یک تکه خاطره گرم
واضح بود که دلهره دارد، چند بار مسیر آشپزخانه تا پنجره آن طرف هال را رفت و بازگشت.
موبایلش در دستش بود و هر چند ثانیه یکبار به صفحهاش نگاه میکرد، دفعه نهم یا دهم که به پنجره رسید، چند ثانیه ایستاد و از پنجره به خیابان خیره شد.
خیابان تاریک و خلوت که برف سرتاسرش را پوشانده بود. لحظهای به فکر فرورفت و صدای تلفن او را به دنیای واقعی
پرت کرد.
دوید و خودش را روی مبل انداخت. تلفن را از روی میز قاپید، لحظهای از دستش سر خورد و دوباره در مشتش جاگیر شد.
با صدای لرزان سلام کرد، خودش بود، صدای نازک و دلنشین معشوقهاش. بعد از چند ثانیه به خودش آمد و آرام شد. آرامشی که این چند وقت سراغش نیامده بود. این چند وقت یعنی از آن روزی که خبر خیانت معشوقهاش را دهان به دهان شنیده بود تا همین لحظه، حالا انگار خالی شده بود، حالا که تایید این شایعه را از خود معشوقه شنیده بود، از همان دیشب که در اساماسی گفته بود باید کمی با هم حرف بزنند او مطمئن بود قرار است همینها را بشنود ولی با این حال صبر کرد تا خود او تایید کند، حالا از همه چیز مطمئن بود. او را به شام دعوت کرد. آخرین حرفها را با هم بزنند، معشوقهاش انتظار هر واکنشی را داشت به جز دعوت به صرف شام. تلفن را قطع کرد و آرام از روی مبل بلند شد و به آشپزخانه رفت.
زودپز را از داخل کابینت بیرون آورد و کمی آب داخلش ریخت. از کابینت دیگر در زودپزی را که سفارش داده بود و برایش ساخته بودند بیرون آورد. در دیگی که یک دایره وسطش خالی بود.
در دیگ را دور گردن خود بست و پیچش را محکم کرد، دیگ را روی گاز گذاشت و روشنش کرد. آرام و با دقت سرش را درون دیگ کرد و به اندازهای خم شد که دور گردنش به بدنه دیگ کیپ شد.
با دستانش در را به بدنه چسباند و پیچش را محکم کرد، با دست راستش آرام پیچ شعله گاز را پیدا کرد و کمی آن را چرخاند، شعله گاز بیشتر شد، چند دقیقه گذشت و صدای سوت دیگ شنیده میشد او با دستانش به دیوار و بدنه گاز چنگ میزد، فشار زیادی را تحمل میکرد، هر لحظه که میگذشت صدای سوت دیگ بیشتر میشد و چنگ زدنهای او شدیدتر، انگار به روح خود چنگ بزند و چیزی را طلب کند، صدای فریاد خفیفی از درون دیگ شنیده میشد.
صدای سوت کل فضای خانه را پر کرده بود، او مشت به دیوار میکوبید، صدای انفجار دیگ تا چند ساختمان آن طرفتر رفت، بدن بدون سر او روی زمین افتاد و خون کف آشپزخانه را پر کرد، مقدار زیادی از مغزش به دیوار پاشیده شده بود، دود سیاه کل خانه را پرکرده بود ولی این دود سیاه باعث نمیشد که تکه قرمز مغزی که داخل بشقاب روی میز افتاده بود، دیده نشود؛ تکه مغزی که شاید مملو از خاطرات بود، غذا آماده بود کاش معشوقهاش هرچه زودتر میآمد، یک تکه خاطره گرم در آن هوای سرد میچسبید.
معراجیهای ده نمکی 6 کشته داد
گروه فرهنگ- انفجار مواد منفجره جنگی برای فیلمبرداری یکی از صحنههای آخرین فیلم مسعود دهنمکی شش کشته به جا گذاشت.
جواد شریفی، مدیر جلوههای ویژه، رضا فرجی جانشین تولید به همراه پسرش و رنجبر، مدیر شهرک سینمایی دفاع مقدس از کشته شدگان این حادثه هستند.
این انفجار علاوه بر شش کشته، 12 مجروح نیز داشته است که به بیمارستان منتقل شدند.
شنیدههای خبرنگار «جهان صنعت» از روایت یک شاهد عینی از حادثه حاکی است برای فیلمبرداری یکی از آخرین صحنههای باقیمانده از فیلم معراجیها به کارگردانی مسعود دهنمکی باید یک مینیبوس را منفجر کنند.
این چهار نفر که نامشان ذکر شد، در خودرو سمند، شریفی، مدیر جلوههای ویژه به تماشای انفجار نشسته بودند.
انفجار بسیار مهیب بوده و موجب انفجار مخزن گاز خودرو جواد شریفی شده است. به گفته این شاهد عینی، خودرو سمند منفجر شد و به هوا رفت و از سرنشینانش چیزی به جا نماند.
یک کارگر صحنه و بدلکاری که سوار بر اتومبیل بود نیز از دیگر کشته شدههای این حادثه هستند. مرتضی مولایی یکی از نیروهای خدمات که در این حادثه آسیب دیده بود بلافاصله به بیمارستان شهدای هفتم تیر شهرری منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. سایر مجروحان این حادثه نیز به بیمارستانهای دیگر منتقل شدند. حمید عرب شهیری، طراح صحنه و لباس سریال نیز مصدوم شده بود که به صورت سرپایی درمان شد.
عباس شوقی، عضو هیاتمدیره انجمن جلوههای ویژه خانه سینما گفت: مواد منفجره جنگی بوده و دست ما به هیچ جایی بند نیست چون مسوولان حفاظتی و حراستی اجازه نمیدهند چنین موادی را که مخصوص استفاده در فیلم است، وارد کنیم و به همین دلیل مجبوریم از مواد منفجره جنگی استفاده کنیم.
شوقی با اشاره به اینکه حدود 600 فیلم و تجربه حضور در چنین صحنههایی را دارد، گفت: همه چیز بازی سیاسی شده و با وجود اعتراضهایی که ما همواره در این باره داشتیم هیچ اتفاق نیفتاده است و به دلیل اینکه مجبور به استفاده از مواد منفجره جنگی بودیم، شاهد کشته شدن چند نفر از عوامل فیلم «معراجیها» هستیم.
در ایران هم میتوان «گتسبی بزرگ» را خواند!؟
تابستان 92. هرم گرما به صورتم حمله میکرد و من ملول و خسته، هیچ مقاومتی در مقابل آن از خود نشان نمیدادم. تسلیمِ تسلیم. لبانم از شدت گرما خشک و به هم چسبیده بود. آقای خوشپوش و تنومندی که کنارم در خط تاکسیهای کردستان- ونک ایستاده بود، پاکت مارلبرو را از جیبش درآورد و یک نخ سیگار را از میان انبوه سیگارها دستچین کرد. همانطور که بوی ادکلن گرانقیمتش تمام فضای بینیام را پر کرده بود، دود سیگار را با عصبانیت بیرون داد. با ژستی که هر کس او را میدید، تصور میکرد او حداقل بیش از چهار مرتبه تمام فیلمهای وسترن جان فورد را از اول به آخر و از آخر به اول دیده است. با خشمی تصنعی از من پرسید:
«اَه پس این تاکسییا کجان؟ آقا شما میدونید این تاکسی یا کدوم گوری ان؟»
بدون آنکه اجازه دهد زبان را در کام بچرخانم و کلامی حرف بزنم، ادامه داد:
«اون وقت میگن با خودتون ماشین نیارید؟!عجب غلطی کردیم ماشین نیووردیم.»
آهسته میخواستم به او بگویم اگر کمی تحمل کنید... که ناگهان صدای ریچارد مارکس بلند شد:
Wherever you go
whatever you do
I will be right here waiting for you
Whatever it takes
Or how my heart breaks
I will be right here waiting for you
«الو...سلام عزیزم... حتما... مگه میشه امشب رو یادم بره... حتما... میبینمت.»
- اگر کمی تحمل کنید، ماشین میاد.
در همین حال یک قطره عرق روی کمرم سُر خورد. دومرتبه ریچارد مارکس شروع کرد به جیغ کشیدن. دوست داشتم هیچوقت موبایلش را جواب نمیداد و من میتوانستم در گرماگرم مبارزه با گرمای تابستان به یک ترانه عاشقانه گوش دهم.
«سلام عشقم... آره دارم میرم دنبال یک کار شرکت... میشه انقدر جلوی رحمتی تابلوبازی درنیاری. خب هر خری باشه یه چیزهایی میفهمه... باشه بابا توام... خدافظ.»
خیلی گیج و منگ بودم و در حالی که سعی میکردم خودم را یک آدم متشخص نشان دهم که اصلا به سخنان مردم گوش نمیدهد، احساس کردم تمام هیکلم تبدیل به یک گوش بزرگ شده که تمام دغدغهاش یافتن خیانتهای زناشویی است. یک قطره عرق دیگر سُرید روی کمرم. هوا گرمِ گرمِ گرم بود. دو مرتبه ریچارد مارکس شروع کرد.
«سلام عزیزم... شب دیر میام خونه... خب الان چی کار کنم؟؟؟... نه لازم نیست.»
آقای شیکپوش با دست خودش به شکارچی مسافران دربستی اشارهای کرد و گفت:
«آقا دربست؟»
ماشین جلوی پایش ترمز کرد و آقای شیکپوش بدون هیچگونه چانهزنی سوار ماشین شد. من در حالی که داشتم عرق کف دستم را با کنار شلوار پاک میکردم در این فکر بودم که چطور یک نفر میتواند در آن واحد سه «عزیزم» داشته باشد. الحمدالله بالاخره تاکسی رسید و زرنگها سعی میکردند از همه جلو بزنند که با نعرههای یک خانم میانسال به اهمیت نوبت پی بردند! خدا رحم کرد که جلو نشستم. دو خانم بسیار فربه و یک مرد لاغر عقب ماشین را پر کردند.
مرد لاغر در بهترین حالت وزنش از چهل کیلو تجاوز نمیکرد و زنان از صدوبیست کیلو. کولر ماشین به تعطیلی تابستانی رفته بود و شیشه سمند تا ته پایین بود.
بحث خانمها مربوط بود به قسمت دیشب حریم سلطان بود و آقای لاغر بدون هیچ صدایی فقط نفس میکشید و اما من... با خود میگفتم: «خدا به قبر اسکات فیتز جرالد نور ببارد که «گتسبی بزرگ» را نوشت.»
نجفی در مراسم تجلیل از پیشکسوتان و هنرمندان صنایعدستی: رونق صنایعدستی موجب توسعه گردشگری میشود
گروه فرهنگ- رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری با بیان اینکه استراتژی و برنامهریزی ما در حوزه صنایعدستی و هنرهای سنتی در دو حوزه پژوهش و تحقیق و نیز صادرات و مسایل تجاری و اقتصادی تبیین میشود، گفت که باید با شناسایی بازارهای داخلی و خارجی به توسعه و رونق اقتصادی هنرهای سنتی و صنایعدستی کمک کرد.
محمد علی نجفی در سومین نشست فصلی مدیران میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری با پیشکسوتان و هنرمندان صنایعدستی که در سالن آمفی تئاتر این سازمان برگزار شد با اشاره به اینکه رونق صنایعدستی میتواند به توسعه صنعت گردشگری کمک کند، افزود: بر اساس گزارش روزنامهها و مجلات معتبر بینالمللی، ایران در سال 2014 جزو 20 مقصد برتر گردشگری جهان خواهد بود از این رو باید از همه ظرفیتهای خود برای توسعه گردشگری و پذیرایی از گردشگران خارجی استفاده کرد.
وی تاکید کرد: فضای عمومی کشور درحال حاضر امیدواریها را نسبت به رفع مشکلات افزایش داده و این فضای امید بخش حتی در سطح بینالملل نیز مشاهده میشود.
نجفی با بیان اینکه در حال حاضر در فضای عمومی بینالمللی تمایل برای سفر به ایران افزایش یافته است ادامه داد: باید از فرصتها برای سفر راحت همراه با رغبت برای گردشگران خارجی استفاده کرد.
وی افزود: صنایعدستی و صنعت گردشگری رابطه متقابل دارند؛ رونق صنایعدستی و هنرهای سنتی میتواند به رونق و توسعه صنعت گردشگری کمک کند.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: باید متناسب با فضای عمومی به وجودآمده در سطح ملی و بینالمللی برای جذب گردشگران خارجی اقدام کرد. در این میان معرفی هرچه بهتر هنرهای سنتی و صنایعدستی ایران به عنوان یکی از شاخصههای مهم هنر و زیبایی میتواند به افزایش تمایل گردشگران خارجی به ایران کمک کند.
معاون رییسجمهور در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری افتخار میکند که توفیق میزبانی و تجلیل از هنرمندان صنایعدستی را پیدا کرده است ادامه داد: تجلیل از هنرمندان صنایعدستی را تجلیل از فرهنگ و تمدن ملت ایران میدانیم.
خود را درباره تمام مسایل مرتبط با صنایعدستی و هنرهای سنتی مسوول میدانیم و در این خصوص شانه خالی نمیکنیم.
دکتر نجفی همچنین با اشاره به سخنان تعدادی از پیشکسوتان و هنرمندان صنایعدستی در این نشست افزود: خیلی خرسندم که در کنار بیان مشکلات دراین نشست به راهکارهای رفع مشکلات نیز اشاره شد هرچند بسیاری از نکاتی که در این نشست از سوی هنرمندان، فعالان و پیشکسوتان صنایعدستی بیان شد در این مدت روی آنها فکر و برای رفع این مشکلات برنامهریزیهایی آغاز شده است.
نجفی در ادامه صحبتهای خود گفت: خوشبختانه درحال حاضر فضای عمومی کشور به گونهای است که میتوان به رفع مشکلات در آینده بیش از پیش امیدوار بود از این رو باید با توجه به فرصت پیش آمده از تمامی طرفیتهای خود برای رفع مشکلات هنرهای سنتی و صنایعدستی استفاده کرد.
گفتنی است در این نشست پنج نفر از اساتید دانشگاه و پیشکسوتان هنر و صنایعدستی به ایراد سخنرانی پرداختند.
در پایان این نشست از 10 نفر از هنرمندان، فعالان و پیشکسوتان صنایعدستی و هنرهای سنتی با اهدای لوح سپاس و تندیس تجلیل شد.
راهاندازی تماشاخانهای به نام جمشید مشایخی
ایسنا- تماشاخانهای به نام «جمشید مشایخی» هنرمند قدیمی تئاتر و سینما راهاندازی شده که این روزها میزبان تئاتری به نام «نمایش اسپانیایی» است.کارگردان نمایش «نمایش اسپانیایی» درباره تماشاخانه «جمشید مشایخی» توضیح داد: این سالن، یک تماشاخانه بلک باکس است که حدود 60 نفر ظرفیت دارد.
به گفته وی این تماشاخانه نسبت به خیلی از سالنهایی که به تازگی تاسیس شدهاند امکانات خوبی دارد، البته چون سالن تازه تاسیسی است خیلی شناخته شده نیست و کمی طول میکشد تا مخاطبان با آن آشنا شوند.نمایش «نمایش اسپانیایی» نوشته یاسمینارضا و به کارگردانی بورژین عبدالرزاقی، داستان آن درباره بازیگرانی است که مشغول تمرین یک تئاتر هستند.به گفته عبدالرزاقی، نمایشنامه «نمایش اسپانیایی» توسط یاسمینارضا در سال 2004 نوشته شده است و تاکنون یک نمایشنامهخوانی از آن انجام شده و هیچ اجرای عمومی نداشته است.
این کارگردان افزود: نمایشی که بازیگران در حال تمرین آن هستند فضای کمدی دارد و وقتی از آن فضا جدا میشوند نمایش فضای غیرکمدی پیدا میکند. تماشاگر در تابلویی از نمایش خندهاش میگیرد و در تابلویی دیگر گریهاش میگیرد.نمایش «نمایش اسپانیایی» که کاری از گروه تئاتر «اندیشه یکم» است، از پنجم دیماه اجرای خود را آغاز کرده است و تا سوم بهمن هر شب ساعت 20 به اجرایش ادامه میدهد.
تماشاخانه استاد جمشید مشایخی بالاتر از تقاطع میرداماد خیابان قبادیان، سرای کاووسیه، پلاک 53 واقع است.
«تانگوی تخممرغ داغ» به تالار وحدت میرود
مهر- هادی مرزبان که از اجرای نمایش «تانگوی تخممرغ داغ» نوشته اکبر رادی در جشنواره تئاتر فجر انصراف داده است، از احتمال اجرای این اثر نمایشی در بهار 93 در تالار وحدت خبر داد.
مرزبان در این باره گفت: با وجود اینکه دبیر جشنواره تغییر کرده است باز هم نمیتوانم نمایش «تانگوی تخممرغ داغ» را در جشنواره تئاتر فجر به صحنه ببرم چون دکور نمایش بسیار سنگین است و بیشتر از سه هفته ساخت آن طول میکشد بنابراین ما نمیتوانیم خودمان را به جشنواره برسانیم.
وی افزود: اگر هزینههای ساخت دکور تامین میشد میتوانستیم در جشنواره تئاتر فجر اجرا داشته باشیم که متاسفانه این اتفاق نیفتاد بنابراین من دو روز است که تمرینهای نمایش را تعطیل کردهام تا نمایش سر فرصت برای اجرای عمومی آماده شود. طبق صحبتهایی که شده به احتمال 90 درصد «تانگوی تخممرغ داغ» اردیبهشت 93 در تالار وحدت به صحنه خواهد رفت البته مذاکرات نهایی طی چند روز آینده انجام خواهد شد.
هادی مرزبان نمایشنامه «تانگوی تخممرغ داغ» را شهریور 91 با حضور بازیگرانی چون فردوس کاویانی، فرزانه کابلی، بهرام ابراهیمی، روحالله کمانی، آزیتا خرمی، یاسمین عریشا و سارا همتی در دومین دوره از جلسات نمایشنامهخوانی بنیاد رادی روخوانی کرده بود.
اجرای ولادمیر استانیفسکی در ایران
ایلنا- ولادمیر استانیفسکی (کارگردان سرشناس تئاتر جهان و دستیار سابق یرژی گروتفسکی) به ایران میآید تا در سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به اجرای نمایش بپردازد.
این کارگردان که اجراهای مختلفی را در سطح جهان داشته، کارگردان هنری «تئاتر گارجنیدزه» کشور لهستان است.
گروه تئاتر «گارجنیدزه» به دعوت «گروه نمایشی آو» به ایران میآید و علاوه بر تهران در یکی دیگر از شهرهای ایران هم اجرا خواهد داشت.
این گروه قرار است نمایش «پتیان اوراتوریو» را در تالار وحدت تهران به صحنه ببرد. در این اجرا که تجربهای متفاوت است، تعدادی از هنرمندان ایرانی هم استانیفسکی را همراهی میکنند.
استانیفسکی همکاری بسیار نزدیکی با گروتفسکی داشت و در پروژههای مختلفی دستیار این کارگردان سرشناس جهان بود.
وی و تادئوش کانتور بعدها راه خود را از گروتفسکی جدا کردند و هرکدام به صورت مستقل تئاتر تجربی خود را پایهگذاری کردند.
پیش از این نیز گروه نمایشی «آو» به سرپرستی و کارگردانی بابک مهری اثر« گیل گمش» را در «جشنواره تئاتر شگفتانگیز گارجنیدزه» اجرا کرده بود و حالا حامی مالی و معنوی اجرای گروه «گارجنیدزه» در جشنواره سی و دوم تئاتر فجر است.
استانیفسکی قرار است در مدت زمان حضورش در ایران علاوه بر اجرای تئاتر ورک شاپ هم برگزار کند.
سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از 26 دیماه تا 12 بهمنماه در تهران برگزار میشود.
«شعله» سه بعدی روی پرده سینماهای هند
فارس- نسخه سه بعدی و مرمت شده فیلم کلاسیک «شعله» به روی پرده سینماهای هند رفت. «شعله» سهبعدی در حالی در هند اکران عمومی شد که بسیاری از تحلیلگران اقتصادی سینما این پرسش را مطرح کردند که چرا چنین کاری صورت گرفته است.
این تحلیلگران سینمایی میگویند تمام مردم هند (از جوان گرفته تا پیر) طی سالهای گذشته «شعله» را روی پرده سینما، نوار ویدیو، دیویدی و صفحه تلویزیون دیدهاند.
به همین دلیل آنها عقیده دارند در حال حاضر اشتیاق چندانی برای تماشای دوباره این اکشن وسترن معروف و پرطرفدار در روی پرده سینماها وجود ندارد.
اما تهیهکنندگان فیلم با تاکید بر روی این نکته که «شعله» جدید سه بعدی است و ماجراجوییهای فیلم را به صورت جدیدی به نمایش میگذارند، عقیده دارند تماشاگران از آن استقبال خوبی خواهند کرد.
«شعله» درسال 1975 به روی پرده سینماهای هند رفت و با استقبال گسترده تماشاگران و منتقدان هندی روبهرو شد. این فیلم در عین حال، شهرت بینالمللی بسیار زیادی هم دارد.
«قاتل بیمزد» مزد خود را از تماشاگران گرفت
گروه فرهنگ- نمایش قاتل بیمزد نوشته اوژن یونسکو و به کارگردانی «محمد فاتحی» به علت استقبال مخاطبان تا 20 دیماه تمدید شد.
در روزهای گذشته قاتل بیمزد میزبان حمید پورآذری، اصغر دشتی، شبنم قلیخانی و اسماعیل میهندوست بوده است.
در این نمایش نقشآفرینی برعهده پرنده علایی، مجتبی قربانی، علی کوشا، الهه حاجیزاده، امیر سلیمانی، حسام شریفی، مهشید نوروزی، شیما فرشتیان، پدرام پیراسته و محمد حمیدی است.
لازم به ذکر است این نمایش همه روزه به غیر از شنبهها ساعت 19:15 در تماشاخانه سه نقطه سالن استاد رکنالدین خسروی به روی صحنه میرود علاقهمندان میتوانند جهت خرید بلیت به سایت تیوال یا سیگذر مراجعه کنند.