دولت آبادی در شب کافکا مطرح کرد: او یک پدیده گنگ است
شب فرانتس کافکا یکصد و هفتاد و هفتمین شب مجله بخارا بود که با همکاری سفارت جمهوری چک، بنیاد فرهنگی ملت و نشر ماهی غروب یکشنبه 9 آذرماه 1393 با حضور دانشجویان رشته زبان و ادبیات آلمانی و شخصیتهای ادبی و با شرکت اوتو گراف وابسته فرهنگی آلمان و برنهارد ویدر، وابسته فرهنگی اتریش در ایران برگزار شد.
در ابتدا علی دهباشی ضمن خیرمقدم به پتر اشتپانک، سفیر چک در ایران، بخش فرهنگی سفارت آلمان و سخنرانان و دیگر حاضران از وی دعوت کرد تا این نشست را آغاز کند.
پتر اشتپانک با تشکر از مجله بخارا و نشر ماهی برای برپایی شب فرانتس کافکا از دلیل اهمیت فرانتس کافکا در کشور خود سخن گفت: «دو هفته پیش ما بیستوپنجمین سالگرد پایان حکومت کمونیسم را بر چکسلواکی جشن گرفتیم و در اینجا ارتباط جالبی با کافکا وجود دارد. در 1964 کنفرانسی بینالمللی درباره کافکا در پراگ برگزار شد. رییس این کنفرانس ادوارد گوچتیکا بود و به آثار کافکا پرداخته شد که پس از پایان دوران کمونیسم این آثار توانست به زبان چک و دیگر زبانهایی که در چکسلواکی بود، ترجمه شود و به این ترتیب سلطهای که کمونیسم بر چکسلواکی داشت پایان گرفت. پس از کنفرانس کافکا در 1965 کنگره چکسلواکی را داشتیم و متاسفانه در 1968 بود که تانکهای اتحاد جماهیر شوروی وارد پراگ شدند و تا مدتی انتشار آثار کافکا در چکسلواکی ممنوع شد و در 1982 بود که تعدادی از داستانهای کافکا منتشر شد. رمانهای کافکا، محاکمه و قصر که نظام توتالیتر را توصیف میکردند اجازه انتشار نیافتند. رمان قصر در 1989 منتشر شد و به این ترتیب ما احساس کردیم که چیزی اتفاق افتاده و تغییر کرده است. سانسور و نظام توتالیتر عقبنشینی میکرد. این مساله نشان میداد که زمان دگرگون میشد و در اینجا میخواهم به این نکته اشاره کنم که چرا این نویسنده آلمانی زبان برای سفارت چک اهمیت دارد. کافکا محصول فرهنگ چند زبانی پراگ و اروپای مرکزی بود. این محیط چند زبانه طی جنگ جهانی دوم از بین رفت و به این ترتیب من فکر میکنم حفظ این میراث فرهنگی که حاصل چند زبانگی است اهمیت فراوانی دارد.
و یک بار دیگر از آقای دهباشی، مجله بخارا و شما برای حضور در این شب تشکر میکنم.»
محمود دولتآبادی سخنران بعدی این نشست بود که با بیتی از مولانا سخنان خود را آغاز کرد:
«من گرگ خواب دیده و عالم همه کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
در راه که میآمدم، بیاختیار این شعر مولانا به یاد آمد که میگوید: گنگ خواب دیده
کافکا را ما به طور پراکنده در ایران شناختیم. بیشتر از طریق مترجمانی که دغدغه انسانی داشتند نسبت به همه آدمهایی که دچار آسیبهایی میشوند که تقریبا میشود گفت که این آسیبها، آسیبهایی بعدی را با خودش میآورد. کار مهمی که در سالهای اخیر انجام گرفته که آقای علیاصغر حداد آن را انجام داده این است که این شانس را به ما داده است که با مجموعه آثار داستانی کافکا آشنا شویم.
به اینجا که میآمدم با خودم فکر میکردم خواندن آثار کافکا برای فهمیدن انسان و جهانی که در آن زندگی میکند، رنج بردن از بابت همین انسان و جهان برای تمام طول عمر کافی است. اما از آن جایی که معتقد هستم انسان فقط برای رنج بردن به جهان نیامده، فکر کردم که از مائدههای زمینی، از غزل حافظ، از غزلیات مولانا هم نباید غافل شد به این جهت که رنج با عشق قابل تحمل میشود. من حق ندارم در مورد کافکا به صورت جامع صحبت کنم برای اینکه جامع آثار او اکنون به ما رسیده است.
همیشه فکر کردم که کافکا واقعا یک سوال است، یک استفهام است، یک پدیده گنگ است. این گنگی چرا همواره با ماست. انسان آثار ادبی را میخواند و از آن میگذرد، از این آثار برخوردار میشود یا نمیشود. ولی هستند نویسندگانی که همیشه با انسان هستند. چرا کافکا اینقدر مهم است. تمثیلهایی که کافکا به کار میبرد، به صورت داستان به حکایات ما در نوع حکایات سعدی نزدیک میشود ولی عمیقا روی زمین. این چه اقتداری است که او دارد که در کوتاهترین بیان مهمترین نکات انسانی را میتواند بنویسد با آن پایانهای معجزهآسا در یک داستان کوتاه. وقتی شما آن داستان کوتاه را میخوانید، از شما جدا نمیشود. کافکا فقط از جهت خودش اهمیت ندارد بلکه بابت تاثیری که روی تمام قرن بیستم اروپا گذاشت و این تاثیر به ما هم رسید خیلی مهم است. گمان میکنم ولفانگ بورشت میتوانست نویسنده باشد، نویسنده درخشانی هست ولی بدون درک کافکا نمیتوانست چنین نویسندهای باشد که من به عنوان یک همکار همیشه دچار غبن جوانمرگی او، بر اثر نکبت جنگ شدم. بکت نمیتوانست مثل بکتی باشد که حالا از او نام میبریم اگر از درک کافکا عبور نکرده بود. حتی کامو، آن درنگهایی که کامو در آثارش دارد در نگاهش، انسان فکر میکند که کلید این استفهام را در دست کافکا میبیند.
در کشور ما وقتی به صادق هدایت میگوییم مامای ادبیات مدرن ایران، همیشه آثار کافکا که آمیخته است با او در منظر ما پدید میآید. من که دانشجوی ادبیات هستم باید بگویم مفتخرم که یکی از آثار من در زبان آلمانی در کنار کافکا دیده شد.
به این ترتیب این گنگ خواب دیده فرصت این را نداشت که فکر کند یک روزی، صد سال بعد، یک مرد روستایی بیاید در اینجا و اعلام کند که من مجاب شده این نویسنده هستم. مجاب شده یک نویسنده بودن فرق میکند با خواننده آن نویسنده بودن. کافکا یعنی مقاومت مرگبار در مقابل جبر. انسانی که میداند مغلوب میشود و مقاومت میکند. بله ما هریک از این داستانها را که نگاه بکنیم که خوشبختانه خیلی خوب ترجمه شده، فکر میکنم ناچار بشویم که به مقوله انسان و موقعیت همواره فکر بکنیم. انسان و موقعیت، جستوجوی حقیقت، رسیدن به آن، تبدیل به واقعیت شدن آن و بار دیگر سوال. به همین منظور این داستان را من انتخاب کردهام.»
پس از آن علی دهباشی از پروفسور ریچارد مولر سخنرانی دعوت کرد و در معرفی او چنین گفت:
پروفسور ریچارد مولر دانش آموخته دانشگاه پراگ است و زمینه کار او ادبیات تطبیقی و بررسی و نقد آثار ادبی است و به ویژه طی این سالها به مطالعه و بررسی آثار کافکا پرداخته و سفر ایشان هم به تهران صرفا به منظور حضور و سخنرانی در این نشست است. وی هم اکنون استاد دانشگاه نیویورک در پراگ و عضو موسسه تحقیقات و ادبیات این شهر است.
و پس از آن پروفسور مولر برای حاضران سخن گفت: «مشهورترین داستان فرانتس کافکا «مسخ» اینگونه آغاز میشود: «یک روز صبح همین که گره گوار سامسا از خواب آشفتهای پرید،در رختخواب خود به حشره تمامعیار عجیبی تبدیل شده بود». از آن زمان، نسلهای خوانندگان کتاب، هنرمندان، دانشمندان و فیلمسازان مشغول تصور کردن شکل دقیق از این حشره بزرگ و عجیب و غریب هستند. نویسنده روسی-آمریکایی ولادیمیر ناباکوف که کلکسیونر موفق پروانه و شاپرک نیز بود تاکید داشت گره گوار سوسکی بود با بالهایی در زیر پوسته سختش و همینطور قادر به پرواز؛ اظهارات دیگر سوسک سرگین، صدپا، هزارپا را شامل میشد. (طرح ناباکف) حشره کافکا بهگونهای بیحد و حصر کشیده، طراحی و رنگآمیزی شده به تصویر کشیده شده و به صورت دیجیتالی درآمده و تبدیل به بخشی معروف از صنعت کافکا شده است.
هرچند اینکه آیا کافکا به شخصه قیودی جدی درباره هر نوع ارایه و نمایش مستقیم و بصری از داستانهایش داشت کمتر شناخته شده است. در نامهای به ناشر آلمانی- کرت ولف- کافکا مینویسد: «شوکی به من وارد شد. چون به نظرم تصویرگر در نظر دارد تصویر حشره را بکشد، نه، لطفا نه! نمیتوان حشره را کشید. حتی از یک فاصله هم نمیشود که نشان داده شود». (25 اکتبر 1915) تنشی شدید بین نمایش تصویری و متنی- تصویر و متن- در کار کافکا وجود دارد. با وجود شفافیت و توجه به جزییات در تخیل کافکا، غالبا استخراج تصاویر غیرمبهم از مکانها و موجودات که در متن توصیف میشوند امری غیرممکن میباشد. اما چرا کافکا به تصویر بصری اطمینان نمیکند؟ یک پاسخ به عقیده من بسیار واضح است: نمایش متنی کمتر تحتالفظی، کمتر اغواکننده و آزاردهنده است. در مقابله با واسطه متنی ذهن خواننده مجبور به طی کردن فاصله بیشتری خواهد بود: حرکت از علایم کوچک روی کاغذ به اشخاص و اجسام خیالی بسیار متفاوت (سخت و بانظمتر) از روندی است که مشاهده عکس، طرح یا فیلم بلافاصله در جلوی چشمان فرد قرار میدهد (البته به ظاهر بلافاصله).
در متون کافکا میتوان لیست طول و درازی از ناهنجاریهای گذرای مشابه نوشت. در «محاکمه» راوی (با اتخاذ رویکردی پیشکسوتانه) ادعا میکند «تقریبا سه سال پیش» دوستی آمده تا شهر راببیند پس از آن بدون هیچ تصدیقی از تضاد موجود گفته میشود که ملاقات بیشتر از سه سال پیش اتفاق افتاد. راوی میگوید پدر و پسر معمولا شبها را به کتاب خواندن سپری میکنند. «اگر پسر با دوستانش بیرن نرود که معمولا میرود». در حالیکه این مسایل گاهی اوقات مشکلاتی برای ویراستاران و مترجمان به وجود میآورد من تلاش میکنم که در اینجا نشان دهم این اختلافات، «اشتباهات» و «خطاها» در واقعبخشی از استراتژی کافکا به عنوان یک نویسنده است.
برای کافکا نوشتن و خصوصا نوشتن با دست (برخلاف نوشتن با ماشین تایپ) بهگونهای نزدیک مربوط به پویایی عجیب از فاصله و حضور ذهن و امکان انحصار زمان و حضور است. کافکا به نامزدش مینویسد: «یکبار گفتی مایلی زمانی که مینویسم کنارم بنشینی. گوش کن! در این صورت نمیتوانم بنویسم (البته که نمیتوانم زیاد بنویسم) اما در آن صورت اصلا نمیتوانم. به این خاطر که نوشتن یعنی آشکار ساختن بیش از حد شخص. حداعلی خودآشکارسازی و تسلیم که در آن انسان زمانی که با دیگران دمخور میشود احساس میکند که خود را گم کرده است. به همین خاطر است که شخص وقتی که مینویسد هرگز نمیتواند به اندازه کافی تنها باشد. چراکه سکوت به اندازه کافی وجود ندارد چراکه شب به اندازه کافی شب نیست». استراتژی کافکا با نامزدش واضح است با حسادت از خلوتش به خاطر ادبیات محافظ میکند. اما آنچه میگوید از دیدگاه درونی معانی بسیار دارد. تحت الفظی نوشتن یعنی به جای گذاشتن اثری فیزیکی از یک جسم متحرک روی سطحی مادی. به همین خاطر است که خط شناس وجود دارد. فلیس بوئر یکبار نامههای کافکا را نزد یک خطشناس برد که به فلیس گفت علایق ادبی را دنبال میکند. کافکا آزرده خاطر شد. به فلیس نوشت «من علایق ادبی ندارم: من از ادبیات تشکیل شدم، من چیز دیگری نیستم و نمیخواهم چیز دیگری باشم.»
«خانه و کلید» جایزه ویژه جشنواره فیلم
«اُ کورت» در ایتالیا را کسب کرد
ایلنا- فیلم کوتاه «خانه و کلید» به کارگردانی شوان عطوف جایزه ویژه بخش رقابتی اصلی چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «اُ کورت» در کشور ایتالیا را از آن خود کرد.
به گزارش ایلنا، فیلم کوتاه داستانی «خانه و کلید» (مال و کلید) Home And Key به کارگردانی شوان عطوف در جدیدترین حضور بینالمللی خود در بخش رقابتی چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم
«اُ کورت» O Curt در شهر ناپولی در کشور ایتالیا روی پرده رفت و توانست جایزه ویژه هیات داوران این جشنواره را بهدست آورد.
این فیلم ۱۵ دقیقهای که توسط کمپانی «آی لوف فیلم» در اقلیم کردستان و کشور انگلستان در سطح جهان پخش بینالمللی میشود در جشنواره فیلم
«اُ کورت» با ۱۷ فیلم از کشورهای فرانسه، آلمان، اسپانیا، ترکیه، ایتالیا، روسیه، سوریه، آمریکا و هنگکنگ به رقابت پرداخت و ششمین جایزه معتبر بینالمللی خود را بهدست آورد و در ۳۰ جشنواره جهانی دیگر نیز برای تصاحب جایزه در بخش رقابت اصلی قرار بگیرد.
بزرگترین تندیس شهریار بر صخرههای کوه عینالی
ایسنا- مدیرعامل سازمان توسعه و عمران عونبنعلی از پردهبرداری بزرگترین تندیس سنگی استاد شهریار در تفرجگاه عینالی خبر داد.
غلامرضا وصالی افزود: در راستای ایجاد بسترهای لازم گردشگری و معرفی فرهنگ و تاریخ بومی منطقه به گردشگران با هماهنگی سازمان زیباسازی شهرداری تبریز پس از بررسیهای کارشناسی، ایده ساخت تندیس روی صخرههای بزرگ تفرجگاه عینالی توسط دو هنرمند و استاد سنگتراش تبریزی آقایان سیامک و سعید اولاددمشق مورد موافقت قرار گرفت.
وی ادامه داد: با شروع عملیات اجرایی این ایده از اردیبهشتماه سالجاری، تندیس سنگی استاد شهریار به سبک رئال و به ارتفاع 10 متر احداث شد.
وصالی با بیان اینکه این تندیس در نوع خود بینظیر و بزرگترین اثر سنگی رئال در کشورمان محسوب میشود، اظهار کرد: این اثر نفیس با چکش و قلم اجرا شده و در مقایسه با تندیسهای ساختهشده از فایبرگلاس دارای ماندگاری بیشتری است.
مدیرعامل سازمان توسعه وعمران عونبنعلی از اعلام آمادگی این سازمان برای استمرار این ایده در مورد سایر مفاخر و مشاهیر شهر تبریز خبر داد و افزود: سنگها و صخرههای داخل تفرجگاه عونبنعلی فرصت ارزندهای است که میتواند با حمایت هنرمندان پیکرتراش علاوه بر معرفی مفاخر شهر تبریز به گردشگران به تقویت جاذبههای فرهنگی و تاریخی این منطقه بینجامد.
یک آلبوم متفاوت با عکسهای متفاوت منتشر میشود
مهر- مدیر مرکز موسیقی بتهوون در تشریح تازهترین فعالیتهای این موسسه از انتشار مجموعه آلبومهایی متفاوت با محوریت شعر خبر داد.
بابک چمنآرا در گفتوگو با مهر درباره محصولاتی که بهزودی توسط مرکز «بتهوون» منتشر میشود، گفت: یک سالی است که به پیشنهاد «خانه بامداد» مشغول تدوین شب شعرهای احمد شاملو هستیم که یک بخش از این مجموعه در قالب آلبوم «غریبانه» متشکل از یک برنامه شب شعر که سال 51 در محل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعلی در خیابان
خالد اسلامبولی با حضور احمد شاملو برگزار شده بود، سهشنبه 18 آذرماه در مرکز موسیقی بتهوون رونمایی میشود.
وی ادامه داد: بنا داشتیم این آلبوم موسیقی جمعه 21 آذر همزمان با سالروز تولد احمد شاملو رونمایی شود اما چون این روز مصادف با اربعین حسینی است تاریخ رونمایی را کمی جلوتر بردیم. به هر ترتیب این برنامه روز سهشنبه 18 آذرماه از ساعت 16 تا 18 در مرکز موسیقی بتهوون واقع در خیابان سنایی تهران برگزار میشود.
این تهیهکننده و ناشر آثار موسیقایی درباره آلبوم «غریبانه» توضیح داد: تمام تلاش خود را انجام دادهایم که برای تهیه آلبوم تا حد بسیار زیادی به کلیت مراسم شب شعر سال 51 وفادار باشیم حتی گپ و شوخی حاضران در جلسه با احمد شاملو و پاسخ او به مخاطبان و حتی صدای خوردن آب این شاعر در این آلبوم گنجانده شده و ما در این زمینه کمترین پالایش صوتی را لحاظ کردیم تا به محتوای کیفی اثر لطمهای وارد نشود.
چمنآرا پیرامون طراحی جلد این آلبوم نیز گفت: با همکاری که خانم آیدا شاملو همسر زندهیاد شاملو با ما داشتند دو عکس از این مراسم شب شعر باقیمانده که تاکنون در هیج جایی منتشر نشده و ما تصمیم گرفتیم به همین جهت از این دو تصویر برای طراحی جلد استفاده کنیم که برای خود ما هم جالب توجه بود.وی در پایان گفت: مرکز موسیقی بتهوون چند اثر مانند این آلبوم را در دست انتشار دارد که امیدوارم بتوانیم سال آینده علاوه بر انتشار آلبوم تصویری از برنامههای مختلف احمد شاملو با مجوز وزارت ارشاد، آلبومهای دیگری را در این زمینه منتشر کنیم که جزییات آن بهزودی اعلام میشود.