برج
مش مراد هر روز قبل از سپیده با صدای خروس از خواب بیدار میشد. یک لیوان شیر تازه گاو سر میکشید، یک لگد محکم به پهلوی محمد حسن میزد و تا او را به زور سر زمین زراعی نمیبرد دست بردار نمیشد! البته گاهی بدری خانوم وساطت میکرد تا تک پسرش دو ساعتی بیشتر بخوابد. بدری خانوم تنها کسی بود که اگر حرفی میزد مش مراد توان مقاومت نداشت و فقط میگفت «چشم» بعد هم زیر لب چند تا فحش آب دار به پسر تنبلش میداد و به مزرعه میرفت.
یک زمین زراعی دو هزار متری که دقیقا روبهروی محل سکونت مش مراد بود و شکل و شمایلش سالها بود که دست نخورده بود. این طور که مش مراد شنیده بود جد در جدش در همین مزرعه کشاورزی کردهاند و مش مراد هم مزرعه و شغلش را از پدرانش به ارث برده بود و این روزها تنها دغدغهاش این بود که این محمدحسن احمق همه سابقه درخشان خانوادگیشان در کشاورزی را به گند بکشد!
سه سالی میشد محمد حسن کشاورزی را زیاد جدی نمیگرفت و تمام وقتش را در طویلهای که بعد از کلی جر و بحث با مش مراد در گوشه مزرعه بنا کرده بود، میگذراند. همینطور گاو و گوسفند زیاد میکرد. این اواخر درآمدش از مش مراد خیلی بیشتر شده بود. البته مش مراد هم همچین بدش نمیآمد، همان شیر تازه گاوی که هر روز میخورد را مدیون گاوهای محمدحسن بود، تازه این اواخر گاهی دور از چشم محمدحسن به طویله سر میزد و گاوها را تر و خشک میکرد! اما همچنان با محمدحسن دعوا داشت که تو یک کشاورزی و نباید سرت به کار دیگری گرم شود! اما معلوم بود که الکی است و خودش هم از پول گوسفندها که این روزها به قدر کافی گران بودند بدش نمیآمد. مثلا همین سه شب پیش که اتوبان پشت مزرعه حسابی شلوغ بود، ساعت دو شب همه رانندهها دستشان روی بوق بود، خروسهای بیچاره شب و روزشان را قاطی کردند و کل مزرعه را بی خواب کردند، گاوها حسابی رم کردند و در طویله را شکستند و نصف گندمها را لگدمال کردند. اما مش مراد ککش هم نگزید! و این یعنی این روزها کشاورزی را فقط برای زنده نگاه داشتن شغل آبا و اجدادیاش انجام میدهد و درآمدش خیلی برایش مهم نیست! اما مشخص بود که بدون کشاورزی وجودش زیر سوال میرفت!
همه چیز خوب بود، روزها میگذشتند و محمدحسن همینطور گوسفند میفروخت و روزبهروز پولدارتر میشد. پولهایش را به بدری خانوم میداد تا برایش نگه دارد. مش مراد هم برای خودش مشغول کشاورزی بود و هفتهای یکبار با محمدحسن دعوای حسابی که تو باید کشاورز شوی!! که در نهایت با پا درمیونی بدری خانوم مشکل حل میشد و میرفت تا یک هفته بعد! اما مشکل بزرگ از وقتی شروع شد که لودرها و جرثقیلها به زمین همسایه آمدند و شروع کردند به شخم زدن و کاشتن تیر آهن! کمتر از یک سال طول کشید تا سایه برج همسایه کل مزرعه مش مراد را اشغال کند و این یعنی کشاورزی تعطیل!!! محمدحسن و بدری خانوم که عین خیالشان نبود! تازه خوشحال هم بودند! اینطوری شاید مش مراد فضای بیشتری برای نگهداری گاو و گوسفند به آنها میداد و آنها پول بیشتری درمیآوردند و همین اتفاق هم افتاد. مش مراد به آنها اضافه شد و مشغول دامداری شد. با خودش عهد بست که آنقدر پول در بیاورد که کل برج را بخرد، آن را خراب کند تا آفتابش را پس بگیرد! یک طویله دیگر ساختند، هر روز به تعداد گوسفندها اضافه شد.
دو سال بیوقفه گوسفندها زاییدند و فروخته شدند تا ساخت برج به پایان رسید و ساکنین آمدند. همان ابتدا با پساندازهای بدری خانوم و درآمد این دو سال سه واحد برج را خریدند. و این شروع یک مشکل دیگر برای مش مراد بود. دو ماه از خرید خانهها گذشته بود که بدری خانوم پیشنهاد داد که اسباب و اثاثیه را جمع کنند و به یکی از واحدهای برج نقل مکان کنند. اما مش مراد نمیتوانست! ترک مزرعه پدریاش مثل این میماند که لعنت فرستاده باشد به جد و آبادش! در نهایت فشارها به قدری زیاد شد که مش مراد مجبور شد زیر بار این ننگ خانوادگی برود و قبول کند! اما به شرطی که سر عهدشان بمانند و به محض خرید کل برج آن را خراب کنند و به مزرعه خودشان برگردند!
زندگی در برج هم مثل همه چیزهایی که مش مراد با آنها مخالف بود، بعد از چند وقت به او ساخت! مخصوصا که همسایه دیوار به دیوارشان یک مهندس کشاورزی بود. البته مش مراد چیز زیادی از حرفهایش نمیفهمید ولی همین که توی شغلش کلمه کشاورز بود کافی بود که مش مراد هم خیلی او را دوست داشته باشد، و هرچه میگوید قبول کند! مهندس هم مش مراد را دوست داشت، مرد صاف و صادقی که برای زنده نگه داشتن کشاورزی با تمام وجود میجنگد! مهندس وقتی هدف او را فهمید بیشتر هم شیفته او شد و مدام مش مراد را تشویق میکرد به انجام این کار انسانی! مهندس تقریبا همسن و سال محمدحسن بود و این روزها حسابی با هم دوست شده بودند. بدری خانوم هم وقتش را مدام با ساغر، زن مهندس میگذراند.
اما هیچ کدامشان از کار غافل نمیشدند. هر روز صبح به مزرعه میرفتند هر واحد را که میخریدند اجاره میدادند و این باعث میشد که واحد بعدی را زودتر بخرند. اما این اواخر انگار به سرش زده بود و از کار زیاد دیوانه شده بود. همش از مهندس سوالهای عجیب غریب میپرسید.
مثلا میپرسید: «نمیشه یه کار کنیم که برج خراب نشه ولی آفتاب بتابه به مزرعه؟» یا «نمیشه رو پشت بوم همین برج کشاورزی کرد؟» و...
شش سال طول کشید تا مشمراد کل برج را بخرد. بماند که در این شش سال چه سختیها کشید بدون کشاورزی! اما حالا وقتش بود، وقت انتقام گرفتن از برج لعنتی. تبرش را برداشت و به جان برج افتاد، میخواست آجر آجرش را خودش خراب کند تا دلش خنک شود، تا انتقام شش سال کشاورز نبودنش را بگیرد. تبر اول را زد، حسابی دلش خنک شد! نگاهی به مزرعه خشکشدهاش انداخت و مصمم تبر دوم را زد. همین طور پشت هم تبر میزد و به مزرعهاش نگاه میکرد که جای گندم، گوسفند از در و دیوارش بالا میرفت! یک آن دلش به حال گوسفندها سوخت.
شش سال است که همین جور آنها را میکشد تا برج را بخرد حالا با خراب کردن برج یعنی جان آن همه گوسفند بیگناه الکی گرفته شده! یعنی برگشتن به همان جایی که شش سال پیش بود! یعنی شش سال زحمت بیوقفهاش هیچ! اما کشاورزی چه؟ مطمئن بود که روح پدرش در عذاب است. تبرش را برداشت، چشمانش را بست و محکم و محکمتر ضربه زد. محمدحسن و مهندس از راه رسیدند: «بابا! بابا چیکار داری میکنی؟! نزن! مگه ما دیشب حرف نزدیم؟ مگه نگفتی با مهندس برم پیش پیمانکار؟ پس اون همه گوسفند بیگناه چی؟ نزن بابا...» خلاصه مشمراد از خر شیطان پایین آمد و کل یاسینهایی که شب قبل در گوشش خوانده بودند تا راضی شود به جای خراب کردن این برج، مزرعه خودش را هم برج کند را دوباره در گوشش خواندند!
ساعت دو شب بود، اتوبان ترافیک بود و دست رانندهها روی بوق! خروس بیچاره شب و روزش را قاطی کرده بود و تمام برج را بیخواب کرد! گاوها در طبقه یازدهم رم کردند و چنان سم میکوبیدند که کل شهر را به لرزه انداختند!
جمعه در موزه هنرهای معاصر تهران: از کتاب زندگینامه ایران درودی رونمایی میشود
گروه فرهنگ- رونمایی از چاپ پانزدهم کتاب در «فاصله دو نقطه...!» ایران درودی و نمایش تعدادی از آثار این هنرمند پیشکسوت فردا از ساعت 16 تا 20 با حضور نویسنده این کتاب در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار میشود.
بنابر گزارش روابط عمومی موزه هنرهای معاصرتهران، مراسم رونمایی از چاپ پانزدهم کتاب «درفاصله دو نقطه...!» از ساعت 16 تا 20 فردا با حضور جمع کثیری از بزرگان فرهنگ و هنر و علاقهمندان به این هنرمند فرهیخته برگزار میشود. همچنین هفت اثر از تابلوهای ایران درودی متعلق به گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درخواهد آمد.
در این مراسم «ایران درودی» در خصوص چگونگی نگارش این کتاب و انگیزه شان از انتشار آن با حاضرین سخن خواهند گفت و به مرور خاطراتی که در کتاب آمده است، خواهند پرداخت.
کتاب «در فاصله دو نقطه ...!» زندگینامه خودنوشت «ایران درودی» است که چاپ نخست آن در سال 1375 توسط «نشرنی» منتشر شد. نظر به اهمیت ویژه و استقبال کم نظیر مردم از این کتاب، مراسم رونمایی از چاپ پانزدهم در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار میشود.
شایان ذکر است، پیش از این موزه هنرهای معاصر تهران در اردیبهشتماه 1387 میزبان نمایشگاهی از آثارایران درودی با عنوان «جاودانه خلیجفارس» بود که در آن نمایشگاه، 211 اثرنفیس از این هنرمند نامدار به نمایش گذاشته شد.ایران درودی، نقاش صاحب سبک ایرانی در اشاعه و شناساندن هنر نو در جامعه ایران نقش بسیار سازندهای را ایفا کرده است. ایران درودی سالها پیش برنامه متعدد تلویزیونی در خصوص هنر نو را کارگردانی و تهیه کرده است و در مطبوعات ایران (منجمله مجله سخن) مقالات، نقدها و تحلیلهایی درباره نقاشی را به رشته تحریر در آورده است.لازم به ذکر است، ایران درودی که اکنون 76 سالگی را پشت سر گذاشته است، اخیرا بنیادی تحت عنوان «بنیاد ایران درودی» تاسیس و 190 تابلوی نفیس خویش را به واسطه این بنیاد به ملت ایران اهدا کرده است.
بنیاد ایران درودی علاوه بر برنامه ریزی در جهت اجرای فعالیتهای فرهنگی ـ هنری در جهت بسط و توسعه فرهنگ و هنر ایران، قرار است ضمن احداث موزهای، آثار ارزنده این نقاش را به نمایش بگذارد.اکنون با انتشار چاپ پانزدهم کتاب «در فاصله دو نقطه...!» این هنرمند، مردم ایران که تاکنون او را با عنوان نقاشی برجسته میشناختند، با استقبال کم نظیر از این کتاب، نویسنده بودن او را نیز به رسمیت شناختند. درباره این هنرمند چهار جلد کتاب منتشرو چهار فیلم مستند ساخته شده است.
اقتباس سینمایی از بازگشت هیتلر به دنیای امروز
مهر- با اقتباس از یک رمان پرفروش آلمانی که درباره بازگشت هیتلر به زندگی امروز نوشته شده، فیلمی سینمایی ساخته میشود.
کتاب «او دوباره اینجاست» نوشته تیمور ورمس نویسنده آلمانی که به محض انتشار به کتابی پرفروش بدل شد، برای ساخت یک فیلم سینمایی مورد توجه قرار گرفته است.این کتاب که آدولف هیتلر را 66 سال پس از مرگش به دنیای امروز بازگردانده از سال پیش تاکنون بیش از 13 میلیون نسخه چاپی و الکترونیکی فروش کرده و موضوعی را برای آلمانیها زنده کرده که شاید هنوز برایشان بسیار حساس باشد.در این کتاب هیتلر از خواب بیدار میشود، خودش را در دنیای امروز میبیند و سرانجام به ستاره یک کمدی تلویزیونی بدل میشود.نسخه انگلیسی این کتاب آوریل امسال با عنوان «ببین چه کسی برگشته» به بازار آمد.کنستانتینفیلم که یک شرکت مونیخی است اعلام کرد قصد دارد فیلمی را با اقتباس از این کتاب بسازد و آن را سال 2015 راهی پردههای سینماها کند. تیمور ورمس نویسنده کتاب برای نوشتن فیلمنامهای اقتباسی از این کتاب انتخاب شده است.
تفاهم فیلمنامه نویسان برای برگزاری مجمع
ایلنا- در حالی که بسیاری از صنوف عضو خانه سینما مجامع عمومی خود را برگزار کرده بودند و اعضای شورای مرکزی خود را شناخته بودند اما صنف فیلمنامهنویسان به دلیل برخی اختلافات نتوانسته بود مجمع خود را برگزار کند اما بهتازگی این صنف اختلافات خود را حل کرده و بهزودی مجمع عمومی کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران برگزار میشود.
جابر قاسمعلی با اعلام این مطلب افزود: عصر روز سهشنبه جلسهای را با مهدی سجادهچی و خادم بازرس خانه سینما با هدف بررسی مشکلات پیش آمده و اختلافات موجود برگزار کردیم. در این جلسه قرار بر این شد که همه ما برای برگزاری یک مجمع عمومی و دستیابی به یک کانون واحد در صنف فیلمنامهنویسان تلاش کنیم.
وی ادامه داد: براساس توافقات صورتگرفته سهشنبه سوم دیماه در محل خانه سینما مجمع عمومی کانون فیلمنامهنویسان با حضور همه گرایشها و گروهها و افراد برگزار میشود و دستور جلسه آن انتخاب شورای مرکزی و بازرسان است. همچنین بنا به تشخیص مجمع و در صورت لزوم من و مهدی سجادهچی پاسخگوی سوالات افراد حاضر در مجمع خواهیم بود.قاسم علی ادامه داد: تمامی هدف من و دوستانمان و سجادهچی براین است که به یک کانون واحد درباره فیلمنامهنویسان برسیم بنابراین تمامی اختلافات را کنار گذاشته و توافق کردیم که در فضای موجود فقط یک مجمع عمومی برگزار شود.
تلاش میکنیم «ارسطو» حذف نشود
ایسنا- بازیگر نقش ارسطو در سریال «پایتخت» که پیش از این گفته شده بود در «پایتخت 3» حضور نخواهد داشت، از تلاش برای حضور در این پروژه خبر داد.
احمد مهرانفر گفت: حضورم در «پایتخت 3» صددرصد معلوم نیست و اکنون دارد تلاشهایی صورت میگیرد تا بتوانم در «پایتخت 3» بازی کنم.وی همچنین خبری را مبنی بر اینکه داود میرباقری، کارگردان «شاهگوش» به دلیل بازی مهرانفر در این پروژه اجازه حضور او در «پایتخت 3» را نداده است و احتمالا نقش ارسطو از «پایتخت» حذف خواهد شد، تایید کرد و در عین حال گفت: ولی هنوز چیزی معلوم نیست.
مهرانفر، بازیگر نقش ارسطو در سریال «پایتخت» اکنون مشغول بازی در نقش خنجری در سریال «شاهگوش» داود میرباقری است.
«شبی با علی حاتمی» با سخنرانی علی نصیریان
ایبنا- همزمان با هفدهمین سال درگذشت علی حاتمی، مراسم یادبودی در قالب برنامه شبهای ایرانشهر به همت واحد پژوهشی و آموزشی خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
در این مراسم که اجرای آن بر عهده سهیل محمودی است، علی نصیریان، امین تارخ، محمدرضا اصلانی، احمد بخشی و سید محمد بهشتی به سخنرانی درباره شخصیت و آثار زندهیاد علی حاتمی میپردازند. همچنین برای این مراسم از همه دوستان و همکاران علی حاتمی که در فیلمهای او همکاری داشتهاند دعوت شده است.
در بخش دیگری از این مراسم نیز موسیقی سریال «هزاردستان» به صورت زنده برای حاضران اجرا خواهد شد. برنامه «شبی با علی حاتمی» از ساعت 17 و 30 دقیقه پنجشنبه 14 آذر در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار میشود. زندهیاد علی حاتمی، درگذشته در سال 1375، یکی از مهمترین کارگردانان و فیلمنامهنویسان ایران بود.
«حسن کچل»، «طوقی»، «باباشمل»، «سوتهدلان»، «حاجی واشنگتن»، «ستارخان»، «کمالالملک»، «دلشدگان» و «مادر» نام آثار سینمایی و همچنین «هزار دستان»، «سلطان صاحب قران» و «مثنوی مولوی» نیز نام تعدادی از برجستهترین سریالهای این کارگردان فقید ایرانی است. تاکنون درباره زندگی و آثار علی حاتمی کتابهای بسیاری منتشر شده است که از میان آنها میتوان به «علی حاتمی؛ چهره قرن بیستمی ایران» عباس بهارلو، «مجموعه فیلمنامههای حاتمی»، «مجموعه نمایشنامههای تلویزیونی حاتمی» و چند کتاب دیگر اشاره کرد.
قبر قیصر امینپور شبیه قبر حافظ میشود
مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان از آغاز طرح تغییر سنگ قبر قیصر امینپور و ساخت قبری مستطیلی شبیه قبر حافظ بر مزار او خبر داد و گفت: مجموعه فرهنگی در آرامگاه این شاعر تا سالگرد درگذشتش در آبان آینده افتتاح میشود.
حجتالاسلام سیدلطفالله سپهر درباره تغییر سنگ قبر قیصر امینپور گفت: سنگ قبر مدور قیصر با انتقادهایی مواجه شده است. طراحان، سنگ قبر قیصر را به مرواریدی تشبیه کرده بودند که در صدف (بنای گنبدی آرامگاه) است و این مدور بودن قبر، تشبیه قیصر به مروارید است. شعرهایی هم روی این قبر نقش بسته که باید با نورافشانی مقبره همخوانی داشته باشد. این طرح پیش از مسوولیت من انجام شده است و در زمان مسوولیت من دستور بازنگری آن داده شد. بنابراین قبر او از شکل دایره خارج میشود و سنگ قبری برجسته شبیه سنگ قبر حافظ گذاشته میشود و یک قبر مستطیل اسلامی برای او قرار خواهیم داد.
مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان در پاسخ به این سوال که چقدر برای تغییر شکل مقبره قیصر با خانوادهاش هماهنگ شده است، گفت: شعرهای مقبره را خانواده ایشان انتخاب کردهاند. تغییرات هم با هماهنگی خانواده او انجام میشود. البته ما ناچار به تغییرات هستیم، اما سعی میکنیم خانواده او را راضی کنیم و این تغییرات جزو خواستههای پدر او هم هست.مصالح مقبره او از مصالح سنتی است که از آجرهای دستساز اصفهان و کاشیهای هنرمندان برجسته اصفهان استفاده شده و ساخت کاشیهایی با شعرهای قیصر اکنون در اصفهان در حال پخت است که این پروژه از زیباترین پروژههایی خواهد شد که به یاد چهرههای ادبی کشور اجرا شده است.
در جلسه فراکسیون تاریخ و گردشگری مجلس اعلام شد: امیدواری نجفی برای بهرهمندی از منابع صندوق توسعه ملی
گروه فرهنگ- نخستین جلسه فراکسیون تاریخ و گردشگری مجلس شورای اسلامی با حضور معاون رییسجمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری برگزار شد.
محمد علی نجفی با ابراز خرسندی از تشکیل فراکسیون تاریخ و گردشگری مجلس شورای اسلامی گفت: امیدواریم با تشکیل این فراکسیون شاهد حرکت بنیادین در این عرصه باشیم.
وی تشکیل فراکسیون تاریخ و گردشگری را برای رشد صنعت گردشگری در کشور و در نتیجه توسعه اشتغال موثر دانست و با اشاره به مسایل مطرح شده از سوی اعضای فراکسیون گفت: نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی هم از منظر فرهنگی و هم از منظر اقتصادی نسبت به مسایل این بخش دغدغههایی دارند که این موضوع برای ما خوشحالکننده و دلگرمکننده است؛ از این رو امیدواریم با همکاری و مساعدت نمایندگان شاهد رفع مسایل و چالشهای این صنعت باشیم.
نجفی در خصوص وضعیت سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری گفت: وضع فعلی این سازمان از منظر برنامه، امکانات، تجهیزات و منابع با دیدگاهها و رویکردها تناسبی ندارد.
وی خاطر نشان کرد: امیدواریم با کمک نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی بتوانیم شرایط و امکانات لازم برای رسیدن سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به شان و جایگاه واقعی خود را فراهم کنیم.
نجفی در این جلسه به نشستهای خود با مدیران عامل تعدادی از بانکها و مدیر عامل صندوق توسعه ملی اشاره و ابراز امیدواری کرد سال آینده شاهد رشد سرمایه گذاری در گردشگری و همچنین استفاده از منابع صندوق توسعه ملی برای حل مسایل این صنعت باشیم.
در نخستین جلسه فراکسیون تاریخ و گردشگری هروی نماینده مردم قائنات در مجلس شورای اسلامی نیز با اشاره به ماده «2» اساسنامه فراکسیون تاریخ و گردشگری، تعامل فراکسیون با سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری را برای توسعه گردشگری از رویکردهای اصلی این فراکسیون برشمرد و اظهار امیدواری کرد با برگزاری جلسات این فراکسیون شاهد برون رفت از وضع موجود صنعت گردشگری در
کشور باشیم.
رییس فراکسیون تاریخ و گردشگری مجلس شورای اسلامی از اقتصاد توریسم بنیان به عنوان یکی از مهمترین راهها برای رهیافت به اقتصاد بدون نفت یاد کرد.
منادی، نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی نیز در این جلسه خطاب به رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری گفت: امیدواریم با مدیریت شایستهای که از شما سراغ داریم در دولت آقای روحانی شاهد توسعه صنعت گردشگری باشیم.
منادی در ادامه صنعت گردشگری را یکی از مهمترین محلها برای جبران کسری درآمدهای کشور
عنوان کرد.
خانلری عضو دیگر فراکسیون تاریخ و گردشگری مجلس شورای اسلامی نیز بر نقش این فراکسیون بر حفظ حقوق تاریخی کشور و دفاع از آن به خصوص در بحث سرقتهای فرهنگی تاکید کرد.
مشهدی عباسی، نماینده مردم دماوند در مجلس شورای اسلامی نیز در این جلسه به دکتر نجفی گفت: مبنای برنامهریزی از زمان حضور شما در آموزشوپرورش رنگ و بوی دیگری به خود گرفت که امیدواریم شاهد آثار این نوع از مدیریت در سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نیز باشیم.