از لالهزار تا امروز ؛ نگاهی به وضعیت سالنهای سینما: متروک و ویران یا دیجیتالی و تجاری
محمد تاجالدین - مراد که بچههای محلهشان ژیگلو صدایش میکردند با کت و شلوار مشکی و پاپیونی بر گردن پایین پرده بزرگ سینما «نادر» ایستاده بود و فیلم جویندگان طلای چارلی چاپلین را برای تماشاگران ترجمه میکرد. سالن پر بود از تماشاگر و عاشقان سینما. محله لالهزار آن سالها پاتوق فیلمبینها بود و بچههایی که پول تو جیبی هفتگیشان را جمع میکردند تا دو سانس پشت سر هم فیلمهای سینما نادر را تماشا کنند. بوی ساندویچ تخممرغ و تخمه داغ و لیموناد کل سالن را گرفته بود. صحنهای بود که چارلی چاپلین از دست همکارش که فکر میکرد تبدیل به مرغ شده فرار میکرد و مردم از شدت خنده در حال انفجار بودند. مراد صدای خودش را بالاتر میبرد شاید به آنهایی که در ردیف اول سینما نشستهاند صدایش برسد. صدایش را آنقدر بالا برد که تبدیل شده بود به جیغ کسی که در طبقه سوم خانهای در حال سوختن است. اکبر خوشپوش گندهلات محل که برای خودش در سینما راه میرفت و از خوراکی بقیه مشتمشت کش میرفت خودش را به مراد رساند و یقهاش کرد و محکم به زمین کوبیدش و بلند داد زد:
خفهخون بگیر دیگه، ببر صداتو مسخره...
حالا شصت سال از آن روز گذشته و نهتنها مراد، که صدای تمام سینماهای لالهزار و بسیار دیگری از سینماهای قدیمی محلههای تهران بریده شده.
ویرانی
از سینما توسکا در جوادیه تا سینماهای رودکی و نادر و ملی در لالهزار. ساختمانهای متروکی که روزی علاقهمندان به سینما درون سالنهایش به یادماندنیترین خاطراتشان را سپری کردند. سرنوشت این سینماها روایت ناجوانمردانهای است. با افول سینمای ایران و محدود شدن مخاطبین سینما به قشر روشنفکر و دور شدن خانوادهها از سالنهای سینما، روزبهروز چراغ آپارات سینماهای قدیمی خاموش و خاموشتر شد. طبق مصوبه مجلس در دهه 60، سینماها کاربری فرهنگی دارند و امکان تغییر کاربریشان نیست. به همین دلیل وقتی تعطیل و خرابه میشوند جنازهشان وسط خیابان میماند. انگار در خیابان تصادف کنی و آش و لاش شوی کسی هم به فکر جمع کردن جنازهات نباشد. صاحب سینما نادر درباره روند تعطیلی سینمایش گفته بود: «طی سالهای گذشته و پیش از تعطیلی سینما نادر، فیلمی برای نمایش به ما ارایه نمیشده و برای زنده ماندن سینما فیلمهایی را که قبلا نمایش داده بودیم تکرار میکردیم. در سایر کشورها سینماهای قدیمیشان را به موزه تبدیل میکنند و از آپاراتهای قدیمی استفاده میکنند چرا که آپاراتهای جدید کیفیت گذشته را ندارند. ما آپارات این سینما را در سال42 از آلمان خریدیم که هنوز هم کار میکند و صدایی در حد دالبی دارد. با وجود این، در حال حاضر بهدنبال کسی هستیم تا با ما شریک شود و این ملک که پروانه مسکونی اداری دارد را بسازیم. »
یکی دیگر ار عواملی که باعث شده صاحبان سینماهای قدیمی از خیر عوض کردن کاربری سینماها بگذرند الزامات قانونی است. در قانون آمده فقط زمانی حکم به تخریب سینمایی داده میشود که صاحب سینما در جای دیگری سالنی احداث کند. با توجه به عدم حمایتهای دولتی از سینماداران و خرج سرسامآور ساخت سالنهای باکیفیت عملا این روند متوقف شده است. در همین زمینه فرشید موتمن آذر، صاحب سینمای شهر قشنگ میگوید: «حکم تغییر کاربری سینما «شهر قشنگ» را گرفتم اما نتوانستم با شهرداری کنار بیایم. در صورتی که شخصی که پارتی دارد به راحتی کارش راه میافتد و سینماگری که کاملا ورشکسته و وضع او خراب است و سینمایش دیگر توجیه اقتصادی ندارد، باید با هزار خواهش و تمنا مجوز انحلال سینمای خود را بگیرد. در نهایت هم این سینمادار پولی ندارد تا کاری از پیش ببرد بنابراین یا باید سینما را به دست شخص قدرتمندی بسپارد تا آن را بسازد یا اینکه موفق شود با شهرداری کنار بیاید.»
وی در ادامه با گلایه از اوضاع فعلی گفت: میخواهم بگویم اگر به عنوان یک کارمند در وزارت ارشاد کار کرده بودم، لااقل امروزه حق سنوات خود را میگرفتم و شرایط بهتری داشتم. پروسهای که میخواهی سینمایی را تعطیل یا منحل کنی پروسه مشکلی است. به سینمادار میگویند اگر میخواهی سینما را تعطیل کنی باید جای آن سینمای دیگری احداث کنی. زمانی که میخواهی تغییرکاربری بدهی باید نامهای به ارشاد بنویسی. ارشاد هم میگوید باید جای این سینما سینمای دیگری بسازی، البته احتمال کمی هم دارد که بگوید درآمد نداری و بنابراین میتوانی تغییر کاربری بدهی. اما من سینمادار نمیتوانم کاری کنم. چون مجموعه فرهنگی است و اگر بخواهم آن را به جای تجاری تبدیل کنم، شهرداری مقابل من میایستد. درحالی که معتقدم شهرداری باید به بخشخصوصی کمک کند، چون با ساخت مجموعهای جدید و تجاری میتوان اشتغالزایی کرد. مدیریتها گاهی سلیقهای است و بنابراین نتیجه کارها به این سلایق بستگی دارد. معتقدم با سینمادارها خوب برخورد نمیشود، چه زمانی که مشغول کار هستند یا زمانی که بازنشسته میشوند. سینماداری داشتیم که وقتی در بیمارستان بستری بود نمیتوانست خرج زندگی و کفن و دفن خود را بدهد و سینمادار دیگری را میشناسم که با گلریزان توانست خرج بیمارستان خود را پرداخت کند. از قول من،از قول مال بنویسید شهرداری و وزارت فرهنگ،سینما دارها را عاصی کردهاند. »
از لالهزار که میگذرم
یکی دیگر از عواملی که به ویرانی سینماهای خیابان لالهزار سرعت بخشیده تغییر کاربری این خیابان است؛ خیابانی که روزی به سالنهای تئاتر و سینما و کافههایش معروف بود حالا پر است از مغازههای الکتریکی و وسایل خانه. با کمی سلیقه و دلسوزی میشد علاوه بر اینکه ماهیت و ظاهر خیابان لالهزار و سالنهای سینمایش را حفظ کرد، لالهزار را تبدیل به مهمترین خیابان فرهنگی و هنری پایتخت نمود. محیط طباطبایی رییس ایکوم ایران میگوید: «ما میتوانیم لالهزار را بهصورت یک پردیس عظیم ببینیم که یک سر آن میدان انقلاب و طرف دیگرش میدان
امام (ره) است و در داخلش دهها سالن تئاتر و سینما در کنار مراکزی مثل فروشگاه عرضه محصولات موسیقی و کتاب و کافه و رستوران قرار میگیرد. لالهزار نه بهمثابه یک خیابان بلکه بهصورت یک منطقه فرهنگی اگر احیا شود، سود سرشاری را به آن منطقه سرازیر میکند. » هوشنگ گلمکانی از منتقدین سینما اما میگوید: «با تغییر بافت طبقاتی، فرهنگی و اقتصادی تهران، خیابان لالهزارنو که زمانی مرکز سینمای ایران بود تغییر کاربری داده است و حتی اگر کسی بخواهد آنجا سینما بسازد، مسوولان نباید اجازه دهند چون مردم دیگر برای سینمارفتن به لالهزار نمیروند. آنجا از محلهبودن خارج شده و دیگر به درد سینما نمیخورد، مگر اینکه مغازههای الکتریکی و لوسترفروشی را از آنجا به منطقهای دیگر منتقل کنند. مثلا بازار مبل یافتآباد و لالهزار را دوباره به شکل قبل بازسازی کنند اما باز هم با روانشناسی خاص مردم ما و تغییر بافت شهری معلوم نیست از چنین طرحی استقبال شود. »
شهرداری رقیب یا همکار
بسیاری از سینماداران شهرداری را رقیب خودشان میدانند. درحالی که بسیاری از سینماهای شهر هر روز ویرانتر میشوند شهرداری پردیسهای جدید را افتتاح میکند و اهمیتی به سالنهای قدیمی نمیدهد. سوم آذرماه خبری مبنی بر افتتاح 17 سالن جدید به دست شهرداری روی خبرگزاریها رفت. به سراغ آقای منبتی، رییس موسسه تصویر شرق و مسوول پردیسهای سینمایی شهرداری رفتیم. از تخریب سالنهای قدیمی و عملکرد ضعیف شهرداری پرسیدیم و در جواب شنیدیم: «سالنهای سینمایی فرسوده عمدتا مربوط به حوزه هنری است. حوزه هنری در سطح کشور سالنهای زیادی دارد و مسوول رسیدگی به آنهاست. شهرداری مسوولیتی در مورد بازسازی سالنهای مربوط به حوزه ندارد. به علاوه وزارت ارشاد بودجه مخصوصی برای تجهیز سالنهای سینمایی اختصاص داده و مشغول بازسازی آنهاست. مثلا آقای ایوبی، رییس سازمان سینمایی دستوری مبنی بر دیجیتالی کردن سالنهای سینمایی صادر کردند که به صورت رایگان است. سالنهای جدید که در خبرها از افتتاح آنها صحبت به میان آمد با همکاری بخشخصوصی افتتاح شده است. شهرداری به ازای ایجاد هر متر فضای فرهنگی تخفیف قابل ملاحظهای برای ساخت فضاهای تجاری میدهد. این سالنهای جدید اغلب در مجتمعهای تجاری بنا شده. مثل اکباتان. »
از قوانین سخت تغییر کاربری و ماندن ساختمانهای تعطیل و نیمه تعطیل سینماهای قدیمی در سطح شهر پرسیدیم و جواب شنیدیم: «این مسایل مربوط به شهرداری نیست، مسایل قانونی دارد که مرجعهای قانونی آن را تصویب کردند. از طرفی برخیها مراکز فرهنگی را برای سود شخصی بعد از مدتی تغییر کاربری میدهند و به سمت فعالیتهای تجاری میروند. شهرداری مانعی برای تغییر کاربری فضاهای فرهنگی نیست. سودی هم از این کار نمیبرد. اگر بودجهای داشته باشد برای تجهیز سینماهای زیر مجموعه خودش میدهد. ولی در هر حال سالنهای سینمایی زیر مجموعه سازمانهای مختلفی هستند. ما در حد بودجهای که داریم در این زمینه فعالیت میکنیم. »
از سینماهای متروک و بیعملی شهرداری در این حوزه پرسیدیم و آقای منبتی در جواب گفت: «اطلاعات دقیقی در این مورد ندارم. اما به هر حال فضای لالهزار با گذشته تفاوت بسیاری کرده است. تغییر کاربری خیابان لالهزار باعث شده حتی اگر سالنهای سینمایی قدیمی هم تجهیز شوند و مورد استفاده قرار گیرند با استقبالی مواجه نشوند. هجوم مغازههای الکتریکی و تجاری دیگر به این خیابان باعث تغییر چهره آن شده است. به هرصورت لالهزار دیگر پاتوقی برای افراد فرهنگی نیست و نمیشود دوباره آن را مثل گذشته احیا کرد. شهرداری تلاش میکند در محلههای دیگر تهران این پاتوقها را ایجاد کند و پردیسهای سینمایی به همین دلیل در محلههای مختلف ایجاد شدند. به هرحال تغییر فضای شهری و عوض شدن فضای محلهها پتانسیل جدید را برای شهرداری به وجود آورده است».
از سینما قلهک میتوان به عنوان نمونه موفقی در مورد سینماهای خصوصی نام برد. از آقای ساداتیان، مدیر سینما قلهک در مورد افتتاح سینماهای جدید پرسیدیم که آقای ساداتیان گفت: «در تمام دنیا معمول است که شهرداریها برای حمایت از سینما یا سایر بخشهای فرهنگی مشوقهایی را در نظر بگیرند، حتی در زمینه خرید بلیت فیلمها و تئاترها. در ایران متاسفانه در این سی و چند سال اهمال زیادی شده و کم کاری در این زمینه بسیار است. سالنهای سینمایی در این چند سال نه تنها اضافه نشده بلکه کم هم شده. وزارت ارشاد هم بودجهای برای تاسیس سالنهای جدید ندارد. ما این عمل شهرداری را به فال نیک میگیریم و از آن استقبال میکنیم به شرطی که مدیریت سالنهای جدید به بخش دولتی واگذار نشود. تجربه نشان داده واگذاری به مدیران دولتی نتیجه خوبی ندارد. بهطور مثال سینما آزادی به عنوان سمبل سینماهای پایتخت تجربه موفقی نیست. مدیر سینما با افتادن در بازیهای سیاسی عملا مدیریت موفقی نداشته است. میشود در مزایدههایی که بر اساس ضابطه باشد و نه رابطه سینماهای جدید را به بخشخصوصی واگذار کرد. بخشخصوصی هم مجبور میشد برای جذب مخاطب فعالیتهای مختلفی بکند. اما اگر سالنهای ساخته شده به دست مدیریت دولتی بیفتد نتیجه خوبی ندارد. من کاملا مخالف این کار هستم.»
از تجربه سینما قلهک و چگونگی فعالیت آن پرسیدیم آقای ساداتیان در پاسخ گفت: «ما هم این سالن را از شهرداری گرفتیم و مدت مدیریت ما در آن محدود است. به هرحال وقتی به بخشخصوصی واگذار میشود باید به بالانسی در درآمد برسد که خب ابتکاراتی در این زمینه صورت میگیرد. از پخش فیلمهای خارجی تا نقد فیلمهای روز. این سینما به شهرداری
منطقه 3 تعلق دارد.
از بودجه وزارت ارشاد در تجهیز سالنهای قدیمی پرسیدیم که وی گفت: «بودجهای در سالهای اخیر بوده ولی به صورت درست استفاده نشده، الان هم که وزارت ارشاد از نبود بودجه مینالد. بعضی از سینماداران در این مدت همکاری کردند و بعضی هم حاضر به تجهیز سینماهای خودشان نشدند. باید مشوقهای بیشتری در این زمینه باشد. حالا سالنهای سیاسی مربوط به هر نهادی که میخواهند باشند باید فکری به حال آنها شود. البته در این زمینه کارهایی شده، مثلا رییس سازمان سینمایی برای دیجیتالی کردن سینماها دستوراتی داده و در حال پیگیری است که امیدواریم این گونه کارها در آینده هم ادامه داشته باشد. »
آقای حجت! حق پدری را به جا نیاوردید
حمیدرضا حسینی - روز گذشته، مهدی حجت، قائم مقام و معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور در مراسم معارفه مدیرکل جدید میراث فرهنگی استان تهران گفت: «در کاخ-موزههای ایران مرغ و جگر میفروشند». این سخن، بازتاب گستردهای در رسانههای داخلی و خارجی داشت؛ به گونهای که در ستون پربینندهترین اخبار سایت بیبیسی فارسی قرار گرفت. خود پیداست که انتشار چنین اخباری آن هم از سوی یک مقام رسمی، لطمهای است به حیثیت فرهنگی کشور.
البته موزهها و کاخ-موزههای ایران در هشت سال گذشته وضع اسفباری داشتند و دارند. اما حتی در بدترین شرایط نیز کار به فروش مرغ و جگر نکشید. میتوان تصور کرد که چون آقای حجت طی 20 سال گذشته هیچ ارتباطی با سازمان میراث فرهنگی نداشته و سرگرم امور دیگری بودهاند، اطلاع دست اولی از اوضاع و احوال موزهها ندارند و احیانا برپایی کافه کوچکی در مجموعه نیاوران و یکی دو رستوران در مجموعه 110 هکتاری سعدآباد (که آن هم دو سال پیش تعطیل شد) نزد ایشان به مثابه جگرفروشی جلوه کرده است.
اما به گمان نویسنده، موضوع فراتر از اینهاست. اگرچه ظاهر این سخن، تعریض به اقدامات دولت گذشته است و از این حیث همدلی دوستداران میراث فرهنگی را باعث میشود اما در بطن موضوع، مسایل مهمتری نهفته است. سوابق آقای حجت در سالیان دوری که ریاست سازمان میراث فرهنگی را برعهده داشتند و نیز رفتار و گفتارشان در ماههای اخیر نشان میدهد که ایشان به موزهها و کاخ- موزهها از پنجره حفاظت آثار و اشیای تاریخی مینگرند و کارکردهای اجتماعی موزه را طرف توجه قرار نمیدهند یا دستکم اولویتی برای آن قایل نیستند. هم از اینرو، احتمالا برگزاری نمایشگاههای فرهنگی و هنری یا کنسرتهای موسیقی که از حدود 16 سال پیش در موزهها و کاخ-موزهها باب شد، از نظر ایشان کاری بیهوده و بلکه اشتباه قلمداد میشود.
اگرچه برخی برنامههای اجراشده در کاخ-موزهها طی هشت سال گذشته متناسب با شان فرهنگی آنها نبوده است اما استفاده از فضای موزهها برای اجرای برنامههای فاخر فرهنگی و هنری، مورد حمایت و خواست هنرمندان، موزهداران و قشرهای فرهنگی جامعه است. در نتیجه به سادگی نمیتوان موزههایی را که در فاصله سالهای 1376 تا 1384 دوره پرنشاطی از اجتماعی شدن و پیوند با جامعه هنری کشور را تجربه کردند، به «محفظه اشیای نفیسه» فروکاست. ظاهرا چارهای که برای عبور از این مانع بزرگ اندیشیده شده، لوث کردن موضوع و جمع کردن بساط برنامههای فرهنگی و هنری موزهها به بهانه مقابله با جگرفروشی است!
این سوءظن به سخنان اخیر قائممقام سازمان میراث فرهنگی وقتی پررنگ میشود که فراز دیگری از سخنان ایشان در مراسم مورد اشاره را در نظر آوریم. آقای حجت گفته است: «من حق پدری به گردن سازمان میراث فرهنگی دارم. مثل پدری که فرزند خود را به وجود میآورد و بزرگ میکند، از اینکه اتفاق بدی بیفتد و تضعیف شود، ناراحت میشوم.» این جمله اشارهای است به نقش ایشان در تاسیس سازمان میراث فرهنگی به سال 1364. تسامحا نقش محوری و پررنگی را که شادروان دکتر باقر آیتاللهزاده شیرازی در این خصوص داشتند، فراموش میکنیم و با پذیرش حق پدری ایشان بر سازمان میراث فرهنگی، پاسخ چند پرسش را از جنابشان طلب داریم:
1- آقای حجت در طول سالهایی که فرآیند جگرفروشی در موزههای کشور آغاز شد، کجا بودند و آیا میتوانند یک جمله (و فقط یک جمله) از خودشان را شاهد بیاورند که در طول این سالها در مجامع عمومی کوچکترین انتقادی از تضعیف سازمان میراث فرهنگی داشتهاند؟
2- آقای حجت گفتهاند: «ما از کی اینقدر بیآبرو شدیم؟ [از زمانی] که آثار تاریخی ما را تخریب میکنند.» دست بر قضا بخشی از زمانی که روند تخریب آثار تاریخی شدت گرفت، مقارن است با زمانی که ایشان، رییس شورای بینالمللی یادمانها و محوطههای تاریخی (ایکوموس) در ایران بودند. آیا میتوانند شواهدی را ارایه دهند که اگر نه به صفت شخص حقیقی، دستکم با استفاده از این موقعیت برجسته حقوقی، با فرآیند تخریب آثار مقابله کرده باشند یا حداقل اعتراض موثری را صورت داده باشند؟
3- آقای حجت دوستی دیرینه و مستحکمی با شهردار تهران دارند. میدانیم که در زمان شهرداری آقای قالیباف تخریب آثار و بافت تاریخی تهران شدت و شتاب گرفت. آیا وقتی سرگرم احداث تونل توحید بودند، حدس نمیزدند که بخشی از بودجه هنگفت این پروژه از طریق تجاریسازی بافت تاریخی تهران و تبدیل فضاهای تاریخی به مجتمعهای تجاری تامین میشود؟ آیا هیچگاه کوشیدند تا دوست شهردار خود را نسبت به بازتابهای منفی ناشی از تخریب گسترده آثار تاریخی پایتخت توجه دهند؟
5- در مجموع بعد از هشت سال سکوت مطلق درباره وضعیت میراث فرهنگی کشور، آیا آقای حجت میتوانند بگویند که در این مدت حق پدری را نسبت به فرزند خود به جا آوردهاند؟
امیدواری به بازسازی تئاترشهر تا جشنواره فجر
مهر- مدیرکل هنرهای نمایشی درباره بازسازی تئاترشهر در زمان باقیمانده به برگزاری جشنواره تئاتر فجر گفت که قرار است طی جلسهای با حضور معاون هنری وزیر ارشاد اسلامی و مدیرکل دفتر طرحهای عمرانی وضعیت بازسازی مجموعه مشخص شود.
قادر آشنا درباره وضعیت بازسازی مجموعه تئاترشهر در زمان باقیمانده به برگزاری جشنواره تئاتر فجر گفت: تلاشمان این است که تا برگزاری جشنواره تئاتر فجر بازسازی مجموعه را انجام داده و جلو ببریم. برای این کار فازبندی شد که اولین اولویت بحث برق اضطراری و سیستم اطفای حریق است که کار شروع شده و در حال انجام است. قرار است در ادامه رسیدگی به سیستم هواکش و تعمیرات داخلی جشنواره انجام شود و سیستم برق اضطراری و همچنین سیستم اطفای حریق مجموعه تئاترشهر راهاندازی شود.
مدیرکل هنرهای نمایشی با اشاره به اعتبار سهمیلیاردی برای بازسازی تئاترشهر در بودجه سال 92 گفت: قرار است این اعتبار تا پایان سال اختصاص پیدا کند تا مراحل مختلف بازسازی انجام شود. امیدواریم تا جشنواره تئاتر فجر بازسازی انجام شود.
امیرکبیر، مصدق، ستارخان، باقرخان و شریعتی در برج میلاد
مهر- مجسمههای سیلیکونی شخصیتهای سیاسی مبارز تاریخ معاصر ایران از جمله امیرکبیر، علی شریعتی، ستارخان، باقرخان و دکتر مصدق ساخته شده و به برج میلاد خواهند رفت.
علیرضا خاقانی، هنرمند مجسمهساز در مورد سرانجام مجسمههای سیلیکونی خود از مشاهیر ادب پارسی که در خانه هنرمندان به نمایش درآمده بود، گفت: این آثار را برج میلاد خریداری کرده است و آنها به این مکان منتقل شدهاند.
وی افزود: بعد از اتمام زمان نمایشگاه، آثارم همچنان در خانه هنرمندان ایران باقی ماند و در مکانهای مختلف خانه هنرمندان گذاشته شد. البته قرار هم بر این بود که خانه هنرمندان ایران با ایجاد یک فضای مستقل و موزهای، فضایی را برای نمایش دائمی این مجسمهها در ایرانشهر باز کند که این امکان به خاطر کسری بودجه خانه هنرمندان فراهم نشد اما این آثار را مدیران برج میلاد خریداری کردند و قرار شده که آنها را در گالری هنری بالای برج میلاد و در تراز 271 به نمایش درآورند.
وی نوزدهم آذرماه را تاریخ روز افتتاحیه این نمایشگاه دائمی در برج میلاد اعلام کرد و گفت: 13 اثر از آثارم از این تاریخ در آنجا برای همیشه مستقر میشوند.
ارکستر آذربایجان به افتخار ایران نواخت
ایسنا- با رهبری آرش امینی، ارکستر ناسیونال و فیلارمونیک باکو به افتخار ایران نواختند. امینی شامگاه سوم آذر ارکستر ملی و فیلارمونیک باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان را رهبری کرد. این اجرا با تکنوازی پوریا خادم، استعداد درخشان نوجوان کشورمان در نوازندگی پیانو و اجرای رامیز قلیاف همراه بود.
بنابراین گزارش پوریا خادم ۱۴ ساله، فرزند رسول خادم است؛ او با اجرای پیانو کنسرتو امیراف، قطعاتی از قلیاف، فانتزی برای پیانو و ارکستر آثار خودش و همنوازی با رامیز قلیاف باعث تحسین حاضران شد.
این اجرا دو رهبر داشت؛ دینمدد پاشایوف، رهبر ارکستر ناسیونال آذربایجان، آرش امینی را همراهی میکرد و این اجرا در دو بخش ارکستر سازهای کلاسیک و ملی آذربایجان اجرا شد.
امینی در پایان این اجرا قطعه «ای ایران» را به افتخار پیروزیهای ایران به صورت افتخاری با این ارکستر اجرا و رهبری کرد که با استقبال و تشویق حاضران همراه بود و این اجرا با همکاری موزه موسیقی ایران و ارکستر فیلارمونیک دولتی آذربایجان تدارک دیده شده بود.
آرش امینی در بیست سال گذشته ویولنیست ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر موسیقی ملی ایران، ارکستر لاپره پاریس و ارکستر سمفونیک اورلئان فرانسه بوده و همچنین رهبری متعدد ارکستر منتخب نوازندگان ارکستر سمفونیک اورلئان، رهبری ارکستر سمفونیک رودکی و اجراهایی با نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران، اجرای فرازهایی از آخرین اپرای نگاشته شده لوریس چکناواریان را در کارنامه حرفهایاش دارد.
او سال 1390 ارکستر اپرای شهر دوشنبه را در تاجیکستان به صحنه برد و نشان درجه یک هنری تاجیکستان را دریافت کرد. او در فرانسه، در رشته مدیریت هنری و رهبری ارکستر تحصیل کرده است.
فخیمزاده از شورای مرکزی کانون کارگردانان استعفا داد
ایسنا- سخنگوی کانون کارگردانان سینما ایران گفت که نامه استعفای مهدی فخیمزاده از شورای مرکزی کانون کارگردانان در جلسه اخیر مورد موافقت قرار گرفت.
همایون اسعدیان درباره استعفای مهدی فخیمزاده از شورای مرکزی کانون کارگردانان گفت: ایشان در یک نامه رسمی به شورا استعفای خود را اعلام کرد که پس از مطرح شدن این نامه در جلسه شامگاه سوم آذرماه با این مساله موافقت شد.
وی درباره موارد مطرحشده دیگر در این جلسه گفت: بررسی وضعیت فیلم اولیها و نقش کانون کارگردانان در اینباره یکی از موضوعاتی بود که مورد بحث قرار گرفت اما اعضا به جمعبندی و نتیجه نهایی نرسیدند.
اسعدیان گفت: از آنجا که مکانیسم فیلمسازی در سالهای گذشته تغییر کرده است، باید دقیقتر درباره این موضوع تصمیمگیری شود به همین دلیل قرار شد در جلسه هفته آینده، موضوع بازگشت صدور مجوز فیلم اولیها به کانون کارگردانان مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
حبیب ایلبیگی به انجمن سینمای جوان رفت
هنرآنلاین- حبیب ایلبیگی از مدیران پرسابقه در حوزه مدیریت سینماست که به عنوان مدیرعامل انجمن سینمای جوان برگزیده شده است. وی سالها به عنوان مدیر روابطعمومی در جشنواره فیلم فجر فعالیت کرد و توانست کارنامه قابل قبولی از خود ارایه دهد.
ایلبیگی فعالیتش را سال 1372 در اداره کل نظارت و ارزشیابی ارشاد آغاز کرد. از دیگر مسوولیتهای او میتوان به مدیریت روابطعمومی سیما فیلم، مشاور مدیرعامل و مدیر روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، معاون اداره کل حوزه وزارتی و روابطعمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر روابطعمومی جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه سینمای جوان (چهار دوره)، مسوول سینمای مطبوعات جشنواره فیلم فجر (سه دوره)، مدیر روابطعمومی جشنواره فیلم کودک و نوجوان دوره بیستم و مشاور مدیرعامل و مدیر روابطعمومی بنیاد سینمایی فارابی اشاره کرد.