ناصر تقوایی: مخالف سرمایهگذاری دولت در سینما هستم
گروه فرهنگ- تقوایی در چهارمین روز جشنواره بینالمللی سینماحقیقت به سینما فلسطین آمد تا در نشست ویژه جشنواره حضور پیدا کند. این نشست با محوریت «سینمای مستند جــنوب» قرار بود ساعت هشت شب برگزار شود اما جمعیتی که برای شرکت در این نشست به سینما فلسطین آمده بودند، از یک ساعت قبل از شروع برنامه جلو در سالن شماره ۳ این سینما صف کشیده بودند. در واقع میتوان روز جمعه یکی از شلوغترین روزهایی بود که سینما فلسطین از زمان تاسیساش تا به امروز به خود دیده بود. در طبقه همکف و جلو در ورودی هم جمعیت بسیاری در انتظار ورود تقوایی ایستاده بودند. تقوایی به همراه همسرش «مرضیه وفامهر» وارد سینما شد اما استقبال مردم از او باعث شد نشست کمی دیرتر برگزار شود. او بعد از کمی گپ و گفت با هوادارانش به دفتر مدیریت دعوت شد و در آنجا سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد(دبیر هفتمین دوره جشنواره سینماحقیقت) با او به گفتوگو نشست. تقوایی توصیههایی درباره برگزاری جشنواره سینماحقیقت کرد و همینطور از اعتبار این جشنواره و تاثیری که میتواند در پیشرفت سینمای مستند داشته باشد، گفت. در همین اثنا درهای سالن سینما باز شد و شرکتکنندگان وارد سالن شدند اما جمعیت بیش از حد انتظار بود به همین دلیل عده بسیاری روی پلهها نشستند، عدهای هم ایستاده این نشست را دنبال کردند و بعضی هم روی زمین و پایین سن در انتظار این فیلمساز بزرگ نشستند. بالاخره با کمی تاخیر این نشست شروع شد.
ناصر تقوایی در ابتدا اختصاص بخشی از جشنواره بینالمللی سینماحقیقت به «سینمای مستند جــنوب» را قابل تقدیر دانست و از اینکه امروزه به مستندهای نواحی، بیش از پیش اهمیت داده میشود ابراز خوشحالی کرد، سپس به احمد طالبینژاد که به عنوان منتقد در نشست حاضر بود، اشاره کرد و گفت: از ایشان میخواهم به دلیل تسلط بر سینما و همینطور زندگی هنری من، نقش حافظه من را در این نشست داشته باشد.
احمد طالبینژاد هم با صحبت درباره شیوه کار و زندگی ناصر تقوایی نشست را شروع کرد. او از دید خود دلیل کمکاری این فیلمساز را که تقریبا هر ۱۰ سال یکبار اثری خلق میکند، حفظ کردن خط کاریاش دانست و گفت: تقوایی با تعداد کمی فیلم مستند و سینمایی توانسته جایگاه والایی در تاریخ سینما پیدا کند. حفظ کردن خط کاری است که تقوایی را از بسیاری از همنسلان خود متفاوت کرده. درست است که او هر چند سال یکبار فیلم میسازد اما تمام فیلمهایش ارزشمند است در حالی که اکثر فیلمسازان از آنجا که سعی در تداوم کار خود دارند، مدام خط کاری خود را تغییر میدهند.
ناصر تقوایی در ادامه صحبتهای طالبینژاد از دو فیلم آخر خود که ساخت آن هرگز به اتمام نرسید، گفت. او فیلم «چای تلخ» را سال ۱۳۸۲ و فیلم «زنگی و رومی» را دو سال قبل از آن کلید زد اما اتفاقاتی افتاد که منجر به نیمهتمام ماندن آنها شد. وی گفت: من هیچوقت با تهیه کنندگان دولتی کار نکردم و دوست هم ندارم این اتفاق بیفتد چون مخالف سرمایهگذاری دولت در سینما هستم.
تقوایی از مدیران درخواست کرد که به سینمای خصوصی کمک کنند. وی گفت: «دولت باید زیرساختهای سینما را محکم کند و با تاسیس و رسیدگی به وضعیت سینماها این مدیوم هنری را در پیشبرد اهدافش یاری کند.»
قبل از این نشست هم سه فیلم «بادجن»، «اربعین» و «مشهد قالی» از این فیلمساز برجسته که در بیش از چهار دهه پیش ساخته شده بودند به نمایش درآمد. وی بعد از صحبتهایی درباره نحوه ساخت این فیلمها و جایگاهی که سینمای جنوب در هنر دارد به سوالات شرکتکنندگان و فیلمسازان کنجکاو سینما درباره چگونگی پرداخت و پرورش سوژه و نیاز فیلم مستند به فیلمنامه پاسخ داد. در واقع میتوان گفت این نشست از یک گفتوگوی صرف به تدریج به یک کارگاه آموزش فیلمسازی تبدیل شد. در این نشست، فیلمسازان سرشناس بسیاری حضور داشتند.
در مراسم اختتامیه هفتمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت از ناصر تقوایی به پاس یک عمر فعالیت هنری قرین افتخار با اهدای نشان فیروزه سینماحقیقت و لوح سپاس، تقدیر به عمل خواهد آمد.
نجفی با انتقاد از فعالیتهای رییس وقت سازمان میراث فرهنگی:
عملکرد سال 88 قابل دفاع نیست
میراث فرهنگی- رییس سازمان میراث فرهنگی در اولین همایشی که در هفته پژوهش با اعضای پژوهشکدههای سازمان میراث فرهنگی برگزار کرد، بیشترین آسیب و لطماتی که طی سالهای اخیر به سازمان میراث فرهنگی وارد شد را مربوط به بخش پژوهشی سازمان میراث فرهنگی عنوان کرد. وی در این همایش اعلام کرد: با اینکه عملکرد مدیریت چهار ساله اسفندیار رحیممشایی قابل دفاع است اما عملکرد مدیریت وقت سازمان میراث فرهنگی در سال ۸۸ و انتقال سازمان به شیراز و اصفهان بههیچ وجه قابل دفاع نیست.
اولین همایش هفته پژوهش در حالی با حضور مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی و اعضای پژوهشکدههای این سازمان برگزار شد که پژوهشگران سازمان میراث فرهنگی به وضعیت بخش پژوهشی و پژوهشکدهها بهشدت اعتراض کردند. آنها اقدامات منفی مدیریت اسبق میراث فرهنگی را مهمترین عامل در وضعیت نابسامان کنونی اعلام کردند. محمدعلی نجفی گفت: من در سالهای زندگیام هیچ ملاقات حضوری حتی در حد 30 ثانیه با اسفندیار رحیممشایی نداشتم و موضوعی که قرار است مطرح کنم در دفاع از این شخص نیست اما عملکرد وی را در طول مدیریت چهار سالهاش قابل دفاع میدانم.
رییس سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد: با این وجود معتقدم که سازمان لطمات جدی خورده است و این آسیبها که مهمترین آن انتقال سازمان به شیراز و اصفهان بود، با تصمیم مدیری که هیچ نقطه مثبتی در کارنامهاش وجود ندارد صورت گرفت. معاونت میراث فرهنگی و پژوهشگاه به همراه معاونت صنایعدستی از جمله بخشهای سازمان میراث فرهنگی بود که در زمان ریاست حمید بقایی و با اقدامی غیرکارشناسانه به اصفهان و شیراز منتقل شدند. در همان زمان کارشناسان نسبت به این عملکرد مدیر موقت معترض شدند اما او به هیچکدام از اعتراضها توجهی نکرد.
نجفی در ادامه سخنانش افزود: بیان رنجها و نابسامانیهای گذشته برای ارزیابی و کسب تجربه از گذشته لازم است اما این موضوع دلیل نمیشود که ما در گذشته باقی بمانیم.
نجفی تاکید کرد: برنامهریزیها در بخشهای مختلف بهخصوص بخش پژوهشی سازمان باید بیشتر انجام بگیرد تا سازمان میراث فرهنگی از این وضعیت نابسامان نجات پیدا کند.
ایجاد توازن و تعادل بین بخش فرهنگ و سایر بخشها
لایحه بودجه سال 1393 با بدرقه دولت راهی مجلس شورای اسلامی شد. اگرچه اصحاب فرهنگ و هنر دغدغه چندانی نسبت به سرنوشت این لایحه ندارند همچنان که سالیانی است قوانین بودجه نیز دغدغه چندانی نسبت به سرنوشت ایشان نداشتهاند اما در شرایط کنونی کشور که از یکسو رییسجمهور محترم بر آن است تا تصدیهای بخش فرهنگ را به اهلش بسپارد و از سوی دیگر توقعات به حق اصحاب فرهنگ و هنر به دلیل محرومیتها و محدودیتهای سالیان اخیر، فراتر از ظرفیتهای موجود این بخش است و افزون بر اینها میزان نیاز و مصارف فرهنگی و هنری جامعه جوان ایران روند روز افزونی را طی میکند، نسبت فرهنگ با لایحه بودجه سال آتی و سهم آن از اعتبارات ملی و تسهیلات قانونی، اهمیت مییابد زیرا باید زمینهساز توسعه فرهنگی کشور از طریق تامین زیرساختها، توانمند ساختن اهالی فرهنگ و هنر برای پذیرش تصدیها و راهگشای بخشخصوصی برای سرمایهگذاری در توسعه فضاها و تامین و تولید و توزیع و عرضه آثار و محصولات فرهنگی و هنری و رسانهای مورد نیاز جامعه باشد و حتی بستر حضور فرهنگ ایران در صحنههای جهانی به ویژه در تجارت جهانی فرهنگ را نیز فراهم سازد.
به عبارت دیگر تامین منابع مالی بخش فرهنگ نیازمند توجهی مضاعف است. اولا برای رفع کاستیها، تنگناها و عقبماندگیهای گذشته و ثانیا برای مجهزشدن به قدر کفایت و در حد شرایط موجود داخلی و خارجی که اگر توجه شود فرصتی کم نظیر فرا چنگ فرهنگ ایرانی و اسلامی خواهد آمد و اگر غفلت شود تهدیدی جدی گریبانگیر کیان آن خواهد شد.
لذا این پرسش به هنگامی است که سهم فرهنگ از بودجه سال 1393 چه خواهد بود؟
اما شرایط اقتصادی کشور و مصائبی را که در این سالها بر سر آن آوردند، همگان نهتنها شنیدهاند و میدانند که با تمام وجود احساس کردهاند و به همین دلیل هیچکس انتظار معجزه ندارد اما تدبیر و امید چرا. هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران نیز که همیشه اهل قناعت بودهاند نیز بر همین نظر هستند. انتظار دارند که دولت و مجلس، نه در شعار که در عمل، فرهنگ را در معرض توجه و اهتمام خویش قرار دهند. در چنین صورتی این سوال مطرح میشود که دولت و مجلس چه باید بکنند؟ پاسخ ساده است و بدیهی. مشکلات فرهنگ را همه از بر هستند. محدودیتهای قانونی، تنگناهای مالی، کمبودها و فرسودگیهای مراکز و مکانهای فرهنگی و هنری، ضعفهای فنی و فناوری، نابسامانی نظامهای توزیع و عرضه، زیانهای بازارهای قاچاق، قطعی ارتباطات و همکاریهای جهانی فرهنگ از آن جملهاند. باید برای حلوفصل اینها چارهای اندیشید. چارهاندیشیها در سه زمینه خلاصه میشوند. اولین زمینه، سهم فرهنگ از بودجه عمومی سال آتی است. امید میرود سهم بخش فرهنگ که تاکنون به دلیل تخصیص ناعادلانه بودجه، نسبت به سایر بخشها، در حداقل ممکن بوده است، آنچنان افزایش یابد و به درصدی از کل بودجه برسد که دولتمردان از ذکر آن نزد اصحاب فرهنگ و هنر شرمنده نشوند. بدین منظور بودجه بخش فرهنگ نباید بر اساس رویههای معمول سنواتی افزایش یابد بلکه باید از رشدی جهشی برخوردار شود تا در طراز شان فرهنگ کهن این سرزمین به حساب آید.
دومین زمینه، تبصرهها و بندها و مواد قانونی است که نقش حمایت از برنامههای توسعه فرهنگ و هنر را ایفا میکنند. در این مجال به چند مورد از اینگونه مواد و تبصرههای قانونی اشاره میشود. اما قبل از پرداختن به آنها، ناگزیر از رجعتی کوتاه به تاریخ هستیم به این منظور که نگاهی بیندازیم به منزلت فرهنگ و هنر در چشم و دل ایرانیان یا همان نیاکان ما. خوشبختانه نگاه به گذشته فرهنگی دشوار نیست چون ردپاهای فراوانی از آن، هنوز در جایجای این مرز و بوم به چشم میخورد. این مسلم است که نیاکان ما، با آنکه از توان مالی و اقتصادی بالایی، حداقل در قیاس با روزگار ما، برخوردار نبودهاند اما به نقش و جایگاه فرهنگ در ارتقای کیفیت زیستن خویش توجه فراوانی داشتهاند. آنچنان که به قدری برای آراستگی و زیبایی مکانهای کار و کسب و زندگی خود ارزش قائل بودهاند و بدان اهتمام ورزیدهاند که ما امروز به آثار بهجا مانده از ایشان، در انواع مکانها و بناها از خانه تا بازار و ارگهای حکومتی میبالیم. ادارک زیباشناختی ملهم از تفکرات و معارف ملی و دینی، ایشان را بدین بینش و باور رسانده بود که بخشی از آرامش روح و روان ناشی از بسامان بودن و آراستگی محیط است. محیط کار و زندگی باید دارای هویت و معنا باشد تا ذهن و ضمیر آدمی را برای اتصاف به نیکیهای اخلاقی و نیکوییهای رفتاری آماده کند. «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» راهبردی بود که ایرانیان برای تجسم آن بهشت گمشده در دنیای خود برگزیده بودند و حاصل این راهبرد احداث بناهایی بود که در و دیوار و سقف و کف آنها مزین به نگارههای معنوی و عرفانی، اصل و اصالت ایشان را مرتبا متذکر میشدند و به یادشان میآوردند. امروز هم کافی است سری بزنیم به مساجد، عتبات و خانههای قدیمی در همه شهرهای ایران تا دریابیم کجا بودهایم که اکنون نیستیم. دریابیم که مکانهای کار و زندگی ما فاقد هویت و معنا شدهاند. خانهها تنها قفسهایی برای خوابیدن هستند و بناهای اداری، فارغ از نوع ماموریتشان مکانهایی سرد و بیروح برای تنبلی و کسالت و رخوتند و خیابانها و میادین فضاهایی فاقد کمترین عناصر هویت بخشند. فضاهایی که در طراحی و ساخت آنها اصالت و اولویت به تفرد و تردد خودروها داده شده است نه به تجمع و مکث روحپرور انسانها. وقتی اصالت بر کیفیت و ماهیت کار و زندگی نباشد و اولویت بر هویتبخشی و آراستگی محیط نباشد، نتیجهای جز آنچه اکنون با آن مواجهیم، نخواهد داشت. مکانهایی فاقد هویت و معنا و انسانهایی فاقد آرامش و طمانینه.باری در سالهای استقرار دولت اصلاحات برای کاهش ابعاد زیانبار این ضایعه و پیشگیری از گسترش آن بهویژه در ساختوسازهای جدید، در قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و نیز در قوانین بودجه پیشبینیهایی شده بود که شرح مختصر آنها چنین است.
در بند «و» ماده «113» قانون برنامه چهارم توسعه آمده بود: «کلیه دستگاههای اجرایی و مجریان طرحهای تملک داراییهای سرمایهای مجازند تا یک درصد(1%) از اعتبارات احداث بناها و ساختمانهای خود را برای طراحی، ساخت، نصب و نمایش آثار هنری متناسب با فرهنگ دینی و ملی و یادمانهای دفاع مقدس صرف نمایند.»
قاطبه هنرمندان کشور به انحاء و طرق گوناگون، توقع خود را مبنی بر احیا و اجرای این بند اعلام داشتهاند. انتظار میرود مجلس شورای اسلامی این خواسته را که دولت در قانون بودجه سال آتی پیشبینی کرده است، تکلیف کند.
افزودن بر این، بند «الف» ماده «113» قانون برنامه چهارم نیز ناظر بر چنین هدفی بود که دولت را مکلف کرده بود که «طرح کاربرد نمادها و نشانهها و آثار هنری ایرانی و اسلامی در معماری و شهرسازی و سیمای شهری، نامگذاری اماکن و محصولات داخلی را طی سال اول برنامه چهارم تهیه و در سالهای بعد اجرا نماید.»
همان سالها در ضوابط اجرایی بودجه دو بند قید میشد. یک بند آنکه کلیه شرکتها و بانکهای دولتی میتوانند یک درصد(1%)از بودجه خود را به خرید، ساخت و نصب آثار هنری در مکانهای متعلق به خود اختصاص دهند و بند دیگر آنکه کلیه دستگاههای اجرایی میتوانند دو درصد(2%) از اعتبارات فصل سوم خود را به خرید آثار هنری اختصاص دهند.
سوای معدود اقداماتی که از سوی برخی از دستگاههای اجرایی و بانکها، از قبیل وزارت امور خارجه، وزارت مسکن و شهرسازی، بانک کشاورزی و... در همان دولت اصلاحات به عمل آمد، در سالهای بعد عزمی ملی و یکپارچه برای تحقق این مواد قانونی جزم نشد. در پاسخ به چرایش باید به چهار علت عمده اشاره کرد.
علت اول آنکه دولت نهم برای کشورداری قائل به برنامه نبود به همین جهت سازمان مدیریت و برنامهریزی را تعطیل کرد و عطای برنامه چهارم توسعه را به لقای آن بخشید و راه خود را در پیش گرفت و حتی در تحقق بند «15» سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه که خود به این شرح تدوین و تصویب کرده بود، «هویتبخشی به سیمای شهر و روستا، بازآفرینی و روزآمدسازی معماری ایرانی- اسلامی، رعایت معیارهای پیشرفته برای ایمنی بناها و استحکام ساختوسازها»، کوششی نکرد. دولت دهم هم دل خوشی از اهل فرهنگ نداشت و سیاست ناسازگاری با آنان را برگزید. این علت بهتنهایی کافی است تا مواد قانونی ذکر شده راه به جایی نبرند.علت دوم این بود که مسوولان دستگاههای اجرایی، ضرورت اتخاذ چنین رویکردی به منظور هویتبخش به بناهای اداری را در اولویت برنامههای خود نمیدانستند.
و نهایت آنکه هنرمندان نیز نسبت به ترغیب مدیران و دستگاههای اجرایی، شرکتها و بانکها اهتمام چندانی نداشتند. بدیهی است که در صورت احیا و تصویب این مواد قانونی در بودجه سال آتی، تمامی کنشگران و پدیدآورندگان فرهنگ و هنر کشور، باید در تحقق کامل آنها کوشش کنند.سومین زمینهسازی برای ارتقاء سهم فرهنگ در اعتبارات و اقتصاد ملی، اختصاص تسهیلات مالی و معافیتهای مالیاتی است که میتوانند متناسب با نیازهای بخش فرهنگ، تصویب و اجرا شوند. از جمله این تسهیلات، ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری، ضمانت و بیمه است، آنچنان که در بند «ب» ماده «104» قانون برنامه چهارم توسعه هم آمده بود اما اجرایی نشد و اکنون زمان آن رسیده است که با تصویب مجدد این تسهیلات در قوانین مرتبط، امکان عملیاتی شدن آنها فراهم گردد. احتساب هزینههای فرهنگی مودیان مالیاتی به عنوان هزینههای قابل قبول، برقراری معافیتهای مالیاتی و گمرکی و تخصیص وامهای ارزی و ریالی برای کنشگران و پدیدآورندگان بخش فرهنگ نیز از جمله اقداماتی است که به ایجاد توازن و تعادل بین بخش فرهنگ با سایر بخشها منجر خواهد شد.
* کارشناس اقتصاد هنر
پروانه نمایش «قصهها» صادر شد
ایسنا- رخشان بنیاعتماد خبر داد که پروانه نمایش «قصهها» صادر شده و این فیلم برای شرکت در جشنواره فیلم فجر ارایه شده است.
این کارگردان سینما در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا فیلم بدون ممیزی اکران میشود، گفت: ممیزی نخورده است و فیلم با همان نسخه به نمایش درمیآید. وی درباره جلسهاش با دکتر ایوبی گفت: من فقط یک جلسه با دکتر ایوبی داشتم که در همان روزهای اولیه مدیریتشان (چند ماه قبل) بود و درباره مسایل کلی سینما با هم صحبت کردیم نه درباره فیلم خودم. بنیاعتماد گفت: مراحل پروانه نمایش فیلم «قصهها» طی یک روال طبیعی، همانند همه فیلمها انجام شد.
این کارگردان در پایان در پاسخ به اینکه برای فیلم جدیدش درخواست پروانه ساخت داده است، مطرح کرد: هر زمان فیلمنامه فیلم جدیدم آماده شود برای دریافت پروانه ساخت اقدام خواهم کرد. فیلم «قصهها» که در سال 90 با نگاهی به شخصیت فیلمهای قبلی بنیاعتماد ساخته شده است در آن بازیگرانی چون گلاب آدینه، صابر ابر، فرهاد اصلانی، بابک حمیدیان، نگار جواهریان، ریما رامینفر، حبیب رضایی، عاطفه رضوی، مهراوه شریفینیا، محمدرضا فروتن، شاهرخ فروتنیان، باران کوثری، پیمان معادی، فاطمه معتمدآریا، حسن معجونی، مهدی هاشمی و... ایفای نقش کردهاند.
مذاکره ایوبی با کارگردانهای سرشناس
ایسنا- حجتالله ایوبی در دیدار با عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، رخشان بنیاعتماد، بهمن فرمانآرا و خسرو سینایی، طرحهای آنها را برای ساخت فیلم جدیدشان بررسی و قول مساعد داد تا بهزودی شرایط فیلمسازی برای این پنج کارگردان را فراهم کند. رییس سازمان سینمایی کشور در سه ماه گذشته که بر مسند مدیریت کشور نشسته است با پنج کارگردان سرشناس که سالهاست شرایط فیلمسازی برایشان کمتر فراهم بوده، جداگانه دیدار و ایدهها و طرحهای آنها را برای ساخت یک فیلم جدید بررسی کرده است.
در این جلسات، ایوبی ایدهها و فکرها و پروژههایی که در چند سال گذشته در ذهن این پنج کارگردان بوده را شنیده و دلایل فراهم نشدن شرایط فیلمسازی برای آنها را بررسی کرده است. در پی این جلسات، قرار است ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، رخشان بنیاعتماد، بهمن فرمانآرا و خسرو سینایی طرحهای خود را به سازمان سینمایی ارایه دهند تا پس از بررسی، شرایط ساخت آنها را مهیا شود. تاکنون فرمانآرا و تقوایی، ایده و طرح اجرایی خود را برای ساخت فیلم بعدیشان به سازمان سینمایی ارایه دادهاند و احتمالا باید بهزودی شاهد ارایه طرح از سوی سه کارگردان دیگر و شروع روند ساخت فیلم توسط آنها پس از سالها باشیم.
جشنواره دوبی جایزه 30 هزار دلاری برای «ماهی و گربه»
مهر- در دهمین جشنواره بینالمللی فیلم دوبی، هیات داوران شب 13 دسامبر جایزه ویژه خود را به فیلم «ماهی و گربه» اهدا کرد. جایزه 30 هزار دلاری این جشنواره از سوی هیات داوران به سپهر سیفی، تهیهکننده این فیلم اهدا شد. دهمین جشنواره فیلم دوبی از تاریخ 6 تا 14 ماه دسامبر (15 تا 23 آذرماه) در امارات برگزار شد. در جشنواره امسال 174 فیلم از 57 کشور جهان به نمایش درآمد که بیش از یکصد فیلم در کشورهای عربی ساخته شده بودند. «ماهی و گربه» در یک سکانس- پلان 130 دقیقهای پس از یک ماه تمرین در مکان موردنظر در یک شبانهروز ساخته شد. این فیلم ماجرای گروهی از دانشجویان و جوانان را تعریف میکند که در جریان سفر به شمال کشور و حضور در یک اردو درگیر ماجراهایی میشوند. فیلمبرداری این فیلم که برای یک پلان- سکانس کامل طراحی شده به مدیریت محمود کلاری انجام گرفته است. فیلم «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری پیش از این نیز جایزه بخش افقهای جشنواره ونیز و جایزه بهترین فیلم جشنواره لیسبون پرتغال را دریافت کرده بود.