از حالا برای «پایتخت‌»های بعدی پیش‌بینی نداریم چراکه استقبال مردم است که مشخص می‌کند برای «پایتخت» چه اتفاقی خواهد افتاد‌.



8

$
0
0
مسجدجامعی با قدیمی‌های لاله‌زار از خانه و مغازه تا سینما و آدم‌ها؛  خانه و موزه تئاتر در لاله‌زار تاسیس شود
گروه فرهنگ- یک تهران شناس چند سال پیش می‌گفت که ما یک خیابان داشتیم و آن را از دست دادیم و آن خیابان لاله‌زار بود که زندگی در پیاده‌رو‌هایش می‌دوید و کافه و سینما و تئاتر و استودیوهای فیلمسازی و لوکیشن‌های تاریخی و هتل‌های پرآوازه و دفاتر روزنامه و... لاله‌زار را تبدیل به قلب فرهنگ و هنر یک شهر کرده بود...
کاشفان تهران در مکاشفه این هفته، این یک خیابان پایتخت را مرور کردند؛ کافه و سینما و خانه‌های تاریخی و مغازه‌هایی که از ویترین تا محصولاتشان بوی اصالت و رنگ لاله‌زار داشت، این هفته هدف تماشای رییس شورای شهر تهران بود که میخواهد بگوید تهران تنها پل و بتن و بزرگراه نیست. او در لاله‌زار جدای از بناها و یادگارهای مادی خیابان بیش از هرچیز به دیدار آدم‌ها رفت. آدم‌هایی که از 70- 60 سال پیش از این خیابان نرفته‌اند و تنها نشانه‌های روزگار قدیم لاله‌زارند.
پیش از ورود به لاله‌زار، احمد مسجدجامعی کشف تهران این هفته خود را از آن سوی میدان توپخانه، مدرسه قدیمی دارالفنون آغاز کرد. وی درباره بازسازی نادرست این بنا که در بخش‌هایی مشاهده می‌شد، گفت: برخی از مرمت‌هایی که توسط آموزش و پرورش صورت گرفته اصولی نیست و این کار باید طبق ضوابط میراث فرهنگی انجام شود.به گفته مسجدجامعی، این مدرسه قدیمی‌ترین مدرسه نظام آموزشی جدید ایران است و تبدیل شدن آن به موزه تعلیم و تربیت، می‌تواند در حفظ و نگهداشتن آن اقدام موثری باشد.
رییس شورای اسلامی شهر تهران در ادامه افزود: نخستین بار این بنا توسط میرزا رضا مهندس باشی طراحی شد و پس از مدتی توسط مارکوف، معمار روسی بازسازی می‌شود ولی نمادهای گذشته آن در این بازسازی حفظ شده است.
مسجدجامعی با اشاره به اهمیت این بنا تاکید کرد: این مدرسه در بسیاری موارد، عنوان نخستین‌ها را به خود اختصاص داده است که می‌توان به اولین کلاس نقاشی، موسیقی، جراحی باز و تشریح، عکاسخانه، چاپخانه و اولین زورخانه ‌رسمی در ایران اشاره کرد.
به گفته وی، دارالفنون در حقیقت کارکرد دانشگاهی داشته و اولین کتاب‌های پزشکی متعلق به دکتر پولاک در این مدرسه نوشته شده است. نکته دیگر در مورد این مدرسه این است که نخستین تئاتر در این مکان توسط معلمان خارجی برای شاه قاجار به اجرا در آمده است.
رییس شورای شهر تهران با اشاره به نقش موثر این مدرسه در تعلیم و آموزش زمان خود گفت: این مدرسه در پرورش استعدادهای ایران و تربیت سیاستمداران نیز نقش مهمی داشته است و طبق گفته کارشناسان، 25 وزیر و 9 نخست‌وزیر از فارغ‌التحصیلان این مدرسه بودند.
مسجدجامعی در ادامه پیشنهاد تاسیس موزه تعلیم و تربیت را داد و گفت: پیشنهاد می‌شود به دلیل سابقه آموزشی مدرسه دارالفنون، این بنا به موزه تعلیم و تربیت تبدیل شود و بخشی نیز به اسناد و آثار موزه‌ای خود مدرسه اختصاص یابد.
وی پس از بازدید از قدیمی‌ترین نقاشی امیرکبیر که حدود 60 سال پیش مرمت شده و تندیس موسس مدرسه دارالفنون که در وضعیت بدی نگهداری می‌شد، اظهار داشت: بخش ویژه‌ای از این موزه را می‌توان به موزه دارالفنون اختصاص داد و این نقاشی و تندیس و سایر مواردی که مربوط به این مدرسه است را در دل این بخش گنجاند.
در بخش دیگری از بازدید رییس شورای شهر تهران، وی به اولین و قدیمی‌ترین سالن ورزشی ایران که به وسیله آقای ورزنده، معلم ورزش دارالفنون در این مدرسه احداث شده بود رفت و از آن محل دیدن کرد.به گفته کارشناسان حاضر در این بازدید، این اولین زورخانه رسمی ورزشی در ایران است که شخصیت‌های بزرگی چون مرحوم غلامرضا تختی در آن ورزش می‌کردند.
پس از بازدید مسجد‌جامعی از این سالن که به صورت متروکه در آمده بود، مقرر شد به همت شهرداری منطقه 12 اولین زورخانه رسمی ورزشی ایران پس از مرمت و بازسازی، بازگشایی شود.
بر اساس این گزارش، مدرسه دارالفنون، اولین مدرسه در ایران است که توسط امیر کبیر در زمان ناصرالدین شاه ساخته شده است. امیرکبیر 13 روز پس از تاسیس این مدرسه در حمام فین کاشان به شهادت رسید اما افتخار تاسیس نخستین مدرسه عالی در ایران همچنان از آن اوست. مدرسه دارالفنون در حال حاضر در اختیار وزارت آموزش‌وپرورش قرار دارد و مرمت و بهره‌برداری از آن به‌عنوان بخشی از هویت ملی ایران ضروری است.
رییس شورای اسلامی شهر تهران با حضور در خیابان لاله‌زار از قدیمی‌ترین مشاغل باقی‌مانده در این محل دیدن و با قدیمی‌های این خیابان و صاحبان مشاغل قدیمی این خیابان دیدار و گفت‌وگو کرد.یکی از باسابقه‌ترین مغازه‌داران لاله‌زار آقای رحمت اللهی بود که خودش و پدرش بیش از هفت دهه در لاله‌زار کلاه فروخته‌اند. آقای رحمت‌اللهی در این دیدار صمیمی که همه همراهان کشف تهران دقایق شیرینی را گذراندند درباره تاریخچه کلاه و کلاه‌فروشی در تهران و انواع کلاه‌های موجود در مغازه و کاربردهای آنها توضیحاتی را به حاضران ارایه کرد.
وی درباره تاریخچه کلاه در ایران گفت: هنگامی که کلاه وارد ایران شد، تمام مدل‌ها روسی بودند اما پس از ورود ‌آلمان‌ها به ایران، مدل‌های کلاه در ایران تغییر کرد و کلاه‌های آلمانی جایگزین کلاه‌های روسی شدند.
از نکات قابل توجه در این دیدار، کلاهی بود که صاحب مغازه بر سر رییس شورای شهر تهران گذاشت و با آن عکس یادگاری گرفت.
احمد مسجد‌جامعی نیز کلاه‌های اقوام مختلف را بر سر گذاشت و درباره پیشینه هر کدام از کلاه‌ها سوالاتی را از فروشنده پرسید.
پس از آن رییس شورای شهر تهران به عکاسی کارلو، قدیمی‌ترین عکاسی موجود در خیابان لاله‌زار با سابقه 75 سال رفت و دقایقی را با این عکاس پیشکسوت به گپ‌وگفت پرداخت. ساختمان قدیمی و حیاط طبقه دوم این عکاسی برای همه گروه جالب و خاطره‌انگیز بود.
مسجد‌جامعی پس از دیدار با این عکاس پیشکسوت با گروه عکاسان کشف تهران، عکس یادگاری گرفت. عکاس پیشکسوت این عکاسی نیز عکسی ویژه‌ای از رییس شورای شهر گرفت تا در آتلیه این عکاسی ثبت شود.
در ادامه رییس شورای شهر تهران به عینک‌فروشی آلبانی، قدیمی‌ترین عینک‌فروشی حال حاضر لاله‌زار و همچنین یکی از قدیمی‌ترین کارگاه‌های تولیدکننده پیراهن رفت و با صاحبان آنها گفت‌وگو کرد. آقای عروجی تولیدکننده و فروشنده پیراهن بیش از 50 سال در لاله‌زار به کار تولید و فروش پیراهن مشغول است. آقای عروجی از رییس شورای اسلامی شهر تهران و گروه همراه او به گرمی استقبال کرد و به آنها کارت تخفیف نوروزی اهدا کرد.
مسجد‌جامعی و همراهان همچنین در مغازه یکی از تولید کنندگان و فروشندگان کیف و ساک حاضر شد و به گفته‌های فروشنده درباره نحوه تولید و عرضه این کالا گوش داد و از اینکه کیف‌های چرمی مرغوب ایرانی را با بهایی کمتر از کالاهای نامرغوب چینی عرضه می‌کند، تقدیر کرد.
چند هتل قدیمی، لوسترفروشی و اغذیه‌فروشی نیز از دیگر مشاغلی بود که مسجدجامعی در آنها حاضر و با سابقه تاریخی وضعیت فعلی آنها آشنا شد.دیدار با مردم کوچه و بازار و گفت‌وگو با کسبه محل و اطلاع از مشکلات و مسایل مردم یکی از اهداف برنامه کشف تهران رییس شورای شهر است. برنامه کشف تهران این جمعه در بیستمین ایستگاه خود به خیابان لاله‌زار و آثار تاریخی فرهنگی و مسایل و مشکلات آن اختصاص داشت.
رییس شورای اسلامی شهر تهران با حضور در سالن‌های قدیمی تئاتر و سینماهای قدیمی خیابان لاله‌زار، طرح تاسیس خانه و موزه تئاتر را در این خیابان مطرح کرد.
احمد مسجد‌جامعی که به همراه تیم کشف تهران، صبح جمعه به خیابان لاله‌زار رفته بودند از سینماها و سالن‌های قدیمی تئاتر این خیابان دیدن کردند.
وی پس از حضور در سالن تئاتر نصر که در سال 1320 ساخته شده بود و به گفته کارشناسان، اولین تئاتر گردان ایران است، گفت: این سالن تئاتر از قدیمی‌ترین و البته زیبا‌ترین سالن‌های تئاتر است که قرار بود بازسازی شود اما بنا به دلایلی نامعلوم، بازسازی آن متوقف شده است.
رییس شورای شهر تهران اظهار داشت: خیابان لاله‌زار به واسطه سالن‌های متعدد سینما و تئاتری که در آن وجود دارد از نظر فرهنگی حائز اهمیت است و باید برای حفظ آن تلاش کرد.
مسجد‌جامعی با اشاره به سالن‌های موجود در لاله‌زار تاکید کرد: پیشنهاد می‌کنم که موزه تئاتر و خانه تئاتر در یکی از همین ساختمان‌ها مثل ساختمان تئاتر نصر تاسیس شود و اهالی تئاتر به فعالیت‌های خود بپردازند چون این محل برای راه‌اندازی خانه تئاتر بسیار مناسب است.
وی افزود: خانه سینما نیز از همین خیابان و در یکی از همین بناها فعالیتش را آغاز کرد و امروز شاهد یک موزه و خانه سینمای خوب برای اهالی این هنر هستیم و بهتر است خانه تئاتر نیز در یکی از همین بناها باشد.رییس شورای شهر تهران در ادامه از سینما مرجان، نخستین سینمای بدون سقف ایران که امروز به یک پاساژ تجاری تبدیل شده است، بازدید کرد.
بر اساس این گزارش، مسجد‌جامعی همچنین از نمای بیرونی سینماهایی چون سارا، تابان
(نخستین سینمایی که نخستین فیلم ناطق فارسی یعنی فیلم دختر لر را نمایش داد)، لاله (رکس)، متروپل، ایران، البرز و سالن‌های تئاتری چون تئاتر دهقان، تئاتر باربد و پارس و کوچه باربد که به گفته کارشناسان 16 سالن تئاتر و سینما در آن وجود داشته است، دیدن کرد.
مسجد‌جامعی و گروه کشف تهران، صبحانه را در رستوران گراند هتل که اینک تبدیل به قهوه‌خانه‌ای کوچک در کوچه باربد شده است، صرف کردند.

 

 

سزار برندگانش را شناخت
گذشته بی‌نصیب ماند
گروه فرهنگ- سی‌ونهمین دوره جوایز سزار با انتخاب فیلم «من، خودم و مامان» به کارگردانی گیوم گالینی به‌عنوان برنده اصلی برگزار شد.
به گزارش هالیوود ریپورتر، اسکار سینمای فرانسه در حالی جمعه‌شب در پاریس برگزار شد که «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی که در دو بخش مهم بهترین فیلم و کارگردان نامزد جایزه سزار بود، موفق نشد تا جایزه‌ای را به نام خود کند.
در همین حال فیلم اول یک کارگردان، یعنی «من، خودم و مامان» فاتح اصلی این رقابت‌ها لقب گرفت. گیوم گالینی با اولین تجربه فیلمسازی‌اش نه‌تنها عنوان بهترین فیلم را برد بلکه برای بازی در این فیلم جایزه بازیگر اول مرد و برای نوشتن فیلمنامه این فیلم جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را نیز به نام خودش کرد. او در بخش بهترین فیلم اول یک کارگردان نیز نفر اول شد و فیلمش برای تدوین نیز جایزه بهترین را نصیب خود کرد.
این فیلم که نامزد دریافت 10 جایزه سزار بود بر مبنای زندگی خود کارگردان ساخته شده و از حضور پررنگ مادر وی در دوران کودکی او سخن می‌گوید.این فیلم موفق شد تا علاوه بر «گذشته»، «جیمی پی»، «ونوس در پوست خز»، «آبی گرم‌ترین رنگ است» و «بیگانه در کنار دریاچه» را پشت‌سر بگذارد.
دیگر برنده بزرگ این دوره از جوایز سزار رومن پولانسکی بود که برای فیلم «ونوس در پوست خز» جایزه بهترین کارگردان سزار را از آن خود کرد. این فیلم که اولین بار در جشنواره کن به نمایش درآمد، کارگردان تئاتری را تصویر می‌کند که می‌خواهد رمان «ونوس در پوست خز» را روی صحنه ببرد.
در مراسم دیشب جایزه بهترین بازیگر زن نیز به ساندرین کیبرلین برای بازی در فیلم کمدی «9 ماه کش‌وقوس» به کارگردانی آلبر دوپونتل رسید. بره نیس بژو برای فیلم «گذشته» دیگر مدعی این بخش بود و البته رقبای مهم دیگری در این بخش حضور داشتند که شامل کاترین دونو و فانی آرانت نیز می‌شد.
در بخش فیلم خارجی یکی از نامزدهای اسکار در این بخش یعنی فیلم بلژیکی «حلقه شکسته فرو می‌پاشد» به کارگردانی فلیکس ون گرینینگین به‌عنوان برنده انتخاب شد. «جانگوی آزادشده» کوئنتین تارانتینو، «سفیدبرفی» پابلو برگر، «یاسمین آبی» وودی آلن، «حرف زدن مرد مرده» پاتریک ریدرمونت، «زیبایی بزرگ» پائولو سورنتینو و «جاذبه» آلفونسو کوارون، دیگر رقبای این بخش بودند.اسکارلت جوهانسن نیز از برندگان بود که جایزه افتخاری سزار را از دست تارانتینو دریافت کرد و برای حضور در پاریس ابراز خوشوقتی کرد و در عین حال از تارانتینو تشکر کرد که معرف خوبی برای سینمای آمریکا بوده و او قرار است به زودی با لوک بسون کارگردان مشهور فرانسوی همکاری کند.
«آبی گرم‌‌ترین رنگ است» برنده بزرگ جشنواره کن که در هشت بخش نامزد دریافت سزار بود تنها موفق شد تا جایزه بهترین بازیگر زن آینده را برای آدل اکسارکوپولوس دریافت کند.نیل آرستروپ برای بازی در فیلم «وزیر فرانسوی» به کارگردانی برتران تاورنیه جایزه بهترین بازیگر مکمل مرد را برد و جایزه بهترین بازیگر مکمل زن به آدل ‌هانل برای بازی در فیلم «سوزان» رسید.
«گذشته» که در بخش بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نیز نامزد شده بود، در این بخش جایزه را به «9 ماه کش‌وقوس» واگذار کرد.«گذشته» در بخش تدوین هم نامزد جایزه سزار بود اما جایزه این بخش را به «من، خودم و مامان» واگذار کرد.
آکادمی فیلم فرانسه شامل 4381 عضو است و به رای آنها هر سال برندگان این رقابت را انتخاب می‌کند.

 

رییس سازمان سینمایی در اختتامیه تجلی اراده ملی: نمی‌خواهیم فیلم‌هایی نمایش داده شوند که فضای جامعه را ملتهب کنند
گروه فرهنگ- رییس سازمان سینمایی در حاشیه‌ اختتامیه بخش تجلی اراده ملی جشنواره فجر درباره‌ «رستاخیز»، «آشغال‌های دوست داشتنی»، «عصبانی نیستم» و برخی حواشی دیگر مورد پرسش قرار گرفت. ایوبی درباره شایعه دیدارش با آیت‌الله سیستانی درباره «رستاخیز» گفت: ما قرار ملاقاتی با ایشان نداشتیم اما در قم و مشهد ملاقات‌های خوبی با علما داشتیم.
معاون وزیر ارشاد درباره نتیجه این دیدارها گفت: نتیجه‌اش خیلی خوب بود، فکر می‌کنم نتیجه این دیدارها این بود که نگرانی ایجاد شده به‌طور کامل از بین رفت. شما سخنرانی چند روز قبل آیت‌الله علم‌الهدی را دیدید یا مثلا ما خدمت آیت‌الله مکارم که رسیدیم، جلسه بسیار خوبی داشتیم و توضیحاتی ارایه کردیم همچنین در خدمت جمعی دیگر از علما بودیم و درباره فعالیت‌ها توضیحاتی دادیم. فکر می‌کنم گفت‌وگویی که قبلا هم به لزوم آن اشاره کرده بودم باید با افراد، نهاد‌ها و ارگان‌های مختلف ادامه پیدا کند.
رییس سازمان سینمایی افزود: وقتی همه مطمئن شوند که عوامل تولید «رستاخیز» چقدر تلاش می‌کنند و در عین حال آمادگی دارند که نظرات را اعمال کنند، نگرانی‌ها حل می‌شود.ایوبی درباره نمایش چهره معصومین در این فیلم نیز یادآور شد: این موضوع را می‌توانید از عوامل فیلم بپرسید! اما ظاهرا نمایش چهره ذوات معصومین طبق فتاوی ارایه شده اشکال ندارند. در هر صورت نظر سازمان سینمایی این است که باید نظر علما و مراجع در این‌باره تامین شود. البته گویا درباره نمایش چهره امامزاد‌گان دوستان فتاوی قوی دارند و آقای درویش و دوستان‌شان نظرات مختلف را جمع‌آوری کرده‌اند و در حال اعمال آنها هستند. ضمن آنکه قرار است این اصلاحات زیرنظر یکی از شخصیت‌های برجسته و مورخین اعمال شود.
رییس سازمان سینمایی همچنین درباره حمایت پس از تولید از فیلم‌ها (حمایت در اکران) که درباره آن صحبت کرده‌ است، گفت: تا اواخر هفته آینده ریزبرنامه‌های حمایتی‌مان را خیلی شفاف و روشن اعلام می‌کنیم. بخشی از حمایت‌ها در تولید و بخش دیگر برای حمایت از اکران، خرید رایت، تبلیغات و تیزر است که شفاف اعلام می‌شود.
وی در پاسخ به پرسشی درباره آخرین وضعیت «عصبانی نیستم» گفت: آقای درمیشیان همکاری خیلی خوبی با سازمان سینمایی داشتند. ما اکنون نمی‌خواهیم فیلم‌هایی نمایش داده شوند که فضای جامعه را ملتهب کنند. سینماگران هم چنین چیزی نمی‌خواهند و حتی آقای درمیشیان شخصا نهایت همکاری را در این زمینه با ما داشتند و خواهند داشت.
ایوبی افزود: به نظر من، فیلمی که الان آماده شده، یک فیلم کاملا اجتماعی است و با این تمهیدات به نظرم مشکلی نخواهد داشت.
معاون وزیر ارشاد در بخش دیگری از گفت‌وگویش درباره وضعیت جشنواره فجر سال آینده گفت: دوست دارم برای جشنواره فجر حتی قبل از عید نوروز، شورایی سیاست‌گذاری تعیین و تشکیل شود تا بتوانیم درباره بازنگری مشکلات و ضعف‌های جشنواره فکری کنیم. هدف ما این است که جشنواره سال آینده را در فضایی آرام برگزار کنیم. ضمن آنکه مطمئن باشید ما با قاطعیت خیلی بیشتری جشنواره سال آینده را برگزار می‌کنیم یعنی در سال آینده مهلتی که برای ارایه فیلم‌ها اعلام می‌شود، تمدید نخواهد شد.
وی ادامه داد: ما از آقای رضاداد خواسته‌ایم که ستاد برگزاری فجر سی‌و‌سوم را سریع‌تر تشکیل دهند یا خود ایشان یا من، بالای سر فیلم‌های در حال تولید باشیم تا دبیر جشنواره، سال آینده در یک هفته با انبوه فیلم‌هایی مواجه نشود که اصلا نداند چه پروسه‌ای را طی کرده است.
ایوبی با تاکید بر اینکه مشکلات فیلم‌ها در سال آینده کمتر خواهد بود، اظهار کرد: ما می‌خواهیم به جشنواره فجر کمک کنیم و به همین دلیل در حال پیش‌بینی ساز‌وکاری هستیم که بتوانیم از این کارشناسان و اساتید دانشگاه استفاده کنیم تا مشکلاتی که برای بعضی فیلم‌ها، ایجاد می‌شود، رفع شود.
ایوبی در ادامه با تاکید بر اینکه علیرضا رضاداد قطعا دبیر دوره آتی جشنواره فیلم فجر است، درباره مجری طرحی او در پروژه سینمایی عظیم «محمد (ص)» به کارگردانی مجید مجیدی و مشکل داوری این فیلم در جشنواره آینده گفت: اجازه دهید ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. هنوز به این موضوع فکر نکرده‌ایم. آقای رضاداد قطعا دبیر دوره آینده جشنواره فجر هستند و باید درباره این موضوع فکری ‌کنیم.
حجت‌الله ایوبی در بخش پایانی سخنانش در پاسخ به پرسشی درباره آخرین وضعیت نمایش
«آشغال‌های دوست‌داشتنی» برای اصحاب رسانه‌ گفت: آقای صادقی (مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی) کار خوبی را مبنی بر نمایش فیلم‌ها برای اصحاب رسانه‌ها شروع کرده‌اند و «آشغال‌های دوست‌داشتنی» هم در این برنامه جا دارد.
رییس سازمان سینمایی همچنین درباره صدور پروانه ساخت فیلم «کوروش کبیر» به کارگردانی مسعود جعفری‌جوزانی که چندسالی است پیگیر آن است، اظهار کرد: این فیلمنامه را جدیدا به ما ارایه نداده‌اند و من چیزی در این‌باره نخوانده‌ام.

 

کناره‌گیری «آرایش غلیظ» از اکران نوروزی قطعی نیست
ایسنا- تهیه‌کننده فیلم سینمایی «آرایش غلیظ» گفت که با شرایط موجود نمی‌توان فیلم را برای اکران نوروز قربانی کرد.
سعید سعدی درباره آخرین وضعیت نمایش فیلم «آرایش غلیظ» که یکی از گزینه‌های اکران نوروز است‌، بیان کرد: با توجه به شرایط فعلی فکر نمی‌کنم بتوانیم این فیلم را در نوروز نمایش دهیم.وی گفت: در حال حاضر همه فیلم‌های پرفروش در نوروز اکران می‌شوند و با سینماها هم قراردادها بسته شده است. در این بین تنها گروه سینما «فرهنگ» باقی مانده است که با این یک سینما نمی‌توان فیلم را در شرایط مناسب نمایش داد.وی ادامه داد: در حال پیگیری هستیم تا زمان مناسب برای اکران فیلم «آرایش غلیظ» را فراهم کنیم چون با توجه به ساختار فیلم و قابلیتی که در آن وجود دارد، در هر فصلی ممکن است شرایط مناسب‌تر باشد.سعدی تاکید کرد: با این حال هنوز کنار‌ه‌گیری «آرایش غلیظ» از اکران نوروزی قطعی نیست.چند روز قبل حمید نعمت‌الله، کارگردان «آرایش غلیظ» هم گفته بود‌ که علاقه‌مند است این فیلم در نوروز اکران شود.

اجرای اولین کنسرت «چارتار»
مهر- گروه موسیقی تلفیقی «چارتار» بعد از انتشار آلبوم « باران تویی» به عنوان اولین اثر موسیقایی خود، روزهای 19 و 20 اسفند‌ماه اولین کنسرت رسمی خود را در سالن اریکه ایرانیان برگزار می‌کند.
محمدحسین تفرشی، تهیه‌کننده این کنسرت گفت: این کنسرت طی روزهای یادشده با اجرای قطعاتی از آلبوم تازه منتشر شده گروه چارتار که با عنوان «باران تویی» به علاقه‌مندان موسیقی تلفیقی ارایه شده است ساعت‌های 18 و 21 برگزار می‌شود.
وی افزود: خوشبختانه با وجود اینکه این کنسرت اولین اجرای زنده و رسمی گروه چارتار در قالب کنسرت‌های موسیقی است اما از همان آغاز فروش بلیت استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان شکل گرفت به طوری که هم‌اکنون تمامی بلیت‌های در نظر گرفته شده برای فروش اینترنتی به اتمام رسیده است.این تهیه‌کننده آثار موسیقایی در پایان درباره قیمت بلیت‌های در نظر گرفته شده، گفت: قیمت بلیت در نظر گرفته شده برای این کنسرت از 40 تا 100 هزار تومان است ضمن اینکه بلیت‌های این کنسرت علاوه بر سایت‌های معتبر فروش اینترنتی بلیت در مراکز فرهنگی هنری نیز به فروش رسیده است.

صدام سال 93 به ایران می‌آید
مهر- محمد رحمانیان، نویسنده و کارگردان تئاتر درباره فعالیت‌هایش در سال آینده گفت که قرار است بعد از اتمام اجرای نمایش «در روزهای آخر اسفند» روی پروژه «صدام» کار کنم البته چند کار کوچک‌تر هم در دست نگارش دارم که قرار است سال 93 به سرانجام برسند. همچنین در حال نگارش نمایشنامه‌ای به نام «تغییر چهره» هستم که قرار است اشکان خطیبی کارگردانی‌اش را بر‌عهده داشته باشد.
وی درباره نمایش «صدام» توضیح داد: تمرین‌های نمایش «صدام» را از 15 خرداد آغاز می‌کنم که تا 31 شهریور‌ماه ادامه خواهد داشت. صحبت‌هایی هم برای اجرا در تالار وحدت داشته‌ام اما چون روند کار خیلی طولانی است و نیاز به جلسات زیاد گفت‌وگو و تمرین با بازیگران دارد بنابراین تاکنون تنها تعدادی از بازیگران کار قطعی شده‌اند.
کارگردان «آرش ساد» با اشاره به اینکه نمایش جدیدش حدود 80 بازیگر دارد، ادامه داد: تاکنون حضور علی عمرانی، اشکان خطیبی و مهتاب نصیرپور به عنوان بازیگر در نمایش «صدام» قطعی شده است. مدیریت هنری برعهده بهرام شاه‌ابراهیمی خواهد بود و ساخت موسیقی را هم فردین خلعتبری انجام می‌دهد. این نمایش روند زندگی صدام و اتفاقات زندگی پرماجرای وی تا بعد از اعدام و پیامدهای آن را به تصویر می‌کشد. مدت زمان کار هم بسیار طولانی و حدود 5/3 تا 4 ساعت به طول می‌انجامد که امیدوارم بتوانم به درستی این زندگی و ماجراهای آن را بیان کنم.

بررسی شعر امروز تاجیکستان در شهر کتاب
ایلنا- گلرخسار صفی‌آوا (بانوی شاعر و نویسنده تاجیک)،
 سیدعلی موسوی‌گرمارودی و علی‌اشرف مجتهد شبستری شعر امروز تاجیکستان را در شهرکتاب بررسی می‌کنند.
شعر امروز تاجیکستان از چه تاریخی آغاز شد و سیر تحول آن چگونه است؟ شعر نو فارسی در ایران چه تاثیری بر شعر معاصر تاجیکستان گذاشته است؟ شعر امروز تاجیکستان با شعر امروز ایران و افغانستان چه شباهت‌ها و تفاوت‌‌هایی دارد؟ ویژگی‌های سبکی و محتوایی شعر معاصر تاجیکستان چیست و شاعران برجسته تاجیکستان در چند مکتب شعری فعالیت دارند؟این پرسش‌ها در نشست هفتگی شهر کتاب در روز سه‌شنبه ۱۳ اسفند‌ماه ساعت ۱۶:۳۰ طرح و درباره آن بحث‌ و گفت‌وگو می‌شود. گلرخسار صفی‌آوا از شاعران برجسته تاجیکستان است که مدتی دبیر اتحادیه نویسندگان و رییس بنیاد فرهنگ تاجیکستان بود. اشعار او آهنگ تغزلی دارد و در آن گذشته مردم تاجیکستان، زندگی کوهستانی آن دیار و ایام کودکی به تصویر درآمده است. علاقه‌مندان به شعر فارسی می‌توانند برای حضور در این نشست به مرکز فرهنگی شهرکتاب واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمد قصیر، نبش کوچه سوم مراجعه کنند.این نشست با همکاری انجمن دوستی ایران و تاجیکستان برگزار می‌شود.

«مجردها» با «خرمگس» به تئاترشهر می‌آیند
فارس- مجموعه تئاتر شهر از روز یکشنبه 11 اسفند‌ماه در تالار قشقایی یک اثر نمایشی جدید با عنوان «خرمگس» نوشته و کار علی عابدی ساعت 19:30 به مدت زمان 85 دقیقه و قیمت بلیت 10 هزار تومان به صحنه می‌رود. پرستو گلستانی، محمدصادق ملکی، وحید آقاپور
 آرش (علی) فلاحت‌پیشه، سوسن مقصودلو بازیگران این اثر نمایشی هستند.در تالار سایه هم بعد از پایان گرفتن اجرای نمایش
«مرگ تصادفی یک آنارشیست» به کارگردانی مصطفی عبداللهی یک نمایش جدید با عنوان «مجردها» نوشته دیوید فوئنکینو به کارگردانی پوران مرادی و بازی امیر کربلایی‌زاده و فاطمه امینی از دوشنبه 12 اسفند‌ماه ساعت 18 به مدت زمان 60 دقیقه و قیمت بلیت 10 هزار تومان میزبان علاقه‌مندان تئاتر خواهد بود.نمایش «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت به کارگردانی همایون غنی‌زاده ساعت 17:30 به صحنه می‌رود. در همین تالار نمایش « ملکه زیبایی لی نین» نوشته مارتین مک دوناف و کارگردانی همایون غنی‌زاده ساعت 20:30 با بازی (به ترتیب حروف الفبا) در تالار اصلی میزبان علاقه‌مندان تئاتر خواهد بود.نمایش «من چه جوری ممکنه یک پرنده باشم» نوشته ماتئی ویسنی یک و کارگردانی روح‌الله جعفری نیز ساعت 19:30 به مدت زمان 90 دقیقه و قیمت بلیت 12 هزار تومان در تالار چهارسو پذیرای دوستداران تئاتر خواهد بود. «یک بزرگداشت باشکوه» عنوان اثر نمایشی نوشته غلامرضا سلیمان تاش، کارگردانی رحمت امینی و بازی محمدعلی سلیمان تاش است که ساعت 18 به مدت زمان 60 دقیقه و قیمت بلیت هشت هزار تومان در کارگاه نمایش میزبان علاقه‌مندان تئاتر خواهد بود.

8

$
0
0

علی جنتی در صبحانه اتاق بازرگانی؛ هیچ کتابی به دلیل نویسنده‌اش رد نمی‌شود

گروه فرهنگ- هشت ماه از زمان روی کار آمدن دولت روحانی گذشته و روز به روز مردم و دولت مردان با حجم تازه‌ای از مشکلات روبه‌رو می‌شوند. مشکلاتی که یادگار هشت سال گذشته است. مشکلات در حوزه اقتصادی و سیاسی آنقدر بالاست که انگار دولت رمقی برای حل مشکلات فرهنگی ندارد. از یک سو کمبود و کاستی‌ها و از سوی دیگر هجمه تندروها؛ آنها که همیشه در حوزه فرهنگ میاندار بودند و سعی داشتند نظراتشان را بر جامعه دیکته کنند. به غیر از حرکات محدودی در حوزه سینما، وزارت فرهنگ نتوانسته در بخش‌های دیگر قدم مثبتی بردارد. همچنان مطبوعات با سانسور و توقیف دست به گریبان است، وضعیت نشر آینده مشخصی ندارد و پا در هواست. از صحبت‌های دیروز جنتی در اتاق بازرگانی تهران این‌طور برمی‌آید که دولت می‌خواهد نقص‌ها را جبران کند اما باید دید از پس این کار بر می‌آید یا خیر.
یکی از بحث‌های داغ این روزها، بحث فیلترینگ سایت‌های اجتماعی است. جنتی در این باره به خبرنگاران گفت: من شخصا با مجموعه‌ای از فرهیختگان در کشور اعتقاد داریم که نمی‌توانیم افراد را در محیطی محدود محصور کنیم و ادعا کنیم هیچ ارتباطی با دنیا نداریم و به بهانه حفظ ارزش‌های اسلامی جلوی چیزی را بگیریم، اگر به عقب بازگردیم، می‌بینیم خیلی کارها که در اول انقلاب انجام شده مضحک به نظر می‌آید؛ مثل اینکه ویدیو و دستگاه فکس ممنوع بود. 700 میلیون نفر در دنیا عضو فیس‌بوک هستند که چهار میلیون نفر از این تعداد را ایرانی‌ها تشکیل می‌دهند ولی ما آن را محصور کرده‌ایم. در کارگروه مصادیق مجرمانه که شش وزیر در آن عضو هستند، درخواست جلسه داده‌ایم. مباحث را در این زمینه به تفسیر بیان کرده و اعلام کرده‌‌‌ایم نمی‌توانیم دور خود حصار بکشیم.
جنتی در ادامه صحبت‌هایش در بحث دفاع از آثار دارای مجوز چه در بخش موسیقی و چه در بخش سینما گفت: این اتفاق که یک فیلم یا یک آلبوم موسیقی ساخته شده و بعد یک عده با جو سازی‌های خود با ادعای دفاع از فضای کشور اقدام به جمع‌آوری آنها از بازار کنند، مخالف هستیم.
جنتی در ادامه با مثبت خواندن فضای سینمایی این روزها و فعالیت فیلمسازانی که سال‌ها از سینما دور بودند، گفت: این افراد برای سال آینده فیلم می‌سازند و حتی در چند ماه گذشته بسیاری از آنها برای دریافت مجوز فیلم‌های خود اقدام کرده‌اند.
جنتی با اشاره به مشکلاتی که در حوزه نشر وجود دارد، گفت: در این حوزه مشکلات زیادی داریم ولی می‌توان این بخش را نیز سودآور کرد. وی در ادامه با بیان اینکه به عموم کتاب‌هایی که درخواست مجوز کرده‌اند مجوز داده شده است، گفت: این در حالی است که بخشی از توسعه کشور در گرو توسعه فرهنگی است. در راه توسعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ هر سه باید به موازات یکدیگر رشد کنند.
جنتی در مورد ممنوع القلم‌ها نیز در جمع خبرنگاران گفت: در گذشته وزارت اطلاعات از افرادی به عنوان کسانی که نباید کتاب‌هایشان چاپ شود نام برده بود اما با توجه به هم‌فکری صورت گرفته مقرر شد که هیچ کتابی را به دلیل نویسنده‌اش رد نکنیم. وزیر ارشاد با اشاره به اینکه برای چاپ کتاب ضوابطی وجود دارد که ما باید با توجه به آن ضوابط قانونی عمل کنیم، ادامه داد: اگر کتابی مشکل نداشته باشد به آن اثر مجوز داده می‌شود ولی اگر مشکلی مشاهده شود یا اصلاح می‌شود و اگر اصلاح نشد چاپ نمی‌شود. البته ما تصمیم گرفته‌ایم به کتاب نگاه کنیم نه نویسنده اثر.
جنتی سازمان میراث فرهنگی را هم مورد انتقاد قرار داد و گفت: متاسفانه در سال‌های قبل سازمان میراث فرهنگی را شخم زده‌اند. عناصری که در آن حضور یافته‌اند آن را به هم ریخته و هر تکه آن را به جایی از ایران برده و بسیاری از آثار فرهنگی را مخدوش کرده‌اند.
جنتی در ادامه در مورد یارانه مطبوعات و نحوه توزیع آن گفت: ما کار را به خود مطبوعات واگذار کردیم؛ ترکیبی برای ضوابط پرداخت یارانه تعیین شده تا دیگر سلیقه‌ای عمل نشود. جنتی با اشاره به اینکه این ضوابط توسط خود اهالی مطبوعات تدوین شده و قرار شد براساس تعداد صفحات، نوع نشریه، نوع کاغذ و مطالب یارانه پرداخت شود، گفت: ما این ضوابط را امضا کرده و روی سایت معاونت برنامه‌ریزی وزارتخانه قرار داده‌ایم. هر یارانه‌ای هم که به مطبوعات پرداخت شد، براساس همین ضوابط است.
وی همچنین درباره هدیه رییس دولت به خبرنگاران که در سال‌های قبل وجود داشت، گفت: من نمی‌توانم در این زمینه تصمیم بگیرم، در سال‌های گذشته با توجه به اینکه رییس‌ دولت، هشت سال بر سر کار بود، شرایطی داشتند که این اقدام را انجام می‌دادند اما در دوره جدید دولت نمی‌دانم که این اتفاق می‌افتد یا نه، اما می‌شود آن را دنبال کرد.
جنتی درباره وضعیت پیچیده انجمن صنفی روزنامه‌نگاران هم گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی درباره بازگشایی مجدد انجمن صنفی روزنامه‌نگاران مشکلی ندارند. در گذشته شکایتی از سوی وزارت اطلاعات علیه این انجمن شده که این شکایت منجر به پلمب انجمن صنفی شد.
جنتی با اعلام این موضوع که تفاهمنامه‌ای بین وزارت اطلاعات و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی منعقد گردیده و قرار شده وزارت اطلاعات شکایت خود را علیه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران پس بگیرد، گفت: قرار شده روزنامه‌نگاران عضو، مجمع عمومی تشکیل دهند و هیات مدیره خود را انتخاب کنند.
در پایان این نشست یحیی آل‌اسحاق پیشنهاد تشکیل کمیته‌ای شامل اتاق بازرگانی و نمایندگان تشکل‌های مد نظر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برای رسیدگی به موضوعات مطرح شده ارایه کرد که در انتها وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با این پیشنهاد موافقت کرده و نماینده وزارتخانه را معرفی کرد.

 

انتقاد مسجدجامعی به تعطیل کردن برنامه‌های هنری
باید به هنرمندان اعتماد کرد
ایسنا- احمد مسجدجامعی در دیدار از آثار جشن تصویر سال عنوان کرد باید به هنرمندان اعتماد شود و فعالیت‌های فرهنگی و هنری به خود آنها واگذار شود.
رییس شورای شهر تهران درباره واسپاری امور فرهنگی و هنری به خود هنرمندان گفت: این کار موانع خاصی ندارد بلکه نیاز به اراده اجرایی است که الان هم در بعضی از حوزه‌ها مثل کارهای مربوط به گالری فعالیت‌های اقتصادی رونق خوبی دارد. خوشبختانه آثار تجسمی ما در سطح جهان جایگاه خود را پیدا کرده است و در حال حاضر هم حراج‌هایی که در ایران برگزار می‌شود، فروش بالایی دارد.
وی ادامه داد: این کار نیاز به اراده‌ای دارد که از طریق آن به هنرمندان اعتماد شود و این فعالیت‌ها به خود آنها واگذار شود. گاهی نسبت به جامعه هنری خیلی با حساسیت نگاه می‌شود که اگر همین حساسیت‌ها را نسبت به هر حوزه دیگری در نظر بگیرند‌، کار در آن حوزه متوقف می‌شود. مسجدجامعی با تاکید بر ضرورت اعتماد به هنرمندان تصریح کرد: اصل قضیه این است که نظام اداری، اراده کند و به فضای فرهنگی و هنری اعتماد کند و این را بداند که اگر کمترین حمایتی از آنها انجام دهد، بیشترین بازده را می‌تواند در عرصه فرهنگی و هنری داشته باشد.
رییس شورای شهر تهران با اشاره به برگزاری زیاد و متنوع جشنواره‌های تجسمی در طول سال گفت: اگر این موضوع را بر عهده خود هنرمندان بگذاریم، خودشان تشخیص می‌دهند که آیا برگزاری جشنواره ضرورت دارد یا ندارد. وقتی ما این امور را در حوزه اختیار خودمان می‌آوریم، چنین مسایلی پیش می‌آید، مثلا فرض کنید جشن خانه سینما،‌ چرا تعطیلش کردند؟ مگر امکانی از دولت می‌خواست، خودش امورش را انجام می‌داد و جشن‌اش را برگزار می‌کرد. پس برای چه تعطیلش کردند یا برخی از ناشران جشن‌هایی برگزار می‌کردند‌ که اینها هم تعطیل شدند. واقعا اینها امکاناتی از کسی نمی‌خواستند. مسجدجامعی در بخش پایانی صحبت‌هایش عنوان کرد: ما فضاهای زیادی در سطح شهر داریم که می‌توانیم در طول سال از آنها استفاده بهتری انجام دهیم که الان تنها در مناسبت‌هایی مانند دهه فجر یا از این قبیل، از چنین فضاهایی بهتر استفاده می‌شود اما در طول سال این فضاها رهاست که علت آن به همان موضوع اعتماد نکردن به هنرمندان برمی‌گردد.
احمد مسجدجامعی شنبه شب به همراه مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان،‌ مجید ملانوروزی مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی، حسین پاکدل، سیف‌الله صمدیان و جمعی دیگر از هنرمندان تجسمی از جشن تصویر سال که در گالری‌های خانه هنرمندان برپاست، بازدید کرد.

 

سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران انتخاب شد
گروه فرهنگ- مجید ملانوروزی، مدیرکل هنرهای تجسمی با حکم معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حفظ سمت، سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران شد. مجید ملانوروزی دی‌ماه گذشته با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرکل هنرهای تجسمی شد و حالا علاوه بر سمت مدیرکلی هنرهای تجسمی، سرپرستی موزه هنرهای معاصر تهران را نیز بر عهده دارد. وی دارای مدرک کارشناسی نقاشی از دانشکده هنرهای زیباست. کارشناس هنری معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش، کارشناس فرهنگی و هنری دفتر مرکز جهاد دانشگاهی کشور، مدیر هنری کیهان فرهنگی، مدیر فرهنگی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، سرپرست معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری، رییس زیباسازی شهرداری منطقه 6 تهران، مسوول روابط عمومی بخش خارجی در سه دوره ستاد ارتحال حضرت امام (ره)، مشاور هنری در ستاد چهره‌های ماندگار، رییس فرهنگسرای شفق تهران، معاون جهانگردی سازمان منطقه آزاد کیش، مدیرعامل موسسه توسعه سیاحتی کیش و مدیرکل روابط عمومی منطقه آزاد کیش از سوابق ملانوروزی است.

تالار وحدت میزبان جشنواره مطبوعات می‌شود
ایلنا- مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی شنبه 17 اسفندماه ساعت 9:30 صبح در تالار وحدت برگزار می‌شود. در آیین اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات که با حضور مقامات کشوری، چهره‌های فرهنگی، استادان ارتباطات و روزنامه‌نگاران برگزار می‌شود، قرار است از 35 نفر از روزنامه‌نگاران کشور به عنوان برندگان این دوره از جشنواره تقدیر شود. همچنین در این جشنواره در چهار بخش ویژه از چهره‌های مطبوعاتی تجلیل خواهد شد. تجلیل از خانواده یک شهید خبرنگار به انتخاب انجمن نویسندگان و روزنامه‏‌نگاران دفاع مقدس، تجلیل از نماد پاکیزه نویسی به انتخاب فرهنگستان زبان وادب فارسی، تجلیل از پیشکسوت مطبوعات به انتخاب کمیته پیشکسوتان و همچنین نکوداشت یکی از چهره‌های برجسته مطبوعاتی ازجمله برنامه‌های آیین اختتامیه خواهد بود. در حاشیه این مراسم دو نمایشگاه با موضوع 60 عکس از انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و نمایشگاه گرافیک اطلاع‌رسان (اینفو گرافیک)، در تالار وحدت برگزار می‌شود.

تلویزیون بالاخره «بله» را از «کلاه قرمزی» گرفت
ایسنا- ایرج طهماسب پس از سه بار نامه‌نگاری، در نهایت در آخرین نامه‌اش آمدن «کلاه قرمزی» را در نوروز 93 قطعی اعلام کرد. این کارگردان در بخشی از آخرین نامه‌اش اعلام کرد: نظر به عنایت ویژه مردم کشورم نسبت به برنامه «کلاه قرمزی» و درخواست تماشای این مجموعه از صداوسیما، اینجانب با کمال افتخار و با همه مشکلاتی که در پیش رو خواهم داشت، نوروز سال 93 را مهمان خانه‌های گرمتان خواهم بود.
حمید مدرسی تهیه‌کننده این برنامه هم با اظهار تاسف نسبت به حاشیه‌های پیش‌آمده برای تولید مجموعه «کلاه قرمزی» در نوروز 93، گفت: که «کلاه قرمزی» و دوستانش عید امسال مهمان همه هواداران و دوستداران خود هستند.

8

$
0
0

پایان هشتاد و ششمین جوایز اسکار:  جایزه «12 سال بردگی» برای یک سیاهپوست

گروه فرهنگ- اسکار بهترین فیلم برای نخستین‌بار به فیلمی به کارگردانی یک سیاهپوست رسید. استیو مک‌کوئین، تهیه‌کننده این فیلم با یک جهش، انتخاب 12 سال بردگی را به عنوان بهترین فیلم جشن گرفت.
12 سال بردگی، داستان زندگی یک سیاهپوست آزاد است که ربوده و به عنوان برده فروخته می‌شود.استیو مک‌کوئین، نخستین کارگردان سیاهپوستی که فیلمش اسکار بهترین فیلم را برده، این جایزه را به تمام کسانی تقدیم کرد که رنج بردگی را کشیده‌اند.کارگردان انگلیسی متولد لندن هنگام دریافت جایزه گفت: همه انسان‌ها حق دارند که زندگی کنند نه اینکه فقط زنده بمانند.
لوپیتا نیونگ، بازیگر ۳۱ ساله کنیایی الاصل هم برای بازی در همین فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را گرفت.12 سال بردگی، اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را هم به دست آورد و این جایزه به جان ریدلی تعلق گرفت.
آلفونسو کوارون کارگردان مکزیکی جاذبه، نخستین کارگردان لاتین شد که اسکار بهترین کارگردانی را به دست آورده است.
کوارون قدرت «متحول‌کننده» سینما را ستایش کرد و ساندرا بولاک بازیگر فیلمش را «جان و دل» فیلم دانست.این فیلم که ساخت آن پنج سال طول کشید اسکار بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن ارجینال، بهترین تصویربرداری و بهترین جلوه‌های ویژه را هم به دست آورد.
کیت بلانشت، بازیگر استرالیایی برای دومین بار اسکار بهترین هنرپیشه نقش اول زن را برد، برای فیلم جاسمین غمگین به کارگردانی وودی آلن.
اما جایزه بهترین بازیگر مرد را متیو مک کاناهی برای ایفای نقش یک بیمار مبتلا به ایدز در فیلم باشگاه مشتریان دالاس به دست آورد.
مک کاناهی برای بازی در این فیلم بیش از 20 کیلو وزن کم کرد و شش ماه از خانه بیرون نرفت تا پوستش رنگ‌پریده شود.
همبازی او در این فیلم، جیرد لتو که نقش یک مرد تراجنسی مبتلا به ایدز را بازی کرد، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. لتو که برای بازی در این فیلم 14 کیلو وزن کم کرده بود این جایزه را به کسانی تقدیم کرد که به علت ایدز درگذشته‌اند.
اسکار بهترین فیلم غیرزبان انگلیسی هم به پائولو سورنتینو برای فیلم ایتالیایی زیبایی بزرگ رسید.
با برگزاری مراسم هشتاد و ششمین دوره جوایز اسکار فصل جوایز سینمایی 2013 به پایان رسید.
بدون تردید ناکام بزرگ جوایز اسکار امسال «حقه‌بازی آمریکایی» ساخته دیوید ا. راسل بود که با وجود نامزدی در 10 بخش، مراسم را دست خالی ترک کرد. «نبراسکا» و «کاپیتان فیلیپس» هر یک در شش بخش نامزد بودند و «گرگ وال‌استریت» هم در پنج بخش، اما این سه فیلم نیز هیچ جایزه‌ای نگرفتند.
الن دیجنرس، چهره سرشناس دنیای تلویزیون برای دومین‌بار اجرای مراسم اسکار را بر عهده داشت که دوشنبه صبح به وقت ایران در دالبی تیه‌تر در‌ هالیوود اند‌هایلند در لس آنجلس برگزار و از شبکه ای‌بی‌سی پخش شد.
فهرست برنده‌ها و نامزدهای 24 بخش هشتاد و ششمین دوره جوایز اسکار به شرح زیر است:
بهترین فیلم: «12 سال بردگی»
دیگر نامزدها: «حقه‌بازی آمریکایی»، «کاپیتان فیلیپس»، «Dallas Buyers Club»، «جاذبه»، «او»، «نبراسکا»، «فیلومنا»، «گرگ وال‌استریت»
بهترین کارگردانی: آلفونسو کوارون، «جاذبه»
دیگر نامزدها: دیوید ا. راسل، «حقه‌بازی آمریکایی» / الکساندر پین، «نبراسکا» / استیو مکویین، «12 سال بردگی» / مارتین اسکورسیزی، «گرگ وال‌استریت»
بهترین بازیگر مرد: متیو مک‌کاناهی، «باشگاه خریداران دالاس»
دیگر نامزدها: کریستین بیل، «حقه‌بازی آمریکایی» / بروس درن، «نبراسکا» / لئوناردو دی‌کاپریو، «گرگ وال‌استریت» / چوئیتل اجیوفور، «12 سال بردگی»
بهترین بازیگر زن: کیت بلانشت، «جازمین غمگین»
دیگر نامزدها: ایمی آدامز، «حقه‌بازی آمریکایی» / ساندرا بولاک، «جاذبه» / جودی دنچ، «فیلومنا» / مریل استریپ، «August: Osage County»
بهترین فیلمنامه غیراقتباسی: «او»، اسپایک جونز
دیگر نامزدها: «حقه‌بازی آمریکایی»، اریک وارن سینگر و دیوید ا. راسل / «جازمین غمگین»، وودی آلن / «نبراسکا»، باب نلسن / «‌باشگاه خریداران دالاس»، کریگ بورتن و ملیسا والاک
بهترین فیلمنامه اقتباسی: «12 سال بردگی»، جان ریدلی
دیگر نامزدها: «پیش از نیمه‌شب»، ریچارد لینکلیتر، ژولی دلپی و ایتن‌هاوک / «کاپیتان فیلیپس»، بیلی ری / «فیلومنا»، استیو کوگان و جف پاپ / «گرگ وال‌استریت»، ترنس وینتر
بهترین بازیگر مرد مکمل: جارد لتو، «باشگاه خریداران دالاس»
دیگر نامزدها: برخد عبدی، «کاپیتان فیلیپس» / برادلی کوپر، «حقه‌بازی آمریکایی» / میشائل فاسبندر، «12 سال بردگی» / جونا هیل، «گرگ وال‌استریت»
بهترین بازیگر زن مکمل: لوپیتا نیونگ‌اُ، «12 سال بردگی»
دیگر نامزدها: جنیفر لارنس، «حقه‌بازی آمریکایی» / جون اسکیب، «نبراسکا» / جولیا رابرتز، «August: Osage County» / سالی‌هاوکینز، «جازمین غمگین
بهترین فیلم بلند انیمیشن: «یخ‌زده»
دیگر نامزدها: «خانواده کرود»، «من نفرت‌انگیز 2»، «ارنست و سلستین»، «باد، شدید می‌وزد»
بهترین فیلمبرداری: «جاذبه»، امانوئل لوبزکی
«استادبزرگ»، فیلیپ لو سورد / «درون لوئین دیویس»، برونو دلبونل / «نبراسکا»، فدون پاپامایکل / «زندانی‌ها»، راجر دیکینز
بهترین طراحی لباس: «گتسبی بزرگ»، کاترین مارتین
دیگر نامزدها: «حقه‌بازی آمریکایی»، مایکل ویلکینسن / «استادبزرگ»، ویلیام چانگ / «زن نامرئی»، مایکل اوکانر / «12 سال بردگی»، پاتریشیا نوریس
بهترین مستند بلند: «20 فوت تا ستاره شدن»، مورگان نویل
دیگر نامزدها: «عمل قتل»، جاشوا اوپنهایمر و سیگنی بیرگ سورنسن / «Cutie and the Boxer»، زاکری‌هاینزرلینگ و لیدیا دین پیلچر / «جنگ‌های کثیف»، ریچارد راولی و جرمی اسکاهیل / «میدان»، جیهان نجیم و کریم عامر
بهترین مستند کوتاه: «بانوی شماره 6: موسیقی زندگی من را نجات داد»، مالکوم کلارک و نیکلاس رید
دیگر نامزدها: «CaveDigger»، جفری کاروف / «ترس رودررو»، جیسن کوهن / «کارما دیوار ندارد»، ساره اسحاق / «زندان ترمینال: آخرین روزهای سرباز جک‌هال»، ادگار بارنز
بهترین تدوین: «جاذبه»، آلفونسو کوارون و مارک سنگر
دیگر نامزدها: «حقه‌بازی آمریکایی»، جی کسیدی، کریسپین استراترز و آلن بومگارتن / «کاپیتان فیلیپس»، کریستوفر راوس / «‌باشگاه خریداران دالاس»، جان مک مورفی و مارتین پنسا / «12 سال بردگی»، جو واکر
بهترین فیلم خارجی‌زبان: «زیبایی بزرگ»، پائولو سورنتینو، ایتالیا
دیگر نامزدها: «فروپاشی حلقه شکسته»، فلیکس فان گرونینگن، بلژیک / «تصویر گمشده»، ریتی پان، کامبوج / «شکار»، توماس وینتربرگ، دانمارک / «عمر»، ‌هانی ابو اسد، فلسطین
بهترین چهره‌پردازی و مو: «باشگاه خریداران دالاس»، آدرویتا لی و رابین متیوز
دیگر نامزدها: «بابا بزرگ بد»، استیو پراوتی / «رنجر تنها»، جوئل‌هارلو و پاسکوا کسنی
بهترین موسیقی: «جاذبه»، استیون پرایس
دیگر نامزدها: «دزد کتاب»، جان ویلیامز / «او»، ویلیام باتلر و اوئن پالت / «فیلومنا»، الکساندر دپلا / «نجات آقای بنکس»، تامس نیومن
بهترین ترانه: ««رهایش کن» از فیلم «یخ‌زده»، موسیقی و ترانه: کریستین اندرسن-لوپز و رابرت لوپز
دیگر نامزدها: «شاد» از فیلم «من نفرت‌انگیز 2»، موسیقی و ترانه: فارل ویلیامز / «ترانه ماه» از فیلم «او»، موسیقی و ترانه: کارن او و اسپایک جونز / «عشق عادی» از فیلم «ماندلا: راه طولانی آزادی»، موسیقی: پل هیوسن، دیو ایوانز، آدام کلیتن و لزی مولن، ترانه: پل هیوسن
بهترین طراحی صحنه: «گتسبی بزرگ»، طراحی صحنه: کاترین مارتین، طراحی دکور: برورلی دان
دیگر نامزدها: «حقه‌بازی آمریکایی»، طراحی صحنه: جودی بکر، طراحی دکور: هیدر لوفلر / «جاذبه»، طراحی صحنه: اندی نیکلسن، طراحی دکور: رزی گودوین و جون وولارد / «او»، طراحی صحنه: کی. کی. بارت، طراحی دکور: جین سردنا / «12 سال بردگی»، طراحی صحنه: آدام استاکهاوزن، طراحی دکور: آلیس بیکر
بهترین فیلم کوتاه انیمیشن: «آقای هوبلو»، لورن ویتز و الکساندر اسپیگار
دیگر نامزدها: «Feral»، دانیل سوزا و دان گولدن / «یک اسب بگیر!»، لورن مک‌مولان و دوروتی مکیم / «Possessions»، شوهی موریتا / «اتاق روی جارو»، ماکس لانگ و یان لاشور
بهترین فیلم کوتاه زنده: «هلیوم»، آندرس والتر و کیم ماگنوسون
دیگر نامزدها: «من نبودم»، استبان کرسپو / «تنها کمی پیش از دست دادن همه چیز»، زاویه لوگران و الکساندر گاوراس / «باید مراقب همه چیز باشم؟»، سلما ویلهونن و کایرسیکا ساری / «The Voorman Problem»، مارک گیل و بالدوین لی
بهترین تدوین صدا: «جاذبه»، گلن فریمنتل
دیگر نامزدها: «همه چیز از دست رفته»، استیو بودکر و ریچارد ‌هایمنز / «کاپیتان فیلیپس»، اولیور تارنی / «هابیت: ویرانی اسموگ»، برنت برج / «تنها بازمانده»، ویلی استیتمن
بهترین صداگذاری: «جاذبه»، اسکیپ لیوسی، نیو ادیری، کریستوفر بنستید و کریس مانرو
دیگر نامزدها: «کاپیتان فیلیپس»، کریس بردن، مارک تیلور، مایک پرستوود اسمیت و کریس مانرو / «هابیت: ویرانی اسماگ»، کریستوفر بویز، مایکل هجز، مایکل سمانیک و تونی جانسن / «درون لوئین دیویس»، اسکیپ لیوسی، گرگ اورلاف و پیتر اف. کرلند / «تنها بازمانده»، اندی کویاما، بو بوردرز و دیوید براونلو
بهترین جلوه‌های تصویری: «جاذبه»، تیموتی وبر، کریس لارنس، دیوید شرک و نیل کوربولد
دیگر نامزدها: «هابیت: ویرانی اسموگ»، جو لتری، اریک سینداون، دیوید کلیتن و اریک رینولدز / «آیرون من 3»، کریستوفر تاونسند، اریک نش و دان سیودیک / «رنجر تنها»، تیم الکساندر، گری بروزنیچ، ادسان ویلیامز و جان فریزر / «سفر ستاره‌ای درون تاریکی»، راجر گایت، پاتریک توباک، بن گراسمن و برت دالتن

 

شمس الواعظین خبر داد: کمیته برگزاری مجمع عمومی و انتخابات انجمن صنفی تشکیل شده است
ایرنا- ماشاءلله شمس الواعظین درباره اخباری مبنی بر بازگشایی انجمن صنفی و برگزاری مجمع عمومی این انجمن گفت: اگر دستگاه قضایی نسبت به فک پلمب انجمن اقدام کند، ما نیز زمان دقیق برگزاری، زمان مجمع و انتخابات را اعلام خواهیم کرد.
وی ادامه داد: امیدواریم این فک پلمب تا پیش از پایان سال 92 صورت گیرد و مجمع نیز تا پایان سال یا در فروردین‌ماه به همراه انتخابات برگزار شود، این اقدام به عنوان عیدی برای روزنامه‌نگاران کشور محسوب خواهد شد.رییس هیات‌مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران گفت: بازگشایی و فک پلمب انجمن اقدامی است که می‌تواند از سوی قوه قضاییه انجام گیرد و موجبات خوشحالی روزنامه‌نگاران را فراهم آورد.
شمس الواعظین با تقدیر از رویکرد مثبت سه وزارتخانه دولت یازدهم نسبت به انجمن صنفی روزنامه‌نگاران گفت: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرده که مجمع عمومی می‌تواند در خارج از ساختمان انجمن برگزار شود اما ما تمایل داریم این مجمع و انتخابات بعد از بازگشایی انجمن و فک پلمب آن انجام گیرد.
رییس هیات‌مدیره انجمن صنفی به اقدام وزارت اطلاعات در بازپس‌گیری شکایت از انجمن صنفی اشاره کرد و گفت: دستگاه قضایی به لحاظ اصل طرح دعوی اقدام به پلمب کرد و حال که موردی وجود ندارد، امیدواریم با مساعدت این دستگاه شاهد بازگشایی انجمن و برگزاری مجمع و انتخابات در روزهای آتی باشیم.
شمس الواعظین ادامه داد: در صورت همکاری‌های مسوولان ذی‌ربط و بعد از فک پلمب تا پایان سال 92 و یا اوایل 93 مجمع عمومی برگزار می‌شود. در حال حاضر کمیته برگزاری مجمع و انتخابات هیات مدیره را تشکیل داده‌ایم و آمادگی کامل داریم تا به سرعت و در اولین اقدام مجمع و انتخابات را برگزار کنیم.
رییس هیات‌مدیره سابق انجمن صنفی روزنامه‌نگاران خاطرنشان کرد: اعضای هیات‌مدیره کمیته را تشکیل داده‌اند و آقای هوشمند رجبی، مسوول برگزاری انتخابات شده است.
شمس الواعظین با بیان اینکه وظایف و کمیته برای برگزاری مجمع و انتخابات تشکیل شده، گفت: روزنامه‌نگاران بعد از اعلام سازو کارها می‌توانند برای انتخابات نامزد شده و رای‌گیری انجام شود که به محض اعلام نتیجه و تایید آن به وسیله وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعضای هیات‌مدیره جدید شروع به فعالیت خواهند کرد.
وی ادامه داد: امیدواریم این گره کوچک برای انجمن صنفی روزنامه‌نگاران باز شود و شاهد برگزاری مجمع و انتخابات با حضور همه اعضای کشوری باشیم.
به گفته شمس الواعظین، پس از بازگشایی و فک پلمب و اطلاع‌رسانی اعضا و حضور آنان از سراسر کشور، مجمع در سالن اجتماعات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی یا سالن حسینیه ارشاد برگزار خواهد شد که البته برگزار نشدن داخل خود انجمن به دلیل کمبود فضای محیطی است.
علی جنتی، وزیر ارشاد به تازگی درباره آخرین وضعیت انجمن صنفی روزنامه‌نگاران گفته تفاهمنامه‌ای بین وزارت اطلاعات و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منعقد شده و قرار بر این است که وزارت اطلاعات، شکایت خود را از انجمن صنفی مطبوعات پس بگیرد.
وی اعلام کرده که قرار بر این است که روزنامه‌نگاران عضو انجمن صنفی، مجمع عمومی تشکیل و هیات‌مدیره خود را انتخاب کنند.

 

درباره اُسکار 2014: لئوناردوی غمگین یا جاذبه و دافعه اسکار!
 لئوناردو دی‌کاپریو بدشانس‌ترین هنرمند روی کره زمین و حتی روی کره هواست! نه فقط در زمینه فعالیت سینمایی‌اش بلکه حتی به‌ این خاطر که در کالیفرنیا متولد شده است؛ نه ایران!
فرض کنید دی‌کاپریو یک ایرانی‌الاصل بود و در جشنواره فیلم فجر به تعداد دفعاتی که در اسکار نامزد دریافت جایزه شده و در نهایت آن را دریافت نکرده، کاندیدا می‌شد! آن وقت بود که انواع فحش و ناسزا را نصیب داوران می‌کرد و به نشانه اعتراض خودش را به دار می‌آویخت! او اما آنقدر ظرفیت دارد که بدون توجه به این جوایز مغرضانه به بازی‌های هنرمندانه‌اش ادامه می‌دهد.
 انگار یک نفر در آکادمی اُسکار هست که تا وقتی زنده باشد، اجازه نمی‌دهد جایزه‌ای نصیب دی‌کاپریو بشود! آقای بازیگر نقش «گرگ وال‌استریت» در اُسکار 2014 نیز به حق خودش نرسید! در حالی که اغلب سینماگران و منتقدان پیش‌بینی می‌کردند که صددرصد امسال مجسمه اُسکار را در دستان دی‌کاپریو ببینند. در واقع اهدای جایزه به لئوناردو دی‌کاپریو به‌همان اندازه در اذهان عمومی و خصوصی! به قطعیت رسیده بود که اهدای جایزه به کیت بلنچت... شاید تنها جرم دی‌کاپریو خوش‌چهره بودن اوست که این جشنواره از آن چندان استقبال نمی‌کند و به‌هرحال جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد امسال به متیو مک کاناهی، بازیگر فیلم «باشگاه مشتریان دالاس» رسید که در این فیلم نقش یک بیمار مبتلا به ایدز را بازی می‌کند.هشتاد و ششمین دوره اُسکار در حالی به پایان رسید که بسیاری از گمانه‌زنی‌ها درباره دریافت جایزه‌ترین‌های امسال درست از آب درنیامد و بسیار غافلگیر کننده بود. به‌خصوص در رابطه با فیلم «گرگ وال استریت» مارتین اسکورسیزی که دستکم در بخش بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد شایسته دریافت جایزه بود. اگرچه بازی جونا هیل بازیگر نقش مکمل این فیلم نیز بسیار درخور توجه بود. فیلم‌های «جزمین غمگین» وودی آلن و همچنین «نبراسکا» نیز با استقبال داوران اُسکار امسال مواجه نشدند، درحالی که می‌توانستند به‌ترتیب در بخش بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم برگزیده شوند. بگذریم از نادیده گرفتن بازی بی‌نظیر سالی هاوکینز در جزمین غمگین که بسیار مبهوت‌کننده بود.
در این میان، البته آنها که به جشنواره اُسکار نه از نظر قدرت سینمایی بلکه از لحاظ سیاسی نگاه می‌کنند از اعلام برگزیدگان این دوره نیز، چندان متعجب نشدند. انتخاب «12 سال بردگی» به‌عنوان بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین فیلم با توجه به‌موضوع حقوق‌بشر دوستانه‌اش برای این گروه از منتقدان اُسکار کاملا قابل پیش‌بینی بود. هرچند که به‌نظر من فیلم «خدمتکار» محصول سال 2011 بسیار قابل‌توجه‌تر از این فیلم بود. 12 سال بردگی اما در مقایسه با فیلم ضعیف «آرگو» بن افلک، فیلم استاندارد و قابل‌قبولی به‌حساب می‌آید و اگر بار شعارزدگی و کلیشه‌ای آن را کنار بگذاریم، با یک فیلم متاثرکننده نسبتا خوب روبه‌رو هستم (اما نه در حد و اندازه بهترین فیلم!). استیو مک‌کوئین، نخستین کارگردان سیاهپوستی که موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم سال 2014 شد، این جایزه را به تمام کسانی تقدیم کرد که رنج بردگی را کشیده‌اند. کارگردان انگلیسی متولد لندن هنگام دریافت جایزه گفت: «همه انسان‌ها حق دارند که زندگی کنند؛ نه اینکه فقط زنده بمانند.» همچنین وپیتا نیونگ، بازیگر ۳۱ ساله کنیایی الاصل هم برای بازی در همین فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را گرفت و حق جینجر فیلم جزمین غمگین را نوش‌جان کرد!
آلفونسو کوارون جایزه بهترین کارگردانی را به‌خاطر ساخت فیلم «جاذبه» دریافت کرد که با توجه به جلوه‌های ویژه آن و جذابیت سه‌بعدی برای داوران مربوطه، قابل توجیه می‌شود! کوارون بعد از ستایش سینما، از بازیگر نقش اول زن خود تشکر کرد و گفت: «ساندرا بولاک بازیگر جان و روح این فیلم است.» جاذبه همچنین اُسکار بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن، بهترین تصویربرداری و بهترین جلوه‌های ویژه را هم به دست آورد.
درست‌ترین انتخاب آکادمی غیر از بهترین بازیگر نقش اول زن (کیت بلنچت)، اهدای جایزه بهترین فیلمنامه اصلی به اسپایک جونر برای فیلم «او»، اهدای جایزه بهترین فیلم خارجی زبان به پائولو سورنتینو برای فیلم ایتالیایی «زیبایی بزرگ» و همچنین اهدای جایزه بهترین انیمیشن و بهترین ترانه به انیمیشن «منجمد» ساخته جنیفر لی و پیتر دل ویچو بود. در بخش‌های حاشیه‌ای از جمله طراحی صحنه و لباس (اهدای جایزه به فیلم «گتسبی بزرگ») بسیار انتخاب بجا و شایسته‌ای به‌نظر می‌رسد.

 

نمایشنامه‌خوانی «آرش» در نیاوران
ایلنا- نمایشنامه «آرش» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی میکائیل شهرستانی در روزهای یکشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه
 ۱۸، ۱۹ و ۲۰ اسفندماه، ساعت ۲۰ روی صحنه می‌رود.
این نمایشنامه‌خوانی به اجرای میکائیل شهرستانی به روی صحنه می‌رود و داستان آرش کمانگیر را روایت می‌کند که او فردی نگهدارنده اسب‌هاست و زمانی که ایرانیان از تورانیان شکست خوردند به عنوان پیک ایرانیان برای صلح به سوی تورانیان می‌شتابد و تورانیان در نیرنگی پیمان صلح را بر این مبنا می‌گذارند که آرش که تاکنون تیری‌‌ رها نکرده تیر را از کمانش‌‌ رها کند تا مرز ایران از این راه مشخص شود.
در این اجرا صنم صالحی دستیار کارگردان، محمد مهدی براتی مجری طرح و کاوه آهنگرانی و الکساندر آوانسیان موسیقی این اثر نمایشی را برعهده دارند.
نمایشنامه خوانی «آرش» به نفع هنرمندان دارای بیماری‌های خاص در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه می‌رود.

«کلنل» دولت‌آبادی دوباره بررسی شد
ایسنا- مدیر اداره کتاب از پایان بررسی‌ها روی رمان «کلنل» محمود دولت‌آبادی و انجام جمع‌بندی برای مشخص شدن وضعیت صدور مجوز نشر این کتاب خبر داد.
علی شجاعی صائین درباره وضعیت رمان «کلنل» که بیش از پنج سال است در انتظار کسب مجوز نشر است، گفت: کتاب به اداره کتاب ارجاع شده است، بررسی‌ها روی آن انجام شده و در حال جمع‌بندی هستیم. ان‌شاءالله نظر نهایی را با ناشر محترم در میان خواهیم گذاشت.
وی در پاسخ به اینکه چرا روند بررسی این کتاب طولانی شده است، گفت: در دوره اخیر برای این کتاب زودتر از میانگین زمان بررسی سایر کتاب‌ها اقدام شده است.
مدیر اداره کتاب (دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد) درباره ناشر این کتاب هم گفت: کتاب ابتدا از سوی نشر چشمه ارایه شده بود اما ظاهرا به ناشر دیگری واگذار شده است.
این کتاب ابتدا از سوی نشر چشمه به اداره کتاب ارایه شده بود که نشر چشمه با تعلیق فعالیت‌هایش مواجه شد. حالا پس از دو سال، 24 اسفندماه تعلیق این ناشر به پایان می‌رسد و فعالیتش را از سر خواهد گرفت اما این‌بار «کلنل» از سوی نشر چرخ که نشر تازه‌تاسیس زیرمجموعه نشر چشمه است برای دریافت مجوز نشر ارایه شده است.
چندی پیش مسوولان نشر چشمه گفتند، اگر این کتاب مجوز نشر بگیرد تا پایان سال منتشر می‌شود.

سریال‌های نوروز مشخص شدند
ایسنا- تلویزیون در نوروز 93 قصد دارد چهار مجموعه نمایشی را از شبکه‌های خود به روی آنتن ببرد که همگی از فضایی طنز برخوردارند و با نزدیک شدن به ایام عید همچنان در مرحله تولید قرار دارند.
«پایتخت 3»، «خوب، بد، زشت»، «روزهای بد در» و «ما فرشته نیستیم» عنوان سریال‌های نوروزی تلویزیون در سال 93 است که به ترتیب از شبکه‌های یک تا تهران پخش می‌شوند و مانند هر سال ساخت اغلب آنها تا آخرین روزهای نوروز ادامه دارد.
سریال «پایتخت 3» که به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه‌کنندگی الهام غفوری اواسط دی‌ماه در شیرگاه مازندران کلید خورد هر شب ساعت 22:15 پخش می‌شود و تکرار آن ساعت 1:30 بامداد و ساعت 15 روز بعد‌ از شبکه یک سیماست.
«خوب، بد، زشت» سریال نوروزی شبکه دو سیما نیز به کارگردانی منوچهر هادی ساخته می‌شود و هر شب ساعت 21:30 پخش می‌شود و تکرار آن نیز ساعت دو بامداد و 14 روز بعد به روی آنتن می‌رود.
سعید آقاخانی نیز کارگردانی مجموعه نوروزی شبکه سه سیما با عنوان «روزهای بد در» را بر عهده دارد که مجموعه‌اش هر شب ساعت 20:45 به روی آنتن می‌رود و تکرار آن نیز ساعت 24 بامداد و 16 روز بعد خواهد بود.آخرین سریال نوروزی را نیز شبکه تهران به روی آنتن می‌برد که ساعت 23:15 پخش می‌شود، این مجموعه را با عنوان
«ما فرشته نیستیم» فلورا سام کارگردانی می‌کند. تهیه‌کننده آن مجید اوجی است که ساعت 19 روز بعد تکرار می‌شود.

ریما رامین‌فر با «توت فرنگی وحشی»
فارس- شیوا مسعودی کارگردان تئاتر درباره جدیدترین فعالیت هنری خود گفت: نمایشنامه‌ «توت فرنگی وحشی» نوشته نغمه ثمینی را برای اجرا در تئاتر شهر ارایه داده‌ایم و به طور احتمال به زودی زمان اجرای آن مشخص می‌شود.
وی تم «توت فرنگی وحشی» را اجتماعی خواند و گفت: این نمایش تقریبا خط داستانی تجربه «اینجا کجاست؟» را دنبال می‌کند و دارای تغییر فضاست. این نمایش سه بازیگر به همراه یک بازیگر کودک دارد که نقش کودک را فرزندم بازی خواهد کرد. در حال حاضر فقط حضور ریما رامین‌فر تا حدودی قطعی است. شیوا مسعودی تابستان سال گذشته نمایش «اینجا کجاست؟» نوشته نغمه ثمینی و با بازی ریما رامین‌فر در تالار سایه تئاتر شهر به روی صحنه برد که مورد استقبال قرار گرفت.

«بزم آخر» به بازارچه شاپور رسید
مهر- تصویربرداری سریال «بزم آخر» به کارگردانی سجاد شهریاری از جمعه هفته گذشته در بازارچه شاپور آغاز شده و طبق برنامه‌ریزی‌ها تا اوایل سال آینده نیز ادامه خواهد داشت.
خانه‌ای در خیابان خردمند و ناصرخسرو لوکیشن‌های بعدی این پروژه خواهد بود که تصویربرداری قرار است در آنجا انجام شود.
آتیلا پسیانی، امید روحانی، انوشیروان ارجمند، امیرحسین رستمی، الهام چرخنده، کامران تفتی، علیرام نورایی، مهدی ماهانی، مهدی فقیه، زهره حمیدی، محمدرضا عباس نژاد، فرهاد آئیش و شیما عباسی بازیگران اصلی این پروژه هستند که از این بین در اولین روز تصویربرداری، پسیانی، ارجمند، چرخنده، ماهانی و نورایی مقابل دوربین شهریاری رفته‌اند.
دوشنبه نیز در این لوکیشن پسیانی و چرخنده مقابل دوربین خواهند رفت.شهریاری کارگردان این سریال درباره شرایط تولید پروژه گفت: با توجه به زمان پخش مجموعه در ایام فاطمیه فروردین‌ماه سال آینده قرار است طی هفته آینده تدوین نیز همزمان با تصویربرداری آغاز شود تا این سریال هرچه زودتر آماده پخش شود. طی روزهای آینده تدوینگر و صداگذار کار مشخص خواهد شد.
«بزم آخر» که قرار است در شش قسمت روی آنتن رود، داستان رضوان چرخنده دختر سیداحمد و دانشجوی تئاتر را روایت می‌کند که در حال تحقیق در مورد تعزیه است.
رضوان در این راه با اتفاقات عجیب و غریبی روبه‌رو می‌شود که همین اتفاقات باعث پی بردن او به حقایقی از گذشته پدرش منجر شده تا اینکه ... شهریاری در کارنامه خود ساخت تله فیلم‌های «حاجی بهشتی» و «پرواز کبوتر» را دارد.



8

$
0
0
«آبی، خاکستری، سیاه» سروده حمید مصدق: چه کسی گفت من و تو، ما نشویم
در سال‌های آغازین دهه 40 خورشیدی و در شرایطی که به خاطر بسته بودن فضای سیاسی و التهاب و دلشوره‌ای که زیر پوست جامعه ایران می‌دوید، هنرمندان کشور خود را مجبور می‌دیدند که حرف‌هایشان، آنچه در ذهن و دلشان می‌گذشت را با ابهام، ایهام و در یک کلام با پیچیدن در بافت استعاره و دوگانگی مفهوم عرضه کنند.
در این دوران شعر بلندی به تعبیری منظومه‌ای با نام «آبی، خاکستری، سیاه» به صورت دستنوشته و در جمع دانشجویان و گروه‌های مخالف حکومت، دست به دست می‌چرخید و فرازهایی از آن به شعار تظاهرات دانشگاهی بدل شده می‌شد.
من اگر بنشینم/ تو اگر بنشینی/ چه کسی برخیزد؟/ چه کسی با دشمن بستیزد؟/ چه کسی پنجه در پنجه هر دشمن/ در آویزد؟...
***
سال‌های میانی دهه 40 خورشیدی و من دانشجوی دانشکده حقوق علوم سیاسی دانشگاه تهران بودم. در میان استادهای برجسته و نامداری که من شاگردشان بودم، زنده‌یاد حمید عنایت از نادر بزرگانی بود که در خارج از محیط درس و مشق در گردهمایی‌های دانشجویی حضور می‌یافت و با صداقت و صراحت مثال‌زدنی به بحث و گفت‌وگو درباره مسایل اجتماعی می‌پرداخت.
درست یادم می‌آید در یکی از این جلسات- زمستان 48- موضوع بحث پیرامون شاعری و مساله کهنه و نو بودن شعر می‌چرخید.
در آن شب، زنده‌یاد حمید عنایت، دفتر شعری در دست داشت که بسیار تعریف می‌کرد و آن را می‌پسندید؛ استاد باور داشت به خاطر شیوه بیان، کلام دوگانه عاشقانه و اجتماعی و آهنگ دلنشینی که دارد به‌عنوان یکی از نمونه‌های موفق ادبیات ایران، ماندگار خواهد بود.
منظومه «آبی، خاکستری، سیاه» نام دفتر شعری بود که در آن شب سرد زمستانی سال 48 در یکی از رستوران‌های نزدیک شمیران در تهران یخ زده، حمید عنایت با علاقه از آن سخن می‌گفت.
سراینده منظومه، حمید مصدق بود که با بسیاری از حاضران در آن با هم بودن زمستانی، هم‌دانشکده بود.
دوگانگی مضموم و شیوه سرائیش «آبی، خاکستری، سیاه» گفت‌وگو زیادی میان دوستان برانگیخت؛ دوستی که صدایی بسیار خوش آهنگ داشت، پیش درآمد کتاب را می‌خواند؛
تو به من خندیدی/ و نمی‌دانستی/ من به چه دلهره از باغچه همسایه/ سیب را دزدیدم/ باغبان از پس من تند دوید/ سیب را دست تو دید/ غضب‌آلوده به من کرد نگاه/ سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک/ و تو رفتی و هنوز/ سال‌هاست که در گوش من آرام، آرام/ خش‌خش گام تو تکرارکنان/ می‌دهد آزارم/ و من اندیشه‌کنان/ غرق این پندارم/ که چرا/ خانه کوچک ما/ سیب نداشت.
در آن شب همچنان به یادماندنی، در آن زمستانی که تهران زیر لایه سنگینی از برف و یخ به آفتاب صبحگاهی امید بسته بود؛
بحث میان طرفداران شعر عاشقانه و اجتماعی بالا گرفته بود که زنده یاد حمید عنایت بار دیگر بر اهمیت دوگانگی «آبی، خاکستری، سیاه» انگشت گذاشت و از یکی از همراهان خواست که بخش دیگری از کتاب را بخواند؛
چه کسی می‌خواهد/ من و تو ما نشویم/ خانه‌اش ویران باد/ من اگر ما نشوم، تنهایم/ تو اگر ما نشوی، خویشتنی/ از کجا که من و تو/ شور یکپارچگی را در شرق/ باز برپا نکنیم/ از کجا که من و تو مشت رسوایان را وانکنیم...
دوستی که شعر را می‌خواند سکوت کرد، سکوت او در هیاهوی رستوران با سکوت جمع همراه شد. پس از لحظه‌ای او ادامه داد؛
من اگر برخیزم/ تو اگر برخیزی/ همه برمی‌خیزند...
در آن شب زمستانی سال 48، برف شروع به باریدن کرده بود، بیرون رستوران، های نفس‌هایمان یخ می‌زد. خداحافظی بود و به امید دیدار و زمزمه‌ای که از دوردست می‌آمد؛
چه کسی می‌خواهد/ من و تو ما نشویم/ خانه‌اش ویران باد
***
پائیز 49 بود «در انتظار گودو» نوشته معروف ساموئل بکت در یک تالار نمایشی در خیابان وزرای آن سال‌ها روی صحنه رفته بود. در یکی از سانس‌ها که ویژه دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود در سالن انتظار، دانشجویان در حال تحصیل و عده‌ای از فارغ‌التحصیلان جمع بودند، یکی از دوستان مرا به آقایی سی و یکی دو ساله که لبخندی بر لب داشت معرفی کرد؛ او که می‌دانست من به «آبی، خاکستری، سیاه» علاقه دارم، با استفاده از فرصت، مرا برای نخستین بار با هم دانشکده‌ای پیشین، حمید مصدق آشنا کرد.
***
به مناسبت نخستین سالگرد وفات اخوان ثالث در منزل حمید مصدق در کوی نویسندگان، مراسمی برپا بود. در فرصتی اندک که در اختیار داشتم با شاعر «آبی، خاکستری، سیاه» از علاقه‌ام به این منظومه و اینکه دلم می‌خواهد با او دیدار و گفت‌وگو داشته باشم، حرف زدم و حمید مصدق هم با مهربانی پیشنهاد مرا قبول کرد و یکی، دو هفته بعد به لطف استادم، محمد بلوری امکان شناخت بیشتر و بهتر از حمید مصدق به دست آمد.
***
پس از آن شب زمستانی 48، سوالی در ذهنم جای گرفته بود که رهایم نمی‌کرد؛ دلم می‌خواست از سراینده «آبی، خاکستری، سیاه» بپرسم آقای شاعر، واقعا عاشق بودید که این منظومه را خلق کردید یا می‌خواستید شعر عاشقانه بگویید.
دیدار و گفت‌وگو با حمید مصدق در مهر 70، فرصتی بود تا جوابم را از دهان سراینده «آبی، خاکستری، سیاه» بشنوم. در آن روز در منزل استاد بلوری، حمید مصدق حکایت کرد که سال‌ها پیش که به خاطر شغل پدرش در اصفهان زندگی می‌کرد، عاشق دختری می‌شود که هیچ‌گاه امکان دیدار رودرروی با او و بروز عشق و علاقه‌اش را به دست نمی‌آورد، فقط نگاهی از پشت پنجره از بالای دیوار همسایگی و همین و بس. و بعد هم که دختر از خانواده‌ای ثروتمند بود ازدواج می‌کند و یاد و خاطره و غم عشقش برای حمید مصدق می‌ماند.
در آن دیدار از حمید مصدق در مورد مقبولیت «آبی، خاکستری، سیاه» پرسیدم و شاعر گفت: یکی از دلایل استقبال از این منظومه و چاپ‌های متعددی که از آن به عمل آمده، همانا دوگانگی در مفهوم آن است چراکه در قالب شعر عاشقانه، حرف‌های اجتماعی هم زده‌ام. پس از این استدلال حمید مصدق این چند مصرع را خواند:
چه کسی می‌خواهد/ من و تو ما نشویم/ خانه‌اش ویران باد!/ من اگر ما نشوم، تنهایم/ تو اگر ما نشوی، خویشتنی...
در آن گفت‌وگوی مفصل که در شماره‌های آبان و آذر 70، ماهنامه دانش و فن به چاپ رسید و در طول این سال‌ها چند بار به عناوین گوناگون در برخی نشریات هم به آن استناد شده است. درباره مسایل مختلف شعر و شاعری حرف زدیم، حمید مصدق بر این باور بود برای بیان مسایل اجتماعی، روی آوردن محض شعار، کارساز و ماندگار نخواهد بود. نمونه‌های بسیاری از این‌گونه اجتماعی گفتن‌ها را دیده‌ایم که یک روزه از بین رفته‌اند چراکه از دل برنخواسته‌اند تا در دل بنشینند.
***
از آن شب سرد زمستانی 48، حرف و سوال دیگری هم در دلم مانده بود که دیدار دو سه ساعته با حمید مصدق، امکان آن را فراهم کرد از شاعر پرسیدم: «آبی، خاکستری، سیاه» چگونه اجتماعی شد و شاعر عاشق گفت: «در چند ماهی که سرگرم سرودن این منظومه بودم، به قول معروف در را به روی خودم بسته بودم، از دیدن دوست و آشنا گریز داشتم و به‌طور کلی خودم را حبس کرده بودم اما زمانی که رو به اتمام بود، یک‌باره به این فکر افتادم که نکند دوستان و یاران دانشکده و دوره مبارزات سیاسی، کار مرا تمام‌شده بدانند و تصور کنند که حمید مصدق، عشق را یکسره بر عقاید و مسایل سیاسی و اجتماعی ترجیح داده است. این بود که آخر منظومه را این چنین سرودم:
تو مپندار که خاموشی من/ هست برهان فراموشی من/ من اگر برخیزم/ تو اگر برخیزی/ همه برمی‌خیزند
حمید مصدق در همان گفت‌وگو بر این باور بود که عده‌ای با زور می‌خواهند یک احساس عاشقانه یا اجتماعی را بیان کنند، درحالی که با بیان آنچه که نمی‌شناسند و لمس نکرده‌اند خودشان و خوانندگانشان را گول می‌زنند.
***
منظومه «آبی، خاکستری،‌ سیاه» اگر تا این اندازه مورد اقبال قرار گرفته و به چاپ‌های متعدد رسیده و دست آخر در زمره آثار ماندگار شعر معاصر فارسی طبقه‌بندی می‌شود سراینده‌اش باید عاشق باشد، باید فرزند رویدادهای اجتماعی کشورش باشد، در غیر این صورت حرفش به جایی نمی‌رسید.
***
یکی دو هفته پیش برای انجام یک کار اداری باید به دانشکده داروسازی دانشگاه تهران می‌رفتم. کارم که تمام شد به یاد سال‌های خوش دانشکده با خود گفتم چه خوب است، یک‌بار دیگر دور دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی بگردم؛ این گشت چند دقیقه‌ای یک دنیا یاد و خاطره را مانند فیلمی با دور تند، از جلوی چشم‌هایم گذر داد و باعث شد تا دوباره حس و حالی بیشتر مخصوص سال‌های کهنسالی، یعنی آن نوستالژی گلوگیر دوباره به سراغم بیاید.
صبح روز بعد که طبق معمول نگاهی به کتابخانه کوچکم انداختم، دستم بی‌اختیار به طرف منظومه «آبی، خاکستری، سیاه» رفت و صدای مبهمی در گوشم پیچید:
چه کسی می‌خواهد/ من و تو ما نشویم
***
«آبی، خاکستری، سیاه» این‌گونه شروع می‌شود
در شبان غم تنهایی خویش/ عابد چشم سخنگوی توام
و این‌گونه تمام می‌شود؛
تو مپندار که خاموشی من/ هست برهان فراموشی من

 

«سنگ سلام» برگزیده جایزه جهانی زیباترین کتاب جهان: بایرامی لوح تقدیر لایپزیک را به خانه آورد
ایبنا- رمان «سنگ سلام» نوشته محمدرضا بایرامی به عنوان برگزیده‌ مسابقه زیباترین طراحی کتاب دنیا در سال 2014 معرفی شد.رمان «سنگ سلام» نوشته محمدرضا بایرامی و با طراحی جلد مجید زارع که در پاییز سال‌جاری از سوی انتشارات بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان منتشر شده بود، لوح تقدیر پنجاه‌ویکمین دوره جایزه جهانی زیباترین کتاب را برای نخستین‌بار به ایران آورد. در این دوره از جایزه لایپزیک، 14 اثر از میان 576 کتاب به مرحله نهایی راه یافتند که از کشورهای ایران، سوییس، آلمان، اتریش، چین، لهستان، هلند، نروژ و ژاپن ارایه شده بودند. مراسم اهدای این جایزه‌ 50 ساله که با بررسی و داوری برجسته‌ترین کتاب‌های سراسر دنیا برقرار است، جمعه 14 مارس 2014 (23 اسفند 1392) همزمان با نمایشگاه کتاب لایپزیک آلمان در این شهر برگزار می‌شود. در این مراسم مدیرعامل بنیاد و مدیرمسوول انتشارات با دعوت رسمی از سوی مسوولان این جایزه شرکت خواهند داشت.کتاب «ترکه‌های درخت آلبالو» نوشته اکبر خلیلی نیز تنها اثر دیگری از ایران بوده که در میان 57 نامزد نهایی به چشم می‌خورد. سال گذشته نیز کتاب «دخیل عشق» نوشته مریم بصیری از انتشارات عصر داستان برای اولین بار نام ایران را در فهرست نامزدهای نهایی دریافت این جایزه قرار داده بود.«سنگ سلام» روایت سفر چند جوان به روستایی است که هر ساله با مراسم مذهبی- سنتی خود، بسیاری را از گوشه و کنار کشور جذب می‌کنند اما در این مسیر مسایل و مشکلاتی گریبان مسافران داستان را می‌گیرد تا با به‌جا‌ آوردن رسم رفاقت و دوستی و خطرکردن برای یکدیگر، حکمت‌هایی از زندگی را با خود به ارمغان ببرند. محمدرضا بایرامی متولد 1340 در اردبیل است. بایرامی با کتاب «کوه مرا صدا زد» توانست جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوییس و نیز جایزه کتاب سال سوییس را از آن خود کند. خانم «یوتا همیل رایش» کتاب کوه «مرا صدا زد» بایرامی را به آلمانی ترجمه کرده ‌است. وی یکی از بهترین داستان‌نویسان کودک و نوجوان ۲۰ سال اخیر و رییس خانه داستان ایران است. «سنگ سلام» با شمارگان دو هزار و 100 نسخه در 240 صفحه و به بهای 11 هزار تومان روانه کتابفروشی‌ها ‌شده است.

 

همه چیز درباره سریال‌های نوروزی : 4 سریال طنز از 4 شبکه رسانه ملی
گروه فرهنگ- نوروز امسال یک کارگردان کهنه‌کار، یک کارگردان جوان ، یک کارگردان طنز و یک بانوی کارگردان در نشاندن مخاطبان نوروزی پای سریال‌های طنز با هم رقابت خواهند کرد.
1- سریال «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم است که امسال شاهد سومین سری آن خواهیم بود، اثری که مردم دیگر با تک تک شخصیت‌هایش خاطره دارند و شخصیت‌پردازی دقیق و نزدیک به زندگی واقعی آنها را دوست‌داشتنی و ملموس کرده است به ویژه آنکه کارگردان صاحب سبک و باسابقه‌ای چون مقدم این اثر را می‌سازد.
اخیرا گروه بدلکاری فرادید که چند اثر سینمایی از جمله
«خط ویژه» را در جشنواره داشته‌اند، تصاویر هلی‌شات «پایتخت» را ضبط کردند. همچنین جلوه‌های ویژه‌ای در اثر بود که در شیرگاه مازندران با حضور اورژانس و آتش‌نشانی بدون هیچ مشکلی تصویربرداری شد. گرچه قرار بود در این سری عوامل سفری به خارج از کشور داشته باشند و لوکیشن‌های مرتبط نیز در ترکیه بازبینی شد اما هنوز این بخش قطعی نشده است و لوکیشن‌ها براساس آنچه نویسندگان می‌نویسند مشخص می‌شود.
معضل دقیقه 90 بودن مثل همیشه دامنگیر سریال‌های مناسبتی است و با توجه به اینکه این سریال آنتن نوروزی دارد، عوامل مجبور بودند سرمای 12 درجه زیر صفر استان مازندران و بی‌آبی و بی‌گازی را در کنار هموطنان شمالی تحمل کنند و کار را ادامه دهند بنابراین ضبط «پایتخت» در سرمای 12 درجه زیر صفر هم ادامه داشت.
در خلاصه داستان سری سوم «پایتخت» آمده است: در شب عروسی ارسطو حادثه‎ای روی می‎دهد که باعث می‌شود نقی که از چند ماه قبل بیکار است، پریشان و افسرده شود. او با تشویق خانواده به ورزش کشتی که در جوانی به آن مشغول بوده روی می‌آورد و پا در مسابقات کشتی پیشکسوتان می‎گذارد اما ماجرایی در خلال کشتی پیش می‌آید که نقی و خانواده‎اش را وارد ماجراهایی تازه‌تر می‌کند.
محسن تنابنده، احمد مهرانفر، ریما رامین‌فر، سارا و نیکا فوقانی‌اصل و علیرضا خمسه بازیگران اصلی این سریال هستند.
همچنین هنرمندانی چون مهران احمدی، نسرین نصرتی، هومن حاجی‌عبدالهی و جمعی از بازیگران تئاتر به‌عنوان بازیگران مهمان در این اثر حاضر شده‌اند.
2- شبکه 2 سیما سریال «خوب، بد، زشت» را برای نوروز خود در نظر گرفته است، اثری به کارگردانی منوچهر ‌هادی که رمضان 91 سریال «خداحافظ بچه» را روی آنتن شبکه 3 سیما داشت و نشان داد می‌تواند مردم را در مناسبتی یک ماهه پای تلویزیون بنشاند.
او این بار به شبکه 2 آمده که گرچه مخاطب کمتری از شبکه 3 دارد اما آثار پرطرفداری چون «کلاه قرمزی» از آن پخش می‌شود.
در این سریال سه خواهر هستند که بهاره رهنما،‌ بهنوش بختیاری و سوسن پرور نقش آنها را بازی می‌کنند و نکته جالب اینکه آنها با نام خودشان در سریال حضور دارند.
این سریال که فیلمنامه آن را بابک کایدان بر اساس طرحی از محسن کیایی نوشته است، رویکردی طنز دارد و درباره جوانی به نام «بهادر» است که فقط یک ماه فرصت دارد که تا قبل از عید، رضایت خانواده‌اش را برای رفتن به خواستگاری جلب کند. نقش بهادر را امین حیایی بازی می‌کند و عمده بخش‌های این سریال در منطقه طرشت تهران تصویربرداری شده است. حسین آقا پدر بهادر با بازی حسین محب اهرى است.
3- شبکه 3 سریالی خواهد داشت که متن آن را برزو نیک‌نژاد، فیلمنامه‌نویس و دستیار کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون نوشته است.
وی که امسال نخستین فیلم سینمایی‌اش را در جشنواره فیلم فجر شرکت داده بود، فضای «روزای بد، در» را متفاوت با آخرین نوشته‌اش «دودکش» می‌داند و می‌گوید: آن سریال فضای خودش را داشت اما اینجا هم آدم‌ها از جنس آدم‌های دور و برمان هستند؛ افرادی ساده با زندگی ساده و اتفاقاتی که پیرامونشان رخ می‌دهد.
ابتدا قرار بود مهران مهام با همراهی ایرج محمدی این سریال را به کارگردانی محمدحسین لطیفی برای پخش در نوروز 93 از شبکه سه سیما تهیه‌کنندگی کنند و مرجانه گلچین هم گزینه اصلی برای ایفای نقش اول زن این سریال بود.
اما با پایان کار محمدحسین لطیفی در سریال «زمانی برای عاشقی» ویژه دهه محرم شبکه تهران، وی اعلام کرد می‌خواهد مدتی از تلویزیون فاصله بگیرد و خستگی در کند. بنابراین ساخت این سریال به سعید آقاخانی رسید. گلچین هم که درگیر «شاهگوش» بود و مریم امیرجلالی به جای او آمد.
ماجرای «روزای بد، در» مربوط به یک سرایدار مدرسه است که شب عید پس از 30 سال حکم بازنشستگی‌اش می‌آید و اتفاقاتی در این زمینه رخ می‌دهد. فرزند او در آستانه ازدواج است و قرار بوده مراسم عروسی او را در مدرسه بگیرند و...
هومن برق نورد، بیژن بنفشه خواه، مریم امیرجلالی، مهران رجبی، مهرناز بیات، محمدرضا شیرخانلو، لاچین دربندی، غلامرضا نیکخواه، امیررضا میرآقا، شیما سلیمی، حامد اخباری و سادیا جلالی‌پور بازیگران این سریال تلویزیونی هستند.
3- شبکه تهران که «باغ سرهنگ» آخرین سریالی بود که از آن روی آنتن رفت، ساخت سریال نوروزی‌اش را نیز به عوامل همین سریال سپرده است و فلورا سام این روزها
«ما فرشته نیستیم» را به تهیه‌کنندگی همسرش مجید اوجی در فرحزاد برای نوروز می‌سازد.
زندان قصر لوکیشن قبلی این سریال بود که درباره تعطیلات نوروزی 4 زندانی ساخته می‌شود.
این مجموعه دارای لایه‌های طنز اجتماعی است و روایتگر تعدادی از زندانیان است که برای رفتن به مرخصی در نوروز تلاش می‌کنند اما با مرخصی چهار نفر از آنها در حالی که استحقاق دارند، موافقت نمی‌شود. در ادامه ماجراهایی برای این افراد در تعطیلات پیش می‌آید...
محمدرضا شریفی‌نیا، گوهر خیراندیش، علی صادقی، برزو ارجمند، غلامحسین لطفی، نادر سلیمانی و داریوش موفق از بازیگران اصلی این مجموعه هستند.
شریفی‌نیا که نامش در سریال منصور است به‌ همراه خواهرش، پری که نقش او را خیراندیش بازی می‌کند، دو نفر از این زندانی‌ها هستند. علی صادقی هم نقش سعید زندانی دیگر را بازی می‌کند، در ایام عید به‌ مرخصی می‌آید. نقش زندانی چهارم را هم برزو ارجمند بازی می‌کند که نامش در سریال مجید است. نادر سلیمانی و داریوش موفق هم نقش آدم‌هایی را بازی می‌کنند که با ایجاد اتفاقاتی باعث می‌شوند این چهار زندانی در کنار هم قرار گیرند و اتفاقاتی را شکل دهند.

پایان فیلمبرداری «شهر موش‌ها» تا پایان سال
مهر- منیژه حکمت، تهیه‌کننده از پایان فیلمبرداری شهر موش‌ها همزمان با پایان سال خبر داد. وی با بیان این مطلب که فیلمبرداری فیلم سینمایی «شهر موش‌ها» به کارگردانی مرضیه برومند 27 اسفندماه به پایان می‌رسد، گفت که در حال حاضر گروه فیلمبرداری در دزفول مستقر هستند تا سکانس‌های خارجی این فیلم سینمایی را جلوی دوربین ببرند.وی ادامه داد: سکانس‌های باقیمانده که در دزفول فیلمبرداری می‌شود، مربوط به مقر شخصیت «اسمش رو نبر» در «شهر موش‌ها» است. همچنین در این سکانس‌ها بچه موش‌ها قرار است دنیای بیرون را کشف کنند.حکمت در پایان گفت: برای موسیقی این فیلم سینمایی اتفاق بسیار خوبی رخ داده است و بهرام دهقانیار با وسواس بسیار هفت ترانه زیبا را برای «شهر موش‌ها» ساخته است.
فیلمبرداری فیلم سینمایی «شهر موش‌ها» از پنجم مهر‌ماه سال‌جاری به کارگردانی مرضیه برومند و تهیه‌کنندگی مشترک منیژه حکمت و علی سرتیپی در چهار آشیانه هواپیما در بوستان ولایت آغاز شده است. نویسندگی این فیلم سینمایی را فرهاد توحیدی برعهده داشته است.

پخش تلویزیونی مراسم اسکار رکورد شکست
ایسنا- پوشش تلویزیونی مراسم اعطای جوایز آکادمی اسکار 2014 با جذب 43 میلیون مخاطب رکورد یک دهه گذشته را شکست.
43 میلیون بیننده تلویزیون در آمریکا مراسم معرفی برندگان جوایز معتبر آکادمی علوم و هنرهای اسکار را دنبال کردند و رکورد جدیدی را طی 10 سال گذشته به ثبت رساندند.
به گزارش هالیوود ریپورتر، تعداد تماشاگران تلویزیونی مراسم امسال دو میلیون و 500 هزار نفر نسبت به سال گذشته افزایش یافت. تعداد مخاطبان بین 18 تا 49 سال این رویداد هنری هم شش درصد رشد داشته است.آمارها نشان می‌دهد، تعداد مخاطبان تلویزیونی اسکار 2014 که با اجرای «آلن دی جنرس» برگزار شد، بیشتر جوانان و مردان هستند. سال گذشته پخش سه ساعت و 10 دقیقه‌ای اسکار 40 میلیون و 400 هزار بیننده را پای تلویزیون‌ها نشاند.«دی جنرس» پیش از این در سال 2007 میزبانی مراسم اعطای جوایز اسکار را بر عهده داشت. در آن دوره 40 میلیون و 200هزار تماشاگر تلویزیون این رویداد را پیگیری کردند.

گزینه شعر ساوجی با انتخاب سیمین بهبهانی
ایلنا- گزینه‌ای از سروده‌های مهدی مظفری‌ساوجی که در واقع شعرهای این شاعر از آغاز دهه‌ 80 تا به امروز را شامل می‌شوند، توسط سیمین بهبهانی انتخاب شده و با نشر نگاه به بازار می‌آید.
مظفری ‌ساوجی در مورد این کتاب توضیح داد: سیمین بهبهانی از میان چهار مجموعه شعر من که پیشتر منتشر شده و مجموعه‌ای که در دست انتشار دارم، شعرهایی را انتخاب کرده که قرار است توسط نشر نگاه به چاپ برسد.این شاعر ضمن بیان این مطلب که این گزینه شعر با سه مقدمه از سوی سیمین بهبهانی آغاز می‌شود، گفت: خوشبختانه این گزینه شعر که «زندگی چیزی کم دارد» از سوی ارشاد مجوز گرفته است. این کتاب شعرهای من در سه قالب نیمایی، سپید و غزل را شامل می‌شود و تقریبا 280 صفحه خواهد داشت.
مظفری ساوجی همچنین درمورد «غزل اجتماعی معاصر» گفت: این کتاب سه جلدی در واقع به بررسی غزل فارسی از ابتدا تا امروز اختصاص پیدا کرده و یک بخش از آن آنتولوژی غزل اجتماعی معاصر است که به سه بخش 1285(انقلاب مشروطه) تا 1332(کودتای 28 مرداد)، 1332 تا 1357(انقلاب اسلامی) و 1357 تا 1384(پایان دولت اصلاحات) تقسیم شده است.وی در پایان در مورد وضعیت این کتاب پژوهشی گفت: انتشار این کتاب نیز به انتشارات نگاه سپرده شده و همچنان منتظر صدور مجوز انتشار آن هستیم.

«یخ زده» ۴۰۰ میلیون دلاری می‌شود
فارس- پیش‌بینی می‌شود فروش فیلم انیمیشن «یخ‌زده» با دریافت اسکار بهترین فیلم انیمیشن سال، طی روزهای آینده بالاتر برود. «یخ‌زده» تا به حال 389 میلیون دلار در این محل فروش کرده است.
این درحالی است که روز قبل اعلام شد فروش کلی جهانی آن  (هم آمریکا و هم بقیه کشورهای دنیا) به یک میلیارد دلار رسیده است. تحلیلگران اقتصادی سینما با توجه به استقبال بالای تماشاگران آمریکای شمالی از فیلم، پیش‌بینی یک فروش کلی 450 میلیون دلاری برای آن می‌‌کنند. آنها مدتی قبل گفتند احتمال بسیار زیادی وجود دارد که این فیلم بتواند به فروشی بالاتر از فروش رقیب خود «من نفرت‌انگیز 2» دست پیدا کند.
دومین قسمت انیمیشن کامپیوتری «من نفرت‌انگیز» که فصل تابستان روی پرده سینماها رفت در آمریکای شمالی فروشی 368 میلیون دلاری داشت. منتقدان سینمایی از این دو فیلم به‌عنوان رقبای اصلی دریافت جایزه بهترین انیمیشن سال در دو مراسم سالانه اسکار و گلدن کلوب اسم می‌بردند.
«یخ‌زده» با هزینه تولید 150 میلیون دلاری تهیه شده و کمپانی والت دیزنی آن را به تنهایی و بدون همکاری یار همیشگی خود شرکت کامپیوتری پیکسار تهیه کرده است.

اشکان خطیبی با «سیب طلایی» می‌آید
مهر- اشکان خطیبی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون درباره کارگردانی ویژه‌برنامه سال تحویل شبکه یک گفت که یک رویکرد متفاوت را برای این برنامه انتخاب کرده‌ایم و قرار است برنامه‌ای فرهنگی و مفرح داشته باشیم. این هنرمند در این باره که با توجه به کارگردانی برنامه سال تحویل شبکه پنج توسط رامبد جوان، حالا این دو رقیب یکدیگر هستند، گفت: من اهل رقابت نیستم. در این خصوص که دیگر دوستان چطور کار می‌کنند هم سوالی نکردم و فکر می‌کنم اگر آنچه را به نظرم درست‌تر است، انجام بدهم موفق‌تر خواهم بود.
خطیبی ادامه داد: البته بگویم با حضور دوستان هنرمندی چون بهروز صفاریان، علی سرابی، سیامک انصاری، سحر دولتشاهی و امیر پوریا که در این کار هستند هر کدام باری را اضافه می‌کنند و من بیشتر هماهنگی را برعهده دارم. در واقع همه دست به دست هم می‌دهیم تا اتفاق خوبی رخ دهد.
این برنامه با نام «سیب طلایی» به تهیه‌کنندگی احسان ارغوانی‌ و اجرای پدرام کریمی از ساعت 8 صبح 29 اسفند‌ماه تا سه بامداد یکم فروردین‌ماه از شبکه اول سیما پخش می‌شود.
در کنار آیتم‌های تولیدی این برنامه، احتمال پخش کنسرت نیز در آن وجود دارد و این اتفاق برای اولین بار رخ خواهد داد. برای تیتراژ این برنامه نیز قرار است سه خواننده مطرح کشور بخوانند.
داستان درباره دختر نوجوانی است که با چند دوست انسانی و حیوانی خود در سرمای سخت و پربرف زمستان، راهی قله‌ای پربرف می‌شود تا یک ماجراجویی هیجان‌انگیز را تجربه کند. هدف او از این سفر، نجات جان خواهر بزرگترش از دام یک ماجرای عجیب و غریب است.

Viewing all 1554 articles
Browse latest View live




Latest Images