در یک صبح پاییزی با سیدعلی کاشفی خوانساری : بنشین، برایت چای بریزم
آبان 1376 بود که به مناسبت برپایی هفته کتاب، معاونت فرهنگی وزارت ارشاد بر آن شد تا نشریاتی، هفتهنامه و ماهنامه را در راستای معرفی و نقد و بررسی کتاب راهاندازی کند.
قاعده بر آن بود که کتابهای مجوز گرفته و منتشر شده در چرخه مقررات وزارت ارشاد بر پایه تقسیمبندی موضوعی کتابخانه ملی، تحت عنوان کتاب هفته و ماهنامههایی با نامهایی از جمله ادبیات و فلسفه، تاریخ و جغرافیا و کودک و نوجوان، معرفی و به بحث و بررسی و نقد گذاشته شوند.
ابتکار خوبی بود که در آغاز مورد استقبال خوب علاقهمندان کتاب و کتابخوانی هم قرار گرفت و من این شانس را داشتم که به همکاری دعوت شوم و دو سالی در انتشار این نشریات سهم داشته باشم.
در این همکاری نهچندان طولانی با بسیاری از دستاندرکاران حوزه کتاب و کتابخوانی آشنا شدم، از جمله جوانی بود که با ماهنامه کودک و نوجوان همکاری میکرد؛ سیدعلی کاشفی خوانساری، آرام وسر به زیر و محجوب میآمد و کارش را با علاقه و مسوولیتپذیری مثالزدنی انجام میداد و بیصدا میرفت.نزدیک به دو سالی که در تشکیلات کتاب هفته و کتاب ماه کار میکردم، سیدعلی کاشفی را ماهی دو، سه بار میدیدم و گاه گپ و گفتوگویی کوتاه هم در ارتباط با کم و کیف ماهنامه کودک و نوجوان و مطالبی که میگذاشت، داشتیم.
رفتار نجیبانه و علاقهمندی وافر او برای بهتر شدن کاری که انجام میداد، سیدعلی کاشفی خوانساری را به چهرهای شاخص در جمع همکاران بدل کرده بود.
همکاری من با نشریات مورد بحث به پایان رسید و دیدار و گپ و گفتوگوی من هم با بسیاری از همکاران، از جمله سیدعلی کاشفی خوانساری رفتهرفته جای خود را به بیخبری داد اما هراز گاهی، این سوی و آن سوی از طریق دیدارهای اتفاقی با دوستان مشترک و به واسطه خواندن برخی نوشتههایش از او خبر میگرفتم و درمییافتم همچنان در دایره مورد علاقهاش کتاب و به طور خاص در زمینه «کودک و نوجوان» با عشق و علاقه فعالیت میکند.
نمیدانم اسمش را چه بگذارم، گاه بدون اینکه از منظر ظاهری، ابزاری فراهم آمده باشد یا به قول قدما «تمهیدی» اندیشیده باشم، در پیادهرویی، در گذر از چهارراهی و در یک کلام در شماره کردن روزها و شبها، با آدمهایی، سینه به سینه میشوم، یا از کنارشان میگذرم و صدایی آشنا مرا به خود میخواند که به طور قطع در ناخودآگاه خواستن، دیدارشان را طلب میکردهام، دو سه ماه پیش یکی از این اتفاقهای خوشآیند، در پیادهرویی نزدیک پل کریمخان به ثبت رسید، سیدعلی کاشفی خوانساری را پس از سالها دیدم. در همان چند دقیقهای که با هم حرف زدیم، فهمیدم که در همان حوزه مورد علاقهاش در شکلهای گوناگون از نوشتن مطلب و نقد در نشریات تخصصی و انتشار کتاب گرفته تا اداره یک ماهنامه با نام زیبای شهرزاد به اندازه یک دنیا کار کرده است.
چندی پس از آن دیدار خیابانی، سیدعلی کاشفی یکی دو، شماره از شهرزاد که به طور خاص به رابطه پدر و مادرها با خودشان، با بچههایشان و بچهها با خودشان میپردازد و یک کتاب شعر کوچک- از نظر قطع میگویم- با عنوان «در بابی تویی» را برایم فرستاد.
این کتاب 47 سفر کوتاه به سبک و سیاق آزاد با مصرعهای کوتاه و بلند را در خود جمع کرده است.
در صفحه 7 میخوانیم؛ «زبان مهرههایم را/ زبانش خوب میدانست/ پچپچ گنگش/ صور حشر بود/ مردنهای شیرین چندباره را/ گلش را گویا خدا/ به سر طاس آغوش من پیمانه کرده بود.»
کلام شاعر رفتهرفته به سوی استعاره میگراید و بهعنوان فرزند زمان خود، محصور در ازدحام آدمها و تکنولوژی به وصف حال میپردازد؛ «تنهایی که بغلت کند/ تنهایی/ در ازدحام مترو/ با بلوتوث روشن.»یا در جایی دیگر، شاعر تنهایی و دوست داشتن را اینگونه بیان میکند؛ «وبلاگ جدیدت را دیدهای؟/ شعرهایی که/ دوست داشتن برایم بسرایی به جایت نوشتهام.»
از سیدعلی کاشفی مجموعه شعر دیگری هم سراغ دارم که عنوان بسیار زیبایی دارد؛ شاعر در «آن که رفت، آنکه نیامد» که چهار سال بیش به بازار آمد با مصرعهای کوتاه و با سبک و سیاق شعر آزاد آهنگین از نوستالژی، از عطر نفسهای سرشار از عاطفه، از دوست داشتن و دوست داشته شدن با مخاطب سخن میگوید؛ «همین امروز یا فردا/ تقتق کفشهایی/ راهپله را بیدار خواهد کرد/ و عطر ناآشنایی/ به گلدانها/ سلام تازه میکند/ و غبار طاقچهها را/ شمیم نفسهای مادینگی/ به باد خواهد داد.»
«آنکه رفت، آنکه نیامد» شعرهای زیبایی دارد اما من این چند خط را بسیار دوست میدارم با هم بخوانیم؛ «راست میگویی/ از هرچه رنجیدن/ با تو جنگیدن است/ من که حریفت نخواهم شد/ رفیق دیرین پاکبازیها.»
راستش را بخواهید چندی پیش سر هیچ و پوچ و از سر دیوانگی، دوست نازنینی را از خود رنجاندم، خدا کند خواننده این نوشته باشد و بداند که رنجاندن او مانند کوهی روی سینهام سنگینی میکند.
سیدعلی کاشفی خوانسای افزون بر
30 عنوان کتاب و صدها مقاله و نقد و بررسی هم، صدالبته بیشتر در زمینه کودک و نوجوان در کارنامه خود دارد که اگر به قول قدما «شاهد مثال» در کار باشد، میتوان به این اسامی اشاره کرد؛ «چهرههای ادبیات کودک و نوجوان» در 18 جلد، «بررسی نشریات کودک و نوجوان ایران»، «دعواهای ادبی»، «روزی روزگاری سینما»- که حتما باید پیدا کنم و بخوانم- «شاهنامههای کودکانه»، «قهرمان فوتبال»، «تاریخ ادبیات دینی کودک و نوجوان» و کتابی که خوشبختانه آن را در اختیار دارم، یعنی «قصه روزنامجات عهد بوق».
در مقدمه کتاب «قصه روزنامجات عهد بوق» (تاریخ مطبوعات ایران برای نوجوانان) میخوانیم؛ «شما اهل روزنامه و مجله خواندن هستید یا نه؟ این چه سوالی است، خب معلوم است شما یک نوجوان کتابخوان هستید. منظورم این بود که چقدر به دنیای مطبوعات و روزنامهنگاری علاقهمند هستید؟ آخر بعضی از بچهها هستند که سرشان درد میکند برای این جور حرفها. مثلا روزنامههای مختلف را میشناسند، مجلههایی را که میخرند آرشو میکنند، قسمتهای مورد علاقه خود را از روزنامهها و مجلهها جدا میکنند و در یک دفتر مخصوص میچسبانند و کارهایی مثل این...».
نوشته سیدعلی کاشفی، گویی حدیث نفسی است که کودک درون آدم همچنان با آن نفس میکشد. «قصه روزنامجات عهد بوق» اگرچه برای کودک و نوجوان نوشته شده اما با نگاهی به فهرست مفصل آن درمییابیم که بزرگترها اگر حوصله و فرصت مطالعه داشته باشند برای آنها هم جالب خواهد بود.
در این کتاب با بسیاری از اولینهای روزنامه و روزنامهنگاری و چاپ آشنا میشویم اگرچه ممکن است با برخی از این اطلاعات اینجا و آنجا و به مناسبتهای مختلف آشنا باشیم اما برای مخاطب خاص یعنی کودک و نوجوانان فرصت بسیار خوبی است تا با زبانی ساده و قلمی دوان با تاریخ روزنامه و چاپ از دوران هخامنشی و رم و یونان و مغولان و دوران قاجار تا به امروز در جهان و ایران آشنا شوند.
در صفحه 61 با عنوان اولین وزیر مطبوعات میخوانیم؛ «ناصرالدین شاه در نیمه دوم سلطنت پنجاه ساله خود امور مطبوعات کشور را به روزنامهخوان مخصوص خود میرزا محمدحسنخان سپرد. این آقا، پسر حاجبالدوله بود، همان کسی که به فرمان ناصرالدین شاه امیرکبیر را به قتل رساند و همان کسی که بازارچه حاجبالدوله را در بازار تهران درست کرد.»
روزگار چه بازیهایی که ندارد، پدر، قاتل یا به تعبیری عامل قتل یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخ ایران از کار درمیآید و پسر در 19 سالگی شغل مهم دولتی میگیرد و برای تحصیل به فرانسه میرود و در 25 سالگی از 1284 قمری روزنامهنگاری را آغاز میکند. پسری که پدرش به خاطر قتل امیرکبیر، نامش در تاریخ ایران به ثبت رسیده با دریافت لقب اعتمادالسلطنه عنوان وزیر انطباعات، نخستین وزیر مطبوعات و کتاب ایرانزمین را دریافت میکند.
محمدحسنخان اعتمادالسلطنه روزنامه ایران را برپا کرد. به شهادت کتاب «قصه روزنامجات عهد بوق»، این روزنامه برای نخستین بار در تاریخ مطبوعات کشور در شماره 32 و 38 خود از تصویر دو کودک در لوگوی خود استفاده کرد.
«قصه روزنامجات عهد بوق» را نشر حوا منشر کرده و چاپ چهارم آن را من در اختیار دارم. کتاب جالبی است که مطالعه آن جذاب و آموزنده مینماید.
سیدعلی کاشفی خوانساری اگرچه در زمینههای گوناگون استعداد و یارای قلم زدن دارد اما به باور من و فکر میکنم خودش هم موافق باشد، آنچه نام او را در فرهنگ و در حوزه کتاب و نوشتن و خواندن، روز بهروز بیشتر پرآوازه میکند و ماندگار، تخصص و کارایی فراوان او در زمینه کودک و نوجوان است که روزبهروز هم، امضایش پررنگتر میشود. کاشفی جدا از ادبیات، در زمینه سینمای کودک و نوجوان هم دستی بالا دارد.
با وجود اینکه، دستکم به باور من، شعر تخصص اصلی سیدعلی کاشفی خوانساری به حساب نمیآید اما هستند سرودههایی از این دوست 42 ساله که چون حدیث نفس، دوستشان میدارم، چنان که میگوید: «باشد، باز هم تو بودی/ آشتی!/ جمع کن حوری و تخت و رودت/ بنشین/ برایت چای بریزم/ و مثل همیشهها/ به کوری چشم هر نفس/ تماشایت کنم.»
وضعیت اضطراری آرامگاه نادر: بازگشت شورای احیای مجموعه فرهنگی تاریخی توس
گروه فرهنگ- رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری از بازگشت شورای احیای مجموعه فرهنگی تاریخی توس خبر داد.
محمدعلی نجفی در جریان نشست با اندیشمندان و پژوهشگران استان خراسان رضوی در شهر مشهد گفت:حکیم ابوالقاسم فردوسی از جهات مختلف نماد و معیار زبان فارسی و میهندوستی، عشق و علاقه به میراث فرهنگی، خداپرستی و شیعهگرایی است؛ اینکه میتوان هم مسلمان خوبی بود و به اسلام و تشیع اعتقاد راسخ داشت و هم به ایران و ایرانیبودن بالید.
وی با مثبت ازریابی کردن اقدامات انجامشده طی یک سال گذشته برای ساماندهی مجموعه فرهنگی تاریخی توس یادآور شد: در سال 1387 و بعد از سفر مقام معظم رهبری به شهر تاریخی توس و تاکید ایشان بر توسعه این منطقه، شورایی به منظور ساماندهی این مجموعه تشکیل شد که متاسفانه وضعیت فعلی منطقه گویای عملکرد ضعیف این شوراست.
نجفی تاکید کرد: وظیفه ما در گام نخست برای احیای مجموعه فرهنگی تاریخی توس، احیای این شورا و تعیین تکلیف رییس و دبیرخانه آن است.
رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در خصوص ورود بخشخصوصی برای احیای مجموعه فرهنگی تاریخی توس گفت: این موضوع نیازمند بررسی و تصویب طرحی در این خصوص است.وی با تاکید بر فقدان تبلیغات و تسهیلات مناسب سفر به منظور توسعه گردشگری در مجموعه فرهنگی تاریخی توس گفت: میتوان از یک نقطه مناسب در اطراف حرم امام رضا خط اتوبوسرانی مستقیم رفت و برگشت به توس برای زوار و گردشگران برقرار کرد و آمار بازدید از این گنجینه عظیم را افزایش داد.رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در ادامه یادآور شد: باید در زمان کوتاه طرح جامعی را برای توس پیشنهاد داده و در شورای احیا و بر مبنای قانون به تصویب برسانیم و سپس در قالب بستههای سرمایهگذاری به سرمایهگذاران ارایه بدهیم؛ در این صورت طی چهار یا پنج سال شاهد تغییرات اساسی در این بخش خواهیم بود.
گفتنی است نجفی در جریان سفر دو روزه خود به خراسان رضوی از آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی بازدید کرد اما بازدید از وضعیت اضطراری آرامگاه نادرشاه، در برنامه سفر او قرار نگرفت.
این در حالی است که حدود دو هفته پیش خبرگزاریها از ساخت هتلی با ارتفاع حدود 45 متر در ضلع جنوبی «باغ نادری» خبر دادند که حریم منظری آرامگاه نادرشاه افشار را از بین برده است. این هتل کنار «دارالتولیه» آستان قدس ساخته شده است و مالک خصوصی دارد.
همچنین در حالی که مسوولان تاکید دارند که تعرض به حریم آرامگاه نادرشاه، یک خلاف علیه همه جامعه است و موظف به برطرف کردن این مشکل هستند، اهالی منطقه گفتهاند که این هتل بهسرعت در حال احداث است و اکنون در مرحله اجرای دیوارهاست و حتی سقفهای ساختمان نیز زده شده است.
دکتر میرشمسالدین ادیبسلطانی در بیمارستان بستری شد
گروه فرهنگ- دکتر میرشمسالدین ادیب سلطانی، پزشک، فیلسوف، زبانشناس و مترجم متون مهم ادبی و فلسفی به علت پارهای مشکلات جسمی در بیمارستان ایرانمهر تهران بستری شد.
وی که به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، یونانی، عربی، ایتالیایی، روسی، عبری، ارمنی، لاتین، پهلوی، اوستایی و زبانهای پارسی باستان مسلط است، آثار ترجمه شده را مستقیما از زبان مبدا به زبان فارسی برگردانده است.
دکتر ادیب سلطانی تالیفات متعددی به زبان فارسی و انگلیسی دارد و آثار وی مشهور به استفاده گسترده از واژگان فارسی و بهره جستن از پارسی باستان، پارسی اوستایی و پارسی میانه است.از مهمترین آثار ترجمهشده توسط میرشمسالدین ادیبسلطانی میتوان به سنجش خرد ناب امانوئل کانت، منطق ارسطو، جُستارهای فلسفی برتراند راسل، سوگنمایش هملت، شاهپور دانمارک اثر ویلیام شکسپیر و همچنین رساله منطقی- فلسفی ویتگنشتاین اشاره کرد.
پرونده «لاله» روی میز سازمان بازرسی
مهر- مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از بررسی پروژه سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد در سازمان بازرسی کل کشور خبر داد.
مهدی طباطبایینژاد، مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی درباره روند بررسی ابهامات موجود در پروژه سینمایی «لاله» گفت: بررسی پروژه سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد در سازمان بازرسی کل کشور در دستور کار و پیگیری است و تاکنون مباحث حقوقی این فیلم از جهت مالکیت، مورد بررسی قرار گرفته است.
وی در پاسخ به اینکه آیا خبرهایی درباره توافق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با اسدالله نیکنژاد برای پرداخت دو میلیارد تومان برای به پایان رساندن «لاله» صحت دارد یا خیر؟ بیان کرد: هیچ توافقی صورت نگرفته است و همچنان تولید فیلم سینمایی «لاله» متوقف است.سیدعباس صالحی، رییس نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شد
فارس- سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان رییس بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران منصوب شد. براساس این گزارش، صالحی در حالی از وزیر ارشاد حکم میگیرد که در مورخ 27 خردادماه با حکم سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم و علی اسماعیلی، سرپرست معاونت امور فرهنگی وقت به عنوان رییس بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران منصوب شده بود. این حکم در شرایطی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد صادر شده بود که دکتر روحانی کابینه خود را تشکیل نداده بود و وزیر ارشاد جدید بر مسند مدیریتهای فرهنگی کشور قرار نگرفته بود.لازم به ذکر است بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب، اردیبهشت سال 93 در مصلای امام خمینی(ره) برگزار میشود.
شعرخوانی شمس لنگرودی و علیرضا خمسه درکنار هم
ایلنا- شاعران و هنرمندان شناخته شده عرصه نمایش روزشنبه (9 آذرماه)، ساعت 17 در چهارمین برنامه «شب شعر خانه تئاتر» شعرخوانی میکنند.
رضا فیاضی، مجری و مسوول برگزاری برنامه شب شعر خانهتئاتر با اعلام این خبر اظهار کرد: تا امروز سه جلسه از برنامه شعرخوانی هنرمندان تئاتر به همراه شاعران نامدار کشور را در خانهتئاتر برگزار کردیم و در حال حاضر تدارک چهارمین جلسه را میبینیم که اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، 9 آذر برگزار میشود. وی در ارتباط با هنرمندان حاضر در این جلسه بیان کرد: هنرمندانی همچون شمس لنگرودی، علی باباچاهی، رضا بابک، افسر اسدی، میکائیل شهرستانی در این برنامه شعرخوانی میکنند و علیرضا خمسه نیز برای خواندن قطعاتی از اشعار ترجمه شده در برنامه حضور خواهد داشت.سراج و میرزمانی با «وداع» به برج میلاد میروند
ایرنا- محمدحسن تفرشی، مدیر اجرایی کنسرت وداع درباره این اجرا گفت که این کنسرت به همت برج میلاد تهران و با مشارکت گروه هنری پنج با ارکستر بزرگ به خوانندگی حسام الدین سراج 21 و 22 آذرماه ساعت 20 برگزار میشود.
وی ادامه داد: در این اجرا که دکلمه اشعار بر عهده وحید جلیلوند است محمد میرزمانی در جایگاه آهنگساز، ارکستر را رهبری میکند.
مدیر اجرایی کنسرت وداع با اشاره به حمایتهای نهادهای فرهنگی افزود: برگزاری چنین برنامههایی در این سطح از کیفیت و کمیت، نیازمند حمایتهایی از سوی نهادهای فرهنگی و اجتماعی است که در همین راستا برج میلاد تهران برای دومین سال در برگزاری این برنامه به بهترین شکل ممکن با در اختیار قرار دادن سالن اصلی و فضای تمرین و همچنین فراهم آوردن امکانات با ما مشارکت کرده است.
جامعه صنفی تهیهکنندگان سینما فیلمنامهها را ممیزی میکرد
ایرنا- مهرداد فرید روز سهشنبه در گفتوگو با ایرنا افزود که فیلمنامه «کوروش زنده است» را اوایل سال 91 برای دریافت پروانه ساخت به جامعه صنفی تهیهکنندگان سینما ارایه دادم و متاسفانه اعضای این صنف، فیلمنامه را رد کردند.
وی چنین اقدامی را فاجعهای برای سینمای کشور دانست و گفت: اینکه صنفی دستاندرکار سانسور و ممیزی در سینمای ایران شود جای تاسف است و متاسفانه این اتفاق در دوره مدیریت سابق سینما از سوی جامعه صنفی تهیهکنندگان سینما رخ داد. کارگردان فیلم سینمایی «زنها شگفت انگیزند» گفت: پس از رد فیلمنامه «کوروش زنده است»، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت گذشته نیز ممیزی جامعه صنفی تهیهکنندگان سینما را پذیرفت و در نهایت پروانه ساخت برای این طرح سینمایی صادر نشد. فرید ادامه داد: جامعه صنفی تهیهکنندگان سینما در دولت دهم تشکیل و اختیاراتی را از مسوولان این دولت دریافت کرد.
کارگردان فیلم سینمایی «بیتابی بیتا» چنین صنفهای ساخت دولت را یک فاجعه توصیف کرد و گفت: اینکه یک صنف سینمایی سانسورچی باشد همانند اتفاقی که در دوره «مک کارتی» در آمریکا رخ داد، فاجعهای ناگوار است. وی این نوع سانسور و ممیزی را لکه ننگی بر دامن سینمای ایران دانست و گفت: خوشبختانه اکنون و در دولت یازدهم شرایط با گذشته بسیار فرق کرده است. این کارگردان سینما تاکید کرد: اکنون منوچهر شاهسواری به عنوان نماینده تهیهکنندگان در شورای پروانه ساخت حضور دارد و اهتمام این شورا نیز اعتماد به فیلمسازان است.
فرید گفت: مدار شورای پروانه ساخت اکنون در حال بازگشت به تعادل است و اتفاق درستی در این شورا در حال رخ دادن است.