جواد مجابی: منصور کوشان از کوشندگان جدی هنر و ادبیات بود
ایسنا - جواد مجابی با اظهار تاسف از درگذشت منصور کوشان، او را از کوشندگان جدی هنر و ادبیات توصیف میکند.
این نویسنده و شاعر درباره منصور کوشان که بهتازگی از دنیا رفته، گفت: شخصا از درگذشت شاعر، قصهنویس، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار بزرگ ایرانی که در نروژ درگذشت، اندوهگینم. شخصیت منصور کوشان در دو زمینه اهمیت داشت؛ یکی روزنامهنگاری و دیگری در زمینه آثار آفرینشی. او روزنامهنگاری را از جوانی آغاز کرده بود. کوشان که در اصفهان به دنیا آمده بود در همان شهر با «جُنگ اصفهان» همکاری میکرد و بعد با مجلههای «تکاپو»، «آدینه»، «دنیای سخن» و «بوطیقای نو» همکاری کرد. او در خارج از ایران هم «جُنگ زمان» را منتشر میکرد.
وی افزود: کوشان به عنوان یک روزنامهنگار متعهد به فرهنگ و هنر ایران پرداخته است. او غالبا نشریات ادبی را سردبیری کرده است. در دورهای که در دهه 70 «تکاپو» را منتشر میکرد، من، دکتر رضا براهنی و محمد مختاری به عنوان شورای نویسندگان با او همکاری میکردیم. او از کوشندگان جدی هنر و ادبیات معاصر بود که زندگیاش را وقف فرهنگ ایران کرد.
مجابی همچنین گفت: فعالیت اصلی کوشان با مجله «گردون» شروع شد و بعدها به تدریج در نشریات دیگر هم قلم زد و کل زندگیاش را که با آثار ادبی و روزنامهنگاری آغاز شده بود با همین فعالیتها به پایان رساند. کوشان در سالهایی که ایران نبود وقتش را صرف تحقیق در ادبیات کهن ایران و اساطیر کرد. او مقالاتی هم درباره ادبیات معاصر منتشر کرده است. کوشان از آدمهایی است که بهطور حرفهای به ادبیات و روزنامهنگاری پرداخته و از چهرههای شاخص در این زمینه بوده است.
مجابی در ادامه گفت: از منصور کوشان در زمینه آثار آفرینشی حدود 11 رمان و داستان کوتاه منتشر شده که اولین آنها رمان «محاق» است. او در زمینه نقد، بررسی و شناخت نیز پنج مجموعه منتشر کرده است که اولین آنها «ایران، ایرانی و ما» نام دارد. در مورد ایبسن هم تحقیق مفصلی انجام داده است. او چهار مجموعه شعر منتشر شده هم دارد که اولین آنها «سالهای شبنم و ابریشم» نام دارد. کوشان شش نمایشنامه هم منتشر کرده که «قربانیان خواب پنهان» عنوان اولین آنهاست البته بعضی از آثار کوشان هنوز منتشر نشدهاند. او کارهایی هم در دست انتشار داشت که امیدوارم منتشر شوند. رمانهای «مهاجر» و «شاهد» و مجموعه داستانهای «این مادران» و «آوازهای خاموش در تبعید» از جمله این آثار هستند.
مجابی سپس گفت: کوشان در نقد و بررسی و شناخت کتاب «جستوجوی خرد ایرانی» را نوشته که منتشر شده است. همینطور کتابی را با عنوان «زندگی و اندیشه مانی حیا و شهابالدین سهروردی» درباره این دو شخصیت نوشته است. «هستیشناسی داستان فارسی» هم از دیگر آثار اوست. کوشان در زمینه شعر چهار مجموعه دیگر هم دارد که احتمال دارد بعضی از آنها منتشر شده باشند. این چهار مجموعه عبارتند از «خطابههای زمینی»، «مولودیهای رویا»، «ترانههای هزاره کهن» و «گفتسنگها». کوشان حدود 9 نمایشنامه هم داشت که برای چاپ آماده بودند اما نمیدانم منتشر شدند یا نه.
وی اضافه کرد: کار مهمی که کوشان انجام داده انتشار «جُنگ زمان» است. این جُنگ دربرگیرنده مهمترین مقالات تحقیقی نویسندگان، شاعران و محققانی است که در خارج از ایران فعالیت کردهاند و شماره اول آن در سال 1388 منتشر شده است. من حدود 9 شماره از این جُنگ را خواندهام و به نظرم جُنگ ادبی ممتازی است که انتشار آن تا همین اواخر ادامه پیدا کرد. در ایام بیماری کوشان قرار بود شمارهای مخصوص جهت بزرگداشت او منتشر شود و از نویسندگان داخل و خارج دعوت شده بود دربارهاش بنویسند که احتمالا بهزودی منتشر میشود. من هم در آن شماره درباره او یادداشتی نوشتهام.
منصور کوشان، نویسنده و شاعر ایرانی مقیم نروژ که پنجم دیماه سال ۱۳۲۷ در اصفهان به دنیا آمده بود، یکشنبه، 27 بهمنماه در سن 65 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان از دنیا رفت.
محاق؛ خواب صبوحی و تبعیدیها؛ آداب زمینی؛ زنان فراموششده؛ دهان خاموش؛ راز بهارخواب؛ واهمههای مرگ؛ واهمههای زندگی؛ قربانیان خواب پنهان؛ بودن از نبودن؛ یک بار دیگر، یک بازی دیگر؛ کسوف عروسکها؛ محفل عاشقان؛ بازیهای پنهان؛ مفهوم دیگر الفبا؛ سالهای شبنم و ابریشم و قدیسان آتش و خوابهای زمان از جمله آثار برجامانده از منصور کوشان هستند.
درباره «جمجمهای در کانامارا» به کارگردانی علی پروشانی: نمایشی که در آن چرت نمیزنید
المیرا حسینی - راستش همه چیز شکل بهتری پیدا میکرد اگر آن آقای تماشاچینما برای هر قسمت بینمک و بانمک نمایش به صورت نامتعارف و بلندی نمیخندید و وسوسه خفه کردنش با بند کیفم در تمام مدت اجرا همراهم نبود.
دوستی دارم که خود کارگردان تئاتر است و میگوید ملاکش برای خوب یا بد بودن یک نمایش این است که در طول اجرا نخوابد و اگر با اثری کسلکننده مواجه شود، بازیگر با صحنه مردی مواجه میشود که سرش را به پشتی صندلی تکیه داده و به خواب عمیقی فرو رفته است. از این نظر جمجمهای در کانامارا میتواند اثر موفقی باشد چون لااقل داستانی دارد که مخاطب را تا پایان کار جذب خود میکند.
رازی که با گرههای متفاوتی همراه است در سه صحنه کار، یکی یکی باز میشوند.
«جمجمهای در کانامارا» داستان سرراستی دارد. در این آشفته بازاری که گروههای تئاتری گمان میکنند پیچیدن داستان در لایههای گوناگون و استفاده از استعارههای عجیب و غریب، روش خوبی برای متفاوت نشان دادن اثرشان است و هر چه قدر مخاطب گیجتر شود و دریافت کمتری از اثر نمایشی داشته باشد آن را به حساب نقطه قوت کار میگذارند، دیدن «جمجمهای در کانامارا» امیدوارکننده است. گروه جوان «دیب» یک اثر رئالیستی را روی صحنه بردهاند و با هرچه واقعیتر کردن دیالوگها، روی رئالیستی بودن اثر تاکید دارند. داستان درباره دو مردی است که در گورستان کار میکنند و با نبش قبر آدمهای مختلف، قبرها را خالی مینمایند اما وقتی به قبر همسر یکی از گورکنها میرسند، گور را خالی میبینند و این روشی است بر باز شدن رازی کهنه که تا پایان مخاطب را همراه خود میکند.
نمایشنامه که اثری از مارتین مک دوناف است با وجود روشن و سرراست بودن تا پایان بیننده را در حالت تعلیق نگه میدارد و دست آخر هم قضاوت را بر عهده مخاطب میگذارد.
این را بگذارید در کنار بازی راحت و قابل قبول شخصیت اول که داستان حول محور او میگذرد. نتیجه، کار استانداردی است که مخاطب را تا پایان نمایش جذب خود میکند اما چیزی که هرچند در طول اجرای تئاتر خنده را روی لب مخاطب مینشاند تا حدود زیادی ناشیانه و بیمحاباست، استفاده از شوخیهایی است که بهطور مستقیم و غیرمستقیم به مسایل جنسی اشاره دارد. حربهای که نویسندهها برای جذاب کردن اثرشان از آن استفاده میکنند، گاهی نابجا مورد استفاده قرار میگیرد و گل درشت به نظر میرسد.
اما با وجود نقاط قوت این اثر، نمیتوان چشم روی حداقلهایی بست که یک کار باید داشته باشد و «جمجمهای در کانامارا» فاقد اینها بود. آنچه بیش از همه توی ذوق میزند، بیشناسنامه بودن کار است. اینکه هیچ بروشوری وجود ندارد که بتوان از روی آن مشخصات اثر نمایشی را مشاهده کرد.
شاید حداقل حق مخاطب از یک اثر نمایشی، داشتن اطلاعات کافی پیش از اجراست. همچنین تاخیر در شروع نمایش، آفت چنین کارهایی است که گریبان این نمایش را هم گرفته است. (اجرای ویژه روزنامهنگاران با 20 دقیقه تاخیر همراه بود. ) از طرفی متاسفانه کمبود سالنهای نمایشی از یکسو و اختصاس نیافتن سالنهای اندک موجود به گروههای جوان سبب شده تا هر مکانی با اندک تغییر و نورپردازی تبدیل به سالن نمایشی شود.
در این به اصطلاح «تماشاخانه» بسته به اینکه کجای اتاق نشسته باشید، بخشی از نمایش را از دست خواهید داد و باید از طریق صدای بازیگران، داستان را دنبال کنید. از طرفی بازی سایر بازیگران آنطور که باید با داستان همراهی نمیکند. لکنت پلیس داستان خوب از کار درنیامده و فاکتوری که قرار است یک شخصیت ضعیفالنفس را به بیننده القا کند، باعث تشویش مخاطب میشود.
از طرفی این را میتوان در مورد جوانی که قرار است نقش یک نوجوان پرشر و شور و بیمغز را بازی کند هم صادق است. جوان که قرار است نماد بلاهت باشد با حرکات عجیب و غریب دست و پایش و لحن نامتعارف ادای کلام، چشم و گوش بیننده را خسته میکند. از طرفی دلیل آن همه تحقیری که متوجه این شخصیت در طول داستان میشود، قابل درک نیست و این مساله بیش از آنکه معلول متن نمایش باشد، ریشه در بازی ناقص جوان دارد. شخصیت دیگر این اثر که پیرزن دائمالخمری است که وقت خود را به قمار میگذراند نیز تنها با نیش تماممدت باز وی در طول اجرا ختم میشود.
در اثری که قرار است مخاطب را از سالنهای نسبتا راحت و تا حدودی استاندارد تماشاخانه ایرانشهر و تئاتر شهر به طبقه چهارم خانهای قدیمی بکشاند، کار بسیار سختتر خواهد بود؛ کار سختی که باید منتظر ماند و دید «جمجمهای در کانامارا» از پس انجامش برخواهد آمد؟
نجات گیشه سینما با «شهرموشها 2» و «بربادرفته»
ایسنا- منیژه حکمت اظهار امیدواری کرد که دو فیلمی که در حال تهیه آن است باعث نجات گیشه سینما در سال آینده شود.
این تهیهکننده سینما گفت: با ارزیابی آثار به نمایش درآمده در جشنواره فجر باید متاسف شد از اینکه سال بعد اکران موفقی را نخواهیم داشت و سینما با این فیلمها ورشکسته میشود درحالی که فکر میکردیم این قضیه مدیریت میشود و مشکل خاصی پیش نیاید. متاسفانه آن اتفاقی که منتظرش بودیم رقم نخورد. حکمت با اشاره به دو فیلمی که نوید اکران موفق آنها را در سال آینده میدهد، گفت: «شهرموشها 2» به کارگردانی مرضیه برومند قطعا میتواند سه ماه سینما را نجات دهد و اکران موفقی در سال آینده داشته باشد.
وی فیلم دوم را «بربادرفته» به کارگردانی رضا عطاران عنوان کرد و ادامه داد: این فیلم موضوع کمدی و جذابی دارد و امیدواریم تا آخر فروردینماه کلید بخورد و قطعا مخاطبان زیادی را به سالنهای سینما خواهد کشاند.
این تهیهکننده افزود: با این دو فیلم که از بخشخصوصی میآید امیدواریم اکران را نجات دهیم در غیر این صورت آینده خوبی رقم نخواهد خورد.
حکمت در پایان گفت: چیزی که در حال حاضر به سینما آسیب میزند، بودجههای دولتی است که امیدوارم بخش دولتی با بودجههایش پایش را از سینما بیرون بکشد ضمن اینکه باید تکلیف این بودجههایی که به برخی فیلمها اختصاص پیدا میکند، هزینهها، فروش و ارتباط با مخاطب این آثار روشن شود.
احتمال انتشار «کلنل» تا آخر سال
ایسنا- رمان «کلنل» محمود دولتآبادی در صورت گرفتن مجوز نشر، تا پایان امسال منتشر میشود. در پی پایان تعلیق نشر چشمه، بهرنگ کیائیان از مسوولان این نشر درباره این کتاب که بیش از پنج سال است در انتظار مجوز چاپ است، گفت: در صورتی که مجوز چاپ رمان «کلنل» تا یک هفته، 10 روز آینده صادر شود، این رمان را در اسفندماه و تا پیش از پایان سال منتشر میکنیم. وی با اشاره به ویراست نهایی این کتاب که به وزارت ارشاد داده شده است، گفت: درباره انتشار «کلنل» قولهای شفاهی داده شده، اما مجوز چاپ کتاب هنوز صادر نشده است. در عین حال، علی شجاعی صائین، مدیر اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره صدور مجوز چاپ رمان «کلنل» گفت: این کتاب هنوز برای بررسی مجدد به دست ما نرسیده و در صورت بررسی مجدد، طبق روال معمول درباره آن اعلام نظر خواهد شد. رمان «کلنل» که در ایران با نام «زوال کلنل» در سال 87 برای کسب مجوز نشر ارایه شده و هنوز اجازه انتشار نیافته است، آبانماه امسال برنده جایزه «یان میخالسکی» 2013 سوییس شد. دولتآبادی همچنین با نسخه ترجمه این رمان نامزد جایزه ادبی آمریکا برای بهترین کتاب ترجمه به زبان انگلیسی بود و نامش در فهرست نامزدهای اولیه جایزه بوکر آسیا نیز قرار گرفت.
رونمایی از «شکستناپذیر» آنجلینا جولی
مهر- بخشهای کوچکی از فیلم جدید آنجلینا جولی در مقام کارگردان که درباره یک قهرمان المپیک و قهرمان جنگ است، پخش شد.
این فیلم که تا آخر سال به اکران عمومی در میآید درباره قهرمانی به نام لویی زامپرینی است. بخشهای کوچکی از فیلم «شکست ناپذیر» یکشنبه 16 فوریه برای اولین بار در شبکه تلویزیونی ان.بی.سی پخش شد. پیشنمایش این فیلم که دومین فیلم ساخته جولی به عنوان کارگردان است، پس از فیلم اول او «سرزمین خون و عسل» محصول سال 2011، در سال 2014 به نمایش عمومی در میآید. در این آنونس که تام بروکا آن را روایت کرده، بخشهایی از داستان زندگی قهرمان جنگ و المپیک لوییس (لویی) زامپرینی روایت میشود. در این فیلم جک اوکانل در نقش این قهرمان ایفای نقش کرده است. او پس از سقوط هواپیمایش در جنگ جهانی دوم، 47 روز بین مرگ و زندگی در تقلا بود و سرانجام توسط نیروی دریایی ژاپن دستگیر و به کمپ اسرای جنگی فرستاده شد. این فیلم با اقتباس از کتاب پرفروش لورا هیلنبراند ساخته شده و در آن دامنال گلیسون، فین ویتروک، گارت هدلوند، جان ماگارو، آلکس راسل و میاوی بازیگر ژاپنی که برای اولین بار در فیلمی انگلیسی بازی کرده، ایفای نقش کردهاند.
دلجویی صداوسیما از بختیاریها
ایرنا- مدیرکل روابطعمومی سازمان صداوسیما از سفر قائممقام رییس رسانه ملی به خوزستان و دلجویی وی از بختیاریها خبر داد. سیدتقی سهرابی گفت: گروهی که عزتالله ضرغامی دستور داده بود ماجرای سریال «سرزمین کهن» را پیگیری کنند، به سرپرستی حجتالاسلام موسویمقدم به خوزستان سفر میکند. وی ادامه داد: اعضای این گروه متشکل از کارشناسان رسانه است. آنها با ائمه جمعه و نماینده ولیفقیه در خوزستان و نمایندگان این استان در مجلس دیدار خواهند داشت. سهرابی عنوان داشت: این گروه همچنین با کسانی که از بخشهایی از سرزمین کهن دلخور شده بودند، دیدار میکنند و به بررسی اتفاق روی داده جهت تنویر افکار عمومی میپردازند. هرچند که گفتوگوهای تلفنی بسیاری انجام شده و سوءتفاهم تا حد بسیاری مرتفع شده است. وی گفت: این موضوع برای رییس سازمان صداوسیما از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود به همین دلیل این گروه به خوزستان سفر میکنند. امیدواریم نتیجه و جمعبندی این سفر هرچه سریعتر مشخص تا تکلیف ادامه پخش سرزمین کهن نیز مشخص شود. طی روزهای اخیر قوم لر بختیاری در اعتراض به دیالوگهایی از سریال سرزمین کهن اقدام به تجمع مقابل فرمانداری دزفول کرده بودند.